دانلود پایان نامه ارشد : بررسی تطبیقی ارزش­های دموكراتیك بین­ نسلی در شهر ساری

طرح مسأله

امروزه دموكراسی و ارزش­های ‌دموكراتیك مقبولیت جهانی پیدا كرده و ضرورت توجه به این شیوۀ‌حكومتی، از سوی بسیاری از دولت­ها و كشورهای جهان پذیرفته شده است. از طرف‌دیگر دموکراسی به‌عنوان شاخصی در اندازه­گیری توسعه ‌سیاسی شناخته می­شود و به ‌همین دلیل، بیشتر كشورها  می‌كوشند تا خود را دموکراتیک معرفی کنند.

به طور كل، ارزش­های سیاسی به عنوان بخش مهمی از فرهنگ‌سیاسی هر ملت یكی از مهم­ترین عوامل مؤثر در رفتارهای ‌سیاسی آنان است و سرنوشت حكومت و ملت نیز با همین عوامل پیوند ‌ناگسستنی دارد. جهت رسیدن به توسعه سیاسی، توجه به فرهنگ سیاسی بسیار ضروری به نظر می­رسد و اهمیت آن زمانی بیشتر می­شود كه بدانیم فرهنگ سیاسی سنتی در ایران به شكلی متفاوت با فرهنگ سیاسی مدرن در ذهن افراد رسوب پیدا كرده و گاهی حتی با آن در تعارض می­باشد. جهت روشن كردن این موضوع و شناخت عوامل مؤثر بر آن، بهترین روش، بررسی فرهنگ سیاسی در بین نسل­های متفاوت جامعه می­باشد. در ضمن بررسی بین­‌نسلی ارزش­های فرهنگ سیاسی می­تواند شاخص مهمی درخصوص تغییرات اجتماعی جامعه در اختیار علوم اجتماعی قرار دهد.

با كمی تأمل در تاریخ ایران می­توان ملاحظه نمود كه علیرغم این كه گهگاه برخی زمینه­های عینی و نهادی فعالیت‌های مدنی و سیاسی مدرن فراهم می­گردد، لیکن ظاهرا عدم تثبیت و درونی شدن فرهنگ ‌سیاسی مدرن و ارزش­های دموکراتیک در بین مردم سبب می­شود كه عملاً این نهادها به اهداف خود دست پیدا نکنند و برای همیشه شعارگونه در بیانات سیاسی باقی بماند. در حقیقت، بحث دموكراسی و دموكراتیزاسیون در ایران سابقه­ای یكصد ساله دارد و اولین دغدغه­های آن به انقلاب مشروطیت می‌رسد، دومین مقطع زمانی، دوره نهضت ملی با روی كار آمدن مصدق، سومین مقطع زمانی با پیروزی انقلاب كه با تدوین قانون اساسی و متمم آن، خیزی برای محقق ساختن ارزش­های دموكراتیك برداشته شد ولی هرگز به شكل نهادی و پایا در نیامد و آخرین مقطع زمانی بعد از دوم خرداد 1376 كه با روی كار آمدن محمد خاتمی در منصب ریاست جمهوری با مسلط نمودن گفتمان دموكراتیك، افكار عمومی را به خود جلب نمود، اما با همه این اوصاف، ظاهرا تاكنون ارزش­های دموكراتیك در بین اقشار جامعه درونی نشده است. مع‌الوصف، می­توان گفت كه تنها مشكلات نهادی یا ساختاری در عدم استقرار دموكراسی اثرگذار نیست، بلكه متغیر فرهنگی نیز از اهمیت زیادی برخوردار است.

فرهنگ شكل دهنده بستری است كه سیاست در چهارچوب آن رخ می­دهد و لزوم توجه به ارزش­ها و نگرش­های سیاسی، برای درك پدیده­های سیاسی به ویژه شكل گیری دموكراسی پایدار مورد تأكید قرار می­گیرد و به عنوان یك ابزار مفهومی شناخته می­شود، كه بر اساس آن می­توان رفتار و كنش سیاسی افراد جامعه را پیش­بینی نمود.

 

پایان نامه و مقاله

 

در حال حاضر با توجه به گسترش رسانه­ها و پیشرفت تكنوژیكی آن وتبلیغات جهانی، سطح آگاهی و اطلاعات افراد ارتقا یافته و دموكراسی به عنوان یك شیوه حكومتی، مقبولیت جهانی یافته است، در جوامع جهان سوم كه در مرحله گذار از سنتی به مدرنیته قرار دارد، ممكن است تغییر فرهنگ سیاسی افراد جامعه به صورت یكپارچه و هماهنگ شكل نگرفته و گروهی با فرهنگ سیاسی غیر­دموكرات هنوز نتوانسته باشند، ارزش­های سیاسی سنتی كه به شكلی عمیق، در آن­ها درونی شده را تغییر دهند و بدین­صورت تفاوت ارزش­ها و نگرش­ها در اینگونه جوامع امری طبیعی محسوب شده و برقراری دموكراسی پایا، نیاز به زمانی طولانی­تر خواهد داشت، با توجه به این كه دامنه فرهنگ ‌سیاسی بسیار گسترده است و امكان مطالعه همه ابعاد آن در یک تحقیق ناممكن به نظر می­رسد، بررسی ارزش­های ‌دموكراتیك در این تحقیق به ‌عنوان یكی از مؤلفه­های فرهنگ ‌سیاسی انتخاب شده است. چرا كه تحقق دموکراسی شرایطی دارد که یکی از آن­ها داشتن فرهنگ ‌سیاسی دموکراتیک است و داشتن فرهنگ ‌سیاسی دموکراتیک منوط به ‌وجود ارزش‌­های ‌سیاسی‌دموکراتیک در بین مردم جامعه است. اما در خصوص چگونگی دسته­بندی نسل­ها، هیچ توافقی بین اندیشمندان بر سر دسته­بندی آن وجود ندارد. از نظر مانهایم و همفكران وی اواخر نوجوانی و اوایل جوانی در حدود 17 سالگی، در واقع سال­های شكل­­گیری اصلی هستند كه طی آن، دیدگاه­های فردی مجزا و متمایز دربارۀ سیاست و جامعه در سطح وسیعی شكل می­گیرد تجربیات متفاوت افراد از وقایع مهم تاریخی مانند جنگ­ها و انقلاب با عث می­شود در یك فضای متفاوت قرار گیرد كه تفاسیر او از دنیا و مسائل مختلف آن به شكلی متفاوت از سایر  نسل­ها باشد )اسكات و شومن، 1992، ص.361. مارشال، 1999، ص. 199 به نقل از توكل ، 1385، 103).

با توجه به این كه ایران نیز درطول چند دهه گذشته درگیر وقایع مهمی مانند انقلاب و جنگ بوده است، به همین دلیل دسته‌بندی نسل­ها در این پژوهش بر اساس دیدگاه مانهایم انجام شده است.در این پژوهش ترغیب شده­ایم تا اثرات این وقایع را در كنار سایر متغیرها در نسل­ها بررسی کنیم. در ضمن، با توجه به این كه سن ورود رسمی افراد در فعالیت­های سیاسی   (رأی دادن) از حدود 17 سالگی است، جامعه آماری ما نیز از این سن شروع می­شود.

با وجود آنكه ارزش­ها جهت­دهنده و استانداردهای رفتارند و موجبات انسجام و یكپارچگی جوامع را فراهم می­كند، از سویی دیگر ارزش­های متفاوت نسل­ها باعث فاصله افتادن بین آن‌ها می­شود. تجربه هر نسل، گونه­های مختلف اجتماعی شدن و مجاری مختلف جامعه‌پذیری، به ویژه در دهه‌های اخیر كه رسانه‌های فراملی افراد به خصوص اقشار جوان را احاطه نموده، جهان ذهنی و افق‌های آینده آنها را رقم می­زند. بعد از انقلاب، جنگ یا دگرگونی­های عمده سیاسی – اجتماعی، هر گروه سنی، تجربه­ای خاص از جهان پیرامون خود دارد كه او را از سایر نسل­ها جدا می­كند. این پدیده اجتماعی زمانی به صورت یك مسأله اجتماعی شناخته می­شود كه از حد تعادل خارج شود و در این صورت ذهن افراد متخصص را به خود جلب می­نماید. با توجه به ضرورت و اهمیت رواج ارزش­های دموكراتیك در فرهنگ سیاسی نسل‌های متفاوت جامعه، به عنوان شاخصی در تقویت دموكراسی و توسعه سیاسی، محقق با انجام این پژوهش در پی دستیابی به پاسخ این سؤال است که آیا میزان رواج ارزش­های دموکراتیک در بین سه نسل از جامعه ایران متفاوت است؟  در این جا لازم است كه مروری اجمالی بر كل پایان نامه داشته باشیم:

فصل اول پژوهش، به مرور ادبیات تحقیق اختصاص یافته كه در دو قسمت به بررسی آثار تجربی و  مبانی نظری در مورد موضوع پژوهش پرداخته شد. در بررسی آثار تجربی، ابتدا مروری بر آثار تجربی مربوط به نسل و شكاف نسلی صورت گرفته و سپس به مرور آثار تجربی در مورد فرهنگ سیاسی و ارزش­های دموكراتیك اختصاص یافت، در بررسی مبانی نظری،     دیدگاه­های اندیشمندان در مورد ارزش­ دموكراتیك و موضوعات مرتبط با آن مانند: جامعه­پذیری سیاسی، فرهنگ سیاسی، دموكراسی، نسل و شكاف نسلی و فرهنگ سیاسی و شكاف نسلی در ایران، مورد مداقه و بررسی قرار گرفت. در فصل دوم كه مربوط به چارچوب ­نظری می‌باشد، به بیان دیدگاه­هایی اختصاص یافته كه پژوهش حاضر بر اساس همان دیدگاه­ها و در چهارچوب همان مبانی انجام شده است. در این پژوهش با توجه به موضوع آن در بررسی نسلی از دیدگاه اینگلهارت مبنی بر ارتباط ارزش­های فرامادی و ارزش دموكراتیك و شكاف نسلی استفاده شده است. هم­چنین، برای تعریف فرهنگ سیاسی، مؤلفه‌ها و شاخص‌های آن بر دیدگاه نظری آلموند و وربا درباره فرهنگ سیاسی تکیه می‌کند. آلموند و وربا فرهنگ سیاسی را بر اساس وجوه شناختی، عاطفی و ارزیابانه ذهنیت‌های مردم درباره نظام، فرایند و خروجی‌های نظام سیاسی تعریف کرده‌اند. فصل سوم كه به روش تحقیق اختصاص یافته، جهت دستیابی به میزان رواج ارزش­ها و فرهنگ دموكراتیك بین نسلی، با توجه به حساسیت و اهمیت موضوع از روش پیمایشی[1] استفاده شد تا بتوانیم به صورت مستقیم با افراد جامعه ارتباط برقرار نموده و از دیدگاه­ها و نگرش آنها در مورد موضوعات مختلف سیاسی، بدون ابهام مطلع گردیم. بدین جهت لازم شد تا از پرسشگران ماهر و با تجربه استفاده شود تا به نتایج حقیقی و درست دست یابیم.

در این تحقیق پس از تعیین متغیرهای اصلی پژوهش، از مفاهیم مربوطه تعریف نظری و عملیاتی به‌عمل آمده است. پس از تعیین گویه‌های هر مفهوم و آزمون مقدماتی پرسش‌نامه، با استفاده از آزمون آلفای كرونباخ[2] روایی طیف‌های مورد استفاده مورد سنجش قرار گرفته و معناداری آنها آزمون شده است. پس از جمع‌آوری داده‌ها و ورود آنها به رایانه، با استفاده از برنامه SPSS و تحلیل ‌های آماری مربوطه رابطه متغیرهای اصلی پژوهش مورد بررسی و آزمون قرار گرفته‌اند.

با استفاده از فرمول نمونه‌گیری  با 04/0درصد خطا تعداد نمونه 380 نفر تعیین شد. افراد نمونه نیز بر حسب حوزه و بلوك به روش تصادفی انتخاب شده­اند.

فصل چهارم كه به تحلیل داده­ها اختصاص دارد، ابتدا به توصیف اطلاعات و تشریح آنها با استفاده از جدول و نمودار پرداخته شده و سپس در قسمت آمار استنباطی به آزمون فرضیات با استفاده از روش­های آزمونی مناسب پرداخته شد. بر اساس نتایج بدست آمده فرضیه اول و دوم، مبنی بر تفاوت نسل­ها در پذیرش ارزش­های دموكراتیك پذیرفته شد. بر اساس آزمون كی دو مشخص گردید كه تفاوت نسلی بین نسل اول (47 سال به بالا) و نسل دوم (34 تا 47 سال) معنی­دار است. فرضیه سوم، در خصوص ارتباط مستقیم پذیرش ارزش­های فرامادی و ارزش­های دموكراتیك­، با استفاده از آزمون پیرسون  تایید نشد. فرضیه چهارم مبنی بر ارتباط بین تحصیلات، جنس، هزینه خانوار با پذیرش ارزش­های دموكراتیك مشخص شد كه هرچه میزان تحصیلات بالاتر باشد، تمایل به ارزش­های دموكراتیك بیشتر است. هم­چنین مردان نسبت به زنان تمایل بیشتری به ارزش­های دموكراتیك دارند ولی بین میزان هزینه خانوار و پذیرش ارزش دموكراتیك رابطه­ای وجود ندارد. بر اساس فرضیه پنجم تأیید شد كه هرچه آگاهی سیاسی افراد بالاتر باشد، میزان پذیرش ارزش دموكراتیك بیشتر است.

 

فصل اول. مروری بر منابع علمی

 

در این فصل ذیل دو بخش، برخی ادبیات تجربی و مجموعه‌ای از مهم‌ترین آثار نظری درباره فرهنگ سیاسی، ارزش‌های دموکراتیک و مقوله شکاف نسلی را بررسی می‌کنیم.

1-1- مرور تحقیقات تجربی

1-1-1- نسل و شكاف نسلی

کاشی و گودرزی جامعه ایران بعد از انقلاب را به پنج نسل بدون خاطره از جنگ و انقلاب، دارای خاطره از جنگ و انقلاب، نسل جنگ، نسل جنگ و انقلاب، قبل از جنگ و انقلاب تقسیم کرده و معتقدند هر چه از سنین جوانی به بزرگسالی نزدیك می­شویم، الگوی رفتاری تابع ضوابط عام و كلی است. در مورد ارزش­های اخلاقی موجود در جامعه، نسل جوان پس از جنگ به ویژه نسل دارای خاطره از جنگ بیش از سایر نسل­ها بدبین هستند و نسل جنگ و انقلاب خوش­بین­ترین نسل­ها بوده­اند. در زمینه دین و سیاست هرچه بر تحصیلات افراد افزوده می­شد از تعلق مذهبی كاسته شده و تمایل به مسائل سیاسی بیشتر  می­شود (کاشی و گودرزی، 1384).

یكی دیگر از مطالعات تجربی در زمینه نسل­ها و ارزش­ها، پژوهشی است كه توكلی بر اساس دیدگاه نسلی اینگلهارت در چهارچوب نظام ارزشی بین دو نسل انجام داده است، یافته­های این تحقیق نشان می­دهد كه شكاف ‌نسلی میان مادران و دختران وجود ندارد و تفاوت­های مشاهده شده معنی‌دار نمی­باشد. تفاوت­های ارزشی دو نسل بیشتر در ارزش­های ‌معنوی و مذهبی می­باشد و بالعكس، در ارزش­های مادی این دو نسل، شباهت بیشتری را نشان می­دهد (توکلی، 1378).

تحقیق دیگری كه در این زمینه انجام شده است، بررسی تحولات فرهنگی اجتماعی در طول سه نسل خانواده تهرانی (با تأكید بر مقایسه مراسم آداب و كاركرد‌های اجتماعی) طاهره خزائی می‌باشد. یافته­های این تحقیق نشان می­دهد كه، خانواده در اجرای آداب ‌و ‌رسوم ازدواج توانسته است كاركردهای خود را حفظ كند و آن­ها را پایدار كند و به نسل­های بعدی منتقل كند. در نهایت، با این كه خانواده­های تهرانی در حال ‌گذار از خانواده سنتی به مدرن می­باشد؛ اما با خانواده­های هسته­ای غرب متفاوت است و هنوز بسیاری از كاركرد و سنت‌­های خود را از دست نداده است (خزائی،1380).

مریم قاضی­نژاد، در پی شناخت و تحلیل پدیده تفاوت یا شكاف نسل­ها در بعد ارزش­‌ها بوده است. هدف اصلی این پژوهش شناخت درجة اهمیت و اعتبار تحولات ارزشی در میان سه نسل، بعد از انقلاب (29-15سال)، نسل انقلاب (45-30سال) و قبل از انقلاب (65-46سال) و شناسایی تفاوت­های معنی­داری ارزشی در بین سه نسل به صورت مقطعی بوده است. داده­های به دست­آمده گویای آن است كه هر چند برخی شباهت­های ارزشی مرتبط با سطوح ‌اجتماعی و ملی مانند نظم و امنیت، همكاری و توسعه و… در سه نسل وجود دارد، اما از لحاظ جهت­گیری­‌های ارزشی فرد­گرایانه و مجموعه ارزش­های ابزاری و شیوه­های رسیدن به غایات ارزشی، بین سه نسل ‌‌‌‌و ‌عمدتاً بین نسل سوم (جوان) و نسل دوم تفاوت جدی و معنی­داری وجود دارد ولی این تفاوت­ها به حدی بزرگ نیست كه از آن به شكاف یا گسست ­نسلی تعبیر نمود (قاضی‌نژاد،1383).

[1]. Social survey

  1. 1. Cronbach

 

دانلود پایان نامه ارشد: بررسی جامعه شناختی عوامل مؤثر بر اصلاح بدن در بین زنان 20 تا 44 ساله شهر تهران در سال 91

توجه به بدن، ظاهر و تناسب به عنوان مقوله­ای تأثیرگذار منجر به مطالعات اجتماعی و فرهنگی بسیاری جهت نظریه پردازی و مطالعات تجربی در دو دهه اخیر شده است. رفتارهای افراطی، نارضایتی نسبت به بدن، علاقمندی در نزدیک بودن به شاخص­های استاندارد، ایده­آل­ها، هنجارهای غربی میل بر تسلط و کنترل بدن، در زنان و جوانان بیشتر دیده می­شود.

در قرن بیستم مخصوصاً در چند دهه اخیر برداشت­های نو به نو شونده از زیبایی سرعت گرفته است. در یک رویکرد کلی، زیبایی امری دنیوی (در برابر مقدس)، نسبی(در برابر مطلق)، جزئی (در برابر کلی) و از همه مهم­تر ظاهری (در برابر باطنی) قلمداد شده و به عنوان مجموعه­ای از مؤلفه­هایی چون: تناسب اندام، آرایش، پوشش و جذابیت تعریف می­شود (سینوت 1990، 40). این رویکرد برجنبه­هایی از زیبایی تأکید دارد که قابل کسب کردن، پروراندن و خلق کردن بوده و براین اساس تأکید از زیبایی طبیعی برداشته می­شود. در حقیقت این تغییر در تلقی از زیبایی همراه با دستاوردهای صنعتی و پزشکی باعث شده است که زیبایی دیگر یک مشخصه­ی طبیعی و زیستی نباشد. و ویژگی اکتسابی پیدا کند(وبستر و دریسکل 1983، 162).

در سال­های اخیر بدن انسان به عنوان یک موضوع مهم مورد مطالعه جامعه شناسان معاصر قرار گرفته است. اهمیت بدن نه تنها در تحقیقات تجربی بلکه در تئوری پردازی­های جامعه شناسی آشکار شده است (انگلس و هاوسن 2001، 200).

در سطوح ساختاری و ارزشی، فرایندهای چندی را می­توان در اهمیت و جایگاه ارتقاء یافته­ی بدن و بدنی شدن فرهنگ به خصوص با مخاطب قرار دادن جوانان برشمرد، که از آن جمله می­توان به رشد فن­آوری­های سلامت، تغذیه و ورزش، صنعت زیبایی و مد، افزایش علاقه به جوانی، اولویت یافتن مصرف، فردگرایی فزاینده، توجه به تمایز وسبک زندگی، رسانه­ای شدن فرهنگ (به ویژه تأکید بر بدن زیبا و جوان) و اهمیت یافتن فرهنگ عامه پسند اشاره کرد. فرایندهای فوق درتعامل با شرایط تاریخی، اقتصادی، ایدئولوژیک ومکانی خاص جلوه­های متفاوتی می­یابند و به مدد فرایند جهانی شدن و رسانه­ای شدن فرهنگ از اشتراکات زیادی نیز برخوردار گردیده­اند. بدین سان، فرهنگ بدن را باید منظری دانست که به کمک آن می­توان تحولات فرهنگی و روند آن­ها را مورد ارزیابی قرار داد. بدن عرصه­ای برای باز آفرینی فرهنگی و اجتماعی است و روشنگر روابط قدرت و نحوه­ی تأثیرگذاری آن بر تفاوت­ها و نابرابری­های اجتماعی است(ذکایی1387، 170).

1-2- بیان مسئله

جامعه شناسان بدن را به عنوان یک پروژه مفهوم بندی کرده­اند که به عنوان بخش مرکزی هویت “خود” کار می­کند (شیلینگ 2003 به نقل از گیملین 2006، 40). در جامعه شناسی پذیرفته شده است که بدن تصویر مرکزی است که ما از خودمان داریم(فدرستون 1991 و گافمن 1996، 101). شیوه­های مدیریت بدن را به عنوان یک پروژه در نظر می­گیرد که با احساس توسعه­ی “خود” در یک خط قرار دارد

 

پایان نامه

 (شیلینگ 2003، 187).

رشد تکنولوژی­های تغذیه­، سلامت و ورزش در کنار اهمیت یافتن عاملیت، استقلال عمل، مصرف­گرایی شدید، اهمیت یافتن جوانی و افزایش علاقه به بدن­های جوان و زیبا که خود از فرهنگ عامه پسند رسانه­های نو تأثیر زیادی پذیرفته است، بدن و بدنی شدن را به موضوعی محوری در مطالعات اجتماعی و فرهنگی جامعه­ی معاصر تبدیل کرده است. فرهنگ بدن  تصویری از جامعه و تحولات کلان فرهنگی و نیز روند تغییرات آن را ارائه می­کند (ذکایی، 1387، 195).

برنامه­های تلویزیون، مجلات، تبلیغات و فیلم­ها ارائه دهنده­ی ایدئولوژی عمومی زیبایی است. ترکیب و دائمی­کردن این ایده که بدن فوق­العاده لاغر، مطلوب و ایده­آل است. داشتن چنین تصوری احساس نارضایتی را در زنان نسبت به بدن­شان ایجاد می­کند و آنان را گرفتار کم کردن وزن می­کند. به علاوه رسانه با سعی در به دست آوردن چیزی که ممکن است  ایده­آل و دست نیافتنی باشد، می­تواند تأثیر آسیب­زایی بر رضایت از بدن داشته باشد. تصویر ارائه شده از خود بیشتر مواقع توسط رسانه به وسیله­ی تجربیات اجتماعی ارائه می­شود و مردم بسیار به رسانه برای اجتماعی شدن اعتماد می­کنند، رسانه ارتباط جمعی به طور فزاینده­ای نگهداشت مسئولیت برای تغییرات این مسیر از درک بدن است. در جامعه امروزی زنان و دختران به طور مداوم در معرض بمباران پیام­های استاندارد اجتماعی برای شکل و سایز بدن هستند و این دائم در تمام دنیا در حال افزایش است. رسانه­ها برنامه­هایی از جذابیت، جوانی و لاغری هنر پیشه­ها را به نمایش می­گذارند. این صفات جسمانی اغلب به طور غیر واقع بینانه­ای با دستاوردهایی چون شهرت و موفقیت زنان همراه است. این تصاویر احتمالاً بر دیدگاه، اجرا و نقش در شکل دادن ادراک زنان و رضایت از بدنشان تأثیر می­گذارد (بوتا 2003، 389-400).

مطالعات بسیاری نشان می­دهد که زنان بسیار بیش­تر از مردان نارضایتی از بدن را تجربه می­کنند. و این به واسطه­ی فشارهای هنجاری و نگاه شیء گونه به بدن در جامعه­ی مصرفی و سرمایه­داری به زنان است. در واقع فشار بر زنان به طور کیفی و کمی متفاوت از فشار بر مردان است. زنان اغلب موضوع “نگاه خیره” هستند، تا برعکس و بیشتر احتمال دارد که زنان رژیم بگیرند، جراحی زیبایی انجام دهند و اختلالات تغذیه­ای داشته باشند(گروگن 1996، 19) چرا که باید در نظر داشت زن بودن، کار پر مخاطره­ای است(گیدنز 1388،151). امروزه بدن و نگرانی­ها درمورد آن یکی از مهمترین نگرانی­ها و دل مشغولی­ها در زندگی دختران و زنان است همه­ی زنان احساس می­کنند یک مشکلی (عیبی) در یکی از قسمت­های بدنشان وجود دارد(واتکینز 1384، 141).

مشاهدات نشان داده است که مقایسه­های اجتماعی نقش مهمی در شکل گیری، نگهداری و کاهش ارزش بدن داشته است(هدر 2004، 500). تحقیقات انجام شده نشان داده است برخی از زنان متأثر از استانداردهای فرهنگی زیبایی و مقایسه­ی جذابیت و زیبایی خود با دیگران هستند. در واقع برخی تحقیقات به بررسی         راه­هایی که در آن تفاوت­های فردی در ارتباط با تصاویر رسانه­ای و نارضایتی از بدن هستند، می­پردازند. به طور مثال (هندرسون 1997، 74) زنانی که اعتماد به نفس پایینی نسبت به تجربه­ی جذابیت خود دارند، پس از مشاهده­ی “ایده­آل” تصویر زنان در رسانه­ها رضایت کمتری از بدن خود پیدا می­کنند(هدر2004، 500).

در چند دهه­ی اخیر در ایران تناسب اندام به عنوان معیار زیبایی اندام مورد توجه دختران و زنان قرار گرفته است و اقدام برای رعایت رژیم لاغری جهت دستیابی به تناسب اندام به دغدغه­ی برخی دختران و زنان ایرانی تبدیل شده است در حالیکه در مورد نسل­های پیشین چنین تأکید شدیدی بر لاغری موجود نبوده است و حتی می­توان ادعا کرد که ادبیات عامیانه با کاربرد اصطلاحاتی چون ضرورت وجود یک”پرده گوشت” سلیقه­ی ایرانی را در مورد معیار زیبایی اندام برای زنان تا حدی در تضاد با لاغری افراطی آنچنان که در کشورهای غربی در حال حاضر تبلیغ می­شود، نشان می­دهد. باید دانست همچنان که در غرب نیز گروگن(2000) یادآور گردیده، تغییر سلیقه­ی عمومی مبنی بر ترجیح لاغری بر چاقی در واقع پدیده­ی نسبتاً جدیدی است که ظهور آن به آغاز قرن بیستم باز می­گردد (احمدنیا 1385، 29). اما این رژیم­های غذایی برای سلامت روانی و جسمانی زنان پیامدهای سوئی دارد. هنگامی که لاغری به عنوان شرایط مطلوب بدنی در رسانه­ها تبلیغ می­شود دختران و پسران جوان در طلب رسیدن به وزن ایده­آل خود را در معرض رژیم­های سخت غذایی قرار می­دهند و در واقع خود را در حساس­ترین شرایط رشد بدنی از شرایط تغذیه سالم و متعادل محروم می­سازند(احمدنیا 1385، 29).

تأکید بر زیبایی و اندام متناسب در دنیای مدرن از پدیده­های غیر قابل انکار است که اغلب نیازهای اقتصادی سرمایه­داری را پوشش می­دهد و تولید را در گرو مصرف می­داند. جذابیت جسمانی از جمله موضوعاتی است که در دوران مدرن استانداردهای جدیدی پیدا کرده و از عوامل شکل دهنده­ی روابط افراد محسوب می­شود به طوری که رفتارهای گوناگون بهداشتی نظیر بدن سازی، رژیم­های غذایی، تجهیزات ورزشی و آرایشی مختلفی برای مراقبت از بدن پدیدار شده است(فاضلی 1382، 150-142).

نگرانی­هایی که در انسان مدرن در خصوص رابطه­ی اجتماعی­اش با دیگران و قضاوت­ آن­ها درباره­ی خودش به وجود آورده از مهم­ترین عرصه­ی این نگرانی­هاست(اینالو، رضایی و فکری 1389، 78).

گیدنز(2003) معتقد است زنان به ویژه بر اساس ویژگی­­های جسمانی­شان مورد قضاوت قرار می­گیرند، و احساس شرمساری نسبت به بدن­شان رابطه­ی مستقیمی با انتظارات اجتماعی دارد. زنان در مقایسه با مردان بیشتر در معرض اختلالات تغذیه­ای قرار می­گیرند که وی آن را ناشی از چند دلیل عمده می­داند: اول این که هنجار­های اجتماعی ما در مورد زنان به نسبت بیشتری بر جذابیت جسمانی تأکید دارد. دوم این­ که، آن­چه به لحاظ اجتماعی تصویری مطلوب از بدن تعریف می­شود، درمورد زنان تصویری لاغر اندام و نه عضلانی است. سوم این ­که، هر چند امروزه زنان در عرصه­ی عمومی و زندگی اجتماعی نسبت به قبل، فعال­تر شده­اند، اما همچنان همان قدر براساس پیشرفت­ها و موفقیت­هایشان مورد ارزیابی قرار می­گیرند که بر پایه وضعیت ظاهری­شان.

در عصر حاضر زندگی روزمره به موضوع انتخاب شخصی تبدیل شده­است، بدین معنا که مردم می­توانند کاری را انجام دهند که می­خواهند و می­توانند چیزی بشوند که خودشان می­خواهند بشوند، رویه­ای که حاکی از فردی شدن است. امروزه مردم به طور فزاینده­ای بر مبنای علایق و منافع فردی دست به کنش می­زنند(گیبینز و ریمر1381، 110).

نکته­ی مهم برای ما این است که تأکید فزاینده بر مدیریت بدن (رژیم غذایی، اهمیت ورزش در حفظ شادابی و تناسب اندام، آرایش و جراحی صورت و بدن) و نیز مسئولیت اخلاقی در قبال حفاظت از بدن و نمایاندن بدن به مثابه یک تصویر، نشانگر شکل­های مدرن تمایز و تشخص اجتماعی است و دیگر اینکه نظارت و تنظیم و تعدیل دقیق بدن را می­توان داستان یا روایتی دانست که فرد از چگونگی زیستن خود در چارچوب­های متفاوت زندگی جمعی نقل می­کند.”اگر فرد در مقام راوی نگریسته شود آنگاه روایت وی تا حد زیادی به خود وی به مثابه عامل بستگی خواهد داشت و از همین جاست که مفهوم شیوه زندگی که تأکید بیشتری بر خلاقیت و آزادی کنشگر در ساختن هویت خود از طریق انتخاب­های مصرفی دارد. از مفهوم روش زندگی که بیانگر شیوه­های رفتاری و الگوهای کنشی رایج در یک خرده فرهنگ یا قوم است متمایز می­شود” (چاوشیان 1381، 60).

نتایج تحقیقات متعدد در ایران (از جمله تحقیق ارزش و نگرش­های ایرانیان، موج دوم، که از سوی وزارت ارشاد به انجام رسیده و تحقیق احمدنیا و مهریار 1383) اهمیت معیار زیبایی ظاهری را در انتخاب همسر  ایده­آل از سوی مردان ایرانی تأکید می­کند، جای تعجب ندارد که زنان به زیبایی­های ظاهری اهمیت بسیاری داده و در صدد تأثیر گذاری بر بدن خویش برآیند و از روند همگانی توجه افراطی به وضعیت ظاهری خود در جهان تبعیت نمایند. صحبت­های یکی از زنان در روزنامه همشهری نشانگر برخی از این واقعیت­هاست: علت اینکه بعضی خانم­ها به سمت جراحی پلاستیک و آرایش می­روند این است که همسرانشان این گونه دوست دارند. روزگار به گونه­ای پیش می­رود که برخی فکر می­کنند دیگر نمی­توان حتی بدون آرایش از منزل خارج شد وگرنه فردی عقب مانده و متحجر  به حساب می­آیند(روزنامه همشهری14 اسفند 1382، 4 ضمیمه بازارچه).

در تحقیق دیگری که در شهرهای تهران، شیراز و استهبان توسط  خواجه نوری و مقدس در ارتباط با فرایند جهانی شدن و تصور از بدن انجام شده است، یافته­های تحقیق نشان داده است که تفاوت تصور از بدن در این سه شهر از لحاظ محل سکونت (به ترتیب تهران ، شیراز و استهبان) معنی دار بوده است.

سوزان براون میلر (1984، مورد ارجاع توسط گروگن 2000، 357) نشان می­دهد که چگونه بدن زنان در طول تاریخ محدود و کنترل شده تا با معیارهایی زیبایی شناختی از طریق پوشیدن گن­های مخصوص و اخیراً از طریق رژیم­های لاغری هماهنگ شود و چگونه این مراقبت فوق العاده موجب ضعف و ناتوانی جسمانی ایشان می­شود.

تأکید بر رژیم­های غذایی، استفاده از داروها و وسایل بدن­سازی و مسئولیت در قبال سلامتی و نمایاندن بدن و دیگر نظارت­ها و تنظیم دقیق بدن به عنوان شکل­های مدرن تمایز و تشخص اجتماعی می­باشد اعتقاد به رابطه­ی مصرف و متغیر­های ساختاری در دیدگاه کلاسیک و در نظریه­ی پسامدرن رد می­شود. از نظر  پسامدرن­ها اولاً رفتار مصرفی کنش استراتژیک به مثابه نماد پایگاه و معطوف به حفظ انسجام گروهی نیست و به علاوه این کنش غیر استراتژیک بیش از هر زمان دیگری حول محور بدن سامان می­گیرد (بوکوک 1993، 144 به نقل از فاضلی 1382، 54). از پی طرح،  نظریه­ی مصرف مدار بودن هویت در جامعه­ی کنونی، ایده­ی  “پروژه بدن” مطرح می­شود که بر اساس آن بدن به مثابه وسیله­ای برای تحقق بخشیدن به هویت فرد قلمداد  می­گردد (شیلینگ 1993 به نقل از کیوان­آرا 1389، 61).

[1] Body modification

[2] Lin

 

پایان نامه ارشد: بررسی جامعه­ شناختی شاخص های کیفیت زندگی روستایی و عوامل اجتماعی موثر بر آن در مناطق روستایی شهرستان همدان

:

داشتن زندگی مطلوب و با کیفیت همواره آرزوی بشر بوده است. کیفیت زندگی یکی از مهم ترین مسایل پیش روی جهان امروز می‌باشد. « همچنین ارتقاء کیفیت زندگی از مهم ترین هدف‌های حکومت‌ها و دولت‌های مختلف در سطح جهان محسوب می‌شود (حسین زاده و میزایی، 17،1376).

 

مفهوم کیفیت زندگی به‌طور هم زمان در حوزه‌های مختلف علوم نیز گسترش یافته است. به این ترتیب در انتهای قرن بیستم مفهوم کیفیت زندگی یکی از موضوعات اساسی مورد علاقه پژوهشگران علوم مختلف همچون شهرسازی، جغرافیا، اقتصاد، جامعه شناسی و روان شناسی بوده است. اندازه‌گیری کیفیت زندگی می‌تواند برای ارزیابی سیاست­های گذشته و هم­چنین پایه گذاری استراتژی‌های برنامه‌ریزی ناحیه‌ای در آینده مورد استفاده قرار گیرد. بخش قابل توجهی از مطالعه­های انجام شده در مورد کیفیت زندگی به نواحی شهری اختصاص دارد امّا از دهه­های اخیر و با رشد پرشتاب صنعت و فناوری در جهان، عقب‌ماندگی مناطق روستایی بیشتر عیان گردیده است، «به‌طوری که فقر روستایی تقریباً 63 درصد از کل فقر جهانی را شامل می‌شود». درایران فقر مطلق کاهش یافته، امّا فقر نسبی به خصوص در مناطق روستایی افزایش یافته است (حیدری 1390). و این چالش بزرگ و مهمی است که باید هر چه زودتر با شناخت علل و عوامل آن به چاره اندیشی پرداخت. این پژوهش با هدف بررسی جامعه­شناختی شاخص های کیفیت زندگی روستایی و عوامل اجتماعی موثر بر آن در مناطق روستایی شهرستان همدان، تدوین، و شاخص‌های عینی و ذهنی کیفیت زندگی را بررسی کرده است.

 

1-2- بیان مساله

 

پایان نامه

 

 

«کیفیت زندگی، مفهومی پیچیده و چند بعدی است که تحت تأثیر موءلفه­‌هایی چون زمان و مکان، ارزش­های فردی و اجتماعی قرار دارد و از این رو معانی گوناگونی برای افراد و گروه های مختلف بر آن مترتب است. برخی آن را به عنوان قابلیت زیست پذیری یک ناحیه، برخی دیگر به عنوان اندازه‌ای برای میزان جذابیت و برخی به عنوان رفاه عمومی، بهزیستی اجتماعی، شادکامی، رضایت­مندی و مواردی از این دست تعبییر کرده اند (اپلی و منون[1] 2007 به نقل از رضوانی و همکاران 1387). در واقع مفهوم کیفیت زندگی یک متغیر ترکیبی می‌باشد که از چندین متغیر متأثر می‌گردد. تغییر در سطح درآمد مردم، شرایط زندگی، وضع سلامت، محیط، فشار روحی و روانی، اوقات فراغت، شادمانی خانوادگی روابط اجتماعی و چندین متغیر دیگر نظیر آن به شکل مرکب، کیفیت زندگی و تغییرات آن را تعیین می‌کند» (جاجرمی و کلته[2] 1385: 5و6).

 

«هرچند که ارتقای کیفیت زندگی در مقیاس­های فردی و اجتماعی از دیرباز مورد توجه برنامه‌ریزان بوده است، اما در دهه‌های اخیر با اولویت یافتن اهداف اجتماعی و تدوین آن­ها در قالب برنامه‌های توسعه، به تدریج نگرش انسانی و جامعه شناختی درباره کیفیت زندگی در برنامه‌ریزی‌ها و سیاست‌گزاری‌های کلان کشورهای پیشرفته راه‌یافته است. باگسترش رویکرد انسانی و ورود مفهوم کیفیت زندگی در پژوهش­ها یا نوشتارهای توسعه پایدار، مراکز و مؤسسه­های بسیاری به مطالعه مفهوم کیفیت زندگی، شاخص­های سنجش و چگونگی ارتقای آن پرداخته­اند »(امیدی، 1387، 4) و گستره مربوط به کیفیت زندگی و سنجش آن شاید در هیچ زمانی به اندازه امروز وسیع نبوده است.

 

کیفیت زندگی مردم و مکان­های روستایی به عوامل زیادی از جمله اشتغال، درآمد مناسب، دسترسی به خدماتی مانند آموزش و بهداشت، سلامت، محیط طبیعی، امنیت اجتماعی و… وابسته است. هرچند کیفیت زندگی مردم و مکان­های شهری نیز بدین عوامل وابسته است، اما با چالش­های مربوط به سنجش رفاه و زندگی بهتر در مناطق روستایی بسیار تفاوت دارد. برخی از این چالش به شرایط اقتصادی وابسته­اند، اما برخی دیگر به چارچوب سازمانی و نهادی موجود در نواحی روستایی مربوط می‌شود. عواملی مانند مقیاس کوچک و تراکم کم سکونتگاه های روستایی، کاهش اشتغال و درآمد در بخش کشاورزی، امکانات کشاورزی، فاصله زیاد و انزوای جغرافیایی روستاها، راه‌های ارتباطی و شبکه حمل و نقل نامناسب، و ناکارآمدی سیاست­های لازم برای بهبودکیفیت، زندگی روستایی را پیچیده­تر می­کند.

 

با توجه به این که بیش از 30% جمعیت ایران در روستا‌های کشور زندگی می‌کنند و بار مسئولیت تأمین بسیاری از نیازمندی­های غذایی مردم شهر نشین را بر عهده دارند و بدین جهت از نقشی بی بدیل و راهبردی در رشد و توسعه کشور و به ویژه حفظ استقلال آن حداقل در حوزه ی غذایی برخوردار هستند. استان همدان یکی از استانهای مهاجرپذیر و مهاجر فرست می باشد که از نظر مهاجرفرستی از روستا به شهرستانهای استان و سایر استانها بیشترین آمار را به خود اختصاص داده است .

 

و طی اعلام فرمانداری استان این عامل ناشی از تنگناها و محدودیتها، بحران آب در بخش کشاورزی این عامل بسیار موثری در کاهش اشتغال روستاییان در این بخش و در نهایت روی آوردن به مشاغل غیرکشاورزی و در نتیجه کاهش سطح کیفیت زندگی آنها و تلاش در جهت مهاجرت برای یافتن مشاغل و درآمد کافی برای بهبود زندگی آنها شده است. این تگنا در روستاهای شهرستان همدان خصوصا بخش مرکزی طبق اعلام فرمانداری در سایت اختصاصی خود مشهودتر بوده بطوریکه در این روستاها بیشترین مشاغل، مشاغل تولیدی، خانگی و غیرکشاورزی بوده و بعضا بعلت پایین بودن کیفیت زندگی به حاشیه شهر و یا (حواشی استان تهران، کرج، قم، اصفهان،کرمانشاه ) مهاجرت کردند.

 

آگاهی از سطح کیفیت زندگی آن ها، شاخص‌های کیفیت زندگی آنان و عوامل تأثیر گذار برآن از نهایت اهمیت برخوردار است و برای زمینه سازی در راستای دستیابی به دوران رشد و شکوفایی کشور از الزامات آغازین می‌باشد و عدم توجه و اهتمام لازم در این زمینه می‌تواند خسارات جبران ناپذیری حتی در حد تهدید امنیت ملی، تمامیت ارضی و استقلال کشور در پی داشته باشد. از این روی و در راستای تحقق فرآیند یاد شده، این پژوهش در پی این پرسش‌های زیر پاسخ داده است:

 

1- کیفیت زندگی روستاییان در مناطق روستایی شهرستان همدان در چه حدی است؟

 

2- متغیرهای اجتماعی (سرمایه اجتماعی، احساس محرومیت نسبی، پایگاه اقتصادی واجتماعی) تا چه اندازه بر کیفیت زندگی روستاییان تاثیر دارند؟

 

3- تاءثیرگذاری متغیرهای زمینه­ای (درآمد سرا نه، تحصیلات و بعد خانوار) بر کیفیت زندگی روستاییان چقدر است؟

 

 

 

1Epley & Menon

 

2 Jajarmi & kalteh

 

 

دانلود پایان نامه ارشد: بررسی رابطه استفاده از تلویزیون با نگرش به حقوق شهروندی

شهروندی از مهم ترین ایده های اجتماعی و یکی از مولّفه‌های مهم نظام‌های سیاسی و دموکراتیک و شاخصی مهم برای نشان دادن تحقّق دموکراسی در جامعه است . محتوا و مفهوم شهروندی ثابت نبوده و در طول تاریخ ، تغییر پیدا کرده است. شهروندی       (انگلیسی : citizen ship ) از مشتقات شهر (city  ) است . شهروندی را قالب پیشرفته  « شهرنشینی » می دانند . به باور برخی از کارشناسان ، شهرنشینان هنگامی که به حقوق یکدیگر احترام گذارده و به مسئولیت های خویش در قبال شهر و اجتماع عمل نمایند به  « شهروند » ارتقاء یافته اند . شهروندی تا پیش از این در حوزه اجتماعی شهری بررسی می شد، اما پس ازآن شهروندی مفاهیم خود را به ایالت وکشور گسترش داده است . امروزه نیز بسیاری به  «شهروندی جهانی[1]» می اندیشند . یک شهروند یک عضو رسمی یک شهر ، ایالت یا کشور است . این دیدگاه ، حقوق و مسئولیت هایی را به شهروند یادآور می شود که در قانون پیش بینی و تدوین شده است . از نظر حقوقی ، جامعه نیازمند وجود مقرراتی است که روابط تجاری ، اموال ، مالکیت ، شهرسازی ، سیاسی و حتی مسائل خانوادگی را در نظر گرفته و سامان دهد . از این رو از دید شهری موضوع حقوق شهروندی ، روابط مردم شهر ، حقوق و تکالیف آنان دربرابر یکدیگر و اصول و هدف ها و وظایف وروش انجام آن است. (شکری ،1386 :80 ) در واقع حقوق شهروندی آمیخته ای است از وظایف و مسئولیت های شهروندان در قبال یکدیگر ، شهر و دولت یا قوای حاکم و مملکت و همچنین حقوق و امتیازاتی که وظیفه تأمین آن حقوق بر عهده مدیران شهری ( شهرداری ) ، دولت یا بطور کلی قوای حاکم  می باشد . به مجموعه این حقوق ومسئولیتها[2] «حقوق شهروندی » اطلاق میشود( شکری،1386 : 72 ). مجموعه به هم پیوسته ای از حقوق، وظایف و تعهّدات و برخورداری برابر تمامی اعضای جامعه از مزایا و منابع اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، هسته مشترک تعاریف مختلف شهروندی است . به تعبیر فیتز پتریک، شهروندی بر دو اصل مبتنی است : اوّل این که دولت، تکثّرگرا و دموکراتیک باشد، زیرا دولت‌های دیکتاتوری و سلطنتی شهروند ندارند،بلکه دارای تبعه و رعیت هستند . دوم این که جامعه مدنی باید باز و آزاد باشد. شهروندی در جامعه‌ای تحقّق می یابد که دولت و جامعه مدنی عامل متعادل‌کننده یکدیگر باشند .

شهروندی را می توان به وضعیت اعضای جامعه‌ای که آزاد، دموکراتیک و از لحاظ اجتماعی مساوات طلب هستند، اطلاق کرد. توجّه به این نکته اهمّیت دارد که شهروندان هم حکمران و هم تبعه جامعه سیاسی هستند، یعنی از قوانین و مقرّراتی پیروی می‌کنند که خودشان به وجود آورده اند. شهروندی اشاره به زندگی روز مره ، فعالیت های فردی و کسب و کار افراد اجتماع و همچنین فعالیت های اجتماعی ایشان دارد و بطور کلی مجموعه ای از رفتار و اعمال افراد است . شهروندی از این منظر ، مجموعه گسترده ای از فعالیت های فردی و اجتماعی است . فعالیت هایی که اگر چه فردی باشند ،اما برآیند آنها به پیشرفت وضعیت اجتماعی کمک خواهد کرد . همچنین است مشارکت های اقتصادی ، خدمات عمومی ، فعالیتهای داوطلبانه و دیگر فعالیتهای اجتماعی که در بهبود وضعیت زندگی همه شهروندان مؤثر خواهد افتاد . در واقع این نگاه ضمن اشاره به حقوق شهروندی مدون و قانونی در نگاه کلی تر به رفتارهای اجتماعی و اخلاقی می پردازد که اجتماع از شهروندان خود انتظار دارد (قسیم اخگر، 1385 :18 ). عضویت افراد در جوامع مدرن با موقعیت شهروندی آنان نشان داده می شود. شهروندان دارای مجموعه گسترده‌ای از حقوق مدنی، سیاسی و اجتماعی هستند. در این میان یکی از اساسی‌ترین حقوق، حقّ مشارکت در قانون‌گذاری و حکومت است که شهروندی فعال[3]  به عنوان مبنای حاکمیت مردمی  بر پایه آن شکل میگیرد. این حقوق با مجموعه‌ای از وظایف و تعهّدات

 

پایان نامه و مقاله

 در قبال جامعه و دولت متوازن میشوند. در مقابل، دولت ـ ملّت نیز باید تمامی افرادی را که در قلمرو سرزمین آن زندگی می کنند، تحت پوشش قرار دهد.به عبارت دیگر، شهروندی پیوندهای میان فرد و جامعه را در قالب حقوق، تعهّدات و مسوولیت ها منعکس می سازد و چارچوبی برای تعامل افراد، گروه ها و نهادها ارائه می کند. در مورد این پدیده، تحقیقات بسیاری از اندیشمندان مختلف صورت گرفته است که عمدتاً بر کار تی.اچ.مارشال تمرکز داشته اند .

در این میان آموزش شهروندی در زمینه آموزش این حقوق و تکالیف و مسئولیت ها باید مورد توجه قرار گیرد. آموزش شهروندی بطور غیر رسمی در خانه یا محل کار یا کارگاههای آموزشی و یا بطور رسمی بصورت سر فصل درسی مجزا در مدارس و یا بصورت رشته تحصیلی دانشگاهی یا رسانه ملی در واقع به شهروندان می آموزد که چگونه یک شهروند فعال ، آگاه و مسئول می توانند باشند، در واقع مبنای این آموزشها پرورش یک شهروند نمونه یا شهروند خوب یا ارائه یک الگوی شهروندی نیست، بلکه به آنان می آموزد که چگونه تصمیمات خود را با توجه به مسئولیت هایشان در قبال اجتماع و زندگی فردی خود اتخاذ کنند . تربیت شهروندی ، یکی از فروع شهروندی است . (برخورداری : 1381 ) شهروندی از دوران کودکی تا نوجوانی آموزش داده می شود و دولت نیز آموزش های لازم را در اختیار والدین و معلمان قرار می دهد . یکی از ابزارهایی که دولت جهت آشنایی با حقوق و مسئولیت های شهروندی و نیز فهم و شناخت جامعه و آشنایی با فعالیت های اجتماعی به شهروندان از آن بهره می برد رسانه ملی ( تلویزیون ) می باشد ، که این رسانه در آشنا کردن شهروندان به مسئولیت اجتماعی، فردی و…در سالهای اخیر اقداماتی را انجام داده است. .درواقع کار ویژه و اساسی در رسانه ها ، باز تولید و توزیع آگاهی است . این آگاهی ما را قادر می سازد تا به تجربه خود معنا بخشیده وادراک خود را شکل دهیم.

 

1-2 بیان مسأله تحقیق

موضوع این رساله وارسی ، تحلیل و تبیین رابطه استفاده از تلویزیون با نگرش به یک پدیده اجتماعی نوپدید در جامعه ایران کنونی یعنی شهروندی از چشم انداز جامعه شناسی است . شهروندی یكی ازمهمترین مفاهیم و ایده های اجتماعی است، كه در بازخوانی رابطه فرد و جامعه كارایی دارد که در یک تعریف متعارف و مورد اجماع در جامعه شناسی شهروندی و نظریه های اجتماعی شهروندی به معنای” یک موقعیت و پایگاه اجتماعی مدرن برای تمامی اعضای یک جامعه به مثابه عضویت اجتماعی است و حاوی مجموعه بهم پیوسته ای ازوظایف،  حقوق ، تکالیف ، مسئولیت های برابر و همگانی فارغ از تعلقات قومی ، نژادی ، فرهنگی ، مذهبی و طبقاتی است که از طرف نظام حقوقی سیاسی ( دولت ) نیز مورد حمایت قرار میگیرد و در نهایت منجر به حس تعلق اجتماعی به جامعه و مشارکت اجتماعی –  سیاسی و برخورداری برابر از امتیازات و منابع می شود” ( نجاتی حسینی ،1381 :1 ). « شهروندی رابطه فرد و جامعه را در قالب  حقوق و مسئولیت ها بازنمایی میكندو هر دو عنصر فردگرایانه و جمع گرایانه را در خود دارد». بدین ترتیب كه شهروندی ازیك طرف با اعطای حقوق، فضای لازم را به فرد می دهد كه فارغ از هرگونه دخالت، منافع خود را دنبال نماید و همچنین فرد را قادر می سازد كه دستی در شكل دادن به نهادهای حكومتی عمومی داشته باشد و از طرف دیگر بر مسئولیت هایی كه باید برای پایداری جوامع سیاسی و محیط طبیعی مان بپذیریم تاكید می كند. بنابراین تنها در این بستر اجتماعی است كه روابط انسانی پایدار بوده و حقوق، قابل تحقق است.                 (فالكس ،1381: 11-10). شهروندی با طرح این تقاضا كه با همه‌ افراد به طور برابر رفتار شود، می تواند ریشه های تنش اجتماعی را كه نظم اجتماعی را تهدید می كند بخشكاند. شهروندی به مدد مجموعه حقوق ،وظایف و تعهداتش، راهی برای توزیع و اداره عادلانه منابع ازطریق تقسیم منافع ومسئولیت های زندگی اجتماعی ارائه می كند.(فالكس،15:1381 ). اعضای جامعه زمانی مجال مشاركت می یابند كه نسبت به حقوق و وظایف و تعهدات خود از یكسو و حقوق و وظایف و مسئولیت های نهادهای موجود از سوی دیگر آگاهی داشته و به آن عمل نمایند. این شناخت و عمل به آن درگرو به رسمیت شناختن شهروندی است. بنابراین شهروندی را می توان هسته اصلی مشاركت اجتماعی و سیاسی یك جامعه دانست و مشاركت فعال را تعریف كننده جزیی از حقوق و وظایف شهروندی به حساب آورد. پس به منظور تحقق جامعه ای سالم بایستی زمینه را برای تحقق شهروندی فراهم نمود. در ایران به علت تضاد حكومت استبدادی با مناسبات و مسئولیت پذیری شهروندی، هرگز نه مناسبات شهروندی درایران نهادینه شد و نه ایرانیان توانستند به خود به عنوان شهروند نگریسته و با درخواست حقوق و امتیازات شهروندی و مسئولیت پذیری نسبت به آن از هویت شهروندی برخوردار شوند. «از حیث جامعه شناسی تاریخی شهروندی »  شهروندی در ایران پس از انقلاب 57 به عنوان یک پدیده مدرن و به صورت یک هسته اولیه تحت تأثیر الزامات مدرنیستی و هم چنین نهادسازی های حقوقی – سیاسی و بسترسازی های توسعه ای و حقوقی شکل گرفته است . ( نجاتی حسینی ، 1381 : 1 )

تمام نظریه پردازان  شهروندی بر دو بُعد وظایف و حقوق شهروندی تأكید می كنند. تأكید یك سویه و یك جانبه  بر هریك از این ابعاد دوگانه و عدم آگاهی كافی از سایر ابعاد كه ناشی از محقق نشدن شهروندی در بین افراد جامعه است، می تواند برای هرجامعه­ای مشكل ساز و بحران آفرین باشد. در ایران به دلیل عدم برخورداری- آن هم برای قرنها- از حقوق شهروندی و تلقی از مردم به عنوان”عوام و رعایا”، از زمان انقلاب مشروطیت که بحث تجدد، محدود شدن سلطنت، پیدایش مجلس، دخالت مردم در سرنوشت جامعه خود و بالاخره شهروندی مطرح گردید، به نحوی کاملا نامتعادل تنها بر حقوق شهروندی تاکید روا شده است و کمتر سخنی از وظایف شهروندی به میان آمده است. اکثر افراد که طالب حقوق شهروندی هستند، وظایف همراه با آن را نمی شناسند و حاضر به انجام آن نیستند(پیران، 85: 9). «كاركرد اصلی شهروندی عبارت است از اداره جامعه بر طبق اصول احترام به حقوق دیگران و تعهد به ایفای نقش در حفظ نهادهای مشترك كه این حقوق را پایدار می دارند» . (فالكس،211:1381)

داشتن جامعه ای شهروند مدار مستلزم این است که اعضای جامعه آموزش های لازم شهروندی را دریافت نموده باشند و به عبارتی هویت شهروندی کسب نموده باشند . در نتیجه ،آموزش شهروندی از جمله موارد مورد توجهی است که باید از طرق مختلف به آن اقدام شود و چنین باوری در سطح جامعه نشر یابد و مسئولین جامعه و متولیان فرهنگی از طریق ابزارهای موجود مکلف به انتشار آن هستند . دولت می بایست از طریق سازمان هایی که در اختیار دارد که مهترین آن ها مدارس و رسانه ها ( بویژه تلویزیون ) هستند ، نگرشها و تفکرات و آگاهی های لازم را در جامعه ایجاد کند . رسانه ها بویژه تلویزیون خود بمنزله پدیده نو در جامعه به شمار می روند که بر کلیه وجوه زندگی انسان سایه افکنده و به آن ها سمت و سو می دهند . پژوهش هایی که در زمینه اثر بخشی این پدیده بر مخاطبان صورت گرفته نشان می دهد که وسایل ارتباط جمعی ، خاصه تلویزیون ، از جمله عوامل مهم تأثیر- گذار در شیوه و کیفیت زندگی و گروهی افراد است . سلطه این ابزار تا آنجاست که خصوصی ترین تجربه های انسانی از جمله هیجان ها و احساسات عمیق را برمی انگیزد و در جهت دلخواه خود هدایت می کند و به این ترتیب واکنش های رفتاری او را در راستای اهداف و سیاست های خود شکل می دهد .

تلویزیون وسیله ای است که استفاده ازآن به هیچ تخصص و دانش ویژه ای نیاز ندارد، به طوری که کلیه گروههای سنی و جنسی دراجتماع ، به آسانی به آن دسترسی دارند و متناسب با دانش ، تجربه ، نیازها و علایق خود از برنامه های آن بهره می برند . شاید بتوان از تلویزیون به عنوان همدم همیشگی انسان امروزی نام برد که از دوران کودکی تا کهنسالی او را رها نمیکند. با توجه به چرخشی که در دیدگاههای شناخت مخاطب به وجود آمده است و تبدیل  شدن مخاطب منفعل به  مخاطب فعال و انتخاب کننده                     رسانه های جمعی و همچنین با در نظر گرفتن رشد تکنولوژی رسانه ای ( ظهور کانال های متعدد تلویزیونی ، رادیویی ، ویدئو ،ماهواره ، شبکه های جهانی اطلاع رسانی ، اینترنت و…) و رقابت شدیدی که برای جلب مخاطب بین رسانه های گروهی مختلف درگرفته است ، امروزه شناخت مخاطبان و آگاهی از نیازهای آنان و آگاهی دادن به آن ها در زمینه مورد نیاز آنان بیش از هر زمان دیگری حیاتی شده است  ( معاونت مطالعات و برنامه ریزی سازمان ملی جوانان ، 1383 :3 ).

مخاطب بنا به دلایل شخصی و اجتماعی به سوی استفاده از رسانه ( یا رسانه ای خاص ) گرایش می یابد و انگیزه اصلی وی ، که دستیابی به نوعی رضایت شخصی در انتخاب و بهره- گیری از رسانه است ، جایگزین ارتباط یک سویه سابق می شود و بر این اساس ، سلیقه و انتخاب مصرف کننده رسانه در تنظیم محتوای پیام ها تأثیر می گذارد                                ( کاتز[4] و همکاران ،1989 ).

تلویزیون در دوره مدرن ابزار مناسبی در انتقال اطلاعات ، آموزش عمومی ، ایجاد نگرش مثبت یا منفی و یا تغییر نگرش سیاسی –  اجتماعی مردم است، به همین دلیل است که تلویزیون و رادیو از ابزارهای مورد استفاده برنامه ریزان ، دولتمردان و سیاستمداران هر کشوربرای اداره امور ، در جریان تغییر دیدگاهها و رفتار افراد بوده است . به میزانی که هدفهای توسعه ، مورد توجه قرار گرفته ، ابزارهای مورد استفاده برنامه ریزان و دولتمردان هر کشوری از قبیل رادیو و تلویزیون ، برای اداره امور جامعه و تغییر نگرش ها و رفتارها از اهمیت بیشتری برخوردار شده است .در بخش اول از توضیح اهداف کیفی صدا و سیما در برنامه دوم توسعه ، آمده است : تقویت نقش اطلاع رسانی ، آموزشی و ارشادی صدا و سیما به منظور معرفی و تبلیغ ارزشهای اسلامی – انقلابی در داخل و خارج کشور ………..، معرفی و زمینه سازی برای تحقق اهداف توسعه در افکار عمومی  ( شورای برنامه ریزی صدا و سیما ، مرداد 1372 ) در همین برنامه ، هدف ، جذب مخاطب و اثر گذاری بر رفتارهای او ذکر شده است ( مهدیزاده ، 1381: 14 ).

1.Global  Citizenship

2.Citizenship  rights  and respansibilities

  1. Active Citizenship

2.Katz

 

دانلود پایان نامه ارشد: بررسی عوامل اجتماعی – جمعیتی و اقتصادی موثر برسلامت سالمندان در شهرستان خرم آباد

بهبود شرایط زندگی وافزایش طول عمروامید به زندگی پدیده سالمندی را دراکثر جوامع بدنبال داشته است وسازمان ملل متحد برنامه«سالمندی فعال»را برای سالمندان مطرح کرده است، سالمندی  فعال یعنی به حداکثررساندن سطح سلامت، مشارکت و امنیت افراد سالمند به منظورتقویت کیفیت زندگی آنها، که هر کدام از اینها تمهیدات اجتماعی، بهداشتی، فرهنگی و اقتصادی خاص خود را می‌طلبد و باتوجه به اینکه جمعیت جهان به سوی سالمندی پیش می رود وبه همراه خود مسائل جدیدی را بوجودآورد.از این رو بررسی عوامل اجتماعی،جمعیتی و اقتصادی مؤثر بر سلامت  جسمی و روانی سالمندان و مسائل مربوط به سالمندان دارای اهمیت ویژه ای است. بر پایه آخرین پژوهش های سازمان ملل میزان مرگ ومیر درکشورهای روبه رشدکاهش چشم گیری یافته وبا افزایش میزان متوسط عمرتعداد افرادسالخورده نیزفزونی یافته است درکشورهای پیشرفته نسبت افراد بالای65 سال به کل جمعیت به 16درصدرسیده است که این نسبت برای کشورهای درحال رشد حدوداً 5/3 درصدمیباشد.

طبق گزارش مرکز آمار ایران در سرشماری1385 تعداد سالمندان بالای 60 سال در ایران حدود 1/5 میلیون نفرکه این میزان در حدود 3/7 درصد جمعیت کشورو در استان لرستان 7/6 درصد و شهرستان خرم آباد2/6 درصدجمعیت می باشد. در سرشماری سال1390 سالمندان کشور2/8درصد کل جمعیت معادل 2/6 میلیون راسالمندان بالای 60 سال تشکیل می دهدو کشور هم اکنون وارد مرحله‌ نخست سالمندی یعنی جمعیت بالای 60 سال بین 7 تا 14 درصد شده است، پیش‌بینی می‌شود که تا 30 سال آینده وارد مرحله فوق سالمندی، یعنی بیش از 21 درصد جمعیت سالمند شود. اگر این سیرادامه پیداکند، ازاین پس در ایران شاهد جمعیتی خواهیم بودکه ازآن بعنوان جمعیت سالمند یاد                 می شود)مرکزآمارایران 1385 ،1390).از جمله دلایلی که جمعیت شناسان را به بررسی مسئله سالمندی تشویق میکردپیش بینی کاهش باروری ومرگ و میر در کشورهای درحال توسعه ورسیدن به مرحله سالمندی از یک طرف و نیز نگرانی سیاستگزاران دولتی در آن کشور برای برنامه ریزی صحیح برای آمادگی با مسئله سالخوردگی جمعیت و نیز تأکید سازمان ملل متحد در سال 1982 در اجلاس وین بر مسئله سالمندی بود( کینسلا[1]  به نقل از مارتین و پرستون[2] 1994).

درمجموع امروزه مسائل ومشکلات سالمندان که باافزایش تعدادونسبت آن مرتبط است آنقدر از دیدگاه ملل جهان اهمیت پیداکرده است که سال 1999،سال بین المللی سالمندان نامیده شده است(مرکز آمار ایران،1385).هرچند چالش اصلی بهداشت عمومی در قرن بیستم، افزایش امید به زندگی بود، در قرن بیست و یک ” زندگی با کیفیت بهتر ” مهمترین دغدغه ها در این حوزه است. بدیهی است چون هدف از زندگی سالمندان فقط داشتن عمر طولانی و زنده بودن نیست، بلکه نوع و کیفیت زندگی آنها نیز مهم می باشد. از این رو ارتقای کیفیت زندگی سالمندان در مرحله اول نیازمند داشتن اطلاعات جامع در مورد کیفیت زندگی آنها است. همچنین افزایش شمار افرادسالمند دچار ناتوانی و اختلال عملکرد و نبود نظام حمایتی درخانواده بعلت کوچکتر شدن خانواده ها، شاغل شدن زنان وپراکنده شدن اعضای خانواده موجب افزایش تقاضابرای مراقبتهای دراز مدت از سالمندان در دهه های آینده خواهد شد   ( ساجدی و همکاران2004 : 36، 105،108).

گسترش شهرنشینی و زندگی مکانیزه که لازمه آن قبول شیوه های نوین برای زندگی است، اثر معکوسی بر سلامت بخصوص سلامت انسان گذاشته و در ارتباط با مقوله سلامت ابعاد دیگری را مشخص نموده است.دو بعداین ابعاد سلامت روان وجسم افراد جامعه است. مقوله ای که اگرچه تازگی ندارد لیکن از نظر تخصصی دیرزمانی نیست که به آن توجه گردیده است. سازمان بهداشت جهانی نیزسلامتی رارفاه وآسودگی کامل از نظر جسمی و روانی و اجتماعی ونه فقدان بیماری جسمی تعریف نموده است. در این میان سالمندی تغییری است که با گذشت زمان صورت گرفته است، دارای جنبه های مثبت و منفی بوده و پویایی فرایندهای زیستی، ادراک، رشد و تکامل و بلوغ را در بر می گیرد.توجه به شیوع بیمارهای روانی در جامعه، اهمیت تلاش در جهت اعتلای سلامت روانی افراد بارزتر می گردد. مهمترین مسئله در این ارتباط پیشگیری ازمسائلی است که باعث می گردد سلامت جسم و روان افراد جامعه مختل گردد و بالطبع پیامدهای منفی در پی داشته باشد.پیشگیری از بروز این عوامل نیز جز با آشنایی وبررسی عوامل اجتماعی،جمعیتی و اقتصادی مؤثر بر سلامت جسمی و روانی سالمندان جامعه ای که قصد پیشگیری در آن را داریم ممکن نیست. چرا که آشنایی با وضع موجود ما را در جهت بکارگیری روشهای مناسب، برای از بین بردن عوامل تهدید کننده در سلامت جسمی و روانی و بکارگیری روش ها و ابزارهای مناسب در این جهت یاری می نماید. بحث سلامت جسمی و روان سالمندان به دلیل پرورش نسل از اهمیت ویژه ای برخوردار است و از نظر علمی نقش سلامت جسمی و روانی در سطح امید به زندگی سالمندان ارزشمند است.     این زمان که زندگی انسانها روز به روز بیشتر ماشینی می شود، نقش سالمندان را در زندگی خود نمی توان نادیده گرفت زیرا آنان سرشار از تجربه هستند. ترقی،پویایی واعتلای هر جامعه ای با داشتن عناصر و اعضایی سالم وکارآمد در آن اجتماع میسر می باشد، افرادیکه علاوه بر وضعیت جسمانی مناسب از لحاظ وضعیت روحی و روانی نیز در حد متعادل و مطلوبی باشند. بدون تردید نتیجه مطلوب ترکیب سلامت جسمانی و روانی، داشتن جامعه ای شکوفا و با آتیه روشن است. سلامت روانی مقوله ای بسیار حائز اهمیت است چرا که تأثیر روح و روان برعملکرد جسمانی بر هیچکس پوشیده نیست. پرداختن به این بحث به دلیل اهمیتش لازم و ضروری می باشد و نباید فراموش کرد که بسیاری از این سالمندان تا چند سال قبل افرادی سالم، مقتدر، خلاق خوش فکر، تحصیل کرده و مدبر بوده اند و هر یک دریک یا چند زمینه علمی، فرهنگی، هنری اقتصادی و…به جامعه خدمت کرده اند. پس لازم است جامعه نیز آنها را به عنوان سرمایه ملی تلقی کرده و برای حفظ و ارتقای سلامتی، آسایش و رفاه زندگی آنان قدمهای قابل قبولی بردارد. براین اساس تحقیق حاضربا هدف تعیین عوامل اجتماعی،جمعیتی و اقتصادی مؤثر برسلامت جسمی و روانی سالمندان درشهرستان خرم آباد انجام شده است و باشناخت وضعیت سلامت جسمی و روانی جامعه سالمند، به افرادی که قصد برنامه ریزی برای آینده آن جامعه را دارند در بر آوردهای معقولانه کمک خواهند کرد.

  • بیان مسئله

تعداد کل سالمندان جهان در سال 2006را 687 میلیون و 923 هزار  نفر برآ ورد شد واعلام  کردندکه این تعداد تا سال 2050 به رقم یک میلیارد و 968 میلیون و 153 نفر خواهد رسید در حالی که هم اکنون60درصد افراد سالمنددر کشورهای درحال توسعه زندگی می کنند(سازمان ملل متحد2006). در حال حاضر 2/8درصد از کل جمعیت ایران را افراد سالمند بالای 60سال تشکیل میدهندکه معادل 2/6میلیون نفر است. پیش بینی می شود این رقم تا سال 2050 به 26 میلیون و 393 هزار نفر معادل 26 در صد کل جمعیت کشور برسد. امید زندگی برای مردان و زنان ایرانی بعد از 60 سالگی طی سال های 2005 تا 2010 به ترتیب 17 و 18 سال بر آورد شده است. نرخ رشد سالانه جمعیت در فاصله سرشماری های 1375 تا 1385 در کشور ایران6/1 در صد بوده و این  در حالی است که نرخ رشد جمعیت سالمند3/7درصد معادل2/5 میلیون نفر و در فاصله سرشماری 1385 تا 1390 نرخ رشد 2/8 درصد معادل 2/6 میلیون نفراست. با

 

پایان نامه

 توجه به ساختار کنونی جمعیت کشور انتظار میرود که در سالهای آینده این جمعیت بیش از گذشته نیز افزایش یابد و افزایش نسبت سالمندی در کشور ما از سال 1420 به بعد خود نمایی خواهد کرد(مرکز آمار ایران 1381،1385،1390 ).

جداول 1، 2و3 روند سالخوردگی جمعیت وتصویر های عینی از سالمندان را در کل کشور،استان لرستان وشهرستان خرم آباد را از سال 1335 تا 1385 نشان می دهد.

جدول 1- تعداد جمعیت و نسبت سالمندان 60 سال و بالاتر کشور  طی سالهای85-1335

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شرح   1335 1345 1355 1365 1375 1385
تعداد کل 1183980 1638032 1771614 2689350 3978127 5121093
شهری 318444 598834 791136 1388361 3243311 3280137
روستایی 963532 1039208 979488 1292989 1723914 1841106
نسبت کل 2/6 5/6 2/5 4/5 6/6 3/7
شهری 3/5 1/6 1/5 2/5 1/6 8/6
روستایی 4/7 8/6 1/5 7/5 4/7 3/8

مأخذ : سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن مرکز آمار ایران طی سالهای 85-1335

جدول2- تعداد جمعیت و نسبت سالمندان 60 سال و بالاتر استان لرستان  طی سالهای85-1345

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سال 1345 1355 1365 1375 1385
کل جمعیت استان 688135 933935 1369897 1584434 1716528
جمعیت سالمند 25435 48856 66594 93532 115778
نسبت سالمند 15/5 2/5 8/4 9/5 74/6

مأخذ، سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن مرکز آمار ایران طی سالهای 85-1335

جدول3- تعداد جمعیت و نسبت سالمندان 60 سال و بالاتر شهرستان خرم آباد  طی سالهای85-1335

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سال 1335 1345 1355 1365 1375 1385
کل جمعیت 38676 69578 104912 213960 462133 521964
جمعیت سالمند 2092 3772 5959 12902 28277 32427
نسبت سالمند 41/5 42/5 68/5 03/6 12/6 21/6

مأخذ، سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن مرکز آمار ایران طی سالهای 85-1335

 

همانطور که در جداول1،2 و3 ملاحظه میگردد، نسبت جمعیت سالمند کل کشور از جمعیت سالمند شهرستان خرم آباد بیشتر است بنابراین با توجه به کاهش باروری، کاهش مرگ و میر و در نتیجه افزایش طول عمر که پیامد پیشرفت های پزشکی است،موجب افزایش نسبت سالمندان به کل جمعیت شده است.ایران از جمله شهرستان خرم آباد، ازاین قاعده مستثنی نیست. کاهش سطح زاد و ولد و باروری علاوه بر تأثیر قاطعی که بر میزان رشد جمعیت واز آن طریق تعدیل شتاب افزایش تعدادجمعیت داشته، برترکیب وساختار جمعیت نیز تأثیرخواهد گذاشت وکاهش مستمر زاد و ولد و انتقال از باروری طبیعی به باروری کنترل شده به تدریج ساختار سنی جمعیت را ازوضعیت جوانی خارج و به طرف سالمندی سوق می دهد به همین لحاظ، هرم سنی جمعیت ایران که به جرأت میتوان گفت در طول تاریخ همواره قاعده ای گسترده داشته وبه لحاظ تمرکز بیش از 40 درصد از کل جمعیت در سنین کمتر از 15 سال از ساختاری جوان برخوردار بوده، در دو دهه اخیر به سبب کاهش باروری تغییر شکل داده و نوعی فرورفتگی در قاعده هرم سنی ایجاد شده است به همین سبب تغییر شکل هرم سنی، نسبت جمعیت کمتر از 15 سال از رقمی بیش از 45 درصد در سال 1365 به رقمی کمتر از 30 درصد در حال حاضر کاهش و در واقع در فاصله 20 سال با روندی بی سابقه به کمتر از دو سوم تقلیل یافته است(میرزایی 1385: 57).

بنابراین علت اصلی سالخوردگی جمعیت، کاهش باروری طی 50 سال اخیر، باروری کل جهان از حدود5 بچه برای هر زن به حدود 7/2 کاهش یافت وبه نظر می رسد طی 50 سال آینده به حدود 1/2(سطح جانشینی)برسد.هرچند هم اکنون در اکثر کشورهای توسعه یافته،مقدارآن زیرسطح جایگزینی است. کاهش باروری در ایران در نیمه دوم دهه 1360 شروع شد و طی سه دهه اخیر کاهش سریعی داشته است( عباسی شوازی و دیگران 2009).

پس ضرورت پرداختن به موضوع سلامت وسالمندی، در کشورما نیزبه عنوان اولویتی مهم بیش از پیش نمایان می شود. با توجه به اینکه سازمان ملل متحد برنامه «سالمندی فعال» را برای سالمندان مطرح کرده است و سالمندی فعال یعنی به حداکثر رساندن سطح سلامت، مشارکت و امنیت افراد سالمند به منظورتقویت کیفیت زندگی آنها، هرکدام از اینها تمهیدات اجتماعی، بهداشتی،فرهنگی و اقتصادی خاص خود را می‌طلبد. کاهش جمعیت درسن کار به همراه پیری و افزایش وابستگی سالمندان از جمله مهمترین چالش های ناشی از سالمندی جمعیت در سال‌های آینده است. کشور با سالمند شدن جمعیت با چالش های اجتماعی مانند افزایش شکاف نسلی بین جوانان و سالمندان و کاهش حمایت خانواده از سالمندان روبرو خواهد بود. مهمترین چالش اقتصادی کشور افزایش    هزینه های درمانی ونگهداری،قطع یاکاهش درآمد، افزایش فشار مالی در صندوق های بازنشستگی وبیمه است، چون هزینه‌ی درمان برای هر سالمند سه برابر هزینه‌ درمان یک کودک است .

کشور ایران هم اکنون وارد مرحله‌ نخست سالمندی یعنی جمعیت بالای 60 سال بین 7 تا 14 درصد شده است و پیش‌بینی می‌شود که تا 30 سال آینده وارد مرحله فوق سالمندی، یعنی بیش از 21 درصد جمعیت  سالمند شود. شاخص سالمندی یعنی نسبت افراد بالای 60 سال به جمعیت زیر 15 سال، در کشورهای اروپایی 186 به 100 است در حالی که کشورهای در حال توسعه دارای رقم 41 به 100 هستند و این بیانگراین است که کشورهای در حال توسعه درسالهای آینده با پدیده سالمندی مواجه خواهند شد. پیش‌بینی این است که ایران در سال‌های آینده با پدیده زنانه شدن سالمندی نیز روبرو شود این پدیده در واقع افزایش سهم زنان سالمند نسبت به مردان سالمند در جمعیت کشور است که طبق مطالعات در سال 1430برای زنان 5/34 درصد و برای مردان 31 درصد خواهد بود. این بدان معنی است که در سال 1430 به ازای هر100 زن سالمند کشور 88 مرد سالمند خواهیم داشت. چون در کشورهای توسعه یافته امید زندگی زنان بیش از مردان است وبا این که نسبت جنسی مردان در  بدو تولد به زنان بیشتر است اما این نسبت با افزایش سن به سمت زنان تغییر می‌یابد    (سازمان ملل 2006 ).

باتوجه به اینکه خانواده در ایران درحال حاضر با دگرگونی های مختلف روبرو است فضای فیزیکی خانواده کاهش یافته و خانواده از قالب سنتی به شکل مدرن در حال تغییر است.سالمندان نیز در این تحولات با ناامنی مواجه شده اند. در حالیکه جامعه ایرانی و از جمله شهرستان خرم آباد در حال دگرگونی وسیع است، بسیاری از خصوصیات اجتماعی، روانی، اقتصادی و فرهنگی مربوطه درحال ظهور است و در این دگرگونی، پدیده سالمند شدن، نگهداری آنان، کیفیت محل اقامت، چگونگی مراقبت از آنها از دید جمعیت شناسان و جامعه شناسان نیز از اهمیت خاصی برخودار است. از دیدگاه جمعیت شناسی، با توجه به ساختار کنونی جمعیت ایران، نسبت سالمندان رو به افزایش است و آنها نیازمند مراقبتهای پزشکی بیشتر، تغذیه مناسب و سایر خدمات مورد نیاز هستند. همچنین با مسن شدن مردم، بیماری های غیرواگیر منجر به ناتوانی و مرگ و میر در تمامی مناطق دنیا ازجمله کشورهای درحال توسعه می گردد. درمان بیماری هایی مربوط به سنین بالا برای افراد، خانواده ها و بودجه عمومی پر هزینه هستند. امابرخی از بیماری های غیرواگیر در سالمندان، قابل پیشگیری و تعویق می باشند. ناکارآمدی در خدمات پیشگیری یا مراقبتی باعث افزایش بیماری های غیر واگیر وهزینه های انسانی، اجتماعی و اقتصادی کلانی منجر می گردد و منابعی را به صورت نامتناسب جذب می نماید که می تواند برای مشکلات بهداشتی گروههای سنی دیگرمورد استفاده قرار گیرد(توکلی قوچانی و همکاران، 1382 :28). تحت چنین شرایطی سیاستهای اجتماعی خاصی درخصوص این جمعیت روبه افزایش می بایست تدوین و به کار گرفته شود. انجام مطالعات پژوهشی وتحقیقاتی مورد نیاز از جمله بررسی وضع موجود و شناخت عوامل اجتماعی،جمعیتی و اقتصادی مؤثر بر سلامت جسمی و روانی در  سالمندان میتواند برنامه ریزان را در جهت دادن به سیاستها و برنامه ریزیهای توسعه کمک کند. در غیر اینصورت این پدیده بعنوان یک مسئله اجتماعی وحتی افرادی سربار نمود می یابد(شیخی 1386: 75، 66).

سازمان جهانی بهداشت(2006) برنامه ای با تمرکز بر فرایندهای توانمند سازی درسالمندان در سه حوزه افراد سالمند و توسعه، بهبود سلامتی و رفاه در سالمندان و اطمینان بخشی در ایجاد محیط های توانمندکننده و حمایتی مورد توجه قرار داده است. هر چند که این تعداد سالمند نسبت به کل جمعیت کشور رقم زیادی را در برنمی گیرد به خصوص با توجه به اینکه در ایران، بسیاری از این افراد تحت حمایت خانوادگی هستند، اما به دلایل زیر، مطالعه سالمندی از اهمیت زیادی برخوردار می باشد.

توجه به ساختار سنی جمعیت ایران که اکنون مورد توجه بسیاری از محافل علمی است درآینده ای نه چندان دور جمعیت سالمند بخش قابل توجهی از جمعیت را در بر خواهد گرفت. زمانی که ممکن است برای شناخت وضعیت این گروه و برنامه ریزی برای آن دیر باشد.

پیری شناسان اجتماعی خاطر نشان میکنند پیری در بر گیرنده سه فرایند به هم پیوسته است. فرایند اول، پیری جسمانی است که عبارت است از تغییرات ناشی ازافزایش سن که در طول زمان بربدن عارض می شود. فرایند دوم، پیری روانی است که عبارت است از فرایند ناشی از رشد و توسعه شخصیت از جمله تغییرات عاطفی و ادراکی رفتاری و فرایند سوم، پیری اجتماعی است که در بر گیرنده جریانهای گوناگون گذار ازیک پایگاه اجتماعی به پایگاه اجتماعی دیگر است که شخص در دوران زندگی تجربه می کند. فرایند سه گانه فوق به میزان متفاوت ناهمگون در هر فردی صورت    می گیرد(ریاحی1387 :7). در تعریفی دیگرازسالمندی به عنوان دوره “وابستگی مجدد” نام برده اند یعنی پس از دوره وابستگی و اجتماعی شدن و پس از آن، دوره دوم یعنی استقلال و بلوغ و در نهایت دوره سوم یا سالمندی آغاز می گردد. همچنین جمعیت شناسان معتقدند سالخوردگی، انتفال ارگانسیم بعد از بلوغ فیزیکی است. که این انتقال با تغییرات منظمی در ظاهر، رفتار، تجربه و نقش های اجتماعی فرد همراه میشود (لس لت[3]  1998 :195، 139 ).

براین اساس بررسی شناخت ویژگیهای اجتماعی،جمعیتی و اقتصادی مؤثر برسلامت جسمی و روانی در سالمندان مسئله مهمی می باشد.ویکی ازمسائل تأثیر گذار برکیفیت زندگی، مخصوصاً در سالمندان، وضعیت سلامتی است (محسنی1380: 45 ).

[1]- Kinsella

2- Martin and Preston

[3] – Laslett

 

 
مداحی های محرم