دانلود پایان نامه ارشد: مصرف رسانه ای و اعتماد اجتماعی (مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه مازندران)

امروزه و در پرتو گسترش پروسه جهانی شدن مدرنیته، بیش­تر کشور­های جهان سوم و از جمله ایران در وضعیت عدم امکان بازگشت تاریخی قرار گرفته اند؛ بدین معنا که نمی­توانند به جای حرکت رو به جلو در این مسیر، بایستند و یا به عقب برگردند. به ویژه اینکه در طول این سال­ها، حکومت­های مختلف در ایران به طور صریح و یا تلویحی مظاهر مادی توسعه و تمدن غربی را پذیرفته و گام­هایی هر چند ناقص و توأم با اشکال در جهت گسترش آن برداشته اند که از آن جمله می­توان به نظام تعلیم و تربیت، نظام ارتش، نظام اداری، قانون اساسی، مجلس قانون­گذاری، کابینه و… اشاره کرد.

اما آن­چه که همگام با این تحولات مادی باید مد نظر قرار گیرد، ملزومات فرا­مادی آن­ها می­باشد، چرا که هر واقعیت اجتماعی هم دارای جنبه مادی و هم جنبه معنایی (سایر، 1388) است که توسعه نیز از این قاعده مستثنی نمی­باشد. توجه صرف به راه حل­های سخت و دستوری و نادیده انگاشتن راه حل­های نرم و فرهنگی در مسیر توسعه کشور بعضاً موجبات عقب­گرد­هایی در آن شده است که جبران آن با توجه به روند سریع تحولات جهانی تقریباً ناممکن می­باشد.

«کارشناسان و صاحبنظران امور اقتصادی و اجتماعی به خوبی به این نکته واقف اند که برنامه­های توسعه کشور، دیگر نمی­توانند فقط به بعد مادی یا رشد کلان اقتصادی توجه داشته باشند؛ زیرا این روند، در چند دهه گذشته مشکلات اجتماعی و فرهنگی را نادیده گرفته است که در میان­مدت و درازمدت حاصلی جز زیان و در نهایت ایجاد موانع در راه پیشرفت همه­جانبه و توسعه پایدار در کشور نخواهد داشت» (تاجبخش و دیگران، 1382: 156-155).

اعتماد اجتماعی و نیز اعتماد نهادی از جمله مهم­ترین ملزومات توسعه (اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی) می­باشند امری که در طول این سال­ها مورد غفلت واقع شده و حتی گاهی آگاهانه و یا غیر آگاهانه موجبات فرسایش آن فراهم گشته است.

انتشار یافته­های پیمایش ملی ارزش­ها و نگرش­ها که در سال 1380 و تحت سرپرستی دفتر طرح­های ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در 28 استان کشور صورت گرفته است، حاکی از نگرش منفی شهروندان کشور نسبت به وضعیت ارزش­های حاکم بر جامعه است. یگانه ارزش مثبتی که اکثریت مردم به غالب بودنش در جامعه اذعان داشته اند، تلاش و جدیت بوده است. به طور حتم، باور به رایج بودن ضد ارزش
­هایی نظیر دورویی و تظاهر، تقلب و کلاهبرداری، تملق و چاپلوسی و در مقابل، عدم اعتقاد افراد به فرادستی ارزش­هایی از قبیل گذشت، انصاف، امانتداری، خیرخواهی و کمک، صداقت و پایبندی به قول و قرار از این امر حکایت می­کند که اعتماد اجتماعی در سطح نازلی در کشور برقرار است. در زمینه اعتماد به اقشار و اصناف (اعتماد نهادی) نیز به جز معلمان، تقریباً تمامی گروه­های مهم و تأثیر­گذار و صاحب­نفوذ در جامعه دارای اعتماد کم یا متوسط بوده اند (همان: 163-161).

علاوه بر این، توجه به آمار مربوط به جرایمی نظیر اختلاس و ارتشا، چک بلامحل، تخلفات رانندگی، و… نشان دهنده کمبود سرمایه­اجتماعی در کشور و از جمله اعتماد می­باشد (سیاهپوش، 1387: 117-116).

 

پایان نامه و مقاله

 

بدین ترتیب، با توجه به نقش مثبتی که اعتماد خصوصاً نسبت به افراد غریبه و سازمان­ها و نهاد­ها و اقشار و اصناف در جریان زندگی فردی و جمعی بشر دارد، بررسی عواملی که می­توانند در افزایش و یا کاهش آن نقش مؤثری را ایفا کنند از اهمیت ویژه­ای برخوردار می­باشد. برخی از صاحبنظران و پژوهشگران- که از رابرت پاتنام می­توان به عنوان یکی از شناخته­شده­ترین آن­ها یاد کرد- در کنار سایر عوامل، به نقش رسانه­های جمعی نیز در کاهش و یا افزایش اعتماد اجتماعی توجه داشته­اند و بر این باورند که رسانه­های جمعی
می­توانند با تغییراتی در جریان عینی و ذهنی زندگی افراد سطح اعتماد آنان را تحت تأثیر قرار دهند.

هم­چنین با توجه به نقشی که جوانان و به ویژه دانشجویان هر کشور به عنوان سرمایه انسانی آن در روند توسعه خواهند داشت در این پژوهش بر آن شدیم که تأثیر رسانه­های جمعی بر اعتماد اجتماعی را در میان دانشجویان دانشگاه مازندران مورد بررسی قرار دهیم.

پژوهش حاضر شامل هفت فصل می­باشد. در فصل اول (كلیات پژوهش)، مسئله اصلی پژوهش، اهمیت و ضرورت و هم­چنین اهداف پژوهش مطرح می­گردند. در فصل دوم (پیشینه تجربی پژوهش)، پژوهش­های داخلی و خارجی انجام شده كه مرتبط با موضوع تحقیق حاضر می­باشند، مرور می­گردند. فصل سوم (پیشینه نظری پژوهش)، اختصاص به بررسی مفاهیم و نظریات و انتخاب چارچوب نظری و تعیین فرضیات تحقیق دارد. در فصل چهارم (روش­شناسی)، فرایند روش­شناختی پژوهش تشریح می­گردد. فصل پنجم (توصیف داده­ها)، اختصاص به توصیف متغیر­های مستقل، واسط و انواع اعتماد دارد. در فصل ششم (تجزیه و تحلیل داده­ها)، داده­های حاصل از پژوهش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و فرضیات پژوهش نیز مورد آزمون قرار می­گیرند. فصل هفتم (نتیجه­گیری) نیز به بحث نظری پیرامون نتایج حاصل از تحقیق و هم­چنین مقایسه نتایج حاصل از این پژوهش با تحقیقات انجام شده پیشین اختصاص دارد.

 

فصـل اول

 کلیـات پـژوهـش

 

 

1-1- بیان مسئله

برخی از ویژگی­های جامعه­ی معاصر سبب شده که اعتماد[1] اهمیت ویژه ای پیدا کند. اول اینکه یکی از ویژگی­های جامعه­ی امروز، عدم یقین و عدم قطعیت است. به تعبیر لوهمان[2]، ما در دوره­ای زندگی می­کنیم که میزان وابستگی آینده­ی جامعه به تصمیم­گیری، افزایش یافته است. ما دیگر در جامعه­ی مبتنی بر تقدیر نیستیم بلکه در جامعه­ی مبتنی بر کنش هدفمند انسانی، زندگی می­کنیم. برای اینکه با آینده برخورد فعالانه و سازنده داشته باشیم، نیاز به اعتماد داریم.

دوم اینکه، جهان ما به شدت به هم وابسته است. در درون هر جامعه ای، تمایز و تخصص نقش­ها، کارکرد­ها، مشاغل، سلائق و سبک­های زندگی، بسیار زیاد شده است. یعنی بیش از هر زمان دیگری به تعبیر دورکیم[3] به انسجام ارگانیکی دست یافته ایم. تقسیم کار شدید دارای این ویژگی است که آسیب پذیری فرد را در مقابل قصور دیگران برای انجام مسئولیت­هایشان زیاد می­کند. هر چقدر وابستگی انسان­ها به هم بیش­تر باشد، اهمیت اعتماد بیش­تر می­شود. به همین جهت میزتال[4] معتقد است که به هم­وابستگی سبب شده نیاز به اعتماد بیش­تر شود (شارع­پور، 1388: 3-2).

سوم اینکه، زندگی اجتماعی ما مملو از تهدیدات و مخاطراتی است که ساخته­ی دست ما انسان­ها هستند. هر قدر تکنولوژی در جامعه بیش­تر باشد، زندگی ما پیش­بینی­ناپذیر­تر می­شود یعنی پیامد­های ناخواسته­ی بیش­تری پدید می­آید. به همین سان لوهمان معتقد است که تکنولوژی باعث افزایش پیچیدگی در زندگی شده است و انسان­ها برای تحمل این پیچیدگی، روز به روز به اعتماد بیش­تری نیاز دارند (همان: 3).

اعتماد، باور كنشگر به این امر است كه در بد­ترین حالت دیگران آگاهانه و یا از روی میل و رغبت به او آسیبی نخواهند رساند و در بهترین حالت بر طبق منافع او عمل خواهند كرد (نیوتن، 2001: 202).

مفهوم اعتماد به طور گسترده­ای از سنت نظریه­ی اجتماعی توكویل[5] و جان استوارت میل[6] نشأت
می­گیرد و بر این اساس منبع اصلی اعتماد در شبكه­ی وسیع، عمیق و متراكم انجمن­های داوطلبانه[7] و سازمان­های میانجی كه جامعه­ی مدنی[8] را تشكیل می­دهند، نهفته است (نیوتن، 2001: 234). نظریه پردازان کلاسیک از زمان توکویل معتقد بودند که انجمن­های داوطلبانه با گرد­هم­آوردن انسان­های مختلف برای انجام کار مشترک به آن­ها اعتماد و همکاری را آموزش می­دهند (شارع­پور، 1388: 5). از نظر توكویل اصل دموكراسی نوین همانا نفع است و نه فضیلت. اما میان نفع كه اصل دموكراسی­های نوین است و فضیلت كه اصل جمهوری­های باستانی است، عناصر مشتركی وجود دارد و آن، این كه در هر دو مورد شهروندان باید از انضباطی اخلاقی پیروی كنند و ثبات دولت بر پایه تأثیر مسلط و حاكم رسوم و اعتقادات بر رفتار افراد بنا شده است (آرون، 1370: 254).

به لحاظ نظری باید گفت كه مفهوم اعتماد به عنوان مهم­ترین بعد سرمایه­ی اجتماعی[9] به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، از زمان شكل­گیری جامعه­شناسی مورد توجه بوده كه خود بیش­تر ناشی از توجه به مسئله­ی نظم اجتماعی[10] بوده است. به اعتقاد آیزنشتات[11] مهم­ترین مسئله­ی نظم اجتماعی از نظر دوركیم و تا حدودی تونیس[12] اعتماد و همبستگی اجتماعی است، یعنی این كه بدون انسجام و نوعی اعتماد پدیداری نظم اجتماعی ممكن نیست (چلبی، 1375: 12). به عقیده دوركیم در جامعه­ی رقابتی مدرن، جامعه­ی مبتنی بر قرارداد ممكن نیست مگر این كه مردم در مورد این كه هموطنانشان به انجام قراردادشان پایبند باشند، اعتماد داشته باشند. وی وجود ساخت­های جدید (گروه­های حرفه ای) را كه باید در جهت جلوگیری از نابسامانی ظهورنمایند، ضروری می­دید (بیگلی و ترنر، 1384: 391). به اعتقاد او هر قدر به حجم جوامع افزوده
می­شود، وجدان جمعی گسترده تر و انتزاعی تر شده و حوزه­ی اخلاقی فرد از سطح محلی و درون­گروهی به سطح عام و برون­گروهی توسعه می­یابد و از تعداد غریبه­هایی كه نمی­توان به آن­ها اعتماد كرد كاسته
می­شود و از این طریق راه برای همكاری وسیع در سطح ملی هموار می­گردد (افشانی و دیگران، 1389: 195 به نقل از پنجه بند، 1385: 44). تونیس نیز به تقابل دو نوع زندگی اجتماعی پرداخت: «اجتماع»[13] كه ویژگی تجمعات كوچك است و «جامعه»[14] كه ویژگی شهر­های بزرگ است. به اعتقاد او در روستا زندگی اجتماعی شبیه به یك ارگانیسم زنده است كه در آن مردم دارای اخلاق مشتركی بوده و پیوند­های شدیدی بین آنان وجود دارد، اما در شهر زندگی اجتماعی به صورت یك تجمع مكانیكی مملو از فرد­گرایی، خود­پرستی و حتی خصومت است (شارع­پور، 1387: 111). بر اساس منطق تونیس، روابط مبتنی بر اعتماد تنها در اجتماع وجود دارد. یك فرد به اعضای خانواده و دوستانش اعتماد می­ورزد، چرا كه احساس او بر اساس مشابهت ها، فهم و تأیید متقابل است و این فرایند به طور دائمی به كمك فعالیت­ها و تجارب مشترك تقویت
می­گردد. بنابراین، اعتماد نمی­تواند به طور مصنوعی ایجاد گردد. اعتماد به طور اخص مبنای انسجام اجتماعی است كه از سوی ارزش­های دین و اخلاق تقویت می­شود و آن نیز به نوبه­ی خود روابط مبتنی بر اعتماد را تسهیل كرده و به افزایش چسبندگی اجتماعی كمك می­كند. در مقابل، افراد خود­محور و حسابگر جامعه­ی مدرن، نمی توانند مورد اعتماد قرار گیرند و آن­ها نیز نمی­توانند به دیگری اعتماد داشته باشند. چه، برای رفع نیاز­ها هر شخصی به دارایی­های دیگری نیاز دارد كه این امر به فریبكاری و ابزاری بودن رابطه می­انجامد (میزتال، 1380: 59).

اعتماد و معتمد بودن اغلب به عنوان نوعی گریس اجتماعی در نظر گرفته شده­اند که چرخ­های تبادلات اجتماعی و اقتصادی متنوع را روغن­کاری می کنند و در صورت عدم وجود آن این تبادلات بسیار هزینه­بر، بروکراتیک و زمان­بر خواهد شد (فیلد، 1386: 104). هر چند خود اعتماد نمی­تواند حالت كالا به خود بگیرد یا مبادله شود اما سرمایه ای معنوی برای جلب حمایت، حسن نیت، زمان و پول به شمار می­رود. این نكته در تعاریف مختلف از اعتماد به عنوان «روغن» تسهیل كننده اقدام (لومان، 1988)، نوعی «اعتبار نمادین» (سلیگمن، 1977) یا شكلی از «سرمایه­ی اجتماعی» كه به تأمین نتایج مشخص كمك كند، تجلی یافته است (پاسی و تونكیس، 1387: 45).

 

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.