دانلود پایان نامه ارشد : بررسی اثر توسعه مالی بر مصرف انرژی در منتخبی از کشورهای درحال توسعه نفتی

. 84

5-2 نتایج پژوهش.. 84

5-3 پیشنهادات برای مطالعات آتی. 85

فهرست منابع. 86

منابع انگلیسی. 88

پیوست.. 90

 1-1 تعریف عملیاتی واژگان

مصرف انرژی: مقدارانرژی (برق،گاز،نفتو …) است که یک فرد طی دوره زمانی و با سطح درآمد مشخص مورد استفاده قرارمی­دهد[1].

بازار فرآیندی است که به کمک آن افراد به خرید و فروش کالاها وخدمات می­پردازند و دارای سه عنصر اصلی عرضه، تقاضا و فرآیند مبادله است. تقاضا کنندگان در بازار دارای قدرت انتخاب هستند و می­توانند از بین کالاها وخدمات عرضه شده بهترین را انتخاب کنند. یکی از انواع بازارها بازار مالی است که تأمین­کننده منابع مالی برای فعالیت­های اقتصادی است. دریک تقسیم­بندی کلی بازارهای مالی به دو بازار پول وسرمایه تقسیم می­شوند. مهمترین کارکرد بازار پول که عمدتا به وسیله نظام بانکی اداره می­شود، تأمین اعتبارات کوتاه­ مدت برای فعالیت­های اقتصادی است. درحالی که کارکرد اصلی بازار سرمایه تأمین مالی اعتبارات بلندمدت است. توسعه مالی  به هرگونه تلاش

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 کشورها درجهت بهبود وضعیت بازارپول وبازارسرمایه اشاره داردکه منجربه گسترش روابط بین عرضه­کنندگان وتقاضاکنندگان وجوه مالی می­شود[2].

نظام مالی: مجموعه­ای از نهادها(بانک­ها) و بازارها(عرضه و تقاضای اوراق بهادار و …) و ابزارها(سپرده­ها، اوراق بهادار و سهام و …) می­باشد که به عرضه و تقاضای وجوه مالی و تجهیز منابع مالی می­پردازند.

گسترش مالی(توسعه مالی): گسترش بخش مالی اقتصادی می­باشد (بازار سرمایه و بازار پول) که به وسیله ابزارهای تعمیق مالی اندازه­گیری می­شود.

واسطه­گران مالی:[3]واسطه­های مالی بنگاه­هایی هستند که به عنوان دلالان نظام مالی عمل می­کنند. آن­ها در قبال سپرده­های مردم اقدام به ایجاد پس انداز و وام می­کنند. به طور مشخص و خلاصه می­توان گفت که واسطه­های مالی با ایفای نقش خود، هزینه­های مبادلات را کاهش می­دهند، وام­های بلند مدت را از محل وام­های کوتاه مدت(سپرده­گذاران در بانک) تجهیز کرده و از این طریق نقدینگی را افزایش می­دهند و از طریق ادغام تعداد زیادی وام، ریسک وام دهندگان کوچک را کاهش می­دهند(آسیب­شناسی ثبات مالی1388:8).

رشد اقتصادی:منظور از رشد اقتصادی، افزایش تولید یا درآمد سرانه در طول یک دوره یا سال مالی است. تعریف مدرن رشد اقتصادی در برگیرنده رشد اقتصادی نیز می­باشد.سایمون کوزنتس در این باره معتقد است که رشد اقتصادی مدرن نمایان­گر افزایش دائمی و بلند مدت ظرفیت تولیدی به منظور عرضه کالاهای هرچه متنوع­تر اقتصادی به مردم می­باشد. این رشد ظرفیت بر پایه تکنولوژی پیش رونده و تعدیلات نهادی و ایدئولوژیکی استوار است.(مسعود نیلی و دیگران 1389:64).

کشورهای در حال توسعه: اصطلاح کشور در حال توسعه عمدتاً به کشورهایی با سطوح پایین توسعه اقتصادی اطلاق می‌شود، این امر تاحدودی با توسعه اجتماعی از لحاظ آموزش، بهداشت، امید به زندگی و غیره در ارتباط است. در کل این اصطلاح نوعی تنزل را در کشورهای در حال توسعه بیان می‌کند. توسعه یک کشور با شاخص­های آماری همچون درآمد سرانه، تولید ناخالص داخلی، امید به زندگی، نرخ سواد، و غیره سنجیده می‌شود. سازمان ملل توسعه بالای انسانی را تحت عنوان یک شاخص مرکب از موارد آماری فوق ارائه نموده تا سطح توسعه انسانی را برای کشورهایی که داده‌ها در آنها در دسترس قرار دارد، سنجیده شوند. کشورهای در حال توسعه در مجموع کشورهایی هستند که به درجه قابل توجهی از صنعتی شدن متناسب با جمعیتشان دست نیافته‌اند، و دارای استاندارد پایینی از زندگی هستند. در این مطالعه منظور از کشورهای در حال توسعه، کشورهایی با سطوح پایین­تر توسعه انسانی، آموزش، بهداشت و سایر شاخص­های آمارهای است. هر چند که در بین این گروه­ها برخی کشورها دارای سطوح درآمد بالا هستند اما توسعه انسانی پایینی دارند. در این مطالعه منظور از کشورهای در حال توسعه نفتی، کشورهایی است که تولید نفت بالایی داشته یا اینکه حداقل سهم نفت از تولید ناخالص داخلی آن­ها بالا است. در این باره نکته­ای که قابل ذکر است این است که به دلیل در دسترس نبودن اطلاعات توسعه مالی برای کشورهای در حال توسعه نفتی مانند عراق؛ کشورهای دیگری که ارجحیت کمتری برای ورود به گروه  کشورهای در حال توسعه نفتی دارند مانند مالزی و اندونزی به عنوان کشورهای در حال توسعه نفتی در نظر گرفته شده­اند. همچنین منظور از کشورهای در حال توسعه غیرنفتی اروپایی و اوراسیایی، کشورهایی هستند که در این منطقه جغرافیایی بوده و سطوح توسعه انسانی پایین­تری نسبت به دیگر کشورهای اروپایی دارند و سهم نفت از تولید ناخالص داخلی این کشورها بسیار کمتر از کشورهای در حال توسعه نفتی است.

1-تبیین موضوع

از دیدگاه اقتصاددانان و سیاست­گذاران تعیین عواملی که مصرف انرژی را تحت تأثیر قرار می­دهد دارای اهمیت بسیار است. از دلایل این اهمیت این است که: 1- تقریبا برای تولید هر کالایی نیازمند انرژی هستیم، این نیاز در جهان صنعتی امروز که کالاها با روش تولید انبوه ساخته می­شوند بیشتر قابل لمس است.2- تئوری­ها و اشکال تابعی تولید در قرن بیستم بر خلاف تئوری­های قبل از آن در کنار نهاده­های تولیدی نظیر سرمایه، نیروی کار و منابع طبیعی، انرژی را نیز به عنوان نهاده­ای مهم در نظر می­گیرند[4]؛ نقش انرژی در تولید به خصوص بعد از شوک­ نفتی 1970 بیشتر مورد توجه قرار گرفت. بسیاری از کشورها به خصوص کشورهای در حال توسعه مانند هند و چین و … تولید فزاینده و رشد اقتصادی بالایی دارند این رشد و افزایش تولید نیازمند افزایش مصرف انرژی است[5]. یکی از دلایل این­که قدرت­های بزرگ اقتصادی بر سرکنترل منابع انرژی جهان در حال رقابت هستند همین امر است که می­خواهند عرضه پایدار و بدون توقف جریان انرژی را در راستای رشد اقتصادی داشته باشند پس قاعدتا انرژی در آینده نیز توجه بسیاری را به خود جلب خواهد کرد[6]. طبق گزارش آژانس بین­المللی انرژی انتظار می­رود بین سال­های 2005 تا 2030 تقاضای اصلی انرژی سالانه حدود 8/1 درصد رشد یابد و کشورهای در حال توسعه 74 درصد این رشد تقاضا را خواهند داشت و چین و هند 45 درصد از این رشد مصرف انرژی را خواهند داشت.3- اهمیت روزافزون مباحث مربوط به آلودگی و انتشار گازهای گلخانه­ای باعث شده مدل­های تقاضای انرژی به سمتی حرکت کنند که این پدیده را بهتر مورد توجه قرار بدهند، طبق نظر سازمان منابع جهانی 4/61 درصد از انتشار گازهای گلخانه­ای مربوط به بخش انرژی است؛ هرچند این گازها ریشه در دوران صنعتی کشورهای پیشرفته دارند اما هم اکنون سهم کشورهای در حال توسعه از انتشار گازهای گلخانه­ای بیشتر از کشورهای توسعه یافته است. بنابراین عمده­ی توجهات در زمینه­ کنترل آلودگی باید معطوف به بخش انرژی باشد.

باتوجه به سه دلیلی که گفته شد مصرف انرژی به عنوان عاملی که نقش بارزی در امر تولید، رشد اقتصادی و مسائل زیست­محیطی دارد متغیر مهمی محسوب می­شود و عواملی که بر روی آن اثرگذار باشند در نظر برنامه­ریزان و سیاست­گذاران اهمیت خواهند یافت، بنابراین مطالعات فراوانی بر روی عوامل مرتبط با مصرف انرژی متمرکز شده است. از جمله متغیرهایی که مورد بررسی قرار گرفته­اند می­توان به درآمد، تولید کل، جمعیت و شهرنشینی اشاره کرد. یکی از متغیرهای مهم در این رابطه که کمتر مورد توجه قرار گرفته توسعه مالی است؛ این متغیر بعد از آن­که کرانفیل[7](2009) علاوه بر اثبات ارتباط بین درآمد و مصرف انرژی به نقش قابل توجه متغیرهای مالی بر مصرف انرژی اذعان کرد، مورد توجه قرار گرفت. توسعه مالی به تلاش کشورها برای گسترش فعالیت­هایی مانند سرمایه­گذاری مستقیم خارجی، فعالیت­های بانکی و تقویت بازار سهام اشاره دارد و به عبارتی به معنای گسترش فعالیت­های بازار مالی و عمق بخشیدن به این بازار است. بازارهای مالی یکی از بازارهایاساسی کشورهاست که فعالیت آن­ها به شدت بر بخش­های تولیدی و بر مصرف خانوارها اثرگذار خواهد بود. بر این اساس یکی از معیارهای سلامت اقتصاد و از ویژگی­های بارز کشورهای توسعه یافته است[8].

اساسی­ترین نقش بازارهای مالی انتقال وجوه بین واحدهای اقتصادی است، به این ترتیب که وجوه مازاد واحدهایی که پس­انداز گسترده دارند اما امکان سرمایه­گذاری مولد ندارند را گرفته و این وجوه را به واحدهایی که نیازمند وجه برای سرمایه­گذاری­اند وام می­دهد؛ به عبارتی این دو گروه را به هم نزدیک می­کند این امر هم باعث افزایش سرمایه­گذاری شده و هم به دلیل جمع­آوری وجوه مازاد اثر ضد تورمی خواهد داشت. وظیفه دیگر بازارهای مالی تعیین قیمت وجوه است که از طریق روابط متقابل بین خریدار و فروشنده صورت می­گیرد. هم­چنین وجوه این بازار به دلیل افزایش تنوع ریسک باعث کاهش خطرات ناشی از شرکت در فعالیت­های پر­مخاطره می­گردد. از طرف دیگر به دلیل شفافیت بازار هزینه­های ناشی از اطلاعات ناقص را کاهش می­دهد(تئوری پرتفلیو). بنابراین اگر کشورها دارای بازار مالی توسعه­یافته و ریشه­دار باشند که در امر تولید نقش موثر ایفا کنند می­توانند از مزایایی مانند کاهش ریسک، وجود منابع مالی ارزان و … برخوردار شوند. مزیت­های توسعه مالی می­تواند باعث افزایش تولید و رشد اقتصادی شود؛ این امر سابقا توسط اسپیرز[9]، روسین[10]، اسمیت[11] و شومپیتر[12] بیان شده است. اعتقاد آن­ها این است توسعه مالی به عنوان نیروی محرکه رشد اقتصادی عمل خواهد کرد و همان­گونه که گفته شد رشد اقتصادی و افزایش تولید نیازمند مصرف بیشتر انرژی است. اما دیدگاه دیگری وجود دارد مبنی بر این­که رشد اقتصادی توسعه مالی را هدایت می­کند(رابینسون،1952; لوکاس1988; استرن،1989)[13]. توسعه مالی افزایش می­یابد چون تقاضا برای خدمات تأمین مالی رشد می­کند و تقاضای خدمات تأمین مالی به طور مستقیم به رشد اقتصادی پیوند خورده است. در این دیدگاه توسعه مالی پیرو رشد اقتصادی است. مطابق این دیدگاه احتمال دارد که تقاضای انرژِی به طور نسبی به توسعه مالی بی پاسخ باشد.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.