پایان نامه ارشد:تعیین اثربخشی آموزش مهارت های مقابله و مدیریت استرس بر افزایش عملکرد تحصیلی دانشجویان رشته پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی
:
امروزه استرس به عنوان یك عامل خطرزا برای سلامتی مورد توجه است . مطالعات متعدد نشان داده است كه افراد با استرس بالا در هر دو سطح جسمانی و روانی شكایات بیشتری را مطرح نموده اند (امیری، آقایی و عابدی،1390). برنامه هایی كه مستقیماً مرتبط با استرس تنظیم شده باشند، اثربخش هستند(پرآلتا ، رامیرز ، روبلز ، ناوریت[1]،2009).
نوجوانان و جوانان در جریان رشد، انواع گوناگون و طیف وسیعی از استرس ها را تجربه می کنند و گاه این استرس ها آن چنان شدت دارند، که زندگی روزمره و تحصیلی آنان را دشوار می سازند. اخیراً شواهد زیادی مبنی بر گذرا نبودن استرس و نگرانی به دست آمده است که اگر بررسی و ارزیابی نشود تا دوران بلوغ و بزرگسالی در بیشتر افراد تداوم خواهد داشت. به نظر می رسد دلیل افت تحصیلی در بسیاری از دانشجویان، ناتوانی یادگیری یا ضعف هوشی نبوده، بلکه ممکن است سطح بالای استرس را بتوان دلیل افت یا کارایی در امتحان و تحصیل دانست، همچنین بررسی ها حاکی از آن است که عوامل شخصیتی، خانوادگی و آموزشگاهی در ایجاد استرس، نقش عمده ای دارند.همین طور نتایج پژوهش های مختلف حاکی از آن است که میزان همه گیرشناسی استرس در دختران بیشتر از پسران است و آن ها استرس را با شدت بیشتری تجربه می کنند و نزدیک به 20-30 درصد موارد افت تحصیلی به علت استرس و نگرانی است(ابوالقاسمی و سعیدی،1391).
در واقع هریک از افرادی که به تحصیل در مقاطع عالی مشغول می شوند، دیر یا زود از خود خواهند پرسید که آیا وصول به مدرک تحصیلی، تمامی مزایا و فرصت های اجتماعی را که انتظار داشته اند، در اختیار آنان قرار خواهد داد؟ یافته های پژوهش های متعدد نشان از آن داشته است که محدودیت های زمانی، حجم تکالیف درسی، مشکلات مالی، دورنمای آتیه ی شغلی و مشکلات فردی با هم کلاسان، هم اتاقی ها در خوابگاه، کارکنان دانشگاه و سایر افراد مرتبط، می تواند منشأ استرس در دوران تحصیل در دانشگاه باشد(روچاسینگ[2]،1994). به طور کلی با توجه به یافته هایی که اخیراٌ با پژوهش هایی میان دانشجویان به دست آمده مبیّن آن است که عدم استفاده ی موفقیت آمیز از شیوه های رویارویی با استرس، منتهی به خستگی و فرسودگی عاطفی می گردد و یکی از مهم ترین پیامدهای آن افت تحصیلی خواهد بود(خیر و سیف،1383).
بیشتر مطالعات انجام شده (ارجن[3]،2003؛ بنسون[4]،1989 و همبری[5]،1988)، بیانگر این حقیقت است که همبستگی مثبت بین افزایش استرس و کاهش عملکرد تحصیلی وجود دارد. اشپیل برگرووگ(1995)، و زهار(1998)، در پژوهش های خود خاطرنشان کرده اند که دانشجویان با اضطراب امتحان بالا، در مقایسه با دانش آموزانی که اضطراب امتحان پایین تری دارند، معمولاً گرایش دارند که امتحانات را به صورت موقعیت خطرآمیز یا تهدیدآمیز ادراك کنند(ابوالقاسمی و سعیدی،1391).
باید گفت که پیشرفت تحصیلی یکی از مهم ترین معیارهایی است که در بررسی توانایی دانشجویان برای اتمام تحصیلات دانشگاهی و رسیدن به مرحله فارغ التحصیلی نقش قابل توجهی را ایفا می کند. این مفهوم یکی از مهم ترین پارامترهایی است که در پیش بینی وضعیت آتی فراگیران از لحاظ کسب صلاحیت و مهارت های علمی و عملی لازم مورد استفاده قرار می گیرد(سوآرس، گوساند، آلمدا و پارامو[6]،2009؛ داویس، وینسلرو میدلتون[7]،2006). معمولاً پیشرفت تحصیلی را با روش های مختلفی اندازه گیری می کنند که از جمله ی آن ها می توان به میزان پیشرفت در هر یک از دوره های آموزشی به طور مجزاء، پیشرفت حاصله در مجموعه دوره های آموزشی، معدل تحصیلی سالیانه، معدل تحصیلی یک برنامه آموزشی و آزمون های تخصصی برای کسب مجوزهای تثبیت شغلی یا احراز صلاحیت حرفه ای مانند آزمون RN(پرستار دیپلمه دارای پروانه رسمی) در پرستاری یا آزمون هایی مانند دستیاری پزشکی اشاره نمود(پیت، پوویس،لوت جانس و هیونتر[8]،2012). معدل تحصیلی یا GPA، یکی از شاخص های متداول ارزیابی عملکرد تحصیلی است. بسیاری از دانشکده ها میزان حداقلی را به عنوان معیار قبولی در امتحانات یا به عنوان حدنصاب مورد نیاز برای ادامه تحصیل دانشجویان در نظر می گیرند(بهامن،
آلاسیم، الذاکری، المنسیر و شریف[9]،2012). میزان این معیار در دانشگاه های ایران، این مقیاس از صفر تا 20 درجه بندی شده و معمولاً نمره بالاتر از 14 به عنوان نمره قبولی در نظر گرفته می شود. این درحالی است که به طور مثال در دانشگاه هوستون ایالات متحده، کسب نمره حدافل 2 از 4 به عنوان نمره قبولی منظور شده و نمره 3 و بالاتر، به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی مناسب قید شده است(سانسگیری، بوسل و سایل[10]،2006).
امروزه الگوهایی ارائه شده است مبنی بر این که از طریق آموزش و به کارگیری آن ها می توان باعث پرورش و تقویت رفتارهایی در دانشجویان شد که حاصل آن بهبود عملکرد تحصیلی و اجتماعی فرد و کاهش عوارض حاصل از مسأله استرس و اضطراب امتحان است. از طریق برخی از برنامه های آموزشی کوتاه مدت که ضمن کم هزینه بودن، تداخلی نیز با برنامه های درسی دانشجویان نداشته باشد، می توان برخی از این الگوها را آموزش داد و بدین وسیله کارایی مقابله ای دانشجویان را افز ایش و اسناددهی ها ی منفی آن ها را کاهش داد. پژوهشگران با بررسی راهبردهای مقابله ای افراد موفق و ناموفق، به نتایج بسیار اساسی دست یافته اند؛ و این مطالعات نشان می دهد کسانی که به طور موفقیت آمیزی با مشکلات مقابله می کنند، افرادی هستند که خود را به مجموعه مهارت های مقابله ای مجهز کرده اند(ابوالقاسمی و سعیدی،1391).
راهبردهای مقابله با استرس عبارت از تلاش های شناختی و رفتاری به منظور تسلط بر تعارض های فشارزا، کاهش یا تحمل آن هاست.به عبارت دیگر اثربخشی راهبردهای مقابله با استرس در درمان بسیاری از مشکلات روان شناختی، از جمله مشکلات مرتبط با استرس و اضطراب تأیید شده است. دیویس و لیساکر[11] اثربخشی تکنیک های شناختی رفتاری را در بهبود مهارت های فراشناختی افراد مبتلا به استرس، مؤثر نشان داده اند(ابوالقاسمی و سعیدی،1391).
1-2 بیان مسأله:
استرس را یکی از جنبه های طبیعی و اجتناب ناپذیر زندگی انسان معاصر خوانده اند که به اشکال مختلف تعریف شده است (هوخلی[12]، 1983). برخی آن را در یک کلمه به فشار روانی یا تنیدگی تعریف کرده و گروهی آن را پاسخ فیزیولوژیک انسان به محرک های محیطی تهدید کننده دانسته اند(لی داکس[13]، 1986).این موضوع که استرس ماهیتی جسمانی، شناختی یا عاطفی دارد، از دیرباز مورد بحث اندیشمندان بوده است. شناخت گرایان به عنوان رویکرد غالب در روانشناسی عصر حاضر، جسم، ذهن و احساس را اجزاء تفکیک ناپذیر وجود آدمی می داند که هر یک از آن ها متشکل از اجزایی متعدد و بهم تنیده هستند و در شبکه ای متعامل، رفتار را شکل می دهند(لازاروس[14]، 1999).
آموزش، انتقال اطلاعات، تواناكردن فرد به انجام كاری یا تغییر در عقاید و احساسات او بوده است. هدف از آموزش، تسهیل یادگیری و ایجاد تجربه های خوشایند برای فرد می باشد(اسدی نقبی، زندی و نظری، 2010). رسالت نظام های آموزشی، پروراندن انسان هایی پرتكاپوست كه می خواهند از قیدهای بی شمار و گوناگون وجودیشان رها گشته و راه تكامل خود را هموار سازند(صابریان و حاجی آقایی، 2006). در حرفه های علوم پزشکی که با جان انسان ها سرو کار دارند دانشجویان علوم پزشکی به ویژه دانشجویان دانشکده پرستاری ومامایی، به علت خواسته های روانی بالا و دامنه تصمیم گیری کم در حرفه خود و نیاز به فراگیری دانش و مهار ت های متعدد برای نقش های مختلف و گسترده خود، با عوامل استرس زای متعددی مواجه می شوند(رضایی و حسینی، 1385).
دانشجویان این رشته علاوه بر استر س های ناشی از محیط آموزشی، در معرض استرس های محیط بالینی نیز قرار می گیرند زیرا تقریباً 50% از زمان این دانشجویان به فعالیت های بالینی اختصاص دارد(اباذری، عرب، عباس زاده و رشیدی نژاد، 1381).
اگر دانشجویان استرس را به مثابه یک مبارزه احساس كنند، انگیزه آ ن ها جهت یادگیری افزایش مییابد اما اگر میزان آن زیاد و تهدیدكننده باشد می تواند باعث افت تحصیلی و مانع از ظهور استعدادها و توانایی های بالقوه و شكوفایی اندیشه های خلاقشان شده و نقص در عملكرد مفید آنان را به دنبال داشته باشد(بندورا[15]، 1986).
در نظریه ی اجتماعی- شناختی چنین بیان می گردد که توانایی انسان برای برقراری ارتباط با محیط و ایجاد تغییر در آن، کارکرد ارتباط تعاملی بین عاطفه، شناخت و رفتار است. بندورا اظهار می دارد که انسان از یک خود نظامی برخوردار است که او را قادر می سازدتا تفکرات، احساسات و رفتارهای خود را مورد سنجش و کنترل قرار دهد. این خود نظامی متشکل از ساختارهای شناختی و عاطفی است و توانایی چون الگوسازی و یادگیری از دیگران، طرح ریزی راهبردهای رودر رویی با موقعیت های مختلف، انعطاف پذیری و خودنظم دهی رفتار را دارد و علاوه بر این اجزای ساختاری، از مکانیسم هایی برخوردار است که کاکردهایی چون دریافت، ادراک، تنظیم و ارزشیابی رفتار و موقعیت را میسر می سازد(بندورا،1978). از دید بندورا ، خود نظامی، نقش میانجی را در بین اطلاعات حاصل از رویدادهای محیطی و کنش های فرد ایفا می کند و به همین دلیل، از یک سو متاثر از محیط و از سوی دیگر موثر بر آن است. بنابراین، درجات رویارویی با رویدادهای استرس زا به وسیله فرد تجربه می شود، تنها متکی بر ویژگی های عینی این رویدادها نیست، بلکه تفکر منبعث از خودنظامی، نقش موثرتری در این برانگیختگی بر عهده دارد(بندورا، 1989).
یکی از كاركردهای مهم این دوره از زندگی، دستیابی به استقلال و خودمختاری است كه به شكل توانایی تصمیم گیری مستقل و انجام تكالیف زندگی بدون اتكا به دیگران پدیدار می شود(نظری، بهشتی و ارزانی، 1385).
تغییر روابط با خانواده و دوستان، سازگاری با تكالیف و محتوای درسی جدید، مراقبت از بیماران بدحال و در حال مرگ، مشاهده درد و رنج مردم، ترس از اشتباه در بالین بیمار، برخورد با انواع بیمار ی های خطرناک و واگیر می تواند به شدت بر این دانشجویان تأثیر گذاشته و حتی منجر به اضطراب و افسردگی در آ ن ها گردد(حیاتی و محمدیان، 2008).
مقابله کردن عبارت است از تلاش هایی که برای کنترل و اداره کردن موقعیت هایی که به نظر خطرناک و تنش زا می رسند، به عمل می آید(آل کلینیک[16]، 2001). از دیدگاه لازاروس و فولکمن[17] (1984)، مقابله عبارت است از تلاش های فکری، هیجانی و رفتاری فرد که هنگام روبه رو شدن با فشارهای روانی به منظور غلبه کردن، تحمل کردن یا به حداقل رساندن عوارض استرس به کار گرفته می شود (دافعی، 1999). در واقع منابع مقابله شامل ویژگی های خود شخص می باشد که قبل از وقوع استرس وجود دارند؛ مانند برخورداری از عزت نفس، احساس تسلط بر موقعیت، سبک-های شناختی، منبع کنترل و خود اثر بخشی، و توانایی حل مسأله (وفایی پور، 2000).
طبق نظر لازاروس و فولكمن دوشیوه اصلی مقابله با استرس وجود دارد كه به عنوان رو ش های مقابله مسأله مدار و هیجان مدار شناخته می شوند. روش های مقابله مسأله مدار كه در آن هدف اصلی، تسلط یافتن بر موقعیت و ایجاد تغییر در منبع فشارزاست و رو ش های مقابله هیجا ن مدار كه در آن، هدف اصلی كاهش یا تبدیل سریع آشفتگی هیجانی است(براهانی، 2005).
برخی از نویسندگان، رویارویی استرس را فرایندی مستمر و پویا خوانده اند که مستلزم برنامه ریزی، تلاش و ارزیابی مستمر است، اما همیشه به پیامدهای مثبت و موفقیت آمیز منتهی نمی شود. به بیان دیگر تلاش های انسان برای حل تعارض بین مقتضیات یک موقعیت تنش زا و ظرفیت های فردی، ممکن است با شکست روبه رو گردد و تجارب مکرر شکست، شخص را به سوی کوشش هایی می کشاند که موجب تخریب خود اوست(کریزی[18]، 1999)در این نوع واکنش ها، که اجتناب از رویارویی خوانده شده است، شخص نگرش بدبینانه و مایوس کننده ای به موقعیت دارد و از تلاش شناختی و رفتاری در جهت حل مسأله یا سازگاری عاطفی با آن، کناره می جوید(حمایده[19]،2011).
طی دهه های اخیر شیوه های انطباق با استرس و آثار آن بر کارکردهای مختلف اجتماعی افراد، مانند فعالیت های تحصیلی و شغلی مورد توجه محققان قرار گرفته است. یافته های برخی تحقیق ها نشان داده اند که دانش آموزان برای مقابله با استرس از شیوه های مختلفی استفاده می کنند و یکی از عوامل موثر بر پیشرفت تحصیلی در دوره ی دبیرستان، تدبیری است که فرد برای رویارویی با استرس اتخاذ می کند(مدی[20]، 1984).
با توجه به مطالب ذکر شده هدف اصلی این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مهارت های مدیریت و مقابله با استرس بر عملکرد تحصیلی دانشجویان رشته پرستاری دانشگاه آزاد بندرعباس می باشد؛ لذا سؤال اصلی این پژوهش این است که آیا آموزش مهارت های مقابله و مدیریت استرس برعملکرد تحصیلی دانشجویان موثر است؟
[1] – PeraltaRamirez, Robles, Navarrete
[2] – Rocha-Sing, I.A
[3] – T. Ergene
[4] – J. Benson,
[5] – R. Hembree,
[6] -Soares AP, Guisande AM, Almeida LS, Paramo FM.
[7] -Davis KD, Winsler A, Middleton M.
[8] -Pitt V, Powis D, Levett-Jones T, Hunter S.
[9] -Bahammam AS, Alaseem AM, Alzakri AA, Almeneessier AS, Sharif MM.
[10] -Sansgiry SS, Bhosle M, Sail K.
[11] – W. Davis, L. lysaker.
[12] -Hockley, R
[13] -Le Doux, J
[14] -Lazarus, R
[15] -Bendura
[16]- Al klineke C.
[17] -Fullkman
[18] – creazy
[19] – Hamaide, sh
[20] -Maddi
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط نجفی زهرا در 1399/10/26 ساعت 05:49:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |