دانلود پایان نامه ارشد: بررسی بی پاسخی در نمونه گیری ها
همانطور که گفتیم، یکی از خطاهای مهم در بررسیهای آماری، خطای ناشی از بیپاسخی است. تمام محققین تلاش میکنند تا حد ممکن این خطا به حداقل مقدار تقلیل یابد. تاکنون راهکارهای گوناگونی، توسط افراد مختلف ارائه شدهاند. در این پایاننامه به بررسی آنها میپردازیم.
در این فصل اصطلاحات، تعاریف، مفاهیم و سابقه مربوط به بیپاسخی و علل بروز آن، فعالیتهای آماری مرتبط با بیپاسخی، راههای جبران بیپاسخی و مقایسه نرخهای بیپاسخی را بررسی میکنیم.
برای جبران بیپاسخی و کاهش اریبی ناشی از بیپاسخی میتوان از دو رویکرد استفاده کرد، رویکرد اول مبتنی بر آمار کلاسیک است که سعی میکند بهنحوی اریبی بیپاسخی را کاهش دهد و محتاج مراجعات مکرر یا نمونهگیریهای مکرر است. رویکرد دوم روش بیزی است که در واقع تصحیح اریبی را بهوسیله شرطی کردن روی بیپاسخیها انجام میدهد.
اریكسون (1976) [1] پیشگام مطالعه به روش بیزی در این زمینه بوده است و بررسی وی در زمینه تشریح روش بیزی در ارتباط با گرفتن زیر نمونه از واحدهای بیپاسخ، بوده است. علاوه بر روشهای بالا، اخیراٌ افراد دیگری از جمله لیتل[2] (2003) رویكرد دیگری، اختیار كردهاند. به این شرح كه افراد نمونهای به دو زیرنمونة دارای پاسخ و بیپاسخ تقسیم میشوند و سعی میشود كه توزیع صفت مورد بررسی برای افراد با پاسخ بهشرط مقادیر متغیر مورد بررسی برای افراد بیپاسخ طبق یك مدل آماری معینی بهدست آورده شود.بدین ترتیب تصحیح لازم در مقادیر مشاهده شده بهعمل آید بهطوریكه اریبی ناشی از بیپاسخی از بین برود.
از آنجاییكه رویكرد ما در این رساله مبتنی بر اجرای طرح نمونهگیری و استفاده از نتایج آن و روشهای فراوانیگرا است، از پرداختن به
ارائهی مدل آماری برای تعدیل برآوردگرهای ناشی از
دادههای بیپاسخ در تعیین برآورد احتمال حضور شخص در خانه و نیز روشهای بیزی خودداری میكنیم. خواننده علاقهمند میتواند به پاتهاف[3] (1993) و لیتل (2003) مراجعه کند.
در بخش دوم این فصل تعریف بیپاسخی و چند تعریف دیگر مرتبط با آن آورده میشود. در بخش سوم اهمیت و دلایل بروز بیپاسخی بررسی میشود سپس در بخش چهارم اثرات بیپاسخی روی برآوردها و اریبی بیپاسخی روی میانگین و محاسبه میزان آن شرح داده میشود. در بخش پنجم به تاریخچه تحقیق در زمینه بیپاسخی اشاره میشود و در بخش ششم مثال كاربردی در طرح آمارگیری آمریكا، نحوه محاسبه نرخهای بیپاسخی و دلایل اختلاف در معیارهای بیپاسخی توضیح داده میشود. همچنین در بخش هفتم روشهای جبران بیپاسخی و كنترل نرخ بیپاسخی شرح داده میشود و در انتها به نتیجهگیری این فصل در بخش هشتم میپردازیم.
1-2 بیپاسخی
در زیر به تعاریف بیپاسخی، خطاهای بیپاسخی، بیپاسخی سؤال، بیپاسخی واحد آماری و نرخ بیپاسخی میپردازیم.
الف – علتهای گوناگونی برای عدم توفیق در بهدست آوردن پاسخ وجود دارد. برای مثال
ممكن است واحد آماری در بررسی از قلم بیفتد، یا ممكن است شخص از مصاحبه
امتناع ورزد، عدم دسترسی به واحد نمونهگیری و یا گم شدن پاسخنامه در طول مدت
نمونهگیری (زمان آمارگیری) که باعث میشوند اطلاعات مورد نظر بهدست نیاید ،
باعث بروز “بیپاسخی” میشود.
ب – خطاهای بیپاسخی را كه یكی از خطاهای غیرنمونهگیری است، وبروزآن
ناشیازناتوانیواحدنمونه،اعضا جامعه یا دادهها در بررسی میباشد تعریف میکنیم.
اگر اطلاعات جمعآوری شده از یك مكان و یا شخص و یا از یك بخش خاص در
پرسشنامه کامل نباشند، بررسی ما تحت تأثیر خطاهای بیپاسخی قرار میگیرد.
دو نوع بیپاسخی ممکن است رخ دهد یکی بیپاسخی سؤال و دیگری بیپاسخی
واحد آماری که در زیر آنها را تعریف میکنیم.
ج – بهطوركلی ”بیپاسخی اقلام اطلاعاتی (سؤال) “ به مواردی اطلاق میشود كه در زمان
تكمیل پرسشنامه، سؤال یا سؤالاتی بیپاسخ بمانند.
د – بعضی مواقع كه به واحدهای آماری در نمونه مراجعه میشود برای بعضی از واحدهای
آماری بهدلیل عدم حضور پاسخگو در منزل، امتناع پاسخگو یا دلایل دیگری، پرسشنامه
تكمیل نمیشود كه در اینصورت اصطلاحاً میگوییم ” بیپاسخی واحد آماری“ رخ
داده است.
هـ – از محاسبه نسبت تعداد واحدهای آماری واجد شرایط كه بیپاسخاند به تعداد كل
واحدهای آماری واجد شرایط، نرخ بیپاسخی به دست میآید.
بیپاسخی یكی از منابع بالقوه روابط و خطا در آمارگیریهاست كه در سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است، بهگونهای كه نرخ بیپاسخی بهعلت پژوهشهای گسترده در بررسی علل بیپاسخی در معرفی راهكارهای مواجهه با آن روبه کاهش است. برای به حداقل رساندن مقدار خطای بیپاسخی، میتوان از روشهای مقابله با آن استفاده كرد،) مشكانی ومشكانی 1377 (.
W. A. Erickson
R. J. Little
R. F. Potthoff
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط نجفی زهرا در 1399/10/26 ساعت 04:45:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |