پایان نامه ارشد مهندسی برق قدرت: استراتژی بهینه قیمت دهی در بازار عمده فروشی برق با استفاده از الگوریتم دینامیکی pso مبتنی بر gso
با توسعه سیستمهای قدرت، ملاحظات زیست محیطی و اقتصادی از یک طرف و مساله امنیت و تداوم کار مطمئن سیستم از سویی دیگر چالشهایی را پیشروی برنامهریزان، طراحان و بهرهبرداران سیستم قرار داده است. این مسائل باعث شده تا در دهههای اخیر محققان به تحقیق راجع به حل این چالشها در صنعت برق بپردازند.
در گذشته سیستمهای قدرت دارای ساختار عمودی[1] بودند، به این معنی که تولید انرژی الکتریکی، انتقال و توزیع آن در یک منطقه، توسط یک واحد کنترل انجام میشد. مصرفکنندگان کوچک و بزرگ انرژی مورد نیازشان را از دولت خریداری میکردند و سیستم بازار برق، تک قطبی[2] (انحصاری) بود. در واقع دولتها با احداث نیروگاههای کوچک و بزرگ در نقاط مختلف کشور یا منطقه و انتقال آن به محلهای مصرف و توزیع، بازار برق را اداره میکردند و بر کل سیستم توسط مرکزی واحد نظارت داشتند. با گسترش روز افزون سیستمهای انرژی الکتریکی و استفاده بهینه از منابع و رقابتهای اقتصادی و محدودیتهای زیست محیطی، گرایش به بازار چند قطبی(رقابتی) توسعه یافت و نیاز به آن باعث شد تا دولتها به تشویق شرکتها و بنگاههای اقتصادی جهت سرمایهگذاری و مشارکت در صنعت برق روی
آورند. این تغییر قوانین و اعمال تشویقهای اقتصادی دولتها جهت کنترل رشد فزاینده صنعت برق، تحت عنوان مقرراتزدایی[3] مطرح شد.
این امر که خصوصیسازی صنعت برق را در بخشهای تولید و فروش در پی دارد، در سال 1982 میلادی در شیلی، 1992 در آرژانتین و سپس در کشورهای بولیوی، پرو، گواتمالا، کلمبیا، السالوادور، پاناما، برزیل، مکزیک، اسکاتلند، ایرلند شمالی، نروژ، انگلستان، اسپانیا، هلند و بخشهایی از ایالات متحده آمریکا به شیوههای مختلفی اجرا شده است[1].
در سیستم بازار برق چند قطبی، خریداران میتوانند عرضهکننده انرژی را انتخاب کنند. با تامین سرویس بهتر و انرژی ارزانتر، خریداران بیشتری جذب میشوند که این کار سود بیشتری عاید عرضهکننده مینماید و از طرفی خریداران نیز منافع بیشتری میبرند. عرضهکنندگان یا تامینکنندگان انرژی کارگزارانی[4] هستند که انرژی را به مشتری میفروشند. هرچند که ممکن است آنها تولیدکننده نباشند، اما میتوانند سهم تولید نیروگاهها را بخرند. این ساختار جدید سیستم قدرت، مفاهیم گذشته را به چالش میکشد. در گذشته تمرکز تحقیقات روی فرمولسازی برخی محدودیتهای عملی از قبیل دامنه ولتاژ شینها، محدودیتهای تولید، ظرفیت خطوط انتقال، محدودیتهای احتمالی، ملاحظات محیطی و مسائلی از این قبیل بود.
جهت تضمین دسترسی آزاد[5] عرضهکنندگان و خریداران به سیستم انتقال، بهرهبرداری از سیستم انتقال مستلزم مستقل بودن از سهام[6] بازار است. بهرهبرداران مستقل سیستم[7] نقش هماهنگساز مرکزی را ایفا میکنند، و با فراهم کردن امنیت و قابلیت اطمینان سیستم مسئولیت مهم خود را به انجام میرسانند. همچنین ISO درجه کیفیت و امنیت سیستم را تضمین مینماید.
محیطهای انتقال و توزیع در سیستمهای رقابتی با دسترسی باز بوده و مسائل مرتبط با آنها، اهمیت انکارناپذیری دارد. در ساختارهای مدیریتی شبکه، خواه به صورت ترکیب بهرهبردار سیستم[8] و بهرهبردار بازار[9] و خواه به صورت بهرهبردار مستقل سیستم، سیستمهای انتقال به عنوان بزرگراههای انتقال انرژی نقش ویژهای را به خود اختصاص دادهاند. در سیستم SO+MO اداره بازار رقابتی و تمام موارد مرتبط با قراردادهای خرید و فروش، از بهرهبردار شبکه جداست، اما در ساختار ISO هر دو مورد مذکور توسط بهرهبردار مستقل شبکه انجام میشود. ساختارهای مدیریتی شبکه در شکل (1-1) نشان داده شده است[8].
2-1- ساختار سنتی صنعت برق
تقریبا در تمام کشورها و در صد ساله اخیر، صنعت برق به صورت انحصاری بوده و تحت نظارت دولت قرار داشته است. این صنعت به صورت یک انحصار یکپارچه و با ساختار عمودی فعالیت میکرده و مالکیت کلیه تاسیسات تولید، انتقال و توزیع در اختیار شرکت برق ملی یا محلی قرار داشته است و فقط این شرکت مجاز به تولید، انتقال، توزیع و فروش برق در قلمرو خدماتی خود و همچنین موظف به تامین نیاز تمام مصرفکنندگان نه الزاما آنهایی که سود آورند، بوده است. شیوههای عملیاتی و کسب و کار این شرکتها میبایست مطابق با رهنمودها و قواعدی بود که توسط ناظرین دولتی تامین میگردید و نرخهای شرکت برق نیز مطابق با مقررات تنظیمی دولت بود. همچنین دولت تضمین میکرد که این نرخهای تنظیمی یک حاشیه سود عادلانه و منطقی بالاتر از هزینهها را برای شرکت برق به همراه داشته باشد[2].
3-1- تجدید ساختار در صنعت برق
سرآغاز تجدیدساختار در صنعت برق را میتوان از سال 1970 میلادی دانست که در طی آن ابتدا فعالیت در بخش تولید برق، برای تولیدکنندگان کوچک و تازه وارد مجازشمرده شد. در سال 1978 دولت ایالات متحده آمریکا قوانینی تصویب نمود که بر طبق آن شرکتهای برق مجبور به خرید برق از اینگونه تولیدکنندگان بودند. در سال 1982 در شیلی قانونی به تصویب رسید که بر اساس آن به مصرفکنندگان بزرگ حق انتخاب خرید از شرکتهای مختلف را میداد. بازار برق انگلستان و ولز در سال 1990 شکل گرفت که مکانیزم بهرهبرداری از آن بهترین مکانیزم بهرهبرداری از بازار برق در دنیا بود. به دنبال آن نروژ در سال 1991 یک بازار به صورت رقابتی طراحی کرد که در سال 1996 با وارد شدن سوئد به این بازار توسعه یافت، که اکنون به نام NORD POOL شناخته میشود.
1-3-1- انگیزه های تجدید ساختار صنعت برق
از سال های 1970 میلادی، صنعت برق در حال تغییر و تحول و حرکت به سمتی است که با دادن اجازه رقابت بین تولیدکنندهها و ایجاد شرایط بازار رقابتی سعی در کاهش هزینه های تولید و توزیع برق، حذف ناکارآمدیها، جداشدن وظایف و افزایش حق انتخاب مشتری داشته است. این تحول به سوی بازار رقابتی معمولا مقرراتزدایی یا تجدیدساختار[1] نامیده میشود و از جمله مزایای آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد[2].
1- فراهم آوردن حق انتخاب برای مصرف کنندگان
2- فراهم آوردن بستری مناسب در جهت ارائه خدمات بهتر
3- رقابتی نمودن عرضه کالای برق در سطوح مختلف و به تبع آن تعیین قیمت مناسب برای مصرف کننده.
4- جذب سرمایه های موجود در بخشهای خصوصی و هدایت آن در جهت انتفاع جمعی و عدم نیاز به سرمایه گذاری کلان دولتی.
5- افزایش کیفیت کالای ارائه شده با توجه به رقابت موجود.
[1] Restructuring
[1] Vertically Integrated Monopoly(VIM)
[2] Monopoly
[3] Deregulation
[4] Agent
[5] Open Access
[6] Portfolio
[7] Independent System Operator(ISO)
[8] System Operator(SO)
[9] Market Operator(MO)
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط نجفی زهرا در 1399/10/26 ساعت 06:54:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |