دانلود پایان نامه:عقل و نقل به مثابۀ معیار سنجش گزاره‌های عرفان نظری

عرفان نظری نه برپایه نظریه‌های خطاناپذیری، معیارناپذیری و توصیف‌ناپذیری بلکه بر پایه نظریه سنجش‌پذیری گزاره‌های عرفانی به میزان نیاز دارد تا صدق و خطای گزاره‌‌هایش به دست آید و در پی آن نتایجی چند حاصل شود. این میزان یک دستگاه شناختاری است که بر گزاره‌های عرفان نظری نظارت دارد و بر پایه اصول موجود در آن که به نوعی دلیل صدق هستند، به عنوان معیارهای متناسب با آن گزاره‌ها به سنجش می‌پردازد.

 

   میزان عرفان نظری بردو قسم است: یکی میزان دینی که بر گزاره‌های نقلی تکیه دارد و دیگری میزان عقلی که بر گزاره‌های عقلی مبتنی است و هر یک از این دو میزان دارای دو گونه معیارهای پایه و غیرپایه هستند. معیارهای پایه معیارهای ضروری، واقعی و یقینی هستند که به نحو مطلق صادق هستند و لذا خطاناپذیر، خلاف‌ناپذیر، انکارناپذیر و ابطال‌ناپذیرند. اما معیارهای غیرپایه معیارهای محدود، تدریجی الحصول و نظری هستند که به نحو مشروط صادق می‌باشند؛ هر چند در عین احتمال صدق، امکان خطا، انکار و ابطال در آنها وجود دارد.

 

معیارهای پایه در میزان دینی احتجاجات نام دارند که ادله پیشااجتهادی، ادله مثبته، مدارک کافی، منشأ قطع بالمعنی الاخص و مدارک

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 ثابت و معیارهای غیرپایه در این میزان تنجیزات نام دارند که ادله اجتهادی، ادله منجزه، مدارک مشروط، منشأ قطع بالمعنی الاعم و مدارک متغیر هستند. اما معیارهای پایه در میزان عقلی ضروریات نام دارند که اصول عام و همگانی، پیشاتجربی و پیشا استدلالی و ضروری الصدق هستند و معیارهای غیرپایه همان نظریات هستند که اصول غیرهمگانی، استدلالی اما پیشاتجربی و ممکن الصدق و الخطا هستند.

 

میزان دینی یک دستگاه نظارتی بر گزاره‌های عرفان نظری است که بر پایه ادله دینی به سنجش آن گزاره‌ها می‌پردازد و این سنجش نخست با احتجاجات صورت می‌گیرد که به صرف استخراج و عرضه مستقیم گزاره‌ها به آنها کافی است؛ اما اگر چنین معیاری به دست نیامد، به سراغ تنجیزات باید رفت که پس از استخراج منجّزات و استنباط اجتهادی دلیل متناسب سنجش صورت می‌گیرد. اما میزان عقلی یک دستگاه سنجشگر ناظر بر عرفان نظری است که بر اساس اصول عقلی به سنجش گزاره‌های عرفانی می‌پردازد. این سنجش نخست با ضروریات صورت می‌گیرد که به صرف استخراج و عرضه مستقیم گزاره‌ها به آنها انجام می‌گیرد و اگر چنین معیاری به دست نیامد، سنجش با معیارهای غیرپایه یعنی همان نظریات متناسب که به روش استدلالی محض به دست می‌آیند، صورت می‌گیرد.

 

کلید واژه

 

گزاره عرفانی، سنجش‌پذیری، میزان دینی، میزان عقلی، احتجاجات، تنجیزات، ضروریات و نظریات.

 

کلیات

 

تببین موضوع تحقیق

 

   عرفان اسلامی به گونه علمی در دو شاخه تجسد پیدا کرده است؛ یکی عرفان عملی به نام علم سلوک و دیگری عرفان علمی و نظری به نام علم مشاهده و مکاشفه. هر یک از این دو یک ساختار مستقل همراه با موضوع و مسائل منحاز دارند و مجموعه‌ای از گزاره‌های عرفانی می‌باشند.

 

روی سخن این پژوهش، بررسی و تبیین معیارهای سنجش گزاره‌های عرفان نظری به عنوان یکی از مسایل معرفت‌شناسی در حوزه فلسفه عرفان نظری است. بر این پایه که « لکل علم معیار » معیار صدق و خطای گزاره‌های عرفان نظری چیست؟ یعنی اگر صدق منطقی به معنای مطابقت گزاره با واقع باشد، با چه معیاری می‌توان مطابقت گزاره‌های عرفان نظری با واقع را سنجید؟

 

پیش از پاسخ، باید بر این نکته توجه داد که این تحقیق و سنجش بر آن است تا معیاری عام برای همه عرفان پژوهان نشان دهد؛ چه آنان که اهل شهود نیستند، اما با قدر دانستن ارزش شناختاری گزاره‌های عرفانی، به دنبال حقیقت با عنصر یقین هستند تا صواب را دریابند و از خطا درگذرند و چه آنان که اهل شهودند و از مشاهداتشان گزارش داده‌اند. زیرا امکان خطا در گزارششان وجود دارد؛ برای نمونه چه بسا تحت تأثیر پیش فرض‌ها و باورهایشان بوده‌ باشند و در هنگام گزارش از آن تأثیر پذیرفته‌ باشند و توصیف‌شان را رنگ خورده  باشد. لذا به معیاری برای شناخت صواب و خطای گزارش خویش نیاز دارند.

 

بر این اساس این تحقیق این پرسش‌ها را فرا روی خود دارد: به راستی آیا عارف واقع را دریافته و متن واقع و واقعیت را آن گونه که در واقع است، دریافته و مشاهده کرده و به همان گونه گزارش داده است؛ یا نه، شهود واقع بر پایه باورهای پیشین بوده و گزاره‌ها بر اساس آن باورها بوده است و یا اگر به فرض اصل واقعیت را به همان گونه که در واقع است، ادراک کرده، آیا نوع واقعیت را دریافته و آن را به صواب توصیف کرده و حکمی مطابق با واقع داده‌ است و یا نه، فقط اصل واقعیت را دیده و در تشخیص نوع واقعیت به اشتباه رفته‌ و در مقام توصیف و حکم به خطا رفته و به جای واقعیت از شبهه واقعیت گزارش کرده است؟ معیار و میزان تمایز صواب از خطا چیست؟

 

از باب تشبیه معقول به محسوس می‌توان این مثال را ذکر نمود: کسی چوبی را که نیمی از آن در آب فرو رفته، دیده و در مقام گزارش حکم داده چوب از نیمه شکسته است؛ ولی دیگری از حکم به شکستگی چوب پرهیز کرده و گزارش شکستگی چوب را تکذیب کرده است. کدام یک به صواب گزارش داده‌اند و حکمی صادق صادر کرده‌اند؟ آیا هر دو واقع را دیده‌اند؟ یا واقعا اصل شکستگی را دیده‌اند، ولی در حکم به نوع شکستگی اختلاف کرده‌اند؟ کدام یک به صواب حکم داده و کدام یک به خطا؟ ترازوی سنجش چیست؟ در اینجا معیار تمایز صواب از خطا قانون شکست نور در فیزیک است. اولی با آن که در رؤیت خطا نکرده و واقعا نیز شکستگی را رؤیت کرده، لیکن در توصیف و حکم به خطا رفته و به جای حکم به شکستگی نور در نقطه تلاقی چوب و آب، حکم به شکستگی چوب داده است.

 

به واقع اگر سنجش در عرفان نظری به گونه برجسته پی ‌گرفته نشود و به پرسش معیار‌ها به درستی پاسخ داده نشود، هرگز نمی‌توان حقیقت را از پندار تمایز داد و بر پایه اعتماد عقلی و طمأنینه قلبی ‌گزاره‌های عرفانی را پذیرفت و در مسایل هستی‌شناختی به آنها تمسک جست؛ تعارضات موجود در آن گزاره‌ها را مرتفع ساخت؛ به اصول یقینی عرفانی دست یافت؛ آن اصول را به صورت اصول کلی عقلی مبدل ساخت؛ به معماری اصلاح‌گرایانه عرفان نظری دست زد و هستی‌شناسی عرفانی را به هستی شناسی دینی نزدیک ساخت.

 

با توجه به این توضیح، پرسش تحقیق بر روی چیستی معیار سنجش آن گزاره‌ها متمرکز می‌شود؛ به این که با چه معیاری می‌توان آنچه را که از عارفان به عنوان گزاره‌های عرفانی به ارث رسیده و محققان با آن مواجهه‌اند، سنجید تا صواب و خطای آن گزاره‌ها به دست آید؟ این پرسش‌ موضوع اصلی و محوری تحقیق این رساله است.

 

در سنت عرفان نظری این میزان به یک اعتبار به دو قسم تقسیم شده است که به دلایلی حجیت صدق دارند و می‌توانند معیار قرار گیرند: یکی میزان دینی که بر گزاره‌های نقلی تکیه دارد و دیگری میزان عقلی که بر گزاره های عقلی تکیه دارد.

 

مقصود از عقل و نقل چیست؟ مقصود از عقل به عنوان میزان در فرهنگ عرفان دانش عقلی است که به گونه  سازمند از دو نوع معیار تشکیل شده است؛ یکی معیارهای پایه چون ضروریات و دیگری معیارهای غیرپایه چون نظریات. مقصود از نقل به عنوان میزان در فرهنگ عرفان همه مجموعه گزاره‌های معرفتی و اعتقادی است که از کتاب و سنت اصطیاد می‌شوند و به دو قسم معیارهای پایه چون احتجاجات و معیارهای غیرپایه چون تنجیزات تقسیم می‌شوند و در جایگاه میزان سنجش قرار می‌گیرند. بررسی کامل ماهیت و حجیت هر یک از این دو میزان همراه با تعریف و تشریح معیارهای پایه و غیرپایه در هر کدام از این دو میزان در این رساله انجام می‌گیرد. ان شاء الله تعالی.

دانلود پایان نامه ارشد:تاثیر رسانه ای شدن پرونده های کیفری بر رسیدگی قضایی

:

1) بیان مساله :

رسانه های خبری به عنوان یکی از مهمترین نهاد های جامعه از ابتدای پیدایش خود در ارتباط مستقیم با مردم قرار داشته اند. این ارتباط با گذشت زمان با تحولاتی که در جامعه رخ داده ، هماهنگ شده و همزمان بر جامعه نیز تاثیر گذار بوده است. یکی از مهمترین تاثیراتی که رسانه از جامعه پذیرفته ، متنوع کردن کارکرد ها و محتوای خود در جهت بر آوردن نیاز های افراد جامعه بوده است. در ابتدا رسانه ها فقط کارکرد خبری داشتند و وقایع رخ داده در جامعه را بازتاب می دادند اما تحولات صنعتی و گسترش شهرنشینی دو تاثیر عمده بر رسانه ها گذاشت که سرآغاز شروع دوره ای جدید برای رسانه ها بود.

اول اینکه با صنعتی شدن جوامع و بالا رفتن هزینه های انتشار رسانه های ابتدایی جمع آوری منابع مالی به عنوان مهمترین اهداف رسانه ها در دستور کار آن ها قرار گرفت و بازار جذب آگهی تبلیغاتی به عنوان اصلی ترین منبع جذب درآمد مورد توجه مدیران رسانه ها قرار گرفت. دوم اینکه با گسترش شهرنشینی و افزایش ساعات کاری از ارتباط مستقیم افراد با جامعه کاسته شد و نیازهای آموزشی ، سرگرمی و تجاری نیز از طریق رسانه ها به عنوان واسطه بین افراد و جامعه تامین شد در نتیجه مدت کمتری به بازتاب اخبار مربوط به رخداد های جامعه اختصاص داده شد. پدیده های مجرمانه علاوه بر ظرفیت بالا در تامین جذابیت برنامه های رسانه ها در جذب مخاطب بیشتر در رقابت با سایر رسانه ها نیز موثر بودند . به همین دلیل اخبار مربوط به پدیده های مجرمانه در دستور کار رسانه ها قرار گرفتند. با توجه به فراوانی زیاد اخبار جنایی ‌و ظرفیت محدود رسانه ها در بازنمایی این اخبار ، انتخاب اخبار جنایی بر اساس معیار هایی که موجب جذب مخاطب می شود انجام می گیرد که به آن ارزش خبری گفته می شود . این امر باعث شده  روند بازنمایی اخبار جنایی کاملا گزینشی بوده و فقط رخداد هایی که دارای ارزش خبری بالایی هستند برای بازنمایی انتخاب شوند.

خبرنگاران برای تامین جذابیت گزارش های خود به جذابیت ذاتی وقایع اکتفا نکرده و با استفاده از روش های مختلف سعی کردند تا از حداقل زمان بیشترین استفاده را ببرند. در این راستا محتوای بازنمای رسانه ای جرایم ویژگی های منحصر به فردی دارا شده است. خبرنگاران در گزارش های خود در تلاش هستند، حکایتی داستان گونه از رخدادهای جامعه را بازتاب دهند. به همین دلیل در اخبار رسانه ای ساده و روان بودن متن گزارش اهمیت ویژه ای دارد. ساده بودن متن گزارش درک مفهوم آن را برای مخاطب آسان تر می کند و با توجه به محدود بودن زمان افراد در ارتباط با رسانه ها مطلوبیت بیشتری نیز برای مخاطبان دارد. خبرنگاران برای افزایش جذابیت  پدیده های مجرمانه از روش هایی مانند انتخاب صفت های دلهره آور برای پرونده های خشونت آمیز بر میزان ارزش خبری آن می افزایند. عناوینی مانند (( خفاش شب )) ، ((عقرب سیاه)) ، ((شیاطین باغ وحشت)) و ((خفاش جنایتکار)) ،‌((کفتار شهر ))،‌((کرکس پیر)) و … در همین راستا در دهه های اخیز مورد استفاده ی خبرنگاران قرار گرفته است. اقدام دیگری که خبر نگاران در این جهت انجام می دهند عدم بازتاب کامل واقعه خبری است. در جهت رعایت سادگی متن گزارش خبرنگاران از آوردن هرگونه مطلب یا اصطلاح فنی از اصطلاحات حقوقی که جمله که موجب پیچیدگی متن گردد خود داری می کنند در نتیجه محتوای رسانه ها فاقد جنبه های علمی و کارشناسی هستند. این امر به دلیل این

 

پایان نامه

 است که علاوه بر اینکه مخاطب با محدودیت زمانی رو به رو است ، مدیران رسانه ها نیز با پذیرفتی کارکرد های متنوع فرصت کمتری در بازتاب اخبار دارند و نمی توانند تمام جنبه های واقعه را پوشش دهند. ایدئولوژی حاکم بر رسانه ای عامل دیگری است که بر گزارش خبرنگار و تفسیر و نحوه بازتاب وقایع مجرمانه تاثیر گذار است .

وجود این ویژگی ها در بازنمایی رسانه ای جرایم پیامدهای متعددی به دنبال دارد. یکی از پیامدهای بازنمایی رسانه ای جرایم افزایش نتایج جرم به خصوص ترس از جرم در جامعه است. تاثیر بازنمایی رسانه ای در این امر زمانی بیشتر می شود که ، خبرنگاران با توجه به ارزش خبری بالای جرایم خشونت آمیز و جنسی سهم زیادی از اخبار رسانه ای را به این جرایم اختصاص می دهند. این نوع جرایم به دلیل اینکه خطر ناشی از آنان برای تمام افراد جامعه ملموس است تاثیر قابل توجهی در جامعه دارد. بازنمایی پدیده های مجرمانه در پوشش اخبار رسانه ای و برنامه های جاری موجب می شود که افراد مستعد ارتکاب جرم  شیوه های ارتکاب جرایم را فرا گرفته و با الگو برداری از محتوای مجرمانه رسانه ها اعمال مجرمانه خود را مرتکب شوند. علاوه بر این در جرایمی که ارتکاب آن دارای قبح اجتماعی بالایی است ، بازتاب این جرایم موجب از بین رفتن قبح اجتماعی عمل و از دست دادن پشتوانه اجتماعی در دراز مدت می گردد.

با وجود تمام این محدودیت ها در محتوای اخبار رسانه ای جرایم افراد جامعه اطلاعات خود در خصوص جرایم را از رسانه ها دریافت می کنند و در نتیجه افکار عمومی بر اساس بازنمایی رسانه ای جرایم و منطبق با الگوهای حاکم بر آن شکل می گیرد . انتخاب صفت های دلهره آور و ترسناک در اخبار موجب می شود که مردم جامعه متهم را به دید موجود غیر انسانی بنگرند و شدیدترین واکنش ها را علیه آن تقاضا کنند . از طرفی با توجه به نا کامل بودن گزارش های رسانه ها از جریان رسیدگی کیفری و فقدان جنبه علمی و کارشناسی در تحلیل این اخبار ، افراد جامعه درک کامل و کافی از واقعه مجرمانه ندارند و رسانه های خبری نیز در راستای نزدیکتر نشان دادن خود به مردم این دیدگاه ها را به عنوان افکار عمومی بازتاب داده و مسئولان عدالت کیفری را در اتخاذ تدابیر همسو با این خواسته ها تحت فشار قرار می دهند. اهمیت سیاسی پیدا کردن افکار عمومی موجب شده تا مقامات عدالت کیفری در مرجع قانون گذاری و دستگاه قضایی از این تمایلات پیروی کرده و سیاست هایی را در پیش بگیرند که با انتظارات مردم همخوانی بیشتری دارد و رضایت بیشتری را از عملکرد آن ها در بین مردم موجب می گردد که به این امر عوام گرایی کیفری گفته می شود.

یکی از مهمترین جلوه های این تاثیر پذیری در قوه قضاییه ، نقض موازین دادرسی عادلانه در جرایم رسانه ای شده است. پرداختن گسترده رسانه ها به اخبار مربوط به برخی جرایم  در دهه های اخیر و بازتاب دادن انتظارات مردم در گزارش های خود ،‌که بیشتر ساخته بازنمایی رسانه ای جرم هستند تا تحلیل ها و نظریه های کارشناسی، موجب شده ، مقامات دستگاه قضایی در پیروی از این دیدگاه ها تحت فشار قرار گیرند . با توجه به اینکه دیدگاه های مردمی که بازتاب داده می شود فاقد جنبه کارشناسی و علمی است در مواردی با معیار های دادرسی عادلانه در تضاد قرار می گیرند. بر اساس موازین دادرسی عادلانه هم دادگاه از نظر ساختاری و هم قاضی دادگاه به طور فردی باید استقلال کامل داشته باشند و تشکیل دادگاه و انتخاب قاضی دادگاه برای رسیدگی باید بر اساس روندی قانونی و از پیش تعیین شده باشد. این در حالی است که در پرونده هایی که جنبه رسانه ای پیدا کرده اند مانند ((فساد مالی اخیر ، قتل میدان کاج سعادت آباد تهران ، قتل روح الله داداشی ، تجاوز گروهی در خمینی شهر اصفهان و کاشمر خراسان )) شاهد تشکیل دادگاه های ویژه برای رسیدگی به این جرایم و انتخاب قضات خاص برای این پرونده ها بدون پیش بینی در قوانین بوده ایم . فقدان استقلال دادگاه ها قضات در چنین پرونده هایی موجب می شود که آن ها در مقابل افکار عمومی و رسانه ها نیز استقلال خود را از دست بدهند . نتیجه این امر در بعضی موارد خارج شدن قضات از موضع بی طرفی و اظهار نظر و یا اتخاذ تصمیم به طور جانبدارانه و به دور از شان قاضی دادگاه است. علاوه بر این ، با تحت فشار قرار گرفتن قضات ،آن ها اجازه می دهند تا از پرونده گزارش توسط خبرنگاران تهیه شود . تهیه این گزارش ها از پرونده پیامد های متعددی دارد که بسته به مرحله روند رسیدگی متفاوت است. در مرحله دادسرا با توجه به لزوم محرمانه بودن تحقیقات ، معمولا اجازه تهیه گزارش داده نمی شود، اما در  پرونده متهم معروف به خفاش شب که جنبه رسانه ای پیدا کرده بود شاهد تهیه گزارش های متعدد از مرحله تحقیقاتی بودیم که نتیجه این امر تاخیر زیاد در دستگیری مجرم بود. همچنین این گزارش ها موجب می شوند که شهود در یاد آوری جزییات واقعه تحت تاثیر بازنمایی رسانه ای جرم با مشکل رو به رو شوند. یکی از اصول دیگر دادرسی عادلانه که در بازنمایی رسانه ای جرایم نقض می شود ، اصل برائت است. رعایت اصل برائت اقتضا دارد ، مشخصات متهمی که هنوز مجرمیت او در دادگاه ثابت نشده منتشر نشود . با این وجود با توجه به اینکه ذکر جزییات متهم علاوه بر پاسخ به کنجکاوی های مخاطبین جنبه داستانی گزارش را نیز تقویت می کند، در گزارش های رسانه ای از وقوع جرایم و جلسه رسیدگی به آن در رسانه ها شاهد اشاره به مشخصاتی مانند نام ، نام خانوادگی ، القاب و شغل و منصب متهمین هستیم. در گزارش های رسانه ای حتی گاهی اوقات تصاویر متهمین و جلسه دادرسی با وجود منع قانونی منتشر می شود. یکی از حقوق دفاعی متهم داشتن مهلت و امکانات کافی برای دفاع در برابر اتهام است که مستلزم دادن مهلت کافی برای دفاع ، استفاده از مشاوره وکیل مدافع و رسیدگی به ادله پیشنهادی بدون تبعیض قائل شدن بین طرفین است. در پرونده های کیفری نیز یکی از طرفین دادستانی به نمایندگی از جامعه است که در مرحله دادسرا دارای اختیارات زیادی است و متهم به عنوان طرف دیگر رسیدگی در مرحله دادگاه که دارای جنبه ترافعی است از امکانات برابر با دادستان در دفاع از بی گناهی خود دارد. در پرونده های رسانه ای شده مانند قتل میدان کاج سعادت آباد تهران و روح الله داداشی رسیدگی کیفری در پاسخ به افکار عمومی به سرعت انجام شد . تسریع رسیدگی در پرونده قتل میدان کاج سعادت آباد تهران به وضوح حق دفاع متهم را تضییع کرد به طوری که وکلای متهم در اظهارات خود بیان داشتند که پرونده را مطالعه نکرده اند و تقاضای دادن مهلت برای مطالع پرونده و تجدید جلسه را کردند که با مخالفت قاضی دادگاه مواجه شد. همچنین در اظهارات وکلای متهم به مواردی اشاره شده بود که مراجعه به کارشناس و ترتیب اثر دادن به نظر پزشکی قانونی را لازم می نمود. اما دادگاه بدون ترتیب اثر دادن به این درخواست ها مبادرت به صدور رای نمود.

حریم خصوصی طرفین رسیدگی به عنوان یکی از معیارهای دادرسی عادلانه دارای اهمیت زیادی است که نقض آن می تواند پیامد های جبران ناپذیری را به همراه داشته باشد .اطلاعات مربوط به حریم خصوصی بسیار گسترده است و دارای مصادیق فراوانی است. با وجود اهمیت و لزوم در امان بودن این اطلاعات از دسترس دیگران، در گزارش های خبری اطلاعات زیادی از حریم خصوصی انسان ها در جرایم رسانه ای شده منتشر می شود. این اطلاعات عموما در بر دارنده نکاتی هستند که از نظر جامعه ، به عنوان نکات منفی زندگی افراد شناخته می شود. مجرم و یا بزه دیده واقع شدن افراد به خصوص در جرایمی که با تحقیر بزهکار یا بزه دیده همراه است مانند جرایم جنسی و همچنین سوابق کیفری گذشته افراد ،‌ به عنوان نمونه بارز این مشخصات شناخته می شوند. این در حالی است که در جرایم رسانه ای شده به دفعات ما شاهد نقض حریم خصوصی افراد و درج این جزییات در رسانه ها بوده ایم . درج مشخصات هویتی و شغل افراد در پرونده هایی مانند قتل میدان کاج سعادت آباد تهران ، عقرب سیاه ، خفاش شب و به خصوص پرونده فساد مالی اخیر امری شایع در گزارش های خبری بوده است. همچنین مراجعه و مصاحبه با بزه دیدگان و بازماندگان آنان در زمان ها و مکان های نامناسب مانند زمان اعدام مجرم به خصوص در جرایم رسانه ای شده امری مرسوم است.

بازنمایی رسانه ای جرایم موجب می شود که افکار عمومی مطالباتی همسو با محتوای رسانه ها از مقامات عدالت کیفری داشته باشند و با توجه به اهمیت سیاسی پیدا کردن این خواسته ها مسئولین عدالت کیفری در مراحل مختلف از جمله تعیین مجازات، از خواسته های عمومی در تصمیم گیری های خود تاثیر پذیرند. این در حالی است که پوشش گسترده جرایم خشونت آمیز و جنسی در رسانه ها و فقدان جنبه کارشناسی و داستانوار بودن متن این گزارش ها موجب می شود که مردم عادی به تعیین مجازات هایی که درجه تنبیهی بالایی دارد مانند اعدام و حبس گرایش داشته باشند و از طرفی با توجه به نداشتن اطلاع کافی در خصوص معیارهایی که در تعیین میزان مجازات مورد نظر قضات است، عدم توانایی تفکیک بین مجازات قانونی و قضایی تمایل به تعیین مجازات های تنبیهی با درجه شدت بالا را دارند . این خواسته ها تحت عنوان افکار عمومی در رسانه ها بازتاب داده می شود و اقدامات مقامات عدالت کیفری را تحت تاثیر قرار می دهند. در نتیجه تصمیمات مقامات دستگاه قضایی در پرونده های رسانه ای شده مانند واقعه تجاوز گروهی در خمینی شهر اصفهان در غالب تعیین مجازات های شدید نمود پیدا می کند. از طرفی نیز خبرنگاران در گزارش های خود با مطرح کردن افکار عموی راجع به سزاگرایی موجب می شوند که بستر های لازم برای اقدامات جایگزین مجازات های تنبیهی فراهم نشود. به عنوان نمونه در صورتی که در یکی از این پرونده ها به جای حبس از جریمه نقدی و یا تعلیق مجازات استفاده شود با انتقاد و واکنش شدید رسانه ها مواجه خواهد شد. مجازات های اجتماعی مانند خدمات عام المنفعه به عنوان نمونه ای دیگر از اقداماتی که باید در بستر اجتماع انجام شود به شدت از بازنمایی رسانه ای جرم تاثیر می پذیرد. رسانه ای شدن این جرایم با توجه به گرایش همزمان مردم به مجازات های تنبیهی در این پرونده ها و درجه پایین این ویژگی در مجازات های اجتماع محور مانع از شکل گرفتن بستر های اجتماعی لازم برای اعمال این اقدامات می شود . در مرحله اجرای مجازات نیز تاثیر گذارس بازنمایی رسانه ای جرم در غالب اجرای علنی مجازات ها مانند اعدام قاتل میدان کاج سعادت آباد تهران ، محکومین واقعه خمینی شهر اصفهان ، اعدام محکوم معروف به بیجه ، اعدام خفاش شب و قاتل روح الله اداشی در سالیان گذشته نمود پیدا کرده است.

دانلود پایان نامه:گزارش، شرح و سنجش دیدگاه‌های تازه درباره‌ی علم دینی با تأكید بر دیدگاه‌های عبدالكریم سروش، مصطفی ملكیان، علی پایا

این نوشتار به گزارش و سنجش انتقادهای چهار مخالف و منتقد مهم علم دینی در ایران، دكتر عبدالكریم سروش، آقای مصطفی ملكیان، دكتر علی پایا و دکتر بیژن عبدالکریمی می‌پردازد. پیش از آغاز مباحث اصلی، به منظور در اختیار داشتن چارچوبی مفهومی و روشن شدن جوانب بحث، از مباحثی چون معنا و مفهوم علم دینی، زمینه‌های طرح و بسط اندیشه علم دینی و رویكردهای عمده در باب علم دینی، سخن به میان آمده است.

اندیشه دكتر سروش در باره علم دینی، از پیشگامی در ارائه قرائتی از علم دینی در ایران تا نامطلوب دانستن علم اسلامی، در نوسان بوده

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 است. او در اوایل دهه 60  به ارائه و تبیین قرائتی حداقلی از علم دینی می‌پردازد امّا در دهه 70، جریان دینی كردن علم در جهان اسلام را به شدّت مورد انتقاد قرار می‌دهد. دكتر سروش در ضمن انتقادهای خود با تفكیكی كه میان مقام ثبوت و نفس الأمر و مقام اثبات و تحقّق خارجی علوم قائل می‌شود، خواسته یا ناخواسته، توجه موافقان را به پرهیز از خلط میان این دو مقام معطوف می‌كند؛ خلطی كه خود او نیز در انتقادهایش مانند برخی موافقان، مصونِ از آن نمانده است.

انتقادهای آقای ملكیان با صبغه‌ای تحلیلی و دقّت و ثمربخشی افزون‌تر، در عین حال كه قابل نقد و پاسخ است، موافقان را متوجه پیش فرض‌ها و مقدّمات اندیشه‌ی تولید علم دینی می‌نماید. او كه علم دینی را منطقاً ممكن می‌داند، كوشش‌های انجام شده را ناموفق ارزیابی می‌كند و از دغدغه‌های مهم و مغتنمی در این باره سخن می‌گوید. دكتر علی پایا از موضع یك مدافع فلسفه‌ی علم رئالیستی انتقادی، به تحلیل و واكاوی ایده علم دینی می‌پردازد. او با تأكید بر تفاوت علم و فناوری و نیز دوگانه دانستن ماهیت علوم اجتماعی و برخی علوم انسانی، ضمن اصرار بر امتناع علم دینی، از امكان و مطلوبیت فناوری بومی و دینی، دفاع می‌كند.

خلاصه آن‌كه انتقادهای این چهار مخالف نه تنها عرصه را بر موافقان تنگ نمی‌كند و این اندیشه را با چالشی جدّی مواجه نمی‌سازد بلكه حاوی نكته‌های مثبت و مفیدی است كه بر مباحث نظری این مقوله روشنی می‌بخشد و خلأها و زوایای پنهان آن را در معرض دید موافقان قرار می‌دهد كه به مهم‌ترین آن‌ها اشاره شد. در نقد و سنجش انتقادهای مذكور ضمن گزارش دقیق و منصفانه هر انتقاد، از روش تحلیلی استفاده شده است.

واژه‌های كلیدی: علم دینی، علوم انسانی اسلامی، فناوری بومی و دینی، عبدالكریم سروش، مصطفی ملكیان، علی پایا و بیژن عبدالکریمی.

بخش اوّل: كلّیات

 

. بیان مسأله

موضوع علم دینی در ایران، با عمر سی و چند ساله خود، با دیدگاه‌های موافق و مخالف برخی اندیشمندان ایرانی همراه بوده است. موافقان علم دینی در ایران، تعاریف و تصاویر متفاوتی از این مقوله ارائه كرده‌اند. عده‌ای از موافقان مقصود از علم، در تعبیر علم دینی را علم تجربی[1] دانسته‌اند و برخی دیگر معنای آن را عام قلمداد كرده‌اند. دسته‌ای از مدافعان علم دینی، در تولید و شكل‌گیری آن بر روش تجربی[2] پای فشرده‌اند و برخی دیگر از تكثرگرایی[3] روش شناختی سخن گفته‌اند. عده‌ای از باورمندان علم دینی بر تأثیر پیش فرض‌های متافیزیكی دینی تأكید می‌كنند و برخی دیگر، فرضیه‌ها و نظریه‌های علمی را در متون و منابع دینی جستجو می‌كنند. گروهی از موافقان علم دینی، تمام دغدغه و اهتمام خود را تولید علوم انسانی اسلامی عنوان می‌كنند و برخی دیگر علوم طبیعی را نیز داخل در محل نزاع می‌دانند. خلاصه آنكه در اردوی موافقان و حامیان علم دینی، طیفی از آرا و نگاه‌های متفاوت در این زمینه وجود دارد.

در سوی دیگر برخی منتقدان و مخالفان علم دینی اندیشه‌ی دینی كردن علم را میراث فرسوده‌ای تلقی می‌كنند كه روزگاری امتحان خود را پس داده و نمره خوبی نیاوده است و عده‌ای دیگر صرف عدم موفقیت كوشش‌های صورت گرفته را دال بر عدم امكان تأسیس علم دینی و اسلامی نمی‌دانند. برخی از مخالفان اساساً علم دینی را ممكن نمی‌دانند و تعبیر علم دینی را واجد تناقض درونی و متنافی الاجزاء[4] تلقی می‌كنند و در عوض از امكان فناوری دینی و بومی سخن می‌گویند امّا برخی دیگر از مخالفان علم دینی با اذعان به امكان علم دینی، آن را مطلوب نمی‌دانند و خلاصه آن‌كه همان تشتت و تعدّد آرا در جانب منتقدان و مخالفان علم دینی نیز مشاهده می‌شود. بنابراین نمی‌توان ادّعا كرد همه باورمندان و موافقان علم دینی در ایران، به تعریف و تصویر واحدی دست یافته‌اند و مخالفان و منتقدان نیز بر ایرادات و اشكالات مشخّصی اجماع كرده‌اند.

در این نوشتار سعی بر آن است دیدگاه‌های سه تن از مهم‌ترین منتقدان و مخالفان علم دینی در ایران، دكتر عبدالكریم سروش، آقای مصطفی ملكیان و دكتر علی پایا، گزارش و سنجش گردد. در گزارش دیدگاه‌های این افراد، صرفاً به مقالات و مطالبی از آن‌ها پرداخته می‌شود كه مستقیماً به موضوع علم دینی اختصاص دارد و از استنباط و استخراج مقصود و نظر آن‌ها از مباحث و مواضع دیگرشان، اجتناب خواهد شد. مقصود از سنجش در این‌جا، معنای دقیق آن یعنی نشان دادن نقاط قوّت و نقاط ضعف دیدگاه‌های ایشان است و تنها جنبه سلبی و منفی آن مدّ نظر نیست.

دانلود پایان نامه ارشد:مبانی قر آنی كرامات اولیاء

، با شمارش نكاتی چند پیش‌كش می‌شود.

  1. در طول دوره­ی نگارش این نگاشته به­گونه­ی مداوم و متناوب از 12 نوشته در روش مطالعه دینی، شیوه­ی نگارش علمی، ویرایش، تحقیق و پژوهش و اسلوب تدوین پایان­نامه بهره برده شده و امید است كه نگارنده­ی سطور توانسته باشد به خوبی، آن نكات ریزتر از مو را به‌كار گیرد و نیز آرزومندیم همه­ی نگاشته‌ها، انباشته‌ای صرف نباشد تا تولید علم به انجامی برسد.
  2. در نگارش واژه‌های تازی، از رسم­الخط پارسی پیروی نموده­ایم همان­گونه كه دستور راهنمایان ویرایش است.
  3. نویسنده، تمام تلاش خود را نموده كه تا آنجا كه شدنی است واژه‌های بیگانه را به‌كار نگیرد جز اینكه پارسی‌اش سخن را نرساند.
  4. در بخش منابع نگاره، تلاش بر این بوده كه از مذاهب مختلف اسلامی بهره­گیری شود و از تكیه بر نوشته­های كلامی یا تفسیری با گرایش فرقه­ای پرهیز شود و هماره سخن حق یا نزدیك به حق را بیان نموده باشد.
  5. بهره­گیری از زبان شعر فارسی كهن، به خصوص مثنوی حكیم رومی كاری است كه علاوه بر تغییر ذائقه­ی علمی نوشته و نیز خواننده به لطافت سخنان افزوده است و بالاتر، اینكه هم‌خونیِ ادبیات فارسی با قرآن و تاریخ انبیا و اولیا را می‌رساند.

مقالات و پایان نامه ارشد

 

  1. پاسخ چالشی كه امروزه مدعیان پشتیبانی از قرآن و سنت به نام جدایی قرآن، عرفان و برهان در پی آنند را این رساله با بهره‌گیری چشم‌گیر از آیات قرآن به مرز كفایت رسانده است و اگر اراده بر این بود كه نام دیگری بر این نگاره نهیم بی­گمان «عرفان و برهان در دامان قرآن» در خور آن بود، باشد كه در جمع هر سه‌ی قرآن، عرفان و برهان در این نگاشته و نگاشته‌های دگر بیشتر بیندیشند.
  2. محقق باید كه كشته نقد و انتقاد بی‌رحمانه باشد چنان­كه حقیر این خواست را از سروران عرفان‌پژوه و اساتید گران‌قدرم دارم.
  3. راقم این سطور، نوآوری رساله حاضر را در اصل موضوع یعنی پرداختن به «مبانی قرآنی كرامات اولیا» می داند و بر این باور است كه گرچه پژوهه­ی پیش‌رو بهترین نیست و نخواهد بود اما معتقد است نخستین گام را در این باب گشوده است. باشد كه پله‌ای گشته تا زیر پای قلم‌های پژوهش‌گران قرار گیرد و به بنای ساختمان دانش اسلامی خشتی فزون گردد.
  4. رساله­ی پیش رو در دو بخش سامان یافته كه سخن اصلی نگارنده در بخش دوم به ویژه در گفتار سه، گنجانده شده و در پایان هر فصل یك نتیجه گرفته شده است كه ره­آورد و یافته‌های بنیادی نگاشته را می‌توان در آن یافت. بخش نخست، به كلیات و ایضاح مفهومی واژه­های كلیدی و نیز دیدگاه­های مكاتب مختلف علوم اسلامی به مسئله كرامات اولیا پرداخته است. در بخش دوم كه قسمت اصلی
    نوشته یعنی جستار قرآنی است نخست با موردپژوهی گونه­های اصناف انسان به لحاظ امور خارق
    عادت در قرآن كریم، آغاز می­شود و سپس در گفتار دیگری به سخن اصلی نگاشته یعنی اموری است
    كه مایه­ی دست­یابی انسان به كرامات می­گردد و به عبارت دیگر، مبانی قرآنی كرامات اولیا، رسیده
    است. به این صورت كه به تحلیل اصول برگرفته از امور خارق عادتی كه در گفتار پیشینش آمده، می‌پردازد.
  5. در بخش موردپژوهی گونه­های آدمیان و موجودات در انجام یا وقوع امور خارق عادت، مدعیِ استقرای همه­گیر در قلمرو قرآن نیستیم ولی كوشیده­ایم همه یا بیشتر امورخارق عادت در قرآن كریم كه در ذیل یكی از دسته انسان­ها یا موجودات یادشده در قرآن كریم آمده را از قلم نیندازیم. هم­چنین در ذیل بیشتر مصادیق قرآنی امور خارق عادات به ویژه معجزات و كرامات، از سروده­های حكیم رومی جلال الدین بلخی به عنوان یك متن سترگ در ادبیات عرفانی اسلام بهره برده­ایم.
  6. در پیش انداختن گفتار گونه­شناسی بر جستار تحلیل مبانی قرآنی كرامات اولیا بر این اندیشه بودیم كه نخست امور خارق عادت یاد شده در كتاب آسمانی یعنی قرآن كریم را بیاوریم آنگاه بیان كنیم كه این­گونه امور چگونه از انسان سرمی­زند.

دانلود پایان نامه:نسبت قبح اخلاقی با ارزش زیباشناختی فیلم از منظر اخلاق‌گرایی میانه‌رو

1ـ1ـ طرح مسأله

نسبت «اخلاق»[1] با «زیباشناسی»[2] * در میان فیلسوفان، همچون دیگر اندیشمندان علوم انسانی، همواره با تفاوت دیدگاه همراه بوده است و جریان‌های مختلفی در باب این مسأله شکل گرفته است. در برخی از هنرها همچون فیلم، مسأله‌ی نسبت اخلاق با هنر در حادترین درجه‌ی خود مطرح می‌شود. در جامعه‌ی مدرن تأثیرات محتمل فیلم بر جامعه، از تأثیرات محتمل هنرهای دیگر بیشتر است. دلیل این امر را

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 باید در تعداد مخاطب سینما در مقایسه با مخاطبان دیگر هنرها جست‌وجو کرد و باید به این امر نیز عنایت داشت که فیلم دو حس بینایی و شنوایی را همزمان مشغول می‌کند و همین امر سبب درگیر شدن بیشتر با فیلم نسبت به دیگر آثار هنری می‌شود.[3] تجربه‌ی صد ساله‌ی سینما نیز این امر را به خوبی نشان می‌دهد که مخاطبان به چه اندازه از سینما تأثیر می‌پذیرند و فیلم‌ها چه نقشی در شکل‌گیری گرایش و کنش آن‌ها موثر است.

ضرورت پژوهش در این زمینه را زمانی می‌توان به خوبی درک کرد که نگاهی به نزاع‌ها و بحث‌های مطرح شده نسبت به مضامین غیراخلاقی حاکم بر برخی از فیلم‌ها همچون «آخرین تانگو در پاریس»[4] (1972)، «کشتار با اره برقی در تگزاس»[5] (1974) و «قاتلان بالفطره»[6] (1994) داشت و یا جریان نزاع‌های مرتبط با فیلم‌های سینمایی در ایران که نمونه‌ای از آن را می‌توان نسبت به اکران پنج فیلم «من مادر هستم»، «زندگی خصوصی»، «من همسرش هستم»، «پل چوبی» و «برف روی کاج‌ها» (1390) در سال 1391 دنبال کرد.

از منظر فلسفی در وهله‌ی نخست ممکن است اخلاق و زیباشناسی دو حوزه‌ی کاملاً جدا تصور شوند، اما ارتباط زیباشناسی و اخلاق زمانی بهتر آشکار می‌شود که ملاحظه می‌کنیم ارزیابی اخلاقی و هنری از مفاهیم مشترکی همچون «خوب» و «بد» و «ارزشمند» و «بی‌ارزش» سود می‌جویند و هر دو در شاخه‌ای به نام «نظریه‌ی ارزش»[7] یا «ارزش‌شناسی»[8] جای می‌گیرند. از سوی دیگر همین امر می‌تواند وجه تمایز هم باشد، زیرا جایگاه ارزیابی و قضاوت[9] در این دو با یکدیگر متفاوت است و قضاوت در اخلاق امری تردیدناپذیر و در هنر در خور تردید و حتی ناممکن شمرده شده است.[10] اما در هر حال از دوران یونان باستان تاکنون، نوعی جریان فلسفی قایل بدان بوده است که میان کیفیت اخلاقی آثار هنری و ارزش زیباشناختی[11] آن‌ها پیوندی نزدیک و متقابل برقرار است. در این میان، گروهی به نوعی از نسبت میان هنر و اخلاق قائل‌اند که تمام ارزش‌های هنری را نادیده می‌گیرند. این دیدگاه خریدار چندانی نداشته است، اما نوع پیچیده‌تر آن که کیفیت اخلاقی را فقط یکی از ملاک‌های قضاوت آثار هنری قلمداد می‌کند، بسیار تأثیرگذار بوده است. چنان‌که می‌توان گفت تفکر انتقادی و زیباشناختی از دوران رنسانس تا عصر روشنگری و در دنباله تا عصر ویکتوریا عمدتاً تبلور این اندیشه بوده است. در این میان دیدگاه دیگری در ارتباط میان اخلاق و هنر وجود دارد که «اخلاق‌گرایی میانه‌رو»[12] یا «اخلاق‌گرایی معتدل» خوانده می‌شود و مدعی است که دیدگاهی فاقد اشکالات پیشینیان در این حوزه را بیان می‌دارد. در کنار این دو جریان اخلاق‌گرا، جریان‌های «خودآیینی‌گرایی»[13] یا «زیباگرایی»[14] و «نااخلاق‌گرایی»[15] نیز وجود دارند. در این پژوهش با اشاره‌ای به جریان‌های دیگر، پرسش پژوهش از منظر اخلاق‌گرایی میانه‌رو تحلیل خواهد شد.

 
مداحی های محرم