دانلود پایان نامه:رابطه هوش هیجانی و رضایت شغلی با رفتار شهروندی سازمانی کارکنان امور مالی دانشگاه علوم پزشکی فارس
:
در دوران كنونی، سازمانها جایگاه والا و برجستهای در ساختار فرهنگی و اجتماعی جوامع پیدا كردهاند. بسیاری از فعالیتهای اساسی و حیاتی مربوط به زندگی مردم در سازمانها انجام میگیرند و زندگی بدون وجود سازمانهای گوناگون آموزشی، صنعتی، بازرگانی، خدماتی، سیاسی، نظامی و غیره غیرمقدور است. با وجود این نیل به موفقیت و پیشرفت همه جانبه و تأمین رفاه آسایش به صرف وجود سازمانها تحقق نمییابد، بلكه برای این منظور به سازمانهای كارآمد و اثربخش نیاز است(شکر کن ,1379).
توسعه هر سازمانی تا حد زیادی به كاربرد صحیح نیروی انسانی بستگی دارد. بنابراین از موضوعات مورد توجه در مدیریت نیروی انسانی در سازمان، تأمین نیروها و ایجاد انگیزه برای بالابردن كیفیت كار آنان است. شغل هر فرد باید تأمین كننده قسمتی از نیازهای مادی، روانی و اجتماعی او باشد. از آنجا كه تلاش هر سازمان به حداكثر رساندن تولیدات و كیفیت خدمات است، بنابراین باید این هدف به جدیت تمام دنبال شود. تولیدات هر سازمان منوط به آموزش نیروی ماهر و متخصص در زمینههای گوناگون میباشد و بالا بردن كیفیت مهارتهای این نیروها نیز از اهداف هر سازمان میباشد و نیز برای رسیدن به چنین هدفی داشتن نیروی ماهر و باانگیزه سرشار از انرژی لازم و حتمی میباشد.(پاشا،1384).
پس نیروی انسانی به عنوان مهمترین و با ارزشترین سرمایه سازمان، عوامل متفكر و توانمندی هستند كه میتوانند با بهینه استفاده كردن سایر منابع، سازمانی قدرتمند و پویا ایجاد نمایند. بدیهی است كارمند با انگیزه میتواند به كمك اراده و تجربههایش خود همه چیز را به نفع جامعه، محیط كاری و خود تغییر دهند. (ادریس و رئیسی اردلی، 1383).
مفهوم رفتار شهروندی سازمانی اولین بار توسط بیتمن و ارگان در اوایل دهه 1980 میلادی به دنیای علم ارائه شد. تحقیقات اولیه كه در زمینه رفتار شهروندی سازمانی انجام گرفت بیشتر برای شناسایی مسئولیتها و یا رفتارهایی بود كه كاركنان در سازمان داشتند. اما اغلب نادیده گرفته میشد. این رفتارها با وجود اینكه در ارزیابی سنتی عملكرد شغلی به طور ناقص اندازهگیری میشدند و یا حتی گاهی اوقات مورد غفلت قرار میگرفتند، اما در بهبود اثربخشی سازمانی مؤثر بودند. (بینستوك، 2003)
(اعمال رفتار شهروندی سازمانی)كه در محل كار اتفاق میافتند را اینگونه تعریف میكنند:
مجموعهای از رفتارهای داوطلبانه و اختیاری كه بخشی از وظایف رسمی فرد نیستند اما با این وجود توسط وی انجام و باعث بهبود مؤثر وظایف و نقش سازمان میشوند. (اپلبام و همكاران، 2004)
با توجه به تعریف بالا از انسان به عنوان شهروند سازمانی انتظار میرود پیش از الزامات نقش خود و فراتر از وظایف رسمی، در خدمت اهداف سازمان فعالیت كند. به عبارت دیگر ساختار رفتار شهروندی سازماین به دنبال شناسایی، اداره و ارزیابی رفتارهای فرانقش كاكنانی است كه در سازمان فعالیت میكنند در اثر این رفتارهای آنان اثربخشی سازمانی بهبود مییابد.
در بررسیها و تحقیقات پیشین رفتار شهروندی سازمانی، پژوهشهای انجام شده)استوار،1387و هادی زاده،1387و گرلیوز 2008) نشان
میدهد كه متغیرهای مختلفی با رفتار شهروندی رابطه داشته كه در میان آنها توجه ویژهای به رضایت شغلی و احساس و نگرشهای مثبتی است كه كاركنان نسبت به شغل خود دارند.
دنیای كنونی با شتاب فزایندهای در حال صنعتی شدن است. این امر ضرورت نوآوری، انعطافپذیری، بهرهوری و پاسخگویی را برای بقا و موفقیت سازمانها بیشتر میكند. از این رو، استانداردهای جدیدی باید برای سازمانها تدوین گردد تا پاسخگوی چالشهای جهانی بوده و زمینة مناسبی را برای كاركنان فراهم كند تا بتوانند از مناسبترین مهارتها برخوردار باشند. از این رو، روانشناسان تأكید دارند كاركنان سازمانها باید فراتر از وظایف رسمی خود عمل كنند. با توجه به تعامل فراوان و رو در رو با مشتری و همچنین ماهیت خدمات، این مفهوم در بخشهای خدماتی اهمیت بیشتری دارد (گارگ و راستوگی، 2006).
یكی از مهارتهایی كه میتواند به كاركنان در این راه كمك كند، «رفتار شهروندی سازمانی» است. این مقوله به رفتارهای فردی اشاره دارد كه برخاسته از بصیرت افراد بوده و علاوه بر اینكه كارایی و اثر بخشی عملكرد سازمان را افزایش میدهند، مستقیم و به صورت صریح، از طریق سیستم رسمی پاداش تشویق نمیشوند (اورگان، 1988؛ بورنز و کارپنتر، 2008).
رفتار شهروندی سازمانی، حركت كردن به ورای حداقل عملكرد مورد انتظار است (بورنز و کارپنتر، 2008) (موران، 2003).
از سوی دیگر، تحقیقات دانشمندان گوناگون مانند «گلمن»، «بویاتزیس و همكارانش» و … نشان میدهد، یكی از عواملی كه نقش بسیار مهمی در انجام موفق وظایف شغلی دارد، «هوش هیجانی»است (گولمن، 1995و1998؛ بویاتزیس و همکاران، 2000). افراد دارای هوش هیجانی بالا، هنر تعامل و مهارت كنترل و اداره احساسات دیگران را دارا هستند.
این مهارتها محبوبیت، قوه رهبری و نفوذ شخصی را تقویت میكند و فرد را در هرگونه فعالیت اجتماعی و ارتباط صمیمانه با دیگران، موفق مینماید. چنین افرادی با شناخت و بصیرت درونی كه نسبت به تمایلات عاطفی خود و دیگران دارند، بهترین عملكرد را در موقعیتهای مختلف زندگی بروز میدهند (عیوضی، 1385).
همة آنچه در بالا بدان اشاره شد، به خوبی گواه این مهم است كه هوش هیجانی میتواند به عنوان یكی از پیش نیازهای توفیق كاركنان در بروز رفتار شهروندی سازمانی، قلمداد شود.
“هوش قدرت درك روابط بین پدیدههاست.” چون هم در قدرت یادگیری، هم در قدرت سازگاری با محیط، هم در قدرت تفكر انتزاعی و هم در تعریفهای عملیاتی هوش یك محور مشترك وجود دارد كه همان قدرت درك روابط بین پدیدههاست.
هوش هیجانی كه حداقل در زندگی اجتماعی (بخصوص فعالیتهای تجاری و بازاریابی) اهمیتی فراتر از هوش تحصیلی دارد. هوشی كه در طول تاریخ مصلحان و نخبگان اجتماعی را از نخبگان علمی جدا میسازد.
هوش هیجانی بیانگر آن است كه در روابط اجتماعی و در بده بستانهای روانی و عاطفی در شرایط خاص چه عملی مناسب و چه عملی نامناسب است. یعنی اینكه فرد در شرایط مختلف بتواند امید را در خود همیشه زنده نگه دارد، با دیگران همدلی نماید، احساسات دیگران را بشنود، برای به دست آوردن پاداش بزرگتر، پاداشهای كوچك را نادیده انگارد، نگذارد نگرانی قدرت تفكر و استدلال او را مختل نماید، در برابر مشكلات پایداری نماید و در همه حال انگیزه خود را حفظ نماید. هوش هیجانی نوع استعداد عاطفی ا ست كه تعیین میكند از مهارتهای خود چگونه به بهترین نحو ممكن استفاده كنیم و حتی كمك میكند خرد را در مسیری درست به كار گیریم. (استوار1387)
هوش هیجانی میتواند به عنوان یكی از پیش نیازهای توفیق كاركنان در بروز رفتار شهروندی سازمانی، قلمداد شود و در خشنودی شغلی نیز تاثیر گذار است. (توکلی ،1387)
عوامل متعددی کارایی افراد را در سازمان تحت تاثیر قرار میدهد یکی از این عوامل رضایت شغلی (خشنودی از شغل) میباشد که میتواند چشم انداز مفیدی برای آینده و دست یابی به توسعه به سازمان کمک کند.
علاوه بر این در مدیریت منابع انسانی پدیده رضایت شغلی یکی از شاخصهای کیفیت زندگی میباشد شکی نیست مردمی که از کار خود رضایت دارند در پایان احساس میکنند که به توفیق نائل آمده اند.
بنا براین هرچه سا زگاری بین کارکنان و اهداف سازمانی بیشتر باشد عملکرد و رضایت شغلی کارکنان نیز بیشتر میباشد.
از آنجا که افزایش بهره وری و اثر بخشی، همواره یکی از مسائل و دغدغههای مدیران سازمانهاست شناخت رفتار شهروندی سازمانی ، هوش هیجانی ، رضایت شغلی و فراهم نمودن شرایط لازم و محیط مناسب باعث تقویت رفتارهای اثر بخش و موثر و مانع از رفتارهای غیر اثر بخش شده و میتواند گامی موثر در این زمینه باشد.
به طور كلی به دو طریق (خشنودی شغلی درونی و بیرونی) نگرشهای خود را نسبت به شغل آشكار میكند. عوامل درونی )امكان به ظهور رساندن تواناییهای فردی، فعال بودن، پیشرفت، اختیار تصمیمگیری، ارزشهای اخلاقی، امنیت، خلاقیت، استقلال، موفقیت، مسئولیت، قدردانی و رشد و توسعه حرفهای، پایگاه اجتماعی، تنوع و (…كه خصوصیات و حالات فردی را شامل میشوند در مقایسه با عوامل بیرونی (دستمزد، خطمشها و مدیریت، شرایط كار، همكاران، حقوق، پست سازمانی، ارتقای شغلی و ( … كه شرایط كار و اشتغال را در بر میگیرد، از ثبات بیشتری برخوردارند، لذا خشنودی شغلی درونی پایدارتر از خشنودی شغلی بیرونی است. خشنودی كلی نتیجه تعامل بین خشنودی شغلی درونی و بیرونی است. (استرید، وال و كتلی، 2007).
1-1- بیان مسأله
نیروی انسانی به عنوان یكی از ارزشمندترین سرمایههای سازمانی، مهمترین مزیت رقابتی و كمیابترین منبع در اقتصاد دانش محور امروز قلمداد میشود. این سرمایه ارزشمند به دلیل اثر شگرفی كه بر اثربخشی سازمان دارد، گویی سبقت را از دیگر سرمایههای سازمانی به لحاظ اهمیت ربوده است. بر همین اساس است كه امروزه سازمانها و مدیران با كاربست راهكارها و شیوههای مختلف، سعی در جذب بهترین و زبدهترین نیروی انسانی را دارند)بلكورت، بوهلندر و اسنل، 2008)یكی از ویژگیهای ارزشمند نیروی انسانی كه امروزه توجه بسیاری را به خود جلب كرده است، رفتار شهروندی سازمانی میباشد. این متغیر با الهام از یك شهروند خوب، كارمندی را توصیف میكند كه برای انجام وظایف خود و به طور كلی برای كمك به عملكرد بهتر سازمان، از هیچ تلاشی حتی افزونتر از وظایف از پیش تدوین شده خود فروگذار نیست. به بیان دیگر كاركنان برخوردار از رفتار شهروندی سازمانی همانند یك شهروند متعهد در جهت اعتلای سازمان حاضرند كه بدون هیچ چشمداشتی تلاش كنند. به طور طبیعی در صورتی كه سازمانها بهرهمند از چنین كاركنانی باشند، دغدغه اثربخشی ندارند و میتوانند در عرصه رقابت با فراق خاطر به فكر سرمایهگذاری در عرصههای دیگر مؤثر بر اثربخشی باشند. مدیران نیز در صورت بهرهمندی از این كاركنان، اكثر وقت خود را صرف اموری غیر از امور مربوط به وظایف زیردستان میكنند (ارگان، 1988).
اهمیت رفتار شهروندی سازمانی در سازمانهای مختلف غیرقابل انكار است، اما هنگامی كه صحبت از دانشگاه میشود، نگاهها به آن موشكافانهتر و حساستر میشود. نقش دانشگاه در تربیت نیروی انسانی آینده و توسعه همه جانبه كشورها، دلیل غیر قابل انكار بر لزوم بهرهمندی از کارکنان برخوردار از رفتار شهروندی سازمانی بالا میباشد. وظیفه دانشگاه ارتقای هر چه بیشتر یادگیری در کارکنان از طریقت آموزش است و نظر به ماهیت پیچیده یادگیری بدون شك نمیتوان با انجام وظایفی خاص و از پیش تعیین شده آن را با كیفیتی بالا ایجاد كرد (اپلاتكا، 2009).
اهمیت رفتار شهروندی سازمانی در کارکنان منجر به آن شده است كه امروزه همانند سازمانهای دیگر، شواهد پژوهشی مختلفی برای آن فراهم شود. علیرغم یكسانی و تشابه در تعریف رفتار شهروندی سازمانی كاركنان دیگر، گرایش زیادی به تقسیمبندی ساختار این متغیر بر اساس اهداف آن دردانشگاه وجود دارد. این كه رفتارهای شهروندی سازمانی کار کنان متوجه و در جهت كمك به چه كسانی است، ساختار مفصلی را آشكار میكند. رفتارهای شهروندی سازمانی کار کنان میتواند در جهت كمك به دانشگاه، به طور كل، صلاحیت و رشد شخصی خود،، مدیر و سازمان اعمال شود(زینآبادی و همكاران، 1387).
علیرغم آنكه رفتارهای شهروندی سازمانی کارکنان مخاطبهای مختلفی دارد، اما در مقام بررسی ساختار، برخی شواهد (دیپائولا، تارتر و هوی، 2005) به ساختار تك بعدی آن دست پیدا كردهاند.
در بررسی پیشایندهای رفتار شهروندی سازمانی، پژوهشهای انجام شده نشان میدهد كه متغیرهای مختلفی با رفتار شهروندی سازمانی رابطه داشته و تبیین معناداری از پراكندگی آن دارند كه در میان آنها توجه ویژهای به متغیرهای نگرشی كاركنان شده است. به طور كلی رفتار كاركنان در سازمان میتواند متأثر از نگرشهای آنها باشد، از این رو آگاهی از آن برای مدیران ضروری است.
یك كارمند با رضایت شغلی بالا(خشنودی شغلی)مفهومی پیچیده و چندبعدی است. یك كارمند با توجه به تأكیدی كه بر عوامل مختلف مرتبط با شغل خود دارد، به طور كلی به دو طریق خشنودی شغلی درونی و بیرونی نگرش خود را نسبت به شغل آشكار میكند.
پیامدهای سازمانی رفتار شهروندی سازمانی از پیامدهای فردی آن بسیار بیشتر است.
در سطح فردی ,تنها احساس رضایت درونی و گرفتن پاداش (در صورتی که ارزیابی عملکرد لحاظ شده باشد) برای فرد وجود دارد اما منافع رفتار شهروندی سازمانی بیشتر ,مهمتر وجدی تر است .
احساس و عواطف بر هر کاری که انجام میدهیم تاثیر دارند. علی الخصوص در محیط سازمانی که اگر عواطف به طور مفید و موثر اداره شوند منجر به رفاقت و صمیمیت در بین اعضا شده و در نتیجه بهره وری سازمان را افزایش میدهد.مسلم است بالا بودن هوش هیجانی افرادیک سازمان در مجموع میتواند باعث افزایش هوش سازمانی کلی شود که این به عملکرد بهتر در سازمان منجر میشود. به طور کلی عواملی مانند شرایط کار،ارتباطات و رضایت شغلی اثر گذار بوده و میتوانند رضایت شغلی برای کارکنان به ارمغان آورند که باعث بهره وری بالایی در سازمان میباشند.
از این رو ارزش آن را دارد که سازمانهابا به کار گرفتن سیستم تشویقی در ایجاد فرهنگ رفتار شهروندی سازمانی ,آموزش و کنترل و افزایش هوش هیجانی کارکنان وبا ایجاد محیط کاری مناسب برای رضایت شغلی بالاتر تلاش کنند.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط نجفی زهرا در 1399/10/26 ساعت 05:08:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |