دانلود پایان نامه ارشد:بررسی دین یاری زرتشتی در دوران گذار
با سقوط سلسلهی ساسانی زندگی در ایران به گونه ای دیگر رقم خورد و روزگار روی دیگر خود را نشان داد. دینیاران یا روحانیون زرتشتی مرجعیت سیاسی خود را برای همیشه از دست دادند. آنان تا پیش از این در کسوت مرجعیت دینی و سیاسی به رتق و فتق امور میپرداختند و در تمام دستگاه حاکمیت نفوذ ویژه داشتند. حتی خود شاه میبایست از جناب موبد تاییدیه داشته باشد؛ حال آنکه از دوبال ریاست ساسانیان، تنها بال دیانت باقی مانده و بال سیاست از بین رفته بود و بهدینان در زیر فرمان مسلمانان بودند؛ معلوم نبود که آیا چیزی از قداست و دیانت زرتشتی باقی خواهد ماند یاخیر؟!
اعراب در همان سالهای نخستین حمله توانستند اکثر مناطق ایران را تحت کنترل خود درآورند و با وجود آنكه ایران جزئی از قلمرو جهان اسلام تلقی میشد، به عنوان یك جامعهی اسلامی برخوردار از فرهنگ اسلامی به شمار نمیآمد. در واقع قرون اولیه اسلامی کشور ایران،
رزمگاه دو تمدن ایران و اسلام گشت که در آن این دو فرهنگ به ارزیابی همدیگر پرداختند و در نهایت تلاش کردند تا پس از پایان دو یا سه قرن اول زمینههای مشترک دینی-فرهنگی را بیابند و زندگی را برآن بنا کنند. اگر چه در تاریخ زمان دقیق و واقعی برای رخدادهای عظیم مذهبی و فرهنگی نمیتوان مشخص نمود، اما به نظر میرسد که در همان چند قرن اول اسلامی بود که فرهنگ ایرانیان، به امتزاجی از فرهنگ ایران و اسلام منتقل شد. به عبارتی میتوان از قرون اولیه اسلامی با عنوان دوران گذار یا انتقال از تمدن باستانی ایران-زرتشتی به تمدن پویای ایرانی-اسلامی یاد کرد. اصلیترین مسئله دوران گذار، مسئله تغییر دین و فرهنگ زرتشتیان به اسلام است.
ایران یکپارچه اسلامی نشد اما اسلام به سرعت هر روز پیشرفت میکرد و رویهی حقیقت خود را مکشوف تر مینمود. اکثر مسلمانان ایرانی نه با زور شمشیر، بلکه با قدرت استدلال ایمان میآوردند. غیرت و تمدن ایرانی به هر کسی اجازه نمیداد که بخاطر تیزی شمشیر ایمان خویش را از دست دهد و ذلت دنیا و آخرت را بپذیرد. اگر چه شمشیر تازیان تیز بود اما در مصاف با ایمان آهنین ایرانیان، کارآمدی چندانی نداشت؛ بلکه بالعکس گرایش ایرانیان به اسلام عمدتا از سر شوق و استدلال عقلی بوده است. آنچه بیشتر ایرانیان را به پذیرش دین جدید تشویق مینمود مشابهتهای دین خود با دین جدید بود، و البته بی میل نبودند که از فشار طبقه روحانی و قوانین سخت دینی زرتشتی رهایی یابند. از این روی لباس نوی حق و حقیقت را در بهارآزادی اسلامی بر تن نهادند. البته فشار مستقیم از ناحیه حاکمان مسلمان و فقر، جامعه و دینیاران زرتشتی را تهدید میکرد و از این بابت دینیاران بسیار متأثر میشدند. برخی از مومنین برای فرار از پرداخت جزیه اسلام را به ظاهر پذیرفتند. یا در مناطقی مانند سواد و خراسان دهقانان برای حفظ موقعیت اقتصای و اجتماعی خویش اولین کسانی بودند که دین خود را تغییر دادند.
اینجا بود که دینیاران باید به عنوان حافظان منافع دینی و ملی دست بکارهای اساسی میزدند و نقش محوری خود را نشان میدادند. دینیاران زرتشتی به علت حمایت فراوان ساسانیان نتوانسته بودند شیوه و راه و رسم بینیازی و استقلال از قدرت سیاسی را بیاموزند. همین باعث شد که در یکی دو قرن اول اسلام نتوانند بصورت جدی از دین و فرهنگ خود حمایت کنند لذا دربارهی واکنش دینیاران با اعراب مهاجم و نیز جایگاه و موقعیت اجتماعیشان منابع موجود، حاوی اطلاعات بسیار اندکی هستند. به هر روی حشمت و قدرت موبدان پس از انقراض سلسله ساسانی خیلی کم شد؛ ولی باز هم چون جمع کثیری از ایرانیان تا اواخر سده سوم دین زرتشتی داشتند، موبدان به اندازه قابل اعتباری قدرت داشتند و نفوذ معنویشان کم نبود، خاصه موبدان موبد که رئیس حقیقی ایرانیان زرتشتی بود، و هر چند قدرت و اعتبار او بهمرور که ایرانیان دین اسلام را میپذیرفتند، نقصان مییافت، در آخر قرن سوم محترم و صاحب اختیار معنوی و دینی بود و حل و عقد مسائل و مشکلات دینی را به عهده داشت. بطور یقین میدانیم که تا قرن چهارم هجری از ایرانیان جمعی کثیر به دین اهورامزدا مانده و آتشکدههای بسیار در شهرها و روستاها برپا بود. تالیفات بسیار به زبان پهلوی میشد و موبدان و هیربدان هنوز محترم بودند و حتی به دربار خلفا راه داشتهاند. از اواخر قرن چهار به بعد، تعصب خشک و سخت گیری و خشونت نسبت به صاحبان ادیان دیگر شدت یافت و دین مزدیسنان رفته رفته از رونق افتاده ضعیف و تقریبا متروک شد.
حقیقت آن است که کیش زرتشت هیچگاه سقوط نکرد و هنوز هم که هنوز است به علت شهامت و پایداری نسلهای پیدرپی دوام آورده است. کاهش پیروان این دین با گذشت زمان اختصاص به کیش زرتشت ندارد. این سرنوشت عمومی تمام جماعات مذهبی است که زیر فرمان کسانی قرار میگیرند که پیرو کیش دیگرند و رواج کیش خود را از فرائض دینی میدانند.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط نجفی زهرا در 1399/10/26 ساعت 03:24:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |