موضوع: "بدون موضوع"
پایان نامه ارشد:رابطه بین مؤلفههای جنسی و مهارتهای ارتباطی با رضایت زناشویی در زنان متأهل شهر گچساران
جمعه 99/10/26
ازداوج مقدس ترین و پیچیده ترین رابطه میان دو انسان از دو جنس مخالف است که ابعاد وسیع، عمیق و هدف های متعددی دارد. بی شک هیچ نابهنجاری عاطفی و اجتماعی که از تأثیر خانواده فارغ باشد وجود ندارد(دانش ؛1384).اگر جامعه ای از خانواده های سالم و متعادل برخوردار نباشد، نمی تواند ادعای سلامتی کند. خانواده هایی که در آن زن و شوهر با هم تفاهم دارند و از زندگی احساس رضایت می کنند کارکرد مناسب تری داشته و نقش خود را بهتر ایفا می کنند. رضایت زناشویی یکی از عوامی پیشرفت و دست یابی به اهداف زندگی است( بخشی و همکاران؛1386). رضایت زناشویی عبارت است از وجود یک رابطه دوستانه همراه با حس تفاهم و درک یکدیگر، وجود یک تعادل منطقی بین نیازهای مادی و معنوی زوجین . رضایت زناشویی در خانواده مهمترین رکن سلامت روانی افراد خانواده است. (کجباف ؛ 1383).
رضایت زناشویی نشانگر استحکام و کارایی نظام خانواده است. خانواده و جامعه سالم از پیوندهای آگاهانه و ارتباط سالم و بالنده زوجین شکل می گیرد. چنانچه پایه خانواده از استحکام لازم برخوردار نباشد تبعات منفی آن نه تنها برای خانواده بلکه برای کل جامعه خواهد بود. (ابراهیمی؛1387).
رضایت زناشویی کیفیتی است که از عوامل متعددی تاثیر می پذیرد از جمله: عوامل روانی- شخصیتی، اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی. در میان مجموعه ی این عوامل تعامل زناشویی گاه از عواملی نظیر مسائل و روابط جنسی تاثیر می پذیرد و موجب می شود فرد نیازی فزاینده برای تکیه کردن به همسر خویش در انجام مسائل خود احساس کند(دنفورث،2004).
رابطه جنسی با رضایت مداوم از رابطه پیوند دارد (هالفورد، 1384). همسران رضایتمند، همخوانی بیشتری میان فعالیت جنسی که خواهان آن هستند و فعالیت جنسی که تجربه می کنند گزارش می نمایند. هم چنین برای مردان و هم برای زنان، رضایت از رابطه جنسی به طور معناداری با سطح کارکرد خانواده ارتباط دارد (گریف و مالهرب، 2001) پژوهش رزن- گراندن و همکاران (2004) حاکی از آن بود که رضایت جنسی مولّفه بسیار مهمی در روابط وفادارانه است. به هر حال رضایت اوّلیّه از رابطه جنسی یک عامل پیش بینی کننده قوی برای رضایت و تداوم رابطه در زمان های بعدی است. طبق نظر اسپنس (1997 به نقل از هالفورد، 1384) رابطه جنسی کم و ناخوشایند، منشا تعارضاتی
در زوجین مشکل دار است و از سوی دیگر، بنابر نظر مسترز و جانسون (1970) مشکلات جنسی اغلب به خاطر ارتباط ضعیف در زندگانی زناشویی است و لذا قسمتی از درمان آنها برای مشکلات جنسی عبارت است از کمک به زوج ها برای بهبود رابطه کلی خود با طرف مقابل .کار (2000) معتقد است هماهنگی جنسی و نه فراوانی فعالیت جنسی با رضایت زناشویی مرتبط است ( مسترز وجانسون،1970به نقل ازهالفورد،1384).
در زمینة رابطة جنسی نیز میتوان گفت كه اگر چه زندگی زناشویی سعادتمندانه فقط تا اندازهای مربوط به رابطة جنسی است ولی این رابطه ممكن است از مهمترین علل خوشبختی یا عدم خوشبختی در زندگی زناشویی باشد. زیرا اگر این رابطه قانع كننده نباشد منجر به احساس محرومیت، ناكامی و عدم احساس ایمنی (به خطر افتادن سلامت روان) و در نتیجه از هم پاشیدگی خانواده میشود(شاملو، 1380).
زندگی مشترك تحت تأثیر عوامل متعددی قرار می گیرد كه پارهای از آنها ممكن است زوجین را به طرف اختلاف و درگیری، جدایی روانی و حتی طلاق سوق دهد، تحقیقات مختلف نشان داده است كه یكی از مهمترین عوامل مشكل زا، اختلال در ارتباط یا به عبارتی اختلال در فرایند تفهیم و تفاهم ارتباطی است(حیدری، مظاهری، پوراعتماد، 1384).
ارتباط، سراسر زندگی انسان را در بر گرفته است. انسان به كمك ارتباط، زنده میماند،رشد و تكامل می یابد و سعادت و خوشبختی وی تا حد زیادی به چگونگی رابطه ی او با دیگران بستگی دارد.در این بین، ارتباط زناشویی به عنوان طولانی ترین و عمیق ترین نوع ارتباط همواره مورد توجه بوده است زیرا ازدواج رضایت بخش، برای سلامت جسمی و روانی همسران بسیار مفید است(سیاوشی و نوابی نژاد،1384).
ارتباط زناشویی می توانددست مایه ی شادی یا منبع بزرگ رنج و تالم باشد. ارتباط، به زن و شوهر این امكان را می دهد كه با یكدیگر به بحث و تبادل نظر بپردازند و مشكلاتشان را حل كنند. زوج هایی كه نتوانند با یكدیگر ارتباط بر قرار كنند در یك وضعیت نامشخص قرار می گیرند (یانگ ولانگ،1998 ).
1-2-بیان مسئله
رضایت زناشویی ارزیابی ذهنی و احساس فرد در مورد رابطه زناشویی اش می باشد(برازنده،1384). رضایت زناشویی مفهومی گسترده و چند بعدی است که عوامل مختلفی در آن دخیل و تأثیر گذار است. این مفهوم،بخش وسیعی از پژوهش های منتشر شده در زمینه زناشویی را به خود اختصاص داده است(کدیر وهمکاران، 2005).
در این زمینه توجه به کانون خانواده به عنوان اساسی ترین عنصراجتماعی ضروری به نظرمی رسد خانواده سالم خانوادهای است که در آن افراد رشد سالم دارند و ارتباطات میان افراد، روال طبیعی دارد یعنی افراد خانواده با یکدیگر روابطی هماهنگ دارند و با آهنگی ملایم و روان با یکدیگر رفتار می نمایند عوامل مختلفی بر دوام این نوع خانواده تأثیر می گذارند که از جمله آنها رضایت بین زوجین است. رضایت زناشویی یکی از مهمترین عوامل اثرگذار بر عملکرد خانواده است رضایت زناشویی، احساسات عینی از خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده توسط زن یا شوهر در همه جنبههای ازدواجشان است بررسی عوامل مؤثر در رضایت زناشویی از این جهت حائز اهمیت است که رضایت فرد از زندگی زناشویی بخش مهمی از سلامت فردی محسوب می گردد. در واقع ارتباط با همسر، جنبه مرکزی زندگی عاطفی و اجتماعی یک شخص است و نارضایتی زناشویی می تواند به توانایی زن و شوهر برای برقراری روابط رضایتمندانه با فرزندان و سایر اشخاص خارج از خانواده آسیب برساند(حموله، روزی طلب،1388).
در دنیای اطلاعات وجهان ارتباطات امروز،که پیشرفت تکنولوژی، هرلحظه، انسانهای جوامع وفرهنگ های مختلف را به یکدیگر نزدیک و نزدیکترمی کند، خواسته های بشر، بیشتر وجدیتر شده و رفاه، آزادی، آرامش، لذت وتنوع اهمیت بیشتری پیدا نموده اند از این رورابطه جنسی جایگاهی مهمتر یافته و نه تنها درردهی نیازهای فیزیولوژیک انسانها همانند تشنگی،گرسنگی و نیاز به هوا و خواب، بلکه درحیطه نیازهای معنوی چون نیازبه زیبایی وکمال درنظرگرفته می شود اما ابهامات،خرافات وجهالت های پیرامون آن هنوز ازبین نرفته اند( اوحدی،1385).
غریزه جنسی از نیازهای ذاتی انسان است. به طوری که کرلو (1967) این نیاز را در رده نیازهای جسمانی یا نیازهای حیاتی اولیه قرارداده است. درزمینه رابطه جنسی نیز می توان گفت که اگر چه زندگی زناشویی سعادتمندانه فقط تا اندازه ای مربوط به رابطه جنسی است ولی این رابطه ممکن است که از مهم ترین علل خوشبختی یا عدم خوشبختی در زندگی زناشویی باشد. زیرا اگر این رابطه قانع کننده نباشد منجر به احساس محرومیت، ناکامی وعدم احساس ایمنی (به خطر افتادن سلامت روان ) و در نتیجه از هم پاشیدگی خانواده می شود( صیادپور، 1384 ).
امروزه روابط جنسی به عنوان یک رفتارجنسی فردی به عنوان یک رفتاراساسی درزندگی انسانها به ویژه زندگی زناشویی محسوب می شود. نقش آگاهی ودانش فرد نسبت به مسائل جنسی بسیار مهم است ومی تواند برهمه ارتباطات وتعاملات زندگی زوجین تاثیرگذارباشد.جایگاه شناخت به عنوان یک متغیر واسطه ای تعامل افراد با یکدیگر نقش بسیار برجسته ای دارد. شناخت و دانش فردمی تواند به ادراک وتوانایی برای حل مشکلات بیانجامدآگاهی ودانش جنسی زوجین نیزلذت وبهبودرابطه زناشویی وعاطفی بین آنها را درپی دارد. اگرزوجین درزندگی خود شناخت بیشتری نسبت به این بعدمهم رابطه داشته باشند، قادرخواهند بودکه شیوه های ارتباطی خود را تغییر دهند و آنها را بهبود بخشند و درهنگام بروز تعارضات و مشکلات زناشویی یک راه حل سازنده را درپیش بگیرند(صیادپور، 1384 ).
مهارتهای ارتباطی شامل دو دسته مثبت و منفی هستند پیامهای مثبت، مثل همدلی، جملات حمایت کننده ومهارتهای حل مسئله،مهارتهای منفی مثل نداشتن همدلی،مهارتهای حل مسئله ضعیف،پیامهای متناقض وبن بست دوسویه،فرستادن پیامهای ناهماهنگ(السون وهمکاران،1983؛به نقل ازکرو ،ریدلی؛ ترجمه موسوی،1384).چنین به نظرمی رسدکه اغلب زوجها انتظاریک رابطه منصفانه همراه با پاداش وهزینه مساوی را دارند.وجود کمبود تقابل درارتباط به ویژه کمبود تقابل در درک، انتقال،دریافت پیامهای هیجانی،سطح رضایت دررابطه زناشویی را به طورمعناداری کاهش می دهد(کرو،ریدلی؛ترجمه موسوی ،1384).
بطورکلی می توان گفت از آنجاکه مسائل جنسی ومهارتهای ارتباطی زوجین جزء مهمی ازرابطه زناشویی را تشکیل می دهدمعمولاً نارضایتی دربخشی ازرابطه زوجین به راحتی به بخشهای دیگر سرایت می کندلذاشناخت عوامل ایجادکننده یک نارضایتی میتواندبه کاهش نارضایتی های دیگروحل مشکلات دربخشهای دیگر زندگی بیانجامد با توجه به آنچه مطرح شد می توان پی برد این موضوع امروزه به مسأله ای بسیارمهم تبدیل شده وابعاد مطروحه آن جای بررسی وپژوهش بسیاردارد لذا این پژوهش درصدد پاسخ به این مسئله می باشدکه آیا بین مولفه های جنسی ومهارتهای ارتباطی بارضایت زناشویی در زنان متاهل رابطه معنادار وجود دارد؟
[1] – Greeff, A.P., & Malherbe, H.L
[2] – Rosen-Grandon, J.R., Myers, J.E., & Hattoe, J.A.
- . Spence
- . Masters & johnson
[3] -Qadir ,Desilva , Prince , Khan
[4] – Khrlv
[5] – communication skills training
پایان نامه ارشد:رابطه بین باورهای فراشناختی با میزان سازگاری فردی – اجتماعی وشادکامی نوجوانان
جمعه 99/10/26
:
امروزه با مشکلاتی که در جوامع وجود دارد مطالعه و پژوهش در زمینه های سازگاری و شادکامی افراد برای بهبود یافتن زندگی آنها از اهمیت بالایی برخوردار می باشد و بدین جهت یکی از راهکارهای مهم در این زمینه پرداختن به باورهای فراشناختی در آنها است .
باورهای فراشناختی یکی از عوامل مهم در توسعه و تداوم اختلالهای روانشناختی است . باورهای فراشناختی به پردازش هیجانی مثل شادکامی و سازگاری و واکنشهای مربوط به آسیب از طریق تاثیر دانش و باورهای فراشناختی به روی تغییر باورها و نیز تعبیر و تفسیر علایم خاص شادکامی و سازگاریها نقش موثری دارد ، (کارت رایت – هاتون و ولز[1] ، 1997 ، به نقل از وزیری و موسوی نیک ، 1387 ) .
کاستا [2] ( 1984 ) معتقد است اگر بتوانید از وجود یک گفتگوی درونی در مورد فرایندهای ذهنی خود آگاه شوید و اگر بتوانید فرایند های تصمیم گیری و حل مساله را بشناسید ، فراشناخت را تجربه کرده اید . بطور کلی فراشناخت آگاهی فرد از دانسته ها و ندانسته های خود را شامل می شود ، ( رفوث[3] و همکاران ،1993 ، ترجمه خرازی ، 1375 ) .
با توجه به تعاریفی که ارائه شد ، می توان گفت فراشناخت مجموعه دانش و فرایند های است که کشف های شناختی فرد را نظارت ، هدایت و کنترل می کنند و در واقع به مدیریت فعالیتهای شناختی می پردازند . برای درک بهتر فراشناخت ضروری است آن را با شناخت مقایسه کنیم . با مقایسه ی شناخت و فراشناخت با یکدیگر به این نتیجه می رسیم که شناخت جهت توصیف روشهای بکار می رود که طی آن اطلاعات پردازش یا معنادار می شود ، ( ولفز[4] و همکاران ، 1995 ؛ به نقل از سالاری فر ، 1375 ) .
کینگ داینر[5] ( 2005 ) معتقدند که افراد شاد در حوزه های چند گانه زندگی نظیر ازدواج ، درآمد ، عملکرد شغلی و سلامتی ، موفق تر از افراد غیر شاد هستند. به اعتقاد وین هوون[6] ( 1993 ) شادی فعالیت فرد را بر می انگیزد و روابط اجتماعی و سیاسی را تسهیل می کند. همچنین مشخص شده است که افراد شاد احساس امنیت بیشتری می کنند ، آسانتر تصمیم می گیرند ، دارای روحیه مشارکتی بیشتری هستند و نسبت به کسانی که با آنها زندگی می کنند بیشتر احساس رضایت دارند ، ( مایرز[7] ، 2000 ) . افراد شاد همچنین دارای عزت نفس بالاتر ، روابط
دوستانه قوی تر و اعتقادات مذهبی معنادارتری هستند ، ( مایرز ، 1996 ، به نقل از قمرانی ، 1389 ) .
سازگار شدن با محیط مهمترین منظور و غایت همه فعالیت های ارگانیزم است . چنان که باتلر[8] اظهار می دارد ، در همه دوران زندگی خود در هر روز و هر ساعت سر گرم آن هستیم که خود دگرگون شده و دگرگون نشده را با محیط دگرگون شده و دگرگون نشده سازگار کنیم . زندگی کردن در حقیقت چیزی جز عمل سازگاری نیست ، ( هاشمیان ، 1387 ) . اساساٌ شخص سازگار ، شخصی است که میان خود و محیط مادی و اجتماعی اش ارتباط های سالم و درستی برقرار کند که نتیجه اش استقرار ثبات عاطفی برای خود او باشد ، ( شعاری نژاد ، 1380 ) .
امروزه مطالعات زیادی در زمینه ی باورهای شناختی ، سازگاری فردی- اجتماعی و دیگر مهارتهای ارتباطی و اجتماعی افراد و همچنین هیجانات افراد مثل شادکامی انجام می گیرد . اما در این بین کمتر دیده شده که ارتباط بین باورهای فراشناخت و سازگاری فردی – اجتماعی و شادکامی نوجوانان مورد بررسی قرار گیرد . در این پژوهش سعی می شود که بین متغیرهای باورهای فراشناختی و سازگاری فردی – اجتماعی و شادکامی نوجوانان به رابطه ای دست یابیم تا بدین وسیله بتوان به نوجوانان در زمینه ی سازگاری بهتر و شادکامی آنها با انتخاب باورهای فراشناختی صحیح یاری رسانیم .
2-بیان مسئله :
یکی از مفاهیم مرتبط با شناخت که به دنبال گسترش روان شناسی شناختی[9] و علم شناخت به وجود آمد فراشناخت است. این مفهوم ابتدا توسط فلاول[10] (1979) بکار گرفته شد که به توانایی انسان از نظام شناختی خود و کنترل نظارت بر آن گفته می شود . فرد به توانایی خود بعنوان یک پردازشگر اطلاعات آگاه است و می داند برای رسیدن به یک هدف شناختی دارای چه موانع و محدودیت هایی است و چگونه و با چه تدابیری با محدودیت ها مواجه شود ( رفوث و همکاران ،1993 ، ترجمه خرازی ، 1375 ) .
ولفز و همکاران ، ( 1995 ) ، تصور روشن تری از تفاوت فراشناخت و شناخت ارائه داده اند . مطابق نظر آن ها فراشناخت عملیات ذهنی انجام شده بر روی یک عملیات ذهنی است ، حال آن که شناخت عملیات ذهنی انجام شده روی یک محتوا است . به اعتقاد آن ها آنچه فراشناخت نامیده می شود عملیات ذهنی سطح دوم است . یعنی یک یادگیرنده آن عملیات ذهنی را انتخاب می کند که روی یک موضوع خاص اعمال می شود و آن ها را هدایت می کند . در این چهارچوب فراشناخت یک مورد ویژه شناخت است که طی آن عملیات ذهنی بر روی یک عامل بیرونی صورت نگرفته ، بلکه روی پدیده های ذهنی فرد که در ساختار شناختی وی قرار دارند صورت می گیرند ، ( ولفز و همکاران ، 1995 ؛ به نقل از سالاری فر ، 1375 ) .
ارتباط بین باورهای فراشناختی و آسیب شناختی در مورد غیر قابل کنترل بودن خطر و فقدان اطمینان شناختی و وجود سطوح مشابهی از این نوع اعتقادات در اختلالات دیگر مورد تایید قرار گرفته است ، (کارت رایت – هاتون و ولز ، 1997 ، به نقل از وزیری و موسوی نیک ، 1387 ) .
در طی سالهای اخیر بررسی تجربی شادکامی توسط روانشناسان و جامعه شناسان افزایش یافته است ، ( وین هوون ، 1997 ) و روانشناسان علاقه مند به حیطه ی روانشناسی مثبت نگر توجه خود را بر منابع بالقوه ی احساس های مثبت نظیر احساس شادکامی معطوف کرده اند . ( سلیگمن ، چیکسنت و میهالی[11] ، 2000 ؛ کوهن و پرسمن[12] ، 2005 ؛ به نقل از میرزائی ، 1389 ) .
طبق بسیاری از تئوریهای هیجان ، شادکامی یکی از شش هیجان بزرگ یعنی تعجب ، ترس ، خشم ، شادکامی ، تنفر و نگرانی است . آیزنک[13] ( 1945 ) ، شادکامی را بعنوان صفت در نظر گرفت که سه ملاک پایداری زمانی ، همسانی بین موقعیت و علیت درونی را دارا می باشد . همچنین شادکامی را وابسته به فراوانی و درجه ی عواطف مثبت یا لذت سطوح بالای رضایت در طول زندگی و نبود احساسات منفی نظیر افسردگی و اضطراب دانسته اند ، ( هادی نژاد و زارعی ، 1387 ) .
به نظر مک دانلد[14] ، وقتی می گوئیم فردی سازگار است که پاسخهایی که او را به تعامل با محیطش قادر می کنند آموخته باشد . در نتیجه به نحو قابل قبول اعضای جامعه خود رفتار کند تا احتیاجاتش ارضا شوند ، ( درتاج و همکاران ، 1388 ) .
به عبارت دیگر سازگاری این است که فرد با دیگران طوری رفتار کند که هیچگونه مشکل و درگیری با آنان نداشته باشد . انسانی را سازگار تلقی می کنیم که مسائل و رفتار منطقی دیگران را قبول کند و اگر با محیطی نمی تواند سازش پیدا کند ، محیط دیگری برایش وجود داشته باشد ، ( نویدی ، 1385 ) . فرایند سازگاری به وسیله ء کمبود و نیاز بر انگیخته می شود و تنش نامطلوبی ایجاد می کند . برای کاهش تنش ، فرد باید به طریقی واکنش نشان دهد و عمل او معمولاً کوششی برای غلبه بر شی یا موقعیت تهدیده کننده است ، ( شعاری نژاد ، 1380 ) .
سازگاری فردی فرایند پیوسته ای است که در آن تجربیات یادگیری اجتماعی شخص باعث ایجاد نیازهای روانی می گردد و نیز امکان کسب توانایی و مهارت هایی را فراهم می سازد از آن طریق می توان به ارضاء آن نیازها پرداخت ، ( هاشمیان ، 1387 ) . سازگاری اجتماعی به این گفته می شود که افراد یا گروهها ، رفتار خود را بتدریج و از روی عمد یا غیر عمد تعدیل کنند تا با فرهنگ موجود سازگاری نمایند ، مانند رعایت عادت ها ، عرف ، تقلید و… ( شعاری نژاد ، 1380 ) .
پژوهش حاضر به دنبال ارتباط بین باورهای فراشناختی با سازگاری فردی و اجتماعی و شادکامی در نوجوانان است ، و می خواهد بداند که آیا بین باورهای فراشناختی با سازگاری فردی و اجتماعی و شادکامی در نوجوانان رابطه وجود دارد ؟
[1]- Kart Rayet, Hattoon & Wells
[2]-Costa
[3] -Rafoth
[4]-Wolfs
[5]-King Dyner
[6]-Wenhoven
[7]-Myers
[8] -Battler
[9]-cognitive psychology
[10]-Flawell
[11]- Seligman, Chaiksent & Meyhalli
[12]- Cohen & Pressman
[13]- Eysenk
[14]-Mcdonald
پایان نامه ارشد:رابطه بین سبك های مقابله با استرس و خودكارآمدی عمومی با رضایت شغلی بهورزان زن و مرد خانه های بهداشت مركز بهداشت شهرستان دزفول
جمعه 99/10/26
:
رضایت شغلی[1] عاملی مهم برای افزایش کارایی و نیز رضایت فردی در سازمان تلقی می شود و منابع انسانی کارآمد و پرانگیزه در افزایش اثربخشی هر سازمان نقش مهم و اساسی ایفا می کند. زمانی که کارکنان به سازمان می پیوندند، مجموعه ای از خواستها، نیازها، آرزوها و تجربه های گذشته را، که با هم انتظارهای شغلی را ایجاد می کنند، با خود به همراه دارند. عکس العمل ها و پاسخ هایی که سازمان در مقابل خواستهای کارکنان فراهم می آورد، رضایت یا نارضایتی شغلی را شکل می دهد. در واقع رضایت شغلی نشاندهنده رابطه ی توقعات انسان با پاداش هایی است که کار فراهم می آورد(ویلم[2] و همکاران، 2007).
از آنجاییکه رضایت شغلی یکی از مسائل اساسی و بسیار مهم در هر سازمان می باشد که با رشد و شکوفایی آن سازمان ارتباط تنگاتنگ دارد، در واقع می توان آن را یکی از عواملی دانست که در نحوه ی رفتار و عملکرد کارکنان در سازمانها مؤثر باشد. در مطالعات سازمانی ثابت شده است که رضایت شغلی با عواملی همچون، غیبت، استعفاء، درگیری، استرس شغلی، و بیماری جسمی و روانی کارکنان رابطه ی معکوس دارد( رابینز[3]، 1998).
از نظر شلی[4] و همکار او( 2003) رضایت شغلی نتیجه ادراک کارکنان از چگونگی برآورده شدن انتظارات مهم آنها توسط شغل آنهاست. آنها دو جنبه مهم برای رضایت شغلی در نظر گرفته اند؛ اول اینکه رضایت شغلی یک پاسخ احساسی به شرایط کار است؛ و دوم اینکه رضایت شغلی را می توان از طریق چگونگی دستیابی به اهداف یا برآورده شدن انتظارات تعیین کرد. زمانی که می گوییم یک فرد رضایت شغلی بالایی دارد،در حقیقت منظورمان این است که او به میزان زیادی شغل خود را دوست داشته، احساسات مثبتی نسبت به آن دارد و از طریق آن توانسته است نیازهای خود را ارضا کند( آپلتون[5] و همکاران، 1988 و فورد[6]، 2002).
از سوی دیگر همه ی ما در زندگی با چالش ها و مشکلاتی مواجه می شویم، با این حال هر کس به شیوه ی خاص خود به مسائل پاسخ می دهد. برخی ها هنگام روبرو شدن با مشکلات می کوشند با ارزیابی درست و منطقی موقعیت و با استفاده از راهبردهایی مانند مسئله گشایی[7]، تفکر مثبت[8] و استفاده مؤثر از سیستم های حمایت با موقعیت مقابله کنند در مقابل، برخی دیگر به جای مقابله سازگارانه[9] با مسائل سعی می کنند به روش های مختلف مانند پناه بردن به الکل و مواد مخدر و سایر راهبردهای ناکارآمد از روبرو
شدن با مشکلات اجتناب کنند. عیب عمده این راهبردهای اجتنابیآن است که اگرچه ممکن است در کوتاه مدت مؤثر واقع شوند و به فرد آرامش موقت بخشند ولی در دراز مدت پیامدهای منفی بسیار دارند و فرد را از داشتن احساس خودکارآمدی[10] و عزت نفس[11] و خود ارزشمندی محروم می سازند(قراچه داغی،1384).
پژوهشها نشان می دهند که احساس خودکارآمدی با مسئولیت پذیری در مورد انجام تکلیف (باری و آناستازیا[12]، 2005) و رضایت شغلی( گلاین، کلادیو و پاتریک[13]، 2006) رابطه مثبت دارد. بنابراین خودکارآمدی عامل مهمی برای انجام موفقیت شغلی افراد و در نتیجه رضایت شغلی به شمار می آید. در ارتباط با رضایت شغلی نیز تحقیقات نشان می دهد که بین رضایت شغلی با استفاده از سبکهای مقابله مساله مدار[14] رابطه ی مثبت و با استفاده از سبک های مقابله هیجان مدار[15] رابطه ی منفی وجود دارد( مسلکین و آگارد[16]، 2000).
مطالعه ی حاضر، در این راستا با توجه به نیازها و افزایش کارآیی کارکنان بهداشتی که در خط مقدم جبهه ی بهداشت به کار مشغولند و با هدف بررسی رابطه بین سبکهای مقابله با استرس[17] و خودکارآمدی عمومی[18] با رضایت شغلی بهورزان مرد و زن خانه های بهداشت شهرستان دزفول انجام گردید.
- مساله پژوهشی
شاخص مهم یک سازمان نیروی انسانی کارآمد آن است. چرا که نیروی انسانی مهمترین منبع موجود در هر سازمان محسوب می شود. بیشتر افراد تقریباً نیمی از ساعات بیداری خود را در محیط کار می گذرانند، اگر از شغل خود راضی باشند، شغلشان را دوست خواهند داشت و احساسات و نگرش های مثبتی نسبت به شغل خود خواهند داشت. استرس یک تجربه عمومی در زندگی همه ی انسانهاست( وارکارولیس[19]، 2002).
ممکن است هر کس در معرض خطر استرس قرار گیرد اما بعضی افراد نسبت به افراد دیگر استرس بالاتری را تجربه می کنند. بنابراین می بایست متغیرهای دیگری( تفاوتهای فردی) در ارتباط با استرس و پیامدهای آن بطور مستقیم و غیر مستقیم شرکت داشته باشند. بعنوان مثال افراد در توجه کردن به میزان احتمال مواجه شدن با استرس، چگونگی درک و ارزیابی استرس زاها، توانایی سازگاری با استرس و آسیب پذیری در مقابل استرس متفاوتند( کود، لاگان فوکس[20]، 2001). دسته ای از متغیرهای فردی که در رابطه بین فشارزاها و استرس نقش میانجی دارد باورهایی است که افراد نسبت به خود دارند. از میان این باورها خودکارآمدی به عنوان جزء اساسی نظریه شناختی- اجتماعی نقش قابل توجهی در مواجهه با موانع و گرفتاریها و ناکامیها دارد و سهم عمده ای از پژوهشها را بویژه در حوزه استرس شغلی به خود اختصاص داده است.( ساکس[21]، 1994؛کافیلد، چانگ، دولارد و همکاران[22]، 2004؛ سیو، اسپکتور، کوپر و همکاران[23]، 2005).
در سالهای اخیر توجه به منابع استرس و سبک های مقابله با آن، بسیار مورد توجه و بررسی قرار گرفته و نشان داده شده که به کار گرفتن سبک های مقابله ای مؤثر نقش مهمی در کاهش استرس و در نتیجه رضایت شغلی دارد( فروزنده و دلارام، 1382).
همچنین رضایت شغلی نتایج مثبت گوناگونی از جهت فردی و سازمانی به همراه دارد و بر احساس فرد درباره ی سازمان و علائق وی به مشارکت در حفظ همبستگی کمک می کند و تأثیر قابل توجهی در شیوه تقرب و نزدیکی افراد نسبت به مشاغل خود، میزان تلاش، تعهدات آنان در اثر بخشی سازمان و مهمتر از همه در خودکارآمدی افراد دارد( بیک لیک، 1385).
با آنکه در زمینه رضایت شغلی کارکنان در سازمانها بررسیهای بیشماری از دیدگاههای گوناگون انجام شده، متأسفانه رضایت شغلی بهورزان که از ارکان عمده مشارکت جامعه در مراقبتهای بهداشتی اولیه[24] می باشند و نقش ارزنده ای در ارائه خدمات بهداشتی دارند کمتر مورد ارزیابی قرار گرفته است. از آنجاییکه بهورزان می توانند با ارائه همزمان خدمات بهداشتی- درمانی-آموزشی و به ویژه بهداشت روانی[25] در رسیدن به هدفهای اصلی مراقبتهای اولیه بهداشتی یعنی دسترسی تمام مردم به خدمات اساسی بهداشتی نقش حساس و مهمی را ایفا نمایند، به نظر می رسد که بررسی نحوه سبک های مقابله با استرس و خودکارآمدی عمومی آنها می تواند بر ارائه خدمات که همانا مراقبت های بهداشتی اولیه است و کیفیت ارائه خدمات را تحت الشعاع قرار داده و در نهایت منجر به تغییراتی در رضایت شغلی آنها شود. لذا با توجه به این امر پژوهش حاضر به بررسی رابطه سبکهای مقابله با استرس و خودکارآمدی عمومی با رضایت شغلی بهورزان مرد و زن خانه های بهداشت شهرستان دزفول خواهد پرداخت. لذا هدف اصلی از انجام این تحقیق پاسخ دادن به این سؤال می باشد که:
-آیا بین سبک های مقابله با استرس و خودکارآمدی عمومی با رضایت شغلی بهورزان مرد و زن خانه های بهداشت شهرستان دزفول رابطه ی معناداری وجود دارد؟
[1].job satisfaction
[2] .Willem &et al
[3] . Robins
[4] .Shelly
[5]. Appleton &et al
[6] .Ford
[7].Problem solving
[8] . Positive thinking
[9] . Adeptive coping
[10] .Self efficacy
[11] . Self esteem
[12] .Barry, j. &Anastasia,,k.
[13] . Gian, v.c & claudio, B and patrick,s.
[14] . Problem-focused coping
[15] . Emotion-focused coping
[16].Methlekin &agard
[17] . Stress coping strategies
[18] . General self efficacy
[19] . Varcarolis
[20] . Code, s. & langan- fox ,j.
[21] . Saks
[22] . Caulfield, chang, dollard &et al
[23] . Siu, spector, cooper& et al
[24] . Primary health cars(PHC)
[25] . Mental health
دانلود پایان نامه ارشد:بررسی اثر تعدیل گری خودکارآمدی بر رابطه بین ابهام و تعارض نقش بر خلاقیت کارکنان
جمعه 99/10/26
از آنجایی که پویایی و تغییر از مهم ترین ویژگی محیط سازمان های امروزی است، حفظ و بقای سازمان ها زمانی محقق می شود که همگام با تغییرات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خود را در مسیر توسعه و تحول بهبود بخشند. امری که تحقق آن کاری بسیار مشکل، ظریف و حساس است و تنها با بکارگیری ایده های نوین و پذیرش و پرورش استعدادهای خلاق و نوآور محقق می شود. اما عوامل زیادی وجود دارند که بر خلاقیت کارکنان اثر می گذارند(اسلاتر[1]، هلت[2] و اسلن[3]، 2010) یکی از این موارد استرس است که از مسائل بسیار حاد در سازمان های امروزی است(نصیری، پیوسته و درخشان، 1391).
به عقیده براون[4] و کوپر[5] (1996) سه دسته از عوامل در بروز استرس شغلی نقش دارند: 1- عواملی که ریشه در تفاوت های فردی افراد دارند، 2- عواملی که ناشی از تفاوت های فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی هستند، 3- عواملی که ناشی از ویژگی های محیط کار هستند(به نقل از آقایی، جلالی، حسن زاده و اصلان، 1390). ویژگی های شخصیتی و جمعیت شناختی افراد از مهمترین عوامل دخیل در ایجاد تفاوت های فردی هستند که می توانند نحوه ادراک استرس و مقابله با آن را تحت تأثیر قرار دهند. در خصوص ارتباط بین ویژگی های
جمعیت شناختی از قبیل جنسیت، سن، وضعیت تأهل و غیره با استرس مطالعات متنوعی انجام شده که نتایج آنها بیانگر آن است که برخی از ویژگی های جمعیت شناختی با استرس شغلی و نحوه تجربه استرس ارتباط معنادار دارند. در خصوص دسته دوم عوامل مرتبط با استرس نیز مطالعات متعددی انجام شده است که به خصوص نقش تغییرات در محیط اجتماعی در کلیه سطوح، اعم از جهانی، ملی، محلی، خانوادگی و فردی در بروز استرس مورد تأکید واقع شده است. دسته سوم عوامل استرس زا که بخشی از هدف این مطالعه است، مربوط به عوامل مرتبط با شغل و محیط کار می باشند.روانشناسان سازمانی عوامل استرس زای محیط کار را شناسایی کرده اند که از مهمترین آنها ویژگیهای نقش است(بامبر[6]، 2006، به نقل از آقایی و دیگران، 1390). راس[7]و آلتمایر[8] (1377) نیز از مهمترین ویژگی های نقش ابهام و تعارض نقش را می دانند.
اگر چه هرکس در معرض خطر استرس قرار دارد اما ممکن است بعضی افراد نسبت به افراد دیگر استرس بالاتری راتجربه کنند. بنابراین می بایست متغیرهای دیگری (مانند تفاوت های فردی) در ارتباط بین استرس و پیامدهای آن دخیل باشند(عظیمی، سلیمی و حاجی پور، 1391). دسته ای از متغیرهای فردی که در رابطه بین فشارزاها و استرس نقش دارند باورهایی است که افراد نسبت به خود دارند. از میان این باورها خودکارآمدی به عنوان جزء اساسی نظریه شناختی – اجتماعی نقش قابل توجهی در مواجهه با موانع و گرفتاری ها دارد(لو[9]، سیو[10] و کوپر، 2008). خودکارآمدی به مهارت های افراد مربوط نمی شود بلکه به آنچه شخص باور دارد که تحت شرایط خاصی می تواند انجام دهد مربوط است. افراد مختلف با توانایی های یکسان و مشابه در شرایط مختلف بسته به پایین یا بالا بودن عقاید کارآمدی ممکن است ضعیف، متوسط یا خوب عمل کنند. بنابراین مهارت ها به راحتی تحت نفوذ شک و تردید فرد نسبت به خود قرار می گیرند. به همین خاطر یک فرد توانمند ممکن است به دلیل عدم اعتماد به توانایی و شایستگی خود به نحو مطلوبی عمل نکند(عظیمی و دیگران، 1391).
در این راستا در فصل حاضر ابتدا به بیان مسئله، ضرورت و اهمیت انجام تحقیق،اهداف، فرضیه ها، قلمرو مکانی، زمانی و موضوعی و تعاریف واژه های کلیدی پرداخته می شود و به ترتیب در فصول دوم تا پنجم به معرفی ادبیات موضوع، روش شناسی تحقیق، تجزیه و تحلیل داده ها و بحث و نتیجه گیری پرداخته خواهد شد.
دانلود پایان نامه ارشد:رابطه بین شیوه های فرزندپروری و درگیری والدین در امور تحصیلی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان پسر و دختر مقطع راهنمایی شهرستان بندرعباس
جمعه 99/10/26
:
خانواده سالمترین و بهترین راه جهت برآوردن نیازهایآدمی میباشد، یكی از مهمترین نقشهای خانواده بقای نسل، تربیت فرزندان سالم و كارآمد و مفید برای جامعه است و هرگونه موفقیت و فراز و نشیبی كه در خانواده به وجود می آید و یا هر نقصان و كاستی كه بر خانواده تحمیل می شود در وهله اول اثرات مستقیمی بر فرزندان خواهد گذاشت (شمس، 1377).
مطالعه روابط والدین و كودك، یكی از بحثهای علم روانشناسی را تشكیل میدهد، روابط بین كودكان و سایر اعضای خانواده را میتوان به عنوان نظام یا شبكه ای از بخشهایی دانست كه در ارتباط متقابل با یكدیگرند. والدین ممکن است هم فرزند خودشان را دوست بدارند و هم این که آن ها را طرد کنند، و یا این که در عین دوست داشتن آن ها، در انضباط نیز سخت گیری نمایند. پاسخ کودک نیز صرفاً به یک جنبه از رفتار والدین یا شخصیت آن ها ارتباط پیدا نمی کند، بلکه تحت تأثیر ترکیبی از عوامل مختلف است (اسفندیاری ،1379).
اسمارت[1] (2001)، در پژوهشی دریافته است که چگونگی تعامل والد- کودک اغلب به عنوان پیش بینی کنندهای برای مشکلات رفتاری کودکان میتواند مورد استفاده قرار گیرد. تعاملهایی که معمولاً همراه با خصومت متقابل، بدبینی، کنترل بیش از حد و خشونت هستند در بسیاری از آسیب شناسیهای دوران کودکی دخالت دارند(هالنستین، 2001).
پژوهشهای متمركز بر عوامل والدین عموماً فرزندپروری را هم، در پرتو سبكهای فرزندپروری جهانی (برای مثال، مقتدر، مستبد، سهل گیر )، و هم رفتارهای خاص والدینی (مانند شیوه های برقرارینظم )، مفهوم سازی نموده اند. و هم چنین دارلینگ[2] و استین برگ[3] (1993)، مدل نظری ارائه داده اند که در آن، سبك فرزندپروری از طریق تعدیل ارتباط بین رفتارهای والدینی و پیامدهای رفتاری، تأثیر غیرمستقیم روی این پیامد ها داشت (سامروف[4]، 2004).
پیشرفت تحصیلی دانشآموزان و بررسی عوامل تأثیرگذار بر آن، موضوع مهمی است که بخش عمدهای از پژوهشهای علوم تربیتی و روان شناسی را به خود اختصاص داده است. به طوری که موفقیت در تحصیل، نقش مهمی در کسب فرصتهای شغلی و ساختن زندگی آیندهی دانشآموزان دارد. در واقع آموزش مؤثر، بین گذشته، حال و آینده ارتباط ایجاد میکند (بریتزمن، 2003). محققان توافق دارند که علاوه بر آموزش بسیاری دیگر از عوامل از جمله، محیط، مدرسه، خانواده و محیط اجتماعی که کودک در آن زندگی میکند و همچنین مشخصههای فردی مانند هوش، شخصیت، سن، همسالان و انگیزه در عملکرد تحصیلی او نقش مهمی را ایفا میکنند. کاموراجا، کارو و اشمک (2009) و بوساتو و همکاران ، 2000، پرموزیک و همکاران، 2003) دریافتند که پیشرفت تحصیلی تنها پیامد هوش و امکانات آموزشی موجود در محیط نیست بلکه جنبههای روان شناختی، همانند ابعاد شخصیتی و سبکهای یادگیری نقش مهمتری را دارند.
برای مثال ، اینفانته[12] و همکاران، 2001، عنوان میکنند در گسترهی موفقبت تحصیلی، نقش شخصیت فراتر از هوش است. سیستمهای موفق آموزش و پرورش در مقاطع مختلف تحصیلی، در کنار سنجشهای گوناگون، بخشی را نیز به سنجش ابعاد روانی و شخصیتی دانشآموزان اختصاص میدهند تا به وسیله نتایج حاصل از آن و انجام اقدامات مورد نیاز به پیشرفت تحصیلی آنان کمک نمایند. اصولاً تدوین برنامههای آموزشی باید طوری باشد که آموزندگان را در شرایط سازگاری روانی، به سوی به کار بستن همه تواناییهایشان هدایت کنند( دهقان، 1385).
1-2. بیان مسأله:
خانواده[13] از نهادهای مهم وبنیادی جامعه است که نقش اساسی در زندگی فرد وجامعه دارد.اهمیت خانواده بعنوان یک نهاد اجتماعی مساله ای غیر قابل تردید است. اگر چه فرزند از جامعه و همسا لان تاثیر می گیرد ولی بیشتر تحت تاثیر خانواده است.تاثیر خانواده در کودک ونقش های مهم آن در جنبه های سازندگی، فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی وغیره بسیار مهم وعظیم است(قائمی، 1375).
تاثیر خانواده در رشد همه جانبه کودک ار لحظه تولد آغاز شده وبا قدرت وفراگیری خاصی آشکار می شود ودر سراسر زندگی باقی می ماند.روابط صحیح ومتعادل والدین وفرزندان یکی از عوامل موثر در سلامت وبهداشت روانی آنان است. تحقیقات نشان می دهند که در بین عوامل مختلفی که در پرورش وشخصیت سالم در کودکان و نوجوانان موثرندتاثیر متقابل کودک ووالدین و نحوه برخورد وارتباط والدین وکودک از مهمترین وبنیادی ترین عوامل محسوب می شود. (نوابی نژاد،1370)
از طرف دیگر پیشرفت تحصیلی [14]موضوعی است که بخصوص در حال حاضر مورد توجه تمامی کشورهای جهان است وهر ساله مقدار زیادی از بودجه جوامع صرف تحصیل کودکان ونوجوانان می شود .(قاجاریه،1372).ارقام یونسکو نشان می دهد که مجموع هزینه های دولت ها برای آموزش وپرورش در کشورهای در حال توسعه از 8میلیارد در سال 1965به بیش از 92 میلیارد دلار در سال 1980 افزایش یافته است.(برومند،1378).زیرا پیشرفت تحصیلی دانش آموزان یکی از مهمترین وعینی ترین معیارها برای بررسی وارزیابی کارایی واثر بخشی نظامهای آموزش وپرورش است (مهر افروز،1378).وتمام کوششها وتلاش های این نظام در واقع جامه عمل پوشیدن بدین امر تلقی می شود .(شلویری ،1377).
همچنین پایگاه اجتماعی خاستگاه بسیاری از متغیرهای به هم وابسته ژنتیکی واکتسابی است. از ویژگی های مشخص پایگاه اجتماعی می توان از تعلیم وتربیت وشغل والدین، هوش بهر ورفتار کلامی آنها، در آمد خانواده ،وضع بهداشتی ،تجارب تربیتی، همسایگان وشرایط زندگی، نگرش های گوناگون در باب آموزش وپرورش، پیشرفت وامکان کنترل بر مقدرات ومانند اینها نام برد بررسی اثرات متنوع عوامل اجتماعی، اقتصادی در پبشرفت تحصیلی اهمیت فراوان دارداز مدتها قبل معلوم شده است که روند هوش بهر وموفقیت بچه ها با وضع اجتماعی خانواده هایشان تغییر می کند بسیاری از محققان دریافته اند که نمرات کودکان در آزمون های هوشی موجود به طور اساسی به شغل پدر، تعلیم وتربیت والدین ودرآمد خانواده مرتبط ووابسته است (مهدی پور ،1386).
نخستین تحقیقات منظم وجدی در مورد رابطه شخصیت کودک با فضای روانی –تربیتی خانواده و نحوه رفتار والدین توسط پزوهشگرانی مانند (کازانین ،سیج ونایت) [15]آغاز شد.(شاملو،1375).
خانواده یک نظام طبیعی و اجتماعی است که افراد خواسته یا ناخواسته به آن وابسته اند و اولین کانونی است که فرد در آن احساس امنیت می کند و مورد پذیرش و حمایت قرار می گیرد. مطمئناً ساخت و فضای خانواده ، نقش مهمی در عملکرد و رفتار فرد ایفا می کند. كیفیت تعامل والدین و فرزندان، وضعیت اقتصادی –اجتماعی خانواده و تحصیلات والدین همواره به عنوان تعیینکنندههای مهم عملکرد تحصیلی دانش آموزان و دانشجویان شناخته شده است(هانوشک[16] ،1986؛ نقل از آکسوی[17] ، لینک[18]؛ 2000).
از جمله متغیرهایی که در ارتباط با شیوه های فرزند پروری مورد توجه و بررسی محققان و پژوهشگران روان شناسی و متخصصین تربیتی قرا رگرفته است می توان به رشد اجتماعی (مهرابی، 1376)، سازگاری اجتماعی، عزت نفس و خود کنترلی (برک،به نقل از مارسل، 1997)نیز (حسینیان آقا ملکی، 1376)، بلوغ شخصیتی (لامبورن و همکاران [19]1991،به نقل از لیل آبادی، 1375)، انگیزش (پیزو، 1993، گلیسون و دیگران [20]به نقل از شارون و همکاران 1997) خود تنظیمی ( ملک مکان، 1378)و مکان کنترل، رشد اخلاقی، اضطراب و هوش(برندت،1997 به نقل از مهر افروز 1378) اشاره نموددر همین رابطه نتایج تحقیقات دوبینس[21] (2006)، برومند نسب (1373) مهر افروز (1378) و پور عبدلی و همکاران (1387)نشان می دهد والدینی که انتظارات درونی بیشتری از فرزند خود داشته و از نظر سطح پاسخگو بودن (گرمی، پذیرش و تعهد) و درخواست کنندگی(کنترل و نظارت) در سطح بالایی باشند و به شیوه اقتدار منطقی با فرزندان خود رفتار نمایند، فرزندانشان دارای کنترل درونی می شوند.
سوال اصلی این تحقیق این است که بین شیوه های فرزندپروری و درگیری والدین در امور تحصیلی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان پسر و دختر مقطع راهنمایی شهرستان بندرعباس چه رابطه ای وجود دارد.
1-3. اهمیت و ضرورت انجام تحقیق:
خانواده به دلیل نقش تربیتی وفرهنگی خود در پرروش انسان های متفکر، آگاه وبالنده نقش بسیار موثری می تواند ایفا کند.اگر ابعاد این نهاد تربیتی به درستی تحلیل شود معلوم می گردد که سلامت وپویایی جامعه به سلامت وپویایی خانواده ارتباط دارد.(ملکی،1385).انجام این تحقیق می تواند اطلاعات ارزنده ای در اختیار مسئولین و برنامه ریزان آموزش و پرورش قرار دهد و با توجه به اینکه چنین تحقیقی در استان هرمزگان انجام نشده است اهمیت آنرا دو چندان می کند
نتایج این تحقیق می تواند مسئولان و برنامه ریزان را یاری دهد تا بتوانند زمینه لازم جهت درگیری بیشتر والدین در امور تحصیلی فرزندانشان را فراهم نمایند و همچنین روش صحیح تربیت فرزندان را به والدین آموزش دهند.
پیشرفت تحصیلی و سلامت روانی یکی از مهمترین و عینیترین معیارها برای بررسی و ارزیابی کارایی نظامهای تربیتی است. از طرفی دانشآموزان بزرگترین سرمایههای انسانی در هر جامعه به حساب میآیند؛ زیرا میتوانند با هم در آمیختن نیروی جوانی و علم و مهارت آموخته شده چرخ های پیشرفت و توسعه را به حرکت در آورند.
مسأله پیشرفت تحصیلی یکی از مسائل مهم آموزش و پرورش در تمام نقاط دنیا است. چنانچه بخواهیم مدارس، دانشآموزان موفق و کارآمدی پرورش دهند ضروری است عوامل مؤثر بر موفقیت تحصیلی را بشناسیم و برنامهریزی دقیق در همین راستا به عمل آید. در هر جامعهای دانشآموزان سازندهی فردای آن جامعه و کسانی هستند که باید پذیرای مسئولیت های آن جامعه باشند. به همین دلیل است که امروزه آموزش و پرورش جایگاه ویژهای دارد و مردم در سراسر دنیا در پی یافتن راه هایی برای بهبود آموزش و پرورش آینده سازان کار آمدتر هستند (الیاس، 2002).
هر سال آموزش و پرورش و خانواده ها سرمایه و هزینههای زیادی را جهت سلامت و تحصیل موفق دانشآموزان صرف میکنند. پرورش درست دانشآموزان از نظر روانی و تحصیلی باعث میشود که فارغالتحصیلانی کارآمد تحویل جامعه داده شوند که دارای بنیهی علمی و توان عملی لازم هستند و سرمایه و هزینه به کار رفته به شکل بهینهای بازدهی خواهد شد.
1-4. اهداف پژوهش
1-4-1. هدف کلی:
- بررسی رابطه بین شیوه های فرزندپروری و درگیری والدین در امور تحصیلی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان پسر و دختر مقطع راهنمایی شهرستان بندرعباس
[1]-Esmart.E,S
[2]-Darling .D,S
[3]-Astinbergh. A,E
[4]- Samerof.S,G
[5]-Academic Achievement
[6] -Britzman, D. P.
[7] -Komarraju, M
[8] -Karau, S. J
[9]-Schmeck, R.R
[10] -Busato, V. V.
[11] -Permuzic, T.
[12]-Ienfante, E
family-[13]
Educational achivement-[14]
Kassanin&night and sage-[15]
[16] . Hanushek
[17] . Aksoy
[18] . Link
Lamborn andet al-[19]
Pizoo,gleason-[20]
dobbines-[21]