دانلود پایان نامه ارشد :بررسی موقعیت و مورفولوژی کندیل در بیماران مبتلا به TMDو افراد بدون علامت، با استفاده از CBCT
جمعه 99/10/26
و هدف : هدف از ارزیابی رادیولوژیک مفصل تمپورومندیبولار (TMJ) به تصویر کشیدن اختلالات بالینی مورد شک است. این مطالعه با هدف بررسی مقایسه ای موقعیت و مورفولوژی کندیل در بیماران علامت دار و افراد بدون علامت با کمک CBCTانجام گرفت.
موادوروش ها:مطالعه انجام شده از نوع توصیفی و مقطعی (cross sectional) بود. در این مطالعه بر اساس
معیار RDC/TMD از میان بیماران مراجعهکننده به بخش پروتز دانشکده دندانپزشکی مشهد تعداد 25 بیمار
( 5 نفر مرد و 20 نفر زن) که مبتلا به اختلالات مفصل گیجگاهی-فکی(TMD) بودند به صورت تصادفی در
طی 6 ماه انتخاب شدند . همچنین جهت گروه کنترل از بین افرادی که دارای TMJنرمال بوده و جهت کاشت ایمپلنت دندانی ناحیه خلف فک بالا، به منظور تصویربرداری CBCTبه بخش رادیولوژی ارجاع داده شده بودند،انتخاب گردیدند. در این گروه 21 نفر شامل8مرد و 13 زن حضور داشتند.تصاویرCBCT از بیماران، بوسیله دستگاه promaxبا دهان بسته در حداکثر تماس بین دندانی گرفته شد.سپس اندازه گیری خطی از فضاهای مفصلی فوقانی،قدامی وخلفی بین کندیل و حفره گلنویید ، وهمچنین تعیین شیب برجستگی مفصلی بوسیله لندمارکهای تعریف شده در تصاویر ساژیتالی و ارزیابی مورفولوژی سر کندیل در سه پلن ساژیتال(round,anterior flattening,posterior flattening)،کرونال(round, convex angulated ) و اگزیال(Ellipitical,convex-concave,ovoid)واندازه گیری ابعاد سر کندیل در تصاویر اگزیالی انجام شد.اطلاعات بدست آمده توسط آزمون های دقیق فیشر،tمستقل،ضرایب همبستگی پیرسون و اسپیرمن مورد بررسی قرار گرفت.(05/0=α) در نظر گرفته شد.
یافته ها:در گروه بدون علامت ،متوسط فضای مفصلی فوقانی 3/3 ، فضای مفصلی قدامی3/2 و فضای مفصلی خلفی1/2 میلیمتر و در
گروه علامت دار به ترتیب1/3 ،8/2 ،08/2میلیمتراندازه گیری شد.در گروه نرمال ضریب همبستگی Pearson بین سن و بُعد قدامی خلف کندیل، معنی دار بود (47/0- =r و 002/0=p).یافته ها نشان داد همبستگی معنا داری بین اندازه فضای مفصلی فوقانی و خلفی درگروه نرمال (000/0p< و 61/0=r) و علامت دار (000/0p< و 51/0=r) وجود دارد ولی ضریب همبستگی بین ابعاد فضای فوقانی و قدامی تنها درگروه علامت دار معنی دار بود. (001/0=p و 45/0=r).نتایج نشان داد که تنها بین شیب آرتیکولار امیننس و اندازه فضاهای مفصلی فوقانی و خلفی در گروه نرمال ضریب همبستگی معنی داری وجود دارد.(به ترتیب33/0=r، 03/0=p و 42/0=r، 006/0=p)
میانگین شیب برجستگی مفصلی اختلاف معنی داری در زیر گروه های مورفولوژی سر کندیل در پلن ساژیتال داشت (003/0=p).میانگین شیب برجستگی مفصلی در زیر گروه های Round با AnteriorFlattening(035/0=p)،و Round باPosterior Flattening نیزاختلاف معنی داری داشت.(023/0=p)
نتیجه گیری:این مطالعه نشان داد که شکل کندیل در مقاطع کرونال وساژیتال در افراد بدون علامت و مبتلایان به TMD با یکدیگر مرتبط است.بعلاوه میانگین فضای قدامی بین این دو گروه دارای اختلاف معناداری بود. بنابراین تصویر برداری CBCT اطلاعات مفید و موثری ازمورفولوژی وموقعیت کندیل ارائه می دهد که می تواند در تشخیص بیماران مبتلا به TMDوافراد مستعد به اختلالات مفصل کمک کننده باشد.
واژه های کلیدی: اختلالات گیجگاهی- فکی(TMD)،توموگرافی کامپیوتری با اشعه مخروطی(CBCT)،مورفولوژی کندیل
مفصل گیجگاهی- فکی:
مفصل گیجگاهی- فکی به دلیل اینکه ترکیبی از 2 مفصل سینویال مجزا که دارای عملکردی واحد
می باشند، پیچیده ترین مفصل در بدن در نظر گرفته میشود. کلیه سطوح این مجموعه از کپسول فیبروزهای پوشیده شده است که در قطب داخلی و خارجی مربوط به هر مفصل به منظور استحکام و ثبات بیشتر در حین حرکات فکی، دارای انسجام بیشتری میباشد. قطب داخلی مفصل به دلیل اینکه از حمایت لیگامانی برخوردار نمیباشد به اندازه قطب خارجی که با لیگامان تمپورومندیبولار حمایت میشود قوی نمیباشد. به منظور سهولت حرکات فکی، کپسول در ناحیه قدام و خلف مفصل کاملاً شل میباشد. 4 لایه فیبروز کپسول نسبت به تغییرات دژنراتیو مقاوم بوده و توانایی بیشتری برای ترمیم و رژنراسیون دارد. 5
آناتومی مفصل گیجگاهی- فکی:
مندیبول و استخوان تمپورال اجزاء استخوانی مفصل فکی را تشکیل میدهند. سر کندیل جزء تحتانی و گلنوئید فوسا و توبرکل مفصلی از استخوان تمپورال، جزء استخوانی فوقانی را شامل میشوند. 6
- کندیل:
کندیل ساختاری استخوانی و بیضی شکل میباشد که به راموس مندیبول توسط گردنی باریک متصل میشود. کندیل تقریباً 20 میلیمتر بعد داخلی خارجی و 10-8 میلیمتر ضخامت در بعد قدامی-خلفی دارد. 7
شکل کندیل به طور قابل ملاحظهای متغیر است. این تنوع در شکل ممکن است مشکلاتی را در تفسیرتصاویر رادیوگرافی ایجاد کند. این مساله اهمیت شناخت محدوده ظاهر نرمال شکل کندیل را مورد تاکید قرار میدهد.
محور طولی کندیل اندکی روی گردن کندیل چرخیده طوری که قطب داخلی اندکی به طرف خلف زاویه گرفته است و با محور ساژیتال زاویه 15 تا 33 درجه میسازد. محورهای طولی دو کندیل نزدیک به لبه قدامی سوراخ مگنوم در نمای ساب منتوورتکس یکدیگر را قطع میکنند. اکثر کندیلها ستیغی برجسته در جهت داخلی خارجی روی سطح قدامی دارند که حد قدامی- تحتانی ناحیه مفصلی را مشخص میکند. این ستیغ حد فوقانی حفره پتریگوئید (فرورفتگی کوچک روی سطح قدامی در محل اتصال کندیل و گردن) میباشد. این حفره محل اتصال سرفوقانی عضله پتریگوئید خارجی است واین ستیغ نباید با استئوفیت که نشان دهنده بیماری دژنراتیو مفصلی است، اشتباه شود. 7
- حفره مندیبولار:
حفره مندیبولار در سطح تحتانی بخش صدفی استخوان تمپورال واقع شده است و از گلنوئید فوسا و برجستگی مفصلی استخوان تمپورال تشکیل یافته است که گاهی به عنوان جزء تمپورال مفصل توصیف میشود.
برجستگی مفصلی حد قدامی گلنوئید فوسا را میسازد و شکل محدب دارد. تحتانیترین قسمت آن قله یا آپکس برجستگی نامیده میشود. در مفصل طبیعی، سقف حفره به همراه شیب خلفی برجستگی مفصلی و خود برجستگی، شکلی S مانند در نمای ساژیتال میسازند. خارجیترین قسمت برجستگی شامل یک برآمدگی میباشد که توبرکل مفصلی نامیده می شود، که محل اتصال لیگامانی میباشد. شیار اسکواموتیپانیک و گسترش داخلی آن، شیار تمپروتیمپانیک و گسترش داخلی آن، حد خلفی حفره را میسازد. قسمت میانی سقف حفره بخش کوچکی از کف حفره جمجمهای را تشکیل میدهد و تنها لایه نازکی از استخوان کورتیکال حفره مفصلی را از فضای داخل جمجمه جدا میکند. خار استخوان اسفنوئید حد داخلی حفره را میسازد. عمق حفره متغیر است و تکامل برجستگی مفصلی به محرکات فانکشنال ناشی از کندیل بستگی دارد. فوسا و برجستگی مفصلی در طی سه سال اول زندگی تکامل می یابد و تا سن چهار سالگی به شکل بالغ خود دست مییابد. کودکان خردسال فاقد فوسا و برجستگی مفصلی مشخص میباشند.7
تمام اجزا تمپورال مفصل ، ممکن است با سلولهای هوائی کوچک ناشی از مجموعه
سلولهای هوائی ماستوئیدهوادار شوند. 6
دانلود پایان نامه ارشد :تاثیر آموزش حسابداری و تجربه کاری بر هوش هیجانی ارائه شده جهت دریافت درجه کارشناسی ارشد
جمعه 99/10/26
هیجانات نقش مهمی را در مدیریت سازمان ایفا میکنند. هوش هیجانی توانایی افراد را برای شناسایی، مدیریت و استفاده از هیجانات افزایش میدهد (مایر، سالووی و کاروسو، 2001). هوش هیجانی مهارتی است که عملکرد افراد را در زمینههای رهبری، کار گروهی، ارتباط با مشتری و تصمیمگیری بهبود می بخشد (کوک و همکاران، 2011) و زیدنر، متدوس و روبرت (2009)، هوش هیجانی را توانایی در جهت هدایت رفتار، افكار، ارتباط مؤثر با همكاران، سرپرستان، مشتریان و استفاده از زمان در چگونگی انجام دادن كار برای ارتقای نتایج تعریف میكنند. تحقیقات روانشناسانی، مثل سالووی و مایر (1990)، گلمن، بویاتزیس و مککی (2002) نشان میدهد كه هوش هیجانی در حیطههای زیادی كارآیی دارد. از جملهی این حیطهها میتوان به حیطههای رابطه درونفردی (خودشناسی و خودشكوفایی)، رابطه بین فردی (رابطه اجتماعی)، مشاوره و راهنمایی، كار و اشتغال، مدیریت سازمانی و صنعتی، پیشرفت اقتصادی، رهبری جامعه و … اشاره كرد (برادبری و گریوز[6]، 1386). ضرورت کاربرد هوش هیجانی، پاسخی است به تحقیقهای رو به رشدی که عنوان میکنند محیط کاری صرفا یک محیط منطقی نیست. توجه به هیجانات درمحیط کار موجب بهبود عملکرد و نتایج میگردد (زیندر و همکاران، 2009). به نظر میرسد که این توجه و علاقه نشان داده شده به هیجان، واکنشی در برابر افزایش عقلگرایی در بسیاری از حوزه های زندگی شخصی و عمومی افراد
میباشد. باید توجه داشت که با توجه به تعهدکاری حسابداران و قواعد کاری مشخص و همچنین تعهد به این قواعد، زمینه خیلی محدودی برای هیجانها وجود دارد. در واقع دیدگاه غالب در ادبیات سنتی این است که حرفه حسابداری تابع عقلانیت است (باربالت، 2001). تضاد اینجاست که، گرچه افراد در اتخاذ تصمیمات کاری براساس هیجانات با مشکل روبرو هستند اما تصمیم گیری در حوزه هایی مانند حسابداری که از عقل گرایی و قواعد مشخصی پیروی میکنند با وجود هیجانات بسیار دشوارتر میباشد. با این وجود تحولات در مطالعات سازمانی و تئوریهای تصمیمگیری، برخی از فرضیهها اصلی نهفته در غالب عقل و هیجان را به چالش میکشند. این تئوریها نشان میدهند که هیجان در سازمانهای سرمایهداری معاصر، ایجاد مشکل نمیکند بلکه در خدمت آن است. هیجانات و عقل نقطه مقابل هم نیستند، بلکه ارتباط تنگاتنگی با هم دارند (آشکانسی، هارتل و داس، 2002). بنابراین این دیدگاه که حرفه حسابداری صرفاً تابع عقلانیت است پذیرفته نبوده و هیجانات به عنوان یک عامل موثر در حرفه حسابداری باید مدنظر قرار گیرد.
1-2- تشریح و بیان موضوع
در تئوری های جدید تصمیم گیری، هیجانات عاملی برای کارایی عقل به شمار می رود (هانوچ، 2002). هیجانات از سه طریق به کمک عقل می آید. الف) هیجان به افراد در شناسایی مشکلات و اولویتبندی در رسیدگی کمک میکند. ب) هیجان در شناسایی عناصر مورد نیاز به منظور تصمیمگیری کمک میکند. ج) در سطحی عمیقتر هیجان به کمک عقل آمده و زمینه را برای ایجاد اهداف مناسب تر فراهم میکند (مکفیل، 2004). با توجه به ویژگیهای یاد شده، بدون شک دانشجویان حسابداری و حسابداران مانند دیگران به صورت مستمر در تصمیمات خود از هیجانات استفاده میکنند. با این توصیف، ضرورت دارد که در آموزش حسابداری به هیجانات و همچنین شناسایی و تشخیص پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی حاصل از بکارگیری هیجانات و تاثیر آن بر تصمیمگیریها توجه ویژه به عمل آید (مکفیل، 2004). هدف اصلی از آموزش حسابداری، فراهم نمودن حسابدارانی ماهر به منظور ورود به حرفه می باشد. نیروی انسانی کارآمد در هر کشور به عنوان مزیت رقابتی و یکی از عوامل موفقیت در اقتصاد آن کشور محسوب میشود. آموزش عالی به عنوان سرمایه گذاری در نیروی انسانی به منظور ارتقای دانش و مهارت های مورد نیاز جامعه به رشد و توسعه اقتصادی کمک می کند (ستایش و منصوری، 1391). كیفیت نیروی كار وابسته به عملكرد مؤسسات آموزشی و برنامههای دانشگاهی است. دانشگاهها باید انتظارات بازار را در دوره های آموزش خود لحاظ کنند و از کسب مهارت و دانش مورد نیاز بازار و آماده بودن فارغ التحصیلان برای ورود به حرفه اطمیان پیدا کنند (پن و هکتور، 2011). همچنین انتقادات بسیاری در مورد عقب بودن آموزشهای حسابداری از پیشرفت و توسعه در محیط تجاری وجود دارد (هانکوک و همکاران[12]، 2009). محمد و لاشین (2003)، فاصله ایجاد شده بین مهارت های موجود و مهارت های مورد نیار در حرفه حسابداری را به دلیل تغییرات سریع در بازار کار و تغییرات آهسته در سر فصل های درسی می دانند. هانکوک و همکاران (2009) در تحقیق خود نشان می دهند که نیازهای بازار کار و دانشگاهیان در یک راستا نمیباشد و فارغ التحصیلان حسابداری از کمبود مهارتهای ارتباطی در شروع به کار خود رنج میبرند. کاوانگ و درنان (2008)، انتظارات از دانشجویان حسابداری و کارفرمایان را در زمینه مهارتهای حرفهای با هم مقایسه میکنند و نشان میدهند که انتظارات کارفرمایان بسیار بالاتر از مهارتهای فارغ التحصیلان حسابداری میباشد.
تغییرات در نقش و دامنه کار حسابداران حرفهای، از محیط تجاری جهانی در حال تغییر ناشی می شود (هانکوک و همکاران، 2009). کارایی حسابداری در شركت ها وابسته به كیفیت حسابداران آن است و این كیفیت مستقیماً متأثر از سطوح كارآزمودگی و دانش آنهاست. امروزه حسابداران حرفهایی با وضعیتهای غیرمنتظره زیادی روبه رو میشوند، در نتیجه تغییرات ایجاد شده در اهمیت و كیفیت اطلاعات حسابداری، لزوم تغییر یا بازنگری در آموزش حسابداری به خوبی احساس میشود (مشایخی وشفیع پور، 1391). مداخله آموزش به منظور افزایش هوش هیجانی غیر معمول به شمار نمی رود ولی باید توجه داشت که این مسئله بیشتر در ابتدائی و متوسطه کاربرد دارد. با این حال در سطح دانشگاهی نیز ایجاد واحدهای درسی و تمرینات آموزشی برای افزایش هوش هیجانی دانشجویان حسابداری مورد بررسی قرار گرفته است (مکفیل، 2004 و موریس، اربانسکی و فولر، 2005 و میر و تاکر، 2005 ). با توجه به مطالب گفته شده این مسئله مطرح می شود که آیا دروس حسابداری که هم اکنون در سطح دانشگاهها تدریس میشود سطح هوش هیجانی دانشجویان را بالا می برد؟ آیا هوش هیجانی دانشجویان حسابداری دختر و دانشجویان حسابداری پسر یکسان است؟
[1]- Mayer, Salovey and Caruso
[2]- Cook, Bay, Visser, Myburgh and Njorog
[3]- Zeidner, Matthews and Roberts
[4]- Salovey and Mayer
[5]- Goleman, Boyatzis and McKee
[6]- Brad berry and Greaves
[7]- Barbalet
[8]- Ashkanasy, Hartel and Daus
[9]- Hanoch
[10]- Macphil
[11]- Pan and Hector
[12] – Hancock, Howieson, Kavanagh, Kent, Tempone and Segal
[13]- Mohamed and Lashine
[14]- Kavanagh and Drennan
[15]- Morris, Urbanski and Fuller
[16]- Myers and Tucker
دانلود پایان نامه ارشد :تاثیر سرمایه فکری بر شاخص توسعه انسانی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
جمعه 99/10/26
دانلود پایان نامه ارشد :تحلیل ارتعاشی یک ورق مرکب لایهلایه به کمک تئوری دومتغیرهی پالوده شده به روش المانهای محدود سلسله مراتبی
جمعه 99/10/26
استفاده از مواد مرکب در سازههای هوافضا، خودروسازی و دریانوردی کاربرد گستردهای دارد. بهطورکلی مواد مرکب از دو بخش رشته و زمینه تشکیل میشود. رشتهها معمولا سختتر و قویتر از زمینه هستند و بار اصلی در ماده مرکب را تحمل میکنند و زمینه به عنوان محافظ رشتهها و همچنین وسیله توزیع بار است. زمینه و رشتهها در دما و فشار کنترل شدهای به یکدیگر میچسبند و ماده مرکب را به وجود میآورند که از نظر ویژگیهای مکانیکی از هر دو ماده متفاوت است. مواد مرکب را میتوان برای استحکام، سختی، خستگی و مقاومت در برابر گرما و بخار با تغییردر جهت الیاف بهینهسازی کرد. ویژگی دیگر مواد مرکب نسبت به مواد معمولی، نسبت استحکام به وزن بالای آنها است. اجزای سازهای نظیر تیر و ورق از طریق رویهمگذاری لایهها در زاویههای مختلف بهمنظور دستیابی به ویژگیهای مطلوب ایجاد میشوند.
پدیده تشدید در اجزای سازه و سیستمهای مکانیکی، عمر تجهیزات را کم میکند و حتی باعث شکست کامل و زودرس میگردد. تشدید، تحت تاثیر ویژگیهای جرم و سختی سازه میباشد. آنالیز مودال، مودهای ارتعاشی و فرکانسهای آن را بهدست میآورد. این روش برای
سازههای ساده قابل استفاده است. اما وقتیکه سازه پیچیده میشود یا تحت بارگذاریهای پیچیده قرار میگیرد، از روش تحلیل المان محدود برای بهدست آوردن فرکانسهای طبیعی و مودهای سیستم استفاده میگردد.
1-1 تاریخچهای به روشهای حل مسایل ارتعاش آزاد ورقها
شروع مطالعه رفتار ارتعاشی ورقها به انتهای دهه 1800 باز میگردد، زمانی که ریلی روش معروف خود را برای بررسی ارتعاش آزاد سازهها ارایه داد. [3] پس از آن ریتز در سال 1909 روش ریلی را با در نظرگرفتن مجموعهای از تابعهای شکل آزمون بهبود بخشید، که هرکدام ضرایب دامنه مستقلی دارند. به این ترتیب روش ریلی-ریتز به یکی از روشهای تقریبی پرکاربرد در زمینه بررسی رفتار ارتعاش سازهها تبدیل شد. پس از آن، تحقیقات گستردهای در زمینه ارتعاش ورقهایی با شکلهای مختلف، شرایط مرزی و بارگذاری متفاوت صورت گرفت. بخش عمدهای از این مطالعهها به ورقهای نازک محدود میشود که در آن از اثر تغییر شکلهای برشی صرف نظر شده است. [8]
بر خلاف ورقهای نازک، اثر تغییر شکلهای برشی در ورقهای ضخیم قابل ملاحظه است. صرف نظرکردن از اثرهای برشی در این نوع ورقها ، منجر به افزایش قابل ملاحظه مقدار فرکانسهای ارتعاشی در جهت عدم اطمینان میشود. از این رو تئوریهای تغییر شکل برشی مرتبه اول[1] مانند تئوری ریزنر–میندلین و دیگر تئوریهای تغییر شکل برشی مرتبههای بالاتر[2] توسط محققین مختلف برای بررسی رفتار ارتعاش ورقها مورد استفاده قرار گرفته است.
میندلین و همکارانش، ارتعاش ورقهای مستطیلی ضخیم با شرایط مرزی چهار طرف مفصل و شرایط لوی را بررسی نمودند و حل تحلیلی آنها را ارایه دادند. آنها به این نتیجه رسیدند، که در ورق های چهار طرف مفصل سه دسته مود مستقل قابل حصول است. همچنین درهمکنش سایر مودها برای ورقی با یک جفت مرز آزاد و جفت دیگر مفصلی مورد مطالعه قرار گرفت.
نور [9] در سال 1973 به بررسی ارتعاش آزاد ورقهای مرکب لایهلایه پرداخت. وی نتیجههای حاصل از تئوری کلاسیک ورق لایهلایه[3]، تئوری میندلین و تئوری الاستیسیته سهبعدی را با یکدیگر مقایسه نمود وبه این نتیجه رسید، که تئوری کلاسیک ورق برای تخمین رفتار ارتعاش ورقهایی با درجه عمودسانگردی بالا و نسبت ضخامت به طول بیشتر از 1/0 مناسب نیست. این درحالیاست که نتایج تئوری میندلین، برای برآورد فرکانسهای ارتعاش پایین در ورقهای نسبتا ضخیم لایهلایهای با نسبت ضخامت به طول کمتر از2/0 رضایتبخش است.
روش ریلی-ریتز در سال 1980 توسط داو و رانائل [10] برای ارتعاش آزاد ورق میندلین بهکار برده شد. ایشان از تابعهای تیر تیموشینکوف به عنوان تابعهای شکل استفاده نمودند و ورقهای مربعی با پنج ترکیب مختلف از شرایط مرزی را بررسی کردند. ایشان همچنین این روش را برای حالتی بسط دادند که ورق تحت تنشهای درون-صفحهای است. براساس این روش لیو و همکارانش ارتعاش ورقهای دایرهای و حلقوی شکل را برای شرایط مرزی متفاوت بررسی کردند. [11] این روش همچنین در مطالعه ارتعاش ورقهای متوازی الاضلاع و مثلثی با شرایط مرزی مختلف مورد توجه قرار گرفت.
تعداد زیادی از محققین، از روش المان محدود در بررسی ارتعاش آزاد ورقها بهره جستند. به عنوان مثال راک و هینتون ][59 ، المانهای خمشی چهار ضلعی هم پارامتری را به منظور تحلیل ارتعاش ورقهای ضخیم ونازک معرفی نمودند. چونگ و کواک [12] ، المانهای حلقوی و قطاع شکل را برای مطالعه ارتعاش آزاد ورقهای لایهلایهای ضخیم با مرزهای منحنی شکل توسعه دادند. ردی و کوپاسامی[13] ، روش المان محدودی را براساس تئوری الاستیسیته سه بعدی برای ارتعاش آزاد ورقهای لایهلایهای ناهمسانگرد مستطیلی ارایه داد.
روش نوار محدود [4] FSMنیز به عنوان یکی از روشهای پرکاربرد در زمینه حل مسایل مقادیر ویژه توسط بسیاری از محققین مورد استفاده قرار گرفته است. در مرجع [14] از تئوریهای تغییر شکل برشی برای بررسی مسایل ارتعاش آزاد ورقهای مرکب لایهلایه استفاده شده است.
میدان جابجایی و تنشهای عرضی، بهدلیل حفظ شرایط همسازی و تعادل از شرایط پیوستگی نوع در راستای ضخامت ورق برخوردارند. بر این اساس، تئوریهای مختلفی برای مسایل ورق و پوستهها توسط محققین ارایه شده است. از میان انبوه تئوریهای موجود، آن دسته از تئوریهایی که متغیرهای مجهول آنها از جنس جابجایی هستند، براساس چگونگی تعریف مولفههای میدان جابجایی و مدلسازی پیوستگی بین لایهها در دو گروه طبقهبندی میشوند.
الف) تئوریهای لایهلایهای
در این دسته از تئوریها، میدان جابجایی درهر لایه به صورت مستقل تعریف میشود. بنابراین در لایه ام خواهیم داشت.
[1] First-order shear deformation theory
[2] Higher-order shear deformation theory
[3] Classical laminated plate theory
Finite Strip method
[5] Layerwise models
دانلود پایان نامه ارشد : تحلیلی بر نحوه توزیع تراکم جمعیتی در سطح شهری با استفاده از AHP
جمعه 99/10/26
مقوله تراکم از مباحث دیرین برنامهریزی شهری است. در واقع از زمانی که انسان شروع به انتظام بخشیدن به سکونتگاههای خود نمود به تراکم توجهی خاص داشت، نقش تعیین کننده و تأثیرگذاری تراکم بر تمامی جنبههای برنامهریزی و طراحی شهر آنرا به شاخصی مهم در بیان دیدگاهها و مکاتب مختلف در مسائل شهری تبدیل کرده است. در عین حال تأثیرگذاری این عنصر از شرایط زمانی، مکانی و سیستمی، مطالعه آنرا برای درک نحوه نگرش جامعه به فضا در دوره های زمانی و شرایط مکانی مختلف بسیار پراهمیت ساخته است. بطوریکه جوامع مختلف در گذشته، برخوردها و نگرشهای متفاوتی به آنها داشتهاند. لیکن در فرایند جهانی شدن، یک همگرایی در دیدگاهها براساس افزایش تراکم در محیطهای شهری دیده میشود این همگرایی آنچنان گسترده است که به یکی از مباحث اصلی توسعه پایدار شهری تبدیل شده است. تراکم جمعیت در سیمای شهری و محیط زیست روزانه جمعیت انعکاس یافته و شرایط بهرهمندی آنها را از فضای شهری به ویژه فضای سبز را مشخص میکند. با توجه به لزوم حفظ اراضی کشاورزی و طبیعی و همچنین کاهش هزینههای شهری، مسئله توزیع مطلوب تراکم جمعیت از اهمیت ویژهای برخوردار است. توزیع مطلوب تراکم باعث توزیع مناسب جمعیت در سطح شهر میشود و امکان استفاده بهینه از شرایط موجود را فراهم مینماید. در این فصل سعی بر آنست که به نحوه توزیع تراکم جمعیتی در سطح شهری پرداخته شود و این
تحقیق همچون سایر تحقیقات علمی از چارچوب کمی روش تحقیق علمی تبعیت مینماید، براین اساس، طرح تحقیق با تعریف مسئله، اهمیت و ضرورت شروع و به بررسی فرضیه، سؤالات و اهداف و محدوده مکانی، روش تحقیق پرداخته و در نهایت با بیان مفاهیم و اصطلاحات و مشکلات و محدودیتها خاتمه مییابد.
1-2- بیان مسأله
افزایش جمعیت شهرها و چگونگی اسکان آنها یکی از مشکلات شهرهای امروزی میباشد. نقش و اهمیت تراکم در شهرسازی به مفهوم عام و در برنامهریزی و طراحی شهری نقاط جدید به مفهوم خاص، بدیهی است. هیچ برنامه و طرح شهری بدون پرداختن به تراکم به عنوان عامل اصلی و تعیین کننده و نیز اثرگذارنده بر تمامی جنبههای برنامهریزی و طراحی نمیتواند تهیه و اجرا شود. علیرغم اهمیت فوقالعاده این شاخص، جایگاه آن در فرایند برنامهریزی و طراحی شهری از دیدگاه علمی و نظری کمتر مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و همچنان به عنوان یک موضوع پیچیده و مسئله کلیدی مطرح است.
تراکم در سطح شهر، به عنوان معیاری برای استقرار جمعیت و تأسیسات شهری، در طرحهای توسعه شهری از اهمیت خاصی برخوردار است (زیاری، 1384: 70).
انتخاب تراکم در طرحهای شهری، غالباً براساس تجربیات و مبتنی بر درک مستقیم بوده است که نهایتاً منجر به مشکلات عدیده و عوارض بعدی میشود. بسیاری از سیاستگذاران توسعۀ شهری پایدار، در طرفداری از زندگی با تراکم زیاد چنین ادعا کردهاند که راه حل شهر فشرده به کاهش گرایش به سوی توسعه بیرویه پیرامونی کمک خواهد کرد و به ارتقای پایداری و سرزندگی شهری یاری خواهد رساند (عزیزی، 1388: 48). با توجه به عمر نسبتاً طولانی طرحهای شهری و نیز تحقیقات انجام یافته محدود در مقولهی تراکم، هیچگاه اندازهای به عنوان تراکم بهینه تحقق نیافته تا به عنوان یک الگو به کار گرفته شود؛ بنابراین برای دستیابی به تراکم بهینه نیازمند برخوردی علمیتر میباشد. بحث تراکم بهینه زمانی از استحکام نظری برخوردار میگردد که از یک سو عوامل مختلف تأثیرگذار بر آن به دقت شناسایی و ریشهیابی شود و از سویی دیگر، آثار تبعی تراکم در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد؛ بنابراین استفاده از روشهای که بتواند، به توزیع مناسب تراکم در سطح شهرها کمک کند، میتواند بسیار باارزش باشد. در این تحقیق سعی شده است یک مدل و روشی مناسب برای توزیع تراکم جمعیتی در سطح شهر کرمانشاه ارائه شود.