بررسی جایگاه صبر و سکوت درآثار سعدی- قسمت ۱۹
ای آشـــــنای کـــــوی محبت صـــبور باش بیــداد نیکـــوان هــــمه بر آشنـــــــا رود
(همان: ۵۹۲)
عدیــــم را که تمــــنای بوســــتان بــــاشد ضرورتـــست تحــمــل ز بــوسـتــانــبـانش
(همان: ۶۴۳)
جنـــگ از طـــرف دوست دل آزار نــباشــــد یــــاری کـــه تحـــمل نـــکنـــد یار نباشد
(همان: ۵۰۳)
هر که از یـــار تحـــمل نـــکنــد یار مگویش وان که در عشـــق ملامت نکشد مرد مخوانش
(همان: ۶۶۳)
۵-۱-۱۹- صبر و از خود گذشتگی
از خود گذشتگی صفت ممتازی است که سعدی در اشعار خود به آن نگاهی ستایش گرانه دارد. او کسی را که برای رضای دوست از خواسته های خود می گذرد به بزرگی می ستاید سعدی یکی از راهای تربیت چنین انسان هایی را صبر می داند. صبوری برای رضای دوست و گذشتن از خویش مستلزم داشتن صبری جوانمردانه و بزرگ است که سعدی چنین به آن اشاره می کند:
یـــار آن بـــود کــه صبـــر کند بر جفای یار تـــرک رضـــای خویـــش کند در رضای یار
(همان: ۶۱۵)
طریق مـــا سـر عجز است و آستان رضـــــــا که از تو صــــبر نـــباشد که بـــا تو بستیزند
(همان: ۵۷۷)
طـرفه می دارند یـــاران صبر مــن برداغ و درد داغ ودردی کز تو باشد خوشتر است بر باغ وورد
(همان: ۵۳۷)
ســعدیــا چاره ثبــاتســت و مدارا و تحمل من کــه مــحتـاج تو باشم ببرم بار گرانت
(همان: ۴۹۰)
۵-۱-۲۰ – صبر و زیبایی
سعدی شاعری است که با تمام وجود خود زیبایی را می ستاید. او بر هر کس و هر چیز می تواند صبر کند الاّ بر زیبایی و جمال. کالای صبر در بازار حسن و جمال متاعی بی رونق و کاملاً کساد در بازار طبع سعدی است. سعدی در در برابر زیبارویان ودلبران با حسن وجمال کاملاً بی طاقت و بی صبر است. او بارها در اشعار خود به این مطلب اشاره می کند که او بر همه چیزی صبر دارد به جز روی زیبا:
در من این هست که صبرم زنکورویان نیست از گل ولاله گزیر است وزگلرویان نیست
(همان: ۵۰۳)
من طــاقــت شکـــیــب نــدارم ز روی خوب صــوفی بـــه عجز خویشتن اقرار می کند
(همان: ۵۸۱
در مــن این هسـت که صبرم زنکورویان نیست زرق نفروشم و زهــدی نـنمایم کان نیست
(همان: ۵۰۳)
آزمـــودیــــم زور بــــازوی صــــــــبـــــر وآبگیــنـست پــیـــــــش دیــــــوارت
(همان: ۵۲۶)
انـصــاف نــبـود آن رخ دلبند نهان کـــــــرد زیــرا که نــه رویـست کزو صبر توان کرد
مشــتــاق تــــرا کــی بـود آرام و صــــبوری هرگز نشــــنیدم که کسی صبر زجان کرد
(همان: ۵۴۷)
دل ضــعیــف مــــــا نــیسـت زور بازوی آن که پــیش تــیــر غـمت صابری سپر گیرد
(همان: ۵۴۸)
کــسی کــه روی تــو دیدســت حال من داند که هــر کــه دل به تو پرداخت صبر نتواند
(همان: ۵۶۹)
بیـــم آن اســــت دمادم کــــــه برآرم فریاد صبر پیــدا و جــگر خوردن پنهان تا چند؟
(همان: ۵۷۴)
با غـــمزه ی خـوبان که چو شمشیر کشیدسـت در صــبر بــدیدم که نه محکم سپری بود
سعــــدی نتـــوانی که دگــر دیــده بــدوزی کان دل بر بــودنــد که صبرش قدری بود
(همان: ۵۹۱)
در طریق عشق هر جفایی که بر عاشق کنند از نظر سعدی مطلوب و محبوب است. جفای دوست از هر چیز شیرینی در عالم خوشتر و گواراتر است. لیکن با این همه وی صبر و دوری را بر نمی تابد. سعدی بر هر چیزی تحمل دارد الاّ بر دیدن روی زیبا و دل آرا:
نه عجب گر برود قاعده ی صــبــر و شــکیب پــیش هـــر چشم که آن قد و شمایل برود
(همان: ۵۹۲)
روی بــنمــای کـه صـبر از دل صوفـی ببری پرده بــردار که هــوش از تــن عاقــل ببری
(همان: ۵۹۳)
«صبر» گیاه دارویی بسیار تلخ است که مادران هنگام از شیرگرفتن طفل، آن را به سرسینه ی خود می مالیدند تا طفل در اثر مزه ی تلخ آن ازخوردن شیر خودداری کند. سعدی در تمثیل زیبای زیر، بی طاقتی خود را در برابر نکورویان به زیبایی به تصویر می کشد. او می گوید اگر طفل شیر خوار در حالت گرسنگی می تواند در برابر شیر مادر مقاومت کند تا من هم برندیدن روی خوش صبر کنم:
حدیث صبر من از روی تو همان مثــل است که صبـــر طــفل بــشیر از کنار مادر خویش
(همان: ۶۳۹)
بــــا قـــــّوت بــــــازوان عـــشـــقـــت سرپنجه ی صــــــبر ناتوان است
(همان: ۴۸۸)
سلــطان خــیالــت شــبــی آرام نــگیــرد تــا بــر ســر صـــــبر مــن مسکین ندواند
(همان: ۵۶۸)
سعدی در مقابل روی زیبا نه تنها صبر که معادل عقل و دور اندیشی شمرده می شود، که حتی دین را نیز آسیب پذیر می بیند. او هر شماتت وسرزنشی را به جان خریدار است امّا کمترین تاب و توان در برابر پرهیز از ندیدن روی خوب و زیبا را ندارد و صبر در این میانه از نظر او دیوانگی محض است. در همه این ابیات سعدی شوریده وار روی زیبا را می ستاید. هر جا که روی خوش و صورت دلکشی می بیند بلا فاصله از بی صبری خود در برابر آن سخن به میان می آورد.
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید. |
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط نجفی زهرا در 1399/12/22 ساعت 01:01:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |