دانلود پایان نامه ارشد علوم اجتماعی : بازشناخت رفتاری دستگاه اموی در چارچوب مولفه های عملیات روانی
امروزه اهمیت افکار عمومی[1] در مدیریت سیاسی و امنیتی که خود از تحولات تکنولوژیک جهان ناشی است افزایش چشمگیری یافته ، شیوه های سلطه و نفوذ[2] توسط قدرتهای بزرگ دستخوش تغییرات اساسی شده و تلاش برای تحمیل اراده از طریق روشهای نرم افزارانه و با بهره گیری از قدرت نرم[3] در دستور کار این دولتها قرار گرفته است. شیوع به کارگیری روشهای اعمال تهدید نرم مانند عملیات روانی به گونه ای گسترش یافته است که برخی از آن به جنگ دائمی یا نبرد ممتد یاد می کنند. به تعبیر شهید آوینی «خانه های امنیت در زیر دامنه آتش فشانها استقرار یافته است» پس گریزی از هجوم تهدیدات نرم وجود ندارد، هرچند تهدیدات نرم با گسترش روز افزون تکنولوژی دائماً در حال تغییر است اما شناخت این تهدیدات به دور از مبانی عملی و جایگاه تاریخی آن چندان راه گشا نخواهد بود.
با پیشرفت وسایل ارتباط جمعی و گسترش روابط بینالملل، تأثیر تبلیغات و عملیات روانی بر فرهنگها و نگرشهای اجتماعی كاملا ملموس بوده و به عنوان حربهای برای تغییر افكار عمومی مورد استفاده قرار گرفته است. اما افکار عمومی پدیده ای نو ظهور نیست بلکه در دوران مختلف تاریخی و در شناخت جوامع بشری مولفه ای تاثیر گذار بوده است. تبلیغ و استفاده راهبردی از آن برای دستیابی به اهداف خود و منزوی كردن دشمن ریشه در ابتدایی ترین اجتماعات دارد، اجتماعاتی که هم گام با تاریخ بشری متحول شده اند و دنیای پیچیده تکنولوژی و دهکده کوچک جهانی ارتباطات را رقم زدند، اما در این میان نباید و نمی توان مبانی و ریشه های واقعیات اجتماعی را نادیده گرفت از این رو همواره بر تاریخ و مطالعه آن تاکید شده است و از این روست که همواره تاریخ یکی از مولفه های هویتی جوامع و انسانها بوده است، بر این اساس پایه های تمدنی فرهنگهای گوناگون سهم وسیعی در واقعیات امروزین آنها دارد و بخش عظیمی از موفقیت امروز جوامع پیشرفته را علت است، البته همه ما می دانیم که سقوط و صعود نسل ها نه تنها و صرفاً به این علت بلکه به دلایل گوناگونی رقم می خورده و می خورد، اما تلاش و جهد جوامع نیز عنصری غیرقابل انکار است، در کشورهای جهان سوم بسیارند کشورهایی که با پیشینه تمدنی قدرتمند دچار مشکلات فراوان داخلی و خارجی اند و در رکود و فقر بسر می برند. با دیدن چنین واقعیاتی به سهولت می توان درک کرد که عامل بسیاری از واپس زدگی ها و عقب ماندگی ها درکنار بسیاری از شدائدی که بر آن ملت ها گذشته است، عدم رجعت به اصول تمدنی و داشته های تاریخی و تولید علم بومی بوده است، مسئله علوم انسانی غربی و شرقی که امروزه بسیاری از کشورها و خصوصاً کشورهای جهان اسلام با آن رو به رویند، آنچنان که بسیاری از بزرگان جهان اسلام برآن تکیه دارند، مسئله ای ریشه ای است که در دانشگاه ها و حوزه های علمیه و مراکز علمی باید پیگری شود.
بدین ترتیب با درک شرایط پیشرو و افزایش تمامیت خواهی دشمن و شرایط ناهمواری که دشمنان با آن مواجه اند، برای مقابله و مبارزه با جنگ نرم دشمن که گستره وسیعی از مردم جامعه و افکار عمومی را شامل می شود و به منظور تولید الگوهای بومی دفاعی کشور نیاز به توجه و بازشناخت بن مایه های اصلی تمدنی جامعه باتوجه به علوم و سرمایه بشری بیش از پیش اهمیت دارد. اما تاریخ پر فراز و نشیب صدر اسلام به مثابه چراغی روشن همواره در کور راه های زمان راهگشای جامعه اسلامی مان بوده است، تاریخی که داشته ها، خواسته ها و
آرمانهایمان را رقم زده است و بناست تا الگویی برای مسیر آینده مان باشد.
با توجه و تورقی در تاریخ اسلام می توان دریافت که یکی از بزرگترین و یا به تعبیر نگارنده بزرگترین تهدید برای جهان اسلام بنی امیه بوده اند، بنی امیه نه یک قوم و قبیله بلکه جریانی فکری منحرفی بود که در برابر اسلام ناب ایستاد، بنی امیه در طول سالیان حکومت خود بر بخش هایی از جهان اسلام چنان دشمنی و عداوتی در برابر حق از خود نشان داد که کمتر می توان نمونه ای برای آن یافت، از این رو اهمیت این دوران قابل درک می باشد.
یکی از ضربات دستگاه حکومت بنی امیه، ایجاد انحراف های مبنایی و شکاف های عمیق در جامعه مسلمین بود، انحرافی که با لعن امیر المومنین (ع) بر منابر اموی آغاز شد و تا امروز ادامه دارد، از این منظر اصلی ترین کارکرد عملیات روانی[4] دشمن ایجاد شکاف و انحراف در جامعه اسلامی بوده و هست، انحرافی که همواره با وارد آوردن لطمات شناختی بخشی از جامعه مسلمین را در راستای اهداف دشمنان از آن جدا کرده است.
براین اساس و بنا بر خلاء احساس شده در این حوزه و با همکاری اساتید و دوستان صاحب نظر در این مسیر قدم گذاردیم و امید است، نتایج آتی ضمن ارائه تصویری روشن از تاریخ با نگاهی نو اندیشانه به ترسیم رویکردی علمی در مسئولین و دست اندرکاران در این حوزه، سهم کوچکی از این جمع در اعتلای پرچم مقدس کشورمان باشد.
2-طرح مسئله و تعریف آن
انسان ها همواره برای تحت تأثیر قراردادن دیگران به شیوهها و ترفندهایی متوسل شدهاند، این کنش ها از ارتباط چهره به چهره دو فرد در اجتماعات كوچك و بزرگ تا دهکده جهانی امروز ادامه داشته و با گسترش ارتباطات و ابزار های ارتباطی وسعت بیشتری یافته و وارد ابعاد پیچیده تری شده است، این پیچیدگی منجر به تولید مفهومی چون عملیات روانی با رنگ و بویی مدرن شده، در تعریفی مختصر می توان عملیات روانی را «استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و سایر امكانات به منظور تأثیرگذاری بر افكار، احساسات، تمایلات و رفتار گروههای دوست، دشمن و بیطرف، برای دستیابی به اهداف» دانست. (حسینی،1383: 12)، آنچه در تعریف قابل توجه است استفاده از تبلیغات[5] و سایر امکانات است که در واقع عملیات روانی را به تبلیغات محدود نمی داند، هرچند واژه عملیات روانی مفهومی مدرن است اما این معنا را می توان در طول تاریخ و انواع فعالیت ها و اقدامات بشری مشاهده کرد که از مهمترین آنها در زمان های خاص همچون بحران ها، جنگ ها، نزاعهای محلی بصورت مختلف و گوناگون بوده است، حال آنکه در طول زمان ارتباطات به مثابه ابزاری در منطق عملیات روانی بر شیوه های آن موثر بوده و پیشرفت تکنولوژی ابزارهای جدیدی را خلق کرده و تا حدودی شیوه های جدیدی را موجب شده و تحولاتی را در تکنیک های عملیات روانی بوجود آورده است، اما باید گفت آنچه قابل تأكید است این است كه انسانها پدیده تأثیرگذاری روانی و استفاده از آن در جنگ و صلح و سیاست را به تازگی كشف نكرده اند، بلكه فقط نظریات آن در قرن اخیر تکامل و توسعه یافته و در واقع كمتر برههای از تاریخ حیات اجتماعی و سیاسی بشر را میتوان یافت كه فارغ از این عناصر باشد، با ظهور اسلام تحولی جدید در تبلیغ به وجود آمد .یکی از نویسندگان عرب در این باره می نویسد:
«با ظهور اسلام تبلیغ وارد مرحله جدیدی شد، بدین گونه که تبلیغات علنی با تبلیغات سری آمیخته گشت و از حالت خودسری و نوسان به صنعت منظم تخصصی در آمد و از انحصار برخی افراد مثل حکام یا قشرهای قدرتمند مثل سیاست مداران و تجار خارج شد و به کلیه افراد شایسته در هر زمان و مکان ارتقاء یافت و از سلطه مطلق یا هرج و مرج مطلق به آزادی اندیشه و آزادی انسانیت راه گشود…»(کاوش،1383: 1)
تاریخ پر فراز و نشیب اسلام و به طور خاص برهه زمامداری بنی امیه بر بخشی از سرزمینهای اسلامی برهه ایست، که دستگاه اموی با تلاش روانی و نظامی خود بر مردم زمینه سکوت و همراهی آنها را بر حفظ حکومت خود و شهادت سیدالشهدا(ع) فراهم کرد. امیر المومنین علی (ع)حضور بنی امیه را هولناک ترین فتنه ها معرفی می کند:
«آگاه باشید! همانا ترسناک ترین فتنه ها در نظر من فتنه ی بنی امیه بر شما است. فتنه ای کور و ظلمانی که سلطه اش همه جا را فراگرفته و بلای آن دامن گیر نیکوکاران است، هرکس آن فتنه ها را نشناسد نگرانی و سختی آن دامن گیرش گردد و هرکس که فتنه ها را بشناسد حادثه ای برای او رخ نخواهد داد، به خدا سوگند بنی امیه بعد از من برای شما زمامداران بدی خواهند بود و آنان چونان شتر سرکشی که دست به زمین می کوبد و لگد زند و با دندان گاز گیرد و از دوشیدن شیر امتناع ورزد…» (کاوش،1383: 1)
به نوعی می توان گفت، فتنه یعنی جو حاکم بر اجتماع تحت سلطه بنی امیه که جای پای منحوسی از شیطان است، بنی امیه همیشه رقیب و مخالف سرسخت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) بود و تا فتح مكه و یأس كامل مشركین ، در حال جنگ با اسلام و قرآن بوده و در جنگ بدر، احد و احزاب ، نه تنها پرچم كفر به دوش ابوسفیان و معاویه قرار داشت ، بلكه در بعضی از این جنگ ها، هند همسر ابوسفیان نیز به عنوان تقویت روحی و حمایت معنوی از سپاهیان شرك ، به همراه آنان در میدان جنگ حضور می یافت.
ولی پس از پیروزی اسلام در جزیرة العرب كه برای آنان تظاهر به شرك و جنگ علنی وجود نداشت. این كفر به نفاق مبدل گردید و ظاهرا اسلام را پذیرفتند، اما در باطن امر و در عمل ، همان دشمنی و كینه گذشته اسلام و قرآن را تعقیب نمودند و آن گاه كه معاویه به قدرت رسید، در كنار این نفاق ، ظلم و ستم بر مسلمانان واقعی را به حد اعلی رسانیده و پیروان امیرمؤ منان (علیه السلام ) را به زنجیر كشید و فرزند او یزید فاسق و دیگر خاندان بنی امیه نیز رهرو وی بودند.
امام حسین( علیه السلام) در خطبه های مختلفی به معرفی بنی امیه پرداخته اند حضرت، بنی امیه را پیروان شیطان معرفی می نمایند و می فرماید:
«ان هولاء قد لزموا طاعة الشیطان ، و تركوا طاعة الرحمان ، و اظهروا الفساد، و عطلو الحدود، و استاثروا بالفی ء و احلوا حرام الله و حرموا حلاله. . .
و اینان (بنی امیه) اطاعت خدا را ترك و اطاعت شیطان را بر خود فرض نموده اند. فساد را ترویج و حدود و قوانین الهی را تعطیل كرده اند. بیت المال را بر خود اختصاص داده اند. حرام خدا را حلال و حلال او را حرام كرده اند».(کاوش،1383: 2)
این جملات ، در خصوص بنی امیه فرازهایی از سخنرانی حسین بن علی (علیه السلام) است كه در منزل بیضه خطاب به یاران خود و سپاهیان حر بن یزید ریاحی فرمود. باز حضرت در سخنانی دیگر می فرماید:
«كانی باوصالی تقطعها عسلان الفوات بین النواویس و كربلا فیملان منی اكراشا جوفا و اجریه سغب
گویا می بینم كه درندگان بیابانها (پیروان بنی امیه ) در سرزمینی در میان نواویس و كربلا، اعضای بدن مرا قطعه قطعه و شكمهای گرسنه خود را سیر و انبانهای خود را پر می كنند».(کاوش،1383: 5)
امام علیه السلام این جمله را در ضمن خطبه ای در شب هشتم ذیحجه سال شصت در مكه ایراد فرمود و صبح همان روز به سوی عراق حركت نمود.
«و ایم الله ! لو كنت فی ثقب جحر هامة من هذه الهوام لا ستخر جونی حتی یقضوا فی حاجتهم…
بخدا سوگند! اگر در آشیانه پرنده ای هم باشم ، بنی امیه مرا بیرون خواهند كشید تا با كشتن من به خواسته خود نایل گردند». (کاوش،1383: 5)
حسین بن علی (علیه السلام) این جمله را در پاسخ عبدالله بن زبیر در مكه فرمود كه او در باطن به خارج شدن آن حضرت از مكه راضی و خوشحال بود، ولی در ظاهر امر، پیشنهاد اقامت در مكه و گاهی وعده كمك و مساعدت هم می داد.
نقش امویان در تکوین و ایجاد این تحولات در شام که از زمان شیخین آغاز می شود قابل بررسی جدی است.امویان که ابتدا به صورت فاتحان مسلمان و سپس به عنوان کارگزاران حکومت مرکزی به این سرزمین وارد شدند و بعد از آن داعیه ی خلافت اسلامی را مطرح کردند و بالاخره در جریان صلح امام حسن مجتبی (علیه السلام) رسما به عنوان خلیفه به حکومت پرداختند و سیاست های تبلیغی ویژه ای را اعمال کردند که موثرترین عامل در موضع گیری های مردم شام در قبال وقایع و حوادث سایر سرزمین های اسلامی و جهت گیری مثبت یا منفی آنان در مقابل رویدادهای تاریخی و مردان تاریخ ساز جهان اسلام بودند.
ساده ترین و متداول ترین این سیاست ها و تبلیغات ضد شیعی و ضد علوی تا آن جا گسترش می یابد که به هنگام نقل خبر شهادت امیر المومنین (علیه السلام) در مسجد این سوال در اذهان عمومی مردم شام مطرح می شود که علی در مسجد چه می کرده؟ مگر او نماز هم می خوانده؟ (کاوش،1383: 2) کاشتن بذر کینه و عداوت خاندان پیامبر در قلوب شامیان که از ابتدا تنها با اسلام اموی آشنایی داشتند و اسلام را تنها از دریچه ای که معاویه و اطرافیانش بر آن ها گشوده بودند می دیدند.
آنچه گذشت این سوال را به ذهن متبادر می سازد كه آیا رفتار دستگاه اموی در برهه های مختلف تاریخی (از سال 41 هجری قمری تا سال 132 هجری قمری تا فروپاشی دستگاه اموی) را می توان همراه با نوعی عملیات روانی دانست؟ مولفه های این عملیات روانی كدام اند؟ و جایگاه این مولفه ها در عصر حاضر چیست؟
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط نجفی زهرا در 1399/10/26 ساعت 02:27:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |