بررسی شرایط دفاع مشروع در رویه ی قضایی- قسمت ۱۳

۴- رأی شعبه ۲۷ دیوانعالی کشور بشماره ۱۳۳۴ – ۵/۶/۱۳۷۱[۱۶۰]
خلاصه جریان پرونده: آقای «الف» فرزند محمود متهم است به ارتکاب قتل عمدی «ب» در اثر ایراد جرح عمیق با چاقو بدین شرح که متهم و مقتول در پارک … در تاریخ ۵/۳/۷۰ بوده اند که متهم به مقتول پیغام می دهد که «چرا به یکی از فامیلهای من (دختر عمه اش) متلک می گویی» و بعد از مدتی در حالی که طرفین تنها به یکدیگر برخورد می کنند متهم به مقتول گفته «چرا به ناموس مردم متلک می گویی» که مقتول با سر به متهم حمله کرده و با سر به صورت او می زند و سپس نانچیکو از داخل پیراهنش بیرون آورده و چند ضربه به متهم می زند (که گواهی پزشکی در برگ ۱۳ وجود دارد) در این هنگام متهم نیز چاقو درآورده و یک ضربه به سینه مقتول می زند که موجب بریدگی قلب و سبب فوت او می شود.
در برگ ۱۵ نسبت به سوء سابقه مقتول تحقیقاتی شده و مطالبی وجود دارد و متهم نیز سوء سابقه ]دارد[ و به سبب اتهام لواط زندانی شده است (برگ ۱۹).
بر اساس شکایت اولیای دم و گواهی پزشکی و اقاریر صحیح متهم دادسرای عمومی … به موجب کیفر خواست شماره ۸۴۹ – ۲۰/۴/۷۰ تقاضای تعیین کیفر نموده و دادگاه کیفری یک … شعبه ۱۳ تشکیل جلسه داده و با استماع شکایت اولیای دم و اظهارات متهم به لحاظ اینکه متهم می توانسته فرار کند، موضوع دفاع را محرز ندانسته و بزه انتسابی را محرز دانسته و رأی به قصاص نفس متهم داده است که رأی دادگاه از جانب محکوم علیه مورد اعتراض واقع شده و با بقاء دادگاه بر رأی خود پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به شعبه ۲۶ ارسال گردیده است.
هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید و پس از قرائت گزارش آقای … عضو ممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای دادیار دیوان عالی کشور اجمالاً مبنی بر … دادنامه مشاوره … فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد.
»بسمه تعالی. با توجه به محتویات پرونده و با عنایت به آنچه در صفحه ۱۶ که مواجهه حضوری بین متهم پرونده با «ج» (رفیق مقتول و ناظر صحنه نزاع) واقع شده، گواه چنین گفته: «ما به طرف آنها رفتیم که مشاهده کردم «ب» با نانچیکو به طرف «الف» حمله ور شده و دارد به وی ]با نانچیکو[ ضربه می زند … سپس «الف» چاقو درآورد و یک ضربه به «ب» زد و متواری شد و من «ب» را به بیمارستان منتقل کردم» و ملاحظه دیگر موارد معلوم می شود مهاجم با نانچیکو شخص مقتول بوده و برگ گواهی پزشکی از جراحات متهم نوشته شده و از این گواهی کاملاً معلوم
میشود که پس از دیدن ضرباتی متهم چاقو درآورده در نتیجه مورد دفاع بوده، ولی متهم در مقام دفاع باید جراحاتی شبیه آنچه از سوی مقتول واقع شده انجام می داد و با تعدی از آن باید دیه بپردازد. در نتیجه رأی دادگاه مبنی بر قصاص نقض می گردد و با تقاضای تجدیدنظر از سوی محکوم علیه موافقت می شود. پرونده جهت رسیدگی مجدد وفق بند الف ماده ۱۰ قانون تجدیدنظر به شعبه ۲۶ کیفری یک … ارسال شود.»
۵- رأی هیأت عمومی دیوانعالی کشور بشماره ۶-۱۳/۳/۱۳۷۶[۱۶۱]
خلاصه جریان پرونده: پیرو گزارش مورخ ۶/۹/۱۳۷۴ موضوع اتهام آقای میر سعادت … به ارتکاب قتل عمدی مرحوم محمد … اجمالاً به این شرح که نیروی انتظامی شهرستان قم به تاریخ ۱۹/۷/۱۳۷۳ به دادگاه عمومی قم گزارش کرده در ساعت ۱۶ روز جاری در نزاعی که بین دو نفر به اسامی محمد … معروف به مشتی (مشهدی) و میرسعادت … بوجود آمد با مجروح شدن محمد توسط میرسعادت به بیمارستان نکوئی منتقل در بخش اورژانس فوت نموده است اضافه کرده در لباس مقتول یک قبضه چاقو دسته مشکی پیدا شده که در پاسگاه موجود است (در گزارش و صورت جلسه مامورین انتظامی و مسئول بخش بیمارستان اوراق ۲ و ۳ پرونده به پیدا شدن چاقو اشاره ای نشده است.) بلافاصله از متهم بازجویی شده اظهار داشته سه ماه قبل درگیری مختصری با محمد داشت از آن پس او قصد درگیری شدید با من داشت که خود را دور می کردم تا این که امروز ساعت۴ بعدازظهر وقتی مقابل منزلم ایستاده بودم همسرم و دو فرزندم نزدیک من بودند با گفتن ناسزا گذر نمود. قصد تعقیب او را داشتم مادرم مانع شد بعد از چند لحظه مجدداً برگشت من در حال داخل شدن به منز بودم که مرا با چاقو تعقیب و قصد وارد شدن به داخل منزل داشت او حالت مستی با چاقو مرا از ناحیه سینه مجروح کرد من هم برای جلوگیری از ضرب و جرح بیشتر چوب برداشتم متوجه نشدم چگونه و به کجای بدن او اصابت کرد در حین درگیری به زمین افتاد که او را به برداشتم متوجه نشدم چگونه و به کجای بدن او اصابت کرد در حین درگیری به زمین افتاد که او را به بیمارستان رساندم فوت نمود با اشاره به سابقه شرارت او و این که سابقه خود زنی داشته مدعی است در حالی که با او درگیر بوده خود را به دیوار زده در گواهی پزشکی معاینه میرسعادت بریدگی کمتر از یک سانتیمتر سمت راست قفسه سینه همراه با کبودی بخیه شده بر اثر اصابت جسم برنده اظهار نظر شده است. پدر مقتول از فردی که پسرش را کشته اعلام شکایت کرده همسر متهم در همان تارخ اظهار داشته در کوچه بودم محمد … عبور می کرد به من متلک گفت به او گفتم پدرسوخته به منزل آمدم درب را بستم پس از لحظه ای درب حیاط زده شد باز کردم دیدم محمد مشتی می باشد گفت آمد ام ترا بکشم چاقو نیز در داخل دستمال در دستش بود داد و فریاد کردم همسرم میرسعادت آمد او نیز به وی اصرار که وی را از منزل بیرون نماید که همدیگر را هل دادند بیرون رفتند … من نزاع آنها را ندیدم (ص۷) از پنچ نفر شهود بازجویی شده است. ( اوراق ۹ الی ۱۱) در گواهی معاینه جسد پارگی عمیق بطول پنج سانت از جلو به عقب روی آهیانه سمت چپ مشاهده شده که شکستگی مختصر استخوان که بر اثر اصابت جسم سخت لبه دار ایجاد شده علت مرگ شکستگی جمجمه و خونریزی مغزی متعاقب آن تعیین شده است.
در جلسه محاکمه ۲۲/۷/۱۳۷۳ ( برگ۲۴) متهم اظهار داشته پسر خواهرم برای تعمیر موتور گازی مرا صدا کرد مشغول بودم خانمم کنار ایستاده بود محمد به او حرف زشت زد خانمم به او فحش داد رفتم داخل حیاط بعد از مدتی استراحت درب حیاط نواخته شد همسرم باز کرد محمد داخل شد درگیر شدیم همین که می خواستم از طاق خارج شوم به من حمله کرد و درگیر شدیم چاقو دستش بود و مرا از ناحیه سینه مجروح کرد افتادم زمین که بیشتر نزند که از حیاط خارج شد نمی دانم داخل حیاط که مادرم یقه اش را گرفته بود چه شد بعد مردم گفتند داخل کوچه افتاده است که او را به بیمارستان منتقل کردم در جواب سوال دادگاه به این که در بازجویی اقرار به وارد کردن جرح با چوب شده جواب داده چون ترسیده بودم و حال عادی نبودم این مطالب را گفتم حواسم جمع نبوده راجع به شهادت شهود جواب داده تقاضا دارم مجدداً از آنها تحقیق شود چنانچه سه نفر شهادت بدهند من با چوب ایشان را زده ام قبول می کنم که بر طبق دستور حاکم دادگاه مرجع انتظامی از شهود استماع شهادت کرده خانم الف … و آقای م … ۱۳ساله و آقای غ … شهادت داده اند (برگ۲۶).
در جلسه ۲۵/۷/۱۳۷۳ دادگاه، والدین مقتول و همسر او علیه میر سعادت شکایت و قصاص او را تقاضا کرده اند متهم با تفهیم اتهام به ارتکاب قتل عمدی و دلایل جرم از جمله اقرار اولیه در پاسگاه جواب داده با چوب نزده ام در دستم چوب نبوده او جلو در حیاط به من حمله کرد با چاقو به داخل حیاط هم آمد مرا مجروح کرد من دست خالی با او درگیر شدم که زمین افتادم مادرم آمد فریاد کرد او خودش را به این ور و آن ور می زد که از حیاط خارج شود پس از مدتی شنیدم که کنار جدول افتاده، از جهت چاقو کشی و ورود به عنف علیه مقتول اعلام شکایت کرده است.
در جلسه ۱۹/۹/۱۳۷۳، دادگاه با حضور طرفین و وکلای آنها تشکیل گردیده (ص۷۱) و اولیاء دم شکایت و تقاضای قبلی را تکرار کرده اند، وکیل آنها با اشاره به تناقض گوئی متهم و این که به لحاظ خصومت شخصی و بستن راه بر مقتول و وارد کردن ضربه با جسم سخت موجب قتل شده بر طبق مواد ۲۰۵ الی ۲۰۷ قانون مجازات اسلامی تقاضای قصاص نموده است.
همسر متهم که همراه شوهرش و خواهرزاده او در کوچه موتورگازی او را درست می کرده ضمن شرح واقعه اظهار داشته محمد … (مقتول) داخل منزل آمد با شوهرم درگیر شد شوهرم را با چاقو زد که افتاد … مادر شوهرم محمد را که می خواست فرار کند گرفته بود سه روز بود محمد مرتب مزاحم من بود بعد نفهمیدم چطور از دست مادر شوهرم فرار کرد می گفتند محمد … بیرون از خانه زمین خورده که در همان حال او را به بیمارستان رسانده ام. مادر متهم بنام خیرالنساء اظهار داشته با شنیدن جیغ عروسم به حیاط آمدم دیدم پسرم محمد آمد توی حیاط و پسرم را چاقو زد فریاد کردم رفتم وسط ایستادم گفتم دعوا نکنید مرا هل داد و فرار کرد، ندیدم خودش را به کجا زد پسرم با این که مجروح شده بود او را به بیمارستان برد اضافه کرده چیزی دست پسرش ندیده متهم با شرح جریان واقعه که همسرش توضیح داده و گفته محمد ناسزا گفته و رد شده می گوید رفتم منزل، خوابیده بودم خانمم وارد اتاق شد گفت محمدمی خو.اهد با چاقو وارد اطاق شود خواستم بیرون بیایم مادرم جلویش را گرفته که داخل حیاط نشود که مادرم را هل داد وارد حیاط شد با هم درگیر شدیم مرا با چاقو زد افتادم فریاد کردم مادرم بین ما قرار گرفت و یقه اش را گرفت او هم خود را به این در و آن در زد می خواست از خانه خارج شد افتاد زمین مردم جمع شدند او را به بیمارستان برردم اضافه کرده آنچه در صفحه ۴ پرونده گفته ام به کلانتری مراجعه کردم چون چاقو خوردگی تا به حال ندیده و مردن هیچ شخصی را هم ندیده بودم حال عادی نداشتم متوجه نبودم چی گفت شهادت آقای غ و بانون الف (برگ ۹) را قبول دارم .
وکیل متهم لایحه ای در نه برگ تقدیم کرده که از جانب وکیل اولیا دم به این خلاصه ÷اسخگویی شده است: با اشاره و راجع به شهادت آقای غ که شاهد نزاع هم نبوده است با محمد اختلاف داشته و اظهارات بانو الف را روی خصومت و کینه دانست است و بیان داشته همسر متهم در صفحه ۷ گفته درگیری خارج از منزل بوده و نزاع آنها را ندیده و در محضر دادگاه خلاف واقع می گوید که درگیری داخل منزل بوده است. راجع به طرح دفاع مشروع از جانب وکیل متهم توضیح داده و بحث کرده است.
وکیل متهم داشته متوفی به منزل موکل و ناموس او هجوم برده با سبق تصمیم قصد قتل موکل را داشته بر فرض که موکل تناقض گویی کرده باشد حقیقت امر همانست که به عرض رسید .
متهم آخرین دفاع را به وکیلش واگذار کرده و وکیل متهم بلحاظ دفاع موکلش از جان و ناموس تقاضای صدور حکم بر برائت نموده است و در جواب سوال دادگاه اظهار داشته در صورت تشخیص غیرعمدی بودن قتل دیه درهم را تعیین می کند.
دادگاه استماع شهادت شهود را لازم دانسته طی صورت مجلس ۴/۲/۱۳۷۴ که با حضور طرفین و وکلای آنها صورت گرفته و در هفت برگ نوشته شده (برگ۱۱۰) از شهود استماع شهادت کرده است (که عین اظهارات در صفحات بعدی منعکس شده است) پس ختم دادرسی را اعلام و به این خلاصه رأی داده است:
با توجه به اظهارات متهم و همسر او و استناد به موادی شهادت شهود، نحوه اظهارات متهم و وکیل او، گواهی پزشکی و سابقه متهم و سایر قرائن و امارات موجود، حمله و هجمه را از ناحیه مقتول تشخیص، عمل متهم را دفاع مشروع تلقی با استناد فتوای حضرت آیت الله العضمی گلپایگانی (قدس سره) در مجمع المسائل، ج۳، ص۲۳۹، س۵۵حکم بر برائت متهم را صادر کرده است. (ص۱۱۶).
با تجدید نظر خواهی وکیل اولیاء دم و رد و بدل پرونده با دادگاه تجدید نظر استان که نهایتاً با رای وحدت رویه شماره ۶۰۰ مواجه شده پرونده در این شعبه بررسی و مورد رسیدگی قرار گرفته و شعبه مذکور:
با بیان دلایلی از جمله اینکه متهم در مرحله بازجویی اقراربه واردکردن ضربه نموده و در محاکمه نزد دادگاه منکر داشتن چوب و مصدوم کردم محمد می باشد مساله هجوم و دفاع از نفس و عرض مطرح نبود در چنین شرایطی ادعای وکیل مدافع در دفاع مشروع موکل را قابل توجه ندانسته زیرا هم انکار و هم دفاع مشروع قابل جمع نیست همچنین از جهت این که دادگاه با استماع پاسخگویی وکیل اولیاء دم در در تحقق شرایط دفاع مشروع استدلال و اظهارنظر نکرده است. فتوای حضرت ایت ا… العظمی گلپایگانی مربوط هجوم زنی بوده که قابل تطبیق با موضوع پرونده نیست و نظر به اینکه دلیلی بر اثبات تعرض به جان و ناموس متهم ارائه نشده و نهایتا با استناد به مفاد لایحه وکیل تجدید نظر خواه دادنامه تجدید نظر خواسته را نقض در رسیدگی را به شعبه دیگر محول کرده است.
شعبه هشتم دادگاه عمومی قم با حضور طرفین و وکلای آنها در چهار صفحه محاکمه را انجام داده از شهود استماع شهادت نموده (برگ ۱۹۳) (جلسات ۵/۱/۱۳۷۵ و ۳۱/۳/۱۳۷۵) با حضور طرفین و وکلای آنها تشکیل شده،آقای س.م شهادت داده: « دیدم محمد… رفت به طرف خه میرسعادت که آنجا هم خانه داشت.این که با هم غرض داشته اند یا خیر اطلاعی ندارم ، بعد از مدتی دیدم که میر سعادت…-محمد… (مقتول) را از کوچه می آورد و با چوب یا آهن در دست داشت و به او می زد و آخر یک ضربه به سر او زد و در کوچه کسی جز این دو نفر آنجا نبودند» گواه دیگر بنام آقای ح- اظهار داشته: «من حدود ۱۰ متر با اینها که مشغول نزاع بودند فاصله داشتم از آنجا رد می شدم دیدم میر سعادت با چوب به محمد … زد و خورد زمین جمعیت هم آنجا جمع بود… او یک مرتبه از پشت زد به محمد… محمد چیزی در دست نداشت » شاهد دیگر بنام آقای م- ۱۴ ساله شهادت داده: « من فقط دیدم که در کوچه را که این مرتبه دیدم،دفعه قبل هم گفتم که شنیدم ولی دادگاه …بر شهادت من نوشتند در صورتی که شهادت من همین است که الان گفتم.» توسط وکیل اولیاء دم از شاهد سوال شده پزشک قانونی یک ضربه را تأیید و شاهد دو ضربه را اعلام نموده گواه در پاسخ اظهار داشته : «اولاً دید من دور بوده ، ثانیاً-من نمی دانم که دو ضربه خورده یا نه اطلاعی ندارم » در جلسه ۱۷/۸/۱۳۷۵ با حضور طرفین آقای غ… شهادت داده: «مشاهده نمودم که محمد بیرون از خانه سید مشغول صحبت با سید و مادرش شدند بعداً جدا شدند سید و مادرش به داخل خانه رفتند محمد… هم به طرف خانه خودش راهی شد بعد از یک ربع دیگر خبر رسید که محمد… وسط کوچه افتاده است.»
دادگاه به همین تاریخ با استناد به ماده ۶۱ قانون مجازات اسلامی و اصل ۳۷ قانون اساسی حکم بر برائت متهم صادر کرده.
که با تجدید نظر خواهی وکیل اولیاء دم پرونده به این شعبه ارجاع و مورد رسیدگی مجدد (اصراری) قرار گرفته است : ضمناً جهت مزید اطلاع شهادت شهود در محضر دادگاه صادر کننده حکم اولی (منقوض) مورخ ۴/۲/۱۳۷۴ که قبلاًبه آن اشاره شده است اضافه می نماید خانم الف بعنوان شاهد اظهار داشته : « دیدم محمد… آمد محله ما بدنش کمی مریض حالت بود از کنارم تند رفت به طرف زن میرسعادت نمیدانم به او چه گفت زن میرسعادت جیغ کشید رفت داخل خانه ، محمد هم دنبال او رفت به داخل خانه ، بعد دویدم ببینم چه خبر است دیدم زن میرسعادت داخل خانه نبود داخل کوچه هم نبود و میر سعادت در خانه اش بود و محمد… داخل کوچه تلو تلو می خورد و میر سعادت دستش به سینه اش بود و می گفت محمد مرا زد نگذارید برود مردم آمدند….»
(مقایسه با شهادت مورخ ۱۹/۷/۱۳۷۳ مندرج در برگ۱۱)-آقای غ… شهادت داده : بعد از این که محمد به مغازه ام آمد و سیگاری گرفته با من دست داد رفت خانه میرسعادت… از جلو مغازه نگاه می کردم بعد از چند دقیقه ای دیدم میر سعادت و خانمش و مادرش با هم از منزل بیرون آمدند محمد… هم بود در مغازه خودشان که نفت فروشی بود صحبت کردند بعد از هم جدا شدند و رفتند به خانه شان بعد از نیم ساعت شنیدم دعوی شده از مغازه بیرون آمدم دیدم که مردم جمع شده اند محمد… افتاده میرسعادت… او را به بیمارستان برد.آقای س.م… شاهد دیگر اظهار داشته : دیدم محمد….رفت به طرف خانه میر سعادت… دیدم رفت توی کوچه سید ، دمی (لحظه ای) نکشید که دیدم سید محمد دستمال ابریشمی بود بعد یک چوب سید به سر محمد زد محمد زد محمد سر گیجه گرفت و افتاد (ص ۱۰۹) شاهد دیگر بنام آقای ح… همچنین شهادت داده : «بعد از ظهر بود که از این کوچه عبور می کردم دیدم سروصدا بلند شد و رفتم جلو دیدم یک نفر چوب در دست دارد و به دیگری زد بعد محل شلوغ و من نرفتم و حدود بیست متر فاصله داشتم و دیگری دستمال سیاه رنگی دستش بود. »آقای م… ۱۳ ساله شهادت داده: «من بالای پشت بام رفته بودم داداشم را بیاورم دیدم سروصدا شده آمدم جلوتر سر پشت بام دیدم مقتول چاقویی در دستمال ابریشمی دارد چاقو را در آورد و وارد منزل سید شد فحش هم داد بعد از پشت بام آمدم دیدم که مقتول در خیابان افتاده درحدود بیست قدمی خانه میرسعادت ، بعد میرسعادت محمد… را برد به بیمارستان و توجه نکردم که سید مجروح است یا خیر و شنیدم که سید به محمد و … چوب زده است و محمد به سید چاقو زده است.» و همانطور که قبلاً اشاره شد حکم برائت متهم صادر گردیده است.
هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای عبدالحسین فرهی عضو ممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای عسگری دادیار دیوان عالی کشور اجمالاً مبنی بر:تقاضای صدور رأی شایسته و قانونی دارم.
در مورد دادنامه تجدید نظر خواسته مشاوره نموده چنین رأی میدهند:
نظر به این که شعب دادگاه عمومی شهرستان قم راجع به اتهام آقای میرسعادت… به ارتکاب قتل عمدی مرحوم محمد… عمل متهم را دفاع مشروع مشروع ندانسته و رای این شعبه از دیوان عالی کشور را نپذیرفته و حکم بر برائت صادر کرده و اصرار در نظریه خود داشته اند و این شعبه دفاع مشروع را محقق نمیداند و انقلاب پرونده را جهت طرح در هیأت عمومی شعب کیفری به دفتر معاونت محترم دیوان عالی کشور ارسال می دارد.
رئیس: جناب آقای آموزگار
برداشتهای مختلفی از این پرونده در ذهن خودشان گرفته اند، علت این برداشتهای مختلف، اختلاف در شهادت شهود و اظهارات اولیه و بعدی متهم در تحقیقات مختلف بوده است، ظاهراً متهم همان حرف اول را زده از باب اینکه هنوز به او تعلیم نکرده اند آن حرف اول درست بوده گفته من زدم او را متوجه نشدم چه طور زدم با چوب زدم بعداً خوب حرفهایش را عوض کرده غافل از این که تعویض سخن در مراحل بعدی بر علیه خودش تمام
میشود اگر از همان اول حرف خودش را صریحاً می زد و می گفت این طور شده پرونده لوث نمی شد یعنی الان با توجه به شهادات مختلف افراد و تضارب آنها پرونده یک مقداری ابهام پیدا کرده است. اما بنده خارج از این حواشی از این که ادعا شد فرض کنید که این آقا تحت کتک بوده یا اینکه ادعا شده آمده در منزل ما با چاقو زد و این ادعا میشود ما فعلاً به حواشی کار نداریم ما می رویم روی اصل متیقن پرونده که مسلم پیش همه است وجود درگیری بین قاتل و مقتول است، این مسلم که مقتول با قاتل درگیر شده است و شکی در آن نیست و استضهار میشود اینجا که مقتول اول متعرض شده یعنی آمده در خانه، از مجموع شهادات و اظهارات همسر متهم و غیر این مقدار استفاده میشود که حداقل مقتول اول آمده فحش داده بعد گفته که دیگر جریان خیلی روشن نیست و این که نزاع در داخل منزل بود این احتمال موجود است اما متقین نیت و یقین ندارد به این مساله با توجه به تضارب شهود مخصوصاً شهود همسایه ایشان که گفت من دیدم آوردمش در بیرون و او را می کشید و زد بر سرش و افراد دیگری… .
ما اگر آنقدر متقین را بگیریم که بگوییم بالاخره فرض کنید که این آقای مقتول به داخل منزل قاتل هم نرفته و در بیرون کوچه درگیر شده اند آنچه مسلم است ، در جیب این آقای مقتول چاقو بوده و در اول گزارش هم این طور آمده است. در گزارش و صورت مجلس مأمورین انتظامی مسئول بخش اورژانس بیمارستان (اوراق ۲و۳پرونده) به پیدا شدن چاقو اشاره ای نشده است می خواهم عرض کنم این عدم الوجدان هست که لایدّل علی عدم الوجود بالاخره وقتی که پاسگاه میگوید آقا من چاقو را پیدا کردم در پاسگاه موجود است، بقیه به عهده مقامات قضائی است که این چاقو مطالبه میکردند و استناد میکردند به گزارش نیروی انتظامی که حجت است به عنوان ضابط قوه قضائیه مگر خلاف آن ثابت بشود و بر طبق قانون حجیت دارد.
اینها می گویند چاقو در جیب مقتول پیدا شده و در پاسگاه موجود است این یک امر و مؤید این مسأله گواهی پزشکی قانونی است که می گوید قاتل قسمت راست قفسه سینه او و به اندازه یک سانتی متر جراحت با جسم برنده دارد پس این قرینه و این دو مطلب با هم نشان میدهم و توجه به این که اول مقتول رفته درب خانه قاتل نشان دهد که این آقا مهاجم بوده و با چاقو هم حمله کرده است به آن آقا، آن آقا هم چوب گرفته دستش چاقو نبود چوب پیدا کرده دم در حالا داخل خانه بود یا بیرون منزل در مقام دفاع از ناموس خودش و جان خودش که چاقو دیده چوب را بلند کرده زده به او آنچه مسلم است زده به این آقا خودش هم اقرار دارد انکارات بعدی بیخود و بی اثر است اگر همانطور اصرار میکرد به حرف اولش که من دفاع کردم ، دفاع مشروع صحیح بود چون کسی که چاقوی برنده دارد با یک اشاره ممکن است به قلب انسان بزند و انسان را از پا در بیاورد انسان اگر چوب بگیرد به سر او بزند این دفاع مشروع تلقی میشود ودرعرف جامعه.
بنابراین معتقدم که نظر به این که متقین از قضیه ، درگیری شده و چاقو هم نزد مقتول پیدا شده و قاتل هم بواسطه مقتول مجروح شده است مسلم است و مقتول هم بوسیله قاتل با چوب زده شده حسب اقرار اولیه خودش، این مسلم است و بنابراین دفاع، دفاع مشروع است و شعبه محترم ۲۰ دیوان عالی کشور هم در رد حکم دادگاه یک استدلال موجهی نکرده فقط گفته دفاع مشروع نیست و در مقام رد استدلال نکرده است که چرا دفاع مشروع نیست، اگر آدم خود را در میزان قرار دهد اگر یک کسی امروز در خیابان، در منزل با چاقو به ما حمله کرد و ما هیچ چیز نداشته باشیم تصادفاً فرض کنید مثلا در جیبمان از آن کلیدهای سابق و قدیمی در خانه بود در اوردیم و زدیم بر سرش خوب می میرد بالاخره آهن است دفاع مشروع تلقی می شود، پس چگونه باید دفاع کنند پلیس که آن ساعت به داد انسان نمی رسد، بلکه آنهم باشند به عنوان متفرج تماشاچی هستند من دیدم در بعضی حوادث پلیس مأمورین انتظامی می بینند دارد درگیری می شود اصلا هیچ کاری ندارد، جلو نمی روند بنابراین دفاع، دفاع مشروع است و شعبه دیوان هم استدلال متینی در رد شعب دادگاه نکرده است معتقدم رای شعبه دادگاه صحیح است.
رئیس: جناب آقای عروجی
در بدو امر باید عرض کنم که شعبه محترم دیوان عالی کشور کشته شدن محمد توسط متهم را قبول دارد و ظاهراً مجروح شدن متهم توسط مقتول را هم قبول داشتاه باشند یعنی چیزی را که به عنوان دلیل بر رد این قضیه باشد اظهار نکرده اند، در نتیجه یک نحوه درگیری بین متهم و مقتول را خود شعبه محترم دیوان عالی کشور هم قبول دارد. یعنی اکر بنا باشد که ما قتل مقتول را توسط متهم قطعی بدانیم ولی از آن طرف هیچ گونه انگیزه و هدف در اقدام متهم به زدن چوب یا وسیله دیگر بر سر مقتول نداشته باشیم براین مدعا هیچ گونه انگیزه و هدف در اقدام متهم به زدن چوب یا وسیله دیگر بر سر مقتول نداشته باشیم بر این مدعا هیچ گونه انگیزه و هدف در اقدام متهم به زدن چوب یا وسیله دیگر بر سر مقتول نداشته باشیم بر این مدعا هیچ گونه دلیل از شهادت شهود و دیگران ما در پرونده امر نمی بینیم در نتیجه بنظر بنده این قضیه از نظر شعبه محترم دیوان عالی کشور هم قطعی است که یک نحوه درگیری بین متهم و مقتول بوده مجروح شدن متهم هم نشانه این درگیری و این نزاع بین این دو تا است که شعبه محترم اظهارات بعدی متهم را رد کرده اند و اظهارات اولیه ایشان را گرفته اند و این حرف را با انکار بعدش وجه جمعی بین این دو تا ندیده اند و گفته اند و پس؛ از باب دفاع هم نبوده بنظر بنده جای تأمل و دقت است عنایت دارید که معمولاً متهمین در بدو امر و قبل از اینکه آموزش ببینند از رهگذر زندان رفتن ای از رهگذر وکیل و دیگران آموزش ببینند آنچه که واقعیت دارد در بدو امر ما می توانیم از زبان اینها بشنویم، بنظر بنده حرفهای نخستین متهم را بنا بر آنچه که در این گزارش آمده است بنده بخوانم.
می گوید که: بلافاصله از متهم بازجوئی شد و اظهار داشت سه ماه قبل درگیری مختصری با محمد داشته از آن پس او قصد درگیری شدید با من داشته علت این حرف را هم از زبان دیگری هم می توانیم بشنویم در شهادت بعضی از شهود دارد که این آقای متهم هم همان جا خانه داشته یعنی متهم و مقتول هر دو در یک محله در یک کوچه سکونت داشته و این که اگر سه ماه قبل درگیری داشته بعد از ۲ ماه مدام در تعقیب قضیه بوده و اینها نشانگر این هست که باید این مقتول در مسیری باشد که بتواند متهم را مدام تعقیب بکند و این حکایت از هم محل بودن دارد که در شهادت بعضی از شهود هم مطرح است بله سه ماه قبل او قصد درگیری شدید با من داشته که خود را دور می کردم تا این که امروز ساعت ۴ بعدازظهر وقتی که مقابل منزلم ایستاده بودم همسرم و دو فرزندم نزدیک من بودند با گفتن ناسزا گذر نمود قصد تعقیب او را داشتم مادرم مانع شد بعد از چند لحظه مجدداً برگشت من در حال داخل شدن به منزلم بودم که مرا با چاقو تعقیب و قصد وارد شدن به داخل منزل داشت او حالت مستی داشت با چاقو مرا از ناحیه سینه مجروح کرد من هم برای جلوگیری از ضرب و جرح بیشتر چوب بر داشتم و متوجه نشدم چگونه و به کجای بدن او اصابت کرد در حین درگیری به زمین افتاد که او را به بیمارستان رساندم.
عرض بنده این است که بین این دو نفر (مقتول و متهم) درگیری قطعی و مسلم است و از این که مقتول به در خانه متهم آمده باشد بنابر مجموع قرائن این هم بنظر جای تردید نمی آید از این که مقتول قصد ایجاد درگیری و نزاع با متهم داشته باشد این هم دور از واقعیت بنظر نمی رسد همان متلک گفتن و درگیری سه ماه قبلش و بعضی از قرائن دیگر از جمله اظهارات یک عده از شهود هم می گوید در خانه متهم رفته بوده اینها همه حکایت از این دارد که مقتول به در خانه متهم آمده و قصد درگیری هم داشته است و حرفهای متهم در وهله اول را بنده منتبطق با واقعیت می بینم که این هم چوب را برداشته به سر مقتول زده است اگرچه هیچ گونه نشانه ای از بودن چوب در کوچه نیست و ما از زبان هیچ کس نشنیدیم یعنی هیچ کدام از شهود هم نگفته اند که این چوب کجا بوده این چه شده آیا کسی بلند کرده از صحنه بیرون برده؟ آیا شکسته و خرد شده و از بین رفته؟ آیا خود متهم یا اعضای خانواده اش این چوب را رد کرده اند که دست مأمورین و مسئولین قضایی نیفتد؟ هیچ گونه مطلب و تحقیقی در رابطه با این قضیه ما نمی بینیم ولی حرف اول متهم مطلب و تحقیقی در این قضیه ما نمی بینیم ولی حرف اول متهم دلیل است بر این که چوب دستش بوده و بر سر او زده اما از اینکه ما این درگیری و این چوب زدن را بدون مقدماتش لحاظ کنیم و این را از باب دفاع مشروع نگیریم پس اسمش را چه بگذاریم؟ آیا متهم بر مقتول ابتدائاً حمله کرده؟ آیا متهم بر مقتول ابتدائاً دست انداخته؟ آیا متهم اول چوب دست گرفته بر سر مقتول بزند هیچ کس این حرف را ابتدائاً نزده است، از مجموع قرائن بر می آید که متهم در مقام دفاع از خود بوده و در خانه اش هم مورد ضرب و جرح با چاقوی مقتول قرار گرفته است لذا از نظر بنده دفاعش لاریب فیه است اما اگر دفاع از حد مشروع و قانونی اش بیرون است آن بحث دیگری است ولی در این قسمتش بنده نظریه محاکم را تأیید می کنم و با نظریه شعبه محترم دیوان عالی کشور موافق نیستم.
رئیس: جناب آقای رازی زاده
صحبت هایی تا کنون شده من بعضی از آنها را تأیید می کنم و سعی می کنم خیلی مختصر و به طور خلاصه مطلبی را عرض کنم.
اگرچه چاقو زدن در منزل قاتل (متهم) واقع شده باشد یقیناً دفاع محسوب می گردد. البته با صرف نظر از تعدی و عدم تعدی در دفاع. یعنی با ملاحظه اینکه مقتول با چاقو وارد منزل قاتل گشته پس در این فرض دفاع صدق میگردد و تردیدی در آن نیست همچنان که اگر متهم مقتول را هنگامی که در حال دور شدن و فرار زده باشد از باب دفاع محسوب نمی گردد.
اما روشن نیست، نه از شهادتها می توان کشف کرد و نه اظهارات متهم و مطلعین و گواهان به گونه ای است که بتوان احراز کرد در چه حالی چاقو زده است از سویی هم مسلما مقتول بدون اجازه وارد خانه متهم شده و مقتول نیز با چوب به قتل رسیده است. اگر چنانچه دفاع مشکوک باشد یا اینکه برخی مقدمات آن محرز گشته در اینگونه موارد نمیتوان حکم به قصاص کرد کدام قاضی در این گونه موارد با شرایط این پرونده به صورت جزم و قطع
میتواند حکم به قصاص صادر نماید؟! و به عبارت دیگر دراینجا دفاع موضوعش موجود است اما وجودش مشکوک، بنابراین قصاص منتفی است.
سزاوار بود شعبه دیوان عالی لااقل در رابطه با دفاع توضیح می داد و به گونه ای قاضی را راهنمایی می کرد تا قاضی بعدی تصمیم درستی اتخاذ نماید. به هر حال در تحریرالوسیله جلد اول صفحه ۴۸۸ مسئله هشت در کتاب دفاع مسئله ای که فتاویه فقهای دیگر نیز مطابق آن میباشد.لو تعدیه عما هوالکافی فی الدفع بنظرهه و واقعاً فهو ضامن الاحوط یعنی اگر در هنگام دفاع تعدی نماید و از مقدار لازم و مورد نیاز تجاوز کند او ضامن است.
اگر در مورد پرونده متهم برای دور کردن مقتول طبق مراتب نهی از منکر یا مراتب دفاع از اول با تهدید و ترساندن و سپس با چاقو زدن به دست یا پا یا جایی که نوعاً کشنده نیست میتوانست به این هدف نایل آید و در اینصورت مسئله ای پیش نمی آمد و قتلی چه بسا رخ نمی داد. ولی هنگام دعوی و نزاع نمیشود نرخ تعیین کرد که تو فقط به اینجا بزن و به جای دیگر مثلا نزن.
در نتیجه من معتقدم مقتضای جمع بین همه حقوق و احتیاط در باب دماء این است که بگوییم اگر رأی دادگاهها که حکم برائت داده اند مقصود برائت از قصاص میباشد برائت از قصاص صحیح است چون قصاص منتفی است و این امر منافاتی با ترتیب دیه ندارد به جهت تعدی در دفاع و اما اگر چنانچه مقصود از برائت،برائت مطلب حتی نسبت به دیه باشد این امر صحیح نیست بلکه به جهت مذکور دیهء یک مرد مسلمان باید پرداخت گردد.والسلام
رئیس جناب آقای افشاری
من یک نکته که نوعاً در ماده ۶۱ مطرح میشود عرض میکنم و آن اینکه مسئلهء دفاع مشروع یک مسئله است،مسئلهء قابل تعقیب و مجازات بودن یک مسئله است.همانطور که دوستان اشاره کردند ما قرائن متعدد در پرونده داریم که مسلماً در مقام دفاع از خودش حتی زنش که مورد متلک گفتن مقتول واقع شده و اینها در مقام دفاع بوده منتها آیا آن شرایطی را هم که قابل تعقیب نباشد رعایت کرده یا نه؟از بند یک ماده۶۱ بر می آید که این رعایت نشده همانطور که جناب آقای نیری فرمودند میتوانست مثلا این چوب را نهایت به پایش بزند به جایی که در هر حال کشته نشود به هر حال با آن مسئله ای هم که جناب آقای رازی زاده اشاره فرمودند مسئله دفاع بوده منتهی جهاد را رعایت نکرده،پس ضامن دیه است و نتیجتاً رای دادگاه مورد تأیید است مشروط بر اینکه متهم دیه را بپردازد.
رئیس:جناب آقای سید عبدلله رضایی
بنده بر خلاف آنچه که بعضی از دوستان و همکاران عزیز فرمودند هم دفاع را مسلم میدانم هم تناسب دفاع را محرز میدانم و معتقدم که رأی دادگاههای تالی به طور کلی صحیح و با موازین صدور یافته به این دلیل:آنچه مسلم است اینکه مقتول به قاتل هجمه برده و به ناموس او هم احانت کرده و اگر غیر از این باشد انگیزه ای برای قتل نمیتوانید پیدا کنید به چه حساب قاتل،مقتول را کشت چه دلیل و انگیزه ای در کار بوده؟ بی جهت کسی کسی را نخواهد کشت این موضوع مسلم است که سوابق شرارتی که مقتول داشته و مزاحمت های پی در پی نسبت به ناموس قاتل این جریان پیش آمده.موضوع قتل مسلم،موضوع دفاع هم مسلم.اما راجع به تناسب مشروعیت بنده قدری توضیح میدهم:
هجمه و حمله قاتل مسلم است چندین نفر میگویند مقتول وارد خانه قاتل شد و این موضوع را شهادت میدهند و بعد هم چاقو به قاتل میزند.آیا چاقوی قاتل را میتوانید انکار بکنید بحثی نیست که مسلم قاتل چاقو خورده و نظریه پزشکی قانونی حاکی از این واقعیت و حقیقت است پس قاتل چاقو خورده کسی که چاقو میخورد و در برابرش مهاجم مسلح را میبیند دست و پایش را گم میکند متوسل به چوبی میشود که دیگر نمیفهمد که چه کار میکند تا کشته نشود و الاّ مهاجمی که مسلح است او را میکشد مجبور است از نظر وجدانی و از هر نظر خودش دفاع کند چوب را بر میدارد و برای دفاع از خود تووی سرش میزند پزش قانونی هم میگید علت مرگ و قتل خونریزی مغزی است که در اثر ضربه چوب به قتل رسیده است.
شعبه دیوان عالی کشور به موضوعی اشاره می کند و می گوید که تضاد در حرف قاتل وجود دارد اول می گوید با چوب زدم بعد اصلاً منکر می شود که یعنی من نزدم و این تضاد باعث می شود که اقرار اولیه اش از بین برود که می گوید به من حمله کرد من عرض می کنم این آقا بعد از آنی که شخص را کشته برای او که او را قاتل معرفی نکنند منکر شده و الا هجمه را انکار نمی کند می گوید من نزدم من نفهمیدم خودش به در و دیوار خورد و تلو تلو خورد به این جهت می خواهد بگوید مرده اما آمادن به خانهاش را هیچ انکار ندارد بعد از اینکه این را هم نمیتواند بگوید منکر است و آمدن به خانه مسلم است چاقو هم دارد ، ضربه هم زده ، طرف هم با چوب زده و او را کشته، مسلم این قتل ، قتل مشروع و متناسب است که قاتل در این گونه موارد به پرداخت دیه و قصاص محکوم گردد.
رئیس جناب آقای فرهی
اگر یک متهمی منکر یک عملی است میگوید من اصلاً نزدم و آن وقت ما بگوییم دفاع کرده، دفاع زمانی محقق است که بگوید زدم و حق هم داشته ام بزنم به این دلیل. بعلاوه اینکه به فرض قبول دفاع تناسب بین دفاع و حمله احتمالی وجود ندارد بعلاوه اینکه حرفهای مدعی دفاع مشروع متفاوت است یکجا میگوید متهم خوابیده بوده بعد از یک ربع آمد، یکجا می گوید دم در بود، یک جا می گوید به عیالش متلک گفت حرفهای متفاوتی می زند اما اساس عرض بنده و حکم ما این است که وقتی یک متهمی منکر زدن است ما چطور بگوییم که دفاع مشروع کرده اصلا این عمل متهم از مصادیق دفاع مشروع نیست زمانی می تواند متهم مشروع تلقی شود که شرایط مندرج در مده ۶۱ قانون مجازات اسلامی جمع باشد و لا غیر.
رئیس: مذاکرات کافی است، جناب آقای ادیب رضوی نظریه جناب آقای دادستان محترم کل کشور را قرائت فرمایند.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

عکس مرتبط با سیگار

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.