پایان نامه ارشد:رابطه هوش هیجانی و باورهای غیر منطقی با سلامت روان در دبیران دوره راهنمایی
عصر حاضر که دوران رشد سریع توسعه و پیشرفت روزافزون تکنولوژی است، بیش از هر چیز مدیون تلاشهای آموزش و پرورش نو از رنسانس تاکنون میباشد.از اینرو، همه ملتها با هر نظام سیاسی و اجتماعی نسبت به این نهاد مهم توجه بسیار محسوسی نموده، و به آن به دیده یک نهاد تولید کننده مینگرند که هزینههای مصرف شده در آن از بازدههای به بارآورده (نیروی انسانی رشد یافته و پیشرفت علم و تکنولوژی) بسیار ناچیزتر است (آتش افروز، 1386).
از جمله مسائلی که میتواند در سطح نظام آموزش و پرورش مورد بررسی توجه قرار گیرد سلامت روان معلمان است، در جهان امروز سلامت روانی از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا در عصری زندگی میکنیم که به موازات پیشرفتهای تکنولوژیکی، صنعتی و اقتصادی و اجتماعی، نابسامانیهای روانی روز به روز در حال گسترش است و بسیاری از افراد، از ناراحتیها و نابسامانیها، به شدت رنج میبرند و نه تنها خود در عذاب هستند، بلکه خانواده و جامعه را نیز دچار عذاب میکنند(لشکری،1381). امروزه سلامت روانی عمیقا مورد توجه روانپزشکان، روانشناسان و سایر اندیشمندان علوم رفتاری و اجتماعی قرار گرفته است. سلامت روانی دانش یا هنری است که به افراد کمک میکند تا با ایجاد روشهای صحیح روانی و عاطفی بتوانند با محیط خوب سازگار شده و راه حلهای مطلوب تری را برای حل مشکلاتشان انتخاب نمایند. چرا که اگر فشارهای روانی مدام فرد را تهدید کند، دیگر نمیتواند انسان بانشاط، نیرومند و توانایی پرورش داد تا قادر به انجام مسئولیتهای خود باشد. بدون شک اگر مدیریت و متولیان تامین بهداشت روانی جوامع بتوانند شیوههای عملی، اثر بخش و کار آمد عوامل تنشزای روحی و روانی را کنترل و یا کاهش دهند، قادر خواهند بود جلوی بسیاری از آسیبهای خانوادگی و اجتماعی و نیز عواقب ناخوشایند دیگری را بگیرند که حاصل تنزل بهداشت روانی است(طیبی،1384). امروزه توجه روان درمانگران به سمت تاثیر باورها در ایجاد انواع مشکلات روانی جلب شده است(کارتیر، گرینول و پرندرگاست[1]، 2008). مثلا الیس معتقد است مردم به طور بینظیری عقلانی و غیرعقلانی هستند و مشکلات آنها بیشتر برآمده از ادراک تحریف شده و باورهای غیرمنطقی است و روش غلبه بر مشکلات آن ها همانا از طریق بهبود تفکر و دریافت های ادراکی آن ها است. الیس معتقد است که رفتار می تواند شناخت و هیجان انسان را تغییر دهد و شناخت نیز می تواند رفتار و هیجان را تحت تاثیر قرار دهد(لم و گال[2]، 2004). نوع نگرش افراد نسبت به خود و محیط پیرامون در ایجاد
و افزایش ادراكاتش مؤثر است. افرادی كه باورهای سالم و كارآمد دارند و از تدابیر مقابلهای سازگارانه و موفق بهره میبرند و دارای ارتباط بین فردی سالم، رضایت از زندگی و احساس آرامش هستند(ولز[3]، 2009). بك بیان می كند كه افكار، تجسمات و تكانه های مزاحم زمانی به آشفتگی می انجامند كه برای فرد مهم باشند و با افكار خودآیند منفی مرتبط شوند. یافته های پژوهشی نشان داده است كه نگرش های منفی و ناكارآمد با پاره ای از اختلالهای روانشناختی از جمله اختلال وسواس، اختلال خود بیمارپنداری و اختلال افسردگی در ارتباط است(سالکوسکیس، رو، گلدهیل، موریسون، فورستر و همکاران[4]، 2000). هوش هیجانی از مجموعه ای از مهارت ها، توانایی ها و تسهیل كننده های گوناگونی ساخته شده است كه بیشتر آنها را می توان از طریق یادگیری در دیگران ایجاد كرد یا پرورش داد(کیمیایی و همکاران، 1391).
هوش هیجانی نماینده تواناییهای شخص ، ارزشیابی و بیان هیجان به نحو صحیح و سازگارانه می باشد، همچنین شامل توانایی درک هیجان و آگاهی از هیجان ها و توانایی دستیابی به احساسات و یا ایجاد آنها جهت تسهیل فعالیتهای شناختی و عمل سازگارانه و توانایی تنظیم هیجانها در دستیابی به احساسات و یا ایجاد آنها جهت تسهیل فعالیتهای شناختی و عمل سازگارانه و توانایی تنظیم هیجان ها در شخص ودیگران می باشد(اکبرزاده، 1383).
1-2- بیان مسئله
معلمان به علت فعالیتهای شدید و مشکلاتی که در مدرسه با مدیر، والدین و همـکاران پیــدا می کننـد و نیـز به خاطـر زحمـت های فراوانـی که در مدرسـه برای کنتـرل رفتـارهای نابهنجار دانش آموزان صرف می کنند، دائماً در اضطراب و تنش به سر می برند، مگر با روشهای علمی و مؤثر مقابله ای بتوانند فشارهای ناشی از محیط مدرسه را تحت کنترل درآورند. افزون بر این، مشکلات محیط اجتماع و تأمین مایحتاج زندگی نیز اضطراب و افسردگی معلمان را دوچندان کرده است (شیرکول،1384). سلامت، نیاز اساسی انسان است که فرد پیوسته در جهت رسیدن به آن تلاش می کند(کیلر[5]، 1984). سلامتی سرچشمه زندگی است نه وسیله ای برای آن، سلامتی مفهومی کاربردی دارد که افزون بر توانایی جسمانی افراد بر جنبه روانی و اجتماعی آنان نیز تاثیر می گذارد (شفیلد[6]، 1998). سلامت عمومی عبارت است از رفاه کامل جسمی ، روانی و اجتماعی فر د ,که بین این سه جنبه تأثیرمتقابل و پویا وجود دارد. بنابراین, سلامت روان به عنوان یکی از ملاک های تعیین کننده سلامت عمومی افراد درنظر گرفته می شود؛ که مفهوم آن عبارت است از احساس خوب بودن و اطمینان از کارآمدی خود،اتکاء به خود ، ظرفیت رقابت ، تعلق بین نسلی و خود شکوفایی توانایی های بالقوه فکری، هیجا نی وغیره(گزارش جهانی سلامت ، ۲۰۰۱ ). سلامت روانی یکی از مهمترین عوامل موثر در ارتقاء و تکامل انسان ها محسوب می شود. هدف سلامت روان، پیشگیری از وقوع ناراحتی ها و حفظ سلامت روانی به منظور ایجاد یک محیط فردی و اجتماعی سالم و مناسب و همچنین درمان اختلال های روانی و پیشگیری از مزمن شدن بیماری در افراد است. سازمان بهداشت جهانی[7] در سال 1946 ، سلامتی را چنین تعریف کرده است: حالت رفاه کامل جسمی ، روانی و اجتماعی و نه فقدان بیماری یا معلولیت.در این تعریف سه بعد جسمی از نظر پزشکی و روانی از نقطه نظر روان شناسی و اجتماعی به جهت ابعاد روابط سالم با محیط مد نظر می باشد(خیر آبادی، 1381). باورها تحت تأثیر و تجارب بین فردی در دوران کودکی شکل می گیرند و به مرور از طریق فرایند پردازش اطلاعات تقویت می شوند. باورهای غیر منطقی در فرایند پردازش اطلاعات تحریف ایجاد می کنند و چنین چیزی سبب می شود که فرد در طول رشد، شواهد خلاف باورهای خود را کم رنگ کند و نادیده بگیرد و تنها به شواهدی توجه کند که در راستای تأیید باورهای او هستند. باورها فرضیه هایی درباره ی خود، جهان و آینده هستند(قهاری،1390). باورهای غیر منطقی خواستها و اهدافی هستند که به صورت ترجیحات ضروری والزامی در می آیندوتبدیل به اهداف اجباری والزامی و قطعی می گردد به طوری که اگر برآورده نشوند به آشفتگی و اضطراب منجر می گردد(برنارد[8]،1991). در حوزه شناخت درمانی، پژوهشهای زیادی صورت گرفته است که به نقش اعتقادات و باورهای افراد بر عملکردهای آنان در موقعیتهای مختلف میپردازند. شاملو (1368) اساس و زیربنای شناخت گرایی را در طرز تفكر و نقش آن در رفتار میداند و معتقد است كه رفتار نابهنجار انسانها به علت اختلالات و نارساییهای تفكرات غیر منطقی است كه آنها در طرز تفكر، استدلال و در برخورد با حالات خود و یا مسایل زندگی دارند. مهربند (1379؛ به نقل از معتمدین، 1383).هوش هیجانی جدیدترین تحول در زمینه فهم ارتباط میان تفكر و هیجان است. این اصطلاح اولین بار از سوی سالوی و مایر[9](۱۹۹۰)پیشنهاد شد. هوش هیجانی به عنوان نوعی توانایی ، عبارت است از ظرفیت ادراک ، ابراز ، شناخت ،کاربردو اداره هیجان های خود و دیگران(مایر و سالوی، ۱۹۹۷). از آنجای که مؤلفه های اساسی هوش هیجانی عبارت است از توانایی فهم هیجانات دیگران و توانایی تنظیم ومهارخود و دیگران به شیوه سازگارانه، انتظار می رود افرادی که دارای هوش هیجانی بالاتری هستند سازگاری اجتماعی و مهارت های اجتماعی بهتری را نشان بدهند . بنابراین, مهارت های اجتماعی عبارت از تسهیل کننده های زندگی اجتماعی که به افراد کمک می کند تا به گونه ای سودمند و متقابل با دیگران آنها را دوست دارند (اندرسون[10]، 1968)همچنین، هوش هیجانی از سوی برخی محققان شامل متغیرها ی شخصیتی است كه با شاخص های بین مو قعیتی رفتار نظیر همدلی، جرأ ت و خوش بینی ارتباط دار د(گلمن[11]،1995). مسلم آن است كه از آغاز مطالعه هوش، غالبًا بر جنبه های شناختی آن نظیر حافظه و حل مسئله تأكید شده است، در حالیكه ابعاد غیرشناختی، یعنی توانایی های عاطفی و كرداری نیز تنها پذیرفتنی هستند بلكه ضروری هم می باشند(چرنیس و اسمیت و واتسون[12]،۲۰۰۰ ). بتدریج دیدگاه های صرفًا مبتنی بر هوشبهر جای خود را به مطالعه سایر توانایی های مؤثردرعملكردانسان دادند؛ به طورمثال ثراندایك[13] ( ۱۹۲0 ) رفتار هوشمندانه را شامل هوش عینی (مهارت های ساختن وبكاربردن ابزار و وسایل )، هوش انتزاعی ( توانایی كاربرد كلمات، اعداد و اصو ل علمی ) و هوش اجتماعی (شناخت افراد و توانایی عمل خلاقانه در روابط انسا نی ) می دانست . وكسلر[14] (1943) پیشنهاد می كند كه جنبه های غیرشناختی هوش نظیر توانایی های عاطف ی -هیجانی، شخصی و اجتماعی در پیش بینی توانایی خود برای موفقیت و سازگاری در زندگی اهمیت دارند و گلمن( ۱۹۹۵) زندگی روانی انسان را ناشی از تعامل دو كاركردعقلانی – هیجانی می داند.
نظریه هوش هیجانی دیدگاه جدیدی درباره پیش بینی عوامل موثر بر موفقیت و هم چنین پیشگیری اولیه از اختلالات روانی را فراهم می كند كه تكمیل كننده علوم شناختی، علوم اعصاب و رشد كودك است، و قابلیت های هوش هیجانی برای خودگردانی هیجانی و تدبیر ماهرانه روابط بسیار حائز اهمیتاند(بار-آن[15]،1999).توسل به هوش عمومی به تنهایی برای تبیین موفقیت كافی نیست و تحقیقات نشان میدهد كه د ر بهترین شرایط هوش عمومی تنها ۲۵ درصد از موفقیت را تبیین می كند و مابقی به هو ش هیجانی، اجتماعی وشانس بستگی دارد (گلمن، ۱۹۹۵). از این رو این پژوهش در صدد آن است که رابطه هوش هیجانی و باورهای غیر منطقی با سلامت روان دبیران دوره اول متوسطه شهرستان محمودآباد را مورد بررسی قرار دهد و راه حلهای مناسب در این زمینه را بیان ، تحلیل و بررسی کند.
[1] Cartier, Greenwell & Prendergast.
[2] Lam& Gale
[3] Wells
[4] Salkovskis, Wroe, Gledhill, Morrison &Forrester et al.
[5] Kelar
[6] Schefield
[7] World Health Organization
[8] Bernard
[9] Mayer & Salovey
[10] Anderson
[11] Golman
[12] Cherniss, Smith &Watson
[13] Thorendike
[14] Wechsler
[15] Bar-on
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط نجفی زهرا در 1399/10/26 ساعت 05:08:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |