موضوع: "بدون موضوع"
دانلود پایان نامه ارشد: تاثیر سازمان گردشگری استان گیلان بر پویایی اشتغال
جمعه 99/10/26
). امروزه صنعت توریسم به ویژه توریسم داخلی (که توریسم روستایی نیز بخشی از آن محسوب میشود) جایگاه خاصی در اقتصاد کشورها داشته است و نقش فعال و موثری در ارتقاء ساختار اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورهای رو به توسعه بازی میکند (راجی،1379، ص 1، در مهدوی،1383، ص 2). در شرایط کنونی، توجه به رویکرد توسعه و گسترش گردشگری روستایی میتواند کمک زیادی به تنوع بخشی، پایداری و رشد اقتصادی جوامع روستایی و حل مشکلات از جمله بحران بیکاری روستایی بنماید. به عبارت دیگر گردشگری روستایی منبع با ارزش اشتغالزایی و ایجاد درآمد است و میتواند وسیلهای در جهت حمایت از محیط زیست و فرهنگ روستایی باشد و میتواند نقش اساسی در توسعه و حفظ روستا داشته باشد (ریچارد، جولیا شارپلی، 1380، ص8).
در حال حاضر در بسیاری از نواحی روستایی، گردشگری از حالت انفعالی به عاملی پویا و مؤثر بر تغییرات و كنترل چشم انداز اجتماعات
روستایی مبدل شده است. ماهیت و اهمیت این تغییرات، توجه فزآیندهای را به كاركرد گردشگری و فراغتی در نواحی روستایی معطوف داشته است ( .(Butler et al, 1998, 3به طوری كه در بسیاری از کشورهای توسعه یافته نیز با افول فعالیتهای اقتصادی، تضعیف جریان صنعتیسازی در روستاها و مهاجرت جوانان دارای تحصیلات عالی، گردشگری را به عنوان یکی از راهبردهای توسعه برای باز تولید اقتصادی و اجتماعی در نواحی روستایی اتخاذ كرده اند (Briedenhann and Wickens,2004, 71). از طرف دیگر در کشورهای کمتر توسعه یافته، کارشناسان معتقدند که گردشگری یکی از معدود گزینههای عملی برای توسعه روستایی است. اما دولتهای کشورهای در حالتوسعه که برای تجدید ساختارتحت فشار میباشند و نیاز شدید به رشد اقتصادی و ایجاد اشتغال دارند، معمولاً به خاطر بیتوجهی به شرایط مناسب فرهنگی و به ویژه مشاركت ساکنین محلی در فرآیند تصمیمگیری و میزان حمایت آنها یا نگرش و گرایش ساكنین، قربانی خطرات توسعه بدون برنامه یا بر حسب ضرورت میشوند (Briedenhann and Wickens,2004, 71). بدین ترتیب موفقیت هر پروژه گردشگری در راستای برنامهریزی و توسعه پایدار روستایی، بدون شناخت و حمایت از جامعه میزبان مورد تهدید قرار می گیرد، در حالیكه موفقیت در این فعالیت به جاذبهها و خدمات روستایی وابسته است. علاوه بر آن نیازمند میهماننوازی و استقبال از طرف جامعه میزبان نیز می باشد. به طوری كه عصبانیت، بی علاقگی و سوءظن جمعیت میزبان نهایتاً به گردشگران منتقل خواهد شد و احتمالاً منجر به عدم تمایل گردشگران به بازدید از مكانهایی میشود كه آنها احساس ناخوشایندی از آنجا دارند. بدین سان درك واكنش محلی و عواملی كه برروی این طرز تفكر تأثیر میگذارند در دستیابی به هدف حمایت مطلوب از توسعه گردشگری روستایی امری ضروری است (Gursoy et al, 2002, 80). رشد روزافزون و پرشتاب گردشگری بسیاری از صاحب نظران را بر آن داشته است که قرن بیستم را قرن گردشگری بنامند.انتونیو ساوینیاک،دبیر کل پیشین سازمان جهانگردی در 1998 اعلام کرد((گردشگری در پایان قرن بیستم به صنعت شماره یک جهان تبدیل خواهد شد))(gee,1994,16).بسیاری از کشورها از این صنعت پویا به عنوان عامل اصلی درامد و اشتغال زایی استفاده می کنند،این خصیصه بویژه در کشورهای در حال توسعه به طور ملموستری قابل مشاهده است و حتی تعدادی از کشورها به گردشگری به عنوان یک فعالیت اقتصادی اصلی و در نتیجه یک صنعت می نگرند.بنابراین باید کشورها برای استفاده هرچه بیشتر از صنعت گردشگری با اجرای برنامه هایی به ایجاد تغییراتی در این زمینه بپردازند تا بتوانند از این صنعت رو به رشد به عنوان عامل اصلی اقتصادی بهره مند شوند.امروزه اقتصاد و بیکاری از مسائل مهم در ادبیات اقتصادی همه کشورهاست.اشتغال منبع عمده درامد مردم و عامل اصلی تعدیل فقر در جامعه است.گسترش بیکاری نیز عامل مهم در زمینه رشد اقتصادی و افزایش عارضه های اجتماعی بشمار میرود.(نصیری زاده و توتونچی،211,1382)با توسعه جهانگردی توسط سازمان میراث در استان گیلان امتیازات زیادی برای مردم این استان فراهم شده است ولی علی رغم این مزایای فراوان اقتصادی،غیر تخصصی بودن،فصلی بودن و دشواری مشاغلی که به مردم محول می شود،عدم توانایی مالی افراد در سرمایه گذاری برای توسعه امکانات زیر بنایی و رو بنایی این صنعت در استان از عواملی هستند که اثرات مثبت اقتصادی را برای مردم این استان کمرنگ کرده و آنها را بدبین میکند. مهمترین جاذبه های گیلان جاذبه های طبیعی است که بخش های قابل توجهی از آن به علت فقدان امکانات رفاهی هنوز دست نخورده است. سالانه بیشتر از 180 هزار نفر از گیلان دیدن می کند که این رقم نشان می دهد که گیلان یکی از قطب های گردشگری ایران است.
بنابر این با توجه به بررسی نقش و کارکرد گردشگری در ایجاد اشتغال در استان گیلان سوالی که مطرح میشود این است که:چه رابطه ای میان صنعت گردشگری و پویایی اشتغال در این استان وجود دارد .
دانلود پایان نامه : بررسی نقش جشنواره های موضوعی تئاتر در تغییر نگرش نویسندگان و كارگردانان هنرهای نمایشی تهران
جمعه 99/10/26
از زمانی که میرزا فتحعلی آخوندزاده اولین «دراما»ی ایرانی، ملا ابراهیم خلیل کیمیاگر، را در 1229ق، پنج سال بعد از قرارداد ترکمانچای نوشت(خلج،17:1381 )، گونه ادبی جدیدی در میدان ادبی ایران به وجود آمد که در طول بیش از یک قرن، بنا به فراز و فرود راه، تولیدات چندی داشته است. این لحظه پاگیری نمایشنامه نویسی جدید در ایران مقارن و همخوان با تاریخ مدرنیته[1] است: میرزا آقا تبریزی و مرتضی قلی خان مویدالممالک نیز پیش از صدور فرمان مشروطه به سیاق غرب، نمایش نامه می نوشتند.(بکتاش، 13: 1356). از آن زمان تا کنون به تناسب شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه این هنر دستخوش تغییرات متفاوتی شده است. و در دهه های اخیر جشنواره های موضوعی تئاتر بیشتر در جامعه رایج شده اند و محتوای این جشنوارهها جامعه هنری و به تبع آن مخاطبان را دستخوش تغییرات کرده و عکس العمل های متفاوتی در این خصوص ایجاد شده است.
همه رسانه ها در کار زیر و رو کردن محتویات اندیشه های ما هستند و حضورشان در زندگی ما از لحاظ شخصی، سیاسی، اقتصادی، زیبا شناختی، روانشناسی، اخلاقی و اجتماعی آن چنان نافذ و گسترده است که ما به هیچ رو از تماس، تأثیر پذیری و تغییری که در ما پدید می آورند در امان نخواهیم ماند(کمالی پور،63: 1371).
از آغاز شکل گیری تئاتر در جهان، تا کنون پیشرفت های چشمگیری در وجوه گوناگون این هنر از جمله نمایشنامه نویسی، کارگردانی،
بازیگری، طراحی صحنه و… حاصل شده است و سبک های اجرایی و مکاتب گوناگونی در دوره های مختلف ثبت و ضبط شده است. به گونهای که هنرمندان هر کشور، در طول تاریخ، شیوهها و سبکها و سنتهایی را به وجود آوردهاند که برای هنرمندان معاصر و آینده خزاین و منابع علمی به شمار میروند. (ناظرزاده کرمانی،14، 1367)
تعامل و مشارکت افراد گروه در طول تمرین اهمیت دارد و همین تعامل و مشارکت است که موجب تعییر در رفتار و نگرش آنان میشود. به این موضوعات باید محتوا و موضوع و سوژه های تئاتر را نیز اضافه کرد و باز بودن دست نویسنده و یا کارگردان و بازیگران تئاتر برای قدم زدن در این عرصه، به نسبت آزاد بودن یا درگیر بودن در قالب های از پیش تعیین شده، نوآوری، خلاقیت، احساس و کار دست اندرکاران این هنر نیز تحت الشعاع قرار خواهد گرفت.
در همین مجال باید به این نکته اشاره کرد که تئاتر از بدو پیدایش زمینههای کاربردی خود را در حوزه های گوناگون مانند روانشناسی فردی و اجتماعی، مسایل سیاسی و حتی تأثیرگذاری در حوزهی اقتصادی نشان داده است. به طور مثال در مقولهی روانشناسی، مبحث کاتارسیس[2] همچنان از جمله موضوعاتی است که اکنون نیز در محافل دانشگاهی بررسی میشود. عموم صاحب نظران و نظریه پردازان تئاتر بر این عقیده اند که مفاهیمی چون سایکو دراما[3] و دراماتراپی[4] که از علوم متأخر در روانشناسی هستند، ریشه در مفهوم کاتارسیس دارند: هر چند نیچه[5] معتقد است که برداشت ارسطو از مفهوم کاتارسیس بیشتر جنبه اخلاقی دارد، اما هم او و هم ارسطو بر ساخت درمانی کاتارسیس توافق دارند. (M.S, 1995, 227)
حال باید دید آیا جشنواره های موضوعی با درصد بالایی از عدم انعطاف و محدودیت موضوعی که دارند رسالت واقعی این رسانه را می توانند بر عهده بگیرند یا خیر.
طی چند قرن اخیر، به ویژه زمانی که کارگردان به عنوان مهمترین عامل تولید تئاتر رسما اعلام موجودیت کرد، کارگردانهای مؤلفی که به نظریه پردازی نیز پرداختند، با اشراف بر وجه زیبایی شناختی تئاتر، از این هنر به عنوان امکان و ابزاری اجتماعی برای اصلاح و تغییر رفتارهای فردی و اجتماعی بهره بردهاند. از جمله مشهورترین این افراد برتولت برشت[6]، کارگردان نامی و فقید تئاتر آلمان است که نظریه تئاتر آموزشی او در واقع نظریه انقلابی در عرصه تئاتر بود.
برشت اعتقاد داشت که وجه مهم تئاتر همان ساحت بیدارکننده و تعلیم دهنده آن است که با تکیه بر آن میتوان به اصلاحات سیاسی و اجتماعی پرداخت.(Brecht, 1964). بر این اساس برشت تودهی تماشاگران را مخاطب اصلی خود میدانست و نه آنان که صرفا برای لذت و سرگرمی به تئاتر آمده بودند. از این رو نظریات او در تقابل با نظریات استانیسلاوسکی قرار داشت. در حقیقت برشت از تماشاگران میخواست تا دربارهی آنچه که روی صحنه میبیند فکر کند، آن را ارزیابی کرده و دربارهاش تصمیم بگیرد و سپس بیرون رفته و شرایط ناگواری را که در آنجا دیده است، تغییر دهد(هولتن، 1384، 247) بنابراین تماشاگر نباید در فرایند اجرای تئاتر غرق شود و منفعلانه از ان صرفاَ لذت ببرد بلکه تئاتر باید او را بیدار و آگاه کند و نظر برشت بر آن بود که چنین کاری با بیگانه ساختن رویدادها شدنی است.(همان 247).
1-2- بیان مساله تحقیق
امروز تئاترصرفا فقط یک هنر نیست، هنری که مادر سایر هنرهاست. بلکه یک رسانه قوی محسوب می شود که خیلی راحت می تواند مفاهیم ریز و درشت را به مخاطب منتقل کند. یک انتقال پیام بی واسطه و مستقیم که از زبان و حس بازیگر نشأت می گیرد و بر گوش و دل و چشم مخاطب اثر گذاشته و او را مسحور آنچه روی صحنه می بیند می کند.
هنر تئاتر صرفا به آنچه روی صحنه رخ میدهد و در فضایی مشخص و تعریف شده در برابر دیدگان تماشاگران قرار میگیرد، محدود و منحصر نمیشود، بلکه فرایند تمرین و آماده سازی یک نمایش، در تغییر و تحول شخصیت و رفتار افراد یک گروه نمایش مؤثر است. این فرایند گاه میتواند با پیش آگاهی انجام شده، مربی یا کارگردان با هدف تأثیرگذاری رفتاری، گروهی را گرد هم آورد، که در این صورت تئاتر به مثابه ابزار و تمهیدی کاربردی و تحولگرا شناخته میشود. به این ترتیب تئاتر سودمندی خود را صرف نظر از هنری که وجهی زیباییشناسانه و عموما نخبهگرایانه دارد، و به تعبیری دیگر هنری، فرهنگی، روشنفکری است، نشان میدهد. با این تعریف، تئاتر افزون بر اینکه به عنوان هنری با پیشینه بیش از 2500 سال جایگاهی رفیع در میان دیگر هنرها دارد، ابزاری تعلیمی_تربیتی به حساب میآید که وجه فرهنگی_روشنفکر آن تحت الشعاع ساحت کاربردی آن قرار میگیرد.(آقا عباسی،28،1385)
با این حال سالهاست که برگزاری جشنواره های موضوعی اولویت اصلی متولیان فرهنگی در ارگان های مختلف شده است که این موضوع نویسندگان و کارگردانان را وا می دارد که در چارچوبی مشخص به ارائه آثار بپردازند که روز به روز با تعدد هرچه بیشتر اینگونه جشنواره ها، کمکم کارنامه هنری یک هنرمند محدود می شود به همین آثار موضوعی که دایره خلاقیت و تنوع در آن بشدت تنگ بوده و هنرمند را از ساختار شکنی و بلند پروازی باز می دارد. به نظر می رسد با فراگیر شدن این امر، تئاتر تبدیل به رسانه ای می شود که فقط پیام های رسمی حاکمیت را انتقال داده و مخاطبین خود را از دست بدهد. این پژوهش بر آن است که این موضوع را مورد بررسی قرار دهد و به این پرسش پاسخ دهد که آیا برگزاری جشنواره های موضوعی تئاتر در تغییر نگرش کارگردانان و نویسندگان موثر بوده است یا خیر؟
[1]. در تاریخ جدید ایران، به دوره زمانی مابین آغاز آشنایی جامعه ایرانی با غرب مدرن و وقوع انقلاب مشروطه، عصر بیداری گفته میشود. در این دوره رویارویی ایرانیان تحصکرده با غرب مدرن روز به روز بیشتر شد تا آنکه در نهایت منجر به پدید آمدن گونهای از اندیشیدن مدرن در ایران و رویکردهای نوسازانه در بین روشنفکران و دولتیان شد؛ اما از آنجا که داستان ورود اندیشه مدرن در ایران با آنچه در غرب گذشت بسیار متفاوت بود، بسیاری به صورتی خاص از مدرنیته در ایران قائلاند و نامهای گوناگونی بر آن نهادهاند. برای بحث ر.ک: علی میرسپاسی(1384)، تأملی در مدرنیته ایرانی، ترجمه جلال توکلیان، طرح نو و تقی آزاد ارمکی(1380)، مدرنیته ایرانی، تهران: اجتماع و نیز تقی آزاد رمکی (1379)، اندیشه نوسازی در ایران، تهران: دانشگاه تهران.
دانلود پایان نامه : موضوع:بررسی نقش رسانه های جدید در ارتقاء فرهنگ دینی
جمعه 99/10/26
عصر کنونی را عصر انقلاب ارتباطات نامیده اند ، گسترش جوامع وپیشرفتهای پی درپی و ورود وسایل ارتباط جمعی به حریم گروههای اجتماعی موجب شد هر واحد، نهاد و یا سازمان ابعادی نو یابد.
امروزه وسایل ارتباط جمعی و رسانهها اعم از سنتی و جدید از مهمترین لوازم زندگی ما شدهاند و تمام جوامع برای رسیدن به مقاصدی نظیر: اطلاعرسانی ، تعلیم و تعلم ، فرهنگ سازی ، هدایت و راهنمایی، افزایش آگاهیهای اجتماعی ، دینی و مهمتر از آن جلوگیری از بداخلاقی، از ابعاد و شئون دینی رسانهها استفاده می کنند. البته در همه این اهداف، مقاصد تربیتی دینی نهفته است. از سویی، دین یکی از موضوعاتی است که امروزه راه خود را در رسانه ها باز کرده است، اما این حضور همواره با فراز و نشیبهای تاریخی روبرو بوده که
ارتباطی تنگاتنگ با فرهنگ جامعه داشته است و گذشت زمان نشان داد که نه تنها دین و رسانه ها با یکدیگر ناسازگاری ندارند بلکه دین نیاز واقعی انسانهاست که آنها در هر گوشه زندگی آن را جستجو میکنند.امروزه در کنار رسانههایسنتی(مسجد،حسینیه…)رسانههای جدید و شبکههایاجتماعی( مایاسپیس ،توئیتر…) اصلیترین و مهم ترین راههای کسب آگاهی، اطلاعات و منابع معرفتی به شمار میآیند و از دستاندرکاران اصلی انتقال و آموزش مفاهیم دینی هستند و با وجود مشکلاتی که در مسیر آنها وجود دارد مخاطبان بسیاری را به خود جلب میکنند.
رسانهها نقش حیاتی را در الگوسازی و تبیین هنجارهای مطلوب جامعه دارند این هنجارها باید براساس فرهنگ مردم یک جامعه الگوبندی و تبیین شوند. اگر فرهنگ جامعه براساس هنجارهای دینی باشند مطمئناً رویکرد رسانهای آن هم باید براساس کلیات و هنجارهای تعریف شده توسط جامعه و فرهنگ دینی باشد .
رسانه ها اگر شناخت درستی از اهداف و سیاستگذاریهای فرهنگی جامعه نداشته باشند و یا در نسبت خود با دین و اهداف دینی دچار خطا شوند بحران فرهنگی و عقیدتی غیر قابل جبرانی را خواهند ساخت که این مسئله باعث میشود جوانان و دانشجویان جامعه را از اخلاق و آرمانها دور کند و آن ها را به قهقرا بکشاند.
البته به این معنا نیست که تمام رسانههای یک جامعه رسانههای دینی باشند، بلکه منظور این است که باید در چارچوب تعریف شده برای رسانههای یک جامعه دینی که صرفاً کلیاتی اخلاقی است عمل کنند . رسانه ها در جوامع دینی مفهومی فراتر از یک ابزار ارتباطی را دارا هستند. به رسانهای که وظیفه انتقال مفاهیم دینی و به اصطلاح تبلیغ دین را بر عهده داشته باشند رسانه دینی قلمداد می شود که تعریفش در گرو نوع و طریق نگرش دین به نوآوریهای روز و برخورد آن با تنوع رسانهها میباشند. در یک جامعه دینی خیلی اهمیت دارد که چطور بتوان اصول و فرهنگ دینی را به مخاطبان انتقال داد.
وقتی سخن از رسانه دینی میشود خواهناخواه فرهنگ دینی و فرهنگ سازی دینی نیز مطرح میشود. حال سوالی که اینجا مطرح میشود این است که رسانهها چه نقشی در این تغییر و تحولات دارند؟ و اینکه دین و رسانه دو مکمل در کنار هم هستند آیا میتوانند فرهنگی دینی جامع و مطلوب را بسازند ؟ما در مسیر این تحقیق در پی آنیم که آیا رسانه های جدید همانند رسانه های سنتی قابلیت آن را دارند که فرهنگ دینی را در میان دانشجویان ارتقاء دهند؟
دانلود پایان نامه ارشد: بررسی نقش مسائل وموانع اجتماعی واقتصادی توسعه سرمایه گذاری درشهرستان خلخال
جمعه 99/10/26
:
امروزه پدیده سرمایه گذاری را می توان مهمترین مسأله کشور مطرح کرد و عدم سرمایه گذاری در حد نیاز و متناسب شرایط فعلی و آتی را می توان بزرگترین دغدغه جامعه فعلیلحاظ نمود. مسأله ای که علارغم تشویق و برنامه ریزی و بحث های نظری پیرامون آن، در عمل چندان تحقق نمی یابد و نتیجه مورد انتظار گرفته نمی شود و روند سرمایه گذاری فعلی جوابگوی نیازهای حال و آینده نمی باشد. لذا جا دارد در خصوص این موضوع مهم به عنوان علت و علل بسیاری از مسائل کشور نگران باشیم و در صدد رفع موانع و مسائل تهدید و تضعیف کننده آن باشیم و عوامل تقویت کننده آن را تسریع و تسهیل نماییم و شرایطی فراهم کنیم که پدیده سرمایه گذاری از یک روند روان و بی خطر برخوردار باشد. در شرایط فعلی جامعه ایران، زمینه و بسترهای لازم و مشوق سرمایه گذاری از سوی ساختارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در حد نیاز فراهم نیست. باید اقرار کنیم مسأله سرمایه گذاری در حال حاضر جداً با مسائل و تنگناهای زیادی مواجه
است و روند سرمایه گذاری از جنبه های مختلف مورد تهدید و تضعیف قرار می گیرد. فضای امن سیاسی و مطمئن برای سرمایه گذاری و سرمایه گذار در حد نیاز موجود نیست. مسائل و تصمیمات سیاسی به شدت مسائل اقتصادی من جمله سرمایه گذاری را مورد تهدید قرار می دهد. استقلال اقتصادی و ثبات اقتصادی ضعیف است. ثبات اجتماعی و قوانین نیز کم رنگ است و قوانین همواره تغییر می یابند و از وضعیت ناپایداری برخوردارند. در فضایی که ثبات اجتماعی ضعیف و نامطمئن است، طبعاً انگیزه سرمایه گذاری وجود نخواهد داشت. سرمایه داران فرار و کتمان سرمایه را بر سرمایه گذاری در داخل کشور ترجیح می دهند و یا به جای سرمایه گذاری سالم و مفید، سرمایه ها اغلب در راستای کارهای کاذب و غیر ضروری و بعضاً خلاف و سودآور نامشروع بکار گرفته می شود. فساد اقتصادی در شرایط فعلی جامعه ایران چشم گیر و غیر قابل انکار است و شدیداً سایر ساختارهای جامعه از قبیل : سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را مورد تهدید و تضعیف قرار می دهد.
سیاستها و برنامه های حمایتی و هدایتی و نظارتی بر امر سرمایه گذاری سالم و مفید بسیار ضعیف و ناکارآمد می باشد و تضمین موفقیت سرمایه گذاری سالم ناچیز است و از همین جاست که سرمایه ها بصورت زیرزمینی در زمینه های کاذب، غیرضروری و مضر به حال جامعه، هزینه می شوند. در اثر عدم حمایتهای لازم از سرمایه گذاری و عدم حمایت صحیح سرمایه ها، نیازهای انسانی جامعه و افراد آن تأمین نمی شود، منابع موجود احیاء نمی شوند و بلکه به هدر می روند و یا به صورت بهینه بهره برداری نمی شود و نتیجه اینکه روز به روز فقر و بیکاری زیاد می شود و عواقب آن جامعه را تهدید می کند و بازار کسب و کار سالم و مفید تهدید و تضعیف می شود و این یعنی بدبختی واقعی جامعه .
در شرایط فعلی کشور ایران، یک سیستم اداری منظم و هماهنگ با مدیریت صحیح و کارآمد مبنی بر هدایت سرمایه ها و سرمایه گذاری وجود ندارد، سرمایه گذاران در پیچ و خم دوندگیهای اداری، خسته و ناامید می شوند. قوانین ناپایدار همواره سرمایه گذاران را مضطرب و متضرر می سازد. نرخ تسهیلات بانکی در مقایسه با جوامع پیشرفته بسیار بالاست و هیچ تناسبی با وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور در راستای تضمین موفقیت سرمایه گذاری ندارد. بانکها در اعطای تسهیلات به سرمایه گذاران، بیشتر به بازپرداخت تسهیلات می اندیشند و مدارک لازم را از گیرندگان وام اخذ می نمایند و کمتر به موفقیت طرح سرمایه گذار توجه دارند. در اثر نظارت ضعیف، اعتبارات بانکی گاهاً در زمینه های دیگر به بهانه ایجاد طرح و سرمایه گذاری بکار گرفته می شوند. در سیستم اداری و بانکها روابط بیشتر از ضوابط تأثیرگذار است. سیستمها و برنامه های حمایتی عملی در راستای صادرات بازاریابی و حفظ بقای واحدهای تولیدی، مولد و اشتغالزا بسیار ضعیف است و یارانه های دولتی برای موارد مذکور بکار گرفته نمی شود.
اکثر طرح هایی که بر روی آنها سرمایه گذاری صورت گرفته است، بلاتکلیف و نیمه کاره می شوند. مسیر آغاز سرمایه گذاری و مرحله بهره برداری آن بعلت عدم وجود شرایط مناسب، طولانی و اغلب بی نتیجه می باشد. اکثر سرمایه گذاری پشیمان، ورشکسته، فراری و حتی روانه زندانها می شوند و بدین ترتیب سرمایه گذاران مستعد و علاقمند تبدیل به بدهکاران شکست خورده می شوند.
طرح مسأله :
موضوع و سؤال اساسی در این بررسی عبارت است از : «مسائل و موانع اجتماعی و اقتصادی سرمایه گذاری درخلخال چیست؟» پدیده سرمایه گذاری تحت تأثیر نقش موانع و مسائل متعدد اجتماعی و اقتصادی می باشد. بعبارت ساده تر مسائل و مشکلاتی از سوی جامعه روند سرمایه گذاری را از آغاز تا مرحله بهره برداری و حتی پس از بهره برداری مورد تهدید و تضعیف قرار می دهد. مسائل و موانع سرمایه گذاری محدود به جنبه فردی و اعتقادی نیست. پدیده سرمایه گذاری بعنوان یک مقوله اقتصادی در ارتباط تنگاتنگ با ساختارهای مختلف جامعه مانند سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بوده و همواره متأثر از آنها می باشد.
امر سرمایه گذاری مواجه با مشکلات وموانع اجتماعی مختلف می باشد از قبیل : بروکراسیهای پیچیده هزینه بر و زمان بر، سیاستهای ضد و نقیض اقتصادی و اجتماعی، بی ثباتی های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی، عدم وجود قوانین شفاف و پایدار در خصوص سرمایه گذاری، ضعف برنامه های ترویجی و تشویقی و ارتباطی، عدم اطلاع رسانی کافی و به موقع در فرایند سرمایه گذاری، سیاستهای مالیاتی نامناسب و بی توجهی به موقعیت سرمایه گذاری، شرایط سخت اخذ تسهیلات بانکی، عدم یا ضعف امنیت سرمایه گذاری، سیاستهای پولی نامناسب و ناسازگار، ضعف نظارت و رسیدگی به مشکلات سرمایه گذاری، ضعف هدایت و جهت دهی فرایند سرمایه گذاری، وجود قوانین ناپایدار در مورد فعالیت های اقتصادی، ناهماهنگی بین سازمانهای مرتبط در ارائه خدمات به سرمایه گذاری، عدم یا ضعف در ارائه خدمات مورد نیاز سرمایه گذار و سرمایه گذاری مانند: آموزش، مشاوره و راهنمایی، حسابداری و حسابرسی، حقوقی، بازاریابی، اعطای یارانه ها و غیره از آفت ها و موانع عمده پدیده سرمایه گذاری در یک جامعه بویژه در جامعه فعلی می باشند، بطوریکه روند سرمایه گذاری از یک حرکت کند و غیر قابل قبول برخوردار است. مسیر پرپیچ و خم و ترسناک فرایند سرمایه گذاری از مرحله آغاز تا مرحله بهره برداری و حتی پس از بهره برداری، امیدها و انگیزه های سرمایه گذاری را به شدت مورد تهدید و تضعیف قرار می دهد و یک اقدام جدی را مبنی بر شناسایی موانع و تلاش در رفع آنها می طلبد. یک سیاست و برنامه کامل حمایتی و هدایتی و نظارتی قوی و عملی در راستای تضمین موفقیت سرمایه گذاری در ایران فعلی وجود ندارد.
دانلود پایان نامه ارشد : بررسی وضعیت پایبندی به هویت فرهنگی اعضای شبکه اجتماعی فیس بوک با مطالعه موردی دانشجویان مقطع کارشناسی رشته های علوم انسانی دانشگاه تهران
جمعه 99/10/26
برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
پیشگفتار:
انقلاب اجتماعی ارتباطات علاوه بر افزایش رسانه های ارتباط جمعی و فناوری های نوین ارتباطی، دگرگونی فرهنگ، اعتقادات و رفتارهای اجتماعی را نیز به ارمغان داشته است و بیش از پیش ارتباطاتِ انسانی و اجتماعی را متکی به فضای مجازی کرده است. رسانه های ارتباط جمعی نقش بسیار موثری در شکل گیری هویت افراد جامعه ایفا می کنند. یکی از مهمترین این فناوری های نوین ارتباطی شبکه های اجتماعی مجازی است. شبکه های اجتماعی، امروزه به یکی از ارکان جدایی ناپذیر زندگی ما، حداقل در بعد مجازی آن تبدیل شده است و تصور دنیای وب بدون حضور پررنگ این پدیده همه گیر، تقریبا غیر ممکن است. بسیاری از کاربران اینترنت، بیشتر فعالیت های خود از جمله مرور اخبار، دریافت اطلاعات و پرداختن به سرگرمی ها را از طریق شبکه های اجتماعی انجام می دهند و اینترنت برای آنها، معادلی بجز شبکه های اجتماعی ندارد.
با رشد استفاده از ابزارهای ارتباط جمعی در ایران، نگرانی هایی در مورد فضای نسبتا باز حاکم بر آنها و تقابل احتمالی این فضا با بنیانهای و مولفه های سازنده هویت فرهنگی مطرح می شود. شبکه های اجتماعی هم مثل سایر فناوری های وارداتی دیگر هنجارها و ناهنجاری های خاص خود را دارند شبکه های اجتماعی مجازی و شکل گیری روابط فرهنگی و اجتماعی در قالب آن ، در عین حال که ابزار مفیدی برای كسب و تبادل اطلاعات و نیز فضای برای بروز و نشان دادن هویت فرهنگی اعضای آن است میتوانند مخرب نیز باشند؛ به بیان دیگر، شبکه های اجتماعی ابزار قدرتمندی است که هم میتواند باعث فساد و عدم پایبندی به ارزشها و هنجارهای جامعه گردد و هم ابزار آموزش، تعلیم و رشد علمی، فرهنگی و اجتماعیِ دانشجویان را فراهم آورد. با توجه به استقبال گسترده کاربران اینترنتی به ویژه دانشجویان از شبکه های اجتماعی، بررسی مسائل پیرامون این شبکه ها و نیز برنامه ریزی برای بهره برداری از امکانات شبکه های اجتماعی ضروری می باشد. از این رو در پژوهش حاضر سعی شده است به بررسی وضعیت پایبندی به هویت فرهنگی اعضای شبکه اجتماعی فیس بوک با مطالعه موردی دانشجویان مقطع کارشناسی رشته های علوم انسانی دانشگاه تهران در قالب پنج بخش پرداخته شود.
- بیان مسئله:
ارتباطات پایه و اساس تشکیل و تداوم فرهنگ ها است. در زمانهای دور، انسانها از طریق برقراری ارتباط با یکدیگر به تبادل افکار و اندیشه های خود اقدام کرده و بدین ترتیب پایه های فرهنگ و تمدن جوامع بشری را ایجاد کردند. ارتباط به عنوان نخستین نیاز هر نظام در هر سطحی، بنا بر اتفاق نظر علمای ارتباطات یک فرایند و به قول وبر شکل خاصی از کنش متقابل اجتماعی است که قوام بخش هویت محسوب می شود. نظام اجتماعی ساخت خود را با توجه به عناصر موجود ساخت دهنده در پیرامون خود سامان می دهد یكی از این عناصر ساخت دهنده وسایل ارتباط جمعی است. وسایل ارتباط جمعی در زندگی اجتماعی امروزیان به قدری مهم است كه فرایند جامعه پذیری، فرهنگ پذیری و فرهنگ یابی تحت نظارت آنها شكل می گیرد و بر این مبنا شخصیت اساسی افراد جامعه بارور گردیده و سامان می یابد. نقش رسانه ها در دنیای امروز موضوعی است که مورد توجه خاص جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعی واقع شده است. رسانه ها در زندگی روزمره ما نفوذ می کنند و محیطی را بوجود می آورند که در آن هویت ها شکل می گیرد. ورود هر کدام از رسانه ها به نوبه ی خود تاثیرات متفاوت و گوناگونی را بر احساسات، ارزشها، باورها، تفکر و… دارد؛ از جمله نكاتی كه در این فرایند مورد دقت قرار می گیرد توجه به امر هویت است.
هویت از جمله مفاهیمی است که دانشمندان زیادی از علوم سیاسی، فلسفه، جامعه شناسی و روانشناسی به ذکر تعاریف گسترده و متنوعی از آن پرداخته اند؛ تعاریف ارائه شده از سوی دانشمندان رشته های مختلف را می توان در دو دسته جای داد: نخست آن دسته از اندیشمندانی که هویت را پدیده ای سیال و نسبی دانسته و دیگر آن اندیشمندانی که هویت را ثابت دانسته اند. در جوامع سنتی، هویت بیشتر متاثر از عوامل انتسابی، از پیش مشخص شده و ثابت است، انسانها شبیه به یکدیگرند و انسجام بیشتری در ابعاد مختلف هویت وجود دارد. اما در جوامع مدرن منابع هویت یابی متعدد و بیشتر اکتسابی است، زیرا انسانها در گروه ها و قشرهای اجتماعی متعددی عضو هستند.
در مورد بحث نسبی بودن هویت، یکی از متفکرانی که کار شایسته ای کرده و توانسته است تا حدی این بحثها را در حوزه فکر اسلامی مطرح کند، توشیهیکو ایزوتسو است او در تعریف هویت می گوید: هویت نسبتی است که انسان بین شبکه معنای ذهن خود و شبکه روابط
اجتماعی برقرار می کند و براین عقیده است که هویت هیچگاه امر ثابتی نیست و به لحاظ مکانی و زمانی سیلان دارد.
مطابق فرهنگ عامه(مردم شناختی) در جوامع سنتی، هویت هر شخص مقوله ای ثابت، از پیش تعیین شده و عاری از تناقض فرض می شد. هویت در این جوامع مبین تجلی و تحقق کار ویژه ها و نقش های اجتماعی- فرهنگی از پیش تعیین شده ای بود و تبلور آرمان ها، خواست ها، انگیزه ها و اهداف نظام سنتی متشکل از اسطوره های بود که جهت گیری ها و ضمانت های دینی لازم را برای جایگاه فرد در جهان فراهم می کرد.
از جمله اندیشمندانی که هویت را برحسب مراحل گذار تاریخی به سه دوره هویت پیش مدرن، مدرن و پست مدرن تقسیم بندی کرده است می توان به داگلاس کلنر(1996) اشاره کرد که او هویت را در مرحله اول یعنی هویت پیش مدرن دارای جوهری ثابت و ایستا دانسته که هیچ عامل اجتماعی، فرهنگی و… در آن تاثیری نخواهد داشت؛ در مرحله دوم یعنی هویت مدرن او شکل گیری هویت را در رابطه با دیگران و در اثر تعامل میان خود و جامعه می داند و معنا ساز بودن هویت را دلیل برساختگی بودن آن می داند که ساخته شرایط اجتماعی انسانهاست و در نهایت به هویت پست مدرن اشاره می کند که در پست مدرنیسم بر هویت غیرذاتی، تاریخی و سیال انسان و پراکندگی و تجزیه فرد تاکید می شود.
هویت در رویکرد مدرن؛ به وسیله عوامل از قبل موجود، طبیعی، روانی واجتماعی صورت می گیرد و در این رویکرد بر دو دسته از نظریات تاکید می شود: اول نظریه های جامعه شناسانی که در آنها هویت، ساخته و پرداخته زمان و مکان است مانند دیدگاه های تعامل گرایان نمادین وآنتونی گیدنز و دوم نظریه های شناخت اجتماعی(روانشناسان اجتماعی) با تاکید بر فرایندهای روانی. در رویکرد پسامدرن بر این باورند که شکل گیری و تعریف هویت به دور از دخالت هرگونه عامل از قبل موجود صورت گیرد؛ نظریه گفتمانی که عمدتا متاثر از ادبیات، زبان شناسی و معناشناسی است در این رویکرد قرار می گیرد.
هویت دارای ابعادگوناگونی چون هویت تاریخی، سیاسی، ملی، اجتماعی، قومی، دینی، خودی و فرهنگی است. هویت فرهنگی احساس تعلق و همبستگی به جامعه و فرهنگ آن است و نیز بخشی از مفهوم خود است که از دانش و احساس درباره ی تعلق فرد به گروه خاص فرهنگی است و آن درایتی از خویشتن است که مشتق ازعضویت (چه رسمی و چه غیررسمی) در یک گروه اجتماعی بر مبنای انتقال و پرورش دانش، باورها، ارزش ها، نگرش ها، سنت ها و شیوه های زندگی معین مشترکی بین اعضاست، به گونه ای که در رفتار اعضاء تأثیر می گذارد و در مقابل هنجارها و ارزشهای جامعه، احساس تعهد و تکلیف کند و در امور مختلف آن مشارکت جوید، انتظارات جامعه را از خود پاسخ دهد و در مواقع بحرانی سرنوشت جامعه و غلبه بر بحران برای او مهم باشد (هال و همکاران، 1996).
هویت فرهنگی حاکی از موجودیت معنوی جامعه و پویایی آن است و بی هویتی، ایستایی جامعه است، هر جامعه ای معمولا در همه جا و همه وقت بر اصالت فرهنگی خود تأکید می کند و می کوشد که با قدرت و غرور مشخصه های این هویت را زنده نگه دارد و از آن دفاع کند. از مهمترین مولفه های هویت فرهنگی می توان به: مذهب، زبان، ارزش های فرهنگی، علاقه به برپایی رسوم سنتی، احساس تعلق و افتخار به میراث فرهنگی اشاره کرد.
امروزه انقلاب اجتماعی ارتباطات علاوه بر افزایش رسانه های ارتباط جمعی و فناوری های نوین ارتباطی، تحول نمادها و باورها را نیز به ارمغان داشته است و بیش از پیش ارتباطاتِ انسانی و اجتماعی متکی به فضای مجازی شده است که در آن حس از امکانات رهایی بخش وجود دارد و شبکه های رقمی چیزی ساخته اند که کمتر از محیطِ اجتماعی نوینی نیست(رابینز و بستر،338:1384). منظور ازحسِ رهایی در این فضا، ابعادِ زمانی و مکانی است که دگرگون شده و یا از بین رفته اند. محدودیتی برای کاربران وجود ندارد و همین طور محیطِ اجتماعی نوین مربوط به نوعی از ارتباطات می شود که قاعده های ارتباطی فضای طبیعی یا واقعی در آن کم رنگ و یا متحول می شوند. از سوی دیگر فرهنگ مجازی را در چارچوب حلقه های پیوند نوین فناوری- فضا قرار داده است که وجه مشخصه ی آن فرهنگ صمیمانه و باز ترکیبی و سازنده ی تجمع های ارتباطی است(رابینز و بستر،338:1384). بدین صورت مشخص می شود، فضای مجازی که به وسیله اینترنت در گونه های شبکه های اجتماعی، سایت و وبلاگ ها واقعیت های فضای طبیعی را بازسازی نموده و هر کدام به عنوان یک رسانه ضمن ایجاد ارتباطِ موثر، منعکس کننده واقعیت و رویداد ها در جامعه نیز به شمار می آید، واقعیت های که در سیاست، فرهنگ و عقایدِ مردم وجود دارند و بطور روزمره ممکن است در زندگی اجتماعی انسانها بروز و ظهور کنند، درحال حاضر بیش از دیگر رسانه ها در فضای مجازی و در قالب سایت و شبکه های اجتماعی متجلی و منعکس می شوند. البته، با این تفاوت که این نوع ارتباط و انتقالِ پیام هاگفتمانی را شکل می دهند که در محیط صمیمانه صورت می پذیرند و در این فضا هیچ شخص، گروه یا جماعتی نمیتواند اراده خود را بر دیگران تحمیل کند. هر فرد یا جماعتی میتواند، بخشی از این فضا را در اختیار بگیرد و به نشر آرا و عقاید خود بپردازد.
یکی از انواع فناوریهای ارتباطی نوین شبکه های اجتماعی مجازی به خصوص شبکه اجتماعی فیس بوک است. شبکه های اجتماعی، امروزه به یکی از ارکان جدایی ناپذیر زندگی ما- حداقل در بعد مجازی آن تبدیل شده اند که دارای کارکردهای گوناگونی مثل سرگرمی، آموزشی، اطلاع رسانی، شرح حال شخصی، حفظ روابط خانوادگی و دوستانه و… و تصور دنیای وب بدون حضور پررنگ این پدیده همه گیر،تقریبا غیرممکن است. شبکه اجتماعی نوعی ساختار اجتماعی محسوب می شود که از گره های متعددی تشکیل شده که این گره ها می توانند افراد حقیقی یا سازمان ها باشند. از مهمترین شبکه های اجتماعی می توان به اورکات، مای اسپیس و فیس بوک اشاره کرد. در آماری که در اکتبر 2012 اعلام شده کاربران فیس بوک به حدود یک میلیارد نفر رسیده که به گفته نایب رییس مجلس شورای اسلامی و به رغم محدودیت های که برای دسترسی به فیس بوک بزرگترین شبکه اجتماعی موجود تحمیل می شود بیش از دو میلیون ایرانی عضو این شبکه اجتماعی هستند (شریف پور،76:1391).
فضای شبکه اجتماعی فیس بوک مشتمل بر فرهنگ و دانشی است که میان کاربران آن ایجاد میشود و نیز منتقل کننده میلیون ها پیام است، پیام های که بر ارزشها، نگرش ها و هویت فرهنگی کاربران آن در سطح خرد و کلان تاثیر می گذارد در این شبکه هر کاربر صفحه ای مختص خود دارد که در آن به معرفی خود پرداخته است. در واقع، این صفحه نشانگر هویت شخصی و فرهنگی اوست. این ارتباطات نه تنها روابط اجتماعی را می سازد، بلکه فضایی است که در آن روابط اجتماعی و فرهنگی رخ میدهد. موسیقی، زبان مشترک، ملیت مشترک، دین مشترک که همه اینها از شاخص های هویت فرهنگی هستند را در فضای مجازی دور هم جمع می کند. به نظر می رسد؛ تغییراتی که سبب بروز روابط جدید اجتماعی و فرهنگی می شود، ضمن ایجاد و حفظِ هنجار های خاص فضای مجازی ارزشها و انگیزه های مشترک و مورد توافق مردم را نیز داراست چیزی که کوین رابیز و فرانک وبستر در کتاب عصر فرهنگ فناورانه از آن بنام ((محیط معرفتی)) یاد می کند که در آن رابطه های نوین بطور مستقیم تبدیل به گرایش ها و ارزشهای اجتماعی شده است.
فیس بوک یکی از رسانه های بسیار تأثیرگذار در عصر حاضر است که همانند سایررسانه ها و وسایل ارتباطی، اساساً محصول غرب بوده و در طول چند سال اخیر وارد کشور شده است که در فضای آن فرهنگ های متنوعی وجود دارد اما آیا این رسانه صرفاً دارای ماهیت غربی است؟ آیا فرهنگ ها وجوامع به تبع اصول و ارزش های خاص خود از آن استفاده می کنند؟ آیا تقابل و رویاروی حاکم در فضای فیس بوک به یک نوع استعمار یا استیلای فرهنگی توسط فرهنگ دیگری و محو ارزشها و هنجارهای سنتی و خرده فرهنگ ها توسط فضای حاکم بر این فناوری ارتباطی نوین منجر می شود و یا اینکه در نتیجه آزادی حاکم و نیز تضاد و تقابل صورت گرفته در این فضا هویت فرهنگی اعضا برساخته می شود و تجلی قویتری پیدا میکند و اعضا به بروز و نشان دادن مشخصه های هویت فرهنگی خود علاقمند می شود که از این جمله تفسیر دیگری که می توان کرد این است که به فیس بوک به عنوان یک عامل فرصت ساز یا تهدید کننده برای هویت فرهنگی نگاه کرد.
فیس بوک به عنوان یک نماد ارتباطی که دستاورد تغییر و تحول در فضای مجازی است؛ طبیعتا در طول زمان متاثر از تغییراتی خواهد شد که اقتضای فناوری های نوین است حال؛ با توجه به اینکه کاربران فیس بوک به ویژه دانشجویان با داشتن یک سری مشخصه های هویتی سنتی که از خانواده و جامعه خود اکتساب کرده اند با ورود به محیط دانشگاه و نیز با عضویت در فیس بوک و متاثر از روند موسوم به جهانی شدن بعنوان گروهی تاثیر پذیر و تاثیرگذار محسوب گردیده که از فرهنگ ها و خرده فرهنگ های گوناگون و متنوعی هستند که با تمام مشخصه های فرهنگی خود از بین المللی، ملی، قومی و مذهبی گرفته تا مولفه های شخصیتی و خانوادگی پا در دنیای پرزرق و برق مجازی می گذارند، خواسته و ناخواسته در کوتاه ترین زمان با گستره بسیار وسیعی از انسانها با اقوام، ملیت ها، مذاهب، شخصیت ها و عقاید متفاوت و متناقض مواجه هستند و به نوعی شاهد تنوع فرهنگی زیادی درفضای این شبکه هستیم ، وضعیت هویت در یک فضای متغیر چگونه خواهد بود؟ آنچه که در بررسی این موضوع شایان توجه است وجود تناقض بین تنوع فرهنگی موجود در فیس بوک و فلسفه وجودی تشکیل شبکه های اجتماعی در قالب شبکه جهانی اینترنت است که یک نوع یکسان سازی فرهنگی در قالب دهکده جهانی را دنبال می کند و از طرفی لزوم توجه به هویت جوانان که به تعبیری در حال گذار از تغییر و دگرگونی به سمت ثبیت شدن است را می طلبد.
بنا به نظرکاستلزکه؛ شبکه ای شدن و از میان رفتن نظام های سنتی را باعث رشد بنیادگرایی می داند می توان اینگونه تفسیر کرد که با کم رنگ شدن نظارت ها و پیوستن افراد به جمع کاربران رسانه های نوین میزان آزادی بیان تا آنجا گسترش می یابد که ممکن است ساختارهای سنتی، ارزشها و هنجارها زیر سوال بروند و به نوعی با یک هویت شبکه ای(مجازی) روبرو هستیم با وجود این نظرات هویت فرهنگی در این فضا دارای چه تعریفی است، وضعیت باورها، ارزشها و اعتقادات گوناگون وقتی در این فضا که خود دستخوش تغییر است چگونه است و وقتی که کاربران با این تناقض ها و گوناگونی ارزشها و باورها روبرویند نسبت و رابطه هویت و فرهنگ در این فضا، تعریفی که این دو با هم در فضای مجازی پیدا می کنند و توجه به اینکه کاربرانی که در فیس بوک به تعامل و ارتباط می پردازند، آیا هویت فرهنگی خود را بروز می دهند یا آن را ترک می گویند و اینکه وقتی کاربر در فیس بوک قرار می گیرد با توجه به باورها و ارزشهای که دارد به تناسب فضا و فرهنگ حاکم بر فیس بوک با آن همخوان می شود، یا اینکه باورها، ارزشها و اعتقادات خود را بنا بر خاصیت، ساختار و کارکرد این فضا تغییر، نقد یا اینکه آنها دوباره برساخته و محکمتر می شود.
اما با توجه به تعاریف و نکاتی که پیشتر به آن پرداخته شد؛ آن دسته از اندیشمندانی که هویت را پدیده ای سیال و نسبی دانسته اند به این نکته نپرداخته اند که با توجه به اینکه هویت افراد از فرهنگ و همچنین هنجارها، ارزشها و باورهای افراد نیز از هویت آنها نشات می گیرد، چگونه می توان یک امر متغیر را اندازه گرفت. بنابراین تعریفی که در این پژوهش می توان به آن اتکا کرد این است که هویت فنومنی ثابت است که در گذر زمان و در بخش اجتماعی با توجه به تغییراتی که در آن رخ می دهد پدیده ای تاثیرپذیر از تغییرات اجتماعی و فناوری های نوین ارتباطی است و با توجه به نسبت میان فرهنگ و هویت، که یکی از ویژگی های فرهنگ که ثابت ولی متغیر است که منظور از این تغییرات، تغییراتی آرام و تدریجی درگذر زمان است، هویت نیز به همین ترتیب در طول زمان و با توجه به مکانهای گوناگون و به خصوص در ارتباط با فضای شبکه های اجتماعی مجازی که دارای ویژگی برتر لامکان و لازمان بودن هستند تغییر و تاثیر می پذیرد و دارای خاصیتی،انعطاف پذیر، تجمعی و به روز است. با توجه به اینکه افراد در فضای مجازی بدلیل فقدان ارتباط چهره ای می توانند بازنمایی متفاوتی از خود داشته باشند و از هویت های جعلی، بی نام و نشان و برخی دیگر از چند هویت که گاه حتی بسیار متناقض اند در یک شبکه اجتماعی استفاده کنند؛ به نظر می رسد که هویت در فضای شبکه های اجتماعی به سمت واقعی تر شدن پیش می رود و دلیل این ادعا این است که تقریبا هیچ کس مایل نیست فرد ناشناسی را درفضای فیس بوک به لیست دوستان خود اضافه کند و نیز اینکه افرادی که با هویت جعلی ورود می کنند در نهایت هویت واقعی خود را با توجه به اظهار نظرهای گوناگون در این فضا آشکار می کنند و یا اینکه امکان تشخیص هویت این افراد در طول زمان برای کاربران فراهم می شود.