پایان نامه : تأثیر برنامه ریزی فرهنگی از طریق برنامه تلویزیونی از تو می پرسند بر رفتار فرهنگی موردکاوی مردم شهر تهران،مناطق1،3،4،5،10،15
” در جامعه ای که تصاویر ابزاری-اغلب بدون حتی یک کلمه- به کارمی روند تاعواطف واحساسات ما را درهر نوبت برانگیزانند و به کار گیرند، برنامه های آموزشی بایستی محرک توسعه ی ابزار تجزیه و تحلیل انتقادی تصاویر باشند تا مردمان عادی از تأثیر قلمرو زیبایی شناختی و پیوند اسرارآمیز ارزش های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و اخلاقی بهره مند شوند” (برتون،413:2000).
از آن جا که فرهنگ بزرگ ترین نیاز جامعه ی بشری است و عامل اصلی پویایی و نشاط و تداوم حیات جوامع، امروزه مباحث حوزه ی فرهنگ به عنوان مهم ترین عامل در توسعه ی اقتصادی ، اجتماعی، سیاسی، انسانی و اخلاقی کشور در کانون توجه صاحب نظران، اندیشمندان و نخبگان قرار گرفته است. نقش مؤثر و بنیادین فرهنگ در کلیه ی عرصه های زیستی و فکری بشر چشم انداز جدیدی در حوزه های عینی و ذهنی ایجاد کرده است.(مسعودی،3:1388) فرهنگ روح همبستگی و تداوم حیات معنوی و وجدان عمومی یک ملت، قوم و سرزمین است.فرهنگ و تمدن عامل”غرور ملی”، زنجیره ی تداوم حیات تاریخی و عامل بقای یک جامعه در شرایط حال و بستر حیات معنوی و مادی
جوامع در آینده است. فرهنگ، انسان ها و جوامع را به گذشته ی تاریخی شان متصل و پویایی و تکامل حیات فصلی آن ها را تضمین می کند و چراغ روشنی بخش حرکت جوامع به سوی فضیلت ها، زیبایی ها، ارزش ها، و هنجارهای انسجام بخش در آینده خواهد بود. (صالحی امیری8-7 :1388)
به نظر می رسد شناخت محیط فرهنگی به منظور هرچه پویاتر کردن ارزش های درونی هر فرهنگ برای ورود به عرصه ی جهانی ضروری می باشد. بدین منظور است که می بایست با ایجاد و به کار بستن یک برنامه ریزی اصولی در حوزه ی فرهنگ و البته منطبق بر خاستگاه درونی هر کشور و با استفاده از ابزارهای مؤثر و کارآمد همچون رسانه بتوان تأثیرگذاری های مطلوب و موردنظر را به وجود آورد.(توحیدفام، 18:1390) به خصوص آن که تحولات فرهنگی و اجتماعی معاصر ما، اثرات مهم و معناداری بر ماهیت افراد از رسانه ها نهاده است و برنامه ریزان، سیاست گزاران و نخبگان نمی توانند از این تغییرات در تعیین خط مشی های موردنظر غفلت کنند.لذا اگر بخواهیم از آنچه افراد آماده ی شناخت و دانستن پیرامون فرهنگ و رسانه هستند، آغاز کنیم نیازمند آنیم که دانش و تجربه را در بافت اجتماعی و فرهنگی گسترده تری قرار دهیم. و بنابراین نیازمند آنیم که نقش رسانه ها را به مثابه فرآیندی پویا و چندبخشی در حوزه ی برنامه ریزی فرهنگی درک کنیم ، فرآیندی که موضوع تعامل میان فن آوری، فرهنگ، برنامه ریزی و نظام ارزشی مخاطبین است.(باکینگهام،همان:54-53)
2-1- بیان مسئله
تجمیع باورها، بینش ها و نگرش های فرد و جامعه که اساس فرهنگ آن فرد یا جامعه محسوب می شوند، از راه های گوناگون پدید آمده و انباشت می گردند. بخشی از برنامه ریزی فرهنگی، مدیریت بر این تجمیع باورها، بینش ها و نگرش هاست . در دوران کنونی هر جامعه ای که واجد ابزار مؤثرتر و توانمندتری باشد در پالایش و انتقال ارزش های فرهنگ خود و تعمیم باورهای موردنظر خویش به افراد جامعه موفق تر و مؤثرتر است.
اکنون به نظر می رسد مهم ترین ابزار و روش برای انتقال مجموعه باورها، بینش ها و نگرش ها -که یکی از کارکردهای آن تأثیرگذاری بر رفتار فرهنگی است ، از طریق آموزش رسانه ای اتفاق می افتد ؛ زیرا که امروزه در جهانی زندگی می کنیم که رسانه ها ما را از هر سو احاطه کرده اند و فضای پیرامونی سرشار از اطلاعات و اخبار جدیدی است که هر لحظه بر زندگی ما تأثیر می گذارد.
از سوی دیگر حجم عظیمی از انگاره های مورد نظر مدیران و برنامه ریزان فرهنگی یک جامعه از طریق آموزش های تلویزیونی به مخاطبان منتقل می شود . همین ظرفیت موجب شده که تلویزیون به یکی از مهم ترین ابزارها برای انتقال حجم عظیمی از انگاره های فرهنگی تبدیل شود . به خصوص که در جهان فرهنگی امروز، سرمایه گذاری های عظیمی در حوزه ی آموزش های رسانه ای عمومی انجام می شود.
بنابراین مسئله اصلی این است که چگونه برنامه ریزی فرهنگی می تواند از طریق ظرفیت ها و کارکردهای تلویزیون آموزش های فرهنگی را در حوزه ی انتقال مفاهیم ارزشی و اخلاقی در جهت رفتار فرهنگی مخاطبان ایجاد کند . بدین منظور پژوهش حاضر سعی دارد تا توسط یک موردکاوی به میزان تأثیر گذاری یک برنامه تلویزیونی –که رسالت اش آموزش مفاهیم فرهنگ دینی و اخلاقی است – به نام ” از تو می پرسند” بر رفتار فرهنگی مردم شهر تهران از نگاه برنامه ریزی فرهنگی بررسی داشته باشد .
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط نجفی زهرا در 1399/10/26 ساعت 03:22:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |