پایان نامه ارشد:بررسی رابطه بهداشت روانی و پیشرفت تحصیلی در گروهی از دختران دوره راهنمایی با در نظر گرفتن وضعیت اشتغال مادران؛ شیراز1393

:

اعتقاد کامل بر این است که تندرستی یکی از نعمت های بزرگ در زندگی انسان است و نمی توان منکر شد که سلامتی در زمره ی بالاترین نعمت هاست (میلان ی فر، 1382 )..مفهوم بهداشت روان در واقع جنبه‌ای از مفهوم كلی سلامتی است. سازمان بهداشت جهانی سلامتی را چنین تعریف می‌كند : حالت سلامتی كامل فیزیكی، روانی و اجتماعی نه فقط فقدان بیماری یا ناتوانی برخی چنین تصور كرده‌اند كه نقطه مقابل سلامتی روانی، بیماری روانی است در حالی كه این چنین نیست و مفهوم سلامتی روانی بسیار گسترده‌تر از این است(خدارحیمی، 1374).

انسان سالم به عقیده اسکینر[1] فردی است که رفتارش منطبق با قوانین وظوابط جامعه است و وقتی با مشکل روبروشود. با استفاده از شیوه اصلاح رفتار برای بهبود و به هنجار کردن رفتار خود واطرافیانش اقدام می کند.از نظرراجرز[2] انسان دارای سلامت روانی، انعطاف پذیر است،پیش داوری ندارد احساس آزادی و خلاقیت می کند (اسکینر،1965).سلامت روان در دو قالب فقدان بیماری روانی و احساس رضایتمندی و لذت از زندگی، مورد توجه بسیاری از متخصصان و كارشناسان این حوزه است.(تئودر[3] ،2001).شفیع آبادی سلامت روانی را داشتن هدفی انسانی در زندگی، سعی در حل عاقلانه مشكلات،سازش با محیط اجتماعی بر اساس موازین علمی و اخلاقی و سرانجام ایمان كار ی و مسئولیت، پیروی از اصل نیكوكاری و خیرخواهی می داند(شفیع آبادی و ناصری 1365).

كارشناسان سازمان بهداشت جهانی سلامت روان را این طور تعریف كرده اند: قابلیت ارتباط موزن و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی، حل تضادها وتمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب (میلانی فر ،1374).

تعریف بهداشت روانی به مجموعه ای ازروشها ، فعل وانفعالهای گفنه می شود که ما را در جهت تامین سلامت فردی واجنماعی از نظر روانی هدایت کرده واز ابتلا به بیماریهای روانی مصون می دارد.اگرچه تعاریف متنوعی در این مورد از سوی متخصصان امر به عمل آمده،اماملاحضه می شود که غالبا در بیان ملاک تعادل وسلامت  روان به نکاتی چون ،توانای شازش با خود ومحیط ، انعطاف پذیری وتشخیص موقعیتهای مکانی و زمانی خویشتن  تاکید کرده اند(شالچی ،1380 ،مهرداد،یونسی،1386

سلامت وتکامل روانی با مفهوم بهداشت روانی مورد استفاده  قرار می گیرد. دراین برداشت منظور از بهداشت روانی، نبودن بیماری نیست به منظور نشان دادن وضع مثبت وسلامت روانی می‌باشد(حسینی،1378).

در چرخه تحول روان آدمی مرحله مهمی وجود داردکه بین دوران کودکی وبزرگسالی قرار می گیرد وبه دوره نوجوانی مرسوم است در نوجوان همراه با تغیرات جسمانی یک سلسله دگرگونی ها در احساسات و عواطف،تمایلات وخواسته ها، تصورات ،و خواسته ها،تصورات وتخیلات بوجود می آید وتوازن دوران کودکی  را بهم می زند واحتمال بروز اختلالات رفتاری را در این دوره  افزایش می بخشد.برای تداوم زندگی، نوجوان باید افکار و وابستگی ها وروابط دوران کودکی خود را رها سازدودر هر مرحله،دیدگا ها ومهارت های جدید بدست آورد.انتقال موفقیت آمیز از دوره کودکی به نو جوانی که به تغییر در مفهوم«خویشتن» نیازی اساسی دارد،کار چندان آسانی نیست (شفیع آبادی،).بدون تردید نوجوانی از مهم ترین وحساس ترین  دوره های تحول  زندگی آدمی محسوب می شود.در این دوران هویت انسان روبه تکامل است، اگرچه زیر بنای آن، دورهای قبل رشد تلقی می شود. بنابر این سرمایه گذاری دقیق تربیتی برروی رشد کودکی تا نوجوانی،نقش بسیار اساسی در شکل گیری هویتی شایسته ایفا خواهد نمود، تا آینده سلامت روانی فرد تضمین گردد.آشنای با خصوصیات روانی نوچوانان  ومشکلات خاص این دوره می‌تواند به والدین کمک کند تا بهتر بتوانند با نوجوان خود ارتباط بر قرار کنند(آقامحمدی،1384).

از آنجا  که نوجوانان از اقشار آسیب پذیر جامعه می باشند  توجه به سلامت روان وتعلیم تربیت آنها  برای آینده بهتر جامعه لازم وضروری می باشد.نوجوانانی که از سلامت روان وپیشرفت تحصیلی مطلوبی برخوردار باشند ،موفق تر هستند واین امر خود در پیشرفت وآینده جامعه تاثیر مثبتی دارد.دامنه بسیار گسترده ای از متغیرهای فردی، اجتماعی و خانوادگی وفرهنگی با پیشرفت تحصیلی مرتبط است.

در جامعة امروزی تحصیلات و به تبع آن پیشرفت تحصیلی به دغدغه های اصلی والدین برای كودكان ونوجوانان خود بدل شده است . در حقیقت می توان گفت برای جوامع امروزی تحصیلات مناسب به هدف دستیابی به موقعیت های اجتماعی، شغلی و اقتصادی بالاتر یكی از اهداف اصلی برای والدین و سیاست گذاران كشورها تلقی می شود و ملاك اثربخشی موفقیت آموزش نیز پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است . بنابراین شناخت ابعاد مختلف پیشرفت تحصیلی و متغیرهای مرتبط با آن گام نخست و اصلی برای این هدف است.خانواده اولین كانون تربیتی كودكان به حساب می آید و كودك مقدار قابل توجهی از وقت خود را در آن می گذراند.در خانواده اعضای با یکدیگر در ارتباط متقابل می باشند. اما یكی از بهترین و مهم‌ترین روابط  که وجود دارد، رابطه میان مادر و فرزند است. در این بین رابطه مادر ودختر مهمتر می باشد،زیرا آن ها  می‌توانند بهترین دوست یكدیگر باشند و عاشقانه یكدیگر را دوست بدارند. مادراولین الگوی است که تاثیر شگرفی در زندگی دختر دارد. در جامعه امروز که مادران مجبور هستند ساعاتی از وقت خود را  به دلیل اشتغال خارج از منزل سپری کنند ، بنابر این مدت زمان  در کنار فرزندان خود می باشند .در برخی از کشور ها این گونه تصور می شود که کار کردن زنان سبب لطمه دیدن فرزندانشان می شود. حال آن که نگاهی به تحقیقات نشان می دهد فرزندان مادران شاغل نسبت به فرزندان مادران خانه دار عزت نفس بیشتر و اختلال های رفتاری کمتری دارند. اشتغال زنان به عنوان یک پدیده اجتماعی بر تربیت کودکان آن ها تاثیر می گذارد (به نقل طباطبای وهمکاران،1391).

1-2بیان مسئله:

اختلال های روانی از بدو پیدایش بشر وجود داشته و هیچ فردی در مقابل آنها مصونیت نداشته واین خطری است كه بشررا دائماً تهدید می كند در طول قرن بیستم زندگی انسان بیش از تمام طول تاریخ دست خوش دگرگونی و تغییر شده است. تلاش بسیار برای صنعتی شدن ،گسترش زندگی شهرنشینی و زندگی ماشینی، اثرات منفی بر سلامت افراد گذاشته است ومسائل تازه ای در مورد سلامت و بیماری را به وجود آورده است، اوضاع اجتماعی، اقتصادی ،سیاسی، فرهنگی نابسامان و مشكلات محیطی – اجتماعی – روانی واكنش های بیمارگونه بسیاری را در افراد به وجود آورده است.  سازمان بهداشت جهانی سلامت را به عنوان حالتی از بهزیستی كامل جسمی، ذهنی واجتماعی و نه صرفاً بیمار نبودن تعریف كرد (سازمان بهداشت جهانی، 2001 و 2004 ). متاسفانه تا مد تها پیشرفت قابل ملاحظه ای در كاربرد این دیدگا ه ها در قلمروهای علمی و عملی مشاهده نشد( پورافکاری،1391).

یكی از محورهای ارزیابی سلامتی جوامع مختلف، بهداشت روانی آن جامعه است. سلامت روانی نقش مهمی در تضمین پویایی و كارآمدی هر جامعه ایفا می كند(صادقیان،حیدریان پور،2009[4]) .

افرادی كه به دلایلی دچار آشفتگی های هیجانی هستند و بهداشت روانی آنهاتضعیف شده است،  به  شیوه های متفاوتی آشفتگی های خود رابروز می دهند. این افراد اغلب دارای مشكلاتی از قبیل خودپنداره ضعیف، افت تحصیلی، طرد اجتماعی و ناتوانی در برقراری ارتباط با همسالان و عدم پایبندی به قوانین اجتماعی هستند كه این مشكلات روانی- اجتماعی بر فرایند یادگیری آنها تأثیر مستقیم دارد (سلحشور،1382)سلامت سازه ای پیچیده ای است كه منظور از آن تجربه و كنش بهینه روان شناختی می باشد، اگر چه سؤال«حال شما چه طور است»بسیار ساده به نظر می آید با این حال نظریه پردازان معتقد هستندكه موضوع سلامت بسیار بحث برانگیز است. از شروع تلاش های عقلانی آدمیان تاكنون بحث های قابل ملاحظه ای در مورد تجربه بهینه و این كه زندگی خوب  چگونه بنا می شود صورت گرفته است(رایان،2001).پاردایم غالب قرن گذشته برای میزان وقوع و سیر مشكلات جسمی از منظر ه زیست پزشكی بوده است. این دیدگاه اثر مهمی بر پیشگیری و مهار مشكلات جسمی داشته است . در واقع در نیمه اول قرن بیستم نتایج موفقیت آمیز زیادی در كاهش بیماری های مختلف مرگ و میر به دست آمده است. با این حال عوامل اصلی به وجود آورنده مرگ و معلولیت در آغاز قرن 20 متفاوت از گذشته است (والاندر،2000).کپتین و ونیسن[5](2004) تمایز بین روان شناختی و جسمی پزشكی را با گسترش مرزهای دانش امری بیهوده می دانند و معتقدند تحولات جدید در حوزه ایمنی شناسی عصبی روانی یا در حوزه رابطه بین عوامل ژنتیكی و رفتاری تنها بخشی از حقیقت برای روانشناسان است و استفاده از این اصول برای بیماران با اختلال های جسمانی مختلف الهام بخش بوده است.امروز سلامت روان توجه روزافزون محققان شاخه های علوم را به خود جلب كرده و به تبع آن شمار قابل توجهی از پژوهش ها را به خود اختصاص داده است . از این روست كه، می توان درادبیات سلامت ازتعاریف متعدد با روی آوردهایی متكثر سراغ گرفت(چاهن،2000). ماتارازو[6](1982) اولین پایه مطالعات درحوزه سلامتی را،حفظ و ترویج آن ذكرمی كردكه شامل شناخت واصلاح رفتارهای مربوط به سلامت، ارتباطات همگانی درباره سلامت یاگشودن مسیرهایی می شدكه درسطح عمومی می توانند سلامتی راتحت تأثیر قراردهند. دراین زمینه توجه به دونكته را ضروری     می داند:1.پیشگیری اولیه 2. پیشگیری ثانویه

(كاپلان،2000به نقل نیكوگفتار،1385به نقل فیاض،کیانی،1390).

بهداشت روانی، درروانشناسی پیشگیر،بهداشت روانی اجتماعی یا روان پزشکی اجتماعی به کلیه روشها  وتدابیری اطلاق می شود که برای جلوگیری از ابتلا ودر مان بیماری های روانی وتوانبخشی  بیماران روانی موجود بکار می رود(میلانی فر،1382).

سلامت روان از ملا ك های تعیین كننده سلامت عمومی تلقی شده و به مفهوم احساس خوب بودن واطمینان از كارآمدی خود، اتكاء به خود، ظرفیت رقابت، تعلق بین نسلی و خودشكوفایی توانایی های بالقوه فكری، هیجانی وغیره است(حدادی، روشن،اصغر نژاد،1386).

به عقیده آدلر[7](1973) سلامت روان یعنی داشتن اهداف مشخص، روابط خانوادگی واجتماعی مطلوب،کمک به هم نوعان وکنترل عواطف واحساسات خود (وردی،1380)،کیز[8](2005)با این اعتقاد که پژوهشگران تا به حال برداشتی جامع در باره سلامت روان ارائه نداده اند،مدل سلامت روان جامع را ارائه می دهد.بر این اساس سلامت روان به عنوان حالتی تعریف می شود که شامل  الف) عدم وجود بیمار روانی  وب)حضور سطوح مطلوبی از بهزیستی است.به نحوی که در آن دو بعد بیماری روانی وبهزیستی روانی با هم ترکیب گردید وبرای هر دو بعد نیز دو حالت کامل ونا کامل در نظر گرفته شده است.در این مدل کیز شرایطی را که درآن افراد گرچه دچار بیماری روانی نیستند اما سطوح بهزیستی پایین دارند،پژمردگی وشرایط کسانی راکه مبتلا به بیماری روانی نیستند وسطوح بهزیستی بالا نیز دارند،شکو فایی می نامد(تمنای فر،سلامی محمدی آبادی،دشتبان زاده،1390).

سلامت روان یكی از مو لفه های مهم بهداشت عمومی است و بهداشت روان، توانایی بر قراری توازن درزندگی و مقاومت در برابر مشكلات است .مشكلات روانی ، فشارقابل ملاحظه ای را برافراد وارد    می كند،بطوریكه پیش بینی می شود در سال 2020افسردگی بعد از ناراحتی قلبی بالاترین میزان هزینه ها را در سیستم بهداشت جوامع به خود اختصاص می دهد (فتی وهمکاران1387) .

سازمان  بهداشت جهانی وبسیاری از کشورها به این نتیجه رسیده اند که فراموش کردن وغافل شدن از بهداشت روان از خطاهای بزرگ نظام های بهداشتی است  وهر برنامه بهداشتی بدون در نظر آوردن رفاه روانی جامعه با شکست مواجه خواهد شد .اساسی ترین سئوال

 

پایان نامه و مقاله

 بهداشتی سال 2001 این است که چه کسی مسئول تامین بهداشت روان جامعه است. بدیهی است علاوه بر پدر ومادر،معلمین مدارس، کارکنان بهداشتی درمانی ومتخصصان بهداشت روان، افراد کلیدی جامعه از جمله دولت مردان،نمایندگان مجلس،رهبران سیاسی ورهبران اجتماعی در تامین بهداشت روان جامعه نقش ویژه ای دارند که قابل توجه است.درجهت تامین سلامت روان جامعه دست یابی به اطلاعات صحیح وبر اساس تحقیقات علمی یکی از مهم ترین جنبه های توفیق در این زمینه است .آگاه شدن از وضعیت سلامت روانی افراد  جامعه در جهت دست یافتن به الگوهای مناسب برای برنامه ریزی در هر فرهنگ خاص از اهم موارد ویکی از راههای وصول به اهداف بهداشت جهانی در جامعه است(پورقاز،رقیبی،1384). توجه ویژه  به جمعیت نوجوانان به ویژه دانش آموزان به عنوان آینده سازان جامعه از عوامل اساسی توسعه پایدار وهمه جانبه است.پرورش استعداد ها و قابلیت های دانش آموزان  هماهنگ با نیاز ها وتحولات جامعه        می تواند زمینۀ تحقق اهداف تعریف شده را فراهم سازد.توجه به مسائل و مشکلات عدیده فرا روی جوانان و چاره اندیشی برای حل آن ها از وظایف اساسی نظام آموزش وپرورش است.آموزش وپرورش باید ضمن تربیت دانش آموزان و آماده سازی آنان برای پذیرش مسئولیت های آبنده،اقدام به پرورش  سلامت عاطفی واجتماعی هماهنگ با باورها وارزشهای فرهنگی، اجتماعی، خانوادگیی ،دینی وتاریخی،نماید تا ازطریق  تحقق مفهوم استقلال فردی هویت اوراکه در این دوران در حال شکل گیری است،درجهت رسیدن به کمال رهنمون سازد( همان منبع).

نوجوانان نیاز به توجه خاص، متمایز از کودکان و بزرگسالان.  دارند. یک، دیدگاهی جهانی  نسبت به  سلامت نوجوانان  و رفتارهای مرتبط با سلامت، و بحث در مورد عوامل تعیین کننده، که سلامت و رفتار نوجوان را تحت تاثیر قرار می دهد.وجود دارد. تحقیقات وسازکارهای جدید در این زمینه در حال توسعه است (پورقاز،رقیبی،1384). حفظ سلامت  نوجوان در جهان ضروری است .ترویج شیوه های رعایت سلامت در دوران بلوغ، و گام برداشتن برای  محافظت  بهتراز نو جوانان وکاهش  خطرات بهداشتی ،برای پیشگیری از مشکلات سلامتی در دوران بزرگسالی است  و برای سلامت آینده کشور و زیرساخت های اجتماعی  مهم می باشد.حفظ سلامت روان ،نوجوانان باعث رشد بهتر آن ها وافزایش پتانسیل آینده جامعه می شود.بطور کلی نوجوانی به عنوان دوره سنی سلامت فیزیکی خوب و همچنین دوره شیوع حداکثر مسایل سلامت روان و اختلالات بالینی در نظر گرفته می شود  (لارسون؛ 2007 ،هانسل[9] وهمکاران ، 2012). مطالعات جمعیت های کودکان و نوجوانان نشان داد که کودکان بزرگتر و نوجوانان دارای مسایل سلامت برگشت پذیر و متعددبویژه سردرد و دردهای شکمی، علایم عضلانی و اسکلتی و خستگی، یک ریسک شدید مهم برای تجربه علایم اضطراب و افسردگی در مراحل سنی بعدی خواهند داشت. علاوه بر این، تظاهرات و بروز  مشکلات سلامت فردی ، باعث ترغیب لزوم شناسایی افراد با ریسک افزایش یافته مسایل رفتاری و هیجانی و اجرای مداخلات سلامت روان به موقع برای نوجوانان می شود. بنابراین با توجه به سایر فاکتورهای مهم در تعامل بین مسایل رفتاری و هیجانی با کودکان و نوجوانان، جنسیت غالباً به عنوان یک عامل تأثیرگذار مهم محسوب می شود. جدا از پیش زمینه بسیار مهم برای دختران در ارتباط با ابتلا به مسایل رفتاری وروانشناختی مختلف وانواع علایم درد با مشکلات هیجانی دردختران و علایم برون گرایی در پسران قابل بررسی و اثبات است (دیمیترا[10] وهمکاران،2014).

نوجوانی دوره کذر از کودکی  به نوجوانی است ویکی از دوران های مهم وحساس برای هر کشور    می باشد زیرا نوجوانان نیروهای سازنده آینده هر جامعه می باشند بنابر این توجه به سلامت روان آن  از ضروریات می باشد. توجه به ساختارهی مثبت  روانشناختی (امیدواری، خودارزش گذاری، عزت نفس و رضایت از زندگی)  در زندگی  نوجوانان تاثیر مهمی در سنین بالاتر (پیشرفت تحصیلی و سلامت روان) در کودکان و نوجوانان دارد. شواهد علمی وجود دارد  دال بر اینکه  رضایت از زندگی به عنوان یک نقطه قوت فردی باعث خنثی سازی تجربیات منفی و رخدادهای منفی زندگی و جلوگیری از بروز رفتارهای برون گرایی در نوجوانان خواهد شد(مک نایت[11] و همکاران، 2002). با توجه به اینکه رضایت عمومی از زندگی نقش واسطه ای در بروز تأثیرات رویدادهای استرس آفرین زندگی (مک نایت و همکاران، 2002) و رفتار والدینی (سالدو و هابنر2004 ) دارد. می توان استدلال کرد که وجود این ساختار مثبت روانشناختی در نوجوانان باعث بهبود و ارتقاء سلامت روان نوجوانان خواهد شد.پیشرفت وتوسعه هر جامعه منوط به داشتن نیروهای سالم وکار آمد می باشد از انجا که نوجوانان در آینده  تامین کننده این نیاز اساسی جامعه می باشند .بنا بر این باید خود را برای  این امر مهم آماده سازند.اهمیت دادن به  تحصیل در این زمینه از ضروریات است (سوزانا،2011).

دوران تحصیلی به واسطه حضور عوامل متعدد ، می تواند دوره ای فشارزا باشد. به عبارتی از   مقاطع حساس در زندگی نوجوانان در هر كشوری است و غالباً با تغییرات عمده ای در زندگی  فرد، به خصوص در روابط اجتماعی و انسانی آنها همراه است. قرار گرفتن در چنین شرایطی، غالباً با فشارها،  نگرانی ها وهیجان های خاص این دوره، توأم بوده، عملكرد  و بازدهی افراد و در نهایت، سلامت روانی آنها را تحت تأثیرقرار می دهد.از طرف دیگرطراوت و شادابی، پیشرفت تحصیلی دختران نوجوان ، مرهون سلامت روانی آنان است. اهمیت مطالعه سلامت روان نوجوانان از این جهت كه ارتباط مستقیمی با پیشرفت تحصیلی آن ها دارد ارزشمند است. هدف كلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر سلامت روانی بر پیشرفت تحصیلی  دختران نوجوان است.

از وظایف اساسی آموزش وپرورش در هر کشور، انتقال میراث فرهنگی جامعه،پرورش استعدادهای دانش آموزان وآماده کردن آنان برای شرکت فعال در جامعه است.بنا براین تعلیم وتربیت افراد به منظور تصدی امور مختلف  ضروری می نماید و مسئله موفقیت یا عدم موفقیت در امر تحصیل از مهمترین دغدغه های هر نظام آموزشی در تمامی جوامع است.موفقیت وپیشرفت تحصیلی دانش آموزان هر جامعه نشان دهندۀ موفقیت نطام آموزشی در زمینه هدف یابی وتوجه به رفع نیاز های فردی است.بنابراین  نظام آموزشی را زمانی می توان کار آمد وموفق دانست که پیشرفت تحصیلی دانش آموزان آن در مقاطع  مختلف بیشترین و بالا ترین رقم را داشته باشد.آموزش وپرورش از ارکان اساسی رشد و توسعه اقتصادی،اجتماعی؛ فرهنگی وسیاسی کشور به شمار می رود وامروزه نقش آن  در بهبود شرایط زندگی افراد بر همگان آشکار است (حسینی طباطبای،قدیمی مقدم،1386).

از پیشرفت تحصیلی به عناون یکی از شاخص های پیشرفت در نظام آموزش و پرورش مفهوم «انجام تکالیف و موفقیت دانش اموزان در گذراندن دروس یک پایه تحصیلی مشخص» یا «موفقیت دانش آموزان در امر یادگیری مطالب درسی» استفاده می شود. وجه مخاف ان اُفت تحصیلی است که یکی از معضلات نظام آموزشی می باشد که بهشیوه های گوناگون همچون عدم موفقیت دانش آموزان در دست یابی به هدف های مقاطع تحصیلی مربوطه، مردودی و تکرار پایه های تحصیلی، ترک تحصیل زودرس، بیکاری و بلاتکلیفی خود را نشان می دهد(پورشافعی، 1370).

دانش آموزان بخش عظیمی از جمعیت هر کشوری را تشکیل می دهند. پیشرفت تحصیلی از  مباحثی است كه در محیطهای آموزشی، به ویژه مدارس، از اهمیت زیادی برخوردار است. آموزان در مدرسه برای بدست آوردن دانش وتکنولوژی مورد نیاز مشاغل مختلف آماده می شوند.وقتی این آمادگی وجود ندارد وکمبود های  تحصیلی در دانش آموزان دیده می شود، اثرات مخرب و هزینه های را برای فرد وجامعه به دنبال دارد.به طور مثال افزایش بیکاری،کاهش درآمد،افزایش مشکلات سلامتی، با ترک تحصیل مرتبط دانسته شده اند. از سوی دیگر رابطه منفی بین پیشرفت تحصیلی وترک تحصیل وجود دارد. بنابر این پژوهشگران در پی شناسای عوامل مؤثر بر پیشرفت تحصیلی هستند .تلاش های اولیه بر نقش عوامل شناختی بر پیشرفت تحصیلی متمرکز بودند(پارکر[12] وهمکاران،2004).

در جامعه امروزی پیشرفت تحصیلی به عنوان یک تکلیف مهم برای نوجوانان ،ویک دغدغه  اصلی برای والدین  بدل شده است.واین مسئله تحت تأثیر عوامل متعدد  فردی واجتماعی قرار  دارد. ویکی از این عوامل سلامت روان می باشد.که باپیشرفت تحصیلی در ارتباط است. در واقع عدم برخورداری از سلامت روان، پیشرفت فرد وهمچنین توانایی او را در انجام وظایف محوله دچار اختلال نموده و این امر منجر به عدم پیشرفت جامعه و عواقب ناشی از آن خواهد شد.از آنجا که نوجوانان بخش عمده ای از زمان خود را در خانواده سپری می کنند.

در خانواده هایی که فرزندان احساس امنیت روانی می کنند و پیوسته پدر و مادر را حامی و پشتوانه خود می دانند انرژیهای روانی آنها برای تحصیل و موفقیت صرف می شود. عدم امنیت روانی در خانواده نه تنها افت تحصیلی فرزندان را تشدید می كند بلكه باعث ایجاد ناهنجاریهای روانی اعضاء خانواده شده و با ورود فرزندان به مدرسه این ناهنجاریها فضای علمی – آموزشی مدرسه را تحت تاثیر خود قرار می دهد.

یکی از اعضای مهم خانواده زن است.که دارای دو نقش اصلی مادر وهمسربودن می باشد.با بیرون رفتن زن از خانه نقش تازه بر نقش های قبلی او اضافه شد.که بر جنبه های مختلف زندگی زن بخصوص نقش مادری وی تاثیر فراوانی داشته است.درجوامع امروزی که حضور زنان در اجتماع بیشتر از گذشته شده است.  به تبع ساعت کمتری را با فرزندان خود می گذرانند نسبت به مادرانی که شاغل  نیستند.در این پزوهش سعی بر این است که تأثیر اشتغال مادران بر روی سلامت روان وپیشرفت تحصیلی دختران نوجوان بررسی شود.

(به نقل دبیسمی تا ،سانجاکتا[13]،2010)روابط فردی همراه با مدرنیزه شدن و جهانی شدن جوامع تغییر    می یابد. روابط مادر طفل که یک مؤلفه مهم و اساسی در جامعه محسوب می شود تحت تأثیر این تغییرات اجتماعی- فرهنگی قرار می گیرد. و این تأثیر ممکن است در حقیقت زندگی حال و آینده کودکان را تحت تأثیر قرار دهد.  زیرا شخصیت مادر برای تأمین نیازهای عاطفی کودک در دسترس نیست. یک مادر شاغل زمان کمتری برای سپری کردن با کودک خود نسبت به یک مادر غیر شاغل در اختیار دارد. مرور پیشینه علمی نشان داد که فرزندان مادران شاغل ممکن است از تأثیر سودمند اشتغال مادر برخود سود ببرند و یا از تأثیر تعیین کننده آن رنج ببرند. بنابراین اگر یک مادر شاغل قادر به سپری کردن زمان کافی با فرزند خود باشد و زمان سپری شده با فرزند از کیفیت مطلوب برخوردار می باشد، اشتغال مادر می توان تأثیرات سودمند بر رشد و تکامل کودک داشته باشد. البته صفات شخصیتی مختلف با اشتغال مادران در ارتباط می باشند.

[1]B.f.skinner

[2]Carl Rogers

[3]Teodor

 [4] منابع انگلیسی Sadeghian &, Heidarian .

[5]Kaptoin&Weinman

[6]Matarazzo

[7]Alfred Adler

[8]Keyes.C.L.M

[9]Hansell

[10]Dimitra

 [11]Mcnaught

[12]Parker

[13]Debasmita &Sanjukta

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.