موضوع: "بدون موضوع"

دانلود پایان نامه اردش: ارتباط بین سبکهای هویت وسلامت اجتماعی: با نقش واسطهای گرایش به تفکر انتقادی در دانشجویان
جمعه 99/10/26
از مباحث مهم در دورهی نوجوانی شکلگیری هویت است. رسیدن به یک هویت منسجم پیش نیاز رشد بهینهی فرد در تمام دوران زندگی است و نرسیدن به چنین هویتی میتواند زمینه ساز آسیبهای روانی – اجتماعی بسیار باشد. هویت زمینه سازِ اساس شخصیت در بزرگسالی را نشان میدهد. در صورتی که پایهی آن قوی باشد یک هویت فردی محکم حاصل میشود در غیر این صورت نتیجه آن چیزی است که اریکسون آن را هویت گم گشته مینامد وی شکلگیری هویت را برای آماده کردن نوجوان به عنوان فردی آماده انجام تکلیف در بزرگسالی، لازم میداند (برک، ترجمهی سید محمدی، 1382). ناکامی در دستیابی به هویت، به عدم صمیمیت یا فاصلهگذاری منجر میشود. فاصله گذاری، به آمادگی برای فاصله گرفتن از مردم و موقعیتهایی که ممکن است هویت فرد را نقض کند، اطلاق میشود. بنابراین حل موفقیتآمیز مباحث هویت نه تنها برای سلامت فرد مهم است بلکه برای روابط نیز دارای اهمیت است (شوارتز، 2001).
محققان بسیاری سعی بر آن داشتهاند تا به بررسی دقیق سازه هویت و پیامد آن بر زندگی فرد بپردازند. از جملهی این محققان اریکسون است. مفهوم هویت برای اولین بار از مکتب روانکاوی و از سوی اریکسون (1965) مطرح شد وی شکلگیری هویت را تکلیف اساسی دوری نوجوانی میداند. اریکسون اولین فردی بود که چارچوبی برای فهم فرایند شکلگیری هویت ارائه داد. اریکسون شکلگیری هویت فردی را نشانهای از سازگاری و تعادل در این دوره یاد میکند. چنان چه هویت نوجوان در طی زمان و تجربیات حاصل از برخورد اجتماعی درست شکل گیرد سلامت روانی نوجوان تضمین میشود (اریکسون، 1968).
مارسیا(1966) نیز بر اساس نظریهی اریکسون در این رابطه به ارائه پایگاههای هویت با توجه به دو بعد کاوشگری و تعهد در نوجوانان پرداخته است. وی بر اساس نظریهی اریکسون، 2 مفهوم اساسی” اکتساب و تعهد ” را برای رشد هویت مطرح میکند و چهار وضعیت هویت را مطرح میکند که عبارتند از:
1- هویت موفق 2- هویت سردرگم 3- هویت دیررس 4- هویت زودرس.
مارسیا اگرچه مفهوم هویت را وسیع کرد اما محدود و ایستا بودن، انتقادی بود که به وضعیت پایگاههای هویت مطرح شد زیرا زیربنای رشد یا تحول هویت را که که درک و فهم فرایندهای پویای روانی – اجتماعی است محدود میکند. از این رو نظریهپردازان جدید به جای بررسی پیامدهای شکلگیری هویت و پایگاههای هویتی به بررسی فرایندهای زیربنایی شکلگیری هویت پرداختهاند از جمله برزونسکی را میتوان نام برد. برزونسکی (1990) بر اساس فرایندهای شناختی – اجتماعی وضعیتهای هویت مارسیا را در چگونگی شکلگیری، حفظ و تطابق هویت در نوجوانان پرداخت و برای اولین بار از سبک هویت نام برد و سه سبک، 1- سبک اطلاعاتی 2- سبک هنجاری 3- سبک سردرگم/ اجتنابی را معرفی میکند (برزنسکی و فراری، 1996).
نتایج کارکرد این محققان و دیگر پژوهشگران در این زمینه نشان داده است که اگر فرد بر مبنای درستی به هویت برسد هم در زمینههای مختلف فردی چون تحصیل، کار، ازدواج،انتخاب دوست، و… هم در زمینههای اجتماعی از جمله روابط اجتماعی، مواجه با ارزشها وعقاید مختلف، سلامت اجتماعی، و…..تاثیر آن انکارناپذیر است زیرا بر اساس هویت است که فرد میداند در هر موقعیتی، چه موضعای بگیرد و چه تصمیمی اتخاذ کند. از طرفی برای رسیدن به یک هویت یافتگی موفق راههای بسیاری ارائه شده است که یکی از موثرترین این راهها برا دستیابی به هویت موفق و تثبیت شده، بهرهگیری از تفکر بویژه گرایش به تفکر انتقادی است.
به طور خلاصه، همان گونه که اشاره شد از جمله عواملی که از شکلگیری هویت تاثیر میپذیرد و در برون دادهای رفتاری فرد، در ارتباط با دیگران مطرح میشود متغیر سلامت اجتماعی است. ازطرفی از عواملی که میتواند شدت این رابطه را تحت تاثیر قرار دهد متغیر گرایش به تفکر انتقادی است. البته میزان این شدت رابطه به نقش این متغیر به عنوان نقش واسطهای یا تعدیلگر متفاوت خواهد بود. به طور کلی هدف اصلی این پژوهش نیز بررسی نقش گرایش به به تفکر انتقادی در ارتباط با سبکهای هویت و سلامت اجتماعی است
1-2. بیان مسئله
برخی از روانشناسان معتقدند انسان در دورهی نوجوانی از نظر روانی تولدی دوباره مییابد و در عین حال بحرانیترین زمان برای سازگاری و شکلگیری شخصیت است. زیرا فرد با یک سری از تغییرات ناگهانی مواجه میشود باورها و انتظارات وی تغییر یافته، دنیای آشنای کودکی را پشت سر گذاشته و خود را با دنیای جدید و پیچیده رو به رو میبیند. کسب هویت، پاسخ نوجوان برای درک خود است که در حین داشتن چیزهای مشترک با دیگران، از آنها متمایز و جدا میشود. با تشکیل هویت، زندگی فرد هدفی معنادار پیدا میکند ( برزونسكی ،1992؛ به نقل فارسی نژاد و همکاران ، 1386 ).
با اینکه اوج هویتیابی مختص دورهی نوجوانی است اما با استناد به نظریات جدید در این راستا، دستیابی به هویت معمولا در دههی سوم زندگی فرد رخ میدهد. لطفآبادی (1384) علت طولانی شدن دوران نوجوانی را، پیچیدگیهای زندگی در جوامع امروزی، طولانی شدن تحصیلات، و مشکلات استقلال اقتصادی و به دنبال آن دیرتر جدا شدن از والدین و تشکیل زندگی مستقل، بیان میکند. رسیدن به این استقلال در بسیار از موارد در سن 20 -25 سالگی میرسد.
در این دوره جوانان تلاش میکنند تا به خودمختاری و استقلال بیشتری دست یابند تا بتوانند نقشهای بزرگسالی را بپذیرند، روابط دوستانه و صمیمانه جدیدی تشکیل دهد و حس هویت خود را تحکیم یا بازسازماندهی کند (بروکس و دوبویس، 1995).
از عواملی که از شکلگیری هویت تاثیر میپذیرد و در برون دادهای رفتاری فرد ، در ارتباط با دیگران مطرح میشود متغیر سلامت اجتماعی است. به طوری که انتظار میرود افرادی که در دستیابی به هویت موفق بودهاند ارزیابیهایی مثبت در رفتارها و بازخوردهای خود دارا هستند و به طور کلی از سلامت اجتماعی بالاتری بهرهمند هستند.
گنجی (1385)، شکلگیری و رشد هویت را از طریق روابط و معاشرت با دیگران و در بطن اجتماع میداند در این بین آنچه بیشترین اهمیت را دارد سلامت روانی، ذهنی و اجتماعی است. بنابراین در کسب هویت هم خود فرد، هم عوامل دیگری از جمله محیط و اجتماع، اعضای خانواده، همکاران، همسایگان و به طور کلی اجتماع نیز تاثیر خواهد گذاشت و فرد در صورتی از سلامت اجتماعی بهنجار برخوردار خواهد بود که بتواند با محیط خود سازگار شود چنین فردی میتواند تغیرات فردی و اجتماعی را یکپارچه کند و به خویشتن پنداری مثبتی دست یابد و هویت خود را شکل دهد، اگر نتواند به چنین هویتی دست یابد با هویتی سردرگم و به عبارتی با بیهویتی مواجه خواهد شد که
پیامد چنین هویتی تزلزل در اعمال و رفتار، و به خطر افتادن سلامت اجتماعی فرد است
سازمان بهداشت جهانی(who ) سلامت اجتماعی را به عنوان یکی از عوامل بهداشت روان برمیشمرد. در تعریف سلامت اجتماعی، تاکید به ارزیابی شخصی فرد از نحوهی عملکردش در اجتماع و نگرش وی نسبت به افراد و گروهای اجتماعی است (کیس ،2002).
« سلامت اجتماعی ظرفیت کامل زندگی کردن به شیوهای است که مارا قادر به درک ظرفیتهای طبیعی خود میکند و به جای جدا کردن ما از سایر انسانهایی که دنیای ما را میسازند، نوعی وحدت بین ما ودیگران به وجود میآورند. سلامت اجتماعی نقش محافظت کنندهای در مقابل با فشارهای روانی دارد که از فرد در مقابل وقایع فشارآور زندگی اجتماعی حمایت میکند» ( صبوری، 1390، 19و20).
تحقیقات زیادی نشان دادند آنچه در تقویت عملکرد و سلامت روانی – اجتماعی فرد نقش مهمی ایفا میکند تعهدات ثابت شخص است به طوری که افرادی که تعهد کمتری دارند یعنی یک دیدگاه ثابت و روشن در مورد خود و دنیایی که در آن زندگی میکنند ندارند، امکان دارد اجتماع را به صورت یک مجموعه پر از هرج و مرج، تصادفی و بدون هیچ قابلیت پیشبینی که نمیتوان مدیریت کرد بپندارند یعنی از سلامت اجتماعی پایینی برخوردار هستند (برزونسکی، 2003).
از طرفی تشکیل هویت در دوران نوجوانی دارای دو وجه متضاد است یکی انطباق با خود یا “خود اثبات گرا” و دیگری انطباق با محیط ویا “خود فزاینده” است زمانی که بین این دو جنبه متفاوت از خود، عدم تعادل رخ دهد تعادل روانی و سلامت فرد را به خطر میکشاند. تغییر در عملکرد شخصی و اجتماعی به عنوان منبع پردازش از اطلاعات باعث ایجاد این عدم تعادل میشود. انطباق موثر با محیط به معنی سازگاری با مجموعهای از نظامهای بیرونی مثل دوستان، همسالان، نقشهای تجویز شده از سوی گروههای اجتماعی و نظامهای آموزشی است. که پیش نیاز سلامت اجتماعی فرد را تأمین میکند(کیس ،1998 ؛ به نقل فارسی نژاد و همکاران ، 1386).
بنابراین تا این جا این مطلب قابل برداشت است که، طی شدن فرآیند هویتیابی موفق، به فرد در زمینههای تصمیمگیری و موضعگیری کمک میکند و وی را از تشویش، اضطراب و بحران روانی رها میسازد و به تبع آن سلامت اجتماعی فرد را قابل پیش بینی میکند. در این راستا نیز پژوهشهایی انجام گرفته و راهکارهایی در جهت کمک به طی شدن موفق مسیر هویت و از آن سو عواملی که از آن تاثیر میپذیرد پیشنهاد داده شده است. یکی از این راهها که مورد بررسی تحقیق حاضر نیز هست توجه به رشد شناختی و چند بعدی بودن مقولهی تفکر و به ویژه عنایت به گرایش به تفکر انتقادی است.از جمله افرادی که در این زمینه پژوهشهایی انجام داده است فردی به نام کرتینر بود.
کرتینر، توجه فلسفی به انسان را در مطالعات روانشناسی وارد کرد و هویت را از دیدگاه رشدی – اخلاقی و وجودگرا، مفهومسازی نمود. او بر انتخاب، کنترل خود، مسئولیت پذیری و یگانگی ویژگی تاکید داشت. وی مانند اریکسون هویت را ناشی از از هر دو عامل خود و جامعه میداند؛ هم چنین بین ساختار شخصیت فرد و سازمانهای اجتماعی، ارتباط متقابل قائل است، به طوری که هر کدام میتواند موجب رشد دیگری شود. بیشترین سهم کرتینر در ادبیات هویت، معرفی مجموعهای از قابلیتهایی است که میتواند کیفیت رشد هویت را بهتر کند. کرتینر با تکیه بر مسئولیتپذیری اجتماعی و این که فرد مسئول انتخابهای خود است هویت اجتماعی را همتراز هویت فردی میداند و به تئوریهای نئواریکسونی کمک میکند تا بتواند نسبت به تئوری وضعیت هویت مارسیا، از ابعاد بیشتری به این قضیه بپردازند. کرتینر پیمودن مسیر اکتشاف در فرآیند هویت یابی را نیازمند داشتن مهارت های حل مسئله میداند که این مهارتها از تفکر انتقادی سرچشمه میگیرند (شوارتز ،2000؛ به نقل ازجوادزاده شهشهانی، 1383 ) .
لیپمن (2003) تفکر انتقادی را به عنوان تفکری کاربردی معرفی میکند که استفاده از آن تغیراتی عقلانی حاصل میآورد. دو سویه است که در پایینترین حد اتکای آن، قضاوت است و در بیشترین حد آن عمل کردن به قضاوتهاست میتوان سه خصصیه را برای آن برشمرد: 1- تکیه بر ملاکها 2- خود تصحیحگر است 3- حساس به زمینههای وقوع است ( به نقل از عباسی، 1380). از آن جا که تفکر انتقادی تفکر دربارهی تفکر است میتواند ضعف و کمبودهای خود را پیدا کند. «تفکر انتقادی مستلزم فرایندهای عالی ذهن و داوری بر اساس شواهد و مدارک است. تفکر انتقادی نوعی حل مسئله است. اما علاوه بر حل مسئله دارای عناصری از تواناییهای تحلیل و ارزشیابی امور است » (سیف، 1389). مایرز (1960)، نیز اینگونه تفکر انتقادی را تعریف میکند: شناسایی استدلالهای غلط، عدم هیجان عاطفی در مواجه با مسئله است. عامل کلیدی در تفکر انتقادی طرح سئوالات مساله، نقد و بررسی راهحلها و یافتن جایگزینهاست (ترجمهی ابیلی، 1384).
کوتاه سخن این که، چنین به نظر میرسد بین متغیرهای اجتماعی از جمله سلامت اجتماعی با سبکهای هویت، یک ارتباط ضمنی وجود دارد. در تحقیق حاضر سه مدل متفاوت آزمایشی جهت بررسی نقش گرایش به تفکر انتقادی در ارتباط بین سبکها هویت و سلامت اجتماعی پیشنهاد شده است.
1-مدل اثر مستقیم: در این مدل فرض میشود که سبکهای پردازش هویت و تفکر انتقادی به طور مستقیم و مستقل با متغیر سلامت اجتماعی ارتباط دارند.
2- مدل اثر تعدیلکننده: در این مدل فرض میشود قدرت و جهت ارتباط سبکهای هویت و سلامت اجتماعی با سطوح مختلفی از تفکر انتقادی تغیر میکند.
3- مدل اثر واسطهای: فرض این مدل آن است که رابطهی بین سبکهای پردازش هویت و سلامت اجتماعی وقتی که اثر متغیر تفکر انتقادی کنترل شود به طور معنیداری تقلیل پیدا می کند(برزونسکی، 2004).
مروری در متونهای پژوهشی حاکی از آن است مطالعاتی که به بررسی و مطالعهی سه متغیر مطرح در پژوهش پرداخته باشد محدود است بنابراین ارائهی نتایج تحقیقاتی که در پی میآید ممکن است به طور مسقیم با موضوع تحقیق حاضر ارتباط نداشته باشد ولی در راستای سوابق محسوب می شود با توجه به ادبیات مورد بررسی در مورد متغیرهای سبکهای هویت، اثرآن برسلامت اجتماعی وابهام در نقش گرایش به تفکر انتقادی به عنوان زیر مجموعهای از حل مسئله، سوال این پژوهش آن است که، در ارتباط بین سبک های هویت و سلامت اجتماعی آیا تفکر انتقادی نقش دارد؟ در صورت وجود نقش برای تفکر انتقادی، آیا تفکر انتقادی در ارتباط بین سبکهای هویت و سلامت اجتماعی دارای نقش واسطهای یا تعدیلگر؟
[1] . Identity
[2]. Berk
[3] .Schwartz
[4] . Erikson
[5]. Marasi
[6]. Identity achievement
[7] .Identity diffusion
[8] . Identity moratorium
[9] .Identity foreclosure
[10]. Berzonsky
.Informational style
.Normative style
.Diffuse- avoidance style
[14] . Ferreri،R
[15] . Social well-being
[16] .Critical thinking
[17] . Brooks & DuBois
[18]. Social well-being
[19] . Krtynr
[20] .Moral – developmental
[21] .Existentialist
[22].choice
[23] .Self – control
[24] .Responsibiligy
[25] .Integrity of character
[26]. Suspension of judgement
[27].Moderater
[28] . Mediator
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است

دانلود پایان نامه ارشد: بررسی اثربخشی آموزش تاب آوری بر کیفیت زندگی و کاهش رفتارهای پرخطر دانش آموزان
جمعه 99/10/26
زندگی موهبتی الهی است كه انسانها در سفری كوتاه در طول عمر خویش از آن بهره مند میگردند. داشتن زندگی با كیفیت مطلوب آرزوی بشر بوده و هست. در طول سالیان متمادی یافتن مفهوم حقیقی زندگی خوب و چگونگی دست یابی به آن، افكار و مطالعات فلاسفه را به خود معطوف داشته است. بر همین اساس از آغاز تاكنون تعاریف گوناگونی از زندگی خوب و كیفیت زندگی از سوی اندیشمندان و محققین ارائه شده است (هانستد[1]،1999). کیفیت زندگی عبارت است از برداشت افراد از موقعیت شان در زندگی که با توجه به زمینۀ فرهنگ و سیستم ارزشی که در آن زندگی میکنند و در ارتباط با اهداف و انتظارها و استانداردهای فرد میباشد (گویات، فنی و پاتریک[2]،1993) تعریف سازمان بهداشت جهانی از سلامت به صورت رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی، نه فقط فقدان بیماری و معلولیت باعث گسترش توجه از بیماری به عملکرد و سایر جنبههای مثبت سلامتی شده است ( کاپلان، سادوک[3] ، 2009) کیفیت زندگی را میتوان به عنوان یک ابزار عملیاتی برای سنجش سلامتی و رفاه کلی در نظر گرفت و در حال حاضر از آن به عنوان یک شاخص کلیدی که باید به صورت معمول در پژوهشهای بهداشتی در نظر گرفته شود، یاد میکنند. همچنین در حال حاضر بحث کیفیت زندگی یکی از نگرانیهای عمده سیاست مداران و متخصصان بهداشت عمومی بوده و به عنوان شاخصی برای اندازه گیری وضعیت سلامت در تحقیقهای بهداشت عمومی و پزشکی شناخته شده و به کار میرود (گیل، فینستین[4]،2003). فریش معتقد است که مطالعه بهزیستی افراد و جوامع و ارتقاء آن بزرگترین چالش علمی بشر بعد از افزایش و پیشرفت در زمینه تکنولوژی، پزشکی و ثروت است (فریش 2006، به نقل از قاسمی، کج باف و ربیعی،1390). به همین دلیل درمان های امروزی باید متمرکز بر اصلاح و تغییر کیفیت زندگی و گسترش توانمندی ها و ایجاد رضایت از زندگی در افراد بخصوص نوجوانان باشد. علاوه بر کیفیت زندگی توجه به رفتارهای پرخطر در نوجوانان ضروری و لازم است.
تجربه های شخصی، زیستی و روانشناختی تغییرات گسترده ای را در دوره نوجوانی به وجود میآورند و طی این تغییرات افراد محرك های رفتاری و هیجانی جدید و متفاوتی را برای زندگی بزرگسالی خود كشف میكنند، تغییرات زیستی، روانشناختی و محیطی- اجتماعی كه در دوره نوجوانی رخ میدهند، ممكن است باعث درگیر شدن در رفتارهای خودتخریب ساز یا مضر برای سلامتی شوند، همین رفتارها تأثیر درازمدتی در سلامتی دارند باعث افزایش خطر مرگ و میر زودهنگام می شوند و دارای عواقب روانشناختی و اجتماعی هستند (گونزالس و فیلد[5]، 1994). الگوهای رفتاری مهم كه میتوانند بر سراسر زندگی فرد تأثیر بگذارند، مانند مصرف مواد و الگوهای رفتار نادرست جنسی از این دوره آغاز میشوند (جانپابلو و استفان[6]،2004). در نوجوانی فرد جایگاه خویش را در خانواده، دوستان و جامعه تعیین میكند. عوامل اجتماعی، خانوادگی و اقتصادی نقش مهمی در سوگیری رفتاری افراد به عهده دارند. اغلب نوجوانان با خانواده، جامعه و بستگان دچار چالش هستند و ممكن است فشار این مشكلات نوجوان را در مرحله تصمیم گیری به سمت رفتارهای پرخطر بكشاند. جامعه امروز، نوجوانان و خانواده را با نیازهای فراوانی رو به رو میكند. در دوره نوجوانی افراد تجربه آموزی نموده و از این رو با خطرهای گوناگونی رو به رو میشوند. در این مرحله نوجوان از خانواده به سوی جامعه كشیده میشود. و در راستای به دست آوردن جایگاه اجتماعی میكوشد. (باریکانی،1387) تغییرات ناگهانی و گسترده ای كه در تمامی جنبه های زندگی نوجوان ایجاد میشود، مرحله ای بحرانی را ایجاد
میكند، كه طبعاً مشكلات و ناسازگاری هایی را به همراه خواهد داشت، بنابراین با توجه به اهمیت این دوران، شناخت اصولی و علمی این مرحله، برای پیشگیری از نابهنجاریها و مشكلات ناشی از آن از طریق ارائه اطلاعات و آگاهیهای لازم به نوجوانان و كسب مهارت های لازم برای مقابله با مشكلات ناشی از این تغییرات، امری بسیار مهم و حساس تلقی میشود (نوری قاسم آبادی و محمدخانی،1377).
2-1 بیان مسأله
امروزه دانشآموزان به دلیل نقش مهمی كه درآینده ادارهیكشور به عهده خواهند داشت، یكی از قشرهای مهم جامعه به حساب میآیند و اهمیت این نقش در این است كه دانشآموزان مدیران اصلی در ادارهی آینده كشور و پیشگامان سایر اقشار جامعه در سیر به سمت كمال و اهداف كشور میباشند. از سوی دیگر بخشی از دانش آموزان در آینده عهده دار آموزش و پرورش نسل های بعد از خود خواهند بود و از این طریق به طور غیر مستقیم در كمال نسل های بعدی جامعه نیز دخالت دارند (آزاد[7]، 2003). با توجه به این كه دانش آموزان از اقشار برگزیده و آینده ساز كشور هستند كه مسلماً كیفیت زندگی آنها در یادگیری و موفقیت تحصیلی آنان تأثیرگذار خواهد بود ( اسفندیاری،1999)، بنابراین شناخت عواملی كه بتواند كیفیت زندگی این قشر را افزایش دهد مهم تلقی شده و باید مورد رسیدگی قرار بگیرد.
یكی از سازههای مهم در حوزه روانشناسی سلامت، تاب آوری است كه جایگاه ویژه ای در حوزه های روانشناسی مثبت نگر، روانشناسی خانواده و بهداشت روانی دارد. كانر و دیویدسون[8] (2003) تاب آوری را توانمندی فرد در برقراری تعادل زیستی- روانی در شرایط خطرناك بیان میكنند. آنها تابآوری را تنها پایداری در برابر شرایط تهدیدكننده قلمداد نمیكنند، بلكه شركت فعال فرد در محیط را مهم میدانند. امروزه تاب آوری در حوزههای بهداشت روانی و روانشناسی تحول، جایگاه ویژه ای برای خود كسب كرده است و بیشتر از دو دهه استكه به عنوان یك سازه مهم در تئوریها و پژوهشهای بهزیستی مطرح است ( آبراهام وگریف كارلا[9]،2008). كامپفر[10] (1996) معتقد است كه تاب آوری نقش مهمی در بازگشت به تعادل اولیه یا رسیدن به تعادل سطح بالاتر دارد و از این رو، سازگاری مثبت و موفق را در زندگی فراهم میكند، در عین حال كامپفر به این نكته اشاره مینماید كه سازگاری مثبت با زندگی، هم میتواند پیامد تاب آوری به شمار رود و هم به عنوان پیشایند، سطح بالاتری از تاب آوری را سبب شود. وی این مسأله را ناشی از پیچیدگی تعریف و نگاه فرایندی به تاب آوری میداند. تاب آوری اشاره بر فرایندی پویا دارد كه انسانها در زمان مواجهه با شرایط ناگوار یا ضربه های روحی به صورت رفتار انطباقی مثبت از خود نشان میدهند ( لوتار، چیچتی و بیكر[11]، 2000). برخی ویژگیها به صورت بالقوه در افراد به ودیعه گذاشته شده است. اما ظهور و اعتلای آنها مستلزم شناخت دقیقتر، پرورش و بكارگیری است. تاب آوری به قابلیت تطابق انسان در مواجهه با بلایا یا فشارهای جانكاه، غلبه یافتن و حتی تقویت شدن بوسیله آن تجارب اطلاق میشود. این خصیصه با توانایی درونی شخص و مهارت های اجتماعی و تعامل با محیط حمایت میشود، توسعه مییابد و به عنوان یك ویژگی مثبت متبلور میشود ( دینر، لوكاس، شیمك و هلیول[12]،2009). از نظر ماسن و كوهورنن[13] (2001) افراد میتوانند تحت آموزش قرار بگیرند تا ظرفیت تاب آوری خود را به وسیله آموختن برخی مهارتها افزایش دهند و میتوان عكس العمل افراد در مقابل استرس، رویدادهای ناخوشایند و دشواریها را تغییر داد، به طوری كه بتوانند بر مشكلات منفی محیطی غلبه كنند. با توجه به این كه تاب آوری به عنوان یك مفهوم دوبعدی یعنی اهمیت ناگواری و سازگاری مثبت در نظر گرفته میشود، تاب آوری میتواند بر روی كیفیت زندگی و ابعاد آن تأثیرگذار باشد (لوتار[14]،2006، به نقل از میکاییلی، مختارپورحبشی، میسمی، 1391 ). در دنیای امروز ارتقای كیفیت زندگی از اهمیت زندگی ویژه ای برخوردار است كه در واقع منظور از كیفیت زندگی فاصله بین انتظارات و تجربیات افراد از آن میباشد (نصیری، مختاری، مشاف،2003). كیفیت زندگی یك مفهوم ذهنی و چند بعدی است كه در سال های اخیر مورد توجه محققان و دانشمندان علوم انسانی قرارگرفته است. دراواسط قرن بیستم، با توسعه ی اقتصادی اجتماعی فرهنگیكشورها و پیشرفت علوم و تكنولوژی، انسانها تدریجاً از رفاه بالاتر برخوردار شدند و خواستار كیفیت زندگی بیشتر شدند. به همین دلیل كیفیت زندگی در قرن بیستم مورد توجه زیادی قرار گرفته است )ربانی خراسانی و كیاپور، 1386). كیفیت زندگی ارزیابی مثبت و منفی فرد از خصوصیات زندگی و نیز میزان رضایت كلی فرد از زندگی خود تعریف شده است (سینتیا، هایندز[15]،1998). ایسنك[16] (1998) معتقد است كه این مفهوم دیدگاه فرد را درباره تفاوت درك شده، بین آنچه باید باشد و آنچه هست نشان میدهد. سه بعد مهم این مفهوم شامل نظر فرد درباره سلامت كلی خود، رضایت از ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی، اقتصادی زندگی و نیز زیرمجموعههای این ابعاد است (گرانت و ریورا [17]،1998). كیفیت زندگی در حقیقت چكیده ای است از كل اهداف مراقبت های بهداشتی كه میزان تأثیر سلامتی بر زندگی فرد را ارزیابی میكند (گوت و هنكلیف[18]،2003).
با توجه به جوان بودن جمعیت ایران، حجم وسیعی از مسائل، دشواریها و چالشهای جامعه به مسائل نوجوانان و جوانان اختصاص یافته و مسأله سلامت اجتماعی و روانی آنان، از اولویت های اصلی كشور محسوب میشود. در سال های اخیر شیوع رفتارهای پرخطر در بین نوجوانان و جوانان در ایران به یك مسأله اجنماعی تبدیل شده است و نگرانی های عمیقی را در سطوح مختلف مدیریتی، دانشگاهی و عمومی جامعه به وجود آورده است. (محمدی، محمد، فراهانی، علیخوانی، زارعی، تهرانی و همکاران، 2006) رفتارهای پرخطر عبارتند از رفتارهایی كه اثرات نامطلوبی بر رشد همه جانبه و سلامتی افراد دارد كه میتواند مانع موفقیتها و رشد گردد، این رفتارها میتوانند منجر به صدمات فیزیكی شده و یا رفتارهایی كه اثرات منفی فزاینده (مانند سوءمصرف مواد) دارند را شامل گردد. رفتارهای پرخطر میتواند با ایجاد وقفه در رشد یا ایجاد مانع برای تجربیات شاخص گروه همسالان، اثرات نامطلوبی روی افراد برجا گذارد (گازمن[19]،2007). مفهوم گسترده رفتار پرخطر، سلسله ای از رفتارها را در بر میگیرد كه نه تنها برای فرد درگیر در این رفتار و افراد مهم زندگی وی زیان های جدی به بار میآورد، بلكه باعث صدمه غیرعمدی به افراد بی گناه دیگر نیز میشود. رایج ترین رفتارهای پرخطر عبارتند از: مصرف زیاد مشروبات، سوءمصرف مواد، آمیزش جنسی ناایمن (بویر[20]،2006)، خشونت (حیدری، شوهی زاده، كبیری، فرخ شاد،1390). زنان به میزان زیادی تحت تأثیر رفتارهای پرخطر هستند. بسیاری از این رفتارها مانند سیگاركشیدن، مصرف دارو و خشونت در مردان هم وجود دارد، اما اثر آن روی زنان بیشتر است، زیرا در معرض خطر بیشتری قرار دارند و این رفتارها پیامدهای خاص را روی سلامتی و بهداشت آنان بجا میگذارند ( ساریجینی، رایان، لی و پترسن[21]،1999). و رفتارهای پرخطری از جمله مصرف زیاد الكل، مصرف غیرقانونی دارو و رفتار جنسی ناایمن میتواند به میزان بالای بیماری و مرگ و میر در میان دانشآموزان منجر شود (ویلسون، جورف[22]،1995) مطالعات نشان داده اند كه اغلب رفتارهای پرخطر از جمله مصرف سیگار، الكل، مواد و رفتارهای جنسی ناایمن در سنین قبل از 18 سالگی آغاز میشوند (مرعشیان، 1390). با عنایت به صدمات و خسارات جبران ناپذیری كه هریك از رفتارهای پرخطر به دنبال دارند و از آنجایی كه اقدامات تغییر رفتار در سطح فردی و اجتماعی طولانی مدت و پرهزینه است، به نظر میرسد پیشگیری بهترین رویكرد برای كاهش رفتارهای تهدیدكننده سلامت در سطح جامعه میباشد. امروزه یكی از مسائلی كه بیش تر به آن توجه میشود، انتقال از دیدگاه های خطرنگر به سمت دیدگاه های تاب آوری است، یعنی به جای تكیه بر عوامل خطر و سعی در تدارك اقدامات لازم با زیر نظر گرفتن افرادپرخطر با تكیه بر عوامل تاب آوری بتوان توان مقابله با مشكلات را در جمعیت پرخطر بالا برد (خداجوادی، آقابخشی، رفیعی، عسگری، بیان معیار و عبدی زرین، 1390) .با توجه به اهمیت قشر دانش آموزان و كیفیت زندگی آنها و شیوع رفتارهای پرخطر در میان آنها و صدمات و خسارات جبران ناپذیر رفتارهای پرخطر و بالا بودن هزینه های زمانی و مالی اقدامات تغییر رفتار در سطح فردی و اجتماعی در این پژوهش سعی میشود با آموزش مولفه های تاب آوری كیفیت زندگی دانش آموزان را بهبود بخشیده و رفتارهای پرخطر را در میان این قشر كاهش دهیم.
[1]- Hanstad
[2]- Guyatt, Feeny & Patrick
[3]-Kaplan &Sadock
[4]-Gill &Feinstein
[5]-Gonzales & Field
[6]-Juan- Pablo&Stefan
[7]-Azad
[8]-connor & Davidson
[9]-Abraham&Greeff Karla
[10]-Kumpfer
[11]-Luthar,Cicchetti&Becker
[12]-Diener, Lucas, Schimmack &Helliwell
[13]-Masten &Cohornen
[14]-luthar
[15]-Cynthia&Hinds
[16]-Eysenck
[17]-Grant&Rivera
[18]-Gott&Hinchliff
[19]-Gusman
[20]-Boyer
[21]-Sarigiani, Rayan &Petersen
[22]-Wilson&Jorffe
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است

دانلود پایان نامه ارشد: بررسی اثربخشی آموزش گروهی به شیوهی عقلانی- هیجانی– رفتاری بر کاهش بحران هویت و افزایش شادکامی دانش آموزان خوابگاهی دختر سال تحصیلی92-91در شهرستان مشهد
جمعه 99/10/26
.1-1
سلامت نوجوانان پیش شرط سلامت و توسعه آینده بشریت است.هویت1محوریت سلامت نوجوانی و تحت تاثیر مجموعه عواملی است که بر سلامت نیز موثرند.تامین سلامت نوجوان در گرو تشکیل هویت[1]مطلوب است.نوجوانان به منزله آینده و فرداهایی که می توانند روشن یا تیره باشند، همین امروز نیازمند برنامه ریزی هستند. زودرنجی ،افسردگی ،اضطراب و پرخاشگری در بیشتر نوجوانان به چشم می خورد و از آنجائیکه نه خانواده ی خسته و کم حوصله و نه اولیاء مدرسه توجهی به ویژگیها و خواست نوجوانان دارند، آمار جرائم دانش آموزان دبیرستانی بسیار بالا و از بی احترامی به قوانین مدرسه تا جرائم جدی و مهمی چون دزدی و اعتیاد متغیر است(پرویزی،احمدی ونیکبخت نصرآبادی،1384)
هنگامی جامعه سالم و متعادلی خواهیم داشت که افراد بتوانند با برخورداری از سلامت روان در عرصه های اجتماعی به فعالیت بپردازند.انسان در هر نقطه از جهان با کسب آگاهی ها و مهارت های ویژه قادر خواهد بود راه برون رفتنی از تنگناهای فردی و اجتماعی خود را بیابد.از آنجا که هر اجتماعی فرهنگ،قوانین،کاستی ها و اختلالات خاص خود را دارد؛بررسی،شناخت،راه حل ها و درمان های مخصوص به خود را نیز می طلبد.دوره نوجوانی یکی از مهمترین و در عین حال خطرناک ترین مراحل زندگی است، بنابراین به جای ارائه ی اطلاعات خام درباره باید ها و نباید ها و ارزش ها و ضد ارزش ها ، مهارت برخورد با موقعیت های مختلف خصوصا موقعیت های پرخطر را باید به نوجوان آموخت.او باید مجهز به مهارت های کافی نظیر تفکر نقادانه، حل مسئله،تصمیم گیری و یا برخورد قاطعانه با دیگران باشد(غرابی،1387).
جامعه و به شكل كلی ،خانه،مدرسه،جمع دوستان هم سن و سال ،رسانه ها ،باشگاه های ورزشی و غیره به شكل خاص فضای در برگیرنده نوجوان را تشكیل می دهند. می توان گفت كه نحوه اندیشیدن یك نوجوان ،نگرش وی به زندگی ،آمال و آرزوهای وی،ترس ها ،نگرانی ها ،هویت و بسیاری از خصوصیات او متاثر از شرایط پیرامون و مهارت هایی است كه در طی زندگی كسب كرده است.یكی از مهم ترین تكالیف هر نوجوان هویت یابی است.نوجوان با ورود به این دوره بایستی به شناخت یكپارچه و مطمئنی از جهات مختلف در مورد خود دست یابد.تا با اطمینان هر چه بیشتر به خود و امیدبه آینده ای روشن پا به دوران بزرگسالی گذاشته و سلامت روان او تامین شود(صداقتیان،1389).
شادکامی به چگونگی ارزیابی مردم از زندگی خود اشاره دارد و متغیر هایی چون رضایت از زندگی، رضایت از وضع زناشویی، رضایت از کار، نبود افسرد گی و اضطراب و وجود عواطف و خلق مثبت را شامل می شود. ارزیابی شخص از خود ممکن به شکل شناختی باشد، مثلا هنگامی که شخص بطور کلی در مورد رضایت از زندگی خود یا جنبه هایی از زندگی مانند تفریحات به قضاوت آگاهانه می نشیند. ارزیابی شخص ممکن است عاطفی نیز باشد(تجربه ی هیجانات و خلقیات ناخوشایند وخوشایند مردم در رویارویی با زندگی خود). بنابراین، گفته می شود که اگر شخص رضایت از زندگی و اغلب خوشی را تجربه کند و فقط گاه گاهی که به هیجاناتی مثل غمگینی و خشم دچار شود، دارای شادکامی بالا خواهد بود برعکس اگر از زندگی خود ناراضی باشد و خوشی و علاقه اندکی را تجربه کند و به هیجانات پیوسته منفی مثل خشم و اضطراب دچار باشد، دارای شادکامی پایینی است(دنیر و بیسواس1 2000 به نقل از مظفری و هادیانفر1383 )
نوجوانان خوابگاهی دختردر طول دوران تحصیل و در محیط های خوابگاهی به دلیل دور بودن از خــانواده، داشتن احساس دلتنگی و كسالت ، عقاید و باورهای ناکارامد وجود انواع تنش ها و عدموجود امكانات تفریحی و برنامه های متنوع پرورشی ، می توانند مسائل و
مشکلات روحی و روانی بسیاری، مخصوصا بحران هویت و شادکامی پایین را تجربه نمایندمداخلات روانی که می توان هم درافزایش شادکامی هم در بهبود مولفه های بحران هویت2[2]از آنها استفاده کرد عبارتند از:درمانهای رفتاری ،شناختی،روانکاوی،وجودی، گشتالتی و…آموزش گروهی به شیوه عقلانی هیجانی رفتاری نوع آموزش بکار برده شده در تحقیق حاضر می باشد که در این روش ،با شناسایی افکار غلط،غیر منطقی و منفی که سبب هیجان ها ورفتارهای منفی هستند، و همچنین بوسیله تغییر دادن آنها ، می توان مشکلات افراد گروه را کاهشداد.
1-2. بیان مسئله
در چند دهه اخیر، پیشگیری از اختلال های روانی كودكان و نوجوانان در شمار اولویت های اغلب كشورها قرار گرفته است. چنین توجهی نشان می دهد كه ناتوانی كودكان و نوجوانان در مواجهه با چالش های تحولی روبه افزایش است، افزایشی كه نه تنها رنج و درد در كودكان، نوجوانان و خانواده های آنها را در پی دارد، بلكه بار سنگینی را بر جوامع تحمیل می كند( دادستان، 1388).
انتقال از نوجوانی به جوانی، یعنی زمانی كه شخص به یك فرد مستقل تبدیل می گردد، با تشكیل هویت همراه است و مهمترین موضوع مرحله آخر نوجوانی رسیدن به هویت شخصی می باشد. برای بیشتر نوجوانان تشكیل هویت احتمالاً به معنای رویارویی با یك سری كوشش ها و تكاپوهای نسبتاً كوچك است. (پوردهقان، 1383).
مطالعاتی در زمینه رشد هویت وجود دارد كه تفاوت های فردی مهمی را در رفتار و ویژگیهای فردیتی بین دانش آموزان دبیرستانی آشكار ساخته است. این یافته ها نشان می دهند كه دانش آموزانی كه در اندازه گیری هویت نمره بالای میانگین می آورند موفق تر، قابل اعتمادتر، سازگارتر، خودكارآمدتر و از لحاظ فردیتی منسجم تر (بهداشت روانی بالاتر) از دانش آموزانی هستند كه نمره هویت آنها پایین تر از حد متوسط است(عبدی زرین،ادیب راد ویونسی، 1389)
نوجوانانی كه ارزش های پذیرفته شده توسط خود را كه مبنای رشد هویت مثبت برای آنها بوده درونی كرده اند از افرادی كه واجد هویت منفی هستند یا هنوز اتخاذ نكرده اند، از سلامت روانی بیشتری برخورد دارند. (كشاوزی ارشدی، 1388).به عقیده اریکسون1، نوجوانان در جوامع پیچیده دچار بحران هویت میشوند یعنی یک دوره موقتی سر در گمی و پریشانی که قبل از به توافق رسیدن در مورد ارزشها و اهداف، آن را تجربه میکنند.(لورا ای برک2،2001، ترجمه سید محمدی ،1384).تشکیل هویت شخص ممکن است فرایند مستمری باشد که در تمام عمر صورت گیرد(مک آدامز32001،ترجمهسید محمدی،1386).
Erikson 1.
- 2. Laura E Berk
- 3. McAdams
چند پژوهش روی زمان بحران هویت تمرکز کردهاند. اریکسون معتقد بود که بحران هویت در حدود 12 سالگی آغاز میشود و تقریبا در 18 سالگی به طریقی حل میشود. با این حال، بحران هویت در برخی افراد ممکن است تا مدتها بعد روی ندهد. در یک تحقیق، بیش از 30 درصد آزمودنیها تا 24 سالگی هنوز در جستجوی هویت بودند.(آرچر1، 1982، ترجمهسید محمدی،1386)
دخترها در زمینه هویت مرتبط با صمیمیت، مانند مسائل جنسی و اولویتهای خانواده در برابر شغل، تعقل پیشرفتهتری از پسرها نشان میدهند. غیر از این مورد فرایند و زمانبندی شکلگیری هویت در هر دو جنس یکسان است.(آرچر1 و واترمن2، 1994 ترجمه سید محمدی ،1384)
کاهش و یا حذف بحران هویت به تنهایی نمی تواند موجب کاهش مشکلات روحی روانی ای که نوجوانان خوابگاهی تجربه می کنند، گردد.اگر بتوان در کنار کاهش یا حذف بحران هویت میزان شادکامی آنان را نیز افزایش دهیم، امید بیشتری خواهیم داشت که از مسائل و مشکلات روحی، روانی و تحصیلی نوجوانان خوابگاهی کاسته و بر انگیزه پیشرفت، رضایت از زندگی و عواطف مثبت آنان افزوده گردد. شادکامی بر نگرش و ادرکات شخصی مبتنی است و بر حالتی دلالت می کند که مطبوع و دلپذیر است واز تجربه ی هیجانهای مثبت و خشنودی از زندگی نشئت می گیرد(آرگایل3 به نقل از نصوحی 1383 ).
شادکامی به چگونگی ارزیابی مردم از زندگی خود اشاره دارد و متغیر هایی چون رضایت از زندگی، رضایت از وضع زناشویی، رضایت از کار، نبود افسرد گی و اضطراب و وجود عواطف و خلق مثبت را شامل می شود. ارزیابی شخص از خود ممکن به شکل شناختی باشد، مثلا هنگامی که شخص بطور کلی در مورد رضایت از زندگی خود یا جنبه هایی از زندگی مانند تفریحات به قضاوت آگاهانه می نشیند. ارزیابی شخص ممکن است عاطفی نیز باشد(تجربه ی هیجانات و خلقیات ناخوشایند وخوشایند مردم در رویارویی با زندگی خود). بنابراین، گفته می شود که اگر شخص رضایت از زندگی و اغلب خوشی را تجربه کند و فقط گاه گاهی که به هیجاناتی مثل غمگینی و خشم دچار شود، دارای شادکامی بالا خواهد بود برعکس اگر از زندگی خود ناراضی باشد و خوشی و علاقه اندکی را تجربه کند و به هیجانات پیوسته منفی مثل خشم و اضطراب دچار باشد، دارای شادکامی پایینی است(دنیر و بیسواس 2000 به نقل از مظفری و هادیانفر 1383 ).
1..Archer
2.Waterman
3.Argail
به نظر می رسد نوجوانان خوابگاهی ای که از بحران هویت و شادکامی پایین رنج می برند، باور ها و عقاید ناکارآمدی را در فکر خود پرورش داده اند. بنابراین می توان با قرار دادن آنها در فرایند آموزش گروهی به شیوه هایی که به بازسازی شناختی شان کمک می کند به درمان این مسائل پرداخت.یکی از قدیمی ترین درمان های شناختی که گرایش رفتاری دارد، درمان عقلانی، هیجانی آلبرت الیس است که اکنون رفتار در( عقلانی – هیجانی) REBT)1 نامیده می شود.
رفتار درمانی عقلانی – هیجانی سعی دارد فرایند های(فکر ناسازگارانه ی درمانجو را تغییر دهد که پاسخ های هیجانی ناسازگارانه و بنابراین رفتار به آنها وابسته هستند. تکلیف رفتار درمانی عقلانی – هیجانی این است که نظام عقیدتی و خود سنجی های فرد را بازسازی کند، مخصوصا با توجه به (باید ها) و (حتماها)ییکه اجازه نمی دهند فرد احساس ارزشمندی مثبت و زندگی رضایت بخش و خشنود کننده ای داشته باشد.( باچر2، مینکا3، هولی4، 2007 ،ترجمه سیدمحمدی،1388).
آموزش گروهی به شیوه عقلانی – هیجانی – رفتاری می خواهد که اعضای گروه را به ابزاری مجهز کند که احساسات ناسالم را کاهش داده یا محدود کند بطوری که بتوانند زندگی رضایت بخش تری داشته باشند. برای دستیابی به این اهداف، به مراجعان راههای عملی برای شناسایی افکار و باور های درست را نشان می دهند تا بصورت نقادانه این باور ها را ارزیابی کنند و یا به باور های سازنده آنها را تغییر دهند .
آموزش گروهی به شیوه عقلانی – هیجانی – رفتاری می خواهد که اعضای گروه را به ابزاری مجهز کند که احساسات ناسالم را کاهش داده یا محدود کند بطوری که بتوانند زندگی رضایت بخش تری داشته باشند. برای دستیابی به این اهداف، به مراجعان راههای عملی برای شناسایی افکار و باور های درست را نشان می دهند تا بصورت نقادانه این باور ها را ارزیابی کنند و یا به باور های سازنده آنها را تغییر دهند .
1. Rational Emotive Behavior Therapy
2.Bucher
3,Mineka
4.Hooley
حال با توجه به اینکه نوجوانان خوابگاهی دختر در طول دوران تحصیل و در محیط های خوابگاهی می توانند مسائل و مشکلات روحی و روانی بسیاری، مخصوصا بحران هویت و شادکامی پایین را تجربه نمایند و آموزش گروهی به شیوه عقلانی، هیجانی، رفتاری می تواند موجب تغییر باورهای ناکارآمد، پاسخهای هیجانی ناسازگارانه و رفتارهای وابسته به آن گردد، پژوهش حاضر به منظور کاهش بحران هویت و افزایش شادکامی آنان انجام خواهد گرفت. در این راستا پرسش اصلی پژوهش حاضر به این شرح است:
آیا آموزش گروهی به شیوه عقلانی – هیجانی – رفتاری می تواند موجب کاهش بحران هویت و افزایش شادکامی در نوجوانان خوابگاهی دختر گردد؟
[1] .Identity
1.Diener& biswas
2.Identitycrisis
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است

دانلود پایان نامه ارشد: بررسی رابطه هوش عاطفی و هوش اخلاقی با کیفیت زندگی: نقش واسطه ای همدلی
جمعه 99/10/26
1-1 -کلیات
چگونه میتوان به نوعی از زندگی دست یافت که سالم و همراه با نشاط باشد؟ چگونه میتوان روابط اثربخشتری را با سایرین برقرار کرد؟ انسان همیشه در پی چنین هدفی بوده است. چالش اصلی روانشناسی در گذشته “زنده ماندن” بود و روانشناسان بر بیماری بیشتر از درک کامل تمام ابعاد انسان توجه داشتند (ترجسن، جكوفسكی، فرو و دایجیوسپ[1]، ٢٠٠٤ )، اما امروزه با توجه به افزایش شاخص طول عمر، امید به زندگی و ظهور رویکرد جدیدی به نام روانشناسی مثبت، مسئلة مهمتری با عنوان كیفیت بهتر و چگونه گذراندن عمر و به عبارتی كیفیت زندگی مطرح شده است، نگاهها متوجه نقاط قوت و کمالات انسانی شده است و به ویژگیهای مثبت انسان توجه بیشتری معطوف گردیده است (سلیگمن و سیکسزنتمیهالی[2]، 2000). آنچه که هدف این رویکرد است، مسأله پیشگیری و تأكید بر شایستهسازی و حرکت به سمت بهینه کردن زندگی است. هدف دیگر این رویکرد، شناسایی و تعریف مفاهیمی است که این حرکت به سمت زندگی سالم را تسهیل کند. از این رو شناسایی عواملی که موجب زندگی بهتر و سازگاری هر چه بیشتر انسان با نیازها و تهدیدات زندگی میشوند، ذهن صاحبنظران را به خود معطوف کرده است و از مهمترین سازههای مورد پژوهش رویکرد روانشناسی مثبت به شمار میرود (کمپیل، سیلز، کوهان و آستین[3]، 2006).
مطالعه کیفیت زندگی[4] از دهه 1960 شروع شد (مککال[5]، 1997) و تلاش زیادی برای تعریف و اندازهگیری عینی آن انجام شده است (هاگرتی، كامینس، فریس، لاند و میكالوس[6]، ٢٠٠١ )، اما هنوز تعریف واحدی از کیفیت زندگی که مورد توافق همگان باشد، ارائه نشده است (اسکوینگتن، 2002).
بازخوانی مفاهیم متعدد كیفیت زندگی به ارائة تعریفی از سوی گروه كیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی منجر شده است. در این تعریف كیفیت زندگی مفهومی فراگیر است كه سلامت جسمانی، رشد شخصی، حالات روانشناختی، میزان استقلال، روابط اجتماعی و ارتباط با محیط را در بر میگیرد و بر ادراك فرد از این ابعاد نیز مبتنی است. به طور کلی پژوهشها در مورد کیفیت زندگی مبتنی بر دو رویکرد بودهاند: رویکرد عینی[7] و رویکرد ذهنی.
در رویکرد ذهنی، کیفیت زندگی، مترادف با شادی یا رضایت فرد در نظر گرفته شده و بر عوامل شناختی از جمله هوش عاطفی در ارزیابی کیفیت زندگی تاکید دارد (شالک، 1996). اما رویکرد عینی، کیفیت زندگی را به عنوان موارد آشکار و مرتبط با استانداردهای زندگی میداند. این استانداردها شامل سلامت جسمانی، عوامل فردی (ثروت و…)، ارتباطات اجتماعی، اشتغال و سایر عوامل اجتماعی و اقتصادی است (ویلیامز[8]، 1985). در نوسان بین دو رویکرد ذهنی و عینی، رویکرد جدیدی به نام کل نگر بوجود آمد (رنویک و براون، 1996). در این دیدگاه کیفیت زندگی یک پدیده چند بعدی است که شامل هر دو مولفه ذهنی و عینی است.
به لحاظ اهمیت فراگیر کیفیت زندگی و تاثیرات قابل توجه آن، همواره این متغیر مورد توجه و بررسی قرار گرفته و سعی بر آن شده تا عوامل موثر بر آن، مورد شناسایی قرار گیرند. در این راستا، به طور کلی پژوهشها به دو دسته عوامل اجتماعی و فردی اشاره داشتهاند.
از جمله عوامل اجتماعی موثر بر کیفیت زندگی همدلی[9] است. ویشر[10] (1995، به نقل از هراتیان، 1391) این واژه را برای اشاره به جنبهای از احساس زیبایی شناختی به کار برده است. همدلی ظرفیت بنیادین افراد در تنظیم روابط، حمایت از فعالیتهای مشترك و انسجام گروهی و نیروی انسانی، است. این توانایی نقشی اساسی در زندگی اجتماعی دارد (ریف، كتلر و ویفرینگ، 2010)، برانگیزنده رفتارهای اجتماعی و رفتارهایی است كه انسجام گروهی را در پی دارد (جولیف و فارینگتن[11]، 2004؛ ریف و همكاران، 2010). همدلی عنصری ضروری برای عملكردهای موفقیت آمیز بین شخصی محسوب میشود (سوسا[12]، 2009 ) و پاسخ عاطفی فرد به واكنش های عاطفی دیگران است (علی، آموریم و چامورو ـ پریموزیك[13]، 2010).
پژوهشگران نشان دادند که انسان در جریان یک ارتباط عاطفی و همدلانه میتواند روابط و احساسات خود را کنترل و رفتار خود را با جامعه هماهنگ و سازگار سازد و زندگی با کیفیت بهتر را تجربه کند. در پژوهشی، کالیوپسکا[14] (2007 ) دریافته است که دانشجویان با احساس همدلی زیاد، در مقایسه با دانشجویانی که کمترین حد همدلی را دارند، نگرشهای مثبتتری به رفتارهای ایجادکنندهی سلامتی داشته و شیوه رفتاری آنها سالم تراست. سلامتی یکی از مؤلفههای کیفیت زندگی است.
از جمله عوامل فردی مؤثر دیگر هوش عاطفی است. در مطالعات متعددی به ارتباط کیفیت زندگی و هوش عاطفی اشاره شده است
(مایر[15]، 2004). نظریهپردازان بنا بر دیدگاه مورد پذیرش خود، هوش عاطفی را به انحای مختلف تعریف کردهاند. سالووی و مایر[16] (1997)، معتقدند هوش عاطفی عبارت است از مجموعهای از تواناییهای ذهنی عمده، در قلمرو پردازش فعال اطلاعات هیجانی که شامل چهار بعد ادراک حسی و ابراز عواطف، تسهیل عاطفی تفکر، درک و تحلیل اطلاعات عاطفی و بکارگیری دانش عاطفی و در نهایت مدیریت عواطف است (مایر و سالووی، 1997؛ تیلور و باگبی[17]، 2000).
از نظر بار- آن[18] (1997)، هوش عاطفی عبارت است از مجموعهای از تواناییها و مهارتهای غیرشناختی که بر سازگاری موفقیت آمیز فرد با فشارها و خواستههای محیط تاثیر میگذارند. این توانایی شامل عناصر غیرشناختی همچون، خوشبینی، شادکامی، شایستگی اجتماعی، خود شکوفایی و عزت نفس است (یوسفی و صفری، 1388). در تحقیقی مشخص شده است که بین هوش عاطفی وکیفیت زندگی افراد رابطهی مثبت وجود دارد (یوسفی و صفری، 1388).
یکی از دیگر عوامل فردی مؤثر بر کیفیت زندگی، هوش اخلاقی[19] است. هوش اخلاقی مرز بین نوع دوستی و خودپرستی است و به معنای ظرفیت و توانایی درک درست از خلاف، توجه به زندگی انسان و طبیعت و رفاه اقتصادی و اجتماعی، ارتباطات آزاد و صادقانه و حقوق شهروندی است (بوربا[20]، 2005). هوش اخلاقی به این حقیقت اشاره دارد كه ما به صورت ذاتی، اخلاقی یا غیراخلاقی متولد نمیشویم؛ بلكه یاد میگیریم كه چگونه خوب باشیم. یادگیری برای خوب بودن، شامل ارتباطات، بازخورد، جامعه پذیری و آموزش است كه هرگز پایان پذیر نیست. آنچه كه ما برای انجام كارهای درست به آن نیاز داریم، همان هوش اخلاقی است كه با استفاده از آن به یادگیری عمل هوشمندانه و دستیابی به بهترین عمل خوب نزدیك میشویم (بوربا، ۲۰۰۵). این سازه شامل چهار بعد: درستکاری، مسئولیتپذیری، بخشش و دلسوزی است (لنیک و کیل، 2005).
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه عوامل فردی موثر (هوش عاطفی و اخلاقی ) با كیفیت زندگی، با توجه به نقش واسطهای عامل اجتماعی همدلی است.
1-2- بیان مسئله
هر فردی به دنبال آن است تا زندگی همراه با سلامتی، خوشبختی، معنویت، عشق و امید داشته باشد. علاوه بر این همه جوامع خواستار شادی و سعادت افراد خود از جمله دانشجویان خود هستند. دستورالعملی که روانشناسان میتوانند فعالیتهای خود را در قالب آن برای دانشجویان گسترش دهند، کمک به فهم و تعیین عوامل و تعیینکنندههای سازهای است که زندگی سالم همراه با خوشبختی و معنویت را به همراه داشته باشد تا بر اساس آن عوامل بتوانند به دانشجویان که از عناصر سازندهی جامعه هستند، جهت داشتن کار و ازدواجی مناسب، روابط اجتماعی و سلامت بهتر کمک کنند، از این رو مطالعه عواملی که موجب زندگی بهتر و سازگاری هر چه بیشتر انسان با نیازها و تهدیدات زندگی می شوند، از مهمترین سازههای مورد پژوهش است (کمپیل، سیلز، کوهان و آستین[21]، 2006)، این سازه کیفیت زندگی است.
پژوهش ها حاكی از ثأثیر متغیرهای بسیاری بر كیفیت زندگی بودهاند. از جمله در پژوهش سیاروچی و همکاران (2000) به بررسی رابطه عامل فردی هوش عاطفی با مؤلفههای كیفیت زندگی یعنی سلامت جسمانی و روانی پرداخته شده است و این نتیجه حاصل شده است که افرادی كه در هوش عاطفی نمرات بالاتری دارند، میتوانند به راحتی با استرسها و فشارهای زندگی روزمره، مقابله کرده و همچنین قادرند احساسات خود را کنترل و بیان نمایند، بنابر این از نظر جسمی و روانی نسبت به کسانی که هوش عاطفی پایینتری دارند، سالم تر هستند.
در تحقیقات دیگری نیز به بررسی رابطه هوش عاطفی و كیفیت زندگی پرداخته شده است (شوته، مالوف، تورتینستون و روکی[22]، 2007). همچنین پژوهشهای هارت (2000)، تجلی (1386)، ساکلوفسکی، آستین و مینسکی[23] (2003) حاکی از آن هستند که هوش عاطفی با سلامت روان رابطه مثبتی دارد.
یکی دیگر از عوامل موثر برکیفیت زندگی هوش اخلاقی است که در تحقیقاتی به رابطه بخشش (مؤلفه هوش اخلاقی) و سلامت روان (مؤلفهی کیفیت زندگی) اشاره شده است. بخشش دارای تأثیر مستقیم بر سلامت روان است. دراین راستا، پژوهشها نشان دادهاند که بخشش در کاهش اضطراب (هبل[24] و اِنرایت ، 1993؛ فریدمن[25] و اِنرایت، 1996؛ سابکوویاک[26] و همکاران، 1995، کایل[27] و اِنرایت، 1997)، افسردگی (فریدمن، 1995؛ رای[28]، 1999؛ کواتس[29]، 1997)، غصه اصلاح روابط بینفردی ( مککالاف[30] و ورتینگتون، 1995)، بالا بردن عزت نفس (کواتس، 1997) و داشتن امیدواری (فریدمن و اِنرایت، 1996)، که همگی از ابعاد سلامت روان هستند مؤثر است. اما در هیچ پژوهشی هوش عاطفی که رضایت از زندگی را افزایش داده، مشکلات بینشخصی را کاهش میدهد و زمینه بهبود روابط اجتماعی را فراهم میکند (درویزه، 1382)، دركنار هوش اخلاقی كه مرز بین نوع دوستی و خودپرستی است و ریشه بسیاری از رفتارهای نوع دوستانه است، قرار نگرفته است، تامشخص شود که آیا ابعاد این دو هوش به طور همزمان بر روی ابعاد کیفیت زندگی اثرگذار هستند؟ علاوه براین، در پژوهش سالووی (2002) نیز این نتیجه حاصل شد که هوش هیجانی بالا رابطۀ مستقیمی با همدلی دارد و قادر است توان همدلی با دیگران که از عناصر اصلی تعامل صحیح است را پیشبینی كند، اما در هیچ پژوهشی همدلی به عنوان متغیر میانجی و واسطه بین دو هوش اخلاقی و عاطفی و کیفیت زندگی قرار نگرفته است. لذا هدف پژوهش حاضر طبق شکل1 -1، بررسی اثر هوش عاطفی دركنار هوش اخلاقی به عنوان متغیرهای برونزاد بر روی كیفیت زندگی به عنوان متغیر درونزاد با توجه به نقش واسطهای سازه همدلی است.
[1] – Terjesen, Jacofsky, Froh & Diguseppe
[2] – Seligman & Csikszentmihalyi
[3] – Campil, Sils, Cohan & Austin
[4] -quality of life
[5] – McCall
[6] – Hagerty, Cummins, Ferris, Land & Michalos
[7] – Subjective Approach
[8] – Williams
[9] – empathy
[10] – Visher
[11] – Jolliffe & Farrington
[12] – Sousa
[13] – Ali, Amorim & Chamorro-Premuzic
[14] – Kalliopuska
[15] – Mayer
[16] – Salovey & Mayer
[17] – Taylor & Bagbi
[18] – Bar-on
[19] – morall intelligence
[20] – Borba
[21] – Campil, Sils, Cohan & Austin
[22] – Schutte, Malouff, Thorsteinsoon, & Rooke
[23] – Saklofske, Austin & Minski
[24] -Hebel
[25] -Freedman
[26] -Subkoviak
[27] -Coyle
[28] – Rye
[29] -Coates
[30] -Mccullough
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است

دانلود پایان نامه ارشد : سنتز نانو ذرات سیلیکون دی اکسید از ضایعات روغن سیلیکون با استفاده از روش تف زاد
جمعه 99/10/26
ای برفناوری نانو
فناوری نانو رشتهای از دانش کاربردی و فناوری است که جستارهای گستردهای را پوشش میدهد. موضوع اصلی این رویکرد مهار ماده یا دستگاههای در ابعاد کمتر از یک میکرومتر، معمولاً حدود ۱ تا ۱۰۰ نانومتر است. در واقع نانو تکنولوژی فهم و به کارگیری خواص جدیدی از مواد و سیستمهایی در این ابعاد است که اثرات فیزیکی جدیدی (عمدتاً متاثر از غلبه خواص کوانتومی بر خواص کلاسیک) از خود نشان میدهند. نانوفناوری یک دانش به شدت میانرشتهای است و به رشتههایی چون مهندسی مواد، پزشکی، داروسازی و طراحی دارو، دامپزشکی، زیست شناسی، فیزیک کاربردی، ابزارهای نیم رسانا، شیمی ابرمولکول و حتی مهندسی مکانیک، مهندسی برق و مهندسی شیمی نیز مربوط میشود. تحلیل گران بر این باورند که فناوری نانو ، فناوری زیستی[1] و فناوری اطلاعات[2] سه قلمرو علمی هستند که انقلاب سوم صنعتی را شکل می دهند [1] نانو تکنولوژی میتواند به عنوان ادامه دانش کنونی به ابعاد نانو یا طرحریزی دانش کنونی بر پایههایی جدیدتر و امروزیتر باشد.
بر اساس رتبه بندی پایگاه اینترنتی استیت نانو[3] ایران با رتبه 8 در تولید علم نانو، کم ترین سهم را در مشارکت تولید علم در علوم نانو در سال 2012 میلادی داشته و بعد از آن به ترتیب چین، هند، تایوان و کره جنوبی قرار دارند و عربستان سعودی با انتشار 910 مقاله علمی بیشترین میزان مشارکت جهانی را در این حوزه داشته است.
به گزارش خبرگزاری مهر، پایگاه اینترنتی استیت نانو در گزارشی سهم مشارکت کشورها در تولید علوم نانو را بر اساس شاخص همکاری بینالمللی بررسی کرده است. مطابق این گزارش همکاری بینالمللی، راهبردی برای تسهیل شرایط جهت رسیدن به اهداف علمی است.
برای بررسی این شاخص، سایت استت نانو با یک عبارت جستجوی ویژه و با استفاده از بانک اطلاعات[4]، مقالات نانوی کشورهای مختلف و میزان همکاری آنها را در سال 2012 استخراج کرده که نتایج آن در فهرستی که بر روی سایت منتشر شده، آمده است. 30 کشور اول جهان از نظر تعداد مقالات[5]تقریبا 82 درصد علومنانو را در سال 2012 تولید کردهاند.
در این فهرست، چین رتبه اول و آمریکا در مقام دوم قرار دارد. هر چند چین بیشترین تعداد مقالات را در سال 2012 تولید کرده است اما یکی از کم ترین مشارکتها را در میان 30 کشور اول داشته است، به طوری که در میان 96 کشور جهان از نظر مشارکت با 7/19 درصد مشارکت رتبه 93 را به خود اختصاص داده است.
آمریکا نیز با 1/41 درصد، رتبه 83 را کسب کرده است. کره جنوبی که رتبه چهارم را در تولید علم نانو دارد در بخش مشارکت با 9/30 درصد مشارکت رتبه 88 جهان را اشغال کرده است. بر این اساس کشورهای برتر در تولید علم، برای تولید علم کمتر به مشارکت میپردازند در حالی که کشورهای ضعیفتر، تمایل بیشتری به همکاری دارند. در میان 30 کشور اول تولید کننده علم همچنین، ایران با رتبه 8 در تولید علم نانو، کم ترین سهم را در مشارکت (3/17 درصد) داشته و بعد از آن به ترتیب چین، هند، تایوان و کره جنوبی قرار دارند.
وجود مراکز تحقیقاتی مجهز و معتبر، موقعیت جغرافیایی، مجاورت جغرافیایی دو کشور و سابقه تاریخی تعامل کشورها میتواند به عنوان پارامترهای موثر در مشارکت در زمینه تولید علوم نانو، به شمار آیند. به عنوان مثال در هر قاره یک یا چند کشور پیشرو در عرصه نانو وجود دارند که کشورهای دیگر آن ها را به عنوان همکار پروژههای تحقیقاتی خود انتخاب میکنند. همچنین سهولت رفت و آمد، نزدیک بودن فرهنگ و مشترکات فرهنگی و اجتماعی از جمله مزایای همکاری با یک کشور همسایه است. مصداق بارز این موضوع در کشور آذربایجان دیده میشود که به دلیل همسایگی با ایران بیشترین همکاری را با ایران دارد.
به نظر میرسد درصورتیکه مسیر همکاری ایران با کشورهای دیگر هموار شود، ایران آمادگی مشارکت در تولید علوم نانو با دیگر کشورها را دارد. مصداق بارز این موضوع کشور مالزی است که در سالهای گذشته همکاری قابل توجهی با ایران داشته است. مالزی قوانین و مسیر تبادل دانشجو با ایران را هموار کرده است؛ بهطوریکه مقصد تعداد زیادی از دانشجویان ایرانی شده است. این امر موجب شده تا ایران اولین گزینه مشارکت برای مالزی در تولید علوم نانو باشد [2] و از این رو اهمیت این رشته در کشور بارز می گردد و امید است که ایران بتواند رتبه خود را ارتقا دهد.
از دید تاریخی در حدود ۴۰۰ سال پیش از میلاد مسیح، دموکریتوس فیلسوف یونانی، برای اولین بار واژه اتم را که در زبان یونانی به معنی تقسیم نشدنی است، برای توصیف ذرات سازنده مواد به کار برد. از این رو شاید بتوان او را پدر فناوری و علوم نانو دانست [1] و در دوران جدید اولین بار ریچارد فاینمن برنده جایزه نوبل فیزیک در سال 1965 و یکی از مشهورترین فیزیکدان های دهه 60 میلادی که ملقب به پدر نانو فناوری است، در سال 1960 در همایش جامعه فیزیک آمریکا طی سخنرانی، پیش بینی انقلابی و جذابی را بیان کرد. وی گفت که فضای زیادی در پایین وجود دارد. همین مطلب پایه علم نانو فناوری شد، وی در آن سخنرانی این نکته را مطرح ساخت که اصول علم فیزیک چیزی جز امکان ساختن اتم به اتم اشیاء را بیان نمی کنند. فاینمن پیشنهاد کرد که می توان اتم های مجزا را دستکاری کرده تا مواد و ساختارهای کوچکی تولید نمود که خواص متفاوتی داشته باشند [3].
واژه فناوری نانو، اولین بار در سال 1974 توسط نوریو تانیگوچی استاد علوم دانشگاه توکیو مطرح شد. او این واژه را برای توصیف ساخت مواد (وسایل) دقیقی که ابعاد آن ها در حد نانومتر می باشد، به کار برد. پیشوند نانو در اصل یک کلمه یونانی است. معادل لاتین این کلمه، دوارف[6] که به معنی کوتوله و قد کوتاه است.
دو تعریف استاندارد را می توان برای فناوری نانو ارائه داد که عبارتند از :
- به طراحی، تعیین ویژگی ها، تولید و کاربرد مواد، ابزار آلات و سیستمها با کنترل شکل و اندازه در مقیاس نانو می گویند [1، 3].
- به دستکاری کنترل شده، جاگیری دقیق، اندازه گیری، مدلسازی و تولید مواد در مقیاس نانو می گویند و هدف آن تولید مواد، ابزار و سیستم هایی با ویژگیهای بنیادی و عملکردهای جدید می باشدپس علم نانو علمی برای زندگی است [1، 4].
یک نانومتر (nm) یک میلیاردم متر است. برای سنجش طول پیوندهای کربن-کربن، یا فاصله میان دو اتم بازه 12/0 تا 15/0 نانومتر به کار میرود؛ همچنین طول یک جفتِ دیانای نزدیک به ۲ نانومتراست و از سوی دیگر کوچکترین باکتری سلولدار ۲۰۰ نانومتر است. اگر بخواهیم برای دریافتن مفهوم اندازه یک نانومتر نسبت به متر، سنجشی انجام دهیم میتوانیم اندازه آن را مانند اندازه یک تیله شیشه ای به کره زمین بدانیم یا به شکلی دیگر یک نانومتر اندازه رشد ریش یک انسان در طول زمانی است که برای بلند کردن تیغ از صورتش باید بگذرد [4].
شاخه های اصلی که میتوان به عنوان زیر را شاخههای بنیادین فناوری نانو دانست عبارتند از:
- نانو روکش ها
- نانو مواد
- نانو پودرها
- نانو لوله ها(نانو تیوبها)
- نانو کامپوزیتها
- مهندسی مولکولی
- موتورهای مولکولی(نانو ماشینها)
- نانو الکترونیک
- نانو سیمها
- نانو حسگرها
- نانو ترانزیستورها
- نانو مواد نرم
- لیپید نانوفناوری
- نانو مکانیک
- نانو سیالات
- نانو لیتوگرافی
در دو دهه اخیر، پیشرفت های شایانی در فناوری تجهیزات و مواد با ابعاد بسیار كوچك به دست آمده است و به سوی تحولی فوق العاده كه تمدن بشر را تا پایان قرن دگرگون خواهد كرد ، پیش می رود. فناوری و مهندسی در قرن پیش رو با وسایل، اندازه گیری ها و تولیداتی سروكار خواهد داشت كه چنین ابعاد مادون ریزی دارند. درحال حاضر پروسه های در ابعاد چند مولكول قابل طراحی و كنترل است. همچنین خواص مكانیكی، شیمیایی، الكتریكی، مغناطیسی، نوری مواد در لایه ها در حدود ابعاد نانومتر قابل درك و تحلیل و سنجش است. فناوری درقرن گذشته در هر چه ریزتر كردن دانه های بزرگ تر پیشرفت چشمگیری داشت، بطوری كه به مزاح گفته شد كه دیگر كشف ذرات ریز اتمی[7] نه تنها جایزه نوبل ندارد، بلكه به آن جریمه هم تعلق می گیرد! تكنولوژی نو درقرن حاضر مسیر عكس را طی می كند، یعنی مواد مادون ریز را باید تركیب كرد تا دانه های بزرگ تر كارآمد به وجود آورد.
این همان روشی است كه طبیعت برای تولید كردن انجام می دهد. مجموعه های طبیعی، تركیبی از دانه های مادون ریز قابل تشخیص با خواص مشابه و یا متفاوت با اندازه های در حدود نانو است.
اثر تحقیقات در فناوری های مادون ریز هم اكنون در درمان بیماری ها و یا دست یافتن به مواد جدید به ظهور رسیده است. موارد بسیاری در مرحله تحقیقات كاربردی و آزمایشی است. اكنون ساخت رایانه های بسیار كوچك تر و میلیون ها بار سریع تر در دستور كار شركت های تحقیقاتی قرار دارد.
در بیانی كوتاه فناوری نانو یك فرایند تولید مولكولی است. همانطور كه طبیعت مجموعه ها را بطور خودكار مولكول به مولكول ساخته و روی هم مونتاژ كرده است، ما هم باید برای تولید محصولات جدید، با این اعتقاد كه هر چه در طبیعت تولید شده قابل تولید در آزمایشگاه نیز هست، نظیر طبیعت راهی پیدا كنیم. البته منظور این نیست كه چند هسته از مواد راپیدا كنیم و با رساندن انرژی و خوراك پس از چند سال یك نیروگاه از آن بسازیم كه شهری را برق دهد. بلكه برای تركیب و تكامل خودكار تولیدات مادون ریز كه به نحوی در مجموعه های بزرگ تر مصرف دارد، راهی بیابیم. در اندازه های مادون ریز، روش ها و ابزارآلات متعارف فیزیكی مانند تراشیدن و خم كردن و سوراخ كردن جوابگو نیستند و برای ساختن ماشین های ملكولی باید روش پروسه های طبیعی را دنبال كرد.
با تهیه نقشه های ساختاری بدن یعنی آرایش ژن ها و DNA كه ژنم نامیده شده است و به موازات آن دست یافتن به فناوری مادون ریز، در دراز مدت تحولات بسیاری در هستی ایجاد خواهد شد. تولید مواد جدید، گیاهان، جانداران و حتی انسان متحول خواهد شد. اشكالات ساختاری موجودات در طبیعت رفع می شود و با تركیب و خواص اورگانیك گیاهان و جانوران، موجودات جدیدی با خواص فوق العاده و شخصیت های متفاوت بوجود خواهد آمد. آینده علوم و مهندسی كه چندین گرایشی[8] است، به طرف تولید ماشین های مولكولی سوق داده خواهد شد تا در نهایت بتواند مجموعه های كارآیی از پیوندهای ارگانیك و سایبریك را عرضه نماید.
به احتمال زیاد قبل از پایان هزاره سوم انسان ها در بدن خود انواع لوازم مصنوعی و دیجیتالی راخواهند داشت. از بیماری، پیری، درد ستون فقرات، كم حافظه ای رنج نخواهند برد. قابلیت فهم و تحلیل اطلاعات در مغز آن ها در مقایسه با امروز بی نهایت خواهد شد. در هزاره های آینده انسان های طبیعی مانند امروز احتمالا برای مطالعات پژوهشی نگهداری شده و به نمونه های آزمایشگاهی و بطور حتم قابل احترام تبدیل خواهند شد و مردمان آینده از این همه درد و ناراحتی كه اجداد آن ها در هزاره های قبل كشیده اند، متعجب و متاثر خواهند بود.
اكنون جا دارد همگام با تحولات جدید در مهندسی و علوم، دانشگاه ها و مراكز تحقیقاتی بطور جدی به پژوهش های فناوری مادون ریز مشغول شوند تا حداقل ما هم بتوانیم مرزهای دانش روز را به نسل های آینده تحویل دهیم و در تشكل های جدید هستی سهمی داشته باشیم. باشد هرچه زودتر به خود آییم و عمق شكوهمند و معجزه آسای اندیشه بشر را دریابیم و از كوتاه بینی و افكار فرسوده موروثی فاصله بگیریم. این تكنولوژی جدید توانایی آن را دارد كه تاثیری اساسی بر كشورهای صنعتی در دهه های آینده بگذارد.
انتظار می رود كه مقیاس نانومتر به یك مقیاس با كارایی بالا و ویژگی های منحصر بفرد تبدیل شود، تا در زمینه هایی که روش شیمی سنتی پاسخگو نیست، از این مقیاس بهره گرفته شود. فناوری نانو می تواند باعث گسترش فروش سالانه 300 میلیارد دلار برای صنعت نیمه هادی ها و 900 میلیون دلار برای مدارهای مجتمع، طی 10 تا 15 سال آینده شود و بعلاوه، مراقبت های بهداشتی، طول عمر، كیفیت و توانایی های جسمی بشر را نیز افزایش خواهد داد [5].
تقریبا نیمی از محصولات دارویی در 10 تا 15 سال آینده متكی به فناوری نانو خواهد بود كه این امر ، خود 180 میلیارد دلار نقدینگی را به گردش درخواهد آورد .
- كاتالیستهای نانوساختاری در صنایع پتروشیمی دارای كاربردهای فراوانی هستند كه پیش بینی شده است این دانش ، سالانه 100 میلیارد دلار را طی 10 تا 15 سال آینده تحت تاثیر قرار دهد [5].
فناوری نانو موجب توسعه محصولات كشاورزی برای یك جمعیت عظیم خواهد شد و راه های اقتصادی تری را برای تصفیه و نمك زدایی آب و بهینه سازی راه های استفاده از منابع انرژی های تجدیدپذیر همچون انرژی خورشیدی ارائه می نماید. بطور مثال استفاده از یك نوع انباره جریان گذرا با الكترودهای نانولوله كربنی كه اخیرا آزمایش گردید، نشان داد كه این روش 10 بار كمتر از روش اسمز معكوس، آب دریا را نمك زدایی می كند [3-5].
انتظار می رود كه فناوری نانو نیاز بشر را به مواد كمیاب كمتر كرده و با كاستن آلاینده ها، محیط زیستی سالم تر را فراهم كند. برای مثال مطالعات نشان می دهد در طی 10 تا 15 سال آینده، روشنایی حاصل از پیشرفت نانوتكنولوژی، مصرف جهانی انرژی را تا 10 درصد كاهش داده، باعث صرفه جویی سالانه 100 میلیارد دلار و همچنین كاهش آلودگی هوا به میزان 200 میلیون تن كربن شود.
در چند سال گذشته بازار چند میلیارد دلاری بر پایه فناوری نانو گسترش یافته اند. برای مثال در ایالات متحده، ای بی ام[9] برای دیسك های سخت، یك سری حسگرهای مغناطیسی را ابداع كرده است و کوداک[10] و ام تری[11] تكنولوژی ساخت فیلم های نازك نانو ساختاری را به وجود آورده اند. شركت موبیل[12] كاتالیست های نانو ساختاری را برای دستگاه های شیمیایی تولید كرده است و شركت مرک[13]، داروهای نانوذره ای را عرضه كرده است. تویوتا در ژاپن مواد پلیمری تقویت شده نانوذره ای را برای خودروها و سامسونگ الکتریک[14] در كره، در حال كار بر روی سطح صفحات نمایش توسط نانولوله های كربنی هستند. بشر درست در ابتدای مسیر قرار دارد و فقط چندین محصول تجاری از نانوساختارهای یك بعدی بهره می گیرند (نانو ذرات، نانو لوله ها، نانو لایه و سوپر لاستیك ها). نظریات جدید و روش های مقرون به صرفه تولید نانوساختارهای دو و سه بعدی از موضوعات مورد بررسی آینده می باشند.
فناوری نانو یا در مقیاس یك میلیونیم متر، جهان حیرت انگیزی را پیش روی دانشمندان قرار داده است كه در تاریخ بشریت نظیری برای آن نمی توان یافت. پیشرفت های پر شتابی كه در این عرصه بوقوع می پیوندد، پیام مهمی را با خود به همراه آورده است: بشر در آستانه دستیابی به توانایی های بی بدیلی برای تغییر محیط پیرامون خویش قرار گرفته است و جهان و جامعه ای كه در آینده ای نه چندان دور به مدد این فناوری جدید پدیدار خواهد شد، تفاوت هایی بنیادین با جهان مالوف آدمی در گذشته خواهد داشت.
فناوری نانو نظیر هر فناوری دیگری چونان یك تیغ دو لبه است كه می توان از آن در مسیر خیر و صلاح و یا نابودی و فنا استفاده به عمل آورد. گام اول در راه بهره گیری از این فناوری شناخت دقیق تر خصوصیات آن و آشنایی با قابلیت های بالقوه ای است كه در خود جای داده است. در خصوص فناوری نانو یك نكته را می توان به روشنی و بدون ابهام مورد تاكید قرار داد: این فناوری جدید هنوز، حتی برای متخصصان، شناخته شده نیست و همین امر هاله ابهامی را كه آن را در برگرفته ضخیم تر می كند و راه را برای گمانه زنی های متنوع هموار می سازد.
كسانی بر این باورند كه این فناوری نظیر هیولایی، مرگ و نابودی برای ابنای بشر درپی دارد. در مقابل گروهی نیز معتقدند كه به مدد توانایی های حاصل از این فناوری می توان عالم را گلستان كرد.
در حال حاضر 450 شركت تحقیقاتی- تجاری در سراسر جهان و 270 دانشگاه در اروپا، آمریكا و ژاپن با بودجه ای كه در مجموع به 4 میلیارد دلار بالغ می شود سرگرم انجام تحقیقات در عرصه فناوری نانو هستند. در این قلمرو اتم ها و ذرات رفتاری غیرمتعارف از خود به نمایش می گذارند و از آنجا كه كل طبیعت از همین ذرات تشكیل شده، شناخت نحوه عمل آن ها، به یك معنا شناخت بهتر نحوه شكل گیری عالم است. به این ترتیب دانشمندانی كه در این قلمرو به كاوش مشغولند، به یك اعتبار با ذهن و ضمیر خالق هستی و نقشه شگفت انگیز او در خلقت عالم آشنایی پیدا می كنند، اما از آن جا كه دانایی توانایی به همراه می آورد، شناسایی رازهای هستی می تواند توان فوق العاده ای را در اختیار كاشفان این رازها قرار دهد. تحقیق در قلمرو فناوری نانو از اواخر دهه 1950 آغاز شد و در دهه 1990 نخستین نتایج چشمگیر از رهگذر این تحقیقات عاید گردید [6].
از جمله پیشرفت های حاصل شده در دهه های اخیر می توان به موفقیت یك گروه از محققان شركت آی بی ام که 35 اتم گزنون را بر روی یك صفحه از جنس نیكل جای دادند، ساخت یك نوع مولكول جدید كربن موسوم به باكمینسترفولرین یا كربن60 که دارای خواص حیرت انگیزی است، ساخت لوله های موئینه ای در مقیاس نانو، استفاده از مواد نانو در فراورده های آرایشی و بهداشتی توسط شرکت آرایشی اورال، ساخت دیودهای نوری با استفاده از مواد نانو که موجب می شود تا 80 درصد در هزینه برق صرفه جویی شود، توپ های تنیسی كه با كربن 60 ساخته شده و روانه بازار گردیده و سبكتر و مستحكم تر از توپ های عادی است، تولید پارچه هایی كه با یك بار تكاندن آن ها می توان حالت اتوی اولیه را به آن ها بازگرداند و همه چین و چروك هایشان را زایل كرد و بعلاوه با همین یك بار تكان همه گرد و خاكی كه به این پارچه ها جذب شده اند نیز پاك می شوند، ساخت نوارهای زخم بندی هوشمندی كه به محض مشاهده نخستین علائم عفونت در مقیاس مولكولی، پزشكان را مطلع می سازند، تولید لیوان ها و شیشه هایی كه قابلیت خود تمیزكردن دارند، لنزها و عدسی های عینك که ضد خش هستند و مهم تر از همه اینکه اكنون دانشمندان این توانایی را پیدا كرده اند كه در تراز تك اتم ها به بهره گیری از آن ها بپردازند و این توانایی بالقوه می تواند زمینه ساز بسیاری از تحولات بعدی شود [6، 3].
ابزارهای در مقیاس نانو همچنین می تواند برای عرضه مؤثرتر داروها در نقاط به کار برده شود.