دانلود پایان نامه:نسبت قبح اخلاقی با ارزش زیباشناختی فیلم از منظر اخلاق‌گرایی میانه‌رو

1ـ1ـ طرح مسأله

نسبت «اخلاق»[1] با «زیباشناسی»[2] * در میان فیلسوفان، همچون دیگر اندیشمندان علوم انسانی، همواره با تفاوت دیدگاه همراه بوده است و جریان‌های مختلفی در باب این مسأله شکل گرفته است. در برخی از هنرها همچون فیلم، مسأله‌ی نسبت اخلاق با هنر در حادترین درجه‌ی خود مطرح می‌شود. در جامعه‌ی مدرن تأثیرات محتمل فیلم بر جامعه، از تأثیرات محتمل هنرهای دیگر بیشتر است. دلیل این امر را

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 باید در تعداد مخاطب سینما در مقایسه با مخاطبان دیگر هنرها جست‌وجو کرد و باید به این امر نیز عنایت داشت که فیلم دو حس بینایی و شنوایی را همزمان مشغول می‌کند و همین امر سبب درگیر شدن بیشتر با فیلم نسبت به دیگر آثار هنری می‌شود.[3] تجربه‌ی صد ساله‌ی سینما نیز این امر را به خوبی نشان می‌دهد که مخاطبان به چه اندازه از سینما تأثیر می‌پذیرند و فیلم‌ها چه نقشی در شکل‌گیری گرایش و کنش آن‌ها موثر است.

ضرورت پژوهش در این زمینه را زمانی می‌توان به خوبی درک کرد که نگاهی به نزاع‌ها و بحث‌های مطرح شده نسبت به مضامین غیراخلاقی حاکم بر برخی از فیلم‌ها همچون «آخرین تانگو در پاریس»[4] (1972)، «کشتار با اره برقی در تگزاس»[5] (1974) و «قاتلان بالفطره»[6] (1994) داشت و یا جریان نزاع‌های مرتبط با فیلم‌های سینمایی در ایران که نمونه‌ای از آن را می‌توان نسبت به اکران پنج فیلم «من مادر هستم»، «زندگی خصوصی»، «من همسرش هستم»، «پل چوبی» و «برف روی کاج‌ها» (1390) در سال 1391 دنبال کرد.

از منظر فلسفی در وهله‌ی نخست ممکن است اخلاق و زیباشناسی دو حوزه‌ی کاملاً جدا تصور شوند، اما ارتباط زیباشناسی و اخلاق زمانی بهتر آشکار می‌شود که ملاحظه می‌کنیم ارزیابی اخلاقی و هنری از مفاهیم مشترکی همچون «خوب» و «بد» و «ارزشمند» و «بی‌ارزش» سود می‌جویند و هر دو در شاخه‌ای به نام «نظریه‌ی ارزش»[7] یا «ارزش‌شناسی»[8] جای می‌گیرند. از سوی دیگر همین امر می‌تواند وجه تمایز هم باشد، زیرا جایگاه ارزیابی و قضاوت[9] در این دو با یکدیگر متفاوت است و قضاوت در اخلاق امری تردیدناپذیر و در هنر در خور تردید و حتی ناممکن شمرده شده است.[10] اما در هر حال از دوران یونان باستان تاکنون، نوعی جریان فلسفی قایل بدان بوده است که میان کیفیت اخلاقی آثار هنری و ارزش زیباشناختی[11] آن‌ها پیوندی نزدیک و متقابل برقرار است. در این میان، گروهی به نوعی از نسبت میان هنر و اخلاق قائل‌اند که تمام ارزش‌های هنری را نادیده می‌گیرند. این دیدگاه خریدار چندانی نداشته است، اما نوع پیچیده‌تر آن که کیفیت اخلاقی را فقط یکی از ملاک‌های قضاوت آثار هنری قلمداد می‌کند، بسیار تأثیرگذار بوده است. چنان‌که می‌توان گفت تفکر انتقادی و زیباشناختی از دوران رنسانس تا عصر روشنگری و در دنباله تا عصر ویکتوریا عمدتاً تبلور این اندیشه بوده است. در این میان دیدگاه دیگری در ارتباط میان اخلاق و هنر وجود دارد که «اخلاق‌گرایی میانه‌رو»[12] یا «اخلاق‌گرایی معتدل» خوانده می‌شود و مدعی است که دیدگاهی فاقد اشکالات پیشینیان در این حوزه را بیان می‌دارد. در کنار این دو جریان اخلاق‌گرا، جریان‌های «خودآیینی‌گرایی»[13] یا «زیباگرایی»[14] و «نااخلاق‌گرایی»[15] نیز وجود دارند. در این پژوهش با اشاره‌ای به جریان‌های دیگر، پرسش پژوهش از منظر اخلاق‌گرایی میانه‌رو تحلیل خواهد شد.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.