دانلود پایان نامه ارشد : بررسی عوامل اجتماعی- فرهنگی مرتبط با نگرش زنان

جامعه ایران در سالهای گذشته، هم­گام با دگرگونی­های ساختی و فنی و پیوند گسترده با جامعه جهانی، و هم چنین آشنایی با سامانه ارزش­های نوین در گسترة جهانی، با دگرگونی­های مهمی روبرو بوده است. این تحولات تمامی عرصه­های عمومی و خصوصی زندگی افراد جامعه را تحت تأثیر قرار داده و موجب شده است تا
پدیده­های اجتماعی پیشین به اشکال جدید خودنمایی کنند. ارزش­ها و نگرش­ها دربارة نهاد خانواده، ازدواج و شیوه­­­های همسرگزینی، از زمینه­هایی بوده است که دچار دگرگونی­های گسترده­ای شده است؛ تا جایی که
می­توان گفت که ارزش­های فرهنگی ایرانیان در حال ساخت و نوزائی است(موحد و عباسی­شوازی، 1385: 68). 

در دوره تغییرات سریع فرهنگی و اجتماعی، جامعه شاهد بیشترین واگرایی و انشعاب بین نسل­هاست.
 نسل­های جوان­تر با پذیرش عقاید و ارزش­های جدید، نقش تعیین کننده­ای را در شکل دادن به تغییرات اجتماعی بر عهده می­گیرند و حال آنکه، نسل­های قدیمی تر با پایبندی بیشتر به عقاید و ارزش­های سنتی جامعه، در برابر تغییرات سریع، مقاومت نشان می­دهند. به همین خاطر، ارزش­های خانواده حتی در مواجهه با تغییرات پرشتاب اجتماعی-جمعیتی نیز گرایش به تغییر تدریجی دارند(عسکری ندوشن و دیگران،1388: 8).

در این میان یکی از حوزه­هایی که دچار تغییر و تحول شده است، روابط بین دو جنس و جهت­گیری جنسیتی است. تحولات ایجاد شده در این زمینه، می­تواند دارای منابع متعدد داخلی و خارجی باشد که طیفی از دلایل، از جمله ضعف نظام فرهنگی کشور در تنظیم روابط بین جوانان( اعم از دختر و پسر) تا پیداش تکنولوژی­های رسانه­ای جدید را شامل می­شود(بوستانی،88: 143).

در کنار تحولات نظام ارزشی در سال­های اخیر، جامعة ایرانی با تغییرات اجتماعی و ساختاری دیگری نیز در این سالها دست به گریبان بوده است. یکی از این موارد تغییر ساختار اقتصادی کشور و تبعات اجتماعی متعدد آن بر رفتارهای جوانان است. اکنون فاصلة بین ((بلوغ جنسی)) و ((بلوغ اقتصادی)) در ایران به بیش از 10 سال رسیده است. فاصله­ای که روز به روز در حال افزایش است. بلوغ اقتصادی با اشتغال پایدار حاصل می­شود و، در این میان، اشتغال جوانان به یکی از مسائل کلیدی در جامعة ایرانی بدل شده است. اشتغال مقدمة ازدواج است و مشکلات اقتصادی بر سن ازدواج می­افزاید. این همه در حالی است که ازدواج تنها راه مشروع ارضای نیاز جنسی در ایران است و اکنون این راه با موانع زیادی روبرو شده است. افزایش سن ازدواج فشارهای زیادی به جوامع با ساختار سنتی وارد کرده است(آزاد

 

پایان نامه و مقاله

 ارمکی و دیگران،1390 :3).

تحقیقات مختلفی که در زمینه روابط بین دو جنس انجام گرفته، نشان می­دهند که  این روابط در سالیان اخیر افزایش یافته است. گسترش اینگونه روابط از جمله موضوعات حساس و عموماً مغفول در امر سیاست­گذاری و مطالعات آکادمیک در ایران است. امروزه تفاوت در نگرش به ((نحوة رابطه)) با جنس مخالف به یکی از اصلی­ترین کانون­های مناقشة بین نسلی در خانواده­های شهری بدل شده است(آزاد ارمکی وشریفی ساعی:90، 437).

1-2- بیان مسئله

با قاطعیت می­توان گفت كه در هیچ مقطع تاریخی، ارزش­ها و نگرش­های افراد و گروههای اجتماعی در درون جوامع به سرعتی كه امروز در حال تغییر است، دچار دگرگونی نبوده است. همراه با دگرگونی­های وسیع محیطی و ساختاری، نظام ارزشی جوامع نیز هرچند با تأخیر به آن واكنش نشان می­دهد و دچار دگرگونی می­شود(موحد و دیگران،1386: 34).

اعتقاد بر این است که جوانان در همه جوامع معمولاً به نظم اجتماعی موجود کمتر متعهدند و بیشتر مستعد ایجاد تغییر و دگرگونی در این نظام هستند. در مقابل نسل بزرگسال محافظه­کارتر و حافظ نظم اجتماعی است و با منابع سنتی ارزش­ها و هنجارها پیوند محکم­تری دارد(اینگلهارت، 1373: 14).

نگرانی درباره جوانان و تغییرات فرهنگی عمری به درازای تاریخ بشری دارد. هنجارگریزی جوانان، همیشه مسئله­ای مهم در سطح جوامع بوده است. یکی از مهمترین این هنجارگریزی­ها که در جوامع شرقی اهمیت بیشتری داشته، رابطه با جنس مخالف است. جوامع سنتی برای این جور روابط همیشه چارچوب­های خاصی داشته اند(ربیعی و شاه قاسمی،1388: 35). این روابط که غالباً به صورت مخفیانه انجام می­گیرد، از سویی با اصول اعتقادی و فرهنگی جامعه در تضاد است و نوجوانان بویژه دختران از این بابت از جانب خانواده و اولیای مدرسه مورد بی­مهری و سرزنش قرار می­گیرند و از سوی دیگر بهداشت روانی خانواده­ها را مختل نموده و موجبات بدبینی خانواده­ها و اولیای مدارس را فراهم می­آورد که هریک دیگری را متهم به بی­کفایتی نموده و به جای پرداختن به علل و عوامل ریشه­ای سعی در مبارزه با معلول دارند و مجازات­های انضباطی نظیر تهدید، توبیخ اخراج و شبیه اینها را اعمال می­کنند.

 در دیدگاه­ها و تئوری­های تحلیل مسائل اجتماعی، تعاریف متعددی از مسائل اجتماعی وجود دارد. در اینجا ما یکی از جامع­ترین تعاریف را به عنوان تعریف مسئلة اجتماعی در نظر می­گیریم: مسئلة اجتماعی به وضعیتی گفته می­شود که بخش قابل توجهی از جامعه از طریق تجربیات خود از آن اگاه شوند(بعد عینی) و این وضعیت را در تعارض با ارزش­ها بدانند(بعدذهنی) و به شکل  سازمان­یافته یا سازمان­نیافته خواهان تغییر یا اصلاح آن وضعیت اجتماعی باشند(امین آقایی، 1388: 32).

دین اکثریت افراد در جامعه ایران، اسلام است و اکثر هنجارها و ارزش­های جامعه ما توسط دین مشخص می­شود. دین اسلام نیز دوستی دختر و پسر را منع نموده، روابط میان آن دو را با حفظ حریم فردی، رعایت حیا و عفت اجتماعی مجاز می­داند. در گذشته این روابط بیشتر در میان اقشار بالانشین و آن هم به ندرت یافت می­شد.

با ظهور انقلاب اسلامی این روابط به طور کلی نفی شد. انقلاب سعی در ایجاد باورها و نگرش­های جدید در حوزه­های مختلف و همچنین اصلاح برخی رفتارهای اجتماعی و جایگزینی آنها با نگرش­ها و رفتارهای قبل از آن داشت. هنجارآوران و فرهنگ­سازان پس از انقلاب به ویژه دهه 60، صرفاً از شیوه­ها و ابزار کنترل اجتماعی درونی در این راه بهره نبرده و علاوه بر آن، به استفاده از ابزارهای کنترل بیرونی نیز روی آورند. بر این اساس، در آموزشهای رسمی پیش دبستانی، دبستانی و راهنمایی، حتی قبل از بلوغ دختران و پسران طرح جداسازی اجرا شد تا به این وسیله کودکان و نوجوانان به لحاظ فکری و رفتاری آمادگی این نوع نگرش­ها و رفتارها را درمورد افراد غیرهمجنس پیدا کنند. این نوع رفتار و نگرش توسط مردم تا حد زیادی پذیرفته شد و تا حد زیادی با رضایت خاطر، مطابق آن رفتار می­کردند. اما تغییرات فرهنگی به تدریج نظام اجتماعی را تحت تأثیر خود قرار داد؛ به ویژه افرادی که در پایان دهه 70 و اوایل دهه 80 دوران نوجوانی و جوانی خود را طی می­کردند. به نظر می­رسد که این نسل یا جمعیتی که پدیده­های متفاوتی را نسبت به نسل قبل از خود تجربه کرده بودند، هماهنگی بالایی با عناصر فرهنگی دهه 60 ندارد. اکنون ضد ارزش تلقی شدن روابط دختر و پسر جوان، همچون گذشته ارزیابی نمی­شود. با این حال، این تغییر فرهنگی برای نسل انقلاب به راحتی مورد پذیرش قرار نگرفته و نخواهد گرفت و ایشان به این پدیده، احتمالاً بیشتر به عنوان نوعی استحالة فرهنگی و نتیجه تهاجم فرهنگی غرب می­نگرند(قاسمی،1383: 93).

به طور کلی آنچه که امروز دوستی دختر و پسر را در جامعه ایرانی به مسئله اجتماعی تبدیل کرده است تقابل میان نگرش­های مذهبی و سنتی که سعی در محدود نگه داشتن روابط دو جنس پیش از ازدواج دارند با دیدگاههای جدید و نویی است که حاصل تماس با فرهنگ­های دیگر به ویژه فرهنگ­های غربی است که عمدتاً دوستی دختر و پسر را از طریق رسانه هایی چون اینترنت و ماهواره ترویج می­دهند و معمولاً حساسیت زیادی در خصوص حدود و مرزهای دوستی ندارند.

هرچند این روابط به عنوان مسئله اجتماعی شناخته می­شوند، اما از سوی دیگر جوانان با این چالش روبرو هستند که چگونه با جنس مخالف خود رابطه برقرار کنند؟ چه حدودی را در این زمینه رعایت نمایند؟ و چه هزینه­ایی را بایستی در این روابط بپردازند؟ که این امر باعث شده است که معاشرت و دوستی میان دختر و پسر به عنوان یک مسئله­ی­ شخصی نیز طرح گردد.

همچنین با توجه به ساختار مردسالارانه حاکم بر جامعه، قبح چنین روابطی برای دختران بیشتر از پسران است و بنابراین عواقب و پیامدهای این دوستی­ها بیشتر دامن­گیر آنان خواهد شد.

عامل دیگری که بر پیچیدگی این مسئله افزوده است، تضاد بین نسلی است که خود ناشی از شرایط اجتماعی-فرهنگی جامعه در حال گذار و گسترش وسایل ارتباط جمعی است.

1-4- اهمیت و ضرورت تحقیق

در گذشته های نه چندان دور ارتباط بین پسرها و دخترها مانند امروز مورد توجه نبود. سن ازدواج پایین بود ارتباطات به شکل وسیع نبود، از این رو کنترل بیشتری بر جوانان صورت می­گرفت، اما امروزه چالش میان سنت و مدرنیته، فراگیرشدن رسانه­های ارتباط جمعی و پدیده جهانی شدن که مبتنی بر ارزش­های غربی است، احساس دوگانه­ای را در نسل جوان پدیدار کرده است: از یکسو ارتباط با جنس مخالف برای جوانان به عنوان یک نیاز مطرح شده و جوانان به آن تمایل دارند و از سوی دیگر جامعه ما به دلیل دارا بودن ساخت مذهبی و دینی چنین روابطی را نکوهش می­کند.

 علاوه بر این در خود این روابط و کنش متقابل بین طرفین نیز مسائل و مشکلاتی نهفته است. بر اساس مطالعات انجام گرفته، افت تحصیلی، روابط جنسی پیش از ازدواج و بارداری­های ناخواسته، ابتلا به بیماری­های مقاربتی، ترس از برملا شدن روابط و آبروریزی، اضطراب و افسردگی، اختلالات هیجانی و عاطفی و ارتکاب به بزهکاری و خلاف­های رفتاری شدید و درگیری­های خانوادگی از جمله زیان­ها و مشکلاتی است که در زمینه­ ارتباط با جنس مخالف دامنگیر افراد شده است(گلزاری،1384: 108).  بی­شک پاک­کردن صورت مسئله در شرایط کنونی غیرممکن است و بایستی راهکارهای درست و عملی و الگوهای متناسب با فرهنگ اسلامی را به جوانان ارائه داد. بنابراین با آگاهی از نگرش درباره روابط دختر و پسر می­توان از بروز بسیاری از مسائل اجتماعی جلوگیری نموده و یا به گونه­ای آمادگی رویارویی با آنها را به وجود آورد.

با توجه به دید جنسیتی جامعه، دختران نسبت به پسران در مسائل اجتماعی آسیب پذیرترند و مسائل و مشکلات چنین روابطی بیش از پسران دامنگیر آنها خواهد شد. با فهم و نگرش ارزش­های جوانان به ویژه دختران پیرامون این مسأله می­توان تا حدودی به پیش بینی رفتار آنان در آینده دست یافت و با شناخت رفتار جوانان در این زمینه می­توان آنها را از خطرات روانی اجتماعی و بهداشتی که آنها را تهدید می­کند، آگاه ساخت.

 1-3- اهداف تحقیق

 هدف اساسی این تحقیق بررسی نگرش زنان 50-15 سال پیرامون دوستی و معاشرت دختر و

پسر قبل از ازدواج و روشن ساختن عوامل اجتماعی و فرهنگی مرتبط با نگرش زنان 50-15 سال نسبت به این روابط می­باشد. سئوالات اساسی که راهنمای ما در رسیدن به این اهداف است عبارتند از: 1- زنان 50-15 سال چه نگرشی نسبت به معاشرت و دوستی دختر و پسر قبل از ازدواج دارند؟ 2- این نگرش چه رابطه­ای با عوامل اجتماعی و فرهنگی دارد؟

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.