دانلود پایان نامه رشته علوم اجتماعی : آینده‌نگاری تحولات رسانه دینی در افق 1404 جمهوری اسلامی ایران؛ مطالعه موردی رسانه منبر

موضوع پندهای اخلاقی و دینی بود. درراه و روش مألوف و معمول تعلیم و تربیتی، منبر و مواعظ دینی و اخلاقی روضه‌خوانی و تعزیه و شبیه‌خوانی، نیز فنون بلاغی و بیانی سینه‌به‌سینه حفظ‌شده است. معانی بیان جنبه‌های نوشتاری این فنون را دربرمی‌گرفت و از زمانی که رسماً درس و فن ضروری شناخته شد شأن شایسته‌ی خود را در نظام تعلیم و تربیت گذشته‌ی ما حفظ کرد و رسالات عدیده‌ای در آن نوشتند.

به‌علاوه، از آغاز تکوین انقلاب مشروطیت به بعد اقبال مخصوص به جنبه‌های سیاسی سخنرانی مشهود افتاده است. اگرچه در طول تاریخ اجتماعی و فرهنگی گرانبار ما ازاین‌گونه شواهد کم نیست. (میلر ص9)

با ظهور انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت مبتنی بر دین، جایگاه و وظایف منبر تغییر کرد. همچنین تحولات اجتماعی و رسانه‌ای جامعه ایرانی عرصه را بر منبر تنگ کرد و شرایط را به‌گونه‌ای رقم زد که لاجرم منبر به‌عنوان رشته تخصصی ذیل تبلیغ دینی تعریف شد.

هم‌اکنون فارغ‌التحصیلان رشته تخصصی تبلیغ در عرصه‌های مختلف تبلیغی کشور مثل دانشگاه‌ها، امامت جمعه، مدارس و … فعالیت می‌کنند. ازاین‌رو بسیار شایسته است موفقان تبلیغ را به این مجموعه نزدیک کرده و نقایص آن را برطرف کنند تا تأثیرگذاری‌ها بیشتر شود.

حوزه‌های علمیه به‌عنوان پایه‌های اصلی این امر هم‌اینک برنامه‌های تبلیغی بسیاری در دستور کار دارند. به‌عنوان نمونه مجموعه سفیران

 

پایان نامه و مقاله

 هدایت 1600 طلبه تحت آموزش دارد و با 28 شعبه در ایران در حال فعالیت است. بعضی از ایده‌های امام راحل رحمه‌الله و مقام معظم رهبری و بزرگان حوزه‌های علمیه و دلسوزان عرصه تبلیغ در این مجموعه موردتوجه قرارگرفته و انشاء الله با گسترش مطالعات و تحقیقات و تتبع و تدقیق بیشتر در روش‌های ارتباطی و منابع و مستندات و الهام گیری از ضعف‌ها و قوت‌های گذشتگان به توان این عرصه را پربارتر از گذشته کرد.

این تحقیق شامل پنج فصل هست: در فصل اول کلیات پژوهش ارائه‌شده، در فصل دوم چهارچوب مفهومی بحث شامل آینده‌نگاری تحولات، افق چشم‌انداز 1404 جمهوری اسلامی ایران، رابطه دین و رسانه و نیز رسانه دینی موردبررسی قرارگرفته است. در این فصل همچنین به موضوع «رسانه منبر» و ویژگی‌های آن نیز به‌طور مبسوط توجه شده است. فصل سوم، روش تحقیق و متغیرهای موردبررسی را مورد مداقه قرارداده است. فصل چهارم به بررسی یافته‌های تحقیق به‌صورت بررسی جداگانه آقایان «فلسفی»، «کافی»، «انصاریان» و «پناهیان» پرداخته است و در فصل پایانی (پنجم) جمع‌بندی و نتیجه‌گیری شده است.

امید که این تحقیق بتواند چشم‌اندازی مقدماتی در ترسیم نقشه آینده‌نگاری رسانه‌های دینی باشد و با تلاش اساتید حوزه و دانشگاه تکمیل و روز آوری گردد

1.1.        بیان مسئله

«تبلیغ» به مفهوم عام آن، عبارت است از: «روش یا روش‌های به‌هم‌پیوسته (در قالب یک مجموعه) برای جهت دادن به نیروهای اجتماعی و فردی، از طریق نفوذ در شخصیت، افکار، عقاید و احساسات افراد، به‌منظور رسیدن به یک هدف مشخص که ممکن است سیاسی، نظامی، فرهنگی و… باشد.­»

در تعریف دیگر آورده‌اند: «تبلیغ عبارت است از: انتقال فکر، به جهت تأثیرگذاری بر افکار و اعمال دیگران و نیل به مقاصد خاص، با استفاده از ابزار و شیوه‌های گوناگون در زمان و مکانی محدود.»

در این تعاریف، «تبلیغ» به معنای عام آن که در لغت عرب با واژه‌هایی چون: «دعوت»، «اعلام»، «دِعایه» و در فرهنگ غربی با واژه‌ی «­Propagand » معادل است، شناسانده شده است؛ امّا «تبلیغ» در فرهنگ اسلامی از منظری خاص معرفی شده؛ ازجمله «هو اعلاء کلمه اللّه فی کل بکافة وسائل الاتصال المناسبة لکلّ عصر والّتی لا تناقض مقاصد الشریعه الاسلامیه؛ برافراشتن کلمه‌ی توحید در هر زمان با هر وسیله‌ی ممکن و مناسب آن عصر که با مقاصد و اهداف شریعت اسلامی در تناقض و مخالفت نباشد.»

دعوت و هدایت، از زمان آدم ابوالبشر آغاز شده است تا بعثت حضرت محمد (ص) هزاران پیام‌آور در عرصه‌ی ارشاد و هدایت، گام برداشته‌اند «و لقد بعثنا فی کل امة رسولاً ان اعبدوا اللّه واجتنبوا الطّاغوت؛ ما در میان هر امتی پیامبری فرستادیم، با این هدف که خدا را پرستش کنند و از طاغوت، اجتناب نمایند.»

قرآن کریم و روایات ائمه‌ی معصومین (ع) ده‌ها شیوه‌ی تبلیغی از انبیا و پیامبران ذکر می‌کند. آنان علاوه بر دعوت مشترک به توحید، معاد و اصول اخلاقی، بر جنبه‌های خاص نیز تکیه داشته‌اند. پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام نیز، «تبلیغ» به‌ویژه در شکل «خطابه» و «منبر» یکی از ابزارهای اصلی انتقال معارف اسلامی بود، خطبه‌های ارزشمند امام علی (ع)، سخنان گهربار ائمه‌ی معصومین در مناسبت‌های مختلف و تشکیل جلسات علمی و موعظه، مبیّن این اهتمام است. این نکته نیز قابل‌ذکر است که پس از واقعه‌ی کربلا به توصیه‌ی امامان (ع) موضوع عزاداری حضرت سیدالشهدا (ع) نیز به تبلیغ شیعه، جهت خاص داد؛ حوزه‌ی شناخت و عمل با حوزه‌ی عاطفه درهم‌آمیخته شد.

«تبلیغ» و «خطابه» در طول تاریخ تا امروز، دستخوش تحولات فراوان بوده است؛ امّا اساس و بنای آن، به‌ویژه در قالب «منبر»، اصالت خود را حفظ نموده و در فراز و نشیب‌های مختلف تاریخ، مورداستفاده قرارگرفته است. فرآیند «تبلیغ» دربردارنده‌ی عناصر مبلّغ، مخاطب (جامعه‌ی تبلیغی)، موضوع، شیوه، ابزار، هدف، زمان و مکان است. ازآنجاکه عنصر اصلی تبلیغ دینی از قدیم‌الایام «منبر» بوده، لذا به‌عنوان یک رسانه عمومی‌شناخته‌شده است.

ارتباط دین و رسانه با توجه به تنوع پیام‏ها و آموزه‏های دین و متقابلاً تنوع رسانه‏ها و ظرفیت‏های متفاوت آن‌ها، متفاوت خواهد بود. رسانه‏های گوناگون نوشتاری، گفتاری، صوتی و تصویری هر یك به‌تناسب ظرفیت‏ها و محدودیت‏های ذاتی، راهبردهای فرهنگی، سیاست‏های برنامه‏سازی، نوع و قالب برنامه، میزان تقاضا، نقش‏ها، كاركردها، اهداف و انتظارات، نسبت‏های متفاوتی با دین دارند. علاوه بر اینكه اقتضائات و ظرفیت‏های زمینه‏ای و بافت فرهنگی ـ اجتماعی محل فعالیت رسانه، ویژگی مخاطبان، سطح و نوع تقاضا، امكانات بهره‏وری از توان‌های بالفعل و بالقوّه رسانه، درجه و توان حرفه‏ای گردانندگان رسانه، مدیریت رسانه، امكانات جانبی فعالیت‏های رسانه‏ای و… نیز در این نسبت سنجی مؤثر خواهند بود. پیام‌های دینی نیز فی‏نفسه تنوع درخور توجهی دارند. گاه این تنوع در مقام ابلاغ و ارائه، پیچیدگی بیشتری می‏یابد.

برای بررسی آینده رسانه «منبر» نیم‌قرن اخیر در نظر گرفته شد که با فرآیند پژوهی نسبت به آینده‌نگاری منبر اقدام شود، ازاین‌رو خطیب شهیر مرحوم حجت‌الاسلام محمدتقی فلسفی و حجت‌الاسلام شیخ احمد کافی موردمطالعه قرار می‌گیرد و سپس حجت‌الاسلام شیخ حسین انصاریان و حجت‌الاسلام علیرضا پناهیان موردمطالعه می‌باشند. خصوصیت هر چهار نفر این است که مورد اقبال عمومی قرارگرفته‌اند و جریان ساز بوده‌اند. لذا این تحقیق با فرآیند پژوهی تاریخی منبر این چهار نفر نسبت به آینده‌نگاری تحولات رسانه دینی منبر در افق 1404 جمهوری اسلامی ایران اقدام خواهد نمود.

 

1.2.        اهداف تحقیق

آینده‌نگاری تحولات رسانه دینی نه معطوف به تفسیر متن است و نه صرفاً تحلیل توصیفی متن را مدنظر دارد، بلکه بخشی از روش کار را تشکیل می‌دهد که دارای عملکرد پیش‌بینی است؛ زیرا درک درست از تحولات و تغییرات علمی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و بین‌المللی و تجزیه‌وتحلیل پدیده‌ها بسیار سخت و مشکل است؛ بنابراین فرآیندها، الگوهای تغییر در چیزهای پراهمیت از دید مشاهده‌گر هستند که در طول زمان به وقوع می‌پیوندند و اولین گام در آینده‌پژوهی، کشف فرآیندهایی است که هم‌اکنون در جریان هستند. این روش در حقیقت پیش‌بینی آینده از روی قرائن و شواهد تاریخی است که تغییرات یک داده در گذشته نشان می‌دهد. تجزیه‌وتحلیل فرآیندها به‌ویژه برای سنجش کارایی سیاست‌گذاری‌ها و نمایان ساختن مشکلات در حال ایجاد، مفید هست.

ازاین‌رو «شناسایی رویدادهایی که علیرغم احتمال ناچیز وقوع، اثر بسیار شدیدی باقی می‌گذارند» و «رصد منابع اطلاعاتی» در این روش می‌تواند به‌عنوان مبنایی برای تدوین سناریوها، نقشه راه یا چشم‌انداز استفاده کرد.

لذا اهداف اصلی این تحقیق عبارت است از:

فرآیندشناسی رسانه دینی منبر طی 50 سال گذشته و بررسی مهم‌ترین تحولات رسانه دینی منبر

دانلود پایان نامه ارشد علوم اجتماعی : بازشناخت رفتاری دستگاه اموی در چارچوب مولفه های عملیات روانی

امروزه اهمیت افکار عمومی[1] در مدیریت سیاسی و امنیتی که خود از تحولات تکنولوژیک جهان ناشی است افزایش چشمگیری یافته ، شیوه های سلطه و نفوذ[2] توسط قدرتهای بزرگ دستخوش تغییرات اساسی شده و تلاش برای تحمیل اراده از طریق روشهای نرم افزارانه و با بهره گیری از قدرت نرم[3] در دستور کار این دولتها قرار گرفته است. شیوع به کارگیری روشهای اعمال تهدید نرم مانند عملیات روانی به گونه ای گسترش یافته است که برخی از آن به جنگ دائمی یا نبرد ممتد یاد می کنند. به تعبیر شهید آوینی «خانه های امنیت در زیر دامنه آتش فشانها استقرار یافته است» پس گریزی از هجوم تهدیدات نرم وجود ندارد، هرچند تهدیدات نرم با گسترش روز افزون تکنولوژی دائماً در حال تغییر است اما شناخت این تهدیدات به دور از مبانی عملی و جایگاه تاریخی آن چندان راه گشا نخواهد بود.

با پیشرفت وسایل ارتباط جمعی و گسترش روابط بین‌الملل، تأثیر تبلیغات و عملیات روانی بر فرهنگها و نگرش‌های اجتماعی كاملا ملموس بوده و به عنوان حربه‌ای برای تغییر افكار عمومی مورد استفاده قرار گرفته است. اما افکار عمومی پدیده ای نو ظهور نیست بلکه در دوران مختلف تاریخی و در شناخت جوامع بشری مولفه ای تاثیر گذار بوده است. تبلیغ و استفاده راهبردی از آن برای دستیابی به اهداف خود و منزوی كردن دشمن ریشه در ابتدایی ترین اجتماعات دارد، اجتماعاتی که هم گام با تاریخ بشری متحول شده اند و دنیای پیچیده تکنولوژی و دهکده کوچک جهانی ارتباطات را رقم زدند، اما در این میان نباید و نمی توان مبانی و ریشه های واقعیات اجتماعی را نادیده گرفت از این رو همواره بر تاریخ و مطالعه آن تاکید شده است و از این روست که همواره تاریخ یکی از مولفه های هویتی جوامع و انسانها بوده است، بر این اساس پایه های تمدنی فرهنگهای گوناگون سهم وسیعی در واقعیات امروزین آنها دارد و بخش عظیمی از موفقیت امروز جوامع پیشرفته را علت است، البته همه ما می دانیم که سقوط و صعود نسل ها نه تنها و صرفاً به این علت بلکه به دلایل گوناگونی رقم می خورده و می خورد، اما تلاش و جهد جوامع نیز عنصری غیرقابل انکار است، در کشورهای جهان سوم بسیارند کشورهایی که با پیشینه تمدنی قدرتمند دچار مشکلات فراوان داخلی و خارجی اند و در رکود و فقر بسر می برند. با دیدن چنین واقعیاتی به سهولت می توان درک کرد که عامل بسیاری از واپس زدگی ها و عقب ماندگی ها درکنار بسیاری از شدائدی که بر آن ملت ها گذشته است، عدم رجعت به اصول تمدنی و داشته های تاریخی و تولید علم بومی بوده است، مسئله علوم انسانی غربی و شرقی که امروزه بسیاری از کشورها و خصوصاً کشورهای جهان اسلام با آن رو به رویند، آنچنان که بسیاری از بزرگان جهان اسلام برآن تکیه دارند، مسئله ای ریشه ای  است که در دانشگاه ها و حوزه های علمیه و مراکز علمی باید پیگری شود.

بدین ترتیب با درک شرایط پیشرو و افزایش تمامیت خواهی دشمن و شرایط ناهمواری که دشمنان با آن مواجه اند، برای مقابله و مبارزه با جنگ نرم دشمن که گستره وسیعی از مردم جامعه و افکار عمومی را شامل می شود و به منظور تولید الگوهای بومی دفاعی کشور نیاز به توجه و بازشناخت بن مایه های اصلی تمدنی جامعه باتوجه به علوم و سرمایه بشری بیش از پیش اهمیت دارد. اما تاریخ پر فراز و نشیب صدر اسلام به مثابه چراغی روشن همواره در کور راه های زمان راهگشای جامعه اسلامی مان بوده است، تاریخی که داشته ها، خواسته ها و

 

پایان نامه

 آرمانهایمان را رقم زده است و بناست تا الگویی برای مسیر آینده مان باشد.

با توجه و تورقی در تاریخ اسلام می توان دریافت که یکی از بزرگترین و یا به تعبیر نگارنده بزرگترین تهدید برای جهان اسلام بنی امیه بوده اند، بنی امیه نه یک قوم و قبیله بلکه جریانی فکری منحرفی بود که در برابر اسلام ناب ایستاد، بنی امیه در طول سالیان حکومت خود بر بخش هایی از جهان اسلام چنان دشمنی و عداوتی در برابر حق از خود نشان داد که کمتر می توان نمونه ای برای آن یافت، از این رو اهمیت این دوران قابل درک می باشد.

یکی از ضربات دستگاه حکومت بنی امیه، ایجاد انحراف های مبنایی و شکاف های عمیق در جامعه مسلمین بود، انحرافی که با لعن امیر المومنین (ع) بر منابر اموی آغاز شد و تا امروز ادامه دارد، از این منظر اصلی ترین کارکرد عملیات روانی[4] دشمن ایجاد شکاف و انحراف در جامعه اسلامی بوده و هست، انحرافی که همواره با وارد آوردن لطمات شناختی بخشی از جامعه مسلمین را در راستای اهداف دشمنان از آن جدا کرده است.

براین اساس و بنا بر خلاء احساس شده در این حوزه و با همکاری اساتید و دوستان صاحب نظر در این مسیر قدم گذاردیم و امید است، نتایج آتی ضمن ارائه تصویری روشن از تاریخ با نگاهی نو اندیشانه به ترسیم رویکردی علمی در مسئولین و دست اندرکاران در این حوزه، سهم کوچکی از این جمع در اعتلای پرچم مقدس کشورمان باشد.

 

2-طرح مسئله و تعریف آن

انسان ها همواره برای تحت تأثیر قراردادن دیگران به شیوه‌ها و ترفندهایی متوسل ‌شده‌اند، این کنش ها از ارتباط چهره به چهره دو فرد در اجتماعات كوچك و بزرگ تا دهکده جهانی امروز ادامه داشته و با گسترش ارتباطات و ابزار های ارتباطی وسعت بیشتری یافته و وارد ابعاد پیچیده تری شده است، این پیچیدگی منجر به تولید مفهومی چون عملیات روانی با رنگ و بویی مدرن شده، در تعریفی مختصر می توان عملیات روانی را «استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و سایر امكانات به منظور تأثیرگذاری بر افكار، احساسات، تمایلات و رفتار گروههای دوست، دشمن و بیطرف، برای دستیابی به اهداف» دانست. (حسینی،1383: 12)، آنچه در تعریف قابل توجه است استفاده از تبلیغات[5] و سایر امکانات است که در واقع عملیات روانی را به تبلیغات محدود نمی داند، هرچند واژه عملیات روانی مفهومی مدرن است اما این معنا را می توان در طول تاریخ و انواع فعالیت ها و اقدامات بشری مشاهده کرد که از مهمترین آنها در زمان های خاص همچون بحران ها، جنگ ها، نزاع‌های محلی بصورت مختلف و گوناگون بوده است، حال آنکه در طول زمان ارتباطات به مثابه ابزاری در منطق عملیات روانی بر شیوه های آن موثر بوده و پیشرفت تکنولوژی ابزارهای جدیدی را خلق کرده و تا حدودی شیوه های جدیدی را موجب شده و تحولاتی را در تکنیک های عملیات روانی بوجود آورده است، اما باید گفت آنچه قابل تأكید است این است كه انسانها پدیده تأثیرگذاری روانی و استفاده از آن در جنگ و صلح و سیاست را به تازگی كشف نكرده اند، بلكه فقط نظریات آن در قرن اخیر تکامل و توسعه یافته و در واقع كمتر برهه‌ای از تاریخ حیات اجتماعی و سیاسی بشر را می‌توان یافت كه فارغ از این عناصر باشد، با ظهور اسلام تحولی جدید در تبلیغ به وجود آمد .یکی از نویسندگان عرب در این باره می نویسد:

«با ظهور اسلام تبلیغ وارد مرحله جدیدی شد، بدین گونه که تبلیغات علنی با تبلیغات سری آمیخته گشت و از حالت خودسری و نوسان به صنعت منظم تخصصی در آمد و از انحصار برخی افراد مثل حکام یا قشرهای قدرتمند مثل سیاست مداران و تجار خارج شد و به کلیه افراد شایسته در هر زمان و مکان ارتقاء یافت و از سلطه مطلق یا هرج و مرج مطلق به آزادی اندیشه و آزادی انسانیت راه گشود…»(کاوش،1383: 1)

تاریخ پر فراز و نشیب اسلام و به طور خاص برهه زمامداری بنی امیه بر بخشی از سرزمینهای اسلامی برهه ایست، که دستگاه اموی با تلاش روانی و نظامی خود بر مردم زمینه سکوت و همراهی آنها را بر حفظ حکومت خود و شهادت سیدالشهدا(ع) فراهم کرد. امیر المومنین علی (ع)حضور بنی امیه را هولناک ترین فتنه ها معرفی می کند:

«آگاه باشید! همانا ترسناک ترین فتنه ها در نظر من فتنه ی بنی امیه بر شما است. فتنه ای کور و ظلمانی که سلطه اش همه جا را فراگرفته و بلای آن دامن گیر نیکوکاران است، هرکس آن فتنه ها را نشناسد نگرانی و سختی آن دامن گیرش گردد و هرکس که فتنه ها را بشناسد حادثه ای برای او رخ نخواهد داد، به خدا سوگند بنی امیه بعد از من برای شما زمامداران بدی خواهند بود و آنان چونان شتر سرکشی که دست به زمین می کوبد و لگد زند و با دندان گاز گیرد و از دوشیدن شیر امتناع ورزد…» (کاوش،1383: 1)

به نوعی می توان گفت، فتنه یعنی جو حاکم بر اجتماع تحت سلطه بنی امیه که جای پای منحوسی از شیطان است، بنی امیه همیشه رقیب و مخالف سرسخت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) بود و تا فتح مكه و یأس كامل مشركین ، در حال جنگ با اسلام و قرآن بوده و در جنگ بدر، احد و احزاب ، نه تنها پرچم كفر به دوش ابوسفیان و معاویه قرار داشت ، بلكه در بعضی از این جنگ ها، هند همسر ابوسفیان نیز به عنوان تقویت روحی و حمایت معنوی از سپاهیان شرك ، به همراه آنان در میدان جنگ حضور می یافت.

ولی پس از پیروزی اسلام در جزیرة العرب  كه برای آنان تظاهر به شرك و جنگ علنی وجود نداشت.   این كفر به نفاق مبدل گردید و ظاهرا اسلام را پذیرفتند، اما در باطن امر و در عمل ، همان دشمنی و كینه گذشته اسلام و قرآن را تعقیب نمودند و آن گاه كه معاویه به قدرت رسید، در كنار این نفاق ، ظلم و ستم بر مسلمانان واقعی را به حد اعلی رسانیده و پیروان امیرمؤ منان (علیه السلام ) را به زنجیر كشید و فرزند او یزید فاسق و دیگر خاندان بنی امیه نیز رهرو وی بودند.

امام حسین( علیه السلام) در خطبه های مختلفی به معرفی بنی امیه پرداخته اند  حضرت، بنی امیه را پیروان شیطان معرفی می نمایند و می فرماید:

«ان هولاء قد لزموا طاعة الشیطان ، و تركوا طاعة الرحمان ، و اظهروا الفساد، و عطلو الحدود، و استاثروا بالفی ء و احلوا حرام الله و حرموا حلاله. . .

و اینان (بنی امیه) اطاعت خدا را ترك و اطاعت شیطان را بر خود فرض نموده اند.  فساد را ترویج و حدود و قوانین الهی را تعطیل كرده اند.  بیت المال را بر خود اختصاص داده اند. حرام خدا را حلال و حلال او را حرام كرده اند».(کاوش،1383: 2)

این جملات ، در خصوص بنی امیه فرازهایی از سخنرانی حسین بن علی (علیه السلام) است كه در منزل بیضه خطاب به یاران خود و سپاهیان حر بن یزید ریاحی فرمود. باز حضرت در سخنانی دیگر می فرماید:

«كانی باوصالی تقطعها عسلان الفوات بین النواویس و كربلا فیملان منی اكراشا جوفا و اجریه سغب

گویا می بینم كه درندگان بیابانها (پیروان بنی امیه ) در سرزمینی در میان نواویس و كربلا، اعضای بدن مرا قطعه قطعه و شكمهای گرسنه خود را سیر و انبانهای خود را پر می كنند».(کاوش،1383: 5)

امام علیه السلام این جمله را در ضمن خطبه ای در شب هشتم ذیحجه سال شصت در مكه ایراد فرمود و صبح همان روز به سوی عراق حركت نمود.

«و ایم الله ! لو كنت فی ثقب جحر هامة من هذه الهوام لا ستخر جونی حتی یقضوا فی حاجتهم…

بخدا سوگند! اگر در آشیانه پرنده ای هم باشم ، بنی امیه مرا بیرون خواهند كشید تا با كشتن من به خواسته خود نایل گردند». (کاوش،1383: 5)

حسین بن علی (علیه السلام) این جمله را در پاسخ عبدالله بن زبیر در مكه فرمود كه او در باطن به خارج شدن آن حضرت از مكه راضی و خوشحال بود، ولی در ظاهر امر، پیشنهاد اقامت در مكه و گاهی وعده كمك و مساعدت هم می داد.

نقش امویان در تکوین و ایجاد این تحولات در شام که از زمان شیخین آغاز می شود قابل بررسی جدی است.امویان که ابتدا به صورت فاتحان مسلمان و سپس به عنوان کارگزاران حکومت مرکزی به این سرزمین وارد شدند و بعد از آن داعیه ی خلافت اسلامی را مطرح کردند و بالاخره در جریان صلح امام حسن مجتبی (علیه السلام) رسما به عنوان خلیفه به حکومت پرداختند و سیاست های تبلیغی ویژه ای را اعمال کردند که موثرترین عامل در موضع گیری های مردم شام در قبال وقایع و حوادث سایر سرزمین های اسلامی و جهت گیری مثبت یا منفی آنان در مقابل رویدادهای تاریخی و مردان تاریخ ساز جهان اسلام بودند.

ساده ترین و متداول ترین این سیاست ها و تبلیغات ضد شیعی و ضد علوی تا آن جا گسترش می یابد که به هنگام نقل خبر شهادت امیر المومنین (علیه السلام) در مسجد این سوال در اذهان عمومی مردم شام مطرح می شود که علی در مسجد چه می کرده؟ مگر او نماز هم می خوانده؟ (کاوش،1383: 2) کاشتن بذر کینه و عداوت خاندان پیامبر در قلوب شامیان که از ابتدا تنها با اسلام اموی آشنایی داشتند و اسلام را تنها از دریچه ای که معاویه و اطرافیانش بر آن ها گشوده بودند می دیدند.

آنچه گذشت این سوال را به ذهن متبادر می سازد كه آیا رفتار دستگاه اموی در برهه های مختلف تاریخی (از سال 41 هجری قمری تا سال 132 هجری قمری تا فروپاشی دستگاه اموی) را می توان همراه با نوعی عملیات روانی دانست؟ مولفه های این عملیات روانی كدام اند؟ و جایگاه این مولفه ها در عصر حاضر چیست؟

پایان نامه ارشد : بررسی اثرات اجرای طرح هادی بر بهبود کیفیت زندگی روستاییان

روستا و روستانشینی در ایران از جایگاه و اهمیت ویژه ای برخوردار است و عدم توجه به فضاهای روستایی از نظر داده های محیطی و نیروی انسانی پرتوان می تواند مانع پیشرفت و آبادانی روستاها و حتی شهرها گردد . همانطور که مشخص است برای رسیدن به توسعه ملی ، ناگزیر به بر نامه ریزی و  تو سعه روستایی با اهداف چند جانبه می باشیم .حال برای حل مشکلات روستاها و روستاییان و حفاظت از محیط زیست نیاز به برنامه ریزی دقیق داریم تا بتوانیم از این سرمایه های بالقوه استفاده مناسب داشته باشیم .

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و حاکمیت یافتن نظام جمهوری اسلامی ایران ناخشنودی از روند توسعه کشور به ویژه در مناطق روستایی به تشکیل نهادهایی چون بنیاد مسکن ،جهاد سازندگی ، مراکز خدمات روستایی و عشایری و … انجامید . هدف از شکل گیری این نهادها تقلیل نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی حاصل از اجرای برنامه های عمرانی دوره پهلوی ، محرومیت زدایی از مناطق روستایی و … بوده است . برخلاف برنامه های عمرانی گذشته که از الگوی رشد اقتصادی پیروی می کردند ، پس از انقلاب تدابیر توسعه روستایی بیشتر مبتنی بر الگوهای پاسخ به نیاز اساسی با هدف برقراری عدالت اجتماعی و توزیع مجدد منابع و امکانات رفاهی شکل گرفتند . از جمله این نهادها که بر پایه ارزشهای عدالت جویانه پا به عرصه وجود نهاد ، می توان به بنیاد مسکن انقلاب اسلامی اشاره نمود که با توجه ویژه به مسکن محرومان به خصوص روستاییان ، به تهیه طرح هادی پرداخت تا به کمک آن راهی به سوی توسعه فضایی – کالبدی روستاها در پیش گیرد .

عرصه های روستایی در کشورمان به عنوان یک واقعیت مکانی – فضایی ، برآیندی از تعامل مولفه های متفاوت اکولوژیکی ، اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی و کالبدی است (ازکیا و غفاری ،1383 ، 47) . از آنجاییکه طرح هادی یکی از مهمترین و موثرترین طرح های توسعه روستایی کشور به شمار می رود ، می توان از آن به عنوان گامی اساسی در جهت موثر بودن در توسعه اهداف اجتماعی ، اقتصادی ، محیطی و کالبدی نام برد . از طرفی رشد هدایت نشده فیزیکی روستاها به شکل گیری چشم انداز ناموزونی از عرصه های سکونتگاهی انجامیده است که فاقد روابط و پیوندهای مناسب کالبدی – فضایی در درون مناطق روستایی است . فراموش کردن مدیریت کالبدی – فضایی و بی توجهی به نقش کانونهای روستایی در تحولات اقتصادی و اجتماعی کشور به شکل تغییرات کالبدی نامانوس و نیز در هم ریختگی فرهنگی و اجتماعی به همراه ناتوانی در نقش پذیری مناسب فضایی و اقتصادی روستاهای کشور انجامیده است (سعیدی ،1383 ، 16) . استدلال نظری و یافته های تجربی محققان نشان می دهد بهداشت و رفاه محل زندگی انسان ، ابعاد شخصیتی و ویژگیهای فردی انسان ها را تحت تاثیر قرار می دهد (Mitchell & et al, 2000,72). طبق تحقیقات صورت گرفته محرومیت از خدمات محلی لازم و نبود شرایط زیست محیطی محل

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 زندگی  افراد باعث افزایش جرم و جنایت و ایجاد آلودگی محیط زیست و کاهش فرصت های زندگی بهتر را برای انسانها به دنبال دارد (Stafford and Marmot ,2003,60 ) .  این در حالی است که امروزه یکی از مهمترین عناصر ساختاری توسعه سکونتگاههای روستایی در جهت حمایت از فقیران روستایی و کاهش آسیب پذیری مناطق روستایی ، توجه ویژه به ابعاد فعالیت های اجتماعی ، اقتصادی و محیطی انسان در مناطق یاد شده است . بدین معنا عناصر کالبدی سکونتگاههای روستایی شامل مسکن ، محیط امن ، خدمات عمومی ، خدمات زیر بنایی و کاربری اراضی می شود که حمایت مادی و بهبود کیفیت زندگی انسان روستایی را مدنظر قرار می دهند (پور طاهری و همکاران ، 1390 ، 22) .

حال با توجه به تهیه و اجرای طرح هادی در روستاهای کشورمان ، توسعه وگسترش عرصه های روستایی سئوالی مطرح می گردد که آیا اجرای طرح هادی بر بهبود کیفیت زندگی روستاییان موثر بوده است ؟ و در این تحقیق سعی بر پاسخ سئوال در بخش مرکزی شهرستان رشت شده است .

تحقیق حاضر در پنج فصل انجام گرفته است :

فصل اول ) طرح تحقیق :در این فصل ضمن بیان مسئله و ضرورت تحقیق، اهداف تحقیق را عنوان نموده و پس از تدوین فرضیه ها وچگونگی روش تحقیق، مفاهیم و واژه های تحقیق بیان شده است.

فصل دوم )مبانی نظری، روش شناسی و تکنیک های تحقیق :در این فصل به بیان تعاریف و مفاهیم مشارکت و موضوعات مرتبط با مشارکت و بیان دیدگاه های صاحب نظران پرداخته شده است.

فصل سوم )ویژکی های جغرافیایی محدوده مورد مطالعه:در این فصل به بیان ویژگی های طبیعی و انسانی و اقتصادی محدوده مورد مطالعه پرداخته می شود.

فصل چهارم)یافته های تحقیق :در این فصل به تجزیه وتحلیل یافته ها در غالب جداول حاصل از پاسخ روستاییان پرداخته شده است.

فصل پنجم)آزمون فرضیه ها، نتایج وپیشنهاداها:در این فصل به آزمون چهار فرضیه این تحقیق وبیان نتایج و ارائه پیشنهادات پرداخته می شود.

بیان مسئله

طرح هادی به عنوان نخستین و مهم ترین تلاش سازمان یافته ملی جهت ساماندهی فضایی روستاهای کشور و ارتقاء و بهبود مدیریت توسعه روستایی می باشد . طرح هادی روستایی از جمله طرحهای عمران روستایی است که نقش بنیادی در توسعه یکپارچه نواحی روستایی دارد. این طرح به دنبال فراهم کردن زمینه توسعه و عمران روستاها با توجه به شرایط فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی ، تامین عادلانه امکانات از طریق ایجاد تسهیلات اجتماعی ، تولیدی و رفاهی ، هدایت وضعیت فیزیکی روستا و ایجاد تسهیلات لازم جهت بهبود مسکن روستاییان و خدمات زیست محیطی و عمومی می باشد . لذا با توجه به روند تهیه و اجرای این طرحها در سطح استان گیلان ، ارزیابی اثرات آن ها ، موضوع مهمی است که می تواند علاوه بر روشن نمودن پیامدهای اجرای طرح هادی ، با شناسایی قوت ها و ضعف های موجود اطلاعات لازم را برای مدیریت بهتر طرح های روستایی فراهم نماید .

اجرای طرح بهسازی و طرح هادی روستایی از سال 1362 از سوی وزیر مسکن و شهرسازی وقت پیشنهاد و برای نخستین بار در سال 1366 در کشور اجرا شد . به منظور روشن شدن ابعاد اجرای کار ، آیین نامه نحوه بررسی و تصویب طرح هادی توسعه عمران محلی ، ناحیه ای و منطقه ای ، ملی و همچنین مقرات شهرسازی و معماری کشور در سال 1378 به تصویب هیات دولت رسید.  اجرای طرح هادی روستایی با انگیزه نگهداشت جمعیت روستایی ، بهسازی محیط روستایی و ارتقاء بهداشت ، هدفمند نمودن ساخت و سازها ، تسهیل در عبور و مرور و ایجاد بستر توسعه همه جانبه و تسهیل در ارائه خدمات دیگر دستگاههای اجرایی کشور صورت می گیرد . لازم به ذکر است که به دلیل مشکلاتی از قبیل کمبود بودجه اجرای طرح های تهیه شده ناقص و تنها در حد بازگشایی معابر و صدور پروانه ساخت در مکان پیشنهادی جهت کاربری مسکونی و تجاری می باشد.

در طول این تحقیق به اثرات مثبت و منفی اجرای طرح هادی در بهبود کیفیت زندگی روستاییان خواهیم پرداخت . به عبارتی دیگر خواهیم دید که اجرای طرح هادی روستایی تا چه میزان بر زندگی روستاییان ، میزان خدمات رسانی به روستاها ، هدفمند کردن ساخت و سازها ، تسهیل در عبور و مرور و کاهش آهنگ مهاجرت و حتی ترغیب به مهاجرت معکوس تاثیرگذار است و آیا این اثرات مثبت هستند. بیان اثرات مثبت اجرای طرح هادی روستایی در کیفیت زندگی روستاییان خود دلیلی بر افزایش مشارکت و سرمایه گذاری در روستاها خواهد شد و بیان اثرات منفی آن راهکاری جهت تغییر روند تهیه و اجرای طرحهای هادی روستایی خواهد بود . به طور کلی تحلیل اثرات اجرای طرح هادی در بهبود کیفیت زندگی روستاییان می تواند زمینه مدیریت موفق روستایی گردد. بر این اساس پژوهش حاضر در صدد پاسخ گویی به این مورد اصلی است که اجرای طرح هادی بر بهبود کیفیت زندگی روستاهای بخش مرکزی شهرستان رشت تا چه حد تاثیر داشته است ؟

1-2- اهمیت و ضرورت تحقیق

سکونتگاههای روستایی در کشور ما به شکل ارگانیک (طبیعی) بر اساس نیازهای جوامع انسانی ساکن در آنها شکل گرفته و گسترش یافته اند ، بنابراین شکل گیری و گسترش روستا بر اساس برنامه ریزی صحیح صورت نگرفته و عملاٌ سکونتگاههای روستایی کشور تا قبل از طرح های هادی روستایی دارای هویت و شناسنامه نبوده اند . اهمیت تهیه و اجرای طرحهای هادی روستایی به عنوان پروژه های بخشی یا مقطعی توانست ابتدا به روستاها هویت بخشیده که به عنوان یکی از پروژه های توسعه روستایی در بهبود وضعیت اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و خصوصاً بخش فیزیکی و کالبدی تاثیر بسزایی داشته باشد . اهمیت و ضرورت تهیه و اجرای طرح هادی این است که روستاهای دارای طرح هادی از شرایط ویژه ای در عمران و آبادی خویش از قبیل آب رسانی ، راهسازی ، اجرای طرح های عمرانی و تخصیص منابع مالی نسبت به روستاهای فاقد طرح هادی می باشند . لذا تهیه طرحهای هادی روستایی و اجرای آن با توجه به ورود امکانات و خدمات زیر بنایی و روبنایی بر کیفیت و بهبود زندگی اهالی در بلند مدت موثر است که نشان از اهمیت بررسی تحقیق بر تهیه و اجرای طرح های هادی روستایی است . از دیگر عواملی که روستاهای ایران و همچنین گیلان همواره از آن متاثر بوده مهاجرت نیروی جوان و خلاق به دلایلی از قبیل جستجو برای کار بهتر ، زندگی با کیفیت بالاتر و درآمد بیشتر است و این واقعیت تلخ مانع پیشرفت روستاها و حتی شهرهای پیرامون می گردد زیرا با مهاجرت این افراد نه تنها روستاها از افراد جوان و خلاق خالی گشته و پیشرفتی نخواهند داشت بلکه با زندگی در شهرهای اطراف مشکلاتی از قبیل ایجاد شغلهای کاذب اضافه می گردد که باعث کاهش کیفیت زندگی در شهرها خواهد شد . برای یافتن راه حل مناسب کافی است به روستاهای کشورمان توجه بیشتری گردد زیرا اگر کیفیت زندگی در ابعاد مختلف زندگی روستاییان افزایش یابد و آنها در محل سکونت خود احساس آرامش و آسایش نمایند نه تنها از روستاهای محل زندگی خود خارج نشده بلکه باعث برگشت مهاجرین به روستاهای خود می شود و حتی محیط روستایی چنان خواهد گشت که افراد شهرنشین به زندگی در روستا راغب شوند . از جمله عواملی که می تواند بر کیفیت زندگی روستاییان موثر باشد تهیه و اجرای طرح هادی روستایی است . به همین دلیل در این پژوهش سعی شده با انتخاب روستاهایی از بخش مرکزی شهرستان رشت میزان تاثیر تهیه و اجرای طرح هادی روستایی بر کیفیت مردم سنجیده شود ، بدینوسیله می توان راهکارهای مناسب جهت افزایش کیفیت زندگی و یا حتی افزایش کیفیت تهیه و اجرای طرح هادی در روستاها یافت .

 

 

1-3- اهداف تحقیق

اهداف این تحیقیق شامل دو دسته اهداف اصلی و فرعی می گردد :

1-3-1-هدف اصلی

  • تعیین اثرات اجرای طرح هادی در بهبود کیفیت زندگی روستاییان بخش مرکزی شهرستان رشت

1-3-1-اهداف فرعی

  • ارزیابی اثر بخشی آگاهی روستاییان از اجرای طرح هادی بر کیفیت زندگی
  • ارزیابی اثر بخشی طرح هادی روستایی بر کیفیت زندگی روستاهای دارا و فاقد طرح هادی اجرا شده

پایان نامه ارشد علوم اجتماعی : بررسی انواع برنامه ریزی طرح های جامع شهری

تفكر در خصوص تهیه طرح جامع برای شهر و بررسی ابعاد مختلف توسعه آتی آن از قدمت زیادی برخوردار نیست و واقعیت آن است كه با هریك از تقسیم بندی های انجام گرفته در این خصوص مقایسه شود، مشخص می گردد كه مدت زمان قابل تصور برای تفكر و تهیه طرح جامع شهری حداكثر دو قرن است كه از اوایل قرن نوزدهم به بعد را شامل می شود. بنابراین شهرسازی نسبت به برخی علوم دیگر از عمر كوتاهی برخوردار است و خصوصاً در جریان تحولات انجام گرفته در طول دو سده اخیر نیز با نوساناتی مواجه بوده است كه بعضاً دگرگون كننده برخی بنیانهای اساسی این علم شده است. بنا به همین سابقه، شهرسازی از نظریه پردازی صرف در باب مباحث اجتماعی، اقتصادی و یا ایده آل گرایی و تخیل پردازی شروع و قریب یك قرن با این شیوه تفكر تداوم می یابد.

همه ساله صدها طرح جامع توسعه ای در شهرها و بسیار بیش از آن در کل کشور طراحی و اجرا می شود . این طرح ها در واقع نوعی مداخله ی توسعه ای نهادهای عمومی و خصوصی در محیط زندگی اجتماعی و طبیعی انسان ها به شمار می آیند . هر چند که طرح های جامع توسعه ای معمولا با نیت خیر به اجرا در می آیند و می توانند منافع بسیاری به همراه داشته باشند، اما نمی توان از آثار ناخواسته اجتماعی و احتمالا تخریبی آن ها چشم پوشی کرد . برای افزایش آثار مثبت این طرح ها بر منابع طبیعی و اجتماعات انسانی چاره ای جز ارزیابی تاثیر اجتماعی آن ها نداریم و قطعا توانا شدن مدیریت توسعه کشور در همه سطوح برای پیش برد ارزیابی تاثیر اجتماعی  طرح ها جامع ، عامل مهمی در تحقق امر توسعه پایدار می باشد.

بیان مسئله

  • چگونگی انطباق طرحها با اهداف اجتماعی
      • انطباق پیش بینی های جمعیتی



بت جمعیت شهرها در پایان دوره طرح جامع حدود 70 % پیش بینی ها با اشتباه فاحش مواجه بوده اند. بدین ترتیب كه جمعیت شهر در پایان دوره طرح در محدوده ای از 20% كمتر از پیش بینی تا حدود 50 % بیشتر از پیش بینی ها بوده است.  15 % پیش بینی ها تقریبا  به تحقق پیوسته اند و 15 % دیگر گر چه به وقوع پیوسته اند، ولی با توجه به اشتباه برآورد پیش بینی جمعیت در سال پایه (فروض مقدماتی) باید در زمره پیش بینی های نادرست قرار گیرند.

 

  • چگونگی انطباق پیش بینی اقتصادی با آنچه كه در عمل به وقوع پیوسته است

در این بخش نیز پیش بینی ها از واقعیت دور بوده اند، به شرح زیر:

  • در بخش كشاورزی آنچه به وقوع پیوسته است از ده برابر كمتر تا 5/1 برابر بیشتر بوده است.
  • در بخش صنعت 75 % پیش بینی ها به این علت كه آنچه كه اتفاق افتاده بسیار كمتر بوده و 25 % به عكس آن كه آنچه واقع شده افزایش یافته، غلط بوده است.
  • در بخش خدمات درست عكس این مطلب اتفاق افتاده است.

در نتیجه می توان گفت كه پیش بینی ها عمدا  به وقوع نپیوسته است.

  • مقایسه نحوه گسترش پیشنهادی شهر با جهات گسترش واقع شده

بررسی های انجام شده نشان داد كه در 40 % نمونه ها، گسترش شهر در دیگر جهات – نه در جهات تعیین شده – صورت پذیرفته است. در 20 % نمونه ها حدود نیمی از توسعه در جهات تعیین شده انجام شده است، و در 40 % بقیه تا حدود زیادی، توسعه در جهت اهداف بوده ولی كاملا  آن را پوشش نداده است (بدین ترتیب كه بخشی از داخل محدوده ساخته نشده و در بخشی از اراضی خارج محدوده ساخت و ساز انجام شده است).

  • چگونگی تحقق استقرار عملكردهای خدماتی پیشنهادی

در 60 % طرحها می توان گفت كه تقریبا  هیچ یك از عملكردهای خدماتی حدودی این خدمات استقرار یافته اند.

در 20 % طرحها حد كمی از خدمات پیشنهادی مستقر شده و در 20 % باقی تا حدودی این خدمات استقرار یافته اند.

  • چگونگی تحقق تراكم های ساختمانی

تقریبا  در هیچ یك از شهرها تراكم های ساختمانی پیشنهادی طرح ها جامع به وقوع نپیوسته است.

  • مقایسه شبكه ارتباطی پیشنهادی و تحقق یافته

در این مورد نیز نتایج حاكی از آن است كه نه تنها شبكه پیشنهادی شكل نگرفته است، بلكه اغلب شبكه های احداثی نیز در مسیری به جز آنچه كه طرح پیشنهاد نموده است، شكل گرفته است.

  • چگونگی شكل گیری ساخت و بافت شهر

بدیهی است كه با به وقوع پیوستن شبكه ارتباطی و استقرار عملكرد های خدماتی ساختار شهر نتواند شكل گیرد، تا آنجا كه عملا  می توان برای درصد تحقق این بخش عدد صفر را پیشنهاد نمود.

بنابراین، در مجموع مشاهده می شود كه طرح ها جامع نتوانسته اند عملا  در جهت اهداف خود حركت نمایند.

بررسی علل عدم تحقق طرح های جامع از دیدگاه كالبدی و استنتاج نهایی به انجام چهار بخش دیگر طرح منوط خواهد شد كه عبارتند از:

  • دیدگاههای عمومی شهر و شهرسازی.
  • نظام اجرایی طرحهای توسعه شهری.
  • نظام برنامه ریزی توسعه شهری در ایران.
  • عوامل زمینه ای مؤثر در برنامه ریزی توسعه شهری.
  • علل عدم تحقق اهداف برنامه ریزی و طراحی شهری در ایران

نتایج بررسی طرحهای شهری در ایران نشانگر آن است كه به طور عمده، عدم تحقق اهداف برنامه ریزی وطراحی شهری در ایران بر پنج محور عمده استوار است:

یك – عدم امكان پیش بینی های صحیح (به ویژه در بخشهای اقتصادی و اجتماعی).

دو – عدم توجه بر چگونگی تأمین مالی و بازتابهای اقتصادی طرح.

سه – بی توجهی به نقش مردم و خواستهای آنها در شكل گیری طرح.

چهار – عوامل كالبدی مؤثر (در عدم تحقق طرحهای شهری).

پنج – برنامه ریزی غیر واقع گرا و صلب.

 

 

  • امكان ناپذیری پیش بینی ها (به ویژه در بخشهای اقتصادی – اجتماعی) :

تجربه برنامه ریزی در جهان به طور اعم و در كشورهای سوسیالیستی به طور اخص به اثبات رسانده است كه امكان پیش بینی های دراز مدت برای اجزاء متنوع حیات اجتماعی یك كشور وجود ندارد. نیاز به استفاده از میلیارد ها شاخص كه امكان جمع آوری صحیح و به هنگام آنها – اگر نه غیر ممكن – بسیار مشكل است از یك سو و عدم توانایی (محاسباتی) حتی با پیشرفته ترین كامپیوترها – برای مدل سازی بهینه آنها از سوی دیگر و بالاخره حضور عوامل گوناگونی كه به صورت اتفاقی یا حدوثی وجود خود را تحمیل می كنند به علاوه عوامل كیفی، باعث می شود كه پیش بینی جامع و مانع برای دراز مدت ناممكن گردد.

هنوز در علوم اقتصادی – اجتماعی یا انسانی و در نتیجه در برنامه ریزی فضایی، دستگاههای ریاضی و محاسباتی پیچیده ای كه همچون نسبیت انیشتن بتواند كل و جزء، را با هم شناسایی كند به وجود نیامده است در عین حال در علوم اجتماعی نیز این  عدم قطعیت ، همچون فیزیك كوانتوم، وجود دارد كه دقت بر روی شناخت یك وجه از موجودیت پدیده شناخت وجوه دیگر آن را غیرممكن می سازد. یعنی تمایل به پیش بینی تمام اجزاء حیات یك شهر برای مدتی طولانی، حتی الامكان پیش بینی های كلی برای آن را نیز از بین می برد.

این اشكال روش شناسی در شرح خدمات   طرح های جامع   ایران وجود داشته است. در این شرح خدمات از مشاوران خواسته می شود كه برای انبوهی از شاخص ها چون وضع تولید در بخشهای مختلف اقتصادی، انواع حرفه ها و خدمات لازم، گروه های شغلی، گروه های فعالیت اقتصادی، گروه های سنی، گروه های درآمدی، انواع درآمد و … پیش بینی دراز مدت داشته باشند و در نتیج مشاوران بعد از مطالعاتی تفصیلی در مورد وضع موجود شهرها در موارد ذكر شده، بدون نتیجه گیری به تهیه  نقشه   كاربری زمین با معیارهای كلاسیك شهرسازی و معمولا بر مبنای پیش بینی جمعیت می پردازند. اما علاوه بر این نقص در روش شناسی مسایل دیگری در عدم تحقق پیش بینی های اقتصادی یا جمعیتی شهرها، وجود دارد. تفاوتهای فاحشی در مورد پیش بینی ها چه از جنبه اقتصادی و چه جمعیتی وجود دارد و همان طور كه خواهیم دید در بعضی از مواردی كه این پیش بینی ها نزدیك به واقعیت از آب درآمده، در واقع اشتباهات محاسباتی موجب آن گشته است. البته در مواردی خاص پیش بینی های انجام گرفته به دلایلی كه می تواند الگویی برای برنامه ریزی جامع صحیح شهری باشد، از صحت برخوردار بوده است.

  • عدم توجه به چگونگی تأمین مالی و بازتاب های اقتصادی طرح

در برنامه ریزی شهری گذشته تصور می شد كه پس از پیاده نمودن همه اهداف در برنامه ها و طرحها، كلیه سازمانهای ذیربط موظفند نسبت به انجام آنها همت گمارند. این نظر به سه عامل توجه نمی كرد:

عامل اول : تناقض با روش تدوین بودجه نه در قوانین كشوری و نه در شكل تدوین بودجه، لزوم پیروی از مصوبات طرحهای شهری برای ارگانهای ذیربط در نظر گرفته شده است. در شكل رایج، بودجه ها به شكل بخشی تدوین می شوند و برنامه های مربوط به طرحهای جامع را (كه برای سطوح تهیه شده اند) فقط در نقاطی قطع می نمایند. بنابراین بدیهی است كه نخواهند توانست به آنها جامه عمل بپوشانند.

عامل دوم : نیازهای مالی طرح

دومین عاملی كه در طرح ریزی شهری مشكل زاست، عدم نگرش به نیازهای مالی طرح است.

عامل سوم : بازتابهای اقتصادی طرح

تعیین محدوده اراضی قابل ساخت شهری و تخصیص این اراضی به كاربریهای مختلف تجاری – انتفاعی، تراكم ساختمانی بیش از حداقل و دسترسی به معابر، اضافه ارزشی برای اراضی ایجاد می نماید كه به آن در اقتصاد بهره مالكانه یا رانت (Rent) می گویند. بدین ترتیب

 

پایان نامه

 مالكین برخی از اراضی شهری، صاحب منفعتی می شوند كه ناشی از موقعیت زمین شان در ارتباط با طرح های عمرانی شهری است و نه كار خودشان و در واقع سودی بادآورده به دست می آورند.

  • اثرات كاهش ارزش اراضی واقع در كاربریهای خدماتی

عكس مطلب فوق هم صادق است. بدین ترتیب كه برخی از اراضی به خدمات و یا معابر اختصاص می یابند و به علت عدم تطابق طرحهای شهرسازی با برنامه ها و بودجه های بخشی، سازمان مربوطه سالها قادر به تملك آنها نخواهد بود و مالك زمین دچار زیان خواهد شد. به علاوه بعد از این كه زمان مربوطه نسبت به تملك زمین مربوطه اقدام می نماید با احتساب قیمتهای رسمی روبرو می گردد كه نخواهد توانست زیان حاصله را جبران نماید. بنابراین نوعی بی عدالتی بارز اقتصادی در بخش طرحهای شهری نهفته است كه گروهی از شهروندان را منتفع و گروهی را از هستی ساقط می نماید. البته این امر با مقاومت زمین داران روبرو شده و موجب احداثهای خلاف مقررات، اقدامات فشار برای تغییر عملكرد (به خصوص از طریق كمیسیون ماده 5 )، اعمال نفوذ، اعمال قدرت و حتی گاهی فسادهای مالی می شود.

عوامل یاد شده در جهت تقابل با زیانهای ناشی از قرار گرفتن اراضی در طرحهای شهری (غیرانتفاعی) گاهی منجر به مصوبات قانونی خاصی می شود كه می تواند اساس طرحها را به هم ریزد. از جمله آنها می توان به قانون «تعیین وضعیت ملك واقع در طرحهای دولتی وشهرداریها – مصوب 29 آبان 1367» اشاره نمود كه می گوید:

«كلیه ارگانها پس از اعلام رسمی وجود طرح، حداكثر ظرف 18 ماه لازم است نسبت به انجام معامله قطعی پرداخت بهاء یا عوارض اقدام نمایند. در غیر این صورت مالكین املاك از كلیه حقوق مالكانه مانند احداث، تجدید یا افزایش بنا، تعمیر، فروش، اجاره و غیره برخوردارند و در صورتی كه زمانبندی طرح كمتر از ده سال باشد، مالك هنگام اخذ پروانه تعهد می نماید هر گاه زمان اجرای طرح قبل از ده سال شروع شود حق مطالبه هزینه احداث و تجدید بنا را ندارد (كه عملا، پس از صدور مجوز و احداث بنای جدید، اجرای این بند غیر ممكن است).علاوه بر این با تثبیت كاربری، دست سازمانهای مختلف برای تأمین اراضی مورد نیاز از اراضی دیگری كه دارای شرایط سهل تری برای تملك بوده است و مزایای مشابه اراضی در نظر گرفته شده را نیز دارا هستند، بسته خواهد بود.

  • اثرات عدم توجه به مباحث اقتصادی در گسترش شهر

محدوده های شهری از مواردی است كه به شدت از عدم توجه به مباحث اقتصادی لطمه دیده است.

تقریبا  در تمامی شهرها محدوده های نهایی با محدوده طرح منطبق نیست. به طور متوسط 3 تا 20 درصد ساخت و ساز در خارج محدوده اتفاق افتاده و 5 تا 40 درصد اراضی در داخل محدوده ساخته نشده باقی مانده است.بررسی ها نشان می دهد كه این مغایرت ها ضمنا  در هیچ یك از شهرها به علت اشتباه مطالعات و برنامه ها در انتخاب محدوده های شهری نبوده و در اغلب طرحها انتخاب جهات توسعه منطقی انجام شده است و علت اصلی این مغایرت ها ناشی از تنش های اقتصادی است كه از نفس تعیین محدوده شهری نشأت می گیرد. بدین ترتیب كه با تغیین محدوده، تمامی اراضی كه داخل این حد می شوند، دارای اضافه ارزش می گردند و این اضافه ارزش باعث می شود كه گروهی از شهروندان توان این كه این گونه اراضی را از دست بدهند و اجبارا  به مناطق حاشیه ای شهر رانده شده و ساخت و سازهای خارج از محدوده را شكل دهند. در صورتی كه اگر چنین اضافه ارزشی برای اراضی داخل محدوده ایجاد نمی شد، ساخت و سازها در همین مناطق شكل می گرفت. یعنی اگر محدوده ساخت و سازهای غیرمجاز، داخل محدوده قرار گرفته و اراضی داخل محدوده خارج آن واقع می شد، عكس این عمل اتفاق می افتاد.

در انگلستان برای حل این معضل بر اساس قوانین برنامه ریزی و توسعه (1) قیمت اراضی از زمان انجام طرح ثابت نگه داشته می شود، بدین ترتیب كه خسارت اراضی ای ك دچار كاهش قیمت شده، پرداخت و اضافه ارزش دیگر اراضی دریافت می شود.

ضرورت و اهمیت تحقیق

  • عوامل كالبدی مؤثر (در عدم تحقق طرح های جامع شهری)

برنامه ریزی صلب و خشك طرحهای شهری در ارتباط با ساختارهای كالبدی شهر نیز فاقد انعطاف است و در نتیجه در بسیاری موارد در اثر مقاومت این ساختارها (مشکلات اجتماعی) طرح ناچار به پذیرش شكست خواهد بود. ذیلا چند نمونه از این گونه رفتارهای ناهنجار در ارتباط با ساختارهای كالبدی آورده میشود.

  • عدم توجه به خواست ها و نقش مردم در شكل گیری شهر

با شروع عصر صنعت و هجوم گروه كثیری از روستاییان به شهرها و در نتیجه رشد فوق العاده جمعیت، نظام شهری رایج در هم شكست و اغتشاش و بی نظمی بر شهر حاكم شد. منشور آتن در این مورد می گوید:

فرارسیدن عصر ماشین، باعث دگرگونی تفصیلی در رفتار انسانی، در طریقه پخش و توزیع آنها در سرزمین ها و همچون در اقدام های آنها شده است.گرایش لجام گسیخته به متمركز شدن در شهرها از سرعت ماشین كمك می گیرد. این تكامل تهاجمی هیچ گاه سابقه نداشته و در نتیجه هرج و مرج به شهرها راه یافته است .

با این تفكر شهرسازی معاصر كه معتقد بود نظم موجود در شهرهای پیش از صنعت به علت هرج و مرج ناشی از توسعه لجام گسیخته عصر صنعت درهم ریخته است، برای بازیافتن نظم شهری از دست رفته دست به عمل زد و برنامه ریزی شهری را تدوین نبود كه قصد داشت تمام و كمال شهر را نظام بخشد و در اختیار گیرد.كوشش برای برنامه ریزی كامل كه عمده ترین ویژگی شهرسازی معاصر است به دو قسمت عمده با شكست مواجه شده است.

اولین عامل، بی توجهی به این مطالب است كه اصولا  برنامه ریزی كامل شهری ممكن نیست

دومین عامل كه شهرسازی مدرن را با شكست مواجه ساخت، عدم توجه به اساسی ترین اصل در شكل گیری شهرهای (مناسب زیست) دوران ماقبل صنعت است.در این شهرها نظم حاصل، ناشی از برنامه ریزی مدون قبلی نیست، بلكه حاصل شكل متكاملی از دخالت شهروندان در شكل گیری شهر است كه در محدوده مجموعه ای از سنن و رسوم – كه به مثابه راهبردهای اساسی و استخوانبندی شهری است – عمل می نماید.

اصولی مانند احترام به حقوق دیگران، رعایت امكان پذیری توسعه گذرها، رعایت عرض های مناسب هر بخش از معابر، توجه به لزوم حركت آب و احیانا  فاضلاب و …

  • تراكم ساختمانی ثابت

در طرحهای شهری در پی یك سلسله برآورد – با تعیین تراكم جمعیتی و سطح هر بخش شهری در نهایت تراكم ساختمانی خاصی برای هر یك از بخشها تعیین می شود و این تراكم فارغ از ویژگی تفكیكی های مختلف برای تمامی آنها لازم الاجرا اعلام می شود. بررسی تراكم ساختمانی در شهرهای ارزشمند قدیمی نشان می دهد كه تراكم ساختمانی هر زمین با توجه به عوامل دیگری شكل می گرفته است كه ذیلا به برخی از آنها اشاره می شود:

یك – تراكم ساختمانی از شكل زمین تبعیت می كرده است.

دو – تراكم ساختمانی كاملا در ارتباط با مباحث اقتصادی قرار داشته قیمت زمین و احداث بنا در آن نقش اساسی داشته است.

سه – تراكم ساختمان از مسایل اقلیمی تأثیر می پذیرفته است.

چهار – ویژگیهای متفاوت شهروندان در بخشهای مختلف شهر و در زمانهای مختلف بر تراكم ساختمانی مؤثر بوده است.

در حالی كه، طرحهای شهری جدید با تثبیت تراكم ساختمانی ( در بخشهای مختلف شهری برای تمام اراضی با خصایص متفاوت) عملا در مقابل بسیاری از اصول بنیادی و تمایلات منطقی شهروندان قرار می گیرند و اجبارا تحقق برنامه های شهری را در این مورد غیرممكن می سازند. در نتیجه همان طور كه در نمونه های مورد بررسی مشخص شد، عملا  در هیچ شهری تراكمهای ساختمانی پیشنهادی شكل نگرفته است.

سوالات و فرضیات تحقیق

  • نیاز به ارزیابی اثرات برنامه ریزی طرح جامع
  • تاثیر برنامه ریزی چیست؟
  • چگونه این موضوع یکی از دغدغه های برنامه ریزی است؟
  • نتایج فرآیند برنامه ریزی در تغییرات اجتماعی ، رفاه و سلامت جامعه چیست ؟
  • چه چیزی تغییر خواهد کرد ؟
  • در اثر این تغییر چه نتایجی حاصل خواهد شد ؟
  • چه کسانی بهره مند می گردند ؟
  • چه کسانی آسیب خواهند دید ؟

اهداف تحقیق

  • برنامه ریزی واقع گرا منطبق به نیازهای اجتماعی

هدف تجزیه و تحلیل اهمیت و محتوای ارزیابی اثرات اجتماعی در برنامه ریزی طرح جامع شهری است. ارزیابی اثرات اجتماعی ، تلاشی نظام مند برای شناسایی و تجزیه و تحلیل اثرات اجتماعی یک پروژه و یا طرح پیشنهادی روی فرد ، گروه های اجتماعی و یا کل اجتماع ، پیش از فرایند تصمیم گیری است.

اثرات اجتماعی برنامه های شهری به عوامل مختلفی مانند کیفیت مسکن ، خدمات محلی و محیط زندگی ،

ارتقاء ویژگیهای شهری ، جدایی های قومی و نژادی و . . . اشاره می کند .

 

 

روش تحقیق

  • روش: توصیفی ـ تحلیلی

مراحل تجزیه و تحلیل ، نظارت و مدیریت پیامد های اجتماعی در نظر گرفته شده ، اعم از پیامدهای مثبت یا منفی که ناشی از مداخلات برنامه ریزی شده (سیاست ها ، برنامه ها ، طرح ها و پروژه ها) و هر فرآیند تغییرات اجتماعی که توسط مداخله گران صورت می پذیرد

پایان نامه ارشد رشته علوم اجتماعی : بررسی بازنمایی زنان در برنامه های صدا و سیما(تحلیل محتوای سریال های تلویزیون)

ارتباط میان افراد که سبب انتقال مفاهیم، افکار و اطلاعات از فردی به فرد دیگر می‌شود، شرط اصلی پیدایی و ادامه‌ی زندگی جمعی است؛ زیرا زندگی جمعی انسان‌ها بدون وجود ارزش‌ها، هنجارها، اهداف و حتی تعارضاتی که از طریق ارتباط به وجود می‌آیند، معنا و مفهومی ندارد. به علاوه، پیدایی و پابرجایی ارزش‌های گروهی، هنجارها، محتوای فرهنگی و همچنین روندهای یادگیری اجتماعی و در عین حال تضادهای اجتماعی، فقط از طریق ارتباط به وجود می‌آید. افراد باید برای زندگی جمعی از اهداف، مقاصد، آگاهی‌ها وهمچنین، از تفکر و برداشت دیگران مطلع گردند تا به ارایه‌ی واکنشی در برابر آنان قادر گردند.

بنابراین، رسانه‌ها، به عنوان یکی از نهادهای اجتماعی، کارکرد انتقال میراث فرهنگی و اجتماعی و ارزش‌های جوامع را بر عهده دارند و گاه نیز می‌کوشند، حسب نیاز، الگوهای نوینی را به جامعه وارد کنند. در این وضعیت، رسانه به عنوان عامل حفظ و یا تغییر و تحول ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی طرح می‌گردد.

از سویی دیگر، یکی از ویژگی‌های منحصر به فرد دنیای امروز، وجود ارتباطات گسترده‌ی انسانی است، به گونه‌ای که عـصر حاضر را عـصر ارتباطات و جـامعـه امـروز را جامعه‌ی اطلاعاتی خوانده‌اند. در چنین جامعه‌ای، رسانه‌ها و وسایل ارتباط جمعی، به عنوان عنصری کلیدی در ارتباطات، نقش مهمی ایفا می‌کنند. اگر شتاب فرایند پیشرفت فناوری اطلاعات و ارتباطات مرکز ثقل تحولات فرهنگی در سال‌های اخیر باشد، رسانه‌های جمعی، از میان تمامی ابزارها و فنون جدید، بیشترین تاثیر فرهنگی را دارند. این رسانه‌ها در حفظ وضع موجود، پیدایش عادات تازه و نیز تغییر در باورها و خلق و خوی و رفتار انسان‌ها سهمی شگرف دارند. البته، میزان تاثیر رسانه‌ها و نیز استقبال همگانی از آنها در همه‌ی جوامع یکسان نبوده، تابع متغیر رشد فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی هر جامعه است، اما این دیدگاه عمومی درباره‌ی کارکرد رسانه‌‌ها وجود دارد که رسانه‌های جمعی باید به حراست از محیط و همبستگی بین اجزای گوناگون جامعه در پاسخ به نیازهای محیطی کمک کنند (معتمدنژاد، ۱۳۷۵: ۱۸)

نیازمندی انسان امروز به اطلاعات و اخبار، در جهت دستیابی به رفاه بیشتر، بهتر زیستن و ارضای نیاز کنجکاوی، قدرت ساخت انگاره‌ها و شکل‌دهی افکار عمومی را به رسانه‌ها داده است. رسانه‌ها به عنوان بهترین منابع شکل‌دهی افکار و تصورات ما از محیط پیرامون، به ویژه در مورد رویدادهایی که خارج از دسترس، دید و تجربه‌ی مستقیم ما قرار دارند، نقش مهم و برجسته‌ای ایفا می‌کنند.

امروزه، رسانه‌ها از چنان نفوذ، گستره و قدرتی برخوردارند که می‌توان گفت اولویت ذهنی و رفتاری ما را تعیین می‌کنند و اگر چگونه اندیشیدن را نیاموزند، حداقل این که به چه بیاندیشیم را می‌آموزند، به گونه‌ای که می‌توان گفت رسانه‌های ارتباط جمعی مهم‌ترین شاخصه‌ی جامعه‌ی مدرن به شمار می‌آیند و در واقع، القا کننده‌ی کلیه‌ی هنجارهای فرهنگی‌اند.

رسانه‌ها، با نشر اطلاعات، افکار، ذهنیات و فرهنگ جامعه را شکل می‌دهند. بر این اساس، انتخاب‌کنندگان و تدوین‌کنندگان پیام (مدیران رسانه‌ها و عوامل برنامه‌ساز) نقش بسیار مهمی در چگونگی شکل‌گیری فرهنگ و تحولات آن دارند. در این میان، رسانه‌های تصویری به ویژه تلویزیون، نقش بسیار پررنگ‌تری دارند، به گونه‌ای که می‌توان گفت تلویزیون، از عوامل اصلی در فرایند اجتماعی شدن و انتقال مفاهیم فرهنگی است.

تلویزیون، به دلیل استفاده از دو حس بینایی و شنوایی به طور هم‌زمان، سرعت در انتقال اخبار، کثرت مخاطبان و توانایی پخش هم‌زمان صوت و تصویر، به وسیله‌ی پرقدرتی در جهت اطلاع رسانی در جهان امروز تبدیل شده است. در زمینه‌ی ویژگی‌های این رسانه می‌توان گفت:

  • تلویزیون همزمان دو حس بینایی و شنوایی را متاثر می‌کند و همین ویژگی، آن را در جایگاهی برتر از رادیو و مطبوعات قرار می‌دهد
  • برنامه‌های تلویزیونی برای رسیدن به نظر مخاطبان نیازی به واسطه ندارند
  • تلویزیون قادر است هم‌زمان تعداد کثیری بیننده را، به مراتب بیشتر از خوانندگان مطبوعات و شنوندگان رادیو، زیر پوشش پیام‌های خود قرار دهد (همان، ۱۴۶).

بنابراین، تلویزیون، به عنوان رسانه‌ای ملی و فراگیر، در زمره‌ی مهم‌ترین کارگزاران جامعه‌پذیری عمل می‌کند. همه‌ی برنامه‌های تلویزیون حاوی پیام هستند و خواسته یا ناخواسته، معانی و احساسات خاصی را به مخاطب القا می‌کنند (راودراد، 1382: 168).

تلویزیون به فراهم ساختن چارچوب‌های تجربه و نگرش‌های کلی فرهنگی که در درون آن افراد، در جوامع امروزی، اطلاعات را تفسیر کرده، سازمان می‌دهند، کمک می‌کند. تلویزیون در گسترش شکل‌های غیرمستقیم ارتباط در عصر حاضر، به اندازه‌ی کتاب، مجلات و روزنامه‌ها مهم است. تلویزیون شیوه‌هایی را که افراد زندگی اجتماعی را تفسیر کرده، نسبت به آن واکنش نشان می‌دهند، با کمک به نظم دادن تجربه‌ی ما از زندگی اجتماعی، قالب‌ریزی می‌کند (گیدنز، 1376؛ 479).

تلویزیون، با مخاطب قرار دادن حس بیننده به جای ذهن او، شرایطی را به وجود می‌آورد که بتواند با هر بیننده‌ای، با هر سطحی از سواد و ادراک، ارتباط برقرار کند و به آموزش و بازتولید فرهنگی بپردازد؛ بازتولیدی که مبتنی است بر ارایه‌ی تجربیات مشترک از محیط بیرونی و یادگیری آسان و اثربخش تصویری. این بازتولید منجر به شکل‌دهی به فرهنگ اجتماعی می‌گردد.

در این زمینه، نمایش جایگاه و نقشی خاص دارد. صنایع فرهنگی، در طول دهه‌ی گذشته، نمایش رسانه‌ای را در فضاها و پایگاه‌های نو تکثیر داده است و خود نمایش یکی از اصول سامان‌دهنده به اقتصاد، سیاست، جامعه و زندگی روزمره شده است. فرهنگ رسانه‌ای، برای جذب مخاطبان بیشتر و افزایش قدرت، نفوذ و سود خود، هر روزه شیوه‌های نمایشی و چشم‌اندازهای پیچیده و فنی جدیدتری به کار

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 می‌گیرد، به گونه‌ای که فرهنگ تصویری سرگرمی‌های اطلاعاتی جذابیتی روزافزون دارد.

نمایش‌های اغواگر، تحت تاثیر فرهنگ چند رسانه‌ای‌ها، شهروندان و مخاطبان رسانه‌ها و کل جامعه‌ی مصرف‌کننده را جذب خود کرده، درگیر با شبکه‌ای معنایی از سرگرمی، اطلاعات و مصرف می‌کند؛ الگویی که اثر عمیقی بر کردارها و پندارهای فردی و اجتماعی دارد. وقتی جهان واقعی به تصاویر ساده تبدیل می‌شود، تصاویر ساده به موجودات واقعی و تلقین‌های ایجاد‌کننده‌ی رفتارهای هیپنوتیک تبدیل می‌شود. وقتی تصویر، با استفاده از ابزارهای رسانه‌ای گوناگون، فرد را وادار به دیدن جهان می‌کند، دیگر نمی‌توان جهان را به صورت واقعی درک کرد و طبیعی است که حس ممتاز انسان، حس بینایی می‌شود؛ درست همان طور که در دوران گذشته، حس لامسه برتری داشت.

با رشد و توسعه‌ی فناوری‌های اطلاعاتی و چند رسانه‌ای جدید، نمایش فناورانه بر شکل‌گیری خطوط و مسیرهای اصلی و فرعی جوامع و فرهنگ‌های امروز اثر انکارناپذیری داشته است، به گونه‌ای که نمایش رسانه‌ای یکی از ویژگی‌های اصلی و معرف پدیده‌ی جهانی شدن گردیده است (کلنر، 1385: 164- 162).

در این میان، زنان به‌عنوان نیمی از مخاطبان جامعه، اهمیت و نقش خاصی می‌یابند. تلویزیون می‌کوشد با کمک ابزار نمایش از طرفی تصویری خاص از زنان جامعه را به بیننده القا نماید و تصویر پذیرفتنی از زن را معین و مشخص نماید و از سویی دیگر، الگوهای رفتاری خاص زنان را شکل دهد.

همچنین، تلویزیون با نمایش تصویر ویژه‌ای از زنان و چگونگی تعامل دیگر اقشار جامعه با آنان، به گونه‌ای برای اقشار مختلف جامعه در برخورد با زنان نیز الگوسازی می‌کند.

تاریخ بر فراز و نشیب تلویزیون در ایران با جنسیت و مناسبات جنسیتی گره خورده است و گرچه تغییراتی را در عرصه‌ی جنسیت تجربه کرده که خود نشان از همراهی با تحولات اجتماعی دارد، ولی مناسبات جنسیتی تنیده شده در فضای دراماتیک فیلم‌های آن، اشکالی را سامان داده است که در بستر تحولات اجتماعی، بار سنت و مدرنیته را به دوش می‌کشند؛ به گونه‌ای که می‌توان گفت صورت پدرسالارانه‌ی روابط جنسیتی، سنت دیرینه‌ی تلویزیون ایران از زمان ظهور تا کنون بوده است (رحمتی و سلطانی، 1383: 10)

بیان مساله

نظام ارتباطی، به عنوان یکی از ارکان اجتماع، با دیگر نظام‌های اجتماعی دارای روابط متقابل و پیچیده‌ای است.

پس می‌توان جهان امروز را دنیای الکترونیک دانست که مشخصه‌ی اصلی آن، رسانه‌های گروهی‌اند که فاصله‌ها را از میان می‌برند و باعث جهشی اطلاعاتی‌ می‌گردند و درست به همین دلیل، تاثیرات شگرف فرهنگی و اجتماعی دارند (سورین و تانکارد، 1390: 394).

بر همین مبنا، یعنی بر مبنای تاثیرات فرهنگی و اجتماعی رسانه‌ مبتنی بر تغییر و تحولات ابزار رسانه می شود، از جمله اقشار اجتماعی که به شدت متاثر از تاثیرات اجتماعی و فرهنگی رسانه است، زنان می‌باشند. زن و مرد، بابت متمایز بودن در ساختار بدنی خود، دو گروه مجزا در جامعه انسانی را تشکیل می‌دهند. این، در واقع بزرگترین گروه‌بندی‌ای است که در هر جامعه‌ای می‌توان انجام داد. اما این گروه‌بندی به دنبال خود تفکرات قالبی و کلیشه‌های جنسیتی را به همراه داشته است. زن و مرد، هر یک به دیگری صفاتی را نسبت می‌دهند و آن را مختص مردان و یا زنان می‌دانند و هیچ تفاوتی بین اعضای گروه زنان یا مردان قایل نمی‌شوند و امکان متفاوت بودن زنان از یکدیگر را امری نزدیک به محال تلقی می‌کنند.

زنان جامعه ما چندان در بیان مستقل اندیشه‌ها و زندگی‌شان توانایی نداشته‌اند و در بسیاری اوقات، به عنوان افراد فرعی از متن جامعه حذف و به حاشیه رانده شده‌اند. بر این اساس، با ایجاد دو نظام ارزشی، مردان اصل و زنان فرع بوده‌اند. شیوه و سبک زندگی در جامعه ما بر اساس این نگرش، یعنی اصلی – فرعی شکل گرفته است و موجودیت و هستی خانواده نیز در هدف‌های اصلی و فرعی معنا پیدا کرده است. زنان در فرهنگ ما هیچ‌گاه نه به صورت افراد مستقل از شوهر یا فرزندان، بلکه همواره در مقام همسر یا مادر نشان داده می‌شوند. این در واقع در حکم آن است که به شیوه‌ای زیرکانه به جامعه القا کنیم که زنان فقط در مقام همسری وابسته به شوهر یا مادری تابع نیازهای فرزندان، وجود خارجی دارند. (میشل 1376، 127)

تحلیل مناسبات جنسیتی در قلمرو فرهنگ، یکی از اصلی‌ترین طرح‌های پژوهش در نظریه‌های فرهنگ معاصر است. در این حوزه، با تحلیل جنبه‌های فرهنگ، می‌کوشند مناسباتی را بیابند که از طریق آن‌ها، ارزش‌ها و هنجارهای مردسالارانه در جامعه بازتولید می‌گردند. از این جهت، رسانه‌های جمعی به عنوان یکی از مهم‌ترین منابع تولید فرهنگ، بیش‌ترین نقد را به همراه دارند.

در فرهنگ عامه و رسانه‌های توده‌ای، معمولا زنان یا به عنوان ابژه و موجودی ابزاری و حاشیه‌ای بازنمایی می‌شوند و یا – به عنوان مقوله‌ای اجتماعی، مانند مخاطبین، شنوندگان و بینندگان فرآورده‌های فرهنگی – نادیده گرفته می‌شوند. بر این اساس، می‌توان گفت گونه‌ای گفتمان جنسیتی بر رسانه‌ها حاکم است.

مقصود از گفتمان جنسیتی، آن گروه از بیان‌های معطوف به سلطه است که واجد دو مشخصه‌ی اصلی‌اند: یکم آن که خواست جنسی اصلی‌ترین مضمون آن‌هاست و دوم آن که به یک گفتمان هژمونیک بدل شده‌اند و به عنوان یک گفتمان عام و شایع، یک دوره از تاریخ اجتماعی ایران را، رقم زده‌اند (کاشی، 1385: 12).

به جرات می‌توان گفت که اکثر کنش‌های اجتماعی به گونه‌ای آمیخته با جنسیت‌اند (ابراهیمی و کاظمی، 1388: 35). البته نباید از یاد برد که همواره کنش‌های متفاوت با سنت‌های پایداری که عرف بر اساس آن عمل می‌کند، واکنش‌های تندی را به همراه داشته است و در این میان، شاید زنان بیشتر از مردان به بازتولید سنت‌های خانوادگی، روابط محلی و آداب و رسوم سنتی می‌پردازند (آلکوف، 1385: 62) و در کنار آن‌ها قانون، سنت و آداب و رسوم جامعه، هر یک به نوعی مسوول این وقفه‌های عجیب سکوت و سخن گفتن بوده‌اند (وولف، 1379: 73).

از این نظر، چگونگی بازتولید زبان جنسیتی در کنش‌ها و منش‌های اجتماعی از طریق رسانه اهمیت می‌یابد. این امر، البته در کنش‌های تصویری از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

تلویزیون با تثبیت موقعیت نابرابر اجتماعی و معناسازی اجتماعی جهت‌مند آن، در تثبیت و تقویت هنجارهای اجتماعی مردانه در جامعه نقش اساسی بازی می‌کند. نقش تلویزیون صرفا نشان دادن زنان در نقش‌های سنتی نیست، بلکه نقشی اساسی‌تر در کمک به ارایه‌ی تعریف و شکل معانی اساسی زنانگی و مردانگی ایفا می‌کند.

به عنوان مثال، دردهه‌ی اخیر ساختار سنتی، در اثر فرایندهای جدایی‌ناپذیر و به هم پیوسته‌ی کار و آگاهی زنان، زیر سوال رفته است. تحصیلات عالی و اشتغال زنان، از سویی باعث کسب ارزش‌ها، نگرش‌ها و برداشت‌های جدیدی گردیده است و از سویی دیگر، سبب دشواری در هماهنگ کردن نقش‌های سنتی با نقش‌های جدید شده است (ساروخانی و رفعت‌جاه، 1383). بر این اساس، در بخشی از برنامه‌های تلویزیونی، زنان با وجود این‌که ممکن است در چهار دیواری خانه به تصویر کشیده شده باشند، اما زنانی هستند درگیر عواطف و فاقد پیچیدگی و البته نیازمند هدایت و راهنمایی به وسیله مردان با کفایت، منطقی و دارای عقل سلیم.

سبک رفتاری زنان و زنانگی در برنامه تلویزیونی تصویری تصادفی و بی دلیل را بیان نمی‌کند؛ بلکه این بیان نوعی مراسم سیاسی است که موقعیت طبقه‌ی زن را در ساختار اجتماعی تثبیت می‌کند، نوعی نمایش جنسیتی. (کاظمی و ناظر فصیحی 1386، 139)

درست در همین‌جا است که رسانه‌ی تلویزیون و نگرش مدیریتی حاکم بر آن اهمیت می‌یابد. در واقع، تلویزیون در این‌جا چیزی بیش از یک رسانه است؛ تلویزیون ابزار قدرت مردانه در جهت حفظ وضع موجود مردانگی و زنانگی می‌باشد.

تلویزیون به عنوان یکی از ابزارهای مهم اجتماعی سازی در دنیای مدرن، با بازنمایی الگوها و هنجارهای جنسیتی حاکم بر زندگی اجتماعی در قالب اجراهای نمایش‌گونه، عملا نقش برسازنده و بازتولید کننده‌ی این هنجارها را در زندگی اجتماعی امروزی برعهده دارد.

از میان برنامه‌های تلویزیونی، آنچه بیشترین میزان توجه بینندگان در همه‌ی سنین و گروه‌های مختلف طبقاتی را به خود جلب می‌کند، سریال‌های تلویزیونی است؛ برنامه‌ای که هم برای گذران اوقات فراغت انتخاب می‌شود و هم می‌تواند محملی باشد برای آشنایی با دنیای افرادی دیگر و زندگی آنان، از خلال داستانی که به نمایش درمی‌آید و البته، در خلال این داستان، فرهنگ، آداب و رسوم و روش زندگی شخصیت‌های داستان هم به تصویر کشیده می‌شود.

سرگرمی همیشه مهم‌ترین بستر برای نمایش بوده است، اما در جامعه‌ی سرگرمی‌های اطلاعاتی امروزی، سرگرمی و نمایش به نحو قابل توجهی وارد حوزه‌های اقتصاد، سیاست، جامعه و زندگی روزمره شده‌اند. صورت‌های کنونی سرگرمی در تلویزیون، در حال تزریق فرهنگ رسانه‌ای در دستگاه‌های خود هستند. در عصر رسانه‌های نمایشی، خود زندگی هم تبدیل به یک فیلم می‌شود و ما زندگی خود را در قالب فیلمی می‌سازیم که خود هم بازیگر و هم تماشاچی یک نمایش مستمر بزرگ می‌شویم (کلنر، 1385: 168 – 167).

به سریال‌های تلویزیونی نباید تنها به دید یک تفریح و گذران اوقات فراغت نگریست، بلکه رموز و نشانه‌های موجود در آن، با درگیر کردن مخاطب در طول روایت، پیام‌های خود، از جمله پیام‌های جنسیتی را انتقال می‌دهد. از نظر دبور، همبسته‌ی نمایش، تماشاکننده است؛ همان بیننده و مصرف‌کننده‌ی منفعل نظام اجتماعی که بر اساس تسلیم، اطاعت و تولید تفاوت‌های قابل فروش و بازاری، برنامه‌ریزی شده است.

از این رو، مفهوم تماشا متضمن تمایز میان فاعلیت و انفعال و مصرف و تولید است. جامعه‌ی نمایش، ابزارهای خود را بیشتر از طریق سازوکارهای مصرف، اوقات فراغت، خدمات و سرگرمی بسط می‌دهد. دبور بیان می‌دارد که نمایش آن لحظه‌ای است که مصرف به درجه‌ی اشغال کامل زندگی روزمره رسیده باشد. نمایش‌های رسانه‌ای آن بخش از پدیده‌های فرهنگ رسانه‌ای است که ارزش‌های اساسی جامعه‌ی معاصر را در خود دارد و در جهت آشناسازی و وارد کردن افراد به زندگی اجتماعی به کار می‌آید و بحث‌ها و مناقشات اجتماعی و شیوه‌های حل آن‌ها را به نمایش درمی‌آورد (همان: 166-164).

بر این بنیاد، وسایل ارتباط جمعی نه تنها بازتاب شرایط جامعه هستند، بلکه وظیفه‌ی رهبری و هدایت فکری جامعه را نیز به عهده دارند.

تلویزیون نیز به عنوان یکی از مهم‌ترین وسایل ارتباط جمعی، همراه و مانند یکی از اعضا در خانواده حضور دارد و بر آن تاثیر گذاشته، ساخت اجتماعی روابط زن و مرد را متحول می‌سازد. این تاثیر دو صورت متمایز دارد:

1) با نشان دادن زنان و مردان و ویژگی‌ها و خصوصیات آن‌ها، که شامل نقش زن و مرد در خانواده نیز می‌شود، جامعه را به خودآگاهی می‌رساند. به عبارت دیگر، ساختار روابط جنسیتی و وضعیت موجود آن را نشان می‌دهد.

2) با نشان دادن وضعیت مطلوب و ارایه پیشنهادها و راه‌حل‌های عملی، جامعه را به سوی تحول در ساختار روابط و از جمله، تحول در نقش‌های خانوادگی زن و مرد هدایت می‌کند. به عبارت دیگر، تغییرات آرمانی ساختار روابط جنسیتی را نشان می‌دهد.

این پژوهش در واقع به همین مساله می‌پردازد. این پژوهش به دنبال آن است که با تحلیل سریال‌های تلویزیونی بررسی نماید که رسانه‌ی تلویزیون در ایران چه نگرش یا نگرش‌هایی را در مورد زنان بازتاب می‌دهد، چه الگو یا الگوهایی را نمایش می‌دهد، وضع موجود را چگونه تبیین و تفسیر می‌کند و در نهایت، چه تصویری از وضع مطلوب گفتمان جنسیتی جامعه‌ی ایران ارایه می‌دهد. به طور خلاصه، نرخ نگرش به زنان در سریال‌های تلویزیونی چگونه است؟

 
مداحی های محرم