
دانلود پایان نامه :بررسی وضعیت پای بیماران مبتلا به دیابت مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی رازی شهر رشت در سال 1392
جمعه 99/10/26
: زخمپا شایعترین، جدیترین و پرهزینهترین عوارض دیابت است و خطر مرگ را در بیماران دیابتی، 2-4 برابر افزایش میدهد. همچنین پای دیابتی، یکی از علل عمده ایجاد ناتوانی در بیماران مبتلا به دیابت شیرین و یکی از عوارض مزمن و قابل پیشگیری این بیماری نیز بهشمار میآید.
هدف: این مطالعه بهمنظور تعیین وضعیت پایبیماران مبتلا به دیابت مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی رازی شهر رشت در سال 1392 انجام گرفت.
روش کار: در یک مطالعه توصیفی_تحلیلی بصورت در دسترس، وضعیت پای 355 بیمار مبتلا به دیابت مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی رازی شهر رشت در سال 1392 مورد بررسی قرار گرفت. دادهها از طریق مصاحبه و تکمیل پرسشنامه جمع آوری شد. پرسشنامه شامل: مشخصات فردی، مشخصات بیماری، وضعیت پوست پا، ناهنجاریهای ساختاری پا، نوروپاتی حسی-حرکتی، نبضهای پا و پایدیابتی بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از نرمافزار آماری SPSS نسخه 16 و آزمونهای آماری توصیفی و استنباطی کایاسکویر و رگرسیون لوجستیک استفاده گردید.
نتایج: از بیماران موردبررسی1/16% دارای زخمپا بودند. بر اساس آزمون کایاسکویر میان زخم پا و پوست خشک و بدون
تعریق(01/0P=)، فیشر (004/0P=)، اختلالدررشدناخنهایپا(02/0P=)، تاول(008/0P=)، انگشتچکشی(05/0P=)، انگشتچنگالی(001/0P=)، مفصلشارکوت(02/0P=)، حس درد سطحی با سنجاق و حس ارتعاش با دیاپازون (001/0P=)، نبض پشتپایی و تیبیایخلفی راست و چپ(001/0P<)، جوشگاه زخم قبلی(001/0P=)، علت بستری در بیمارستان و سابقه بستری قبلی بعلت مشکلات و ضایعات پاها(001/0P=) ارتباط معنادار وجود دارد. تجزیه و تحلیل نهایی متغیرها بر اساس مدل رگرسیون لوجستیک، نشان داد که متغیرهای مرتبط با وضعیت پای بیماران دیابتی، تاول، انگشتچنگالی و علت بستری در بیمارستان مرتبط با بیماری دیابت است.
نتیجه گیری: از آنجاییکه عواملی ازجمله تاول، انگشتچنگالی و علت بستری در بیمارستان مرتبط با بیماری دیابت در بروز زخمپا تاثیرگذار هستند، پرستاران میتوانند با شناسایی این عوامل خطر نقش موثری در پیشگیری و درمان بهموقع زخمپا داشته باشند.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: کلیات
1-1 بیان مساله 1
2-1 اهداف پژوهش 5
3-1 سوالات پژوهش 5
4-1فرضیات پژوهش 6
5-1 تعریف واژه های کلیدی(نظری و عملی) 6
6-1 پیش فرض ها 8
7-1 محدودیت های پژوهش 9
فصل دوم: زمینه و پیشینه تحقیق
1-2 چارچوب پژوهش 10
2-2 مروری بر مطالعات انجام شده 37
فصل سوم: روش اجرای تحقیق
1-3 نوع پژوهش 48
2-3 جامعه پژوهش 48
3-3 نمونه پژوهش- تعیین حجم نمونه و روش نمونه گیری 48
4-3 مشخصات واحدهای مورد پژوهش 49
5-3 محیط پژوهش 49
6-3 ابزار گردآوری اطلاعات 49
7-3 تعیین اعتبار علمی ابزار 52
8-3 تعیین اعتماد علمی ابزار 52
9-3 روش گردآوری اطلاعات 52
10-3 روش تجزیه و تحلیل داده ها 54
11-3 ملاحظات اخلاقی 55
فصل چهارم: نتایج تحقیق
1-4 یافته های پژوهش 56
2-4 جداول 58
فصل پنجم: بحث و بررسی یافته ها
1-5 بحث و بررسی یافته ها 86
2-5 نتیجه گیری نهایی 98
3-5 پیشنهاد برای کاربرد یافته های پژوهش 100
4-5 سایر پیشنهادات 101
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

پایان نامه ارشد: بررسی رابطه بین عوامل استرس زا و راهکارهای مدیریت استرس در بین مدیران مدارس متوسطه شهرستان ماهشهر
جمعه 99/10/26
بدون شک ترقی و تعالی هر جامعه در گرو برخورداری از یک نظام آموزشی پویا و اثربخش است و به همین جهت پرداختن به مسائل نهادهای آموزشی و تلاش برای تقویت و شناسایی عناصر کلیدی در موفقیت و شکست آنان ضروری می باشد. نهادهای آموزشی از جمله مدارس، سیستمی اجتماعی هستند که حیات وپایداری آن ها به وجودپیوندی قوی بین اجزا وعناصر تشکیل دهندة آن وابسته است. یکی از مهمترین، گرانترین و با ارزشترین عناصر و اجزاء مدارس نیروی انسانی میباشد که در میان دیگر عوامل به عنوان حیاتی ترین عنصر استراتژیک و اساسی ترین راه برای افزایش اثربخشی و کارایی سازمان محسوب شده (روپک[1]، 2000) و همچنین نقش اساسی در رشد، پویندگی و بالندگی یا شکست و نابودی سازمانها ایفاء میکند. از جمله مؤلفههایی که بر بهبود و اثربخشی عملکرد افراد در مدارس تأثیر گذار است میزان استرس حاکم بر رفتار آنان است. استرس یک مشکل رایج در میان اکثریت مردم است. انسان در زندگی اجتماعی هر نقش و جایگاهی که داشته باشد نسبت به آن نقش و جایگاه دغدغه فکری و فشار عصبی دارد منتهی میزان آن در افراد مختلف متفاوت است و اثرات متفاوتی بر عملکرد و فعالیت های آنان میگذارد به هر حال استرس از لحاظ اینکه اثرات سویی بر عملکرد و فعالیت های مدیران مدارس می گذارد در تحقیقات مربوط به مدیریت مدارس مورد توجه است. ارتقای بهداشت روانی محیط كار به عنوان یكی از مهمترین ابعاد توسعه وبهسازی منابع انسانی بوده و در چند دهه اخیر توجه سازمانها به نیروی سالم جسمی و فكری در موسسات اقتصادی، خدماتی، آموزشی و صنعتی در بالا بردن سطح بهرهوری تاثیر بسزایی دارد. پژوهشهایی كه در چند دهه اخیر انجام شده است نشان میدهد كه عامل فشار روانی همواره در سازمانها رو به رشد بوده است. از سوی دیگر محققان دریافتهاند كه این عامل اثرات فراوانی بر عملكرد و فعالیتهای اعضای سازمان دارد. مدیران، كارمندان و ارباب رجوع سازمان تحت تأثیر این فشار دچار حالات روانی خاصی شده و دست به رفتار و اعمالی میزنند كه نتایج آن مستقیماً در بازدهی سازمان منعكس میشود. امروزه اكثر مدیران در كشورهای صنعتی از عدم بهداشت روانی كارمندان خود به ویژه در آن حدی كه مربوط به استرس میشود نگران هستند. بنابراین واضح است كه اثرات زیانبار فشارهای عصبی تنها در مبتلا كردن افراد به مرضهای روحی و جسمی نیست بلكه فشارهای عصبی، تأثیر بسیار زیانبخشی بر عملكرد مدیران و كاركنان نیز دارد.
در سازمانهای آموزشی مدیران تحت تأثیر فشار عصبی دچار حالت روانی خاصی می شوند و دست به رفتارها و اعمالی می زنند که مستقیما در بازدهی سازمان اثر منفی دارد، استرس های بوجود آمده حاد نیروی مدیران مدارس را ضایع میکنند و هدف سازمان (مدرسه) را دستخوش تزلزل میسازد، افرادی که دچار فشار عصبی میشوند و توان مقابله با آن را ندارند از جهات جسمانی، روانی و رفتاری دچار آسیب می شوند و به این ترتیب است که فشار عصبی در سازمان های آموزشی همچون آفتی است که نیروی انسانی را تهدید میکند. و فعالیتها و تلاش ها را عقیم می سازد (الوانی، 1385)
1-2-بیان مساله:
با پیچیده تر شدن روزافزون جوامع امروزی، به طور حتم رسالت سازمان ها در جهت برآورده شدن انتظارات جوامع، حساس تر و با اهمیت
تر میشود. آنچه که امروزه در بین اهل فن به اتفاق نظر، به یقین تبدیل شده است، نقش اساسی انسان به عنوان گرداننده اصلی سازمانها است. انسانها هستند که به کالبد بی روح سازمانها، جان میبخشند و عملا تحقق اهداف را میسر میکنند. بنابراین کارکنان و مدیران ارزشمندترین سرمایه هر سازمان به شمار میآیند و عملکرد هر یک از آنان در عملکرد کل سازمان تأثیر گذار است (مهمانفر،1384). توجه به نیروی انسانی در سازمان ها در طی سالهای اخیر بخش عظیمی از زمان و سرمایه سازمان های پیشرو را به خود اختصاص داده است (فانی و عرب کلمری، 1384). در واقع در جهت بهبود عملکرد سازمان، ناگریز به توجه عمیقتر به کارکنان و عوامل مؤثر بر عملکرد آنان هستیم؛ که در حقیقت عواملی چون رضایت شغلی، تعهد سازمانی، خلاقیت، استرس، تعارض و … بر عملکرد کارکنان تأثیر گذارند (مهمانفر، 1384). در این تحقیق عوامل استرسزا در بین مدیران مورد توجه قرار گرفته است. استرس یا فشار روانی شایع ترین، فراگیرترین و مخربترین نیروی موجود در جامعه امروزی ماست. بدین جهت بخش مهمی از زندگی که استرس فراوانی را برای انسانها ایجادمیکند”شغل” آنهاست (میقانی، 1380).
به زعم گملچ و چن[2] عوامل استرس زا برای اغلب مدیران وجود دارد ولی موفقیت مدیران، به شناخت، کنترل و مدیریت این عوامل بستگی دارد. مدیرانی که تحت فشار استرس زیادی هستند معتقدند که کنترلی بر اوضاع ندارند و نمیتوانند شرایط اضطرابزا را تغییر دهند اما در واقع در بسیاری از مواقع قدرت ایجاد تغییرات لازم برای غلبه بر فشار عصبی را دارند. (گملچ و چن ، 1375)؛ الوانی نیز معتقد است که برای ایجاد تحرک و تلاش در بین مدیران مدارس مقداری فشار عصبی (استرس) لازم است. اما باید این نکته را خاطر نشان کرد که استرس شدید و طولانی نیروی مدیران را از بین میبرد، هدف سازمان را دستخوش تزلزل می سازد و مدیران مدارس از جهات جسمانی، روانی و رفتاری دچار آسیب می شوند (الوانی، 1375). لذا شناخت عوامل ایجادکننده استرس در جهت کاهش آن ضرورت مییابد. در کل عوامل استرس زا شامل: عجله کاری: در این موقعیت فرد احساس شدیدی از فوریت زمان داشته و تمایل به سرعت عمل در مقابل زمان دارد. شخص احساس میکند که ضرورت دارد عجله کند حتی در مواقعی که دلیلی برای عجله کاری ندارد. این تمایل فرد را به علت عجول بودنش، بیماری عجله نامیده میشود. رقابتی بودن: دراین موقعیت فرد روحیه تهاجمی بی مورد از خود بروز میدهد. به رقابت با دیگران افراط میکند و با دیگران شوخی و مزاح نمیکند. این رفتار پرخاشگرانه شخص در اثر گسترش ناکامیهای جزئی و خشونتهای ساده ایجاد میگردد. (صعوبت کار)، حرص زدن:[5] این نوع رفتار اشاره به تمایل فرد برای انجام دو یا چند وظیفه همزمان در زمانهای نامناسب دارد و معمولاً باعث اتلاف زمان میشود که ناشی از ناتوانی فرد در انجام وظایف است. انجام کار بدون برنامه ریزی مناسب: این رفتار اشاره به تمایل فردی دارد که واقعاً بدون اینکه چگونگی نیل به موفقیت و رسیدن به نتایج مطلوب را بداند با دست پاچگی دست به اقدام میزند. نتیجه چنین رفتاری منجر به عدم توفیق در کار میگردد و یا اگر کار صورت پذیرد با خطاهای فراوانی همراه خواهد بود که نهایتاً منجر به اتلاف زمان و انرژی و سرمایه میگردد (مقیمی، 1390) . محیط فیزیکی: از عوامل بارز استرس مربوط به شرایط فیزیکی محیط کار میتوان به درجه حرارت، باد، باران وتغییرات آب وهوا اشاره کرد. علاوه برآنها در شهرهای شلوغ مسئله ترافیک و سر و صدای وسائل نقلیه میتوانند برای مدیران استرس ایجاد کنند. سروصدای معلمان – شاگردان درکلاس ورزش، زنگ تفریح و دفترمدرسه ایجاد فشار عصبی است. و اثرات جانبی همچون سرگیجه، افت کارکردهای معده مشکلات بینایی، خستگی، سردرد وحالت تهوع ایجاد میکند این اثرات به نوبه خود موجب ضعف عملکرد شغلی کادر اداری و آموزشی میشوند .گملچ وچن هشت عامل ایجاد کننده فشارعصبی مربوط به شرایط فیزیکی محیط کار ذکرکردهاند این عوامل عبارتند از: 1-دفترکار بی نظم وآشفته باشد 2-وقتی که دفترکار بسیار سرد ویا بسیار گرم باشد 3-وقتی که نور کافی باشد 4- وقتی که دفترکارخیلی پر سروصدا باشد 5-وقتی که تلفنهای مکرر و سایر مزاحمتها غالبا کار مدیر را قطع میکنند 6-وقتی که دفترکار به روی مراجعین اتفاقی باز باشد .7-وقتی که تجهیزات دفترکار کهنه و غیرقابل استفاده باشد. (گملچ وچن ، 1375). تضاد شغل: عوامل فشارعصبی در مدیران مختلف واکنشهای متفاوتی ایجاد میکند. آمادگی مدیران برای تحمل استرس توسط خصایص ژنتیک و رشدی آنها تعیین میشود. برای مشخص شدن رابطه خلق و خوی افراد با آسیب پذیری آنان در برابر بیماریهای مرتبط با فشار عصبی پژوهشهای زیادی صورت گرفته است. حل و فصل تعارض بخش بسیار مهمی از شغل مدیر است زیرا زمانی که افراد درکنار هم و در یک محیط سازمانی کار میکنند سروکله فشار عصبی هم پیدا میشود. گملچ و چن ده عامل ایجاد فشار عصبی مربوط به ویژگیهای شخصی مدیران را ذکر کردهاند. عبارتند از: 1- مدیر اغلب کارها را باهم انجام می دهد .2-محول کردن تکالیف به دیگران برای مدیر دشوار است چون آنها نمیتوانند کارها را به خوبی او انجام دهند 3 – وقتی کسی در بیان منظور خود کند است میان صحبت او می دود و اورا وادار میکند تا هر چه سریع تر حرف خودش را بزند. 4- مدیر وقتی آنکه هست را با آنکه امید داشته باشد مقایسه میکند غالبا دلسرد میشود 5- اغلب احساس میکند که چون بی لیاقت است نتوانسته است به بلند پروازیهایش دست یابد.6- اغلب تمرکزطولانی برروی فعالیتها (بیش از ده دقیقه) برای مدیر دشوار است. چون محدودیت های زمانی زیادی وجود دارد. 7- غالبا احساس میکند باید موفق شود چون قبلا موفق نبوده است و حالا همین انتظار را از او دارند. 8- غالبا تصور میکند که این دلیل موفق است که کارها را سریع تر از دیگران انجام میدهد. 9- در مور د جزئیات شغلش دقت زیادی به خرج میدهد (گملچ وچن، 1375). ابهام نقش: مبهم بودن شرح وظایف، حضورتمام وقت درفعالیتهای مدرسه، درخواستهای متعارض مقامات اداره، مسئولیتهای نامشخص، ارسال به موقع گزارشها واسناد اداری، لزوم مکاتبات فراوان مسائل انضباطی دانش آموزان، سروصدای ناشی از خیابان، انجام دادن کارهای غیر ضروری، حضور در جلسات مدرسه و اداره، تخلفات کارکنان مدرسه، عدم اعتماد میان مدیران و کارکنان مدرسه، عدم درک اهداف و مقاصد آموزش و پرورش از سوی کارکنان در سرنوشت کارکنان مدرسه، لزوم آمادگی دائم برای سخنرانی، عدم حضورکافی در میان اعضای خانواده، غفلت از مسائل خانوادگی و اعضای خانواده، لزوم رقابت و تلاش برای عملکرد شغلی بهتر .احساس گناه در مقابل همسر، عدم تحقق اهداف شخصی، انجام ندادن کارهای مربوط به منزل، از دست دادن فرصت انجام کارها، عدم آگاهی از چگونگی انجام صحیح وظایف، لزوم فراگیری ضوابط و آیین نامههای اجرایی مربوط به نظام جدید آموزش متوسطه، سرزنش ها و توقعات فراوان مقامات اداری و نظارت بر همه کارکنان مدرسه و دانش آموزان .
بدیهی است كه استرس بخش جدایی ناپذیر زندگی بشر است ، بنابراین لازم است كه تمامی افراد با راهها و راهبردهای مقابله با آن آشنا باشند. با شناخت عوامل ایجادكنندة استرس می توان زمینة مقابله با آن را مهیا كرد. صور مختلف حمایتهای اجتماعی، زمینه را برای بازداری و كاهش مشكلات عاطفی و روانی فراهم میكند. شدت واقعة تنش زا، نوع آن، ویژگی های شخصیتی فرد، سن و تجارب گذشته، از مهمترین متغیرهایی هستند كه در اتخاذ روش مقابله تأثیر دارند. در واقع راهکارهای مـدیریت استرس (فـردی):روشهایی است که هر فرد برای کاهش استرس خود بکار میگیردکه براساس نظر(مقیمی، 1390) شامل مواردی از قبیل: ایجاد حس خوش بینی: خوش بینی و بدبینی دو سبک فکری هستند که افراد برای بیان حوادث خوب و بد در زندگی خود از آنها استفاده میکنند. بدبینی باعث افسردگی، مشکلات در زمینه سلامت فیزیکی و کاهش موفقیت فرد میشود. در مقابل دیدگاه خوش بینی، سلامت فیزیکی و احتمال موفقیت فرد را افزایش میدهد. بنابراین برای از بین بردن استرس مضر یکی از راه های مهم ایجاد حس خوش بینی در افراد است.
مدیریت زمان: سنگینی و زیادی حجم کار یک عامل مهم استرس آور است که منجر به ایجاد فشار زمانی در فرد میگردد. مهارتهای مدیریت زمان میتواند به کارکنان کمک کند تا بتوانند از زمان بطور مؤثر و کارا استفاده نمایند. در مدیریت زمان کارها برنامهریزی میشود و برای آنها تعیین اولویت میگردد. که این باعث کاهش فشار زمانی میشود و نهایتاً استرس را در افراد کاهش میدهد. فعالیتهای تفریحی: فعالیتهای تفریحی فرصتی را برای استراحت کارکنان فراهم میآورد تا افراد از آن لذت ببرند که این فعالیتها میتواند بصورت کار متعادل یا فعالیت غیرکاری باشد. ورزش بدنی: ورزش کردن باعث انعطاف در ماهیچه ها و عضلات افراد میشود که این به نوبه خود در کاهش استرس بسیار مفید است. بدن را در حالت استراحت قرار دادن: یکی از راه های کاهش استرس این است که فرد خود را بر روی یک صندلی رها کند و بدنش را شل کند.
رژیم غذایی: خوردن بعضی خوراکی ها باعث کاهش استرس میشود و بعضی خوراکی ها استرس در افراد را افزایش میدهند. افراد با مراجعه به پزشک میتوانند دستورات غذایی برای کاهش استرس را دریافت نمایند. دیگران را سنگ صبور قرار دادن: در بعضی مواقع بیان مشکلات برای دیگران میتواند استرس در افراد را کاهش دهد (مقیمی، 1390).
توجه به جنبههای اجتماعی و حرفهای هویت انسان، ما را به اهمیت و نقش ویژه شغل در سازگاری آن با خود، دیگران و اجتماع واقف میسازد و از این نظر عوامل استرس زا و رضایتساز ناشی از شغل میتواند راهگشای ما در کشف و تعیین زمینههایی گردد که باعث افزایش بهداشت روانی فرد به عنوان موجودی سازگار با خود باشد، موضوع فشار روانی ناشی از زندگی و کار در میان متخصصان آموزشی، بهداشت و سایر کسانی که مسئولیت اجتماعی مردم را بر عهده دارند، بسیار رایج بوده و در رأس امور قرار دارد. مطالعات بسیاری نشان دادهاند که تقریباً در تمامی مشاغل استرس وجود دارد. لیکن میزان و اثرگذاری آن به لحاظ تفاوت در نقش استرس و خصوصیات شخصی افراد در مشاغل مختلف متفاوت است. استرس در شغل مدیریت آموزش مدارس، کارایی حرفهای مدیران را در برابر مخاطبین خود، یعنی دانشآموزان که بخش عظیمی از جمعیت را تشکیل میدهد پایین میآورد، فشار عصبی ضمن کاهش بازدهی کار مدیران لذت زندگی را از آنان سلب کرده و علاوه بر آن بر بازده کل نظام آموزش اثر منفی گذارد.
در حقیقت یکی از عارضه های جدید زندگی به سبک مدرن، وجود استرس در محیط کار است. در زندگی تمام افراد که در یکی از مشاغل موجود در جامعه فعالیت میکنند، استرس وجود دارد، و این استرس به شکل های گوناگون به آنها فشار وارد میآورد (جزنی و همکاران، 1389)؛ شناسایی منابع و عوامل موثر بر بروز استرس شغلی در یک سازمان، میتواند به مواجهه هر چه بهتر با این پدیده کمک رساند. هدف از این پژوهش نیز شناسایی منابع ایجادکننده استرس در بین مدیران مدارس متوسطه شهرستان بندماهشهر است. و پیشنهاد راهکارهایی برای مدیریت استرس در مدارس و بین مدیران می باشد.

پایان نامه ارشد: بررسی سبکهای فرزندپروری و ارتباط آن با مشکلات رفتاری کودکان در مدارس ابتدایی شهر رشت در سال تحصیلی 91-90
جمعه 99/10/26
: نحوه ارتباط والدین با فرزندان با سبک فرزندپروری آنان ارتباط دارد.سبکهای فرزندپروری نقش مهمی در شکل گیری شخصیت بهنجار و نابهنجار در کودکان داشته و در صورت بکار گیری سبکهای ناکارآمد در تربیت کودکان می تواند منجر به پیامدهای منفی متعددی از جمله مشکلات رفتاری در آنان گردد.
هدف: هدف این پژوهش تعیین سبکهای فرزندپروری و ارتباط آن با مشکلات رفتاری کودکان(براساس طبقه بندی درونی و برونی سازی) 6 تا 12 ساله در مدارس ابتدایی شهر رشت بود.
مواد و روش ها: این مطالعه مقطعی تحلیلی بر روی 741 دانش آموز 6 تا 12 ساله اول تا پنجم ابتدایی مدارس دولتی و غیر دولتی ناحیه یک و دو شهر رشت در سال 1390 انجام شد که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند.برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه سبکهای فرزندپروری بامریند و فرم گزارش معلم استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS16 و با كمك آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون ورگرسیون خطی چندگانه به روش stepwise تجزیه وتحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که والدین اکثر واحدهای مورد پژوهش دارای سبک فرزندپروری مقتدرانه (5/96٪) با میانگین و انحراف معیار 29/8±26/41 بودند. همچنین 1/12درصد از کودکان دارای مشکلات برونی سازی شده و 9/8 درصد از آنان دارای مشکلات درونی سازی شده بودند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که سبک فرزندپروری مقتدرانه هم با مشکلات رفتاری درونی سازی شده (003/P< ،109/- ) و هم با مشکلات برونی سازی شده (020/P< ، 086/-β= ) رابطه منفی معنادار و سبک فرزندپروری سهل گیرانه نیز با مشکلات رفتاری درونی سازی (006/P< ،101/β=) رابطه مثبت معنادار و جود داشت.براساس نتایج تحلیل رگرسیون سبک مقتدرانه پیش بینی کننده منفی برای هردو طبقه مشکلات رفتاری درونی و برونی سازی بود و سبک سهل گیرانه پیش بینی کننده مشکلات رفتاری درونی سازی بود.
نتیجه گیری:
فرزندپروری مقتدرانه که با ترکیبی از کنترل به همراه حمایت عاطفی بالا ، سطوح مناسبی از استقلال و ارتباط دوسویه کودک و والد مشخص میگردد نقش مهمی در پیشگیری از مشکلات رفتاری در کودکان دارد ، همچنین سبک سهل گیرانه که با نظارت کم و بی تفاوتی والدین نسبت به رفتار کودک مشخص میگردد می تواند منجر به بروز مشکلات رفتاری در کودکان گردد
زمینه پژوهش
کودکان به عنوان یکی از گروههای سنی آسیب پذیر در معرض انواع مشکلات روانشناختی قرار دارند ، عوامل آسیب پذیری دراین سنین به فرآیند فعال رشد ومقتضیات خاص مراحل آن از یک طرف و کنترل شرایط محیطی و موقعیتی کودک توسط بزرگسالان از طرف دیگر نسبت داده می شود(1). از طرفی دوران کودکی از مهمترین مراحل زندگی است که در آن شخصیت فرد پایه ریزی شده وشکل می گیرد و اغلب مشکلات و ناسازگاریهای رفتاری پس از دوران کودکی ناشی از کمبود توجه به دوران حساس کودکی و عدم هدایت صحیح روند رشد وتکامل است.این بی توجهی منجر به عدم سازش و انطباق با محیط و بروز انحرافات گوناگون در ابعاد مختلف برای کودک می شود(2). وجود مشکلات در دوران کودکی در عین حال که به خودی خود مهم هستند ، اغلب بروز مشکلات بعدی را نیز پیش بینی می کنند، نتایج مطالعه هافسترا[1] و همکاران نشان داد که وجود مشکلات زیاد در دوران کودکی احتمال ابتلا به اختلالات بزرگسالی را تقریباً 2 تا 6 برابر افزایش می دهد(3).مشکلات رفتاری[2] وهیجانی که بیشترین اشکال آسیب شناسی روانی کودک راتشکیل می دهنددرجریان رشد وتکامل برخی ازکودکان و دربرهه ای اززمان ایجادمی شود(4). و به شرایطی اطلاق می شود که در آن پاسخهای هیجانی رفتاری کودک با هنجارهای فرهنگی، سنی و قومی تفاوت داشته باشد بطوریکه بر عملکرد تحصیلی فرد، مراقبت ازخود ، روابط اجتماعی ، سازگاری فردی ،رفتار درکلاس و سازگاری در محیط کار نیز تأثیر منفی بگذارد(5). کرک[3]رفتاری را انحرافی یا هیجانی می داند که ضمن نا متناسب بودن با سن فرد ، شدید ، مزمن و مداوم باشد ، بطوریکه اولاً تأثیر منفی بر فرآیند رشد و انطباق مناسب کودک با محیط داشته باشد ثانیاً مزاحمت برای زندگی دیگران و استفاده آنان از شرایط را بوجود آورد(6). به عبارت دیگر مشکلات رفتاری رفتارهای گوناگون افراطی ، مزمن و انحرافی است که گستره آن شامل اعمال تهاجمی یا برانگیختگی ناگهانی تا اعمال افسرده گونه[4] و گوشه گیرانه[5] می باشد و بروز آنها دور از انتظار مشاهده کننده است بطوریکه وی آرزوی توقف اینگونه رفتارها را دارد(7).تاکنون طبقه بندیهای مختلفی برای مشکلات رفتاری صورت گرفته است ، برخی از پژوهشگران مشکلات رفتاری را به دو دسته بزرگ مشکلات رفتاری درونی سازی شده[6] و مشکلات رفتاری برونی سازی[7] شده تقسیم کرده اند(5). مشکلات درونی سازی شده مشکلاتی هستند که معطوف به درون تلقی می شوند و علائم اصلی آنها با رفتارهای بیش از حد کنترل شده رابطه دارند مانند افسردگی و اضطراب هستند که با دنیای درونی فرد سروکار دارند که با تعارضهای روانی و هیجانی همراه هستند(8). و مشکلات برونی سازی در بردارنده رفتارهایی است که اغلب تصور می شود به سوی دیگران جهت دارند و در برقراری ارتباط با دیگران ظهور پیدا می کند مانند: رفتارهای قانون شکنی و رفتارهای پرخاشگرانه(9).
به هر حال کودکان با مشکلات رفتاری بخشی از جامعه را تشکیل می دهند که در آن میزان پاره ای از مشکلات بیشتر از یک جامعه عادی است(10). سازمان جهانی بهداشتاعلام داشت شیوع مشکلات عاطفی و رفتاری در میان کودکان 3تا 15 سال در کشورهای توسعه یافته 5 تا 15 درصد است که این رقم در کشورهای در حال توسعه نیز صادق است(11).از آنجاییکه میزان شیوع مشکلات رفتاری به علت فقدان تعاریف واحد ، مشکلات روش شناختی ، سیاستهای اجتماعی و عوامل اقتصادی با دشواریهایی همراه است(12). به همین علت محققین درصد شیوع رفتارهای نابهنجار یا مشکلات رفتاری را با ارقامی چون 2٪ ، 8٪ ، 5/10٪ و 24٪ برآورد کرده اند(7). آخن باخ[1] و رسکورلا[2] میزان شیوع اختلالات دوران کودکی را 6 تا 25درصد برآورد کرده اند(13).
آنچه مسلم است مشکلات رفتاری کودکان اختلالات شایع و ناتوان کننده ای هستند که برای معلمان ، خانواده وخود کودکان مشکلات بسیاری را ایجاد می کنند و با میزان بالایی از معضلات اجتماعی همراهند(12).کودکان دچار اختلالات رفتاری مشکلات گوناگونی دارند , این کودکان دارای دامنه توجه کوتاهی هستند , عزت نفس پایینی دارند , درارتباط با اعضای خانواده , مردم و اطرافیان مشکل دارند و به آسانی ناکام می شوند(14). همچنین تکانشگری , بیقراری , بیش فعالی , پرخاشگری , دروغگویی , دزدی , عملکرد تحصیلی ضعیف[3] و ادراک ضعیف ازخودکارآمدی[4] و شایستگی اجتماعی از دیگر ویژگیهای کودکان دارای مشکلات رفتاری است(15). همچنین مشکلات رفتاری احتمال ابتلای افراد به سوء مصرف مواد , فعالیتهای بزهکارانه , اختلال اضطرابی و خلقی , ناتوانی یادگیری , اختلالات عصب روانشناختی واختلال شخصیت مرزی را افزایش می دهند(17). این کودکان نمی توانند تکالیف مدرسه را در سطحی که مورد رضایت اولیاء مدرسه است انجام دهند , آنها احتمالاً از کمبودهای تحصیلی که در سطوح پیشرفت و مهارتهای خاص بویژه در خواندن منعکس می شود رنج می برند(11). بسیاری از بزرگسالان تحمل رفتارهای کودکان با مشکلات رفتاری را ندارند و به تنبیه آنان متوسل می شوند , این کودکان در مقایسه با همسالان بهنجار خود در جنبه های مهم زندگی خود محدودیت دارند و در تعاملات اجتماعی با مشکلات جدی مواجه اند(5). اغلب کودکان با مشکلات رفتاری احساسات منفی دارند و با دیگران بد رفتاری می کنند , در بیشتر موارد معلمان و همکلاسیها , آنان را طرد می کنند و در نتیجه فرصتهای آموزشی آنان کاهش می یابد(17). برخی آمارها نشان می دهد تقریباً سالانه یک نفر از هر 5کودک دچار مشکلات قابل ملاحظه رفتاری می گردد و حدوداً از هر 10 کودک یک کودک به کمک متخصص نیاز پیدا خواهد کرد(4). اما از هر 5 کودک نیازمند درمان تنها 2 نفر تحت درمان قرار می گیرند و فقط نیمی از افرادی که تحت درمان قرار می گیرند توسط افراد متخصص درمان می شوند و بیشتر کودکان مبتلا به این نوع مشکلات هیجانی ، درمانی دریافت نمی کنند(3). درحالیکه مشکلات رفتاری در کودکان قابل درمان و مانند بیماریهای جسمی قابل پیشگیری است ودر صورت تشخیص نه تنها باعث بهبودی وضعیت کودک و افزایش کارایی او در آموزش ویادگیری می شود بلکه از تبدیل شدن به اختلالات رفتاری و مزمن شدن آن در آینده پیشگیری می شود(4). شواهد نشان می دهد که بسیاری از مشکلات رفتاری و روانی به صورت خفیف در کودکان وجود دارد بدون آنکه توسط خانواده ومعلم تشخیص داده شود و تنها زمانی که به علل مختلف که مرتبط با کودک و شیوه برخورد اطرافیان با وی و بروز بحرانهایی چون مرگ و طلاق والدین , مشکلات مدرسه و…است شدید شده وتظاهر می یابد و به دلیل عدم تشخیص و درمان به موقع منجر به عواقب نامطلوب در سنین کودکی نظیر افت عملکرد تحصیلی , عدم تبعیت از والدین و مشکلات تعاملی و در زندگی بزرگسالی نظیر بزهکاری , حادثه پذیری وسوء مصرف مواد می شود(18). محققان دریافته اند که مشکلات رفتاری معمولاً نخستین بار در سالهای آغازین دوره ابتدایی مشاهده می شود و بین سنین 8 تا 15 سالگی به اوج خود می رسد(19).از طرفی سنین دبستان از حساس ترین دوره های رشد است که در این دوره طی فرآیند شکل گیری شخصیت و توانائیهای ذهنی کودکان ، بیشترین نقش متوجه الگوهای رفتاری است(12). کیگن وماسن[5]بر مبنای مطالعات طولی در مورد کودکان معتقدند که چهار سال اول دبستان یک دوره سرنوشت ساز برای کودک است ، او مجبور است که بعضی از وابستگی های خود را کنار بگذارد ، به سبک مهارتهای تحصیلی و به ایجاد روابط با همسالان بپردازد ، بعلاوه او درمعرض ارزشها و نگرشهای عوامل اجتماعی تازه قرار می گیرد(مثلاً همکلاسیها و معلمان) که یا ارزشهای کنونی را تأیید می کنند یا سبب ایجاد تعارض در او نسبت به ارزشهای خود می شود(20). طبق نظریه اریکسون[6] مرحله چهارم رشد روانی اجتماعی کودک در حدود 6 تا 11 سالگی اتفاق می افتد ، کودک در این مرحله برای اولین بار مهارتها و فعالیتهای فرهنگی اولیه را می آموزد ، بحران خطرناکی که در این دوره ممکن است بروز کند ایجاد احساس خود کم بینی و بی کفایتی در کودک است وهر نوع گرفتار شدن در این بحران خطرناک است زیرا طرز تلقی و برداشت کودک به یادگیری ، مدرسه و آموزگاران در این مرحله شکل می گیرد(21).
محققین میزان شیوع مشکلات رفتاری در میان کودکان سن دبستان را بین 5 تا 20 درصد گزارش کرده اند(12). که این میزان در ایران نیز طی تحقیق خدام وهمکاران(1388) بر روی 2600 دانش آموز دبستانی شهر گرگان 21 درصد و در تحقیق غباری بناب وهمکاران 1386 بر روی 1407 دانش آموز دوره ابتدایی در شهر تهران 3/20 درصد برآورد شده است(18و5). همچنین طی بررسی انجام شده توسط خوشابی وهمکاران(1384) بر روی 1546 دانش آموز دوره ابتدایی در استان ایلام میزان شیوع مشکلات رفتاری 2/10 درصد گزارش شده است(15). کشکولی(1379) در پژوهشی که در استان بوشهر انجام داد دریافت که 84/16 درصد دانش آموزان مقطع ابتدایی این استان دارای اختلالات رفتاری هستند(22) .
آنچه مسلم است مشکلات رفتاری تحت تأثیر تعاملات پیچیده متغیر های شخصی(عوامل ژنتیکی) وشرایط محیطی رشد و رفتار قرار دارد ، به عبارت دیگر محققین چهار چوب مشکلات هیجانی رفتاری و یادگیری کودکان را بر مبنای علل خاص توصیف کرده اند ، بطوریکه این علل
به کودک و محیط و هماهنگی های میان کودک و محیط مربوط می شود(4). به هر حال در پیدایش مشکلات رفتاری عامل واحدی را نمی توان مسؤل دانست بلکه عواملی از قبیل: والدین و الگوهای خانواده ، عوامل اجتماعی ، فرهنگی ، عوامل روانشناختی ، عوامل زیستی و عوامل زمینه ساز در بروز آن سهیم هستند(23). امّا از مهمترین عوامل در علت شناسی مشکلات رفتاری کودکان ، متغیر های خانوادگی هستند، خانواده نخستین و بادوام ترین عاملی است که اگر نه در تمام جوامع ، حداقل در اکثر آنها به عنوان سازنده وزیر بنای شخصیت و رفتارهای بعدی کودک شناخته شده و به عقیده بسیاری از صاحبنظران باید ریشه بسیاری از اختلالات شخصیت وبیماریهای روانی را در پرورش اولیه خانواده جستجو کرد(24).
خانواده اولین ومهمترین محیطی است که در تکوین و رشد شخصیت کودکان نقش اساسی ایفاء می کند(25). خانواده نظامی یکپارچه از نقش های متقابل است که در حکم یک واحد ، فرزندان را به سمت تکامل جهت می دهد و از بروز بسیاری ناهنجاریها بر شخصیت کودک جلوگیری می کند واگر در این زمینه بطور صحیح عمل کند می تواند نسل سالمی را به جامعه تحویل دهد ، درغیر اینصورت اختلالات رفتاری و ناهنجاریهای شخصیتی در جامعه نمود پیدا می کند(26). یافته های استرنبرگ[7] وهمکاران نشان داد هرچه خشونت خانواده ها بیشتر باشد احتمال بروز مشکلات رفتاری افزایش می یابد ، یافته های آنان مبین اینست که کودکانی که در معرض خشونت های خانوادگی متعدد قرار می گیرند بیش از کودکانی که تنها یک مشکل از خشونت را تجربه می کنند در معرض خطر ابتلا به اختلالات هیجانی رفتاری قرار دارند(2). برخی از صاحبنظران معتقدند خانواده در شکل گیری شخصیت بهنجار یا نابهنجار تأثیر بسزایی دارد، فروید 6 سال اول زندگی را شالوده و اساس شکل گیری شخصیت کودک می داند و اریکسون اعتماد اساسی ، استقلال وجودی ، ابتکار ، سازندگی واحساس هویت را در شکل گیری شخصیت ، مربوط به روابط سالم خانواده ، مخصوصاً چند سال اول زندگی را مربوط به مادر می داند(25). بررسی ها نشان داده اند برخی عوامل همچون کشمکش های خانوادگی ، شکست ازدواج ، نداشتن رابطه گرم با والدین ، دلبستگی نا امن ، مقررات سخت ، نظارت ناکافی و بیماریهای روانپزشکی والدین خطر شکل گیری مشکلات رفتاری هیجانی در کودک را افزایش می دهند(27). از جمله عوامل خانوادگی که طرز رفتار فردی و اجتماعی و سایر خصوصیات رفتاری و شخصیتی فرد را تعیین می کند سبکهای فرزند پروری[8] والدین می باشد، سبکهای فرزندپروری روشهایی هستند که والدین در برخورد با فرزندان خود اعمال می کنند و در شکل گیری و رشد شخصیتی و رفتاری آنها تأثیر فراوان و عمیقی دارد(28). گستره ادبیات پژوهشی مربوط به عوامل خطر ساز مشکلات رفتاری در کودکان ، عمدتاً روی همبسته های خانواده به عنوان پیش بینی کننده مشکلات رفتاری تمرکز نموده است ، این تحقیقات نشان می دهد که فرزندپروری یکی از مهم ترین عوامل در تحول این مشکلات است(29). هر خانواده شیوه خاصی را در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش بکار می گیرد ، این شیوه که شیوه فرندپروری نامیده می شود متأثر از عوامل مختلف فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی وغیره است ، شیوه فرزندپروری به عنوان مجموعه ای از رفتارها است که تعاملات والد – کودک را در طول دامنه گسترده ای از موقعیت ها توصیف می کند(25). بررسی ها نشان داده اند که کیفیت فرزندپروری تأثیر زیادی بر تکامل طبیعی کودک دارد(27). به عبارت دیگر سبکهای فرزندپروری می تواند پیش بینی کننده رشد روانی – اجتماعی ، عملکرد تحصیلی ، رفاه ، سلامت و مشکلات رفتاری فرزندان در آینده باشد(30). بنابراین سبکهای تربیتی متفاوت پیامدهای مختلفی را برای فرزندان دارند ، متخصصان متوجه شدند که شیوه های فرزند پروری بر ساختار ذهنی و عقلی کودک ، پیشرفت تحصیلی و بسیاری از جنبه های روان شناختی از جمله سازگاری اجتماعی ، مشکلات رفتاری مانند پرخاشگری ، روی آوردن به مواد مخدر و الکل وهمینطور خود ارزشی مثبت و احساس خود اعتمادی واحساس موفقیت در کارها تأثیر فراوانی دارند(25). تحقیقات معاصر در شیوه های فرزندپروری از مطالعات خانم بامریند[9] روی کودکان و خانواده های آنان نشأت گرفته است(25). بامریند سه سبک فرزندپروری مستبدانه[10] ، مقتدرانه[11] و سهل گیرانه[12] را با در نظر گرفتن کنترل والدینی ارائه کرده است(31). پژوهشهای انجام شده بر روی این سه سبک نشان داده است که هرکدام از این سبکها می تواند پیامدهای مثبت و منفی را در کودکان افزایش یا کاهش دهد(32). بطوریکه سبک مستبدانه با تقاضای بالای والدین و پاسخ دهی کم آنها مشخص می شود ، والدین مستبد انتظارات بالایی از فرزندان خود دارند ودر تعامل با فرزندان عواطف اندکی نشان می دهند، کاهش عزت نفس ، استقلال ، خلاقیت و تأخیر در رشد اخلاقی از ویژگیهای فرزندان خانواده های مستبد است(33). همچنین این سبک با پیامدهای منفی مانند مشکلات رفتاری درونی سازی[13] و برونی سازی[14] و سطوح پایین کنش وری هیجانی ارتباط دارد(32).
ونزیلو[15] و همکاران در پژوهش خود نشان دادند که بین سبک فرزندپروری مستبدانه و مشکلات برونی سازی پسران رابطه وجود دارد ، همچنین پژوهشی که توسط گیمپبل وهالند[16] بر روی کودکان دبستانی انجام گرفت به این نتیجه دست یافت که اکثریت کودکان دارای مشکلات رفتاری ، مادرانی داشتند که پرخاشگری و افسردگی بالایی داشتند و حمایتهای اجتماعی کمتری دریافت می کردند و در مورد کودکان خود از سبک های طرد و تنبیه استفاده می کردند(23). اما سبک فرزندپروری مقتدرانه با ترکیبی از مهارگری وحمایت بالای عاطفی، سطوح مناسبی از استقلال و ارتباط دوسویه میان کودک و والد مشخص می گردد(34). به عبارتی والدین مقتدر درخواستهای معقولی از فرزندان خود دارند واین درخواست ها را باتعیین محدودیت ها واصرار بر اینکه باید از آنها تبعیت کنند به اجرا می گذارند و در عین حال صمیمیت و محبت نشان می دهند(35). این سبک با پیامدهای تحولی مثبت همچون پیشرفت تحصیلی بالاتر ، اتکا بخود بیشتر ، انحراف رفتاری کمتر و روایط بهتر با همسالان مرتبط است(33). همچنین مشخص شده که سبک مقتدرانه قویاً با پیامدهای مثبت در موفقیت تحصیلی ، سازگاری اجتماعی ، روابط با همسالان وبهداشت روانی در سالهای آتی مرتبط است(31).
سبک سهل گیرانه با تقاضای کم والدین وپاسخ دهی بالای آنها مشخص می شود ، والدین سهل گیر توجه بیش از حد به فرزندان نشان می دهندو از آنان انتظارات کمی دارند(33). به گونه ای که اعمال قدرت والدین بر روی کودک با شکست مواجه می شود(34). در این سبک والدین مهرورز و پذیرا بوده و از هرگونه اعمال کنترل بر روی فرزندان خودداری می کنند(35). کودکان والدینی که از روش سهل گیرانه استفاده می کنند مشکلات رفتاری بیشتر و عملکرد تحصیلی پایین تری دارند، ولی مهارتهای اجتماعی و اعتماد به نفس آنها بالاتر است و افسردگی در میان آنان بیشتر است(33). همچنین این شیوه تربیتی با پرخاشگری ، رفتار ضد اجتماعی ، موفقیت ضعیف تحصیلی و مشکلات رفتاری آشکار در کودکان همراه است(31). بررسی های انجام گرفته در این زمینه نیز این مسئله را مورد تأیید قرار می دهند. پژوهشی که سید موسوی وهمکاران با موضوع بررسی رابطه میان سبکهای فرزند پروری و اختلال برونی سازی در کودکان 7 تا 9 سال انجام دادند نشان داد که سبک فرزندپروری مقتدرانه با کاهش نشانه های برونی سازی(پرخاشگری و رفتارهای قانون شکنی) و سبک فرزندپروری سهل گیرانه با افزایش این اختلال همراه است(36). همینطور پژوهشی که قنبری وهمکاران در ارتباط با سبکهای فرزندپروری و نشانگان درونی سازی در کودکان مقطع ابتدایی انجام دادند نشان داد که سبک مقتدرانه با نمره کل نشانه های درونی سازی رابطه منفی معنی داری داشت و سبک مستبدانه، هم با نمره کل نشانه های درونی سازی و هم با نشانگان اضطراب/افسردگی ، افسردگی/گوشه گیری وشکایات جسمانی رابطه مثبت معنی داری را نشان داد(34). همچنین زهراکار در پژوهش خود بر روی دانش آموزان دبیرستانی نشان داد که بین شیوه فرزندپروری مقتدرانه با مؤلفه های سلامت روانی(علائم جسمانی ، اضطراب ، اختلال خواب و اختلال کارکرد اجتماعی افسردگی) ضریب همبستگی منفی وجود داشت، به عبارتی هرچه میزان استفاده والدین از این شیوه بیشتر باشد کلیه مؤلفه های مذکور در فرزندان کاهش می یابد وهرچه مستبد بودن یا سهل گیر بودن والدین بیشتر باشد این علائم در فرزندان افزایش می یابد(37).
بنابراین توجه به آسیب شناسی دوران کودکی و سلامت روانی آنها در تمام فرهنگ ها و جوامع بشری بسیار با اهمیت است، زیرا بسیاری از مشکلات کودکی پیامد های بعدی برای کودک وجامعه دارد و اغلب اختلالات بزرگسالی ریشه در شرایط وتجربه های کودکی دارد به همین دلیل شناخت بهتر مشکلات رفتاری در دوران کودکی میتواند مبنایی برای طراحی موثرتر برنامه های درمانی و پیشگیری از مشکلات رفتاری را در آینده فراهم آورد(4).
آنچه مسلم است اعتقادات ، نگرش ها ،فعالیتها و اقدامات والدین در قالب الگوهای خانوادگی با سبک های فرزندپروری والدین نمود پیدا می کند . روش های تربیتی در سرزمین ما متأثر از اطلاعات متنوع و متغیری است که بر گرفته از فرهنگ دینی ، روشهای سنتی و فرهنگ غربی است ، بطوریکه بسیاری از خانواده ها دچار رواج فرزندسالاری و سهل گیری در تربیت کودکان شده اند . از سوی دیگر فرهنگ سنتی و دینی در مهار کنترل رفتارکودکان ریشه در احساسات و تبلیغات جامعه دارد و خانواده ها از تأثیرات ناخودآگاه آن هیچگاه مبری نیستند و در بسیاری موارد در جهت سلطه جویی و تسلط و مراقبت شدید متمایل می شوند و در موارد دیگر با توجه به اطلاعات علمی موجود درباره تأثیرات متفاوتی که شیوه های فرزندپروری گوناگون می توانند بر روی کودکان بگذارند به گونه ای سعی دارند رفتاری آزادمنشانه و منطقی برگزینند و یا خود را متصف به آن نشان دهند. از اینرو هر سه شیوه فرزندپروری در غالب خانواده ها دیده می شود اما تفاوت خانواده ها در میزان استفاده از هریک از این روشهاست . از طرف دیگر مطابق برخی پژوهش ها که رابطه فرزندپروری با پیامدهای آن بر کودکان گروههای مختلف قومی مورد بررسی قرار داده ند نشان می دهد تأثیر هر کدام از سبکها با توجه به نوع فرهنگ حاکم بر جامعه می تواند متفاوت باشد به طور مثال مطالعه ای که در مصر توسط دویری ومنشار انجام گرفت نشان داد که معنی و مفهوم فرزندپروری مستبدانه در فرهنگ یک جامعه سنتی با یک جامعه فردگرا وآزاد متفاوت است و تأثیر فرزندپروری مستبدانه در یک جامعه سنتی ممکن است نسبت به یک جامعه آزاد آنقدر مضر ومخرب نباشد(69). ویا تحقیقی که یوسفی در شیراز با موضوع ارتباط سبکهای فرزندپروری با مهارتهای اجتماعی دانش آموزان انجام داد نشان دادکه فرزندان خانواده هایی که از سبک مقتدرانه استفاده کردند از مهارتهای اجتماعی کمتری برخوردار بودند که این یافته با یافته های حاصل از پژوهش های غربی که در آنها از ارتباط مثبت میان والدین قاطع و مهارتهای اجتماعی صحبت شده است در تعارض بود(89). بنابراین نوع سبک تربیتی غالب والدین و پیامدهای آن بر فرزندان تحت تأثیر عواملی از جمله فرهنگی ، اجتماعی، سیاسی ، اقتصادی، و….. می باشد. بعبارتی بسیاری از این عوامل از شرایط محیط جامعه و فرهنگ غالب آن ناشی می شود که نقش بسیار مهمی در تکوین شخصیت، تثبیت خصوصیات اخلاقی و یا بروز مشکلات رفتاری کودکان دارد. مع الوصف با توجه به شرایط فرهنگی ، قومی ،اقلیمی، اقتصادی و اجتماعی استان گیلان و با نظر به نقش متفاوت هرکدام از سبکهای تربیتی درجوامع مختلف در بروز رفتارهای بهنجار و نابهنجار در دوران کودکی بویژه دوران حساس دبستان که روند اجتماعی شدن کودکان در آن تسریع می یابد واز طرفیمحققان دریافته اند که مشکلات رفتاری معمولاً نخستین بار در سالهای آغازین دوره ابتدایی مشاهده می شود و بین سنین 8 تا 15 سالگی به اوج خود می رسد(19). به همین دلیل پژوهشگر برآن شد تا تحقیقی تحت عنوان تعیین سبکهای فرزندپروری والدین وارتباط آن با مشکلات رفتاری کودکان در مدارس ابتدایی در شهر رشت، طراحی و اجرا نماید تا بتواند ضمن شناسایی شیوه های تربیتی والدین در خانواده های شهر رشت و همینطور میزان شیوع مشکلات رفتاری در بین دانش آموزان مقطع ابتدایی با توجه به مشخصه های دموگرافیک آنان به نتایج معتبری دست یابد. از طرفی یکی از حوزه های فعالیت پرستاران در قالب پرستار مدرسه تعریف شده است و در بسیاری از کشورهای جهان کارکنان پرستاری زیادی در این حوزه مشغول به ارائه خدمات پرستاری هستند ولی متأسفانه در کشور ما علی رغم توان بالای نیروهای پرستاری در ارائه خدمات بهداشتی ومشاوره ای در مراکز آموزشی ، اقبال جدی به این امر صورت نگرفته است ، در صورتیکه توجه به مشکلات جسمی و روانی دانش آموزان که قشر عظیمی از جمعیت کشورمان را تشکیل می دهند وتلاش در جهت شناسایی ، پیشگیری و همینطور درمان این مشکلات که با ارجاع به مراکز تخصصی امکان پذیر است ، می تواند تضمین کننده سلامت جسمی و روانی آنان و در نهایت کل جامعه باشد. لذا پرستار مدرسه با ارتباط نزدیکی که با دانش آموزان و اولیاء آنان دارند ضمن شناسایی مشکلات جسمی و رفتاری آنان می توانند با مشاوره و آموزش های مناسب به والدین و معلمان ،نقش مهمی در ارتقاء سطح سلامت جسمی ورفتاری دانش آموزان ایفا نمایند. امید است نتایج حاصل از این پژوهش بیش از پیش ضرورت نقش پرستار مدرسه را در مراقبت ، آموزش وپیشگیری از مشکلات جسمی وروانی کودکان ونوجوانان که امید فردای این جامعه هستند برای مسئولان ذیربط پررنگ تر نماید.

دانلود پایان نامه ارشد: بررسی عددی زوال کامپوزیتهای پیشرفته چندراستا تحت ضربه بالستیک عمودی
جمعه 99/10/26
استفاده از سازههای چندلایهای کامپوزیتی در صنایع مختلف، در سالهای اخیر روند روبه رشد و فزایندهای داشتهاست. نسبت استحکام ویژه بالا، چقرمگی، مقاومت در برابر خوردگی و خستگی، مقاومت مناسب در مقابل واکنشهای موجود در محیطهای شیمیایی، نفوذناپذیری در برابر آب، عایق مناسب حرارتی، قابلیت متنوع شکل دهی و دوخت و … از جمله دلایل قرارگیری این مواد در کانون توجه و اهمیت طراحان و صنعتکاران بشمار میآیند.
چند لایههای كامپوزیت از طریق قرار دادن لایههای حصیری و سوزنی روی هم و چسباندن آنها بوسیله رزین و با استفاده از پروسههای ساخت دستی، کیسه خلا و تزریق رزین در خلا ساخته می شوند. با وجود مزایای چند لایههای كامپوزیت، همواره معایبی نیز در بکارگیری این چند لایه ها وجود داشته است که ذهن دانشمندان و سازندگان را درگیر کرده است. مهمترین معایب آنها عبارتند از :
الف) خواص مکانیکی آنها در راستای ضخامت نسبت به خواص مكانیكی درون صفحهای پایینتر میباشد.
ب) در برابر جدایش لایه ها ضعیف میباشند.
ج) در برابر ضربه ضعیف بوده و خواص مکانیکی آنها پس از ضربه پایین میباشد.
د) هزینه ساخت آنها نسبتاً بالا میباشد.
در سالهای گذشته روشهای مختلفی برای حل مسائل فوق ارائه گردیده است. یكی از این روشها بکارگیری کامپوزیتهای سه بعدی می باشد. ساخت اولین نمونههای كامپوزیت سه بعدی به سال 1960 برمیگردد. در طی این 50 سال تحقیقات زیادی در زمینه روش های تولید كامپوزیت سه بعدی، افزایش خواص مكانیكی، تجاری سازی آنها و … انجام شده است. تنوع ساختار و روشهای تولید گوناگون، دامنه وسیعی از خواص مكانیكی را برای كامپوزیتهای سه بعدی به ارمغان آوردهاست. همچنین این کامپوزیت ها برخلاف كامپوزیتهای دو بعدی دارای رشته های فایبر در جهت ضخامت میباشند. این موضوع علاوه بر تقویت خواص مكانیكی در راستای ضخامت، از جدایش لایه ها تا حد امكان جلوگیری نموده و مقاومت در برابر ضربه را افزایش میدهد. در حقیقت كامپوزیتهای سه بعدی برخی از معایب اصلی كامپوزیت های دو بعدی را تا حد زیادی مرتفع كرده اند.
كامپوزیت های سه بعدی به چهار دسته اصلیِ Braided,Woven، Knitted و Stitched تقسیم بندی میشوند كه تفاوت آنها در نوع ساختار داخلی و قرارگیری الیاف میباشد. یكی از انواع كامپوزیت های سه بعدیِ Stitched، كامپوزیت پیشرفته چند راستا یا NCF میباشد. كامپوزیت های پیشرفته چند راستا از طریق قرارگیری الیاف تك جهته روی یكدیگر و اتصال آنها به یكدیگر به كمك الیاف عمودی (الیاف در راستای ضخامت) تولید میگردند، در حالیكه در كامپوزیت های دو بعدی رشته های فایبر بصورت تار و پود در محل خود قرار گرفتهاند. كامپوزیت های پیشرفته چند راستا در مقایسه با کامپوزیت های دو بعدی، دارای خواص مكانیكی بهتر، سختی بیشتر، مقاومت بالاتر در برابر جدایش لایه ها و استحکام بیشتر در برابر بارهای ضربه ای و انفجاری میباشند.
در ساختار داخلی سه بعدی کامپوزیت های پیشرفته چند راستا، الیاف عمودی در فواصل معین در راستای ضخامت و روی سطح لایه های بالا و پایین قرار گرفته است. با عبور الیاف عمودی از ضخامت، الیافِ لایه ها دچار انحراف شده و حفره هایی در ساختار داخلی ایجاد میگردد. این حفرهها در پروسه های ساخت کاملاً با رزین پر میشوند. با توجه به این موضوع ساختار داخلی کامپوزیتهای پیشرفته چند راستا یک ساختار ناهمگن و غیر ایزوتروپیک میباشد و خواص مکانیکی آنها با روش های متداولِ مورد استفاده در کامپوزیت های دو بعدی قابل محاسبه نیست. همچنین با توجه به وجود الیاف عمودی در راستای ضخامت، نمیتوان کامپوزیت های پیشرفته چند راستا را ایزوتروپیکِ عرضی فرض نمود]2[.
انجام بررسیهای تجربی، تئوری و عددی متعدد جهت شناخت هرچه بیشتر خصلتهای رفتاری کامپوزیتهای مختلف تحت شرایط بیرونی مختلف یکی از دلمشغولیهای عمده محققان در سالهای اخیر بوده بطوریکه نتایج به بارنشسته قبلی در کارکردهای عملی و صنعتی نیز به نمره قابل قبولی دست پیدا کردهاند.
از جمله این آزمایشات و مشاهدات که بر روی کامپوزیت ها انجام پذیرفته، پاسخ این لایه ها تحت بارگذاری ضربه است. ضربه قطعه خارجی در برخورد با قطعه کامپوزیتی از جمله مواردی است که اجزایی همچون بال و بدنه سازه های هوایی و دریایی را تهدید میکند و در صورت عدم دارایی استحکام مناسب می تواند به تخریب های گسترده و زیان آور بیانجامد. چرا که با همه این تفاسیر و تفاصیل، هنوز نیز کم و کیف پاسخ چندلایه های کامپوزیتی سه بعدی تحت بارگذاری های مساله سازی چون ضربه، محل دغدغه و اندیشه محققان است. بارهای ضربهای محتملی که در طول پروسه تولید و یا حین سرویس دهی و یا تعمیرات رخ میدهند گاهی تولید آسیب های داخلی کرده که با بازرسی های چشمی قابل تشخیص نیستند و در بارگذاریهای بعدی گسترش پیدا کرده و موجب کاهش استحکام سازه و متعاقبا وارد آمدن خسارت و صدمات به سازه و سازه های مرتبط و مجاور میشود. لذا منطقی است که در هنگام طراحی این سازه ها، جهت حصول اطمینان از میزان مقاومت شان در برابر بارهای ضربهای، استحکام آنها در این بارگذاریها مورد بررسی قرار گیرد.

دانلود رساله دکتری: شرمساری بازپذیرکننده و بزهکاری؛ تحلیل جامعه شناختی نظریة شرمساری بازپذیرکننده «بریث ویت» در بستر خانواده
جمعه 99/10/26
: کنترل اجتماعی در همة جوامع و گروهها اعمال میشود، اما چگونگی و نحوه اعمال آن در فرهنگهای مختلف متفاوت است. طبق نظریة شرمساری بازپذیرکننده، جامعه باید محیطی فراهم بیاورد که در آن پذیرش متخلف و برگشت او به جامعه، به عنوان هدف اصلی دنبال گردد. نظریة شرمساری بازپذیرکننده، رهیافتی نئودورکهایمی است که بر نقش نیروهای ساختاری و فرهنگی در انسجام اجتماعی و جرم تأکید میگذارد. این نظریة، عدسیهای جدیدی پیش روی جامعه قرار میدهد و پیشنهادات و راهکارهای متفاوتی را در حوزههای گوناگون نهادی از جمله خانواده، مدرسه، محله، پلیس، دادگاه و … عرضه میدارد.
اهداف: اهداف تحقیق حاضر عبارتند از: آزمون تجربی و بررسی تأییدپذیری هر کدام از ابعاد نظریة شرمساری بازپذیرکننده، ساخت ابزارهای (مقیاسهای) اندازهگیری، بررسی رابطة ابعاد شرمساری بازپذیرکننده با ابعاد بزهکاری، استفاده از متغیرهای میانگر، بررسی کاربستپذیری نظریة شرمساری بازپذیرکننده، بررسی و آزمون مدلهای مختلف تحلیلی، بسط نظریة شرمساری و بررسی دلالتهای سیاستی نظریة شرمساری بازپذیرکننده.
کلیدواژهها: شرمساری، شرمساری بازپذیرکننده، انگزنی، بههمپیوستگی، اجتماعگرایی، عدالت ترمیمی، بزهکاری
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: طرح موضوع………………………………………………………………………………………………………………… | 2 |
1-1 بیان مسأله ……………………………………………………………………………………………………………………………… | 2 |
1-2 اهداف تحقیق………………………………………………………………………………………………………………………….. | 12 |
1-2-1 هدف کلی…………………………………………………………………………………………………………………………… | 12 |
1-2-2 اهداف فرعی……………………………………………………………………. ……………………………………………….. | 12 |
1-3 سوالات تحقیق………………………………………………………………………………………………………………………… | 12 |
1-3-1 سوال اصلی تحقیق………………………………………………………………………………………………………………. | 12 |
1-3-2 سوال فرعی تحقیق………………………………………………………………………………………………………………. | 12
|
2 فصل دوم: پیشینة تحقیق…………………………………………………………………………………………………………….. | 15 |
2-1 پیشینه تجربی………………………………………………………………………………………………………………………….. | 15 |
2-1-1 پژوهشهای داخلی ……………………………………………………………………………………………………………. | 15 |
2-1-2 پژوهشهای خارجی……………………………………………………………………………………………………………. | 15 |
2-1-2-1 آزمونهای غیرمستقیم نظریة شرمساری بازپذیرکننده……………………………………………………………… | 16 |
2-1-2-2 آزمونهای مستقیم نظریة شرمساری بازپذیرکننده…………………………………………………………………… | 19 |
2-1-2-2-1 جرایم یقه سفید…………………………………………………………………………………………………………… | 20 |
2-1-2-2-2 تخلفات مجرمانه خرد………………………………………………………………………………………………….. | 20 |
2-1-2-2-3 بزهکاری نوجوانان………………………………………………………………………………………………………. | 22 |
2-1-2-2-4 قلدری……………………………………………………………………………………………………………………….. | 23 |
2-1-2-3 طرح آزمایشی شرمساری بازپذیرکننده……………………………………………………………………………….. | 25 |
2-1-2-4 جمع بندی، تحلیل و نتیجه گیری از پیشینة تحقیقات تجربی…………………………………………………. | 28 |
2-2 پیشینه نظری……………………………………………………………………………………………………………………………. | 33 |
2-2-1 مروری بر تعاریف شرم و مفاهیم مرتبط با آن………………………………………………………………………….. | 33 |
2-2-1-1 شرم……………………………………………………………………………………………………………………………….. | 33 |
2-2-1-2 رشد شرم……………………………………………………………………………………………………………………….. | 35 |
2-2-1-3 گناه……………………………………………………………………………………………………………………………….. | 37 |
2-2-1-4 رابطه شرم و گناه…………………………………………………………………………………………………………….. | 38 |
2-2-1-5 شرمساری و شرم به مثابه تجربه هایی مخرب……………………………………………………………………… | 38 |
2-2-1-6 شرمساری و شرم……………………………………………………………………………………………………………. | 39 |
2-2-1-7 سه نوع تلقی از شرم……………………………………………………………………………………………………….. | 42 |
2-2-1-7-1 شرم به مثابه تهدید اجتماعی………………………………………………………………………………………… | 43 |
2-2-1-7-2 شرم به مثابه شکست شخصی……………………………………………………………………………………….. | 43 |
2-2-1-7-3 شرم به مثابه تهدید اخلاقی…………………………………………………………………………………………… | 44 |
2-2-2 تئوریهای مرتبط با شرم………………………………………………………………………………………………………… | 46 |
2-2-2-1 تئوریهای روان شناختی……………………………………………………………………………………………………. | 46 |
2-2-2-1-1 هلن لوئیس…………………………………………………………………………………………………………………. | 46 |
2-2-2-2 تئوریهای روان شناسی اجتماعی………………………………………………………………………………………… | 47 |
2-2-2-2-1 نقش احساسات نقش پذیری تأملی در تسهیل کنترل اجتماعی…………………………………………… | 49 |
2-2-2-2-2 جورج هربرت مید………………………………………………………………………………………………………. | 50 |
2-2-2-2-3 چارلز هورتون کولی…………………………………………………………………………………………………….. | 51 |
2-2-2-2-4 اروینگ گافمن…………………………………………………………………………………………………………… | 52 |
2-2-2-2-5 توماس شف……………………………………………………………………………………………………………….. | 53 |
2-2-2-3 تئوری های جامعه شناختی……………………………………………………………………………………………….. | 58 |
2-2-2-3-1 جرج زیمل…………………………………………………………………………………………………………………. | 58 |
2-2-2-3-2 امیل دورکیم……………………………………………………………………………………………………………….. | 59 |
2-2-2-3-3 نوربرت الیاس…………………………………………………………………………………………………………….. | 60 |
2-2-2-3-4 میشل فوکو…………………………………………………………………………………………………………………. | 63 |
2-2-2-3-5 رندال کالینز………………………………………………………………………………………………………………… | 65 |
2-2-2-3-6 جاناتان ترنر………………………………………………………………………………………………………………… | 66 |
2-2-3 جمع بندی و نتیجه گیری پیشینة تجربی و نظری تحقیق……………………………………………………….. | 67
|
3 – فصل سوم: چهارچوب نظری تحقیق………………………………………………………………………………………… | 70 |
3-1 بنیادهای نظریه جرم شناختی……………………………………………………………………………………………………. | 70 |
3-1-1 خصوصیات نظریه ها…………………………………………………………………………………………………………… | 70 |
3-2 نظریه های ترکیبی…………………………………………………………………………………………………………………… | 72 |
انواع ترکیب نظری………………………………………………………………………………………………………………………….. | 73 |
3-3 نظریة شرمساری بازپذیرکننده……………………………………………………………………………………………………. | 79 |
3-3-1 تلقی از فرد در نظریه بریث ویت…………………………………………………………………………………………… | 84 |
3-3-2 حوزه ها و قلمروهای تبیینی نظریه بریث ویت………………………………………………………………………… | 85 |
3-3-3 مفاهیم کلیدی نظریة شرمساری……………………………………………………………………………………………… | 86 |
3-3-3-1 به هم پیوستگی………………………………………………………………………………………………………………. | 86 |
3-3-3-2 اجتماع گرایی…………………………………………………………………………………………………………………. | 87 |
3-3-3-3 شرمساری………………………………………………………………………………………………………………………. | 90 |
3-3-3-4 شرمساری بازپذیرکننده…………………………………………………………………………………………………….. | 91 |
3-3-3-5 انگ زنی/داغ ننگ……………………………………………………………………………………………………………. | 92 |
3-3-3-6 خرده فرهنگ های مجرمانه……………………………………………………………………………………………….. | 92 |
3-3-4 خلاصه و جمع بندی نظریة شرمساری بازپذیرکننده…………………………………………………………………. | 95 |
3-4 دلالت های شرمساری بازپذیرکننده برای کنترل اجتماعی………………………………………………………………. | 98 |
3-4-1 نظریة هنجاری در برابر نظریة تبیینی………………………………………………………………………………………. | 100 |
3-4-1-1 سیاست های جنبش اجتماعی……………………………………………………………………………………………. | 101 |
3-4-1-2 عدالت ترمیمی………………………………………………………………………………………………………………… | 102 |
3-5 عدالت ترمیمی چیست؟……………………………………………………………………………………………………………. | 102 |
3-5-1 اصول عدالت ترمیمی…………………………………………………………………………………………………………… | 104 |
3-5-2 ترمیم مادی و ترمیم نمادی…………………………………………………………………………………………………… | 106 |
3-5-3 عدالت ترمیمی و نظریة شرمساری بازپذیرکننده بریث ویت………………………………………………………. | 106 |
3-5-4 اصلاح عدالت جوانان و عدالت ترمیمی…………………………………………………………………………………. | 107 |
3-5-5 منافع ششگانه عدالت ترمیمی………………………………………………………………………………………………. | 108 |
3-5-6 برنامه های ترمیمی………………………………………………………………………………………………………………. | 109 |
3-5-7 مفهوم عدالت در اسلام…………………………………………………………………………………………………………. | 110 |
3-5-7-1 عدالت در قانون جزای اسلامی………………………………………………………………………………………….. | 111 |
3-5-7-2 منزلت انسان و اهمیت اجتماع در آیین دادرسی اسلامی………………………………………………………… | 112 |
3-5-7-3 گذشت، شفقت و توبه در قوانین اسلامی……………………………………………………………………………. | 113 |
3-6 مسیرهای جرح و تعدیل نظریه شرمساری…………………………………………………………………………………… | 115 |
3-6-1 فشار به مثابه عامل مشروط کننده…………………………………………………………………………………………… | 115 |
3-7 فرضیات و مدل تحقیق…………………………………………………………………………………………………………….. | 117 |
3-7-1 فرضیه های مربوط به شرمساری: ………………………………………………………………………………………….. | 118 |
3-7-1-1 شرمساری والدین ارتباط مستقیم و منفی با بزهکاری دارد…………………………………………………….. | 118 |
3-7-1-2 شرمساری والدین از طریق افزایش انتظار شرم، موجب کاهش بزهکاری می گردد…………………… | 118 |
3-7-1-3 شرمساری والدین از طریق افزایش ارزشهای اخلاقی، موجب کاهش بزهکاری می گردد………….. | 118 |
3-7-2 فرضیه های مربوط به بازپذیری…………………………………………………………………………………………….. | 118 |
3-7-2-1 بازپذیری والدین ارتباط مستقیم و منفی با بزهکاری دارد. ……………………………………………………. | 118 |
3-7-3 فرضیه های مربوط به انگ زنی……………………………………………………………………………………………… | 118 |
3-7-3-1 انگ زنی والدین ارتباط مستقیم و مثبت با بزهکاری دارد……………………………………………………… | 118 |
3-7-3-2 انگ زنی والدین از طریق افزایش همالان بزهکار، موجب افزایش بزهکاری می گردد………………. | 118 |
3-7-4 فرضیه های مربوط به به هم پیوستگی…………………………………………………………………………………….. | 118 |
3-7-4-1 به هم پیوستگی خانوادگی ارتباط مستقیم و منفی با بزهکاری دارد…………………………………………. | 118 |
3-7-4-2 به هم پیوستگی خانوادگی از مسیر تأثیر گذاری بر شرمساری والدین، با بزهکاری ارتباط غیرمستقیم و منفی دارد…………………………………………………………………………………………………………………… | 118 |
3-7-4-3 به هم پیوستگی خانوادگی از مسیر تأثیر گذاری بر بازپذیری والدین، با بزهکاری ارتباط غیرمستقیم و منفی دارد……………………………………………………………………………………………………………………. | 118 |
3-7-4-4 به هم پیوستگی خانوادگی از مسیر تأثیر گذاری بر انگ زنی والدین، با بزهکاری ارتباط غیرمستقیم و منفی دارد……………………………………………………………………………………………………………………………………. | 118 |
3-7-5 فرضیه های مربوط به همالان بزهکار……………………………………………………………………………………… | 118 |
3-7-5-1 همالان بزهکار ارتباط مستقیم و مثبتی با بزهکاری دارد………………………………………………………… | 118 |
3-7-5-2 همالان بزهکار از طریق کاهش انتظار شرم، موجب افزایش بزهکاری می گردد……………………….. | 118 |
3-7-5-3 همالان بزهکار از طریق کاهش ارزشهای اخلاقی، موجب افزایش بزهکاری می گردد. …………….. | 118 |
3-7-6 فرضیه های مربوط به فشار…………………………………………………………………………………………………… | 118 |
3-7-6-1 فشار ارتباط مستقیم و مثبتی با بزهکاری دارد………………………………………………………………………. | 118 |
3-7-6-2 اثر انگ زنی والدین بر بزهکاری کمتر از اثر مشروط آن تحت شرایط فشار بالا است. به عبارتی تأثیر انگزنی روی بزهکاری بر اساس میزان فشار، تفاوت می یابد…………………………………………………………. | 118 |
3-7-6-3 اثر شرمساری والدین بر بزهکاری کمتر از اثر مشروط آن تحت شرایط فشار پایین است. به عبارتی تأثیر شرمساری والدین روی بزهکاری بر اساس میزان فشار، تفاوت می یابد……………………………….. | 118 |
4 فصل چهارم: روش……………………………………………………………………………………………………………………. | 121 |
4-1 روش……………………………………………………………………………………………………………………………………… | 121 |
4-2 تصریح مفاهیم و نحوه سنجش متغیرها………………………………………………………………………………………. | 122 |
4-2-1 متغیر وابسته تحقیق……………………………………………………………………………………………………………… | 122 |
4-2-2 متغیرهای مستقل………………………………………………………………………………………………………………….. | 132 |
4-2-2-1 به هم پیوستگی خانوادگی………………………………………………………………………………………………… | 132 |
4-2-3 متغیرهای میانجی………………………………………………………………………………………………………………… | 132 |
4-2-3-1 شرمساری………………………………………………………………………………………………………………………. | 135 |
4-2-3-2 بازپذیری………………………………………………………………………………………………………………………… | 136 |
4-2-3-3 انگ زنی…………………………………………………………………………………………………………………………. | 137 |
4-2-3-4 همالان بزهکار………………………………………………………………………………………………………………… | 137 |
4-2-3-5 انتظار شرم………………………………………………………………………………………………………………………. | 139 |
4-2-3-6 پایبندی به ارزشهای اخلاقی……………………………………………………………………………………………… | 139 |
4-2-4 متغیر مشروط کننده……………………………………………………………………………………………………………… | 140 |
4-2-4-1 فشار………………………………………………………………………………………………………………………………. | 141 |
4-2-5 متغیرهای زمینه ای……………………………………………………………………………………………………………….. | 143 |
4-2-5-1 جنس…………………………………………………………………………………………………………………………….. | 143 |
4-2-5-2 خاستگاه اجتماعی-اقتصادی والدین…………………………………………………………………………………… | 143 |
4-2-5-3 نوع مدرسه……………………………………………………………………………………………………………………… | 144 |
4-3 جمعیت تحقیق………………………………………………………………………………………………………………………… | 144 |
4-4 روش نمونه گیری و تعیین حجم نمونه………………………………………………………………………………………. | 144 |
4-5 واحد تحلیل، واحد مشاهده و سطح تحلیل…………………………………………………………………………………. | 147 |
4-6 اعتبار و پایایی تحقیق……………………………………………………………………………………………………………….. | 147 |
4-6-1 اعتبار سازه………………………………………………………………………………………………………………………….. | 148 |
4-6-1-1 اعتبار متغیرهای شرمساری، بازپذیری و انگ زنی………………………………………………………………… | 148 |
4-6-1-2 متغیر به هم پیوستگی……………………………………………………………………………………………………….. | 152 |
4-6-1-3 همالان بزهکار………………………………………………………………………………………………………………… | 153 |
4-6-1-4 پایبندی به ارزشهای اخلاقی…………………………………………………………………………………………….. | 154 |
4-6-1-5 انتظار شرم………………………………………………………………………………………………………………………. | 155 |
4-6-1-6 بزهکاری گذشته نگر……………………………………………………………………………………………………….. | 156 |
4-6-2 پایایی…………………………………………………………………………………………………………………………………. | 158 |
4-7 روش های آماری تجزیه و تحلیل داده ها……………………………………………………………………………………. | 162
|
5 فصل پنجم: نتایج و یافته های تحقیق………………………………………………………………………………………….. | 165 |
5-1 نتایج توصیفی تک متغیره پژوهش……………………………………………………………………………………………… | 165 |
5-1-1 متغیرهای زمینه ای………………………………………………………………………………………………………………. | 165 |
5-1-1-1 جنس…………………………………………………………………………………………………………………………….. | 165 |
5-1-1-2 معدل سال قبل………………………………………………………………………………………………………………… | 165 |
5-1-1-3 تحصیلات والدین……………………………………………………………………………………………………………. | 166 |
5-1-1-4 منزلت شغلی پدر…………………………………………………………………………………………………………….. | 167 |
5-1-1-5 درآمد خانواده…………………………………………………………………………………………………………………. | 168 |
5-1-1-6 ساختار خانواده……………………………………………………………………………………………………………….. | 169 |
5-1-1-7 محل سکونت………………………………………………………………………………………………………………….. | 169 |
5-1-1-8 محل تولد……………………………………………………………………………………………………………………….. | 170 |
5-1-1-9رشته تحصیلی پاسخگویان…………………………………………………………………………………………………. | 170 |
5-1-1-10 نوع مدرسه محل تحصیل……………………………………………………………………………………………….. | 170 |
5-1-2 متغیرهای مستقل……………………………………………………………………………………………………………….. | 171 |
5-1-2-1 شرمساری………………………………………………………………………………………………………………………. | 171 |
5-1-2-2 بازپذیری………………………………………………………………………………………………………………………… | 172 |
5-1-2-3 انگ زنی………………………………………………………………………………………………………………………… | 174 |
5-1-2-4 به هم پیوستگی……………………………………………………………………………………………………………….. | 175 |
5-1-2-5 همالان بزهکار ………………………………………………………………………………………………………….. | 177 |
5-1-2-6 پایبندی به ارزش های اخلاقی………………………………………………………………………………………….. | 178 |
5-1-2-7 انتظار شرم……………………………………………………………………………………………………………………… | 179 |
5-1-2-8 فشار………………………………………………………………………………………………………………………………. | 180 |
5-1-3 متغیر وابسته………………………………………………………………………………………………………………………… | 183 |
5-1-3-1 بزهکاری گذشته نگر و بزهکاری آینده نگر………………………………………………………………………… | 183 |
5-1-3-2 بزهکاری گذشته نگر بر حسب جنس………………………………………………………………………………… | 185 |
5-1-3-3 بزهکاری آینده نگر بر حسب جنس…………………………………………………………………………………… | 186 |
5-1-3-4 توزیع درصد پاسخگویان در مقیاس کل بزهکاری و ابعاد آن به تفکیک جنس………………………… | 188 |
5-2 آمارههای دو متغیری………………………………………………………………………………………………………………… | 190 |
5-2-1 رابطة جنس با بزهکاری……………………………………………………………………………………………………….. | 190 |
5-2-2 رابطة خاستگاه اجتماعی-اقتصادی با بزهکاری………………………………………………………………………… | 190 |
5-2-3 رابطة ساختار خانواده با بزهکاری………………………………………………………………………………………….. | 191 |
5-2-4 رابطة محل سکونت با بزهکاری……………………………………………………………………………………………. | 192 |
5-2-5 آزمون تفاوت میانگین برای متغیرهای مستقل بر حسب جنس…………………………………………………… | 193 |
5-2-6 رابطة رشته تحصیلی با بزهکاری……………………………………………………………………………………………. | 195 |
5-2-7 روابط همبستگی بین بزهکاری گذشته نگر و بزهکاری آینده نگر………………………………………………. | 201 |
5-2-8 روابط همبستگی بین ابعاد مختلف بزهکاری و متغیرهای مستقل……………………………………………….. | 202 |
5-2-9 مدل تحلیل مسیر…………………………………………………………………………………………………………………. | 204 |
5-2-9-1 اثرات مستقیم………………………………………………………………………………………………………………….. | 206 |
5-2-9-2 اثرات غیرمستقیم…………………………………………………………………………………………………………….. | 207 |
5-2-9-3 اثرات کل……………………………………………………………………………………………………………………….. | 208 |
5-2-10 مدل معادلات ساختاری بزهکاری………………………………………………………………………………………… | 210 |
5-2-10-1 مدل معادلات ساختاری بزهکاری کل………………………………………………………………………………. | 210 |
5-2-10-1-1 اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرها بر متغیر وابسته بزهکاری در بین جمعیت کل………………. | 216 |
5-3 نتایج آزمون فرضیات……………………………………………………………………………………………………………….. | 218
|
6 فصل ششم: نتیجه گیری و پیشنهادات………………………………………………………………………………………….. | 220 |
6-1 نتایج تحقیق……………………………………………………………………………………………………………………………. | 220 |
6-1-1 دلالتهای تجربی………………………………………………………………………………………………………………….. | 220 |
6-2 بحث و نتیجه گیری ……………………………………………………………………………………………………………… | 231 |
6-3 پیشنهادات ……………………………………………………………………………………………………………………………… | 253 |
6-3-1 پیشنهادات پژوهشی……………………………………………………………………………………………………………… | 253 |
6-3-2 پیشنهادات اجرایی و سیاستی………………………………………………………………………………………………… | 254 |
6-3-2-1 سطح خرد (فردی) …………………………………………………………………………………………………………. | 254 |
6-3-2-2 سطح میانی (سازمانی) …………………………………………………………………………………………………….. | 255 |
6-3-2-3 سطح کلان (جامعه ای) …………………………………………………………………………………………………… | 257 |
6-4 محدودیت های تحقیق……………………………………………………………………………………………………………… | 258 |
منابع و مآخذ………………………………………………………………………………………………………………………………… | 260 |
پیوستها………………………………………………………………………………………………………………………………………….. | 279 |
فهرست شکلها
عنوان صفحه
شکل 2-1: مدل رشد شرم 36
شکل 2-2: چرخة شرم. 57
شکل 3-1: سطح تحلیل، جرم و مجرمیت… 71
شکل 3-2: نمودار کنترل-فشار ترکیبی الیوت. 76
شکل 3-3: مدل دوسویة ورود بزهکاران در بدو نوجوانی.. 77
.
.
.
شکل 4-7: مدل سنجش بزهکاری آینده نگر: تحلیل عاملی- تأییدی.. 157
شکل 5-1: مدل تحلیل مسیر در بین افراد به هم پیوسته. 205
شکل 5-2: مدل تحلیل مسیر در بین افراد نابه هم پیوسته. 206
شکل 5‑3: مدل معادلات ساختاری بزهکاری.. 211
فهرست جدول ها
عنوان صفحه
جدول 3‑1: قلمروهای تبیین در نظریة بریث ویت… 85
.
.
.
جدول 5‑58: آزمون فرضیه های تحقیق.. 218
جدول 6‑1: تفاوتهای مدلهای آمرانه با مدل های ترمیمی.. 245
جدول 6‑2: مدلهای برنامه ای عدالت ترمیمی در مدارس… 248
1 فصل اول: طرح موضوع
1-1 بیان مسأله
نوجوانی برههای از زندگی است که نوجوان در معرض خطر ورود به رفتارهای پرخطر و مسألهآمیز از جمله بزهکاری[1]، مصرف مواد و رفتارهای جنسی واقع میشود. ورود به این نوع رفتارها، الگوهای سالم سازگاری و رشد را با وقفه و رکود روبرو میسازد. این نوع علایم و نشانههای ناکارآمدی رفتاری در نوجوانی ممکن است پیشدرآمد ناسازگاری و تعادل ضعیف در طول بزرگسالی باشد. از این رو، مطالعه و شناخت پیشزمینهها و مقدمات کجروی نوجوانان، محور علایق روانشناسان و جامعهشناسان بوده است (اریکسون[2]،396:2000). در بررسی های به عمل آمده در بیشتر کشورهای جهان، آمار جرایم و بزهکاری متوجه جوانان، همچنان رو به افزایش بوده است. در آمریکا، سالانه بیش از دو میلیون فرد زیر 17 سال بازداشت میشود (گرین[3]،323:2008). مطابق آمار دیگری در این کشور 700000 دانشآموز از دبیرستان ترک تحصیل میکنند، چهارده میلیون کودک در خانوادههای تک والد زندگی می کنند، 200000 کودک سالانه در معرض نوعی سوء رفتار و سوءاستفاده هستند، 3000000 دانشآموز و معلم سالیانه قربانی جرم واقع میشوند و سالانه 500000 مورد سرقت، زورگویی، حمله و تجاوز در مدارس به وقوع میپیوندد (گروس[4] و دیگران،5:2000). در سال 2005، وکیل سابق دادگستری جان اشکرافت اظهار داشت که به رغم صرف میلیونها دلار هزینه در برنامهها برای کاهش و حل و فصل بزهکاری و جوانان در معرض خطر، حکومت فدرال در کاهش خشونت جوانان ناموفق بوده است. اشکروفت بعدها اظهار داشت که جوانان در قبال رفتار خشونتآمیز خود مسئولیتپذیر و پاسخگو بار نیامده و از این رو، جوانانی که در قرن 21 مرتکب جرم میشوند متفاوت از پیشینیان خود میباشند (استونس[5]،295:2011).
بیشک نوجوانان و جوانان، بخش مهم و پایهای سرمایة انسانی هر جامعه به شمار میآیند که در عین حال، بیش از سایر گروههای جامعه در معرض بزهکاری و بزهدیدگی قرار دارند. در آخرین سرشماری ملی در ایران که در سال ۱۳۹۰ انجام گرفت جمعیت کشور بالغ بر ۷۵،۱۴۹،۶۶۹ تن بوده است (مرکز آمار ایران،1392). بر اساس برآوردهای مرکز آمار ایران هم اکنون نزدیک 24168821 نفر از جمعیت ایران یعنی 32 درصد آن، از نظر سنی زیر 18 سال هستند. جمعیت دانشآموزی کشور نیز در سال تحصیلی ۹۳ـ۹۲ بالغ بر ۱۲ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر با احتساب سه مقطع دبستانی، راهنمایی و دبیرستانی بوده است که حدود ۵ میلیون و ۵۰۰ هزار دانشآموز در دورههای متوسطه شامل دوره اول متوسطه (راهنمایی سابق) و دوره دوم متوسطه تحصیل خواهند کرد (مرکز آمار ایران،1392). آمار مزبور از یک سو نشانگر ظرفیتهای بالقوه آموزشی و سرمایه انسانی در جامعة ایرانی است، و از سوی دیگر، در صورت عدم توجه کافی و برنامهریزی دقیق، میتواند به عنوان یک آسیب و یا تهدید قلمداد شود.
در داخل کشور نیز با توجه به آمارهای منتشر شده میتوان نتیجه گفت که میزان وقوع جرایم بر حسب سن، جوانتر شده و بزهکاری و جرم از جوانان به نوجوانان به شدت در حال گسترش است (رجبی،131:1388). بویژه اینکه با توجه به تحولات پدید آمده در حوزه رسانهها و فناوری ارتباطات، آسیبهای نوپدیدی نیز ظهور یافته است که زندگی و سلامت کودکان و نوجوانان را با خطرات جدی مواجه ساخته است. اعتیاد و مصرف مواد از جمله آسیبهایی است که به مدارس نفوذ کرده و وضعیت بهداشت و سلامت دانشآموزان را روز به روز با شدت بیشتری مورد تهدید و حمله قرار میدهد. گزارش سال 2008 سازمان ملل میگوید که ایران بیشترین مصرف سرانه مواد مخدر در جهان را داراست. گزارشهای دیگری وجود دارد که پایینترین سن آغاز اعتیاد را نیز ویژه ایران میداند. نتایج یک تحقیق علمی در زمینه مبارزه با مواد مخدر نشان میدهد که مدارس راهنمایی و دبیرستان، یکی از محیطهای اصلی برای شروع استفاده از مواد مخدر است. آن طور که مسئولان ستاد مبارزه با مواد مخدر اذعان دارند، رواج مواد مخدر در بین دانشآموزان مدارس به ویژه در حاشیه شهر، به وضعیت نگرانکنندهای رسیده است. طاها طاهری جانشین دبیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدر در این خصوص میگوید: بر اساس بررسیهای صورت گرفته، در برخی مدارس حاشیهای نقاط آسیبپذیر، دانشآموزان به مصرفکننده مواد مخدر تبدیل شدهاند. با توجه به شرایط یاد شده، زنگهای خطر در خصوص رواج مواد مخدر در میان دانشآموزان مدارس این مناطق به صدا در آمده است (خبرگزاری تحلیلی ایران،1388).
شیوع بزه و رفتارهای پرخطر در میان نوجوانان و جوانان در سالهای اخیر به یک مسألة عمدة اجتماعی تبدیل گشته است. نتایج و یافتههای حاصل از پیمایشها و تحقیقات تجربی به قوت بر مدعای فوق مهر تأیید میزنند. پوراصل[6]و دیگران (2007) در پژوهشی میان 1785 دانشآموز از شهر تبریز دریافتند که 226 نفر (7/12 درصد) تجربة مصرف الکل و 36 نفر (2 درصد) تجربه مصرف مواد مخدر داشتهاند. کلیشادی[7] و دیگران (2006) در پژوهشی در میان دانشآموزان دریافتند که میزان شیوع مصرف سیگار در بین پسران 5/18 درصد و در بین دختران 1/10 درصد میباشد. میانگین سنی اولین اقدام برای مصرف سیگار 2/13 سال بوده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که مصرف سیگار در میان نوجوانان به عنوان یک تهدید محسوب میشود. آیتاللهی[8] و دیگران (2005) در تحقیقی به این نتیجه رسیدند که 9/16 درصد دانشآموزان مصرف سیگار را تجربه کرده و 5/2 درصد مرتباً مصرف سیگار داشتهاند. همچنین 35 درصد از دانشآموزان الکل را تجربه کرده و 1/2 درصد از آنها به طور مرتب مصرف الکل داشتهاند. در پژوهش دیگری که توسط امیری[9] و دیگران (2011) در میان 3958 دانشجوی دانشگاه در شمال ایران انجام شده دیده شد که مصرف اکستازی، تریاک و شاهدانه به ترتیب 3/4، 7/2 و 4/2 درصد در میان دانشجویان رواج دارد.