رابطه‌ی بین سبک‌های هویّت و تاب‌آوری با شادمانی در دانش‌آموزان استان گلستان

گارمزی و ماستن[۹۵]  (۱۹۹۱) تاب آوری را «یک فرایند ، توانایی یا پیامد سازگاری موفّقیّت آمیز با وجود شرایط تهدیدکننده» تعریف نموده اند. در واقع تاب آوری سازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار است (والر[۹۶]، ۲۰۰۱). به طور کلّی تاب آوری مفهومی روان شناختی است که توضیح می دهد افراد چگونه با موقعیّت های غیرمنتظره کنار می آیند. تاب آوری به معنای سرسختی در مقابل استرس ، توانایی برگشت به حالت عادّی و زنده ماندن و تلاش در شرایط ناگوار است (دوو[۹۷]۲۰۰۴؛ به نقل از حسام پور، ۱۳۸۸).

تاب آوری فقط به آسیب ناپذیری در برابر فشار اشاره نمی کند ، بلکه بیش تر دربرگیرنده ی توانایی فرد در یافتن راهی به سوی سلامت از حوادث و وقایع منفی است (گارمزی ، ۱۹۹۱). بنابراین تاب آوری یک ویژگی ذاتی نیست ، بلکه سازه ای پویا و رشدکننده است که بر انطباق مثبت و رشد فرد در شرایط مشکل اشاره می کند (لاتر[۹۸] و همکاران ، ۲۰۰۰؛ لاتر ، ۱۹۹۰؛ به نقل از حسام پور ، ۱۳۸۸). بر همین اساس کانر و دیویدسون (۲۰۰۳) تأکید کرده اند ، که تاب آوری تنها مقاومت منفعل در برابر آسیب ها یا شرایط تهدیدکننده نیست، بلکه فرد تاب آور ، مشارکت کننده ی فعّال و سازنده ی محیط پیرامونی خود است. تاب آوری قابلیّت فرد در برقراری تعادل زیستی ـ روانی ـ معنوی ، در مقابل شرایط مخاطره آمیز می باشد.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید.

گستردگی مفهوم تاب آوری سبب شده است تا این سازه معادل با سازه هایی مانند سازگاری مثبت ، مقابله یا شایستگی درنظر گرفته شود. فرگوس و زیمرمن[۹۹]  (۲۰۰۵) در این باره معتقدند ، اگرچه هر یک از این سازه ها با تاب آوری به گونه ای مرتبط است امّا آن ها از تاب آوری متمایز هستند. سازگاری مثبت به یک نتیجه ی تاب آوری اشاره می کند. وقتی که افراد بر موقعیّت پرخطر (مانند انتقال به مدرسه ی راهنمایی) غلبه می کنند ، چنان چه رشد سالم داشته باشند (به عنوان مثال پیشرفت تحصیلی) ، آن ها با بافت جدید سازگار شده اند. در این صورت سازگاری مثبت یک نتیجه ی تاب آوری است. امّا فرایند چیرگی بر خطر تاب آوری است. فرآیندهای تاب آوری می تواند نتایج دیگری مانند اجتناب از یک نتیجه ی منفی یا مقابله ی موفّق با یک واقعه ی آسیب زا را در پی داشته باشد.

تاب آوری هم چنین از شایستگی متمایز شده است. شایستگی یک دارایی (مانند عوامل محافظتی سطح فردی) است که می تواند یک جزء ضروری برای فرایند تاب آوری باشد که به نوجوانان هنگام غلبه بر سختی کمک می کند (حسام پور، ۱۳۸۸).

اخیراّ راتر[۱۰۰]  (۱۹۸۵ و ۱۹۹۹؛ به نقل از اولسون ، بوند ، برن ، ولا ـ برودریک و سویر[۱۰۱]، ۲۰۰۳) در یک تعریف نسبتاّ جامع و مقبول ، تاب آوری را به عنوان فرآیندی پویا توصیف کرده است که شامل تعامل میان عوامل خطرزا و عوامل محافظتی درونی و بیرونی ، برای بهبود نشانه های رویدادهای ناگوار زندگی می باشد. اغلب شناخت خطر ، محافظت و تاب آوری باعث رشد راهبردهای مداخله ای اوّلیّه شده و در بازداشتن خشونت و غفلت از کودک و دیگر نتایج مانند مشکلات رفتاری کودک، استفاده از مواد و جرم نوجوان آگاهی می دهد (دورلاک[۱۰۲]، ۱۹۹۸).

مکانیسم های خطر ، واکنش فرد را به شرایط ناگوار تشدید می کند (فرد را آسیب پذیرتر می نمایند) و مکانیسم های محافظتی ، پاسخ فرد را به شرایط ناگوار اصلاح می کند (فرد را تاب آور می سازند) (راتر ، ۱۹۸۷ و ۱۹۹۹؛ به نقل از اولسون و همکاران ، ۲۰۰۳). از آنجا که عوامل خطرزای متعدّدی در طول زندگی وجود دارد ، یک تاب آوری موفّق به عوامل محافظتی نیاز دارد که فرد را قادر سازد به این تغییرات پاسخ سازگارانه ای بدهد (هلر ، لاریو ، دی ایمپریو و بوریس[۱۰۳]، ۱۹۹۹؛ به نقل از پلیس ، رینولدز ، کوسینز و اونیل[۱۰۴]، ۲۰۰۲).

در خصوص عوامل محافظتی برای تاب آوری ، اغلب پژوهشگران معتقد به سه عامل مؤثّر در این زمینه هستند که این سه عامل عبارتند از:

  1. خصوصیّات شخصیتی
  2. عوامل محافظتی و ترمیمی خانواده
  3. نیروهای اجتماعی(سیکومب[۱۰۵]، ۲۰۰۲؛ والش[۱۰۶]، ۱۹۹۶؛ به نقل از حسام پور ، ۱۳۸۸).

هم چنین عوامل محافظتی که در مداخلات اوّلیّه مورد توجّه قرار گرفته اند عبارتند از:

  1. شایستگی های فرد، مهارت ها و رفتار (مثل خواندن، مشکلات رفتاری، مهارت های حلّ مسئله، جرأت و پافشاری در برابر فشار همسالان).
  2. نگرش های تربیّتی یا رفتارهایی (مانند اسنادها[۱۰۷]، راهبردهای انضباطی، صمیمیّت و تفاهم ، فراهم کردن تحریک شناختی، ارتباط خانوادگی).
  3. محیط مدرسه (مانند اندازه های کلاس، سیاست های مدرسه،اجرای قانون، ایجاد فرصت برای درگیری در فعّالیّت ها و مدیریّت رفتاری معلّمان).
  4. عوامل همسایگی یا اجتماع (مانند شبکه های اجتماعی ، قابلیّت دسترسی به خدمات) (دورلاک ، ۱۹۹۸).

بنابراین با توجّه به مطالب یادشده تاب آوری یک ویژگی درون فردی ثابت نیست (شون ، ۲۰۰۶؛ به نقل از ساکر و شون[۱۰۸]، ۲۰۰۷) ، و چندبعدی و تغییر پذیر است (ساکر و شون ، ۲۰۰۷) ، که با بافت ، زمان ، سن و شرایط زندگی تغییر می کند (گارمزی، ۱۹۹۳؛ کانر و دیویدسون ، ۲۰۰۳). بنابراین برای فهم نقش عوامل محافظتی و خطرزا نیاز به ارزیابی بافت های تأثیرگذار گوناگون در زندگی افراد است. باید توجّه داشت که تمام مجموعه با هم در ارتباطند. در واقع احتمال این که یک عامل خطرزا و یا یک عامل محافظتی به تنهایی بر توانایی سازگاری فرد تأثیر بگذارد بسیار کم است (تریسی[۱۰۹]، ۲۰۰۰؛ به نقل از حسام پور ، ۱۳۸۸).

در مجموع، بر اساس ادبیّات پژوهشی تاب آوری، آشکار است که بیش ترین فعّالیّت صورت گرفته ی پژوهشی در پیوند با فرآیندهای محافظتی بر سه سطح تأکید کرده اند که آن ها فرآیندهای محافظتی فردی ، سطح خانوادگی و اجتماعی هستند (السون و همکاران ، ۲۰۰۳).

با توجّه به تنوّع عوامل مؤثّر بر تاب آوری و پیامدهای آن ، تاب آوری به عنوان یک مفهوم گسترده مورد توجّه پژوهشگرانی هم چون گارمزی، ماستن و تلگن[۱۱۰] (۱۹۸۴)، ریچاردسون ، نیگر، جنسن و کامپفر[۱۱۱] (۱۹۹۰) و ماستن و رید[۱۱۲]  (۲۰۰۲) قرار گرفته است. پژوهشگران این حوزه مدل های متعدّدی را برای تاب آوری عنوان کرده اند که در ادامه توضیح داده خواهد شد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مدل چشم انداز تاب آوری مثال
مقاوم جوان مقاوم یک قدرت درونی دارد برای غلبه بر موانعی که به او اجازه می دهد موفّق شود وقتی که دیگران در آن موقعیّت شکست می خورند. دو هم شیر عوامل خطرساز یکسانی راتجربه می کنند اما یکی مدرسه را رها می کند در حالی که دیگری از کالج فارغ التّحصیل می شود. برای توضیح دادن نتایج از تاب آوری درونی استفاده می شود.
چالشی در معرض خطربودن به صورت یک پیوستار است. سطوح پایین خطر اثر منفی کوتاه مدّت را ایجاد می کند، سطوح متوسّط (متعادل) قدرت مقابله را در فرد افزایش می دهد، اما سطوح بالا ی خطر فرد را برای مقابله ناتوان می کند.

فرد دچار فقر دوران کودکی ممکن است مهارت های لازم برای مقابله بادشواری های اقتصادی آینده را رشد

 

عکس مرتبط با اقتصاد

دهد. اما اگر شرایط بسیار سخت و منابع مقابله هم کم باشد فرد ممکن است تا احساس درماندگی را رشد دهد

که می تواند بطور منفی تعمیم های آینده را تحت تأثیر قرار دهد.

جبرانی عوامل خطرساز و حفاظتی با هم تعامل می کنند تا چگونگی تأثیر بر پیامدها را تعیین کنند. نوجوانی سطوح بالایی از فشار روانی را در اثر تعارض خانوادگی دارد. وقتی تأثیر این فشار روانی با میزان عزّت نفس او مقایسه می شود، داشتن سطح ثابتی از تعارض خانوادگی با سطح عزّت نفس نوجوان در ارتباط است.
حفاظتی عوامل خطرساز و حفاظتی با هم تعامل می کنند، این تعامل ممکن است تأثیرعوامل منفی را کاهش دهد و یا تأثیر آن ها را از بین ببرد (جابجا کند). یک جوان بدون راهنمایی والدین ممکن است با عوامل خطرساز چندگانه همراه با شکست در مدرسه مواجه شود، یک معلّم می تواند راهنمایی لازم را فراهم کند تا نقصان حمایت والدین را جبران کند.

جدول (۱ ـ ۲): مدل های تاب آوری، منبع: به نقل از برجی پور(۱۳۸۹)

    1. مدل های تاب آوری

مدل های متعدّدی برای تاب آوری ارائه شده است که در تمامی آن ها چگونگی تأثیرگذاری عوامل فردی و محیطی بر کاهش یا خنثی کردن اثرات آسیب رسان عوامل خطرزا مورد تأکید بوده است. برای مثال گارمزی ، ماستن و تلگن (۱۹۸۴) مدل های نظری ارائه کرده اند که موجب فهم آسان و تسهیل پژوهش ها بر روی مطالعات تاب آوری می گردد و تمام تعاملات بین فرد و محیط و عوامل خطر و محافظتی را درنظر می گیرد که همان طور که در جدول ۱ ـ ۲ می بینید عبارتند از:

  1. مدل جبرانی[۱۱۳]
  2. مدل چالشی[۱۱۴]
  3. مدل محافظتی[۱۱۵]یا مدل مصون سازی در مقابل آسیب پذیری .

ماستن و رید (۲۰۰۲) مدل های مفهومی تاب آوری را که شامل مدل های متمرکز بر متغیّر و مدل های متمرکز بر شخص می باشند مطرح کرده اند. ریچاردسون ، نیگر، جنسن و کامپفر(۱۹۹۰) نیز مدل فرایند تاب آوری را ارائه کرده اند.

کامپفر با الهام از مدل برونفن برنر و کروتر[۱۱۶]  (۱۹۸۳) که ترکیب سه عامل شخص ـ فرایند ـ بافت [۱۱۷] می باشد ، مدل تاب آوری خود را ارائه نمود. این مدل ترکیبی از عوامل محافظتی و خطرزای بافت ، فرآیندهای محافظتی و ویژگی های فردی است. در ادامه توصیفی از مدل ها داده شده است.

      1. مدل های گارمزی و همکاران

همان گونه که اشاره شد ، گارمزی و همکاران (۱۹۸۴) سه مدل تاب آوری چالشی ، جبرانی و محافظتی را ارائه کردند.

  1. مدل چالشی

این مدل عوامل خطرساز را در یک پیوستار درنظر می گیرد و یک دیدگاه منحنی شکل به تاب آوری دارد (شکل ۱ ـ ۲ را ببینید)، به این معنی که در معرض قرارگرفتن کم (کوتاه مدّت) در برابر عوامل خطرساز ، منجر به پیامدهای منفی کوتاه مدّت می شود که این شرایط باعث رشددادن راهبردهای کنارآمدن در فرد می شود. برای مثال اگر یک نوجوان گاهی اوقات و به طور تصادفی با یک گروه زورگیر از هم سالانش مواجه شود این شرایط می تواند به او در به وجود آوردن یک راهبرد مناسب کمک کند و این نوجوان با وجود اینکه اعتماد به نفس پایین و ترس را تجربه می کند می تواند با این شرایط مقابله کند. بنا به عقیده ی فرگیوس و زیمرمن (۲۰۰۵) این رویکرد معتقد است که تجربه کردن مداوم شرایط منفی در سطوح کم تا متوسّط می تواند باعث تقویّت فرد شود. بر اساس این مدل اگر این نوجوان هر روز اذیّت شدن به وسیله ی همسالان را تجربه کند ممکن است راهبردهایی برای مقابله با خشونت پیدا کند ، مثلاً با مسئولین مدرسه تماس بگیرد یا مسیر خود را عوض کند ، با دوستانش به صورت گروهی به مدرسه برود و… طبق این مدل افراد مهارت ها و ابزارهای حمایتی را رشد می دهند تا خطرهای مشخّصی را که در آینده با آن ها مواجه خواهند شد را مدیریّت کنند.

پیامد منفی

خطر

شکل (۱ ـ ۲) : مدل چالشی تاب آوری، منبع: به نقل از برجی پور (۱۳۸۹)

  1. مدل جبرانی

این مدل تأثیر عوامل خطرساز را می پذیرد امّا می گوید عوامل حفاظتی می توانند پیامدهای منفی را کمتر کنند به این معنی که عوامل حفاظتی این توانایی را دارند که عوامل خطرساز را خنثی یا با آن ها مقابله کنند (زیمرمن و بینگن ـ هیمر[۱۱۸]، ۲۰۰۲؛ به نقل از برجی پور ، ۱۳۸۹). البتّه عوامل خطرساز در این مدل از زندگی فرد خارج نمی شوند به این دلیل که عوامل حفاظتی وجود دارند اما حضور عوامل حفاظتی پیامدها را تغییر می دهد (شکل ۲ ـ ۲ را بینید). به عبارت دیگر اگر در برابر عوامل خطرساز سطوح بالایی از حمایت وجود داشته باشد درمقابله با عوامل خطرساز پیامدهای مثبت به وجود می آید ولی اگر میزان خطر زیاد باشد و عوامل حمایتی کم باشد در این صورت پیامدهای منفی به وجود می آید.

 

شکل (۲ ـ ۲) : مدل جبرانی تاب آوری منبع: به نقل از برجی پور(۱۳۸۹)

جانسون و ویچلت[۱۱۹] (۲۰۰۴) در این مدل تعریف تاب آوری را تعدیل کننده ی پیامدهای منفی از طریق حضور عوامل حفاظتی می دانند. این مدل تلاش می کند عوامل خطرساز را که با معیارهای شرایط خاص مثل سلامت روان شناختی یا فارغ التّحصیلی مرتبط هستند مشخّص کند ، وقتی عوامل خطرساز مشخّص شدند مرحله ی بعدی مشخّص کردن عوامل حفاظتی است که تأثیر منفی را جبران کند. این مدل حدّاقل دو محدودیّت دارد:

  1. توانایی های لازم را که می تواند عوامل خطرساز را خنثی کند ، توضیح نمی دهد.
  2. چگونگی تعامل عوامل حفاظتی و خطرساز را بیان نمی کند به طوری که دو فرایند در انزوا هستند و فقط پیامد را تفسیر می کند.
  3. مدل حفاظتی

این مدل توانایی آن را دارد تا یک فرد را از یک پیامد منفی حفظ کند و در بیشتر موقعیّت ها هم می تواند عوامل خطرساز را حذف کند (زیمرمن و آدانکامار[۱۲۰]، ۱۹۹۴؛ به نقل از برجی پور ، ۱۳۸۹). همان طورکه شکل ۳ ـ ۲ نشان می دهد یک عامل حفاظتی با عامل خطر قبل از بروز پیامد مقابله می کند. بنا به نظرکوون و ورک[۱۲۱]  (۱۹۸۸؛ به نقل از همان) و ورنر و اسمیت[۱۲۲] (۱۹۸۲) این مدل می گوید که عوامل حفاظتی می توانند با عوامل خطر تعامل کنند تا افراد را از پیامدهای منفی دور کنند.

پیامد

عامل خطر

عامل حفاظتی

شکل (۳ ـ ۲) : مدل حفاظتی تاب آوری منبع: به نقل از برجی پور(۱۳۸۹)

این مدل به دو دلیل پذیرفته شده است:

  1. در این مدل ارتباط بین عوامل خطرساز و حفاظتی آسان تر تشخیص داده می شود و این امکان فراهم می شود که نحوه ی ارتباط بین پیامدها با ویژگی های ذاتی بهتر تعیین شود و هم چنین می توان تعیین کرد که در چه مرحله ای عوامل از شکل حفاظتی به خطرساز تغییر می یابد (به نقل از برجی پور، ۱۳۸۹).
  2. این مدل برای ایجاد برنامه های رشدی و تدابیر عمومی مفید است ، اگر بین یک عامل حفاظتی مشخّص و کاهش دادن خطر ارتباطی به دست آید پس می توان تدابیری را درنظر گرفت تا به افراد کمک کند به سوی عوامل حفاظتی حرکت کنند (به نقل از همان).

      1. مدل های مفهومی تاب آور



ماستن و رید (۲۰۰۲) درخصوص تاب آوری به توصیف مدل های مفهومی پرداخته اند که شامل مدل های متمرکز بر متغیّر و مدل های متمرکز بر شخص می باشد. مدل های متمرکز بر متغیّر شامل مدل های جمع پذیری[۱۲۳]  ، تعاملی[۱۲۴] و غیرمستقیم[۱۲۵] می باشند.

در مدل جمع پذیر که ساده ترین مدل نیز هست ، تأثیرات تراکمی عوامل خطرزا ، دارایی ها و عوامل دو قطبی خطرزا ـ دارایی ها در رابطه با یک پیامد مثبت مورد آزمون قرار می گیرند. طبق این مدل نسبت به اینکه یک فرد در زندگی چقدر درست عمل می کند یا معیار مورد نظر را دارا می گردد ، دارایی ها و خطرزاها نقش های مستقلّی را بر عهده می گیرند. این مدل دو نوع اثرات تعاملی را توضیح می دهد. یکی اینکه در فرد یا محیط یک ویژگی پایدار وجود دارد که آمادگی فرد را برای رویارویی با موقعیّت تهدیدکننده ، افزایش یا کاهش می دهد. برای نمونه ، نوع خلق وخوی افراد آن ها را آماده می کند تا به یک موقعیّت تهدیدکننده با استرس و هیجان منفی کمتر یا بیشتری واکنش نشان دهند. تعدیل کننده ی نوع دوّم ، سیستم محافظتی است که به وسیله ی تهدید فعّال شده است. مانند کیسه ی هوایی که در اتومبیل به کار گرفته می شود. محافظت والدین از کودکان در زمان تجربه ی شرایط ناگوار را می توان به عوامل محافظت فعّال شده به وسیله ی خطر در نظر گرفت (ماستن و رید، ۲۰۰۲).

مدل غیرمستقیم تاب آوری ، پدیده ی اثرات میانجی را نشان می دهد که طیّ آن تأثیر نیرومند بر پیامد به وسیله ی خطرات یا منافع متأثّر می شود. نوع دیگر مدل غیرمستقیم شامل اثر نامشهود پیش گیری کامل است. وقتی که یک عامل پیش گیرانه ی نیرومند از رخداد شرایط خطرزا پیش گیری می کند ، برای نمونه اگر تولّد زودرس به وسیله ی مراقبت والدینی خوب پیش گیری شود ، پس خطرات همراه با آن به کلّی برطرف خواهد شد (ماستن و رید، ۲۰۰۲).

مدل های متمرکز بر شخص که تأکید اصلی شان بر شخصیّت تاب آور است شامل مطالعات موردی ، گروه های تاب آور و مدل تمام تشخیصی[۱۲۶] می باشند. رویکرد موردی همان گونه که از نامش پیداست تاب آوری را ویژه ی افرادی خاص می داند که به مقدار زیادی در ادبیّات تاب آوری دیده می شود (ماستن و رید، ۲۰۰۲).

      1. مدل فرایند تاب آوری

گروهی از پژوهشگران به جای تأکید بر شناسایی عوامل محافظتی در محیط یا فرد ، بر فرآیندهای تاب آوری تمرکز کرده اند. در این باره به عنوان گام نخست در شناخت مفهوم فرایند تاب آوری ، ریچاردسون ، نایگر ، جنسون و کامپفر(۱۹۹۰) مدل فرایند تاب آوری را مطرح ساختند. به موجب این مدل با توجّه به فرآیندهای انسجام مجدّد محیطی ، سطوح گوناگون انسجام مجدّد می تواند رخ دهد که عبارتند از:

  1. انسجام مجدّد تاب آورانه[۱۲۷]، که تجربه ی بینش و رشد از طریق از هم گسیختگی است. این فرایند به شناسایی و تقویّت حالات تاب آوری می انجامد.
  2. انسجام مجدّد تعادلی[۱۲۸]، یا وضعیّتی مشابه پیش از استرسور؛ به سخن دیگر تلاش برای برگشت به تعادل زیستی ـ روانی ـ اجتماعی را منعکس می سازد.
  3. انسجام مجدّد ناسازگارانه[۱۲۹] ، وقتی پدید می آید که فرد به مواد ، رفتارهای تخریبی یا دیگر ابزارها برای چیرگی بر فوریّت های زندگی پناه می برد.
  4. انسجام مجدّد ناکارآمد[۱۳۰] ، که یک کاهش عمده در انسجام مجدّد است و بدین معناست که افراد به دلیل فشار فوریّت های زندگی ، انگیزه و امید خود را از دست می دهند (ریچاردسون ، نایگر ، جنسون و کامپفر، ۱۹۹۰).

      1. چارچوب تاب آوری کامپفر



چارچوب تاب آوری کامپفر(۱۹۹۹) ، یک مدل تبادلی تاب آوری است ، و شامل هم سازه ی فرایند و هم سازه ی پیامد است. این مدل شبیه مدل ریچاردسون و همکاران (۱۹۹۰) است ، کمتر بر چرخه ی تخریب نسبت به انسجام مجدّد تأکید دارد. تا اندازه ای بر ماهیّت تعاملی محتوای محیطی و تاب آوری درونی (فرآیندهای تبدیلی محیطی ـ شخصی) ، و عوامل تاب آوری درونی و پیامدهای انسجام مجدّد (فرآیندهای تاب آوری) گرایش یافته است. فرآیندهای تاب آوری شامل فرآیندهای منحصربه فرد کنار آمدن است که از طریق مواجهه های قبلی خود با چالش و استرسورها آموخته شده اند . مطابق چارچوب تاب آوری کامپفر (۱۹۹۹)، والدین یا سرپرست ها باید از فرآیندهای اجتماعی شدن برای ارتقاء ویژگی های تاب آورانه ی فرزندانشان در پنج حوزه ی تاب آوری استفاده کنند:

  1. انگیزشی/ معنوی؛ حمایت از رشد استعدادها ، منحصربه فرد بودن ، هدف گرایی ، ثبات قدم و پشتکار ، منبع کنترل درونی و داشتن معنی و هدف در زندگی.
  2. شناختی؛ مهیّا نمودن فرصت های آموختن دانش و مهارت های تحصیلی ، حمایت از رشد عزّت نفس.
  3. رفتاری؛ سرمشق دهی؛ مربّی گری و تقویّت صلاحیّت های رفتاری.
  4. هیجانی؛ انعکاس احساسات ، سرمشق دهی ، تقویّت مدیریّت هیجان ها.
  5. فیزیکی؛ آموزش و تقویّت بهداشت جسمی خوب و گزینه های سالم (سلیمی بجستانی ، ۱۳۸۸؛ به نقل از برجی پور ، ۱۳۸۹).

سلیگمن (۲۰۰۴؛ به نقل از کردمیرزا نیکوزاده ، ۱۳۸۸) در تطبیق این عوامل با توانمندی ها و فضایل منش که در روان شناسی مثبت نگر بر آن ها تأکید دارند ، این گونه نتیجه گیری می کند:

مجموعه ی متغیّرهای عامل اوّل تاب آوری با متغیّرهای معنویّت ، تمامیّت ، امید و پایه ای مرتبط است. مجموعه ی متغیّرهای عامل دوّم تاب آوری با متغیّرهای امید ، بی طرفی ، چشم انداز ، پذیرا ـ اندیشمندانه ، و خلّاقیّت در ارتباط است. مجموعه ی متغیّرهای عامل سوّم و چهارم تاب آوری با متغیّرهای خلّاقیّت ، هوش هیجانی ، خودگردانی ، احتیاط ، سرزندگی و شوخ طبعی در ارتباط است. مجموعه ی متغیّرهای عامل پنجم تاب آوری با متغیّرهای سرزندگی و پایداری مرتبط هستند (پویا ، ۱۳۸۹؛ به نقل از برجی پور ، ۱۳۸۹).

    1. مفاهیم مشابه تاب آوری

      1. سخت رویی ، کلیدی برای تاب آوری

سخت رویی[۱۳۱] یکی از ویژگی های شخصیّتی است که به عنوان عاملی برای ارتقای سلامتی تلقّی می شود. کوباسا[۱۳۲]  (۱۹۷۹) سخت رویی را ترکیبی از باورها در مورد خود و جهان می داند که فرد را در برابر فشارهای بیرونی و درونی مصون نگه می دارد. در واقع این ویژگی ، توانایی پردازش مناسب محرّک های درونی و بیرونی است. مفهوم سخت رویی را نباید صرفاّ در نیروهای خاص برای تحمّل فشارهای روانی خلاصه کرد بلکه وجود این سازه فرد را در شرایط دشوار به پیش می راند و او را یاری می کند که وقایع تهدیدآمیز را با موفّقیّت بیشتری پشت سر گذارد. سخت رویی توانایی درک درست شرایط پیرامون و قابلیّت تصمیم گیری مطلوب در مورد خویشتن است (کوباسا و مدی[۱۳۳] ، ۱۹۷۷).

        1. مؤلّفه های سخت رویی



کوباسا (۱۹۸۲) سخت رویی را ترکیبی از باورها در مورد خویشتن و جهان تعریف می کند که از سه مؤلّفه ی کنترل[۱۳۴]  ، تعهّد[۱۳۵] و مبارزه جویی[۱۳۶] تشکیل شده است.

  1. کنترل

افرادی که در بازخورد کنترل قوی هستند ، معتقد ند که قادر به کنترل و یا تأثیرگذاری بر روی حوادث اند. شخصیّتی که میزان کنترل بالایی دارد، به کنترل و توانایی تعیین جهت سرنوشت و آینده ی خود اعتقاد دارد. این افراد قادر به نفوذ و تأثیرگذاری بر روی حوادث مختلف زندگی هستند. آن ها با بهره گرفتن از دانش ، مهارت و قدرت انتخاب می توانند رویدادهای زندگی را پیش بینی و کنترل کنند و بر این اساس در مواجهه با مشکلات بیشتر، به مسئولیّت خود تکیّه و تأکید می کنند تا بر مسئولیّت دیگران (مدی ، کاهن[۱۳۷] و مدی ، ۱۹۹۸).

  1. تعهّد

افرادی که در بازخورد تعهّد قوی هستند ، نسبت به آن چه انجام می دهند احساس تعهّد می کنند و خود را وقف فعّالیّت هایشان می کنند. این افراد اهمّیّت و ارزش فعّالیّت های خود را باور دارند و می توانند برای آن چه که انجام می دهند معنایی بیابند. آن ها به توانایی خود برای تغییر تجارب زندگی در جهتی جالب و معنی دار اطمینان دارند ، در نتیجه به جای گریز از مشکلات زندگی با بسیاری از جنبه های آن مانند شغل ، خانواده و روابط بین فردی کاملاً درآمیخته می شوند. افراد متعهّد در زمان نیاز برای انطباق به دلیل و توانایی درخواست از دیگران آگاهی دارند. توانایی تفکیک ارزش ها ، اهداف و همین طور درک ارزش تصمیم گیری صحیح در موقعیّت های پر استرس موجب ایجاد تعادل در زندگی افراد متعهّد می گردد (کوباسا ، ۱۹۷۹).

  1. مبارزه جویی

مؤلّفه ی مبارزه جویی به این باور اشاره دارد که تغییر در زندگی امری طبیعی است. افرادی که زندگی را به عنوان عرصه ی مبارزه در نظر می گیرند ، تغییرات گوناگون زندگی و نیاز به سازگاری مجدّد را فرصتی برای یادگیری و رشد بیشتر می دانند تا تهدیدی برای امنیّت و آسایش خود. افراد چالش طلب رضایت خاطر را در سایه ی رشد مداوم می جویند و نه در راحتی ، آسایش ، امنیّت و زندگی روزمرّه. چنین باوری انعطاف پذیری شناختی و قدرت تحمّل رویدادها و موقعیّت های استرس زای زندگی را به همراه دارد زیرا آنان وقایع عادّی و به دور از انتظار را به صورت تجربه های جالب و با ارزش ادراک می کنند.

تعریف مفهوم و نظریّه های مربوط به شادمانی

تاریخچه

شادمانی[۱۳۸]، ذهن متفکّرین را برای هزاران سال به خود مشغول داشته است، هرچند که فقط در سال های اخیر است که به شیوه ی نظام دار مورد مطالعه و اندازه گیری قرار گرفته است. اغلب مردم آن چه را که در رابطه با زندگی شان اتّفاق می افتد خوب یا بد ارزیابی می کنند وطبیعتاّ آن ها قادر به قضاوت در مورد زندگی خود هستند. آن ها تقریباّ همیشه هیجانات و خلقیّاتی را تجربه می کنند که یا مؤلّفه ای خوشایند دارد که منجر به یک واکنش مثبت می شود و یا مؤلّفه ای ناخوشایند دارد و واکنشی منفی را می طلبد. بنابراین همواره سطحی از شادمانی ذهنی بر زندگی مردم حاکم است، حتّی اگر به طور هشیارانه به آن نپردازند. از سال ۱۹۷۳ که مجلّه ی چکیده های روان شناختی بین المللی شروع به فهرست کردن واژه ی HAPPINESS به عنوان یک نمایه نمود؛ این واژه عملاً وارد فرهنگ روان شناسی شد. در سال ۱۹۷۴ این واژه وارد سایر نمایه های روان شناسی مثل مجلّه ی پژوهش نمایه گرهای اجتماعی شد. از آن زمان تا به امروز تعداد زیادی از تحقیقات به موضوعات روان شناسی مثبت از جمله شادی و شادمانی ذهنی اختصاص یافته است (دینر، ۱۹۸۴).

مطالعه های تحلیل عاملی در مورد میزان شادمانی و سلامت ذهنی، که اغلب به این صورت نامیده می شود، نشان می دهند که شادمانی حدّاقل دو جنبه دارد. تمامی این مطالعات دو عامل عاطفی و شناختی را نشان داده اند که از یک طرف معرّف تجربه ی هیجانی شادی، شعف، خشنودی و هیجان های مثبت؛ و از طرف دیگر ارزش گذاری شناختی رضامندی از حیطه های گوناگون زندگی است (برای مثال، اندروز و مک کنل[۱۳۹]، ۱۹۸۰، به نقل از کار، ۱۳۸۷). داده های بین فرهنگی نشان می دهد که ضریب همبستگی این دو جنبه ی شادمانی در فرهنگ های فردگرا مانند ایالات متّحده و انگلستان ۵/۰r= و در فرهنگ های جمع گرا که در آن ها رضامندی به حالت دیگران و خود فرد بستگی دارد، در سطح پایین و برابر۲/۰r= است (ساه[۱۴۰] و همکاران، ۱۹۹۷؛ به نقل از همان منبع). به این ترتیب شادی و رضامندی، مؤلّفه های عاطفی و شناختی شادمانی، تا حدودی مستقل از یک دیگرند. به علاوه شادمانی کلّی به ارزش گذاری های شناختی رضامندی در حیطه های گوناگون زندگی مانند موقعیّت خانواده یا کار و تجربه های عاطفی در این موقعیّت ها بستگی دارد.

    1. تعاریف شادمانی

شوارتز و استراک[۱۴۱] (۱۹۹۱) معتقدند که افراد شادکام کسانی هستند که در پردازش اطّلاعات در جهت خوش بینی و خوشحالی سوگیری دارند؛ یعنی اطّلاعات را طوری پردازش و تفسیر می کنند که به شادمانی آن ها منجر شود. داینر (۲۰۰۲) معتقد است که شادکامی، نوعی ارزش یابی است که فرد از خود و زندگی اش دارد و مواردی از قبیل رضایت از زندگی، هیجان و خلق مثبت، فقدان افسردگی و اضطراب را شامل می شود و جنبه های مختلف آن نیز به شکل شناخت ها و عواطف مثبت متجلّی می شود.

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

شادکامی بر نگرش و ادراکات شخصی مبتنی است و حالتی مطبوع و دل پذیر است و از تجربه های مثبت ورضایت از زندگی نشأت می گیرد (هیلز[۱۴۲] و آرگایل، ۲۰۰۱). از دیدگاه روان شناسی دو نوع شادکامی وجود دارد. یک نوع شادکامی از رهگذر شرایط محسوس زندگی نظیر زناشویی، تحصیل، شغل و امکانات مالی و رفاهی حاصل می شود که شادکامی عینی نامیده می شود. نوع دیگر، متأثّر از حالات درونی و ادراکات شخصی است که از آن به شادکامی ذهنی تعبیر می شود. شادکامی مولّد انرژی، شور و نشاط، حرکت و پویایی است و همچون سپری می تواند آدمی را در برابر استرس ها و مشکلات محافظت نموده و سلامت جسمی و روانی او را نیز تضمین کند (هیلز و آرگایل).

آرگایل، مارتین و کراس لند[۱۴۳] (۱۹۸۹) شادی را ترکیبی از وجود عاطفه ی مثبت، عدم وجود عاطفه ی منفی و رضایت از زندگی می دانند. لیوبومیرسکی، شلدون و شید[۱۴۴] (۲۰۰۵) معتقدند که هر فرد الگویی برای شادی دارد که باعث می شود اتّفاقات را به گونه ای تفسیر کند که به حفظ و افزایش شادی کمک کرده و به زندگی معنا بخشد و احساس ارزشمندبودن نماید. افلاطون[۱۴۵] شادی را حالت تعادل میان سه عنصر استدلال، هیجان و امیال (دیکی[۱۴۶]، ۱۹۹۹) و ارسطو[۱۴۷] آن را عبارت از زندگی معنوی می دانست (آیزنک[۱۴۸]، ۱۳۷۵). آیزنک (۱۳۷۵) شادی را حالتی پایدار تعریف می کند که شامل تمایلاتی است که به همراه احساس شگفتی ارضا شده اند. آرگایل (۲۰۰۱) بین احساس خوشی و شادمانی تمایز قائل می شود. به زعم وی احساس خوشی یکی از رایج ترین شیوه هایی است که افراد با آن شادمانی خود را تعریف می کنند. او معتقد است افراد دارای خلق های متعدّد منفی بسیاری هم چون خشم، اضطراب و افسردگی هستند، ولی تنها یک خلق مثبت دارند که تحت عنوان خوشی توصیف می شود. در واقع می توان گفت شادمانی دارای سه جزء است: یک جزء آن احساس خوشی و دو جزء دیگر آن رضایت از زندگی و عدم وجود عاطفه ی منفی است. خوشی بعد عاطفی شادمانی است و رضایت بعد شناختی آن است. از دیدگاه پترسون[۱۴۹] (۲۰۰۰) افراد شاد تمایل دارند خود و دیگران را مثبت ببینند و وقایع را مثبت تفسیر نمایند. آنان به شکست، زیاد فکر نمی کنند و از فرصت هایی که به دست می آورند تصمیمات منطقی و درست می گیرند و خوش بینی واقع بینانه به وقایع دارند. در مجموع، پژوهش ها و تحقیقات مربوط به شادی، نشان دهنده ی آن است که افراد شاد از نظر ساختار فکری، قضاوت و انگیزش با افراد ناشاد تفاوت دارند و از بازدهی فردی، خانوادگی، شغلی، تحصیلی و اجتماعی بالاتری برخوردار هستند (لیوبومیرسکی و همکاران، ۲۰۰۵).

    1. دیدگاه های نظری در مورد شادکامی

در مورد شادکامی دیدگاه ها و نظریّات متفاوتی ارائه شده است که به برخی از آن ها اشاره می شود :

      1. دیدگاه لذّت گرایی[۱۵۰]

تاریخچه طولانی این دیدگاه به قرن چهارم قبل از میلاد بر می گردد. برخی از فیلسوفان یونانی هدف از زندگی را تجربه ی لذّت و به حدّاکثر رساندن آن می دانستند. از نظر آن ها شادکامی کلّ لحظات لذّت بخش زندگی افراد است. هابز، دایسد و بنت هام[۱۵۱] ازجمله پیروان این دیدگاه هستند. هابز معتقد است که شادکامی دنبال کردن موفّقیّت آمیز امیال ذاتی انسان است. دای سد بر این باور بود که دنبال کردن احساس لذّت، هدف نهایی انسان است. بنت هام نیز ادّعا داشت که برای ساختن یک جامعه ی خوب، کوشش افراد برای به حدّاکثر رساندن لذّت و علایق فردی مهم می باشد . دامنه ی توجّه دیدگاه لذّت گرایی از لذّت های بدنی تا امیال ذاتی و علایق فردی در نوسان می باشد. روان شناسانی که این نظریّه را می پذیرند، بر مفهوم گسترده ای از لذّت گرایی تأکید دارند که شامل رجحان ها و لذائذ ذهنی و بدنی است (دمیری، ۱۳۹۰؛ به نقل از عابدین آبادی، ۱۳۹۱).

کانمن[۱۵۲] (۱۹۹۹) روان شناسی لذّت گرایی را مطالعه ی امور و پدیده هایی می داند که تجارب لذّت بخش زندگی را به وجود می آورد. در واقع دیدگاه مسلّط در بین روان شناسان لذّت گرا آن است که خوشبختی شامل بهزیستی ذهنی و تجارب لذّت بخش می باشد. اکثر پژوهشگران در روان شناسی لذّت گرایی جدید، از مفهوم بهزیستی ذهنی به عنوان متغیّر اصلی استفاده می کنند. این مفهوم شامل سه جزء یعنی رضایت از زندگی، وجود خلق مثبت و فقدان خلق منفی می باشد که غالباّ تحت عنوان شادکامی نامیده می شود (حبیب الهی، ۱۳۹۰؛ به نقل از عابدین آبادی، ۱۳۹۱).

      1. دیدگاه معنوی[۱۵۳]

به رغم رواج دیدگاه لذّت گرایی، تعدادی از فلاسفه، صاحب نظران و علمای دینی چه در غرب و چه در شرق، این موضوع را زیر سؤال برده اند که آیا شادکامی به خودی خود می تواند به عنوان ملاک اصلی خوشبختی باشد. از نظر فروم[۱۵۴] (۱۹۸۱؛ به نقل از عابدین آبادی، ۱۳۹۱) برای درک شادکامی واقعی باید میان امیال و نیازهایی که به صورت ذهنی احساس می شوند و خشنودی در آن ها منجر به لذّت های زودگذر می گردد و آن دسته از نیازهایی که در ماهیّت انسان ریشه داشته و تحقّق آن ها، نموّ انسان و فراهم ساختن معنویّت یعنی خوشبختی و شادکامی واقعی را به همراه دارد، تمایز قائل شد.

واترمن[۱۵۵] (۱۹۹۳) معتقد است که مفهوم معنوی از شادکامی، خوشبختی و شادکامی مردم را بر اساس خود واقعی آن ها تبیین می کند. بر طبق نظر وی این نوع شادکامی، موقعی به دست می آید که فعّالیّت های زندگی افراد، بیشترین هم گرایی یا جور بودن را با ارزش های عمیق داشته باشد و آنان نسبت به این ارزش ها، متعهّد گردند. تحت چنین شرایطی احساس نشاط و اطمینان به وجود می آید. واترمن این حالت را به عنوان جلوه ی فردی نامید و همبستگی بالایی بین آن و مقیاس های خوشبختی و شادکامی به دست آورد.

ریف و سینگر[۱۵۶] (۱۹۹۸) خوشبختی و شادکامی را دست یابی ساده به لذّت نمی دانند، بلکه آن را به عنوان کوششی در جهت کمال در نظر می گیرند که بیانگر تحقّق توان بالقوّه ی واقعی فرد است. ریف (۱۹۹۵) موضوع خوشبختی را با بسط نظریه ی فراخنای زندگی[۱۵۷] در رابطه با رشد و پیشرفت انسان مورد بررسی قرار داد. او صحبت از بهزیستی روان شناختی به میان می آورد که از بهزیستی ذهنی متمایز است و برای اندازه گیری آن یک رویکرد چند بعدی شامل پنج جنبه ی متمایز در رابطه با شکوفایی انسان ارائه داد. این پنج جنبه عبارتند از: خودمختاری[۱۵۸]، نموّ فردی[۱۵۹] ، پذیرش خویشتن[۱۶۰] ، هدفمندی زندگی[۱۶۱] و روابط مثبت[۱۶۲] .

ریف و سینگر (۱۹۹۸) این پنج جنبه را بیانگر تعریف نظری و عملی بهزیستی روان شناختی می دانند که مشخّص کننده ی عواملی است که باعث ارتقاء سلامت جسمانی و روانی می باشد. آنان شواهدی ارائه نموده اند که نشان می دهد زندگی کردن به صورت معنوی که حاکی از بهزیستی روان شناختی است بر سیستم های فیزیولوژیکی خاص، تأثیر می گذارد که مربوط به کارکرد دستگاه ایمنی است و ارتقاء سلامتی را در پی دارد. به طور کلّی می توان گفت که رویکردهای لذّت گرایی و معنوی به ظاهر متضاد می باشند و هرکدام با تعریف متفاوتی از شادکامی، انواع متفاوتی از تحقیق را در مورد علل، پیامدها و پویایی های این موضوع باعث شده اند، اما از آن جا که شادکامی و بهزیستی ذهنی یک پدیده ی چند بعدی است، جنبه هایی از دو رویکرد را در بر دارد. در این رابطه کامپتون، کرنیش، اسمیت و کوآلز[۱۶۳] (۱۹۹۶) دریافتند که دیدگاه های لذّت گرایی و معنوی از شادکامی، هم پوشی و در عین حال، با هم تمایز دارند و درک ما را از شادکامی و بهزیستی از طریق روش های متفاوت اندازه گیری، افزایش خواهند داد (حبیب الهی، ۱۳۹۰؛ به نقل از عابدین آبادی، ۱۳۹۱).

      1. نظریه ی دینر و همکاران

بر طبق این نظریّه، شادکامی ارزش یابی هایی است که افراد از خود و زندگی شان به عمل می آورند. این ارزش یابی ها می تواند جنبه ی شناختی داشته باشد مانند قضاوت هایی که در مورد خشنودی از زندگی صورت می گیرد و یا دارای جنبه ی عاطفی باشد که شامل خلق و هیجانات است که در واکنش به رویدادهای زندگی ظاهر می شود. بنابراین شادکامی از چهار جزء تشکیل یافته که عبارتند از خوشنودی از زندگی، خلق مثبت و خوشایندی، نبود خلق و هیجانات منفی و عوامل دیگر مانند خوش بینی، عزّت نفس و احساس شکوفایی. در این نظریّه ویژگی های فرد شادکام عبارتند از: داشتن دستگاه ایمنی قوی تر و عمر طولانی تر، برخورداری از روابط اجتماعی بهتر، مقابله ی مؤثّر با موقعیّت های مشکل، خلّاقیّت و موفّقیّت بیشتر و گرایش مضاعف برای کمک به دیگران (حبیب الهی، ۱۳۹۰؛ به نقل از عابدین آبادی، ۱۳۹۱).

دینر و همکاران (۱۹۹۹) شادکامی را دارای سه جزء دانسته اند که عبارتند از: جزء شناختی یعنی تفکّر و پردازش که منجر به خوش بینی فرد می شود. جزء عاطفی و هیجانی که همان خلق مثبت و شاد است و جزء اجتماعی که بیانگر گسترش روابط اجتماعی فرد با دیگران و به دنبال آن افزایش روابط اجتماعی می باشد.

      1. نظریه ی آرگایل و همکاران

آرگایل و همکاران بر این باورند هنگامی که از مردم پرسیده می شود منظور از شادمانی چیست، آن ها دو نوع پاسخ را مطرح می کنند: الف ـ حالات هیجانی مثبتی مانند لذّت؛ ب ـ راضی بودن از زندگی به طور کلّی یا جنبه های مختلف آن. بنابراین، به نظر می رسد شادمانی دست کم دو جزء اساسی (عاطفی و شناختی) دارد. با وجود این، شادکامی متضاد افسردگی نیست؛ اما نبود افسردگی، شرط لازم برای رسیدن به شادکامی است. به نظر آرگایل، مارتین و کراس لند[۱۶۴] (۱۹۸۹)، اگر شادمانی تنها متضاد افسردگی باشد، نیازی به اندازه گیری و بررسی آن نیست؛ زیرا افسردگی به خوبی شناخته شده است. وی باور دارد که سه جزء اساسی شادمانی عبارت اند از: هیجان مثبت، رضایت از زندگی و نبود هیجانات منفی از جمله افسردگی و اضطراب (قمری، ۱۳۸۹؛ به نقل از عابدین آبادی، ۱۳۹۱).

      1. نظریه ی سلیگمن

سلیگمن از شادی و سلامت به جای یکدیگر استفاده می کند و بیان می کند که درک این نکته مهم است که شادی و سلامت گاهی به احساسات اشاره دارند، اما گاهی اوقات هم اشاره ی آن ها به فعّالیّت های فاقد هرگونه احساس می باشد. سلیگمن بر این باور است که شادی و سلامت نتایج مطلوب روان شناسی مثبت گرا هستند. وی شادکامی را جزء هیجانات مثبت مربوط به زمان حال می داند. درتوضیح این مطلب باید اشاره کرد که سلیگمن هیجانات مثبت را به دلیل تفاوت شیوه های تقویّت آن ها به سه دسته تقسیم می کند که عبارتند از: هیجانات مثبت مربوط به گذشته، آینده و حال. رضایت ، خرسندی و آرامش هیجانات مربوط به گذشته هستند . خوش بینی ، امید، اطمینان، اعتماد و ایمان هم هیجانات معطوف به آینده به شمار می آیند. هیجانات مثبت مربوط به زمان حال به دو مقوله ی بسیار متفاوت از یک دیگر تقسیم می شوند که عبارتند از: لذّت ها و خشنودی ها. لذّت ها متشکّل از لذّت های بدنی و لذّت های بالاتر هستند. لذّت های بدنی، هیجانات مثبت لحظه ای هستند که از طریق حواس حاصل می شوند؛ طعم ها یا بوهای مطبوع ، احساسات جنسی، منظره و صداهای دلنشین و غیره. لذّت های بالاتر هم لحظه ای هستند و هم به وسیله ی رویدادهایی پیچیده تر و آموختنی تر از حواس حاصل شده و به وسیله ی احساساتی که ایجاد می کنند، تعریف می شوند؛ احساساتی مانند وجد، نشئه، هیجان، سعادت، شور، سرور، شعف و…

خشنودی ها طبقه ی دیگر هیجانات مثبت مربوط به زمان حال هستند امّا بر خلاف لذّت ها، آن ها نه احساسات، بلکه فعّالیّت هایی هستند که ما انجام آن ها را دوست داریم، مانند مطالعه، صخره نوردی، گفتگوی خوب و غیره. خوشنودی ها ما را به طور کامل جذب و درگیر می کنند؛ آن ها خودآگاهی را از بین می برند و هم چنین آن ها باعث جاری بودن، یعنی حالتی می شوند که در آن زمان متوقّف می شود و فرد کاملاً احساس راحتی می کند.

روشن شده است که به دست آوردن و افزایش پایدار خشنودی ها بدون بسط قابلیّت ها و فضیلت های شخصی امکان پذیر نیست. شادی به عنوان هدف روان شناسی مثبت گرا، فقط به کسب حالات ذهنی لحظه ای خلاصه نمی شود. شادی شامل اصیل تلقّی کردن زندگی شخص هم می شود. این قضاوت صرفاّ ذهنی نیست و اصیل بودن، توصیف کننده ی عمل کسب خشنودی و هیجان مثبت از طریق به کارگیری قابلیّت های اختصاصی شخص است. قابلیّت های اختصاصی، راه های پایدار و طبیعی برای رسیدن به خشنودی می باشد. به اعتقاد سلیگمن خشنودی ها مسیری برای رسیدن به چیزی هستند که وی آن را زندگی خوب می داند. سلیگمن زندگی خوب را استفاده از قابلیّت های اختصاصی برای به دست آوردن خشنودی فراوان در حوزه های اصلی زندگی تعریف می کند (سلیگمن، ۱۳۸۸؛ به نقل از عابدین آبادی ۱۳۹۱).

    1. مدل شادمانی

اخیراّ مدلی از شادمانی قابل حصول توسّط لیبومیرسکی، شلدون و شید (۲۰۰۵) و شلدون و لیبومیرسکی (۲۰۰۴،a 2006) ارائه شده است. مدل شادی قابل حصول بیانگر این است که بهزیستی کنونی تحت تأثیر سه طبقه از فاکتورها یا عوامل می باشد: عوامل ژنتیکی یا نقطه ی شروع ثابت، عوامل محیطی یا آماری و عوامل فعّالیّتی یا ارادی (به نقل از شلدون ۲۰۰۸).

عوامل ژنتیکی یا نقطه ی شروع، به آمادگی های ژنتیکی یا روانی اشاره دارد و از این نقطه نظر عامل ثابت این الگو می باشد (جوکار و رحیمی، ۱۳۸۶). در واقع این عوامل غیر قابل تغییر بوده و تأثیر ثابتی را اعمال می کنند بنابراین در افراد به صورت «خطّ مبنا» عمل می کند و میزان یا نقطه ی تعیین شده را به مرور زمان در بهزیستی پیش بینی کننده و واپس روی تعریف می کنند (شلدون، ۲۰۰۸). این عامل ۵۰ درصد از کلّ واریانس شادمانی را به خود اختصاص داده است. عوامل ژنتیکی احتمالاً بازتابی از ویژگی های خلقی شخصیّت مثل برون گرایی، درون گرایی، خلق منفی ، برانگیختگی و … هستند که همگی ریشه در نوروبیولوژی افراد دارد و تغییرات این ویژگی ها در طول عمر، بسیار اندک است به عنوان مثال، کیگان[۱۶۵] کودکان را از سنّ ۴ ماهگی تا ۱۱ سالگی مورد پیگیری و مطالعه قرار داد و نشان داد که مردم آمیزی کودکان در سن ۱۱ سالگی می تواند ناشی از ویژگی عمده ی نوزادی که به واکنش کند معروف است و آن هم ژنتیکی و ناشی از الگوهای عصبی شیمیایی است باشد. این امر نشان می دهد که شادمانی در دوره های مختلف زندگی قابل تغییر است اما توسّط مجموعه عوامل ژنتیکی نمی توان آن را تغییر داد بلکه با تغییر عوامل غیر ژنتیکی می توان سطح شادمانی را افزایش داد (گلستانی بخت، ۱۳۸۶).

عوامل محیطی، تا حدودی ویژگی های ثابت مثبت یا منفی زندگی فردی می باشند نظیر وضعیّت زناشویی، تحصیلات، شرایط زندگی، وضعیّت اقتصادی. چنین عواملی بطور شگفت انگیزی دارای تأثیرات عرضی کم امّا ثابت بهزیستی می باشد (شلدون، ۲۰۰۸). این عامل ۸ الی ۱۵ درصد از واریانس شادمانی را به خود اختصاص می دهد. تا هنگامی که افراد به یک موقعیّتی به وسیله ی رسیدن به یک موقعیّت جدید مثل افزایش سطح درآمد یا تغییر در چهره می رسند چنین افزایشی پایدار خواهد بود زیرا مردم تمایل به سازگاری و انطباق با شرایط ثابت دارند. دلایل دیگر مبنی بر اینکه چرا تغییرات موقعیّتی بر افزایش شادمانی بی تأثیر است به خاطر این واقعیّت است که تغییرات موقعیّتی هزینه بر هستند مثلاً پول، زمان و … و در بسیاری موارد غیر عملی و یا حتّی غیرممکن است که بعد از دست یابی به سقف یک شرایط و موقعیّت مثبت، آن شرایط را ارتقا و افزایش داد. بنابراین این راهبرد در کوتاه مدّت عملی است اما در بلند مدّت کارآیی ندارد. البتّه قبل از اقدام به ارتقای شادمانی ضروری است تحت این شرایط و موقعیّت ها، نخست نیازهای اساسی و اوّلیه برطرف گردد (گلستانی بخت، ۱۳۸۶). عوامل فعّالیّتی یا ارادی، اشاره به فرآیندهای تلاش مدار و هدفمند زندگی فرد دارد و دربرگیرنده ی جنبه های شناختی (مانند داشتن نگرش های مثبت و کمال گرا)، رفتاری (مانند ابراز علاقه به دیگران یا ورزش کردن) و خواست های ارادی[۱۶۶] (مانند تعیین و دنبال کردن هدف های شخصی معنی دار) است، از این رو عامل متغیّر به شمار می رود (جوکار و رحیمی، ۱۳۸۶).

مطالعات اخیر حاکی از این است که تأثیر مثبت تمرینات روان شناختی مثبت نگر در زمینه ی ارزش هایی مانند سپاس گذاری و قدردانی، امید، عفو و بخشش حاکی از فعّالیّت های شناختی است که تأثیر بسیار عالی بر افزایش شادمانی گذاشته است. از ویژگی های فعّالیّت های ارادی این است که این فعّالیّت ها موقّتی و دوره ای هستند، یعنی در تمام مدّت نمی توان یک کار انجام داد. مردم باید زمان بهینه برای انجام یک فعّالیّت را کشف کنند و آن را در محدوده ی زمانی انجام دهند تا انجام کار با نشاط معنادار و مثبت برای آن مشخّص باشد. ویژگی دیگر این رفتارها تغییرپذیری آن هاست. افراد با توجّه به شرایط به طور مداوم می توانند رفتارهای ارادی خود را تغییر دهند چرا که ذاتاّ انجام آن فعّالیّت را خوشایندتر و برانگیزاننده تر می دانند. در نهایت از مهم ترین ویژگی های این رفتارها این است که به خوبی می توانند سازگاری افراد را تأمین کنند. به عنوان مثال مردی که ازدواج کرده است به خاطر ویژگی های مثبت همسرش، برای همسرش گل می خرد و به این ترتیب سازگاری مناسب با شرایط ایجاد کرده است. به خاطر ویژگی های مذکور فعّالیت های ارادی بیشترین تأثیر را بر افزایش و حفظ شادمانی دارد. لازم به ذکر است که ۴۰ درصد از واریانس شادمانی توسّط فعّالیّت های ارادی تبیین می شود. بنابراین عوامل وابسته به این فعّالیّت ها در مقایسه با عوامل ژنتیکی و جمعیت شناختی توان کنترل و تأثیرگذاری بسیاری بر میزان شادی افراد دارند.

در طول پژوهش ها شلدون و لیبومیرسکی (۲۰۰۶) عنوان کردند، حفظ و تداوم شادمانی بیشتر از طریق تغییر در فعّالیّت های ارادی و داوطلبانه امکان پذیر است تا از طریق تغییر موقعیّتی و محیطی (گلستانی بخت، ۱۳۸۶)، بر اساس همین مطالعات به سه دلیل می توان شادمانی را افزایش داد:

ـ مداخله های انجام شده حاکی از افزایش شادمانی است. مثلاً با تمرین و تکرار ارزش هایی مثل قدردانی، شکرگذاری و بخشودگی می توان شادمانی و بهزیستی را ارتقاء داد.

ـ بسیاری از عوامل مختلف هیجانی با بهزیستی در ارتباط هستند که به طور ارادی قابل کنترل هستند.

ـ گستره ای از عوامل شناختی با بهزیستی مرتبط هستند که توسّط عوامل شناختی قابل کنترل هستند، مثلاً با انتخاب اهداف خاصّی می توان بهزیستی را افزایش داد (شلدون، ۲۰۰۸).

    1. عوامل موثّر در شادمانی

آرگایل (۲۰۰۱) بر اساس مطالعه های متعدّد عمده ترین منابع مبتنی بر شرایط موقعیّتی و بیرونی شادمانی را چنین عنوان می کند:

  1. تمرین بدنی و ورزش:

مؤثّرترین و ساده ترین شیوه برای ایجاد خلق مثبت، تحت شرایط تجربی، ورزش است که آن را ضدّ افسردگی نامیده اند. تأثیر آن به خاطر اثر فیزیولوژیکی ورزش روی ترشّح اندورفین هاست که موجب ایجاد احساس سرخوشی، لذّت و نیز کنترل روی جسم و بدن می شود. ورزش در ایجاد روابط اجتماعی نیز مؤثّر است. به خصوص در انجام تمرین های بدنی و ورزشی به ویژه در ورزش های تیمی که با تعامل نزدیک تر و گاهی تماس جسمانی نیز برقرار می گردد، تعامل بیشتری هم به چشم می خورد. تأثیر ورزش روی عزّت نفس، نه فقط با برنده شدن، بلکه با انجام سطح معقولی از رقابت جویی نیز دیده شده است. ضمناّ انجام آن به صورت فردی یا گروهی، شکلی از گذران اوقات فراغت به شیوه ای سالم است که خود بیانگر شادمانی است (رنگریز، ۱۳۸۸).

  1. موفّقیّت و تأیید اجتماعی:

عزّت نفس در واقع خودارزیابی هایی است که انسان در زندگی با آن روبه رو می شود. مطالعات متعدّد نشان داده اند که خودپذیری در سلامت روان از اهمّیّت اساسی برخوردار است (آرگایل، ۲۰۰۱). عزّت نفس یکی از مهم ترین پیش بینی کننده های شادی است. اهمّیّت عزّت نفس در ایجاد شادی به حدّی است که برخی از صاحب نظران و پژوهشگران روان شناسی شادی آن را جزء جدایی ناپذیر شادی یا اساسی ترین عنصر شادی و دارای قوی ترین همبستگی با مقیاس های خوشبختی می دانند (آرگایل، ۲۰۰۱). براون و مک گیل[۱۶۷] (۱۹۸۹) در تحقیقات خود دریافتند که هنگام وجود احساس ناراحتی و فقدان شادمانی، عزّت نفس افراد کاهش می یابد. به عبارت دیگر، بین شادمانی و عزّت نفس ارتباط علّی متقابل وجود دارد، اما آرگایل و لو (۱۹۹۰) ضمن مخالفت با این نظر معتقدند که عزّت نفس شادمانی را افزایش می دهد، امّا فقدان شادمانی موجب کاهش عزّت نفس نمی شود.

  1. استفاده از مهارت ها:

رضایت شغلی فرد به میزان زیادی به استفاده از مهارت ها بستگی دارد و این فرایند نه فقط به خاطر پاداش های دریافتی، بلکه به خاطر رضایت درونی برای انجام یک کار ماهرانه است. کاربردهای مشابه آن در ورزش نیز مشاهده می شود. مثلاً مردم از فعّالیّت هایی مثل اسکی و شنا که در آن مهارت دارند لذّت بیشتری می برند. این نکته موافق و مؤ یّد نظر میهالی[۱۶۸] (۱۹۹۰، به نقل از رنگریز، ۱۳۸۸) است که عنوان می کند رضایت نتیجه ی چالش ها و برگرفته شده از مهارت های ضروری است. در مقابل، برخی فعّالیّت های غیر چالشی همچون تماشای تلویزیون را ترجیح می دهند (گلستانی بخت، ۱۳۸۶).

  1. موزیک و مذهب:

انجام این فعّالیّت با ارضای فیزیولوژیکی هیچ رابطه ای ندارد و در واقع اصلاً ارزش بقا ندارد، زیرا هیجان های مثبت دارای ارزش تکاملی و بقا هستند. ولیکن در شنیدن موسیقی و نیز انجام امور و آداب مذهبی به فرد هیجان عمیقی دست می دهد که بسیار مفرّح تر از مطالعه ی یک کتاب خوب است. کوبی[۱۶۹] (۱۹۸۶، به نقل از گلستانی بخت، ۱۳۸۶) به نحو جالبی ارکستر سمفونی ها و موزیک های گروهی طنز را لذّت ذهنی نامید.

  1. محیط و شرایط جوّی:

افراد در هوای آفتابی خلق بهتری دارند تا هوای کمی گرم با رطوبت کم . خورشید از دیرباز برای انسان دارای اهمّیت بوده و هست و در مذاهب قدیم نیز مورد تحسین و پرستش بوده است. فقدان و کمبود آن نیز احتمالاً موجب افسردگی می شود. باران نیز همواره مورد توجّه و مهم بوده است (گلستانی بخت، ۱۳۸۶).

  1. استراحت و آرامش:

شادمانی از حدّ کم تا زیاد وجود دارد. تحقیقات درباره ی اوقات فراغت حاکی از این است که مثلاً تماشای تلویزیون حدّی از شادی هر چند اندک را ایجاد می کند. در حال حاضر بعد از خواب و کار، بیشترین زمان را در دنیای مدرن امروزی، تماشای تلویزیون (حدود ۳ ساعت برای اکثر مردم) به خود اختصاص داده است. آرامش نیز جایی بین خواب و بیداری است (گلستانی بخت، ۱۳۸۶). در مقابل کسانی هم در جست وجوی هیجان و ماجراجویی هستند. در این افراد جوهر شادبودن، در بیشتر موارد، در برانگیختگی بالای بدون ترس است. از نظر افراد هیجان خواه، سطح خطر ممکن است خیلی هم بالا نباشد. این افراد می دانند مقداری خطر وجود دارد اما معتقدند که سطح معیّنی از خطر برای شادبودن لازم است (فرانکن[۱۷۰]، ۲۰۰۵).

  1. الکل و موادّ دیگر:

الکل نیز باعث افزایش خلق مثبت و تشکیل خلق منفی طی فعّالیّت انتقال دهنده های عصبی در مغز می شود. اثر لذّت بخش الکل به خاطر توانایی آن در تحریک دستگاه های تولیدکننده ی دوپامین و اندروفین می باشد (فرانکن، ۲۰۰۵). لازم به ذکر است هر چند الکل دارای تأثیر کوتاه مدّت بر خلق است ولی بر اساس طبقه بندی شادمانی، این عامل از جمله مواردی است که صرفاّ موجب لذّت جویی و نه شادمانی اصیل و واقعی می گردد (گلستانی بخت، ۱۳۸۶).

این چند عامل که مطرح شد از دیدگاه آرگایل ذکر شده است، در تحقیقات دیگر عوامل دیگری هم مطرح شده است:

  1. خوش بینی و تفکّر مثبت:

خوش بینی انتظاری تعمیم یافته برای رخ دادن پیامدهای خوب به هنگام برخورد با مشکلات در حیطه های مهمّ زندگی است. رابطه ی مثبتی بین خوش بینی، سلامتی و بهبودی بعد از عمل جرّاحی وجود دارد (شی یر وکارور[۱۷۱]؛ به نقل از فرانکن، ۲۰۰۵). پژوهش ها نشان می دهند که افرادی که خوش بین ترند، نسبت به افراد بدبین و واقع بین میزان شادمانی بیشتری دارند و یکی از راه های افزایش شادمانی، خوش بینی است (رنگریز، ۱۳۸۸).

  1. هدفمند بودن زندگی:

هدفمندی زندگی به وسیله ی تعهّد به اهداف واقع بینانه ایجاد می گردد و برای آن ها منابعی وجود دارد. مذهب یک منبع هدفمندی است. کار و شغل، مراقبت از خانواده، فعّالیّت سیاسی، کار داوطلبانه و فعّالیّت های تفریحی از دیگر منابع هدفمندی زندگی به شمار می روند. به عقیده ی شلدن و الیوت[۱۷۲] «اهداف هماهنگ با خود» مهم هستند؛ به این معنا که اعتقاد به اهمّیّت اهداف و انتخاب آن ها برای تفریح و لذّت مهم است نه این که اهداف از بیرون به فرد تحمیل و یا به منظور اجتناب از احساس گناه و اضطراب پیگیری شوند. آن ها یک الگوی علّی را تأیید کرده اند که بر اساس آن اهداف هماهنگ با خود منجر به تلاش بیشتر و نیل به اهداف و افزایش خوشبختی می شود. نمرات مقیاس هدف زندگی، به طور قوی با نمرات شادی همبستگی دارد (آرگایل، ۲۰۰۱).

  1. روابط مثبت با دیگران :

توانایی برقراری روابط مثبت با دیگران، جزء مهمّی از سلامت روانی تلقّی می شود. کامان و فلت[۱۷۳] (۱۹۸۳، به نقل از رنگریز، ۱۳۸۸) دریافتند که مردم شاد احساس نزدیکی بیشتری با دیگران دارند، احساس اعتماد و مورد علاقه بودن می کنند، بیشتر علاقه مندند با دیگران باشند و نه تنها تعامل اجتماعی بیشتری با دیگران دارند، بلکه کیفیّت ارتباط آن ها بهتر است. نتایج چندین مطالعه نشان داده است که مردم شاد هم دیگر را بیشتر دوست دارند و بیشتر به وسیله ی دیگران دوست داشته می شوند و کسانی که وقت بیشتری را با آن ها می گذرانند، می گویند باز هم دوست دارند آن ها را ملاقات کنند. افراد شاد به احتمال بیشتری تن به ازدواج می دهند و از کودکانشان بهتر نگهداری می کنند (آرگایل، ۲۰۰۱). مزلو[۱۷۴] ( ۱۹۵۴) و شولتز (۱۹۶۷؛ به نقل از رنگریز، ۱۳۸۸) مطرح کردند که انسان ها دارای نیاز به محبّت می باشند، برطرف کردن این نیاز به حسّ شادمانی آن ها کمک می کند. این نیاز از طریق روابط بین فردی صادقانه برآورده می شود ( لوی[۱۷۵] ، ۲۰۰۸؛ به نقل از همان).

شرکت داوطلبانه در کارهای گروهی نیز هم در میزان سلامتی و هم در شادی فرد تأثیر مثبت دارد که به نظر می رسد، حضور فرد در گروه، از طریق کاهش نگرانی موجب افزایش شادی می گردد ( برگنوی[۱۷۶]، ۲۰۰۸). بنابراین شادی، اشتیاق انسان ها را برای پرداختن به فعّالیّت های اجتماعی افزایش می دهد و می توان گفت شادی ابراز شده، یک برچسب اجتماعی است که روابط را تسهیل می کند (ریو، ۲۰۰۵).

  1. ویژگی های شخصیتی:

در پژوهش هایی که توسّط فارن هام و چنگ[۱۷۷] (۱۹۹۷) در رابطه با همبستگی شادمانی با ویژگی های شخصیّتی انجام شده پنج عامل عمده ی برون گرایی، سازگاری، وظیفه شناسی، روان نژندی و تجربه پذیری به عنوان مقیاس در نظر گرفته شده و همبستگی هر یک با شادمانی مورد مطالعه قرار گرفت. روان نژندی بیشترین همبستگی منفی را با شادمانی داشته و همبستگی بالایی میان شادمانی با برون گرایی افراد و نیز بار وظیفه شناسی آن ها مشخّص گردیده است (حسینی، ۱۳۸۸).

  1. رفتار انطباقی:

زمانی که فرد باور کند که با اصلاح شایستگی های خود قادر خواهد بود با موقعیّت ها برخورد کارآمدتری داشته باشد به معنی ارائه یک رفتار انطباقی است. ارائه پاسخ انطباقی موجب آزادشدن نوراپی نفرین می شود و موجب تولید عاطفه ی مثبت می گردد و زمانی که فرد احساس خودکارآمدی زیادی داشته باشد به احتمال زیاد دست به عمل می زند و تمام تلاش خود را به خرج می دهد. دست یابی به هدف، به احساس خود رضامندی می انجامد (فرانکن، ۲۰۰۵). البته برخی تحقیقات نیز به این موضوع پرداخته اند که سازگاری بصورت نسبی در شادمانی فرد تأثیرگذار است. مثلاً رایز[۱۷۸] و همکاران (۲۰۰۵؛ به نقل از رنگریز، ۱۳۸۸) در ارتباط با بیماران دیالیزی نشان دادند که آن ها نسبت به افراد سالم کمتر احساس شادی می کنند. در واقع این بیماران با موقعیّت خود سازگاری یافته اند (اسوالد و پودتاوی[۱۷۹]، ۲۰۰۸).

  1. سطح درآمد:

تحقیقات زیادی در رابطه با میزان درآمد و شادمانی صورت گرفته است و بیانگر این مسأله است که رضایت از زندگی بستگی به سطح درآمد مرتبط با میانگین درآمد جامعه دارد (وندریک و ولیتجر[۱۸۰]، ۲۰۰۷).

    1. تفاوت های جنسیّتی

مطالعات زیادی در مورد تفاوت های جنسیّتی و شادی وجود دارد. وود[۱۸۱] و همکاران (۱۹۸۹، به نقل از آرگایل، ۲۰۰۱) در مورد ۹۳ مطالعه که اکثر آنها در آمریکا انجام شده بود، به تحلیل آماری پرداختند. آن ها دریافتند زنان به طور متوسّط کمی خوشحال تر از مردان بودند (نه خیلی زیاد، ۷% از انحراف معیار)، کمی عاطفه ی مثبت تر (هم چنین ۷%) و کمی رضایتمندی بیشتری از زندگی داشتند (۳%). این اثرات مثبت ضعیف، برای افراد متأهّل کمی قوی تر بود (۸%) هم چنین مردان نسبت به زنان با افزایش سن شادتر می شوند.

اثر افزایش سن بر افسردگی، اضطراب و به طور کلّی عواطف منفی خیلی قوی تر است. احتمال افسرده شدن زنان دو برابر مردان است، احتمال اینکه زنان از اضطراب و روان نژندی رنج ببرند، ۵۰% بیشتر از مردان است و زنان در زندگی روزمرّه، عواطف منفی بیشتری را تجربه می کنند و این تفاوت جنسیّتی برای اعضای گروه ها و فرهنگ های سنّتی کمتر است (نولن هکسما و راستینگ[۱۸۲]، ۱۹۹۹؛ به نقل از همان). این با شادی کلّی بیشتر زنان تناقض ندارد، زیرا افراد افسرده ی بیمار، بخش کوچکی از کلّ افراد هستند.

زنان نسبت به مردان عواطف مثبت و منفی قوی تری را تجربه می کنند. داینر و همکاران (۱۹۸۵) دریافتند میانگین شدّت عواطف زنان نسبت به مردان در یک مقیاس ۱ تا ۶ نمره ای ۳۴/۴ در مقابل ۸۸/۳ بود. این شاید به خاطر آن باشد که زنان در روابط اجتماعی، بیشتر خود را ابراز می کنند و یا آن که زنان روابط اجتماعی بیشتری دارند. توضیحات دیگر، بر بالاتر بودن سطح افسردگی زنان تأکید دارد. این گونه پیشنهاد شده است: این افسردگی بیشتر، می تواند تا اندازه ای ناشی از سوء استفاده های جنسی و جسمانی یا ناشی از همدلی زیاد زنان باشد که آن ها را نسبت به ناراحتی دیگران حساس تر می سازد، و یا همان گونه که نولن. . . هکسما (۱۹۹۱؛ به نقل از آرگایل، ۲۰۰۱) دریافت، ناشی از شیوه ی مقابله ی آن ها با استرس و اندیشناکی آن ها در مورد حوادث منفی باشد. نولن هکسما از مردم سؤال می کرد “وقتی شما احساس افسردگی می کنید، چه کار می کنید؟” زنان احتمال بیشتری داشت که گریه ی زیادی داشته و یا با دوستان خود به شکایت و آه و ناله بپردازند، که این شکلی از اندیشناکی است که ممکن است کارها را بدتر کند. این برخلاف نظریه ی معمول است که برون ریزی در درمان، برای افراد خوب است. مردان احتمال بیشتری داشت که به فعّالیت جسمانی همچون دویدن و یا بازی بپردازند و این فعّالیت ها موجب می شود حواس آن ها از مشکلاتشان پرت شود و درگیر فایده های تمرینات جسمانی همچون خلق خوب شوند.

منابع شادی برای دو جنس متفاوت است. مردها بیشتر به وسیله ی شغلشان، رضایت اقتصادی و خودشان تحت تأثیر قرار می گیرند، زنان همچنین بیشتر در مورد خودشان انتقاد می کنند. برای مردان، بلندقدبودن خوب است، اما زنان همین که نزدیک قدّ هنجار باشند. برای زنان جذّابیت جسمانی خیلی مهم است و وزن زیاد داشتن بد است. تعداد کمی از زنان بالای ۴۵ سال، توسّط دیگران جذّاب دانسته می شوند و این برای بسیاری از آن ها منبع عدم رضایت است.

میزان تفاوت های جنسیّتی در فرهنگ های مختلف، متفاوت است. در تایوان شادی مردان اساساّ بستگی به رضایت آن ها از شغلشان دارد، درحالی که شادی زنان، به رضایت از خانوادشان و شادی خانواده ی آن ها بستگی دارد (آرگایل، ۲۰۰۱).

    1. تحقیقات انجام شده در ایران

ـ بهادری خسروشاهی و باباپور خیرالدّین (۱۳۹۱) “رابطه ی سبک های هویّتی و کمال گرایی با احساس شادکامی در دانشجویان”

نتایج به دست آمده نشان داد که شادکامی با سبک های هویّتی اطّلاعاتی و هنجاری رابطه ی مثبت و معنادار و با سبک هویّتی اجتنابی رابطه ی منفی و معنادار دارد. هم چنین شادکامی با کمال گرایی مثبت رابطه ی مثبت و با کمال گرایی منفی رابطه ی منفی دارد. نهایتاّ با بهره گرفتن از روش تحلیل رگرسیون هم زمان مشخّص شد که متغیّرهای پیش بین قادرند تغییرات متغیّر ملاک (شادکامی) را به طور معناداری پیش بینی کنند.

ـ بهادری خسروشاهی و هاشمی نصرت آباد (۱۳۹۰) در تحقیقی با عنوان “رابطه ی امیدواری و تاب آوری با بهزیستی روان شناختی در دانشجویان ” نشان دادند که بین امیدواری و تاب آوری با بهزیستی روان شناختی رابطه ی مثبت و معنادار وجود دارد و متغیّرهای پیش بین، قادرند تغییرات بهزیستی روان شناختی دانشجویان را پیش بینی کنند. بر اساس این داده ها، افرادی که امیدواری و تاب آوری بالایی دارند از بهزیستی روانی بالایی نیز برخوردارند.

ـ بیرامی (۱۳۸۹) ” مقایسه ی سبک های هویّت، انواع هویّت در دانشجویان دختر و پسر”

نتایج نشان داد که بین سبک هویّت اطّلاعاتی و سردرگم (۰۱/۰ P<)، در دو گروه دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنادار وجود دارد. بین هویّت تعلیق یافته (۰۱۵/۰ P<)، هویّت زود شکل یافته (۰۱/۰ P<)، و هویّت آشفته (۰۱/۰P<)، در دو گروه دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنادار است.

ـ هاشمی و رضوی (۱۳۸۷) “بررسی و مقایسه ی سبک های هویّت و عوامل مرتبط با آن در دانش آموزان نوجوان شاهد”

در این تحقیق که درباره ی دانش آموزان نوجوان دخترانه و پسرانه ی شاهد انجام شد یافته ها نشان داد که: ۱ـ بین سبک های هویّتی دانش آموزان دختر و پسر به جز در سبک سردرگم/ اجتنابی تفاوت دیده نمی شود. ۲ـ بین سن، برخی از مؤلّفه های عملکرد خانواده و سبک های هویّتی رابطه ی معناداری دیده شد. ۳ـ بین سبک های هویّتی و سبک های کنارآمدن یا مقابله رابطه ی معنادار مشاهده شد. نتیجه این که شکل گیری هویّت در نوجوانان شاهد تفاوتی با سایر نوجوانان ندارد. از سوی دیگر، نوجوانان دارای هویّت موفّق در خانواده هایی رشد می کنند که در آن ها اعضای خانواده با یک دیگر روابط عاطفی خوبی دارند.

ـ جوکار(۱۳۸۶) ” نقش واسطه ای تاب آوری در رابطه ی بین هوش هیجانی و هوش عمومی با رضایت از زندگی”

یافته ها نشان داد که اوّلاً، هوش عمومی و هیجانی به صورت مستقیم پیش بینی ضعیفی از رضایت از زندگی دارند. ثانیاّ هوش هیجانی نسبت به هوش عمومی، پیش بینی کننده ی قوی تر تاب آوری است. ثالثاّ تاب آوری نقش واسطه ای بین انواع هوش و رضایت از زندگی دارد، ضمن این که این نقش در مورد هوش هیجانی قوی تر بود. نتایج مقایسه ی دیاگرام مسیر دختران و پسران نشان داد که در مورد دختران مسیرها و ضرایب آن ها با نتایج به دست آمده از کلّ گروه هم خوانی ندارد.

نتیجه تصویری برای موضوع هوش

ـ حجازی و فرتاش (۱۳۸۵) ” تفاوت های جنسیّتی در سبک های هویّت، تعهّد هویّت و کیفیّت دوستی”

در این مقاله که در دانش آموزان سال سوّم دبیرستان شهر تهران انجام شد نتایج نشان داد که دختران در استفاده از سبک هویّت اطّلاعاتی بر پسران پیشی می گیرند. ولیکن دختران و پسران در استفاده از سبک هویّت هنجاری و سبک هویّت سردرگم/ اجتنابی و تعهّد هویّت، تفاوت معناداری نشان ندادند. هم چنین در ارتباط با مؤلّفه های کیفیّت دوستی، دختران به صورت معناداری در صمیمیّت و افشای خود و تقابل دوستی بر پسران برتری دارند. در مؤلّفه های مجاورت و وفاداری و اعتماد، تفاوت معناداری بین دو جنس مشاهده نشد.

ـ خلعتبری و بهاری (۱۳۸۹) در تحقیقی با نام ” ارتباط بین تاب آوری و رضایت از زندگی”به این نتیجه رسیدند که بین تاب آوری و رضایت از زندگی رابطه مثبت وجود دارد. بین مردان و زنان از نظر رضایت از زندگی تفاوت وجود دارد . بین زنان و مردان از نظر تاب آوری تفاوتی وجود ندارد.

ـ خنیفر، بردبار و قمی (۱۳۹۱) در تحقیقی با نام “بررسی رابطه ی بین سبک هویّتی دانشجویان با شادی و ارائه راه کارهای عملی برای ارتقای شادی دانشجویان” دریافتند که بین هویّت، هویّت اطّلاعاتی، هنجاری و تعهّدی با شادی ارتباط معنادار مثبت وجود دارد.

ـ سامانی، جوکار و صحراگرد (۱۳۸۶) “ تاب آوری، سلامت روانی و رضایت مندی از زندگی”

نتایج رگرسیون چندگانه به روش سلسله مراتبی هم زمان، بیانگر معناداری نقش واسطه ای هیجان های منفی (افسردگی، اضطراب و فشار روانی)، در رابطه ی میان تاب آوری خانواده و رضایت از زندگی بود. نتیجه این که تاب آوری به واسطه ی کاهش مشکلات هیجانی (و یا افزایش سطح سلامت روانی) رضایتمندی از زندگی را در پی دارد. اثر متغیّر تاب آوری بر رضایتمندی از زندگی غیرمستقیم است.

ـ شکری، شهرآرای، دانشورپور و دستجردی (۱۳۸۶) در پژوهش خود با نام” تفاوت های فردی در سبک های هویّت و عملکرد تحصیلی: نقش تعهّد هویّت و بهزیستی روان شناختی” به این نتیجه رسیدند که سبک های هویّت از طریق پیش بینی تعهّد هویّت و بهزیستی روان شناختی دانشجویان، عملکرد تحصیلی آنان را تبیین می کند.

ـ کهولت و جوکار (۱۳۸۹) در مقاله ای با عنوان ” رابطه ی سبک های هویّت و شادی در دانشجویان دانشگاه” دریافتند که سبک هویّت اطّلاعاتی پیش بینی کننده ی مثبت و معنادار برای عاطفه ی مثبت است. برای عاطفه ی منفی سبک اطّلاعاتی به صورت مثبت و سبک هنجاری به گونه ی منفی پیش بینی کننده بودند و مؤلّفه ی شناختی شادی به صورت مثبت و معنادار توسّط سبک های هویّت هنجاری و سردرگم/اجتنابی پیش بینی گردید. نتایج مؤیّد پیش بینی شادی توسّط سبک های هویّت بود.

    1. تحقیقات انجام شده در خارج از کشور

ـ آرچر (۱۹۸۹) ” تفاوت های جنسیّتی در توسعه ی هویّت: مسائل مربوط به فرایند، دامنه و زمان بندی “

مشخّص شد که هردو جنس وضعیّت های هویّت را به طور مقایسه ای استفاده می کنند به جز سلب حقّ اقامه ی دعوی که برای مردان به طور معناداری بیشتر از زنان است. هردو جنس فرایند هویّت را به طور مشابه در حوزه های انتخاب حرفه ای، باورهای دینی و جهت گیری نقش جنسی استفاده کردند. مردان به طور قابل توجّهی بیشتر علاقمند بودند در منطقه ی ایدئولوژی سیاسی منع شوند و زنان مایل بودند گسترش دهند. زنان به طور قابل توجّهی بیشتر علاقمند بودند در مهلت قانونی یا هویّت بدست آمده با احترام به نقش های خانواده باشند.

ـ ارک، سیمونز، استین، ویکل من و هیچکاک (۱۳۹۰) در پژوهشی نشان دادند که افراد دارای تاب آوری بالا، در مواجهه با رویدادهای هیجانی با ماهیّت خنثی و نامعلوم، بیشتر تمایل به نشان دادن هیجانات مثبت داشتند. به اعتقاد آن ها این امر ممکن است به علّت توانایی این افراد برای کنارآمدن موفّقیّت آمیز به هنگام روبروشدن با موقعیّت های دشوار، به خصوص موقعیّت هایی با ماهیّت بین فردی باشد.

ـ انگ، برگمن، بیسکنتی و والاک (۲۰۰۶) در پژوهشی با نام ” تاب آوری روانی، هیجانات مثبت، و انطباق موفّق به استرس در زندگی آینده” نشان دادند که تاب آوری واریانس معناداری از بهزیستی روانی و هیجانی را تبیین می کند. سطوح بالاتر تاب آوری، هیجان های مثبت و منفی را پیش بینی می کند. تجربه ی هیجان های مثبت به افراد دارای تاب آوری کمک می کند که بتوانند با استرس های روزمرّه بهتر مقابله کنند (بشارت، ۱۳۸۶).

ـ بررسی های برزونسکی و کوک، (۲۰۰۲) نشان داده اند که افراد با سبک هویّت سردرگم/اجتنابی افسرده تر و نوروزگراتر و هم چنین در مقایسه با گروه های هنجاری و اطّلاعاتی کمتر با وجدان هستند.

ـ برزونسکی و کینی (۱۹۹۴) در تحقیقی نشان دادند که سبک هویّت اطّلاعاتی و هنجاری با افسردگی رابطه ی منفی دارد؛ ولی سبک هویّت سردرگم / اجتنابی رابطه ای مثبت با آن نشان می دهد.

ـ توگاد و فردریکسون[۱۸۳] (۲۰۰۴) نشان دادند که تاب آوری با هیجان های مثبت رابطه ی مستقیم و با هیجان های منفی رابطه ی معکوس دارد.

ـ بر اساس تحقیقات انجام شده توسط جرالد و مونرو (۲۰۰۱) افراد دارای سبک هویّت اطّلاعاتی خوش قول، دارای روابط اجتماعی قوی، امیدوار نسبت به آینده و شادابند و کمتر دچار افسردگی می شوند (هیتر، ۲۰۰۳).

ـ ریو ( ۲۰۰۵) نشان داد که تاب آوری، با هیجانات مثبت، همبستگی مثبت و با هیجانات منفی همانند خشم و غمگینی، همبستگی منفی دارد.

ـ بعضی محقّقان از جمله فردریکسون و جوینر[۱۸۴]، (۲۰۰۲) وهابفول[۱۸۵]، (۱۹۸۹)، (به نقل از سیّد محمودی، رحیمی و محمدی، ۱۳۹۰) معتقدند که هیجانات مثبت منابع روان شناختی بسیار مهمّی هستند که به فرد کمک می کنند در مقابل فشار روانی از روش های مقابله ای مؤثّری استفاده کند بنابراین افرادی که هیجانات مثبت را به میزان بیشتری تجربه می کنند احتمالاً در مقابل حوادث سخت مقاوم تر هستند و بنابراین تاب آورتر می باشند (زواترو، جانسون و دیویس[۱۸۶]، ۲۰۰۵؛ به نقل از سیّد محمودی، رحیمی و محمدی، ۱۳۹۰).

ـ فیلیپس و پیتمن (۲۰۰۷) در تحقیقی با نام ” بهزیستی ذهنی روانی نوجوان به وسیله ی هویّت ” که انجام دادند تجزیه و تحلیل واریانس را به منظور بررسی رابطه ی بین سبک های هویّت و دیگر متغیّرهای روانی اجتماعی مورد استفاده قرار دادند. شرکت کنندگان با داشتن یک سبک هویّت سردرگم/اجتنابی که اعتمادبه نفس پایین تر و نمره های نگرش بزهکارانه بالاتری از آن هایی که با سبک هویّت اطّلاعاتی و هنجاری داشتند طبقه بندی شدند. در همان زمان سبک سردرگم/اجتنابی با ناامیدی بالاتر و نمره های اثربخشی خوش بینی پایین تری به نسبت سبک های اطّلاعاتی و هنجاری همراه بود. سبک های اطّلاعاتی و هنجاری تفاوت معناداری از نظر متغیّرهای وابسته نداشت. نتایج هم چنین نشان داد که مردان بیشتر علاقمند به سبک سردرگم و زنان علاقمند به سبک اطّلاعاتی بودند.

ـ پژوهش کار (۲۰۰۴؛ به نقل از بهادری خسروشاهی و هاشمی نصرت آباد) نشان داد که سطوح بالای تاب آوری به فرد کمک می کند تا از عواطف و هیجان های مثبت به منظور پشت سرنهادن تجربه های نامطلوب و بازگشت به وضعیّت مطلوب استفاده کند.

ـ کروگر (۱۹۹۷) ” جنسیّت و هویّت: تقاطع ساختار، محتوا و متن “

نتایج بررسی تفاوت های جنسیّتی اندک در ساختار هویّت، محتوا، فرایند رشدونمو و چارچوب نشان داد. تنها حوزه های نقش های جنسیّتی و خویشاوندی ممکن است اهمّیّت بیشتری برای زنان نسبت به مردان داشته باشد. نتایج حاصل از تحقیقات تجربی دریافتند وضعیّت هویّت به نسبت جنسیّت مرتبط خواهد بود با این که چطور روابط در فرایند شکل گیری هویّت استفاده می شود.

ـ کوهن، فردریکسون، براون، میکلز و کنوی (۲۰۰۹) در تحقیقی با عنوان “شادکامی تمام نشدنی: احساسات مثبت رضایت از زندگی را به وسیله ی تاب آوری افزایش می دهد” به این نتایج رسیدند که احساسات مثبت هم در رضایت از زندگی و هم در تاب آوری افزایش می یابند. احساسات منفی اثرات ضعیف داشتند یا بی اثر بودند و تداخلی با احساسات مثبت نداشتند. هم چنین احساسات مثبت واسطه ای در ارتباط خطّ پایه و نهایت تاب آوری بودند در حالی که برای رضایت از زندگی این طور نبود. این نشان می دهد که این ها احساسات مثبت گذرا هستند و نه ارزیابی کلّی زندگی یک فرد که اتّصال بین شادی و نتایج مطلوب زندگی را نشان می دهد. تغییر در تاب آوری واسطه ی رابطه بین احساسات مثبت و افزایش رضایت از زندگی است که نشان می دهد مردم شاد بیشتر رضایت دارند نه صرفاّ به خاطر این که احساس بهتری دارند بلکه آن ها منابع برای زندگی خوب را توسعه می دهند.

ـ موسوی و روشن (۲۰۱۰) در پژوهشی با نام “بررسی جنبه های مختلف هویّت در میان دانشجویان دانشگاه تهران: نقش تفاوت های جنسیّتی” دریافتند که با توجّه به سه خرده مقیاس سبک هویّت اطّلاعاتی، هنجاری و تعهّد گروه زنان سطح معناداری بیشتری در مقایسه با گروه مردان داشت. این در حالی است که گروه مردان سطح معناداری بالاتری در خرده مقیاس سردرگم / اجتنابی نشان داد. گروه زنان سطح معناداری بالایی در تمام خرده مقیاس های هویّت ملّی و مذهبی نشان داد. در مجموع این مطالعه نشان داد که تمام خرده مقیاس های دین داری، بهزیستی روانی، هویّت اطّلاعاتی، هنجاری و تعهّد، هویّت ملّی و مذهبی در دانشجویان زن در مقایسه با دانشجویان مرد بالاتر هستند در حالی که هویّت سردرگم/اجتنابی در دانشجویان مرد بالاتر بود.

سوری و حسنی راد (۲۰۱۱) در تحقیق خود با نام “رابطه ی بین تاب آوری، خوش بینی و بهزیستی روانی در دانشجویان پزشکی” نشان دادند که تاب آوری قادر به پیش بینی بهزیستی روانی است و خوش بینی یک نقش میانجی کوچک در رابطه ی بین تاب آوری و بهزیستی روانی بازی می کند. نتایج نشان داد که بهزیستی روانی به وسیله ی ویژگی های فردی مثل تاب آوری و خوش بینی فردی بدون درنظرگرفتن این که درجه ی تاب آوری زن یا مرد می تواند تا حدّی برای بهزیستی روانی فراهم شود تحت تأثیر قرار می گیرد.

ـ نارمی و همکاران (۱۹۹۷) نیز دریافتند که افسردگی، اعتمادبه نفس پایین و اضطراب با سبک هویّت سردرگم / اجتنابی و سبک هویّت اطّلاعاتی با نشانه های رضایتمندی، اعتمادبه نفس بالا و اضطراب پایین در ارتباط است.

ـ نتایج تحقیق وایت و همکاران (۱۹۹۸) نشان داد که افراد دارای سبک هویّتی اطّلاعاتی خوش بین تر بوده ، رضایت بیشتری از زندگی داشته و وابستگی متقابل کمتری دارند. به علاوه الگوهای رفتاری و نگرش آن ها نشان دهنده ی اراده ی آینده مدار به منظور بررسی گزینه های سودمند بود.

ـ نتایج پژوهش ولوراس و بوسما (۲۰۰۵) نشان داد که اجتناب از مواجهه با موضوعات مربوط به هویّت با شادکامی رابطه ی منفی دارد، در حالی که وقتی فرد یا افراد با موضوعات مربوط به هویّت مواجه می شوند، شیوه ی ترجیهی آنان در مواجهه با موضوعات هویّت با اهمّیّت به نظر نمی رسد.

ـ هارتمن، ترنر، دایگل، اکسوم و کولن (۲۰۰۹) در پژوهشی با عنوان ” بررسی تفاوت های جنسیّتی در مفاهیم فاکتورهای محافظتی برای درک تاب آوری” نشان دادند اگرچه مردان و زنان به فاکتورهای محافظتی فردی مختلفی برای پرورش تاب آوری متّکی هستند اما تجمّع عوامل محافظتی به نظر می رسد کاملاً برای مردان و زنان در ارتقای تاب آوری مهم است.

فصل سوّم

روش پژوهش

مقدّمه

این بخش مهم ترین قسمت تحقیق است و حلقه ی ارتباطی بین ایجاد سؤال در ذهن و ارائه پاسخ اوّلیّه می­باشد. در این فصل ابتدا در خصوص روش تحقیق توضیح داده می­ شود، سپس در مورد جامعه آماری تحقیق، حجم نمونه و روش نمونه گیری بحث می­ شود، و بعد در مورد روش و ابزار جمع آوری داده­ ها توضیح داده خواهد شد. مبحث بعدی حصول اطمینان از روایی و پایایی ابزار جمع­آوری داده­ ها و نحوه ی نمره گذاری پرسش نامه ها است و در انتها روش تجزیه و تحلیل داده ­های تحقیق بیان می­گردد.

    1. روش تحقیق

تحقیق حاضر با توجّه به این که رابطه ی بین سبک های هویّت و تاب آوری با شادمانی را بررسی می کند از نظر هدف کاربردی، از نظر موقعیّت میدانی و توصیفی از نوع همبستگی است.

تحقیقات کاربردی تحقیقاتی هستند که نظریّه­ها، قانونمندیها، اصول و فنونی که در تحقیقات پایه تدوین می­شوند را برای حلّ مسائل اجرایی و واقعی به کار می­گیرند. این نوع تحقیقات بیشتر بر مؤثّرترین اقدام تأکید دارند و علّت ها را کمتر مورد توجّه قرار می­ دهند، این تأکید بیشتر به واسطه ی آن است که تحقیقات کاربردی به سمت کاربرد عملی دانش هدایت می­ شود (خاکی،۱۳۸۷). تحقیق همبستگی نیز به تحقیقی گفته می شود که در آن روابط بین دو یا چند متغیّر کمّی با بهره گرفتن از ضریب همبستگی توصیف، کشف و تعیین می شوند. در تحقیق همبستگی اثر متغیّرها مطالعه نمی شود و متغیّرها نیز دست کاری نمی شوند (حسن زاده، ۱۳۹۱).

هدف اصلی این تحقیق تعیین میزان همبستگی بین سبک های هویّت و تاب آوری با شادمانی است تا مشخّص شود آیا رابطه­ ای بین دو یا چند متغیّر کمّی وجود دارد و اگر این رابطه وجود دارد اندازه و حدّ آن چقدر است؟

    1. جامعه ی آماری

جامعه ی آماری تحقیق حاضر کلّیه ی دانش آموزان دختر و پسر ۱۵ تا ۱۷ ساله ی ثبت نام شده در دبیرستان های استان گلستان در سال تحصیلی ۹۳ ـ ۹۲ هستند که طبق آمار مندرج در اداره ی کلّ آموزش و پرورش استان گلستان برابر با ۵۹۳۶۲ نفر هستند.

    1. حجم نمونه و روش نمونه گیری

حجم نمونه ی تحقیق بر اساس جدول کرجسی و مورگان ۳۸۱ نفر از دانش آموزان اوّل تا سوّم دبیرستان های استان گلستان هست که از این تعداد ۱۷۸ نفر دختر و ۲۰۳ نفر پسر هستند و ۳۶۸ نفر به پرسش نامه ها پاسخ دادند. روش نمونه گیری تصادفی از نوع خوشه ای مرحله ای است. در نمونه گیری خوشه ای واحد نمونه گیری فرد نیست، بلکه واحد نمونه گیری گروهی از افراد یا خوشه ای از افراد است. در این روش محقّق در مراحل مختلف انتخاب خوشه یا گروه نمونه بر حسب نیاز می تواند از نمونه گیری تصادفی ساده، و اگر بخواهد نسبت افراد نمونه برابر با افراد جامعه باشد، از نمونه گیری طبقه ای استفاده کند (حسن زاده، ۱۳۹۱).

    1. روش و ابزار گردآوری داده ها

برای جمع آوری داده ها از سه پرسش نامه ی سبک های هویّت برزونسکی، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون و مقیاس شادکامی آکسفورد استفاده شده است.

پرسش نامه ی سبک هویّت برزونسکی: به منظور ارزیابی جهت گیری هویّت افراد توسّط برزونسکی در سال ۱۹۸۹ ساخته شد و در سال ۱۹۹۲ مورد تجدیدنظر قرار گرفت. این آزمون یک ابزار خودگزارشی ۴۰ عبارتی است که از ۴ زیرمقیاس تشکیل یافته است که ۳ تا از آن ها شامل سبک های هویّت و چهارمین زیرمقیاس مربوط به تعهّد است.

زیرمقیاس های پرسشنامه ی سبک هویّت عبارتند از:

الف ـ زیرمقیاس جهت گیری اطّلاعاتی که دارای ۱۱ عبارت است. ب ـ زیرمقیاس جهت گیری هنجاری که شامل ۹ عبارت است. ج ـ زیرمقیاس جهت گیری سردرگم/اجتنابی که دارای ۱۰ عبارت است. د ـ زیرمقیاس تعهّد که این مقیاس هم از ۱۰ عبارت تشکیل شده است.

شیوه ی نمره گذاری: برای به دست آوردن نمره ی هر زیر مقیاس باید امتیاز مربوط به همه ی عبارات زیرمقیاس موردنظر را با هم جمع کرد.

عبارات مربوط به هر زیرمقیاس:

الف ـ زیرمقیاس جهت گیری اطّلاعاتی: ۲، ۵، ۶، ۱۶، ۱۸، ۲۵، ۲۶، ۳۰، ۳۳، ۳۵، ۳۷٫

ب ـ زیرمقیاس جهت گیری هنجاری: ۴، ۱۰، ۱۹، ۲۱، ۲۳، ۲۸، ۳۲، ۳۴، ۴۰٫

ج ـ زیرمقیاس جهت گیری سردرگم/اجتنابی: ۳، ۸، ۱۳، ۱۷، ۲۴، ۲۷، ۲۹، ۳۱، ۳۶، ۳۸٫

د ـ زیرمقیاس تعهّد: ۱، ۷، ۹، ۱۱، ۱۲، ۱۴، ۱۵، ۲۰، ۲۲، ۳۹٫

عبارات ۹، ۱۱، ۱۴، ۲۰ به صورت معکوس نمره گذاری می شوند.

نحوه ی نمره گذاری در جدول (۱ ـ ۳) نشان داده شده است.

جدول (۱ ـ ۳): نمره گذاری گویه های پرسش نامه سبک های هویّت برزونسکی

 

 

 

 

 

 

 

 

کاملاً مخالفم مخالفم تاحدودی موافقم موافقم کاملاً موافقم
۱ ۲ ۳ ۴ ۵

پایایی و روایی

برزونسکی (۱۹۹۲) در آخرین نسخه ی تجدیدنظرشده ی خود ضریب آلفای کرونباخ خرده مقیاس های اطّلاعاتی را ۶۲/۰، هنجاری را ۶۶/۰ و سردرگم/اجتنابی را ۷۳/۰ گزارش کرده است. در ایران نیز غضنفری (۱۳۸۳) برای کلّ نمونه ی تحقیق خود، ضریب آلفای ۶۸/۰ را به دست آورد. هم چنین برای سه خرده مقیاس اطّلاعاتی، هنجاری و سردرگم/اجتنابی، ضرایب آلفای کرونباخ برابر با ۷۷/۰، ۶/۰ و ۶۶/۰ گزارش شده اند (فارسی نژاد، ۱۳۸۴). در پژوهش مغانلو و همکاران (۱۳۸۷) ضرایب آلفای کرونباخ برای همسانی درونی یرای سه سبک هویّت اطّلاعاتی، هنجاری و سردرگم/ اجتنابی به ترتیب برابر با ۷۶/۰، ۶۹/۰ و ۶۸/۰ به دست آمد.

مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون: این پرسش نامه را کانر و دیویدسون (۲۰۰۳) با مرور منابع پژوهشی ۱۹۹۱ ـ ۱۹۷۹ حوزه ی تاب آوری تهیّه کردند. بررسی ویژگی های روان سنجی این مقیاس در شش گروه جمعیّت عمومی، مراجعه کنندگان به بخش مراقبت های اوّلیه، بیماران سرپایی روان پزشکی، بیماران با مشکل اختلال اضطراب فراگیر و دو گروه از بیماران استرس پس از سانحه انجام شده است. تهیّه کنندگان این مقیاس بر این باورند که این پرسش نامه به خوبی قادر به تفکیک افراد تاب آور از غیر تاب آور در گروه های بالینی و غیر بالینی بوده، و می تواند در موقعیّت های پژوهشی و بالینی مورد استفاده قرار گیرد. این پرسش نامه ۲۵ عبارت دارد که در یک مقیاس لیکرتی مطابق جدول بین صفر (کاملاً نادرست) تا چهار (همیشه درست) نمره گذاری می شود. بنابراین طیف نمرات آزمون بین ۰ تا ۱۰۰ قرار دارد. نمرات بالاتر بیانگر تاب آوری بیشتر آزمودنی است. طریقه ی نمره گذاری در جدول (۳ ـ ۲) نشان داده شده است.

جدول (۲ ـ ۳): نمره گذاری گویه های مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون

 

 

 

 

 

 

 

 

کاملاً نادرست به ندرت گاهی درست اغلب درست همیشه درست
۰ ۱ ۲ ۳ ۴

پایایی و روایی

این مقیاس در ایران توسط محمّدی (۱۳۸۴) هنجاریابی شده است. وی برای تعیین پایایی مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون از روش آلفای کرونباخ بهره گرفته و ضریب پایایی ۸۹/۰ را گزارش کرده است. برای تعیین روایی این مقیاس نخست همبستگی هر گویه به نمره ی کلّ مقوله محاسبه و سپس از روش تحلیل عامل بهره گرفته شد. محاسبه ی همبستگی هر نمره با نمره ی کل به جز گویه ی سه، ضریب های بین ۴۱٪ تا ۶۴٪ را نشان داد. سپس گویه های مقیاس به روش مؤلّفه های اصلی، تحلیل عاملی شدند. پیش از استخراج عوامل بر پایه ی ماتریس همبستگی گویه ها، دو شاخص KMO و آزمون کرویت بارتلت محاسبه شدند. مقدار KMO برابر ۸۷/۰ و مقدار کای دو در آزمون بارتلت برابر ۲۸/۵۵۵۶ بود که هر دو شاخص، کفایت شواهد برای انجام تحلیل عامل را نشان دادند. برای تعیین پایایی مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون از روش آلفای کرونباخ بهره گرفته شد و ضریب پایایی ۸۹/۰ به دست آمد.

پرسش نامه ی شادکامی آکسفورد: آزمون شادکامی آکسفورد دارای ۲۹ مادّه است و میزان شادکامی فردی را می سنجد. پایه ی نظری این پرسش نامه تعریف آرگایل و کراس لند از شادکامی است. این آزمون در سال ۱۹۸۹ توسط مایکل آرگایل و بر اساس پرسش نامه ی افسردگی بک (BDI.1976) ساخته شده است. ۲۱ عبارت از عبارات این پرسش نامه از BDI گرفته شده و معکوس گردیده و یازده پرسش به آن اضافه شده است تا سایر جنبه های سلامت ذهنی را پوشش دهد. مانند آزمون افسردگی بک، هر گویه ی پرسش نامه ی شادکامی دارای چهار گزینه است که آزمودنی باید بر طبق وضعیّت فعلی خودش یکی از آن ها را انتخاب نماید.

پایایی و روایی

این آزمون در دانشجویان تهران اعتباریابی شد. اعتبار سیاهه با روش دونیمه کردن ۹۲/۰ و از طریق همسانی درونی و آلفای کرونباخ ۹۳/۰ به دست آمد. آرگایل و همکاران (۱۹۸۹) اعتبار این ابزار را به روش آلفای کرونباخ ۹۰/۰ و اعتبار بازآزمایی آن را پس از ۷ هفته ۷۸/۰ گزارش کرده اند. روایی هم زمان این سیاهه نیز با بهره گیری از ارزیابی دوستان افراد، درباره ی شادی آنان ۴۳/۰ محاسبه شد. در بررسی فرانسیس و همکاران (۱۹۹۸) آلفای کرونباخ ۹۲/۰ به دست آمده است.

شیوه ی نمره گذاری: این آزمون شامل ۲۹ عبارت چهار گزینه ای است که نمره گذاری گزینه های هر عبارت در جدول (۳ ـ ۳) است.

جدول (۳ ـ ۳): نمره گذاری گویه های مقیاس شادکامی آکسفورد

 

 

 

 

 

 

الف ب ج د
۰ ۱ ۲ ۳

به این ترتیب بالاترین نمره ای که آزمودنی می تواند در این مقیاس کسب کند ۸۷ است که بیانگر بالاترین حدّ شادکامی بوده و کم ترین نمره ی این مقیاس ۰ است که مؤ یّد ناراضی بودن آزمودنی از زندگی و افسردگی فرد است. نمره ی بهنجار این آزمون بین ۴۰ تا ۴۲ است.

به منظور بررسی پایایی پرسش نامه محقّق از آزمون Reliabilty و ضریب آلفای کرونباخ در دانش آموزان استفاده کرده است که به تفکیک متغیّرهای مستقل و وابسته و کلّیّه ی سؤالات پرسش نامه در جدول (۴ ـ ۳) نمایش داده شده است:

جدول (۴ ـ ۳): جدول تعیین آلفای کرونباخ مربوط به پرسش نامه ها

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متغیّر (۳۶۸) تعداد سؤالات آلفای کرونباخ
هویّت ۴۰ ۷۵۶/۰
تاب آوری ۲۵ ۸۷۰/۰
شادمانی ۲۹ ۹۲۸/۰
کلّ پرسشنامه ۹۴ ۹۱۸/۰

مقادیر آلفای کرونباخ برای همه ی متغیّرها بیشتر از ۷/۰ می باشد بنابراین پایایی مطلوبی برای سؤالات و پرسش نامه های مربوطه وجود خواهد داشت.

    1. روشاجرای پژوهش

در این پژوهش با توجّه به منطقه ی جغرافیایی استان گلستان در سه منطقه ی شرق و غرب و مرکز به طور تصادفی از هر منطقه یک شهر انتخاب شد و از هر شهر ۲ مدرسه ی دخترانه و ۲ مدرسه ی پسرانه انتخاب و از هر مدرسه ۳ کلاس به طور تصادفی انتخاب شد. سپس سه پرسش نامه ی تحقیق در میان آن ها توزیع شد و بعد از ۳۰ دقیقه پرسش نامه ها جمع آوری شد و در مرحله‏ی بعد اطّلاعات کمّی و بدست آمده از پرسش نامه ها ثبت آماری شد و در نهایت با آماره‏ی مناسب تجزیه و تحلیل شد.

در جدول ۵ ـ ۳ فراوانی و تعداد نمونه مشاهده می شود.

جدول (۵ ـ ۳): حجم نمونه

 

 

 

 

 

 

 

 

نوع تعداد نمونه فراوانی
دختر ۱۷۸ ۲۷۷۰۶
پسر ۲۰۳ ۳۱۶۵۶
جمع ۳۸۱ ۵۹۳۶۲
    1. متغیّرهای تحقیق

در طبقه بندی متغیّرهای این تحقیق می توان از متغیّرهای مستقل، وابسته و کنترل نام برد.

متغیّر مستقل (پیش بین): در این تحقیق تاب آوری و سبک های هویّت متغیّر مستقل هستند. متغیّر مستقل متغیّری است که توسّط پژوهشگر اندازه گیری، دست کاری یا انتخاب می شود تا تأثیر یا رابطه ی آن با متغیّری دیگر اندازه گیری شود.

متغیّر وابسته (ملاک): متغیّری است که مشاهده یا اندازه گیری می شود تا تأثیر متغیّر مستقل بر آن معلوم و مشخّص شود (دلاور، ۱۳۸۵) و شادمانی متغیّر وابسته هست.

متغیّر کنترل: متغیّر کنترل متغیّری است که اثر آن باید خنثی یا کنترل شود. متغیّرهای کنترل توسّط محقّق کنترل می شوند تا هرگونه اثر احتمالی آن ها در پدیده ی مورد مشاهده حذف یا خنثی گردد (حسن زاده، ۱۳۹۱) و در این تحقیق جنسیّت و پایه ی تحصیلی دانش آموزان متغیّر کنترل هستند.

    1. روش تجزیه و تحلیل داده ها و اطّلاعات

در پژوهش حاضر در بخش آمار توصیفی از فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی از روش های آماری زیر استفاده شد.

۱ ـ آزمون همبستگی پیرسون برای بررسی پنج فرضیّه ی اوّل

۲ ـ آزمون رگرسیون چند متغیّره برای بررسی فرضیّه ی ششم

۳ـ آزمون t مستقل برای یافته های جانبی

۴- آزمون لیونز جهت برابری واریانس های دو گروه

۵- آزمون کلموگروف اسمیرنوف برای بررسی توزیع نرمال بودن

کلّیّه ی تحلیل ها با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS 22 انجام خواهد شد.

فصل چهارم

تجزیه و تحلیل داده ها

مقدّمه

در این فصل پژوهشگر به تجزیه و تحلیل اطّلاعات و داده های پرسش نامه ی تنظیم شده می پردازد که به این منظور از برنامه ی نرم افزاریspss 22 استفاده شده است.

داده های آماری در دو بخش توصیف داده ها و تحلیل استنباطی یافته ها ارائه می گردد. در بخش توصیفی به توصیف مشخّصات دموگرافیکی پاسخگویان که شامل جنسیّت و سن هست و در بخش استنباطی نیز به ارائه نتایج آزمون های آماری بر اساس فرضیّات می پردازیم.

    1. یافته های توصیفی

با توجّه به جداول (۱ ـ ۴) و (۲ ـ ۴) نمونه ی مورد بررسی در پژوهش حاضر ۳۸۱ نفر بوده که از این تعداد ۳۶۸ نفر به پرسشنامه ها پاسخ کامل دادند و تعداد افراد مؤنّث و مذکّر این پژوهش به ترتیب ۱۷۸ و ۱۹۰ نفر بوده و ۴/۴۸ ٪ آزمودنی ها را نمونه های مونّث و ۶/۵۱ ٪ را نمونه های مذکّر تشکیل داده اند.

جدول (۱ ـ ۴): توزیع و درصد فراوانی بر حسب جنسیّت

 

 

 

 

 

 

 

 

جنسیّت فراوانی درصد فراوانی
دختر ۱۷۸ ۴/۴۸
پسر ۱۹۰ ۶/۵۱
جمع ۳۶۸ ۱۰۰

جدول (۲ ـ ۴) میانگین، انحراف معیار، حدّاقل و حدّاکثر سنّ پسران و دختران را نشان می‎دهد. همان طور که ملاحظه می‏گردد در دختران میانگین سنّی ۲۷/۱۶ و در پسران ۱۴/۱۷ است و در دختران از دامنه ی ۱۴ تا ۱۷ و در پسران از ۱۶ تا ۱۸ متغیّر است.

جدول (۲ ـ ۴): آمار توصیفی مربوط به سن

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جنسیّت تعداد حدّاقل سن حدّاکثر سن میانگین انحراف معیار
دختر ۱۷۸ ۱۴ ۱۷ ۲۷/۱۶ ۷۷۰/۰
پسر ۱۹۰ ۱۶ ۱۸ ۱۴/۱۷ ۴۷۴/۰
کل ۳۶۸ ۱۴ ۱۸ ۷۲/۱۶ ۷۶۸/۰
    1. یافته های استنباطی

به منظور بررسی پنج فرضیّه ی اوّل از روش ضریب همبستگی گشتاوری پیرسون استفاده شد.

فرضیّه ی اوّل: بین سبک هویّت اطّلاعاتی با شادمانی در دانش آموزان رابطه وجود دارد.

H0: بین سبک هویّت اطّلاعاتی با شادمانی در دانش آموزان رابطه وجود ندارد.

H1: بین سبک هویّت اطّلاعاتی با شادمانی در دانش آموزان رابطه وجود دارد.

جدول (۳ ـ ۴ ): نتایج آماره ی آزمون همبستگی پیرسون جهت بررسی همبستگی بین سبک هویّت اطّلاعاتی با شادمانی

 

 

 

 

 

 

متغیّر مستقل متغیّر وابسته ضریب همبستگی سطح معناداری
هویّت اطّلاعاتی شادمانی ۲۳۱/۰ ۰۰۰/۰

با توجّه به مقدار p در جدول (۳ ـ ۴ ) چون این عدد از سطح خطای ۰۵/۰=α کمتر است پس فرض صفر (H0) رد می شود و فرض مخالف (H1) تأیید می شود و می توان نتیجه گرفت بین دو متغیّر سبک هویّت اطّلاعاتی و شادمانی در سطح اطمینان ۹۵٪ رابطه معنی داری وجود دارد.

فرضیّه ی دوّم: بین سبک هویّت هنجاری با شادمانی در دانش آموزان رابطه وجود دارد.

H0: بین سبک هویّت هنجاری با شادمانی در دانش آموزان رابطه وجود ندارد.

H1: بین سبک هویّت هنجاری با شادمانی در دانش آموزان رابطه وجود دارد.

جدول(۴ ـ۴): نتایج آماره ی آزمون همبستگی پیرسون جهت بررسی همبستگی بین سبک هویّت هنجاری با شادمانی

 

 

 

 

 

 

متغیّر مستقل متغیّر وابسته ضریب همبستگی سطح معناداری
هویّت هنجاری شادمانی ۲۷۰/۰ ۰۰۰/۰

با توجّه به مقدار p در جدول (۴ ـ۴) چون این عدد از سطح خطای ۰۵/۰=α کمتر است پس فرض صفر (H0) رد می شود و فرض مخالف (H1) تأیید می شود و می توان نتیجه گرفت بین دو متغیّر سبک هویّت هنجاری و شادمانی در سطح اطمینان ۹۵٪ رابطه معنی داری وجود دارد.

فرضیّه ی سوّم: بین سبک هویّت سردرگم/اجتنابی با شادمانی در دانش آموزان رابطه وجود دارد.

H0: بین سبک هویّت سردرگم/اجتنابی با شادمانی در دانش آموزان رابطه وجود ندارد.

H1: بین سبک هویّت سردرگم/اجتنابی با شادمانی در دانش آموزان رابطه وجود دارد.

جدول (۵ ـ ۴): نتایج آماره ی آزمون همبستگی پیرسون جهت بررسی همبستگی بین سبک هویّت سردرگم/اجتنابی با شادمانی

 

 

 

 

 

 

متغیّر مستقل متغیّر وابسته ضریب همبستگی سطح معنا داری
هویّت اجتنابی شادمانی ۰۷۴/۰ ـ ۱۵۷/۰

با توجّه به مقدار p در جدول (۵ ـ ۴) چون این عدد از سطح خطای ۰۵/۰= αبیشتر است پس فرض مخالف (H1) رد می شود و فرض صفر (H0) تأیید می شود و می توان نتیجه گرفت بین دو متغیّر سبک هویّت سردرگم/اجتنابی و شادمانی در سطح اطمینان ۹۵٪ رابطه معنی داری وجود ندارد.

فرضیّه ی چهارم: بین سبک هویّت تعهّد با شادمانی در دانش آموزان رابطه وجود دارد.

H0: بین سبک هویّت تعهّد با شادمانی در دانش آموزان رابطه وجود ندارد.

H1: بین سبک هویّت تعهّد با شادمانی در دانش آموزان رابطه وجود دارد.

جدول (۶ ـ ۴): نتایج آماره ی آزمون همبستگی پیرسون جهت بررسی همبستگی بین سبک هویّت تعهّد با شادمانی

 

 

 

 

 

 

متغیّر مستقل متغیّر وابسته ضریب همبستگی سطح معناداری
هویّت تعهّد شادمانی ۴۲۶/۰ ۰۰۰/۰

با توجّه به مقدار p در جدول (۶ ـ ۴) چون این عدد از سطح خطای ۰۵/۰= α کمتر است پس فرض صفر (H0) رد می شود و فرض مخالف (H1) تأیید می شود و می توان نتیجه گرفت بین دو متغیّر سبک هویّت تعهّد و شادمانی در سطح اطمینان ۹۵٪ رابطه معنی داری وجود دارد.

فرضیّه ی پنجم: بین تاب آوری با شادمانی در دانش آموزان رابطه وجود دارد.

H0: بین تاب آوری با شادمانی در دانش آموزان رابطه وجود ندارد.

H1: بین تاب آوری با شادمانی در دانش آموزان رابطه وجود دارد.

جدول(۷ ـ ۴): نتایج آماره ی آزمون همبستگی پیرسون جهت بررسی همبستگی بین تاب آوری با شادمانی

 

 

 

 

 

 

متغیّر مستقل متغیّر وابسته ضریب همبستگی سطح معناداری
تاب آوری شادمانی ۵۱۹/۰ ۰۰۰/۰

با توجّه به مقدار p در جدول (۷ ـ ۴) چون این عدد از سطح خطای ۰۵/۰= α کمتر است پس فرض صفر (H0) رد می شود و فرض مخالف (H1) تأیید می شود و می توان نتیجه گرفت بین دو متغیّر تاب آوری و شادمانی در سطح اطمینان ۹۵٪ رابطه معنی داری وجود دارد.

جدول (۸ـ ۴): تفسیر ضریب همبستگی

 

 

 

 

 

 

ضریب همبستگی معنا
۱۹/۰ ـ ۰۰/۰ همبستگی بسیار پایین
۳۹/۰ ـ ۲۰/۰ همبستگی پایین
۶۹/۰ ـ ۴۰/۰ همبستگی متوسط
۸۹/۰ ـ ۷۰/۰ همبستگی بالا
۱ ـ ۹۰/۰ همبستگی بسیار بالا

با توجّه به جدول (۸ـ ۴) مشاهده می شود که ضریب همبستگی بین متغیّرهایی که ارتباط معناداری دارند همبستگی پایین و متوسّطی است. در ضمن ارتباط بین سبک هویّت اطّلاعاتی، هنجاری و تعهّدی و تاب آوری با شادمانی دارای علامت مثبت است. بنابراین تغییرات سبک هویّت اطّلاعاتی، هنجاری، تعهّدی و تاب آوری با شادمانی هم جهت است. یعنی افزایش گرایش افراد به این سبک ها و تاب آوری باعث افزایش شادی آنان می شود.

فرضیّه ی ششم: سبک های هویّتی ( اطّلاعاتی، هنجاری، سردرگم/اجتنابی و تعهّد) و تاب آوری پیش بینی کننده ی شادمانی هستند.

H0: سبک های هویّتی (اطّلاعاتی، هنجاری، سردرگم/اجتنابی و تعهّد) و تاب آوری پیش بینی کننده ی شادمانی نیستند.

:H1 سبک های هویّتی (اطّلاعاتی، هنجاری، سردرگم/اجتنابی و تعهّد) و تاب آوری پیش بینی کننده ی شادمانی هستند.

به منظور بررسی این موضوع که آیا متغیّرهای مستقل پیش بینی کننده ی متغیّر وابسته می باشند از آزمون رگرسیون چند متغیّره استفاده شد. به واسطه ی رگرسیون ضرایب متغیّرها در الگو تعیین می شود. مناسب ترین تابعی که بیانگر رابطه ی بین متغیّر مستقل و وابسته باشد قرار است مشخص شود.

فنون رگرسیون چند متغیّره این امکان را به محقّق می دهد که با بهره گرفتن از دانش حاصل از دو یا چند متغیّر مستقل، نمره های یک متغیّر وابسته را با دقّت و توفیق بیشتری نسبت به اطّلاعات حاصل از یک متغیّر مستقل پیش بینی کند. رگرسیون چند متغیّره روشی است برای تحلیل مشارکت جمعی و فردی دو یا چند متغیّر. رابطه ریاضی رگرسیونی مورد بحث به فرم زیر است:

Y=β۰+ β۱ X1+ β۲X2+ β۳ X3+ β۴ X4+ β۵ Z

که در آن Y متغیّر شادمانی و X1 متغیّر هویّت اطّلاعاتی و X2 متغیّر هویّت هنجاری و X3 متغیّر هویّت اجتنابی و X4 متغیّر تعهّد و Z متغیّر تاب آوری و ضرایب β۱ تا β۵ ضرایب متغیّرهای مربوطه و β۰ عرض از مبدأ می باشد.

جدول (۹ ـ ۴): ضریب همبستگی سبک های هویّت و تاب آوری مرتبط با شادمانی

 

 

 

 

 

 

R مجذور R ضریب همبستگی تعدیل شده برآورد خطای استاندارد
۵۷۳/۰ ۳۲۸/۰ ۳۱۹/۰ ۴۱۲۷۶/۰

جدول (۱۰ ـ ۴): آنالیز واریانس ضریب همبستگی سبک های هویّت و تاب آوری با شادمانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مدل مجموع مربّعات درجه آزادی میانگین مربّعات آماره آزمون F سطح معناداری
بین گروه ۱۰۰/۳۰ ۵ ۰۲۰/۶ ۳۳۴/۳۵ ۰۰۰/۰
درون گروه ۶۷۴/۶۱ ۳۶۲ ۱۷۰/۰    
کل ۷۷۴/۹۱ ۳۶۷      

با توجّه به این که مقدار p در جدول (۱۰ ـ ۴) از سطح خطای ۰۵/۰=α کمتر است پس فرض صفر (H0) رد می شود و فرض مخالف (H1) تأیید می شود و می توان نتیجه گرفت رگرسیون معنی دار می باشد در واقع وجود رابطه ی خطّی بین متغیّرهای مستقل و متغیّر وابسته پذیرفته می شود یا به عبارتی برخی از متغیّرهای مستقل (سبک هویّت اطّلاعاتی، هنجاری، سردرگم/اجتنابی، تعهّد و تاب آوری) می توانند پیش بینی کننده ی متغیّر شادمانی در دانش آموزان باشند.

حال بررسی می شود کدام یک از متغیّرها در معادله ی رگرسیونی قرار می گیرد:

H0 : β۰ = β۱= β۲ = β۳= β۴ = β۵ 

H1 :حدّاقل یکی از ضرایب بالا صفر نیست

جدول (۱۱ ـ ۴): ضریب ثابت و متغیّر سبک های هویّتی و تاب آوری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مدل ضرایب استاندارد نشده آماره ی t سطح معناداری
B خطای استاندارد
β۰ ضریب ثابت ۹۰۲/۰ ۲۰۹/۰ ۳۱۱/۴ ۰۰۰/۰
تاب آوری ۳۹۱/۰ ۰۴۵/۰ ۷۵۴/۸ ۰۰۰/۰
هویّت اطّلاعاتی ۰۶۰/۰- ۰۴۶/۰ ۳۰۷/۱- ۱۹۲/۰
هویّت هنجاری ۰۷۸/۰- ۰۴۹/۰ ۵۶۷/۱- ۱۱۸/۰
هویّت اجتنابی ۰۳۰/۰- ۰۴۲/۰ ۷۰۵/۰- ۴۸۱/۰
تعهّد ۲۴۱/۰ ۰۴۸/۰ ۰۴۷/۵ ۰۰۰/۰

با توجّه به جدول (۱۱ ـ ۴) از آن جا که مقدار p در ضرایب ثابت (عرض از مبداء) و تاب آوری و تعهّد از سطح خطای ۰۵/۰= α کمتر است می توان گفت فقط این ها در مدل رگرسیونی معنی دار می باشند. بنابراین مدل قابل برازش به صورت زیر نمایش داده می شود:

Y=۹۰۲/۰ +۲۴۱/۰ X4+۳۹۱/۰ Z

که در آن Y متغیّر شادمانی و X4 متغیّر تعهّد وZ متغیّر تاب آوری می باشد.

    1. یافته های جانبی تحقیق

مقایسه ی متغیّرها بین دختران و پسران دانش آموز

H0: میانگین تاب آوری در دانش آموزان دختر و پسر برابر است.

H1: میانگین تاب آوری در دانش آموزان دختر و پسر متفاوت است.

به منظور بررسی متفاوت بودن میانگین تاب آوری در دانش آموزان دختر و پسر از آزمون T مستقل استفاده می کنیم:

از آزمون T هم برای مقایسه ی میانگین نمونه با یک عدد ثابت (یک گروه) و هم برای مقایسه ی میانگین دو گروه استفاده می شود. دو گروه مورد مقایسه می توانند مستقل یا وابسته باشند. گروه های مستقل، گروه ها یا نمونه هایی هستند که انتخاب آزمودنی ها یا موارد در یک نمونه، در انتخاب گروه دیگر تأثیر نداشته باشد (حسن زاده، ۱۳۹۱) که در این جا مستقل هستند.

جدول (۱۲ ـ ۴): مقادیر میانگین متغیّر تاب آوری در دانش آموزان دختر و پسر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متغیّر جنسیّت تعداد میانگین انحراف استاندارد
تاب آوری دختر ۱۷۸ ۳۴۰۲/۳ ۵۹۵۶۷/۰
پسر ۱۹۰ ۴۳۴۷/۳ ۵۸۳۶۱/۰

برای آزمون برابری واریانس بین دو گروه مستقل ابتدا آزمون لیونز استفاده می شود. سپس بر اساس نتیجه ی اوّلیه ی برابری یا نابرابری واریانس ها، مقادیر مربوط به آزمون T مستقل مورد تحلیل قرار می گیرد.

H0واریانس دو گروه برابر است.

H1: واریانس دو گروه برابر نیست.

جدول (۱۳ ـ ۴): آزمون لیونز برای نشان دادن برابری واریانس ها

 

 

مقدار F
۲۹۴/۰ ۱۰۶/۱

همان طور که در جدول (۱۳ ـ ۴) مشاهده می شود با توجّه به این که مقدار p در جدول از سطح خطای ۰۵/۰=α بیشتر است پس فرض صفر (H0) تأیید می شود و فرض مخالف (H1) رد می شود یعنی طبق نتیجه ی آزمون لیونز واریانس بین گروه ها برابر است. حال آزمون مقایسه ی میانگین بین دو گروه انجام می شود.

جدول (۱۴ ـ ۴): نتایج آزمون مقایسه ی میانگین تاب آوری در دختران و پسران

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقایسه ی تاب آوری بین دختران و پسران آماره T درجه آزادی P مقدار اختلاف میانگین فاصله اطمینان ۹۵% برای اختلاف میانگین
کران پایین کران بالا
۵۳۷/۱ ـ ۳۶۶ ۱۲۵/۰ ۰۹۴۵/۰ ـ ۲۱۵۴/۰ ـ ۲۶۴/۰

با توجّه به مقدار در جدول (۱۴ ـ ۴) چون این عدد از سطح خطای ۰۵/۰=α بیشتر است پس فرض مخالف (H1) رد می شود و فرض صفر (H0) تأیید می شود و می توان نتیجه گرفت آزمون در سطح اطمینان ۹۵٪ غیرمعنی دار است. به عبارتی می توان گفت میانگین تاب آوری در دانش آموزان دختر و پسر برابر است.

حال مقایسه ی میانگین سبک های هویّت در دو جنس انجام می شود.

H0: میانگین سبک های هویّت در دانش آموزان دختر و پسر برابر است.

H1: میانگین سبک های هویّت در دانش آموزان دختر و پسر متفاوت است.

به منظور مقایسه ی میانگین سبک های هویّت در دانش آموزان دختر و پسر مجدّداّ از آزمون T مستقل استفاده می شود:

جدول (۱۵ ـ ۴): مقادیر میانگین متغیّر سبک هویّت اطّلاعاتی در دانش آموزان دختر و پسر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متغیّر جنسیت تعداد میانگین انحراف استاندارد خطای استاندارد میانگین
هویّت اطّلاعاتی دخترپسر ۱۷۸۱۹۰ ۳۲۹۹/۳۲۶۰۳/۳ ۵۵۹۴۶/۰۵۹۹۴۰/۰ ۰۴۱۹۳/۰۰۴۳۴۹/۰

ابتدا برای فهمیدن برابری واریانس بین دو گروه مستقل از آزمون لیونز استفاده می شود. سپس بر اساس نتیجه ی اوّلیه برابری یا نابرابری واریانس ها، مقادیر مربوط به آزمون T مستقل مورد تحلیل قرار می گیرد.

H0واریانس دو گروه برابر است.

H1: واریانس دو گروه برابر نیست.

همان طور که مشاهده می شود با توجّه به این که مقدار p در جدول (۱۵ـ۴) از سطح خطای ۰۵/۰=α بیشتر است پس فرض صفر (H0) تأیید می شود و فرض مخالف (H1) رد می شود یعنی طبق نتیجه ی آزمون لیونز واریانس بین گروه ها برابر است. حال آزمون مقایسه ی میانگین بین دو گروه انجام می شود.

جدول (۱۶ ـ ۴): نتایج آزمون لیونز برای نشان دادن برابری یا نابرابری واریانس ها و نتایج آزمون مقایسه ی میانگین سبک هویّت اطّلاعاتی در دختران و پسران

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هویّت اطّلاعاتی آزمون لیونز برای برابری واریانس ها آزمون T برای برابری میانگین ها
آماره F سطح معناداری آماره T درجه آزادی سطح معناداری اختلاف میانگین اختلاف خطای استاندارد فاصله اطمینان ۹۵% برای اختلاف میانگین
کران پایین کران بالا
فرض برابری واریانس هافرض نابرابری واریانس ها ۴۶۷/۰ ۴۹۵/۰ ۱۵۰/۱۱۵۳/۱ ۳۶۶۹۹۵/۳۶۵ ۲۵۱/۰۲۵۰/۰ ۰۶۹۶۴/۰۰۶۹۶۴/۰ ۰۶۰۵۵/۰۰۶۰۴۱/۰ ۰۴۹۴۲/۰-۰۴۹۱۵/۰- ۱۸۸۷۰/۰۱۸۸۴۴/۰

با توجّه به مقدار در جدول (۱۶ ـ ۴) چون این عدد از سطح خطای ۰۵/۰=α بیشتر است پس فرض مخالف (H1) رد می شود و فرض صفر (H0) تأیید می شود و می توان نتیجه گرفت آزمون در سطح اطمینان ۹۵٪ غیرمعنی دار است. به عبارتی می توان گفت میانگین سبک هویّت اطّلاعاتی در دانش آموزان دختر و پسر برابر است.

جدول (۱۷ ـ ۴): مقادیر میانگین متغیّر سبک هویّت هنجاری در دانش آموزان دختر و پسر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  جنسیّت تعداد میانگین انحراف استاندارد خطای استاندارد میانگین
هویّت هنجاری دخترپسر ۱۷۸۱۹۰ ۵۹۸۰/۳۵۴۲۷/۳ ۵۶۸۱۶/۰۶۴۲۴۹/۰ ۰۴۲۵۹/۰۰۴۶۶۱/۰

H0واریانس دو گروه برابر است.

H1: واریانس دو گروه برابرنیست.

همان طور که مشاهده می شود با توجّه به این که مقدار p در جدول (۱۷ ـ ۴) از سطح خطای ۰۵/۰=α بیشتر است پس فرض صفر (H0) تأیید می شود و فرض مخالف (H1) رد می شود یعنی طبق نتیجه ی آزمون لیونز واریانس بین گروه ها برابر است. حال آزمون مقایسه ی میانگین بین دو گروه انجام می شود.

جدول (۱۸ ـ ۴): نتایج آزمون لیونز برای نشان دادن برابری یا نابرابری واریانس ها و نتایج آزمون مقایسه ی میانگین سبک هویّت هنجاری در دانش آموزان دختر و پسر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هویّت هنجاری آزمون لیونز برای برابری واریانس ها آزمون T برای برابری میانگین ها
آماره F سطح معناداری آماره T درجه آزادی سطح معناداری اختلاف میانگین اختلاف خطای استاندارد فاصله اطمینان ۹۵% برای اختلاف میانگین
کران پایین کران بالا

فرضبرابری

 

واریانس ها فرض نابرابری واریانس ها

۸۰۸/۱ ۱۸۰/۰ ۸۷۳/۰۸۷۶/۰ ۳۶۶۸۰۱/۳۶۴ ۳۸۳/۰۳۸۲/۰ ۰۵۵۳۱/۰۰۵۵۳۱/۰ ۰۶۳۳۹/۰۰۶۳۱۴/۰ ۰۶۹۳۴/۰-۰۶۸۸۴/۰- ۰۱۷۹۹۶/۰۰۱۷۹۴۷

با توجّه به مقدار در جدول (۱۸ ـ ۴) چون این عدد از سطح خطای ۰۵/۰=α بیشتر است پس فرض مخالف (H1) رد می شود و فرض صفر (H0) تأیید می شود و می توان نتیجه گرفت آزمون در سطح اطمینان ۹۵٪ غیرمعنی دار است. به عبارتی می توان گفت میانگین سبک هویّت هنجاری در دانش آموزان دختر و پسر برابر است.

جدول (۱۹ـ ۴): مقادیر میانگین متغیّر سبک هویّت سردرگم در دانش آموزان دختر و پسر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  جنسیّت تعداد میانگین انحراف استاندارد خطای استاندارد میانگین
هویّت سردرگم دخترپسر ۱۷۸۱۹۰ ۷۶۶۳/۲۷۴۰۰/۲ ۵۴۹۸۷/۰۵۲۶۸۳/۰ ۰۴۱۲۱/۰۰۳۸۲۲/۰

H0: واریانس دو گروه برابر است.

H1: واریانس دو گروه برابرنیست.

همان طور که مشاهده می شود با توجّه به این که مقدار p در جدول (۱۹ ـ ۴) از سطح خطای ۰۵/۰=α بیشتر است پس فرض صفر (H0) تأیید می شود و فرض مخالف (H1) رد می شود یعنی طبق نتیجه ی آزمون لیونز واریانس بین گروه ها برابر است. حال آزمون مقایسه ی میانگین بین دو گروه انجام می شود.

جدول (۲۰ ـ ۴): نتایج آزمون لیونز برای نشان دادن برابری یا نابرابری واریانس ها و نتایج آزمون مقایسه ی میانگین متغیّر سبک هویّت سردرگم در دانش آموزان دختر و پسر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هویّت سردرگم آزمون لیونز برای برابری واریانس ها آزمون برای برابری میانگین ها
آماره F سطح معناداری آماره T درجه آزادی سطح معناداری اختلاف میانگین اختلاف خطای استاندارد فاصله اطمینان ۹۵% برای اختلاف میانگین
کران پایین کران بالا
فرض برابری واریانس هافرض نابرابری واریانس ها ۲۱۸/۰ ۶۴۱/۰ ۴۶۸/۰۴۶۸/۰ ۳۶۶۷۶۹/۳۶۱ ۶۴۰/۰۶۴۰/۰ ۰۲۶۲۹/۰۰۲۶۲۹/۰ ۰۵۶۱۳/۰۰۵۶۲۱/۰ ۰۸۴۰۹/۰-۰۸۴۲۴/۰- ۱۳۶۶۷/۰۱۳۶۸۳/۰

با توجّه به مقدار در جدول (۲۰ – ۴) چون این عدد از سطح خطای ۰۵/۰=α بیشتر است پس فرض مخالف (H1) رد می شود و فرض صفر (H0) تأیید می شود و می توان نتیجه گرفت آزمون در سطح اطمینان ۹۵٪ غیرمعنی دار است. به عبارتی می توان گفت میانگین سبک هویّت سردرگم در دانش آموزان دختر و پسر برابر است.

جدول (۲۱ ـ ۴): مقادیر میانگین متغیّر سبک هویّت تعهّد در دانش آموزان دختر و پسر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  جنسیّت تعداد میانگین انحراف استاندارد خطای استاندارد میانگین
هویّت تعهّد دخترپسر ۱۷۸۱۹۰ ۶۷۵۳/۳۷۱۴۲/۳ ۶۲۵۱۴/۰۶۱۷۰۹/۰ ۰۴۶۸۶/۰۰۴۴۷۷/۰

Hواریانس دو گروه برابر است.

H1: واریانس دو گروه برابرنیست.

همان طور که مشاهده می شود با توجّه به این که مقدار p در جدول (۲۱ ـ ۴) از سطح خطای ۰۵/۰=α بیشتر است پس فرض صفر (H0) تأیید می شود و فرض مخالف (H1) رد می شود یعنی طبق نتیجه ی آزمون لیونز واریانس بین گروه ها برابر است. حال آزمون مقایسه ی میانگین بین دو گروه انجام می شود.

جدول (۲۲ ـ ۴): نتایج آزمون لیونز برای نشان دادن برابری یا نابرابری واریانس ها و نتایج آزمون مقایسه ی میانگین متغیّر سبک هویّت سردرگم در دانش آموزان دختر و پسر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هویّت تعهّد آزمون لیونز برای برابری واریانس ها آزمون T برای برابری میانگین ها
آماره F سطح معناداری آماره T درجه آزادی سطح معناداری اختلاف میانگین اختلاف خطای استاندارد فاصله اطمینان ۹۵% برای اختلاف میانگین
کران پایین کران بالا
فرض برابری واریانس هافرض نابرابری واریانس ها ۰۰۴/۰ ۹۵۰/۰ ۶۰۱/۰-۶۰۱/۰- ۳۶۶۷۶۶/۳۶۳ ۵۴۸/۰۵۴۸/۰ ۰۳۸۹۳/۰-۰۳۸۹۳/۰- ۰۶۴۷۸/۰۰۶۴۸۱/۰ ۱۶۶۳۱/۰-۱۶۶۳۷/۰- ۰۸۸۴۵/۰۰۸۸۵۱/۰

با توجّه به مقدار در جدول (۲۲ – ۴) چون این عدد از سطح خطای ۰۵/۰=α بیشتر است پس فرض مخالف (H1) رد می شود و فرض صفر (H0) تأیید می شود و می توان نتیجه گرفت آزمون در سطح اطمینان ۹۵٪ غیرمعنی دار است. به عبارتی می توان گفت میانگین هویّت تعهّد در دانش آموزان دختر و پسر برابر است.

فصل پنجم

نتیجه گیری وپیشنهادات

مقدّمه

یکی از نیازهای انسان برای رسیدن به آرامش شادمانی است. با توجّه به این که عوامل بسیاری می تواند در رضایت از زندگی افراد تأثیرگذار باشد و تأثیر هرکدام از این عوامل متفاوت باشد لذا به دلیل اهمّیّت این موضوع پژوهش های بسیاری انجام گرفته است. در این فصل ابتدا خلاصه ای کوتاه از کلّ پژوهش آورده می شود و سپس مروری دوباره بر نتایج پژوهش و ارزیابی آن نسبت به پژوهش های مشابه انجام می شود و در پایان بعد از ذکر محدودیّت های پژوهش، پیشنهادات کاربردی و پژوهشی در خصوص موضوع مورد بحث ارائه خواهد شد.

خلاصه

این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین سبک های هویّت و تاب آوری با شادمانی در دانش آموزان استان گلستان انجام شد تا در آن مشخّص شود آیا بین سبک های هویّت و تاب آوری با شادمانی رابطه ای وجود دارد؟ بنابراین جامعه ی آماری تحقیق کلّیه ی دانش آموزان اوّل تا سوم دبیرستان های استان گلستان به تعداد ۵۹۳۶۲ نفر بودند که از این تعداد ۳۸۱ نفر نمونه ی آماری و شامل ۱۷۸ نفر دختر و ۲۰۳ پسر بودند. برای جمع آوری اطّلاعات نیز از پرسش نامه ی سبک های هویّت برزونسکی، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون و مقیاس شادکامی آکسفورد استفاده شد و هم چنین برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون همبستگی پیرسون، تی مستقل و رگرسیون چند متغیّره استفاده شد.

    1. بحث و نتیجه گیری

نتایج حاصل از بررسی میدانی حاکی از آن بود که در حدود ۴/۴۸ درصد از پاسخگویان دختر و ۶/۵۱ درصد از پاسخگویان پسر هستند.

در ادامه به بررسی و آزمون فرضیّه ها پرداخته شد که به شرح زیر است:

فرضیّه ی اوّل: بین سبک هویّت اطّلاعاتی با شادمانی در دانش آموزان رابطه وجود دارد (تأیید می شود).

نتایج آزمون فرضیّه ی اوّل نشان داد که آزمون در سطح اطمینان ۹۵/۰ معنی دار است یعنی بین سبک هویّت اطّلاعاتی با شادمانی رابطه وجود دارد به عبارتی با افزایش سبک هویّت اطّلاعاتی شادمانی نیز افزایش می یابد.

فرضیّه ی دوّم: بین سبک هویّت هنجاری با شادمانی در دانش آموزان رابطه وجود دارد (تأیید می شود).

نتایج آزمون فرضیّه ی دوّم نشان داد که آزمون در سطح اطمینان ۹۵/۰ معنی دار است یعنی بین سبک هویّت هنجاری با شادمانی رابطه وجود دارد. به عبارتی با افزایش سبک هویّت هنجاری شادمانی نیز افزایش می یابد.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.