دانلود پایان نامه ارشد:اثربخشی رواندرمانی حمایتی گروهی بر امید به زندگی و سازگاری روانشناختی مادران کودکان سرطانی

سرطان یک بیماری مدرن نیست؛ در گذشته هم وجود داشته است؛ اما امروزه به دلیل افزایش آلودگی های محیط زیست تعداد بیشتری به آن مبتلا می شوند و تعداد بیشتری هم نسبت به گذشته به پزشک مراجعه می کنند. سرطان یعنی رشد کنترل ناشدنی سلول ها در ناحیه ای از بدن؛ این وجه مشترك همه ی سرطان هاست؛ علی رغم این که چه عاملی باعث سرطان شده و چه آسیبی به سلول ها رسیده باشد. امروزه تأثیرات روانشناختی سرطان نه تنها بر روی فرد، بلکه بر روی اطرافیان و محیط اجتماعی که او را محصور کرده است مورد توجه قرار گرفته است. نگهداری و زندگی با یک فرد سرطانی با سختی ها و عوارضی همراه خواهد بود. علاوه بر این نگرانی و ترس از دست دادن فرد سرطانی سلامت روان فرد مراقبت کننده را تحت تأثیر قرار می دهد. در این فصل ضمن بیان ابعاد مسئله پژوهش به بیان اهمیت و ضرورت آن پرداخته و سپس اهداف و فرضیات و تعاریف متغیر های پژوهش ارایه می گردد.

1.2              بیان مسأله

سرطان[1] بیماری سلول هاست كه عامل مشخصه آن تكثیر نامحدود و غیرقابل كنترل سلول هایی است كه نئوپلاسم بدخیم را تشكیل می دهند (میرزایی، 2005؛ فلاح و دیگران 1390). این بیماری سومین عامل مرگ و میر در ایران به شمار می آید و سالانه بیش از 30000 نفر از ایرانیان جان خود را در اثر سرطان از دست می دهند (نجفی و امامی، 1390). همچنین سرطان حدود 4 درصد، مرگ و میر در كودكان زیر 5 سال و 13 درصد كودكان 5 تا 15 سال را در جمعیت ایرانی تشكیل می دهد (مهران فر و دیگران، 2012). سرطان در كودكان به نوعی متمایز از سرطان در بزرگسالان می باشد، بدین معنی كه اغلب سرطان های كودكان در صورت تشخیص به موقع قابل كنترل خواهند بود (بیرقی و دیگران، 1389). تأثیری كه ابتلای یك كودك به سرطان بر شرایط روانی و كیفیت زندگی مراقبینش می گذارد، كمتر از تأثیری كه بر خود او می گذارد، نیست (هکلر[2] و دیگران، 2008). بومن و ویجنبرگ عقیده دارند که والدین کودکان مبتلا به سرطان علاوه بر بیماری های جسمی، پریشانی روان شناختی شدیدی را متحمل می شوند، به طوری که این پریشانی در طی زمان افزایش می یابد. این پریشانی به

 

پایان نامه و مقاله

 شکل سطح بالایی از خشم و عصبانیت، خواب آلودگی، آزردگی، افسردگی، کناره گیری از جامعه و عدم کنترل بر خود پدیدار می شود (وان[3]، 1986).  بنابراین مراقبت های حمایتی به روش های مختلف مشاوره و روان درمانی جزء لاینف درمان بیماران مبتلا به سرطان و خانواده های آن ها بوده و نباید مورد بی توجهی قرار گیرد (فکری و دیگران، 1389).

پژوهش ها نشان می دهند که تاب‌آوری و سر‌سختی روانشناختی بر بهزیستی روان‌شناختی مادران کودکان مبتلا به سرطان موثر می باشد (دهقانی نیشابوری و مقصودی، 1390). همچنین گروه درمانی ها و مداخله معنوی در مادران دارای کودکان سرطانی باعث افزایش کیفیت زندگی و کاهش پریشانی آنها می گردد (موسوی و همکاران، 1391؛ لطفی کاشانی و همکاران، 1391). یکی از روش های درمانی موثر در درمان اختلالات جسمی و روانی، رواندرمانی و گروه درمانی حمایتی می باشد. پورافکاری (1376) رواندرمانی حمایتی را اینگونه تعریف می­کند: ” نوعی رواندرمانی که به منظور کمک به بیماران در جریان بحران­های ناشی از مسایل اجتماعی یا بیمـاری جسمی مورد استفاده قرار می­گیرد. همچنین به منظور رفـع ناراحتی­های ناشی از بیماری روانی و جسمی طولانی یا نقص­های فیزیکی بکار برده می شود .” به نظر محققین، رواندرمانی گروهی حمایتی در عمل، ملاقات گروهی از افراد همدرد است، در جلسات منظم که طی آن شرکت­کنندگان درباره شرایط خاص و دشواری­های که در آن قرار دارند، مشکلات و مسایلی که با آنها روبرو هستند و تجربه­های شخصی خود در خصوص شیوه­های روبرو شدن و حل این مسایل و مشکلات با یکدیگر گفتـگو و تبادل نظر می­پردازند، اطلاق می­شود.

رواندرمانی حمایتی منجر به افزایش میزان امیدواری و سازگاری روانشناختی فرد می گردد.  اشنایدر، هریس، اندرسون و هولران[4] (1991)، امیدواری را «مجموعه شناختی می دانندکه مبتنی براحساس موفقیت ناشی ازمنابع گوناگون (تصمیم های هدف مدار) و مسیرها (شیوه های انتخاب شده برای نیل به اهداف) است. بنابراین، مسیرهای تفكر و منابع تفکر عناصر زیربنایی امیدواری یا تفكر هدف مدار تلقی می شوند. »مسیرهای تفكر انعكاس دهنده ظرفیت فرد برای تولید كانال های شناختی برای رسیدن به اهدافش است و منابع تفكر هم عبارتند از افكاری كه افراد در باره توانایی ها و قابلیت های شان برای عبور از مسیرهای برگزیده تعریف كرده اند تا به اهداف شان برسند. از طریق تركیب منابع و مسیرها، می توان به اهداف رسید. اگر هر كدام از این دو عنصر شناختی وجود نداشته باشند، رسیدن به اهداف غیر ممكن است. یافته های پژوهشی نشان داده اند که بین بالا بودن میزان امیدواری افراد و موفقیت آن ها درفعالیت های ورزشی، بالا بودن میزان پیشرفت تحصیلی، سلامت جسمی و روانی بهتر و بیشتر مؤثر بودن روش های روان درمانی مورد استفاده در درمان اختلالات، ارتباط وجود دارد (اشنایدر، 2002). همچنین نووتنی[5] (1989)، دریافت امید، کیفیت اندازه پذیری است که می تواند درمرحله بررسی و شناخت فرآیند پرستاری استفاده شود و در پی آن مداخلاتی در جهت ارتقای آن اعمال گردد و بدون ارتقای امید زمینه برای پذیرش آموزشهای درمانی و مراقبتی به وجود نخواهد آمد. دوفالت[6] (1985)، نیز نشان داد که عنصر امید نمادی از سلامت روحی مددجو است.

همچنین سازگاری با شرایط جدید یکی از مشخصه های سلامت روان می باشد. گوداشتاین و لانیون[7] (1995) سازگاری[8] را فرایند پیوسته ای تعریف کرده اند که در آن، تجارب یادگیری اجتماعی شخص، باعث  ایجاد نیازهای روانی او می گردد و نیز امکان کسب توانایی و مهارت هایی را فراهم می سازد که از آن طریق می توان به ارضای نیازها پرداخت. هر گاه تعادل جسمی و روانی فرد به گونه ای دچار اختلال شود که حالت ناخوشایندی به وی دست دهد برای ایجاد توازن نیازمند به کارگیری نیروهای درونی و حمایت های خارجی است. در این صورت، اگر در به کارگیری ساز و کارهای جدید موفق شود و مساله را به نفع خود حل کند می گویند فرایند سازگاری به وقوع پیوسته است (گوداشتاین و لانیون، 1995). ابعاد سازگاری، شامل سازگاری جسمانی، سازگاری روانی، سازگاری اجتماعی قرار دارد پیش درآمد رسیدن به سازگاری های روانی، اخلاقی و جسمانی، سازگار شدن از لحاظ اجتماعی است (والی پور، 1380).

اگر چه سودمندی مداخله معنوی در کاهش پریشانی مادران دارای کودکان سرطانی مورد بررسی قرار گرفته است با این حال سودمندی درمان های حمایتی و اثربخشی آنها بر میزان امیدواری و سازگاری مورد توجه قرار نگرفته است. لذا با توجه به موارد مذکور سوال پژوهش حاضر اینست که آیا رواندرمانی حمایتی گروهی بر امید به زندگی و سازگاری روانشناختی مادران کودکان سرطانی موثر است یا خیر؟

[1] Cancer

[2] Hekler

[3] van

[4]-Snyder, Harris. Anderson & Holleran

[5]-Nowotny

[6]-Dufault

[7] – Goodestein & Lanyon

[8] – adjustment

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.