دانلود پایان نامه ارشد: بررسی نگرش دانشجویان بومی نسبت به غیر بومی ها و تاثیر آن بر میزان اعتماد اجتماعی در دانشگاه آزاد واحد بندر عباس
دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس در سال 1363 تأسیس شد و فعالیت خود را با دو رشته در مقطع كاردانی آغاز نمود. توسعه كیفی دانشگاه از سال 1387 در کنار توسعه کمی آغاز و توجه به توسعه دوره های تحصیلات تكمیلی ،تحقیقات و پژوهشی،افزایش تولیدات علمی، ارتقاء كیفیت با هدف رقابت با دانشگاه های معتبر داخلی و خارجی دنبال شده است. در حال حاضر دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس به عنوان بزرگترین مجتمع آموزش عالی استان می باشد که تعداد کل دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس بالغ بر 14700 نفر می باشد.[1] افزایش جمعیت ناشى از مهاجرت دانشجویان غیر بومی به شهر بندرعباس بدنبال خود آسیبها و فرصتهایى را فراهم نموده است كه یكى از این آسیبها کاهش اعتماد اجتماعی بین دانشجویان بومى و غیربومى دانشگاه مى باشد.
1.3 پیشینه تاریخی موضوع
به لحاظ نظری باید گفت كه مفهوم اعتماد اجتماعی به عنوان مهمترین بعد سرمایه اجتماعی بصورت مستقیم وغیر مستقیم و از زمان شكل گیری جامعه شناسی مورد توجه بوده كه خود بیشتر ناشی از توجه به مساله نظم اجتماعی و توسعه اجتماعی بوده است. به نحوی كه اعتماد، نظم، همبستگی در اندیشه كلاسیكهای جامعه شناسی مانند دوركیم، وبر، تونیس، مهمترین مفاهیم بوده است(چلبی، 1375).
در دهه های اخیر نیز اعتماد اجتماعی، با طرح مفهوم سرمایه اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. سابقه
امروزین خود مفهوم سرمایه اجتماعی نیز به 80 سال پیش و در نوشته های لیداجی هانیفان سرپرست وقت مدارس ویرجینای آمریكا بر می گردد. و جیمز كلمن(1988) برای ا ولین بار این مفهوم را در آمریكای شمالی وارد عرصه سیاسی كرد. تلاشهای وی دراروپا توسط پاتنام پیگیری شد.(الوانی، 1381 ) و امروزه با توجه به اهمیت یافتن این مفهوم در سامان زندگی جدید بسیار مورد توجه قرار گرفته به نحوی كه شاهد موج عظیمی از اندیشه ها و پژوهشها در این زمینه هستیم كه بیشتر ملهم از پژوهشهای اندیشمندان متاخر مانند كلمن، پاتنام، زتومكا، سلیگمن، اینگلهارت، پاكستون، گیدنز، فوكویاما، گریشام، بوردیو و دیگران است. به نحوی كه در مطالعه جهانی ارزشها و اعتماد
اجتماعی مورد سنجش قرار گرفته (wvs) نگرشها است.
محققان مختلف از دیدگاه های گوناگونی به مسأله اعتماد نگریسته اند و به تبیین و توضیح دلایل اعتماد، تقویت و ارتقای آن، تبعات و تأثیرات کاهش و تضعیف آن پرداخته اند. در این میان برخی همچون فوکویاما بیشتر به جنبه های اقتصادی توجه داشته اند؛ و برخی دیگر مانند پاتنام به ابعاد سیاسی آن پرداخته اند و جامعه شناسانی چون چون گیدنز به ابعاد جامعه شناختی آن توجه بیشتری داشته اند. در جدول زیر سعی شده ارا اجمای محقیقن مشهور اعتماد اجتماعی آورده شود این جدول نشانگر پویایی هایی است که نظریه پردازان مختلف در تبیین این مفهوم بدست داده اند.
در فصل دوم به طور مفصل نظریات اندیشمندان مختلف را در خصوص اعتماد اجتماعی ذکر خواهیم کرد و مشاهده خواهد شد که این مفهوم از چه ابعاد مختلفی مورد بررسی و نظریه پردازی واقع شده است.
1.4 بیان مساله
لوئیس ورث معتقد است بزرگی یك جامعه باعث افزایش تنوع درجمعیت می شود. هرچه جمعیت بزرگتر باشد جداییهای فضایی بر مبنای نژاد، قوم و منزلت بیشترخواهد شد، تفكیك فضایی در شهر باعث سست شدن پیوندهای همسایگی و احساساتی می شود كه جوامع كوچك از آن برخوردارند. ضعیف شدن این پیوندها باعث تقویت رقابت و ضرورت حضور نظارت رسمی می گردد(ممتاز:1379: 139-140)
جرج زیمل نیز با رویكردى روانشناختى نسبت به روحیه كسانى كه در شهرهاى بزرگ زندگی می كنند معتقد است در كلان شهرها گروههاى وسیع و متعددى در حال فعالیت و كنش و واكنش هستند لیكن هدف آنها سودجویى و انگیزههاى فردى است.(توسلى: 1370: 72)
“بزرگی یك جامعه” پدیده های دیگری را نیز به دنبال دارد، محدود شدن روابط خارجی؛ به این معنی كه در گروههای بزرگ افراد یكدیگر را به خوبی نمی شناسند یا تنها بخشی از شخصیت یك فرد را می شناسند كه با آن در تماس هستند. آشناییهای صمیمی كم می شود و تماسهای اجتماعی بریده بریده می گردد. كنشهای متقابل در گروههای بزرگ ابزاری می شود، یعنی افراد بر مبنای اهداف خاص با هم كنش دارند. این خصایص باعث می شود كه روابط سطحی زودگذر و توام با گمنامی باشند. درحالی كه فرد در این نوع روابط میزانی از آزادی، از قیود روابط شخصی و عاطفی پیدا می كند اما ازطرف دیگر پیمانهای خود بخود و احساس تعلق و وابستگی و مشاركت نزدیك را از دست می دهد. زندگی و كار در كنار جمعی بزرگی كه هیچ نوع پیوند احساسی و عاطفی ندارند، در ضمن حس رقابت و استثمار متقابل را افزایش می دهد. در عین حال باعث یك نوع دیدگاه نسبی گرا و متحمل می گردد، كه مبنای پیدایش عقلانیت در جامعه شهری است. اما زندگی جدای افراد از یكدیگر باعث احساس آنومی و بی سازمانی شخصیتی می گردد.(ممتاز، 1379: 140) “تراكم” نیز مورد توجه ورث بوده است و از جمله خصایص منطقه شهری به حساب می آید. در شرایط جمعیت متراكم نیاز به تخصصی شدن و تمایز یافتگى بیشتر می شود و پیچیدگی ساخت اجتماعی هم به همان ترتیب افزایش پیدا می كند تماسهای نزدیك تعداد بی شمار فاصله را در روابط اجتماعی افزایش می دهد.( همان: 141-140)
شواهد بسیاری دلالت بركاهش اعتماد اجتماعی در تمام ابعاد و سوگیری عاطفی و خاص گرا در روابط كنشگران در تمام سطوح در ایران دارد. لذا اعتماد را می توان موضوع كانونی و تاثیر گذار بر سایر مسایل جامعه شناسی معاصر كشور قلمداد كرد. (آراسته، 1388: 104)
زتومكا بر مبنای ابعاد سه گانه اعتماد، سه نوع علامت را برای اعتماد مطرح می كند: به نظر او اعتماد به عنوان یك رابطه، اعتماد كردن مبتنی بر برآوردی است كه ما از قابلیت دیگران داریم و در این حالت ممكن است قابلیت اعتماد بازتابی از دیگران باشد كه به عنوان عاملی ذهنی در برآوردن اعتماد مطرح شود. این نشانه اعتماد یك ماهیت معرفت شناختی دارد؛ در این موارد اطلاعات معینی از اعتماد شوندگان در دست اعتماد كنندگان وجود دارد كه ممكن است درست یا غلط، راست یا دروغ باشد. بنابراین احتمال اعتماد بجا و مناسب بستگی به میزان و تنوع اطلاعات درستی دارد كه از دیگران به دست می آید. بدون چنین برداشتی اعتماد كوركورانه است و خطر از دست دادن اعتماد بالاست (كاوسی، 1385).
به طور مشابهی از لحاظ بعد فرهنگی نیز مبنای اعتماد شجره شناختی است. هر چند كه در سطوح متفاوتی به اعتماد یا بی اعتمادی كه به وسیله قواعد فرهنگی احاطه شده است تشویق می شویم. ما ممكن است به فشارهای اجبارآور فرهنگ گردن نهاده و از درخواست های فرهنگی در مورد اعتماد یا بی اعتمادی اطاعت كنیم بدون اینكه برآوردی از قابلیت اعتماد دیگران داشته باشیم، یا از تمایلات اعتماد آمیز خود حرفی در میان باشد. فرهنگ اعتماد ممكن است فشار كافی برای اعتماد به دیگران به بار آورد در حالی كه فرهنگ بی اعتمادی ممكن است رفتار بی اعتمادی را سبب شود. اما فرهنگ خدادادی نیست بلكه ته نشست هایی از تجربه جمعی از لحاظ تاریخی انباشت شده یك جامعه، اجتماع یا گروه اجتماعی خاصی می باشد ؛ پس در این مورد نشانه های اعتماد ویژگی شجره ای دارند، اما بیشتر جمعی و تاریخی اند تا اینكه بیوگرافیك باشند( قانعی راد و حسینی، 1384)
تفاوتهاى فرهنگى ما بین دانشجویان بومى با دانشجویان غیر بومى ساكن در بندرعباس هرچند تحت تاثیر مولفه هایى همچون یكسان سازى فرهنگى (كه ناشى ازتاثیر پذیرى از رسانه هاى داخلى وخارجى و تبادل فرهنگى می باشد) نسبت به گذشته تعدیل شده است اما با این حال این تفاوتهاى فرهنگى در بطن خود تكثیر كننده نگرشها و تصورات قالبى در بین دو گروه از دانشجویان است. از این رو کاهش پیوندهای اجتماعی بین افراد و افزایش فاصله اجتماعی بین آنان می تواند با کاهش اعتماد اجتماعی بین آنها همراه گردد. در این تحقیق بر آنیم تا تاثیر نگرش دانشجویان بومی به دانشجویان غیر بومی بر میزان اعتماد اجتماعی آنان را بررسی نمایم.
[1] – http://www.iauba.ac.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=148&Itemid=159
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط نجفی زهرا در 1399/10/26 ساعت 11:33:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |