پایان نامه ارشد:مقایسه انگیزه پیشرفت، خلاقیت و عملکرد تحصیلی در دانش ­آموزان تیزهوش و عادی شهر ایلام

یکی از عوامل تاثیرگذار بر پیشرفت هر جامعه نظام آموزشی و تعلیم و تربیت آن جامعه است. لذا از آنجا که در هر نظام آموزشی، پیشرفت تحصیلی به عنوان مهمترین شاخص توفیق فعالیت­های علمی‌و آموزشی محسوب می­شود، بررسی عوامل موثر بر پیشرفت تحصیلی دانش­آموزان از اهمیت خاصی نزد پژوهشگران علوم تربیتی و روانشناسی برخوردار است. پژوهش­های صورت گرفته در مورد پیشرفت تحصیلی، عمدتاً بر روی نقش هوش متمرکز بوده است (چو[1]، 2010). به گونه­ای که تیزهوش بودن در نوع خود می­تواند عاملی اثرگذار بر پیشرفت تحصیلی، انگیزه پیشرفت، خلاقیت و … باشد لذا این نقش هوش می­تواند مبنایی برای جداسازی افراد در مدارس تیزهوشان و عادی باشد که خیلی از نظام­های آموزشی امروزه آن را مبنا قرار می‌دهند. در همین راستا با توجه با این امر دانش­آموزان قشر عظیمی‌از جامعه هستند لذا نقش عظیمی‌در پیشرفت و آینده­ی جامعه بازی می­کنند. یکی از عواملی که باعث مجزا کردن دانش آموزان از یکدیگر می‌شود میزان هوش آنهاست که مبنایی برای طبقه بندی دانش­آموزان به تیزهوش و عادی می­شود. که این امر به نوبه ی خود بر میزان پیشرفت و عملکرد تحصیلی، انگیزه پیشرفت، خلاقیت، سازگاری اجتماعی و … اثرگذار خواهد بود (نظری، 1390). یکی از عواملی که تحت تاثیر هوش قرار دارد میزان عملکرد تحصیلی افراد است که هرچه میزان هوش افراد بالاتر باشد به نوبه­ی خود عملکرد تحصیلی بهتری را به دنبال خواهد داشت. همچنین بر اساس مطالعات انگیزه پیشرفت که آن را به صورت میل یا علاقه به موفقیت کلی یا موفقیت در یک فعالیت خاص تعریف کرده­اند در دانش آموزان تیزهوش نسبت به دانش آموزان با هوش متوسط در سطح بالاتری قرار می­گیرد (الفیج و مورب[2]، 2008). از دیگر مواردی که تحت تاثیر میزان هوش در دانش آموزان است می‌توان به خلاقیت اشاره داشت. در همین راستا پیرخائفی و همکاران (1386) در پژوهشی با عنوان مقایسه خلاقیت و هوش دانشجویان رشته‌های مختلف تحصیلی بیان داشتند که بین میانگین خلاقیت و هوش دانشجویان رشته‌های مختلف تفاوت معنی­داری وجود دارد و همچنین میزان خلاقیت با میزان هوش افراد در رابطه است. لذا با توجه به نقش هوش بر میزان عملکرد تحصیلی، انگیزه پیشرفت و خلاقیت دانش آموزان بایستی تلاش نمود تا به وضوح نقش هوش در میزان این عوامل مشخص گشته و بر این اساس بتوان بستری مناسب برای پیشرفت و افزایش میزان کارایی دانش آموزان به عناون قشر آینده ساز جامعه فراهم نمود.

 

1-2- بیان مساله

زندگی تحصیلی، یکی از مهمترین ابعاد زندگی اشخاص است که بر سایر ابعاد زندگی تاثیر فراوان دارد. هوش در نظام آموزشی آنقدر واجد اهمیت است که متولیان مسائل آموزشی می­کوشند تا در جذب دانش­آموزان مستعد گوی سبقت را از یکدیگر بربایند. دلیل این سبقت علمی‌نیز اینست که بسیاری از تولیدات، اکتشافات و اختراعات علمی‌به قوت ذهنی دانش­آموزان آنان وابسته است (پیرخائفی و همکاران، 1386). لذا بر اساس مطالعات گوناگون داشتن هوش و تفاوت در زمینه­ هوش­ شناختی دانش­آموزان، منجر به متفاوت بودن بسیاری از ویژگی­های روانشناختی و پیامدها همچون، انگیزه پیشرفت، خلاقیت، عملکرد تحصیلی، موفقیت و پیشرفت تحصیلی و … می­شود.

هوش شناختی یکی از مباحث اصلی و مهم روان­شناسی را تشکیل می­دهد. روان­شناسان زیادی درباره­ی هوش و آزمون­های آن کار کرده­اند ولی تاکنون هیچ­کدام نتوانسته­اند تعریفی که مورد قبول همه­ی پژوهشگران قرار گیرد، ارائه دهند. خیلی مشکل است که در یک تعریف تمام جنبه­های هوش را در نظر گرفت زیرا هوش کیفیتی قابل رویت و احساس شدنی نیست بلکه یک صفت فرضی و یک مفهوم مجرد است و آنچه مورد مطالعه قرار می­گیرد خود هوش نیست بلکه آثار آن است. به علاوه هوش یک استعداد نیست بلکه مجموعه­ی استعدادهاست و حافظه، دقت، یادگیری و ادراک و غیره در آن اثر دارد (میلانی فر، 1388). با توجه به نقش هوش و تعاریف متعدد و گوناگون آن می‌توان به نقش آن در قابلیت مقایسه و بررسی تفاوت بین دانش آموزان تیزهوش و عادی پرداخت.

در این بین یکی از مسایل و مشکلات اساسی زندگی تحصیلی افراد و نظام آموزشی هر کشور، مساله­ی پایین بودن سطح عملکرد تحصیلی دانش­آموزان و دانشجویان آن کشور است (زهراکار، 1386). این پدیده، علاوه بر زیان­های هنگفت اقتصادی، سلامت روانی فراگیرندگان را مخدوش می­نماید. منظور از افت عملکرد تحصیلی، کاهش عملکرد تحصیلی درسی فراگیرنده از سطح رضایت بخش به سطح نامطلوب است. در این بین عوامل مختلفی بر عملکرد تحصیلی افراد تاثیر می­گذارند که متخصصان تعلیم و تربیت آنها را به چهار دسته شامل عوامل فردی، عوامل آموزشگاهی، عوامل خانوادگی و عوامل اجتماعی تقسیم کرده­اند (زهراکار، 1386). که در بین عوامل فردی، یکی از عوامل تاثیرگذار بر عملکرد تحصیلی افراد، هوش و توانایی ذهنی اوست.

متغیر دیگری که تحت تاثیر میزان هوش در افراد قرار می­گیرد و در ارتباط با میزان هوش است، انگیزه پیشرفت است که پیامد بالا بودن میزان آن به نوبه ی خود بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان اثر می­گذارد. لذا می‌توان بیان داشت که یکی از مسائلی که ذهن بسیاری از اندیشمندان علوم انسانی و حتی عموم مردم را به خود مشغول کرده است موفقیت در زندگی و عوامل مربوط به آن است. همه ما همواره به

 

پایان نامه

 این امر فکر می­کنیم که چگونه برخی از افراد حتی در سخت­ترین شرایط، دست از تلاش برای دستیابی به موفقیت بر نمی­دارند، در حالی که برخی دیگر اینگونه نیستند. همین امر، روانشناسان را بر آن داشت که در زمینه انگیزه پیشرفت[3] و عوامل موثر بر آن شروع به تحقیق کنند و عوامل انگیزشی[4] موثر در فراوانی رفتار در انسان در جهت نیل به پیشرفت را مورد پژوهش قرار دهند (بیکر و تارمیزی[5]، 2010). بر اساس مطالعات گوناگون یکی از عواملی که می­تواند به عنوان زمینه­ای مرتبط با انگیزه پیشرفت در نظر گرفته شود میزان هوش است. به این صورت، زمانی که فرد توان هوشی خود را در حد انجام یک تکلیف می­بیند عاملی می­شود که بر میزان انگیزش او اثرگذار می­شود هرچند که در این بین عواملی می­توانند این میزان اثرگذاری را کاهش یا افزایش دهند. گیج و برلاینر[6] (1992) انگیزه پیشرفت را به صورت میل یا علاقه به موفقیت کلی یا موفقیت در یک فعالیت خاص تعریف کرده­اند. بعضی افراد دارای انگیزه سطح بالایی هستند و در رقابت با دیگران برای کسب موفقیت به سختی تلاش می­کنند. در مقابل، برخی دیگر انگیزه چندانی برای پیشرفت و موفقیت ندارند و از ترس شکست، آماده خطر کردن برای کسب موفقیت نیستند. به هرحال، این نیاز افراد را برای رسیدن به موفقیت در رقابت با معیار برتری، با انگیزه می‌کند (بابلج و سیمیک[7]، 2011). انگیزه پیشرفت سبب می­شود که فرد همواره نوع و میزان رفتار و تلاش خود را کنترل کند تا به اهداف خود دست یابد. البته رابطه انگیزه پیشرفت با خودکنترلی[8] رابطه ای دوسویه است به گونه ای که اگر فرد خودکنترلی پایینی داشته باشد نمی‌تواند رفتار[9]، هیجان[10] و فکر[11] خود را برای دست یابی به اهدافش کنترل کند، بنابراین ناکامی[12] حاصل از این امر سبب می‌شود انگیزه کمتری برای پیشرفت داشته باشد (الفیج و مورب[13]، 2008).

در همین رابطه، اسلاوین[14] (2006، ترجمه سیدمحمدی، 1385) انگیزه پیشرفت را به عنوان میل یا اشتیاق برای کسب موفقیت و شرکت در فعالیت­هایی که موفقیت در آن­ها به کوشش و توانایی شخصی وابسته است، تعریف کرده است. وی معتقد است افراد دارای انگیزش پیشرفت سطح بالا برای حل مشکلات و رسیدن به موفقیت بسیار کوشا و جدی هستند، در صورت شکست، دست از تلاش بر نمی­دارند و تا رسیدن به موفقیت به کوشش خود ادامه می­دهند. در رابطه با این که انگیزه پیشرفت بالا به موفقیت می­انجامد یا این که موفقیت موجب بالا رفتن سطح انگیزه پیشرفت می­شود، پژوهش­ها نتایج قاطعی را به دست نداده­اند. آن چه که مشخص شده این است که انگیزه پیشرفت در ابتدا تحت تأثیر تجربه­های فرد در خانواده است. یعنی هر چه تجربه‌‌­های موفقیت‌آمیز فرد در خانواده بیشتر باشد، انگیزش وی بالاتر است. پس از آن که فرد وارد مدرسه شد و تجارب بیشتری کسب نمود، در این شرایط موفقیت و انگیزش پیشرفت روی یکدیگر اثر می­گذارند. به عبارت دیگر، افزایش موفقیت باعث افزایش انگیزش پیشرفت می­شود که در مقابل، انگیزش پیشرفت بالا نیز باعث موفقیت بیشتر می‌شود (بابلج و سیمیک، 2011).

متغیر دیگر پژوهش حاضر که می­تواند تحت تاثیر میزان هوش و تیزهوشی یا عادی بودن فرد قرار گیرد میزان خلاقیت[15] است. از اهداف عمده­ی تعلیم و تربیت، شکوفا کردن استعدادهای مختلف انسان می­باشد که از مهم­ترین آنها می­توان به استعداد ارائه راه­حل­های بدیع و نو برای مسائل متنوع اشاره کرد. بنابراین ایجاد زمینه برای حل مسئله و در نظر گرفتن راه حل­های جدید برای آن نیز می­تواند از جمله اهداف تعلیم و تربیت قرار گیرد. امروزه جامعه ما بیش از هر زمان دیگر به افراد خلاق نیاز دارد، میزان پیشرفت یک جامعه در گرو چگونگی تربیت و پرورش نسل جوان است. لذا با در نظر داشتن این مهم می­توان، مسئله خلاقیت را از مهم­ترین مسائل در قلمرو روانشناسی آموزشگاهی دانست (نظری، 1390). خلاقیت بعنوان ویژگی شگرف انسانی نه تنها در دوران كودكی و جوانی، بلكه در تمامی طول عمر قابل ظهور است. در واقع توانایی شخص برای خلاق و نوآور بودن ممكن است در مراحلی بصورت كمون باقی بماند اما می­توان آنرا دوباره احیاء كرد. خلاقیت واژه­ای است که اکثر محققان به تعریف و ترسیم افراد خلاق می‌پردازند. که آن می­تواند به عنوان آفرینندگی حل مسئله تعریف شود (استادی، 1384). از آنجایی که پیشرفت تحصیلی و ظهور استعداد و خلاقیت دانش­آموزان بدون وجود فاکتور میزانی از هوش در آنان میسر نیست لذا موضوعی که بیش از همه در ارتباط با خلاقیت اهمیت دارد، بحث رابطه­ی آن با هوش دانش آموزان است. اما هنوز نتایج حاصل از این بررسی­ها به قطعیت نرسیده است.

لذا بر اساس مطالب ذکر شده در بالا مساله اساسی پژوهش حاضر اینست که آیا بین عملکرد تحصیلی، انگیزه پیشرفت و خلاقیت دانش آموزان تیزهوش و عادی شهر ایلام تفاوت معنی داری وجود دارد یا خیر؟

 

1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش

دانش­آموزان و همچنین افراد تحصیل کرده­ی یک جامعه نیروی اصلی و پویا جهت پیشرفت آن جامعه است که با توجه به پیامدهای پیشرفت هر کدام چه جامعه و چه افراد جامعه، نتایج آن بسیار گرانبها و بهم مرتبط است. در این زمینه نقش عملکرد تحصیلی، انگیزه پیشرفت و خلاقیت نیز به خوبی واضح است چرا که دانش آموزان با عملکرد تحصیلی بهتر، انگیزه پیشرفت بالاتر و خلاقیت بهتر نتیجه اش پویایی و پیشرفت جامعه است که این مهم جهت یافتن علل و عوامل زمینه­ای مداخله­کننده در این متغیرها برای هر جامعه و پژوهشگری ارزشمند خواهد بود. لذا گفتگو درباره علل رفتاری دانش­آموزان، روشنگر برخی از دیدگاه­های مختلف درمورد انگیزش است. به طوری كه برخی از معلمان رفتار دانش­آموزان را از دیدگاه رفتاری و محیطی بررسی می­كنند و برخی بر نقش علل درونی یا به اتخاذ بینابینی­ تأكید می­ورزند. این مطلب نشان می­دهد الگوهای انگیزشی متفاوتی وجود دارند كه لازم است معلمان درباره الگوها یا نظریه‌های انگیزشی، چرا و چگونگی انگیزش تحصیلی دانش آموزان بیندیشند تا رفتار خود در مدرسه را هدایت كنند. رفتار دانش­آموزان نیز نشان می­دهد كه انگیزش خصیصه مهمی است كه همه فعالیت­های آنان را تحت تأثیر قرار می­دهد. دانش­آموزان برانگیخته شده به فعالیت‌ها  علاقمندند، اعتماد به نفس دارند، در انجام تكالیف استمرار نشان می­دهند و خوب عمل می­كنند. اما وقتی دانش­آموزان عملكرد ضعیفی داشته باشند، ممكن است كه معلمان بگویند آنها برای یادگیری برانگیخته نبوده­اند، اما اگر بیشتر تلاش كنند بهتر خواهند شد. با این فرض كه انگیزش تحصیلی هدفی ارزشمند است و بر تمام ابعاد تحصیلی تأثیر می­گذارد، لازم است ملعمان و دست اندركاران آموزش و پرورش آن را از اصلی ترین اهداف خود قرار دهند (پنتریچ و شانک[16]، 2002). در تمام ابعاد اجتماعی، این انگیزش­ها هستند که هدف همه فعالیت­ها را تعیین می­كنند و نیروی محركی كه تداوم همه فعالیت هاست را تأمین می­كند. در واقع می­توان گفت انگیزه یكی از مهم­ترین عواملی است كه پیشرفت فرد را تأمین می­كند. از آنجایی که سازمان­ها همواره به دنبال افزایش خودکارآمدی کارکنان و افزایش بهره­وری هستند، انگیزه پیشرفت کارکنان می­تواند مهمترین عامل رشد کل سیستم سازمانی باشد. دانستن آنچه موجب افزایش انگیزه پیشرفت می­شود می­تواند به مدیران کمک کند تا حتی بدون افزایش حقوق و مزایا نیز راندمان کار خود را افزایش دهند (برونستین[17]، 2010). مدیریت انگیزه پیشرفت، برای دولتمردان نیز اهمیت زیادی دارد زیرا نیروی محرکه رشد اقتصادی انگیزه­های مردم است، در این مسیر مردم برای رسیدن به اهداف خود، موجب سازندگی در کشور نیز می‌شوند. در حالی که اگر دولتمردان نتوانند بین انگیزه پیشرفت افراد و رشد جامعه همسویی ایجاد کنند، همین انگیزه پیشرفت در مسیرهای نادرست، حرکت کرده و موجب شکل­گیری گروه­های تبهکار می­شود. بنابراین شناخت جنبه­های مختلف انگیزه پیشرفت می­تواند مسیر یک جامعه را سازمان­دهی کند و پژوهش در این زمینه راه گشای توسعه همه جانبه جامعه است و در عین حال عدم توجه به عوامل موثر بر انگیزه پیشرفت نتایج ناگواری را به بار می­آورد (جاب و برانستیتر[18]، 2009).

همچنین از بعد دیگر مساله در زمینه اهمیت پژوهش حاضر می­توان بیان داست که با توجه به تغییرات سریع اجتماعی، انفجار اطلاعات، افزایش جمعیت و …، افراد می­بایست برای رویارویی با مسائل و مشکلات روزافزون، آمادگی ارائه­ی راهکارهای جدید را داشته باشند چرا که دنیای امروز نیازمند رویکردهای جدید است (خسروانی و گیلانی، 1386). امروزه همه اندیشمندان و محققان معتقدند که اساس قدرت انسان ناشی از خلاقیت اوست. پس می­توان گفت: تاریخ تمدن، ثبت توانایی‌های خلاق بشر است. امروزه همه جوامع بشری به خلاقیت نیاز مبرم دارند و می‌توان اذعان نمود که خلاقیت رمز اصلی و اساس پیشرفت ومانع وابستگی یک جامعه پویا است و اساس آسایش و رفاه بیشتر انسان در زندگی فردی و اجتماعی حال و آینده است (حسینی، 1378). لذا بر اساس پیامدها و اثرات این مساله می­توان پرداختن به موضوع پژوهش حاضر را از دو جنبه حایز اهمیت دانست:

  • از بعد نظری، پرداختن به این مبحث و روشن نمودن نقش هوش در عملکرد تحصیلی، انگیزه پیشرفت و خلاقیت می­تواند تصویری مناسب از نقش هوش بر متغیرهای پژوهش حاضر بدست دهد. در واقع، موضوع پژوهش حاضر می­تواند به عنوان ابزاری سودمند برای پژوهش­های آتی مورد استفاده قرار گیرد.
  • از بعد کاربردی، یافته­های این پژوهش می­تواند به خط مشی­گذاران و فعالان حوره آموزش و تعلیم و تربیت کمک نماید تا به نقش هوش و عوامل اثرگذار در آن به عنوان عوامل مهمی‌در تفاوت افراد در متغیرهای پژوهش حاضر، نظری ویژه داشته و آموزش صحیح آنها را مدنظر قرار دهند.

[1]. Cho

[2]. Elfhag & Moreyb

[3]. achievement motive

[4]. motivational factors

[5]. Bakar & Tarmizi

[6]. Gage & Berliner

[7]. Bubulj., & simic

[8]. self-controling

[9]. bihavior

[10]. emotion

[11]. thought

[12]. frustration

[13]. Elfhag & Moreyb

[14]. Slavin

[15]. creativity

[16]. Schunk

[17]. Brunstein

[18]. Job & Brandstätter

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.