دانلود پایان نامه ارشد : بررسی تاثیر عدم تقارن اطلاعاتی بر روی دستکاری اقلام تعهدی اختیاری و فعالیت های واقعی
پنجشنبه 99/10/25
مدیران با توجه به اختیاری که به خصوص در بهکارگیری اقلام معوق دارند، به دنبال آگاهی از نحوه تاثیر این عوامل بر ثروت خود میباشند تا با بهکارگیری آنها در جهت منافع خود، ثروت خود را تا حد ممکن افزایش دهند. بنابراین مدیران بنگاههای اقتصادی از انگیزه لازم برای دستکاری سود با هدف حداکثرسازی ثروت خود برخوردارند. البته در بعضی مواقع منافع مدیران موقعی تضمین خواهد بود که منافع سهامداران تضمین شده باشد. در نتیجه مدیران انگیزه قوی برای افزایش ثروت سهامداران دارند، چون منافع خود را در گرو افزایش رفاه سهامداران میبینند. بنابراین مدیران اقدام به مدیریت سود و افزایش ثروت سهامداران میکنند؛ نه به خاطر این موضوع که ثروت سهامداران زیاد شود، بلکه به این خاطر که منافع خود آنها تضمین شود. مخصوصا زمانی این رویداد رخ میدهد که حقوق و مزایای مدیران تابعی از افزایش ثروت سهامداران باشد. در این حالت مدیران با انگیزه بیشتری اقدام به مدیریت سود خواهند کرد. از سوی دیگر، مالکان واحدهای تجاری نیز ممکن است در جهت منافع خود، محرک مدیران به منظور اعمال مدیریت سود باشند(بهارمقدم، 1385 ، ص 45).
گزارشهای مالی، منابع مهم اطلاعاتی برای تصمیم گیریهای اقتصادی به شمار میروند که مدیران، سرمایهگذاران، اعتباردهندگان و سایر استفادهکنندگان برای رفع نیازهای اطلاعاتی خود از آنها استفاده میکنند. از آنجایی که اطلاعات به صورت یکسان در اختیار استفاده
کنندگان قرار نمیگیرد، بین مدیران و سرمایهگذاران عدمتقارن اطلاعاتی ایجاد میشود. عدمتقارن اطلاعاتی، وضعیتی است که مدیران در مقایسه با سرمایهگذاران، دارای اطلاعات افشا نشده بیشتری در مورد عملیات و جوانب مختلف شرکت در آینده میباشند. همین امر سبب میشود که مدیران انگیزه و فرصت مدیریت سود را داشته باشند(ابراهیمیکردلر و حسنی آذرداریانی، 1385، ص 488-500).
1-2 بیان مسئله
اطلاعات در بازار سرمایه، پایه اولیهی معاملات، تلقی میگردد به طوری كه قیمت اوراق بهادار، رابطهایی مستقیم با اطلاعات در اختیار سرمایهگذاران، دارند. در دههی 1970 میلادی، سه دانشمند به نامهای مایكل اسپنس، جورج آكرلروف و جوزف استیلیتز در زمینه اقتصاد اطلاعات نظریهای را پایهگذاری كردند كه به نظریهی عدمتقارن اطلاعاتی موسوم شد. عدمتقارن اطلاعاتی به وضعیتی اطلاق میشود كه در آن، یكی از دو طرف مبادله، اطلاعات بیشتری را نسبت به طرف مقابل در اختیار داشته باشد. این امر به علل مختلف از جمله وجود معاملات و اطلاعات محرمانه، به وقوع میپیوندد. اسكات در كتاب ایتالیك حسابداری مالی خود، عدمتقارن اطلاعاتی مزیت اطلاعاتی برخی از طرفهای معامله نسبت به دیگران در یك داد و ستد بازرگانی تعریف میكند. مقاله آكرلوف[5](1970) به عنوان “بازار سرمایه” تحقیقی با اهمیت در ادبیات اقتصاد اطلاعات محسوب میشود و توجه صاحبنظران حوزههای مختلف اقتصادی را به مسألهی عدمتقارن اطلاعاتی و تبعات آن جلب نموده است. ریشه و پایهی نظریهی مذكور بر این اصل استوار است كه در یك معامله، چنانچه یكی از دو طرف از شرایط واقعی كالاهای مورد نظر آگاهی نداشته باشد، طرف دوم میتواند سود بیشتری حاصل نماید. در چنین شرایطی، گونهای از نبود اطمینان و عدم قطعیت بر فضای معامله حاكم خواهد بود كه در نهایت، به تضعیف جریان بازار و به عبارت دیگر، شكست بازار میانجامد(آکرلوف، 1970، ص 488-500).
مداخله هدفمند در فرآیند گزارشگری مالی خارجی كه به قصد كسب منافع شخصی صورت میگیرد را “مدیریت سود” گویند. مدیریت سود زمانی واقع میشود كه مدیر ارقام متفاوتی از سودهای واقعی را به سهامداران گزارش نماید. در واقع مدیریت سود، اقدامی آگاهانه و عامدانه جهت كاهش نوسانهای سود گزارش شده در طول دورههای متوالی در حول سطحی از سود، كه سطح عادی (نرمال) سود شركت نامیده میشود، تعریف شده است. به طور کلی مدیریت سود از دو طریق انجام میشود:1) دستکاری در اقلام تعهدی اختیاری و یا 2)دستکاری در فعالیتهای واقعی(ملانظری و کریمیفرد، 1386، ص 85).
جونز (1991) تفاوت سود و وجوه نقد حاصل از عملیات را به عنوان اقلام تعهدی تعریف میكند و آن را به دو قسمت اقلام تعهدی اختیاری و اقلام تعهدی غیراختیاری تقسیم میكند كه در برخی از پژوهشهای مرتبط با اقلام تعهدی(مانند دچو[7]، 1994. نوروش و همكاران، 1385. مدرس و عباسزاده، 1387 و كانگ و همكاران، 2006) از این تقسیمبندی استفاده شده است. در این تحقیق بر اقلام تعهدی اختیاری به عنوان منشاء اولیهی مدیریت سود تمركز شده است. زیرا تغییر در روشهای حسابداری و یا زمانبندی تصمیمات مالی و یا سرمایهگذاری، روشهای مفیدی برای جلوگیری از دعاوی حقوقی نبوده و باعث میشوند كه به شدت مشهود بوده و احتمالا خیلی سریع توسط سرمایهگذاران شناسایی میشوند(گارسیالارا و همكاران[9]، 2008، ص 16).
دستکاری فعالیتهای واقعی شرکت زمانی روی میدهد که مدیران فعالیتهایی انجام میدهند که آنها را از بهترین عملکرد منحرف کند تا بتواند سودهای بالاتری گزارش کند(ولیزادهلاریجانی، 1385، ص 2). رویچودهری[10](2006)به منظور شناسایی در فعالیتهای واقعی، الگوهای فروش غیرعادی، هزینههای اختیاری و هزینههای تولید را برای شرکتها مورد بررسی قرار داد. در این تحقیق مشابه تحقیقات انجام شده اخیر، جریانهای نقدی غیرعادی، تولید غیرعادی و هزینههای اختیاری غیرعادی به عنوان معیارهای مدیریت سود مبتنی بر فعالیتهای واقعی در نظر گرفته میشود.
مدلهای تحلیلی متعددی روشن ساختهاند كه میزان مدیریت سود فرصت طلبانه به تناسب سطح عدمتقارن اطلاعاتی افزایش مییابد. برای مثال دی و همكاران به صورت تحلیلی نشان دادند كه وجود عدمتقارن اطلاعاتی بین مدیریت و سهامداران یك شرط اساسی برای مدیریت سود است. دی فرض كرد كه بین گروههای سهامداران همپوشانی وجود دارد. سهامداران فروشنده به مدیریت اجازه میدهند كه به منظور القای یك تصویر مناسب به گروه خریداران، از یك سیاست مشخص مدیریت سود پیروی نماید. در این مدل، مدیر از یك مزیت اطلاعاتی نسبت به سهامداران برخوردار است. در نتیجه عدمتقارن اطلاعاتی یك شرط ضروری برای مدیریت سود در این وضعیت است. همچنین ریچاردسون[12](1998) شواهدی تجری را مطابق با این استدلالها فراهم ساخته است. او دریافت كه میزان عدمتقارن اطلاعاتی كه از طریق دامنه خرید و فروش و پراكندگی پیشبینیهای تحلیلگران اندازهگیری شده، با درجه مدیریت سود رابطه مثبت دارد، یعنی با افزایش میزان عدمتقارن اطلاعات، مدیریت سود هم افزایش و با کاهش عدمتقارن ، مدیران کمتر یه مدیریت سود میپردازند. و یا ایمهوف و توماس(1997) شواهدی را فراهم كردند كه نشان میدهد ارزیابی تحلیلگران از كیفیت افشا با سطح محافظهكارانه بودن برآوردها و روشهای حسابداری و میزان افشای جزئیات اساسی ارقام گزارش شده ارتباط مثبت دارد. كاربرد یافتههای آنها این است كه شركتهای دارای برآوردها و روشهای محافظهكارانه (شركتهایی كه كمتر به مدیریت سود مبادرت مینمایند)، اطلاعات بیشتری را افشا مینمایند. بر اساس این تحقیق، اگر شركتهایی كه در گزارشگری محافظهكارترند، كمتر به مدیریت سود مبادرت نمایند، میتوان نتیجه گرفت كه بین افشای شركتی و مدیریت سود رابطه منفی وجود دارد. به عبارت دیگر، شركتهایی كه كمتر به مدیریت سود مبادرت میورزند، اطلاعات بیشتری را افشا میكنند و شركتهایی كه اطلاعات بیشتری را افشا مینمایند، كمتر به مدیریت سود اقدام میكنند و یا دمسکی وفریمور[14](1999) در تحقیق خود به این نتجه رسیدند که که مدیران موقعی به هموارسازی سود میپردازند که:
الف) مدیران در شرایطی تضعیف شده و در معرض لغزشهای اخلاقی قرار گرفتهاند و
ب) عدمتقارن اطلاعاتی بین سهامداران و مدیران وجود داشته باشد(حسینی،1390، ص 7-8).
بنابراین در این تحقیق بر اساس تحقیقات انجام شده، شواهدی در ارتباط با چهار موضوع مهم در بورس اوراق تهران ارائه خواهد شد که توسط سایر تحقیقها با چنین جزئیاتی مورد بررسی قرار نگرفته است. ابتدا تاثیر عدمتقارن اطلاعات بر روی دستکاری اقلام تعهدی اختیاری، دوم تاثیر عدمتقارن اطلاعاتی بر روی دستکاری فروش، سوم تاثیر عدمتقارن اطلاعاتی بر روی دستکاری تولید و چهارم تاثیر عدمتقارن اطلاعاتی بر روی دستکاری هزینههای اختیاری که توسط مدیران انجام میشود، مورد بررسی قرار میگیرد و در نهایت میزان این نوع دستکاریها را در دو سطح بالا و پایین از عدمتقارن اطلاعاتی مقایسه کردهایم.
دانلود پایان نامه ارشد رشته علوم تربیتی : بررسی تاثیر هوش معنوی بركیفیت مراقبت پرستاری بیمارستانهای آموزشی و درمانی شهر بندرعباس
پنجشنبه 99/10/25
كیفیت ارائه خدمات و تولیدات همواره مورد توجه انسانها بوده است . شاید توسعه نوآوری و صنعت نیز ، برمبنای این اصل استوار باشد كه انسان هیچگاه نسبت به وضع موجود خود راضی نیست و همواره سعی در بهبود آن داشته است .اهمیت كیفیت در بخش صنعت در دهه های 1950-۱۹۴۰ مورد توجه قرار گرفت و در علوم پزشكی از سا ل ۱۹۸۰ مطرح شد(رجبی پور میبدی و همكاران، 1388)
یكی از مشاغل كلیدی و مهم در محیط های بهداشتی درمانی پرستاری است(موصلی و همكاران، 1389) و پرستاران بیش از 70 درصد افراد تیم بهداشتی درمانی را تشكیل می دهند(هكاری و همكاران، 1389). در مراقبت نیز، به عنوان بخش مهم پرستاری، مورد قبول بیشتر پرستاران و محققان پرستاری بوده و مترادف اقدامات پرستاری است. این مفهوم، نمونه بارز احساس، فكر و عمل است كه با خود راحتی جسمانی و روانی را فراهم می كند(بالجانی و همكاران، 1391).
علاوه بر موارد ذكر شده، اخیراً مطالعات زیادی در زمینه تأثیر معنویت در سازمانها و بهبود عملكرد افراد
انجام شده است كه آن را به عنوان نیروی قدرتمندی جهت سازگاری و تطابق بهتر افراد در مواجهه با مشكلات معرفی كرده است. ورود معنویت به حرفه ها و مشاغل پدیده نوپایی است كه می تواند تأثیر مثبتی در بهبود عملكرد و صلاحیت افراد و ارتقاء سازمان ها داشته باشد. هوش معنوی نیز سازهای جدید است كه به معنای مجموعه ای از قابلیتهای فرد در ارتباط با منابع معنوی است كه دربردارنده نوع
مؤثری از سازگاری و رفتارحل مسأله است و بالاترین سطوح رشد را در حیطه های مختلف شناختی، اخلاقی، هیجانی، بین فردی و … شامل می شود و فرد را در جهت هماهنگی با پدیده های اطرافش و دستیابی به یكپارچگی درونی و بیرونی یاری می نماید.حیطه های مختلف شناختی، اخلاقی، هیجانی، بین فردی و … شامل می شود و فرد را در جهت هماهنگی با پدیده های اطرافش و دستیابی به یكپارچگی درونی و بیرونی یاری مینماید این هوش به فرد دید كلی در مورد زندگی و همه تجارب و رویدادها میدهد و او را قادر به استفاده از ظرفیتها و منابع معنوى براى تصمیم گیرى هاى مهم و حل مسائل روزانه می كند(كریمی مونقی و همكاران، 1390).
پژوهش حاضر قصد دارد، علاوه بر سنجش میزان هوش معنوی و كیفیت مراقبت های پرستاری در بین پرستاران بیمارستانهای آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشكی هرمزگان، تاثیر هوش معنوی بر كیفیت ارائه مراقبت های پرستاری در بیمارستان های مذكور را نیز بررسی نماید.
١-٢- بیان مسئله
هوش، از جمله هوش معنوی بیانگر مجموعه مهارت ها و توانایی های مختلف است كه هر كدام به اشكال متفاوت در بافتهای اجتماعی و تاریخی ظاهر می شوند .والترز وگاردنر[1] عقیده دارند هوش مجموعه ای از توانایی هاست كه فرد را در حل مشكلاتش توانا نموده و این راه حل ها را دریك فرهنگ خاص جای می دهد(باب الحوائجی و همكاران، 1390). معنویت نیز به عنوان یكی از ابعاد انسانیت شامل آگاهی وخودشناسی می شود. بیلوتا معتقد است معنویت، نیاز فراتر رفتن از خود در زندگی روزمره و یكپارچه شدن با كسی غیر از خودمان است، این آگاهی ممكن است منجر به تجربه ای شود كه فراتر از خودمان است (غباری و همكاران، 1389). هوش معنوی تركیبی از عناصر هوش ومعنویت است (باب الحوائجی و همكاران، 1390). یانگ در تعریفی بیان می دارد “هوش معنوی ظرفیت انسان است برای جستجو و پرسیدن سئوالات غایی درباره معنای زندگی و به طور همزمان تجربه پیوند یكپارچه بین هریك از ما و جهانی است كه در آن زندگی می كنیم. با هوش معنوی به حل مشكلات با توجه به جایگاه معنا و ارزش آن مشكلات می پردازیم. هوشی كه قادریم توسط آن به كارها و فعالیتهایمان معنا و مفهوم بخشیده و با استفاده از آن برمعنای عملكردمان آگاه شویم و دریابیم كه كدامیك از اعمالمان از اعتبار بیشتری برخوردارند و كدام مسیر در زندگی مان بالاتر و عالی تر است تا آن را الگو و اسوه زندگی خود سازیم”(یانگ و ماو[2]، 2007). هوش معنوی سازه های معنویت و هوش را درون یك سازه جدید تركیب می كند و به عنوان ظرفیت انسان برای پرسیدن سئوالات نهایی درباره معنای زندگی و تجربیات همزمان و ارتباط یكپارچه بین ما و دنیایی كه در آن زندگی می كنیم تعریف شده است.آن یكی از هوش های چندگانه است و روش های متعددی را در برمی گیرد و می تواند زندگی درونی و روح را با زندگی بیرونی و كار در دنیا، یكپارچه و هماهنگ سازد . (باقری وهمكاران، 1390). هوش معنوى قادر است كه هشیارى یا احساس پیوند با یك قدرت برتر یا یك وجود مقدس را تسهیل كند یا افزایش دهد.(معصومی و همكاران، 1388) درباره اجزاى تشكیل دهنده ى هوش معنوی (مولفه ها) نظرات مختلفى ارائه شده است. ویگلسورث[3]( 2004)، هوش معنوی را به عنوان توانایی برای رفتار كردن همراه با دلسوزی و مهربانی و عقل و خرد با حفظ آرامش درونی و بیرونی بدون توجه به شرایط می داند.(سهرابی، 1387) نوبل و وگان[4] نیز هشت مؤلفه را برای هوش معنوی در نظر گرفتند كه نشان دهنده رشد هوش معنوی است. این مؤلفه ها عبارتند از درستی و صراحت، تمامیت، تواضع، مهربانی، سخاوت، تحمل، مقاومت و پایداری و تمایل به برطرف كردن نیازهای دیگران(نوبل، 2000). همچنین ابعاد هوش معنوی از نظر كینگ[5] ، مجموعه ای از توانایی ها و قابلیت های ذهنی است ، كه شامل : الف ) تفكر انتقادی وجودی ب) ایجاد معنای شخصی ج) آگاهی متعالی د) توسعه هوشیاری (صریحی و همكاران، 1390).درواقع این هوش بیشتر مربوط به پرسیدن است تا پاسخ دادن، بدین معنا كه فرد سئوالات بیشتری را در مورد خود و زندگی و جهان پیرامون خود مطرح می كند.(مك مولن[6]، 2003). بحث هوش معنوی نه تنها در حوزه های فردی بلكه در حوزه های سازمانی نیزمورد توجه است و علاوه بر حوزه های روان شناختی، وارد سایر حوزه های علوم انسانی از جمله مدیریت شده و به جرات می توان گفت كه شاید علت تحقیقات فزاینده در حوزه معنویت مشاهده تاثیر چشمگیر آن در بعد بهبود عملكرد فردی و سازمانی بوده (ساغروانی، 1389) و از طرفی سازمان هایی كه به سطح بالاتری از كیفیت خدمات دست یابند، مزیت رقابتی پایدار خواهند داشت و با نظر به تاثیر انكار ناپذیر كیفیت در حوزه خدمات بهداشت و درمان (رجبی پورمیبدی و همكاران، 1388) و نقش پرستاران ، كه به عنوان بزرگترین گروه در میان كاركنان بهداشتی درمانی بوده و از دیدگاه قانونی و اخلاقی، پاسخگوی كیفیت مراقبتهای ارائه شده می باشند(بازارگادی و همكاران، 1386)، ارائه مراقبت ها و خدمات با كیفیت مناسب به عنوان یك اولویت در نظام خدمات بهداشتی درمانی به ویژه در زمینه خدمات پرستاری مطرح شده است ، به طوری كه در اغلب كشورها درجه بندی و اعتبار بخشی بیمارستان ها، تحت تاثیر مراقبت های پرستاری و كیفیت آن است (نیشابوری و همكاران، 1389). لذا با توجه به مطالب پیشگفت و باتوجه به مطالعات اندكی كه دراین زمینه انجام پذیرفته پژوهشگر بر آن شد، به این سوال اصلی پاسخ دهد كه، آیا هوش معنوی بركیفیت ارائه مراقبت ها توسط پرستاران، در بیمارستان های آموزشی و درمانی شهرستان بندرعباس تاثیر دارد ؟
دانلود پایان نامه ارشد : بررسی تآثیر یادگیری مشارکتی و یادگیری انفرادی بر یادسپاری اطلاعات علمی درس علوم تجربی دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهرپیرانشهر
پنجشنبه 99/10/25
با ورود به هزاره سوم میلادی دانش تجربی نو و پیشرفت های فناوری، این امکان را فراهم ساخته است که بازنمایی ذهنی از کره زمین به « دهکده جهانی » و بزرگراه های اطلاعاتی بهبود یافته و ضرورت چاره جویی در مسائل حاد اجتماعی – اقتصادی – فرهنگی و در مجموع بهرمندی از کیفیت بهزیستی و با هم زیستی بیش از پیش احساس گردد(مشایخ، 1381،ص1).
بدیهی است متناسب با فرآیند جهانی شدن نوع نگاه به آموزش و پرورش با آنچه در تفکر سنتی غالب است تفاوت دارد.آموزش و پرورش باید به فراگیران در ارتقای خود پرورشی از طریق خلاقیت توانایی تصمیم گیری سریع- عادات آموزشی و خود آگاهی یاری رساند(قربانی و همکاران ،1382،ص2).
از انجایی که آموزش وپرورش در شکل دهی سرمایه انسانی و اجتماعی نقش تعیین کننده ای داشته و انتظار می رود نسل امروز را برای زندگی در جامعه امروز آماده سازد و با توجه به اهمیت علوم پایه آگاه بودن از وضعیت و ماهیت دانش علمی ، چگونگی خلق آن و وابستگی به آن نه تنها برای دانشمندان بلکه برای همه ما بخش عمده ای از آموزش را تشکیل میدهد(به نقل از وین هارلن ،ترجمه سعیدی ،1375،ص16).
معلمان کارآمد دارای کلاسهای مطلوب، سازمان یافته و پربارند. برعکس، معلمان ناموفق برای فراهم آوردن شرایطی که به رفتار هماهنگ و پربار منتهی شود مشکل دارند. شاید مهمترین تفاوت آنها، توانایی معلم کارآمد است معلمان کارآمد نسبت به آنچه در کلاس ایشان اتفاق می افتد بسیار حساس هستند و قادرند مشکلات را رفع کنند. امروزه دربیشتر مدارس ما تدریس به معنای انتقال معلومات از ذهن معلم به ذهن شاگرد است با این روش کم کم ذهن دانش آموزان انباشته از مطالبی می شود که با نیاز و فکرشان متناسب نیست این امرباعث می شود آنها انچه آموخته اند طوطی وار تکرار کنند و بتدریج از یادگیری احساس کسالت نمایند و چنین یادگیری نه تنها در سازندگی آنها نقش موثری را ایجاد نمی کند، بلکه زمینه رکود علمی و دلزدگی از فعالیتهای علمی را فراهم می کند(گال،1370).
ایجاد تغییرات بنیادی در نظام آموزش و پرورش یکی از ضروریات یک جامعه پویای در حال رشد است. در نظام آموزشی کشورهای پیشرفته شاهد تغییرات بی وقفه در زمینه برنامه های درسی، روشها و غیره هستیم. البته تمام این موارد زمانی نقش واقعی خود را ایفا می کند که این تغییرات بر اساس پژوهش و مبتنی بر شواهد و دلایل باشند. در کشور ما نیز با استفاده از نظرات کارشناسان آموزشی از سال 1376 در رابطه با تغییر روشهای تدریس، اقداماتی آغاز شد. از تغییرات اساس در این زمینه بکار گیری روشهای فعال تدریس در فرآیند یاددهی – یادگیری می باشد(پاک سرشت، 1383).
به اعتقاد کارشناسان تعلیم و تربیت دانش آموزانی که از طریق یادگیری فعال به یادگیری می پردازند نه تنها بهتر فرا می گیرند، بلکه از یادگیری لذت بیشتری می برند، زیرا به جای اینکه فقط شنونده باشند فعالانه در جریان یادگیری مشارکت می کنند و خود را مسؤول یادگیری خویش می دانند(کرامتی، 1382).
1-2بیان مسئله
امروزه استقرار پویا و تداوم مطلوب نظام آموزشی و پرورش شدیداً متاثر از چگونگی کیفیت برنامه ریزی و کاربرد اصول و فنون برنامهدرسی است(میرزابیگی،1380،ص 9).
موفقیت تحصیلی از نقطه نظر علمی و کاربردی دارای اهمیت است. یکی از عوامل مهم مقبولیت و پذیرش در کلاس درس است و برای به دست آوردن مشاغل مختلف مهم می باشد، لذا هر سال حجم وسیعی از مطالعات را به خود اختصاص میدهد، با توجه به اهمیت پیشرفت تحصیلی و تأثیر آن در زندگی باید متغیرهایی را نیز که با این مفهوم در ارتباط می باشند شناسایی و مورد بررسی قرار گیرند. که جمله آنها عبارتند از: استعداد توانمندی های ذهنی، محیط خانوادگی، متغیرهای شخصیتی و … (عرفانی ،1388،ص 2).
عوامل مختلفی باعث می گردند برنامههای درسی مقبولیت خود را بتدریج از دست بدهند. برای جلوگیری از این زوال برنامه لازم است عناصر آن به طور مرتب مورد ارزیابی قرار گیرد و عوامل تهدید كننده آن شناخته شده و برنامه اصلاح گردد(ملكی، 1382،ص 240).
در پروژه ملی آموزش علوم تجربی دوره ابتدایی نیاز است اهداف، محتوا، روشهای تدریس و روشهای ارزیابی مورد پژوهش قرار گیرند تا نارسائیهای آن شناخته و به اصلاح آن پرداخته شود. گر چه پیشرفت تحصیلی تحت تاثیر عواملی از قبیل هوش، انگیزه، نحوه ارزشیابی و خانواده قرار میگیرد، از جهت دیگر یادگیری دانش آموزان و شیوه تدریس مهم است. در اكثر مدارس روش سخنرانی و انفرادی مورد استفاده قرار میگیرد و كمتر به روشهای فعال و گروهی توجه می شود. در روش هاس سنتی که امروزه از آنها به عنوان روش های غیر فعال یاد می شود، معلم نقش فعالی در جریان تدریس داشته و مطالب را به طور شفاهی در کلاس بیان نموده و دانش آموزان فقط به صحبت های او گوش داده و مطالب را حفظ می کنند(کرامتی، 1381،ص 214).
در چنین شرایطی زمینههای لازم برای رشد اجتماعی شاگردان فراهم نمیشود و حتی پیشرفت تحصیلی و رشد فكری شاگردان نیز از تاثیرات نامطلوب این شرایط بینصیب نمیماند. این روشها و راهبرد یاددهی سنتی در عصر حاضر جوابگوی نیاز جامعه نبوده و هر ساله تعداد قابل توجهی از دانش آموزان و دانشجویان كشور به دلیل ارائه شیوههای نامناسب تدریس با افت تحصیلی مواجه شده و خسارتهای زیادی بر جامعه تحمیل میگردد(علی عسگری، 1382).
در این زمینه گولد ، 1984، سراتنیک (1981) معتقدند نامطلوب بودن این روشها به حدی است كه صاحب نظران علوم تربیتی معتقدند كه فقر تفكر دانش آموزان نتیجه حاكمیت روش های تدریس سنتی و عدم به كارگیری روش های فعال در مدارس است. همچنین شواهد تحقیقی دیگر نشان داده اند بیشتر مشکلاتی که در روش های سنتی و غیر فعال به چشم می خورند در رویکرد یادگیری مشارکتی به حداقل می رسد و این روش در نقطه مقابل روش های سنتی قرار دارد(کارن ، 2006 ).
شعاری نژاد (1374) میگوید : اگر بخواهیم معلم یا كلاس خوب را با یك عبارت معرفی و توصیف كنیم باید گفت : معلمی خوب است كه دانش آموزان را به كنجكاوی و پرسش بیشتر برانگیزد(شعاری نژاد، 1374، ص 68).
با توجه به این که روش های سنتی رویکرد های رقابتی و انفرادی) اغلب معلم محورند)، بنابراین دانش آموزان در آنها غیرفعال هستند و بحث و کار گروهی جایگاهی چندانی در این رویکرد ها ندارند و احتمالاً زمینه های لازم برای رشد شخصیت اجتماعی و فکری شاگردان فراهم نمی شود(ویچر و همکاران، 1997).
طرفداران یادگیری انفرادی معتقدند که این رویکرد میزان موفقیت فرد در رسیدن به هدف را افزایش می دهد، درگیری دانش آموزان در کلاس را کمتر می کند، شخصیت فرد از طریق فعالیت انفرادی و مستقل توسعه و تقویت می شود و در نهایت مشکلات ناشی از بی انضباطی در کلاس را کمتر می کند(گرینسکی، 1996).
بر اساس نظر جانسون و جانسون (200) در رویکرد یادگیری انفرادی هر دانش آموز به تنهایی تلاش می کند و موفقیت افراد دیگر را مانع از موفقیت فردی خود نمی داند. در این رویکرد هدف هر دانش آموز مستقل از سایر اعضاء کلاس است و در نتیجه موفقیت فردی ارزشمند تلقی می شود و عملاً در جمع بودن و لذت از فعالیتهای گروهی در آن تجربه نمی شود(جانسون، 2000)از جمله روش های فعالی که امروزه توجه صاحب نظران تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده و جایگزین مناسبی برای افزایش کیفیت آموزش می باشد، رویکرد یادگیری مشارکتی است(آن ویبژ، 2002).
استفاده از روش یادگیری مشاركتی بعنوان زیر بنای اصلی و بنیادی كه می تواند پایه ای استوار برای دیگر روشهای فعال در درس علوم باشد، حائز اهمیت فراوان خواهد بود. یادگیری مشاركتی زمانی موجب بهبود پیشرفت دانش آموزان می شود كه معلم آنها را در گروههای كوچك قرار دهد و هدفی مشخص برای آنان بیان كند و به این هدف زمانی دست یابند كه همة اعضای گروه با هم به محتوای آموزشی تسلط یابند. به عبارت دیگر اگر این امكان وجود داشته باشد كه یك یا چند نفر در گروه پاسخ را به دست آورند و در اختیار دیگران قرار دهند یا بخش فكری تكلیف گروهی را انجام دهند و دیگران فقط تماشاگر باشند، در این صورت یادگیری مشارکتی رخ نداده است(اسلاوین ، 2004).
حال با توجه به نقش موثر یادگیری مشاركتی در فرایند یادسپاری درس علوم ، در اینكه چه روشی باعث یادسپاری اطلاعات علمی بیشتر و دراز مدت در دانش آموزان می شود و آنها را وادار به فكر كردن می كند ، این تحقیق درصدد است تا بداند میزان یادسپاری اطلاعات علمی دانش آموزان در درس علوم در وضعیت فعلی چگونه است و اینکه روش های یادگیری به روش انفرادی و روش مشارکتی تاثیر معنی داری بر میزان یادسپاری دانش آموزان دارند؟ و اینکه کدامیک از روش های مذکور تاثیر بیشتری بر میزان یادسپاری درس علوم در دانش آموزان دوره ابتدایی پایه ششم شهر پیرانشهر دارد؟
1 – 3 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
با توجه به اینكه هر ساله وقت و هزینههای زیادی توسط وزارت آموزش و پرورش و خانوادهها در جهت یادگیری دانش آموزان صرف میشود ولی مشاهده شده كه یادگیری ضعیف در نتیجه افت تحصیلی در دروس متفاوت و مقاطع مختلف وجود دارد. این موضوع به عنوان یك مشكل، توجه متخصصین تعلیم و تربیت و والدین و برنامه ریزان آموزشی جامعه را به خود معطوف داشته و نظرات گوناگونی در رابطه با علل آن وجود دارد(شعبانی، 1382).
چون وظیفه اصلی و اساسی معلم در تدریس راهنمایی دانش آموزان برای یادگیری است. لذا او باید با استفاده از شیوههای گوناگون در موقعیتهای مختلف، دانش آموزان را فعالانه با مطالب مورد مطالعه و موقعیتهای یادگیری درگیر نماید. مشاركت دانش آموزان در فرایند یادگیری آنقدر مهم است كه بعضی از متخصصین تعلیم و تربیت میزان مشاركت دانش آموزان در فعالیتهای یادگیری را به عنوان ملاكی برای ارزیابی معلمین مطرح نمودهاند.
فلاول (1976) میگوید: امروزه یكی از مشكلات دانش آموزان ما این است كه نمیدانند یك حقیقت را یاد گرفتهاند یا نه؟ نمیدانند كه آیا یك مهارت را كسب كردهاند یا فاقد آن مهارت هستند. دانش آموزان آغازگر و مبتكر فرایند یادگیری نیستند و روشهای سنتی به گونهای آنها را پرورش داده است كه فاقد این توانایی هستند كه در فرآیند یادگیری قسمت اعظم مسئولیت یادگیری را برای دستاوردهایشان به عهده بگیرند اهمیت وضرورت انجام پژوهش حاضر این است كه با روش یادگیری مشارکتی و روش یادگیری انفرادی مشخص شود كه یادسپاری در كدام روش ها بیشتر است، كدام روش ها به آستانه تحریك دانش آموزان در یادسپاری پاسخ می دهد، نیازمندیهای فراگیران را مد نظر دارد، به محتوای كتاب درسی و اهداف آن توجه دارد، كدام الگو می تواند منابعی را در اختیار معلمان قرار دهد، كه اهداف پایانی به شایستگی ها و قابلیت ها و صفات انسانی فراگیران معطوف گردد. و به جای عادت دادن دانش آموزان به اندوختن دانش در حافظه خویش بتوانند مهارت های آموختن، اندیشیدن، كاوشگری و خلاقیت را به آنان بیاموزد.آموزش علوم تجربی همواره، به عنوان یكی از حوزه های مهم آموزشی در نظامهای تعلیم و تربیت قلمداد شده است(هرندی به نقل ازمهرمحمدی، 1379، ص 147).
آموزش علوم، شیوه كسب اطلاعات و به روز كردن و پردازش آن ها است. به عبارت دیگر علاوه بر این كه اطلاعات، فعالیتهای علمی ،ارزشها و فرهنگ اجتماعی را شامل است، راه به دست آوردن اطلاعات، ارزشها و فرهنگ اجتماعی را از طریق انواع فعالیتهای علمی توسط فرد یا با كمك دیگران و با استفاده از یافته های دیگران و سپس آزمایش مجدد برای دستیابی به آن یافته ها شامل می شود. لذا، آموزش علوم علاوه بر علم راه به دست آوردن علم را نیز شامل می شود(هارلن، 1388، ص 147).
اهمیت تجارب یادگیری مشاركتی فراتر از بهبود آموزش، افزایش پیشرفت دانش آموزان و مولدتر كردن كار معلمان است، اگر چه این فعالیتها نیز در جای خود بسیار ارزشمند هستند .همكاری برای انسانها همان قدر اهمیت دارد كه نفس كشیدن. توانایی مشاركت با دیگران، سنگ بنای خانواده های پایدار، موفقیت شغلی، عضویت موفق در گروهها، ارزشها و عقاید مهم، دوستی ها و انجام وظیفه كردن در برابر جامعه است. اگر دانش آموزی نتواند دانش و مهارتهای خود را در تعامل با دیگران به كار برد، دانش و مهارتش برای او هیچ فاید ه ای نخواهند داشت. اگر یك مهندس، منشی، حسابدار معلم یا مكانیك از مهارتهای مشاركتی لازم برای كاربرد دانش و مهارتهای فنی خود در ارتباط با همكاران، خانواده و جامعه و دوستان نتواند بهره مند شوند، تربیت چنین فردی بیهوده خواهد بود. منطقی ترین روش برای تأكید بر كاربرد مهارتهای مشاركتی در موقعیتهای كاری، سازمان دهی بخش اساسی موقعیتهای یادگیری تحصیلی به طور مشاركتی است. در این صورت دانش آموزان با بهره گیری از كار مشاركتی با همكلاسان خود خواهند توانست مهارتها و دانش فنی لازم را در موقعیتهای عملی آتی بیاموزند. هیچ چیز برای یك فرد مهم تر از آموختن به كارگیری دانش خود در تعاملات مشاركتی با دیگران نیست(جانسون و جانسون،1980).
آنچه که تحقیق حاضر و تحقیق های مشابه را در مدارس ابتدایی و بویژه پایه ششم ابتدایی که دوسال از آن می گذرد را ضروری می نمایاند آموختن علوم تجربی همچون سوادآموزی و حساب كردن امری اساسی و ضروری است كه با زندگی روزمره ی ما در ارتباط است و با پیشرفت تكنولوژی اهمیت آن بیشتر شده است. در بین روشهای مختلف آموزش و یادگیری كه توسط متخصصین پیشنهاد گردیده روش یادگیری مشاركتی كه در نیم قرن اخیر مطرح شده موثر تر از سایر روشها به نظر میرسد و از حمایت تحقیقاتی بالایی برخوردار است( اسلاوین، 1995).
دانلود پایان نامه : بررسی تطبیقی مبانی، اصول و شاخصههای اصلی نظریههای مردمسالاری دینی از منظر امام خمینی(ره)و مصباح یزدی و لیبرال دموكراسی از منظرمصطفی ملکیان ومجتهدی شبستری
پنجشنبه 99/10/25
و طرح مسئله
در بحثهای جامعه شناسی سیاسی بخش اصلی مردم هستند و به همین دلیل نحوه اداره و حکومت کردن بر مردم مهم است . ایده آلی ترین شکل حکومتی که امروزه مطرح است ،تحت عنوان دموکراسی نامیده می شود بدون شک مطلوب (همگان) می باشد.
دموکراسی جز لغتهای محبوبی است که اکثر دولتهای امروزی سعی بر آن دارند خود را مدافع آن نشان بدهند.چراجاذبه دموکراسی به یک ویژگی تقریباً عام دولتهای امروزی تبدیل شده است ؟پاسخ را بی گمان می توان تا اندازه ای در جذابیتهای طبیعی آرمانهای دموکراتیک یافت که مژده رهایی ازقیدوبند قدرت مستبدانه را می دهد . دولتهای امروزی نظامی هستند که از وحدت دورنی برخوردارند،کسانی که در چنین دولتهایی حکومت می کنند بجز جلب رضایت فعال اکثریت جمعیت نمی توانند فرمان برانند.آرمانهای دموکراتیک،شیوه ابراز و نیز جلب آن رضایت را ارائه می کنند(گیدنز1373ص 332) و به این دلایل در کشورهای جهان سوم نیز تمایل قابل مشاهده ای در گرایش به دموکراسی به چشم می خورد.
باتوجه به پذیرش جهانی دموکراسی،این تحقیق به جستجوی آن هست که به بررسی تطبیقی دموکراسی ازدو نگاه،یکی دینی واسلامی مصباح یزدی که مدافع نظریه مردم سالاری دینی امام خمینی است و دومی نگاه سکولارملکیان و مجتهدی شبستری که مدافع سکولاریزم اسلامی و لیبرال دموکراسی غربی می باشند.
در این پژوهش بررسی تطبیقی مبانی، اصول و شاخصههای اصلی نظریههای مردمسالاری دینی از منظر امام خمینی(ره)و مصباح یزدی و لیبرال دموكراسی از منظرمصطفی ملکیان ومجتهدی شبستری و متفكرین اصلی آن ، به عنوان مهمترین الگوهای نظری رقیب برای حكومت در جهان معاصر است. این کار در سه گام دنبال میشود: معرفی مؤلفههای اصلی نظریهی لیبرال دموكراسی و معرفی دموکراسی فرهنگی و شاخصه های آن از منظر مصطفی ملکیان، معرفی مؤلفههای اساسی نظریهی مردمسالاری دینی با ارجاع به آرای امام خمینی(ره) و مصباح یزدی ونهایتاً بررسی تطبیقی دو نظریهی سیاسی رقیب از زوایای گوناگون، جهت تشخیص نقاط تلافی و تضاد آنها با یكدیگر.
سئوال ؟اصلی آیا در باب دموکراسی، بین اندیشه دینی اسلامی مصباح واندیشه سکولارملکیان تفاوتی هست؟
پرسش اصلی پژوهش
تشابه و تفاوت در اندیشه سیاسی آیت اله مصباح یزدی و مصطفی ملکیان درباب دموکراسی چگونه است ؟دموکراسی دینی(اسلامی) و سکولاریسم اسلام(لیبرال دموکراسی) نطقه تلاقی و تشابه و تضاد در کجا دارند؟
پرسش فرعی
کارل کوهن ؛کتاب دموکراسی ،هر نظریه دموکراسی باید به این پرسشها پاسخ بدهد؟
1-ماهیت دموکراسی چیست؟ 2- پیش فرض های دموکراسی کدامند؟3 ابزارهای دموکراسی کدامند؟4- شرایط لازم برای کامیابی دموکراسی چیست ؟5- در دفاع از دموکراسی چه دلایلی باید عرضه کرد ؟ 6- چشم انداز های دموکراسی کدام است؟کوهن 1373 ص15،م فریبرزمجیدی چاب اول تهران نشر خوارزمی (دموکراسی)
سوال: 1: ماهیت دموکراسی ؛2. پیش فرض های دموکراسی ؛3. ابزارهای دموکراسی ؛4. شرایط لازم برای کامیابی دموکراسی ؛5.دلایل دفاع از دموکراسی ؛6. چشم اندازهای دموکراسی دینی و لیبرال دموکراسی (دموکراسی در سکولاریسم اسلامی) چیست ؟
بررسی سوابق و ادبیات موضوع «پیشینه موضوع» مرور ادبیات .و آثار این دو و آثار در غرب نوشته شده در 3ص ،مفاهیم اصلی را بیاورید .
در 12ص منظور از دموکراسی در این پایانامه مهم است
هدف پژوهش.
هدف اصلی در این مقاله بررسی تطبیقی مبانی، اصول و شاخصههای اصلی نظریههای مردمسالاری دینی از منظر امام خمینی(ره)و مصباح یزدی و لیبرال دموكراسی از منظرمصطفی ملکیان ومجتهدی شبستری و متفكرین اصلی آن ، به عنوان مهمترین الگوهای نظری رقیب برای حكومت در جهان معاصر است.
پرسش اصلی پژوهش
در بررسی تطبیقی بین دموکراسی که مصباح و امام تحت عنوان دموکراسی اسلامی یا همان دینی مطرح میکنندبا دموکراسی که ملیکیان ومجتهدی شبستری تحت عنوان لیبرال دموکراسی یاهمان سکولاریزم اسلامی مطرح می کنند نقاط تلاقی وتضاد از زوایای گوناگون چگونه تبیین می شود؟
تشابه و تفاوت در اندیشه سیاسی آیت اله مصباح یزدی و مصطفی ملکیان درباب دموکراسی چگونه است ؟(آیاتفاوتی بین اندیشه سیاسی مصباح یزدی و مصطفی ملکیان در باب دموکراسی وجود دارد؟ )
فرضیه ها
احتمالا نگرش ملکیان به دموکراسی مبتنی بر دموکراسی سیاسی- اجتماعی و مشروعیت مردمی و پذیرش ماهوی دموکراسی می باشد ولی نگرش آیت اله مصباح یزدی مبتنی بر دموکراسی اسلامی متعهد و مشروعیت الهی و نگرشی شکلی و یا ابزاری به دموکراسی است
فر ضیه (به نظر میرسد که احتمالا تفاوتی در اندیشه سیاسی مصباح وملکیان در مورد دموکراسی وجود دارد!)
تعاریف نظری و عملیاتی مفاهیم و متغیرها
روش تحقیق و گردآوری داده ها
حدود قلمرو پژوهش
موانع، مشکلات و محدودیتهای تحقیق
سازماندهی پژوهش
متغیر اصلی نظریه امام و متغیر وابسته نظریه مجتهدی و ملکیان(فقط بعدا نگاه کن اشتباه نشده باشد از استاد بپرس)
فصل دوم: مباحث نظری و تئوریک تحقیق ،دموکراسی (چارچوب نظری تحقیق )
الف: دموکراسی در اندیشه غرب (در سده ی بیستم 15ص پوپر. ایزابرلین ، دیوید هیلد. بشیری
ب: دموکراسی در اندیشه اسلامی (امام علامه نائینی ؛ مجتهد تهرانی )
در انتها مدل مناسب دموکراسی و نظریه مادر که باید این دو نظریه با آن مقایسه شوند و تحت بررسی و تطبیق قرار گیرندکه کدام یک یه نظریه مادر نزدیک تر می باشد
(نظریه مورد استفاده در این پژوهش مبتنی بردموکراسی دینی امام خمینی و سکولاریسم اسلامی ملکیان و مجتهد شبستری خواهد بود در این راستا موضوعاتی از قبیل اسلام سیاسی مشروعیت الهی – مردمی ،ماهیت دولت دینی جایگاه مردم ،انتخابات و کارکرد دوگانه دولت دینی مورد بررسی قرار خواهد گرفت) .
فصل سوم
خاستگاههای معرفتی آیت الله مصباح یزدی
الف زندگینامه و آثار
ب مبانی معرفتی ؛هستی شناسی ؛انسان شناسی ،مفهوم سعادت ؛حاکمیت ؛حکومت
فصل چهارم
خاستگاههای معرفتی مصطفی ملکیان
الف زندگینامه و آثار
ب مبانی معرفتی ؛هستی شناسی ؛انسان شناسی ،مفهوم سعادت ؛حاکمیت ؛حکومت
- معرفتی نگاه ملکیان به غرب پذیرشی ولی نگاه مصباح رد گونه می باشد
فصل پنجم
مقایسه تطبیقی دموکراسی در اندیشه مصباح و ملکیان
الف مصباح – دموکراسی عناصر آن
حقوق سیاسی – جایگاه رای مردم =انتخابات – مشروعیت
ب- ملکیان
نتیجه گیری
تشابهات و تمایزات
نتیجه مشخص و مستدل باشد چون واو به واو خوانده می شود
توضیح
اگر نیاز شد جدول
دانلود پایان نامه ارشد : بررسی تطبیقی مفهوم ،اهداف،اصول و روش های تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی و دیوید کار
پنجشنبه 99/10/25
و بیان مساله
مشغولیت های زندگی مکانیکی باعث شد تا انسان از حقیقت وجودی خود دور و به سمت ناکجا آباد طی طریق کند و این مهم به خاطر تغییر در ایدئولوژی های علمی و فلسفی است که بعد از رنسانس توسط دانشمندانی مانند دکارت، بیکن، گالیله و نیوتن و …انجام گرفت. با گسترش ریاضیات و حاکمیت کمیت در تمام علوم درک مفاهیم دینی کمرنگ تر شد، به گونه ای که وجه کمیت فربه و فربه تر گردید و به همان اندازه باور به امر مقدس کم رنگ تر شد، تاحدی که تنها وجه واقعی بعد کمیت و دانش نوین، تنها دانش ریاضی و تجربی شد. سلحشوری (1390) از همین رو رابطه انسان با خودش و خدا قطع شد و همانطور که کار می گوید “اخیرا انقلاب فوق العاده ای از علاقه و کشش در بین مربیان در باب موضوعات معنوی و تربیت معنوی به وجود آمده است ” (1996) و این امر زمینه ساز حضوری دیگر بعد از عصر طلایی یونان و جستار های آنان در باب فضیلت ها توسط سقراط، افلاطون و بویژه ارسطو شد و از طرفی تربیت معنوی با مورد توجه قرار دادن ساحت روحانی انسان برای رویکرد تربیت معنوی که در پیوند با ساحت ربوبی است، باب مناسبی برای گفت و گو در عصر جهانی شدن فرهنگ هاست و میتواند پیروان ادیان توحیدی را به وحدت نظر در تربیت انسان رهنمون سازد.( اشعری، باقری و حسینی،1391)
هنگامی که ماهیت انسان را بررسی می کنیم ، در می یابیم که مهم ترین بعد انسان ، بعد روحی اوست که بیش ترین قدرت و نفوذ را در اعمال و رفتارش دارد زیرا این روح خود قدرتش را از خداوند گرفته است . از آن جایی که ماهیت تمام انسان ها مشترک است ، پس روح در تمام آنها وجود دارد ، اما این قدرت به صورت بالقوه و نهفته است و از راه آموزش (کنترل محسوسات ) می توان بخش هایی از این قدرت را بالفعل کرد . بهترین شکلی که می توان به تمام فعلیت های قدرت های روحی رسید ،دین است . پس می توان گفت که دو نوع معنویت وجود دارد :معنویت غیر دینی که فقط تا حدی می تواند به قدرت های روح از راه کنترل و تهذیب نفس و کم کردن نقش محسوسات که پایین ترین مرحله ی تربیت دینی است (حداکثر به عالم ملکوت) دسترسی یابدو معنویت دینی و بویژه دین اسلام که اگر فرد براساس راهکارهای آن عمل کند می تواند به کمال و فعلیت قدرت های روح و عوالم دیگر مانند عالم جبروت و عالم اسماء الهی برسد .
طرح بازگشت به معنویت در دنیای پست مدرن ،نه تنها الزاما به معنای به رسمیت شناختن ادیان نیست ، بلکه بیشتر به مفهوم تلاش برای پر کردن خلاء معنویت انسانی با معنویت هایی است که مشکلات ادیان تاریخی و سنتی را نداشته باشند.
1-2- اهمیت و ضرورت پژوهش
تربیت انسان کامل همواره به عنوان یک هدف ، آرمان و غایت تربیتی مورد توجه بوده است و کار تعلیم و تربیت در بین همه امور زندگی حساسیت و اهمیت خاصی دارد و پرداختن و مورد توجه واقع شدن آن یک کار مهم ، اساسی و زیر بنایی تلقی می شود . در آغاز هزاره سوم و باتوجه به رویکرد های جهانی شدن انسان با چالش هی چون بحران معنویت ، اخلاق، هویت و بحران محیط زیست و اسارت و بندگی تکنولوژی مواجه است .حال اینکه چگونه می توان انسان امروزی را برای مواجه با این بحران ها و در راس آنها معنویت تجهیز و آماده کرد و بی شک توجه به بعد معنوی تربیت یا همان تربیت معنوی کار بسیار مهم و خطیر نظام آموزش و پرورش است در قدم نخست می بایست معنویت را که یک کلمه قابل بحث و مجادله آمیز است را مورد بررسی قرار داد .
تعریف واژه معنویت [1]ظاهراً کمی دشوار است . شاید این دشواری از آنچه که در قلب معنوی همان چیزی است که ازنظر فطری از آن طفره می رویم و کمی اسرار آمیز است ، نباید ما را شگفت زده کند (رایت ،2000،ص7). این امر از آن جهت است که با پاسخ ها و احساسات عمیق شخصی رابطه دارد و منحصر به فرد است، با وجود این، حیات بخش و پویاست. معنویت از ریشه یونانی و عبری spirit به معنی نفس، باد و روح و لاتین آن spirateبه معنای نفس کشیدن است که تعریف آن در فرهنگ آکسفورد در مقابل ماده قرار می گیرد که در اصل تقابل روح و جسم را نشان می دهد : “به معنای حیات بخشی است که می توان گفت که با این باور که خداوند روح خودش را در بشر دمیده، سازگار است. (روح حیات) معنای قدیمی آن گرایش به تمركز در مذهب دارد و حال آنکه امروزه دارای ابعاد فردی، اجتمایی، شناختی و عاطفی نیز می باشد. (سلحشوری، 1390، ص44 ).
مفهوم معنویت از ارتباط با مهارت های تفکر و تامل و تنها وابسته به ارتباط با خدا،گسترده تر است. (بیگر، 2003، ص16) اگر تربیت را از ریشه (ر ب ب) به معنای اصلاح و تدبیر و سرپرستی کردن، به تمام رساندن و کامل کردن و همچنین از ریشه دیگر آن یعنی (ر ب و ) به معنای رشد و نمو، افزودن و پرورش جسم بدانیم، (باقری ،1390 ، ص52) تربیت معنوی را می توان اینگونه تعریف کرد: کوششی است برای رشد و شکوفایی و رسیدن به یک معنا و حقیقت متعالی.و همچنین تربیت معنوی آموزش برای زندگی است . اگر به بچه ها چگونه زندگی کردن و چگونه عشق ورزیدن را آموخت آنهادر زندگی مادی هنگامی که با فعالیت های منفی از قبیل نفرت ، جنگ ، جنایت و … برخورد می کنند آنها قادر به کنترل اوضاع می باشند . انسان های کامل در چنین چالش های دنیوی عملکرد موفق تری دارند و تربیت معنوی می تواند موفقیت بیشتری ر ا برای انسان ها- فارغ از دین و مذهب – حتی در امور دنیوی تضمین کند.
همچنین مطالعه مفهوم معنویت در دنیای معاصر حکایت می کند که در رویارویی با مفهوم معنویت طیفی از دین باوری تا معنویت باوری فارغ از دین وجود دارد. در یک سوی این طیف ،متفکران دینی قرار دارند که معتقدند اصولا مفهوم معنویت تنها در چارچوب گفتمان دینی معنا پیدا می کند و غیر از ادیان آسمانی (حتی ادیان زمینی) نمی توانند از معنویت – به مفهومی معنادار-سخن به مبان آورند(باغگلی و همکاران، 1392) در سوی دیگر این طیف متفکران سکولار قرار دارند که معنویت را نیاز عاطفی و روانشناختی انسان تلقی می کنند و الزامی به هویت بخشی دینی برای حل نیاز های معنوی نمی بینند . گرایش به سوی معنویت به عنوان گرایش نو در عرصه های تربیتی و فرهنگی به دو دلیل اتفاق افتاده است: نخست آنکه حوزه تربیت بهترین موقعیت و فرصت را برای تبلور معنویت در انسان فراهم می کند، دوم آنکه موضوع معنویت ذاتاً موضوعی تربیتی است. هدف از این پژوهش بررسی اهمیت و جایگاه چالش برانگیز و مغفول تربیت معنوی و سپس بررسی مفهوم و جایگاه تربیت معنوی و رابطه ی آن با دین است از این روست که در این پایان نامه به بررسی تطبیقی مفهوم و اهداف تربیت معنوی علامه محمد حسین طباطبایی به عنوان فیلسوف و دانشمند مسلمان و با دیوید کار که یک فیلسوف تربیتی غربی و صاحب نظر در موضوع اخلاق و تربیت معنوی و استاد دانشگاه ادینبورگ اسکاتلند است ، می پردازیم.
1-3- اهداف پژوهش
الف: هدف کلی
مقایسه کلی( تبیین شباهت ها و تفاوت ها) تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی و دیوید کار ب: اهداف جزئی:
1-مفهوم تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی و دیویدکار.
2-اهداف تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی و دیویدکار.
3-اصول تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی و دیوید کار .
4-روش های تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی و دیوید کار .
1-4- پرسشهای پژوهش
این پژوهش در صدد پاسخگویی به سوال های زیر می باشد:
1-مفهوم تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی و دیویدکار چیست؟
2-اهداف تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی و دیویدکار كدامند؟
3-اصول تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی و دیویدکار كدامند؟
4-روش های تربیت معنوی از دیدگاه علامه طباطبایی و دیویدکار چه می باشد؟
1-5- تعریف مفاهیم و اصطلاحات
تربیت:
تربیت عبارت است از فراهم كردن زمینهها و عوامل براى به فعلیّت رساندن همهاستعدادهاى بالقوّه انسان (تقى پور ظهیر، 1373،ص28).
معنویت:
معنویت نیاز ذاتی(فطری و درونی) انسان برای ارتباط باچیزی فراتر از ماست ،( ویگل فورس به نقل از محمد نژاد و همکاران ،1388،ص98) و همچنین معنویت بیانگر تلاش همیشگی بشر برای پاسخ دادن به چرا های زندگی است (صمدی ،1385). شهیدی معنویت را ناظر براستفاده از قوه ی خلاقیت و کنجکاوی برای یافتن دلایل موجود و مرتبط با زنده ماندن و زندگی کردن دانسته اند . بنابراین آن را برای زندگی فرد لازم و ضروری می داند .(شهیدی ، 1379)
تربیت معنوی[5]
فرایند کمک رسانی و یاری رسانی به متربی برای ایجاد تغییر تدریجی در گستره زمان در یکی از ساحت های بدنی ، روحی و رفتاری که به واسطه عامل انسانی دیگر به منظور دستیابی وی به کمال انسانی و شکوفا سازی استعداد های او یا بازدارندگی و اصلاح صفات و رفتار های او صورت گیرد (اعرافی ،1387،ص27).
1-6-روش پژوهش
این پژوهش یک مطالعه کیفی با روش تطبیقی است که تقریبا به کمک الگوی بردی انجام شده است. الگوی بردی شامل چهار مرحله ی توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه است. (یمینی، 1389،ص31) که از طریق فیش برداری و یادداشت برداری ابتدا اطلاعات و داده های لازم گردآوری و سپس به تفسیر داده ها پرداخته می شود. در مرحله ی بعد، داده های گردآوری شده جهت ایجاد چهارچوبی برای مقایسه ی شباهت ها و تفاوت ها، طبقه بندی و خلاصه می شوند. آنگاه تشابهات و تفاوت ها مورد بررسی قرار گرفته و با توجه به آن ها به پرسش های پژوهش پاسخ داده می شود.