موضوع: "بدون موضوع"
پایان نامه :تاثیر اجرای برنامه خود مدیریتی بر درد زانو ،خودکارآمدی مراقبت از خود و عملکرد سالمندان مبتلا به استئوارتریت مراجعه کننده به درمانگاه ارتوپدی شهر خرم اباد
جمعه 99/10/26
:
افزایش امید به زندگی و کاهش میزان باروری باعث افزایش تعداد افراد سالمند در سراسر جهان گردیده است بگونه ای که پیر شدن جمعیت به یکی از مهمترین چالش های بهداشت عمومی در سالهای کنونی تبدیل گشته است(1) . به نظر روانشناسان، سالمندی دوره ای از زندگی است که معمولا از سن ۶۰تا ۶۵سالگی اغاز میشود .سالمندی به هیچ وجه بیماری تلقی نمی شود بلکه ضرورتی اجتناب ناپذیر در گذرگاه زندگی و مسیر طبیعی رشد است(۲). برای تعریف سالمندی از نظر سنی نقطه برشی که مورد توافق همه باشد وجود ندارد در کشورهای توسعه یافته سن 65 سالگی که دران فرد شرایط دریافت حقوق بازنشستگی پیدا میکند به عنوان سن سالمندی در نظر می گیرند.سازمان ملل متحد سن 60سالگی را به عنوان نقطه برش پذیرفته است(۳). افزایش جمعیت سالمند مختص کشورهای پیشرفته نیست بلکه پدیده ای است که کشورهای توسعه یافته ودر حال توسعه هر دو با آن مواجه اند. در کشور ایران نیز بررسی ها و شاخص های آماری حکایت از رشد پرشتاب جمعیت سالمند می کند بطوری که پیش بینی میشود که جمعیت سالمند ایران تا سال 2025 به 5/10 درصد و تا سال 2050 به 7/21 درصد برسد. با افزایش جمعیت سالمندان مشکلات سلامت آنان نیز افزایش یافته و ضرورت توجه به مشکلات آنان را افزایش می دهد(۴).
۱-۱. بیان مساله
افراد سالمند بطور فزاینده ای در معرض بیماریهای مختلف قرار دارند زیرا تغییرات فیزیولوژیکی که در طی فرایند سالمندی رخ می دهد مثل تغییرات مشخص در سیستم های مختلف بدن(قلبی عروقی،عضلانی اسکلتی، گوارشی،تنفسی و…)عملکرد طبیعی بدن راضعیف می
سازد(۵)و توانایی سالمندرا در مراقبت از خود کاهش میدهد که این امر احتمال افزایش ابتلا به بیماری ها ومرگ ومیر رادر سالمندی به همراه دارد(۶). بعد از سن میانسالی هر ساله بطور میانگین5/1درصد از کارائی عملکرد جسمی وذهنی افراد کاسته میشود.به این ترتیب وقتی فرد به سن 70سالگی می رسد26درصد از تواناییهای خود را از دست میدهد.و اکثر مردم با رسیدن به کهنسالی با ناتواناییهاو بیماریهای متعددی روبرو میشوند.یکی از این بیماری های شایع استئوآرتریت است که عملکرد سالمندان را متاثر میکند(۷).
بیماری های مزمن از جمله مشکلات شایع بهداشتی در سراسر جهان به شمار میرود( ۸ )که عادات و رفتارهای بهداشتی افراد بطور چشمگیری بر میزان ابتلا و شدت آنها تاثیر دارند(۹ ). بیماری های مزمن یکی از نگرانیهای اصلی و مهم در جمعیت سالمندان است و شیوع بیماری های مزمن در جمعیت سالمندان در حال افزایش است(۱۰). افزایش جمعیت سالمندان و شیوع بیماری های مزمن، یک چالش اصلی در سیستم مراقبت و سلامتی محسوب میشود. ارتریت[1] یکی از بیماریهای مزمن شایع است(1۱) و استئوارتریت[2] شایع ترین بیماری مفاصل در سراسر دنیا است( ۱۲).استوآرتریت بعنوان آرتریت دژنراتیو شناخته می شود که با کاهش پیشرونده غضروف مفصلی به همراه نوسازی استخوان ساب کندرال و حاشیه مفصل و یک سری تغییرات زیستی در سینوویوم مشخص میشود(۱۳) که باعث درد، ناتوانی،خشکی مفاصل و تغییر شکل مفاصل میشود(۱۴) . استئوآرتریت ممکن است اولیه ، ایدیوپاتیک ، یا ثانویه به دنبال تروما،عفونت، جراحی و سایر بیماریها باشد. درمانهای شایع در استئوارتریت شامل : درمانهای دارویی مانند:استفاده از داروهای ضد درد و ضد التهابی، استامینوفن،ضد التهاب های غیر استروئیدی[3] و مخدرها ودرمانهای غیر دارویی و عمل جراحی است(۱۵). اگرچه اعمال جراحی مانند تعویض مفصل در تقلیل میزان درد و بهبود عملکرد در استئوآرتریت پیشرفته ، موثر هستند ولی به سبب خطرات جراحی، تنها گروه اندکی از بیماران، استفاده از این روشها را ترجیح می دهند. درمان غیر دارویی بیماران مبتلا به استئوارتریت در انجمن آرتریت روماتوئید شامل : آموزش بیماران ، کنترل وزن ، ورزش ، درمانهای فیزیکی است(۱۶ ).شیوع و بروز استئوآرتریت با افزایش سن افزایش می یابد. در ایران 25% افراد بالای 65 سال به استئوآرتریت مبتلا هستند و مفاصل زانو شایعترین مفاصل درگیر در این بیماری هستند.( ۱۷).استئوآرتریت از مهمترین علل منتهی به ناتوانی است که در ایالت متحده تقریبا 43 میلیون نفر را تحت تاثیر قرار داده است . بطوریکه 24 % از کل ترخیص های بیمارستانی و 4 هزار روز مراقبت در بیمارستان را به خود اختصاص داده است . این مبتلایان 9/38 میلیون بار مراجعه به مطب پزشکان ، 9/2 میلیون بار به درمانگاه ها و 2/2 میلیون بار مراجعه به اورژانس ها را دارند ( ۱۸ ). استئوارتریت در زنان شایع تر از مردان است. تخمین زده شده است که در امریکا 15- 10 % افراد بالای 35 سال و 45 -30 % افراد 65 سال به استئوارتریت زانو مبتلا هستند(۱۹ (.
سن قوی ترین عامل خطرساز برای این بیماری است.از عوامل خطرساز دیگر این بیماری می توان به چاقی، نوع شغل، بیماریهای متابولیک و تروما اشاره کرد.این بیماری موجب اختلال در قدم زدن ، بالارفتن از پله و تحمل وزن می شود که به نوبه خود سبب محدودیت حرکتی به ویژه در افراد سالمند می گردد(۲۰ ). در امریکا حدود یکصد هزار نفر به علت استئوآرتریت زانو یا ران بدون کمک قادر به رفت و آمد بین رختخواب و دستشویی نیستند. هیچ دارویی یافت نشده است که باعث جلوگیری، تاخیر بیماری و برگشت تغییرات پاتولوژیک ناشی از استئوآرتریت در انسان شود .با این حال استئوآرتریت که شایع ترین وضعیت محدودکننده فعالیت در بین افراد مسن است، نسبت به تعدادی از بیماری ها که جدی تر تلقی می شوند مانند سرطان یا سکته مغزی، می توان آن را مسئول موارد بیشتری از ناتوانی کامل در افراد مسن در نظر گرفت(۲۱). مطالعات گذشته نشان داده است که دردهای فیزیکی مانع اصلی برای فعالیت فیزیکی در سالمندان است . در دوره سالمندی این سوء برداشت وجود دارد که استئوآرتریت یک پیامد طبیعی پروسه افزایش سن است ولی مطالعات نشان می دهد که اگرچه افزایش سن یک عامل خطر قوی برای بیماری استئوآرتریت است ولی باعث ایجاد استئوآرتریت نمی شود و همه سالمندان به آن مبتلا نیستند (۲۲-۲۱).
[1] -Arthritis
[2] – Osteoarthritis
[3]- NSAIDS
پایان نامه تاثیر سرمایه فرهنگی بر نگرش مردان به خشونت علیه زنان مطالعه موردی شهر پاوه از استان کرمانشاه
جمعه 99/10/26
خشونت علیه زنان پدیده ای است که در آن زن مورد اعمال زور و تضییع حق از سوی جنس مخالف (مرد) قرار می گیرد. به هر نوع عمل و یا احتمال رفتاری که به آسیب جسمی، جنسی، روانی یا محرومیت و عذاب منجر شود خشونت علیه زنان گفته می شود(نهاوندی،126:1386). در مورد جهانی بودن خشونت علیه زنان، آمار و ارقام زیادی وجود دارد و نیز در ایران هم وضعیت درباره خشونت علیه زنان زیادی گزارش داده می شود به طوری که می توان گفت نگرش مثبت به خشونت علیه زنان در جامعه آن را تشدید می کند و آن را در جامعه و خانواده ها رواج می دهد چنین نگرشی به خشونت علیه زنان در هر جامعه دلایل خاص خود را دارد و چنان به نظر می رسد در نظام نگرشی مرد سالار، اشکالی از خشونت مردان در خانواده طبیعی محسوب می شود و برای زنان به صورت بخشی از زندگی عادی شان به حساب می آید.لذا بیش از سه دهه است که گروه های حامی زنان می کوشند با نگرش ها و اعتقاداتی که خشونت علیه زنان را تقویت می کند، به طور گسترده ای مبارزه کنند. شناسایی افکار و باورهایی که نگرش های مردان به خشونت علیه زنان را شکل می دهند،مهم هستند چرا که با شناسایی این نگرش ها در مردان می توان از گسترش خشونت علیه زنان جلوگیری کرد و این آسیب را در جامعه کاهش داد. با شناخت این نگرش ها، می توان برنامه های موثری را برای رویارویی با این نگرش ها – که اسطوره شده اند- طراحی و اجرا کرد( اندرسون و همکاران، 1977: 127). عوامل زیادی هستن که بر نگرش های مردان به خشونت علیه زنان تاثیر می گذارد در این تحقیق تاثیر سرمایه فرهنگی مردان بر نگرش آنان به این پدیده مورد بررسی قرار میگیرد. سرمایه فرهنگی متفاوت می تواند یکی از عوامل موثر بر نگرش مردان به
خشونت علیه زنان باشد که از طریق فرایند جامعه پذیری اعمال نفوذ می کند. در واقع در این تحقیق در پی پاسخ به این مسئله می باشد که میزان سرمایه فرهنگی چه تاثیری بر نگرش مردان نسبت به خشونت خانگی دارد؟
بیان مساله
نگرش، یکی از عوامل اصلی و موثر در رفتار است و در تمام کارکردهای شخصیت گروهی و اجتماعی افراد اثر ویژه ای می گذارد. شدت و ضعف هر نگرشی در کیفیت رفتار نتایج متفاوتی می آفریند.در حقیقت مردان از جمله مهمترین گروههای مرجعی هستندکه اعضای خانوادهارزش های مورد قبول خود و نگرشهایشان را از این گروه تقلید یا اقتباس می کنند و در فرایند جامعه پذیری نسل اینده تاثیر بسزایی دارند. مطالعه و علل و عوامل رفتار و انگیزه های متنوع که انسآنها رابه انجام کنش های خاص وا می دارد یکی از جالب ترین مباحث روانشناسی اجتماعی و جامعه شناسی است. و همچنین خشونت علیه زنان به عنوان یکی از عوامل اثرگذار در بروز نا هنجاری ها و آسیب های اجتماعی از موضوع های مورد بررسی جامعه شناسان و آسیب شناسان اجتماعی است.یکی از عوامل که در مواجهه با خشونت علیه زنان باید به آن توجه کرد نگرش مثبت به آن می باشد.نگرشها به خشونت علیه زنان متفاوت است اما نگرش مردان در بستر فرهنگی خود عامل مهمی در پیدایش و باز تولید خشونت علیه زنان است و با آگاهی از نگرش مردان به این مسئله است که می توان گفت که آیامردانزمینه ساز خشونت هستند. خشونت علیه زنان پدیده ای است که در تمام جوامع و در تمام اقشار و طبقات آن صرف نظر از موقعیت اجتماعی و سطح تحصیلات شان دیده می شود و به عبارتی دیگر خشونت علیه زنان علیه زنان امری جهانی است. اشترواس و گلز[1] (1986) گزارش دادند که 28% درصد زنان مورد بررسی آنان در ایالت متحده گفته اند که حداقل یک مرتبه خشونت فیزیکی را در زندگی با شریک خود تجربه کرده اند. در خاورمیانه 32% درصد زنان طبق گزارش حاج یحیی (1997) در طول یکسال گذشته مورد بدرفتاری فیزیکی قرار گرفته اند. خشونت علیه زنان در سطوح بالاتری میانزنان ناحیه کیسی در کنیا گزارش شده است. ریکس گزارش داد که 58% درصد زنان در کیسی طبق گفته خود اغلب و یا گهگاه مورد ضرب و شتم قرار می گیرند (423 : 2000 ،Huch). در ایران هرگز آمار رسمی و دقیقی از خشونت علیه زنان اعلام نشده است.یکی از عوامل موثر بر خشونت علیه زنان، نگرش مردان نسبت به این پدیده است.با شناخت نگرش ها می توان به پیش بینی هایی در مورد تجربیات قبلی و رفتارهای بعدی افراد دیگر در وضعیت های خشن نایل شد( اندرسون[2] و همکاران،1977 : 126).
یکی از روش هایی که محققان اجتماعی می توانند ایفا کنند، شناسایی باورها و نگرش هایی است که مردم درباره خشونت و قربانیان دارند. با شناخت این نگرش ها، می توان برنامه های موثری را برای رویارویی با این نگرش هاطراحی و اجرا کرد(اندرسون و همکاران، 1977: 127). از طرف دیگر نگرش مردان خود تحت تاثیر عوامل مختلفی است که در این تحقیق تاثیر سرمایه فرهنگی مردان بر نگرش آنان به این پدیده مورد بررسی قرار میگیرد. سرمایه فرهنگی متفاوت می تواند یکی از عوامل موثر بر نگرش مردان به خشونت علیه زنان باشد که از طریق فرایند جامعه پذیری اعمال نفوذ می کند.سرمایه فرهنگی، گرایش ها، عادت های دیرپایی هستند که از طریق فرایند جامعه پذیری حاصل می شوند و نیز شامل اهداف ارزشمند( صلاحیت های تحصیلی، فرهیختگی)این مفهوم به فراخور مکانیزم های بررسی روابط اجتماعی امکان نگرش ها و تفاسیر متنوعی در مورد روابط بشری را مقدور می سازد. و مسئله این است که اگر سرمایه فرهنگی متفاوت که درجامعه جریان دارد چه تاثیری بر نگرش مردان به خشونت علیه زناندارد وآیا سرمایه فرهنگی قادرخواهد بود نگرشهای مثبت را در زندگی اجتماعی بارور سازد.از آنجایی که بررسی پدیده ها و مسایل اجتماعی از دغدغه های اساسی جامعه شناسی می باشد در این راستا است که تحقیق حاضر شکل یافته است تا بتواند به بررسی نگرش در خصوص یکی از آسیب های اجتماعی (خشونت علیه زنان) بپردازد. در واقع در این تحقیق در پی پاسخ به این مسئله می باشد که میزان سرمایه فرهنگی چه تاثیری بر نگرش مردان نسبت به خشونت علیه زنان دارد؟
[1]-Straus and Gelles
[2]- Anderson
دانلود پایان نامه:تأثیر فرزندان بر فرایند تصمیم گیری انتخاب مقصد در گردشگری داخلی مورد مطالعه شهر کرج
جمعه 99/10/26
گردشگری فعالیتی است که توسط افراد پیش می رود که معمولاً از آن لذت برده می شود و برای درک بهتر این پدیده می باید ، رفتار افراد را بشناسیم( مینیچیو و مویزا 2009[1] ). با توجه به رقابت صنعت گردشگری ، فهم فرایند تصمیم گیری گردشگران مورد توجه بسیار زیاد بازاریابان است . یک جنبه از این فرایند ، تأثیر فرزندان بر انتخاب مقصد است ، در حالیکه این مقوله در زمینه ی گردشگری کمتر مورد بررسی قرار گرفته است ( کاری و وسلی و ساترلند 2007[2]) . تصمیم انتخاب مقصد که تعطیلات و سفر تفریحی باید در آن گذرانده شود ، ریسک زیادی دارد(مینیچو و مویزا 2009).رفتار انتخاب مقصد می تواند توسط یک ارزیابی ساده و فرایند انتخاب نشان داده شود . هر فرد گزینه هایی را یافته و ارزیابی می کند و گزینه ای در نهایت انتخاب می شود که ارزش بیشتری برای همه افراد درگیر در سفر دارد (کوپلمن 1978[3]). به نحو چشمگیری به نظر می رسد که مطالعات انجام شده در زمینه ی نقش فرزندان در تصمیم گیری فعالیت سفرهای تفریحی و تعطیلات ، کافی نیست و فرصتی است تا در این حوزه به فعالیت بیشتر بپردازیم
هدف این مطالعه ارزیابی درک والدین از تأثیر فرزندانشان بر فرایند تصمیم گیری انتخاب مقصد بر اساس مرحله ی تصمیم گیری و متغیر های سن و جنس می باشد و با توجه به گستردگی موضوع در این زمینه ، تحقیق فعلی در حوزه ی گردشگری تفریحی در داخل کشور ، صورت می گیرد.
هدف از مطالعه ی پیش رو این است که دریابیم از دیدگاه والدین ، آیا فرزندان بر فرایند تصمیم گیری انتخاب مقصد بر اساس مراحل تصمیم گیری و متغیر های سن و جنس در سفر ( سفر تفریحی داخلی ) تأثیر دارند یا خیر.
یافته های حاصل از این مطالعه ، می تواند راهگشایی برای متخصصان حوزه ی گردشگری باشدکه در صورت موثر بودن فرزندان ، تلاش های تبلیغاتی خود را در حوزه گردشگری تفریحی بر این گروه سنی و جنسی معطوف دارند و مقاصد گردشگری نیز برای جذب خانواده هایی که دارای فرزندان با این ویژگی ها هستند ، برنامه ریزی های توسعه ای خاصی را در پیش بگیرند.
1.2بیان مسئله
در سال های اخیر، با روندی مواجه شده ایم که در آن کودکان از نفوذ قابل توجهی بر تصمیم گیری های خرید خانواده برخوردار شده اند. تحقیقات گذشته که عموماً در جوامع غربی، به ویژه آمریکا انجام شده است، افزایش قدرت کودکان در تصمیم گیری های خرید خانواده را
تأیید می کنند، اما در کشورهای شرقی به ویژه ایران، با توجه به تفاوت های فرهنگی- اجتماعی با غرب، این چالش چندان مورد مطالعه قرار نگرفته است(دهقان نیری89 13) باید متذکر شوم که تعداد قابل توجه خانواده های دارای فرزند در ایران نیز افزایش یافته و نیز دلیلی برای مطالعه می باشد. .بنابراین، هدف اصلی پژوهش حاضر، ارزیابی تأثیر فرزندان بر فرآیند تصمیم گیری انتخاب مقصد برای سفر های تفریحی است .
بیشتر مطالعات و تحقیقات در حوزه تصمیم گیری خانواده، تصمیم گیری خانواده را با تصمیم گیری زن و شوهر مساوی دانسته اند و نقش فرزندان را نادیده گرفته یا به حساب نیاورده اند(جنکینز[4]1979). کودکان بوضوح امروزه مصرف کننده در نظر گرفته می شوند ولی نسبت به بزرگسالان مصرف کنندگان متفاوتی هستند(هارتل و گرام 2004[5]). مک نیل بیان می کند که کودکان به طور متفاوتی نسبت به بزرگسالان بی تاب و برانگیخته می شوند و در همین حال خانواده یک بخش تصمیم گیری مرکب است که در آن هر عضو مثل پدر، مادر و فرزندان تأثیری را در تصمیم گیری اعمال می کنند، به ویژه زمانیکه وقت انتخاب مکانی برای رفتن و انجام فعالیت در تعطیلات می شود(گرام و هارتل 2004، تورنتون و همکاران[6]1997، مک نیل [7]1999). با این حساب مصرف کنندگان با الویت های متفاوت- والدین و فرزندان- باید بر سر مصرف خانواده توافق و تعامل داشته باشند.(هارتل و گرام 2004).
از اوایل دهه 1950 تغییر آشکار روی داد ، از زمانیکه پدران به لحاظ خرج کردن،تصمیم گیرنده در نظر گرفته می شدند. بعد زنان تأثیر گذاری را بدست آوردند . در ابتدا زنان همکار تصمیم گیری و سپس همانطور که تحصیل کرده شدند و در کار فعال گردیدند به عنوان تصمیم گیرنده ای با نفوذ شناخته شدند. کودکان به کندی وارد بخش تصمیم گیری شدند و در برخی مواقع ، حالا، به طور مساوی بر خرید، به ویژه خرید محصولات مرتبط با خود مانند والدینشان شدند(هارتل و گرام2004). تحقیقات اخیر (مک نیل 1999، گرام 2004) نشان می دهد که کودکان – تا حد بیشتری- بخشی از تصمیم گیری شده اند.
جیمز یو مک نیل نویسنده ی کتاب “بازار کودکان” تعدادی از شرایطی که برای کودکان امروز در دنیای غرب وجود دارد بر شمرده است: بزرگسالان به ازای هر کودک درآمد بیشتری دارند چون مادران نیز اغلب بیرون از منزل کار می کنند، تعداد کودکان برای هر خانواده کمتر است ، والدین نوعاً وقتی که مسن تر می شوند دارای فرزند می گردند در نتیجه در این شرایط از ثروت بیشتری برخوردارند(گرام 2004). مک نیل از عاملی به عنوان “عامل گناه” نام می برد که به این معناست: والدین به علت که زمان زیادی را صرف شغلشان می کنند و زمان کمتری را با فرزندانشان می گذرانند ، زمانیکه با فرزندانشان هستند، بیشتر مستعد خرید هدایا و سرگرم شدن با فرزندانشان هستند . مک نیل نتیجه می گیرد که “عامل گناه ” بر مصارف مربوط به کودکان و تمایل به رضایت کودک و در نتیجه قرار دادن ملاحظات کودک در تصمیم گیری موثر است و این به طور طبیعی بر شرایط زندگی کودک تأثیر می گذارد(گرام2004). در همین حال فرزندان – نه همیشه ولی به طور بالقوه- در خرید های خانواده مداخله دارند (هارتل و گرام 2004). دلیل این پیشرفت از یک طرف فرزندانی اند که انتظار دارند صدایشان شنیده شود و در نتیجه تقاضا می کنند و از طرف دیگر بزرگسالانی با زمان محدودند که تلاش می کنند خانوده های دموکراتیک داشته باشند (هارتل و گرام 2004). خانواده ها به خانواده های مذاکره ای تبدیل شده اند (گرام 2004) و به کودکان آزادی عمل بیشتری داده شده و تا حد بیشتری به آنان گوش داده می شود و نقشی در تصمیم گیری ایفا می کنند. کودکان بیش از پیش در مورد زندگی اطلاع دارند و در مورد گزینه های خرید از همسالان و رسانه ها ی گوناگون آشنا می شوند(گرام 2004).
در خصوص گردشگری دریافته شد که خشنود کردن فرزند انگیزه ای مهم برای والدین است و تأثیر فرزند فرایندی یک طرفه نیست بلکه فرایندی چندجانبه و ارتباطی دو طرفه بین فرزند و والدینی است که کودک را به مشارکت تشویق می کنند. (هارتل و گرام 2004).
بر اساس تحقیق اولیه ی جنکینز( 1979) 20 تا 30 درصد از والدین تأثیر فرزندانشان را در انتخاب مقصد ، زمان ، اقامت و فعالیت ها قوی دانسته اند(روبین 2010[8]، وانگ و همکاران[9] 2004). کار پیشگامانه ی جنکینز و تحقیقات بعد از آن توسط هولمن و اپرسون1984[10] و فوکسمن1989[11] در حوزه ی تأثیر فرزندان در سفر و گردشگری و فراغت هستند اما کافی نبوده اند(روبین 2010).
به هر حال در صنعت گردشگری اطلاعات کمی وجود دارد که علائق کودکان را بررسی می کند . شواهدی وجود دارد که بیان می کند بازار تعطیلات خانوادگی در حال رشد است و اینکه کودکان در تصمیمات خرید به طور فزاینده ای قدرتمند شده اند(نیکرسون و جروسکی[12] 2001). فهم روند بازار اگرچه نکته ای مهم است تا براساس آن خدمات و محصولات گردشگری را در پاسخ به آن توسعه دهیم اما فهم آن چه که مصرف کنندگان از تعطیلات و سفر خود می خواهند و هم چنین نحوه ی تصمیم سفر بسیار مهم اند(کنگ2003[13]، آسائل 1998[14]، فادنس 1992[15]، جنکینز 1978).
همانطور که خانواده رشد می کند و فرزندان با تجربه تر می شوند ، سفرهایی که توسط یک خانواده انجام می شود به یادماندنی ترین بخش هر سال می گردند. سفر سازی[16] در عرض چرخه عمر خانواده متفاوت است کسانیکه فرزندان بسیار کوچک دارند کمتر سفر می کنند و هنگامیکه فرزندان بزرگتر می شوند سفرها بیشتر می گردد(موتیار و کوئین [17]2004). فادنس نشان داد همانطور خانواده درچرخه حیات ، حرکت می کند فرایند های تصمیم گیری تغییر می کند . فیلیارترات و ریچی دریافتند که فرایند تصمیم گیری تعطیلات توسط خانواده یا زوج بودن تأثیر می پذیرد(موتیار و کوئین2004). پس خانواده هایی که فرزند دارند ، نحوه ی تصمیم گیری در آنان متفاوت است و فرزندان در مراحل مختلف تصمیم گیری تأثیر می گذارند یعنی کودکان علیرغم هیچ قدرت خریدی از خودشان ، تأثیر قابل توجهی بر تصمیمات تعطیلات و فراغتی خانواده دارند.(لین وو [18] 2007 ).
چون گروه های خانواده با فرزندان یک بخش در حال رشد سریع در صنعت گردشگری هستند، سوال اینست که آیا فرزندان در تصمیم گیری تأثیر دارند یا خیر ؟(در تحقیق فعلی پرسش از والدین می باشد) با وجود تأثیر فرزندان در تصمیم گیری سفر و انتخاب مقصد ، این تأثیر به چه صورت است ؟ کدام گروه سنی بیشترین اثرگذاری را در فرایند تصمیم گیری دارد؟ دختران اثر بیشتری بر این تصمیم گیری دارند یا پسران؟ در کدام مرحله از تصمیم گیری تأثیر فرزندان بیشتر است ؟ و….
[1] Minciu, Moisa
[2] Currie, Wesley, Sutherland
[3] Koppelman
[4] Jenkins
[5] Hartle, Gram
[6] Thornton et al
[7] Mc Neal
[8] Robin
[9] Wang et l
[10] Holman, epperson
[11] Foxman
[12] Nickerson , Jurowsky
[13] Kang
[14] Assael
[15] Fodness
[16] Holiday making
[17] Mottiar , Quinn
[18] Lin wu
پایان نامه:تاثیر موسیقی و رایحه درمانی بر اضطراب و درد بیماران تحت عمل جراحی کوله سیستکتومی یک کارآزمایی بالینی تک سوکور
جمعه 99/10/26
- زمینه پژوهش
درمانهای طب مکمل و جایگزین، شامل مجموعه اعمال و عقایدی است که توسط بیماران برای پیشگیری و درمان بیماری ها و یا بالا بردن سطح سلامتی و بهتر شدن وضعیت کلی در کنار درمان های مرسوم بکار می روند (1). با توجه به اختلاف دیدگاه ها و زمینه های فرهنگی هر قوم و ملیت، نحوه استفاده از روشهای طب مکمل بسیار متفاوت است (2, 3). برخی از صاحب نظران معتقدند که تمامی روش های طب مکمل و جایگزین، برخلاف تصور عموم بی خطر نیستند و بسیاری از روشهای درمانی و داروهای تجویز شده، دارای عوارض جانبی خطرناک و بعضاً کشنده می باشند (4). عده ای دیگر نیز استفاده از این روش ها را موجب تاخیر بیمار در انجام اقدامات تشخیصی و درمانی می دانند. از سوی دیگر بسیاری از بیماران، پزشک معالج خود را از انجام اقدامات درمانی طب مکمل مطلع نمی سازند و در نتیجه خطر عوارضی چون تداخلات دارویی و خطا در تفسیر نتایج آزمایشات افزایش می یابد (5).
استفاده از روشهای طب مکمل بعنوان روشهای درمانی رو به افزایش بوده، اما همچنان استانداردهای این روش ها و چگونگی ارتباط آنها با اصول طب رایج مبهم است (6). میزان شیوع استفاده از حداقل یکی از روش های طب مکمل در دنیا عبارتند از؛ انگلستان (33درصد)، استرالیا (46درصد)، آمریکا )34درصد)، بلژیک (66-75درصد)، فرانسه (49درصد)، هلند (18درصد) و آلمان (20-30درصد) (5).
نیاز به استانداردسازی طب مکمل امری ضروری هست زیرا تقاضا برای استفاده از طب مکمل رو به افزایش است (6). طب مكمل توسط مركز ملی طب مكمل و جایگزین این چنین تعریف شده است، گروهی از انواع مختلف طب و سیستم های مراقبتی سلامت و تجربیات و فن آوریهایی می باشد كه در حال حاضر به عنوان بخشی از طب مرسوم تعریف نشده اند (7). طب جایگزین یا طب مكمل شامل انواع روشهای درمانی یا پیشگیری از بیماری است كه روش و اثربخشی آن با طب مرسوم یا بیولوژیك متفاوت است. در طب جایگزین، پزشك بیمار را به عنوان یك كل، درمان میكند نه اینكه روی اختلال یا بیماری خاصی تاكید نماید (7).
درمان با طب جایگزین روز به روز مقبولیت بیشتری پیدا میكند و تخمین زده میشود كه از هر سه نفر، یك نفر در طول عمر خود از این درمانها برای بیماریهای شایعی نظیر مشكلات كمر، سردرد، اضطراب وافسردگی استفاده میكند (8). بسیاری از پرستاران و پزشكان اطلاع زیادی در مورد این طب نداشته و یا اعتقادی به آن ندارند و در مقابل، بسیاری از پزشكان و حتی غیرپزشكان از این روش در درمان بیماریها سود می جویند (8). بنابراین علاوه بر استقبال مردم از این روشها، اطلاعات و نگرش پرستاران و پزشكان به این موضوع از اهمیت ویژه ای برخوردار است (9).
برخی از شاخه های طب مکمل که بین مبتلایان استفاده بیشتری دارد عبارتند از طب سوزنی، طب سنتی، هومیوپاتی، استوپاتی، رفلکسولوژی، کایروپراکتیک، هیپنوتیزم، انرژی درمانی، ورزش درمانی، حرکت درمانی، موسیقی درمانی، ماساژ درمانی، تصویر درمانی، گیاه درمانی، رایحه درمانی[1]، یوگا، استفاده از ویتامین ها، مدیتیشن، مشاوره حضوری یا تلفنی، گروههای حمایتی و …است (10, 11).
هر سال ده ها میلیون بیمار در جهان تحت عمل جراحی قرار می گیرند جراحی یك استرس است كه واكنش های فیزیولوژیك (آندوكرین)، استرس روانی ( ترس و اضطراب( ایجاد می كند (12). اگر اضطراب ناشناخته بماند اضطراب بطور طولانی، موجب استرس می شود كه پیامدهای مضر، موجب به تأخیر افتادن بهبودی بیماران می شود (13). بیماری كه وارد بیمارستان میشود به میزان خفیف، متوسط و یا شدید می تواند مضطرب شود که با شناخت و تعیین سطح اضطراب می توان جهت اجرای مراقبت های طبی و پرستاری وی برنامه ریزی کرد (14).
Yoniama ( 1998 ) و Dercrotrombeck (2006( می نویسند: 60 درصد بیماران و 75درصد خانواده هایی که بیمارشان نیاز به عمل جراحی دارند درباره جراحی و بیهوشی مضطرب هستند (15). اضطراب قبل از عمل سیستم های سمپاتیک ، پاراسمپاتیك، اندوكرین را تحریک کرده كه منجر به افزایش ضربان قلب، فشار خون و تحریک پذیری قلب شده در نتیجه موجب آریتمی می گردد. وسعت و افزایش دوره اضطراب می تواند منجر به افزایش شکسته شدن پروتئین،کاهش بهبود زخم و واکنش تدبیر ایمنی ، افزایش خطر عفونت و عدم تعادل آب و الکترولیت شود (16).
نتایج تحقیقات متعدد حاکی از آن است که عوارض ناشی از اضطراب قبل از عمل شامل : افزایش درد بعد از عمل ، تقاضای بیشتر برای دریافت مسکن ، به تاخیر افتادن بهبودی و ترخیص، هزینه گزاف و طولانی شدن زمان بستری است (17). درد بعد از اعمال جراحی و منجمله عمل کوله سیستکتومی یكی از شایعترین نارضایتی های بیماران در طول 48 ساعت اول بعد از عمل می باشد و اكثر اً در محل برش می باشد و این درد می تواند باعث كاهش سرفه و به دنبال آن آتلكتازی و تجمع خلط شده و همچنین باعث كاهش تخلیة معده و كاهش حركت روده و به دنبال آن باعث ایلئوس و یبوست شود و همچنین با كاهش تحرك بیمار و خطرDVT اضطراب و خستگی بیمار را ایجاد می کند (18) .
کنترل درد و اضطراب پس از عمل جراحی، یکی از مسائل مهم مراقبت پس از جراحی است. کاهش درد علاوه بر افزایش رضایتمندی بیمار، باعث بهبودی سریعتر بیمار و بهبود عملکرد سیستم قلبی، عروقی و تنفسی و سیستم گوارشی می شود (19). مسئله درد از مسائل مهم در مراقبت های بعد از جراحی می باشد، كه طی سال های اخیر توجه زیادی به آن شده است. امروزه درد به عنوان علامت حیاتی پنجم در نظر گرفته می شود و یكی از مشكلات مهم در بیمارانی كه تحت عمل جراحی قرارمی گیرند، می باشد (19). كنترل یا كاهش درد پس از عمل جراحی یكی از اجزای مهم مراقبت پس از جراحی می باشد و این مشكل به ظاهر ساده كه چگونه درد پس از عمل جراحی را به طوركامل یا نسبی از بین ببریم، همچنان باقی مانده است (20).
كاهش درد علاوه بر این كه بر رضایتمندی بیمار مؤثر است، با تأثیر مستقیم بر اكثر سیستم های فیزیولوژیک بدن با تظاهراتی روی اعضای بدن همراه است و می تواند سیر بعد از عمل جراحی را تحت تأثیر قرار دهد (19). اگر چه مخدرها در كنترل درد پس از عمل قویاً مؤثر هستند، اما به دلیل عوارض جانبی كه به وجود می آورند از جمله خواب آلودگی، تهوع و استفراغ، ایلئوس، یبوست، مهار سیستم تنفسی، مهار سیستم اعصاب مركزی و اعتیاد، پزشكان به دنبال استفاده از روش های تسکین درد دیگری می باشند (21).
در رابطه با اثر روش های طب جایگزین و مکمل بر روی شدت بیماری ها و تاثیر درمانی اینگونه از روش ها ، مطالعات کمی انجام شده است. البته دلایل بسیاری برای استفاده از این روشهای غیر دارویی وجود دارد که شامل غیر تهاجمی بودن، آسان بودن، ارزان بودن، عدم داشتن عوارض جانبی و غیر دارویی بودن این گونه روش ها میباشد. ترس از عوارض ناخواسته دارویی، دلیل خوبی برای افزایش استفاده از این روش ها می باشد (22). مطالعات مشخص کرده است که موسیقی و رایحه درمانی در بسیاری از شرایط از جمله کاهش خستگی قبل و بعد از زایمان، درد، میگرن، کاهش فشار خون و تری گلیسیرید و قند خون، بهبود عملکرد سیستم ایمنی بیماری های انسدادی ریه و اضطراب می تواند مفید واقع شود (23-25).
در بررسی متون در سال های 2003 تا 2013 ،کلیه فعالیت های پژوهشی با محوریت تاثیر موسیقی و رایحه درمانی بر روی اضطراب و درد در Scholar Google ،Pubmed ، Chochran ،Sid و Magiran جستجو شد که سرانجام 20 مقاله معیارهای ورود به طرح را داشتند:
در مطالعه ای که Ebneshahidi و ) Mohseni 2012)روی زنان باردار انجام دادند نشان دادند که موسیقی، میزان درد و استفاده از مورفین را بطور قابل توجهی کاهش می دهد (26). در یک مطالعه مشابه نیز ،Liu و Chang و Chen (2010 ) نشان دادند که موسیقی بطور قابل توجهی اضطراب و درد بیماران با زایمان طبیعی را کاهش می دهد (27).
در مطالعه ای که Kshetrry و Carole و Henly و همکارانش ( 2006 ) روی بیماران بخش مراقبت ویژه انجام دادند به این نتیجه رسیدند که در بیمارانی که گرافت بای پس عروق کرونری شده اند موسیقی بطور معنی داری تنش و درد را کاهش می دهد ولی روی فشار خون و ضربان قلب تاثیری ندارد (27).
در مطالعه ای که Nilsson و Lindell و Erikson (2009 ) روی بیماران قلبی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که موسیقی تاثیر معنی داری روی درد و اضطراب بیمارانی دارد که روی آنها مداخلات کرونری پوستی انجام می شود (28).
در مطالعه ای که Huang و Good و همکارانش (2010 ) روی بیماران کانسری، بیماران تنفسی و گوارشی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که موسیقی درد و اضطراب را کاهش می دهد (29).
در یک مطالعه مداخله ای دیگر، Phips-Carroll و Tsiantoulas ( 2007 ) نشان دادند که موسیقی بطور معنی داری افسردگی، خستگی و خلق را کاهش می دهد ولی تاثیری روی درد، درجه حرارت، فشار خون و اضطراب ندارد (30).
مطالعه Tan-Yowler-Fratianne تحت عنوان تاثیر موسیقی روی اضطراب و درد و تنش عضلانی بیماران سوختگی ( 2006 ) نشان داد که میزان درد به طور معنی داری قبل، حین و بعد از مداخله در مقایسه با گروه کنترل کاهش می یابد. میزان اضطراب نیز در طول تعویض پانسمان در گروه مداخله به طور قابل توجهی کاهش یافت(27).
در مورد آروماتراپی نیز مطالعات متعددی مطرح است.
در مطالعه ای که Gaye Kyle و همکارانش ( 2006 ) در دانشگاه Thames Valley بر روی تاثیر آروماتراپی روی کاهش سطح اضطراب انجام دادند به این نتیجه رسیدند که آروماتراپی از نظر آماری بطور قابل توجهی اضطراب را کاهش می دهد (31).
در مطالعه ای که در دانشگاه نیویورک Jung T.Kim و Christine J.Ren و همکارانش ( 2008 ) بر روی تاثیر آروماتراپی در کاهش مصرف اپیویید بعد از بیهوشی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که آروماتراپی بطور معنی داری میزان استفاده از اپیویید را بعد از بیهوشی کاهش می دهد (32).
اما همین مطالعات نیز به دلایل متعدد قابل اطمینان نیستند. بررسی مطالعات وارد شده در مرور سیستماتیک Cooke و Ernest ، حاکی از این است که آروماتراپی اثر ضد اضطراب خفیف و گذرایی دارد ولی طبق نظر همین محققین نتایج تاثیر آروماتراپی بر روی اضطراب و درد بیماران جای بحث داشته و میزان اطمینان به نتایج قوی نیست و علت آن را عدم اندازه گیری مناسب و اندازه حجم نمونه پایین مطرح نموده اند (33)، لذا توصیه اکید به انجام مطالعات بیشتر شده است.
خلاصه آنکه در خصوص تاثیر موسیقی بر روی درد بیماران جراحی، علی رغم مطرح بودن اثرات مفید آن بر روی اضطراب، درد و …. در مرور سیستماتیک انجام گرفته توسط کوله و لوبیوندو- وود ( 2009 ) این سوالات بدون پاسخ بوده است که آیا موسیقی خاصی می تواند بهتر از سایر انواع باشد و همین طور این مسئله که مدت زمان مطلوب و دوز مداخله موسیقی چیست ؟ (27).
با توجه به مباحث مطرح شده، اجرای این مطالعه با یک نوع موسیقی اختصاصی و همین طور درخصوص آروماتراپی با یک مطالعه قویتر و مقایسه کارآرایی این دو روش جهت دسترسی به روش موثرتر و راحت تر، و همچنین به علت نیاز به مطالعات بیشتر در این مورد، پژوهشگران بر آن شدند به مقایسه تاثیر آروماتراپی و موسیقی درمانی بر روی اضطراب و درد بیماران کوله سیستکتومی بپردازند.
1) Aromatherapy
دانلود پایان نامه کارشناسی ارشد:تاثیر نااطمینانی نرخ ارز بر مخارج دولت شواهد گروه D8
جمعه 99/10/26
تعیین حدود دخالت دولت در حوزه فعالیتهای اقتصادی مهمترین مسئلهای است که از بدو شکلگیری اندیشه اقتصادی مدرن پیشروی نظریه پردازان اقتصادی قرار داشته است. تجربه 50 سال گذشته فوائد و محدودیتهای عملکرد دولت را به ویژه در ارتقاء توسعه به روشنی نشان داده است. دولتها برای دستیابی به پیشرفتهای مهم در بخش آموزش و بهداشت و کاهش نابرابریهای اجتماعی بسیار کوشیدهاند. البته برخی از عملکردهای دولت نتایج ضعیفی داشته است. سیاستهایی اقتصادی و در برخی مواقع غیراقتصادی دولتها یکی از مهمترین عوامل ایجاد کننده نااطمینانی در اقتصاد هستند. درواقع منظور از دخالت دولت در عرصه اقتصاد، هرگونه فعالیت دولت است که مستلزم هزینهبری، تامین درآمد، انجام فعالیت اقتصادی خالص، نظارت بر فعالیت بخش خصوصی و مشابه آن باشد. بنابراین از تامین امنیت داخلی و خارجی گرفته تا سرمایهگذاری مستقیم و تولید کالای عمومی، در زمره فعالیتهای دولت قرار میگیرد. درواقع این سیاستها، به همراه تغییرات منابع، ترجیحات و فناوری باعث مبهم بودن نتیجه تصمیمات کارگزاران اقتصادی میشود. تغییرات برونزای شرایط بازار اجتناب پذیر هستند، درحالی که سیاستهای دولت و نااطمینانی ناشی شده از آنها تحت کنترل سیاستگذار قرار دارند. بر این اساس، شناسایی اثرات نااطمینانی بر فعالیتهای حقیقی اقتصاد از اهمیت ویژهایی در تحقیقات اقتصادی برخوردار است.
1-2- تعریف موضوع تحقیق
از زمانی که کنت آررو (1971) نخستین کتاب علمی دقیق و جامع خود را در زمینه مفاهیم ریسک و نااطمینانی در فعالیتهای اقتصادی به رشته تحریر درآورد، بیش از چهار دهه میگذرد. مؤلف در این کتاب صرف نظر از روش علمی ریاضی دقیقی که برای نخستین بار در زمینه
مفهوم ریسک در فعالیتهای اقتصادی به صورت جامع مطرح و تدوین کرد، یک پیام کلی را نیز برای اقتصاددانان و متخصصان امور مالی دهههای آتی مطرح ساخت و آن اینکه ریسک و نااطمینانی امر ذاتی فعالیتهای اقتصادی در نظام تولیدی متکی بر نیروهای بازار آزاد است. آررو بسیار پیشتر از بسیاری مکاتب اقتصادی کلان جدید به اهمیت اطلاعات، نامتقارنی آن، و رفتارها و ویژگیهای شخصی افراد در تصمیمات اقتصادی در نظام اقتصادی بازار در اثر معروف خود توجه داشت و چارچوبی مفهومی از موضوع ریسک را ارائه نمود که بعدها به صورت گسترده و وسیع تقریباً در تمامی عرصههای دانش اقتصاد به ویژه در حوزههای مالی موضوعیت و کاربرد پیدا کرد. امروزه ریسک و نااطمینانی به عنوان دو پدیده اجتنابناپذیر نه تنها در حوزههای نظری و تجربی اقتصادی و مالی، بلکه در بسیاری دیگر از زمینههای سایر علوم، جایگاه ویژهای را به خود اختصاص دادهاند و از این بابت تحلیلهای ریسک و نااطمینانی بخشی از حوزه دانش نظری اقتصاد و عرصه تصمیمگیری تجربی مالی و اقتصادی را تشکیل میدهد]23[.
ثبات اقتصاد کلان از طریق تأثیر بر انگیزه و انباشت سرمایهگذاری خصوصی، به رشد اقتصادی کمک میکند. اگر سرمایهگذاریهای عمرانی دولت با ایجاد بیثباتی در محیط اقتصاد کلان همراه باشد، که غالباً در اکثر کشورهای درحال توسعه نیز چنین است، نتیجه عملکرد اقتصادی به احتمال زیاد رضایت بخش نخواهد بود. بیثباتی اقتصاد کلان با ایجاد فضایی از نااطمینانی، اخذ اطلاعات واقعی از قیمتهای نسبی را دشوار ساخته و به تخصیص ناکارآمد منابع منجر میشود. درواقع منظور از دخالت دولت در عرصه اقتصاد، هرگونه فعالیت دولت است که مستلزم هزینهبری، تأمین درآمد، انجام فعالیت اقتصادی خالص، نظارت بر فعالیت بخش خصوصی و مشابه آن باشد؛ بنابراین از تأمین امنیت داخلی و خارجی گرفته تا سرمایهگذاری مستقیم و تولید کالای عمومی، در زمره فعالیتهای دولت قرار میگیرد. اقتصاددانان و دانشمندان سیاسی در مورد اینکه چه چیزی سطح مخارج دولت را تعیین میکند، نظریههای زیادی را پیشنهاد کردهاند. اقتصاددانان بریتانیایی، آلن پیکاك و ژاك وایزمن ، اثر چرخ دندهای را معرفی میکنند. اگر یک جنگ به عنوان مثال مخارج را افزایش دهد، مخارج دولت پس از جنگ، به سطح مخارج قبل از جنگ کاهش نخواهد یافت.
قانون واگنر که به نام اقتصاددان آلمانی آدولف واگنر نامگذاری شده است، بیان میکند که سهم درحال رشد دولت از تولید ناخالص ملی به طور ساده، نتیجه پیشرفت اقتصادی است.
نظریه ماسگریو و روستو موسوم به الگوی توسعهای دولت، رشد بخش عمومی را نتیجه هزینههای توسعهای میداند.
به هرحال بودجه عمومی دولت در هر کشور تصویر تمام نمایی از مجموعه متغیرهای کلان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن کشور، به ویژه تصمیم درباره نقش دولت و بخش عمومی در اقتصاد است. نقش دولت در جامعه از روی قدرت خرج و حوزه دخالت آن درك میشود که این خود در نسبت بودجه عمومی دولت درتولید ناخالص داخلی انعکاس پیدا میکند.
از تعاریف مکاتب مختلف از دولت چنین برمیآید که دولت، نقش اساسی در رشد اقتصادی ایفا میکند؛ بنابراین اهمیت مطالعه تأثیرات فضای اقتصادی مناسب بر مخارج دولت ضروری به نظر میرسد و لازمه اینکه مخارج دولت کارایی لازم را در تمام بخشهای تولید داشته باشد وجود یک فضای مطمئن اقتصادی میباشد.
سیاستهایی اقتصادی و در برخی مواقع غیراقتصادی دولتها یکی از مهمترین عوامل ایجاد کننده نااطمینانی در اقتصاد هستند. در واقع منظور از دخالت دولت در عرصه اقتصاد، هرگونه فعالیت دولت است که مستلزم هزینهبری، تامین درآمد، انجام فعالیت اقتصادی خالص، نظارت بر فعالیت بخش خصوصی و مشابه آن باشد. بنابراین از تامین امنیت داخلی و خارجی گرفته تا سرمایهگذاری مستقیم و تولید کالای عمومی، در زمره فعالیتهای دولت قرار میگیرد. درواقع این سیاستها، به همراه تغییرات منابع، ترجیحات وفناوری باعث مبهم بودن نتیجه تصمیمات کارگزاران اقتصادی میشود. تغییرات برونزای شرایط بازار اجتنابپذیر هستند، درحالی که سیاستهای دولت و نااطمینانی ناشی شده از آنها تحت کنترل سیاستگذار قرار دارند. براین اساس، شناسایی اثرات نااطمینانی بر فعالیتهای حقیقی اقتصاد از اهمیت ویژهایی در تحقیقات اقتصادی برخوردار است. همچنین دولتها با اندازههای متفاوت در شرایط زندگی اجتماعی واقتصادی مردم دخالت دارند، به نظر اقتصاددانان کینزی برخی اوقات در شرایط رکود اقتصادی حضور فعالتر دولتها لازم و برخی اوقات وجود آنها مزاحمتهایی را برای رشد اقتصادی بوجود میآورد و باید تا حد زیادی محدود شود. بر این اساس میتوان ادعا کرد مخارج دولت نشان دهنده عملیاتی است که برای دستیابی به رشد اقتصادی شکل میگیرد. سطح مخارج دولت نشان دهنده حجم عملیات یا اندازه دولت است، بنابراین همیشه مخارج مطلوب دولت در فعالیتهای اقتصادی مورد توجه اقتصاددانان بوده است. نااطمینانی در فضای اقتصادی منجر به انحراف تصمیمات دولت در مورد مخارج میشود و این انحرافات اثرات نامناسبی برکارایی تخصیص منابع و سطح فعالیت واقعی اقتصاد خواهند گذاشت. از طرفی دیگر نااطمینانی در اقتصاد ممکن است سبب افزایش مخارج دولت شود اما این افزایش مخارج موجب کاهش رشد اقتصادی میشود.
ولی بزرگترین منبع زیانهای ناشی از فعالیتهای دولت، به نااطمینانی نسبت به سیاستهای دولت باز میگردد اگر دولت قواعد را پی درپی تغییر دهد و یا اینکه قواعد و مقرراتی را که او نیز باید بر طبق آنها رفتار کند روشن و واضح نسازد بنگاههای اقتصادی و افراد نمیتوانند مطمئن باشند که فردا چه فعالیتهایی سود آور و چه فعالیتهایی فاقد سود و چه عملیاتی قانونی و چه عملیاتی غیر قانونی خواهد بود.
عدم اطمینان به حالتی گفته میشود که در آن دانش فرد یا افراد محدود است و توضیح کامل حالت و یا نتیجهایی که بدست آمده یا میآید ممکن نیست]24 .[براین اساس، نااطمینانی در اقتصاد کلان را میتوان به عدم توانایی کارگزاران در پیشبینی دقیق نتایج تصمیمات خود تعبیر کرد. شاید یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر مخارج دولت، وجود فضای آرام در اقتصاد کلان باشد. وقتی نااطمینانی در اقتصاد کلان وجود داشته باشد سبب بوجودآمدن هزینههایی برای دولت میشود، برای مثال اگر در مورد یکی از شاخصهای نااطمینانی (رشد، تورم، نرخ ارز، نرخ مبادله، بازده سهام) نااطمینانی در بازار وجود داشته باشد، وچون هر کدام ازاین موارد به نحوی بر مخارج دولت تاثیرگذار هستند، دولت برای برگرداندن فضای مطمئن به بازار ازطریق سیاستهای پولی یا مالی متحمل هزینههایی میشود که سبب افزایش نسبت مخارج به تولید ناخالص داخلی (اندازه دولت) میشود]1[. با فرض ثابت بودن تولید حقیقی، مخارج دولت هم افزایش خواهد یافت.
بنابراین برای بررسی تأثیر نااطمینانی در اقتصاد کلان بر مخارج دولت مطالعه تأثیر نااطمینانی در هرکدام از این موارد حائز اهمیت است. در این پژوهش تأثیر نااطمینانی نرخ ارز بر مخارج دولت بررسی خواهد شد. انتخاب کشورهای تحقیق حاضر، براساس موجودی دادههای بانک جهانی میباشد که شامل هشت کشور است که عبارتند از: جمهوری اسلامی ایران، ترکیه، پاکستان، بنگلادش، اندونزی، مالزی، مصر و نیجریه که اعضای گروه D8 هستند. اعضای گروه D8 [دی 8] (Developing 8 / D-8) کشورهای مسلمان درحال توسعه هستند و این گروه در واقع از جمله پیمانهای منطقهای است که به منظور ایجاد روابط مستحکم اقتصادی بین کشورهای در حال توسعه اسلامی و تقویت نفوذ این کشورها در بازارهای جهانی تشکیل شده است. پایهگذار گروه D8 نجمالدین اربکان نخست وزیر اسبق و اسلامگرای ترکیه بود که با سفر به 8 کشور عضو در تیرماه سال 1375 زمینه تأسیس این گروه را فراهم کرد. اعلام رسمی موجودیت این گروه در 15ژوئن 1997 از طریق بیانیه استانبول صورت گرفت.
1 Kenneth Arrow
[2] Alan T. Peacock, and Jack Wiseman
[3] Ratchet Theory of Government Growth
[4] Adolf Wagner
[5] Mousgrave and Rostow