دانلود پایان نامه ارشد: بررسی تأثیر عوامل محیط فیزیکی و اجتماعی محله بر روی سلامت اجتماعی ساکنین

:

ایده­ی شهر سالم بدون تصور سلامت اجتماعی ساکنان ممکن نیست. به همین دلیل بُعد اجتماعی سلامت در محیط زندگی دارای اهمیت ویژه­ای است و کم‌رنگ شدن آن موجب عدم توانایی افراد در تعامل مؤثر با دیگران است. تحقیق حاضر با هدف سنجش تأثیر محیط اجتماعی و فیزیکی محلات قدیم و جدید شهر یزد بر سلامت اجتماعی ساکنین آن­ها تهیه شده و رابطه­ی سلامت اجتماعی را با امنیت اجتماعی محله، دلبستگی مکانی، امکانات ارتباطی و قابلیت پیاده‌مداری سنجیده است. در این پژوهش درزمینه‌ی سلامت اجتماعی از نظریه­های لارسون، کییز و شاپیرو، در زمینه‌ی امنیت اجتماعی از گهل و بوزان، در زمینه‌ی دلبستگی مکانی از نظریه­های هاشاس، مانزو و پرکینز و در زمینه‌ی قابلیت پیاده­مداری و امکانات ارتباطی از نظریه ­های جیکوبز، سِنت، لو و آلتمن استفاده شده است. روش تحقیق، پیمایشی بوده؛ ابزار تحقیق پرسشنامه می­باشد و از روش نمونه­گیری خوشه­ای استفاده شده است. جامعه آماری 28071 نفر و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 379 نفر به تفکیک 110 نفر از محله­ی لب­خندق، 270 نفر از محله­ی مهرآوران، انتخاب شد. نتایج تحلیل آماری بر روی داده­ها در دو بخش توصیفی و تبیینی بررسی گردید و طی آن معلوم گردید که میزان سلامت اجتماعی در شهر یزد در حد متوسط رو به پایین است. همچنین نتایج نشانگر وجود تأثیر محیط فیزیکی و اجتماعی در هر دو محله با سطح معناداری کمتر از 05/0 بر روی سلامت اجتماعی بدست آمد.

کلیات:

شهر محل تجمع انسان­ها کنار هم است؛ همراه با امکاناتی که ساخته­ی دست خودشان می­باشد. انسان­ها در کنار یکدیگر جمع شده­اند تا نیاز­ها و مشکلات خود را سریع­تر و بهتر رفع کنند. یکی از نیاز­های انسان، نیاز برقراری ارتباط با دیگران است. انسان موجودی اجتماعی است و امکان زندگی منفرد برایش دشوار است. شهر­های امروزی که مملو از ساختمان­های کوچک و بزرگ و سر به فلک کشیده است، از وسایل موتوری پُرشده و مکان مناسبی برای انسان و تأمین نیازهای اجتماعی­اش نیست. امروزه انسان­مدار بودن شهر­ها جای خود را به ماشین­مدار بودن داده است و این خود باعث مشکلاتی در سلامت روانی و اجتماعی انسان­ها شده است. طبق تعریفی که سازمان جهانی بهداشت (1948) ارائه داده است، سلامت انسان­ها تنها مربوط به جسم آن­­ها نمی­شود، بلکه دارای پیچیدگی­های بیشتری است. طبق تعریف این سازمان، سلامتی انسان­ها علاوه بر وجوه جسمی و فیزیکی آن­ها، بر وجوه یا ابعاد روانی و اجتماعی آن­ها هم مربوط می­شود. این ابعاد اجتماعی و روانی در محیط زندگی انسان­ها (شهر) مورد تهدید واقع‌شده است و کمتر موردتوجه می­باشد.

وجوهی که یک شهر می­تواند بر روی شهروندان خود تأثیر بگذارد، ابعاد فیزیکی و اجتماعی آن شهر است. انسان در شهر هم در یک فضای فیزیکی قرار دارد و هم در یک فضای اجتماعی که این دو عوامل تأثیرگذار بر انسان­ها می­باشند. انسان­ها روزانه با سپری کردن عمر خود، از آن­ها تأثیر­های مثبت و یا منفی دریافت می­کنند. این محیط­های فیزیکی و اجتماعی جزو عوامل تأثیرگذار بر سلامت اجتماعی شهروندان می­باشد و با تغییر در شرایط این دو محیط می­توان به تغییر در شرایط شهروندان به سمت بهبود آن کمک کرد. درواقع، شهر پدیده‌ای اجتماعی- مکانی است، با بُعدی زمانی که مدنی است. هر مکان، محل زندگی مردمی است که تحرک، رمز تشکیل، توسعه و استمرار آنان است. این تحرک‌ها در تمامی مکان‌های شهر اثر ملموس می‌گذارد و سازنده­ی شکلی جدید از معادله‌ای می‌شود که هیچ‌گاه پایدار نمی‌ماند؛ همچنین در این صورت، کیفیت ساختار شهر بیش از هر چیز به میزان انطباق سازمان کالبدی آن با سازمان اجتماعی شهر مربوط می‌شود.

 

 

پایان نامه و مقاله

 

شالوده­ی سازمان­دهی کالبدی-اجتماعی در شهرهای قدیم بر نظام محله­بندی و سلسله‌مراتب تقسیمات آن (بازار و مرکز شهر، محله، کوی و…) استوار بوده که هم به روابط اجتماعی و اقتصادی شهر و هم به روابط اداری، ارتباطی و خدماتی شهر، سازمان می‌داده است؛ بنابراین، محله بخشی از تقسیم‌بندی کالبدی-فرهنگی شهر با حوزه یا فضای جغرافیایی مشخص، وابستگی‌ها، علاقه‌ها، احساسات، تعلقات اجتماعی، روابط همسایگی و الگوی مشترک زندگی است که در استیلای سلسله‌مراتب فضای شهر قرار دارد. از گذشته­های دور، محلات به‌عنوان سلول­های حیات شهری دارای نقش اساسی در زندگی ساكنان آن‌ها داشته‌اند. با توجه به این­كه درگذشته محلات شهری، مكانی برای گردآمدن افراد با ویژگی­های قومی، نژادی، مذهبی، اقتصادی و اجتماعی مشترك بوده است؛ به دنبال تجمع بیشتر افراد با ویژگی­های مشترك در یك محدوده، آن بخش از شهر دارای هویت خاص و شناخته‌شده‌ای بوده كه سبب تمایز آن از دیگر بافت­های اطراف می­گردید (وحیدا، 1391: 36).

نقش محلات شهری در پاسخ به نیاز ارتباط رودرروی انسان­ها با یکدیگر بسیار بااهمیت است. ارتباط چهره به چهره از نیازهای مهم انسان اجتماعی است و فقدان چنین ارتباطات بی­واسطه­ای می­تواند تبعات منفی زیادی بر سلامت روانی و اجتماعی افراد داشته باشد. به‌طور سنتی، فضاهای باز شهری محل چنین ارتباطاتی بوده­اند. با پیشرفت سریع ارتباطات در چند دهه گذشته نیاز به رابطه رودررو به‌عنوان عاملی کاربردی تقلیل یافته است، ولی نیاز اجتماعی-فرهنگی و روانی به این نوع ارتباط هنوز جایگاه رفیع خود را حفظ کرده است (و خواهد کرد). مفهوم «محل» از همه بهتر با تصور جایگاه مشخص می­شود که اطلاق می­شود به محیط مادی فعالیت اجتماعی که به‌گونه‌ای جغرافیایی مشخص شده باشد. در جوامع پیش از مدرن، مکان و محل غالباً بر هم منطبق بودند، زیرا ابعاد مکانی زندگی اجتماعی برای بیشتر آدم­ها و از بیشتر جهات، تحت چیرگی حضور یا تحت تسلط فعالیت­های محلی بود. پیدایش مدرنیت با تقویت روابط میان دیگرانِ غایب، بیش‌ازپیش مکان را از محل جدا ساخت؛ این دیگران از جهت محلی از هرگونه موقعیت همکنش رودررو به دورند (گیدنز، 1387: 23). شهر در هرلحظه و زمان كیفیت زندگی خود را وامدار تعامل میان محیط انسانی با ویژگی­های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی خاص خود از یک‌سو و محیط كالبدی به مفهوم فضای ساخته‌شده از سوی دیگر است و این در حالی است كه هردوی این عرصه‌ها با ارتباطی متقابل، فضای طبیعی شهر را از طریق تصمیمات و دخالت‌هایی كه در آن به اقتضای نیازهایشان داشته، دگرگون ساخته­اند (فلامکی، 1367: 57).

تردیدی نیست كه كمرنگ شدن ارتباطات دوستانه­ی همسایگی به‌عنوان تضعیف سنتی مطلوب و تخریب یك نهاد اجتماعی با كاركردهای مثبت و مفید متعدد، برای جامعه­ی بشری عموماً و در كشور ما بخصوص، امری اجتناب‌ناپذیر است.

این پایان‌نامه به پنج فصل تقسیم شده است. فصل اول به بیان مسئله مورد تحقیق و اهمیت و ضرورت تحقیق پرداخته شده است. در فصل دوم به بیان پیشینه­ی تحقیقات انجام شده در داخل و خارج کشور و آوردن نظریات مرتبط و بدست آوردن مدل نظری که از چارچوب نظری گرفته شده است، پرداخته شده است. در فصل سوم تحقیق به بیان روش و ابزار تحقیق، نمونه گیری، روایی و پایایی ابزار تحقیق و تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای مورد بررسی، پرداخته شده است. فصل چهارم شامل یافته­های تحقیق است و در فصل پنجم به نتیجه­ گیری و ارائه­ پیشنهادات تحقیق پرداخته شده است.

فصل اول: کلیات

1-1- بیان مسئله

هر­گاه از مفهوم سلامت سخن به میان می­آید بیشتر به بعد جسمانی آن توجّه می­شود. درحالی‌که رشد و تعالی جامعه در گروی تندرستی آن جامعه از ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی است. گلداسمیت سلامت اجتماعی را «ارزیابی رفتارهای معنی­دار مثبت و منفی فرد در ارتباط با دیگران» تعریف می‌نماید و آن را یکی از اساسی‌ترین شاخص‌های سلامت هر کشوری معرفی می­کند که منجر به کارا بودن فرد در جامعه می­گردد (لارسون، 1993: 285). داشتن تعاملات اجتماعی مثبت و برخورداری فرد از اعتماد اجتماعی، حمایت اجتماعی و شبکه روابط بالا برای داشتن زندگی اجتماعی بهتر، اولین و مهم‌ترین مرحله از سلامت اجتماعی می‌باشد که متأسفانه توجّه کافی به آن در محیط شهری نشده است. ازآنجایی‌که سلامت اجتماعی مفهومی است كه در بستر اجتماع و روابط بین افراد در شبکه‌های اجتماعی نمود و ظهور پیدا می‌کند، می‌توان گفت كه محیط اجتماعی و فیزیکی سالم و استاندارد محلات در شکل‌گیری آن می‌توانند نقش اساسی ایفا كنند.

در فضاهای شهری با ساختمان­های چندطبقه، فاصله­های زیاد بین ساختمان­ها و فعالیت­ها و افرادی که اغلب با یکدیگر به‌عنوان یک غریبه رفتار می­کنند؛ این شرایط، آن­ها را بیشتر به اعمال جرم هدایت می­کند؛ زیرا احتمال کنترل کمتری از سوی ساکنان بر رفتار­های افراد وجود دارد. همه­ی این موارد باعث بروز شرایط استرس­زا در افراد می­شود که آن‌هم به‌نوبه­ی خود سلامت روانی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار می­دهد. در چنین فضاهای شهری فقط ساختمان­ها و ماشین­ها دیده می­شوند، مردم اگر هم باشند بسیار انگشت‌شمارند، زیرا حرکت پیاده تقریباً غیر­ممکن بوده و شرایط برای حضور در فضاهای عمومی مجاور ساختمان­ها بسیار نامطلوب است. فضاهای خارجی، بزرگ و غیرانسانی‌اند. باوجود فاصله‌های زیاد در طرح این فضاها، چیزی برای تجربه­ی خارجی وجود ندارد و فعالیت­های محدودی هم که به چشم می­خورند در فضا و زمان پراکنده گشته­اند. در چنین شرایطی بیش­تر شهروندان ترجیح می­دهند در داخل خانه و جلوی تلویزیون یا در بالکن و یا در هر فضای خصوصی خارجی این­چنینی، باقی بمانند؛ ولی در فضاهای شهری با ساختمان­های کوتاه و به هم چسبیده، با چیدمانی برای عبور و مرور پیاده و فضاهایی خوب برای حضور فرد در خارج از خانه؛ در خیابان­ها و در کنار سکونتگاه­ها، ساختمان­های عمومی، محل­های کار و غیره. در اینجا می­توان ساختمان­ها، مردم در حال رفت‌وآمد و مردمی که در فضاهای خارجی در نزدیک ساختمان­ها می­ایستند را دید، زیرا در اینجا فضاهای خارجی احساس راحتی به مردم داده و آن­ها را دعوت به استفاده می­کنند. چنین شهری، شهری سرزنده است. شهری که فضاهای داخلی ساختمان­هایش با فضاهای خارجی قابل‌استفاده تکمیل‌شده‌اند و شهری که فضاهای عمومی­اش به مردم اجازه می­دهند تا از آن­ها استفاده کنند.

در شهرهای سنتی ایران مانند شهر یزد نیز به اعتبار وجود ویژگی­های كالبدی خاص زمانه­شان، وجود همبستگی اجتماعی میان ساكنان، نوعی حس تعلق‌خاطر و امنیت را برای اهالی هر محله به همراه داشته كه خود سرچشمه­ی ایجاد سرمایه اجتماعی موجود در این محله­ها بوده است. وجود اعتماد، همبستگی و روح تعاون و همكاری در اداره­ی امور محله ازجمله نشانگر­های وجود این ویژگی هستند. در حقیقت، رشد بطئی كالبد محله­ها درگذشته، ضمن حفظ ارزش‌های محیط اجتماعی خود، پاسخگوی نیازهای ساكنان خود نیز بودند. مثل نیاز ارتباط برقرار کردن که آن توسط وجود امکانات ارتباطی، اعم از مسجد، حسینیه، سالن­های ورزشی و غیره می­باشد. با گذر زمان، ایجاد گسست در سازمان فضایی محله­ها و به‌تبع آن از میان رفتن اعتبار و هویت كالبدی، درنهایت از بین رفتن سازمان اجتماعی موجود در محله­های شهری را به دنبال داشته است. به دنبال این مسئله، كاهش كمی و كیفی تعاملات اجتماعی اتفاق افتاد و این در حالی است كه در مباحث نظری، میزان و نحوه تعاملات اجتماعی میان ساكنان، وجود یا عدم وجود سرمایه اجتماعی را رقم می‌زند. نبود فضاهای جمعی متناسب با نیاز امروز ساكنان، كاهش تعاملات اجتماعی و ارتباطات چهره به چهره را در میان آن­ها به دنبال داشت تا آنجا كه ساكنان را نسبت به یكدیگر بیگانه ساخت. این در شرایطی است كه تجربه نشان می­دهد كه بهبود كیفیت محیط فیزیکی و اجتماعی و فضای پیاده‌راه‌های محله، به‌گونه‌ای كه شرایط را برای افزایش تعاملات اجتماعی در آن فراهم آورد، می­تواند رنگ تعلق، حس هویت، حس اعتماد و درنتیجه­ی آن همبستگی اجتماعی را در میان ساكنان تقویت كنند كه همگی از مؤلفه­های مؤثر در شکل‌گیری سلامت اجتماعی به شمار می‌روند.

در این تحقیق، پژوهنده برآن است تا به بررسی و مقایسه دو محله با بافت متفاوت از یکدیگر یعنی محله­ی لب­خندق با بافت سنتی و محله­ی مهرآوران با بافت جدید در شهر یزد بپردازد و میزان سلامت اجتماعی ساکنین این دو بافت را مقایسه نماید. بنابراین به بررسی ساختار محیط اجتماعی و فیزیکی امروز شهر یزد و رابطه­­­ی میان این دو محیط و اینکه آیا این عوامل می­توانند بر روی سلامت اجتماعی افراد در دو محیط فیزیکی متفاوت تأثیر بگذارند، پرداخته می­شود. ارائه راهکار برای تقویت نقاط مثبت و رفع موانع موجود و بالا بردن سطح سلامت اجتماعی محلات ازجمله نیاز­های زندگی در شهر است.

2-1- ضرورت و اهمیت تحقیق

زمانی یک شهر را شهر سالم می­نامند که دارای شهروندانی سالم باشد. سلامت شهروندان فقط به بُعد جسمانی و روانی آن­ها خلاصه نمی­شود، بلکه طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی در سال 1948 میلادی سلامت، حالت رفاه کامل جسمانی، روانی و اجتماعی است، نه صرفاً فقدان بیماری؛ بنابراین بُعد اجتماعی سلامت دارای اهمیتی خاص می­باشد که باید موردتوجه سیاست­گذاران حوزه شهری قرار بگیرد. طبق گفته­ی اندیشمندان حوزه‌ی روان‌شناسی و جامعه­شناسی مانند کییز، لارسون، جیکوب و غیره، سلامت اجتماعی به روابط بین فرد با دیگران و جامعه ارتباط دارد و کسی که دارای کیفیت بالایی از روابط با دیگران شامل دوستان، همسایگان، آشنایان و … باشد، فردی سالم ازنظر اجتماعی است.

اگر محیط شهری را به دو بُعد فیزیکی و اجتماعی تقسیم کنیم، هر دو دارای اهمیتی خاص برای سلامت اجتماعی شهروندان هستند. ناسالم بودن هر دو محیط منجر به پایین آمدن کیفیت سلامت اجتماعی شهروندان خواهد شد. ازیک‌طرف وجود خیابان­ها و کوچه­هایی که صرفاً برای عبور و مرور خودروها طراحی‌شده است و اگر هم پیاده­رویی وجود داشته باشد، جایگاهی برای گذار موتورسیکلت­ها و سد معبرهای مغازه­ها می­باشد و پیاده­روها دیگر جایگاهی برای مردمی که خواستار پیاده­روی در شهر هستند، نیست. از طرف دیگر از بعد اجتماعی آن نگاه کنیم، کم شدن رفت­و­آمد مردم در کوچه و خیابان و پایین آمدن حضور فیزیکی آن­ها در فضای شهری باعث مشکلاتی جبران­ناپذیر در شهر می­شود؛ که یکی از آن­ها فرصت دادن به کسانی که درصدد به وجود آوردن ناامنی در شهر هستند، می­شود و خود باعث احساس ناامنی در مردم می­شود و سلسه‌وار تلفاتی دیگر ازجمله کم شدن علاقه یا دلبستگی آن­ها به محیطی که زندگی می­کنند یا محیط شهری می­شود.

طبیعی است که سلامت محیط منحصر به دوری از آلودگی‌های محیطی نیست بلکه بسیاری از مقولات دیگر چون زیبایی، تناسبات فضایی، تعادل بین محیط طبیعی و محیط مصنوع، احساس هویت، فقدان فشارهای روانی، آرامش و آسایش، عدم تفاخر و خودنمایی و وجود امنیت در شکل‌گیری محیط و درواقع در تعادل آن نقشی اساسی ایفا می‌نمایند. به‌این‌ترتیب است که می‌توان گفت هرگونه عدم تعادل محیطی بر ذهن و رفتار و درنتیجه بر آداب و سنن و فرهنگ و روابط اجتماعی و حتی جهان‌بینی انسان تأثیر خواهد داشت.

از دیگر امکاناتی که می­تواند باعث رونق گرفتن شهر و سرزندگی آن شود، مکان­های مذهبی اعم از مساجد، حسینیه­ها، تکایا و … می­باشد. این قبیل امکانات را بیشتر می­توان در محلات قدیمی یا سنتی شهر مشاهده کرد که این دلیلی برای زنده­تر بودن این محلات نسبت به دیگر محلات به‌خصوص محلات جدید شکل گرفته‌شده‌ی شهر است.

 اشخاصی که از سلامت اجتماعی برخوردارند، با موفقیت بیشتری می‌توانند با چالش‌های ناشی از ایفای نقش‌های اصلی اجتماعی کنار بیایند. آنان می‌توانند مشارکت بیشتری در فعالیت‌های جمعی داشته باشند. باید انتظار داشت تطابق آنان با هنجارهای اجتماعی بیشتر باشد، شرایطی که می‌تواند نقش مهمی در پیشگیری از انحراف که ابعادی فراتر از قلمروی رفتارهای فردی دارد، داشته باشد (محمد نبى، 1387).

[1] Health

[2] Goldsmith

[1] World Health Organization (WHO)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.