پایان نامه ارشد: تاثیر نگرش سرمایه گذاران وعملکرد مقطعی در مدل ریسک چند عاملی شواهدی از بازار اوراق بهادار
جمعه 99/10/26
موضوع رابطه بین ریسک و بازده و بررسی مدلهایی برای تبیین هرچه بهتر این رابطه، یکی از موضوعات پایهای مطالعات مالی در چند دهه گذشته بوده است. مطالعات افرادی چون مارکویتز، فاما و فرنچ و کارهارت نشان دهنده اهمیت این موضوع مطالعه است. با همه این فعالیتها، موضوعی که از دید مطالعات کلاسیک پوشیده ماند نقش فعالین بازار سرمایه در قیمتگذاری داراییهای مالی است. بدین جهت
در راستای بررسی عوامل رفتاری موثر بر فعالین بازار سرمایه و به تبع آن ارزشگذاری داراییهای مالی، محققان عرصه روانشناسی و علوم رفتاری پا به محیط مطالعاتی علوم مالی و بخصوص بازار سرمایه گذاشتند. نتیجه این همکاری شاخهای جدید از علوم مالی به نام مالی رفتاری است. مطالعات گستردهای برای بررسی اثرات رفتاری سرمایهگذاران انجام شد. یکی از این عوامل عامل نگرش سرمایهگذاران (Sentiment) میباشد که به بررسی دیدگاه سرمایهگذاران و خوشبینی و بدبینی آنها نسبت به بازار میپردازد. در تحقیق پیش رو، به بررسی نقش این عامل در بازار سرمایه ایران میپردازیم.
1-2. بیان مسئله
دیدگاه سنتی بازده سهام بر این اصل استوار بود که تغییرات قیمت سهام به تغییرات در بنیانهای اقتصادی و عملکردی شرکت وابسته است. اگر اطلاعاتی که برای استفاده در ارزشگذاری استفاده
میشوند پیچیده و درک و بررسی آن به دشواری صورت گیرد، فرآیند ارزشگذاری داراییها را برای سرمایهگذاران دشوار میکنند. از سویی دیگر اطلاعات پیچیده موجب میشود آربیتراژگران و سفتهبازان که نقش مهمی در نزدیک ساختن قیمت بازار به ارزش ذاتی سهام بازی میکنند، دچار خطا شده و همین امر باعث فاصله گرفتن ارزش ذاتی و قیمت بازار از هم شود. مطالعات انجام شده نشان دهنده این نکته است که با بالا رفتن سطح عدم شفافیت شرکتها، سرمایهگذاران بازده بالاتری را طلب میکنند. در واقع با بالاتر رفتن میزان عدم شفافیت اطلاعاتی، سرمایه گذاران هرچه بیشتر بر برداشتهای ذهنی خود از بازار و سهام تکیه میکنند. در زمانی که بازار با رشد قیمتها مواجه است، این رشد را ماندگار برآورد کرده و براساس این فرض به خرید سهام اقدام میکنند. این دیدگاه علاوه بر بازار، بر سهام هم به طور جداگانه تاثیر میگذارد به نحوی که سهامی که در گذشته عملکرد خوبی داشتهاند و از طرفی به دلیل پیچیدگی اطلاعاتی جهت تحلیل تحلیلگران، دشواریهایی را به همراه دارند اغلب انتظارات عملکرد خوب از آنان بالاتر میباشد. اگر تعداد اوراقی که چنین خصوصیاتی دارا هستند در بازار زیاد بوده و نتوان ریسک آنها را بوسیله متنوعسازی کاهش داد، این انتظار را داریم که این اوراق نسبت به نگرش بازار واکنشهای شدیدتری نشان دهند. از طرفی اگر این دسته از ریسکها قابل تنوعبخشی باشند انتظار میرود صرف ریسک شرکتهای با شفافیت کمتر در مقابل شرکتهای با ساختار ریسک مشابه قابل شناسایی و قیاس باشند. مطالعات اخیر بیان کننده رابطهای قوی میان عدم شفافیت سهام و حساسیت به نگرش سرمایهگذاران در سطح مدلهای دو و چند عاملی ریسک هستند.
پایان نامه ارشد : تاثیر هوش تجاری بر عملکرد بازرگانی بانک ها و موسسات مالی و اعتباری
جمعه 99/10/26
امروزه پیشرفت اقتصادی و بازرگانی كشور در گرو پیشرفت صنعت بانكداری پا به پای سایرصنایع كشور و همچنین صنایع بانكداری سایر كشورهای پیشرفته است.در حال حاضر درصد بالایی از مالكیت این صنعت در اختیار دولت بوده ولی با ظهور برخی بانكهای خصوصی رقابت در این صنعت نیز آغاز شده اما با این وجود , فاصله بسیار زیادی با سطح بانكداری جهانی دارد.درحقیقت نظام بانكی در هر كشوری یكی از مهمترین اركان شكل گیری ساختارهای اقتصادی است كه تعیین كننده مسیر توسعه یافتگی یا عقب ماندگی كشورها تلقی می گردد (آل
اسحاق؛۱۳۸۸ :۵ ).از سوی دیگر در عصر رقابتی کنونی مقوله جهانی شدن، مرزهای اقتصادی میان جوامع را کم رنگ نموده و صنایع کشورها را تحت تأثیر قرار داده است.در این شرایط، فشار ذی نفعان (سهامداران، مشتریان، کارکنان و جامعه) و انتظارات آن ها از سازمان ها روز به روزافزایش می یابد و سازمان ها را مجبور به استفاده از سیستم های مدیریتی جدید که برمبنای منفعت ذی – نفعان بنا شده اند، می نماید (ضرغام بروجنی، ابراهیمی ومیرفخرالدینی؛۱۳۹۲: ۲۵).به همین دلیل بررسی عملکرد بانک ها می تواند دارای اهمیت بسیار زیادی باشد.در حقیقت عملكرد نشان می دهد كه یك سازمان چگونه به رسالت و اهداف مربوط به خود می رسد.عملكرد دلالت بر شروع از یك وضعیت معین و رسیدن به یك هدف دقیق داردكه این ممكن است شامل چندین نقطه هدف از قبیل سهم بازار، حجم فروش، انگیزش كاركنان، رضایت مشتری، سطح كیفیت و غیره باشد ( Boisvert, Hugues; 2006 ,p2 ).از سوی دیگر از جمله مفاهیم جدید در عرصه كسب و كار، هوش تجاری[1] است.هوش تجاری به سازمانها کمک می کند تا وضعیت تجارتی گذشته و موجود را هم به صورت کلی و هم به صورت جزیی با دید بهتری مشاهده کنند تا بتوانند تجارت خودشان را به نحو مناسبی تحلیل نمایند.هوش تجاری امکان و توانایی بهبود کیفیت خدمات را فراهم کرده و میتواند برنامهریزی و تصمیمگیری را تسهیل نماید.در این راستا تحقیق حاضر به دنبال بررسی تاثیر هوش تجاری بر عملکرد بازرگانی بانک ها و موسسات مالی و اعتباری استان گیلان است.با توجه به موارد فوق در فصل اول تحقیق , بعد از بیان مساله به ضرورت واهمیت تحقیق پرداخته خواهد شد.سپس به سوالات واهداف تحقیق به همراه چهارچوب نظری تحقیق اشاره شده ودر نهایت با تعریف مفهومی وعملیاتی متغیرها و بیان قلمروتحقیق فصل به پایان خواهد رسید.
[1] Business intelligence ( BI )
دانلود پایان نامه ارشد:روش جدیدی در سنتز 2-آمینو-4-آریل کرومن-3-نیتریل ها
جمعه 99/10/26
هتروسیکل ها دسته ی مهمی از ترکیبات آلی با کاربردی گسترده هستند که سهم زیادی در ترکیبات دارویی، دام پزشکی و شیمی گیاهی دارند. یکی از خصوصیات مهم ترکیبات هتروسیکل این است که گروه های عاملی فعال می توانند به عنوان استخلاف و یا بخشی از سیستم حلقوی ظاهر شوند و یکی از دلایل استفاده ی گسترده از ترکیبات هتروسیکل این است که می توان ساختمان آن ها را برای دست یابی به تغییر دلخواه در عملکرد، دست کاری کرد [1].
کرومن ها دسته ی مهمی از ترکیبات هتروسیکل اکسیژن دار هستند که به گروه بزرگی از مولکول ها به نام مشتقات بنزوپیران و کرومن-4-اون، که ترکیبات طبیعی هستند، تعلق دارند. این ترکیبات و مشتقات وابسته به آن ها خواص بیولوژیکی متنوعی دارند که شامل خواص ضد توموری[1]، ضد باکتریایی[2] و … هستند. این اثرات موجب شده که این ترکیبات جهت مشتق سازی و غربال گری به عنوان عوامل جدید درمانی مورد توجه قرار گیرند [2].
2-آمینو-H4-کرومن ها به دلیل واکنش پذیری زیادشان در فعالیت های بیولوژیک، امروزه اهمیت سنتزی فراوانی پیدا کرده اند. این ترکیبات را می توان با انجام واکنش های چند جزئی تهیه کرد.
یکی از مهم ترین اهداف شیمی آلی و دارویی، طراحی و سنتز مولکول هایی است که به عنوان عوامل درمانی برای انسان ها ارزشمند باشند. 2-آمینو-H4-کرومن ها به مجموعه ای از ساختارهای دارویی با قابلیت تولید لیگاندهای کوچک مولکول، تعلق دارند. این ترکیبات دارای فعالیت های مشخص، از قبیل اسپاسمولیتیکی[3]، ادرار آور[4]، ضد انعقاد خون[5]، ضد باکتری[6] و ضد آلرژی، هستند.
2-آمینو-H4-بنزو کرومن های استخلاف شده برای درمان بیماری های سیستم ایمنی بدن و عوارض دیابتی و تغییر فشار خون، پیشنهاد شده است. امروزه بعضی از آن ها در درمان بیماری های ناشی از التهاب، مانند روماتیسم و ورم مفاصل و همچنین در درمان سرطان به کار می روند (3-1).
علاوه بر این، مشتقات β-انآمینونیتریل های H4-کرومن ها واسطه های سنتزی مفیدی برای آماده سازی سیستم های هتروسیکلی دارای فعالیت بیولوژیکی بالقوه هستند. به همین دلیل توسعه ی روش های جدید و کارآمد برای سنتز 4-آمینو-H4-کرومن-2-کربونیتریل ها هنوز هم بسیار مورد توجه است.
ساختارهای کرومنو[2،3-b]پیریدین ها خواص دارویی قابل توجهی دارند. نمونه هایی از این عوامل دارویی مورد تأیید، شامل پرانوپروفن[7] (4) و آملکسانوکس[8] (5) است. علاوه بر این بسیاری از این ترکیبات دارای فعالیت های ضدباکتری، ضد حساسیت[9]، ضد روماتیسمی[10] و ضد آسم[11] هستند. به عنوان مثال، کرومنو[2،3-b]پیریدین (6) به عنوان مهار کننده ی میتوژن فعال شده ی پروتئین کیناز گزارش شده است. ترکیب (7) نیز مهار کننده ی هیستامین تحریک ترشح اسید معده[12] است [3].
پایان نامه ارشد: تأثیرسازوکارهای نظام راهبری شرکتی بررابطه بین اعتمادبیش ازحدمدیریتی و واکنش سرمایه گذاران
جمعه 99/10/26
:
شاید هیچ موضوعی در ادبیات مالی اخیر بحثبرانگیزتر از این سؤال نباشد که آیا سرمایهگذاران در تعیین قیمت سهام منطقی عمل میکنند یا خیر؟ نظریه کارایی بازار سرمایه به دو فرض بسیار مهم توجه دارد. اولاً سرمایهگذاران در تصمیمگیریهای خود در بازار دارای رفتار منطقی هستند. ثانیاً آنها بر اساس آخرین اطلاعات و اخبار اقدام به خرید و فروش اوراق بهادار میکنند و جهت تعیین منصفانه بودن قیمت اوراق بهادار، درایت کافی دارند. فرض منطقی بودن سرمایهگذاران مورد انتقاد محققان زیادی قرار گرفته است.
طی دو دهه اخیر، تحقیقات بسیاری وقوع یك پدیده مالی را كه اعتبار فرضیه بازارهای كارا را به صورتی جدی به چالش كشانده است، مشاهده کردهاند. شواهد بسیاری وجود دارد، مبنی بر اینكه میتوان با استفاده از بازدههای گذشته، بازدههای آتی را پیشبینی کرد. این
امر علاوه بر این كه مغایر با فرضیه گام تصادفی بازارهای كارا میباشد، فرضیه تعیین منطقی قیمتهای اوراق بهادار را در این بازارها مخدوش میسازد. این پدیده، واكنشهای غیرمنطقی سرمایهگذاران نسبت به اطلاعات و اخبار جدید میباشد. به عبارت دیگر، سرمایهگذاران در این بازارها نسبت به اطلاعات جدید واكنشی بیش از حد و یا كم تر از حد مورد انتظار نشان میدهند .
واکنشهای بازار سهام به آگهیها و اخبار متفاوت است و در برخی موارد واکنش افراد عقلایی نیست و سبب ناهنجاریهایی از جمله افزایش بیش از حد یا کمتر از حد قیمتها میشود. واکنش بیش از حد و واکنش کمتر از حد زمانی رخ میدهد که افراد با توجه به اطلاعات جدید، قیمتها را بیشتر یا کمتر از میزان واقعی آن تعیین میکنند. اگر چه بازار پس از گذشت زمان به اشتباه خود پی میبرد و به حالت تعادل بر میگردد، با این وجود چنین رفتاری نوعی رفتار غیرعقلایی در بازار محسوب میشود که میتواند پاسخ منطقی نسبت به عدم اطمینان درکشده توسط سرمایهگذاران باشد. انتظارات افراد تابع پیشبینیهای آنها میباشد که گاهی از ناکارامدیهایی برخوردار است. فهم منبع این ناکارامدیها، میتواند کاربردهای مهمی برای مطالعه در زمینه عقلانیت سرمایهگذاران و کارایی بازار داشته باشد.
و از طرفی مدیران دارای اعتماد بیش از حد (بهینهگرا/خوشبین)بازدههای آتی ناشی از سرمایهگذاریهای شرکت را بیش از حد برآورد میکنند(هیتون، 2002 و مالمندییر و تاته، 2005). بررسی تأثیر اعتماد بیش از حد مدیریتی بر روی سیاستهای شرکت از قبیل خطمشی و سیاستهای حسابداری شرکت موضوع مهمی است؛ چرا که اعتماد بیش از حد میتواند منجر به تصمیماتی گردد که ارزش شرکت را از بین میبرد. به عنوان مثال رول (1986) معتقد است که دلیل درگیر شدن مدیران در فعالیتهای ادغام و تحصیل نابودکننده ارزش شرکت، اعتماد بیش از حد مدیریتی است. اختلال در فعالیتهای سرمایهگذاری، تأمین مالی و سیاستهای حسابداری میتواند هزینهبر باشد (مالمندییر و تاته، 2005 و 2008 و بن-دیوید و همکاران، 2010).از سوی دیگر، اعتماد بیش از حد مدیریتی میتواند تحت شرایطی منجر به ایجاد منافعی برای شرکت گردد. برای مثال، انگیزه ریسکپذیری به وسیله مدیران دارای اعتماد بیش از حد نسبت به سایر مدیران دارای هزینه کمتری است (گرویس و همکاران، 2011 و کمپبل و همکاران، 2011).
بنابراین با توجه به تاثیرپذری سرمایه گذاران از بازده سهام این سوال مطرح می گردد که آیا اعتماد بیش از حدمدیریتی بر واکنش سرمایه گذاران تاثیر دارد یا خیر؟ و در صورت مثبت بودن جواب، تأثیر چگونه است؟ و همچنین واکنش(برخورد یا تعامل) سرمایه گداران با شرکت های دارای مدیران خوش بین(بهینه گرا ویا دارای اعتماد بیش از حد) چگونه است؟
بنابراین، نحوه تأثیرگذاری مکانیزمهای کنترلی بر روی رابطه بین اعتماد بیش از حد مدیریتی و واکنش سرمایه سرمایه گداران کاری، مبهم و مجهول می باشد.
لذا این مطالعه در نظر دارد، تأثیر ساز و کارهای نظام راهبری شرکتی بر رابطه بین اعتماد بیش از حد مدیریتی و واکنش سرمایه گذران در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را بررسی نماید.
[1] Overconfident
[2]Optimistic
[3]Heaton
[4]Malmendier & Tate
[5]Roll
[6]Merger & Acquisition
[7]Ben-David
[8]Gervais et al.
[9]Campbell et al.
دانلود پایان نامه ارشد : اثربخشی آموزش تابآوری برمیزان پرخاشگری و احساس تنهایی دانش آموزان
جمعه 99/10/26
تابآوری به عنوان یکی از سازههای اصلی شخصیت برای فهم انگیزش، هیجان و رفتار مفهومسازی شده است(بلاک،2002). ورنر و اسمیت(1992) تابآوری را ساز و کار ذاتی خود اصلاحگری انسان میدانند. افزون بر این به باور ورنر(1997) تابآوری، صرف نظر از خطرات تهدیدکننده، عاملی بالقوه در همه افراد برای تغییر و دگرگونی است. بلاک(2002) بر این باور است که تابآوری توانایی سازگاری با شرایط محیطی و مهارگری وقایع پیشبینی نشده است(لتزرینگ، بلاک و فوندر،2005). هسته مرکزی سازه تابآوری را این پیش فرض تشکیل میدهد که فطرتی زیستشناختی برای رشد و کمال در هر انسان وجود دارد( طبیعت خود- اصلاحگری ارگانیسم انسانی) که به طور طبیعی و در شرایط معین محیطی میتواند آشکار شود(ورنر،1997). به باور ماستن(2001) هنگامی که فاجعه از سر بگذرد و نیازهای اولیه انسان تأمین گردد، آنگاه تابآوری به ظهور میرسد. در نتیجه فرآیند تابآوری، اثرات ناگوار، اصلاح یا تعدیل میشوند و یا حتی ناپدید میگردند(توگارد و فردریکسون، 2004؛ انزالیچت، ارنسون، گود و مککی،2006؛ فریبرگ، هجمدال، روزنوینگ، مارتینوسن، اسلاکسن و فلاتن،2006).
از سوی دیگر تابآوری سازگاری درونی و بیرونی فرد تحت شرایط چالشانگیز است که فرد بدون آسیبپذیری زیاد به مبارزه با شرایط چالشانگیز میپردازد و یا با این شرایط سازگار میشود(هانتر و چندلر، 1999). بنابراین، تابآوری مؤلفهای است که به افراد کمک میکند تا با جهانی که دائماً در حال تغییر است، سازگار شوند. فریبرگ، بارلاگ، مارتینسون، روزنبرگ و هجمدال(2005) در پژوهشی نشان داد که تابآوری به فرد این توانایی را میدهد تا فردی تأثیرگذار باشد و در مقابل شرایط سخت به صورت انعطافپذیری واکنش نشان دهد. بنابراین، با توجه به مطالب فوق منطقی است که در حیطه تابآوری به مسأله سلامت روانی نوجوانان بپردازیم چون در نوجوانان این توانایی وجود دارد تا بتوانند در شرایط چالشانگیز و در هنگام بروز مشکلات خود را با آن شرایط انطباق دهند و سلامت روانی بهتری را داشته باشند و پژوهشها نیز حاکی از آن است نوجوانانی که این خصیصه در آنها بیشتر وجود دارد، رفتارهای آسیبرسان کمتری را نشان دادهاند و همچنین در سلامت روان نمره بهتری را کسب کردهاند(ورنر، 1995).
همچنین خلق مثبت یکی از عواملی است که منجر به افزایش تابآوری و رضایت از زندگی میشود. پژوهشها حاکی از آن است افرادی که خلق مثبت بالایی دارند، معمولاً تابآوری آنها نیز بالاتر است.
در سالهای اخیر رویکرد روانشناسی مثبت نگر[5]، با شعار توجه به استعداد ها و توانمندی های انسان، مورد توجه حوزه های مختلف روانشناسی قرار گرفته است. این رویکرد، هدف غایی خود را شناسایی سازه ها و شیوه هایی می داند که بهزیستی[6] و شادکامی انسان را فراهم می کند. از این رو عواملی که موجبات تطابق هرچه بیشتر آدمی با نیازها و تهدیدهای زندگی را سبب گردند، بنیادی ترین سازه های مورد پژوهش این رویکرد می باشند. در این میان تاب آوری[7] جایگاه ویژه ای، مخصوصا در حوزه های روانشناسی تحولی، روانشناسی خانواده و بهداشت و سلامت روانی به خود اختصاص داده است (کمبل-سیلس، کوهان و استین[8]، 2006). تاب آوری، فرایند توانایی یا پیامد سازگاری موفقیت آمیز علیرغم شرایط چالش برانگیز و تهدید کننده تعریف شده است (گارمزی و ماستن[9] ، 1991) و نه تنها در برگیرنده شکست ناپذیری در حالت های اضطرابی می باشد، بلکه توانایی های بالاتری برای پوشش مجدد حوادث ناگوار می باشد(گارمزی،1991).
واژه تاب آوری را می توان به صورت بیرون آمدن از شرایط سخت یا تعدیل آن تعریف نمود. در واقع تاب آوری ظرفیت افراد برای سالم ماندن
و مقاومت و تحمل در شرایط سخت و پرخطر است که فرد نه تنها بر آن شرایط دشوار فائق می شود بلکه طی آن و با وجود آن قوی تر نیز می گردد. پس تاب آوری به معنای توان موفق بودن، زندگی کردن و خود را رشد دادن در شرایط دشوار (با وجود عوامل خطر) است. این شرایط خود به خود ایجاد نمی شود مگر اینکه فرد در موقعیت دشوار و ناخوشایندی قرار گیرد تا برای رهایی از آن یا صدمه پذیری کمتر، حداکثر تلاش را برای کشف و بهره گیری از عوامل محافظت کننده (فردی و محیطی) در درون و بیرون خود که همواره به صورت بالقوه وجود دارد، بکار گیرد (کاظمی،1383).
تاب آوری با در نظر داشتن توام شرایط استرس زا و توانایی ذاتی افراد برای پاسخ گویی، دوام آوردن و رشد نرمال در حضور شرایط استرس زا مطرح می شود. مفهوم تاب آوری یک راه حل امید بخش و خوشایند است، زیرا سرانجام سختی ها و شرایط بد دوران کودکی می تواند بالقوه ویرانگر و ناامید کننده باشد. شواهد روشنی در مورد وجود رابطه میان وقایع ناخوشایند و سختی زندگی در دوران کودکی با بروز اختلالات روانی در سال های بعدی زندگی وجود دارد که از این اختلالات می توان افسردگی، سوء مصرف مواد و خودکشی را نام برد (کاظمی،1383).
مدی و خوشابا[10] (1994) بر این عقیده اند که سرسختی روانی[11] یا همان تاب آوری، یکی از شاخصههای سلامت روانی است و برای افزایش سلامت روانی افراد می باید تاب آوری آنها را افزایش داد.
فصل اول
بیان مسأله
تاب آوری از جمله این ویژگی های بسیار مهم است که می تواند در بالا بردن سطح بهداشت روانی افراد تاثیر بسزایی داشته باشد. تاب آوری ظرفیت بازگشتن از دشواری پایدار و ادامه دار و توانایی در ترمیم خویشتن است این ظرفیت انسان می تواند باعث شود تا او پیروزمندانه از رویدادهای ناگوار بگذرد و علیرغم قرار گرفتن در معرض تنش های شدید شایستگی اجتماعی، تحصیلی و شغلی او ارتقاء یابد. تاب آوری نوعی ویژگی است که از فردی به فردی دیگر متفاوت است و می تواند به مرور زمان رشد کند یا کاهش یابد و براساس خود اصلاح گری فکری و عملی انسان در روند آزمون و خطای زندگی شکل می گیرد(قاسم نژاد، قربانی، 1387)
واژه تاب آوری را می توان به صورت توانایی بیرون آمدن از شرایط سخت یا تعدیل آن تعریف نمود. در واقع تاب آوری ظرفیت افراد برای سالم ماندن و مقاومت و تحمل در شرایط سخت و پر خطر است که فرد نه تنها بر آن شرایط دشوار فائق می شود بلکه طی آن و با وجود آن قوی تر نیز می گردد. پس تاب آوری به معنای توان موفق بودن، زندگی کردن و خود را رشد دادن در شرایط دشوار با وجود عوامل خطر است. این فرایند خود به خود ایجاد نمی شوند مگر اینکه فرد در موقعیت دشوار و ناخوشایندی قرار گیرد تا برای رهایی از آن یا صدمه پذیری کمتر و حداکثر تلاش را برای کشف و بهره گیری از عوامل محافظت کننده فردی ومحیطی در درون و بیرون خود که همواره به صورت بالقوه وجود دارد بکار گیرد. تاب آوری در مورد کسانی بکار می رود که در معرض خطر قرار می گیرند ولی دچار اختلال نمی شوند از این رو شاید بتوان نتیجه گیری کرد که مواجه شدن با خطر شرط لازم برای آسیب پذیری هست اما شرط کافی نیست. عوامل تاب آور باعث می شوند که فرد در شرایط دشوار و با وجود عوامل خطر از ظرفیت های موجود خود در دست یابی به موفقیت و رشد زندگی استفاده کند و از این چالش و آزمون ها به عنوان فرصتی برای توانمند کردن خود بهره جوید و از آنها سر بلند بیرون آید(محتشم، امینی راد، 1387)
اینکه چرا پدیده ای به نام تنهایی وجود دارد، اساسا یک پرسش هستی شناختی است و درست است که می توان عواملی که در این احساس نقش دارند و یا عوامل اجتماعی که موجب تقویت این احساس می شوند را وزن کرد، اندازه گرفت و یا مقایسه کرد عده ای سعی می کنند آن را از میان ببرند. عده ای دیگر سعی می کنند آنرا کاهش دهند و کسانی نیز هستند که سعی میکنند در تنهایی اشان معنایی را خلق کرده و یا بیافرینند. شاید بتوان گفت زندگی مانند سفری است که حتی اگر همراهی داشته باشیم بایستی به تنهایی این سفر یا این مسیر را طی کنیم و تنها راه رهایی از تنهایی می تواند فقط در نفی زندگی و هستی باشد(اسدیان، 1389)
سه نوع تنهایی وجود دارد: اول تنهایی مبتذل: تنهایی مبتذل یک نوع عکس العمل روح بیمار است. کسی که دچار عقده های روانی و سقوط اخلاقی و یا سقوط عصبی است و یا اصلا کمبود دارد.
از دیگران می ترسد و از جمعیت فرار می کند. خود خواهی و تمایلات سر کوفته در او یک عقده ضد اجتماعی ایجاد می کند. این نوع بیماریها را بیماریهای (آنتی سوسیال) میگویند. یعنی بیماریهای ضد جمعیت و آدمهای گوشه گیر و تنها و یا آدمهایی که مثلاً در بازار ورشکست می شوند و یا در زندگی و یا در عشق شکست می خورند. این تنهایی ها یک نوع بیماری است که ارزش بحث ندارد و توسط دکتر روانپزشک قابل معالجه است.
تنهایی دوم تنهایی است که ناشی از رشد روح انسان و بالاتر رفتن آن از سطح رابطه های عادی روزمره است یک انسان عادی صبح که از خواب بلند می شود به فکر زندگیش و خانه اش و شغلش و دوستش است و به فکر این است که کسانی را ببیند و ارتباط داشته باشد و از معاشرتشان لذت ببرد به هر حال این شخص دایما یا در فکر زندگی و پول و تفریح است و یا ارتباط با این و آن و لذت بردن از زندگی در همه ابعاد گوناگونش. اما گاهی تکامل روح انسان به جایی می رسد که از سطح این روزمرگی ها- و جاذبه هایی که انسان های معمولی را در بر می گیرد و مشغول می کند و لذت به آنها می دهد- اوج می گیرد. به میزانی که انسان از سطح معمولی اوج بگیرد به خلوت می رسد بزرگترین عامل در این تنهایی خود آگاهی است. انسان به میزانی خودش توجه می کند و یک آگاهی درونی و وجودی می یابد رابطه های بیرونیش کم میشود. به میزانی که رابطه ماورایی پیدا می کند رابطه های روزمره اش کم میشود. اینها عواملی اند که یک انسان متعالی را به تنهایی وتامل درخویش می کشانند (1386).
اما یک نوع سوم تنهایی هم وجود دارد و آن تنهایی مصنوعی است. در اینجا بدون اینکه بیماری روانی یا آن تنهایی فلسفی وجود داشته باشد به انسان یک نوع تنهایی مصنوعی را تحمیل می کنند مثلاً انسان را به گوشه ای می اندازند و در را به رویش می بندند و او را در این حالت رها می کنند. این تنهایی سوم که تنهایی تحمیلی است دارای یک روانشناسی خاص خودش است انسانی که در رابطه با جامعه زندگی می کند تعصب دارد حیثیت دارد آبرو دارد با افراد دیگر رابطه دارد و یک موقعیت خاص و مسولیت در زندگی به عهده دارد. هنگامی که بخواهند این انسان را از همه این نیروها خالی کنند تا به سادگی بتواند رام شود به سادگی بتواند ابزار بشود و به سادگی بتوان بر او تحمیل کرد به طوری که هیچ چیزی برایش فرقی نکند یکی از عوامل مورد استفاده تنها کردن اوست. انسان در تنهایی همه رابطه هایش قطع می شود و به صورتی در می آید که حتی وقتی می خواهد زن یا بچه اش و یا پدر ومادر اش را تصور کند به ذهنش نمی آیند و قیافه شان از یادش می رود حال چه برسد به آدمها و رفقا و همفکرها ومحیط و جامعه اینها دیگر برایش موهومات خیالی می شوند وبعد کم کم از ذهنش دور میشوند. حتی اسامی والفاظ وحرف زدن از یادش می رود وهم چیزهای دیگر.(موسی نژاد، 1389 ) .
هر انسانی نیازمند عشق ورزی و تایید دیگران است. هر انسانی احتیاج دارد که به او مهر ورزیده شود، به او توجه شود، احترام گذاشته شود و همانطور که ون گوگ می گوید: وقتی که بیدار می شوی و می بینی که تنها نیستی و در کنارت کسی وجود دارد، آنروز جهان مهربانتر می شود . تمام ادبیات و هنر پر است از چنین نمونه هایی که چگونه فقدان عشق موجب رنج و تنهایی انسان می شود. اما در بسیاری از موارد نیز آنچه را ما به غلط عشق تلقی می کنیم هیچ بجز ترس از تنهایی و روبرو شدن با این جنبه از حقیقت هستی نیست. کسانی وجود دارند که همیشه ر کنار انسان یا انسانهای دیگری زندگی می کنند اما بشدت احساس تنهایی می کند و افرادی نیز وجود دارند که در نهایت تنهایی احساس تنهایی نمی کنند چرا که آنان با خود پدیده هستی پیوند خورده اند. همانطور که اشاره شد احساس تنهایی که در چارچوب خانواده به فرد داده می شود گاه بسیار خشن تر و ویرانسازتر از احساس تنهایی یک فرد مجرد است چرا که این نوع تنهایی با نفی و بی احترامی به ساختار ارزشی فرد مقابل توام است بنابراین بسیاری از انسانها به علت ترس از تنهایی در روابط بیمار و یا ناسالم زناشویی باقی مانده، جسماً در کنار کسی هستند اما از نظر روانی تنها هستند. می توان گفت که در چنین شرایطی، احساس تنهایی، واکنش عاطفی یک انسان به ناکامی های پیرامون اوست که این احساس معمولاً به صورت افسردگی و یا بیماری های روانی دیگر بروز می کند (محمد خانی، 1386).
پرخاشگری یکی از هیجان های پیچیده انسان است. پرخاشگری واکنشی متداول نسبت به ناکامی و بد رفتاری است همه ما در طول زندگی با موقعیت های خشم بر انگیز روبه رو شده ایم. اشکال پرخاشگری این است که اگر چه بخشی از زندگی است ولی ما را از رسیدن به اهداف مان باز می دارد ارایه تعریفی واضح و مشخص از پرخاشگری بسیار دشوار است زیرا افراد از نظر زمان و علت پرخاشگری و شیوه واکنش به آن کاملاً متفاوت هستد. هیجان هایی که اغلب با پرخاشگری همراه هستند، عبارتند از: عصبانیت، خصومت، کینه توزی، غضب، تنفر، تحریک، حساسیت، تحقیر و رنجش. چون تعاریف و تجربیات ما از این احساسات متفاوت است، توصیف دقیق آنها غیر ممکن است (عباسی زاده( 1388).
پرخاشگری ، به هر گونه رفتار عمدی اعم از کلامی و غیر کلامی گفته می شود که منجر به آسیب رساندن روان شناختی یا جسمانی یا تخریب مالی به خود و دیگران برای رسیدن به هدفی یا به منظور تخلیه هیجانی می شود. پرخاشگری از جمله مسائل عمده و با اهمیتی است که انسان از گذشته های دور تا کنون به صورت گسترده ای با آن سروکار داشته است. رفتار پرخاشگرانه در انسانها به شکل اعمال خشن به سمت به دیگران فرض می شود که ممکن است موجب اجتناب دیگران یا مقابله به مثل بسیاری از آنان گردد. گاهی اوقات، خصومت و عجز ما به سبب مسایل خیلی واقعی و اجتناب ناپذیر زندگی است. تمام عصبانیت ها بی خودی نیست، و اغلب واکنشی سالم و طبیعی به این مشکلات هستند(عطایی، 1388).