موضوع: "بدون موضوع"
دانلود پایان نامه ارشد:رابطه بین هوش هیجانی مدیران و عملکرد مالی شعب بانک های استان گیلان
جمعه 99/10/26
تغییرات فن آوری، اقتصادی، سیاسی، نیازها و توقعات مشتریان عملکرد سازمان ها را به شدت تحت تأثیر قـرار داده و سازمان ها برای بقا مجبور هستـند خود را با ایـن تغییرات تطبیق دهند. هم اکنون تمامی سازمان ها از جمله بانک ها شروع به تفکر مجدد در خصوص چیستی و چگونگی خدمت رسانی به مشتریان مطلع و متوقع نموده اند (بابائی و شفائی،1391،ص171) . در این میان بانک ها نهادهائی مالی هستند که دارایی ها را از منابع گوناگون جمع آوری می کنند و آن ها را در اختیار بخش هایی قرار می دهند که به وجوه نیاز دارند . از این رو بانک ها شریان حیاتی هر کشور محسوب می شوند. به موازات ورود بانک های خصوصی در بازارهای مالی، تقاضا برای انواع خدمات بانکی نیز افزایش چشمگیر یافته است. بانک ها برای رقابت با یکدیگر در جهت افزایش سهم بازار[1] و سودآوری به دنبال استفاده از انواع روش های بهبود عملکرد[2] در جذب مشتریان هستند ، این روند باعث شده که عملکرد بانک ها از اهمیت خاصی برخوردار شود و به یکی از مهم ترین دغدغه های مدیران بانک ها تبدیل شده است (موتمنی و همکاران،1389،ص142)، زیرا مدیران بانك ها جزء ذینفعانی هستند كه اطلاعات حاصل از تجزیه و تحلیل عملكرد مالی برای آن ها حائز اهمیت است. در این راستا، آن ها با در نظر گرفتن اطلاعات مالی ارزشمند، موقعیت بانك را ارزیابی و براساس آن تصمیم مناسب را اتخاذ می نمایند .
بانك های تجاری موسسات مالی هستند كه وجوه راكد مردم را جمع آوری كرده و به تجار، صاحبان صنایع و سایر متقاضیان تسهیلات اعطاء می كنند. در واقع، بانك با عملیات خود موجبات انتقال منابع را از اشخاصی كه به علل مختلف مانند فقدان دانش و تخصص، كمبود سرمایه
و ترس از ریسك سرمایه گذاری، نمی خواهند یا نمی توانند در فعالیت های اقتصادی مشاركت نمایند به اشخاصی كه برای سرمایه گذاری به منابع مالی محتاجند، فراهم می سازد و از آن جایی كه هدف بانك تجاری كسب سود است، طبیعی است بانك بایستی منابع را هرچه ارزان قیمت تر جذب كرده و با حداكثر نرخ سود به متقاضیان تسهیلات دهد. از این رو، هدف اولیه و اساسی بانك همانند سایر سازمان های انتفاعی، حداكثر كردن ثروت صاحبان آن می باشد. در افزایش ثروت صاحبان سهام، مدیریت بانك باید تصمیم بگیرد كه آیا دارایی ها با كیفیت پایین تر و درآمد بیشتر و یا دارایی ها با كیفیت بالاتر و ریسك كمتر را كسب كند و یا آیا بانك باید سرمایه گذاری كند و تسهیلات با سررسیدهای طولانی اعطاء نموده و نقدینگی را كاهش دهد و یا دارایی هایی با سررسیدهای كوتاه مدت تر را انتخاب و درجه بالایی از نقدینگی را تامین نماید؟ این ها سؤالاتی هستند كه مدیران بانك ها همیشه با آن ها درگیرهستند (رستمی و همکاران ، 1390، ص 20).
باید توجه نمود که مدیران، به عنوان سرمایه های انسـانی، حیاتی ترین عنصر راهبـردی و اساسی ترین راه بـرای افـزایش اثربخـشی و کارائی[3] سازمان هستند. در این میان هوش هیجانی[4]به عنوان ابزاری نوین و شایستـه در اختیار مدیران بانـک ها برای هدایت افراد درون سازمان و مشتریان برون سازمانی و تامین رضایت این افراد محسوب می شود. گلمن[5] معتقد است هوش هیجانی در تمامی رده های سازمانی كاربرد زیاد دارد، اما در رده های مدیریتی اهمیتی حیاتی می یابد . زیرا شرایطی که در رأس سلسله مراتب سازمانی به وجود می آید، سریع تر گسترش می یابد، چرا كه افراد به مدیر و فرد بالا دست خود نگاه می کنند(ودادی و همکاران ،1388،ص3). بنابراین هوش هیجانی مدیران می تواند پشتیبانی باشد برای این که بتوانند کارکنان را به صورت خودجوش به سمت هدفی خاص پیش ببرند (ناظم و لاجوردی ،1390، ص 129) . مدیران برخوردار ازهوش هیجانی، رهبران مؤثری هستند كه اهداف را با حداكثر بهره وری[6]، رضایت مندى و تعهد[7] كاركنان محقق می سازند (کیوان لو و همکاران،1389،ص 48).
محقـقان اعتقـاد دارند که از روی هـوش هیـجانی می تـوان عملکـرد شغلی[8] را نیز پیش بینـی کرد (Day and Carroll,2004,P.1443). گلمن (1998)، براین باور است که هوش هیجانی نوع دیگری از هوش است که مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن و استفاده ازآن برای اتخاذ تصمیم های مناسب در زندگی است (et. al.,2013,p.658 Sanchez-Ruiz) . به عبارت دیگر هوش هیجانی بیانگر توانائی اداره مطلوب خلق و خو، وضع روانی و کنترل استرس ها[9] است و در واقع عاملی است که به هنگام ناکامی در دستیابی به هدف، در شخص ایجاد انگیزه و امید می کند (رضائیان و کشته گر،1387،ص30 ).
نتایج تحقیقات نشـان می دهـد که سطــح بالاتری از هوش هیجانی منجر به ارائه سطح بالاتری از عملکرد در افراد می گردد (Lyons&Schneider,2005,P.693) و بـا افزایش سابقـه کاری، هوش هیجـانی در افراد بیشتر شکل می گیـرد و به تکـامل می رسد (راد و همکاران ، 1389، ص174) . با این توضیحات تحقیق حاضر می کوشد به بررسی رابطه بین هوش هیجانی مدیران و عملکرد مالی شعب بانک های استـان گیلان بپردازد.
[1] Market share
[2] Performance Improvement
Efficiency
Emotional Intelligence
Daniel Goleman
Productivity
Commited
[8] Job Performance
[9] Tension
دانلود پایان نامه ارشد رشته حسابداری : بررسی ارتباط میان ارزش افزودة اقتصادی پالایش شده (REVA) و بازده سهام در شرکت های بورس اوراق بهادار
جمعه 99/10/26
رشد و توسعة شرکت های سهامی در گذر زمان به پیدایش و فزونی قشری از صاحبان سرمایه انجامید که در ادارة شرکت ها مشارکت مستقیم نداشته و از طریق انتخاب هیأت مدیره، امور شرکت را هدایت و بر آن نظارت می کنند. این تحول جدید گروه تازه ای از مدیران حرفه ای را پدید آورد که در سرمایة مؤسساتی که اداره می کنند، سهمی ناچیز دارند و یا اصولاً سهمی ندارند و بدین ترتیب مدیریت مؤسسات از مالکیت سرمایة آنها تفکیک و متمایز شد. تشکیل شرکت های سهامی و مشارکت تعداد به نسبت زیاد سرمایه گذاران در بازار سرمایه، تحولاتی را در مناسبات سهامداران و مدیران حرفه ای این گونه شرکت ها ایجاد و عملاً مالکیت را از مدیریت جدا کرده است.[1]
استفاده از سیستم مدیریت مالی سنتی دلیل شکست تلاش های شرکت ها به منظور ایجاد ارزش برای سهامداران در گذشته بوده است (استیوارت،1991).
از موضوعاتی که به نظر استیوارت (1991) باید مورد توجه و تاکید قرار گیرد ابزار ارزیابی عملکرد و رویه های ارزیابی است.یکی از روش های ارزیابی عملکرد معرفی شده در سال های اخیر، ارزش افزوده اقتصادی است اما به نظر باسیدرو و همکاران(1997)، ارزش افزوده اقتصادی دارای ایراداتی از جمله استفاده از ارزش دفتری برای انجام محاسبات است.برای رفع این ایراد صاحبنظران مالی شکل پالایش شده ای از ارزش افزوده اقتصادی را به عنوان ” ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده”مطرح کردند.
شرکت های سهامی امروزی از کوشش های دسته جمعی گروه هایی نظیر مدیران، کارکنان، سهامداران و اعتباردهندگان تشکیل شده اند. این گروه ها از طریق انعقاد قراردادهای رسمی و غیر رسمی گوناگون در یک شرکت سهامی گرد هم می آیند. برای سالیان متمادی در گذشته، اقتصاددانان فرض می کردند که تمامی گروه های مربوط به یک شرکت سهامی برای یک هدف مشترک فعالیت می کنند اما در 25 سال گذشته موارد بسیاری از تضاد منافع بین گروه ها و چگونگی مواجهة شرکت ها با این گونه تضادها توسط اقتصاد دانان مطرح شده است؛ این موارد به طور کلی با عنوان “تئوری نمایندگی[2]” مورد اشاره قرار می گیرد. طبق تعریف جنسن[3] و مک لینگ[4] (1976)، «رابطه نمایندگی» عبارت است از قراردادی که به موجب آن یک یا چند نفر سهامدار یا سهامداران، فرد یا افرادی را به عنوان نماینده برای انجام برخی خدمات از طرف خود انتخاب می کنند. این خدمات به موجب قرارداد شامل داشتن اختیار اتخاذ برخی تصمیمات است. این فرض که هر دو طرف در این رابطه به دنبال حداکثر کردن منافع خویش می باشند، دلالت بر این موضوع دارد که نماینده همیشه در جهت حداکثر نمودن منافع موکل عمل نمی کند. موکل (سهامدار) می تواند کاهش و اختلاف منافع خود را از طریق پرداخت حقوق و مزایای مناسب برای نماینده و قبول هزینه های نظارت برای محدود کردن اقدامات و فعالیت های نابجای نماینده، تعدیل سازد. نظارت بر عملکرد هر نماینده از طریق سازوکارهای گوناگون امکان پذیر است. مواردی مانند دخالت مستقیم مالک در مدیریت واحد اقتصادی، انعقاد قراردادهای مبتنی بر مشروط بودن جبران خدمات مدیران، تهیه و ارائه گزارشهای مالی در مقاطع مختلف زمانی معین دربارة عملکرد واحد
اقتصادی و نیز استفاده از ابزارهای مالی و اقتصادی از جملة چنین سازوکارهایی محسوب می شود. اما از این میان، شاید اصلی ترین ابزار نظارت مستمر بر عملکرد، تهیه و ارائة مجموعة صورت های مالی واحد اقتصادی باشد. شواهد بسیاری نشان می دهد که گزارش اطلاعات سود حسابداری از سوی واحدهای اقتصادی نشانگر عملکرد واقعی نماینده در جهت حداکثرسازی ثروت مالکان نیست. برای ارزیابی عملکرد مدیران و تعیین ارزش شرکت روشهای متعددی وجود دارد که بسیاری از آنها دارای معایب اساسی می باشند و چنانچه به عنوان معیار ارزیابی عملکرد و تعیین ارزش شرکت مورد استفاده قرار گیرند منجر به انعکاس اطلاعات واقعی مربوط به ارزش شرکت در قیمت سهام آن نخواهد شد. در هر برهه ای از زمان معیار و ابزار خاصی برای ارزیابی عملکرد پیشنهاد شده و هر ذینفعی با توجه به دیدگاه و نوع علاقة خود از معیارهای متفاوتی استفاده می کند. با عنایت به ایرادات وارده بر معیارهای مبتنی بر سود حسابداری و در جهت رفع نواقص آنها تلاشهای فراوانی صورت گرفته که به ارائه معیارهای جدید منجر شده است. بنابراین، مالکان همواره به دنبال معیاری هستند که با استفاده از آن، عملکرد مدیران را به بهترین نحو ممکن ارزیابی نمایند.
هرچند معرفی ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده به عنوان معیارهای برتر ارزیابی عملکرد پاسخی به نارسایی های مطرح شده در رابطه با معیارهای سنتی ارزیابی عملکرد بوده است اما این که آیا معیارهای ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده با خلق ارزش برای سهامداران شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران ارتباط دارند؟ و همچنین اینکه در صورت وجود رابطه، همبستگی کدام یک از این معیارها (ارزش افزوده اقتصادی ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده) با خلق ارزش بیشتر است؟ پرسش هایی است که در این پژوهش که به آن ها پاسخ داده خواهد شد.
- بیان مساله
وقوع انقلاب صنعتی و تداوم آن در اروپای قرن نوزدهم، ایجاد کارخانه های بزرگ و اجرای طرح های عظیمی چون احداث شبکه های سراسری راه آهن را می طلبد که سرمایه های پولی کلانی نیاز داشت. تامین چنین سرمایه هایی از امکانات مالی یک یا چند سرمایه گذار و حتی دولت های آن زمان فراتر بود و از سویی یک یا چند سرمایه گذار نیز آمادگی قبول خطر تجاری چنین فعالیت های بزرگی را نداشتند.از این رو با بهره گیری از دو دستاورد بزرگ و مفید انقلاب صنعتی یعنی سازماندهی و همکاری، نخستین شرکت های سهامی شکل گرفت که مسئولیت صاحبان سهام آن ها محدود به مبلغ سرمایه گذاریشان بود.این قالب نوین(یعنی شرکت سهامی)راه حل مناسبی برای تامین سرمایه کلان و توضیع مخاطرات تجاری بود.
برای سالیان متمادی در گذشته، اقتصاددانان فرض می کردند که تمامی گروه های مربوط به یک شرکت سهامی برای یک هدف مشترک فعالیت می کنند،اما در 25سال گذشته موارد بسیاری از تضاد منافع بین گروه ها و چگونگی مواجه ی شرکت ها با این گونه تضادها توسط اقتصاددانان مطرح شده است؛ این موادر بطور کلی به عنوان “تئوری نمایندگی” مورد اشاره قرار می گیرد طبق تعریف جنسن و مک لینگ(1976) رابطه نمایندگی عبارت است از قراردادی که به موجب آن یک یا چند نفر سهامدار یا سهامداران فرد یا افرادی را بعنوان نماینده به عنوان برخی خدمات از طرف خود انتخاب می کنند.شواهد بسیاری نشان می دهد که گزارش اطلاعات سود حسابداری از سوی واحد های اقتصادی نشانگر عملکرد واقعی نماینده در جهت حداکثر سازی ثروت مالکان نیست.برای ارزیابی عملکرد مدیران وتعیین ارزش شرکت روش های متعددی وجود دارد که بسیاری از آن ها دارای معایب اساسی می باشند و چنانچه به عنوان معیار ارزیابی عملکرد و تعیین ارزش شرکت مورد استفاده قرار گیرند منجر به انعکاس اطلاعات واقعی مربوط به ارزش شرکت در قیمت سهام آن نخواهد شد. همانطوریکه می دانید حقوق صاحبان سهام یک منبع اقتصادی است و دارای هزینه فرصت می باشد که صورت های مالی هزینه فرصت می باشد حقوق صاحبان سهام را در نظر نمی گیرند.EVA با کم کردن هزینه فرصت حقوق صاحبان سهام از سود خالص به دست می آید،بنابراین معیاری است که هزینه فرصت همه منابع به کار گرفته شده در شرکت را مدنظر قرار می دهد.
شرکت های سهامی امروزی از کوشش های دسته جمعی گروه هایی نظیر مدیران، کارکنان، سهامداران و اعتباردهندگان تشکیل شده اند. این گروه ها از طریق انعقاد قراردادهای رسمی و غیر رسمی گوناگون در یک شرکت سهامی گرد هم می آیند. برای سالیان متمادی در گذشته، اقتصاددانان فرض می کردند که تمامی گروه های مربوط به یک شرکت سهامی برای یک هدف مشترک فعالیت می کنند اما در 25 سال گذشته موارد بسیاری از تضاد منافع بین گروه ها و چگونگی مواجهة شرکت ها با این گونه تضادها توسط اقتصاد دانان مطرح شده است؛ این موارد به طور کلی با عنوان “تئوری نمایندگی[5]” مورد اشاره قرار می گیرد. تعیین ارزش واحدهای اقتصادی و عملکرد مدیریت آنها یکی از مباحث پیچیده و دشوار مالی به شمار می رود. امروزه ثروت آفرینی برای سهامداران به عنوان هدف بارز در مدیریت واحدهای تجاری است. یکی از معیارهای ارزیابی ثروت آفرینی برای سهامداران که در مقایسه با سایر معیارها از مطلوبیت بیشتری برخوردار می باشد، ارزش افزوده اقتصادی (EVA)[6] است که نخستین بار در سال 1954 توسط سوجانن[7] مطرح شد.
ارزش افزوده اقتصادی (EVA) معیاری است که هزینة فرصت همة منابع بکار گرفته شده در شرکت را از سود خالص عملیاتی کسر می کند. به عبارتی EVA مثبت نشان دهندة تخصیص بهینة منابع و ارزش آفرینی برای سهامداران است و بالعکس، EVA منفی نشان دهندة اتلاف منابع و از بین رفتن ثروت سهامداران می باشد.[8] با وجود مزایایی که این معیار دارد، به نظر می رسد که عاری از نقص نباشد. فارغ از مشکلات مربوط به محاسبة آن که مستلزم دسترسی به اطلاعات زیاد و انجام محاسبات پیچیده می باشد، ایرادی که به EVA وارد می شود، اتکاء آن بر ارقام تاریخی است. هرچند که EVA از اطلاعات قابل اتکاتری استفاده می کند اما این اطلاعات لزوماً مربوط نیستند.به عبارت دیگر، EVA هزینه فرصت منابع بکار گرفته شده را بر مبنای ارزش دفتری آنها محاسبه می کند.[9]
در تلاش برای رفع این نقص، صاحب نظران مالی شکل پالایش شده ای از EVA رابا عنوان [10]REVA مطرح می کنند که به جای تأکید بر قابلیت اتکاء اطلاعات، بر مربوط بودن آنها تأکید می کند؛ به عبارت دیگر، این معیار هزینه فرصت منابع بکار گرفته شده را بر مبنای ارزش بازار آنها محاسبه می کند و تحت عنوان ارزش افزودة اقتصادی پالایش شده (REVA) موسوم است[11]كه تحقیق حاضر درصدد مطالعة محتوای اطلاعاتی و قابلیت توضیح دهندگی این متغیر برای بازده سهام می باشد.برای ارزیابی عملکرد مدیران و تعیین ارزش شرکت روشهای متعددی وجود دارد که بسیاری از آنها دارای معایب اساسی می باشند و چنانچه به عنوان معیار ارزیابی عملکرد و تعیین ارزش شرکت مورد استفاده قرار گیرند منجر به انعکاس اطلاعات واقعی مربوط به ارزش شرکت در قیمت سهام آن نخواهد شد. در هر برهه ای از زمان معیار و ابزار خاصی برای ارزیابی عملکرد پیشنهاد شده و هر ذینفعی با توجه به دیدگاه و نوع علاقة خود از معیارهای متفاوتی استفاده می کند. با عنایت به ایرادات وارده بر معیارهای مبتنی بر سود حسابداری و در جهت رفع نواقص آنها تلاشهای فراوانی صورت گرفته که به ارائه معیارهای جدید منجر شده است. بنابراین، مالکان همواره به دنبال معیاری هستند که با استفاده از آن، عملکرد مدیران را به بهترین نحو ممکن ارزیابی نمایند که یکی از معیارهای ارزیابی عملکرد، «بازده سهام» است که عبارت از مجموع مزایایی است که در طول یک دوره به سهم تعلق می گیرد و از اطلاعات بازار منعکس در قیمت سهم برای محاسبه آن استفاده می شود. به لحاظ اینکه سهام مختلف دارای ریسکهای متفاوتی هستند لذا بازده سهام شرکت ها بر اساس ریسک سهام آنها تعدیل می گردد تا میزان پاداشی که به ازای تحمل هر واحد ریسک نصیب سهامداران می شود، مشخص شده و قابلیت مقایسه بین بازده های سهام مختلف میسر گردد.در این پژوهش به بررسی ارتباط بین ارزش افزودة اقتصادی پالایش شده (به عنوان یک معیار اقتصادی ارزیابی عملکرد) با بازده سهام در شرکت های بورس اوراق بهادار مورد بررسی قرار خواهیم داد.
- اهمیت و ضرورت پژوهش
با توجه به این که سهامداران همواره به دنبال راه هایی برای ارزیابی عملکرد مدیران در جهت ثروت آفرینی برای شرکت و برآورد عملکرد آینده می باشند و در عمل دیده می شود که از اطلاعات و معیارهای نامناسبی برای قضاوت در مورد عملکرد مدیران استفاده می کنند. (جهانخانی و سجادی،1392 :68).
عدم استفاده از معیارهای مناسب برای ارزیابی عملکرد و ارزش آفرینی برای سهامداران، از یک سو باعث می شود قیمت سهام شرکت ها به ارزش واقعی آنها نزدیک نشود و این پدیده معمولاً موجب ضرر و زیان یک گروه از خریداران سهام و سود سرشار گروه دیگر خواهد شد؛ از سوی دیگر عدم جبران خدمات مدیران به تناسب عملکرد واقعی آنها در جهت حداکثرسازی ثروت سهامداران، موجب ایجاد شکاف بین منافع مدیران و سهامداران شده و مشکلات تضاد منافع میان نماینده و مالک به وجود خواهد آمد.تحقیق حاضر درصدد است با انجام مطالعه بر روی یکی از معیارهای ارزیابی عملکرد با عنوان REVA و بررسی بار اطلاعاتی، قدرت توضیح دهندگی آن برای بازده سهام و ثروت آفرینی برای شرکت، در جهت کمک به سهامداران برای اتخاذ تصمیمات صحیح با استفاده از مناسبترین معیارهای ارزیابی عملکرد و همسو نمودن منافع مدیران با مالکان از طریق پیوند دادن منافع و پاداش آنها با ثروت سهامداران، گامی مؤثر بردارد. هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین معیارهای نوین ارزیابی عملکرد ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده با بازده سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. نتایج حاصل از این بررسی می تواند به سهامداران در تصمیم گیری جهت انتخاب و استفاده از معیارهای مناسب ارزیابی عملکرد مدیران کمک کند.
- فرضیات پژوهش
فرضیه اصلی:
به نظر می رسدبین ارزش افزودة اقتصادی پالایش شده (REVA) و بازده سهام رابطه وجود دارد.
فرضیه فرعی:
فرضیة اول _ بین ارزش افزودة اقتصادی پالایش شده (REVA) و بازده سهام بر اساس ریسک کل رابطه وجود دارد.
فرضیة دوم _ بین ارزش افزودة اقتصادی پالایش شده (REVA) و بازده سهام بر اساس ریسک سیستماتیک رابطه وجود دارد.
فرضیة سوم _ بین ارزش افزودة اقتصادی پالایش شده (REVA) و بازده تفاضلی سهام رابطه وجود دارد.
دانلود پایان نامه ارشد : بررسی فرآیند خم کاری فشاری لوله و بهینه سازی پارامترهای آن
جمعه 99/10/26
109
.. 110
.. 110
112
. 119
. 121
… 124
.. 125
131
.. 133
.. 140
146
.. 148
.. 150
.. 152
… 155
.. 156
. 157
.. 159
164
در گذشته خمکاری لوله یک هنر تلقی میشد و خمکاری اکثراً توسط افراد ماهری که در طی چندین سال تجربه کسب کرده بودند انجام میگرفت. در چند دهه اخیر تحقیقات گستردهای در زمینه خمکاری لولهها به منظور ایجاد دانش پایه در این زمینه صورت گرفته است. به کمک کارهای تجربی، تحلیلهای تئوری و شبیهسازیهای عددی درک بهتری از نحوه تغییر شکل لوله در حین خمکاری فراهم شده است.
روشهای مختلفی جهت خمکاری لولهها وجود دارد. هر یک این روشها با توجه به نوع و کیفیت خمی که میتوانند تولید کنند دارای کاربردها و محدودیتهایی میباشند. انواع روشهای خمکاری لولهها شامل خمکاری برشی[1]، خمکاری کششی[2]، خمکاری فشاری با بازوی متحرک[3]، خمکاری پرسی[4]، خمکاری فشاری[5] و خمکاری غلتکی[6] و غیره میباشند. انتخاب یک روش خمکاری بستگی به : 1) کیفیت خم و نرخ تولید مورد نظر و 2) جنس لوله، شعاع خم نسبی(R/D)، قطر نسبی لوله(D/t) و دقت لازم (D قطر خارجی، t ضخامت و R شعاع خط مرکزی خم میباشند) دارد. به عنوان مثال برای خمکاری لولههای جدار نازک با نرخ تولید زیاد و دقت بالا، مناسبترین گزینه استفاده از روش خمکاری کششی میباشد.
در موتور هواپیماها و فضاپیماها، قطعات لولهای با شعاع خم كوچك از جنسهای آلومینیوم، تیتانیوم و آلیاژهای با استحكام بالا به صورت فراوان به كار گرفته میشوند. شعاع خم این قطعات لولهای در برخی موارد در حدود قطر خارجی آنها میباشد كه با روشهای رایج خمكاری سرد لولهها قابل تولید نیستند. در این موارد لازم است روشهای جدیدی جهت تولید خم با كیفیت مطلوب مورد استفاده قرار گیرند. یكی از این روشها، خمكاری فشاری لوله میباشد كه در آن خمكاری تحت فشار داخلی مندرل لاستیکی انجام میگیرد. این روش در مقایسه با سایر روشهای خمکاری لولهها دارای مزایایی مانند دقت و بازدهی بالا، هزینه پایین و تولید خم با کیفیت خوب میباشد [1].
1-1- تعاریف و پارامترهای خمكاری
در شکل (1‑2) پارامترهای خمكاری لوله نشان داده شده است. هر یك از این پارامترها را میتوان به صورت زیر تعریف نمود [2].
- سطح خمش: سطحی كه از شعاع خط مركزی لوله (شعاع خم) عبور می كند و عمود بر جهت چرخش خم می باشد.
- خط مركزی لوله (CL): خط ممتدی كه هر نقطه واقع در مركز سطح مقطع لوله را به هم وصل می كند.
شکل (1‑2): پارامترهای رایج در خمكاری لوله
- دیواره خارجی خم[7]: كمان/لبه بیرونی خم می باشد.
- دیواره داخلی خم[8]: كمان/لبه داخلی خم می باشد.
- شعاع خط مركزی (CLR): فاصله بین مركز چرخش خم و خط مركزی لوله میباشد كه شعاع خم نیز نامیده میشود. در صنعت خمكاری معمولاً شعاع خم بر حسب ضریبی از قطر خارجی لوله (OD) و به صورت mD بیان می شود. به عنوان مثال وقتی لوله ای به قطر خارجی 30 میلی متر با 5D CLRخم می شود یعنی اینكه شعاع خم برابر 45 میلی متر می باشد.
(1‑1) |
- انحنای خم: عكس شعاع خط مركزی را انحنای خم می گویند.
(1‑2) |
مماس: ناحیه مستقیم لوله در دو انتهای خم را مماس می گویند و می تواند هر مقداری داشته باشد. لوله خم شده ای كه در هر دو انتها فاقد مماس باشد تحت عنوان لوله با مماس صفر خوانده می شود.
- قطر لوله: هرگاه قطر لوله به تنهایی به كار رود منظور قطر خارجی لوله می باشد.
جدول (1‑1): پارامترهای خمكاری
نماد | توضیح |
CLR | شعاع خط مركزی |
CL | خط مركزی لوله |
OD | قطر خارجی لوله |
ID | قطر داخلی لوله |
DOB | زاویه خم |
t | ضخامت اولیه جدار لوله |
to | ضخامت دیواره خارجی لوله در محل خم |
ti | ضخامت دیواره داخلی لوله در محل خم |
1-2- روش های خمكاری لوله
روشهای زیادی برای خمكاری لولهها وجود دارد. بعضی از این روشها به صورت گرم و برخی دیگر به صورت سرد انجام میشوند. در این بخش فقط در مورد روشهای خمکاری سرد لولهها بحث خواهد شد. هر یك از این روشها دارای كاربردها و محدودیت هایی از لحاظ نوع خم، حداكثر زاویه خمی كه میتوانند ایجاد كنند، هزینههای تولید و کیفیت خم میباشند. انتخاب روش خمكاری بستگی به: 1) كیفیت خم و تعداد تولید و 2) قطر لوله، ضخامت لوله و شعاع خم لوله دارد [3].
1-2-1- خمكاری فشاری
خمكاری فشاری از جمله روشهای خمكاری سرد لوله است كه اخیراً مورد توجه زیاد قرار گرفته است. از این روش بیشتر برای تولید خمهای با شعاع كم در لولههای جدار نازك استفاده میشود. از جمله مزیتهای این روش امكان تولید خمهای با شعاع كوچك در حدود قطر خارجی لوله، تولید خم با تغییرات ضخامت كم، تغییر سطح مقطع (بیضی شدن) كم و تجهیزات ارزانتر در مقایسه با سایر روشهای خمكاری لوله میباشد.
دانلود پایان نامه ارشد:رابطه تعهد سازمانی با رفتار شهروندی سازمانی در سازمان تامین اجتماعی استان گیلان
جمعه 99/10/26
بررسی رفتار افراد در محیط های کاری از دیرباز مورد توجه اندیشمندان علوم مدیریت بوده است. در حقیقت، درک رفتارهای کارکنان به منظور ایفای بهتر نقش ها و وظایف، موجب بهبود عملکرد و ارتقای اثربخشی سازمانی خواهد شد . دراین راستا مفهوم شهروندی سازمانی به نیروی انسانی سازمانها از منظر بدیعی می نگرد و ایشان را به عنوان شهروندان سازمانی خود می شناسد و درصدد است تا زمینه را برای
بروز هر چه بهتر این شهروند فراهم سازد. در واقع، شهروند سازمانی علی رغم رفتارهای فرانقش، به دنبال كسب پاداش از سازمان نیست، بلكه از خود گذشتگی شغلی دارد و به اینكه رفتارهای فرانقش وی در تعالی سازمانش موثر است، باور دارد و تمام تلاش خود را برای بهبود و توسعه سازمان خود به كار می گیرد . در گذشته، محققان در مطالعات خود جهت بررسی رابطه ی بین رفتارهای شغلی و اثربخشی سازمانی، بیشتر به رفتارهای درون نقشی توجه می کردند. این رفتارها ناظر بر کارها، وظایف و مسئولیت های رسمی مانند: آنچه در شرح شغل آمده است، می باشند. اما امروزه توجه ی ایشان بیشتر به رفتارهای فرانقشی معطوف گشته است. رفتارهای فرانقشی، به فعالیت های فی نفسه خودجوش و آگاهانه مربوط هستند (مانند کمک به دیگران) و به طور مستقیم یا صریح به وسیله ی سیستم رسمی پاداش سازمان پیش بینی نشده اند اما کارآیی سازمان را به عنوان یک کل افزایش می دهند. سازمان های موفق، کارکنانی دارند که احساس مسئولیتی فراتر از آنچه که شغلشان برای آنها ایجاب می کنند، دارند و به نوعی خود را وقف موفقیت سازمانشان نموده و در این راستا به طور داوطلبانه وقت و انرژی بسیاری را صرف سازمان متبوعه می کنند . از سوی دیگر تعهد سازمانی به عنوان متغیری است که بر رفتار شهروندی سازمانی کارکنان تاثیر گذار است. تعهد سازمانی از دیرباز مورد توجه پژوهشگران بوده است و از زمان ورود به پژوهش های سازمانی، نظریه پردازان بسیاری به آن پرداخته اند . با توجه به موارد فوق در فصل اول تحقیق بعد از بیان مساله ، به ضرورت واهمیت تحقیق پرداخته خواهد شد. سپس به سوالات واهداف تحقیق به همراه چهارچوب نظری تحقیق اشاره شده ودر نهایت با تعریف مفهومی وعملیاتی متغیرها وبیان قلمروتحقیق فصل به پایان خواهد رسید.
دانلود پایان نامه ارشد : بررسی فرم پذیری فولادهای کم کربن تجاری و تاثیر آن بر شکل پذیری قطعه تودری پژو
جمعه 99/10/26
شکل دهی ورق های فلزی بخش گسترده ای از تغییر شکل فلزات می باشد که از دیرباز مورد توجه صنعتگران و محققین بوده است و با گذشت زمان در تکامل فرآیند شکل دهی ورق های فلزی پیشرفت های وسیعی صورت گرفته است. ایده تغییر شکل ورق های فلزی تقریبا یک قرن پیش با شکل دهی و ساخت ظروف آشپزخانه و ساخت اشیاء هنری براساس آزمایش ها و روش های تجربی صنعتگران شکل گرفت و با پیشرفت های علمی ناشی از تحقیقات محققان و صنعتگران، روش های تجربی پایه علمی به خود گرفت و امروز به صورت یک فرآیند پیچیده و با اهمیت صنعتی در آمده است به نحوی که توان ساخت قطعات با روش شکل دهی ورق های فلزی یکی از مهمترین ارکان اقتصادی یک کشور به خصوص در صنایع خودرو تلقی می گردد.
از جمله ویژگی های تولید قطعات با این روش، انعطاف پذیری و قابلیت شکل پذیری زیاد، کمی وزن، سطح خوب و هزینه کمتر ساخت ورق های فلزی است. با این روش می توان قطعات با اشکال پیچیده را تولید کرد که ساخت آنها با روش های دیگر شکل دهی فلزات مشکل و پر هزینه است. شکل دهی ورق های فلزی با اغلب فرآیند های شکل دادن حجمی متفاوت است. در شکل دهی ورق فلزی کشش حاکم است در حالی که فرآیند های شکل دادن حجمی به طور عمده فشاری اند. به علاوه غالبا یک سطح یا هر دو سطح نواحی تغییر شکل آزاد است (یعنی ابزار آنها را نمی گیرد). در فرآیند تغییر شکل ورق ها، ورق تحت تاثیر خم، واخم، کشش و اتساع و یا ترکیبی از آنها قرار می گیرد. بنابراین در این فرآیند تغییرات فیزیکی محسوسی در ورق ایجاد می شود و غالبا با تغییر شکل های بزرگ که سبب پیچیده شدن فرآیند می شود روبرو هستیم و در نتیجه تحلیل این فرآیند کار خیلی ساده ای نیست. برای ورق های فلزی با خواص مادی متفاوت، تغییر شکل های حاصله در اثر اعمال نیروهای مشابه می توانند کاملا متفاوت باشند.
تغییر شکل ورق های فلزی به عواملی از قبیل خواص ماده و قابلیت شکل پذیری ورق، شکل هندسی قطعه، شرایط مرزی، طراحی فرآیند و سرعت شکل دهی بستگی دارد. در ضمن عواملی چون ضریب ناهمسانگردی و پارامترهای ناشناخته دیگری تحلیل دقیق این فرآیند را با مشکل روبرو کرده است.
برای رسیدن به شکل دلخواه، ورق باید تغییر شکل پایدار بدهد. حتی برای قطعات نسبتا ساده، ناهمسانگردی ورق فولادی، اختلاف در ضخامت ورق و اعوجاج موضعی در ابزار می تواند عمل دقیق آنالیز تغییر شکل را غیر ممکن سازند. لذا دانستن قابلیت تغییر شکل ورق فلزی برای تولید موفق قطعات ضروری است. به علت تاثیر پیچیده متغییرهای زیادی که روی شکل پذیری موثرند، پارامتر تنها و مشخصی وجود ندارد که بتواند قابلیت تغییر شکل را تحت شرایط مختلف پیش بینی کند. در شکل دهی ورق های فلزی، بررسی حد تحمل یک فلز در مقابل کرنش های مختلف با استفاده از منحنی FLD (منحنی حد شکل پذیری) انجام می پذیرد. در حقیقت این منحنی نشان می دهد که اگر شرایط اعمال نیرو طوری باشد که کرنش های به وجود آمده بالای این منحنی قرار بگیرند، قطعه به طور حتم در آن مناطق دچار گلویی شدن و پارگی می گردد. از طرفی این منحنی ها می توانند جهت بالا بردن عملیات شکل دهی و کاهش مراحل کشش مورد استفاده قرار
گیرند.
اولین FLD[1] برای عملیات شکل دهی اتساعی یک ورق فولادی کم کربن با مقاومت پایین که در صنایع اتومبیل سازی و خانگی به کار می رود در سال 1963 منتشر گردید. این FLD در آزمایشگاه و با استفاده از یک پانچ صلب به دست آمده است. معیار های به کار برده شده برای پیدا کردن حداکثر کرنش، شروع گلویی شدن سطح ورق بود که البته توسط حس نمودن این مسئله آشکار می گشت. علت انتخاب این معیار این بود که در کارگاههای پرس کاری ایجاد چنین نقصی باعث عدم قبولی قطعات تولید شده می گشت.
چنین نتایج تجربی در طی سال های 65-1963 تنها مرجع استفاده از FLD در صنعت بود. در سال 1965 یک مقاله ای منتشر شد که باعث ایجاد یک پایه و اساس برای اینگونه FLD ها شد.
تحقیقات در طی سال های 1965 تا 1968 باعث به وجود آمدن دو مقاله دیگر در سال 1968 گردید. اولین مقاله توسط Keeler نوشته شد. او تحقیقات بسیار گسترده ای پیرامون طرف راست FLD نمود. کلیه تحقیقات وی در عملیات شکل دهی اتساعی صورت پذیرفت. دومین مقاله توسط Goodwin نوشته شد که وی تحقیقات خود را حول سمت چپ FLD متمرکز نمود و از آزمایشات کشش عمیق کمک گرفت.
از سال 1967 تحقیق روی مدل تئوری FLD صورت پذیرفت و حاصل آن مقاله ای بود که در سال 1967 توسط Marciniak ارائه گردید. که در آن پارامترهای محدودی از ورق در نظر گرفته شده بودند و به صورت ابتدایی بر روی حدود کرنش تحلیل صورت پذیرفته بود. از آن به بعد تحقیقات روی FLD و آنالیز تجربی کرنش به صورت جدی تر صورت پذیرفت و محققین زیادی روی این نمودارها کار کرده اند.
نتیجه تحقیقات روی FLD تئوری به طور بسیار محدودی از دهه 70 به بعد عرضه گردیده که می توان علت آن را اهمیت FLD در صنعت قالب سازی دانست که کلیه اطلاعات آن به صورت درون سازمانی باشد.
به منظور رسم و بررسی منحنی های حد شکل پذیری روش های مختلفی وجود دارد. ابتدایی ترین و در عین حال پر هزینه ترین این روش ها، روش تجربی و انجام آزمایش های عملی می باشد. Hecker از یک روش عملی برای رسم منحنی FLD استفاده کرد که امروزه نیز قالب مورد استفاده وی برای انجام آزمایش های حد شکل پذیری کاربرد دارد. او از یک سنبه نیم کروی برای این منظور استفاده کرد. در این پژوهش نیز از این روش استفاده شد.
1-2- فولادهای کم کربن
فولادهای کم کربن (Wt%C≈0/06 یا کمتر) را معمولا نوردکاری سرد می کنند، مگر آنکه ضخامت ورق زیاد باشد (≥≈2mm)، و پس از تابکاری به منظور تبلور مجدد در 600 تا 700oC آنها را به بازار عرضه می کنند. این فولادها از طریق شمش ریزی تولید می شوند و فرآورده های حاصل را، بر اساس فرآیند ریخته گری آنها، به دو دسته تقسیم می کردند: فولادهای ناآرام و فولادهای آرام. فولاد نا آرام فولادی است که پیش از انجماد اکسیژن زدایی نشده است. در حین انجماد شمشی از این نوع فولاد، کربن و اکسیژن حل شده در آن به شدت با یکدیگر واکنش می کنند و حباب های CO به شدت متصاعد می شوند (غلیان یا نا آرامی) و فاز مذاب را به جوشش در می آورند. این جوشش سبب شکستن لایه های مرزی می شود و جدانشینی کربن در مرکز شمش را ممکن می کند، در نتیجه شمش حاصل و ورق تولید شده از آن سطحی بسیار کم کربن دارند. این سطوح پاکیزه از معایب ناشی از وجود ذرات کاربید عاری اند. بر عکس، فولادهای آرام را با افزودن آلومینیوم یا سیلیسیوم در حین ریختن شمش، یا درست قبل از ریختن آن، اکسیژن زدایی می کنند. این عناصر اکسیژن مذاب را می گیرند، در نتیجه اکسیژن برای ترکیب با کربن و تولید CO باقی نمی ماند و از جوشش مذاب خبری نیست. بنابراین انجماد در سکون کامل انجام می شود (به همین دلیل این نوع فولاد را فولاد آرام می نامند)، و تشکیل لایه های مرزی مانع از جدانشینی به سمت مرکز می شود]1[.
در سال های اخیر، ریخته گری پیوسته تا حدود زیادی جانشین شمش ریزی شده است و فولاد هایی که ریخته گری پیوسته می شوند همواره آرام اند. تمایل به ریخته گری تختال های هر چه نازک تر به جایی رسیده است که کارخانه ای تختال را با ضخامت فقط 2in(50mm) می ریزد. با نازک تر شدن تختال ها، میزان عملیات نوردکاری لازم نیز کاهش می یابد. در نتیجه در هزینه ها صرف جویی می شود. اما ممکن است ساختار حاصل از این عملیات ناخالص تر و بافت های حاصل از آن نامناسب تر باشند.
منحنی تنش-کرنش کششی فولاد کم کربن تابکاری شده پدیده نقطه تسلیم مشخص را نشان می دهد (شکل 1-2). بارگذاری اساسا کشسان است، تا اینکه در ناحیه ای تسلیم رخ دهد (نقطه A). آنگاه ناگهان بار افت می کند و تنش تسلیم کاهش می یابد (نقطه B). افزایش طول نمونه با رشد ناحیه تسلیم شده، در تراز تنشی کم و بیش ثابت، ادامه می یابد.
در این مرحله بین نواحی تغییر شکل یافته و تغییر شکل نیافته مرزی کاملا مشخص، به نام نوار لودرز ایجاد می شود. در پس این جبهه، همه فلز به یک اندازه کرنش یافته است. کرنش لودرز، یا افزایش طول در نقطه تسلیم، معمولا بین 1 تا 3% است. تنها پس از آنکه نوارهای لودرز طول نمونه را پیمود (نقطه C)، کرنش-سختی و کرنش یابی یکنواخت آغاز می شود. سرانجام به نقطه استحکام کششی (نقطه E) می رسیم، نمونه باریک می شود، و سرانجام می شکند (نقطه F).
شکل 1-2: منحنی های تنش-کرنش فولاد کم کربن که پیر سازی کرنشی را نشان می دهند]1[.
اگر در نقطه ای مانند D از نمونه باربرداری شود، و پس از گذشت زمان کوتاهی آن را دوباره بارگذاری کنند، منحنی تنش-کرنش در نقطه های D، E و F بر منحنی اولیه منطبق می شود. اما اگر در فاصله باربرداری و بارگذاری دوباره به فولاد فرصت پیر سازی کرنشی داده شود، نقطه تسلیم جدید َA پدید می آید، استحکام کششی به َE افزایش می یابد، و از میزان افزایش طول یکنواخت کاسته می شود. از دیدگاه شکل پذیری، این نوع پیر سازی کرنشی نامطلوب است زیرا نمای کرنش-سختی و افزایش طول یکنواخت را کاهش می دهد و کرنش های پیشرونده ایجاد می کند.
جدانشینی نیتروژن (و تا حدود کمتری کربن) حل شده بین نشین، در نابجایی ها سبب ایجاد اثر نقطه تسلیم است. در آغاز برای به حرکت در آوردن نابجایی ها از محل اتم های بین نشین به تنش بیشتری نیاز است، و هنگامی که نابجایی ها آزاد شدند، برای ادامه حرکت به تنش کمتری نیاز دارند. اما آهنگ پخش نیتروژن در نابجایی ها به اندازه ای هست که فولاد ناآرام در دمای اتاق طی چند هفته یا ماه، و در دمای 100oF، طی چند روز پیرسازی کرنشی شود. فولادهایی که با آلومینیوم آرام شده اند در برابر پیرسازی کرنشی مقاومترند، زیرا در این فولاد ها آلومینیوم با نیتروژن ترکیب می شود. اما پیرسازی کرنشی در دمای بالاتری، مانند دمای چرخه پخت رنگ اتومبیل (~200oC) انجام می شود. در این مرحله، پیرسازی کرنشی مطلوب است، زیرا شکل دادن به پایان رسیده است و در نتیجه بازگشت نقطه تسلیم، مقاومت فلز در برابر فروبری افزایش می یابد. در صنعت، از طریق تخت کاری غلتکی نقطه تسلیم را از بین می برند. در فرآیند ورق را روی غلتک خمکاری و خمگشایی می کنند. روش دیگر نوردکاری بازپختی است که در آن کاهشی بسیار اندک ~%0/5 انجام می شود. اختلاف مهم دیگر بین فولاد های آرام و ناآرام، در درجه ناهمسانگردی است. در فولادهای آرام، که طبق رابطه زیر تعریف می شود بین 4/1 و 8/1 است، در حالی که در فولادهای ناآرام بین 1 و 4/1 متداولتر است. بسته به عملیات نوردکاری و تابکاری انجام شده روی هر نوع فولاد، تغییرات چشمگیری در مقدار در هر دسته مشاهده می شود. مطابق شکل 2-2 مقادیر بزرگتر و n با افزایش اندازه دانه ها توام اند. تابکاری ناپیوسته، که در آن کلاف های بزرگ ورق طی چند روز به آهستگی گرم می شوند تا به دمای تابکاری برسند، سبب درشت تر شدن دانه ها، نسبت به تابکاری پیوسته، می شود که به سرعت انجام می گیرد. اما معمولا از درشت تر شدن دانه ها از اندازه دانه شماره 7 ASTM جلوگیری می کنند، زیرا در غیر این صورت اثر پوست نارنجی شدید می شود. در طی چند دهه گذشته تابکاری پیوسته تا حدود زیادی جای تابکاری ناپیوسته را گرفته است. تابکاری پیوسته، به جای 4 یا 5 روز که برای تابکاری کلاف ورق لازم است، در طی حدود 10 دقیقه انجام می شود و خواص یکنواخت تری را در ورق ایجاد می کند. هر گاه آهنگ سرمایش بیشتر باشد (60 تا 80oF/S) ورق مستحکم تر و سختی پذیر می شود. تشخیص این نکته مهم است که تغییرات شدیدی نسبت به خطوط روند نشان داده شده در شکل 2-2 دیده می شود. چنین تغییراتی در کارخانه های مختلف و در یک کلاف، از مرکز تا لبه ورق، و در امتداد طول آن دیده می شود.
ورق گرم نورد شده از ورق سرد نورد شده ارزانتر است، اما سطح آن چندان صاف، و ضخامت آن یکنواخت نیست. در این ورق ها به طور نمونه می باشد.