موضوع: "بدون موضوع"
نقش فضایل و رذائل در ادراک از منظر قرآن و سنت- قسمت ۷
پنجشنبه 99/12/21
«پس بر هر عقل پیشه ای واجب است در اکتساب به فضائل اخلاقی – که حدّ وسط و اعتدال در خُلق ها و صفت ها بوده – و از جانب شریعت (مقدس اسلام) به دست ما رسیده – کوشا باشد، و از رذایل – که از افراط و تفریط ناشی می شود – اجتناب کند… .»[۱۱۳]
چنانچه گذشت از نظر اسلام فضائل به آن دسته از افعال و خصایص گفته می شود که انسان را در رسیدنِ به مقصد والا و کمال نهایی و وصول به قرب الهی و تخلّق به اخلاق الله و بهره وری از صفات عالی پروردگار مدد رساند و او را به مرتبه یقین برساند.
از این رو حبّ به خدا، ذکر، صداقت، اخلاص در عمل، امانت و وفاداری، صبر و مقاومت، حکمت، عدالت، عفت، شجاعت، زهد و ورع، صَفای باطنی و ذهنی، توکّل و توسّل، دعا، خوف و رجاء، خوش خلقی، یاری به محرومین، کمک به ایتام و مستمندان، روحیه ی خدمت گذاری به بندگان خدا، ایثار و از خود گذشتگی، صله ارحام، عفو و بخشش و… از مصادیق فضایل به شمار می آیند.
و در مقابل هر آنچه آدمی را از مقصد و مسیر کمال، منحرف می کند و او را از توجّه به حضرت حقّ باز می دارد، جزء رذایل به حساب می آید. همانند: خودخواهی، پیروی از هواهای نفسانی، عُجب و غرور و خودبینی، کبر و نخوت، دروغ و حرص و حسد، بخل و غیبت و تهمت و حبّ دنیا، ریا و خلاصه هر گناه و نافرمانی ای که خدای متعال نسبت به آن نهی نموده و نسبت به ارتکاب آنها غضب می کند. از این جهت ترک واجبات و ارتکاب معاصی، از بزرگترین رذایل به شمار می آیند… .»[۱۱۴]
طبق تعریفی که ما از رذایل در سطور گذشته ارائه دادیم در حقیقت «رذایل» به معنی «مطلق گناه» می آید که سدّ راه رسیدن انسان به کمال مقصود و مورد نظر الهی در خلقت انسان است. و مانند حجابی عمل می کند که آدمی را از وصول به درجات بالای معرفت بازمی دارد.
امام جواد۷ در روایتی گهربار انواع فضیلت را برمی شمرد، ایشان می فرمایند:
«فضیلت ها بر چهار گونه اند: اوّل، حکمت که جانمایه آن اندیشه است.
دوّم، عفت که جانمایه اش شهوت است.
سوّم، قدرت (شجاعت) که جانمایه اش خشم است.
چهارم، عدل که قوام آن در اعتدال قوای نفسانی است.[۱۱۵]
چنانچه در این حدیث شریف ملاحظه می شود در حقیقت امام۷ فضائل را، همان حدّ وسط و اعتدال در قوای نفسانی برشمرده اند. مفهوم این کلام این است که افراط و تفریط در قوای نفسانی جزء رذایل می باشند. (نظریه ای که از مرحوم نراقی; در صفحات گذشته نقل شده است با این روایت مناسبت دارد.)
علاّمه طباطبایی; نیز اصول اخلاق فاضله را در کتاب شریف المیزان در همین چهار صفت خلاصه می کند. عفت، شجاعت، حکمت، عدالت.[۱۱۶]
بنابراین بقیّه فضائل به نحوی تحت همین چهار فضیلت قرار می گیرند.
یک تفاوت اساسی بین فضایل و رذایل از حیث فطری بودن اوّلی و عارضی بودن دوّمی وجود دارد. حضرت آیت الله جوادی آملی «حفظه الله تعالی» در کتاب شریف مراحل اخلاق در قرآن مطلبی را ارائه فرموده اند که در اینجا ماحصل آن مطالب را بیان می داریم: در حقیقت فضایل در نهاد آدمی ریشه دار است لیکن رذایل، امری عارضی است.
توضیح اینکه: در حالی که انسان از نظر علوم حصولی، «نادان» به دنیا آمده است ﴿وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً﴾[۱۱۷] در علوم حضوری و شهودی مانند معرفت حقّ و اسماء و تعیّنات او با سرمایه «فطرت توحید» آفریده شده است: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها﴾[۱۱۸].
در زمینه مسائل علمی نیز چنین است. هنگامی که روح انسان به بدنش تعلّق گرفت، اگر چه منزّه از رذایل اخلاقی بود ولی از فضائل تهی نبود، بلکه با فضائلِ گرایشِ به حق آفریده شد که از آن به «فطرت توحیدی» یاد شده است: ﴿وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها﴾ ﴿فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾[۱۱۹].
بنابراین روح انسان در عین حالی که مُلهم به فجور و تقواست گرایش به تقوا و فضائل هم دارد؛ در نتیجه اگر این رذایلِ عارضی زدوده گردد، آن فضایل فطری، شکوفا می گردد و خود را بهتر نشان می دهد. و در عین حال انسان می تواند با تکمیل آن از میوه شیرین فهم و شناخت بی پیرایه و ناب آن بهره مند گردد.[۱۲۰]
فصل دوّم:
بررسی مسئله «فضیلت و رذیلت» در قرآن و روایات
جهت دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید. |
دورنمایی از «فضایل و رذایل اخلاقی» در قرآن و روایات
فضائل:
لفظ فضیلت در قرآن مجید وارد نشده امّا از مشتقات فَـ ضِ لَ در قرآن مجید بیش از صد مرتبه در آیات مختلف تکرار شده است.
مثل:
﴿إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ﴾[۱۲۱].
﴿قالاَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنا عَلى کَثِیرٍ مِنْ عِبادِهِ الْمُؤْمِنِینَ﴾[۱۲۲].
﴿وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلى بَعْضٍ فِی الرِّزْقِ﴾[۱۲۳].
﴿تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ﴾[۱۲۴].
لفظ فضیلت و فضایل در روایات آمده است. نظیر روایتی که از امیرالمؤمنین۷ در بحارالانوار نقل شده است که با این عبارات آغاز می گردد: یا طالبَ العلمِ، اِنَّ العلمَ ذو فضائلَ کثیرَهٍ… .[۱۲۵]
امّا اگر بخواهیم مصادیق فضایل را که در قرآن مجید و روایات معصومین: آمده بطور مختصر بیان کنیم باید بگوئیم که صفات اخلاقی بیان شده در قرآن و روایات، در سه گروه فضائل اخلاقی عام، فضایل اخلاقی ایمانی و فضایل اخلاقی اجتماعی آمده اند.
الف) فضائل اخلاقی عام:
تعقّل و تفکّر، پیروی از دلیل و منطق، حق گرایی، صبر و استقامت، ترجیح ندادن دنیا بر آخرت و فریفته دنیا نشدن، یکرنگی و عدم نفاق و نیز صبر و شکر و صداقت و… .
ب) فضایل اخلاقی ایمانی:
یقین، انقیاد در برابر خدا (طاعت و تقوا، دوری از محارم و اداء فرایض)، عبادت خدا، اخلاص، مقدّم بودن محبّت خدا بر دیگر چیزها و نیز دوستی و دشمنی در راه خدا، توکّل، بیم و امید (خوف و رجاء)، سپاسگذاری زبانی و عملی، تعظیم شعایر الهی، یاد خدا، توبه و استغفار بعد از هر خطاء، رضا به قضای الهی، حُسن ظنّ به خدا، اعتراف به تقصیر، انقیاد در برابر پیامبر۶ و امامان:، محبّت به پیامبر۶ و اهل بیت او: و نیز احترام به آنان و اظهار عجز و انکسار در برابر خدا و…».
مراد از فضیلت های اخلاقی ایمانی، صفاتی هستند که با ایمان اسلامی ارتباط وثیقی دارند؛ به گونه ای که بدون ایمان به خداوند طرح آن ها نیز بی معنا خواهد بود.
ج) فضایل اخلاقی اجتماعی:
احسان به والدین، خویشان، یتیمان، بینوایان و…، اعتدال در استفاده از دنیا (عدم اسراف و تبذیر، زهد، قناعت و کفاف)، اصلاح بین مردم، رعایت عدل و انصاف، دعوت به نیکی ها و باز داشتن از بدی ها (امر به معروف و نهی از منکر) اهتمام به امور مسلمین و خیرخواهی آنان، حیا و عفت (پاکدامنی)، وفای به عهد، به نیکی سخن گفتن، عفو و گذشت، دفع بدی به نیکی، حلم و فرو بردن خشم، نزاع نکردن، اعراض از جاهلان، کریمانه گذشتن از لغویات، نرمی و رفق و مدارا و خوش رفتاری با مردم، ادای امانت، همیاری در کارهای نیک و نیز رعایت حقوق برادران ایمانی و… .
مراد از فضایل اخلاقی اجتماعی هم صفت های اخلاقی مثبتی هستند که مؤمن در تعاملِ با دیگران رعایت می کند.[۱۲۶]
رذایل:
در قرآن مجید لفظ رذایل و رذیلت ذکر نشده امّا در ۴ مورد از مشتقّات رذل آمده است:
أرْذَل: ﴿وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْلا یَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئاً﴾[۱۲۷].
أراذِلُنا: ﴿وَ ما نَراکَ اتَّبَعَکَ إِلاَّ الَّذِینَ هُمْ أَراذِلُنا بادِیَ الرَّأْیِ﴾[۱۲۸].
ألأرْذَلُونَ: ﴿قالُوا أَ نُؤْمِنُ لَکَ وَ اتَّبَعَکَ الْأَرْذَلُونَ﴾[۱۲۹].
امّا بخشی از رذایل اخلاقی که در قرآن و روایات معصومین: از آن نهی شده، عبارتند از «ارتکابِ گناهان به ویژه گناهان کبیره، ریا، پیروی از هوای نفس و شیطان، ریاست طلبی، غضب، طمع، حسد، تعصب، عجب، تکبّر و تفاخر، سفاهت، قساوت، همنشینی با اهل معصیّت، آزار مسلمانان، مکر و خدعه، دروغ، جستجوی عیوب مؤمنان، سرزنش کردن، غیبت، بدگمانی و تهمت، سخن چینی، تهدید مؤمن و نیز افشای اسرار مسلمین و… .[۱۳۰]
«ارتباط بین عمل و حوادث عالم»
از نظر قرآن ارتباطی کامل بین اعمال انسانها با حوادث عالم برقرار است، در این ارتباط، اعمال صالح باعث خیرات در عالم و نزول برکات می شوند، همچنین اعمال زشت در فرود بلاها و مِحنت ها تأثیر بسزایی دارند. بسیاری از نقمت ها و بدبختی ها و حتی هلاکت هایی که نصیب انسانها می گردد رابطه تنگاتنگی با عمل انسان دارد.
این تأثیر و تأثر در حیطه معرفتی انسان هم وارد می شود و نوع رفتار و کردار هر شخصی، در ساختار معرفتی او اثر می گذارد. در مجموعه معارف دینی که مشتمل بر آیات و روایات معصومین: می باشد سخنان بسیاری وارد شده است که به این ارتباط و اثرگذاری صحه می گذارد.
در یک جمع بندی کلّی آثار تقواء به عنوان بهترین کلید حلّ مشکلات، بالاخص مشکلات علمی و معرفتی مطرح می شود. و در مقابل گناه و نافرمانی از دستورات دینی به عنوان حجاب ادراکات و عامل مؤثر در تاریکی دل و روح معرفی می شود. بدترین اثر گناه و ادامه آن، در روایات و آیات، تاریک ساختن قلب، و از میان بردن نور علم و حس تشخیص است، گناهان از اعضاء و جوارح سرازیر قلب می شود، و قلب را به ظلمت کده ای مبدّل می سازند، اینجاست که انسان راه و چاه را تشخیص نمی دهد و مرتکب اشتباهاتِ عجیبی می شود که همه را حیران می کند.
از نظر اصول روان شناسی هم این معنی ثابت شده که اعمال آدمی همواره بازتابی در روح او دارد، و تدریجاً روح را به شکل خود درمی آورد، حتی در تفکر و اندیشه و قضاوت او مؤثر است، و میل انسان را نیز دگرگون می کند.
روش قرآن در بیان فضایل و رذایل
چگونگی شکوفائی ابراز اعتماد به نفس را در دانش آموزان- قسمت ۶
پنجشنبه 99/12/21
فصل دوم
مبانی نظری
تحقیقات انجام شده در مدارس گوناگون نشان می دهد که میان پیشرفت تحصیلی و نگرش فرد نسبت به خودش رابطه مستقیمی وجود دارد. هر قدر فرد احساس و نگرش مثبت نسبت به خود داشته باشد، موفقیت بیشتری را در امور تحصیلی از خود نشان می دهد…
یکی از عمده ترین دلایل کم رویی کودکان و نوجوانان، ضعف در اعتماد به نفس و احساس خود ارزشمندی است. پدیده کم رویی که امروزه به عنوان یک معلولیت اجتماعی مطرح شده، با چگونگی نگرش فرد نسبت به خود و احساس خودارزشمندی رابطه مستقیمی دارد. در درمان کم رویی هم برای کاهش اضطراب و افزایش مهارت های اجتماعی (مانند شمرده و رسا صحبت کردن، برقراری ارتباط بصری با مخاطبان و…) بدون توجه اساسی به اصول و روش های تقویت اعتماد به نفس اقدام مؤثری انجام نمی شود.
خودشناسی و پذیرش مسئولیت اجتماعی از مهم ترین هدف های تربیتی در هر جامعه ای است و برخورداری از حس «خودارزشمندی» و «اعتماد به نفس» قوی به مثابه یک سرمایه ارزشمند حیاتی، برای همه انسان ها به ویژه کودکان و نوجوانانی است که از مهارت های اجتماعی کمتری بهره مند هستند و از مؤثرترین عوامل پیشرفت و شکوفایی استعدادها و خلاقیت ها به شمار می آید.
به طور کلی، فرآیندهای شناختی، احساسات، انگیزه ها، برقراری روابط شیوه زندگی، تصمیم گیری ها و انتخاب های ما به طور قوی متاثر از چگونگی احساس خودارزشمندی و اعتماد به نفس است. یک اراده قوی در گرو اعتماد به نفس قوی و استوار است. تسلیم ناپذیری، مطمئن، مصمم و راسخ قدم بودن، از صفات برجسته رهبران بزرگ است، به عبارت دیگر، تنها عوامل تعیین کننده رفتار، اعتماد به نفس و احساسی است که ما نسبت به خودمان داریم. به عقیده مازلو، ما برای سلامت روانی خود به احساس اعتماد به نفس مثبت و قوی نیاز داریم. بنابراین برای برخورداری از اعتماد به نفس، انسان نیاز دارد که از احترام و شأن اجتماعی مطلوب و نگرش مثبت به خویشتن بهره مند باشد.
تحقیقات انجام شده در مدارس گوناگون به ویژه مدارس استثنایی نشان می دهد که میان پیشرفت تحصیلی و نگرش فرد نسبت به خودش رابطه مستقیمی وجود دارد. هر قدر فرد احساس و نگرش مثبت نسبت به خود داشته باشد، موفقیت بیشتری را در امور تحصیلی از خود نشان می دهد.
در این میان، والدین، خواهران و برادران، معلمان و هم سالان کودکانی که به دلایلی مانند کم رویی، اضطراب، ناتوانی در انجام تکالیف درسی و یا عقب ماندگی ذهنی از اعتماد به نفس لازم برخوردار نیستند، نقش بسیار مهمی در ایجاد و تقویت حس «خودارزشمندی» و اعتماد به نفس آنها دارند.
آنچه برای بهداشت روانی، پیشرفت تحصیلی و شغلی این قبیل دانش آموزان ضروری است، این است که به آنها کمک کنیم تا حس خودپنداری واقعی و اعتماد به نفس قوی در آنان رشد یابد. به دیگر سخن، به وجود آمدن و تقویت کارایی و احساس ارزشمندی در شکوفایی شخصیت و توانمندی های کودکان و نوجوانان بسیار مهم است.
پورشافعی (۱۳۷۰) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر سال سوم متوسطه شهرستان قاین» ۱۶۰ نفر در سه رشته تحصیلی فرهنگ و ادب، ریاضی وعلوم تجربی را به روش تصادفی طبقه ای، برگزید و از سیاههٔ عزت نفس کوپر اسمیت برای سنجش عزت نفس آزمودنی ها استفاده نمود و نیز معدل دانش آموزان به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی آنان درنظر گرفته شد. او با بهره گرفتن از همبستگی پیرسون به این نتایج دست یافت که بین میزان عزت نفس دانش آموزان دختر و پسر از نظر آماری تفاوت معنا داری وجود ندارد. در مورد رابطه بین عزت نفس با پیشرفت تحصیلی، با محاسبه روش همبستگی پیرسون ضریب به دست آمده برای آزمودنی های پسر ۴۶/۰ و برای دختران ۴۹/۰ بود که با مقایسه این ضریب با مقادیر بحرانی ضریب گشتاوری پیرسون، از نظر آماری، معنادار بود. همچنین نتایج آزمون خی دو، با احتمال ۰۱/۰ نیز از این فرض را تایید نمود. بنابراین نتیجه گرفته شده بیانگر این است که میان عزت نفس دانش آموزان و پیشرفت تحصیلی آنان همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد و افرادی که عزت نفس بالاتری دارند، از نظر میزان پیشرفت در تحصیل نیز در رتبه بالاتری قرار می گیرند.
بیابانگرد(۱۳۷۰) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی رابطه بین مفاهیم منبع کنترل، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی پسران سال سوم دبیرستان های تهران در سال ۷۰-۶۹» از بین دانش آموزان پسر کلاس سوم دبیرستان در سه منطقه ۴،۱۱و۱۷ آموزش و پرورش تهران و در هر منطقه نیز از هر سه رشته ریاضی فیزیک، علوم تجربی و اقتصاد، ۲۳۰ نفر را به شیوه تصادفی انتخاب نمود و از مقیاس کنترل درونی و بیرونی راتر و پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت برای سنجش منبع کنترل و عزت نفس استفاده نمود و از معدل نمرات ثلث اول و دوم دانش آموزان در کلیه دروس سال تحصیلی ۷۰-۶۹ برای سنجش پیشرفت تحصیلی استفاده کرد. پس از محاسبه همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره به این نتایج دست یافت: بین منبع کنترل، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی ازنظر آماری همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. بین منبع کنترل و عزت نفس از نظر آماری همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. بین منبع کنترل و پیشرفت تحصیلیو نیز بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی از نظر آماری همبستگی مثبت و معناداری بدست آمد.
نظریه ها
نظریه ی جیمز
کوپر اسمیت در رابطه با نظریه ی جیمز می نوسید:
جیمز از اولین کسانی
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید. |
است که در
مورد عزت نفس نگاشته است به اعتقاد وی آرزوها و ارزشهای انسان نقش اساسی در تعیین اینکه آیا او خود را مطلوب می پندارد یا نه دارند. احساس فرد در این دنیا کاملاً به آنچه می خواهد باشد یا انجام دهد بستگی دارد. وی می پنداشت که قضاوت فرد در مورد ارزش خود تابعی است از موقعیتها و کمالات وی نسبت به آنچه ادعا
یا آرزوی خوب انجام دادن آن را دارد. بنابراین بر اساس نظریه جیمز فردی که توانائی موسیقی اش بیشتر نسبت به توانایی ریاضی اش می بالد چنانچه در یک کنسرت بد عمل نماید در مقایسه با عملکرد در امتحان ریاضی عزت نفس وی بیشتر تحت
تاثیر قرار خواهد گرفت. اگر فرد به هیچ وجه به ریاضیات خود نبالد عملکرد ضعیف در امتحان ریاضی عزت نفس او هیچ تاثیری نخواهد گذاشت. جیمز این موضوع را با طرح کلی فرمول عزت نفس ابراز نموده است. عزت نفس = موقعیت / آرزوها یا انتظارات
بر اساس فرمول فوق اگر در زمینه ارزشمند پیشرفت به آرزوها نزدیک باشد یا به آن زمینه دست یابیم نتیجه آن عزت نفس بالاست. اگر اتلاف زیادی بی پیشرفت و آرزوها وجود داشته باشد، خود را ضعیف می دانیم.کوپر اسمیت.۱۹۶۷
رومهاودی (۱۹۸۶) می نویسد: «جیمز در ادامه نظریه اش پیشنهاد می کند که شخص می تواند عزت نفس خود را از طریق افزایش پیشرفت و یا کاهش آرزوهایش افزایش دهد.
نظریه ی روزنبرگ
پترسون درباره ی نظریه ی روزنبرگ می گوید او با ابراز موضعی شبیه جیمز فرض می کنند که فرایند قضاوت فرد درباره ارزش خود را می توان طی سه گام مورد تحلیل قرار داد.
اول: خرد ابعادی را که بر اساس آن درباره ی خود قضاوت می نماید انتخاب می نماید.
مثلاً قضاوت در مورد یک توانایی ورزشی یا تحصیلی
دوم: فرد خودش را در این ابعاد ارزیابی می نماید.
مثلاً من یک ورزشکار بد و یا دانش آموز ضعیف هستم
سوم: اینکه فرد این ارزیابی را بر حسب ارزش خود تفسیر می نماید. مثلاً من یک ورزشکار و یا دانش آموز ضعیف هستم اما با وجود این یک انسان ارزشمند هستم
کوپر اسمیت (۱۹۶۷) در این باره می گوید: روزنبرگ مطالعات وسیعی در مورد پیشایندهای عزت نفس انجام داده است. تحقیق او گامی مهم در روشن کردن بسیاری از شرایط اجتماعی همراه با افزایش یا کاهش عزت نفس نشان می دهد اطلاعات او از یک مطالعه ارزیابی که بر روی بیش از ۵۰۰۰ دانش آموز دبیرستانی انجام شد به دست آمده است
نظریه ی آدلر
آدلر (۱۹۵۶-۱۹۲۷) در مقایسه با دیگر نظریه پردازان بر اهمیت ضعیف و ناتوانائیهای واقعی که منجر به عزت نفس پایین می شود تاکید بیشتری نموده است. کوپر اسمیت(۱۹۶۷) درباره ی نظریه ی آدلر می گوید: او در ابتدای کار تصور می نماید که احساس حقارت در حول و حوش اعضا یا الگوهای مشخصی از رفتار که واقعاً نقص دارند به وجود می آید این نقص های واقعی مثل کوری، ضعف جسمانی و … ممکن است احساس ناکفایتی را بوجود آورند. اما بعداً آدلر این نقایص و ناتوانائیها را حقارت عضوی نامیده از تعریف اجتماعی و فردی احساس حقارت متمایز می نماید. آدلر به شرط و پیشایند را که ممکن است پیامدهای تاسف باری در رشد عزت نفس داشته باشد ذکر می کند. اول حقارت های عضوی و تفاوتهای اندازه و قدرت این اشرایط تا حد زیادی غیر قابل اجتناب می باشد اما به علت اینکه اثرات برانگیختگی دارند می توانند منجر به مقایسه بین قدرت و اندزاه که کودکان انجام می دهند آنها را بر این نتیجه گیری وا می دارد که در حقیقت نتیجه مطلوب گردند. او مفروض می دارد که احساس حقارت ناگزیر در تجربیات دوران کودکی هر فرد بوجودمی آید. مقایسه بین قدرت و اندزاه که کودکان انجام می دهند آنها را بر این نتیجه گیری وا می دارد که در حقیقت ضعیف و ناقص می باشند و نتیجه آن احساس مقاومت و نابسندگی است که کودک را در رسیدن به شایستگی بیشتر تحریک می کند. پیشایند دوم که مهم نیز می باشد عبارت از عدم دریافت میزان مناسب پذیرش و حمایت و تشویق از والدین و دوستان نزدیک می باشد. کودکان دارای حقارت عضوی با دریافت پذیرش و حمایت می توانند ضعفها را جبران و به قوت تبدیل نمایند اما آنها بدون چنین حمایتی ناامید و پریشان می شوند. پیشایند سوم افراط زیاد در حمایت و پذیرش است. در صورتیکه آدلر معتقد به اثرات سودمند حمایت و پذیرش می باشد ولی در مورد اثرات تخریبی افراط زیاد اخطار می دهد او معتقد است که کودکان نازپرورده به میزان غیر واقع بینانه ای از ارزش دست خواهند یافت. آنها خود محور و طلبکار می باشند و خواهان شرکت در روابط دو جانبه اجتماعی نیستند و یا آمادگی آنرا ندارند. ایزدی (۱۳۵۱) در این باره می نویسد:
آدلر چهار موقعیت خانوادگی را مولد احساس حقارت دانسته است. مراقبت افراطی، کمال طلبی والدین یا خرده گیری بیش از حد آنها، طرد شدن از طرف والدین، ناپروردگی
نظریه ی راجرز
راجرز در نظریه ی خویش درباره ی مفهوم خود و خود ایده آل عقیده ای مشابه عقیده ی جیمز دارد. پترسون (۱۹۷۷) معتقد است تفاوت جیمز و راجرز در آن است که جیمز توجه اش نسبت به واقعی و خود آرمانی و راجرز توجه اش به ناهماهنگی خودهای واقعی و خودآرمانی به عنوان تعیین کننده عزت نفس است. به نظر راجرز هر چه ناهماهنگی بین خودهای واقعی و آرمانی بیشتر باشد عزت نفس کمتر و میزان ناسازگاریی بی
شتر خواهد بود. کوپر اسمیت (۱۹۶۷) در این باره می گوید : راجرز در مورد منشاء عزت نفس مستقیماً صحبت نکرده ولی بحث او در
مورد شرایطی که خویشتن پذیری را تسهیل و تعارض را کاهش می دهد در شناخت ما از آن موضوع سهم است. راجرز مفروض می دارد که تمام افراد خودانگاره ای از خود شکل می دهند که به حفظ سازگاری به دنیای خارج کمک می نماید. چون این خوانگاره در اثر تعادل یا محیط رشد می کند، قضاوت ها ، ترجیحات و کمبودهای موقعیت خانوادگی و اجتماعی خاص را منعکس می کند راجرز اثرات مهلک محیط هایی را که در مورد فرد به عنوان یک موجود بد قضاوت می نمایند را نشان می دهد این قضاوت های تند و خرد کننده فرا را از پذیرش خود باز می داغرد و بدینسان می تواند باعث رنجش شده و با تهدید ارزشمندی و شایستگی او اثر تخریبی داشته باشد. وی (راجرز) معتقد است یک جو آسان گیرد. بیان آرزو و عقاید و عاطفه را ممکن ساخته و به مقایسه ها و ارزشیابی تند مکرر متوسل نمی شود خرد را قادر به شناخت و خویشتن پذیری می کند. شاملو (۱۳۶۸) می نویسد: بنابراین می توان گفت بر اساس نظریه ی راجرز احساس عزت نفس در اثر نیاز به نظر مثبت به وجود می آید نیاز به نظر مثبت دیگران شامل بازخوردها یا رفتار گرم و محبت آمیز، احترام، صمیمیت، پذیرش و مهربانی از طرف محیط و بخصوص اولیاء کودک می شود. . اگر اولیاء به طفل محبت بدون قید و شرط نشان دهند بعدها از چنان عزت نفسی برخوردار می شود که لزومی در طرد کردن تجارب واقعی نمی بیند لیکن اگر اولیاء به کودک به طور مشروط محبت کنند و یا نظر مثبت بدهند کودک تجربه هایی را که با مفهوم خودش هماهنگ نباشد طرد و انکار می نماید. به عبارت دیگر انسان اصولاً موجودی فعال و خود شکوفا است و به عنوان بخشی از فرآمند خود شکوفایی در جستجوی حفظ و نگهداری همخوانی بین خویشتن و تجربه است. پروین۲۳ (۱۳۷۲) در این باره می گوید البته به دلیل تجربیات گذشته در مورد توجه مثبت مشروط ممکن است مواردی که عزت نفس را تهدید می کند انکار یا تحریف شود نتیجه حالتی از ناهمخوانی است که در آن اضطراب و عدم انعطافی را تجربه می کنیم که با نحوه تثبیت شده ای از ادراک و تجربه همراه است. پروین در ادامه می گوید مطالعات بسیاری در حمایت از این نظریه که سلامت روانی و عزت نفس زمانی با یکدیگر همبسته اند که بین خویشتن اصلی و خویشتن آرمانی تفاوت زیادی وجود نداشته باشد. به عبارت دیگر عزت نفس و رضایت از زندگی می تواند به عدم تشابه با خویشتن مطلوب مربوط شود تا شباهت با خویشتن آرمانی
نظریه آلپورت
آلپورت در سال (۱۹۶۱) هفت مرحله رشد را معرفی می کند که در مراحل اولیه احساس شخص نسبت به خویشتن شکل می گیرد. مراحل او شامل مرحله ی کودکی
مرحله خویشتن جسمانی
مرحله خود هویتی
مرحله عزت نفس
مرحله بسط مفهوم خویشتن
مرحله معامله گر منطقی
مرحله تلاش شخصی
او در توضیح مرحله ۴که مرحله عزت نفس است می گوید: عزت نفس به عنوان قدردانی شخصی از اعمال و رفتارش است. یعنی تائید او بر دیگران برای او پاداش است و عزت نفس را افزایش دهد.
نظریا ت دیگر روانشناسان
پروین (۱۹۹۲) در مورد نظرات دیگر روانشناسان چنین می نویسد : اپستین معتقد است افراد با عزت نفس بالا آستانه تحمل پائینی نسبت به شکست نشان می دهند و بر عکس افراد با عزت نفس پایین خود را همواره تحقیر می کنند و تحمل شکست را ندارند.
نظریه پردازان کمال نفس بالا را جنبه ی مهم خود پنداره می دانند که با سازگاری فرد ارتباط داردهمچنین در نظریه های کمال خودپذیرشی به ادراک رضایت از خویشتن استناد می کند. در واقع رهبران مذهبی نیز عشق به خویشتن را رد نمی کنند اما معتقدند که شخص سالم علاوه بر علاقه بر خویشتن به دیگران هم علاقمند است. به طور کلی ارزش گذای نسبت به خویشتن را می توان عزت نفس نامید. اسمیت هارتر و روزنبرگ عزت نفس را عنصری از خود پنداره می دانند که به قضاوت ما نسبت به توانائیهای بالقوه و بالفعل دلالت دارد. فردی که عزت نفس بالایی دارد خود پذیرا و خود ارزشمند است. روانشناسان اجتماعی عزت نفس را ارزیابی مثبت و منفی فرد از خود می دانند. به طور کلی فرض می شود عزت نفس تا حدودی با ثبات است .همچنین به افزایش عزت نفس اهمیت زیادی می دهند. برخی از عوامل به تفاوتهای فردی در میزان عزت نفس بالا اشاره دارد مثلاً در بین کودکان ۴-۱۰ ساله قهرمان ورزش بودن در افزایش عزت نفس تاثیر بسزایی دارد.
فصل سوم
روش تحقیق
روش تحقیق:
در این تحقیق از روش پیمایشی استفاده شده است.
تعریف تحقیق پیمایشی:
توصیفی از نگرش و رفتارجمعیتی بر اساس انتخاب نمونه ای تصادفی و معرف از افراد آن جمعیت و پاسخ آنها به یک رشته سوالات.[۱]
تعریف جامعه آماری:
مجمو عه ای است متشکل از افراد یا اشیاء که حداقل دارای یک صفت مشترک می با شند. در هر
چگونگی شکوفائی ابراز اعتماد به نفس را در دانش آموزان
تحقیق جامعه آماری شامل کلیه افرادی است که محقق علاقمند است نتایج تحقیق را به آن تعمیم دهد برای مثال:در این مجموعه یک جامعه اماری ازبین اغشار مختلف در یک جامعه که تشکیل شده بود از دانشجویان، کارمندان آموزش و پرورش،دانش آموزان و والدین دانش آموزان
تهیه شده است جامعه آماری این مجموعه به صورت تقریبی ۳۸۰ نفر بوده.
تعریف نمونه آماری:
گرایش به دموکراسی و عوامل اجتماعی آن- قسمت ۱۸
پنجشنبه 99/12/21
جمع۶۰۷–
پایگاه اجتماعی- اقتصادی افراد از ترکیب سه مولفه درآمد، منزلت شغلی و میزان تحصیلات ساخته شده است. همانگونه که جدول ۸ توزیع فراوانی پاسخگویان را در پایگاه های اجتماعی-اقتصادی نشان می دهد، ۱۰ درصد پاسخگویان دارای پایگاه اجتماعی خیلی پایین، ۸/۱۹ درصد پایگاه اجتماعی پایین و ۳/۱۷ درصد پایگاه اجتماعی متوسط به پایین هستند. همچنین در حالی که تنها ۴/۷ درصد پایگاه اجتماعی خیلی بالایی داشته اند ۷/۲۲ درصد نیز پایگاه اجتماعی بالا و همین درصد نیز پایگاه متوسط به بالا را احراز کرده بودند. پایگاه اجتماعی- اقتصادی در این پژوهش از ترکیب منزلت شغلی، درآمد و سطح تحصیلات پاسخگو محاسبه شده است.
۴-۲ جداول توصیفی متغیرهای پژوهش
۴-۲-۱ چگونگی توزیع شاخص ابعاد دموکراسی
همانگونه که در فصل گذشته آورده شد، بنا به تعاریف نظری و عملیاتی این پژوهش گرایش به دموکراسی را با دو بعد کلی نگرشی و رفتاری تعریف کرده است. که بعد نگرشی آن با سنجش مدارای سیاسی، اثر بخشی سیاسی، میزان مخالفت با اقتدار گرایی تعریف می شود. و بعد رفتاری با میزان مشارکت سیاسی افراد و میزان اعتراض به اقتدار گرایی تعریف می شود. لازم به توضیح است که ابتدا جدول شاخص کلی آورده می شود؛ سپس جدول شاخص های هر یک از ابعاد گرایش به دموکراسی آورده می شود. و جهت مقایسه بهتر این جداول در کنار یکدیگر مورد تحلیل قرار می گیرند. همچنین در نهایت جهت امکان توصیف بیشتر، توزیع فراوانی و درصد فراوانی گویه های هر یک از ابعاد نیزآورده می شود.
۴-۲-۲ توزیع شاخص گرایش به دموکراسی
جدول شماره ۹: توزیع فراوانی و درصد پاسخگویان برحسب شاخص کلی گرایش به دموکراسی و ابعاد دوگانه آن
دانشگاه آزاد اسلامی واحد نراق- قسمت ۱۵
پنجشنبه 99/12/21
- شاخص های عملکرد با تغییر محیط نیز تغییر می کنند.
- شاخص های عملکرد برای استفاده ساده و آسان باشند.
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید. |
- شاخص های عملکرد باید بازخور سریعی را ارائه دهند.
- شاخص های عملکرد باید به گونه ای طراحی شوند که بهبود مستمر را منتج گردند و تنها بر نظارت و کنترل اکتفا نکنند (پیشین، ۱۳۸۵، ص ۲۷-۲۲).
۲-۲-۱۵-۴-۴- شاخص های عملکرد در مدل سینک و تاتل:
یکی از رویکردها به سیستم ارزیابی عملکرد «مدل سینک و تاتل» است. دراین مدل، عملکرد یک سازمان ناشی از روابط پیچیده بین هفت شاخص عملکرد به شرح زیر است:
اثربخشی؛ که عبارت است از انجام کارهای درست، در زمان مناسب و با کیفیت مناسب. درعمل اثر بخشی با نسبت خروجی های واقعی بر خروجی های مورد انتظار معرفی می شود.
کارآیی؛ که معنای ساده آن انجام درست کارها است و با نسبت مصرف مورد انتظار منابع بر مصرف واقعی تعریف می شود.
کیفیت؛ که مفهومی گسترده دارد و برای ملموس تر کردن مفهوم کیفیت، آن را از شش جنبه مختلف بررسی و اندازه گیری می کنند.
بهره وری؛ که با تعریف سنتی نسبت خروجی به ورودی معرفی شده است.
کیفیت زندگی کاری؛ که بهبود به آن کمک زیادی به عملکرد سازمان می کند.
نوآوری؛ که یکی از اجزای کلیدی برای بهبود عملکرد است.
سودآوری؛ که هدف نهایی هر سازمانی است.
اگر چه نسبت به زمان ارائه این مدل تغییرات بسیاری در صنعت رخ داده است، اما همچنان این هفت شاخص از اهمیّت بالایی در عملکرد سازمان برخوردارند (پیشین، ۱۳۸۵، ص ۲۷-۲۲).
۲-۲-۱۵-۴-۵- شاخص های عملکرد در مدل نتایج و تعیین کننده ها(۱۹۹۱):
- «مدل نتایج و تعیین کننده ها» بر این فرض استوار است که دو نوع شاخص عملکرد پایه، درهر سازمانی وجود دارد. شاخص هایی که به نتایج مربوط می شوند و آنهایی که بر تعیین کننده های نتایج تمرکز دارند. دلیل این جدا سازی و تفکیک بین شاخص ها، نشان دادن این واقعیت است که نتایج به دست آمده، تابعی از عملکرد گذشته کسب و کار بوده و با توجه به تعیین کننده های خاص حاصل می گردند. به بیان دیگر، نتایج از نوع شاخص های تأخیردار هستند، در حالی که تعیین کننده ها شاخص های اساسی و پیشرو هستند. شاخص های مربوط به نتایج شامل عملکرد مالی و رقابت بوده و شاخص های مربوط به تعیین کننده ها عبارتند از: کیفیت، قابلیت انعطاف، به کارگیری منابع و نوآوری (پیشین، ۱۳۸۵، ص ۲۷-۲۲).
۲-۲-۱۵-۴-۶- شاخص های عملکرد در مدل هرم عملکرد:
یکی از نیازهای هر سیستم ارزیابی عملکرد وجود یک رابطه شفاف بین شاخص های عملکرد در سطوح سلسله مراتب مختلف سازمان است، به گونه ای که هر یک از واحدها در جهت رسیدن به اهداف یکسان تلاش می کنند. هدف هرم عملکرد ایجاد ارتباط بین استراتژی سازمان و عملیات آن از طریق شاخص های عملیاتی است. در واقع این چهارچوب تفاوت بین شاخص هایی را که به گروه های خارج سازمان توجه دارند، نظیر؛ رضایت مشتریان، کیفیت و تحویل به موقع و شاخص های کسب و کار نظیر؛ بهره وری، سیکل زمانی و اتلافات آشکار می سازد.
ایجاد یک هرم عملکرد سازمانی با تعریف چشم انداز سازمان در سطح اول آغاز می شود که پس از آن به اهداف واحدهای کسب و کار تبدیل می شود. در سطح دوم، واحدهای کسب و کار به تنظیم اهداف کوتاه مدتی نظیر سودآوری و جریان نقدی و اهداف بلند مدتی نظیر رشد و بهبود وضعیت بازار می پردازد (مالی وبازار). سیستم های عملیاتی کسب وکار، پل ارتباطی بین شاخص های سطوح بالا و شاخص های عملیاتی روزمره هستند (رضایت مشتریان، انعطاف پذیری و بهره وری). در نهایت چهار شاخص کلیدی عملکرد (کیفیت، تحویل، سیکل کاری و اتلاف ها ) در واحد ها و مراکز کاری و به شکل روزانه استفاده می شوند.
- مهمترین نقطه قوت هرم عملکرد تلاش آن برای یکپارچه سازی اهداف سازمان با شاخص های عملکرد عملیاتی است. اما این رویکرد هیچ مکانیسمی برای شناسایی شاخص های کلیدی عملکرد ارائه نمی دهد و همچنین مفهوم بهبود مستمر در این مدل وجود ندارد (پیشین، ۱۳۸۵، ص ۲۷-۲۲).
۲-۲-۱۶- مدیریت عملکرد:
مدیریت عملکرد را باید به عنوان پل حیاتی برای عبور از روزمره گی و گذار به تعالی دانست که در نبود آن، مجموعه تلاش های تعالی جویانه افراد، گروه ها و سازمان ها، نافرجام مانده و بی نتیجه تلقی خواهد شد و در نتیجه سرنوشت امیدوار کننده ای برای آینده رقم نخواهد خورد (شورکی، ۱۳۸۶).
صاحبنظران مدیریت منابع انسانی، در سالهای اخیر تدبیر مدیریت عملکرد را جانشین ارزیابی عملکرد نمودهاند، چرا که مدیریت عملکرد در درون خود علاوه بر ارزیابی عملکرد، میزان شایستگی و لیاقت، قابلیت ارتقاء و ترفیع را نیز در بردارد. مدیریت عملکرد تمامی جنبههای رسمی و غیررسمی پذیرفته شده توسط سازمان را در بر میگیرد، تا به این طریق اثربخشی سازمانی، تیمی و فردی افزایش یابد و دانش، مهارت و شایستگی کارکنان نیز پیوسته توسعه یابد. مدیریت عملکرد قطعاً سیستم مستقلی نیست که توسط بخش منابع انسانی و آن هم سالی یک بار اجرا و هدایت میشود و سپس فراموش میگردد (آرمسترانگ، ۱۳۸۱، ص ۲۵۸).
مدیریت عملکرد باید چهارچوبی را فراهم نماید که در آن امکان یکپارچه ساختن فعالیتهای بهبود عملکرد ذیل میسر گردد:
– هدفگذاری کلان سازمان؛
– ارزیابی عملکرد افراد؛
ـ تعیین پتانسیلهای افراد؛
ـ آموزش و توسعه شغلی؛
ـ برنامهریزی جانشینی؛
ـ پاداشهای درونی و بیرونی (آرمسترانگ، ۱۳۸۰، ص ۱۳۷).
۲-۲-۱۶-۱- تعریف مدیریت عملکرد:
برای مدیریت عملکرد تعاریف متعددی ارائه شده است که می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
در تعریفی ساده میتوان گفت که مدیریت عملکرد عبارتست از: «ممیزی بینش، دانش و تواناییهای بالفعل و بالقوه، منابع انسانی و پرورش افراد در راستای استراتژیهای سازمان و تعالی افراد و جامعه.» (میرسپاسی، ۱۳۸۰، ص ۲۲۱).
– آماراتونگا و بالدری نیز مدیریت عملکرد را اینگونه تعریف کرده اند؛ «استفاده از اطلاعات به دست آمده از ارزیابی عملکرد در راستای ایجاد تغییرات مثبت در فرهنگ، سیستم ها و فرآیندهای سازمانی از طریق کمک به تبیین اهداف عملکردی، توزیع نتایج عملکرد برای تعقیب این اهداف، تخصیص منابع و آگاه کردن مدیران از این نکته که آیا باید برای رسیدن به این اهداف، سیاست یا جهت برنامه خود را تغییر دهند یا منطبق سازند.» (آذر و دانشور، ۱۳۸۷، ص ۱۲۶).
– «مدیریت عملکرد؛ یکی از ابزارهای کسب نتایج بهتر از کل سازمان، گروه ها و افراد درون سازمان، از طریق درک و مدیریت نمودن عملکرد در یک چارچوب توافق شده از اهداف، استانداردها و نیازمندی هاست.»
– «مدیریت عملکرد؛ فرآیندی چرخه ای مرحله ای و در حال تکامل است که وضع فعلی را در حوزه های مورد نظر مدیریت با بهره گرفتن از شاخص های قابل محاسبه، مورد سنجش قرار می دهد و سپس اطلاعات به دست آمده را با استانداردهای پذیرفته شده مورد ارزیابی و قضاوت قرار می دهد.» (صادقی، بی تا).
۲-۲-۱۶-۲- مزیّت های مدیریت عملکرد:
از جمله مزیّت های مدیریت عملکرد می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- بهبود عملکرد فردی و تیمی؛
- شناسایی عملکردهای برتر جهت ارتقاء؛
- توسعه و بهبود ارتباطات و روابط کاری با کارکنان؛
- ابزاری هوشمند برای اثربخشی مدیریت انسانی و دستیابی به کارایی بیشتر و ارتقاء اثربخشی؛
- تقویت ارزش های سازمانی؛
- ایجاد ادراکی مشترک در مدیران و کارمندان در مورد کاری که انجام می دهند.
۲-۲-۱۶-۳- پیش نیازهای مدیریت عملکرد:
مدیریت عملکرد دارای پیش نیازهایی به قرار زیر می باشد.
- وجود نمودار ساختار سازمانی مناسب و متعادل در سازمان؛
- وجود احساس نیاز به نظام مدیریت عملکرد در سازمان؛
- حمایت مدیریت ارشد سازمان،
بررسی رابطه وسواس مذهبی ـ اخلاقی با نشانههای وسواس فکری ـ عملی و سبک های شناختی مرتبط با وسواس فکری ـ عملی- قسمت ۵
پنجشنبه 99/12/21
ملاک محدود کننده در این پژوهش عبارت بود از:
۱- کسب نمره ۲۱ یا بالاتر در پرسشنامه وسواس فکری – عملی (OCI-R)، یا کسب نمره ۴ یا بالاتر در زیرمقیاس وسواس فکری (obsessing) از این پرسشنامه.
بر این اساس، ۴۶ نفر مورد آزمون قرار گرفتند. از تعداد ۴۶ پرسشنامه، ۳ عدد ناقص و غیرقابل استفاده و ۴۳ عدد قابل استفاده بودند. از ۴۳ پرسشنامه ۱۳ عدد شامل ملاک محدود کننده شدند یعنی دارای نمره بیشتر از ۲۱ در پرسشنامه وسواس فکری – عملی یا نمره بیشتر از ۴ در زیرمقیاس وسواس فکری آن بودند و در نتیجه از پژوهش کنار گذاشته شدند. ۳۰ پرسشنامه باقیمانده در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند و وارد جریان تحلیل داده ها گردیدند. نسبت افراد مذکر در کل این تعداد ۳۰ درصد برابر با ۹ نفر، و نسبت افراد مؤنث ۷۰ درصد برابر با ۲۱ نفر بود.
۳-۳ ابزارهای گردآوری اطلاعات
۱-۳-۳ پرسشنامه اطلاعات جمعیّت شناختی*
این اطلاعات شامل جنسیت، سن، و وضعیّت تأهل، دین، میزان تحصیلات، نوع شغل به لحاظ پرخطر بودن و یا فرسودگی، سابقه بیماری های جسمی و روان شناختی، و سابقه درمان روانشناختی و دارویی در خصوص وسواس فکری – عملی بود.
۲-۳-۳ پرسشنامه افسردگی اضطراب تنیدگی[۴۳۰] (DASS-21)**
جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید. |
پرسشنامه DASS-21 توسط لوی باند[۴۳۱] و لوی باند[۴۳۲] (۱۹۹۵) ساخته شد. کارکرد اساسی DASS ارزیابی شدّت علایم بنیادی افسردگی، اضطراب و تنیدگی است. این آزمون برای غربال و متمایزسازی نوجوانان و بزرگسالان مناسب بوده و نیز توانایی تمایز بین سه حالت افسردگی، اضطراب و تنیدگی را دارد. این پرسشنامه ابتدا به صورت ۴۲ گویه ای ساخته شد امّا در این پژوهش از فرم ۲۱ گویه ای آن استفاده شد. DASS دارای سه زیرمقیاس اضطراب، افسردگی و تنیدگی است که هر یک شامل ۷ گویه است. زیرمقیاس افسردگی ملالت[۴۳۳]، ناامیدی[۴۳۴]، بی ارزش شمردن زندگی[۴۳۵]، ناارزنده سازی خود[۴۳۶]، فقدان علاقه/ مشارکت[۴۳۷]، بی لذتی[۴۳۸] و سکون[۴۳۹] را اندازه می گیرد. زیرمقیاس اضطراب برپایی خودکار[۴۴۰]، تاثیرات اسکلتی ماهیچه ای[۴۴۱]، اضطراب موقعیّتی[۴۴۲] و تجربه فاعلی احساس اضطراب[۴۴۳] را می سنجد. زیرمقیاس تنیدگی نسبت به سطح برپایی مزمن و غیراختصاصی حساس است و دشواری در آرام شدن[۴۴۴]، برپایی عصبی[۴۴۵]، سهولت درتحریک شدگی/ ناآرامی[۴۴۶]، فزون تحریک پذیری/ واکنش پذیری[۴۴۷] و عدم تحمّل[۴۴۸] را اندازه گیری می کند.
پاسخ ها بر روی مقیاس ۴ نقطه ای لیکرت درجه بندی می شوند. درجات نمرات از ۰ (اصلاً) تا ۳ (بسیار زیاد) است. همچنین آزمون دارای نمرات معکوس نیست. نمرات افسردگی، اضطراب و تنیدگی از جمع نمره های گویه های مربوطه به دست می آید.
شواهد اولیّه حاکی از آن بود که DASS از اعتبار همگرا و افتراقی کافی برخوردار است (لوی باند و لوی باند، ۱۹۹۵). به نمونه بزرگی از دانشجویان پرسشنامه افسردگی بک[۴۴۹] (BDI) و پرسشنامه اضطراب بک[۴۵۰] (BAI) ارائه شد. همبستگی BAI و زیرمقیاس اضطراب DASS بالا بود (۸۱/۰=r) و BDI نیز با زیرمقیاس افسردگی DASS همبستگی بالایی داشت (۷۴/۰=r). لوی باند و لوی باند (۱۹۹۵) با بهره گرفتن از یک نمونه غیربالینی دیگر نشان دادند که پایایی DASS، که با بهره گرفتن از آلفای کرونباخ محاسبه شد، برای هر سه زیرمقیاس افسردگی، اضطراب و تنیدگی قابل قبول است (به ترتیب ۹۱/۰، ۸۴/۰ و ۹۰/۰).
در ایران صاحبی، سالاری، و اصغری (۱۳۸۴)، نسخه فارسی DASS را تهیه کرده و آن را اعتباریابی نموده اند. پایایی درونی مقیاس های DASS با بهره گرفتن از آلفای کرونباخ محاسبه شد و این نتایج به دست آمد: ۷۷/۰ برای مقیاس افسردگی، ۷۹/۰ برای مقیاس اضطراب، و ۷۸/۰ برای مقیاس تنیدگی. برای بررسی اعتبار ملاک DASS، از اجرای همزمان پرسشنامه های افسردگی بک، اضطراب زانگ و تنیدگی ادراک شده استفاده شد. همبستگی زیرمقیاس افسردگی DASS با آزمون افسردگی بک ۷۰/۰، همبستگی زیرمقیاس اضطراب DASS با آزمون اضطراب زانگ ۶۷/۰، و همبستگی مقیاس تنیدگی DASS با آزمون تنیدگی ادراک شده ۴۹/۰ گزارش شد. تحلیل عاملی، ساختار سه عاملی این پرسشنامه را تأیید نمود.
۳-۳-۳ پرسشنامه وسواس فکری – عملی بازنگری شده[۴۵۱] (OCI-R)*
پرسشنامه OCI-R توسط فوآ و همکاران (۲۰۰۲) ساخته شد. این پرسشنامه نشانه های ناهمگن[۴۵۲] وسواس فکری – عملی را می سنجد و در جمعیت بالینی و غیربالینی قابل اجراست. نسخه اصلی (OCI) دارای ۴۲ گویه بود که در بازبینی فوآ و همکاران (۲۰۰۲) برای ساختن OCI-R به ۱۸ گویه کاهش یافت. این پرسشنامه ۶ زیرمقیاس دارد که عبارتند از شستشو[۴۵۳]، وارسی[۴۵۴]، وسواس فکری[۴۵۵]، خنثی سازی ذهنی[۴۵۶]، نظم و ترتیب[۴۵۷]، و احتکار. هر زیرمقیاس توسط ۳ گویه سنجیده می شود. پاسخ ها بر روی مقیاس ۵ نقطه ای لیکرت درجه بندی می شوند. درجات نمرات از صفر (هیچ وقت) تا ۳ (بیش از حد) است. آزمون دارای نمرات معکوس نیست و هر زیرمقیاس از جمع نمرات گویه های مربوطه به دست می آید.
بر اساس نتایج گزارش شده توسط فوآ و همکاران (۲۰۰۲)، OCI-R ساختار عاملی پایایی داشت، همسانی درونی آن برای مقیاس کلی (بین ۸۱/۰ تا ۹۳/۰) و برای زیرمقیاس ها (بین ۶۵/۰ تا ۹۰/۰، به استثنای آلفای ۳۴/۰ برای خنثی سازی در گروه کنترل) بالا بود. پایایی آزمون – بازآزمون آن خوب تا عالی به دست آمد (بین ۵۷/۰ تا ۹۱/۰)، و اعتبار افتراقی آن خوب و اعتبار همگرای آن رضایت بخش بود. نتایج نشان داد که OCI-R می تواند بیماران مبتلا به OCD و سایر اختلالات اضطرابی و همچنین مبتلایان به OCD و افراد عادی را از یکدیگر متمایز کند. همچنین تحلیل عاملی ساختار ۶ عاملی این پرسشنامه را تأییر نمود.
در ایران، OCI-R توسط محمودی، زمانی و فتی (۱۳۸۷) ترجمه و اعتباریابی گردید. برای ارزیابی پایایی نسخه فارسی OCI-R، همسانی درونی با ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد. این ضریب برای مقیاس کلی برابر با ۸۵/۰، برای زیرمقیاس وارسی ۶۶/۰، نظم و ترتیب ۶۹/۰، وسواس فکری ۷۲/۰، شستشو ۶۹/۰، احتکار ۶۳/۰، و خنثی سازی ۵۰/۰ به دست آمد. سپس همبستگی بین مادّه ها محاسبه شد که برای هر یک از زیرمقیاس ها، میزان اثر متوسط به شرح زیر به دست آمد: شستشو: ۴۶/۰=r ؛ احتکار: ۳۷/۰=r ؛ نظم و ترتیب: ۴۳/۰=r ؛ وارسی: ۴۰/۰=r ؛ خنثی سازی: ۲۵/۰=r. بین زیرمقیاس ها و نمره کل همبستگی پیرسون محاسبه شد که مقادیر آن معنا دارند (۵۷/۰ تا ۲۵/۰=r). همبستگی بین زیرمقیاس ها و مقیاس کل بالاترند (۸۰/۰ تا ۶۱/۰=r). به طور کلی همبستگی های به دست آمده با یافته های اعتباریابی نسخه انگلیسی همخوان هستند.
۴-۳-۳ پرسشنامه باورهای وسواسی[۴۵۸] – ۴۴ (OBQ-44)*
OBQ-44 توسط گروه کاری شناخت های وسواس فکری – عملی (۲۰۰۳، ۲۰۰۵) ساخته شد. این پرسشنامه شامل ۴۴ پرسش می باشد که برگرفته از فرم اصلی OBQ-44 است. تغییر تعداد پرسش ها و تدوین OBQ-44 به وسیله گروه کاری شناخت های وسواس فکری – عملی که همان ابداع کنندگان آزمون OBQ-44 می باشند، انجام شد. این پرسشنامه ابعاد بیماری زایی[۴۵۹] در حیطه شناخت را در بیماران OCD مورد ارزیابی و تشخیص قرار می دهد. از پاسخ دهندگان درخواست می شود میزان موافقت یا مخالفت خود را با هر کدام از گزینه ها روی مقیاس ۰ تا ۷ انتخاب کنند. رتبه بندی مقیاس از این قرار است: ۳- = خیلی زیاد مخالفم، ۰= نظری ندارم، و ۳+= خیلی زیاد موافقم. آزمون شش گروه از افکاری را اندازه می گیرد که دامنه های کلیدی حوزه های شناخت در OCD می باشند. این شش گروه عبارتند از: احساس مسئولیت برای صدمه و آسیب، ارزیابی تهدید و خطر، کمال گرایی، نیاز به برخورداری از اطمینان، اهمیت دادن به افکار، و کنترل افکار. این پرسشنامه از ۳ زیرمقیاس تشکیل شده است: ۱- مسئولیت پذیری افراطی برای صدمه و آسیب و ارزیابی تهدید و خطر که شامل ۱۶ گویه است، مانند “اگر فرصتی پیش بیاید که کاری از دستم برآید، باید از بروز وقایع بد و ناگوار جلوگیری کنم” و “من برای اجتناب از مسائل جدّی (مانند بیماری و تصادف) به تلاش مداوم نیاز دارم”. ۲- کمال گرایی نیاز به اطمینان که ۱۶ دارد، مانند “اگر اشتباه کنم حتماً باید ناراحت شوم”، و “برای من بررسی کلیّه عواقب احتمالی یک موقعیّت ضروری است”. ۳- اهمیت افکار و کنترل افکار نیز ۱۲ گویه دارد: “باید بتوانم ذهنم را از شر افکار ناخواسته رها سازم” و “به نظر من داشتن افکار و تمایلات ناپسند به اندازه عمل به آنها بد است”.
نتایج (گروه کاری شناخت های وسواس فکری – عملی، ۲۰۰۵) نشان داد که OBQ-44 پایایی بالایی دارد. همسانی درونی آن که با بهره گرفتن از آلفای کرونباخ به دست آمد (۹۳/۰ برای مسئولیت پذیری/ ارزیابی تهدید، و کمال گرایی/ اطمینان؛ ۸۹/۰ برای اهمیت افکار/ کنترل افکار؛ و ۹۵/۰ برای کل مقیاس) بالا بود. اعتبار همگرای آن خوب و رضایت بخش و اعتبار افتراقی آن کمی ضعیف تر بود. همبستگی بین زیرمقیاس ها و نمره کلّ مقیاس ارزیابی افکار مزاحم[۴۶۰] متوسط رو به بالا بود (۳۵/۰=rs در نمونه مبتلا و غیرمبتلا به OCD). همچنینی تحلیل عاملی ساختار سه عاملی این پرسشنامه را تأیید نمود.
در ایران، شمس، کرم قدیری، اسماعیلی ترکانبوری، و ابراهیم خانی (۱۳۸۳)، نسخه فارسی OBQ-44 را تهیه و آن را با بهره گرفتن از نمونه غیربالینی اعتباریابی کردند. نتایج نشان داد که مقدار ضریب آلفای کرونباخ برای کل آزمون و سه خرده مقیاس مسئولیت پذیری / ارزیابی تمدید، کمال گرایی / اطمینان، و اهمیت افکار / کنترل افکار به ترتیب ۹۲/۰، ۸۵/۰، ۸۵/۰ و ۸۰/ بود. ضریب دو نیمه سازی با عنوان همبستگی اصلاح شده برای کل آزمون و سه خرده مقیاس به ترتیب ۹۴/۰، ۸۶/۰، ۸۴/۰ و ۸۰/۰ بود. ضریب پایایی حاصل از روش بازآزمایی در مورد نمره کل نیز ۸۲/۰ بود که نشان دهنده ثبات نمره های آزمون به فاصله ۵ تا ۱۴ روز است.
برای برآورد اعتبار ملاک پرسشنامه OBQ-44 همبستگی آن با دو پرسشنامه OCI-R و MOCI محاسبه شد که به ترتیب ۵۷/۰ و ۵۰/ بدست آمد و معنادار بود. جهت بررسی اعتبار سازه، روش تحلیل عاملی به کار رفت که نشان دهنده ساختار سه عاملی با همبستگی بالا با یکدیگر بود.
۵-۳-۳ مقیاس وسواس مذهبی – اخلاقی پن[۴۶۱] (PIOS)*
PIOS توسط آبرامووتیز و همکاران (۲۰۰۲) ساخته شد. این پرسشنامه نشانه های وسواس مذهبی و اخلاقی را می سنجد و دارای ۱۹ گویه است. پاسخها با بهره گرفتن از مقیاس ۵ نقطه ای لیکرت درجه بندی می شوند که از ۰ (هرگز) تا ۴ (همیشه) است آزمون دارای نمرات معکوس نیست. PIOS اولیه دارای ۷۷ گویه بود که از اظهارات مبتلایان به وسواس مذهبی – اخلاقی به دست آمده بود. تعداد گویه های اولیه پس از تحلیل عاملی به ۱۹ گویه کاهش یافت. مقیاس از دو عامل ترس از گناه و ترس از خدا تشکیل شده بود. پایایی درونی پرسشنامه که با بهره گرفتن از آلفای کرونباخ به دست آمد برای مقیاس ترس از گناه، ترس از خدا و کل مقیاس به ترتیب ۹۰/۰، ۸۸/۰، و ۹۳/۰ گزارش شد. ضریب همبستگی (۰۱/۰, P<36/0=r) میان PIOS و آزمون MOCI (پرسشنامه وسواس فکری عملی مادزلی[۴۶۲]) قوی و معنادار بود که نشان دهنده اعتبار همگرای خوب است. نتایج بررسی اعتبار افتراقی نشان داد که میان این پرسشنامه و مقیاس ابراز خشم[۴۶۳] رابطه ای وجود ندارد.
جستجو در نشریات معتبر روانشناسی و روانپزشکی ایران نشان می دهد که PIOS به فارسی ترجمه نشده و اعتباریابی نگشته است. این پرسشنامه توسط نگارنده پژوهش حاضر و یک مترجم متون روانشناسی ترجمه گردید و اعتبار صوری آن به تأیید سه استاد دانشگاه در رشته روانشناسی بالینی رسید. ضریب آلفای کرونباخ برای نمره کل پرسشنامه وسواس مذهبی ـ اخلاقی پن و زیرمقیاسهای ترس از خدا و ترس از گناه به ترتیب ۹۱۷/۰، ۸۹۰/۰، و ۸۸۹/۰ محاسبه گردید.
۶-۳-۳ مقیاس ادغام فکر و عمل[۴۶۴] (TAF)*
TAF یک مقیاس ۱۹ گویه ای است که ادغام فکر و عمل را اندازه گیری می کند. TAF توسط شافران و همکاران (۱۹۹۶) ساخته شد. این پرسشنامه از ۳ زیرمقیاس تشکیل شده است: ۱- ادغام فکر و عمل اخلاقی که ۱۲ گویه دارد و این باور را که یک فکر غیراخلاقی مزاحم به اندازه انجام یک عمل غیراخلاقی غیرقابل پذیرش است، اندازه می گیرد (مثال: «از نظر من حتی آرزوی، آسیب رساندن به دیگری تقریباً به اندازه آسیب رساندن واقعی به وی است»). ۲- ادغام فکر و عمل احتمال برای دیگران که ۴ گویه دارد و این باور را که فکر کردن درباره یک رویداد تهدیدآمیز برای شخصی دیگر، احتمال رخ دادن آن را افزایش می دهد می سنجد (مثال: «اگر فکر کنم که دوستم تصادف می کند، این فکر احتمال تصادف وی را بیشتر می کند»). ۳- ادغام فکر و عمل احتمال برای خود که ۳ گویه دارد و این باور که فکر کردن درباره یک اتفاق تهدیدآمیز برای خود، احتمال رخ دادن آن را افزایش می دهد، اندازه می گیرد («اگر فکر کنم مریض می شوم، این فکر احتمال مریض شدنم را بیشتر می کند»).
شافران و همکاران (۱۹۹۶) با بهره گرفتن از نمونه بالینی و غیربالینی TAF را اعتباریابی نمودند. همسانی درونی به دست آمده با بهره گرفتن از کرونباخ آلفا برای زیرمقیاس TAF اخلاقی و احتمال بین ۸۵/۰ و ۹۶/۰ بدست آمد. راسین و همکاران (۲۰۰۱) پایایی آزمون – بازآزمون را در یک فاصله ۳ ماهه برای کل مقیاس ۵۲/۰ زیرمقیاس احتمال برای خود ۵۳/۰، احتمال برای دیگران ۴۷/۰، و اخلاقی ۵۴/۰ گزارش نمودند. در همین بررسی، همبستگی بین نمره کل TAF و هر یک از زیرمقیاس ها با پرسشنامه پادوا[۴۶۵] ۲۶/۰ تا ۳۲/۰ گزارش شد که همگی در سطح ۰۱/۰ معنادار بودند. تحلیل عاملی ساختار سه عاملی TAF را تأیید نمود.
جستجو در نشریات معتبر روانشناسی و روانپزشکی ایران نشان می دهد که TAF هنوز به فارسی ترجمه نشده و اعتباریابی نگشته است. این پرسشنامه توسط نگارنده پژوهش حاضر و یک مترجم متون روانشناسی ترجمه گردید و اعتبار صوری آن به تأیید سه استاد دانشگاه رشته روانشناسی بالینی رسید. ضریب آلفای کرونباخ برای نمره کل مقیاس ادغام فکر و عمل و زیرمقیاس های ادغام فکر و عمل اخلاقی، احتمال برای خود، و احتمال برای دیگران به ترتیب ۹۱۱/۰، ۹۱۲/۰، ۸۳۴/۰، و ۹۳۶/۰ محاسبه گردید.
۴-۳ روش اجرای تحقیق
برای انجام این پژوهش، ابتدا پرسش نامه ها تهیه شدند. پرسشنامه وسواس مذهبی – اخلاقی پن و مقیاس ادغام فکر و عمل از منابع انگلیسی گرفته شده و ترجمه گردید. بدین منظور، پرسشنامه ها ابتدا توسط نگارنده پژوهش حاضر ترجمه گردید و سپس در اختیار یک مترجم متون روانشناسی قرار گرفت. پس از تصحیح ترجمه انجام شده، متون ترجمه شده در اختیار سه استاد دانشگاه در رشته روانشناسی بالینی قرار گرفت و در نهایت مورد تأیید ایشان واقع گردید.
در مرحله بعد برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد، بدین ترتیب که پس از مواجهه به مراکز مربوطه، افراد دارای تشخیص اختلال وسواس فکری ـ عملی به پژوهشگر ارجاع داده شدند. پژوهشگر پس از معرفی خود و توضیح مختصر درباره اهداف پژوهش، از آنها خواست که در صورت تمایل با پر کردن پرسشنامه های مربوطه در تحقیق شرکت کنند. در تکمیل پرسشنامه ها محدودیت زمانی وجود نداشت. به منظور رعایت اخلاق پژوهش و حقوق آزمودنی ها، متن زیر در صفحه اول مجموعه پرسشنامه ها گنجانده شد:
“شرکت کننده عزیز، پرسشنامه هایی که در دست دارید جهت انجام پایان نامه دانشجویی در اختیارتان گذاشته شده و اطلاعات مندرج در آنها در امر دیگری مورد استفاده قرار نخواهد گرفت. به دلیل حفظ حریم افراد، نیازی به درج نام یا شماره تماس نیست. اگر مایل به دانستن نتایج پژوهش هستید، آدرس ایمیل خود را بنویسید تا پس تحلیل نهایی داده ها به شما اطلاع داده شود.”
در تکمیل پرسشنامه ها ترتیبی داده شد که نیمی از شرکت کنندگان پرسشنامه ها را به ترتیب: اطلاعات جمعیّت شناختی، DASS-21، TAF، OCI-R، PIOS، و OBQ-44، و نیم دیگر پرسشنامه ها را به ترتیب اطلاعات جمعیّت شناختی، OBQ-44، PIOS، OCI-R، TAF، و DASS-21 پرکنند تا اثرات ناشی از ترتیب تکمیل پرسشنامه ها کنترل شود. همچنین با توجه به زیاد بودن تعداد پرسشنامه ها و برای جلوگیری از مغشوش شدن یافته ها به خاطر خستگی و بی حوصلگی آزمودنی ها، پرسشنامه ها با فواصل زمانی متناسب برای هر آزمودنی اجرا گردید.
۵-۳ روش تجزیه و تحلیل اطلاعات
در این پژوهش با توجه به طرح تحقیق و فرضیه های موجود از روش های آمار توصیفی شامل جداول فراوانی، شاخص های گرایش مرکزی و پراگندگی استفاده شد. به منظور آزمون فرضیه ها از روش های آماری استنباطی مانند آزمون معنادار بودن پیرسون، تحلیل رگرسیون استاندارد برای بررسی سهم هر کدام از متغیرهای پیش بین در تبیین تغییرپذیری متغیر ملاک، و از آزمون رگرسیون همزمان برای بررسی سهم زیرمقیاس های مربوط به هر متغیر در پیش بینی نمرات متغیر ملاک استفاده گردید. تمام مراحل تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله نرم افزار آماری SPSS انجام گرفت.
فصل چهارم
یافته های پژوهش
۱-۴ بررسی اطلاعات جمعیت شناختی
در بخش نخست این فصل، داده های کمّی پژوهش ارائه میشود. همانطور که در فصل سوم اشاره شد، ۴۶ نفر از مراجعان مراکز شفاء، آرمش، و کلینیک کودک و خانواده دانشگاه شهید بهشتی به پرسشنامه ها پاسخ دادند که پس از خارج کردن ۱۶ عدد از پرسشنامه ها به دلیل غیر قابل استفاده بودن یا ملاکهای محدود کننده، این تعدد به ۳۰ نفر تقلیل یافت.
در این بخش، ابتدا توزیع فراوانی آزمودنیها به تفکیک جنسیت، سن؛ وضعیت تأهل، دین، میزان تحصیلات، وضعیت شغلی، نوع شغل به لحاظ پر خطر بودن و یا فرسودگی، سابقه بیماریهای جسمی و روانشناختی، سابقه درمان روانشناختی در خصوص وسواس و مدت آن، سابقه ی درمان دارویی در خصوص وسواس و مدت آن، و شدت اضطراب، افسردگی و تنیدگی ارائه و سپس شاخص های توصیفی مربوط به متغیرهای پژوهش ارائه میگردد.
الف) جنسیت
توزیع فراوانی آزمودنیها به تفکیک جنس در جدول ۴-۱ آمده است:
جدول ۱-۴ توزیع فراوانی آزمودنیها به تفکیک جنسیت