دانلود پایان نامه ارشد: بررسی و نقد برساخت گرایی در فلسفه اخلاق کانت

           فرا اخلاق[1] شاخه ای ازفلسفه اخلاق2 است که به لحاظ وجود شناسی3 به این بحث می پردازد که آیا حقایق و اوصاف اخلاقی4 در عالم پیرامون به نحوی از انحاء وجود دارند و یا اینکه در حوزه اخلاق ما از جانب خود چیزی را انشاء می کنیم که واقعیتی ورای خود  ندارد.

این اختلافی است  میان شناخت گرایان5 و ناشناخت گرایان6 در حوزه اخلاق که که از زمان جورج اوارد مور7 فیلسوف اخلاق تحلیلی انگلیسی باعث ظهور انبوهی از  نوشته های فلسفی شده است که هر کدام علیه دیگری به استدلال پرداخته اند.

ناشناخت گرایان عالم پیرامون را تهی از ارزشها8 می دانند و تصریح دارند هیچ واقعیت اخلاقی در عالم پیرامون وجود ندارد. نظرهای اخلاقی ما از جنس باور9 نیستند بلکه به عالم انسانی و ذهن او تعلق دارند و چون نسبتی با عالم خارج ندارند از صدق وکذب آنها  نمی توان سخن گفت.

اما شناخت گرایان واقع گرا در اخلاق معتقدند  واقعیتهای اخلاقی به نحوی از انحاء در عالم پیرامون وجود دارند و احکام اخلاقی از جنس باورند در نتیجه می توانند صادق یاکاذب باشند.

به عبارت دیگر دعاوی اخلاقی را میتوان در قالب گزاره ها صورت بندی کرد و در نتیجه معرفت بخش هستند وچون شان معرفتی دارند پس صدق و کذب پذیرند. مفاهیم اخلاقی[2] نسبتی با عالم خارج دارند و می توان داوری2 اخلاقی و معرفتی درباره آنها کرد.

درخلال این بحث ها ظاهراً غلبه با اردوگاه واقع گرایان اخلاقی بود تا اینکه جی.ال.مکی3 با ارائه نظریه خطا4 کفه بحث ها را به سود ناشناخت گرایان سنگین کرد. بنابر نظریه خطا  گزاره های اخلاقی مرتبا و بطور یکسان کاذب اند و اتصاف کیفیات اخلاقی به اعمال و اشیاء و حوادث

 

پایان نامه

 نادرست است. ارزش‌های اخلاقی مستقل از خواسته‌ها و نگرشهای5 بشری وجود ندارد و خصوصیات اخلاقی ناظر به یک ویژگی و خصیصه موجود در افعال نیست.  مکی می گوید درهر صورت ذهن ما در حوزه ارزشها خطا می کند پس نمی توانیم معرفت اخلاقی داشته باشیم.

نظریه خطای مکی چالش جدی برای واقع گرایان6 اخلاقی به وجود آورد. زمانی که طبیعت گرایان7 سعی داشتند که با نشان دادن اینکه خصوصیات اخلاقی می تواند طبیعی باشد از نظریه خطای مکی فرار کنند عده دیگری با ارائه نظریه ای جدید به نام بر ساخت گرائی8 اخلاقی سعی کردند نشان دهند که خصوصیات اخلاقی وابسته اند به آنچه که ما با آن توافق داریم. برای نخستین بار جان راولز9 فیلسوف امریکایی اصطلاح برساخت گرایی را در نظریات اخلاقی بکار برد.معنی اصلی آن این است که نظام الزامات اخلاقی را با استفاده از روالی غیرجدلی10 می توان ساخت بطوری که  تهی از الزامات عجیب مابعدالطبیعی11 و درستی آن  دستکم معقول باشد.

وی در درس گفتارهای خود در دانشگاه اولین تفسیر برساخت گرایانه از فلسفه اخلاقِ ایمانوئل کانت12 فیلسوف برجسته آلمانی به دست داد و سپس نظریه اخلاقی خود را  برساخت گرایی کانتی خواند.

کانت در نقد عقل محض[3] ونقد عقل عملی2 نمی خواهد قوانین  حاکم بر ذهن را توضیح دهد و معتقد است کسی که این کار را می کند کار فلسفی نمی کند. جنس بحثهای فلسفی در نزد کانت  استعلائی3 است و از جائی آغاز میشود که سوژه تجربی در ذیل سوژه متافیزیکی4  قرار بگیرد.

عقل نظری و عقل عملی تفاوت ماهوی با یکدیگر ندارند . وقتی عقل به شناسایی اقدام میکند عقل نظری است ولی زمانیکه می آفریند و بر می سازد عقل عملی است. اخلاق در کانت برساخته و بر گرفته شده از عقل عملی است و  ارزشها ی اخلاقی در عالم خارج وجود ندارند. به معنای کانتی کلمه اخلاق کاشف از ساحت نومن5 است و سوژه متافیزیکی به این ساحت تعلق دارد.در نتیجه ترکیبی و پیشینی بودن گزاره های اخلاقی  از لوازم اخلاق کانتی است. یعنی احکام اخلاقی متصف به دو وصف کلیت6 و ضرورت7 هستند که هیچکدام درعالم خارج وجود ندارند . بنابراین گزاره های اخلاقی نمی توانند  شان کاشفیت از عالم پدیداری داشته باشند.

حال کانت میگوید چیزی که اساس امر اخلاقی است و خیر بالذاتی که باید دنبال آن باشیم اراده ی خیر8 یا نیک است و اراد ه نیک به صورت عمل کردن برای ادای تکلیف و وظیفه9 ظاهر میشود ومعنی آن احترام به قانون اخلاقی10 است.  کانت معتقد است قانون اخلاقی بر ساخته ی خود عقل است بدون آن که عناصر تجربی درآن دخیل باشد و چون قانون اخلاقی  ازعقل  صادر میشود  باید به صورت فرمان و امر درآید و امر هم الزام آوراست.  اخلاق در کانت از رهگذر متعین ساختن اراده در قالب امر مطلق11 شکل میگیرد. اراده متعین و اصول اخلاقی برآمده ازآن ، که به نام امر مطلق و امر نا مشروط ازآنها یاد  می کند، کاشف نومن هستند نومنی که نسبتی با عالم واقع ندارد. براسا س تفسیر برساخت گرایانه از فلسفه اخلاق کانت اساس برساخت گرایی روال امر مطلق است و مشهورترین  روایت روال برساختن در کانت  یعنی روال امرمطلق صورتبندی  قانون کلی است. این قانون به کنشگران  امر می کند نه تنها مطابق آن ماکسیمی[4] عمل کنند که از طریق آن  بتوانند درهمان زمان اراده کنند که آن قانون کلی  باشد.

امرمطلق  قانون اراده آزاد2  است و صرفاً از طبیعت اراده ناشی می شود  و کانت  اخلاق را بر پایه اراده عقلانی هر فرد استوار می‌كند و اراده عقلانی، خودش قوانینی را كه از آنها اطاعت می‌كند وضع می کند .  روال امر مطلق اصول عقل عملی  یعنی عقلانی3 و معقولبودن را  نشان میدهد.

جان راولز نظریه خود را  بر ساخت گرایی کانتی می نامد که  بدست اشخاص فرضی در پس پرده جهل5 ساخته می شود. در بر ساخت گرائی کانتی ، رالز شهود گرایی عقلانی  و نیز دیگر اشکال واقع گرائی اخلاقی را رد می کند و نظریه اش را به عنوان «بر ساخت گرایانه»  تعریف میکند. در بر ساخت گرائی  کانتی  نشان داده می شود  اصول اخلاقی عدالت که معقولند، اصول عقل عملی اند .

به عقیده شهود گرایان اصول اخلاقی صادق  یاکاذب  اند به دلیل وجود  نظامی از ارزشها که باشهود عقلانی شناخته میشوند اما رالز تأکید می کند  که بر داشت کانت از خود مختاری6 وجود چنین نظامی از ارزشها رادر عالم پیرامون  رد می کند. بر اساس تفسیر رالز محتوای   قانون اخلاقی توسط این روال بر ساخته می شود ، نه اینکه کشف  می شود.

براساس برساخت گرایی کانتی محتواى اصول عدالت7 نتیجه توافق و قرادادى است كه میان افرادى خاص در وضعیت ویژه‏اى بدست می آید که  وضعیت اولیه8  ‏نام دارد. بر ساخت گرائی  کانتی یک روال تصمیم9 را بکار می برد که توسط انصاف10 تعریف  شده است  و در آن اصول عدالت بر ساخته می شود. یعنی روال برساختن اصول عدالت را معین می کند و از رهگذر این روال محتوی این آموزه بر ساخته می شود.

برساخت گرایی اخلاقی بر این باور است که گفتمان اخلاقی ما شناختی است و برخی گزاره های اخلاقی صادق اند. گزاره های اخلاقی به واسطه ی نگرشهای ارزشمدارانه[5] صادق یا کاذب اند.

برساخت گرایان اخلاقی دیدگاهشان را دیدگاهی  فرا اخلاقی درباره ی طبیعت  صدق  و حقایق و خصوصیات اخلاقی میدانند.آنان  صدقها وحقایق اخلاقی را  برساختهای بشری میدانند نه چیزهای قابل کشف در عالم پیرامون. برساخت گرائی به لحاظ معنا شناختی2 جملات اخلاقی را  بیان کننده امرواقع می دانند  بنا بر این به نظر می آید واقعاً صادق یا کاذب هستند. و به لحاظ وجود شناختی  حقایق اخلاقی وجود دارند البته وجود آنها وابسته به نگرشها  و توافقات و قرار دادهای بشری و نظایر آن می باشد.

به عبارت دیگر این مفهوم بر ساخت گرایانه دومعنی شناخت شناسی3 و متافیزیکی دارد: 1- قبل از  استفاده ازروال نه تنها نمی توانیم هیچ حقیقت اخلاقی را بشناسیم  2- بلکه هیچ حقیقت اخلاقی  وجود ندارد تا شناخته شود. اما حقایق اخلاقی وجود دارند  که به برداشتها وفعالیتهای  بر سازنده ی ما بستگی دارند. پس بر ساخت گرائی نظریه ای  شناخت گرایانه است یعنی حقایق اخلاقی وجود دارند که صادق یا کاذب اند اما ناواقع گرایانه است  چون تصریح دارد حقایق اخلاقی  به ما و فعالیتهای ما بستگی دارد.

آنچه که بین تمامی  نظریات بر ساخت گرایانه مشترک می باشد این عقیده است که واقعیت اخلاقی توسط نگرشها یا اعمال یادیدگاههای اشخاص احتمالاً تحت شرایط آرمانی تشکیل شده است. بطور خلاصه، واقعیت اخلاقی از اوضاع یا فعالیتها تشکیل شده است  که ازنقطه نظر مرجح پذیرفته شده است وفقدان این نقطه نظر به معنای نبود واقعیت اخلاقی است.

بنابراین برساخت گرایی اخلاقی بر این باور است که  1- گفتمان اخلاقی ما شناختی است.  2 –  برخی گزاره های اخلاقی صادق اند. 3 –  گزاره های اخلاقی به واسطه ی نگرشهای ارزش مدارانه صادق یا کاذب اند.

برساخت گرایی ظاهراً در تقابل با واقع گرایی قرار می گیرد و تنها   با روایتهای واقع گرائی اخلاقی توافقی نسبی و محدود دارد. بر ساخت گرایان، مانند واقع گرایان ، جملات اخلاقی را دارای محتوای توصیفی[6] می دانند و بنا بر این به نظر می رسد واقعاً بیان کننده امر واقع باشند.ولی بر ساخت گرایان برغم اینکه  می پذیرند که به نحوی حقایق اخلاقی وجود دارند  ، بر عکس واقع گرایان، آنها را وابسته به نگرشها و قرار دادهای انسانی و امثال آن می دانند.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.