پایان نامه کارشناسی:بررسی رابطه بهزیستی ذهنی با عملکرد شغلی و کیفیت زندگی کارکنان بندر شهیدرجایی

تقریباً 60 سال قبل سازمان بهداشت جهانی سلامت را به عنوان حالتی از بهزیستی کامل جسمی، ذهنی و اجتماعی و نه صرفاً بیمار نبودن تعریف کرد (سازمان بهداشت جهانی، 2004). در دنیای غرب هنوز هم شاخص‌های وضعیت سلامت متمرکز بر بیماری و مفاهیم منفی است و مفاهیم اساسی همه‌گیرشناسی (اپیدمولوژی) با میزان مرگ و میر سر و کار دارد، نه میزان عملکرد مثبت افراد. سلامت یک مفهوم چندبعدی است که علاوه بر بیمار و ناتوان نبودن، احساس شادکامی و بهزیستی را نیز در برمی گیرد. اغلب روان پزشکان، روان شناسان و محققان بهداشت روانی جنبه‌های مثبت سلامت را نادیده می‌گیرند (بیانی و همکاران، 1387).

از زمان‌های دور بشر به دنبال آرمان شهری بوده است که در آن با رضایت زندگی کند و از زندگی خود خشنود باشد. شادمانی، رضایت از زندگی و احساس ذهنی بهزیستی واژه‌هایی هستند که در روان شناسی امروز برای بیان این حالت به کار می‌روند. این واژه‌ها با آن که در ظاهر با یکدیگر تفاوت دارند، اما به یک موضوع اشاره دارند. اگر چه برخی از مردم، جایگاه اجتماعی، پول و دسترسی به منابع مادی را عامل اصلی احساس ذهنی بهزیستی می‌دانند، ولی پژوهش‌ها این نگرش‌ها را تأیید نکرده اند. در بیشتر پژوهش‌ها همبستگی بین درآمد و احساس ذهنی بهزیستی پایین گزارش شده است. پژوهش گران در توجیه این یافته‌ها بر این باورند که جایگاه اجتماعی، ثروت و دسترسی به منابع مادی اگر چه باعث شادکامی می‌شوند، ولی به خاطر سازوکار خوپذیری، اندک اندک تأثیر مثبت خود را از دست می‌دهند

 

پایان نامه و مقاله

 تا فرد به نقطه استقرار، یا همان سطح سازگاری اولیه برسد؛ بنابراین موقعیت‌های زندگی تأثیر موقتی بر احساس ذهنی بهزیستی دارند (هادیانفرد، 1384).

برخی افراد زندگی آرمانی را بهره مند هر چه بیشتر از ثروت و مواهب مادی می‌دانند، برخی آن را داشتن روابط معنادار و با ارزش و برخی دیگر به اهمیت کمک و خدمت به همنوعان به عنوان محور آرمانی تاکید دارند. همه این افراد علی‌رغم خواسته‌ها، شرایط و مقتضیات متفاوت در یک زمینه با هم اشتراک دارند و آن همان احساس ذهنی سلامتی (بهزیستی ذهنی) است. واژه بهزیستی ذهنی به نحوه ارزیابی‌های افراد از زندگی خودشان اشاره دارد. این ارزیابی‌ها هم قضاوت‌های شناختی (رضایت از زندگی) و هم ارزیابی‌های عاطفی (احساس‌ها و هیجان‌های مثبت و منفی) را در بر می‌گیرد. (داینر[1]، 2000). بهزیستی ذهنی به معنای قابلیت یافتن تمام استعدادهای فرد است و از تعادل بین عاطفه مثبت و منفی، رضایت مندی زندگی و رضایت مندی شغلی ناشی می‌شود. از آن جا که بهزیستی ذهنی به عنوان یکی از شاخص‌های مهم کیفیت زندگی مطرح شده است و متغیرهای زیادی از قبیل متغیرهای زیستی، اجتماعی، شخصیتی و شغلی و. . . در میزان بهزیستی افراد نقش دارند، بنابراین لازم است برای تأمین سلامت روان شناختی به متغیرهای مؤثر در مفهوم بهزیستی ذهنی از جمله کیفیت زندگی، شغل و. . . توجه شود (داینر، 2005).

عملکرد شغلی کارکنان تحت تأثیر عوامل گوناگونی قرار دارد. یکی از این عوامل وجود انگیزه‌های سطح بالا می‌باشد. از طرفی، عملکرد شغلی پی آمدهای گوناگونی دارد که یکی از این پی آمدها، رضایت شغلی می‌باشد و رضایت شغلی نیز به نوبه ی خود موجب افزایش عملکرد شغلی می‌گردد. بنابراین، عملکرد کارآمد، تابعی از کنش متقابل وضوح نقش، صلاحیت، محیط کار، ارزش‌های کاری، تمایلات و سلیقه‌های فرد و پاداش می‌باشد (غضنفری و عابدی، 1388).

1-2- بیان مسأله

روی كرد روان شناسی مثبت گرا، با توجه به استعدادها و توان‌مندی‌های انسان (به جای پرداختن به نابهنجاری‌ها و اختلال‌ها)، در سال‌های اخیر مورد توجه روان شناسان قرار گرفته است. این روی كرد، هدف نهایی خود را شناسایی سازه‌ها و شیوه‌هایی می داند كه بهزیستی و شادكامی انسان را به دنبال دارند. بهزیستی ذهنی اشاره دارد به اینکه مردم زندگی خود را چگونه ارزیابی می‏کنند و شامل متغیرهای از قبیل رضایت از زندگی، رضایت از وضعیت زناشویی، رضایت از کار، فقدان افسردگی، اضطراب و وجود عواطف و خلقیات مثبت می‏شود. ارزیابی شخص از خود ممکن است به شکل شناختی باشد، مثلا، هنگامی که شخص به طور کلی در مورد رضایت از زندگی خود یا جنبه‏هایی از زندگی مانند تفریحات به قضاوت آگاهانه می‏نشیند. ممکن است ارزیابی شخص به شکل عاطفی نیز باشد (تجربه هیجانات و خلقیات ناخوشایند و خوشایند مردم در مواجه با زندگی خود). بنابراین، گفته می‏شود اگر شخص رضایت از زندگی و غالباً خوشی را تجربه کند و فقط گاه گاهی هیجاناتی مثل غمگینی و خشم را تجربه نماید دارای بهزیستی ذهنی بالا خواهد بود و برعکس، اگر از زندگی خود ناراضی است و خوشی و علاقه اندکی را تجربه نماید و هیجانات پیوسته منفی، مثل خشم و اضطراب را احساس نماید دارای بهزیستی ذهنی پائینی است (مظفری و‌هادیان فر، 1389). از این رو تاثیری كه بهزیستی ذهنی بر متغیرهای مختلف می‌گذارد، بنیادی‌ترین سازه‌های مورد پژوهش این روی كرد می باشند.

عملکرد شغلی یکی از متغیرهایی است که از این سازه تاثیر می‌پذیرد. عملکرد شغلی، به عنوان ارزش سازمانی رفتارهای شغلی کارمند در زمان‌ها و موقعیت‌های شغلی مختلف تعریف می‌شود. منظور از ارزش سازمانی، برآوردی است که سازمان از فعالیت‌ها و خدمات کارکنان خود دارد، نظیر انجام وظیفه شغلی یا داشتن رابطه کاری مناسب با دیگر کارمندان. نکته مهم در این تعریف این است که عملکرد شغلی به عنوان خاصیت یا ویژگی رفتاری معین تعریف شده، به ویژه این که عملکرد شغلی به عنوان خصوصیتی یک‌پارچه از رفتارهای جداگانه و مجزا که در گستره ای از زمان رخ می‌دهد، در نظر گرفته شده است و نکته دوم در این تعریف این است که ویژگی رفتاری عملکرد شغلی، به ارزش مورد انتظار سازمان بر می‌گردد. با این تعریف، می‌توان عملکرد شغلی را به عنوان متغیری که بین مجموعه ای از رفتارها که توسط افراد متفاوت انجام می‌پذیرد، به شمار آورد (اژه ای و همکاران، 1388).

یکی دیگر از متغیرهایی که از بهزیستی ذهنی تاثیر می‌پذیرد، کیفیت زندگی است. کیفیت زندگی از بنیادی‏ترین مفاهیم مطرح در روان‏شناسی مثبت‏نگر است. تغییر عقیده از این­که فقط پیشرفت‏های علمی، پزشکی، و تکنولوژی می‏تواند زندگی را بهبود بخشد، به این باور که‏ بهزیستی فرد، خانوادگی، اجتماعی و جامعه از ترکیب این پیشرفت به همراه ارزش‏ها و ادراکات فرد از بهزیستی و شرایط محیطی به وجود می‏آید، از منابع اولیه گرایش به کیفیت زندگی است (اسکالاک[2] و همکاران، 2002).

با تعاریف این متغیرها، محقق درصدد این است که به بررسی رابطه بهزیستی ذهنی با عملکرد شغلی و کیفیت زندگی بپردازد و بداند سهم بهزیستی در هر کدام از متغیرهای عملکرد شغلی و کیفیت زندگی چه میزان است؟

[1] Diener

[2] Schalock

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.