موضوع: "بدون موضوع"

دانلود پایان نامه ارشد: براهین اثبات خدا از دیدگاه شیخ اشراق و لایب نیتس

در طول تاریخ مسأله خداوند و اعتقاد به یک وجود اعلی جهت ارضاء غریزه پرستش توسط انسان ها همواره مورد توجه بوده است و همین امر باعث شده که انسانها با کمک عقل و استفاده از براهین به اثبات و تبیین وجود این موجود متعالی و مافوق طبیعت بپردازند و از این طریق بتوانند به بحث وجود خدا که همواره دغدغه بشریت بوده و هست پاسخی محکم و استوار داده باشند.

در این تحقیق سعی بر آن است که به بررسی موضوع خداوند در فلسفه که یک خاستگاهش غرب می باشد و دیگری در سرزمین های اسلامی طلوع کرده و پرداخته شود و تا حد امکان این دو فلسفه از این موضوع مورد بحث و بررسی و تطبیق قرار گیرد و به سوالاتی از قبیل این که چه صفاتی برای خداوند در این دو فلسفه مطرح می شود و چه براهینی برای اثبات خداوند از دیدگاه سهروردی و لایب نیتس مطرح می شود؟ وجه تشابه و تمایز صفات و افعال و براهین اثبات وجود خداوند از نظر این دو فیلسوف چیست؟در این تحقیق با توجه به بررسی و بحث در موضوعات مطرح شده در بحث خداوند در دو فلسفه سهروردی و لایب نیتس، سعی در پاسخگویی به این سوالات بوده است و بیان شیخ اشراق و لایب نیتس دو حکیم مسلمان موضوع براهین اثبات وجود خدا، برهان حرکت و… مشابه می باشد و در بعضی موارد اختلاف دارند. همچنین در موضوع افعال خداوند و صفات خداوند هر دو حکیم وجوه تشابه زیادی با هم دارند.

به امید اینکه در جهت بررسی و تطبیق نظریات این دو بزرگوار قدمی کوچک برداشته باشیم.

اهمیت موضوع

 

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 

از آنجا که وجود خداوند به عنوان موجود اعلی و مافوق بشر در آغاز تاریخ و ابتدای وجود بشر به علت وجود غریزه پرستش همواره فکر و ذهن انسان را مشغول داشته، همواره این سوال برای او مطرح بوده است که آیا خداوند به عنوان موجودی شایستة پرستش حقیقتاً وجود دارد؟ آیا عقل بشری می تواند وجود آن را اثبات کند؟ در این صورت او چه صفاتی خواهد داشت؟ همچنین پرسشهای دیگری مطرح می شود که پاسخگویی به آنها همواره دغدغه انسان بوده است، زیرا در صورت اثبات وجود خداوند مسئله پرستش و غایتمندی زندگی انسان مطرح می شود، همچنین در زمینه اخلاقی و با اعتقاد و ایمان داشتن به یک موجود برتر همواره درصدد سنجش افعال و اعمال خود و قیاس آن با غیر مطلق خواهد بود.

به همین دلیل چون در این مسأله با توجه به تأثیر عمیق آن در حیات بشری بسیار مهم می باشد توجه پژوهشگر را به خود جلب نمود، مخصوصاً بعد از مطالعه کتب مختلف در زمینه فلسفه اسلامی و از جمله شیخ اشراق به این مسأله و پردازش آن در بیان فیلسوفان غربی از جمله لایب نیتس درصدد برآمدم تا بتوانم بحث اثبات وجود خداوند از دو دیدگاه شیخ اشراق و لایب نیتس را مورد دقت و بررسی قرار داده و به بررسی و تطبیق بحث های مطرح شده میان این دو فیلسوف بپردازم.

سوالات تحقیق

در این پژوهش به دنبال دستیابی به پاسخ این سوالات بوده ایم:

1- سهروردی از چه براهینی در اثبات وجود خداوند استفاده می کند؟

2- صفات خداوند از نظر او چه صفاتی است؟

3- افعال خداوند در زمینه آفرینش چگونه افعالی است؟:

4- لایب نیتس جهت اثبات وجود خداوند از چه براهینی استفاده می کند؟

5- صفات خداوند از نظر او چه صفاتی است؟

6- و در نهایت به این پاسخ برسیم که: چه نقاط اشتراک و افتراقی بین دیدگاههای این دو فیلسوف وجود دارد؟

فرضیه های تحقیق:

سهروردی و لایب نیتس هر دو به وجود خدای واحد معتقدند. شیخ اشراق در اثبات وجود خداوند از براهینی چون برهان حرکت و علیت استفاده می کند، همچنین لایب نیتس از براهینی چون برهان حرکت و هماهنگی پیشین بنیاد و برهان وجودی استفاده می کند که در برهان حرکت میان دو فیلسوف اشتراک نظر وجود دارد. همچنین صفات خداوند از دیدگاه سهروردی و لایب نیتس دارای نقاط مشترک فراوانی است.و اینکه هر دو قائل به وجود عنوانی چون نور و مناد هستند.

اهداف تحقیق

دست یابی به پاسخ هایی در خصوص پرسشهایی از قبیل:

سهروردی در اثبات وجود خداوند با عنوان نورالانوار از چه براهینی استفاده می کند؟ صفات نورالانوار چه صفاتی هستند؟ افعال نورالانوار در آفرینش چه هستند؟ و همین طور لایب نیتس در اثبات وجود خداوند با نام مناد از چه براهینی استفاده می کند؟ صفات مناد از نظر او چه صفاتی هستند؟ افعال مناد چیست؟ و اینکه چه مقایسه و بررسی ای می توان در مورد دیدگاه هر دو فیلسوف در زمینه اثبات وجود خداوند، صفات و افعال او داشت؟

واژگان کلیدی

سهروردی- لایب نیتس- وجود خداوند- اثبات خداوند- صفات خداوند- نور- مناد

 

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

 

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

 

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

 

 با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

 

موجود است

دانلود پایان نامه ارشد: بررسی تطبیقی غایت حیات انسان از دیدگاه فارابی و علامه طباطبایی

، طرح تفصیلی تحقیق، تاریخچه، زندگی نامه و معنا شناسی كلمات كلیدی تحقیق می باشد، كه در بحث تاریخچه مروری خواهد شد بر نظریات فیلسوفان در ادیان باستان، یونان باستان، قرون وسطی، دوران مدرن و در نهایت نظریات فیلسوفان مسلمان در مورد غایت حیات انسان و این كه آن ها غایت حیات انسان را در چه چیز می دانستند.

در ادامه پرداخته می شود به زندگی نامه دو فیلسوف بزرگوار، فارابی و علامه طباطبایی و در آخر كلمات كلیدی مثل غایت، حیات و انسان از نظر مفهومی و اصطلاحی مورد بررسی قرار می گیرد.

فصل دوم: تحت عنوان انسان شناسی قرار گرفته كه در این فصل دیدگاه هر دو فیلسوف در زمینه ی چیستی و حقیقت انسان، نفس و

 

پایان نامه

 قوای آن و حالات انسان مورد بررسی قرار گرفته و در پایان فصل نیز مقایسه ای می شود بین نظرات این دو فیلسوف و وجوه اشتراك و امتیاز آن بیان می شود.

فصل سوم: در این فصل دیدگاه هر دو فیلسوف در زمینه ی غایت شناسی بیان شده كه در ابتدا نظر فارابی در زمینه ی هدف آفرینش انسان، غایت تعقلات و فعالیت های ارادی انسان، غایت عقل فعال، غایت حیات در مدینه های مورد نظر فارابی و غایت حقیقی حیات انسان، مورد بحث قرار گرفته و بعد هم نظر علامه طباطبایی در مورد هدف آفرینش انسان، غایت حیات در جوامع متمدن و جوامع غیر دینی، هدف حیات انسان از نظر قرآن و اسلام و همچنین غایت حقیقی حیات انسان بررسی شده و در نهایت مقایسه ای بین نظریات این دو فیلسوف صورت گرفته است.

فصل چهارم: با توجه به این كه در نهایت هر دو فیلسوف در این مسأله اتفاق نظر دارند كه غایت حقیقی حیات انسان، سعادت است، به این مسأله در این فصل پرداخته شده و نظریات هر دو فیلسوف در زمینه ی تعریف سعادت و ویژگی های آن، عوامل مؤثر در رسیدن به سعادت، راه های كسب آن و همچنین موانع رسیدن به سعادت بیان شده و در پایان نظریات هر دو فیلسوف با هم مقایسه شده و وجوه اشتراك و امتیاز آن بیان می شود.

 

1. طرح تفصیلی تحقیق

 

1-1. بیان مسأله

انسان موجودی است متفكر و سؤال هایی نسبت به چیزهای مختلف از جمله حیات خود دارد. یكی از مهم ترین سؤالاتی كه از دیر باز ذهن انسان را به خود مشغول كرده، این است كه معنای زندگی چیست؟ و انسان چه جایگاهی در عالم هستی دارد؟ و این كه چه هدفی در زندگی باید داشته باشد؟ كه هر انسانی در هر عصر و دوره باید به این سؤال اساسی پاسخ بدهد.

پاسخ به این سؤالات با توجه به دین مبین اسلام و هم چنین اندیشمندان بزرگ عالم اسلام دارای اهمیت است.

مسأله ی ما در این تحقیق، بررسی غایت حیات انسان از دیدگاه دو اندیشمند بزرگ، فارابی و علامه طباطبایی می باشد كه در این نوشتار به آن می پردازیم.

 

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

 

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

 

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

 

 با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

 

موجود است

دانلود پایان نامه ارشد: بررسی ضرورت و امکان آموزش فلسفه به دانشجویان غیر علوم انسانی دانشگاه ها

. 81

5-2 یافته های مرحله دوم. 82

5-3 یافته های پژوهش مبتنی بر آموزش فلسفه به دانشجویان غیر علوم انسانی.. 83

5-4 بحث در نتایج.. 84

5-4-1 بعد اول: تعریف و تبیین نقش استاد. 84

5-4-2 بعد دوم: بازتعریف مفهوم دانشگاه 88

5-4-3 بعد سوم: نقش محوری دانشجو(یادگیرنده فعال) 90

5-4-4 بعد چهارم: جایگاه برنامه درسی(محتوا و روش) آموزش عالی.. 93

5-4-5 بعد پنجم: ارزش یابی فلسفه ورزانه. 96

5-5 آموزش فلسفه به دانشجویان غیر علوم انسانی: بازبینی مدل استادپروری.. 100

5-5-1 شمای کلی مقوله ها 100

5-6 محدودیت های پژوهش… 104

5-7 پیشنهاد های پژوهشی.. 104

 

فهرست جدول ها

عنوان                                                                                                     صفحه

جدول 3-1: مشخصات نمونه(متخصصین فن)…………………………………………………………………….56

جدول5-1: چارچوب نظری تدوین شده برای آموزش فلسفه…………………………………………….     100

 

فهرست شکل‌ها

عنوان                                                                                                                              صفحه

شکل ‏2‑1: فرایند پیچیده تفکر از باربارا کالدول(1999) 22

شکل ‏2‑2: ویژگی 5 گانه بزرگسالی.. 47

شکل ‏2‑3: ساختارانجام پژوهش… 54

شکل 5-1:شمای کلی مقوله ها…………………………………………………………………………………… 102

 

  • فصل1 معرفی پژوهش

 

  • بیان مساله

واژه فلسفه در معانی متعدد و گوناگونی به کار برده می شود. از جمله معانی فلسفه، ارزش یابی آن چه در زندگی برای شخص مهم است،

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 در نظر گرفت(پاپکین و استرول، 1370). پرداختن به این موضوع که فلسفه امری طبیعی و گریز ناپذیر برای انسان در طول تاریخ بوده است حرفی گزاف نیست. بررسی های تاریخی فلسفه این نیاز درونی را گوشزد کرده و ما را متوجه گمشده تاریخی انسان ها می نماید. (نقیب زاده، 1387: 120). لذا، آموزش فلسفه برای همه انسان ها هم لازم و هم امری طبیعی است، این امر سبب می شود که ما همواره در جستجوی چهارچوبی جامع برای آن باشیم تا بتوانیم یافته های جداگانه خود را در اندرون آن معنایی کلی بدهیم. فلسفه نه تنها مانند هنر، علم و تاریخ شاخه ای از معرفت به شمار می رود، بلکه در واقع، مواد مذکور را از جهت حدود نظری آنها در بر می گیرد و در جستجوی ایجاد پیوند هایی میان آنهاست. به عبارتی باید گفت: «کوشش فلسفه بر این است که در کل قلمرو تجربه، پیوستگی برقرار کند.» (نلر، 1387: 15). در طول تاریخ، فلسفه همواره دستخوش دگرگونی هایی شده است، تا جایی که هم آن را مخصوص طبقه ای خاص معرفی کرده اند و هم اینکه نگاه های جزمی و بیگانه وارد آن شده است، طوری که فیلسوفان قرن هفدهم مسلما بر آن بودند که انقطاع و فاصله ای میان سنت های فلسفی گذشته و آنچه خود درصدد پرداختن به آن بودند وجود دارد. اگر برای مدت مدیدی آراء فیلسوفان دوره رنسانس و دوره مابعد آن به همان صورتی که می نمود پذیرفته می شد، این امر تاحدی ناشی از عقیده راسخ بود که در قرن وسطی واقعا چیزی که شایسته نام فلسفه باشد وجود نداشت. شعله تفکر فلسفی خلاق و مستقل، که در یونان باستان آنچنان فروزان بود، عملا تا احیای آن در دوره رنسانس و تجدید عظمت آن در قرن هفدهم به خاموشی گراییده بود. (کاپلستون، 1386: 11)

اما تخصصی شدن فلسفه و یا محدود شدن معنای آن به نوعی خاص از فعالیت و یا نوعی خاص از محتوا سبب شده تا کم کم همه نتوانند با فلسفه رابطه برقرار نمایند و به تعبیری به یک کالای لوکس تبدیل شده است که تنها بعضی باید به سراغ آن بروند. این موضوع به حدی قابل توجه است که یکی از بزرگترین فلاسفه بریتانیایی چنین گفته است: «فلسفه دقیقا با موضوعات و پدیده های مورد علاقه عموم افراد خردمند و فرهیخته مربوط است و در صورتی که تنها تعدادی از اشخاص حرفه ای و متخصص قادر به فهم آنچه گفته می شود باشند. از ارزش و اعتبار فلسفه کاسته خواهد شد.» می توان گفت شایع ترین عاملی که سبب انحراف مدرسین فلسفه از سنت فلسفه ورزی می شود، این است که آنان بین تاریخ فلسفه و فعالیت فلسفی، تمایزی قائل نمی شدند. (اسمیت، 1377: 41)

برای رسیدن به سخنی دقیق برای جلوگیری از ایجاد شکاف بین فلسفه و نیاز انسانی و ضرورت فهم همگانی آن، بایستی به پرسش درباره ذات، مقصد و خاستگاه فلسفه به عنوان پرسش مبتلابهی که همواره فیلسوفان و پیروان دبستان های گوناگون در طول زمان پاسخ هایی برای آن داشته اند، بپردازیم. برای نمونه افلاطون فلسفه را در یک معنی کوششی برای رسیدن به روشنایی بودن، می داند و آن را روبروی سفسطه می گذارد … یا پیروان دبستان تحلیل منطقی مانند برتراند راسل، کار فلسفه را روشنگری مفهوم ها از راه تحلیل آن ها می داند. (نقیب زاده، 1389: 9)

با توجه به تاکید فیلسوفان معاصری چون لیپمن مبنی بر آموزش فلسفه از دوران کودکی، مساله آموزش فلسفه در بزرگسالی نمود و قوت بیشتری می یابد و توجه به آن را جدی تر می کند. اهمیت این مساله به حدی است که نقیب زاده در کتاب گفتارهایی در فلسفه و فلسفه تربیت می گوید: «بدین سان، اگر تاکید عرفان و تربیت عرفانی بر پالایش است و رهایی از بندگی تمایلات، نقش تربیتی فلسفه در پرورش خرد است و گشودن افق های تازه. اهمیت خرد- که بزرگ مرد فرهنگ ایران، فردوسی، آن را چشم جان نامیده- چندان و چنان است که اگر فروگذار شود، حتی معنوی ترین جلوه فرهنگ انسانی یعنی عرفان نیز می تواند، چنان که در یورش مغولان دیده شد، چون دستاویزی برای بی عملی، به کار گرفته شود.»(نقیب زاده، 1391: 120). باقری نیز برای آموزش فلسفه سه رویکرد قائل است، رویکرد اول مخالف با حضور فلسفه به عنوان یک نظام و یا یک فرایند روشنگر می باشد. در دیدگاه دوم که موافق با حضور فلسفه می باشد، اما نکته در خور توجه این است که بایستی با نگاهی افراط به پذیرش یک نظام فلسفی یا رویکرد اقدام نموده این سبب می شود زمینه های نقد و بررسی محدود گردد. اما سومین رویکرد، رویکرد مورد پذیرش این پژوهش، استفاده از فلسفه چون روش و ساختار می باشد. رویکردی که در آن استفاده روشی از فلسفه مد نظر می باشد نه لزوما محتوایی. (باقری، 1389: 27- 29).

مساله ی قرار گرفتن علم تجربی در مقابل فلسفه و رقیب پنداشتن آن نیز سبب شده که تصور جمع کردن آن ها و استفاده متقابل علم و فلسفه از یکدیگر ممتنع به نظر آید. این امر بیش از پیش در نو رهپویان عرصه کسب علم و یا فلسفه نمود بیشتری داشته است. امروزه در زبان پارسی و عربی کلمه ی علم به دو معنای متفاوت به کار برده می شود و غفلت از این دو نوع کاربرد اغلب به مغالطاتی عظیم انجامیده است. معنای اصلی و نخستین علم، دانستن در برابر ندانستن است. به همه دانستنی ها صرف نظر از نوع آن ها علم گویند و عالم کسی را می گویند که جاهل نیست. کلمه ی علم در معنای دوم منحصرا به دانستنی هایی اطلاق می شود که تجربه مستقیم حسی در داوری یا گردآوری شان دخیل باشد. علم در این جا در برابر جهل قرار نمی گیرد بلکه در برابر همه دانستنی هایی قرار می گیرد که آزمون پذیر نیستند.(سروش، 1388: 1-2)

نالس نیز معتقـد است ‌که بـه منظـور ایجـاد تحـولات اجتماعی، مربیـان تعـلیم و تربیت بایـد دربارة نقش خود دوباره فکرکنند و فعالیت های خود را بر آموزش مهارت ها و روش هایی متمرکز سازند که شاگردان برای تحقیـق مستقل بدان احتیاج دارند. (مایـرز، 1374: 7 ). بنابراین فلسفه به معنای تفکر و درست اندیشی را می توان پیش نیاز هر گونه آموزش برای تربیت محققان، دانشمندان و حتی انسان های مستقل در جامعه دانست.

از سوی دیگر، ارتباط آموزش عالی با نیازهای كشورها به نیروی انسانی متخصص امری بسیار واضح و حیاتی است به خصوص در كشورهای در حال توسعه كه نیازهای نیروی انسانی با سرعت و شدت قابل توجهی تغییر می كند.آموزش عالی یکی از ارکان مؤثر در تحقق سیاست های توسعه پایدار محسوب می شود. از جمله کارکردهای اصلی آموزش عالی به عنوان یک رکن در جامعه تربیت نیروی انسانی متخصص است. بطور کلی، اهداف عمده آموزش عالی را می توان در چهار محور متصور شد:1. کمک به تحقق اهداف اجتماعی از طریق ایجاد فرصت های برابر آموزش عالی 2.برآوردن تقاضای اجتماعی برای آموزش عالی،پرورش تواناییهای شهروندان وتسهیل یادگیری مادام العمر3. پرورش نیروی انسانی متخصص مورد نیاز کشور4. توسعه مرزهای تخصص مورد نیاز کشور(سرمد و دیگران، 1374).

پس از فهم تعریفی مورد پذیرش از فلسفه این سوال مطرح می شود که آموزش فلسفه به مثابه تعریفی که پذیرفته ایم به چه میزان ضرورت دارد و تا چه حد ممکن است؟ الزامات و زمینه های فرهنگی، ساختار های زبانی و الگوهای صحیح و متناسب برنامه درسی به نوبه خود در تحقق عملی برنامه درسی آموزش فلسفه در محدوه آموزش عالی چگونه کمک می نمایند. پژوهش های صورت پذیرفته درباره ی آموزش فلسفه، بیشتر معطوف به “آموزش فلسفه به کودکان” است. از دلایل قوت گرفتن رویکرد تاکید بر آموزش فلسفه به کودکان نسبت به گروه های سنی  دیگر نظیر آموزش فلسفه بر دانشجویان، می توان به میزان زیاد تالیفات و ترجمه ها، پژوهش ها، سمینارها …. صورت گرفته در زمینه آموزش فلسفه برای کودکان در داخل کشورمان، و اثرگذاری و نتیجه بخشی بیش تر آن باید دانست. درباره ی پژوهش در موضوع آموزش فلسفه در آموزش عالی در کشورمان تا به حال پژوهش خاصی صورت نپذیرفته است . این پژوهش در نظر دارد که  ضرورت پرداختن به آموزش فلسفه و شرایط امکان آن را در دانشگاه بررسی نموده و به این مساله پاسخ دهد که ضرورت و امکان سنجی آموزش فلسفه در دانشگاه به چه شکل قابلیت اجرایی می باشد؟

  • اهمیت و ضرورت تحقیق

یکی از مهمترین اهداف و مقاصد آموزش عالی در ایران، تربیت و توسعه منابع انسانی به معنی افزایش توانمندیهای انسانی متخصص و بهره گیری حداکثر از دانش و مهارت آنان درجهت رشد و اعتلای کشور است.نظام آموزش عالی نقشی تعیین کننده در ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضای نیازهای اجتماعی و اقتصادی دارد. وابستگی بخش های مختلف اقتصادی و اجتماعی کشور به بخش آموزش عالی از نظر تربیت و تامین نیروی انسانی متخصص، برنامه ریزی در این بخش را از حساسیت خاصی برخوردار ساخته است، به طوری که نحوهء برنامه ریزی در بخشهای دیگر متاثر از برنامه ریزی در این بخش است(حیدری ،1383).

بررسی و مطالعه ی گذشته ی “آموزش عالی” به عنوان منبع فیاض و الهام بخش نهاد آموزش که سرچشمه ی  همه ی کمالات بشری است و در طول تاریخ پرفراز نشیب خود، به ویژه در دوران طلایی فرهنگ و تمدن اسلامی، با الهام از منبع پر نور الهی و نمود های مادی و معنوی آن، از طریق تربیت دانشمندان و نخبگان بزرگ مسلمان به تاثیرگذاری پرداخته، از اهمیت ویژه ای برای بهره گیری در  دوران معاصر برخوردار  است(چیت سازیان، 1387).     .

 

  • حوزه نظری:
  1. یافته های این پژوهش به توسعه ادبیات پژوهشی در حوزه فلسفه تعلیم و تربیت منجر خواهد شد
  2. طرح و ایده نو در زمینه رشد و توسعه آموزش فلسفه خصوصا در آموزش عالی
  3. توجه عمیق به ضرورت ها و نیازمندی های آموزش عالی از بابت آموزش فلسفه

 

  • حوزه کاربردی:
  1. برنامه ریزان درسی، طراحان و سیاست گذاران آموزشی می توانند از یافته های این پژوهش، برنامه درسی متناسب با نیازمندی های آموزش عالی ارائه دهند
  2. یافته های این پژوهش می تواند مورد استفاده صاحب نظران حوزه فلسفه تعلیم وتربیت، فلسفه علم، اساتید و هیئت علمی رشته های غیر علوم انسانی خصوصا علوم پایه و برنامه ریزان درس فلسه در آموزش عالی قرار بگبرد.
  3. از نتایج این تحقیق می توان در پژوهش های مرتبط با رابطه فلسفه و علم استفاده نمود و سود برد.
  4. ارائه آیین نامه یا طرح درس برای نهاد های فرهنگی دانشگاه و جامعه از باب رشد نگرش فلسفی جوانان.
  5. نهاد های دانشگاه می تواند با برگزاری کرسی های آزاد اندیشی به بررسی و نقد نتایج این پژوهش و موضوع های مرتبط اش مبادرت ورزد.

تابه حال مقالات و کتاب های مختلفی در  زمینه آموزش و نهاد های آن در  تاریخ مسلمانان ارائه شده است که هر  کدام جنبه هایی از آن را بررسی کرده و در جای  خود ارزشمند و قابل بهره برداری اند ، لکن جای پژوهشی که ضمن پرداختن به جنبه های ضرورت و امکان آموزش فلسفه برای دانشجویان در  کشور  ما احساس  می  شود.

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

 

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

 

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

 

 با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

 

موجود است

دانلود پایان نامه ارشد: بررسی مسأله این‌همانی شخصی بر اساس مبانی ملاصدرا

                                                                    

این‌همانی فردی  یا هویت شخصی معادل واژه‌ی personal Identity  ، یکی از مسائل اصلی مورد بحث در فلسفه نفس است. سؤال  از اصل و ماهیت انسان و این‌ که چه عاملی باعث می‌شود فرد از تولد تا زمان مرگش یک شخص باقی بماند و چگونگی  تشخیص این استمرار از مباحث  مطرح در مسأله این‌همانی شخصی است. سؤال اصلی در این‌همانی شخصی  این  است که، دلیل منطقی و شرایط کافی برای اینکه فرد P2 در زمان T2 همان شخصP1 در زمان T1 باشد چیست؟ سؤال  دیگر این است که با چه شواهد ظاهری یا تجربی و یا احیاناً غیرتجربی ما می‌توانیم حکم به این‌همانی شخصی بدهیم؟[1] به چه دلیل، ما همان انسان ده سال قبل هستیم؟ چه دلیلی برای  اثبات این ادعا داریم؟ عامل حفظ این وحدت در وجود ما چیست؟

از هنگام تولد تاکنون ظاهر بدن ما و حتی بسیاری از سلول‌های بدن ما تغییر کرده است، اما ما باز هم خود را همان فرد گذشته می‌دانیم. ممکن است در این میان بدن ما دچار تغییرات اساسی هم شده باشد: به‌عنوان مثال دست یا پای ما قطع شده باشد، آیا با وجود این تغییرات، ما هنوز همان فرد گذشته هستیم و این‌همانی ما حفظ شده است یا این‌که باید بگوییم ما تنها شبیه به فرد گذشته هستیم. این امر مسلم است که به لحاظ بدنی و ظاهری با فرد گذشته دارای این‌همانی نیستیم، اما آیا این گونه تغییرات باعث می‌شود که ما فرد دیگری باشیم؟ این سؤالات هرچند ساده به نظر می‌رسند ، اما سال های  متمادی ذهن فیلسوفان نفس را به خود مشغول داشته است. سؤال  از

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 این‌همانی فردی و چیستی آن و چگونگی استمرار آن از جمله پرسش‌های اساسی و رایج در فلسفه نفس یا ذهن است. فیلسوفان ذهن پاسخ‌های متفاوتی به این گونه سؤالات داده‌اند ، اما آن چه مسلم است  چگونگی دیدگاه آنان در باب حقیقت انسان تأثیر مستقیمی بر تبیین آنان از مسأله ی این‌همانی دارد؛ به‌عنوان مثال: تجربه‌گرایان و کسانی که حقیقت انسان را تنها به یک جوهر مادی تحویل می‌برند، عامل حفظ هویت فردی انسان را بدن مادی یا یکی از اجزای آن نظیر: مغز نسبت داده‌اند ، اما در مقابل کسانی که حقیقت انسان را جوهری غیرمادی می‌دانند این استمرار را در نتیجه ی استمرار یک جوهر غیرمادی یا همان نفس تلقی  می‌کنند به گونه ای که برخی مانند ابن سینا و دکارت تمام حقیقت و این‌همانی انسان را چه در حیات دنیوی و هم در حیات اخروی بر اساس همین نفس مجرد تبیین می کنند ، اما دوگانه انگارانی مانند: ملاصدرا با دیدگاه ویژه خود در باب رابطه نفس و بدن این همانی انسان را در پرتو نفس و بدن هر دو ممکن می سازد.

در مقابلِ دیدگاه قائلان به این‌همانی شخصی، بعضی فیلسوفان استمرار هویت فردی یا وجود یک خود مستمر را نوعی توهم به شمار آورده‌اند. از نظر آنان این تنها یک تخیل است که ما فکر می‌کنیم، انسانی را که اکنون می‌بینیم همان انسان چند لحظه قبل یا  انسان چند سال پیش است؛ درست مانند خانه‌ای که ما در مورد آن بگوییم این خانه همان خانه پنجاه سال قبل است. از نظر آنان ما هر لحظه با انسانی جدید یا خانه‌ای جدید مواجه هستیم که تنها شبیه به آن انسان گذشته یا خانه گذشته است. این خطای ذهن انسان است که با مشاهده این تصاویر مستمر و شبیه به هم، چنین وحدتی را  توهم می‌کند.

نکته‌ی قابل توجه این است که مسأله ی هویت شخصی، تنها دغدغه‌ی فیلسوفان ذهن نیست بلکه، این بحث ارتباط تنگاتنگی با سایر حوزه‌های علم نظیر: علم اخلاق، حقوق و کلام دارد. با اعتقاد به وجود یک خود مستمر در وجود انسان است که می‌توان انسان‌ها را به لحاظ اخلاقی و حقوقی مسئول کارهای گذشته‌شان دانست؛ باور به چنین استمراری موجب  مجازات مجرم حتی پس از سالیان دراز می‌شود. هم‌چنین مسأله ی هویت شخصی در مباحثی مانند: جاودانگی، چگونگی حیات پس از مرگ، عذاب و پاداش نقش اساسی ایفا می‌کند، بدون  بیان دقیق چگونگی استمرار فرد انسان در حیات پس از مرگ، هیچ یک از این آموزه‌ها قابل توضیح و تبیین عقلانی نیست.

با توجه به اهمیت بحث این‌همانی شخصی، این پایان نامه به  بررسی این مسأله در آراء یکی از مشاهیر  فلسفه اسلامی؛ یعنی ملاصدرا پرداخته است.

مباحث این پایان نامه در پنج فصل تدوین گردیده است؛ پس از بیان کلیات در فصل اول، فصل دوم را به‌طور کلی به بررسی مسأله این‌همانی، دیدگاه منکران و  معتقدان به آن اختصاص داده‌ایم؛ هم‌چنین در پایان این فصل سعی شده معیار این‌همانی بر اساس آراء صدرا بیان گردد. ادامه‌ی  بحث این‌همانی شخصی از دیدگاه صدرا بر بحث اثبات نفس و بررسی چگونگی جاودانگی آن، متوقف است؛ به همین دلیل فصل سوم به بررسی دلایل اثبات نفس و جاودانگی آن در حیات پس از مرگ اختصاص داده‌شده است. فصل چهارم پایان‌نامه به رابطه‌ی میان جاودانگی و این‌همانی و دیدگاه‌های مختلف دراین‌باره می‌پردازد.  ازآن جا که انسان شناسی صدرا بر دیدگاه او در باب حرکت جوهری استوار است، فصل آخر را به بررسی این‌همانی و مسأله حرکت جوهری اختصاص داده‌ایم تا مشخص گردد آیا دیدگاه صدرا مبنی بر تغییر لحظه به لحظه نهاد طبیعت با دیدگاه این‌همانی انسان و حفظ هویت او در طول زمان سازگاری دارد یا نه؟

1– طرح کلی تحقیق

 

1-1- تبیین موضوع

انسان تغییرات مادی جهان پیرامونش را، هم‌چنین تغییرات شدید و اضمحلال بدن مادی خود را به‌وضوح درک و دریافت می‌کند؛ ازاین‌رو، سؤال از این‌همانی  برای هر انسانی در طول زمان مطرح است. این سؤال که حقیقت وجودی من با وجود تغییرات شدید مادی و بدنی چیست؟ و چه عاملی باعث می‌شود که باوجود این تغییرات، من خودم را انسان واحدی بدانم؟ سؤال اصلی در بحث این‌همانی است.

دانشمندان غربی به ‌ویژه جان لاک به ‌وضوح و آشکار، در آثار خود به‌ نقد و بررسی ملاک این‌همانی انسان پرداخته‌اند و برای آن ملاک‌های گوناگونی ارائه داده‌اند. در میان فیلسوفان غربی اولین کسی که با دغدغه ی فلسفی به‌طور مستقل به این بحث پرداخته است، فیلسوف تجربی مسلک انگلیسی جان لاک بوده است. او اولین باراین بحث را در اثر معروفش به نام Concerning human understanding مطرح کرد؛ بعد از لاک، نظریات مختلفی توسط فیلسوفان غربی به‌عنوان معیار این‌همانی مطرح شد. هیوم دیدگاه لاک را نقد کرد و درنهایت منکر این‌همانی شخصی گردید. برخی فیلسوفان نیز مانند: فلو و هاسپرس هویت شخصی را در حد بدن مادی دانسته و قائل به ملاک بدنی برای آن شدند. عده‌ای نیز مسأله هویت شخصی را فراتر از امر مادی و بدن قلمداد کرده و دیدگاه‌های فراحسی را برای آن برگزیده‌اند. در هر صورت بحث این‌همانی شخصی با این عنوان در آثار فلاسفه اسلامی مطرح نبوده است؛ ، اما به هر حال بحث از حفظ هویت شخصی انسان در کنار تغییرات بدنی از دغدغه‌های مورد بحث در آثار فلاسفه اسلامی است، به‌گونه‌ای که گاه این امر؛ یعنی استمرار هویت شخصی با وجود تغییرات و فساد تدریجی بدن را، یکی از دلایل اثبات نفس  عنوان کرده‌اند. در ضمن، این بحث؛ یعنی این‌همانی فردی از مباحثی است که در ذیل بحث  معاد در آثار فلاسفه اسلامی مطرح شده است. درهرصورت در حال حاضر بیشتر مباحث پیرامون این‌همانی ترجمه ی مباحث مطرح در فلسفه غرب است و بررسی چندانی پیرامون این بحث در آثار فلاسفه اسلامی صورت نگرفته است.

 

[1]- Shoemaker, S. & Swinburne, R., (1984)  Personal Identity, Oxford: Blackwell, P:3

 

 

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

 

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

 

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

 

 با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

 

موجود است

دانلود پایان نامه ارشد: بررسی و تبیین تطبیقی علیّت از دیدگاه ابن‌رشد و غزالی با تأکید بر نقدهای غزالی بر ابن‌سینا

‌ها است و هنگامیکه قانون علیّت از حساب ساقط گردد و هیچگونه ضرورتی بین علّت و معلول وجود نداشته باشد، ارتباطی نیز بین دلیل و آن حقیقت که مورد استدلال قرار گرفته است، نیز باقی نمی‌ماند.

 

ج) علیّت و اثبات خداوند

 

قانون علیّت، از با ارزش‌ترین قوانین مورد استفاده در فلسفه‌ی الهی است. همین قانون با سایر قوانین منشعب از آن است که ما را ملزم می‌کند که تمام رشته‌های علّی و معلولی را منتهی به یک ذات کامل و غیر معلول بدانیم و همه‌ی نظامات را تحت نظام واحد و قائم به ذات واحد بشناسیم. به همین دلیل است که مرحوم صدرالمتألهین در جلد دوم اسفار می‌نویسد:

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 

 

أن الطریق إلى إثبات الصانع ینسد بسببه فإن الطریق إلیه هو أن الجائز لا یستغنی عن المؤثر فلو أبطلنا هذه القاعدة لم یمكننا إثبات واجب الوجود.

 

اگر علیّت نفی گردد، راه اثبات صانع نیز مسدود می‌شود. زیرا طریقه‌ی اثبات صانع این است که هر امر ممکنی محتاج به مؤثر است و چنانچه این طریق باطل شود، امکان اثبات واجب الوجود نخواهد بود.

 

لازمه‌ی انکار علیّت در میان موجودات، این است که نتوانیم این رابطه را بین خداوند و موجودات نیز اثبات نماییم؛ زیرا اگر در میان موجودات چنین رابطه‌ای وجود نداشته باشد، نسبت هر موجودی به موجود دیگر یکسان و نسبت واحدی خواهد بود که هیچ اختلافی از نظر تأثیر و تأثر در میان این نسبت‌ها نخواهد بود. در این صورت انسان از کجا به لغت و معنای کلمه‌ی «سبب و علّت» آشنا شده و از چه راهی می‌تواند سببیّت خدای تعالی را برای همه‌ی موجودات اثبات نماید.

 

د) علیّت و علم

 

همه‌ی نظریات علمی در قلمرو مختلف تجربه و مشاهده، بستگی کامل و اساسی به مبداء علیّت و قوانین آن دارد. اگر بین اشیاء رابطه‌ی علّی و معلولی نباشد، در این صورت هیچ قانون و ناموسی هم وجود خارجی نخواهد داشت. زیرا همه‌ی قوانین و نوامیس حاکم بر طبیعت، کیفیت‌های خاص علّی و معلولی اشیاء است. و در این فرض «علم» نیز معنا ندارد، زیرا علم عبارت است از بیان قوانین و نوامیس و روابط واقعی بین اشیاء است و اگر بین هیچ چیز با چیز دیگر رابطه‌ای وجود نداشته باشد، علمی هم وجود نخواهد داشت. پس قانون علیّت و معلولیت پایه و اساس علم است.

 

هر چند ممکن است به نظر رسد که اصل علیّت، اصلی بدیهی و اینکه هر پدیده‌ای علّتی دارد روشن است، اما مسأله این چنین واضح و بدیهی نیست و حداقل بداهت آن نیازمند تبیین است، به ویژه اگر به این نکته توجه کنیم که اصل علیّت از جانب فیلسوفان و متفکران بزرگی چون غزالی در عالم اسلام و هیوم در جهان غرب مورد تردید قرار گرفته است.

 

از مطالب گذشته روشن می‌شود که اصل علیّت، اصلی است که از اهمیت شایانی برخوردار است، لذا در این پژوهش با بررسی نظرات دو متفکر بزرگ جهان اسلام یعنی غزالی و ابن‌رشد با تکیه بر نقدهای غزالی به ابن‌سینا در بحث علیّت و پاسخ‌های ابن‌رشد سعی شده تا گامی هر چند کوچک در عرصه‌ی تفکر فلسفی و حقیقت‌جویی برداشته و روشن شود کدام‌یک از این بزرگان در داوری‌های خود به حقیقت نزدیک‌تر بوده‌اند.

 

[1] محمدتقی مصباح‌یزدی، آموزش فلسفه، چاپ هفتم، (تهران: شرکت چاپ و نشر بین‌الملل، 1386)، ج2، ص26

 

[2] محمدباقر صدر، فلسفه ما، (مترجم سید محمد حسن مرعشی شوشتری)، چاپ اول، (تهران: انتشارات خرسندی)، ص488

 

[3] مهدی حائری یزدی، هرم هستی، چاپ سوم، (تهران: موسسه پژوهشی حکمت‌ و فلسفه‌ ایران‌، ۱۳۸۴) ص108

 

[4] ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، (بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1990م) ج2، ص134

 

[5] محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، (مترجم محمدباقر موسوی همدانی)، (قم: دفتر انتشارات اسلامی،1374)، ج9، ص259

 

[6] محمدحسین طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، (حاشیه نویسی مرتضی مطهری)، (تهران: صدرا ،1364)، ج3، ص117

 

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

 

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

 

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

 

 با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

 

موجود است

 
مداحی های محرم