پایان نامه -تحقیق-مقاله – تقسیمبندی حافظه بر اساس نوع اطلاعاتی که به خاطر سپرده میشود – 3
تقسیمبندی حافظه بر اساس نوع اطلاعاتی که به خاطر سپرده میشود
حافظه دانش کلی، تجربه های شخصی و مهارتها یا عادتها به نظامهای مختلفی بستگی دارد که هر یک از آن ها میتوانند به طور مستقل تحت تأثیر واقع شوند. به پیروی از تالوینگ[۷۸] (۱۹۷۲) حافظه دانش کلی مانند حقایق، معانی کلمهها، ظاهر تصویری اشیا و رنگ چیزها، به عنوان حافظه معنایی شناخته میشود. ما زمانی که پاسخ سؤالاتی مانند رنگ موز، پایتخت کشور مصر یا پاسخ کرگدن بزرگتر یا کوچکتر از سگ است و معنی کلمه عدالت را میدهیم، از حافظه معنایی استفاده میکنیم. ما یک ذخیره بزرگ از اطلاعات داریم؛ مانند اینکه چه چیزهایی معنی ظاهر مشابه، صدای مشابه، بوی مشابه و احساس مشابه میدهند. به یاد آوردن زمان اطلاعات به دست آورده شده یا کسی که در آن زمان حاضر بوده ضروری نیست. معمولاً یادگیری در موقعیتها بیشمار و در شرایط مختلف صورت میگیرد. بیشتر افراد با حافظه مختل، یک حافظه معنایی طبیعی حداقل برای اطلاعات به دست آمده قبل از شروع تخریب حافظه دارند. به طور مثال شخصی با نشانگان یادزدودگی کلاسیک[۷۹] برای معنی کردن کلمهها یا به یاد آوردن حقایق از طریق دانش عمومیاش مشکلی نخواهد داشت. هرچند ممکن است اندوزش حقایق جدید مشکل باشد؛ شاید به این علت که اساساً برای ورود اطلاعات به حافظه معنایی، فرد به حافظه رویدادی وابسته است (سرماک و اوکانر[۸۰]، ۱۹۸۳). یک بیمار مبتلا به یادزدودگی گسترده، تقریباً هیچ واقعیت جدیدی را از زمان شروع بیماری آنسفالیت ناشی از ویروس هرپس سیمپلکس[۸۱] در سال ۱۹۸۵ ذخیره نکرده بود. او از زمانی که بیمار شد هیچ دانشی در مورد کلمهها جدیدی که وارد زبان شده بود، نداشت. او نمیدانست که پست الکترونیکی چیست، او واژه های بیماری جنون گاوی، شبکه جهانی وب یا ویاگرا را نمیفهمید (ویلسون، کوپلمن و کاپور[۸۲]، ۲۰۰۸). بر خلاف این مورد، بیمار دیگری باوجود یک یادزدودگی شدید، اگرچه یادگیری او کم و دور از معمول بوده، بسیاری از این کلمهها را آموخته است (ویلسون، ۱۹۹۹).
برخی از بازماندههای آسیب مغزی، کمبود حافظه معنایی را به طور خاصی بعد از آنسفالیت یا آنوکسی[۸۳] نشان میدهند؛ با اینکه افراد با آسیب مغزی تروماتیک نیز ممکن است این مشکلات را نشان دهند علت آن آسیب به اندوزش معنایی یا دسترسی به آن انباره است (ویلسون، ۱۹۹۷).
وارینگتون[۸۴] (۱۹۷۵) بیان میکند که آگنوزی[۸۵] اشیای دیداری یک نقص حافظه معنایی دیداری است. برخی از بیماران توانایی بازشناسی موضوعات زنده را از دست میدهند اما هنوز هم اشیاء ساخته شده را تشخیص میدهند و گفته میشود که اختلال طبقه بندی-خاص[۸۶] دارند. (وارینگتون و شالیس[۸۷]، ۱۹۸۴). هیلیس و کارامازا[۸۸] (۱۹۹۱) و ساکت و هیومفریس[۸۹] (۱۹۹۲) برعکس نظر محققان قبلی بیان کردند که انسانها میتوانند اشیای بیجان را بهتر از موضوعات زنده بازشناسی کنند.
حافظه معنایی معیوب نیز در افرادی که از بیماری آلزایمر[۹۰] رنج میبرند در کنار کمبود در حافظه رویدادی دیده میشود (بکر و اورمن[۹۱]، ۲۰۰۴).
به هر حال گروهی از بیماران وجود دارند که مشکلات خاصی با کمبود حافظه معنایی دارند. آن ها با دمانس معنایی پیشرونده[۹۲] روبرو هستند. (وارینگتون، ۱۹۷۵، اسنودن[۹۳] و همکاران، ۱۹۹۲ و اسنودن،۲۰۰۲) مشخصه های این بیماری عبارتاند از کاهش تدریجی دانش معنایی، تأثیر گذاری بر انواع مفاهیم، عدم استفاده از وجه حسی (لامبون رالف و پترسون[۹۴]، ۲۰۰۸، ص ۶۱). حافظهای رویدادی ممکن است کمتر تحت تأثیر قرار گیرد. اسنودن، گریفیث و نیری[۹۵] (۱۹۹۶) و گراهام و هودجز[۹۶] (۱۹۹۷) دریافتند که افراد مبتلا به دمانس معنایی، نگهداری خاطرات اخیر و اختلال در خاطرات دور نشان میدهند؛ که بر خلاف آن چیزی است که در بیماران آلزایمری دیده شده است.
حافظه تجربیات شخصی (مثلاً جایی که شما تعطیلات نوروز را میگذرانید، یا زمانی که پولهای کارت اعتباری خود را خرج میکنید یا چیزی که دوستانتان را از شما میخواهند امروز عصر انجام دهید) حافظه شرح حالی[۹۷] است و به عنوان حافظه رویدادی شناخته شده است (به پیروی از تالوینگ، ۱۹۷۲). این حافظه برای یادآوری رویدادی خاصی که در زمان حادثه اتفاق افتاده، بسیار مهم است. به گفته بدلی (۲۰۰۲) به نقل از تالوینگ، این حافظه، به انسان توانایی سفر به زمانهای گذشته را میدهد (ص ۵) مشکلات حافظهای رویدادی مثل مشکلات حافظه معنایی از اختلال در حافظه بلندمدت ناشی میشود. هرچند تالوینگ اعتقاد داشت که حافظه معنایی و رویدادی دو نظام مستقل هستند. بدلی (۱۹۹۷، ۲۰۰۴) با این دیدگاه موافق نبود. او نشان داد که در اکثر شرایط، ترکیبی از هر دو نوع وجود دارد: اگر کسی به یاد آورد که صبحانه چه چیزی خورده است (یک تکلیف رویدادی)، این یادآوری تحت تأثیر دانش معنایی او در مورد اینکه معمولاً صبحانه چه چیزی میخورد، قرار میگیرد. اکثر افراد مبتلا به اختلالات حافظه، نقص حافظه رویدادی نیز دارند؛ که مشکل اساسی در زندگی روزمره آن ها بهحساب میآید. به دلیل اهمیت این حافظه، هم ازنظر فراوانی و هم ازنظر شدت مشکلاتی که این افراد با آن روبرو هستند.
“
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط نجفی زهرا در 1401/09/20 ساعت 07:06:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |