ای شد تا ایرانیان با اوضاع جهانی آشنا شوند. این امر باعث گردید تا حداقل عده ای برای تغییر نظام اجتماعی، فرهنگی ، سیاسی ایران کوشش کنند، این جریانها و بازتاب آنها به شیوه های گوناگون در ادبیات معاصر، صفحات رنگی را به وجود آورد، انقلاب مشروطه مضامین جدیدی را به ادبیات ما عرضه کرد و راه های مختلفی را پیش پای شاعران و نویسندگان گذاشت « مشروطیت ایران اساساً جنبشی سیاسی، فکری بودکه از غرب و دستاوردهای اندیشگی آن ریشه می گرفت و از بیرون مرزهای اسلامی وارد ایران شده بود بخش اعظم رویداد ها و تحوّلات اقتصادی – سیاسی و اجتماعی – فرهنگی ایران عصر قاجار تحت تاثیر مستقیم و یا غیر مستقیم عامل بزرگتری چون غرب قرار داشت که هم حوزه سیاسی و دولتمردان کشور را و هم طبقات پرنفوذ و قدرتمند ماقبل مدرن ایران و نیز صاحبان فکر و قلم را به واکنش وا می داشت(حضرتی، ۱۳۸۷ : ۵۴).
در نیمه دوم سده نوزدهم،«نفوذ و تاثیر غرب به دو شیوه متفاوت ، روابط سست و شکننده دولت قاجار با جامعه ایران را تضعیف کرد.یک : نفوذ غرب به به ویژه نفوذ اقتصادی بیش تر بازارهای شهری را تهدید کرده و به تدریج تجّار و بازرگانان پراکنده محلّی را در قالب طبقه متوسط فرامحلی یکپارچه ساخت، طبقه ای که اعضای آن برای نخستین بار از دردها و مشکلات مشترک خودآگاه شده بودند . دوم : برخورد و ارتباط با غرب بویژه تماس فکری و ایدئولوژی یکی از طریق نهادهای نوین آموزشی، زمینه رواج مفاهیم و اندیشه های جدید، گرایش های نو و مشاغل جدید را فراهم ساخت و طبقه متوسط حرفه ای جدیدی به نام طبقه روشنفکر به وجود آورد. جهان بینی این روشنفکران تحصیلکردهی جدید با اندیشه های روشنفکران قدیم درباری تفاوت های بنیادی داشت».(آبراهامیان، ۱۳۸۶ : ۶۶ و ۶۵).
در حقیقت، انقلاب مشروطه پیوند اجتماع و ادبیات معاصر بود و این پیوند باعث گردید تا مضامین و مفاهیم فارسی متنوع تر شود و ادبیات بیش تر از قبل در خدمت جامعه و مردم قرار گیرد.
تا قبل از دوره مشروطه شاعر تقریباً یک عنصر درباری و شخص در خدمت دربار بود شعر او نیز افکار و خواسته ها و مدح و ثنای شاه و دربار بود ، شاعر در خدمت مردم نبود، بدون اندک مواردی که ذکر شد ، از این دوره به بعد به دلیل مسائل و حوادث زیادی که رخ داد و اوضاع پریشان سیاسی و همچنین عدم توجه دربار به شاعران و عدم تمرکز قدرت شاعر در میان مردم و در کنار مردم قرار گرفت. به دیگر معنی ادبیات در این دوره دیگر به یک سری مسائل محدود نشد طبیعتاً بر اساس شرایط خاص این دوره مضامین و موضوعات دیگری به خصوص در حوزه سیاست وارد شعر فارسی شد ، بخش عظیمی از این مفاهیم جدید، اعتراضات و انتقاداتی بود که در شعر این دوره انعکاس یافت انعکاسی که شاید می توان گفت تا آن زمان بی سابقه بود.
موضوعاتی که در اشعار این دوره به چشم می خورد فراوان است اما به طور کلی می توان انها را در دسته های زیر خلاصه کرد:

• • اعتراض و انتقاد کردن به اوضاع پریشان سیاسی
  • اعتراض و انتقاد کردن به نابسامانی امور اجتماعی
  • اعتراض به نحوه غلط اداره دستگاه
  • انتقاد از نبودن آزادی بیان به خصوص اعتراض به جلوگیری از انتشار برخی از روزنامه ها
  • ذکر جنایت های دشمن و مرثیه بر شهدای آزادی به خصوص شهیدان دوره مشروطه
  • اعتراض به برخی معاهده ها و قراردادها
  • اعتراض به مسائل اقتصادی و وضع معیشت مردم