دانلود پایان نامه کارشناسی ارشد:ارزیابی کارآیی زنجیره ی تأمین با استفاده از روش تحلیل پوششی دادههای فازی و مدل کارت امتیازی متوازن

در سال‌های اخیر، مدیریت زنجیره‌ی‌تأمین[1]  به دلیل افزایش روزافزون رقابت در بازارهای جهانی به یکی از مهم­ترین زمینه‌ها در شاخه‌ی مدیریت تولید تبدیل شده است. مدیریت زنجیره‌ی‌تأمین، به عنوان ابزاری که در اوایل دهه 1990 بوجود آمده و شامل برنامه‌ریزی و مدیریت عملیات و تولید، انتقال و توزیع کالا تا رسیدن به مشتری است، راهی را برای بهبود محیط تولید و رقابتی کردن آن پیشنهاد می‌دهد. یک زنجیره‌ی‌تأمین مجموعه‌ای از امکانات، تأمین‌کنندگان، مشتریان، محصولات و روش‌های کنترل موجودی، فروش و توزیع است که تأمین‌کنندگان را به مشتریان متصل می‌کند و با تولید مواد اولیه توسط تأمین‌کنندگان شروع شده و به مصرف محصول توسط مشتریان ختم می‌شود (گوناسکاران و همکاران، 2001). به دلیل اینکه زنجیره تامین نقش مهمی را در فرآیند مدیریت تولید ایفا می‌کند، ارزیابی عملکرد زنجیره‌ی‌تأمین به عنوان عنصر مهمی از عملکرد شرکت (سازمان) در نظر گرفته می­شود. ارزیابی عملکرد را به صورت فرآیند کمی­سازی یا به صورت دقیق­تر فرآیند کمی­سازی و آنالیز اثربخشی و بهره­وری تعریف می‌کنند. بر این اساس، بهره­وری زنجیره‌ی‌تأمین به صورت یک پیمانه اندازه­گیری از میزان عملکرد منابع شرکت در کل زمینه زنجیره‌ی‌تأمین برای رسیدن به اهداف خاص آن تعریف می­شود.

مسائل ارزیابی عملکرد زنجیره‌ی‌تأمین دامنه وسیعی را از ارزیابی عملکرد واحدهای مستقل یک زنجیره‌ی‌تأمین تا ارزیابی عملکرد کل زنجیره‌ی‌تأمین را شامل می­شود.  مساله ارزیابی عملکرد زنجیره‌ی‌تأمین یکی از جامع­ترین مسائل تصمیم­گیری استراتژیک است که باید برای بهره­وری بلندمدت کل یک زنجیره‌ی‌تأمین در نظر گرفته شود.

2.1 بیان مساله

مدیریت زنجیره‌ی‌تأمین مجموعه‌ای از رویکردهایی است که سعی می‌کند تأمین‌کنندگان، تولیدکنندگان، انبارها و مصرف‌کنندگان را به طور مؤثری در هم ادغام کند تا کالاها در مقدار درست، در مکان درست و در زمان درست تولید و توزیع شوند. این رویکردها درصدد حداقل‌کردن هزینه‌های سیستم هستند درحالی که سطح خاصی از سرویس را ارضاء می‌کنند (بیمن، 1999). ثابت شده است که مدیریت مؤثر یک زنجیره‌ی‌تأمین، مکانیزم بسیار مؤثری برای تحویل سریع و مطمئن کالا و خدمات با کیفیت بالا و با هزینه حداقلی می­باشد (گوناسکاران و همکاران، 2004). سابقاً واحدهای بازاریابی، توزیع، برنامه‌ریزی، تولید و فروش در یک زنجیره‌ی‌تأمین مستقل عمل می‌کردند. متناظراً ارزیابی عملکرد یک زنجیره‌ی‌تأمین به معنی ارزیابی عملکرد واحدهای بازاریابی، توزیع، برنامه‌ریزی، تولید و فروش به صورت مستقل خواهد بود. بعضی از محققین در گذشته عملکرد واحدهای مستقل یک زنجیره‌ی‌تأمین را ارزیابی کردند مانند ارزیابی عملکرد مراکز توزیع (DC[2]) (راس[3] و دروگ[4]، 2002)، ارزیابی عملکرد فروش ( ایستون[5] و همکاران، 2002)، ارزیابی عملکرد

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 تأمین­کننده ( تولریا[6] و همکاران، 2006) و غیره. به هر حال این واحدهای مستقل در زنجیره‌ی‌تأمین دارای اهداف خاص خودشان هستند و این اهداف اغلب با هم در تضاد هستند. بنابراین نیاز به یک چارچوب ارزیابی عملکرد که در آن عملکرد این واحدهای مستقل با هم ادغام شده و به صورت هم‌زمان ارزیابی شوند، احساس می‌شود. برای به­دست­آوردن یک زنجیره‌ی‌تأمین کارا، ارزیابی عملکرد کل زنجیره‌ی‌تأمین بسیار مهم است. در این پایان‌نامه به زنجیره‌ی‌تأمین به صورت یک کل نگاه می‌شود و به عنوان یک سیستم در نظر گرفته می‌شود. در این پایان‌نامه یک زنجیره‌ی‌تأمین سه سطحی شامل تأمین‌کننده، تولیدکننده و مشتری در نظر گرفته می‌شود و این زنجیره به عنوان یک واحد تصمیم‌گیری در سطح تولیدکننده ارزیابی عملکرد می‌شود.

برای ارزیابی زنجیره‌ی‌تأمین شاخص­های مختلفی مانند هزینه، زمان، سود، سطح خدمت و … اندازه‌گیری می­شوند. ارزیابی زنجیره‌ی‌تأمین با استفاده از روش­های مختلفی انجام می‌شود. تحلیل پوششی داده­ها به عنوان یک روش ناپارامتریک بر پایه تکنیک برنامه‌ریزی خطی بنا شده است و عملکرد واحدهای مختلف را به نسبت هم می‌سنجد. وانگ[7] و وانگ (2007) با دادن شواهد و دلایلی مناسب، معتقدند تحلیل پوششی داده­ها روش مناسبی برای مدیریت زنجیره‌ی‌تأمین است. تحلیل پوششی داده­ها می­تواند ورودی­ها و خروجی‌های چندگانه داشته باشد و شاخص­های کمی و کیفی را به کار گیرد (وِن و همکاران، 2010). در این پایان­نامه شاخص­هایی مانند هزینه، تحویل­ به موقع و زمان تدارک[8] برای ارزیابی عملکرد زنجیره‌ی‌تأمین در نظر گرفته شده و  ارزیابی عملکرد در سطح تولیدکننده انجام می‌شود در حالی که معمولاً به زنجیره‌ی‌تأمین به صورت یک سیستم و کل‌نگرانه نگاه شود؛ این موضوع بدان معناست که شاخص‌های ارزیابی عملکرد برای واحد تولیدکننده (سطح دوم زنجیره) و در ارتباط آن با تأمین‌کننده و مشتری اندازه‌گیری می‌شوند و کلیت زنجیره‌ی‌تأمین حفظ می‌شود.

3.1  سابقه و ضرورت انجام پژوهش

مدل­های تحلیلی ارائه شده برای ارزیابی عملکرد زنجیره‌ی‌تأمین شامل تکنیک­های مختلفی از روش­های امتیازدهی موزون ساده تا برنامه­ریزی پیچیده ریاضی و از مدل­های ارزیابی قطعی تا مدل‌های تحت شرایط عدم قطعیت را شامل می­شود. اخیراً روش­های مختلفی برای مواجهه با مساله ارزیابی عملکرد زنجیره‌ی‌تأمین ارائه شده است. 16 دسته از این روش­ها به وسیله‌ی استمپ[9] و همکاران (2010) مرور شد. این روش‌ها شامل هزینه‌یابی بر اساس فعالیت، کارت امتیازدهی متوازن، مدل مرجع عملیاتی زنجیره‌ی‌تأمین، چارچوب تحقیقات لجستیکی، ممیزی ازلاگ[10]، EFQM و غیره هستند. نتایج این تحقیق در پیوست (پ) ارائه می‌شود.

برای ارزیابی عملکرد زنجیره‌ی‌تأمین شاخص­های مختلفی در دسته‌هایی مانند هزینه، زمان، سود، سطح خدمت و … اندازه­گیری می­شوند. توماس[11] و گریفین[12] (1996) هزینه حمل­و­نقل را برابر با بیش از نیمی از هزینه­های یک زنجیره‌ی‌تأمین دانسته­ و از آن برای ارزیابی استفاده کردند. لی[13] و بلینگتون[14] (1992) سطح رضایت مشتریان را در شرکت­هایی که مشتریانی از سراسر دنیا دارند یک عامل مهم دانسته­ و اشاره کرده­اند که اگر استراتژی­های اتخاذ شده در راستای جلب رضایت مشتریان نباشد بسیار هزینه­بر خواهند بود. مپس[15] و همکاران (1997) سطح تولید را عامل بسیار مهمی در هزینه تولید، کیفیت و انعطاف­پذیری دانسته­ و اشاره کرده­اند که عملکرد فرآیندهای تولید به عنوان بخش مهمی از یک زنجیره‌ی‌تأمین باید اندازه­گیری شده و بهبود یابد.

اغلب مطالعات موجود بر روی ارزیابی عملکرد زنجیره‌ی‌تأمین بر چارچوبی از سیستم شاخص ارزیابی استوار هستند. به هر حال، اغلب این روش­ها از خود افراد برای محاسبه وزن شاخص­ها در فرآیند ارزیابی استفاده می­کنند. به دلیل وجود نظرهای شخصی وزن شاخص­ها نمی­توانند به صورت دقیق اندازه­گیری شوند (وو[16] و اولسن[17]، 2008).

برای کاهش عدم دقت وزن شاخص، که با استفاده از نظر شخصی تصمیم­گیرنده افزایش یافته است، از تحلیل پوششی داده­ها به عنوان یک روش غیر پارامتریک برای ارزیابی عملکرد زنجیره‌ی‌تأمین استفاده می‌شود. خاصیت اصلی تحلیل پوششی داده ها[18] این است که می­تواند عملکرد را در حالتی که ورودی­ها و خروجی­های چندگانه وجود دارد اندازه­گیری کند. وانگ و وانگ (2007) یک مدل تحلیل پوششی داده­ها را با استفاده از شاخص­هایی مانند هزینه، تحویل به موقع، سود و چرخه زمان تولید ارائه کردند. با توجه به این که بعضی از شاخص‌های اندازه­گیری شده در زنجیره‌ی‌تأمین مخصوصاً هزینه به صورت قطعی نیستند و شاخص­های عدم قطعیت در آنها دیده می­شود، استفاده از روش­های عدم‌قطعیت مانند منطق فازی مناسب به نظر می­رسد (ژو[19] و همکاران، 2009). تا به‌حال برای ارزیابی زنجیره‌ی‌تأمین به ندرت از روش­های عدم قطعیت استفاده شده است (وانگ و وانگ، 2007). از روش‌های عدم­قطعیت استفاده شده می­توان به مجموعه­های ناهموار اشاره کرد (ژو و همکاران، 2009). در این مرجع با توسعه یک مجموعه ناهموار از شاخص­هایی مانند هزینه، تعداد کارکنان، انعطاف­پذیری تولید و سطح خدمت برای ارزیابی عملکرد استفاده شده است. در این تحقیق از تحلیل پوششی داده­های فازی جهت ارزیابی عملکرد زنجیره­‌های تأمین استفاده می‌شود که در تحقیقات پیشین تاکنون مورد استفاده قرار نگرفته ‌است. در این پایان‌نامه زنجیره‌ی‌تأمین به صورت یک کل و یک سیستم در نظر گرفته می‌شود که ورودی‌ها و خروجی‌های مدل تحلیل پوششی داده‌های فازی، همان ورودی‌ها و خروجی‌های سیستم زنجیره‌ی‌تأمین هستند. شاخص‌های ارزیابی در سطح تولیدکننده اندازه‌گیری می‌شود و برای حفظ یکپارچگی زنجیره‌ی‌تأمین اندازه‌گیری شاخص‌ها برای تولیدکننده و با حفظ ارتباطش با تأمین‌کنندگان و مشتریان انجام می‌شود.

[1] Supply Chain Management

[2] Distribution Center

[3] Ross

[4] Droge

[5] Easton

[6] Talluria

[7] Wong

[8]  Lead time

[9] Estampe

3  ASLOG

[11]  Thomas

[12] Griffin

[13]   Lee

[14] Billington

[15] Mapes

[16] Wu

[17] Olson

[18] Data Analisys

[19] Xu

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.