دانلود پایان نامه ارشد:بررسی مقایسه ای کیفیت زندگی وتن انگاره درمیان زنان با وضع حمل طبیعی وسزارین

در سال‌های اخیرتوجه قابل ملاحظ‌های در اندازه گیری میزان سلامتی افرادوقدرت تأثیر گذاری بیماری‌های روانشناختی برروی فعالیت‌های روزانه ورفتار‌های آنها بوجود آمده که این اندازه گیری‌ها بر یک نگرش ورویکرد کلی نگر، درسلامتی ومراقبت‌‌های بهداشتی معطوف شده است ودر این رابطه رویکرد نوینی بنام کیفیت زندگی[1]، در تحقیقات پزشکی واجتماعی مطرح گردیده است.

درخصوص معنی کیفیت زندگی تعاریف متعددی مطرح شده است اما تعریفی کلی در تعریف آن وجود ندارد، پژوهشگران به سه ویژگی مهم آن شامل چند بعدی بودن، ذهنی بودن وپویا بودن اتفاق نظر دارند. کیفیت زندگی موضوعی چند بعدی است ودارای ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی وروحی است این ویژگی با تعریفی که ازسلامتی داریم منطبق است، زیرا سلامتی را رفاه کامل جسمی، روانی، اجتماعی ومعنوی می‌دانیم. عامل اصلی تعیین کننده کیفیت زندگی عبارت ازتفاوت درک شده بین آنچه هستوآنچه ازدیدگاه فردباید باشدواین همان ذهنی بودن کیفیت زندگی استوپویایی آن به این معناست که باگذشت زمان تغییر می‌کند وبه تغییرات فرد ومحیط بستگی دارد (سلامتی 1388).

سنجش کیفیت زندگی مبنی بر رویکردها و مؤلفه‌‌های متفاوتی است. در مطالعات مختلف، مؤلفه‌‌های متنوعی از کیفیت زندگی رادر نظر گرفته اند همچون وضعیت سلامت عمومی، قابلیت کارکردی، کارکرد‌های عاطفی، میزان احساس خوشبختی، رضایت از زندگی، شاد کامی، میزان هشیاری، میزان نشانگان فعالیت‌‌های اجتماعی، ارتقای مناسب عملکرد جنسی و… ، زنان نیمی ازجمعیت راتشکیل می‌دهند و سلامت آنها زیر‌بنای سلامت خانواده وجامعه است، مشکلات زنان بر سلامت جسمی وروانی آنهاو خانواده، جامعه وحتی نسل‌‌های بعدی تأثیر‌گذار است (بیات و بیات1389).

یکی از مسائل مهم و تأثیر‌گذار در زندگی زنان که بیشتر زنان در زندگی خودباآن روبه رو هستند مسأله زایمان است که اثرات جسمی وروانی انکار ناپذیر برآنان دارد. تن انگاره[2] (تصور از بدن) هم پدیده‌ی پیچید‌ه ای است که دردهه‌‌های اخیرموردتوجه دانشمندان قرارگرفته است، اماتعریف واحدی برای آن ارائه نشده است.

توماس ف. کش[3]، تصور از بدن رابه احساسات شخص در رابطه بابدن وظاهر فیزیکی مربوط می‌داند (کش1388). بحث در رابط با تصوراز بدن بیشتر به سمت نارضایتی از بدن پیش رفته است. مطالعات نشان می‌دهدزنان دراین زمینه حساس‌ترندوتصویربدنی یکی ازدلمشغولی‌‌های آنان است. نوع زایمان ازطریق اثراتی که برجسم مادردارد ممکن است در کیفیت زندگی وهمچنین در تصویری که زنان از بدن خود دردوره‌ی بعداززایمان دارند،مؤثرباشد، چراکه جسم وروان انسان در ارتباط باهم قراردارند. ازاینرومطالعه وشناخت عوامل مؤثربرسلامت جسمی وروانی، زنان دردوره بعداززایمان وبه تبع آن بررسی کیفیت زندگی زنان در این دوره ی خاص، مهم وحائز اهمیت است. در این پایانامه سعی می‌شود یکی از مسائل مهم و تأثیر‌گذاربرسلامت وکیفیت زندگی زنان یعنی مسأله زایمان، نوع زایمان ومشکلات جسمی وروانی زنان بعد از زایمان، تصویر بدن زنان بعداز زایمان با توجه به نوع زایمان وارتباط رضایت یا نا‌رضایتی زنان از تن انگاره با کیفیت زندگی آنان مورد بررسی قرار گیرد. دراین پژوهش هدف تعیین تأثیر نوع زایمان درکیفیت زندگی وتن انگاره زنان بعداز

 

پایان نامه و مقاله

 زایمانوتعیین ارتباط بین تن انگاره وکیفیت زندگی زنان در دوره بعداز زایمان است. درایران مطالعات درموردکیفیت زندگی بخصوص درحوزه زنان ومسائل خاص آنان اندک است. امیدواریم پژوهش حاضرگامی‌باشد در جهت تکمیل پژوهش‌‌های دیگران ونتایج آن در حوزه سلامت بخصوصسلامت مادران راهگشا باشد.

 

1-2- بیان مسأله

قرن هاست که مردم بطور ذاتی بدنبال یک زندگی خوب بوده اند، ودراین راستا برای بهبود زندگی خودسعی می‌کردندتا ازاستعدادها وتوانمندی‌‌های خودحداکثر بهره برداری را بنماینداز این رو همواره مسأله اصلی این بوده که زندگی مطلوب وبا کیفیت چگونه زندگی است.

کیفیت زندگی یکی ازمهم‌ترین مسائل پیش روی جهان امروز وازمباحث اساسی در تکوین سیاست گذاری اجتماعی محسوب می‌شود که موضوعاتی چون رفاه، ارتقای کیفیت زندگی سلامت محور، رفع نیاز‌های اساسی، زندگی رو به رشدورضایت بخش، نوع دوستی واز خود گذشتگی در میان جوامع را در بر می‌گیرد.

سازمان جهانی بهداشت، کیفیت زندگی رااحساس فرد از وضعیت کنونی خود بر پایه آرمان‌ها، انتظارات، استانداردهاوعلائق فرددر قالب نظام ارزشی وفرهنگی که درآن زندگی می‌کند، تعریف کرده است (میرمولایی وهمکاران1390).

براساس این تعریف کیفیت زندگی ارتباط تنگاتنگی باوضعیت جسمی، روانی، اعتقادات شخصی وارتباطات اجتماعی و…داردوامروزه کیفیت زندگی یکی از بزرگ‌ترین اهداف بهداشتی برای بالابردن سلامت افراد است (زحمتکشان وهمکاران1391). کیفیت زندگی بایداز زوایا وابعاد مختلف سنجیده شود، این ابعاد چارچوب پنداشتی تحقیقات گیفیت زندگی راتشکیل می‌دهند، چهاربعد خوب بودن فیزیکی شامل توانایی عملکردی، قدرت، خستگی، خواب، اشتهاو… ، خوب بودن روانی شامل اضطراب، افسردگی، لذت وتفریح، درد، شادی، ترس، توجه وتمرکز. دغدغه‌‌های اجتمایی شامل نقش درخانواده وجامعه، رابطه با اطرافیان، محبت، روابط جنسی، شکل ظاهری ودرنهایت خوب بودن روحی شامل رنج کشیدن، مذهب..رابرای کیفیت زندگی درنظر گرفته اند (نجات1387).

زنان بعنوان نیمی از جمعیت در راستان نقش همسری ومادری، مشکلات وقایعی رادرزندگی خود تجربه می‌کنند، یکی از مهم‌ترین وقایعی که یک زن ممکن است در زندگی خود تجربه کند وقوع بارداری وبدنبال آن زایمان است. حاملگی وزایمان می‌تواندبراحساسات، رفتارهاوکیفیت زندگی زنان در دوره بعداززایمان تأثیر عمیقی بگذارد (اکبر‌زاده وهمکاران1391). بخصوص که امروزه باپیشرفت علم پزشکی وهمچنین تغییر نگرش زنان نسبت به شیوه زایمان بیشتر زایمان‌هابا مداخلات پزشکی همراه استوزنان در بیشتر مواقع این امکان را دارند که شیوه زایمان خود را انتخاب کنند ولی در اکثرموارد اگاهی دقیق ودرستی از پیامدهایی که انتخاب روش زایمانی خاص، می‌تواند برجسم، روان وبه تبع آن کیفیت زندگی آنها داشته باشد، ندارند. براساس نتایج مطالعات میزان آگاهی نسبت به روش‌‌های زایمانی درحد ضعیف یا متوسط است درحالی که زایمان طبیعی بهترین روش زایمانی است (یارندی وهمکاران1381). تقاضا برای سزارین روبه افزایش است (فلاحیان1386). فقدان آگاهی از عوارض سزارین، نگرش منفی به زایمان طبیعی، نسبت دادن شایعات وعوارض نادرست به زایمان طبیعی وترویج سزارین ازعلل روآوردن به سزارین است (فرامرزی و پاشا1380). نتایج مطالعه‌ای نشان دادزایمان طبیعی درمقایسه باسزارین پیامد‌های مطلوب‌تری به همراه داردوعوارض جسمی وروانی درسزارین 5-10 برابر زایمان طبیعی است (بسکاآبادی، حمیدی و باقری1392). نتایج بررسی تأثیرعوامل مامایی وروانشناختی، اجتماعی ومامایی برسلامت روانی مادران بعداززایمان نشان داد، مجموعه‌ی عوامل روانشناختی، ماماییواجتماعی برسلامت مادران بعداز زایمان مؤثراست (بهدانی وهمکاران1384). از طرفی دیگرشواهد نشان می‌دهد تغییرات ناشی ازجراحی ودرمان‌‌های کمکی بر تن انگاره زنان تأثیر منفی می‌گذارد، تن انگاره یا تصویر بدن به معنای بازنمایی درونی ظاهر بیرونی فرداست که ابعاد جسمانی وادراکی وهمچنین نگرش نسبت به آنهارادر می‌گیرد (مرادی منش وهمکاران1391). در عصرحاضر، زندگی روزمره هر فرد به شدت تحت تأثیر تن انگاره قرار دارد. دربررسی‌‌های مختلف مشخص شده است که نارضایتی ازتن انگاره برپیامد‌‌های روانی واجتماعی و کیفیت زندگی اثرات زیان بار دارد وموجب افسردگی، اضطراب، اختلالات جنسی و کاهش اعتماد به نفس می‌شود (خشای وهمکاران1391). از اینرو اندازه گیری کیفیت زندگی ودر نظر گرفتن شرایط زندگی، عوامل محیطی واجتماعی، دیدگاه‌ها، علایق، اهداف افراد و ارزش‌‌های جامعه دربرنامه ریزی ارتقاء سلامت اهمیت بسزایی دارد (اکبر زاده وهمکاران1391). لذا دراین پژوهش سعی شده تا به این مسأله بپردازیم که آیا نوع زایمان، در کیفیت زندگی وتن انگاره‌ی زنان بعد از زایمان تأثیر دارد؟

 

1-3- اهمیت وضرورت انجام تحقیق

زایمان یکی از مسائلی است که بیشترزنان در زندگی خودبا آن روبه رو هستند وتغییرات جسمی وروانی ناشی از آن سلامت زنان وبه تبع آن سلامت خانواده وجامعه را تحت تأثیرقرارمی‌دهد، در جامعه امروز پروسه زایمان وانتخاب نوع زایمان بدلیل تغییرات وپیامد‌های ناشی از آن برای زنان از اهمیت ویژه ای بر خوردار است لذابارداری و عوامل مرتبط با آن هم در دوره حاملگی وهم بعد از آن قابل بررسی می‌باشد. دردوره بعداز زایمان تغییرات جسمی وروحی واجتماعی در مادربوجود می آیدکه بر کیفیت زندگی مادران وخانواده‌هایشان تأثیرمی‌گذارد (میرمولایی و همکاران1390).

از طرفی دیگر یکی از جنبه‌‌های مهم شکل دهنده ی هویت وعزت نفس افراد، ظاهر جسمانی وتصویربدنی است، افرادی که احساس خوبی نسبت به خوددارند، معمولاًاحساس خوبی نسبت به زندگی خواهند داشت، تصویر بدن یک پدیده چند بعدی است، که شامل ابعاد شناختی (تفکرفرد در مورد بدن خود)، ادراکی (لمس وبینایی)وعاطفی (احساس فرد نسبت به خود)است ویک تصویرذهنی است که هر فرد از اندازه وشکل بدن خود داردونیز احساسی است هر فردنسبت به تک تک وکل اعضای بدنش دارد (گروسی، نعمت الهی ورفسنجانی1392).

تصویر ذهنی که موردپذیرش فردنباشد، منجر به تغییراتی دراحساس ارزشمندی می‌شود. عوامل متعددی مانندارزش‌های اجتماعی- فرهنگی، مقایسه‌‌های اجتماعی، تأکید جامعه بر جذابیت ظاهری وتجارب منفی در تعامل با همسالان این گونه نگرانی‌ها را تشدید کرده و بر تداوم آن کمک می افزاید (جومین و مارتین[4]2000). در پی احساس نارضایتی از تصویر بدن خودوایجاد خود پنداره منفی، فرد خواستار تغییردر تصویر بدنی خود خواهد شدتا بتواند تصویر بدن خودرا به تصویرایدآلش نزدیک کندوبرای اینکارازراه‌‌های متفاوت اقدام می نماید، که می‌توانداستفاده ازرژیم‌‌های غذایی سخت، انجام ورزش‌‌های سخت، استفاده ازداروهاوموادویااقدام به روش‌‌های تهاجمی نظیراستفاده ازجراحی باشد (استیس  و همکاران[5]2000).

نتایج یک بررسی کیفی نشان دادکه نگرانی در موردپایدارماندن تغییرات نامطلوب در دوره بعداز زایمان ازمهم‌ترین نگرانی‌‌های زنان است (دپیترو و همکاران[6]2003). لذابررسی مسأله تن انگاره زنان بعد از زایمان وعوامل مرتبط با آن از جمله نوع زایمانونیز بررسی ارتباط بین نوع زایمان، تن انگاره وکیفیت زندگی می‌توانددر انتخاب درست روش زایمان به زنان کمک کند. دربیشتر پژوهش‌هایی که درایران دراین مورد انجام شده، نتایج نشان می‌دهدکه بین نوع زایمان وکیفیت زندگی زنان بعداز زایمان رابطه معنی‌داری وجود دارد.

درایران بررسی‌‌های مربوط به تصویر بدن وعوامل مؤثر برآن اندک است، واین مطالعات درجمعیت‌‌های خاص مانندزنان باردارنیزبسیاراندک می‌باشد (گروسی، نعمت الهی ورفسنجانی1392). باتوجه به اهمیت کیفیت زندگی ودوره بعداز زایمان وعوامل مؤثربرکیفیت زندگی بعداززایمان از جمله نوع زایمان (طاهری وهمکاران1393). ارتباط تن انگاره منفی با کیفیت زندگی (کش1388). لذاضرورتبررسی تأثیر نوع زایمان بر کیفیت زندگی و تن انگاره بانوان وارتباط تن انگاره با کیفیت زندگی زنان بعداززایمان، حائز اهمیت تلقی می‌شود. بررسی این مسألهمی‌توانددر انتخاب صحیح نوع زایمان به زنان کمک کندو پیامد‌های آزاردهنده ناشی ازانتخاب غلط نوع زایمان را کاهش دهدو در ارتقاء سلامت مادر، کودک، خانواده وجامعه مؤثر باشد.

 

 

1-4- اهداف تحقیق

 

1-4-1- هدف کلی

بررسی مقایسه ای کیفیت زندگی وتن انگاره درمیان زنان باوضع حمل طبیعی وسزارین .

1-4-2- اهداف جزیی

 

  1. مقایسه ی کیفیت زندگی درمیان زنان باوضع حمل طبیعی وسزارین.
  2. مقایسه ی تن انگاره درمیان زنان با وضع حمل طبیعی وسزارین.
  3. بررسی رابطه بین تن انگاره وکیفیت زندگی زنان بعداز وضع حمل.

[1] Quality of  Life

[2]Body Image

[3]Tomas F Cash

[4]Jomeen

[5]Sticeet al

[6]Depitro

دانلود پایان نامه ارشد:بررسی مقایسه ای نظام ارزش‌ها در خانواده‌های دارای عضو معتاد به مواد مخدر و خانواده‌های معمولی

در خلال چند دهه‌‌ی گذشته، روان‌شناسان، تحت تأثیر مطالعات انسان‌شناختی کلاکهون[1] (1976)، رغبت‌های رو به افزایشی را برای تحلیل تعیین‏کننده‏های فرهنگی‏ رفتار، از خود نشان داده‏اند. با گشوده شدن این دریچه‏ برای مطالعه‌ی انسان، پژوهش‌گران برای پاسخ‌گویی‏ به مجموعه‌ی مسایلی که در پیش رو داشته‏اند، به مطالعه‌ی ارزش‌ها به منزله‌‌ی اصلی‏ترین شاخص‌های فرهنگ روی‏ آورده‏اند. ارزش‌های انسانی به عنوان تجسم‌های شناختی از هدف‌های‏ خواستنی و انتزاعی، فراموقعیتی و با رفتار ناوابسته‏اند، درجه‏ اهمیت آن‌ها به منزله‌‌ی اصول راهنما در زندگی افراد و گروه‌ها متفاوت‌اند، بر این اساس، افراد آن‌ها را به گونه‌‌ی سلسله مراتبی رتبه‏بندی می‏کنند‌ (دلخموش، 1386).

ارزش‏ها از جمله مفاهیمی‏اند که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول داشته‏اند. اگر چه ابتدا فیلسوفان به آن پرداخته‏اند، اما به‌تدریج با توجه به اهمیت‏شان، در بخش‏های مختلف معرفت بشری مطرح شده‏اند و امروزه علوم متعددی خود را نیازمند به شناخت آن‌ها می‏دانند و از دیدگاه‏های گوناگون به آن‌ها می‏پردازند. شاید علت این باشد که ارزش‏ها در واقع مفهومی‏اند که زندگی آدمی از آن‌ها معنی می‏گیرد و آن‌ها راهنماهای مؤثری برای هدایت انسان‏ها می باشند. در حقیقت در پشت همه انواع رفتارها و گرایش‌های جمعی، همه‏ سازمان‌ها، الگوها، نشانه‏های اجتماعی، نقش‏ها و رمزها، دنیایی از تصورات و ارزش‏های جمعی قرار دارد و فقط پس از فهم این ارزش‏هاست که قادر به توجیه رفتارها خواهند بود. با توجه به اهمیت ارزش‏ها در جهان امروز شناخت آن‌ها از مسائل اصلی عصر حاضر است (سفیری و شریفی، 1384).

بدون شك خانواده، مهم‌ترین و بنیادی ترین نقش را در شكل گیری ارزش‌ها، افكار، عقاید، نگرش ها، رفتار، شخصیت و نحوه ی زندگی و عملكرد هر فرد دارد. اولین و مهم‌ترین آموزش‌هایی كه به هر یك از افراد بشر در طول تاریخ داده شده است در درون خانواده شكل گرفته است. پدر و مادر به عنوان اولین آموزگاران بشریت، منش ها و اخلاق را به كودك آموخته اند و شخصیت او را تا حد زیادی شكل داده اند. افرادی كه در كودكی از مهر و محبت خانواده برخوردار بوده اند، تحت حمایت خانواده توانسته اند به یك جهان‌بینی دقیق و صحیح دست یابند و مراحل پیشرفت را طی كرده، باعث ترقی جامعه‌ی خویش شوند و بالعکس افرادی که از این نعمت محروم بوده‌اند با معضلات و

 

پایان نامه

 مشکلات فراوانی روبه رو شده‌اند (حسینی زاده مهدوی، 1385).

اعتیاد یکی از مشکل های اساسی جامعه است؛ مشکلی که میلیونها زندگی را ویران و سرمایه های کلان ملی را صرف هزینه ی مبارزه، درمان و صدمات ناشی از آن می کند(عاشوری،ملا زاده و محمدی،1387) در واقع، سوء مصرف مواد و اعتیاد به مواد مخدر یکی از بالایای بزرگی است که بشر امروز در همه جای جهان با آن دست به گریبان است ( ممتازی،1381). با نگاهی واقع بینانه به مواد مخدر و سوء مصرف آن به راحتی در میابیم که سوء مصرف مواد افیونی از قرن ها پیش وجود داشته است و اکنون تقریباً کشوری وجود ندارد که از گسترش سوء مصرف مواد افیونی به عنوان عادتی غیر اجتماعی و نامقبول تلقی شده است،اما با وجود این عدم مقبولیت طبقات مختلف اجتماع با این مساله به صورت جدی درگیر  می باشد (چیریلو،برینی،کامبیاز و مازا، ترجمه پیرمرادی،1378) در موقع اعتیاد ابتلای اسارت آمیز فرد به یک ماده یا داروی مخدر است، به گونه ای که او را از نظر جسمی و روانی به خود وابسته ساخته و کلیه رفتار فردی و اجتماعی او را تحت الشعاع قرار می دهد( سادوک[2] و سادوک،2003 به نقل از خدائی،1384).

اعتیاد تا کنون از جنبه های مختلفی مورد مطالعه قرار گرفته است. یکی از مفاهیمی که برای تجزیه و تحلیل اعتیاد باید به آن توجه داشت، نهادها و شبکه های روابط متقابل است. به عبارتی، مهمترین نهاد در تجزیه و تحلیل پدیده ی اعتیاد(خانواده) است؛ زیرا شرایط و اوضاع خانوادگی می تواند زمینه ساز گرایش به اعتیاد باشد ( آقا بخشی 1379)

 

1-2- بیان مساله

ارزش‌ها اصول و اخلاقیاتی‏ هستند که در وجود هر شخص جای‏ می‏گیرند و حتی زمانی که کسی توجهی بدان‏ها ندارد، راهنمای اعمال و انتخاب‏های او قرار می‏گیرند. بنابراین، ارزش‌ها در تضمین رفتار سازگار افراد با محیط، بسیار قدرتمندتر از رویه‏ها، قواعد، قوانین و مقررات‏اند. ارزش‌ها، همیشه وجود دارند تا انسان‏ها برمبنای آن‌ها به موقعیت‏ها واکنش نشان دهند، مگر این‏که دست‌خوش تغییر شوند. اساسی‏ترین واحد ایجاد ارزش‌ها خانواده است. ترکیب اعضای خانواده شامل زن و شوهر و فرزندان است و یک واحد نسبتاً مستقل را به وجود می‏آورند. بر اساس هریک از ترکیب‏ها، ارزش‌ها تحت تأثیر قرار می‏گیرند. ارزش‌های‏ ایجاد شده در افراد جزیی از شخصیت آن‌ها می‏گردد و از آن‏جا که شکل‏گیری شخصیت در سال‏های اولیه‌‌ی زندگی سریع است، توجه به عملکردهای خانواده و مدرسه در زمینه‏های تربیتی‏ کودک و نوجوان از اهمیت بالایی برخوردار است. ارزش‌ها از بطن ایدئولوژی و جهان‏بینی افراد نشأت می‏گیرند و با واقعیت‏های‏ محیطی درهم می‏آمیزند و به صورت ضوابط و و معیارهای اساسی، روند حرکت خانواده، مدرسه و جامعه را مشخص می‏سازند. ارتباط خانواده با ارزش‌ها ارتباطی دو سویه است. خانواده که‏ مؤثرترین نهاد تربیت فرزندان است، در ایجاد و تقویت ارزش‌ها در آنان نیز اساسی‏ترین نقش را ایفا می‏کند و هنگامی که ارزش‌ها به مرور زمان در وجود کودکان و نوجوانان نهادینه شدند، جهت و چگونگی حرکت آن‌ها را به سوی آینده معین می‏سازند (نصیری، 1386).

روکیچ[3](1968)، سه نوع اعتقاد را از هم متمایز کرده است که عبارت‌اند از: اعتقادات‏ تشریحی یا وجودی که می‏توانند درست یا نادرست باشند؛ اعتقادات ارزیابانه که توسط آن‌ها درباره‏ی خوب یا بد بودن چیزی قضاوت‏ می‏شود؛ اعتقادات تجویزی یا منع‏کننده که‏ توسط آن‏ها، وسیله یا هدف عملی مطلوب یا نامطلوب ارزیابی می‏شود. ارزش، اعتقاد از نوع سوم است؛ یعنی اعتقاد تجویزی یا منع‏کننده است. روکیچ معتقد است: «ارزش، اعتقادی است که براساس‏ آن، انسان به سبب ارجح دانستن چیزی به‏ کاری مبادرت می‏ورزد» (امیری، 1385).

شوارتز[4] (2006)، بر اساس نظریه راکیچ، نظریه خود را درباره‌ی ارزش ها مطرح می کند و بیان می کند که ارزش ها، اهداف فراموقعیتی هستند که به منزله اصول راهنما در خدمت زندگی فرد یا گروه قرار داشته و اهمیتی متفاوت دارند. در همین زمینه شوارتز 10 نمونه ارزش را تعریف و به بررسی آن ها پرداخته است که این ارزش ها عبارتند از 1- قدرت، 2- دستاوردها، 3- جهان گرایی، 4- همنوایی، 5- سنتی، 6- لذت‌گرایی، 7- تحریک کننده، 8- خیرخواهانه، 9- خودرهبری و 10-  امنیتی (سهامی، 1387).

محیط خانواده، نحوه‌‌ی تعامل پدر و مادر و فرزندان با یکدیگر، انتخاب محصولات فرهنگی که خانواده از آن‌ها استفاده‏ می‏کند، مثل فیلم، مجله، پوستر و غیره، طبقه‌‌ی اجتماعی‏ خانواده، علاقه‌‌ی اعضای خانواده به دستاوردهای فرهنگی‏ گذشتگان، همانندسازی کودکان با والدین، به عنوان الگوی‏ رفتاری و تصوری که والدین از فرزندانشان در ذهن دارند و بیان‌گر ایده‏آل ذهنی آنان است، همگی در انتقال ارزش‌های‏ فرهنگی و هنجارهای اجتماعی به کودکان، به عنوان‏ شهروندان آینده، مؤثر است. برای این‏که والدین در انتقال‏ ارزش‌های فرهنگی و هنجارهای اجتماعی موفق شوند باید انسان کامل جامعه را که ریشه در منابع غنی فرهنگی چون‏ مذهب و ادبیات دارد، به جوانان بشناسانند و خود نیز به‏ ارزش‌های اخلاقی و فرهنگی پای‏بند باشند (صناعی، 1389).

خانواده، خود به مثابه‌‌ی پایه واساس ساخت اجتماعی جامعه است، به گونه‏ای که‏ سلامت جامعه همواره در گرو سلامت خانواده‏هاست؛ لیکن طّی این دو دهه، نهاد خانواده‏ خود در تقابل با نهادهای دیگر جامعه نظیر نهاد اقتصادی به شدت آسیب‏پذیر شده و زمینه‏های پیدایش کج رفتاری‌ها و گسترش اعتیاد را تسهیل بخشیده است. نتایج بررسی مشترک‏ دفتر کنترل مواد مخدر سازمان ملل و سازمان بهزیستی کشور بین سال‌های 78-77 حاکی است‏ که 4/93 درصد از معتادان ایرانی افرادی متأهل‏اند یا با والدین زندگی می کنند که به نوعی‏ می‌توانند بر‌روی سایر اعضای خانواده نیز تأثیر منفی برجا گذارند. اندکی دقّت در این ارقام‏ به روشنی نشان می‏دهد که بسیاری از آنان نقش پدر خانواده را ایفا می‌کنند که در الگوبرداری فرزندان، مسئله اعتیاد باز تولید می‏شود‌ (آقابخشی، 1382).

یک خانواده‌ی به‌هنجار، خانواده‌ای است با ساختاری منسجم که در جهت رشد و رفاه اعضای خود عمل می‌کند و می تواند به طور پویا با عوامل نوبه‌نوشونده‌ی محیطی، تعامل برقرار کند و با آن‌ها سازگار شود، بی آن که در این میان دچار اغتشاش گردد و افراد خانواده در این فرایند از خود علائم مرضی بروز دهند (موسوی، 1382). ارزش‌های خانواده سالم در کسب هدف‌ها، سودمند است و برعکس، خانواده‌ی ناسالم از ارزش‌های خانوادگی ناسودمند استفاده می کند و تعاملات آن‌ها همراه با تنش و رفتارهای مرضی است (موسوی، 1382).

با مصرف ماده مخدر انواع ارزش های منفی و ناهنجاری های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، خانوادگی، فرهنگی و … واقع می‌شود. تحقیقات نشان می دهند که زنان معتاد پابه‌پای مردان در رفتارهای بزه کارانه و جنایت‌کارانه شرکت دارند. شایع‌ترین نوع بزه‌کاری در زنان جرائم مالی نظیر سرقت از منزل و مغازه ها، حمل و توزیع مواد مخدر و روسپی‌گری است. از طرفی استفاده از روش های نادرست مصرف مواد مخدر سرنگ‌های آلوده، وجود برخی فرهنگ‌ها و باورها و عادت های غلط در معتادان عامل اصلی شیوع و بروز امراض مسری هم‌چون ایدز، سل، هپاتیت و … است که نه تنها خود معتادین، بلکه سلامت کل جامعه را نیز مورد تهدید جدی قرار می دهد (جمشیدی منش سلیمانی فر و حسینی، 1383). هم‌چنین بر اساس مطالعات انجام شده، ارتباط جنسی نامشروع، در میان حدود نیمی از معتادان و ارتباط با هم‌جنس در میان حدود 30 درصد معتادان گزارش شده است که اغلب از سنین 17 تا 20 سالگی این ارتباط را شروع کرده بودند (رزاقی  رحیمی موقر، حسینی و مدنی، 1379).

در این پژوهش قصد بر این است که محقق با توجه به نظام ارزشی شوارتز بداند چه تفاوتی بین ارزش‌ها در خانواده‌های دارای عضو معتاد و خانواده‌های معمولی وجود دارد؟

[1] klockhone

[2] -sadock

[3] Rokeach

[4] Schwartz

دانلود پایان نامه ارشد:بررسی مقایسه‌ای تدریس اثربخش از دیدگاه معلمان و دانش­ آموزان مقطع متوسطه شهر ایلام

:

نظام‌های آموزشی و فعالیت‌های حاکم بر آن، با توجه به پیشرفت جوامع، همواره دستخوش تغییر و تحول است و تحول آموزشی، خود معلول تحول اجتماعی و تحول علوم و فنّاوری است؛ زیرا در یک جامعه ساده، نیازها ساده و روش ارضای نیازها ساده است. در چنین جوامعی دایره آموختنی‌ها گاهی چنان محدودند که اگر کسی ادعا کند و بگوید: «هر آنچه آموختنی بود فراگرفتم» حرفی به‌گزاف نگفته است ولی در جوامع پیچیده و پیشرفته سرعت تحول نظام‌های آموزشی آن‌چنان سریع است که هرچند سال یک‌بار، در ساختار نظام آموزشی دگرگونی کلی ایجاد می‌شود و این تحول به حدی است که گاهی کسانی سخن از جامعه بی مدرسه به میان می‌آورند. به همین دلیل در دنیای امروز با توجه به پیشرفت سریع علوم و فنّاوری، نه می‌توان به تمام دانش موجود دست‌یافت و نه می‌توان هر شخصی را با هر خصوصیتی به کار تدریس و معلمی وا‌داشت. (شعبانی 1386، 7-2). وی معتقد است که در دنیای پیچیده هیچ‌کس بی‌نیاز از تعلیم و تربیت نیست امروزه فعالیت در مدرسه و آموختن خود بخش عظیمی از زندگی انسان‌ها شده است دیگر نمی‌توان با طرز تلقی گذشته به شاگرد و تربیت او نگریست.

(کلاه دوزی 1386)، رسالت تعلیم و تربیت، پرورش انسانی پویا و پرسشگر است که می‌خواهد از قیدهای بی‌شمار و گوناگون درون و بیرون خود رها گردد، راه تکامل همه‌جانبه خود را هموار سازد و به رموز موقعیت فردی و اجتماعی خود و دنیای متغیری که در آن زندگی می‌کند تا آنجا که ممکن است دست یابد (به نقل از ملکوتی 1388، 184).

در طی چند دهه گذشته در کشور ما برای کارآمدتر کردن نظام تعلیم و تربیت شاهد تجلی اراده‌ای راسخ برای تغییرات بنیادین و زیر بنایی چه به لحاظ ساختاری و چه به لحاظ محتوا بوده است. اگریک نظام آموزشی را شامل مجموعه برنامه‌ها، روش‌ها و مواد فراهم آورده شده برای

 

پایان نامه

 دستیابی به اهداف مشخص آموزشی بدانیم کلاس درس تنها جایی است که تمام برنامه ریزیهای آموزشی و درسی و تمام تمهیدات ازنظر تأمین مالی، فیزیکی و انسانی منجر به ایجاد شرایط خاصی می‌شود که فراگیران تحت تأثیر این شرایط موفق به کسب دانش‌ها و مهارت‌های موردنظر می‌گردند (شریعتی و دادگری 1386، 15). همچنین او مدعی است یکی از راه‌های مفید برای نیل به اهداف آموزشی و درسی، فرایند تدریس است که به دلیل اهمیت آن در آموزش بسیار موردتوجه مربیان است. تدریس بخشی از آموزش است و همچون آموزش یک سلسله فعالیت‌های منظم، هدف‌دار و از پیش طراحی‌شده را دربرمی‌گیرد و هدفش ایجاد شرایط مطلوب یادگیری از سوی معلم است، تدریس از موضوعاتی است که دارای بیشترین ادبیات در حوزه تعلیم و تربیت است و عبارت است از: تعامل یا رفتار متقابل مربی و فراگیر براساس طرح منظم و هدف‌دار معلم، برای ایجاد تغییر در رفتار فراگیر. مفهوم تدریس به آن قسمت از فعالیت‌های آموزشی که با حضور معلم در کلاس درس اتفاق می‌افتد اطلاق می‌شود (شریعتی و دادگری 1386، 15).

 

 

 

1-2 – بیان مسأله

ارزیابی اثربخشی تدریس معلمان با استفاده از استراتژی‌های ارزیابی معتبر و پایا یکی از مهم‌ترین عوامل در جهت بهسازی معلم تلقی می‌شود (ساموئل باندل و جیمز اولیوو اتایو[1] 2014). در ادبیات مدیریت آموزشی مطالعات زیادی در خصوص ارزیابی و اندازه‌گیری اثربخشی تدریس و سازه‌های مرتبط صورت گرفته است (فیتزپاتریک[2] 2004؛  برک[3]  2005؛  سال سالی[4]  2005؛  روس و بروس[5] 2007؛  باری[6]  2010؛  ماجا[7]  2012؛  اولیوواتایو[8]  2013).

در طی بیست سال گذشته یک حرکت جهانی از سوی پژوهشگران، متصدیان و سیاست‌گذاران برای مطالعه عوامل مؤثر در کارآمدتر کردن نظام‌های آموزشی شروع‌شده است (دانیل دی ورینالدز دی[9] 2011). کمیته آموزش و یادگیری سنات[10]  در دانشگاه بورک تدریس اثربخش را به‌عنوان هر فعالیتی تعریف می‌کند که بتواند تجربه یادگیری مفید و سازنده را برای دانش‌آموزان ایجاد کند و موجب انگیزش آنان در جهت رشدشان گردد (ساموئل باندل و جیمز اولیوواتایو  2014، 174).

(کروک شانک[11] 1990) فهرستی از متغیرهایی که موجب اثربخشی تدریس می‌شوند را مطرح کرد ازجمله؛ ویژگی‌های معلم، دانش معلم، مطالبی را که تدریس می‌کند، انتظارات معلم، شیوه تدریس معلم، پاسخ‌گویی معلم به سؤالات دانش‌آموزان و چگونگی مدیریت کلاس. همچنین دفتر استانداردهای آموزشی[12]  (1995) لیستی از عوامل را ارائه نمود که با اثربخشی تدریس رابطه دارند که عبارت‌اند از؛ دانش معلم از موضوع درس، مهارت‌های پاسخ‌گویی مناسب، تمرکز بر آموزش، مدیریت مناسب زمان، توان استفاده متوازن از استراتژی‌های گروه‌بندی دانش آموزان، اهداف آموزشی شفاف، برنامه‌ریزی اثربخش، سازمان‌دهی مناسب کلاس درس و استفاده از سایر صاحب‌نظران در کلاس درس.(بالا چاندران و وادایا گام[13]  2008) نیز برای اثربخشی تدریس معلم مقیاس‌هایی را مطرح کردند که عبارت‌اند از: هوشمندی، پاسخ‌دهی، انگیزه، تعهد برای تدریس، مکالمه مؤثر، نگرانی برای پیشرفت دانش آموزان، کمک هدفمند و آموزش غیررسمی. بدون شک درگیر کردن معلم در ارزیابی اثربخشی تدریس خود براساس معیارهای تعیین‌شده وظیفه‌ای پیچیده است. پیچیدگی ازآن‌جهت که معلمان احتمالاً ارزیابی درستی از اثربخشی تدریس خود ندارند و خود را ضعیف نمی‌دانند حتی اگر ازنظر دانش‌آموزشی و محتوایی رشته خود، بی‌انگیزه بودن، مدیریت نامناسب کلاس، عدم آگاهی از شیوه‌های ارزشیابی و از این قبیل ضعف‌هایی داشته باشند. به‌عنوان‌مثال (گراس من[14]  1995، 24-21) در گزارش مطالعات خود بیان داشت که برخی از معلمان به‌صورت مختصر و گذرا مطالبی را که برای دانش‌آموز ناآشناست را مطرح می‌کنند که منابع آن نیز در دسترس نیست که این امر موجب ضربه به دانش‌آموز می‌گردد. علاوه بر آن (گرین و مان تز[15] ‌2002) دریافتند که اکثر معلمان از استراتژی‌های ارزیابی کیفیت در کلاس درس که می‌تواند به بهبود آموزش و یادگیری دانش‌آموز کمک کند، استفاده نمی‌کنند.

(کروک شانک و دیگران[16]  2009، 20- 1) اذعان داشتند که معلمان بدون فن و دانش تدریس با روش آزمون‌وخطا عمل کرده که صدمات جبران‌ناپذیری به دانش‌آموز وارد می‌کنند که این امر باعث می‌شود دانش آموزان در آزمون‌های خارج از مدرسه ناموفق باشند. بنابراین سؤالی که در ذهن متبادر است و مسئله تحقیق را شکل داده عبارت است از اینکه ارزیابی معلمان از اثربخشی تدریس خود چگونه است؟ و اینکه تفاوتی با ارزیابی دانش آموزان از اثربخشی تدریس دارد یا خیر؟

[1]- Samuel, Oye, Bandele, and James, Ayodele, Oluwatayo

[2] – Fitzpatrick, J

[3] – Beck

[4] – Salsali

[5] – Ross, J. A. & Bruce,

[6] – Barry

[7] – Maja

[8] – Oluwatayo

[9] – Daniel D. Reynolds D

[10] – Scotl

[11] – Cruickshank

[12]- Ofsted

[13] – Top, Chandran.& Vadaya,step

[14] – Grossman

[15] – Green,S.& Mantz,M

[16] – Cruickshank,D. R.; Jenkins, D. B. & Metcalf, K. K

دانلود پایان نامه کارشناسی ارشد:بررسی میزان شیوع افسردگی و عوامل مؤثر بر آن در بیماران مصروع شهر بندرعباس

بیماری صرع یکی از شایع‌ترین بیماری­های مزمن عصبی است و شیوع آن حدود یك درصد عنوان شده است (کاپلان سادوک[1]، 2003).

صرع بر اثر تخلیه الکتریکی غیر طبیعی بر اثر نورون های بیش از حد تحریک شده با غیر قطبی شدن بعد از سیناپس به وجود می آید، مکانیسم های عامل این غیر قطبی شدن شامل، تغییر هدایت یونی، کاهش مهار عصب رسانه گابا روی تحریک پذیری کورتکس مغز، افزایش تحریک پذیری کورتکس مغز در اثر گلوتامات می باشد (ماریو و مندز[2]، 2005).صرع یک نشانگان است که در آن تغییرات الکتروفیزیو لوژیک تغییرات ساختمانی و بیو شیمیایی در مغز به ویژه در سیستم لیمبیک، لوب های گیجگاهی و احتمالاً
لوب های پیشانی مشاهده می گردد. تغییرات مذکور امکان دارد بر عملکرد هیجانی، رفتاری، شناختی و اجتماعی فرد مصروع اثر بگذارد. اگرچه آسیب شناسی روانی صرع به طور دقیق مشخص نشده است اما نتیجه افزایش اختلالات روان پزشکی در این اختلال نورولوژیک دیده می شود(وینکلز[3]، 2004).

میزان بروز صرع در سالخوردگان و كودكان بیش از سنین دیگر است و مردان بیشتر از زنان درگیر می­ شوند (آندریول و همکاران [4]، 2001). مطالعات انجام شده در جمعیت عمومی، شیوع اختلالات روان پزشکی را در مبتلایان به صرع دو برابر بیشتر از غیرمبتلایان عنوان کرده اند(گاتازیز و همکاران [5]، 2004). شیوع کلی اختلالات روانی را در صرع مزمن 60-50 درصد ذکر کرده­اند. از بین اختلالات روان پزشکی مختلف همراه صرع، حداکثر توجه به افسردگی شده است و اختلالات دیگر کمتر مورد توجه بوده­اند (بینبرگ و همکاران[6] ،2005).

در مورد شایع ترین اختلال روان پزشكی همراه با صرع اختلاف نظر وجود دارد. برخی مطالعات افسردگی (پرین و همکاران[7] ، 1996) و برخی دیگر اختلال اضطرابی(کاپلان سایدرس و همکاران[8]، 2005) را شایع­ترین اختلال گزارش كرده­اند. احساس بی ارزشی، ناامیدی، غمگینی و عصبی بودن در مبتلایان به صرع بیش از غیرمبتلایان بوده است(استرین و همکاران[9] ،2005). نشانگان ملال بین حمله ای و جنون صرع نیز از جمله اختلالات روان پزشکی گزارش شده در مبتلایان به صرع است(اسوینکل و همکاران[10]،2005). گزارش شده که تفکرات خودکشی در این بیماران بیشتر از جمعیت عمومی می باشد(کاپلان سادوک و همکاران، 2005).

شیوع افسردگی در این بیماران دو برابر بیماران مبتلا به سایر بیماری های ناتوان‌کننده است. اغلب افسردگی در این بیماران تشخیص داده نمی‌شود یا به طور ناقص مورد درمان قرار می‌گیرد. درمان ناقص افسردگی در این بیماران به طور بارز می‌تواند  پیامدهای مهمی را به دنبال داشته باشد (آندریول[11] و همکاران، 2001).

افسردگی باعث افت کیفیت زندگی مبتلایان به صرع می­شود (کاپلان سادوک[12] و همکاران، 2005). اضطراب نیز می­تواند اثرات نامطلوب زیادی بر کیفیت زندگی مبتلایان به صرع وارد نماید (بینبرگ[13] و همکاران ،2005). وجود افسردگی در کنار صرع به بهره­گیری بیشتر از خدمات درمانی سرپایی، بستری و هزینه بیشتر درمان منجر شده است (لی و همکاران[14] ،2005).

هم­چنین عنوان شده که کیفیت زندگی مبتلایان به صرع، بیش از آنچه وابسته به متغیرهای مرتبط با صرع باشد، وابسته به متغیرهای وابسته به سلامت روانی می­باشد (گلیام[15]،2005). علی­رغم اهمیت فراوان، افسردگی در مبتلایان به صرع کمتر مورد تشخیص و درمان قرار می­گیرد (جونز و همکاران ،2005). پزشکان از طریق ارزیابی و تشخیص مشکلات روان پزشکی مبتلایان به صرع خواهند توانست پیامدهای بیماران خود را ارتقا بخشند (استرین [16]و همکاران ،2005).

توجه بیشتر ارایه­کنندگان خدمات بهداشتی به اختلالات روان پزشکی همراه در مبتلایان به صرع الزامی است (بلومرو[17] همکاران،1995).

با توجه به اثرات نامناسب اختلالات روان پزشکی بر زندگی بیماران و ضرورت توجه به این اختلالات، مطالعه حاضر با هدف تعیین فراوانی افسردگی در بیماران مبتلا به صرع و هم چنین بررسی ارتباط بین فراوانی علایم مذکور و برخی متغیرها انجام شده است.

 

1-2- بیان مساله

افسردگی شایع ترین اختلال روان پزشکی است که بر اساس بر آورد سازمان جهانی بهداشت، تا سال 2020، پس از بیماری های قلبی عروقی، دومین بیماری تهدید کنندة سلامت و حیات انسان در سراسر جهان خواهد بود( ماری و لوپز[18]،1998؛از ابراهیمی،1386). مبتلایان به اختلالات طبی مزمن، به طور چشمگیری بیش از سایر افراد در معرض خطر ابتلا به این بیماری هستند به طوری که دربرخی از مطالعات میزان شیوع 23- 15 در صد را برای آن گزارش کرده اند( لی، 2007).

افسردگی امری شایع در میان بیماران مبتلا به صرع است، اما مطالعات اندکی در خصوص بررسی این اختلال وجود دارد.( ماریو و همکاران[19]،  1986) شیوع افسردگی را به صورت مقایسه­ای در بیماران سرپایی مرتبط با معلولیت و پدیده­شناسی آن در بیماران بالینی بستری شده در بیمارستان مورد بررسی قرار دادند. نتایج این پژوهش نشان داد 55 درصد از 175 بیمار سرپایی مصروع، و 30 درصد از 70 مورد گروه کنترلی مقایسه­ای،مبتلابه افسردگی ، و 30 درصد از بیماران مصروع در مقابل 7 درصد از گروه کنترلی، تلاش­های قبلی در ارتباط با اقدام به خودکشی داشته اند. بیماران مصروع، چهار برابر بیش از بیماران غیرمصروع، سابقه بستری شدن در بیمارستان به علت افسردگی را داشتند. 16 بیمار حمله­های جزئی داشته، و 10 نفر از هر 11 بیمار مورد ثبت امواج الکتریکی مغزی جانبی متمرکز بر نیم کره سمت چپ قرار گرفتند. این نتایج نشان­دهنده­ اختلال روانی ناشی از کارکرد معیوب روان­مغزی یا لیمبیک می­باشد (ماریو و همکاران ، 1986).

در اوایل قرن بیستم ( کراپلین،[20] 1903) و سپس بلومر به توصیف افسردگی در بیماران مصروع، که شامل یک الگوی چندشکلی نشآن های، و دربرگیرنده­ نشانه­های مؤثر به همراه تحریک­پذیری خلقی بالا، و در آمیخته با خلق سرحالی، ترس ، نشانه­هایی از اضطراب، بی­رمقی، درد و بی­خوابی ­بود، پرداختند.

گاستات نیز این مشاهدات را مورد تایید قرار داد. بلومر، اصطلاح “اختلال بی­قراری یا ملال بین حمله­ای” را برای نام گذاری این نوع از افسردگی در بیماران مصروع عنوان کرد. و دوره سیر مزمن آن ­را با استفاده از دوره­های عاری از نشانه عودکننده که به  خوبی به دوزهای

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 پایین تجویز داروهای ضد افسردگی جواب می­داد، توصیف نمود(بلومر وهمکاران[21]، 1988).

میزان شیوع افسردگی عمده در جمعیت عادی را تا 25 در صد نیز تخمین زده اند  ( سادوک و سادوک،[22] 2003) در حالی که این رقم در مبتلایان به صرع چهار تا پنج برابر میزان متوسط آن در جامعه است(جونز و همکاران[23]،2005). صرع همراه با افسردگی، تأثیرات عمیقی بر جای می گذارد و به افت عملکرد روزانه و تنزل کیفیت زندگی بیمار، کاهش پیشرفت تحصیلی در کودکان و نوجوانان مبتلا(توسون وهمکاران[24]،2008)کاهش میزان ازدواج و افزایش نرخ بیکاری و تشنج، مرگ و میر بالا( ولسین وهمکاران[25]،1999) و افزایش نیاز به درمان های پزشکی منجر می شود.از لحاظ آماری 5- 1درصد افراد جامعه به عارضه صرع مبتلا هستند و امکان ابتلا به صرع برای هر کس وجود دارد (میلانی فر،1383).

میزان خودکشی نیز در بیماران مصروع، چهار تا پنج برابر جمعیت  عادی است( لامبرت[26]،1999). استرس های روانی- اجتماعی، به ویژه افسردگی، از عوامل افزایش دهنده خطر خودکشی در این بیماران است.( لامبرت ،1999).

193 بیمار سرپایی مصروع بالغ را از لحاظ افسردگی و نیز تمایل به خودکشی مورد ارزیابی قرارگرفتند.نتایج نشان داد شیوع تمایل به خودکشی در بین این بیماران،9/11درصد بود(هکمویک7،2012 ) .

به طور معمول، افسردگی اساسی به صورت عودکننده و بازتکرار شونده، و با نشانه­هایی از اضطراب ویا اختلالات اضطرابی بروز می­کند، و این بیماری جنبی خطرخودکشی را که در بیماران مصروع بالاتر از عموم جمعیت می­باشد، را افزایش می­دهد. مروری بر 11 مطالعه­، نشان داد که نرخ کلی خودکشی در افراد مصروع، پنج برابر بیشتر از عموم جامعه، و 25 برابر میزان مورد انتظار بیماران مبتلا به حمله­های جزئی ناشی از لب گیجگاهی است. نرخ خودکشی متوسط طول عمر برای بیماران مصروع12 درصد، و برای عموم جمعیت 1/1 الی 2/1 درصد است (کانر[27]، 2009).

بنابر نتایج پژوهش ها، نشانه های افسردگی در بیماران مصروع، با افکار خود کشی ارتباط قوی دارد
( استفانلوو همکاران[28]،2010). با این همه افسردگی به عنوان شایع ترین اختلال روانی همراه با صرع، غالباً مورد غفلت قرار می گیرد و تلاشی برای در مان آن صورت نمی گیرد ( اسوینکلز و همکاران[29] ،2006).

یکی از مدل های رایج در تبیین افسردگی همراه با صرع، مدل شناختی است. مدل شناختی افسردگی بر این فرض استوار است که فقدان اولیه، با شکل دهی به ساختارهای شناختی پایدار شخص را در مقابل افسردگی آسیب پذیر می سازد. حوادثی که باورهای مرکزی و پیش فرض های زیر بنایی متضاد را بر
می انگیزند، سبب افسردگی می شو د ( بک[30]،1967). صرع با ایجاد باورهای زیر بنایی ناکار آمد،
مهارت های سازگاری و توانایی مقابله با مشکلات یک بیماری مزمن را تحت تأثیر قرار می دهد.

باورهای این بیماری با عقاید یک فرد عادی تفاوت دارد و به وسیلة تجارب منفی ابتلا به صرع تقویت می شود و به سطوح بالای افسردگی و اضطراب مزمن می انجامد( تدمن[31]، 1995).

منفی گرایی نیز به عنوان بخشی دیگر از مدل آسیب پذیری افسردگی مطرح است. بر اساس این مدل آسیب پذیری شناختی تبیین افسردگی در صرع، نحوة ادراک بیماران از خود و تصور آن ها را از میزان کارآیی شان به شدت تحت تأثیر قرار می دهد. به گفتة بندورا، ادراک توانایی ای است که رفتار را تعیین
می کند، نه واقعیت شرایط را.( تدمن،1995) و مبتلایان به صرع، به دلیل [32]ادراک منفی از خود، تمایل زیادی دارند که شکست های ناشی از مبتلا بودن به یک بیماری عصب شناختی را به ناکار آمدی خود نسبت دهند. آن ها با انتقال این حس ناکار آمدی و درماندگی به سایر تجارب شان، بسیاری از فرصت ها را برای داشتن عملکرد مؤثر از خود می گیرند(لی2 ،2007).

در مدل شناختی افسردگی، محرک خلق افسرده، رویدادهای منفی و پر استرس زندگی است. رویدادهای پر استرس بخش عمدة زندگی بیماران مبتلا به صرع را تشکیل می دهند. ایتلا به صرع، درمان آن و درگیر بودن همیشگی با یک اختلال عصب شناختی مزمن، طیفی از استرس برای بیمار در پی دارد. در بسیاری از موارد، افراد مبتلا در فاصلة بین حملات، توانایی زندگی طبیعی را دارند، اما مشکلات مربوط به آثار جانبی درمان، ترس از دست دادن کنترل و انگ های اجتماعی نادرست محدودیت های اجتماعی وسیعی برای مبتلایان ایجاد می کند.

ماهیت غیر قابل پیش بینی حملات، مبتلایان به صرع را اکثراً با موقعیت های پراسترس مثل مشکلات مربوط به کار و استخدام و روابط بین فردی ضعیف مواجه می کند( دوینسکی[33]،2001).

درمان دارویی افسردگی در صرع پیچیده است زیرا همواره این نگرانی وجود دارد که بعضی از انواع داروهای ضد افسردگی ممکن است فراوانی حملات را تحت تأثیر قرار دهند.مطالعات نشان داده است که درمان شناختی- رفتاری، دست کم به اندازه درمان دارویی بر درمان علایم افسردگی تأثیر دارد.تحقیقات مربوط به صرع، غالباً بر شیوع اختلالات روان پزشکی این بیماران(پلوک[34]،2004). تأثیر همایندی افسردگی با صرع بر کیفیت زندگی بیماران ( کرامر[35]و همکاران ، 2003) تأثیر ویژگی های بالینی حملات، پی آمدهای جراحی یا تأثیر درمان دارویی بر کیفیت زندگی این بیماران متمرکزند(بولیون [36]و همکاران ،2004).

با توجه مسأله مطرح شده پژوهش گر به دنبال پاسخ به این سؤال است که میزان شیوع افسردگی و عوامل مؤثر بر آن در بیماران مصروع تا چه میزان است ؟

[1] . Kaplan, H & Sadock, B.J

[2] . Mario,F, Mendez & Ashel

[3] . Winkels,j&Kuyk,R

[4] . Andreoli ,T.E, Carpenter,C.C.J , Griggs,R.C,& Loscalzo,J

[5] . Gaitatzis, A ,Carroll,K,  Majeed,A & Sander,J.W

[6] . Beyenburg ,S, Mitchell ,A.J, Schmidt ,D, Elger,C.E & Reuber,M

[7]  . Perini,G.I, Tosin ,C, Carraro,C, Bernasconi ,G, Canevini,M.P,Canger,R & et al

[8]  . Caplan,R, Siddarth,P, Gurbani,S,Hanson ,R,Sankar,R & Shields,W.D

[9]. Strine,T.W,Kobau,R,Chapman,D.P,Thurman,D.J,Price,P&Balluz,L.S

[10] .Swinkels,W.A,Kuyk,J,Van Dyck,R&Spinhoven,P

 

[11]. Anderuol,T.E,Carpenter,CCJ,Griggs,RC&Loscalzo,J

[12].Kaplan, H & Sadock, B.J

  1. BinberG.
  2. 4. Lee,w.c,Arcona,S,Thoms,S.K,Wang,Q,Hoffman,M.S&Pashos,C.L
  3. Gilliam,F.G

6.Estrin

  1. 7Blumer,D,Montouris,G&Herman,B

 

 

  1. Mary and Lopez .

[19] .Mario,F.,Mendez&Ashle

[20] .Kraplin

[21]. Blumer,D, Montouris,G & Herman

[22]. Sadock,B.J&Sadock,V.A

[23]. Jones,J.A,Herman,B.P,Barry,J.J,Gilliam,F,kaneer,A.M&Meadork,K.J

 

[24].Tosun,A,Gokcen,S,Ozbaran,B,Serdaroglu,G,Polat,M,Tekgul,H&Gokboen,S

2.Wulsin,I.R,Vailant,G.E&Well,V.E

[26].Lambert,J.D&Clark,Lamper.D.S

[27].Kanner,A.M

[28].Stefanello,S,Marin,Leon,L,Fernandes,P.T,Min,L.L&Botega,N.J

[29].Swinkels,W.A,Kuyk,J,Van Dyck.R&Spinhoven,P

[30].Beck,A.T

1.Tedman

  1. Lee,E.J

3.Devinsky,O

4.Pellock,J.M

5.Cramer,J.A,Bumer,D,Reed,M&Fanning,K

6.Boylan,L.S,Flint,L.A,Labovitz,D.L,Jackson,S.C,Starner,K&Devinsky,O

 

پایان نامه ارشد:ارزیابی عملکرد مدیریت عرضه و خرید با استفاده از رویکردDEA

 

صاحب‌نظران و محققین معتقدند که ارزیابی عملکرد موضوع اصلی در تمامی تجزیه و تحلیل‌های سازمانی محسوب می‌شود و تصور سازمانی که شامل ارزیابی و اندازه‌گیری عملکرد نباشد، عملاً غیرممکن به نظر می‌رسد. چرا که در دنیای رقابتی عصر حاضر، سازمان‌ها برای رشد و پایداری خود باید به شدت تلاش نموده و از استراتژی مناسب جهت پیشرفت و حفظ بقای خود بهره‌گیری نمایند.

در طول دو دهه اخیر، مدیران شاهد یک‏ دوره تغییرات شگرف جهانی به واسطه‏ پیشرفت در تکنولوژی، جهانی شدن بازارها و شرایط جدید

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 اقتصاد سیاسی بوده‏اند. با افزایش‏ تعداد رقبا در کلاس جهانی، سازمان‌ها مجبور شدند که سریعاً فرآیندی درون سازمانی را برای باقی ماندن در صحنه رقابت جهانی بهبود بخشند (فیض‌آبادی، 1382، ص:1). محیط پیرامون سازمان‌ها به سرعت در حال تغییر است که از جمله این تغییرات تنوع تقاضا و نیازهای مشتریان است. سازمان‌ها در خلأ نیستند. هر سازمانی، اعم از شرکت‌های بزرگ، شرکت‌های دولتی، یا کسب‌وکارهای کوچک می‌خواهند خواسته‌های مشتریان و سهامداران گوناگون را برآورده سازند. خواست مشتری بر کیفیت بالا و خدمت رسانی سریع موجب افزایش فشارهایی شده است که قبلاً وجود نداشته است. در بازار رقابتی موجود، بنگاه‌های اقتصادی و تولیدی علاوه بر پرداختن به سازمان و منابع داخلی، خود را به مدیریت و نظارت بر منابع و ارکان مرتبط خارج از سازمان نیازمند یافته‌اند (نقاده و همکاران، 1391، ص:1).

محدودیت مهم دیگری که سازمان‌ها را در تنگنا قرار داده است، کمیابی و محدودیت منابع و امکانات است. یکی از راه‌های کاهش  این مشکلات استفاده مناسب از تامین کنندگان و منابع بیرونی است. سازمان‌ها و شرکت‌های زمان حاضر مدت زیادی است كه به این مسئله و اهمیت آن پی برده‌اند كه برای اینكه بتوانند در صحنه‌های رقابت جهانی دوام بیاورند و  با چهره‌ای موفق ظاهر شوند نیاز دارند عوامل خاصی از قبیل كیفیت محصولات و كیفیت روندهای اجرایی و تولیدی سازمانی را در ساختار و محصولات خود به حد مطلوب و مورد قبولی برسانند. در این راستا، در فصل اول تحقیق به بررسی کلیات تحقیق پرداخته شده است که در برگیرنده بیان مسئله، اهمیت و ضرورت تحقیق، چارچوب نظری تحقیق، سؤال‌های تحقیق، اهداف و تعریف مفهومی و عملیاتی تحقیق بیان شده است.

 
مداحی های محرم