موضوع: "بدون موضوع"

دانلود پایان نامه ارشد: بررسی رابطه سبک های ابراز هیجان و سبک اسناد کنترل در خشونتهای خانگی علیه زنان: نقش کلیشه های جنسیتی
جمعه 99/10/26
:
خانواده کوچکترین واحد اجتماعی و اما مهمترین واحد اثربخش حمایتی و تربیتی است نیاز افراد به قرار و آرامش ایجاب می نماید که در خانواده رابطه ای مبتنی بر عاطفه و عقل، آنگونه که احساس امنیت، اطمینان و سلامت، حمایت و رضایت را برای طرفین به ارمغان آورد شکل گیرد (برود و گرین 1983). نقش سازنده زن در ایجاد پیوند های اخلاقی و عاطفی اعضای خانواده غیرقابل انکار است اما این هدف جز باایجاد محیطی آرام،مطمئن و به دور از خشونت برای همه افراد خانواده میسر نمی شود (مرواریدی 1386). امروزه شواهد بسیاری حاکی از اختلال در روابط خانواده و خشونت ناشی از آن است (اعظم زاده و دهقان فرد1385، موحدی و احدی1385).
هنگامی که از نهاد خانواده صحبت به میان می آید بلا فاصله در ذهن صمیمیت، عشق و علاقه تداعی می شود وجود ثبات، استحکام و برقراری نظم در این نهاد منوط به داشتن روابط گرم اعضای خانواده با یکدیگر است ولی آنچه از بین برنده این فضاست تضاد و کشمکش و درگیری است که تصویر آرام خانه و امنیت آن را در هم می شکند(خسروی زادگان،1386). خشونت خانگی ابزاری برای تثبیت قدرت و سلطه جویی است که نه تنها آرامش و امنیت خانواده بلکه اعتبار و کرامت انسانی را نیز خدشه دار می کند (اعظم زاده، دهقان فرد؛ 1385).
چنانچه رفتار خشونت آمیز علیه زنان در چارچوب خانواده و میان زن و شوهر روی دهد از آن به خشونت خانگی تعبیر می شود (پور رضا و موسوی،1382؛ سازمان جهانی بهداشت،1380).
خشونت خشونت خانوادگی به خصوص خشونت علیه زنان پدیده جدیدی نیست اما توجه به آن به عنوان مسا له ای اجتماعی به دوران جدید برمی گردد. خشونت علیه زنان مساله ای جهانی ست و در اغلب جوامع قابل مشاهده است در ایران متاسفانه آمار دقیقی از پدیده همسرآزاری وجود ندارد اما فقدان آمار نمیتواند دلیل موجهی بر نادیده گرفتن آن باشد صرفه نظر از چگونگی برداشت و پذیرش و یا رد خشونت خانگی از طرف افراد، مشاهدات تجربی و شواهد ظاهری حاکی از وجود گسترده انواع آن در خانواده های ایرانی ست (سام گیس،1377؛ فروغان،1380؛ مجوزی،1381). اگرچه ممکن است هم زن وهم مرد مرتکب اعمال خشونت آمیز در خانواده شوند ولی تحقیقات نشان می دهند که زنان به میزان بیش تری مورد بدرفتاری قرار می گیرند(فروست 1999 به نقل از صابریان آتش نفس و بهنام1382).
بیان مسئله:
خشونت خانگی شایع ترین شکل خشونت، همراه با بیشترین احتمال تکرار، کمترین گزارش به پلیس و بیشترین عوارض اجتماعی، روانی و اقتصادی است که غالبا توسط نزدیک ترین فرد خانواده (مانند شوهر) به وقوع می پیوندد (بختیاری و امید بخش،1382؛ جانسون و جانسون2000 به نقل از بلالی میبدی و حسنی1387).
از آنجا که خانواده متشکل از زن و شوهر است و روابط اعضای آن در چارچوب نظام همسر گزینی(روابط زناشویی) و نظام روابط متقابل است به طوری که افراد بتوانند نیازهای یکدیگر را برآورده کنند بنابراین خانواده واحدی است که نقش های اجتماعی متعددی را بر عهده دارد و ارتباط متقابل اعضای آن بر مبنای بنیادها و نیازهای فرهنگی جامعه شکل میگیرد (کجباف، نشاط دوست، خالویی1384).
مفهوم کلانی که تبیین عینی از دریافت و نگرش زنان نسبت به خودشان و مسایل مربوط به آنها به دست می دهد، جامعه پذیری جنسیتی است یعنی فرآیندی که در ضمن آن زنان با الگوهای رفتاری، هنجارها و جهت گیری های فرهنگی آشنا می شوند و به تدریج نگرش ها و رفتار اجتماعی مناسب را فرا می گیرند و برای زندگی آینده آماده می شوند (وردی نیا و همکاران،1386).
شایان ذکر است که اعمال خشونت علیه زنان و پذیرش آن از سوی زنان نشات گرفته از الگوهای جامعه پذیری نقش های جنسیتی است که از گذشته تا به امروز استحکام بخش تبعیض جنسیتی در جوامع بوده است، نظریات گوناگون و شواهد تجربی (نظریه منابع در دسترس گود، 1989 و نظریه جامعه پذیری جنسیت، 2003) در این حوزه نشان می دهد که عوامل خطرساز به لحاظ یادگیری و جامعه پذیری جنسیتی در شکل گیری انواع و میزان خشونت علیه زنان نقش ایفا می کند (شفر، 1992).
راپوپورت اولین وظیفه بعد از ازدواج را جایگزینی نقش زناشویی با نقش قبلی می داند و این مشکل آفرین است که در روابط زناشویی طبق انتظارات فرهنگی مرد باید نقش رهبری را بر عهده داشته باشد (کجباف، نشاط دوست، خالویی،1384).
عقاید جنسیتی با ساخت های بیشماری پیوند دارد و ممکن است برای زندگی حال و آینده نوجوان پیامد جدی داشته باشد مثلا می توانند بر اعتماد به نفس، افسردگی، تصور از خود، اختلال خوردن، انجام اعمال ناملایم و، رفتارهای شدید انحرافی، رفتارهای جنسی و کلیشه های شغلی مبنی بر جنسیت تاثیر داشته باشد (کینیویی2008 به نقل از خانی مجد، پور ابراهیم و فتح آبادی،1391). اگرچه تفاوتهایی بین زن و مرد مشاهده می شود اما آنها بیش از آنکه متفاوت باشند از لحاظ رفتاری و شخصیتی به هم شبیه هستند برای مثال بعضی زن ها به اندازه مردها پرخاشگر هستند و درجه پرخاشگری بعضی مردها مانند زنان کم است (ویتمن-مک دونالد،2006 به نقل از همان منبع).
مهمترین عاملی که زنان را از پیشرفت باز می دارد دیدگاه ها و ایستارهایی است که در بطن جامعه شکل گرفته اند ایستارهایی که بدون تغییر در آنها هرگونه تلاشی از سوی نهضت ها و جنبش های زنان بدون نتیجه خواهد ماند این ایستارها به صورت کلیشه هایی در جامعه رسوخ کرده و مانع بزرگی در تغییر وضعیت زنان می باشد (ادهمی و روغنیان،1389).
بدرفتاری روانی زیر بنای همه انواع بد رفتاری هاست بنابراین انواع خشونت جسمی، عاطفی و جنسی را می توان به منزله اشکال حاد اعمال سلطه و کنترل تلقی کرد (کمپ،1998 به نقل از نادری، حیدری، حسین زاده مالکی).
مفهوم کلانی که تبیینی عینی از دریافت و نگرش زنان نسبت به خودشان و مسایل مربوط به آنها به دست می دهد جامعه پذیری جنسیتی ست فرآیندی که در ضمن آن زنان با الگوهای رفتاری، هنجارها و جهت گیری های فرهنگی آشنا می شوند به تدریج نگرش ها و رفتار اجتماعی مناسب را فرا می گیرند و برای زندگی آینده آماده می شوند (وردی نیا و همکاران 1389).
ویژگی های متفاوتی که هر جامعه بر اساس جنسیت از افراد آن انتظار دارد که دارای آن باشد محصولی از فرایند اجتماعی شدن جنسی ست که بر اساس آن مردان برای مردانگی و زنان برای زنانگی مطابق با تعریف های موجود در هر جامعه اجتماعی می شوند (اسکانزونی، 1988).
نگرش های به لحاظ اجتماعی پذیرفته شده ازسوی جامعه زنان را به پذیرش، تحمل و برخورد انفعالی نسبت به خشونت وا می دارد؛ آموزه های درونی شده ای که پرخاشگری مردان و فرمان برداری و سکوت زنان را مشروعیت می بخشد (وردی نیا و همکاران،1389).
جنس ناشی از طبیعت زیستی است اما انتساب ضعف و ناتوانی به آن یا برخورد خشونت آمیز نهادینه با این پدیده ناشی از فرهنگ است فرهنگ متضمن انتساب صفات نمادین به امور و اشیاء است و ابزارها و وسایل مورد نیاز زندگی را در متن مناسک و آداب و رسوم و باورها و نهادها و معارف و زبان و نظایر آن حفظ می کند کودک این فرهنگ را از جهان اطراف می آموزد زیرا زبان و الگوهای رفتاری را به اتکای ضمانت های اجرایی شان درونی می سازد از طریق فرهنگ است که جامعه پایدار می ماند (وایت،1959 به نقل از محمدی اصل).
فیزیولوژی نیست که می تواند ارزش ها را بنیان نهد اصول زیست شناسی غا لبا همان ارزش هایی را در بر میگیردکه فرد به آنها می بخشد اگر احترام یا ترسی که زن برمی انگیزد مانع از استفاده از خشونت در قبال او شود آن وقت برتری عضلانی نر منبع قدرت نخواهد بود اگر عرف آن گونه که در میان برخی قبایل سرخپوست دیده می شودبر آن جاری باشد که دختران برای خود شوهر انتخاب کنند حالت تهاجمی جنس نر دیگر هیچگونه امتیازی برای او شناخته نمی شد (دوبوار، 1986).
افکار و ارزش ها و کنش ها و عواطف همچون سیستم عصبی مان از فرهنگ نشات می گیرد خشونت نقشی است که به ظرفیت آدمی در متن نظام اجتماعی واگذار می شود وضعیت نقش در جامعه همچون کلمه در متن است که بر حسب قالبی فرهنگی بر کنش موثر می افتد و انگیزش و هدف و تاثیر آن را معین می کند مراحل انجام کنش همچون ایفای نقش بر صحنه رفته رفته معنای تکمیلی می گیرد و کنشگران می توانند آن را در حین اجرا یا بیان توصیف کنند (محمدی اصل، 1388).
وقتی کودکان با انگ های جنسیتی، اشیا و فعالیت ها را طبقه بندی می کنند از این برچسب ها به عنوان راهنمایی برای تمایلات و انتظاراتشان از دیگران استفاده می کنند مارتین و همکاران (1995) این فرآیند را این گونه توضیح می دهند که یک دختر این طور نتیجه گیری می کند
که عروسک چیزی است که معمولا دختران آن را می پسندند من یک دختر هستم بنابراین احتمالا من بازی با عروسک را دوست خواهم داشت در چنین مواقعی این گونه استدلال به راحتی آموخته شده و به طور خودکار بدان استناد می شود این تعقل جنسیت محور که از سوی کودکان خردسال استفاده می شود بدین معنی ست که آنچه یک جنس می پسندد جنس دیگر نمی پسندد یا آنچه که فردی از یک جنس می پسندد سایر افراد آن جنس نیز آن را می پسندند کودکان با زمینه های مشابه ای که در معرض پیام های فرهنگی یکسان قرار می گیرند تمایل به پذیرش محتوای آنچه را که از ارتباطات جنسی دارند و از آن اطلاعات برای سازماندهی دنیای اجتماعی خود استفاده می کنند دارند (مارتین و همکاران، 1995).
به نظر می رسد کلیشه های جنسیتی بین کودکان 8-5 ساله بیشتر تثبیت شده باشد دوره ای که مک کوبی (1998) از آن به عنوان جنسیت گرایانه ترین دوره زندگی یاد می کند.
در تحقیق لوبن (1976) در میان شش مطلب کتابهای غیر درسی، حتی یک مادر شاغل پیدا نشد این بررسی تمایز آشکار و انعطاف ناپذیری را در میان کارهای خانه (زنانه) و خارج از خانه (مردانه) نشان داد این مطالب دنیایی واقعی پر از زن و دختر را تصویر می کرد که مشغول کارهای خانگی بودند و به گفته ریم(1987) چنین مطالبی باورهایی در دختر و پسر ایجاد می شود که تقسیمات خشک را درست می پندارند و این کلیشه ها تحکیم و تایید می شوند.(لوبن، 1976 به نقل ازکرمانی فاروب1378).
در بین تمایزات موجود در جوامع انسانی، تمایزات جنسیتی، عینی ترین و گسترده ترین نوع تمایزات است این تمایزات اگرچه در بنیان های خود، تمایزی بیولوژیک است آن چه آن را امروز در کانون توجه بسیاری از مکاتب و نظریه هایی اجتماعی و فلسفی قرار داده است، معنای اجتماعی آن است. در کشور ما نیز در سال های جنگ به سبب وجود دشمن خارجی مرد و زن همه دست بکار شده بودند و زنان اگر نگوییم حضوری فعال تر از مردان داشتند ولی چیزی کمتر از آنها هم نبودند و این علی رقم وجود فرهنگ مرد سالار بود جنگ باعث شده بود که زنان از لاک سنتی خویش بیرون بیایند و در سرنوشت خویش مشارکت جدی داشته باشند ولی با این حال در ادبیات داستانی کودکان آن سال ها مانند بچه های ایستگاه، زنان در سایه حوادث زندگی می کنند و اگر گاهی صحبت از زنی به میان می آید یا در حال ناله و نفرین و غصه خوردن است مانند مادر قهرمان قصه احمد و یا زهرا، خواهر احمد که هیچ حضور فعالی در داستان ندارد در حالی که احمد تمام داستان را پر کرده (کرمانی فاروب، 1378).
از آنجا که سلامتی زناشویی و روانی زنان و مردان نکته ای حائز اهمیت است چرا که بر روند خانواده تاثیر می گذارد و محققان راجع به ازدواج از این نکته مهم که ازدواج جنسیتی بوده است غافل شده اند (برنارد، 1972).
بر اساس نظریه جامعه پذیری جنسیت (فایرستون و همکاران، 2003) فرایند جامعه پذیری، گرایش ها و هویت جنسیتی را در خانواده درونی کرده و آن را به فرزندان انتقال می دهد و باعث دائمی شدن سلطه مرد و مطیع بودن زن می شود چرا که معمولا از زنان تصویرآرام، مطیع، منفعل،عاطفی و وابسته و از مردان تصویری مستقل،استوار،شایسته،توانا و مصمم ترسیم می نماید و در چنین شرایطی زنان نقش جنسیتی سنتی مطیع بودن و در مقابل مردان نقش سلطه گری مردانه را میپذیرند (برت و هلن، 2002).
بنابراین فرد در فرایند جامعه پذیری در خانواده و تحت تاثیر روابط درون خانوادگی روحیه استبدادی و یا روحیه دموکراتیک کسب می کند (فایرستون و همکاران، 2003). بات به نوعی دیگر از روابط متقابل بین همسران در خانواده ها اشاره می کند.
وی دو الگوی متفاوت از روابط خانوادگی را معرفی میکند الگوی اول را مناسبات تفکیکی نقش های زناشویی نامگذاری می کند این الگو روابطی را توضیح می دهد که در آن زن و شوهر قائل به تفاوت واضحی در وظایف خود می باشند و نقش های خانوادگی را به دقت تفکیک کرده و منافع، علایق و فعالیت های جداگانه ای دارند ازالگوی دوم با عنوان مناسبات مربوط به نقش های مشترک نام میبرد که نقطه مقابل نظریه تفکیک نقش های پارسونز می باشد در این نوع از مناسبات زن و شوهر دراکثر فعالیت ها با هم همکاری و هم فکری داشته و تضاد منافع و علایق شان در حداقل است (ملکی لارستافی، 1385).
زنان و مردان رفتارها و نگرش های خود را در چارچوب نقش های جنسیتی شکل می دهند علائم آسیب شناسی روانی نیز در متن یک نظام جنسیتی شکل می گیرد(فورتون و اینگر، 2005) نظام جنسیتی ساختار اجتماعی –فرهنگی دارد و فرهنگ رفتار بهنجار را برای زنان و مردان تعریف می کند تفاوت دو جنس تا حد زیادی از طریق نقش های جنسیتی و متغییرهای فرهنگی که بر آن تاثیر می گذارد تعیین می شود کلیشه های فرهنگی در خصوص نقش های جنسیتی در دختران از سنین پایین شکل می گیرد و زنان به خصوص به طور نافعال برای سرنوشت جنسیتی خود برنامه ریزی می شوند (هاید، 1996).
باید اذعان داشت که یکی دیگر از عمده علتهای بروز خشونت های بین فردی و رفتارهای خودتخریبی ریشه در ناسازگاری زناشویی دارد (گلمن، 1995واسکات، 2001) خشونت برای قربانیان آن پیامدهای منفی مثل ترس،عصبانیت ،نا امیدی و درماندگی را در بردارد (راسل، 1989) به نقل از بارنت و راسکین، که ترس،عصبانیت و ناامیدی که افراد در خشونت تجربه می کنند احساس درماندگی به دنبال دارد تحقیقات نشان داده اند اولین احساسی که قربانیان جنایت پس از تهاجم تجربه میکنند درماندگی ست. شیوع ناسازگاری زناشویی و تاثیر آن بر سلامت جسمانی و روانی زنان و کودکان باعث شده که متخصصان روان به این حیطه توجه ویژه ای داشته باشند (حسن آبادی و همکاران،1390). در نظریه دلبستگی به نقش مهم هیجانات و ارتباطات هیجانی در سازمان دهی الگوهای ارتباطی اشاره شده است(ضیاء الحق،1390). همچنین پینکر و همکارانش ارزش برون ریزی هیجان ها و تخلیه هیجانی را در سلامت دراز مدت آشکار کرده اند. پژوهش های زیادی اهمیت سبک های ابراز هیجان به عنوان یک متغیر بسیار موثر و مهم در رضایت زناشویی و کیفیت و چگونگی ارتباط زوجین با یکدیگر اثبات کرده اند( بانمن و واجل،1985). و از طرفی بین صمیمیت و خودافشایی قدرتمند با پاسخ های همدلانه و گرم همسر ارتباط قوی وجود دارد(هانسلی و اسچین دلر،2000).به نظر می رسد که زوجین به جای ابراز هیجانات قوی هیجاناتی را بیان می کنند که برای آنها کمتر تهدیدکننده باشد(جانسون،2007) چرا که فرهنگ و آموزه های تربیتی ما خوددار بودن و کنترل کردن هیجانات را ترغیب و تشویق می نماید و این مسئله می تواند زمینه ای برای دشواری در بروز دادن احساسات گردد(ارژنگ و کاشانی، 1387 ) همچنین ابراز هیجانات می تواند از نگرش های فرهنگی غاالب یک جامعه تاثیر پذیرد(افشاری و مهرابی زاده هنرمند،1387 و هاشمی،1388 ).
تعریف رفتارهای ویژه یک جنس در فرهنگ های مختلف متفاوت است و در فرهنگ معینی نیز با گذشت زمان تغییر میکند، نظری که ما امروز در مورد رفتارهای مناسب برای زنان و مردان داریم به یقین تفاوت چشم گیری با نظرات 50 سال پیش در این زمینه دارد(بم، 1989) اکنون دیگر از مردان خرده نمیگیرند که چرادستخوش احساسات هنری و لطیف می شوند امروزه معیارهای پوشاک نیز در جهت تک جنسی پیش می رود (افشاری و مهرابی زاده هنرمند،1387). علاوه بر این بم بیان می کند که رفتار و ویژگی های شخصیتی انسان باید رها از قید و بند جنسیت باشد..
با توجه به غلبه فرهنگ جمع گرایی در جامعه ما، افراد به بیان هیجانات و احساسات و ابراز آن به شکلی نوین کمتر اقدام می کنند و به نوعی سازگاری و انطباق را با هم رنگی با قواعد و هنجارهای مقبول جامعه مترادف می دانند(هاشمی، 1388). همچنین سبک های ابراز هیجان با اختلالات افسرده وار که از سبک اسناد ناسالم نشات می گیرد رابطه دارد(کینگ و آمونز،1990).
دوگاخت و همکاران معتقدند(2004) که سبک های هیجانی ناسالم به منزله عامل آسیب پذیری ست که فرد را برای تجربه عواطف منفی مانند درماندگی روانشناختی مستعد میسازد،زیرا وقتی اطلاعات هیجانی نتوانند در فرآیند پردازش شناختی، ادراک و ارزشیابی شوند، فرد از نظر عاطفی و شناختی دچار درماندگی و آشفتگی می شود. این ناتوانی، سازمان عواطف و شناخت های فرد را مختل می سازد. کاهش شاخص های بهزیستی روانشناختی و افزایش شاخص های درماندگی روانشناختی، افسردگی و اضطراب محصول این اختلال محسوب می شود. تنظیم و مدیریت هیجان ها نیز به منزله عملی سازی هیجان ها(فرآیند گذار از پردازش به عمل) در دو سطح رفتارهای شخصی و تعامل های بین شخصی دچار اختلال می شود این اختلال با افزایش درماندگی روانشناختی، سلامت روانی را تهدید و تضعیف می کند( بشارت،1387).
به عبارتی جمع گرایی فرهنگ های آسیایی می تواند بر ابراز، عدم ابراز، و کنترل هیجانی افراد اثر بگذارد جایگزین کردن یک احساس به جای احساس دیگر را در فرهنگ های آسیایی می توان مشاهده کرد در واقع قانونی بدین شکل حاکم است که وقتی احساسات واقعی شما فرد را آزرده می کند سرپوشی بر آنها بگذارید و یک احساس دیگر را جایگزین آن کنید(مرادی و شاهقلیان، 1386).
در عین حال برخی از یافته های پژوهشی نشان داده اند که سبک های ناسالم هیجانی فرد را برای ابتلا به اختلالات افسرده وار(فیشر، 1989) مانند درماندگی آموخته شده که یک سبک اسناد ناسالم است آماده می سازد.
در نظریه شناختی به سبک های اسناد منفی و رابطه آن با درماندگی آموخته شده و افسردگی تاکید شده است این نظریه بر جامعه پذیری نقش های جنسیتی و تاثیر آن بر افسردگی زنان اهمیت می دهد بر حسب این نظریه زنان بین پاسخ و بازده پاسخ شان در حیطه های مختلف زندگی، ناهماهنگی بیشتری را تجربه می کنند و آموزش و تربیت آنها به گونه ایست که بیشتر با نقش های زنانه نافعالی و درماندگی همانند سازی می کنند ( فایرستون و همکاران، 2003)زنان سبک های شناختی منفی تری دارند و علت رویدادهای منفی زندگی را بیشتر به عوامل پایدار کلی و درونی خود نسبت می دهند این نوع اسنادهای منفی زنان را نسبت به احساس های درماندگی و نومیدی در مواجهه با رویدادهای ناخوشایند زندگی مانند تعارض زناشویی اسیب پذیرتر می سازد(آبرامسون، 1989).
شکل 1-1. مدل پژوهش
بر طبق مدل مطرح شده که از نوع تاییدی می باشد هرچند درماندگی به عنوان یک سبک اسناد ناسالم اولین تجربه قربانیان پس از خشونت است( بارنت و راسکین،1997)، ولی خود زنان به علت پیروی از کلیشه های جنسیتی سبک های شناختی منفی تری نسبت به رویدادهای منفی دارند که آنها را نسبت به احساس درماندگی آسیب پذیرتر می سازد( آبرامسون،1989).
و رابطه دو سویه بین سبک های هیجانی و سبک های اسناد به این معنی که سبک های ابراز هیجان ناسالم فرد را برای اختلالات افسرده وار مثل درماندگی آماده می سازد و خود سبک اسناد ناسالم نیز میتواند زمینه ساز سبک های ابراز هیجان ناسالم باشد. و مدل بر طبق گفته های بالا به ارتباط کلیشه های جنسیتی با هر سه متغیر بالا اشاره می کند چرا که کلیشه ها زمینه ای را برای سبک های اسناد منفی تر، پذیرش خشونت و سبک های ابراز هیجان ناسالم فراهم میکند.
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است

دانلود پایان نامه : مدلسازی فازی سیستم جرثقیل با کابل کششی و کنترل آن بر اساس رهیافت تاکاگی سوگنو
جمعه 99/10/26
در صنعت، جرثقیلها به طور گسترده برای حمل بارهای سنگین و مواد پر خطر در کارخانهها، صنایع هستهای، ساختمانهای بلند و صنایع کشتی سازی استفاده میشوند. جرثقیل باید بار معلق را با بیشترین سرعت وکمترین نوسان در مقصد جابجا کند[1]. در بیشتر جرثقیلها بعد از انتقال سریع بار به نقطه پایانی، توقف ناگهانی باعث بوجود آمدن حرکت نوسانی در بار میشود. این حرکت نوسانی ممکن است که به بار و تجهیزات اطراف آسیب برساند. علاوه بر آن اپراتور باید برای قرار دادن بار در محل مورد نظر منتظر اتمام این نوسانات باشد.
روشهای کنترلی زیادی بر پایه روشهای کلاسیک و مدرن پیشنهاد و تست شده است، که میتوان به روشهای کنترل تطبیقی [2-3]، کنترل با استفاده از الگوریتم ژنتیک و کنترل تناسبی-انتگرالی-مشتقی در [4]، الگوریتم بهینه سازی ازدحام ذرات [5] اشاره کرد. بیشتر روشهای کلاسیک تنها وقتی قابل استفاده هستند که مدل دقیقی از جرثقیل در دسترس باشد. روش های ارائه شده در کنترل فازی به خوبی این قابلیت را دارند که بر روی سیستم هایی که مدل ریاضی دقیقی ندارند و یا به هر نحو اطلاعات محدودی در مورد آنها در اختیار
است، پیاده شوند. همین امر یکی از دلایل عمده کاربرد چشم گیر منطق فازی در پروسههای صنعتی است.
کنترل کنندههای فازی به سه دسته عمده ممدانی، سوگنو و تاکاگی- سوگنو تقسیم میشوند. در کنترل کننده های ممدانی و سوگنو طراحی بر پایه دانش تجربی از عملکرد سیستم و به روش سعی و خطا انجام میشود. در حالی که طراحی کنترل کننده تاکاگی-سوگنو بر پایه مدل ریاضی سیستم و با در نظر گرفتن هر یک از قوانین ارائه شده به عنوان یک مدل خطی محلی از کل سیستم در نظر گرفته می شود.
یک کنترل کننده فازی، معمولا یک کنترل کننده غیرخطی به فرم میباشد که در آن یک تابع فازی است. بنابراین تعمیم روشهای طراحی و آنالیز در کنترل غیرخطی، امکان مطالعه کنترل کنندههای فازی را به صورت سیستماتیک فراهم میآورد. یکی از مهمترین پارامترهایی که از هر سیستم کنترلی انتظار میرود، پایداری کل مجموعه است. مسئله پایداری در سیستمهای فازی به لحاظ دقیق نبودن مدل و عدم تعریف دقیق ریاضی تابع فازی ، از اساسی ترین مباحث مطرح شده در کنترل فازی است. مسئله پایداری در سیستمهای فازی تاکاگی-سوگنو بر پایه کنترل غیر متمرکز، با استفاده از رویکرد جبران ساز موازی توزیع یافته مورد بحث قرار میگیرد. در روش جبران ساز موازی توزیع یافته، ساختار کنترل بر اساس مدل فازی میباشد. مدل فازی تاکاگی-سوگنو توسط قوانین فازی اگر-آنگاه بیان می شوند. این قوانین روابط خطی ورودی و خروجی را به صورت محلی در سیستم غیر خطی نشان میدهند.
در تحقیق حاضر کنترل جرثقیل، با استفاده از سیستمهای توزیع یافته موازی به منظور رسیدن به موقعیت مورد نظر در کمترین زمان ممکن، با کمترین نوسان مورد بررسی قرار میگیرد. در مرحله اول مطالعات، روابط حاکم بر کارکرد جرثقیل مورد بحث قرار میگیرد، سپس چند روش مختلف برای کنترل جرثقیل به همراه روش کنترل توزیع یافته موازی بیان میشود. در نهایت شبیه سازیها و نتایج به دست آمده مقایسه و روش مناسب تر پیشنهاد میگردد.
جرثقیلها با کابل کششی را میتوان به دو گروه عمده دروازهای و گردان تقسیم بندی کرد. شکل (1-1) سازه جرثقیلی با کابل کششی ویژه تخلیه و بارگیری کانتینر بر روی شناور را نشان میدهد. به عبارتی دیگر بار از طریق کانتینری که به وسیله کابلی قابل انعطاف به سر جرثقیل متصل است به داخل کشتی هدایت میکند. وضعیت به گونهای است که هنگام بلند کردن و انتقال بار، این کانتینر در هوا تاب میخورد و نوسان میکند. همانگونه که در شکل (1-2) مشاهده میشود این نوع جرثقیل برای بارگیری و تخلیه بار از بندرگاه (مبدا) به کشتی (مقصد) و بالعکس مورد استفاده قرار میگیرد. بار با استفاده از کابلهای قابل انعطاف که روی سر جرثقیل قرار دارند بلند میشوند در حالی که سر جرثقیل روی یک خط آهن افقی حرکت میکند.
شکل (1-1): جرثقیل با کابل کششی
شکل (1-2): نمایی دیگر ازحمل بار توسط جرثقیل
هنگامی که بار توسط جرثقیل بلند می شود و سر جرثقیل شروع به حرکت میکند بار نوسان میکند و چنانچه بار در نوسان باشد نمیتوان آن را رها کرد پس دو راه حل جزیی برای حل این مسئله مطرح میشود:
- سر جرثقیل درست در بالای هدف قرار گیرد و صبر کند تا بار از نوسان خارج شود و سپس بار را رها کند.
- آنقدر آهسته حرکت کند که حین انتقال بار هیچ نوسانی رخ ندهد و سپس هنگامی که بالای هدف قرار گرفت بار را رها کند.
ولی در عمل این دو راه حل بسیار وقت گیر میباشند و از آنجا که انتقال بار در بندر گاهها بسیار پرهزینه است، این دو راه حل اقتصادی نیستند. بنابراین در برخورد با این فرآیند فیزیکی پیچیده، یک مهندس کنترل از یک روال طراحی سیستماتیک پیروی میکند و کنترل کنندهای را طراحی می کند به گونهای که بتواند بار را با سرعت قابل قبول و صرف کم ترین زمان و با کمینه سازی میزان نوسانات بار آن را بر روی هدف قرار دهد. جرثقیل با کابل کششی در واقع سیستمی است که تعداد ورودیهای آن از خروجیهای آن کمتر است. برای طراحی سیستم کنترل جرثقیل، میبایست ابتدا با استفاده از معادلات دیفرانسیل رفتار دینامیکی حاکم بر جرثقیل با کابل کششی را مدل سازی کنیم.
در ادامه به تشریح چگونگی مدل ارایه شده برای توصیف رفتار دینامیکی جرثقیل با کابل کششی خواهیم پرداخت. لازم به ذکر است که در این پایان نامه کنترل جرثقیل دروازه ای با کابل کششی مورد نظر میباشد. لازم به ذکر است که در تمام قسمتهای این پایان نامه مسافت و یا طول برحسب متر، زاویه بر حسب رادیان، زمان بر حسب ثانیه و جرم برحسب کیلوگرم در نظر گرفته میشود.

دنلود پایان نامه ارشد : مطالعه آزمایشگاهی پدیده ی سایش گاز حاوی شن و قطرات مایع در خطوط لوله
جمعه 99/10/26
در صنایع نفت و گاز، استخراج از چاه ناگزیر با ناخالصی هایی از قبیل شن، ذرات جامد و مایعات هیدروکربنی و آب همراه است که مشکلات عدیده ای در سیستم های بهره برداری ایجاد می کنند. یکی از مشکلات مهم این مواد همراه سایش است. سایش برای مدت زمان طولانی به عنوان یک منبع ایجاد مشکل در سیستم های تولید و بهرهبرداری هیدروکربن شناخته شده است. بسیاری از خرابی های خطرناک مربوط به زانویی ها، لوله ها، چوک ها و ابزارهای سنجش و کنترل در سکوهای بهرهبرداری، واحدهای حفاری و دیگر تاسیسات زیردریایی در دهههای قبل در نتیجه سایش بوده است. این مشکلات و خرابی ها هم شامل هزینه تعویض بخشهای فرسوده شده و هم مشکلات محیط زیستی و
مسائل ایمنی میباشد. تمامی رشته لوله درون چاه در معرض خوردگی و سایش قرار دارد اما بعضی از مکانها که دارای انحراف از مسیر اصلی هستند یا دچار تغییر سطح مقطع میشوند نظیر چوک ها، زانویی ها، سه راهی ها و شیرهای ایمنی زیرسطحی در معرض خطر فراوانی قرار دارند. و در نهایت اگر سایش در طی فرایند تولید بطور مرتب پایش، پیش بینی و کنترل نشود می تواند موجب مختل شدن و یا حتی بسته شدن و تعطیلی کامل چاه برای یک دوره ی طولانی و یا خسارات جبران ناپذیر جانی و مالی شود.
دانش و آگاهی لازم در مورد میزان سایش در مواد تشکیل دهنده لوله ها و ابزار کنترل موجب انتخاب مواد مقاوم در برابر سایش و طراحی پیکربندی مناسب برای حفاظت لوله ها و تجهیزات در برابر این تهدید بالقوه خواهد بود. در طراحی یک خط لوله یا سیستم بهره برداری ابتدا می بایست میزان سایش مورد بررسی و پیش بینی قرار گیرد تا بواسطه ی آن در مکان های مورد تهدید سایش اقداماتی مثل انتخاب مواد مناسب با سایش مورد نظر، افزایش اندازه لوله ها، جلوگیری از تشکیل و هدایت شن و مایع و … صورت پذیرد.
در برخی موارد زمانیکه نفت و گاز از مخازن دارای مقاومت نسبتا پایین سازند تولید می شود ( کمتر از psia 2000) با کاهش فشار مخزن، ذرات شن میتوانند از سنگ مخزن جدا شده و تعدادی از ذرات همراه با سیالات تولید شوند. این ذرات شن میتوانند سبب سایش خطوط لوله و تجهیزات شده و در نتیجه منجر به توقف تولید شوند و از اینرو ضررهای اقتصادی قابل ملاحظهای متوجه تولیدکنندگان نفت و گاز می شود.
در مواردی که در یک سیستم بهره برداری نیازمند افزایش تولید باشیم به دلیل افزایش سرعت سیال پیش بینی سایش در سرعت های بالاتر لازم خواهد بود. که هم اکنون این پروژه در چاه های کنگان، آغار و شانول در حال اجرا می باشد.
به دلایل ذکر شده نیازمند کنترل و پیش بینی پدیده ی سایش هستیم. پیش بینی سایش گاز حامل شن و مایع در جریان چند فازی یک پدیده پیچیده است و در این شرایط چندین عامل بر روی سایش تاثیر گذارند که می توان به سرعت برخورد، زاویه برخورد، اندازه ذرات ، خصوصیات ذرات و مایع، درصد شن ومایع ، شکل ذرات و خصوصیات فلز مورد نظر اشاره کرد. همچنین چندین روش هم جهت جلوگیری از تولید شن و ورود آنها بدرون لولههای تولیدی وجود دارد که در ادامه در مورد آنها توضیحاتی داده خواهد شد.
تاکنون در کشور ما در زمینه آزمایشگاهی پدیده ی سایش پژوهش خاصی انجام نشده است. با توجه به نیاز به پیش بینی نرخ سایش در این تحقیق با طراحی و ساخت یک سیستم کامل آزمایشگاهی برای بیش بینی نرخ سایش و در ادامه ی این راه ارایه ی یک رابطه ی مناسب در پدیده ی سایش گاز همراه با شن و گاز همراه با قطرات مایع کمبود یاد شده را تا حد امکان مرتفع سازیم

دانلود پایان نامه ارشد: بررسی رابطه سبک های دلبستگی و سبک های هویت با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر پیش دانشگاهی شهر قزوین
جمعه 99/10/26
خانواده نخستین محیط اجتماعی است که کودک را تحت سرپرستی و مراقبت قرارمی دهد، ازاین رو بیش از تمام محیط های اجتماعی دیگر در رشد و تکامل فرد تأثیردارد. پیدایش بیشترعادات و عقاید کودک از خانه آغاز می شود و پایه های اصلی شخصیت هر فرد درسالهای نخستین زندگی او و درشیوه تعامل با مادر شکل می گیرد.
در واقع دلبستگی همانند یک تکه طناب نامرئی است که نه به وسیله یک چسب مادرزادی بلکه در گرمی تعامل ها جوش خورده است و اساسی برای سلامت هیجانی، روابط اجتماعی و نگرش به دنیا است. توانایی برای تنظیم هیجانات ، رشد فرا خود، تجربه همدلی و بهداشت روان همه مستلزم داشتن یک دلبستگی ایمن است ( ابوحمزه و خوشابی، 1385).
ایجاد یک هویت و دستیابی به یک تعریف منسجم ازخود ، مهمترین جنبه رشد عمومی اجتماعی در دوره نوجوانی است. انتخاب ارزش ها ، باورها و هدف های زندگی مهمترین مشخصه های اصلی این هویت را تشکیل می دهند. هم در دوره نوجوانی و هم جوانی این ارزش ها و هدف های زندگی مورد تجدید نظر قرارمی گیرند.
شکل گیری هویت درنوجوانی با خود پنداره ، عزت نفس و سلامت روانی فرد رابطه جدایی ناپذیر دارد. شرایط پرآشوب زمانه ما که هر لحظه سلامت عمومی فرد را تهدید می کند ، ایجاب می کند شناخت روشن از هویت خود داشته باشیم. ثباتی را که نمی توانیم در دنیا بیابیم باید در وجود خود ایجاد کنیم ، ازدیدگاه اجتماعی نیزهر فرد بایستی یک سری مسئولیت های فردی ، خانوادگی و اجتماعی را بپذیرد ، ازاین رو ثبات هویتی و آگاهی ازماهیت خویش، می تواند موجب سلامت روانی فرد شود.
شکل گیری هویت تاریخچه گذشته فرد و توانمندی های مورد نیاز برای سلامت روانشناختی دربزرگسالی را در هم می آمیزد (دانشپور و همکاران،1386).
رشد و تبلور احساس استقلال، تعیین هویت خود و مسئولیت پذیری و امیدواری به آینده در نوجوان در گرو نظام تربیتی کارا و جامع است. اگردراین نظام پاسخ قانع کننده به موضوعات اساسی زندگی مانند ارزشها ، نقش های اجتماعی، مذهب ، عقایدسیاسی و اهداف حرفه ای داده شود و نوجوان به یک نظام فکری دست یابد تا تکیه گاه او در تصمیم گیری های مهم او باشد و بداند کیست و چه اهدافی دارد و نهایتاً یک فلسفه برای زندگی خود ایجاد کند.
مدرسه و تحصیل به عنوان پل ارتباطی بین نوجوان و گروه های اجتماعی، به عنوان یک حیطه برای ایفای نقش نوجوان است. نوجوانی که به طور فعال درگیر فرایند کاوشگری است ، نیاز بالایی به شناخت و پیچیدگی شناختی احساس می کند و دراین مسیر به میزانی ازتعهد نیز دست یافته است ، لذا احساس استقلال شناختی بیشتری خواهد داشت و درامر تحصیل موفقتر خواهد بود.
بیان مسئله
یکی از مسائل مهم دوره نوجوانی هویت است. داشتن یک حس منسجم و محکم از هویت پیش نیاز رشد بهینه شخص در طول زندگی است و عدم تشکیل چنین حسی می تواند زمینه ساز آسیب های روانی _ اجتماعی باشد.
بذرهای تشکیل هویت ازدوران کودکی کاشته شده اند، اما اریکسون شکل گیری هویت را یکی از وظایف اساسی و مهم خاص دوره نوجوانی می داند.
در خلال دوره نوجوانی است که اریکسون برای فرد فرصت حل تعارضات خود را ، از ترکیب همسان سازی های قبلی درسطح بالاتر جهت رسیدن به یک کل جدید ، فراهم می بیند این تألیف براساس کیفیتی متفاوت از آنچه که در دوره های قبل وجود داشت استوار است .
مفهوم هویت که اریکسون در این دوره مطرح می کند دو چهره دارد: از یک سو به احساساتی رجوع می کند که یک فرد در مقابل خویشتن دارد(خودسنجی) ، از سوی دیگر بر روابط بین هویت شخص و توصیف هایی که دیگران ازاو به عمل می آورند تکیه دارد (منصور و دادستان،1383).
احساس خود، اساس شخصیت بزرگسالی ما را تشکیل می دهد. اگرپایه واساس ثابت و قوی باشد یک هویت فردی محکمی به دست می آید. اگرچنین نباشد ، نتیجه آن چیزی است که اریکسون آن راگم گشتگی هویت می نامد. اریکسون تأکید دارد که شکل گیری هویت برای آماده کردن نوجوان به عنوان فردی آماده انجام تکالیف در بزرگسالی، لازم است (برک[1]،2001).
مارسیا[2]در برسی مفهوم هویت براساس دیدگاه اریکسون به ارائه پایگاه های هویتی با توجه به میزان تعهد و کاوشگری درنوجوان پرداخت و چهار نوع وضعیت هویتی را مفهوم سازی کرد: پراکندگی هویت[3] ، تسلیم طلبی[4] ، تأخیر[5] و پیشرفت هویت[6].
نظریه پردازان جدیدتر (بورک[7] 1991، کرپل من[8] 1997، گرویتوانت[9] و برزونسکی[10] 1997) به جای بررسی پیامدهای شکل گیری هویت و پایگاه های ثابت هویتی به بررسی فرایندهای زیربنایی شکل گیری هویت پرداخته اند. براساس دیدگاه این نظریه پردازان فرایند هویت یک نظام کنترل است که مجموعه ای ازهنجارها و ضدهنجارها را در فرد ایجاد می کند. هویت مجموعه ای ازمعانی است که چگونه بودن را به فرد القا می کند ( به نقل ازفارسی نژاد 1383).
برزونسکی مدلی پویا از هویت ارائه کرده است. طبق این مدل افراد اطلاعات و مسائل مربوط به خود را به سه شیوه اطلاعاتی[11]، هنجاری[12] و سردرگم / اجتنابی[13] پردازش می کنند . افراد با سبک هویت اطلاعاتی آگاهانه و به طور فعال به جستجوی اطلاعات و ارزیابی آنها می پردازند و سپس اطلاعات مناسب خود را مورد استفاده قرار می دهند. نوجوان با سبک هویت هنجاری ، در موضوعات هویت و تصمیم گیری ها به همنوایی با انتظارات و دستورات افراد مهم و گروه های مرجع می پردازند و نوجوانان با سبک هویت سردرگم تا حد ممکن سعی در اجتناب از پرداختن به موضوعات هویت و تصمیم گیری دارند (برزونسکی ، 2003).
برزونسکی در کنار بررسی مکانیزم های پویای شکل گیری هویت ، روی عامل اساسی “تعهد[14]” یا ساختار هویت نیز تأکید می کند. تعهد یک چارچوب ارجاعی جهت دار و هدفمند ایجاد می کند که رفتار و بازخوردهای آن در درون این چارچوب بازبینی ، ارزیابی و تنظیم می شوند. افرادی که دارای پردازش اطلاعاتی و هنجاری هستند نسبت به کسانی که از سبک سردرگم استفاده می کنند ازتعهد بالاتری برخوردارند.
سبک های شناختی – اجتماعی پردازش هویت تحت تأثیر عوامل زیادی ازجمله شیوه های فرزند پروری والدین، شخصیت نوجوان و محیط اجتماعی_ فرهنگی قرارمی گیرند ، ازطرفی این سبک ها خود نیز بر ادراک فرد از خویشتن، بروندادهای رفتاری و شیوه های عملکردی او تأثیر می گذارند (برزونسکی ، 2003).
در زندگی انسان، شکل گیری معنا خیلی زود و حتی پیش از تولد آغازمی شود. اولین و مهمترین ارتباط در سالهای آغازین زندگی که موجب شکل گیری اولین معنا یابی می شود ارتباط “دلبستگی”[15] بین کودک و والدین اوست.
دلبستگی عبارتست از پیوند عاطفی عمیقی که با افراد خاص در زندگی خود برقرار می کنیم، طوری که باعث می شود وقتی با آنها تعامل می کنیم احساس نشاط و شعف کرده و به هنگام استرس از اینکه آنها را در کنار خود داریم احساس آرامش کنیم ( برک ، 2001).
دلبستگی برای کودک ارزش حیاتی دارد زیرا همچنان که کودک در دنیای اطرافش کاوش کرده و با امور غیرقابل پیش بینی روبرو می شود
به او احساس امنیت و آرامش می دهد. هنگامی که کودک در وضعیتی قرارمی گیرد که در او ایجاد ترس می کند ، رفتار توأم با دلبستگی کودک آغازمی شود (ماسن[16] و همکاران، 1985).
نظریه دلبستگی بالبی یکی ازمهمترین نظریه ها برای توضیح ارتباط میان تجربیات کودک درخانواده و رشد عاطفی_ اجتماعی اوست. فرض نظریه دلبستگی بر آن است که کیفیت رابطه دلبستگی ، از تعامل میان نوزاد و مراقبانش ، خصوصاً از میزان حمایت و امنیتی که مراقب می تواند برای کودک فراهم کند ، ناشی می شود (لیبرمن[17] و همکاران ، 1999).
به نظربالبی روابط اجتماعی طی پاسخ به نیازهای زیست شناختی و روان شناختی مادر و کودک پدید می آیند. از نوزاد انسان رفتارهایی سرمی زند مثل گریستن ، خندیدن که باعث می شود اطرافیان از او مراقبت کنند و درکنارش بمانند. نتیجه عمده کنش متقابل بین مادر و کودک ، به وجود آمدن نوعی دلبستگی عاطفی بین مادر و فرزند است. این دلبستگی و ارتباط عاطفی با مادر است که سبب می شود کودک به دنبال آسایش حاصل از وجود مادر باشد. بخصوص هنگامی که احساس ترس و عدم اطمینان می کند .
بالبی هماهنگ با اسلاف خود، قائل به وجود نیازهای نخستین و ضروری برای ارضاء است. بنابراین، وی این نکته را مورد تأکید قرارمی دهد که نیازدلبستگی که تا کنون آن را به عنوان نیاز ثانوی می دانستند نیز جزء نیازهای نخستین است که نیاز اساسی برای تحول شخصیت است (ابوحمزه و خوشابی، 1385).
رفتاردلبستگی که هم ازیک نیاز فطری و هم از اکتساب ها منتج می گردد ، دارای کنش مضاعف است: یکی کنش حمایتی، ایمنی تأمین شده توسط بزرگسالی است که از کودک آسیب پذیر در مقابل تهاجم می تواند دفاع کند و دیگری کنش اجتماعی شدن ، دلبستگی درجریان چرخه های زندگی از مادر به نزدیکان و سپس بیگانگان و بالاخره به گروه های بیش از پیش وسیع تری تسری می یابد و به صورت عاملی به همان اندازه مهم برای ساختن شخصیت کودک که تغذیه زندگی جسمانی وی درمی آید (منصور و دادستان،1383).
اینسورث[18] نیز رفتار دلبستگی در روابط بزرگسالی را به عنوان اساس پدیده ایمنی درهسته زندگی انسان مورد تأکید قرار داد. وی مشاهدات بالبی را بسط داد و دریافت که تعامل مادر با کودک در دوره دلبستگی تأثیر چشمگیری بر رفتار فعلی و آتی کودک دارد. او اظهار داشت که دلبستگی ایمن[19] ، عملکرد شایستگی را در روابط بین فردی تسهیل می کند.
برای مثال کودکانی که دلبستگی شدید به مادرانشان دارند درآینده از لحاظ اجتماعی برون گرا هستند و به محیط اطراف توجه نشان می دهند و تمایل به کاوش درمحیط اطرافشان دارند و می توانند با مسائل مقابله کنند. ازطرف دیگرعواملی که مخل این دلبستگی باشد درزمینه رشد اجتماعی کودک درآینده مشکلاتی ایجاد می کند.
اینسورث همچنین ثابت کرد که دلبستگی موجب کاهش اضطراب می شود. آنچه او اثر پایگاه امن[20] می نامید کودک را قادر به دل کندن از دل بسته ها و کاوش در محیط می سازد و کودک می تواند با دلگرمی و اطمینان به کاوش در محیط بپردازد ( ابوحمزه و خوشابی،1385).
کیفیت دلبستگی توسط موقعیت نا آشنا که اینسورث آن را ساخته است ، مورد مطالعه قرار می گیرد و در چهار دسته طبقه بندی می شود : دلبستگی ایمن ، زمانی که مادر نیست نگرانی را بروز می دهند و زمانیکه مادر بر می گردد خوشحال می شوند و او را بغل می کنند. دلبستگی ناایمن اجتنابی ، این کودکان هنگام جدایی اعتراض چندانی نمی کنند و بعد از بازگشت مادر از او اجتناب می کنند. دلبستگی ناایمن دو سو گرا ، این کودکان بعد از جدایی خیلی مضطرب می شوند و گریه می کنند اما زمانیکه مادر برمی گردد و آنها را بغل می کند در عین حال که ابراز تمایل برای تماس بدنی و مجاورت می کنند اما نسبت به مادرشان پرخاشگری نشان می دهند.
دلبستگی آشفته، این کودکان ممکن است به سمت مادر بدوند ، برای مدت کوتاهی دویدن را متوقف کنند و سپس دوباره شروع به دویدن دور اتاق کنند و دنبال مادرشان بگردند و زمانی که مادر برمی گردد ازنزدیک شدن به او امتناع کنند ( ابوحمزه و خوشابی،1385).
مطالعات برترتون[21] و واترز[22] (1985) نشان می دهد نوجوانانی که روابط گرم و صمیمانه ای با والدین خود دارند ، مفهوم خود عمیق تری داشته ، بیشتر به خود اعتماد می کنند و از سازگاری روانی بالاتری برخوردار بوده و با مشکلات در گیر می شوند و برای یافتن راه حل مناسب تلاش می کنند (به نقل از نگهبان سلامی ،1384).
آمرسدن[23] و گرینبرگ[24] (1987) از بررسی های متعدد خود نتیجه گرفتند که کیفیت دلبستگی به والدین با سلامت روانی نوجوان و شکل گیری هویت ، کنار آمدن با بحران های مختلف و رضایت از زندگی ارتباط معنادار دارد .
کرنز[25] و همکاران (2005) معتقدند که افراد دراواسط کودکی هنوز به چهره های دلبستگی تکیه می کنند و از آنها به عنوان منبع آرامش در موقع استرس و همچنین پایگاهی برای اکتشاف بهره می گیرند. مثلاً ممکن است در مواقع بیماری یا وقتی غمگین هستند در صدد جستجوی چهره دلبستگی برآیند. بنابراین اگر چه فراوانی و ضرورت رفتار دلبستگی با بالا رفتن سن کمتر دیده می شود،ولی پیوند دلبستگی از ابتدای نوجوانی به بعد پا بر جا می ماند.
معدود پژوهشهایی پیرامون رابطه بین سبکهای هویت و سبکهای دلبستگی با پیشرفت تحصیلی انجام گرفته است:
نتایج پژوهش حجازی، فارسی نژاد و عسگری (1386) نشان داد که سبك هویت مغشوش / اجتنابی بر پیشرفت تحصیلی اثر مستقیم و منفی دارد.
نتایج پژوهش رضایی (1385) با عنوان بررسی رابطه هویت فردی، الگوهای دلبستگی و ویژگیهای شخصیتی با پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه هنر اسلامی تبریز نشانگر وجود رابطه بین سبکهای هویت و سبکهای دلبستگی با پیشرفت تحصیلی است. رضایی در پژوهش خویش دریافت که بین هویت آشفته و پیشرفت تحصیلی دانشجویان رابطه منفی معنا دار وجود دارد اما سایر حالات هویت با پیشرفت تحصیلی رابطه معناداری ندارند. بین سبك دلبستگی نا ایمن دو سو گرا و پیشرفت تحصیلی دانشجویان رابطه منفی معنادار وجود دارد. اما بین سبك های دلبستگی ایمن و نا ایمن اجتنابی و پیشرفت تحصیلی رابطه معناداری مشاهده نگردید. سبك دلبستگی ایمن دانشجویان با هویت پیشرفت آنان رابطه مثبت معنادار و با هویت آشفته رابطه منفی معنیدار دارد و سبك دلبستگی نا ایمن دوسوگرا با هویت آشفته رابطه مثبت معنی دار و با هویت پیشرفت رابطه منفی معنادار دارد.
نتایج پژوهشهای فوق الذکر در مجموع موید تاثیر سبکهای دلبستگی و هویت بر سلامت روان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است. در پژوهش حاضر که به بررسی رابطه بین این دو متغیر با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پیش دانشگاهی اختصاص دارد سعی گردیده است که به دو سئوال زیر پاسخ داده شود: آیا سبکهای دلبستگی و هویت با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پیش دانشگاهی رابطه دارند؟ آیا بین سبکهای دلبستگی و سبکهای هویت رابطه وجود دارد؟
[1]- Berk, L.
[2]- Marsia,J.
[3]- identity diffusion
[4]- fore closure
[5] -moratorium
[6]- identity achievement
[7] -Burk, A.
[8] -Kerpelman
[9] -Grotevant
[10] -Berzonsky, M.D.
[11]- informational
[12]- normative
[13] -avoident
[14]- commitment
[15] -attachment
[16] -Musen, H.
[17] -Liberman, M.
[18] – Ainsworth, M.
[19] – security attachment
[20] – secure base effect
[21]- Berterton, M.A.
[22] – Waters,
[23] – Armsden, G.C.
[24]- Greenberg, M.T.
[25] – Kerns, k.A.
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است

دانلود پایان نامه ارشد : بررسی وضعیت مشتری مداری و عوامل موثر بر آن در بازار زنجان
جمعه 99/10/26
:
امروزه بسیاری از سازمانها حد اعلای ارزش آفرینی موسسه خویش را در رضایت مخاطبان معنا می کنند. برنامه های راهبردی ، بیانیه های ماموریت و خط مشی این سازمانها ، خود دلیلی روشن بر این مدعاست. در زمان کنونی ، اندازه گیری و تعیین سطح رضایت مشتریان یک سازمان به یکی از دغدغه های اصلی مدیران و دست اندرکاران سازمانهای تجاری اعم از انتفاعی و غیر انتفاعی بدل گشته است . کشورهای توسعه یافته مدتی است که با تعریف معیاری تحت عنوان ” شاخص رضایت مشتری ( CSI )” ، راهکارهایی برای سنجش این مهم ارایه کرده اند . اهمیت این شاخص تا بدانجاست که این کشورها این معیار را نه تنها برای سازمانها و صنایع مختلف بلکهبصورت ملی مورد بررسی قرار می دهند جایگاه شاخص ملی رضایت مشتریان را هم بهای GNP دانسته و از نتایج آن در برنامه ریزیهای راهبردی خرد و کلان بهره می برند. بدین ترتیب هر سازمان جدای از هدف پدید آورندگان آن با ماموریت کلی تامین برخی از نیاز های بعضی از اقشار جامعه ایجاد می شود .
اگر سازمان نتواند ماموریت خود را در حد قابل قبول مورد نظر نیازمندان به آن انجام دهد ، هدف پدید آورندگان آن نیز تامین نمی شود و از سوی آنان توجیهی برای بقا و ادامه کار سازمان باقی نمی ماند. بنابراین توجه به حد قابل قبول مورد نظر نیازمندان سازمان از سوی پدیدآورندگان و گردآورندگان آن از اهمیت بالایی برخوردار است . به چنین امری در حوزه های علمی مربوط ” رضایت مشتری ” گفته می شود.
از سوی دیگر کارایی خدمات تا حد زیادی به برآوردن خواسته ها ی استفاده کنندگان بستگی دارد و خدمات در نهایت بایستی برحسب میزان رضایت استفاده کننده ارزیابی شود ( 1988 lancaster ) .
بدون تردید کیفیت مطلوب خدمات را هنگامی می توان تضمین نمود که انتظار استفاده از خدمت مورد نظر برآورده شده و یا چیزی فراتر از انتظار به اوعرضه شده باشد. روشن است که برای حصول چنین نتیجه ای باید دست اندرکاران ارائه دهنده خدمات با برقرار نمودن ارتباط تنگاتنگ با جامعه استفاده کننده ، از علایق ، فعالیت ها و نیاز های اطلاعاتی آنان آگاه شده ، و از این آگاهی در جهت رفع نیاز ها و خواسته های استفاده کنندگان ، برطرف نمودن کاستی ها و بالا بردن کارایی خدمت بهره جویند. علاوه بر این دریافت بازخورد از استفاده کنندگان خدمات برای ارائه دهندگان خدمات اهمیت زیادی داشته و آگاهی از چگونگی عملکردشان یکی از عوامل کلیدی موفقیت آنها در ارائه خدمات می باشد.
1-2- تشریح و بیان موضوع :
پیش تر و شاید تا اواخر قرن بیستم میلادی ، تامین رضایت مشتری بیشتر از یک جنبه شعار گونه برخوردار بود ، اما تلاش فراوانی که امروزه در جهت ارتقای ابزار های مدیریت کیفیت و گسترش فرهنگ مشتری گرایی توسط محققان ، کارشناسان و مدیران سازمان ها می گیرد، همه نشان دهنده آنست که اکنون رضایت مشتری به باور همگان از مهمترین شاخص ها در تعیین موفقیت سازمان ها و بهبود سودآوری به شمار می آید و از آنجا که امروزه تامین رضایت مشتری به یکی از الزامات اساسی سیستم های مدیریت کیفیت همچون ایزو 9000 و یا جوایز تعالی سازمانی همچون EFQM بدل گشته ، بنابراین این موضوع جزء اصلی ترین دغدغه های بنگاه های اقتصادی به شمار می رود. بطور کلی یکی از اصلی ترین ابعاد نظام های مدیریت کیفیت و مدل های تعالی سازمانی ( همچون EFQM در اروپا و یا ملکوم بالدریج [1] در آمریکا) رضایتمندی مشتریان می باشد. بطوریکه در مدل اروپایی ، برای ارزیابی یک سازمان موفق ف معیار رضایتمشتریان ، 20 درصد کل نمره را به خود اختصاص داده و در جایزه کشور آمریکا نیز بین 20 تا 30 درصد کل ارزش دریافتی ، متعلق به شاخص رضایتمندی مشتریان است . با این توصیف ، پیاده سازی سیستم های اندازه گیری و پایش رضایت مشتری به عنوان یکی از مهمترین جنبه های بهبود کیفیت ، از نیاز های اساسی سازمان های امروزی محسوب می گردند.
در ایران نیز طی یک دهه اخیر و با معرفی مدل ها و ابزار های مدیریت کیفی همچون نظام مدیریت کیفیت جامع ( TQM ) ، مدل های تعالی سازمان و رویکرد گسترش عملکرد کیفی [2] ( QFD ) که همگی با هدف تامین رضایت و خواسته های مشتری توسعه یافته اند ، موضوعاتی همچون رضایت مشتری و توجه به نیازمندی های آنان از جایگاهی ویژه برخوردار گردیده است .
کشور های توسعه یافته مدتی است که با تعریف ” شاخص رضایت مشتری ” ، راهکارهایی برای سنجش این مهم ارائه کرده اند . اهمیت این شاخص تا بدانجاست که این کشور ها این معیار را نه تنها برای سازمانها و صنایع مختلف بلکه به صورت ملی مورد بررسی قرار داده و جایگاه شاخص ملی رضایت مشتریان را هم بهای تولید ناخالص ملی GNP [3] دانسته و از نتایج آن در برنامه ریزی های راهبردی خرد و کلان بهره می برد.
بازار زنجان ، با توجه به اینکه وظیفه خدمات دهی به حوزه های مختلفی را در زنجان با توزیع جغرافیایی در سطوح استان به عهده دارد؛ باید به مقوله مدیریت ارتباط با مشتری در جهت افزایش رضایت مشتری ، نگاه ویژه ای داشته باشد . از این رو در این پژوهش به مطالعه و بررسی عوامل مشتری مداری در بازار زنجان پرداخته خواهد شد.بنابراین سوال اصلی تحقیق این است که میزان رضایت مشتریان بازار زنجان از صنوف این بازار تا چه اندازه است ؟ و در چه زمینه میزان رضایت مشتریان پایین می باشد و از چه راهکارهایی می توان برای افزایش میزان مشتری مداری استفاده کرد ؟