پایان نامه ارشد: بررسی اثربخشی سیاست‌های تامین مسکن اقشار کم‌درآمد درایران(مقایسه تطبیقی برنامه‌های توسعه سوم و چهارم بعد از انقلاب)

مسکن­ به همراه خوراک و پوشاک از دیرباز به­عنوان اصلی­ترین نیاز جوامع انسانی مطرح بوده است. کارکرد اصلی مسکن علاوه بر نقش آن به­عنوان سرپناه، فراهم آوردن شرایط مطلوب برای خانواده به­منظور تحقق فعالیت­های خانوادگی است. از سوی دیگر، اهمیت بازتاب­های اقتصادی-اجتماعی مسکن موجب گردیده تا دولت­ها توجه ویژه­ای به این بخش داشته باشند و در صدد برنامه­ریزی  مسکن به­منظور نیل به توسعه اجتماعی و اقتصادی برآیند.

” برنامه­ریزی مسکن عبارت از تلاشی متمرکز به­منظور یافتن راهکارهای تامین سرپناه است، که می­توان آن­را در قالب جستجوی چارچوبی برای منطقی کردن روابط دو سویه بین بخش عرضه و تقاضا خلاصه کرد. در این چارچوب، افزایش کارآیی بخش عرضه، توانمندسازی بخش تقاضا، شفاف و سازگار کردن روابط بین آن­ها و انطباق زمانی و مکانی این دو، در جهت دستیابی به بهترین نتایج و حصول مطلوبیت لازم، می­تواند اقدام­های مورد انتظار در برنامه­ریزی  بخش مسکن را رقم زند” (امچکی, 1379, ص. 6).

بنابراین برنامه­ریزی  مسکن، باید در جهت شناخت ویژگی­های متعدد بازار مسکن و بهبود آن در جهت ایجاد عدالت در دسترسی به مسکن مناسب برای همه اقشار جامعه صورت گیرد. “امروزه یکی از ویژگی­های بازار مسکن در کشورمان فقدان بهره­مندی عادلانه اقشار مختلف جامعه از نعمت­های رشد تولید مسکن در چند سال اخیر می­باشد. شاید به همین دلیل توجه به وضعیت مسکن اقشار کم­درآمد را بتوان

 

پایان نامه

 به­عنوان یک ضرورت اساسی در برنامه­ریزی­های آتی مسکن تلقی کرد” (یزدانی, 1384, ص. 14). زیرا برای بسیاری از بی­خانمانان و قشر فقیر هزینه مسکن و هزینه اجاره قابل پرداخت نیست (Balchin & Stewart, 2001) و بخش عمده­ای از خانوارهای بدون مسکن را خانوارهای با درآمد کم و متوسط تشکیل می­دهند که به­دلیل مشکلات اقتصادی و درآمد ناچیز قادر به تامین مسکن خود نیستند.

پدیده بی­مسکنی یا بدمسکنی اقشار کم­درآمد شهری از جمله مسائلی هستند که به­طور نسبی در همه کشورهای دنیا وجود دارد. هر کشوری بنا بر ماهیت سیاسی ایدئولوژی حاکم، امکانات مالی و دیدگاه­های صاحب­نظران خود، روش­های مختلفی را برای بهبود وضعیت مسکن اتخاذ می­نماید. ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده و همواره از سوی سیاست­مداران و یا کارشناسان، راهبردها و راهکارهایی برای بهبود وضع مسکن کشور پیشنهاد شده است. از جمله مهم‌ترین راهکارها، تدوین برنامه­های میان­مدت توسعه در راستای کاهش معضل مسکن می­باشد. به‌طورکلی تقسیم­بندی این برنامه­ها به دو صورت برنامه­های قبل از انقلاب و برنامه­های بعد از انقلاب می­باشد. که در هر دوره پنج برنامه عمرانی میان­مدت تدوین شده است. اما توجه به مسکن از برنامه سوم توسعه قبل از انقلاب شروع شد و در برنامه سوم بعد از انقلاب بیش­تر از برنامه­های قبلی مورد توجه قرار گرفت. آنچه که در این پژوهش مورد نظر می باشد، مقایسه­ی عملکرد سیاست­های اعمال شده در برنامه سوم و چهارم عمرانی بعد از انقلاب اسلامی و اثر بخشی این سیاست­ها بر مسکن کم­درآمدها با در نظر گرفتن شاخص­های مختلف می­باشد.

1-1-    طرح مسئله و ضرورت تحقیق

تامین مسکن اقشار کم­درآمد شهری یکی از اساسی­ترین مشکلاتی است که بسیاری از کشورهای دنیا از جمله ایران با آن دست‌به‌گریبان می­باشند. یافتن راه­ها و الگوهای عملی توسط دولت و بخش خصوصی و تدوین برنامه­های اجرایی کوتاه و بلندمدت در دهه­های اخیر برای گشودن گره کور مسکن به معضلی لاینحل تبدیل شده است. تامین مسکن اقشار کم­درآمد از این جهت واجد اهمیت می­باشد که این قشر تنها با تکیه بر توانایی­های مالی و مهارتی خودشان، قادر به تهیه مسکن مناسب نیستند و همواره نیازمند حمایت­های دولتی می­باشند و در صورتی که از چنین حمایت­هایی برخوردار نشوند، ناچار در راستای تامین این نیاز حیاتی، جذب بازار غیر رسمی شده و از طریق آن تنها سرپناهی را برای خود تدارک خواهند دید که نمی­توان آن را مسکنی نامید که شایسته کرامت انسان باشد.

در این راستا اصل 31 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، آشکارا این حق را که مسکن خانوار نباید از حداقل نیازهای زیستی و سکونتی انسان کمتر باشد، مطرح می­نماید. بنابراین در دوره­های مختلف، سیاست­های مختلفی در قالب برنامه­های توسعه عمرانی در راستای حل مشکل مسکن بویژه برای اقشار کم­درآمد تدوین و اجرا شده­اند. از جمله این سیاست­ها می­توان به ساخت خانه­های ارزان­قیمت برای کم­درآمدها، ایجاد بانک رهنی در برنامه­های قبل از انقلاب و در نظر گرفتن اهدافی چون اولویت دادن به مسکن محرومان، تأمین مسکن اجتماعی و تشویق مسکن حمایتی، پشتیبانی از ایجاد تشکل­های صنفی و موسسات محلی در راستای تأمین مسکن اقشار کم­درآمد، حمایت از سیاست­های انبوه­سازی و مسکن مهر در برنامه­های بعد از انقلاب، اشاره نمود.

با وجود اعمال چنین سیاست­هایی آنچه که امروزه به‌عنوان یکی از مشکلات اصلی بروز پیدا کرده است، پدیده بدمسکنی و بی­مسکنی برای دهک­های پایین اجتماع می­باشد. این امر نشان‌دهنده عدم جامعیت سیاست­های به‌کارگرفته شده در زمینه مسکن کم­درآمدها بوده و لزوم بررسی سیاست­های تدوین شده در قالب این برنامه­ها، ایده درونی آن­ها، شاخص­های مورد توجه در آن‌ها و ارتباط­شان با سیاست­های قبل از خود را در راستای دستیابی به این هدف که تا چه حد توانسته­اند جهت بهبود معضل مسکن کم­درآمدها، چه از نوع کیفی چه از منظر کمی مؤثر واقع شوند را نمایان می­سازد.

لذا در پژوهش حاضر به بررسی جهت­گیری برنامه­های سوم و چهارم و ارتباط­شان با یکدیگر و میزان تاثیرگذاری آن­ها بر تامین مسکن کم­درآمدها از طریق تعریف و مطالعه شاخص­هایی چون نحوه تصرف و مالکیت مسکن، روند تولید مسکن، روند تغییر قیمت مسکن، شاخص دسترسی به مسکن، مدت زمان انتظار برای دسترسی به مسکن و شاخص­هایی از این قبیل پرداخته خواهد شد.

پژوهش حاضر به‌نوعی ارزیابی پس از برنامه[1]محسوب می‌شود، چراکه به ارزیابی سیاست‌ها و برنامه‌ها پس از اجرای آن‌ها پرداخته شده است.

دانلود پایان نامه ارشد: بررسی ارتباط بین سبك هویت و وضعیت تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم پزشكی گیلان

: توجه به وضعیت تحصیلی در راس برنامه های توسعه آموزشی یک کشور قرار دارد. هدف موسسات آموزشی، افزایش موفقیت تحصیلی است که یک شاخص واقعی برای اهداف آموزشی است. بررسی مداوم و مستمر وضعیت تحصیلی دانشجویان در طول تحصیل و بررسی مولفه های شناختی اجتماعی موثر بر آن از جمله هویت یکی از ارکان  ضروری و اجتناب ناپذیر بهبود کیفیت آموزشی در دانشگاه ها می باشد.

هدف: در این پژوهش به بتعیین ارتباط بین وضعیت تحصیلی و سبک هویت می باشد.

روش اجرا: این پژوهش مقطعی از نوع توصیفی – تحلیلی است که  بر روی 371 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی گیلان انجام شده است. نمونه ها با استفاده از روش طبقه ای سیستماتیک انتخاب شدند و ابزار گرد آوری اطلاعات شمل مشخصات دموگرافیک و پرسش نامه استاندارد سبک هویت ( ISI-6G) بود.  به منظور بررسی وضعیت تحصیلی از معدل کل ترم های تحصیلی و شاخص ترکیبی وضعیت تحصیلی دانشجویان استفاده گردید. داده ها با استفاده از آزمون های آماریتوصیفی ( میانیگن و انحراف معیار)  و استنباطی( اسپیرمن، من ویتنی، کروسکال والیس، رگرسیون خطی چندگانه) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

نتایج:  یافته ها نشان داد که سبک هویت هنجاری (03/0 > P) و بعد تعهد (001/0 >P) با معدل کل دانشجویان دارای ارتباط آماری می باشد.  افراد مونث و دانشجویانی که علاقه به تحصیل داشتند؛ از وضعیت تحصیلی مناسب تر ( برحسب معدل کل) برخوردار بودند. عوامل پیشگویی کننده وضعیت تحصیلی( برحسب شاخص ترکیبی وضعیت تحصیلی) دانشجویان، در مورد محل سکونت، دانشجویان بومی میانگین نمره  وضعیت تحصیلی پایین تری نسبت به دانشجویان غیر بومی داشتند  و در نهایت دانشجویانی که علاقه بیشتری نسبت به رشته خود داشتند از وضعیت تحصیلی مناسب تری برخوردار بودند.

نتیجه گیری: یافته های این پژوهش اهمیت توجه به هویت و تحصیل را نشان می دهد با توجه جدی تر به مولفه های مربوط به وضعیت تحصیلی و هویت می توان ارتقا کیفیت آموزشی را انتظار داشت.

بیان مسئله:

یکی از ضروریات توسعه همه جانبه کشور، پویائی و توانائی دانشگاه ها در انجام امور مربوط به خود است. از آنجا که دانشگاه، نهادی متفکر، آگاه و نوآور در جامعه محسوب می شود، انتظار می رود که با انجام وظایف و رسالت های خود بتواند گام های موثرتری در تحقق آرمان های جامعه بردارد و همواره کشور را به سمت پیشرفت رهنمون سازد. دانشگاه و به طور کلی نظام آموزش عالی، گران بها ترین منبعی است که هر جامعه ای برای پیشرفت و توسعه در اختیار دارد(1). از این رو در جهان امروز، ضرورت توجه به کیفیت آموزش و دانشگاه ها و بهره وری حاصل از آن اهمیت ویژه ای دارد. کیفیت یکی از موضوعاتی است که همیشه در آموزش عالی مورد توجه بوده، اما شدت و قوت آن متفاوت بوده است. از نظر یونسکو کیفیت در آموزش عالی مفهومی چند بعدی است که به میزان زیادی به زمینه نظام دانشگاهی یا شرایط و استانداردهای رشته دانشگاهی بستگی دارد(2).

جهت ارتقای کیفیت آموزش دانشگاه ها، سنجش و ارزشیابی جزء اساسی ترین الزامات محسوب می شوند. انجام ارزشیابی آموزشی در فواصل زمانی مختلف، به منظور بررسی اثربخشی و کیفیت برنامه های درسی از اهمیت بالایی برخوردار است (3). سنجش و ارزشیابی

 

پایان نامه و مقاله

 آخرین حلقه از زنجیره ی فعالیت های آموزشی را تشکیل می دهد(4).

به منظور بررسی یادگیری دانشجویان می توان از وضعیت تحصیلی ( پیشرفت و افت) آنها استفاده کرد. تبیین وضعیت تحصیلی برای برنامه ریزان دانشگاه این امکان را فراهم می کند تا بتوانند برای بهبود کارکردهای دانشگاه راهبرد هایی را پیش بینی کنند(5). عملکرد یا وضعیت تحصیلی به پیشرفت یا افت تحصیلی دانشجویان اطلاق می شود که برای سنجش آن از ابزارهای مختلفی مانند معدل کل، ترم های مشروطی و تعداد واحدهای مردودی یا قبولی استفاده می شود(6).

از دیرباز، مسئله موفقیت در امر تحصیل جزء مهم ترین دغدغه های هر نظام آموزشی بوده و موفقیت تحصیلی در هر جامعه نشان دهنده موفقیت نظام آموزشی در زمینه هدف یابی و توجه به رفع نیازهای فردی است. نظام آموزشی را زمانی می توان کارآمد و موفق دانست که پیشرفت تحصیلی دانشجویان آن در دوره های مختلف دارای بیشترین و بالاترین رقم باشد (7). موفقیت به معنای به دست آوردن نتایج عینی، ملموس و محسوس است (8). پیشرفت تحصیلی به توانایی آموخته شده یا اکتسابی فرد در موضوعات آموزشگاهی اطلاق می شود. به طور کلی این اصطلاح به معنای مقدار یادگیری آموزشگاهی فرد است (9).

نقطه مقابل پیشرفت تحصیلی، افت تحصیلی است که براساس مطالعات متعدد تاثیر بسزایی در سرنوشت فرد داشته و همچنین فشار زیادی به خانواده و جامعه تحمیل می کند (10). هزینه شكست تحصیلی دانشجو متوجه خود دانشجو و متخصصین آموزشی بوده و دارای تبعات اقتصادی نیز می باشد. با شكست تحصیلی و ترك تحصیل، به هر دلیل، تمام افراد درگیر ممكن است دچار عصبانیت، سرخوردگی، و رنجش شوند. هزینه ای كه دانشجو می پردازد ممكن است احساس “شکست” ، کاهش اعتماد به نفس و درهم شكستن رویاهایش باشد. شکست تحصیلی می تواند،  با وارد آوردن آسیب دائمی به اعتماد به نفس، كل زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهد (11).

دانشجویانی که دچار افت تحصیلی می شوند بیش از دانشجویان دیگر در معرض خطر نزدیک شدن به جرم و جنایت، سوء مصرف مواد، سوء استفاده های جسمی و جنسی و در نهایت اختلالات خانوادگی و روانی قرار می گیرند (12). لازین و نیومن [1] در مطالعه ای با هدف تعیین عوامل پیشگویی کننده افت تحصیلی دانشجویان آمریکا نشان دادند که 6/12 درصد دانشجویان علوم پزشکی دچار افت تحصیلی بوده اند که اغلب به دلیل نارسایی علمی آنها بوده است(13). در انگلستان نیز یک بررسی نشان دهنده افت تحصیلی 8/3 درصد دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی در سال اول بوده است(14). در ایران، این امر از مهم ترین مشکلات کنونی نظام آموزشی است که هرساله ده ها میلیارد ریال از بودجه کشور را هدر می دهد و نیروهای بالقوه و سرمایه های جامعه که همان نیروی انسانی است، بی ثمر می ماند(10). نتایج پژوهش ها حاکی از آن است که در دانشگاه های ایران، سطوح گوناگونی از شیوع عدم موفقیت تحصیلی دیده می شود (8).

به طور کلی حدود 12 درصد دانشجویان دانشگاه های علوم پزشکی کشور در طی تحصیلی خود حداقل برای یک ترم مشروط می شوند. شیوع عدم موفقیت تحصیلی در دانشگاه بیرجند در رشته های مختلف 2/19 درصد گزارش شده است؛ این رقم در دانشگاه علوم پزشکی تبریز در گروه پرستاری و مامائی 6/10 درصد گزارش گردیده است (8). شیوع مشروطی در دانشجویان رشته های رادیولوژی، علوم آزمایشگاهی و هوشبری دانشگاه علوم پزشکی اردبیل به ترتیب 7/7، 19 و 7/2 درصد بدست آمده است  (7). همچنین رئوفی و همکارن در مطالعه ای با هدف تعیین شاخص های افت تحصیلی دانشگاه تبریز را به ترتیب، در داندانپزشکی 9/22 درصد، فیزیوتراپی 5/12 درصد، پرستاری و مامایی 6/10 ، داروسازی 8/9 درصد ، پزشکی 7 درصد، بهداشت و تغذیه 4/6 درصد  پیراپزشکی 7/4 درصد گزارش کردند(15).

وضعیت تحصیلی به عنوان یک متغیر وابسته تحت تاثیر یک عامل نیست. واقعیت آن است که عوامل و متغیر ها چنان در هم تنیده اند و با یکدیگر کنش متقابل دارند که تعیین نقش و سهم هر یک به دشواری، امکان پذیر است. از جمله عوامل فردی موثر بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان عزت نفس، هوش هیجانی، انگیزه پیشرفت تحصیلی و غیره می باشند. با این وجود تحقیقات نشان می دهند که در بین این عوامل، عوامل فردی ” با ماهیت شناختی اجتماعی ” بیشترین تاثیر را بر پیشرفت تحصیلی دارند (12). در واقع دانشجویان  برحسب موقعیت ها، نیازها، شایستگی های فردی و شخصیتی، اهداف متفاوتی از پیشرفت تحصیلی دارند كه بوسیله ی واسطه هایی مثل الگوی شناختی، اجتماعی و رفتاری تعیین می شود (16-18).

یکی از عوامل فردی با ماهیت شناختی اجتماعی موثر بر وضعیت تحصیلی که امروزه مطرح می باشد؛ فرایند تکاملی هویت[2] و فاکتورهای موثر بر آن است. مطابق نظریه روانی- اجتماعی اریکسون، هویت[3] به مثابه یک چارچوب مرجع و معین عمل می کند که فرد به منظور تفسیر تجارب شخصی و گفتگو درباره معنا، هدف و جهت گیری زندگی خود از آن استفاده می کند (19). طبق نظر اریکسون هویت نشانه سلامت روانی است و عبارتست از یک احساس به نسبت پایدار از یگانگی خود  (20) .

شناخت فرد از ماهیت وجودی خود، ماهیت فردی محسوب می شود. این شناخت اساسی ترین و مهم ترین مرحله رشد تلقی می گردد؛ به طوری که مولای متقیان امیر مومنان علی (ع) می فرمایند:  ” من عرف نفسه عرف ربه” حضرت لازمه شناخت  خداوند متعال را خودشناسی بیان می نمایند که با داشتن این شناخت، گام های بعدی تسهیل می گردد.

جدید ترین نظریه مربوط به هویت، نظریه سبكهای هویت برزونسكی است(21). این دیدگاه بر مفروضه سازندگی مبتنی است، بدین معنا که افراد نقش فعالی را در ساختن تفكر خود نسبت به واقعیتی كه در آن زندگی میكنند، ایفا میكنند .پیش فرض تئوری سبک هویت بر پایه پردازش شناختی، اجتماعی و همچنین فرهنگی قرار دارد. به منظور تدوین استراتژی های آموزشی گروه هدف، مهم است که تمام این فاکتور های شناختی- اجتماعی  را مدنظر قرار دهیم که تاثیر مطلوب بر فرایند تحقق خود در دوره نوجوانی دارد (22).

در نظریه سبک هویت  به تفاوت های افراد در استفاده از فرآیندهای تصمیم گیری و حل مسئله  در مواجهه با مشكلات پرداخته شده است. در دیدگاه شناختی- اجتماعی برزونسكی، در پردازش اطلاعات و موضوعات مرتبط با هویت، برخی تفاوت ها در سبک هویت افراد فرض می شود(23). ثابت شده است که افراد با هویت شکل گرفته، اشخاصی هستند که بر توانائی های خودشان تاکید می کنند و در جهت کسب درجه بالاتر در زندگی، فعالیت و تلاش می کنند (22). مدل برزونسکی که سه سبک پردازش اطلاعات مرتبط با هویت را متمایز ساخته، جایگاه اصلی در شکل گیری هویت دارد(24). زیرا این سبک ها بر اختلافات در پردازش اطلاعات مرتبط با خود، بر پایه ی خود گزارش دهی، تمرکز دارند (21).

سه سبک هویت عبارتند از اطلاعاتی[4] ، هنجاری[5] و سردرگم/اجتنابی[6] (25).

افراد با سبک هویت اطلاعاتی در برخورد با موضوعات مربوط به هویت، سنجیده عمل کرده و تلاش ذهنی زیادی نیز نشان می دهند. افراد با سبک هویت هنجاری با درونی کردن ارزش ها و باورهای دیگران و به دلیل عدم استفاده از خود ارزیابی های سنجیده، با موضوعات مربوط به هویت به صورت خودکار مواجه می شونداختلافات بین آنچه که باید باشد (استانداردهای هنجاری) و آنچه که هست، موجب احساس گناه و نگرانی در آنها می گردد.  افراد با سبک پردازش هویت سردرگم/ اجتنابی همواره تلاش می کنند که از مواجهه با مسائل فردی، تعارضات و تصمیمات اجتناب (26-28).

مطلب دیگر در رابطه با هویت، بعد تعهد[7] می باشد. تعهدات برای افراد احساس هدفمندی و جهت گیری به همراه داشته که در محدوده آن رفتار و بازخورد، ارزیابی و تنظیم می گردد. تعهد به سرمایه گذاری فردی و تصمیم گیری ها در جهت پذیرش ارزش ، عقاید و انتخاب های شغلی خاص اطلاق می شود که در نهایت منجر به گسترش و تصمیم گیری های مناسب شغلی و دادن پاسخ به سوالات فرد می شود. (26).

نتایج پژوهش ها در خصوص ارتباط بین سبک هویت و وضعیت تحصیلی در مواردی ضد و نقیض است؛ از جمله در مطالعه کوک و برزونسکی[8] در سال 2005 هیچ ارتباطی بین سبک های هویت و پیشرفت تحصیلی دانشجویان مشاهده نشد. در حالی که در پژوهش حجازی سبک اطلاعاتی با پیشرفت تحصیلی دارای ارتباط آماری معنی دار بوده است (25, 29).

شاغلین در عرصه ی مراقبت های بهداشتی و درمانی، همواره با مسائل و مشکلات پیچیده ای مواجهه می شوند که برای تصمیم گیری درست و به موقع و انتخاب بهترین عمل، نیازمند تفکر انتقادی ، خلاقیت و توانائی حل مسئله که یکی از نتایج سبک های هویتی هستند؛ می باشند(30, 31).

نكته قابل توجه دیگر اینكه پیشرفت روز افزون و توسعه دامنه علم به ویژه در دنیای كنونی كه آهنگ دگرگونی علمی را به انفجار علم بدل كرده، باعث تنوع رشته های مختلف علمی گردیده است.  این امر با توجه به ارتباط ماهیت و ویژگی های رشته تحصیلی با خصوصیات فردی، شخصیتی و اجتماعی فراگیران كه خود موجبات موفقیت تحصیلی را فراهم می آورد؛ مسئله انتخاب را جدی تر می نماید.  لذا در انتخاب دانشجو توجه به عمق اندیشه و بینش علمی آنها، شناخت استعدادهای بالقوه مورد نیاز آموزش عالی، توجه به جنبه های عاطفی و شخصیتی افراد حتی سنجش توانائی های روانی – حركتی و نهایتاً مهندسی عوامل انسانی را می طلبد.

با توجه به اهمیت ویژه شغل های در ارتباط با خدمت به انسان ها مانند پرستاری و مامایی، انتخاب مناسب این رشته ها كه بر اساس خصوصیات شخصی هر فرد باشد به آنان كمك می كند تا در دوران دانشجویی پیشرفت بهتری داشته باشند و پس از فارغ التحصیلی وظایف شغلی خود را به نحو مؤثرتری انجام دهند.

از سویی هنوز ارتباط سبک هویت با وضعیت تحصیلی در دانشجویان علوم پزشکی به خوبی تبیین نگردیده است. از این رو، پژوهشگران بر آن شدند تا به بررسی ارتباط سبک هویت و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی و خدمات درمانی گیلان بپردازند.

دانلود پایان نامه ارشد : بررسی رفتار خانوارهای روستایی و شهری شهرستان بهبهان در مواجهه با گردوغبار

اقلیم[1]، سیستم[2] پیچیده­ای است که عمدتاً به دلیل افزایش گازهای گلخانه­ای درحال تغییر است. آب و هوای کره زمین در طول قرن بیستم به ویژه در دو دهه اخیر تعادل خود را از دست داده و تمایل به افزایش دما نشان داده­است(رحیمی­و همکاران، 1392). تغییر اقلیم از دیدگاه بسیاری از صاحب نظران یک پدیده طبیعی[3] است که در توالی­های زمانی بلند مدت اتفاق افتاده و مجدداً نیز به وقوع می­پیوندد. تأثیر فعالیت­های بشری سبب تشدید اثرات پدیده­های تغییر اقلیم، شدت روند تغییرات و تغییر بازه­ی زمانی توالی تغییرات اقلیمی[4] می­شود( جهانبخش و همکاران،1389؛ رضایی و همکاران،1392). تغییراقلیم جهان با سرعتی بی­سابقه در حال تغییر است و این نیز پیامدهای زیادی از قبیل کاهش امنیت تولید غذا، خشکسالی، فقر، افزایش مخاطرات طبیعی و افزایش تنش­های اقتصادی – اجتماعی را به دنبال دارد. در حقیقت تغییر اقلیم در راس نه خطر مهم قرار گرفته است. حدود 90 درصد از بلایای طبیعی که در جهان رخ می­دهند، در ارتباط با عوامل اقلیمی است و در میان آنها تغییرات و نوسانات اقلیمی از جمله کاهش بارندگی و افزایش دمای کره زمین اثرات نامطلوب زیادی بر کشاورزی مناطق خشک جهان، خصوصأ ایران داشته است(کرمی و همکاران، 1392). یکی از زوایای مطالعاتی گرد و غبارها بررسی تغییرات اقلیمی و نقش گرمایش جهانی در بروز یا تشدید این پدیده بعنوان یک چالش زیست محیطی می­باشد. نواحی خشک و نیمه خشک دنیا شامل بیابان­ها و حواشی نیمه خشک وسیع آنها شرایط محیطی شکننده­ای دارند، در واقع، تغییری کوچک در یک یا چند جزء این محیط می‌تواند به سرعت به یک اختلال یا نابسامانی محیطی منجر گردد، این مسئله خود می‌تواند باعث از بین رفتن پوشش گیاهی و پیدایش شرایط بیابانی در نواحی حاشیه‌ای آنها شود، خشکسالی[5] بعنوان یک تغییر بارز سبب از بین رفتن خاک و پوشش گیاهی و در نتیجه محیا کردن شرایط برای جولان دادن باد و بالاخره برداشت ذرات گرد و غبار شود(فراصت، 1390). مطالعات نشان می­دهد که متأسفانه مدیریت ناپایدار و ارزیابی نشده در کشورهای خاورمیانه منجر به رشد مضاعف سرعت تغییر اقلیم و گسترش بحران­های زیست­محیطی در منطقه

 

پایان نامه

 شده است. از این رو کشورهای منطقه نیازمند باز تعریفی از مدیریت بر مبنای توسعه پایدار و برنامه­ریزی ارزیابی شده هستند(مصباح زاده و همکاران، 1392). کشور ایران نیز به دلیل داشتن اقلیم خشک از بی نظمی اقلیمی شدید برخوردار است بدین جهت مخاطرات اقلیمی در ایران فراوان­تر و شدیدتر هستند. هر سال در هر نقطه از کشور مخاطرات اقلیمی رخ می­دهند و عامل مهمی در توسعه و برنامه­ریزی کشور می­باشند که شناخت این مخاطرات از اهمیت بالایی برخوردار است(علیجانی،1390). تغییرات مشهودی که به تدریج پس از انقلاب صنعتی در اقلیم کره زمین به وجود آمد، زمینه ساز وقوع پدیده­های جدی اقلیمی از جمله رخدادهای گرد و غباری شد. این رخدادها در دهه اخیر به بزرگترین چالش زیست­محیطی در جنوب غرب ایران تبدیل شده­اند. گرد و غبار یکی از مخاطرات اقلیمی در مناطق خشک و نیمه خشک دنیا می­باشد و به  عنوان یکی از اشکال مهم آلودگی جو همواره مورد توجه محققین در سراسر دنیا بوده و از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است(ناصر پور و همکاران، 1392). گاهی اوقات، نظام­های اجتماعی[10](جامعه، گروه­ها و افراد) در طول فرایند توسعه و تحولشان تحت تأثیر نیروهای مخرب گوناگونی قرار می­گیرند، که منشأ بعضی از این نیروهای مخرب در طبیعت یافت می­شود، اما برخی از آنها نیز، نتیجه ناسازگاری[11] فردی و گروهی در جماعات انسانی است، همانند عدم موفقیت­های شخصی یا عمل غیرمسئولانه نسبت به نظام­های تکنیکی[12] و محیطی. شرایط جدید زندگی بشری، متأثر از جهانی شدن و گرایشات غیرقابل پیش بینی(نسبت به عوامل اصلی محیط­های داخلی و خارجی) است که مخاطرات جدید را افزایش می­دهند. در حال حاضر این مسئله که” آینده بشر به میزان زیادی به آمادگی او برای مواجه با مخاطرات و بحران[13]­های گوناگون بستگی دارد” بیش از هر زمان دیگر ملموس و قابل رویت است. این مسئله همچنین به قابلیت­های جامعه جهانی برای بدست آوردن توسعه نظام­مند در راستای آینده پایدار اجتماعی[15]، سیاسی[16]، اقتصادی[17] و اکولوژیکی[18] بستگی زیادی خواهد داشت(بهزادیان مهر،1392). پارسونز[19] معتقد است هر نظام از طریق تأمین یکسری شرایط و الزامات کارکردی دوام می­یابد که عبارتند از؛ انطباق[20]، توفیق[21]، یگانگی[22] و پایداری[23]. چنانچه یکی از این الزامات دچار مشکل گردد، از آن به عنوان بحران تلقی می گردد. بنابراین مدیریت بحران[24] با نمودهای ذهنی[25] و مفهومی[26]، عینیت می­یابد. با توجه به اینکه “پایداری بخش اصلی و حیاتی از فرایند آمادگی بشر در مقابل بحران­ها و چالش­های جدید است” ما باید در جستجوی راه­های رسیدن بدین پایداری باشیم و آنچه مسلم است اینکه؛ مسیر دستیابی به چنین آرمانی از درون اجتماع می­گذرد(فضلی و همکاران،1392). در سال­های اخیر این پدیده در ایران ابعاد تازه­ای گرفته و از یک معضل محلی، به مسئله­ای ملی تبدیل شده است. کشور ایران به دلیل همجوار بودن با بخش وسیعی از پهنه­های بیابانی تحت آثار نامطلوب این پدیده قرار می­گیرد. بدلیل تاثیرات مهمی که طوفان­[27]های گرد و غبار بر روی تغییر شرایط اقلیمی می­گذارند، بررسی این پدیده ها امری ضروری می­باشد(آخوندزاده و همکاران، 1392).

 

2-1- بیان مسئله

مشکلات مربوط به مسائل زیست­محیطی بسیار گسترده می­باشند، اما اکثر آنها منجر به کاستن از منابع، آلودگی هوا[28] و یا تخریب کیفیت اصلی طبیعت و در نتیجه تهدید طبیعت می­گردند. مسائل زیست­محیطی بصورت محلی اتفاق می­افتند اما اثرات­شان ممکن است جهانی باشد. از این جهت، برخی مسائل زیست محیطی از قبیل تغییرات آب و هوا[29] و اقلیم، باران اسیدی و تخریب لایه ازن و…، به­عنوان مسائل زیست­محیطی فرامرزی نامیده می­شوند. یکی از این مسائل پدیده گرد و غبار می­باشد(مرفع و همکاران،1390). گرد و غبار ممکن است برای روزهای متوالی در جو منطقه به صورت معلق باقی مانده و اثرات زیانباری را ایجاد نماید. در این حالت علاوه بر آلودگی­­های زیست­محیطی و بهداشتی فعالیت روزمره انسانی، حمل و نقل و فعالیت بسیاری از صنایع با مشکل مواجه می­شود. ایجاد و توسعه توفان­های گرد و غبار به سه عامل فراهم بودن خاک، سرعت باد و ناپایداری هوا بستگی دارد. علل طبیعی در ایجاد گردوغبار به­طور عمده نشأت گرفته از نه منطقه بیابانی در جهان می­باشد که عبارتند­از: شمال آفریقا(صحرای صحارا)، جنوب آفریقا، شرق چین، شمال آمریکا، جنوب آمریکا و استرالیا، شبه جزیره عربستان و آسیای مرکزی. (عبدویس و همکاران،1390). منشأ گرد و غبارهای وارده به استان خوزستان بیشتر فرامحلی بوده و از بیابان­های کشورهای همجوار شکل می­گیرند( طاووسی و همکاران،1387). ) البته در سالهای اخیر به دلایل اقلیمی و بشری کانون­های متعدد گرد و غبار در استان تشکیل شده و به منشا طوفان­های خاکی در استان تبدیل شده­اند همچنین تحقیقات دانشمندان بر روی رسوبات کف اقیانوس­­ها نشان می­دهد که طوفان­های گردوغبار از 70 میلیون سال( قبل از دوره کرتاسه[30] زمین شناسی) اتفاق می­افتاده است(رواحی نژاد و خسروی پور،1391؛ ندافی، 2010)، بعلت فقدان پوشش گیاهی در مناطق مستعد گرد و غبار، هوای بالای این مناطق شروع به گرم شدن کرده و به سمت بالا حرکت می­کند، و زمانیکه به بادهایی با سرعت بالای تروپوسفری برخورد نماید، در نتیجه یک جریان چرخشی متمایل به سمت پایین ایجاد می­شود، که این بادهای با شدت بالا در برخورد با سطح زمین باعث ایجاد طوفان­های گرد و غباری می­شوند. میزان بارش سالانه در این مناطق کمتر از 50 میلی­متر در سال است(جمالی و بیات،1390). روند صنعتی شدن کنونی، افزایش در آلودگی هوا منجر به افزایش چهار برابری در مرگ و میر افراد نابالغ به علت بیماری­های برنشیت[31] و کشمکش­های مربوط به علائم امراض تنفسی می­شود. در کل از همه مرگ و میرهای جهانی مربوط به آلودگی هوا یک دهم به محیط­های خارجی نسبت داده می­شود. بیشترین مرگ و میرها، مرگ و میرهای پیش از بلوغ ناشی از آلودگی هوا به علت در معرض قرار گرفتن زیاد در برابر آلودگی هوا در نواحی روستایی و سکونت­گاه­های حومه شهری است. تمرکز ذرات قابل استنشاق، هزار برابر بیشتر از ذرات در هوای بیرون شهری است. این خطر که سلامت تنفسی زنان و کودکان را به بخصوص کاهش می­دهد در کل در مرگ و میر از 4 میلیون مرگ و میر برآورده شده ناشی از بیماری­های عفونی[32] سهیم هستند. همچنین شواهد اپیدمی[33] شناختی بسیاری وجود دارد که این وضعیت به افزایش خطر سرطان­های جگر، سل، آب مروارید چشمی منجر می­شود. این­ها همه پیامدهای اکولوژی[34] معیوب هستند که متکی به منابع انرژی کم اهمیت و تکنولوژیکی[35]­های نامؤثر در مساکن و خانه­های کم درآمد سنتی است. خانواده­هایی که دارای سطوح پایینی از درآمد، آموزش و انتقال دانش مواجه­اند. خطرات جدی آلودگی هوای داخلی  و درون خانه انعکاس و بازتاب دهنده سبک زندگی جوامع روستایی، جمعیت شهری حومه و اطراف شهرهاست. در مجموع امنیت روانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و سلامت مردم و پایداری حکومت­ها و جوامع با خطر جدی مواجهه شده است و هر لحضه بیم آن می­رود که تنش، ناآرامی، فقر، گرسنگی، جنگ، بیماری و مهاجرت و آوارگان زیست­محیطی دامن کشورها را در برگیرد. تغییرات آب و هوایی و محیط­زیستی معضل مهم توسعه انسانی عصر جدید بشری است. تغییرات آب و هوایی، آزادی، توانایی و انتخاب­های انسانی را مورد تهدید قرار داده است. و همچنین ایجاد بیماری­های عفونی، تولید غذا، گرسنگی و سوء تغذیه را ایجاد کرده است. همچنین مجموعه روابط فرهنگی، اقتصادی و سیاسی باید مد نظر قرار گیرند. نهادهای مدیریت منابع و نهادهای آموزشی باید همکاری شفاف میان رشته­ای و جمعی را در زمینه علوم و مدیریت خدمات اکوسیستم ارتقاء دهند. برنامه­های محیط­زیست بایستی برای ایجاد توانایی هوشمند، هوشیاری و آمادگی­های اضطراری برای مقابله با فرسایش اکولوژیکی مزمن و شدید و پیامدهای آن توسعه یابند. رسانه­های عمومی باید تحقیقات و نتایج ناشی از آنها را به جامعه و نهادها منتقل کرده و تشویق نمایند(التیامی نیا، 1392).

بر این اساس می‌توان گفت اتخاذ رفتار[36]های افراد جامعه برای سلامتی، ریشه در نگرش‌ها و باورهای افراد دارد و تا زمانی كه این باورها تغییر نیابند و با رفتارهای مناسب جایگزین نشوند، ضمانتی برای كاهش عوامل خطر فردی در جامعه وجود نخواهد داشت. در میان متون بازاریابی اجتماعی، الگوهای بسیاری در زمینه تغییر رفتار وجود دارند كه از جمله آن‌ها، تئوری رفتار برنامه‌ریزی شده[37] می‌باشد. در این مطالعه نیز از تئوری رفتار برنامه‌ریزی شده  و همچنین مدل اعتقاد بهداشتی استفاده شده است و تلاش شده تا بر مبنای این مدل، باورها و نگرش‌های افراد نسبت به رفتار در مواجهه با گرد و غبار مورد بررسی قرار گیرد. در رابطه با استفاده از مدل رفتار برنامه‌ریزی شده و مدل اعتقاد بهداشتی در بحث گرد و غبار تاكنون در داخل كشور تحقیقی مشاهده نگردیده است ولی گویه­های مدل به صورت جداگانه در تحقیقات مختلف با موضوعات متفاوت مورد بررسی قرار گرفته است.

از این رو در این پژوهش به جستجوی جواب برای سؤال های اساسی زیر پرداخته می شود که رفتار خانوارهای روستایی و شهری نسبت به گرد و غبار چگونه است؟ آیا تفاوتی بین رفتار خانوارهای روستایی و شهری جهت مقابله با این پدیده وجود دارد؟ و عوامل مؤثر بر این رفتارها کدامند؟

دانلود پایان نامه ارشد : بررسی رفتار خمشی تیرهای بتنی سبک و مسلح شده با میلگردهای FRP

بتن پرمصرف ترین مصالح ساختمانی است و در اغلب کشورهای جهان نسبت مصرف بتن به فولاد از 10 به 1 نیز فراتر رفته است. تنها ماده ای را که بشر به این میزان مصرف می کند، آب است. بتن دارای مزایایی از قبیل مقاومت عالی در برابر آب، سهولت شکل دهی در اشکال گوناگون، ارزان و در دسترس بودن مصالح اولیه است. همچنین در مقایسه با فولاد نیاز به نگهداری کمی داشته، مقاومت مناسبی در دماهای بالا از خود نشان داده، و به دلیل اینکه تحت میدان‌های تنش موضعی کمتری قرار دارد، خستگی مشکل مهمی برای آن محسوب نمی‌شود[1].

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 

علی رغم مزایای مذکور برای بتن، به علت وجود مواد مختلف در بتن و نیز اندرکنش این مواد به ویژه در ناحیه بین سنگدانه ها و خمیر سیمان، هنوز در این ماده و محصول نهایی حاصل از ساخت آن پیچیدگی ها و نادانسته های فراوانی وجود دارد. سازه های بتنی در بعضی موارد پاسخگوی نیازهای بهره برداری نخواهند بود. از جمله نواقص سازه های بتنی می توان به مقاومت کششی کم، خوردگی فولاد، سهولت ایجاد و گسترش ترک، و وزن زیاد آنها اشاره کرد.
تلاش محققان صنعت ساختمان همواره بر رفع نواقص سازه های بتنی بوده است و روش های مختلفی برای این منظور ارائه داده اند که در زیر به چند نمونه از آن ها اشاره می شود:
–  میلگردهای FRP برای جلوگیری از خوردگی و افزایش مقاومت و افزایش میرایی: استعداد خوردگی فولاد در برابر شرایط محیطی قلیایی كه در سازه های بتن آرمه در معرض آب دریا استفاده می شود، باعث گردیده است كه استفاده از FRP بعنوان جایگزین آن مطرح شود. مقاومت خوردگی و کششی مواد کامپوزیت می‌تواند تا چهار برابر فولاد باشد. این مواد به دلیل بالا بودن ضریب میرایی آنها که ناشی از خواص غیركشسان آنها است انرژی جذب شده را میرا می­كنند.
– استفاده از فایبرها برای افزایش مقاومت کششی و کاهش عرض ترک ها: الیاف دراندازه ها و اشکال مختلف و از جنس فولاد، خمیری، شیشه و مواد طبیعی مورد استفاده قرار می گیرند. استفاده از الیاف با حجم و اندازه های متفاوت در ملات، تا حدی باعث افزایش مقاومت کششی نهایی شده ولی کرنش کششی در هنگام گسیختگی در این نوع از بتن ها در مقایسه با انواع معمولی بسیار بیشتر است که این بدلیل جلوگیری از باز شدن ترکها و تبدیل یک ترک بزرگ به چندین ترک کوچک می‌باشد.
– استفاده از بتن های سبک برای کاهش وزن کلی سازه: در مقایسه با فولاد، پائین بودن نسبت مقاومت به وزن بتن، برای ساخت برج ها و دهانه های بزرگ پل ها و سازه های شناور به عنوان یک مشکل اقتصادی محسوب می شود. برای افزایش نسبت مقاومت به وزن بتن، یک راه حل مناسب، استفاده از سنگدانه‌های سبک مانند لیکا بجای سنگدانه‌های معمولی است که تا کنون با موفقیت در ساخت برج های تا چند ده طبقه در دنیا مورد استفاده قرار گرفته است.
بدیهی است مواد جدید نواقصی هم دارند، شامل تولید محدود و هزینه بالا، شکست ترد، نیاز به قلاب نمودن میلگردهای پلیمری در کارخانه و . . . که  سبب کاهش استفاده از آن ها در سازه های بتنی در حال حاضر می شود. با توجه به رشد صنعت و تکنولوژی، استفاده ی روزافزون از این مصالح  در آینده نزدیک، دور از انتظار نخواهد بود.

دانلود پایان نامه : بررسی زبان شناختی ٬ تاریخی و فرهنگی الگوهای غذایی در ایران باستان

نشانه‏های بازمانده از فرهنگ هر سرزمینی می‏تواند،ترانه‏ها،نواها،داستان‏ها،اسطوره‏ها، سنگ نوشته‏ها ، نقش برجسته‏ها ، پیکره‏ها و هنرهای گوناگون در پوشش،در رزم‏آوری،… و در تهیه ی خوراک‏های هنرمندانه با ریزه‏کاری‏ها  و نحوه ی عرضه ی آنها باشد. بی‏گمان تفاوتی هست میان فرهنگ‏ مردمانی که می‏دانستند مواد غذایی را چگونه فراهم و آماده کنند و با تعقل و ظرافت باهم بیامیزند و در شرایط مناسب و آگاهانه بپزند و هنرمندانه در خوان گسترده عرضه کنند با آنان‏که به یک لذت آنی‏ خوردن فکر کرده‏اند یا فقط خواسته‏اند سد جوع کنند ( آموزگار ،162:1376) .                                                                                          غذا ، ویژگی زندگی است و بشر از دیر باز فرهنگ خورد و خوراک خویش را به آیندگان انتقال داده است ؛ خواه از بستر سنگ نوشته ها و یا از بستر ادبیات مکتوب خویش .                                                                                                                                  ادبیات چونان آیینه‏ای تمام‏نمای،منعکس‏کننده ی فرهنگ هرقوم و ملتی‏ست. بدین سبب از دیرباز در عرصه ی شعر و ادب کهن سرزمین ما،ادبیات مربوط به سفره و غذا تدریجا به وجود آمده است که در آن سنّتها و ویژگیهای خاص سفره‏های ایرانی را می‏توان با ظرافتی شاعرانه دریافت (شیبانی ،836:1381) .                                                                                                        ازدیدگاه زرین کوب غذا مشخص کننده ی تمدن اقوام است : ”  … شناخت سفره ی ایرانی می‏تواند چیزی از ایران گذشته را از غرقاب تقلید و تسلیم امروزینه‏ نجات دهد.در هرحال اگر درست است که فرهنگ و تربیت از پرورش جسم شروع می‏شود چگونه‏ می‏توان تاثیر غذای ایرانی را در ایجاد ویژگیهای روحی و اخلاقی او نادیده گرفت!در واقع غذا که ماده ی خام زحمتی و حتی ماده ی خام نظام اجتماعی‏ست بیش از هرعامل حیاتی دیگر حدود تمدن، درجه ی رفاه،و میزان عدالت اجتماعی اقوام جهان را تعیین می‏کند و از این‏جا می‏توان دریافت که‏ بررسی گذشته ی  غذای ایرانی لازم است تا بتوان واقعا به درستی معلوم کرد که چگونه می‏توان ایرانی بود  “(زرین کوب،9:1364) .                                                                                                               هرچند خوراک پزی را سازوکار آماده‏سازی خوراک‏های مختلف با استفاده از فنون و ابزار مختلف برای دستیابی به طعم  بهتر و قابلیت گوارش بهتر دانسته‏اند،اما خوراک پزی مفهومی فراتر از دستور پخت‏وپز خوراک ها را در برمی‏گیرد.بسیاری از ویژگی های جغرافیایی-تاریخی‏ و اجتماعی در شکل‏گیری فرهنگ غذا و نظام تغذیه نقش دارد.همچنین‏ دانش‏های گوناگون با  پدیده فرهنگی  غذا در تعاملی متقابل قرار می گیرد.                                                                         دانشمندان علومی‏ چون پزشکی،هنر،جغرافیا،تاریخ،ادبیات،جامعه‏شناسی و انسان‏شناسی برای شناخت فرهنگ غذا توجه کرده اند .بدین جهت پر گزاف نیست اگر  بررسی و مطالعه ی انواع خوراکی‏ها و نحوه ی مصرف آن در هر جامعه را به نوعی بازشناسی تاریخ و مرور پیشینه ی آن جامعه برشمرده شود( رودن ،7:1968) .                                                                                                             رودن از اصطلاحی به نام ” زبان غذا ” نام می برد که در پی گسترش مفهوم آشپزی و فرهنگ و نظام تغذیه در حوزه‏های جامعه‏شناسی و انسان‏شناسی‏ پدید آمده است . ویژگی‏های معنایی زبان غذا به طور نمادین معرف ساختار فرهنگی  خوشمزگی، و آداب  خوراک پزی است. ابراهیمی نیز زبان غذا را معرف  انگاره‏های دینی-آیینی هر جامعه‏ ، معانی مذهبی،سیاسی، پزشکی و جادویی نهفته در خوراک‏ها  برمی شمارد (همان ،17 ) .                                                                                                                          ازآثار به جای مانده‏ از عهد باستان می‏توان چنین دریافت که روش های  مختلف خوراک پزی و سفره‏آرایی‏ در  ایران  رایج بوده است .مثلا بر روی جام برنزی ارجان که قدمت آن‏ در حدود 1235-1210 پ . م است،تصاویری نقش شده است که برخی ویژگی‏های خورد و خوراک و فرهنگ معیشتی  ایرانیان را نشان می‏دهد .روی جام ارجان تصویر چند مجلس بزم و رزم نقش شده است.در یکی از این مجالس‏ ضیافتی برپاست و بزرگان به همراه پادشاه کنار میزهایی با پایه‏های کنده‏کاری شده که روی آن‏ جام‏های نوشیدنی قرار دارد ایستاده‏اند.در صحنه‏ای دیگر که صحنه ی پیروزی و شادخواری شاه‏ است آشپزخانه ی شاهی مشغول آماده ساختن دیگ‏های خوراک هستند و غذا و انواع نوشیدنی در خمره‏های مختلف برای شرکت‏کنندگان در جشن پیروزی شاه بر مهاجمان مهیا شده است‏ (صراف،12:1369) .                                                               اولین سلسله ایی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است ،مادها می باشد . از آنجا که منابع بازمانده از دوران مادها بسیار ناچیز است ، لذا از جهت زبان شناسی نمی توان درباره خوراک های مصرفی ایشان داوری کرد . در این دوران تنها برپایه ی باستان شناسی اشیا ء بازمانده از ایشان مورد بررسی قرار می گیرد . اسناد دیگری در دست است که نشان می‏دهد ایرانیان ابزار و لوازم‏ متعددی برای تهیه و صرف غذا ساخته بودند و هنگام غذا خوردن از آن استفاده می‏کردند.ابزاری‏ مانند قاشق،چنگال،کارد،ملاقه،خمره‏های سفالی،قیف،دیس و…که از تمدن‏های کهن مانند شوش،سیلک،لرستان و…به دست آمده است،صحت این ادعا را تأیید می‏کند(دریابندری،87:1383) .در ابتدا نگارنده به نقاط استقرار و سکونت گاههای مادها اشاره دارد و در ادامه کشفیات باستان شناسی هر نقطه مورد بررسی قرار می گیرد . این نقاط اسکان در نوشی جان ، تپه حصار و سیلک کاشان بیشتر مورد توجه قرار گرفته است .                                                                                 پس از دوران مادها ، دوره ی هخامنشی مورد بررسی قرار می گیرد ، هرچند در مقایسه با دوران مادها ، از جهت در دسترس بودن منابع ، دست نگارنده بازتر است ، اما منابع مکتوب بیشتر همان گزارشهای مورخان یونانی و رومی است ؛ و بدین جهت که داوری ایشان درباره شرایط آن روزگار عاری

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 از غرض نیست و بیشتر دیدگاهی یک طرفه و مغرضانه رادر بردارند ، نگارنده  همچنان با محدودیت منابع روبرو است .                                                                  نگارنده در آغاز بحث هخامنشیان ، نظری اجمالی به  نجد ایران واقلیم پارس دارد . سپس خاک  و میزان بارش های موسمی مورد بررسی قرار می گیرد و از آنجا که بیشتر نقاط فلات ایران ،  از نظر منابعی آبی در محدودیت به سر می برند ، به این تدبیر ایرانیان باستان ، یعنی حفر کاریز و قنات  ؛ توجه می شود .                                                                                                       آثار باز مانده از عهد هخامنشیان را می توان به سه بخش تقسیم کرد :                               الف)سنگ نبشته های شاهان هخامنشی                                                            ب)گزارشهای  نویسندگان رومی و یونانی                                                                ج)لوحه های گلی به ویژه لوحه های تخت جمشید به زبان عیلامی                                                                در سنگ نوشته های هخامنشی ردی از خوراک ها نمی توان یافت ، مگر در سنگ نوشته ی بیستون داریوش که وی تلویحا به خشکسالی و اثرات ناخوشایند آن بر زندگی معیشتی مردم اشاره دارد . داریوش بزرگ  از خدا می خواهد که کشورش را از خشکسالی که سبب نقصان محصول و قحطی می شود در امان نگه دارد .مسلم است که او و کوروش کبیر و کمبوجیه و خشایار شا چنانچه متکی به آذوقه و غلات کافی و فراوان نبودند موفق نمی شدند به اقصی نقاط دنیا لشکر کشی کنند (سامی ،1389 :169 ) .                                                        نگاره های تخت جمشید از آن جهت که در بردارنده ی تصویر خراجگزاران امپراطوری هخامنشی است ، چه بسا حائز اهمیت است ؛ چراکه در این تصاویر می توان ردی از خوراکها و آشامیدینی ها را یافت . خراجگذران ایالات هخامنشی بهترین اقلام سرزمین خویش را برای شاه شهان پیشکش می کنند . نمایندگان سرزمین هایی که با تصویر چارپایان و یا مشک یا ظرفی در دست برای شاه تحفه می برند ، علاوه برآنکه گویای این اندیشه اند که بهترین و گواراترین خوردنی و نوشیدنی را برای شاه به تحفه می برند ، گویای وضعیت جغرافیایی مطلوب سرزمین خویش هستند .چراکه رهاورد خاک غنی و رودهای پرآب، محصولات کشاورزی و دامهای فربه اند .  بعد از نگاره های تخت جمشید ، به ظروف سفالی و فلزی بازمانده از هخامنشیان ، توجه می شودوفرهنگ خوراک پزی ایشان مورد بررسی قرارمی گیرد .                                                                                                                هرودت ، کتسیاس ، دنیون و … از برجسته ترین مورخان یونانی به شمار می روند که در خلال گزارشهای خویش درباره ایرانیان و شاهان ایرانی ، گزارشهایی نیز درباره غذاهای مصرفی ایرانیان و فرهنگ و آداب و رسوم صرف غذا ، ارائه داده اند ، که بخشی از این پژوهش به شمار می رود . دسته ی سوم منابع مستند بازمانده از هخامنشیان ، لوحه های گلی به ویژه لوحه های خزانه ی تخت جمشید به زبان عیلامی  است . مهمترین گل نوشته های تخت  جمشید شامل دو بخش است : بخشی که اکثر آنها به چگونگی پرداخت دستمزدهای کارگران با نقره اشاره دارد و بخشی که غالبا یادداشتهای اداری فشرده ایی درباره عرضه ،انتقال و توزیع محصولات طبیعی در جنوب غربی مرکز امپراطوری ایران ، تدارک آذوقه روزانه و ماهانه یا جیره بندی  و سهمیه افراد یا گروههای کارگران و نیز هزینه نگهداری حیوانات است . بدین جهت که  بیشتراین لیست ها شامل نام  مواد خوراکی که به کارگران (زنان ، مردان و کودکان ) برداخت شده است ، به عنوان بهترین منبع مستند برای این پایان نامه ، محسوب می شود . گرچه تحقیقات بسیاری براین گل نوشته ها صورت گرفته است ، و  از آنها بسیار بهره برده شده  است ، اما به این علت که این گل نوشته ها به زبان عیلامی نگاشته شده اند ، نگارنده را با محدودیت منابع دست اول ، روبرو ساخته است . اعتقادات مذهبی نیز در چگونگی تغذیه و استفاده از فرآورده‏های غذایی‏ و عادات خوردوخوراک ایرانیان قدیم نقش عمده‏ای را ایفا می‏کرده است . بنابراین در بخشی مجزابه بررسی عامل مذهب برخورد و خوراک و فرهنگ معیشتی هخامنشیان پرداخته می شود . با توجه به اینکه کشاورزی و دامداری از ارکان اقتصاد هخامنشیان به شمار می رود ، بدیهی است که سفره ی ایرانیان  هخامنشی به فرآورده های کشاورزی و دامداری وابسته بوده است .  بنا بر این تقسیم بندی و با توجه به گزارشهای مورخان یونانی و رومی و تکیه برتحقیقات دانشمندان ، به ذکر خوراکها و همچنین نحوه ی پخت و فرهنگ معیشتی ایشان پرداخته می شود .                                                            با به سر آمدن حکومت هخامنشیان به ایران به دست اسکندر  مقدونی ، پای بیگانه به کشور باز می شود و در دوره ایی طولانی ، ایران استقلال خویش را از دست می دهد ، سپس با ظهور قوم پرنی و شکل گیری حکومت اشکانیان ، دوباره روح به کالبد ایران در حال احتضار دمیده می شود و ایران پویایی دوباره ی خویش را از سر می گیرد . به گمان نگارنده به دلیل کوشش ساسانیان برای کمرنگ جلوه دادن حکومت اشکانیان ، مستندات مکتوب اندکی به عنوان منابع دست اول وجود دارد ، لذا با محدودیت منابع به درستی نمی توان درباره ی وضعیت غذایی اشکانیان دیدگاه درستی را مطرح نمود . اشکانیان به دلیل بیرون راندن سلسله بیگانه ایی به نام سلوکیان ، شهرت و محبوبیت یافتند اما به همین اندازه ، به دلیل جنگهای پی در پی با یونانیان ، وضعیت داخلی کشور را ملتهب ساختند . جنگ ثبات اقتصاد کشور را برهم می زند و این بی ثباتی تا سفره ی مردمان نیز کشیده می شود . پس از پیروزی اشکانیان بر سلوکیان ؛ اندک اندک کشاورزی و دامداری رو به بهبود می رود ، شیوه های نوین کشاورزی که یادگار علوم و فنون قوم سلوکی است ، کشاورزی را مدرن و پیشرفته می سازد . در  عصر اشکانی دامداری به ویژه پرورش ماکیان بسیار رونق می گیرد ، گرچه شترمرغ از چین به ایران وارد میشد ، اما پارتیان در پرورش این پرنده چنان سرآمد شدند که در سرزمین یونان و روم ، شتر مرغ را به نام پرنده ی پارتی می شناختند . از عصر اشکانیان به بعد تحول شگرفی در منابع اقتصادی ایران رخ می دهد .جاده ابریشم1 ، جاده ی مواصلاتی بسیار مهمی در ارتباط سرزمین های هم جوار با سرزمین های دور دست می گردد .به دلیل موقعیت جغرافیایی ایران ، راه ابریشم به شاهراهی حیاتی ، در تجارت جهانی تبدیل می گردد .به همراه کالاهای صنعتی ، تجملی و … خوراکها نیز به میدان تجارت می آیند . کشاورزی و دامداری مدرنیته ی ایران ، فرآورده ها و محصولات بیشماری را به رخ جهانیان می کشند . به همراه صادرات محصولات غذایی ایران به دیگر کشورها ، فرهنگ غذایی اشکانیان نیز به پای سفره های بیگانگان سرایت می کند ؛ هرچند این تبادل دو طرفه است و خوراکهای فرنگی به ایران می آید ، اما ایران باستان همچنان از آداب و رسوم و فرهنگ غذایی برجسته ایی برخوردار است که دیگر سرزمینها متاثر از آن می شوند . ظروف ویژه ی غذا مانند کاسه ها ، جامها و ریتونهای کشف شده از دوره ی پارتی خود گواه غنای فرهنگ معیشتی مردمان آن روزگار است .                                                                                                  پس از اشکانیان ، قدرت به سلسله ی ساسانی می رسد . عامل مخرب جنگ ، هنوز برهم زننده سفره های ایرانیان ساسانی است .ساسانیان در سه جبهه به نبرد می پرداختند : نبرد با روم در غرب  ، با کوشان ها و هیاطله در شرق و نبرد با صحرا گرد های شمال . نبرد های طولانی و پایان ناپذیر با مدعیان مستقر در اراضی همجوار ، جنگ های خونین و پر تلفات ، به مدت چهار قرن مردم ایران را به شدت نا توان کرد و حکومت نتوانست در عرصه داخلی گامی در جهت برقراری تعادل و توازن بردارد (گیرشمن،284:1364) .                                                             علاوه بر جنگ ، چند خشکسالی پی در پی ، شهر ها و روستا ها را به ویرانی کشید .شاهان ساسانی برای ادامه جنگ علیه مدعیان استقلال ، به خزانه ایی پر احتیاج داشتند و  در عصر ساسانی شاهد افزایش چشمگیر نرخ خراج ها و مالیات ها هستیم ، طوریکه هر کس جزو طبقات ممتاز جامعه نباشد باید به طریقی به جبران کسری خزانه شاهی بکوشد . تمامی عوامل ذکر شده موجب فقر مردم و انباشته شدن ثروت سرشته داران گشت. در نتیجه تفاوت فاحشی میان سفره اغنیا و طبقه عامه ی مردم پدید آمد .در زمان قباد ، تحولی در نظام خراج ستانی پدید آمده و سپس در دوره ی پیروز ساسانی ، این اصلاحات به مرحله ی اجرا گذارده می شود . گزارش این تحولات و اصلاحات درکتابهایی که در سده های نخستین ورود اسلام به ایران ، ثبت شده است .  از لیست خراجهایی که مردم به خزانه ی شاه ، تحویل میدادند ، تاحدی می توان ، وضعیت معیشتی مردم را در عهد ساسانی ، متصور ساخت .                                                                                                 از گزارشهایی که چه به وسیله مورخان خارجی به دست ما رسیده است و یا انعکاس دوره ساسانی که در آثار نویسندگان سده های نخستین اسلامی ، پس از فرو پاشی ساسانیا ن ، ثبت و ضبط شده است ، بی شک می توان متوجه تجمل و زرق برق سفره های شاهی شد که بسیار متفاوت تر از سفره ی طبقه عامه ی مردم ، در برابرشخص شاه پهن می شد . مهمترین سند مستند بر این ادعا ، متن پهلوی خسرو قبادان و ریدگ است که در پی پرسشهای شاه درباره ی بهترین طعامها و گواراترین نوشابه ها ،لیستی از بهترین میوه ها و سبزیجات ،  کباب ها و خوراکهای گوشتی ، شیرینی جات وحلواها … به زبان جوانکی به نام خوش آرزو ، توصیف می شوند .                                                                                                                                           از دوره ی ساسانی منابع مکتوبی به جا مانده است که در برخی از آنها می توان از منظر زبانشناسی به بررسی خوراکها پرداخت . درباره زمان دقیق زرتشت و نیز کتابت اوستا نمی توان اظهار نظری قطعی کرد  ، بنابراین نگارنده ترجیح داده است با صرف نظر از اینکه زرتشت و کتاب مقدس زرتشتیان در چه مقطع زمانی قرار دارد ، در فصلی متون اوستا را به همراه متون پهلوی از جهت دربرداشتن داژگان غذایی مورد پژوهش قرار دهد . اوستا شامل بخش هایی چون گاهان ، یسناها ،  یشت ها ، ویسپرد ، خرده اوستا و وندیداد است ، مجموعا در وندیداد که می توان  گفت منعکس کننده ی مجموعه ی آیین های زرتشتیان است ، از خوراکها بیشتر نام برده شده است ، نگارنده با توجه به کل متون اوستایی و پهلوی به این نتیجه رسیده است که ایرانیان باستان رژیم غذایی متنوعی در برگیرنده تمام گروههای اصلی غذایی را داشته اند ، لذا با توجه به علم تغذیه ی نوین که خوراکها را در گروههای چهار گانه ی غذایی قرار می دهند ، ترجیح داده است غذاها را برطبق مدل                                                                                                                        1- هیداراتهای کربن : نان ،غلات                                                                                                                                  2- میوه جات و سبزی جات                                                                                                                          3- شیر و فرآورده های شیری، گوشت ها                                                                                            4- روغن ، چربی ، شیرینی                                                                                                                            تقسیم کرده و از نظر زبانشناسی به اشتقاق این واژگان و معنای آنها با مقایسه کردن نظریه های مختلف بپردازد . در زمان ساسانیان به برگزاری جشن ها بسیار اهمیت داده می شده است و به اعتقاد نگارنده ، هرجا که صحبت از جشن و ضیافت است ، می توان فرهنگ غذایی ، و نوع خوراکها و نوشیدنی هایی که مصرف می شده است را ملاحظه کرد . وجود جشن های شش گانه ی گاهنبارها، نمود بارز دخالت مذهب در امور زندگی زرتشتیان  است . گاهنبارها جشن هایی هستند به شکرانه ی آفرینش های شش گانه ی اهورامزدا. بخش هایی در نیرنگستان وهیربدستان درباره قوانین برگزاری اینچنین جشن هایی می باشد ، علاوه برآن برتخطی کنندگان از این قوانین ، مجازاتهایی در نظر گرفته شده است که بیشتر ماهیت اقتصادی دارند ، به عنوان مثال رعایت سکوت در حین برگزاری گاهنبار و یا می ننوشیدن از مهم ترین این قوانین هستند ، بنابراین برخی از متون اوستایی و پهلوی علاوه بر داشتن واژگان غذایی ، کلیدهای مهمی برای رسیدن به فرهنگ معیشتی و آداب و رسوم ایرانیان باستان می باشند . در جشن های غیر دینی ، نگارنده به بررسی خوراکهای مصرفی عامه ی مردم و شخص شاه می پردازد ، چراکه شاه ساسانی که در مرکز قدرت ساسانیان است خود به جشن ها بسیار واقف و پایبند بوده است . آداب غذا خوردن نزد ایرانیان عهد ساسانی بسیار مهم بوده است . نگارنده در بخشی مجزا به بحث درباره ی آداب  غذا خوردن گذشتگان می پردازد . مانند بخش های گذشته ، از روی ظروف بازمانده از عهد ساسانی ، می توان به فرهنگ معیشتی و خورد و خوراک ساسانیان پی برد ؛ ظروف شیشه ایی ، سنگی و فلزی بسیاری از این دوره کشف شده است که راهگشای درک صحیح از غذاهای آن روزگار است .                                                                            در دوران سلطنت پیروز ( 481- 459) اوضاع اقتصادی به وخامت گراییده کشور از جند سو درگیر تهاجمات و نبردهای سنگین شده بود . جنگ های نافرجام پیروز با هپتالیان ، استقال کشور را به خاطر انداخته بود . در چند نبرد متوالی پیروز ، با شکست و اسارت و پرداخت غرامت ، خراجگزار آنان شده بود . در این سالهای مصیبت زا ، خشکسالی ممتد هم آفت جانکاه دیگری بود که مردم را به ستوه آورده بود و دولت را از تاب و توانش انداخته بود . پیروز جوانمردانه از خراج چشم پوشید و از انبارهای شاهی به رایگان گندم توزیع کرد . در بطن چنین اوضاع نابسامانی که در سفره های مردم به سختی چیزی برای خوردن یافت می شد ، انقلابی شکل گرفت به نام قیام مزدک . نگارنده به بحث درباره ی فلسفه ی قیام مزدک و اهداف انقلابی مزدک نمی پردازد ، اما آنچه در این پژوهش قیام مزدک را حائز اهمیت کرده است ، آن است که سفره های مردمان زمینه ساز این رخداد بود .از آیین های مذهبی  دیگری که  در دوره ساسانی رو به گسترش نهاد ، آیین مانوی بود .پایه و اساس آیین مانویت برزهد و پرهیز از آنچه به “اسارت نور در زندان تاریکی”کمک می کند ، نهاده شده بود . درباره ی خوراک ها یی که پیروان مانی مصرف می کردند ، سختگیریهای بسیاری بود چراکه فلسفه ی کلی این مذهب بیشتر برنخوردن ، روزه داری و امساک از نوشیدن می بود .جامعه ی  مانویان به طبقاتی تقسیم می شد که هریک وظایف خاصی داشتند ،  قوانین مربوط به خوراکها درباره ی طبقه ی عامه ی مرم اندکی انعطاف پذیر بود ، در حالیکه طبقه ممتاز و گزیده ی مانوی بایستی قوانین سختی را رعایت می کردند و مجاز نبودند هر خوراکی و هر نوشیدنی را بخورند

 
مداحی های محرم