دانلود پایان نامه : بررسی نقش جشنواره های موضوعی تئاتر در تغییر نگرش نویسندگان و كارگردانان هنرهای نمایشی تهران

از زمانی که میرزا فتحعلی آخوندزاده اولین «دراما»ی ایرانی، ملا ابراهیم خلیل کیمیاگر، را در 1229ق، پنج سال بعد از قرارداد ترکمانچای نوشت(خلج،17:1381 )، گونه ادبی جدیدی در میدان ادبی ایران به وجود آمد که در طول بیش از یک قرن، بنا به فراز و فرود راه، تولیدات چندی داشته است. این لحظه پاگیری نمایش­نامه نویسی جدید در ایران مقارن و همخوان با تاریخ مدرنیته[1] است: میرزا آقا تبریزی و مرتضی قلی خان مویدالممالک نیز پیش از صدور فرمان مشروطه به سیاق غرب، نمایش نامه می نوشتند.(بکتاش، 13: 1356). از آن زمان تا کنون به تناسب شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه این هنر دستخوش تغییرات متفاوتی شده است. و در دهه های اخیر جشنواره های موضوعی تئاتر بیشتر در جامعه رایج شده اند و محتوای این جشنواره­ها جامعه هنری و به تبع آن مخاطبان را دستخوش تغییرات کرده و عکس العمل های متفاوتی در این خصوص ایجاد شده است.

 

همه رسانه ها در کار زیر و رو کردن محتویات اندیشه های ما هستند و حضورشان در زندگی ما از لحاظ شخصی، سیاسی، اقتصادی، زیبا شناختی، روانشناسی، اخلاقی و اجتماعی آن چنان نافذ و گسترده است که ما به هیچ رو از تماس، تأثیر پذیری و تغییری که در ما پدید می آورند در امان نخواهیم ماند(کمالی پور،63: 1371).

 

از آغاز شکل گیری تئاتر در جهان، تا کنون پیشرفت های چشمگیری در وجوه گوناگون این هنر از جمله نمایش­نامه نویسی، کارگردانی،

 

پایان نامه

 بازیگری، طراحی صحنه و… حاصل شده است و سبک های اجرایی و مکاتب گوناگونی در دوره های مختلف ثبت و ضبط شده است. به گونه­ای که هنرمندان هر کشور، در طول تاریخ، شیوه­ها و سبک­ها و سنت­هایی را به وجود آورده­اند که برای هنرمندان معاصر و آینده خزاین و منابع علمی به شمار می­روند. (ناظرزاده کرمانی،14، 1367)

 

تعامل و مشارکت افراد گروه در طول تمرین اهمیت دارد و همین تعامل و مشارکت است که موجب تعییر در رفتار و نگرش آنان می­شود. به این موضوعات باید محتوا و موضوع و سوژه های تئاتر را نیز اضافه کرد و باز بودن دست نویسنده و یا کارگردان و بازیگران تئاتر برای قدم زدن در این عرصه، به نسبت آزاد بودن یا درگیر بودن در قالب های از پیش تعیین شده، نوآوری، خلاقیت، احساس و کار دست اندرکاران این هنر نیز تحت الشعاع قرار خواهد گرفت.

 

در همین مجال باید به این نکته اشاره کرد که تئاتر از بدو پیدایش زمینه­های کاربردی خود را در حوزه های گوناگون مانند روانشناسی فردی و اجتماعی، مسایل سیاسی و حتی تأثیرگذاری در حوزه­ی اقتصادی نشان داده است. به طور مثال در مقوله­ی روانشناسی، مبحث کاتارسیس[2] همچنان از جمله موضوعاتی است که اکنون نیز در محافل دانشگاهی بررسی می­شود. عموم صاحب نظران و نظریه پردازان تئاتر بر این عقیده اند که مفاهیمی چون سایکو دراما[3] و دراماتراپی[4] که از علوم متأخر در روانشناسی هستند، ریشه در مفهوم کاتارسیس دارند: هر چند نیچه[5] معتقد است که برداشت ارسطو از مفهوم کاتارسیس بیشتر جنبه اخلاقی دارد، اما هم او و هم ارسطو بر ساخت درمانی کاتارسیس توافق دارند. (M.S, 1995, 227)

 

حال باید دید آیا جشنواره های موضوعی با درصد بالایی از عدم انعطاف و محدودیت موضوعی که دارند رسالت واقعی این رسانه را می توانند بر عهده بگیرند یا خیر.

 

طی چند قرن اخیر، به ویژه زمانی که کارگردان به عنوان مهم­ترین عامل تولید تئاتر رسما اعلام موجودیت کرد، کارگردانهای مؤلفی که به نظریه پردازی نیز پرداختند، با اشراف بر وجه زیبایی شناختی تئاتر، از این هنر به عنوان امکان و ابزاری اجتماعی برای اصلاح و تغییر رفتارهای فردی و اجتماعی بهره برده­اند. از جمله مشهورترین این افراد برتولت برشت[6]، کارگردان نامی و فقید تئاتر آلمان است که نظریه تئاتر آموزشی او در واقع نظریه انقلابی در عرصه تئاتر بود.

 

برشت اعتقاد داشت که وجه مهم تئاتر همان ساحت بیدارکننده و تعلیم دهنده آن است که با تکیه بر آن می­توان به اصلاحات سیاسی و اجتماعی پرداخت.(Brecht, 1964). بر این اساس برشت توده­ی تماشاگران را مخاطب اصلی خود می­دانست و نه آنان که صرفا برای لذت و سرگرمی به تئاتر آمده بودند. از این رو نظریات او در تقابل با نظریات استانیسلاوسکی قرار داشت. در حقیقت برشت از تماشاگران می­خواست تا درباره­ی آنچه که روی صحنه می­بیند فکر کند، آن را ارزیابی کرده و درباره­اش تصمیم بگیرد و سپس بیرون رفته و شرایط ناگواری را که در آنجا دیده است، تغییر دهد(هولتن، 1384، 247) بنابراین تماشاگر نباید در فرایند اجرای تئاتر غرق شود و منفعلانه از ان صرفاَ لذت ببرد بلکه تئاتر باید او را بیدار و آگاه کند و نظر برشت بر آن بود که چنین کاری با بیگانه ساختن رویدادها شدنی است.(همان 247).

 

1-2-    بیان مساله تحقیق

 

امروز تئاترصرفا فقط یک هنر نیست، هنری که مادر سایر هنرهاست. بلکه یک رسانه قوی محسوب می شود که خیلی راحت می تواند مفاهیم ریز و درشت را به مخاطب منتقل کند. یک انتقال پیام بی واسطه و مستقیم که از زبان و حس بازیگر نشأت می گیرد و بر گوش و دل و چشم مخاطب اثر گذاشته و او را مسحور آنچه روی صحنه می بیند می کند.

 

هنر تئاتر صرفا به آنچه روی صحنه رخ می­دهد و در فضایی مشخص و تعریف شده در برابر دیدگان تماشاگران قرار می­گیرد، محدود و منحصر نمی­شود، بلکه فرایند تمرین و آماده سازی یک نمایش، در تغییر و تحول شخصیت و رفتار افراد یک گروه نمایش مؤثر است. این فرایند گاه می­تواند با پیش آگاهی انجام شده، مربی یا کارگردان با هدف تأثیرگذاری رفتاری، گروهی را گرد هم آورد، که در این صورت تئاتر به مثابه ابزار و تمهیدی کاربردی و تحول­گرا شناخته می­شود. به این ترتیب تئاتر سودمندی خود را صرف نظر از هنری که وجهی زیبایی­شناسانه و عموما نخبه­گرایانه دارد، و به تعبیری دیگر هنری، فرهنگی، روشنفکری است، نشان می­دهد. با این تعریف، تئاتر افزون بر اینکه به عنوان هنری با پیشینه بیش از 2500 سال جایگاهی رفیع در میان دیگر هنرها دارد، ابزاری تعلیمی_تربیتی به حساب می­آید که وجه فرهنگی_روشنفکر آن تحت الشعاع ساحت کاربردی آن قرار می­گیرد.(آقا عباسی،28،1385)

 

با این حال سالهاست که برگزاری جشنواره های موضوعی اولویت اصلی متولیان فرهنگی در ارگان های مختلف شده است که این موضوع نویسندگان و کارگردانان را وا می دارد که در چارچوبی مشخص به ارائه آثار بپردازند که روز به روز با تعدد هرچه بیشتر اینگونه جشنواره ها، کم­کم کارنامه هنری یک هنرمند محدود می شود به همین آثار موضوعی که دایره خلاقیت و تنوع در آن بشدت تنگ بوده و هنرمند را از ساختار شکنی و بلند پروازی باز می دارد. به نظر می رسد با فراگیر شدن این امر، تئاتر تبدیل به رسانه ای می شود که فقط پیام های رسمی حاکمیت را انتقال داده و مخاطبین خود را از دست بدهد. این پژوهش بر آن است که این موضوع را مورد بررسی قرار دهد و به این پرسش پاسخ دهد که آیا برگزاری جشنواره های موضوعی تئاتر در تغییر نگرش کارگردانان و نویسندگان موثر بوده است یا خیر؟

 

[1]. در تاریخ جدید ایران، به دوره زمانی مابین آغاز آشنایی جامعه ایرانی با غرب مدرن و وقوع انقلاب مشروطه، عصر بیداری گفته می­شود. در این دوره رویارویی ایرانیان تحصکرده با غرب مدرن روز به روز بیشتر شد تا آنکه در نهایت منجر به پدید آمدن گونه­ای از اندیشیدن مدرن در ایران و رویکردهای نوسازانه در بین روشنفکران و دولتیان شد؛ اما از آنجا که داستان ورود اندیشه مدرن در ایران با آنچه در غرب گذشت بسیار متفاوت بود، بسیاری به صورتی خاص از مدرنیته در ایران قائل­اند و نامهای گوناگونی بر آن نهاده­اند. برای بحث ر.ک: علی میرسپاسی(1384)، تأملی در مدرنیته ایرانی، ترجمه جلال توکلیان، طرح نو و تقی آزاد ارمکی(1380)، مدرنیته ایرانی، تهران: اجتماع و نیز تقی آزاد رمکی (1379)، اندیشه نوسازی در ایران، تهران: دانشگاه تهران.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.