ضوابط اجتماعی مأثر بر مجتمع زیستی:-پایان نامه مجتمع زیستی

– شناخت ضوابط اجتماعی مأثر بر ساخت مجتمع زیستی

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

این ضوابط بر تاثیر مجتمع ها در فضای شهری به ویژه چشم اندازهای خیابانها و فضاهای باز شهری، مناظر و مرایای شهری و خط آسمان در شهر توجه دارد و ضوابط مربوط به احداث ساختمان بلند مرتبه در ارتباط با بافت پیرامونی آن را مشخص می نماید. همچنین تاکید می کند که ساختمان بلند مرتبه نباید در بین ساختمانهای مسکونی با ارتفاع کم احداث شود، زیرا موجب از بین رفتن نور و آفتاب کافی و دید ساختمانهای همجوار می شود و به علاوه موجب اشراف به آن ساختمانها نیز می گردد. در نبود ضوابط منطقه بندی و تعیین حوزه هایی که در آنها ساختمانهای بلند مرتبه می توانند احداث شوند ضوابط مساحت قطعه،سطح اشغال و ارتفاع باید رعایت گردد.

 

۴-۶-۴-مقررات تفکیک اراضی

مقررات تفکیک اراضی در مقیاس طرح توسعه و عمران لازم است که بر حسب سرعت توسعه شهر و تحولات اجتماعی – اقتصادی هم در طرح های تفصیلی ، هم طرح های آماده سازی و هم در مقاطع زمانی مشخص شود . این مقررات ، زمینه و چارچوب لازم را برای طرح های بعدی فراهم می کند .

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

 

عکس مرتبط با اقتصاد

۴-۶-۵-تفکیک اراضی مسکونی

مقررات تفکیک اراضی مسکونی در مقیاس طرح توسعه و عمران به ارائه حداقل مساحت اراضی مسکونی ویلایی و آپارتمان های تا چهار طبقه محدود می شود و برای مجتمع های آپارتمانی بلند مرتبه بایستی پس از مشخص شدن ضرورت های اجتماعی ، اقتصادی و شهری ، مقررات تفکیک اراضی بر حسب مورد در طرح های بعدی مشخص شود . بنابراین :

  • حداقل تفکیک زمین برای واحدهای مسکونی ویلایی با تراکم کم ۱۸۰متر مربع توصیه می شود .
  • حداقل تفکیک زمین برای واحدهای مسکونی ویلایی با تراکم متوسط ۳۰۰متر مربع توصیه می شود .
  • حداقل تفکیک زمین برای واحدهای مسکونی آپارتمانی تراکم زیاد و زیاد ویژه ۶۰۰متر مربع توصیه می شود .

۴-۷-دسترسیها و تأثیرات ترافیکی مجتمع ها

این ضوابط تأثیرات ترافیکی بناهای مختلف از جمله مجتمع های زیستی را بررسی می نماید. در این ضوابط مقررات و نوع کاربری های مجاز می توانند در اطراف راه های مختلف شهری استقرار یابند و همچنین ضوابط دسترسی برای وسایل نقلیه موتوری،دوچرخه،پیاده و وسایل نقلیه اضطراری،بارگیری و باراندازی تعیین شده و به علاوه مشخصات هندسی راه های اتصالی، ورودی و خروجی پارکینگ نیز تعیین گردیده است.

۴-۸-رعایت حقوق همسایگی و همجواری

حقوق همسایگی و همجواری در ارتباط با مجتمع ها عبارتند از:جلوگیری از نور و دید،اشراف،رعایت ایمنی ساختمانهای مجاور در زمان اجراء رعایت ایمنی ساختمانهای مجاور از نظر زلزله،مزاحمتهای ناشی از به خطر افتادن مسائل زیست محیطی مثل آسایش و سروصدا و رفت و آمد پیاده و وسائط نقلیه.

۴-۸-۱-ارتفاع بنا

ضوابط ارتفاع بنا روی چند مورد به شرح زیر تاکید دارد:ایجاد سایه روی ساختمانهای مجاور(سایه افکنی)کاهش نور و از بین بردن دید ساختمانهای مجاور،تناسبات حجمی ساختمان،رابطه ارتفاع بنا و عرض گذرمجاور.

۴-۸-۲-عقب نشینی از حدود زمین

این ضوابط روی موارد زیر تاکید دارد:رعایت عقب نشینی به منظور ارتقای کیفیت فضای شهری و آسان کردن دسترسی وسایل نقلیه موتوری.

در این زمینه سه گونه فضای باز در ارتباط با ساختمانهای بلند ضروری است: فضای بازجلویی،فضای باز پشتی و فضای باز کناری.

۴-۵-۳-نسبت طول به عرض یا بر قطعه

تراکمهای تشویقی در طرح جامع مصوب تراکمهای ساختمانی مسکونی ۱۲۰درصد و ۱۸۰ درصد تعیین شده اند.در نبود نقشه منطقه بندی که مکان مجتمع ها را تعیین نماید،برای بلند مرتبه سازی در قطعات موجود می توان از ضوابط تشویقی استفاده نمود. این تراکم تشویقی با توجه به سقف تراکم پذیری منطقه و نیز مساحت قطعه زمین و سطح اشغال تعیین شده است.

 

بررسی قابلیت های مجتمع زیستی

شناسایی ریسکها:”پایان نامه کسب و کار الکترونیک”

شناسایی ریسکها

در چرخه مدیریت ریسک شرکتی، شناسایی ریسک و ارزیابی آن ۲ مرحله بسیار حائز اهمیت تلقی می شوند. حوادثی که می توانند بر اهداف یک شرکت تأثیر داشته باشند باید شناسایی و ارزیابی شده تا بتوان به نحو مناسب و مقتضی به آنها واکنش نشان داد. ۱٫ تکنیک های شناسایی ریسک و ارزیابی آن شناسایی ریسک باید جامع باشد تا دربرگیرنده تمامی حوزه هایی شود که یک شرکت و طی مدت زمان های مختلف در آنها فعالیت می کند؛ بنابراین خوب است طیف وسیعی از افراد شامل مدیران و متخصصان امر را در این فرایند مشارکت داد. حاصل این مرحله، داشتن لیستی از حوادث به همراه توضیحاتی است در رابطه با اینکه چرا و چگونه این حوادث بر برنامه ریزی های شرکت ها تأثیر می گذارند. ارزیابی ریسک به عنوان گام بعدی، حداقل به تعیین جایگاه تقریبی و نسبی ریسک های شناخته شده و در صورت ایده آل به اظهارات قابل ارزیابی و اندازه گیری در مورد تأثیرات احتمالی هریک از این ریسک ها و احتمال وقوعشان نیازمند است. برخی حوادث، براساس نحوه توزیع شان در مدل ها یا اطلاعات به دست آمده از بازار ، قابل اندازه گیری می باشند؛ برخی دیگر ممکن است نیاز به تشکیل سناریو یا مراجعه به پایگاه های اطلاعاتی و مستندات شرکت داشته باشند. نتایج حاصل از این مرحله، لیستی از حوادث است که دست کم براساس «تأثیر احتمالی» و «احتمال وقوع» دسته بندی شده اند. در این مرحله، فرصت ها می توانند از تهدیدات تفکیک شده و درنتیجه به گونه ای متفاوت با آن برخورد شده تا به استفاده بهینه از ریسک های شناخته شده منتهی شود.

جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت abisho.ir مراجعه نمایید.

 

در ارتباط با مدیریت ریسک های طرح های کلان ، در سال ۲۰۰۸ مؤسسه مدیریت پروژه برای نخستین بار دسته بندی شش سطحی را درباره ریسک های طرح های کلان فناوری اطلاعات ارائه نمود که این گروهبندی شامل ریسک های سطح طرح ، پروژه ، مرتبط منافع ، پورتفولیو ، محیط و ریسک های سطح عملیاتی می باشد که مبنای تقسیم بندی ریسک های سطح صفر همین گروهبندی می باشد. زاخاریاس (Zachariase ,2008) ، آرتا (Aritua, 2011) ، هیلسون( Hilson,2008) ، بران (Brown ,2008) ، کوآن (KWAN ,2009) سطح بندی دیگری از ریسک های طرح های کلان ارائه نمودند که در کل در تمام ایت تقسیم بندی ها می توان نتیجه گرفت که در تمام بررسی ها صورت گرفته ریسک های سطح طرح در دو سطح ریسک های سطح طرح و سطح پروژه می باشند. (Kearns,& Sabherwal,2006,137)

نتیجه تصویری درباره فناوری اطلاعات

۲-۲۹-۴- آینده نگری

آینده نگری فرآیندی است که به کمک تلاش های نظام مند به دوره هایی طولانی تر از آینده علم، فناوری، اقتصاد و محیط زیست و جامعه نگاه می کند و در این مسیر به دنبال “مشخص کردن فناوری های عام نوظهور” و “تعیین کردن آن دسته از بخش های زیر بنایی تحقیقات راهبردی است که احتمال ثمردهی و سود دهی اقتصادی و اجتمای بیشتری دارد”. که شامل آموزش و افزایش مهارت افراد، توسعه و پشتیبانی، نوآوری در فناوری اطلاعات، شناسایی قابلیت ها و پرورش فرصتها،  افزایش توانایی های راهبردی مدیریت می باشد.( مانیان ، ۱۳۸۸، ۱۷-۱۴)

عکس مرتبط با اقتصاد

۲-۲۹-۴-۱- شناسایی قابلیت ها و پرورش فرصت ها

اصطلاح قابلیت احتمالاً اولین بار در ادبیات روانشناسی در سال ۱۹۷۳ معرفی شد، وقتی دیوید مک کللند در مقاله خود تحت عنوان «آزمودن قابلیت بجای هوش» نشان داد که در واقع آزمون های سنتی استعداد و محتوای دانش، نه عملکرد شغلی و نه موفقیت در زندگی را پیش بینی می کند.

بنابراین بررسی برای تئوری و ابزارهایی که بتواند اثربخشی در محل کار را پیش بینی کند شروع شد. در سال ۱۹۸۲، بویاتزیس اولین بار داده های جامعی را برای ارزیابی قابلیت های شغلی جمع آوری کرد. از آن زمان، قابلیت ها عامل مهمی در فعالیت های بهسازی منابع انسانی محسوب شدند. (واتانوپاس و تاینگام ، ۲۰۰۷ ، ۹)

[۱]  Futures

بررسی میزان همراستایی فناوری اطلاعات و کسب و کار الکترونیک (با بهره گرفتن از تکنیک AHP) مطالعه موردی(مجتمع پتروشیمی اصفهان)

پایان نامه خانم زابلی ویرایش شده اصلی- قسمت ۱۴

سنایی کلام انبیا را رمزآلود توصیف میکند که میان پیامبر و خدا است در حالی که سخن شاعران هیچ منبع الهی ندارد و تنها حدیث نفس است و مغازله وعشوههای مجازی میان عاشق و معشوق :
رمـز بی غمزست تاویلات نطـق انبیا غمز بی رمزست تخییلات شعر و شاعــــری
( همان : ۳۱۹۰)
انوری، با بازی حروف و جابجایی حرف «ر» در شرع و «ع» شعرکه با جابجایی هر کدام شعر به شرع و شرع به شعر تبدیل میشود، باور خود را در ضمن این کار نشان میدهد و معتقد است که شعر و شاعری باعث جدایی شاعر از شرع و گمراهی او میگردد:
توراء شرع به آخر همی بری و خطاست چو عین شعر به آخر بری بیاموزی
( انوری، ۱۳۷۶ : ۶۴۷)
امیر خسرو دهلوی بر این باور است که هنر شعر و شاعری مانند سایر مشاغل چون حلّاجی، درزیگری وکوزهگری، شغلی معمولی است که هرکس در اثر ممارست میتواند به آن دست پیدا کند وکاری شاق و غیر ممکن نیست و هیچ تفضّلی بر سایر مشاغل ندارد. در حالی که سخن شرع آیات و رموز قرآن، کلام خداوند است و هیچ نسبتی با کلام شاعران ندارد و از نظر مضمون و محتوی و همین طور زیبایی شناختی فنّ سخن، قابل قیاس با هم نیستند:
دین مفخر تـوست و ادب و خط و دبیری پیشه است چو حلاجی و درزی و کلالی
شعر و ادب و نحو خس و سنگ و سفالند وآیات قـــــرآن زرو عقیق است و لالی
(امیرخسرودهلوی، ۱۳۸۷ : ۴۲۶ )
امیر خسرو نیز مانند عطّار، خود را شاعر نمیداند واعلام میکند که او نه بر طریق شاعران که بر طریق و راه پیامبر است. سخن او این معنی را ایفاد میکند که گویا راه شاعران و راه پیامبراز هم جداست و او از همین اوّل حساب کار خود را از آنان جدا میکند و با اقراری زبانی اعلام میکند که شاعر نیستم تا مبادا به عقوبتی که برای شاعران تدارک دیده شده است، گرفتار آید:
مر مرا بر راه پیغمبر شناس شاعرم مشناس اگرچه شاعرم
( همان: ۲۱۵)
امیر خسرو چون آونگی میان دنیای شعر و شاعری و هراس دایمی از کاری که میکند در حرکت است. نه میتواند دل از رؤیای شیرین شعرو شاعری ببِّرد و نه میتواند این نکته را فراموش کند که این کار او با شرع و راه پیامبر جداست و ممکن است از رهگذر شاعری، آگاهانه به جهنّم درآید:
خداوندی کـــه ما را کار بــا اوست بهـــــر نیک و بدم گفتار با اوست
بـــــود واجب، کـازین نقش تباهم بگرداند، به محشر، روسیاهـــــــم
برد در دوزخــــــــم با آتشین بند گلو بسته دروغیــــن دفتـری چند!
دریغـــــــا! رهبر داننـده در پیش دل من هم بران گمــراهی خویش!
چو من خود را زره یکســو فگندم گنه بر دامن رهبر چــــــه بندم؟!
( همان: ۲۱۵)
امیرخسرو دهلوی در خاتمه کتاب مجنون و لیلی، یادآوری میکند که گرچه شعر طریقی مقبول و ستوده در آیین دین نیست و قوانین شرعی به نظر تحسین به آن نگاه نمیکنند، امّا امّیدوار است که خداوند به نوعی دیگر به این اثر بنگرد:
شعر، ار چه صلاح کار دین نیست بر وی، ز شریعت آفــــرین نیست
این نامــــــه، سـزای آفرین باد! انشاء الله کــــــــه همچنین باد!
( همان: ۵۲۰)
سعدی، نیز مانند امیر خسرو این هول و هراس را در جان خود دارد، او ضمن ستایش و حمد خداوند در شعر، اظهار میدارد که این کار او در حقیقت عذر بدتر از گناه است. زیرا شعر و شاعری امری تأیید شده نیست در حالی که او در این قالب به نیایش میپردازد. او نیز شعر را از مقوله سحر با در نظرداشتن آن چه که میان حضرت عیسی و جادوگران گذشت، ذکر میکند و معتقد است، کسی تا ابد نخواهد توانست به این رقابت، میان قرآن مجید و شاعران به پیروزی نایل آید، همان طور که سحر ساحران در برابر عصای حضرت موسی کاری از پیش نبرد. علاوه بر این در آیهی شریفهی سوره انبیا دشمنان قبل از شاعر بودن، نسبت «مفتری بودن» را به پیامبردادهاند که همان کذب است. سعدی در این رویارویی میگوید:
شعر آورم به حضرت عالیت زینهار با وحی آسمان چه زند سحر مفتری؟
( سعدی، ۱۳۸۷ : ۶۴۳ )
عطّار، شناخت معارف اسلامی و پیبردن به راه و رمز عشق خود را مدیون پیامبر اکرم (ص) میداند و حضرت را «رهبر» خطاب میکند و ضمن اظهار ندامت از این که او شعر میسراید، اظهار امیدواری میکند که حضرت او را در خیل شعرا نداند و از این گناه او بگذرد:
رســــــولا رهبر عطّار از تست زسرّ عشق بـــرخـوردار از تست
ز تو دارد گهرهـــــــای معانی به جز تو کس ندارد وین تو دانی
یقین کز شاعـــرانم نشمری تو بچشم شاعـــــــرانم ننگری تو
( عطار، ۱۳۸۶ : ۱۹۰)
عطّار شعر را چون حجاب و حایلی میداند که پرداختن به آن باعث دور افتادن شاعر از حقیقت الهی میشود و استغراق در آن، انسان را از ذکر و تسبیح و تحلیل حضرت حق باز میدارد .
حجاب تــــــو ز شعر افتاد آغاز که مــانی تو بدین بت از خدا باز
بسی بت بود گوناگـون شکستم کنون در پیش شعرم بت پرستم
( همان: ۱۹۰)
او بر این باور است که تا کنون تلاشهای زیادی برای رهیدن و بریدن از بتهای چوبین نفس انجام داده است لیکن شعر چون بندی طلایی بر پای او مانده و او یارای رهایی از این بند گران را ندارد. او میان دنیای شعر و شاعری و عاقبت آن معلّق است. عطّار ذاتاً انسانی شاعر پا به جهان آفرینش نهاده است و نمیتواند بر خلاف سرشت و خمیره خود گام بردارد. از سوی دیگر حقیقت دین این کار را تأیید نمیکند و او که مردی دیندار است، از فرجام این کجروی در هراس دایمی است . لذا از «رهبر » میخواهد که او را در زمره شاعران به حساب نیاورد. عطّار از شعر و شاعری چون مانعی یاد میکند که باعث میشود او از یاد خداوند و حقیقت دین غافل بماند و

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت fumi.ir

نتواند چنان که بایسته دین است از در طاعت درآید. بر این منوال او شعر گفتن را کاری عبث و بیحاصل میداند که نه تنها راهی به فرجام رهایی برد که باعث میشود در شرّی که توأم با عذاب است، گرفتار شود:
گر دمــــــی بر راه او در کـــارمی کی چنیـن مستغرق اشــــــعارمی
گر مرا در راه او بـــــــودی مقـام شین شعــرم شین شرگشتی مدام
شعر گفتن حجت بـی حاصــلیست خویشتن را دید کردن جـاهلیست
( همان: ۲۱۳)
انوری درملامت نفس خود به دنیای شعر و شاعری به عنوان مشغولیتی که او را از آخرت ودستیابی به فلاح و رستگاری باز میدارد میتازد. او بر این باور است که سی سال از عمر خود را بیهوده و باطل به سرآورده و لاجرم از آن، در روز واپسین طرفی بر نخواهد بست:
کسی که مدت سی سال شعر باطل گفت خـــدای بر همه کامیش داد پیروزی
کنون که روی نهد جمله درحقیقت شرع چه اعتقاد کـــــنی باز گیردش روزی
برو که عــــــاقل از این اختیار آن بیند که کشت تشنه نبیند ز ابــــر نوروزی
( انوری، ۱۳۷۶: ۶۴۷)
انوری از آن چه که در عالم شعر و شاعری بر او گذشته است، ظاهراً نادم و پشیمان است . او به یقین شعر و شاعری را در تقابل با حقیقت دین و شرع میبیند. شعر را عار میداند که در نهایت، راه به جهنّم میبرد در حالی که شرع چون مشعله ای فرا روی انسان، او را به سوی رهایی و رستگاری رهنمون میسازد:
ز شعر نفس تــو آن بارهـــای عـار کشی که چون هلال به طفلی درآیدش کوزی
ز شرع جان تو آن شعلــه های نـــور کشد کزو به هــر فلکی آفتـــابی افــــروزی
ولیک تا تــــو همان عــود وزن می سازی و لیک تا تـو همان عود بحر می سوزی
تو حرف شرع کی آری برون ز مخرج شعر تو علم آنت نباشـد کـزین در آن توزی
(همان: ۶۴۷)
انوری به صراحت شعر را بقایای وسواس شیطان میداند و آن را در تقابل قطعی با شرع و دستورهای دینی توصیف میکند و بر این باور است که شعر چیزی نیست جز اغوای شیطان که شاعر را میفریبد و به سوی گمراهی رهنمون میشود:
کسی را که نوباوه وحی دارد بقایای وسواس شیطان فرستم
(همان: ۶۴۷)
ناصر خسرو نیز به قیاس اقران، شعر و شاعری را در زمره اموردنیوی میداند که برای کسب ثروت و مکنت مناسب است. او براین باور است که منفعت انسان ( شاعر) در این نیست و راهی دیگر است که انسان را به رستگاری و رهایی و همین طور بی نیازی میرساند:

بررسی شرایط دفاع مشروع در رویه ی قضایی- قسمت ۱۳

۴- رأی شعبه ۲۷ دیوانعالی کشور بشماره ۱۳۳۴ – ۵/۶/۱۳۷۱[۱۶۰]
خلاصه جریان پرونده: آقای «الف» فرزند محمود متهم است به ارتکاب قتل عمدی «ب» در اثر ایراد جرح عمیق با چاقو بدین شرح که متهم و مقتول در پارک … در تاریخ ۵/۳/۷۰ بوده اند که متهم به مقتول پیغام می دهد که «چرا به یکی از فامیلهای من (دختر عمه اش) متلک می گویی» و بعد از مدتی در حالی که طرفین تنها به یکدیگر برخورد می کنند متهم به مقتول گفته «چرا به ناموس مردم متلک می گویی» که مقتول با سر به متهم حمله کرده و با سر به صورت او می زند و سپس نانچیکو از داخل پیراهنش بیرون آورده و چند ضربه به متهم می زند (که گواهی پزشکی در برگ ۱۳ وجود دارد) در این هنگام متهم نیز چاقو درآورده و یک ضربه به سینه مقتول می زند که موجب بریدگی قلب و سبب فوت او می شود.
در برگ ۱۵ نسبت به سوء سابقه مقتول تحقیقاتی شده و مطالبی وجود دارد و متهم نیز سوء سابقه ]دارد[ و به سبب اتهام لواط زندانی شده است (برگ ۱۹).
بر اساس شکایت اولیای دم و گواهی پزشکی و اقاریر صحیح متهم دادسرای عمومی … به موجب کیفر خواست شماره ۸۴۹ – ۲۰/۴/۷۰ تقاضای تعیین کیفر نموده و دادگاه کیفری یک … شعبه ۱۳ تشکیل جلسه داده و با استماع شکایت اولیای دم و اظهارات متهم به لحاظ اینکه متهم می توانسته فرار کند، موضوع دفاع را محرز ندانسته و بزه انتسابی را محرز دانسته و رأی به قصاص نفس متهم داده است که رأی دادگاه از جانب محکوم علیه مورد اعتراض واقع شده و با بقاء دادگاه بر رأی خود پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به شعبه ۲۶ ارسال گردیده است.
هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید و پس از قرائت گزارش آقای … عضو ممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای دادیار دیوان عالی کشور اجمالاً مبنی بر … دادنامه مشاوره … فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد.
»بسمه تعالی. با توجه به محتویات پرونده و با عنایت به آنچه در صفحه ۱۶ که مواجهه حضوری بین متهم پرونده با «ج» (رفیق مقتول و ناظر صحنه نزاع) واقع شده، گواه چنین گفته: «ما به طرف آنها رفتیم که مشاهده کردم «ب» با نانچیکو به طرف «الف» حمله ور شده و دارد به وی ]با نانچیکو[ ضربه می زند … سپس «الف» چاقو درآورد و یک ضربه به «ب» زد و متواری شد و من «ب» را به بیمارستان منتقل کردم» و ملاحظه دیگر موارد معلوم می شود مهاجم با نانچیکو شخص مقتول بوده و برگ گواهی پزشکی از جراحات متهم نوشته شده و از این گواهی کاملاً معلوم
میشود که پس از دیدن ضرباتی متهم چاقو درآورده در نتیجه مورد دفاع بوده، ولی متهم در مقام دفاع باید جراحاتی شبیه آنچه از سوی مقتول واقع شده انجام می داد و با تعدی از آن باید دیه بپردازد. در نتیجه رأی دادگاه مبنی بر قصاص نقض می گردد و با تقاضای تجدیدنظر از سوی محکوم علیه موافقت می شود. پرونده جهت رسیدگی مجدد وفق بند الف ماده ۱۰ قانون تجدیدنظر به شعبه ۲۶ کیفری یک … ارسال شود.»
۵- رأی هیأت عمومی دیوانعالی کشور بشماره ۶-۱۳/۳/۱۳۷۶[۱۶۱]
خلاصه جریان پرونده: پیرو گزارش مورخ ۶/۹/۱۳۷۴ موضوع اتهام آقای میر سعادت … به ارتکاب قتل عمدی مرحوم محمد … اجمالاً به این شرح که نیروی انتظامی شهرستان قم به تاریخ ۱۹/۷/۱۳۷۳ به دادگاه عمومی قم گزارش کرده در ساعت ۱۶ روز جاری در نزاعی که بین دو نفر به اسامی محمد … معروف به مشتی (مشهدی) و میرسعادت … بوجود آمد با مجروح شدن محمد توسط میرسعادت به بیمارستان نکوئی منتقل در بخش اورژانس فوت نموده است اضافه کرده در لباس مقتول یک قبضه چاقو دسته مشکی پیدا شده که در پاسگاه موجود است (در گزارش و صورت جلسه مامورین انتظامی و مسئول بخش بیمارستان اوراق ۲ و ۳ پرونده به پیدا شدن چاقو اشاره ای نشده است.) بلافاصله از متهم بازجویی شده اظهار داشته سه ماه قبل درگیری مختصری با محمد داشت از آن پس او قصد درگیری شدید با من داشت که خود را دور می کردم تا این که امروز ساعت۴ بعدازظهر وقتی مقابل منزلم ایستاده بودم همسرم و دو فرزندم نزدیک من بودند با گفتن ناسزا گذر نمود. قصد تعقیب او را داشتم مادرم مانع شد بعد از چند لحظه مجدداً برگشت من در حال داخل شدن به منز بودم که مرا با چاقو تعقیب و قصد وارد شدن به داخل منزل داشت او حالت مستی با چاقو مرا از ناحیه سینه مجروح کرد من هم برای جلوگیری از ضرب و جرح بیشتر چوب برداشتم متوجه نشدم چگونه و به کجای بدن او اصابت کرد در حین درگیری به زمین افتاد که او را به برداشتم متوجه نشدم چگونه و به کجای بدن او اصابت کرد در حین درگیری به زمین افتاد که او را به بیمارستان رساندم فوت نمود با اشاره به سابقه شرارت او و این که سابقه خود زنی داشته مدعی است در حالی که با او درگیر بوده خود را به دیوار زده در گواهی پزشکی معاینه میرسعادت بریدگی کمتر از یک سانتیمتر سمت راست قفسه سینه همراه با کبودی بخیه شده بر اثر اصابت جسم برنده اظهار نظر شده است. پدر مقتول از فردی که پسرش را کشته اعلام شکایت کرده همسر متهم در همان تارخ اظهار داشته در کوچه بودم محمد … عبور می کرد به من متلک گفت به او گفتم پدرسوخته به منزل آمدم درب را بستم پس از لحظه ای درب حیاط زده شد باز کردم دیدم محمد مشتی می باشد گفت آمد ام ترا بکشم چاقو نیز در داخل دستمال در دستش بود داد و فریاد کردم همسرم میرسعادت آمد او نیز به وی اصرار که وی را از منزل بیرون نماید که همدیگر را هل دادند بیرون رفتند … من نزاع آنها را ندیدم (ص۷) از پنچ نفر شهود بازجویی شده است. ( اوراق ۹ الی ۱۱) در گواهی معاینه جسد پارگی عمیق بطول پنج سانت از جلو به عقب روی آهیانه سمت چپ مشاهده شده که شکستگی مختصر استخوان که بر اثر اصابت جسم سخت لبه دار ایجاد شده علت مرگ شکستگی جمجمه و خونریزی مغزی متعاقب آن تعیین شده است.
در جلسه محاکمه ۲۲/۷/۱۳۷۳ ( برگ۲۴) متهم اظهار داشته پسر خواهرم برای تعمیر موتور گازی مرا صدا کرد مشغول بودم خانمم کنار ایستاده بود محمد به او حرف زشت زد خانمم به او فحش داد رفتم داخل حیاط بعد از مدتی استراحت درب حیاط نواخته شد همسرم باز کرد محمد داخل شد درگیر شدیم همین که می خواستم از طاق خارج شوم به من حمله کرد و درگیر شدیم چاقو دستش بود و مرا از ناحیه سینه مجروح کرد افتادم زمین که بیشتر نزند که از حیاط خارج شد نمی دانم داخل حیاط که مادرم یقه اش را گرفته بود چه شد بعد مردم گفتند داخل کوچه افتاده است که او را به بیمارستان منتقل کردم در جواب سوال دادگاه به این که در بازجویی اقرار به وارد کردن جرح با چوب شده جواب داده چون ترسیده بودم و حال عادی نبودم این مطالب را گفتم حواسم جمع نبوده راجع به شهادت شهود جواب داده تقاضا دارم مجدداً از آنها تحقیق شود چنانچه سه نفر شهادت بدهند من با چوب ایشان را زده ام قبول می کنم که بر طبق دستور حاکم دادگاه مرجع انتظامی از شهود استماع شهادت کرده خانم الف … و آقای م … ۱۳ساله و آقای غ … شهادت داده اند (برگ۲۶).
در جلسه ۲۵/۷/۱۳۷۳ دادگاه، والدین مقتول و همسر او علیه میر سعادت شکایت و قصاص او را تقاضا کرده اند متهم با تفهیم اتهام به ارتکاب قتل عمدی و دلایل جرم از جمله اقرار اولیه در پاسگاه جواب داده با چوب نزده ام در دستم چوب نبوده او جلو در حیاط به من حمله کرد با چاقو به داخل حیاط هم آمد مرا مجروح کرد من دست خالی با او درگیر شدم که زمین افتادم مادرم آمد فریاد کرد او خودش را به این ور و آن ور می زد که از حیاط خارج شود پس از مدتی شنیدم که کنار جدول افتاده، از جهت چاقو کشی و ورود به عنف علیه مقتول اعلام شکایت کرده است.
در جلسه ۱۹/۹/۱۳۷۳، دادگاه با حضور طرفین و وکلای آنها تشکیل گردیده (ص۷۱) و اولیاء دم شکایت و تقاضای قبلی را تکرار کرده اند، وکیل آنها با اشاره به تناقض گوئی متهم و این که به لحاظ خصومت شخصی و بستن راه بر مقتول و وارد کردن ضربه با جسم سخت موجب قتل شده بر طبق مواد ۲۰۵ الی ۲۰۷ قانون مجازات اسلامی تقاضای قصاص نموده است.
همسر متهم که همراه شوهرش و خواهرزاده او در کوچه موتورگازی او را درست می کرده ضمن شرح واقعه اظهار داشته محمد … (مقتول) داخل منزل آمد با شوهرم درگیر شد شوهرم را با چاقو زد که افتاد … مادر شوهرم محمد را که می خواست فرار کند گرفته بود سه روز بود محمد مرتب مزاحم من بود بعد نفهمیدم چطور از دست مادر شوهرم فرار کرد می گفتند محمد … بیرون از خانه زمین خورده که در همان حال او را به بیمارستان رسانده ام. مادر متهم بنام خیرالنساء اظهار داشته با شنیدن جیغ عروسم به حیاط آمدم دیدم پسرم محمد آمد توی حیاط و پسرم را چاقو زد فریاد کردم رفتم وسط ایستادم گفتم دعوا نکنید مرا هل داد و فرار کرد، ندیدم خودش را به کجا زد پسرم با این که مجروح شده بود او را به بیمارستان برد اضافه کرده چیزی دست پسرش ندیده متهم با شرح جریان واقعه که همسرش توضیح داده و گفته محمد ناسزا گفته و رد شده می گوید رفتم منزل، خوابیده بودم خانمم وارد اتاق شد گفت محمدمی خو.اهد با چاقو وارد اطاق شود خواستم بیرون بیایم مادرم جلویش را گرفته که داخل حیاط نشود که مادرم را هل داد وارد حیاط شد با هم درگیر شدیم مرا با چاقو زد افتادم فریاد کردم مادرم بین ما قرار گرفت و یقه اش را گرفت او هم خود را به این در و آن در زد می خواست از خانه خارج شد افتاد زمین مردم جمع شدند او را به بیمارستان برردم اضافه کرده آنچه در صفحه ۴ پرونده گفته ام به کلانتری مراجعه کردم چون چاقو خوردگی تا به حال ندیده و مردن هیچ شخصی را هم ندیده بودم حال عادی نداشتم متوجه نبودم چی گفت شهادت آقای غ و بانون الف (برگ ۹) را قبول دارم .
وکیل متهم لایحه ای در نه برگ تقدیم کرده که از جانب وکیل اولیا دم به این خلاصه ÷اسخگویی شده است: با اشاره و راجع به شهادت آقای غ که شاهد نزاع هم نبوده است با محمد اختلاف داشته و اظهارات بانو الف را روی خصومت و کینه دانست است و بیان داشته همسر متهم در صفحه ۷ گفته درگیری خارج از منزل بوده و نزاع آنها را ندیده و در محضر دادگاه خلاف واقع می گوید که درگیری داخل منزل بوده است. راجع به طرح دفاع مشروع از جانب وکیل متهم توضیح داده و بحث کرده است.
وکیل متهم داشته متوفی به منزل موکل و ناموس او هجوم برده با سبق تصمیم قصد قتل موکل را داشته بر فرض که موکل تناقض گویی کرده باشد حقیقت امر همانست که به عرض رسید .
متهم آخرین دفاع را به وکیلش واگذار کرده و وکیل متهم بلحاظ دفاع موکلش از جان و ناموس تقاضای صدور حکم بر برائت نموده است و در جواب سوال دادگاه اظهار داشته در صورت تشخیص غیرعمدی بودن قتل دیه درهم را تعیین می کند.
دادگاه استماع شهادت شهود را لازم دانسته طی صورت مجلس ۴/۲/۱۳۷۴ که با حضور طرفین و وکلای آنها صورت گرفته و در هفت برگ نوشته شده (برگ۱۱۰) از شهود استماع شهادت کرده است (که عین اظهارات در صفحات بعدی منعکس شده است) پس ختم دادرسی را اعلام و به این خلاصه رأی داده است:
با توجه به اظهارات متهم و همسر او و استناد به موادی شهادت شهود، نحوه اظهارات متهم و وکیل او، گواهی پزشکی و سابقه متهم و سایر قرائن و امارات موجود، حمله و هجمه را از ناحیه مقتول تشخیص، عمل متهم را دفاع مشروع تلقی با استناد فتوای حضرت آیت الله العضمی گلپایگانی (قدس سره) در مجمع المسائل، ج۳، ص۲۳۹، س۵۵حکم بر برائت متهم را صادر کرده است. (ص۱۱۶).
با تجدید نظر خواهی وکیل اولیاء دم و رد و بدل پرونده با دادگاه تجدید نظر استان که نهایتاً با رای وحدت رویه شماره ۶۰۰ مواجه شده پرونده در این شعبه بررسی و مورد رسیدگی قرار گرفته و شعبه مذکور:
با بیان دلایلی از جمله اینکه متهم در مرحله بازجویی اقراربه واردکردن ضربه نموده و در محاکمه نزد دادگاه منکر داشتن چوب و مصدوم کردم محمد می باشد مساله هجوم و دفاع از نفس و عرض مطرح نبود در چنین شرایطی ادعای وکیل مدافع در دفاع مشروع موکل را قابل توجه ندانسته زیرا هم انکار و هم دفاع مشروع قابل جمع نیست همچنین از جهت این که دادگاه با استماع پاسخگویی وکیل اولیاء دم در در تحقق شرایط دفاع مشروع استدلال و اظهارنظر نکرده است. فتوای حضرت ایت ا… العظمی گلپایگانی مربوط هجوم زنی بوده که قابل تطبیق با موضوع پرونده نیست و نظر به اینکه دلیلی بر اثبات تعرض به جان و ناموس متهم ارائه نشده و نهایتا با استناد به مفاد لایحه وکیل تجدید نظر خواه دادنامه تجدید نظر خواسته را نقض در رسیدگی را به شعبه دیگر محول کرده است.
شعبه هشتم دادگاه عمومی قم با حضور طرفین و وکلای آنها در چهار صفحه محاکمه را انجام داده از شهود استماع شهادت نموده (برگ ۱۹۳) (جلسات ۵/۱/۱۳۷۵ و ۳۱/۳/۱۳۷۵) با حضور طرفین و وکلای آنها تشکیل شده،آقای س.م شهادت داده: « دیدم محمد… رفت به طرف خه میرسعادت که آنجا هم خانه داشت.این که با هم غرض داشته اند یا خیر اطلاعی ندارم ، بعد از مدتی دیدم که میر سعادت…-محمد… (مقتول) را از کوچه می آورد و با چوب یا آهن در دست داشت و به او می زد و آخر یک ضربه به سر او زد و در کوچه کسی جز این دو نفر آنجا نبودند» گواه دیگر بنام آقای ح- اظهار داشته: «من حدود ۱۰ متر با اینها که مشغول نزاع بودند فاصله داشتم از آنجا رد می شدم دیدم میر سعادت با چوب به محمد … زد و خورد زمین جمعیت هم آنجا جمع بود… او یک مرتبه از پشت زد به محمد… محمد چیزی در دست نداشت » شاهد دیگر بنام آقای م- ۱۴ ساله شهادت داده: « من فقط دیدم که در کوچه را که این مرتبه دیدم،دفعه قبل هم گفتم که شنیدم ولی دادگاه …بر شهادت من نوشتند در صورتی که شهادت من همین است که الان گفتم.» توسط وکیل اولیاء دم از شاهد سوال شده پزشک قانونی یک ضربه را تأیید و شاهد دو ضربه را اعلام نموده گواه در پاسخ اظهار داشته : «اولاً دید من دور بوده ، ثانیاً-من نمی دانم که دو ضربه خورده یا نه اطلاعی ندارم » در جلسه ۱۷/۸/۱۳۷۵ با حضور طرفین آقای غ… شهادت داده: «مشاهده نمودم که محمد بیرون از خانه سید مشغول صحبت با سید و مادرش شدند بعداً جدا شدند سید و مادرش به داخل خانه رفتند محمد… هم به طرف خانه خودش راهی شد بعد از یک ربع دیگر خبر رسید که محمد… وسط کوچه افتاده است.»
دادگاه به همین تاریخ با استناد به ماده ۶۱ قانون مجازات اسلامی و اصل ۳۷ قانون اساسی حکم بر برائت متهم صادر کرده.
که با تجدید نظر خواهی وکیل اولیاء دم پرونده به این شعبه ارجاع و مورد رسیدگی مجدد (اصراری) قرار گرفته است : ضمناً جهت مزید اطلاع شهادت شهود در محضر دادگاه صادر کننده حکم اولی (منقوض) مورخ ۴/۲/۱۳۷۴ که قبلاًبه آن اشاره شده است اضافه می نماید خانم الف بعنوان شاهد اظهار داشته : « دیدم محمد… آمد محله ما بدنش کمی مریض حالت بود از کنارم تند رفت به طرف زن میرسعادت نمیدانم به او چه گفت زن میرسعادت جیغ کشید رفت داخل خانه ، محمد هم دنبال او رفت به داخل خانه ، بعد دویدم ببینم چه خبر است دیدم زن میرسعادت داخل خانه نبود داخل کوچه هم نبود و میر سعادت در خانه اش بود و محمد… داخل کوچه تلو تلو می خورد و میر سعادت دستش به سینه اش بود و می گفت محمد مرا زد نگذارید برود مردم آمدند….»
(مقایسه با شهادت مورخ ۱۹/۷/۱۳۷۳ مندرج در برگ۱۱)-آقای غ… شهادت داده : بعد از این که محمد به مغازه ام آمد و سیگاری گرفته با من دست داد رفت خانه میرسعادت… از جلو مغازه نگاه می کردم بعد از چند دقیقه ای دیدم میر سعادت و خانمش و مادرش با هم از منزل بیرون آمدند محمد… هم بود در مغازه خودشان که نفت فروشی بود صحبت کردند بعد از هم جدا شدند و رفتند به خانه شان بعد از نیم ساعت شنیدم دعوی شده از مغازه بیرون آمدم دیدم که مردم جمع شده اند محمد… افتاده میرسعادت… او را به بیمارستان برد.آقای س.م… شاهد دیگر اظهار داشته : دیدم محمد….رفت به طرف خانه میر سعادت… دیدم رفت توی کوچه سید ، دمی (لحظه ای) نکشید که دیدم سید محمد دستمال ابریشمی بود بعد یک چوب سید به سر محمد زد محمد زد محمد سر گیجه گرفت و افتاد (ص ۱۰۹) شاهد دیگر بنام آقای ح… همچنین شهادت داده : «بعد از ظهر بود که از این کوچه عبور می کردم دیدم سروصدا بلند شد و رفتم جلو دیدم یک نفر چوب در دست دارد و به دیگری زد بعد محل شلوغ و من نرفتم و حدود بیست متر فاصله داشتم و دیگری دستمال سیاه رنگی دستش بود. »آقای م… ۱۳ ساله شهادت داده: «من بالای پشت بام رفته بودم داداشم را بیاورم دیدم سروصدا شده آمدم جلوتر سر پشت بام دیدم مقتول چاقویی در دستمال ابریشمی دارد چاقو را در آورد و وارد منزل سید شد فحش هم داد بعد از پشت بام آمدم دیدم که مقتول در خیابان افتاده درحدود بیست قدمی خانه میرسعادت ، بعد میرسعادت محمد… را برد به بیمارستان و توجه نکردم که سید مجروح است یا خیر و شنیدم که سید به محمد و … چوب زده است و محمد به سید چاقو زده است.» و همانطور که قبلاً اشاره شد حکم برائت متهم صادر گردیده است.
هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای عبدالحسین فرهی عضو ممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای عسگری دادیار دیوان عالی کشور اجمالاً مبنی بر:تقاضای صدور رأی شایسته و قانونی دارم.
در مورد دادنامه تجدید نظر خواسته مشاوره نموده چنین رأی میدهند:
نظر به این که شعب دادگاه عمومی شهرستان قم راجع به اتهام آقای میرسعادت… به ارتکاب قتل عمدی مرحوم محمد… عمل متهم را دفاع مشروع مشروع ندانسته و رای این شعبه از دیوان عالی کشور را نپذیرفته و حکم بر برائت صادر کرده و اصرار در نظریه خود داشته اند و این شعبه دفاع مشروع را محقق نمیداند و انقلاب پرونده را جهت طرح در هیأت عمومی شعب کیفری به دفتر معاونت محترم دیوان عالی کشور ارسال می دارد.
رئیس: جناب آقای آموزگار
برداشتهای مختلفی از این پرونده در ذهن خودشان گرفته اند، علت این برداشتهای مختلف، اختلاف در شهادت شهود و اظهارات اولیه و بعدی متهم در تحقیقات مختلف بوده است، ظاهراً متهم همان حرف اول را زده از باب اینکه هنوز به او تعلیم نکرده اند آن حرف اول درست بوده گفته من زدم او را متوجه نشدم چه طور زدم با چوب زدم بعداً خوب حرفهایش را عوض کرده غافل از این که تعویض سخن در مراحل بعدی بر علیه خودش تمام
میشود اگر از همان اول حرف خودش را صریحاً می زد و می گفت این طور شده پرونده لوث نمی شد یعنی الان با توجه به شهادات مختلف افراد و تضارب آنها پرونده یک مقداری ابهام پیدا کرده است. اما بنده خارج از این حواشی از این که ادعا شد فرض کنید که این آقا تحت کتک بوده یا اینکه ادعا شده آمده در منزل ما با چاقو زد و این ادعا میشود ما فعلاً به حواشی کار نداریم ما می رویم روی اصل متیقن پرونده که مسلم پیش همه است وجود درگیری بین قاتل و مقتول است، این مسلم که مقتول با قاتل درگیر شده است و شکی در آن نیست و استضهار میشود اینجا که مقتول اول متعرض شده یعنی آمده در خانه، از مجموع شهادات و اظهارات همسر متهم و غیر این مقدار استفاده میشود که حداقل مقتول اول آمده فحش داده بعد گفته که دیگر جریان خیلی روشن نیست و این که نزاع در داخل منزل بود این احتمال موجود است اما متقین نیت و یقین ندارد به این مساله با توجه به تضارب شهود مخصوصاً شهود همسایه ایشان که گفت من دیدم آوردمش در بیرون و او را می کشید و زد بر سرش و افراد دیگری… .
ما اگر آنقدر متقین را بگیریم که بگوییم بالاخره فرض کنید که این آقای مقتول به داخل منزل قاتل هم نرفته و در بیرون کوچه درگیر شده اند آنچه مسلم است ، در جیب این آقای مقتول چاقو بوده و در اول گزارش هم این طور آمده است. در گزارش و صورت مجلس مأمورین انتظامی مسئول بخش اورژانس بیمارستان (اوراق ۲و۳پرونده) به پیدا شدن چاقو اشاره ای نشده است می خواهم عرض کنم این عدم الوجدان هست که لایدّل علی عدم الوجود بالاخره وقتی که پاسگاه میگوید آقا من چاقو را پیدا کردم در پاسگاه موجود است، بقیه به عهده مقامات قضائی است که این چاقو مطالبه میکردند و استناد میکردند به گزارش نیروی انتظامی که حجت است به عنوان ضابط قوه قضائیه مگر خلاف آن ثابت بشود و بر طبق قانون حجیت دارد.
اینها می گویند چاقو در جیب مقتول پیدا شده و در پاسگاه موجود است این یک امر و مؤید این مسأله گواهی پزشکی قانونی است که می گوید قاتل قسمت راست قفسه سینه او و به اندازه یک سانتی متر جراحت با جسم برنده دارد پس این قرینه و این دو مطلب با هم نشان میدهم و توجه به این که اول مقتول رفته درب خانه قاتل نشان دهد که این آقا مهاجم بوده و با چاقو هم حمله کرده است به آن آقا، آن آقا هم چوب گرفته دستش چاقو نبود چوب پیدا کرده دم در حالا داخل خانه بود یا بیرون منزل در مقام دفاع از ناموس خودش و جان خودش که چاقو دیده چوب را بلند کرده زده به او آنچه مسلم است زده به این آقا خودش هم اقرار دارد انکارات بعدی بیخود و بی اثر است اگر همانطور اصرار میکرد به حرف اولش که من دفاع کردم ، دفاع مشروع صحیح بود چون کسی که چاقوی برنده دارد با یک اشاره ممکن است به قلب انسان بزند و انسان را از پا در بیاورد انسان اگر چوب بگیرد به سر او بزند این دفاع مشروع تلقی میشود ودرعرف جامعه.
بنابراین معتقدم که نظر به این که متقین از قضیه ، درگیری شده و چاقو هم نزد مقتول پیدا شده و قاتل هم بواسطه مقتول مجروح شده است مسلم است و مقتول هم بوسیله قاتل با چوب زده شده حسب اقرار اولیه خودش، این مسلم است و بنابراین دفاع، دفاع مشروع است و شعبه محترم ۲۰ دیوان عالی کشور هم در رد حکم دادگاه یک استدلال موجهی نکرده فقط گفته دفاع مشروع نیست و در مقام رد استدلال نکرده است که چرا دفاع مشروع نیست، اگر آدم خود را در میزان قرار دهد اگر یک کسی امروز در خیابان، در منزل با چاقو به ما حمله کرد و ما هیچ چیز نداشته باشیم تصادفاً فرض کنید مثلا در جیبمان از آن کلیدهای سابق و قدیمی در خانه بود در اوردیم و زدیم بر سرش خوب می میرد بالاخره آهن است دفاع مشروع تلقی می شود، پس چگونه باید دفاع کنند پلیس که آن ساعت به داد انسان نمی رسد، بلکه آنهم باشند به عنوان متفرج تماشاچی هستند من دیدم در بعضی حوادث پلیس مأمورین انتظامی می بینند دارد درگیری می شود اصلا هیچ کاری ندارد، جلو نمی روند بنابراین دفاع، دفاع مشروع است و شعبه دیوان هم استدلال متینی در رد شعب دادگاه نکرده است معتقدم رای شعبه دادگاه صحیح است.
رئیس: جناب آقای عروجی
در بدو امر باید عرض کنم که شعبه محترم دیوان عالی کشور کشته شدن محمد توسط متهم را قبول دارد و ظاهراً مجروح شدن متهم توسط مقتول را هم قبول داشتاه باشند یعنی چیزی را که به عنوان دلیل بر رد این قضیه باشد اظهار نکرده اند، در نتیجه یک نحوه درگیری بین متهم و مقتول را خود شعبه محترم دیوان عالی کشور هم قبول دارد. یعنی اکر بنا باشد که ما قتل مقتول را توسط متهم قطعی بدانیم ولی از آن طرف هیچ گونه انگیزه و هدف در اقدام متهم به زدن چوب یا وسیله دیگر بر سر مقتول نداشته باشیم براین مدعا هیچ گونه انگیزه و هدف در اقدام متهم به زدن چوب یا وسیله دیگر بر سر مقتول نداشته باشیم بر این مدعا هیچ گونه انگیزه و هدف در اقدام متهم به زدن چوب یا وسیله دیگر بر سر مقتول نداشته باشیم بر این مدعا هیچ گونه دلیل از شهادت شهود و دیگران ما در پرونده امر نمی بینیم در نتیجه بنظر بنده این قضیه از نظر شعبه محترم دیوان عالی کشور هم قطعی است که یک نحوه درگیری بین متهم و مقتول بوده مجروح شدن متهم هم نشانه این درگیری و این نزاع بین این دو تا است که شعبه محترم اظهارات بعدی متهم را رد کرده اند و اظهارات اولیه ایشان را گرفته اند و این حرف را با انکار بعدش وجه جمعی بین این دو تا ندیده اند و گفته اند و پس؛ از باب دفاع هم نبوده بنظر بنده جای تأمل و دقت است عنایت دارید که معمولاً متهمین در بدو امر و قبل از اینکه آموزش ببینند از رهگذر زندان رفتن ای از رهگذر وکیل و دیگران آموزش ببینند آنچه که واقعیت دارد در بدو امر ما می توانیم از زبان اینها بشنویم، بنظر بنده حرفهای نخستین متهم را بنا بر آنچه که در این گزارش آمده است بنده بخوانم.
می گوید که: بلافاصله از متهم بازجوئی شد و اظهار داشت سه ماه قبل درگیری مختصری با محمد داشته از آن پس او قصد درگیری شدید با من داشته علت این حرف را هم از زبان دیگری هم می توانیم بشنویم در شهادت بعضی از شهود دارد که این آقای متهم هم همان جا خانه داشته یعنی متهم و مقتول هر دو در یک محله در یک کوچه سکونت داشته و این که اگر سه ماه قبل درگیری داشته بعد از ۲ ماه مدام در تعقیب قضیه بوده و اینها نشانگر این هست که باید این مقتول در مسیری باشد که بتواند متهم را مدام تعقیب بکند و این حکایت از هم محل بودن دارد که در شهادت بعضی از شهود هم مطرح است بله سه ماه قبل او قصد درگیری شدید با من داشته که خود را دور می کردم تا این که امروز ساعت ۴ بعدازظهر وقتی که مقابل منزلم ایستاده بودم همسرم و دو فرزندم نزدیک من بودند با گفتن ناسزا گذر نمود قصد تعقیب او را داشتم مادرم مانع شد بعد از چند لحظه مجدداً برگشت من در حال داخل شدن به منزلم بودم که مرا با چاقو تعقیب و قصد وارد شدن به داخل منزل داشت او حالت مستی داشت با چاقو مرا از ناحیه سینه مجروح کرد من هم برای جلوگیری از ضرب و جرح بیشتر چوب بر داشتم و متوجه نشدم چگونه و به کجای بدن او اصابت کرد در حین درگیری به زمین افتاد که او را به بیمارستان رساندم.
عرض بنده این است که بین این دو نفر (مقتول و متهم) درگیری قطعی و مسلم است و از این که مقتول به در خانه متهم آمده باشد بنابر مجموع قرائن این هم بنظر جای تردید نمی آید از این که مقتول قصد ایجاد درگیری و نزاع با متهم داشته باشد این هم دور از واقعیت بنظر نمی رسد همان متلک گفتن و درگیری سه ماه قبلش و بعضی از قرائن دیگر از جمله اظهارات یک عده از شهود هم می گوید در خانه متهم رفته بوده اینها همه حکایت از این دارد که مقتول به در خانه متهم آمده و قصد درگیری هم داشته است و حرفهای متهم در وهله اول را بنده منتبطق با واقعیت می بینم که این هم چوب را برداشته به سر مقتول زده است اگرچه هیچ گونه نشانه ای از بودن چوب در کوچه نیست و ما از زبان هیچ کس نشنیدیم یعنی هیچ کدام از شهود هم نگفته اند که این چوب کجا بوده این چه شده آیا کسی بلند کرده از صحنه بیرون برده؟ آیا شکسته و خرد شده و از بین رفته؟ آیا خود متهم یا اعضای خانواده اش این چوب را رد کرده اند که دست مأمورین و مسئولین قضایی نیفتد؟ هیچ گونه مطلب و تحقیقی در رابطه با این قضیه ما نمی بینیم ولی حرف اول متهم مطلب و تحقیقی در این قضیه ما نمی بینیم ولی حرف اول متهم دلیل است بر این که چوب دستش بوده و بر سر او زده اما از اینکه ما این درگیری و این چوب زدن را بدون مقدماتش لحاظ کنیم و این را از باب دفاع مشروع نگیریم پس اسمش را چه بگذاریم؟ آیا متهم بر مقتول ابتدائاً حمله کرده؟ آیا متهم بر مقتول ابتدائاً دست انداخته؟ آیا متهم اول چوب دست گرفته بر سر مقتول بزند هیچ کس این حرف را ابتدائاً نزده است، از مجموع قرائن بر می آید که متهم در مقام دفاع از خود بوده و در خانه اش هم مورد ضرب و جرح با چاقوی مقتول قرار گرفته است لذا از نظر بنده دفاعش لاریب فیه است اما اگر دفاع از حد مشروع و قانونی اش بیرون است آن بحث دیگری است ولی در این قسمتش بنده نظریه محاکم را تأیید می کنم و با نظریه شعبه محترم دیوان عالی کشور موافق نیستم.
رئیس: جناب آقای رازی زاده
صحبت هایی تا کنون شده من بعضی از آنها را تأیید می کنم و سعی می کنم خیلی مختصر و به طور خلاصه مطلبی را عرض کنم.
اگرچه چاقو زدن در منزل قاتل (متهم) واقع شده باشد یقیناً دفاع محسوب می گردد. البته با صرف نظر از تعدی و عدم تعدی در دفاع. یعنی با ملاحظه اینکه مقتول با چاقو وارد منزل قاتل گشته پس در این فرض دفاع صدق میگردد و تردیدی در آن نیست همچنان که اگر متهم مقتول را هنگامی که در حال دور شدن و فرار زده باشد از باب دفاع محسوب نمی گردد.
اما روشن نیست، نه از شهادتها می توان کشف کرد و نه اظهارات متهم و مطلعین و گواهان به گونه ای است که بتوان احراز کرد در چه حالی چاقو زده است از سویی هم مسلما مقتول بدون اجازه وارد خانه متهم شده و مقتول نیز با چوب به قتل رسیده است. اگر چنانچه دفاع مشکوک باشد یا اینکه برخی مقدمات آن محرز گشته در اینگونه موارد نمیتوان حکم به قصاص کرد کدام قاضی در این گونه موارد با شرایط این پرونده به صورت جزم و قطع
میتواند حکم به قصاص صادر نماید؟! و به عبارت دیگر دراینجا دفاع موضوعش موجود است اما وجودش مشکوک، بنابراین قصاص منتفی است.
سزاوار بود شعبه دیوان عالی لااقل در رابطه با دفاع توضیح می داد و به گونه ای قاضی را راهنمایی می کرد تا قاضی بعدی تصمیم درستی اتخاذ نماید. به هر حال در تحریرالوسیله جلد اول صفحه ۴۸۸ مسئله هشت در کتاب دفاع مسئله ای که فتاویه فقهای دیگر نیز مطابق آن میباشد.لو تعدیه عما هوالکافی فی الدفع بنظرهه و واقعاً فهو ضامن الاحوط یعنی اگر در هنگام دفاع تعدی نماید و از مقدار لازم و مورد نیاز تجاوز کند او ضامن است.
اگر در مورد پرونده متهم برای دور کردن مقتول طبق مراتب نهی از منکر یا مراتب دفاع از اول با تهدید و ترساندن و سپس با چاقو زدن به دست یا پا یا جایی که نوعاً کشنده نیست میتوانست به این هدف نایل آید و در اینصورت مسئله ای پیش نمی آمد و قتلی چه بسا رخ نمی داد. ولی هنگام دعوی و نزاع نمیشود نرخ تعیین کرد که تو فقط به اینجا بزن و به جای دیگر مثلا نزن.
در نتیجه من معتقدم مقتضای جمع بین همه حقوق و احتیاط در باب دماء این است که بگوییم اگر رأی دادگاهها که حکم برائت داده اند مقصود برائت از قصاص میباشد برائت از قصاص صحیح است چون قصاص منتفی است و این امر منافاتی با ترتیب دیه ندارد به جهت تعدی در دفاع و اما اگر چنانچه مقصود از برائت،برائت مطلب حتی نسبت به دیه باشد این امر صحیح نیست بلکه به جهت مذکور دیهء یک مرد مسلمان باید پرداخت گردد.والسلام
رئیس جناب آقای افشاری
من یک نکته که نوعاً در ماده ۶۱ مطرح میشود عرض میکنم و آن اینکه مسئلهء دفاع مشروع یک مسئله است،مسئلهء قابل تعقیب و مجازات بودن یک مسئله است.همانطور که دوستان اشاره کردند ما قرائن متعدد در پرونده داریم که مسلماً در مقام دفاع از خودش حتی زنش که مورد متلک گفتن مقتول واقع شده و اینها در مقام دفاع بوده منتها آیا آن شرایطی را هم که قابل تعقیب نباشد رعایت کرده یا نه؟از بند یک ماده۶۱ بر می آید که این رعایت نشده همانطور که جناب آقای نیری فرمودند میتوانست مثلا این چوب را نهایت به پایش بزند به جایی که در هر حال کشته نشود به هر حال با آن مسئله ای هم که جناب آقای رازی زاده اشاره فرمودند مسئله دفاع بوده منتهی جهاد را رعایت نکرده،پس ضامن دیه است و نتیجتاً رای دادگاه مورد تأیید است مشروط بر اینکه متهم دیه را بپردازد.
رئیس:جناب آقای سید عبدلله رضایی
بنده بر خلاف آنچه که بعضی از دوستان و همکاران عزیز فرمودند هم دفاع را مسلم میدانم هم تناسب دفاع را محرز میدانم و معتقدم که رأی دادگاههای تالی به طور کلی صحیح و با موازین صدور یافته به این دلیل:آنچه مسلم است اینکه مقتول به قاتل هجمه برده و به ناموس او هم احانت کرده و اگر غیر از این باشد انگیزه ای برای قتل نمیتوانید پیدا کنید به چه حساب قاتل،مقتول را کشت چه دلیل و انگیزه ای در کار بوده؟ بی جهت کسی کسی را نخواهد کشت این موضوع مسلم است که سوابق شرارتی که مقتول داشته و مزاحمت های پی در پی نسبت به ناموس قاتل این جریان پیش آمده.موضوع قتل مسلم،موضوع دفاع هم مسلم.اما راجع به تناسب مشروعیت بنده قدری توضیح میدهم:
هجمه و حمله قاتل مسلم است چندین نفر میگویند مقتول وارد خانه قاتل شد و این موضوع را شهادت میدهند و بعد هم چاقو به قاتل میزند.آیا چاقوی قاتل را میتوانید انکار بکنید بحثی نیست که مسلم قاتل چاقو خورده و نظریه پزشکی قانونی حاکی از این واقعیت و حقیقت است پس قاتل چاقو خورده کسی که چاقو میخورد و در برابرش مهاجم مسلح را میبیند دست و پایش را گم میکند متوسل به چوبی میشود که دیگر نمیفهمد که چه کار میکند تا کشته نشود و الاّ مهاجمی که مسلح است او را میکشد مجبور است از نظر وجدانی و از هر نظر خودش دفاع کند چوب را بر میدارد و برای دفاع از خود تووی سرش میزند پزش قانونی هم میگید علت مرگ و قتل خونریزی مغزی است که در اثر ضربه چوب به قتل رسیده است.
شعبه دیوان عالی کشور به موضوعی اشاره می کند و می گوید که تضاد در حرف قاتل وجود دارد اول می گوید با چوب زدم بعد اصلاً منکر می شود که یعنی من نزدم و این تضاد باعث می شود که اقرار اولیه اش از بین برود که می گوید به من حمله کرد من عرض می کنم این آقا بعد از آنی که شخص را کشته برای او که او را قاتل معرفی نکنند منکر شده و الا هجمه را انکار نمی کند می گوید من نزدم من نفهمیدم خودش به در و دیوار خورد و تلو تلو خورد به این جهت می خواهد بگوید مرده اما آمادن به خانهاش را هیچ انکار ندارد بعد از اینکه این را هم نمیتواند بگوید منکر است و آمدن به خانه مسلم است چاقو هم دارد ، ضربه هم زده ، طرف هم با چوب زده و او را کشته، مسلم این قتل ، قتل مشروع و متناسب است که قاتل در این گونه موارد به پرداخت دیه و قصاص محکوم گردد.
رئیس جناب آقای فرهی
اگر یک متهمی منکر یک عملی است میگوید من اصلاً نزدم و آن وقت ما بگوییم دفاع کرده، دفاع زمانی محقق است که بگوید زدم و حق هم داشته ام بزنم به این دلیل. بعلاوه اینکه به فرض قبول دفاع تناسب بین دفاع و حمله احتمالی وجود ندارد بعلاوه اینکه حرفهای مدعی دفاع مشروع متفاوت است یکجا میگوید متهم خوابیده بوده بعد از یک ربع آمد، یکجا می گوید دم در بود، یک جا می گوید به عیالش متلک گفت حرفهای متفاوتی می زند اما اساس عرض بنده و حکم ما این است که وقتی یک متهمی منکر زدن است ما چطور بگوییم که دفاع مشروع کرده اصلا این عمل متهم از مصادیق دفاع مشروع نیست زمانی می تواند متهم مشروع تلقی شود که شرایط مندرج در مده ۶۱ قانون مجازات اسلامی جمع باشد و لا غیر.
رئیس: مذاکرات کافی است، جناب آقای ادیب رضوی نظریه جناب آقای دادستان محترم کل کشور را قرائت فرمایند.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

عکس مرتبط با سیگار

نقش سازمان ‌های اطلاعاتی در سیاست‌ خارجی مطالعه موردی نقش سازمان سیا در سیاست ‌خارجی ایالات متحده آمریکا- قسمت ۹

این بخش تلاش می کند با در نظرگرفتن فرضیه های دوگانه و چارچوب نظری بدست آمده در بخش اول، به بررسی نقش سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(سیا) به عنوان مهمترین دستگاه اطلاعات خارجی ایالات متحده آمریکا در فرایند سیاست گذاری خارجی این کشور بپردازد. فصل سوم به عنوان فصل آغازین این بخش به شکلی کوتاه به معرفی جامعه اطلاعاتی آمریکا و وظایف هر کدام از سازمان های عضو در آن می پردازد. در فصل چهارم تلاش شده است نقش شناختی سازمان سیا در سیاست خارجی آمریکا بازنمایی گردد و فصل پنجم نیز به بازنمایی نقش های اجرایی این سازمان اختصاص دارد.
واکاوی نقش یک سازمان اطلاعاتی قدرتمند مانند سیا(سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا) از سه جهت بسیار دشوار است. از آنجایی که عرصه فعالیت های اطلاعاتی سازمان سیا بسیار گسترده بوده است، ادبیات قابل توجهی در طول ۵۰ سال گذشته درباره عملیات های این سازمان تولید شده است که تمامی آنها از اعتبار لازم برای استفاده در یک فعالیت پژوهشی دوره دکتری برخوردار نیستند. بسیاری از کتب با حسی آمیخته با نفرت یا غرور نوشته شده و لذا ممکن است مملو از دروغ پردازی یا مبالغه بوده باشند. بنابراین اولین دشواری مربوط به گزینش متون وثیق تر برای دستیابی به داده هایی مطمئن جهت تعمیم و نتیجه گیری است. برای فائق آمدن براین مشکل، نویسنده تلاش کرده است تا حد امکان هر واقعه را از تعداد بیشتری منبع مطالعه کرده و با بررسی تطبیقی داده های موجود از اعتبار آنها اطمینان نسبی پیدا کند. دشواری دوم ناشی از پنهانکاری حاکم بر عملیات ها و فعالیت های سیا به عنوان یک سازمان اطلاعاتی است. هرچند که سیاست های باز دولت آمریکا برای خروج اسناد از طبقه بندی، دسترسی محققین به داده های مورد نیاز جهت پژوهش را آسانتر کرده است، با این حال با توجه به ماهیت اطلاعات که همواره در زیردریایی از پنهانکاری نهفته است، ممکن است برخی از داده های مطرح شده در اسناد فاقد طبقه بندی ناقص یا با سوگیریهای پنهانی خاصی منتشر شده باشند که طبیعتاً در نتیجه گیری پژوهش حاضر نیز تاثیری اجتناب ناپذیر خواهد داشت. دشواری سوم عدم دسترسی به منابع و ادبیات اطلاعاتی موجود در کشورمان است. علی رغم آنکه ادبیات اطلاعاتی در دو دهه گذشته از سیر صعودی مطلوبی برخوردار بوده است، اما هیچ موسسه و نهاد پژوهشی و دانشگاهی ای در ایران به این موضوعات علاقه ای نشان نداده و فعالیتی دراین زمینه انجام نداده اند. لذا در داخل کشور منابع لازم در این خصوص نیز به ندرت و صرفاً در دانشگاههای نظامی یافت می شود. برخی دیگر از منابع نیز مستلزم خرید اینترنتی هستند که البته با مشکلات خاص خود روبرو بوده اند.
باوجود این، نویسنده تلاش کرده است با مطالعه دقیق و گسترده منابع در دسترس، مهمترین عملیات ها و فعالیت های سازمان سیا در سیاست خارجی آمریکا را استخراج و در این بخش تشریح نماید و با اتکا به داده های بدست آمده از این عملیات ها به ارزیابی فرضیه های تحقیق بپردازد.

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

فصل سوم: نگاهی به جامعه اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا

براساس مفاد قوانین اطلاعاتی ایالات متحده مانند قانون امنیت ملی سال ۱۹۴۷، قانون سازمان اطلاعات مرکزی سال ۱۹۴۹، دستور اجرایی ۱۲۳۳۳ سال ۱۹۸۱ ریگان و قانون اصلاح اطلاعات و ممانعت از تروریسم سال ۲۰۰۴(Office of the Director of National Intelligence, 2009: 23, 137, 197, 711) جامعه اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا مجموعه ای است متشکل از سازمان های اطلاعاتی دولت فدرال که تمامی فعالیت های مربوط به سیاست گذاری اطلاعاتی و اجرای عملیات های اطلاعاتی داخلی و خارجی را برعهده دارند.
جامعه اطلاعاتی آمریکا به دنبال ناکامی اطلاعاتی در پرل هاربر و باهدف ایجاد امکان تبادل داده های اطلاعاتی بین سازمان های گوناگون اطلاعاتی آمریکا و هماهنگی فعالیت های اطلاعاتی ملی تشکیل شد و براساس قانون اجرایی ۱۲۳۳۳(Office of the Director of National Intelligence, 2009: 711) ، ۶ وظیفه اساسی را بر عهده دارد :

  1. جمع آوری اطلاعات مورد نیاز رییس جمهور، شورای امنیت ملی، وزرای خارجه و دفاع و دیگر مقامات اجرایی کشور به منظور بهینه کردن انجام وظایف و مسئولیت های آنان.
  2. تولید و توزیع اطلاعات.
  3. جمع آوری اطلاعات، رهبری و هدایت فعالیت ها برای حفاظت در مقابل فعالیت های اطلاعاتی که مستقیماً علیه آمریکا انجام می پذیرد.
  4. فعالیت های ویژه.
  5. مدیریت و پشتیبانی اقدامات ایالات متحده در داخل و خارج کشور با هدف بهینه شدن اقدامات.
  6. دیگر فعالیت های اطلاعاتی که ممکن است رییس جمهور در زمان های گوناگون نیاز به انجام آن را صلاح بداند.

اعضای جامعه اطلاعاتی

براساس قانون اصلاح اطلاعات و ممانعت از تروریسم سال ۲۰۰۴ مدیریت جامعه اطلاعاتی آمریکا بر عهده مدیر اطلاعات ملی[۴۶] است که مشاور ارشد اطلاعاتی رییس جمهور بوده و مستقیما توسط رئیس جمهور و پس از تایید کمیته اطلاعاتی سنا، منصوب می شود. بدین ترتیب مدیر اطلاعات ملی مستقیماً به رییس جمهور و شورای امنیت ملی گزارش می کند(Office of the Director of National Intelligence, 2009: 137). تا قبل از آوریل ۲۰۰۵ رییس سازمان اطلاعات مرکزی، ریاست جامعه اطلاعاتی آمریکا را علاوه بر مدیریت سیا بر عهده داشت و همچنین مشاور عالی اطلاعاتی رییس جمهور بود. مدیر اطلاعات ملی به عنوان رئیس جامعه اطلاعاتی انجام وظیفه می کند. وی همچنین مشاور ارشد رئیس جمهور، شورای امنیت ملی، و شورای امنیت داخلی[۴۷] در موضوعات اطلاعاتی مرتبط با امنیت ملی است. مدیر اطلاعات ملی بر اجرای برنامه اطلاعات ملی نظارت کرده و آن را هدایت می کند. رئیس جمهور ایالات متحده با مشاوره و تایید سنا، مدیر اطلاعات مرکزی و قائم مقام وی را انتخاب می کند.
درحال حاضر جامعه اطلاعاتی آمریکا شامل ۱۶ سازمان اطلاعاتی به شرح زیر است(www.dni.gov):
1) سازمان اطلاعات مرکزی (سیا)[۴۸]
۲) سازمان امنیت ملی[۴۹]
۳) سازمان اطلاعات فضای زمین[۵۰]
۴) دفتر شناسایی ملی[۵۱]
۵) سازمان اطلاعات دفاعی[۵۲]
۶) اطلاعات نیروی زمینی[۵۳]
۷) سازمان اطلاعات نیروی هوایی[۵۴]
۸) دفتر اطلاعات نیروی دریایی[۵۵]
۹) اطلاعات تفنگ داران دریایی[۵۶]
۱۰) اطلاعات گارد ساحلی[۵۷]
۱۱) اداره اطلاعات و تحلیل[۵۸] (وزارت امنیت سرزمینی)

 
مداحی های محرم