دانلود پایان نامه ارشد علوم اجتماعی : نقش اخلاق حرفهای در توسعه روزنامهنگاری از دیدگاه سردبیران مطبوعات و سایت های خبری و استادان ارتباطات و روزنامهنگاری تهران
«ارتباط اجتماعی از طریق نوشتار چاپی، مدتهای طولانی تنها در پرتو یك آزادی پرجاذبه، موسوم به آزادی بیان[1] صورت میگرفت و به همین لحاظ، روزنامهنگاران غربی به خود میبالند كه همكاران پیشین آنان در قرون 17 و 18 میلادی در راه تامین و تضمین این آزادی و تبدیل مطبوعات به ركن چهارم دموكراسی نقش مهمیایفاء كردهاند.
اما از اواسط قرن نوزدهم، به دنبال پیشرفتهای سریع تكنیكهای جدید ارتباطی و جایگزینی آتلیههای چاپی كوچك مورد استفاده روزنامههای عقیدتی و سیاسی قبلی با یك صنعت جدید مطبوعاتی كه همزمان با افزایش پرجهش شهرنشینی و مخصوصا توسعه سریع آگهیهای بازرگانی و سهم بیش از پیش و رو به رشد آنها در تامین مالی روزنامهها و پاسخگویی به مقتضیات سودآوری موسسات بزرگ انتشاراتی صورت گرفت، مسائل جدیدی در مورد كیفیت كار روزنامهنگاری پدید آمدند. به گونهای كه از آن پس دیگر برای حل مسائل، تكیه بر نقش حیاتی آزادی بیان و مخصوصا آزادی مطبوعات[2] برای پیشرفت و توسعه روزنامهها كفایت نمیكرد و روزنامهنگاران[3] ناچار بودند برای مقابله با مسائل مذكور، راه حلهای مناسب بیابند.
روزنامهنگاراندر این میان، به ویژه توجه پیدا كردند كه اكنون در جامعهای فعالیت میكنند كه پیامهای ارتباطی آنها به شكل انبوه و نامشخص، پخش و منتشر میشوند و الزاما با شرایطی روبرو میگردند كه دیگر تنها اتكای به آزادی بیان برای انجام صحیح كار حرفهای آنان كافی نیست و در این زمینه مسئولیت[4] آنها نیز باید طرف توجه قرار بگیرد.
ضرورت چارهجویی برای مسائل مذكور، سبب شد كه در میان روزنامهنگاران و مدیران مطبوعات به تدریج گرایشهای تازهای برای تدوین و تصویب مجموعههای اصول و مقررات اخلاقی حرفه روزنامهنگاری و تاسیس نهادهای غیر دولتی مستقل و نوینی، موسوم به شورای مطبوعات[5]، به منظور حراست از آزادی مطبوعات و نظارت بر اجرای اصول و مقررات مذكور پدید آیند.» (معتمدنژاد، معتمدنژاد، 356- 7:1386)
از سوی دیگر و به دنبال رشدو توسعه مطبوعات و گسترش فراوان آن و مشكلاتی كه در حوزه عمومینسبت به نحوه انعكاس اخبار و رویدادها رخ میداد«ضرورت تدوین و تصویب اصول و مقررات اخلاقی حرفه روزنامهنگاری[6]، همراه باتوسعه مطبوعات خبری تجارتی، از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، ابتدا از سوی انجمنها و اتحادیههای صاحبان مطبوعات و روزنامهنگاران كشورهای غربی وسپس در سطح جهانی از طرف سازمانهای حرفهای بینالمللی، منطقهای و همچنین «جامعه ملل» [7]و «سازمان ملل متحد»[8] مورد توجه قرار گرفت.» (انتظامی، 257: 1388)
از جانبی و «با آغاز شكلگیری مطبوعات نوین، همراه با ظهور نظریه مردمسالاری، بازگوكردن حقایق و پایبندی به صحت مطالب به سرعت به یكی از اجزای مهم روزنامهنگاری تبدیل شد.» (كواچ[9] و روزنتسیل[10]، ترجمه حیدری،10: 1385)
1-2- بیان مسئله
از نظر كانت[11] «اخلاق این است كه انسان راست بگوید، نه برای اینكه راست گفتن را وسیله رسیدن به هدف دیگری میداند، خدمت به مردم بكند نه برای اینكه این كار برای او سعادت میآورد بلكه برای اینكه باید راست گفت، باید خدمت به خلق كرد و… یعنی باید هیچ غایتی را در نطر نگیرید. به محض این كه غایتی را در نظر گرفتید وگفتید ما این فعل را انجام میدهیم برای اینكه به آن غایت برسیم دیگر شما اخلاقی زندگی نمیكنید، بلكه مصلحت اندیشی میكنید… انسان وقتی اخلاقی زندگی میكند كه احكام اخلاقی را به صورت مطلق، نه وسیله، در نظر بگیرد و انجام بدهد… به عبارت دیگر اخلاق را نباید وسیله دانست، اخلاق خود هدف است». (ملكیان، 156: 1379)
در مقابل دیدگاه كانت دیدگاه فایدهگرایان[12] قرار دارد كه از جمله معروفترین آنها جان استوارت میل[13] است كه معتقد است «اخلاق، یا عمل بایسته، عبارت است از افزودن لذت و شادكامیو ربطشان در این است كه جست وجوی لذت خود (كه همان خوشبختی است)، وقتی به شكلی پیچیده و دوراندیشانه جست و جو شود، به افزایش خوشبختی عمومی(كه همان اخلاق است) منجر میشود» (میل، 34: 1388)
دیدگاههای مرتبط با مشربهای مختلف در فلسفه اخلاق در نهایت باید بروزات عملی خود را نشان میداد، بر چنین بنیانی«در دهههای اخیر كوشش به عمل آمده است تا معانی دو واژه اخلاق و اصول اخلاقی از هم تفكیك شوند و با یكدیگر مشتبه نگردند. به این منظور، واژه «اخلاق» [14]برای مشخص كردن معیارهای «رفتار نیك»[15] و واژه «اصول اخلاقی»[16] برای معرفی یك رویكرد فردگرا و حتی علمیو توجیهی در مورد «قواعد رفتاری»[17] به كار گرفته شدهاند.» (معتمدنژاد، معتمدنژاد، 361: 1386)
این تحولات و گسترش روز افزون و شعبه، شعبه شدن علوم انسانی سبب شد تا رویكردی تخصصیتر در حوزه «اخلاقشناسی»[18] شكل بگیرد. رویكردی كه به اعتقاد دكتر معتمدنژاد از آن به عنوان اخلاقشناسی حرفهای میتوان یاد كرد «اخلاقشناسی حرفهای، به نوعی، در حد فاصل بین «اخلاق» كه به آن تكیه میكند و «حقوق» كه ظواهر آن را حائز است، قرار میگیرد و چنین وضعیتی سبب میشود كه گاهی مقررات اخلاقشناسی با مقررات حقوقی، همگرایی داشته باشند و در بعضی زمینهها هم با آنها در تعارض باشند… در حالی كه «اصول اخلاقی» به منزله قدرت زیر سوال بردن مجموع فرآیند اطلاعات، طرف توجه قرار میگیرد، اخلاقشناسی زمینه كاربرد محدود یك اخلاق ویژه فعالیت روزنامهنگارانه را معرفی میكند. به عبارت دیگر اخلاقشناسی، قواعد حرفهای را كه معرف شرایط معمولا قابل قبول یك اطلاع یا خبر صحیح عملگرایانه آن هستند، در بر دارد به نحوی كه بر یك اخلاق حاكم بر فعالیت روزانه روزنامهنگاری استوار است.» (معتمدنژاد، معتمدنژاد، 367:1386)
از آن پس در شاخههای مختلف و پیشههای گوناگون آییننامهها و نظامنامههای بسیاری نوشته شد، چرا كه تهیهكنندگان این گونه مرامنامهها معتقد بودند«هر نوع اخلاق به كاری ربط مییابد، حرفه و شغلی كه ما سرگرم آن هستیم. از آنجا كه هر حرفه و شغل مناسب و خوب میتواند موجب رضایت خاطر صاحب آن باشد، اخلاق مربوط به آن حرفه و شغل اهمیت مییابد. خوب عملكردن در هر حرفه به این معناست كه به قوانین آن حرفه كه برای آن هدفگذاری شده است، دست یابیم. در مورد پزشكی، آرمان حرفهای سلامت است یا در مورد وكلا وضع آرمانی دستیابی به عدالت… آرمان حرفهای در روزنامهنگاری همان الگویی است كه كار مطبوعاتی را میسازد…. اگر كسب درآمد، روش مسلط و آرمانی یك روزنامهنگار باشد، به او میتوان كاسبكار یا اطلاعات فروش نام داد، نه یك روزنامهنگار خوب.» (ساندرز[19]، 36: 1386) »
بر چنین بنیانی است كه «این نوع اخلاقشناسی بر رویكردی تجربی درباره تكالیف مختلف مربوط به یك وضعیت اجتماعی یا یك حرفه مشخص اتكاءدارد. بر این مبنا، خصوصیتهای ابزاری و در نتیجه آن، محدودیتهای اخلاقشناسی، آنچنان كه اغلب نیز به خوبی درك میشوند، آشكار میگردند. این گونه، اخلاقشناسی روزنامهنگاران هم مانند اخلاقشناسی پزشكان یا اخلاقشناسی وكلای دادگستری، ویژگیهای مربوط به خود را داراست.» (معتمدنژاد، معتمدنژاد،366: 1386)
«در این كه رعایت اخلاق در روزنامهنگاری الزامیاست، تردیدی وجود ندارد. جعل مطالب، تجاوز به حریم خصوصی اشخاص، زیرفشار و زجرگذاشتن، پولدادن به مجرمان یا تشریح رفتارهای جنسی، همه عرصههایی است كه در طی بیست سال اخیر، چالشهایی جدی پدید آورده است.» (ساندرز، 70، 1386)
بر اساس چنین موارد ملموس و عینی است كه در جوامعی كه مطبوعات در تمامی زمینهها توسعه یافتند، بر این نكته انگشت تاكید نهاده شد كه«اخلاق روزنامهنگاری مبتنی بر یك تصمیم شخصی یا ذهنی توسط یك فرد برای اطاعت از برخی قواعد نیست. اخلاق روزنامهنگاری[20] باید بازتاب شماری از تعهدات اجتماعی باشد كه نمیتوان از زیر آنها شانه خالی كرد و یا خودسرانه آنها را نفی كرد.» (ای وارد، 121، 1385)
ضرورت چارهجویی برای مسائل مذكور سبب شد تا كه در میان روزنامهنگاران و مدیران مطبوعات، به تدریج گرایشهای تازهای برای تدوین و تصویب مجموعههای اصول و مقررات اخلاقی حرفه روزنامهنگاری و تاسیس نهادهای غیردولتی مستقل و نوینی، موسوم به«شورای مطبوعات»، به منظور حراست از آزادی مطبوعات و نظارت بر اجرای اصول و مقررات مذكور پدید آیند.» (معتمدنژاد، معتمدنژاد،357: 1386)
این رویكرد در حیطه كلان ماجرا سبب شد تا «قوانین حرفهای كه وظایف روزنامهنگاران را مشخص میكند، در بیست سال اخیر بسیار پرتعداد شود. روزنامهنگاران وظیفهشناس مبانی اخلاقی خود را به این قوانین وابسته میدانند. این قوانین در جای خود بیتردید بسیار مفید است. زیرا روشهای كلی برای حل اختلاف در برخی از فعالیتهای مطبوعاتی تعریف میكند.» (ساندرز، 41: 1386)
بر چنین بنیادی و با توجه به تجربههای جهانی در زمینه اصول اخلاقحرفهای روزنامهنگاری[21] باید «یكی از دلایل توسعهنیافتگی مطبوعات و روزنامهگاری در ایران این است كه مطبوعات روزانه ایران غالبا به اسلوب كار توجه چندانی نشان ندادهاند. از نظر نویسندگان آنها (روزنامهنگاران) چیزی به نام «حقیقت»[22] وجود دارد كه باید هر چه سریعتر از آن پرده برداشت. اما نتیجهای كه در عمل عاید میشود این است كه به سبب نارسایی شیوه كار، اطلاعات ناكافی یا نادرست، و شتاب بیش از حد روزنامهنگار در ابلاغ حقیقت مورد نظر، بسیاری از خوانندگان گرفتار این بدگمانی میشوند كه سرو صدای ممتد و بیامان مطبوعات در واقع پرده دودی است برای پوشاندن پارهای نكات و مسائل.» (واكر[23]،10: 1382)
گوئل كهن در مقاله خود با عنوان«شناخت جایگاه مطبوعات كنونی ایران در بستر نظریهپردازیهای مطبوعاتی و فرآیند رشد و توسعه ملی» كه در مجموعه مقالات «نخستین سمینار بررسی مسائل مطبوعات ایران» منتشر شد با اشاره به عوامل بازدارنده در توسعهیافتگی مطبوعات كنونی ایران، محتوای كنونی مطبوعات ایران را از دو بعد مورد ارزیابی قرار میدهد و مینویسد«نخست از بعد نوع مطلب و دوم از بعد شكل ارائه آنها، متاسفانه در هر دو زمینه ناپختگی و ضعف شدیدی به چشم میخورد.»
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط نجفی زهرا در 1399/10/26 ساعت 12:51:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |