پایان نامه ارشد:بررسی رابطه استرس شغلی و سلامت روان با تاکید بر نقش واسطه­ ای راهبردهای مقابله­ ای در کارمندان سازمان جهاد کشاورزی استان زنجان

بدون شک در جوامع امروزی بدون داشتن شغل، زندگی کردن، امکان­پذیر نیست و هر فرد به داشتن شغلی نیازمند است تا بتواند به سازمان اجتماعی بپیوندد و در جامعه جایگاه و منزلتی بیابد. با این حال شغل فقط راهی برای تأمین نیازهای ضروری زندگی نیست، بلکه به عنوان یک عنصر حیاتی در موقعیت اجتماعی افراد به شمار می­رود (ایاکوویدز، فونتولاکیس، کاپرینیس و کاپرینیس[1]، 2003). این در حالی است که شغل افراد یکی از عمده­ترین دلایل تنیدگی در زندگی­ آن­ها است. شغل برای هر فرد به عنوان عامل تشکیل دهنده­ی هویت اجتماعی، منبع تأمین نیازهای زندگی و تشکیل دهنده­ی هویت اجتماعی محسوب می­شود و از منابع مهم تنیدگی به شمار می­آید. در مشاغلی که در آن­ها ارتباط انسانی مطرح است تنیدگی بیشتری وجود دارد (رحمانی، بهشید، زمانزاده و رحمانی، 1389). استرس شغلی[2] امروزه به مسئله­ای شایع و پر هزینه در محیط­های کاری تبدیل شده است (هوئل، اسپارکس و کوپر[3]، 2006). تقریباً تمام اندیشمندان بر این نکته اذعان دارند که استرس نتیجه تعامل بین فرد و موقعیتی است که فرد، توانایی خود را به منظور پاسخگویی به مطالبات و فشار ناکافی می­داند به طوری که موسسه ملی ایمنی و سلامت شغلی[4] (1999)، استرس شغلی را به صورت پاسخ­های فیزیکی و عاطفی زیان­آور یک شخص در زمانی که شرایط شغلی با توانایی­ها، امکانات در دسترس و یا نیازهای نیروی کار مطابقت نداشته باشد تعریف می­کند. استرس­های شغلی از جمله استرس­هایی هستند که اگر بیش از حد باشند، می­توانند با ایجاد عوارض جسمی، روانی و رفتاری برای فرد سلامت وی را به مخاطره اندازند. همچنین وجود این فشارها، با تهدید اهداف سازمانی، می­تواند موجب کاهش کیفیت عملکرد فرد گردد (دیوس و نیواستورم، ترجمه طوسی، 1373). پیامدهای سازمانی استرس، کاهش عملکرد مناسب، افزایش تعداد غیبت­ها، موارد استعفا، کاهش تعهد سازمانی و عدم امنیت شغلی کارکنان و … می­باشد (فرانکوئیس[5]، 2008). تحقیقات زیادی نشان دهنده وجود استرس شغلی و تحلیل جسمی و روانی زیاد در کارکنان می­باشد که منجر به فرار از شغل، برخورد میان کارکنان و جابجایی شدید، اختلال در سلامتی و ناتوانی در انجام وظایف، آسیب­پذیری در ارتباطات حرفه­ای، کاهش کیفیت مراقبت ارائه شده و نهایتاً نارضایتی و ترك شغل می­شود (دورایس و ویلکرسون[6]، 2003). در مطالعات متعدد که در زمینه تأثیر استرس شغلی بر سلامت روانی[7] (نیترو و تاکاشی[8]، 1999؛ نیلان[9]، 2002؛ گسرون[10]، 2002؛ هاشمی­نژاد، رحیمی مقدم، محمدیان و امیری، 1392؛ رزمی و نعمتی سوگلی تپه، 1390؛ شهرکی واحد، مردانی حموله، سنچولی و حامدی شهرکی، 1389؛ عقیلی­نژاد، محمدی، افکاری، عباس­زاده دیزجی، 1386) صورت گرفته است، استرس شغلی به عنوان یکی از مهمترین عوامل به وجود آورنده ضایعات روانی و كاهش سلامت روانی معرفی شده است كه در اغلب این مطالعات استرس به عنوان پاسخی كه مستقیماً تحت تأثیر منابع فشارزا تجربه می­شود، در نظر گرفته شده است. اما تأكید بر این مسأله اهمیت دارد كه استرس همواره به صورت مستقیم از منابع فشارزا ناشی نمی­شود، بلكه نحوه ادراك فرد از استرس، در تجربه آن، نقش اساسی دارد چرا كه بر اساس مطالعات صورت گرفته معلوم شده است كه رویدادهای استرس­زای مشابه، اثرات متفاوتی در افراد مختلف پدید می­آورند. از این رو، این باور كه متغیرهایی وجود دارند كه رابطه استرس را با سلامت روانی تعدیل می­كنند، قوت گرفته است. یکی

 

پایان نامه و مقاله

 از متغیرهایی را که در این زمینه می­توان مورد توجه قرار داد، شیوه­های مقابله با رویدادهای استرس­زاست. به طوری که بر اساس تئوری­های روان شناختی راهبردهای مقابله­ای نقش مهمی در كاهش استرس و در نتیجه افزایش سلامت روان افراد دارند؛ به بیان دیگر هر چه منابع افراد برای مقابله بیشتر باشد، كمتر این احتمال وجود دارد تا گرفتار موقعیت­هایی شوند كه در آن­ها آسیب پذیرترند (بهروزیان، خواجه­الدین، هدایی و زمانی، 1388). مکانیسم­های به کار رفته در مقابله با استرس و میزان حمایت اجتماعی و عامل مهم تعیین کننده میزان تحلیل هیجانی و کاهش کارآیی فرد هستند (بیکر، اوبرین و صلاح­الدین[11]، 2007). بر اساس تئوری­های روانشناختی سبك­های مقابله­ای نقش مهمی در كاهش استرس و در نتیجه سلامت عمومی افراد دارند (چین­آوه، 2010؛ ضیغمی و پوربهاالدینی زرندی، 1390). بنابراین با توجه به مطالب ارائه شده این فرض شکل می­گیرد که راهبردهای مقابله با رویدادهای استرس­زا می­تواند نقش واسطه­ای و همچنین تعدیل کننده در رابطه­ی بین استرس­ شغلی و سلامت روان داشته باشد بنابراین در پژوهش حاضر سعی بر آن است تا به بررسی رابطه استرس­ شغلی و سلامت روان با تاکید بر نقش واسطه­ای راهبردهای مقابله­ای در کارمندان سازمان جهاد کشاورزی استان زنجان، پرداخته شود.

2-1 بیان مساله

نیروی انسانیِ كارآمد پربهاترین و ارزنده­ترین ثروت و دارایی هر كشور است. جوامع بسیاری علیرغم داشتن منابع طبیعی سرشار به دلیل فقدان نیروی انسانی شایسته و لایق، توان استفاده از این مواهب الهی را ندارند. نیروی انسانی کارآمد آن­هایی هستند که ضمن برخورداری از دانش و مهارت، توانایی­های لازم جهت انجام بسنده و موثر وظایف شغلی از سلامت روان برخوردار باشند (گنجی، 1391). سلامت روانی، به عنوان رفتار موزون و هماهنگ با جامعه، شناخت و پذیرش واقعیت­های اجتماعی، قدرت سازگاری با آن­ها و ارضاء نیازهای متعادل خویشتن تعریف شده است (به نقل از هاشمی­نژاد و همکاران، 1392). در این خصوص سازمان بهداشت جهانی[12] (WHO) (2005) سلامت روانی را تعادل بین جنبه­های مختلف زندگی، جهانی، اجتماعی، روحی، معنوی و هیجان می­داند و نحوه­ای که ما محیط پیرامونمان را اداره می­کنیم و برای زندگی خود تصمیم می­گیریم از اهمیت خاص برخوردار است. سلامت روانی حالت عملکرد و موفقیت­آمیز کنش روانی است که حاصل آن فعالیت­های ثمر بخش، روابط رضایت بخش با دیگران، توانایی سازگاری با تحولات و کنار آمدن با ناملایمات است. ارتقای سلامت روانی در جامعه موجب بهبود کیفیت زندگی می­شود. طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی از هر 4 نفر 1 نفر (25درصد) از افراد در هر مرحله از زندگی از یک یا چند اختلال روانی رنج می­برند. بر اساس گزارش مرکز کنترل بیماری­های آمریکا[13] (CDC) 8/7 درصد مردان و 3/12 درصد زنان در سنین 24-18 از مشکلات روانی به ویژه استرس رنج می­برند. از ویژگی­های افراد دارای سلامت روانی می­توان به شناخت خود، انگیزه­ها، آرزوها و محیط خود، یکپارچگی شخصیت که خود موجب هماهنگی بین اعمال مختلف فرد با یکدیگر می­گردد اشاره داشت. در ایران نیز این آمار از سایر کشورها کمتر نیست؛ به طوری که در طرح ملی بررسی سلامت و بیماری در ایران میانگین اختلالات در افراد بالای 15 سال ایران 21درصد گزارش شد (خانی، یکه­فلاح و حاج­حسینی، 1392). همچنین سازمان جهانی بهداشت بر اساس شاخص جهانی بیماری­ها، برآورد می­كند كه بیماری­های روانی از جمله استرس­های مربوط به اختلالات روانی، دومین علت ناتوانی­ها تا سال 2020 خواهد بود (به نقل از کالیا[14]، 2002). این در حالی است که مطالعات متعدد انجام گرفته در گروه­های شغلی مختلف، بین سلامت روانی و رضایت شغلی افراد ارتباط قابل توجهی نشان داده­اند؛ به نحوی كه افراد با رضایت شغلی كمتر از سلامت روانی كمتری برخوردار بوده­اند (اُ-سولیوان، کیان و مورفی[15]، 2005). یکی از عامل­هایی که می­تواند سلامت روانی افراد را تحت تأثیر قرار دهد، استرس­های ناشی از شغل است. افرادی که استرس زیادی را تحمل می‌کنند توجه کمتری به انجام کار خود دارند و بنابراین ممکن است به خود و دیگر افراد سازمان آسیب­هایی وارد کنند. به طور کلی استرس شغلی، بازده و بهره‌وری کارکنان را پایین می‌آورد و ﺗﺄﺛﯿﺮ ﮔﺴﺘﺮده­ای ﺑﺮ ﺳﻼﻣﺖ رواﻧﯽ و ﺑﺪﻧﯽ دارد. ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ اﺳﺘﺮس­ ﮐﺎرﮐﺮد ﺷﻐﻠﯽ را ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻗﺮار دﻫﺪ و ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎری ﺟﺪی ﮔﺮدد (ﻣﻬﺪاد، 1389). هلمز[16] (2002) یکی از عوامل موثر بر عملکرد افراد در سازمان­ها را، استرس شغلی می­داند که سلامت روانی بسیاری از افراد را در معرض خطر قرار داده است. بدین لحاظ در دهه اخیر موضوع استرس و آثار آن در سازمان به یکی از مباحث اصلی رفتار سازمانی تبدیل شده است (به نقل از رضائیان، 1383). استرس شغلی زمانی روی می­دهد كه انتظارات از فرد بیشتر از اختیارات و توانایی­های او باشد. وقتی كه در محیط كار مجال نشان دادن خلاقیت، تصمیم­گیری و درایت از فرد گرفته شود در او استرس بروز می­نماید كه در نهایت منجر به كاهش كارایی می­شود؛ این امر یكی از مشكلات و تهدیدهای بزرگ، جهت سلامت افراد در جوامع مدرن امروزی است (مسلر و کاپوبینانکو[17]، 2001). در اغلب تحقیقاتی که استرس شغلی را مورد کنکاش قرار داده­اند نشان داده شده است که نیروى كار در معرض استرس شغلى در كشورهاى توسعه یافته حدود 30 درصد مى­باشد كه این میزان در كشورهاى در حال توسعه به مراتب بیشتر است (سوارد[18]، 2004). شواهدی در دست است که نشان می­دهد استرس می­تواند بر روی سلامتی فرد و پیامدهای مهم سازمانی از قبیل بهره­وری نیز تأثیرگذار باشد (لادو[19]، 1999). نارضایتی شغلی از پیامدهای استرس شغلی محسوب می­شود و از نظر اقتصادی و اجتماعی برای فرد هزینه­هایی در بر خواهد داشت (تایسون و پونگرونگفانت[20]، 2004). همچنین استرس شغلی با كاهش كارایی افراد، باعث افزایش میزان غیبت از محل كار، كاهش تولید، جابجایی نیرو، تعارض­های كاری، هزینه­های پزشكی، از كار افتادگی و    بودجه­های مربوط به استخدام نیروهای جدید باعث وارد شدن هزینه­های گزافی به سازمان­ها و شركت­ها می­شود (قاسمی پیرلوطی و همکاران، 1392). به طوری که سازمان بین المللی كارگر[21] (ILO) هزینه­های وارد بر كشورها به دلیل استرس شغلی را 1 تا 5/3 درصد تولید ناخالص داخلی تخمین زده و اعلام  می­كند كه این مقدار در حال افزایش است (به نقل از هاشمی­نژاد و همکاران، 1392). بنابراین می­توان با شناسایی و اصلاح عوامل تنش­زای محیط كار، از ایجاد بیماری­های روانی در این گروه از افراد جلوگیری كرد و جلوی هزینه­های تحمیلی ناشی از آن را گرفت.

[1] – Iacovides, Fountoulakis, Kaprinis & Kaprinis

[2] – job stress

[3] – Hoel, Sparks & Cooper

[4] – National Institute for Occupational Safety and Health (NIOSH)

[5] – Francois

[6] – Devries & Wilkerson

[7] – mental health

[8] – Norito & Takashi

[9] – Neylan

[10] – Gesrhon

[11] – Baker, O’Brien & Salahuddin

[12] – World Health Organization (WHO)

[13] – Centers for Disease Control and Prevention (CDC)

[14] – Kalia

[15] – O`sullivan, Keane & Murphy

[16] – Holmes

[17] – Mesler & Capobianco

[18] – Seward

[19] – La Dou

[20] – Tyson & Pongruengphant

[21] – International Labour Organization (ILO)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.