بررسی روایات مجعول و اسرائیلیات در آثار عطّار نیشابوری- قسمت ۴۳
پس نظر کرد آن سلیمان سوی تخت
بر زمان رفته هم افسوس خورد
که به ترک نام و ننگ، آن عاشقان…
…لیک خاطر لغزد از گفت دقیق
حاضرم آرم پیش تو در یک دمش
لیک ز آصف، نه از فن عفریتیان
کـه بدید ستم ز رب العـالمین
گفت: آری گول گیری ای درخت
مثنوی/۴ با تلخیص ابیات ۹۰۸- ۸۶۲
ـ نکته ی مهم در اسرائیلیات بلقیس و سلیمان
تحلیل نهایی داستان بلقیس و ماجرای او با سلیمان در ادب فارسی انعکاس بارز یافته است؛ با وصف این در آثار عطّار هیچ نشانی از بلقیس دیده نمی شود، مگر در یک مورد در تذکرهالاولیاء.
بخش پنجم:
روایات مجعول و اسرائیلیات در داستان موسی(ع)
ـ موسی در قرآن
موسی یکی از پیامبران صاحب شریعت و «فاتح و منجی ملّت یهود است و نام مبارکش صد و سی (۱۳۶) بار در قرآن آمده و بیش از پیغمبران دیگر در قرآن از زندگی و اموراتش سخن رفته است و با توجه به وجود ملت بزرگ یهود در دوره ی بعثت رسول(ص) و… از نظر عقلی هم قابل توجیه است.»[۲۸۹] در قرآن به طور تفصیل در سوره های مریم، اعراف، الشعراء، قصص، طاها، غافر، زخرف، یونس، دخان، بقره و مائده از نام و زندگی حضرت موسی(ع) بحث شده است و مباحث اصلی آن در قرآن عبارتند از: «سیره ی موسی قبل از رسالت، رسالت موسی و هارون، مبارزه موسی و قومش، عاقبت بد فرعون و قومش، در مسیر حرکت به سوی سرزمین موعود و داستان موسی و عبد صالح.»[۲۹۰]
ـ موسی در کتب مقدّس
در کتب مقدّس، چهره ی موسی بسیار گسترده تر از آن است که در قرآن از وی بحث شده و با توجه به تحریف کتب مقدّس به دست انسان ها در دوره های مختلف، طبیعی است که پیرامون این شخصیت بزرگ توحیدی را خرافات و افسانه های گسترده ای فرا گرفته است. موسی در تورات در دامان فرعون و توسط دختر او از آب گرفته شد و زندگی او به سه دوره چهل ساله تقسیم شد و ضمن اشاره به تحصیلات و پرورش وی، از تفصیل زندگانی او تا چهل سالگی چندان مشخص نیست.
دوره ی دوم زندگانی اش موضوعاتی رخ داده از قبیل: کشتن مرد مصری و ترک و گریختن از درگاه حکمرانی و پناه بردن به چادر شعیب و ازدواج با صفوره. در این دوره به پیامبری مبعوث شد و در دوره ی بعد به همراهی هارون پیشوایی بنی اسرائیل را عهده دار شد. از مهم ترین نکات زندگی او که آمیخته با افسانه هاست عبارتند از: دیدار شبه و لقاء اللّه، مبارزه با فرعون و شکستن الواح و…[۲۹۱] در مقدّمات و فصل سوم، توضیحات لازم درباره ی دین یهود آمده است.
ـ داستان موسی(ع) و طلب رؤیت و تجلّی خدا
خدای متعال در سوه ی اعراف/۱۴۳ به موضوع درخواست موسی از رؤیت خداوند اشاره دارد: «و لمآ جاء موسی… و انا اول المؤمنین» هنگامی که موسی به میعادگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، (و کلامی را شنید که به کلام کسی نمی ماند، خواست ذاتی را هم ببیند که چیزی مثل او نیست. لذا) عرض کرد: پروردگارا! (خویشتن را) به من بنمای تا تو را ببینم (و جمال والای تو را بنگرم. تا افتخار گفتار و دیدار نصیبم گردد. خدایش بدو) گفت: (تو با این بنیه آدمی و در این جهان مادی تاب دیار مرا نداری) مرا نمی بینی. و لیکن (برای اطمینان خاطر از اینکه تاب دیدار مرا نداری) و به کوه (که همچون تو ماده و بسی از تو نیرومندتر است) بنگر، اگر (در برابر تجلّی ذات من) بر جای خود استوار ماند، تو هم مرا خواهی دید. امّا هنگامی که پروردگارش خویشتن به کوه نمود، آن را در هم کوبید و موسی نقش بر زمین گردید. وقتی که به هوش آمد گفت: پروردگارا تو منزهی (از آنکه با چشمان سر قابل رؤیت باشی. بلکه این چشمان دل و خردند که می توانند تو را مشاهده کنند). من (از این پرسش پشیمانم و) به سوی تو بر می گردم و من نخستین مؤمنان (به عظمت و جلال یزدان در این زمان هستم…»[۲۹۲]
ـ تفسیر ها در روایت تجلی خدا بر کوه و بیهوشی موسی
روایت های زیادی در این موضوع، در تفسیرها وارد شده است و گاهی روایت ها تا حدّی با مسائل عقلی و شرعی نامانوس اند که روایت کردن آن، مایه ی شگفتی می شود؛
از میان مشهورترین روایت ها در کتب تفسیری، خلاصه آن این است: «ثعالبی، بغوی و غیر آنان، از وهب بن منبه و ابن اسحاق روایت می کنند: هنگامی که موسی از خدا درخواست رؤیت کرد، خدا مه، صاعقه، ظلمت و رعد و برق را فرستاد و در فاصله ی چهار فرسخ در اطراف کوهی که موسی بر آن بود، فرا گرفت. خداوند به ملائکه دستور داد به موسی اطلاع دهید چگونه چنین جسارتی کرده است؟ فرشتگان دسته دسته مانند دسته ه ای گاوان از کنار موسی می گذشتند و تسبیح می کردند و گروه دوم ملائکه….
موسی ترسید و گفت: از گفته ی خود پشیمان شدم. در فکر نجات افتاد. جبرئیل او را به صبر دعوت کرد که بسیار کمتر از آن دیده ای که وجود دارد. سپس گروه سوم ملائکه آمدند و… ملائکه چهارم و پنجم هم آمدند و… و موسی با ملائکه آسمان ششم گریه کرد و از خداوند طلب نجات کرد. ملائکه آسمان هفتم عرش را برداشتند و وقتی نور عرش ظاهر گشت، کوه از مشاهده ی عظمت پروردگار از هم پاشیده شد و موسی، بی روح شد و به لطف الهی سرانجام به هوش آمد و…»[۲۹۳]
ـ تجلّی در آثار عطّار
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط نجفی زهرا در 1399/12/21 ساعت 11:48:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |