پایان نامه ارشد: بررسی تنوع گیاهی و فیتوسوسیولوژیکی پارک های جنگلی نور و سیسنگان استان مازندران

:

گیاهان نقش پایه­ای در شکل­گیری اکوسیستم­های طبیعی دارند. از این­رو شناخت دقیق گونه­های گیاهی و اطلاع از تنوع زیستی گیاهی و جوامع گیاهی ما را برای  مدیریت منابع طبیعی كشور یاری خواهد داد.

جنگل­های شمال ایران که به جنگل­های هیرکانی یا خزری معروف­اند، با طول تقریبی 800 کیلومتر، عرض 110 کیلومتر و مساحت کلی 84/1 میلیون هکتار، از منطقه­ی تالش در جمهوری آذربایجان در غرب تا پارک ملی گلستان در شرق کشیده شده و پوشش سبزی را در شیب­های شمالی کوه­های البرز ایجاد می­کند [1، 2]. این جنگل­ها از  سواحل جلگه­ای تا ارتفاع 2700 متر در شیب­های شمالی البرز گسترش یافته­اند و به اقلیم واحد با بارندگی سالیانه (از 600 تا 2000 میلی متر) وابسته­اند و به­نظر می­رسد که با ساختار جنگل­های اروپا-سیبری بسیار سازگار باشند [3، 4].

این ناحیه­ی رویشی یکی از اکوسیستم­های متنوع و جالب از اقلیم­های حیاتی معتدله­ی نیمکره­ی شمالی است. شرایط طبیعی و جغرافیایی این ناحیه، از جمله برخورداری از بارش­های فراوان و منظم و حرارت مناسب، نزدیکی به دریا، وجود کوه­ها، دامنه­های پرشیب و کم­شیب و اختلاف ارتفاع شدید در فواصل کوتاه، منجر به توسعه و آشیان­گزینی اکولوژیک بسیاری از عناصر گیاهی در آن شده است که اجتماعات گیاهی مختلفی را تشکیل می­دهد. در این خصوص تنها بخش کوچکی از ویژگی­های زیستی رویشگاه­ها، جوامع گیاهی و در نتیجه ترکیب فلوریستیکی هریک از آن­ها مطالعه شده و هنوز هم حضور تعدادی از گونه­ها در اجتماعات جنگلی و محدوده­ی انتشار جغرافیایی آن­ها ناشناخته مانده است [5].

در بین سه زون ارتفاعی تعریف شده از جنگل­های هیرکانی (پست، کوهپایه­ای و کوهستانی) [6، 4، 7، 8، 9]، جنگل­های مناطق پست از ارزش بالای حفاظتی و مدیریتی برخوردار بوده و به­نظر می­رسد که برای مطالعات اکولوژیکی و پوشش گیاهی در اولویت باشند چرا که در این مناطق انسان با حذف عناصر طبیعی و جایگزینی عناصر دیگر جوامع آن را تا حد زیادی تغییر داده و یا در معرض نابودی قرار داده است [8]. به علت این تغییر، بسیاری از گونه­های گیاهی به بقایایی از زیستگاه­های مناطق پست، محدود شده­اند [10].

پارك­های جنگلی نور و سیسنگان كه به ترتیب در شهرستان­های نور و نوشهر واقع می­باشند،‏ اگرچه در سال­های اخیر مورد تخریب و آسیب شدید توسط دام و انسان قرار گرفته­اند، با این وجود، جزء تنها بقایای جنگل­های پست خزری هستند [11، 8]. با توجه به اهمیت این مناطق، شناخت و بررسی رویش­های طبیعی آن حائز اهمیت است.

تنوع زیستی تنها به مجموعه­ای از گونه­ها اشاره ندارد، بلکه به عنوان تغییرات میان ارگانیسم­های زنده در تمام منابع خشکی، دریایی و دیگر اکوسیستم­های آبی تعریف می­شود. براساس تعریف دبیرخانه­ی کنوانسیون تنوع­زیستی، تنوع­زیستی به معنای قابلیت تمایز بین ارگانیسم­های زنده از هر منبع شامل اکوسیستم­های زمینی، دریایی و اکوسیستم­های آبزی، همچنین شامل ترکیبات اکولوژی که بخشی از اکوسیستم­ها را تشکیل می­دهند، می­باشد [12].

بحث تنوع زیستی از موضوعات بسیار مهم فعلی دنیا است. با تخریب منابع طبیعی و محیط زیست و کاهش مساحت آن­ها شاهد انقراض گونه­های گیاهی و جانوری و در نتیجه کاهش تنوع زیستی در دنیا هستیم. هریک از گونه­ها آن­چنان در اکوسیستم­های جنگلی نقش حیاتی و اساسی را در زنجیره­های غذایی بازی می­کنند که نابودی یک گونه، تعادل حیات را در طبیعت برهم می­زند. برنامه­های زیست محیطی برای هر منطقه بدون شناخت وضعیت پوشش گیاهی آن منطقه و تنوع گونه­ای آن ممکن نیست [3].

شناسایی پوشش گیاهی و بررسی فرم زیستی و جغرافیای گیاهی منطقه، ضمن اینکه اساس بررسی­ها و تحقیقات بوم­شناختی در منطقه بوده و راهکاری مناسب برای تعیین ظرفیت بوم­شناختی منطقه از جنبه­های مختلف است، در عین حال، عامل مؤثری در سنجش و ارزیابی وضعیت کنونی و پیش­بینی وضعیت آینده­ی منطقه به شمار می­رود که برای اعمال مدیریت صحیح، نقش بسزایی دارد [13].

تنوع زیستی جنگل منبع بسیار مهم و با ارزشی است، زیرا گونه­های موجود در جنگل و ذخایر ژنتیکی تشکیل­دهنده­ی آن برای سلامتی و تأمین نیازهای بشر و سایر موجودات، حائز اهمیت بوده و قطعاً فقدان تنوع زیستی تهدید خطرناکی برای بقای انسان و سایر موجودات محسوب می­شود [14].

تنوع زیستی در جنگل­های شمال ایران بالا است. در بین کشورهای هم­عرض ایران، جنگل­های شمال ایران و شمال ترکیه که از عصر یخبندان به سلامت گذشته­اند، دارای بهترین تنوع می­باشند. پس از پایان عصر یخبندان، پیشروی جنگل به سمت اروپا از جنگل­های شمال ایران و ترکیه آغاز شد و همین قدمت بیشتر سبب شده است که تنوع ژنتیکی گونه­های چوبی شمال ایران بیشتر از اروپا باشد [15].

گیاهان نقش پایه­ای در شکل­گیری اکوسیستم­های طبیعی دارند. از این­رو شناخت دقیق گونه­های گیاهی و اطلاع از تنوع زیستی گیاهی و جوامع گیاهی ما را برای  مدیریت منابع طبیعی كشور یاری خواهد داد.

جنگل­های شمال ایران که به جنگل­های هیرکانی یا خزری معروف­اند، با طول تقریبی 800 کیلومتر، عرض 110 کیلومتر و مساحت کلی 84/1 میلیون هکتار، از منطقه­ی تالش در جمهوری آذربایجان در غرب تا پارک ملی گلستان در شرق کشیده شده و پوشش سبزی را در شیب­های شمالی کوه­های البرز ایجاد می­کند [1، 2]. این جنگل­ها از  سواحل جلگه­ای تا ارتفاع 2700 متر در شیب­های شمالی البرز گسترش یافته­اند و به اقلیم واحد با بارندگی سالیانه (از 600 تا 2000 میلی متر) وابسته­اند و به­نظر می­رسد که با ساختار جنگل­های اروپا-سیبری بسیار سازگار باشند [3، 4].

این ناحیه­ی رویشی یکی از اکوسیستم­های متنوع و جالب از اقلیم­های حیاتی معتدله­ی نیمکره­ی شمالی است. شرایط طبیعی و جغرافیایی این ناحیه، از جمله برخورداری از بارش­های فراوان و منظم و حرارت مناسب، نزدیکی به دریا، وجود کوه­ها، دامنه­های پرشیب و کم­شیب و اختلاف ارتفاع شدید در فواصل کوتاه، منجر به توسعه و آشیان­گزینی اکولوژیک بسیاری از عناصر گیاهی در آن شده است که اجتماعات گیاهی مختلفی را تشکیل می­دهد. در این خصوص تنها بخش کوچکی از ویژگی­های زیستی رویشگاه­ها، جوامع گیاهی و در نتیجه ترکیب فلوریستیکی هریک از آن­ها مطالعه شده و هنوز هم حضور تعدادی از گونه­ها در اجتماعات جنگلی و محدوده­ی انتشار جغرافیایی آن­ها ناشناخته مانده است [5].

در بین سه زون ارتفاعی تعریف شده از جنگل­های هیرکانی (پست، کوهپایه­ای و کوهستانی) [6، 4، 7، 8، 9]، جنگل­های مناطق پست از ارزش بالای حفاظتی و مدیریتی برخوردار بوده و به­نظر می­رسد که برای مطالعات اکولوژیکی و پوشش گیاهی در اولویت باشند چرا که در این مناطق انسان با حذف عناصر طبیعی و جایگزینی عناصر دیگر جوامع آن را تا حد زیادی تغییر داده و یا در معرض نابودی قرار داده است [8]. به علت این تغییر، بسیاری از گونه­های گیاهی به بقایایی از زیستگاه­های مناطق پست، محدود شده­اند [10].

پارك­های جنگلی نور و سیسنگان كه به ترتیب در شهرستان­های نور و نوشهر واقع می­باشند،‏ اگرچه در سال­های اخیر مورد تخریب و آسیب شدید توسط دام و انسان قرار گرفته­اند، با این وجود، جزء تنها بقایای جنگل­های پست خزری هستند [11، 8]. با توجه به اهمیت این مناطق، شناخت و بررسی رویش­های طبیعی آن حائز اهمیت است.

تنوع زیستی تنها به مجموعه­ای از گونه­ها اشاره ندارد، بلکه به عنوان تغییرات میان ارگانیسم­های زنده در تمام منابع خشکی، دریایی و دیگر اکوسیستم­های آبی تعریف می­شود. براساس تعریف دبیرخانه­ی کنوانسیون تنوع­زیستی، تنوع­زیستی به معنای قابلیت تمایز بین ارگانیسم­های زنده از هر منبع شامل اکوسیستم­های زمینی، دریایی و اکوسیستم­های آبزی، همچنین شامل ترکیبات اکولوژی که بخشی از اکوسیستم­ها را تشکیل می­دهند، می­باشد [12].

بحث تنوع زیستی از موضوعات بسیار مهم فعلی دنیا است. با تخریب منابع طبیعی و محیط زیست و کاهش مساحت آن­ها شاهد انقراض گونه­های گیاهی و جانوری و در نتیجه کاهش تنوع زیستی در دنیا هستیم. هریک از گونه­ها آن­چنان در اکوسیستم­های جنگلی نقش حیاتی و اساسی را در زنجیره­های غذایی بازی می­کنند که نابودی یک گونه، تعادل حیات را در طبیعت برهم می­زند. برنامه­های زیست محیطی برای هر منطقه بدون شناخت وضعیت پوشش گیاهی آن منطقه و تنوع گونه­ای آن ممکن نیست [3].

شناسایی پوشش گیاهی و بررسی فرم زیستی و جغرافیای گیاهی منطقه، ضمن اینکه اساس بررسی­ها و تحقیقات بوم­شناختی در منطقه بوده و راهکاری مناسب برای تعیین ظرفیت بوم­شناختی منطقه از جنبه­های مختلف است، در عین حال، عامل مؤثری در سنجش و ارزیابی وضعیت کنونی و پیش­بینی وضعیت آینده­ی منطقه به شمار می­رود که برای اعمال مدیریت صحیح، نقش بسزایی دارد [13].

تنوع زیستی جنگل منبع بسیار مهم و با ارزشی است، زیرا گونه­های موجود در جنگل و ذخایر ژنتیکی تشکیل­دهنده­ی آن برای سلامتی و تأمین نیازهای بشر و سایر موجودات، حائز اهمیت بوده و قطعاً فقدان تنوع زیستی تهدید خطرناکی برای بقای انسان و سایر موجودات محسوب می­شود [14].

تنوع زیستی در جنگل­های شمال ایران بالا است. در بین کشورهای هم­عرض ایران، جنگل­های شمال ایران و شمال ترکیه که از عصر یخبندان به سلامت گذشته­اند، دارای بهترین تنوع می­باشند. پس از پایان عصر یخبندان، پیشروی جنگل به سمت اروپا از جنگل­های شمال ایران و ترکیه آغاز شد و همین قدمت بیشتر سبب شده است که تنوع ژنتیکی گونه ­های چوبی شمال ایران بیشتر از اروپا باشد [15].

فصل اول: مروری بر منابع علمی

1-1- تعریف جامعه­ شناسی گیاهی و مروری بر تحقیقات جامعه­ شناسی در جهان

جامعه­شناسی گیاهی معروف به فیتوسوسیولوژی[1] شاخه­ای از علم اکولوژی است که اجتماعات گیاهی را از نظر ترکیب گونه­ای[2]، اکولوژی، پراکنش جغرافیایی[3] و دینامیک مورد مطالعه قرار می­دهد [16]. جامعه­ی گیاهی[4] که برای اولین بار در ابتدای قرن نوزدهم توسط همبولت[5] تشریح شد [17]، اشاره به گونه­های معینی می­نماید که باهم در محل­های معین رشد کرده و وقوع آنها باهم چیزی بیش از شانس و تصادف است [18]. کلمنتز[6] در سال 1916 با توسعه­ی نظریه­ی ارگانیسمی[7]، هر جامعه­ی گیاهی را به مثابه یک واحد زیستی (موجود زنده) معرفی کرده است که هر قسمتی از آن عضو یک پیکر بوده و با سایر قسمت­ها در ارتباط می­باشد. هر جامعه­ی گیاهی به عنوان واحدی منسجم با سیمای ظاهری[8] یکنواخت و ترکیب گونه­ای نسبتاً ثابت هر رویشگاه بوده [19]، مطالعه­ی آن می­تواند مبنای مناسبی برای مدیریت، احیاء[9] و توسعه­ی آن رویشگاه باشد. به دلیل تغییرات شدید در نوع پوشش­گیاهی، شرایط اقلیمی و چگونگی تأثیر انسان در پوشش گیاهی مناطق مختلف، مکاتب و روش­های مختلفی در دانش جامعه­شناسی گیاهی مرسوم گردید [20]. از میان مکاتب موجود، مکتب زوریخ-مونپلیه که توسط براون-بلانکه در سال 1928 پیشنهاد شده است [21]، از اهمیت خاصی برخوردار می­باشد [17]. ویژگی بارز این مکتب، انعطاف کافی آن جهت بررسی پوشش گیاهی از دیدگاه­های مختلف بوده و علاوه بر این با قرار دادن جامعه[10] به­عنوان واحد پایه، یک سلسله­ی رده­بندی را ارائه می­کند که دیگر واحدهای آن، اتحادیه[11]، رده[12] و طبقه[13] می­باشد [22].

مطالعه­ی فیتوسوسیولوژی به روش براون-بلانکه توسط محققینی چون پور[14] [23]، پاولوسکی[15] [24]، بکینگ[16] [25]،

 

پایان نامه

 شیمول[17] [26]، مولر-دومبویس[18] و النبرگ[19] [27]، واندرمارل[20] [28] تشریح شده و روش­های اجرایی آن مورد بررسی قرار گرفت [17].

2-1- مروری بر بررسی­های فلوریستیکی و جامعه­ شناسی پوشش ­گیاهی در جنگل­های هیرکانی

بررسی­های جامعه‌شناسی گیاهی در ایران به صورت كلی با مطالعات زوهری [29] آغاز شده است. جزیره‌ای [30] عناصر فیتوژئوگرافیكی جنگل­های خزری را تشریح نموده است. تره‌گوبو [31]، مصدق [32] و درستكار [33] جامعه‌های گیاهی جنگل­های شمال ایران را بررسی نموده‌اند. ثابتی [34]، جامعه‌های گیاهی متعددی برای مناطق مختلف ایران ذكر كرده است. راستین [35]  جامعه‌های جنگلی پست حوزه­ی هیركانی و اسداللهی [36] جامعه‌های گیاهی راشستان­های اسالم را مورد مطالعه قرار داده‌اند و البرز مركزی توسط کلن [37] مطالعه شده است.

حجازی و ثابتی[1] در سال 1961 چندین جامعه­ی جنگلی از شمال ایران معرفی نمودند [38]. جزیره­ای[2] در سال­های 1964 و 1965 عناصر فیتوژئوگرافی جنگل­های هیرکانی را تشریح و جوامعی از این جنگل­ها را مورد مطالعه قرار داد [30، 39]. ثابتی در سال 1344 جوامع مختلف گیاهی جنگل­های شمال ایران را مطالعه کرده ­است[40]. خاوری­نژاد در سال 1345 در پایان­نامه­ی کارشناسی­ارشد خود جوامع­گیاهی جنگل­های جنوب شرق چالوس را مورد مطالعه قرار داد[41]. ترگوبو[3] در سال 1967 جوامع گیاهی منطقه­ی هیرکانی را معرفی کرد [31]. ترگوبو و مبین[4] در سال 1970 نقشه­ی پوشش گیاهی ایران را با مقیاس 1:2500000 تهیه کردند [42]. زوهری[5] در سال­های 1963 و 1973 پوشش گیاهی ایران، به ویژه جنگل­های هیرکانی را از جنبه­های جغرافیایی و جامعه­شناسی گیاهی بررسی کرده است [6، 29]. درستکار[6] در سال 1974 در تز دکترای خود [43] و درستکار و نویرفالیس[7] در سال 1976 [33] جنگل­های شرق دریای خزر را مورد مطالعه قرار داده­اند. ثابتی در سال 1355 درختان و درختچه­های ایران را بررسی کرده است [34]. اسداللهی[8] در سال 1980 در رساله­ی دکترای خود، جوامع­گیاهی راشستان­های حوزه­ی اسالم [44] و در سال 1366 جغرافیای گیاهی و جوامع­گیاهی جنگل­های شمال غربی هیرکانی را در سمینار جنگل و جنگل­داری گرگان ارائه نموده است [36]. در سال 1982 اسداللهی و همکاران، اکوسیستم­های جنگلی ایران را از دیدگاه جامعه­شناسی مورد مطالعه قرار داده­اند [45]. مصدق[9] در سال 1981 جوامع­گیاهی جنگل­های شمال ایران را بررسی کرده است [46]. راستین[10] در سال­های 1980 و 1983 جوامع جنگلی پست منطقه­ی هیرکانی را مورد مطالعه قرار داده است [35، 47]. فرای[11] و همکاران در سال 1985 نقشه­ی پوشش گیاهی بخش مرکزی کوه­های البرز را با مقیاس 1:500000 تهیه کردند [48]. فرای و پرابست[12] در سال 1986 طرح طبقه­بندی پوشش گیاهی ایران بر اساس معیارهای فیزیونومی-اکولوژی را ارائه کردند [4]. اسدی در سال 1364 در پایان­نامه­ی کارشناسی­ارشد خود، جوامع گیاهی سری پاتم خیرود­کنار را بررسی نموده است [49]. طبری در سال 1371 در پایان­نامه­ی کارشناسی­ارشد خود، شرایط زیست و مختصات جنگل­شناسی و جوامع­گیاهی درخت زبان­گنجشک را در جنگل­های شمال تشریح نموده است [50]. حمزۀ در سال 1373، جوامع گیاهی و عناصر تشکیل­دهنده­ی جنگل­های لساکوتی در جنوب شرقی تنکابن را مورد بررسی قرار داده است [51]. سعیدی­مهرورز در سال 1373 در پایان­نامه­ی کارشناسی­ارشد خود، فلور و پوشش­گیاهی مناطق ایسپیلی-دیلمان و نواحی اطراف آن را بررسی نموده است [52]. یزدیان در سال 1374 در پایان­نامه­ی کارشناسی­ارشد خود، مهم­ترین شرایط اکولوژیکی و تیپ­های رویشی درخت آزاد را در جنگل­های شمال بررسی کرده است [53]. حسینی در سال 1375 در پایان­نامه­ی کارشناسی­ارشد خود، با عنوان تهیه­ی نقشه­ی فیزیونومیك – فلورستیك پوشش­گیاهی بخش نم‌خانه­ی جنگل خیرودكنار، جوامع جنگلی این بخش را با معرفی گونه­های معرف هر جامعه، مشخص نموده است [54]. آخانی[13] در سال 1998، تنوع زیستی پارک ملی گلستان [55] و آخانی و زیگلر[14] در سال 2002 پوشش گیاهی صخره­ای و جوامع علفی پارک ملی گلستان را بررسی کردند [56]. کلن[15] در سال 1982 [57] و 1984 [58] و در سال 1991 [37] در تز دکترای خود جوامع گیاهی البرز مرکزی را مورد مطالعه قرار داده است. نظریان[16] و همکاران در سال 2004 به معرفی جوامع جنگلی بخشی از شمال ایران پرداختند [59]. قهرمان[17] و همکاران در سال 2006 به بررسی فلوریستیک جنگل­های توسکای قشلاقی در مناطق پست خزری پرداخته­اند[60]. دانشور[18] و همکاران در سال 2007 تنوع ساختاری در راشستان آمیخته (مطالعه موردی جنگل شصت­کلاته، گرگان) را مورد بررسی قرار دادند [61]. حمزۀ[19] و همکاران در سال 2008 به بررسی جوامع توسکای قشلاقی در شمال ایران پرداخته­اند [8]. جعفری و آخانی[20] در سال 2008 گیاهان منطقه حفاظت شده جهان­نما در استان گلستان را مورد مطالعه قرار دادند [62]. نقی­نژاد[21] و همکاران در سال 2008 ارتباط محیط و پوشش­گیاهی را در اجتماعات توسکای قشلاقی مناطق پست جنگل­های شمال بررسی نمودند [7]. رمضانی[22] و همکاران در سال 2008، تاریخچه­ی پوشش گیاهی جنگل­های هیرکانی مرکزی را مورد بررسی قرار داده­اند [63]. سیادتی و مرادی در سال 1389 [64، 3] در پایان­نامه­ی کارشناسی ارشد خود و همچنین سیادتی[23] و همکاران در سال 2010 [9]، تغییرات فلوریستیکی را در طول شیب ارتفاعی در منطقه جنگلی خیرود بررسی کردند.

[1] Sabeti & Hejazi

[2] Djazirei

[3] Tregubov

[4] Tregubov & Mobayen

[5] Zohary

[6] Dorostkar

[7] Dorostkar & Noirfalise

[8] Assadollahi

[9] Mossadegh

[10] Rastin

[11] Frey

[12] Frey & Probst

[13] Akhani

[14] Akhani & Ziegler

[15] Klein

[16] Nazarian

[17] Ghahreman

[18] Daneshvar

[19] Hamzehꞌee

[20] Jafari & Akhani

[21] Naqinezhad

[22] Ramezani

[23] Siadati

Phytosociology

Floristic

Chorology

Plant association

Homboldt

Clements

Organismic Concept

[8] Physiognomic

[9] Reclamation

[10] Association

[11] Alliance

[12] Order

[13] Class

[14] Poore

[15] Pawlowski

[16] Becking

[17] Shimwell

[18] Muller-Dombois

[19] Elenberg

[20] Van der Marel

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.