بررسی شاخصها و ویژگیهای غزل انقلاب اسلامی در آثار شاعران معاصر قادر طهماسبی(فرید)، علی رضا قزوه، مرتضی امیریاسفندقه و غلامرضا کافی- قسمت ۶
به غزلی متفاوت از محمدسعید میرزایی توجه کنید:
«این کفش کی هبوط خودش را به روی خاک
اعلام کرده بود که حالا هراسناک
دارد به پای تاوَلی ام خنده می زند.
این کفش کی هبوط خودش را به روی خاک؟
این ساعت از کدام ازل روی میز بود
یا این مداد؟ یا این… کفش هراسناک
که دارد از کنار در نیمه باز… و تو
فکر گذشته هستی، یک صبح، صبح پاک
چشمان تو، دوحبه ی سرخ و دویده اند
از پایه های صندلی ات، ریشه های تاک»(میرزایی، ۱۳۸۲، ص۲۴).
«در بسیاری از شعرهای دوران مشروطه این اشکال[ کهنگی زبان و باطنی بودن جان مایه ی شعر و بی توجهی به عالم بیرون و حقیقی] برطرف شد؛ اما ناگفته نماند که در این دوره بسیاری از ارزش های هنری شعر گذشته هم فرونهاده شد. شعر در دوره ی مشروطه، همچنین، راه را برای ورود به واژگان گوناگون، از جمله واژگان عامیانه، و واژه های اروپایی هموار کرد»(حسن لی، ۱۳۸۳، ص۴۲۴).
غزل و قالب های سنتی راه خود را در فضای بعد از نیما لنگ لنگان می پیمودند و گاهی سرکوب و منکوب و گاهی بسیار گرامی داشته می شدند؛ تا ظهور شاعرانی چون خانلری، توللی، رهی معیری، ابتهاج و مشفق کاشانی و سرانجام شاعران انقلاب.
«خانلری، توللی، ابتهاج و مشفق کاشانی و شاعران دیگری که در این دوره در قالبهای سنتی شعر فارسی به نوآوری روی آورده بودند، بیش از همین مقدار، پیش نیامدند. شکل ذهنی غزلهای اینها همانند شکل غزل های سنتی بود و پیوند طولی ابیات این غزل ها همچنان ضعیف و مضمون اشعار این شاعران اغلب در سوز و گدازها و آه و ناله های عاشقانه و رمانتیک باقی مانده بود و در برخی از این سروده ها هنوز صورت های کهنه ی برخی واژگان به چشم می خورد: گهی (به جای گاهی)، نگه(به جای نگاه)، اوفتادم(به جای افتادم)، استاده ای(به جای ایستاده ای)و…
«تفاوت این سروده ها با سروده های کاملاً سنتی، در شیوه ی ساده ی بیانی، نزدیک شدن به زبان مردم، صور تازه خیال و فرونهادن برخی از سنت های کهنه ادبی بود. شاعرانی همچون مهدی حمیدی، معینی کرمانشاهی و شهریار اشعاری سروده اند که کاملاً فردی، شخص گرا و جزئی نگر بود و این ویژگی ها از همان ویژگیهایی بود که در شعر نیما و پیروان او برجسته شده بود»(همان، ص۴۲۷-۴۲۸).
در دوره ی معاصر«اندیشه » رونق خود را در غزل از دست داد و جای خود را به «عواطف شاعرانه» و «ثبت تجارب عینی و روحی شاعر» داد. گاهی فرم، محور اصلی غزل، تفکر و اندیشگی کم رنگ تر متجلی شد.
حس شاعرانه، غالب شد و کم کم آن پختگی و فخامت زبان روبه زوال نهاد؛ تا اینکه غزلی- البته خود نامیده- معروف به «غزل مدرن» و پس از آن«شعر پسامدرن» پا به عرصه هستی نهاد که امروزه توسط موج های نو ارائه می شود.
با پیروزی انقلاب اسلامی گونه های تازه ی غزل، مثل غزل دینی، غزل حماسی و غزل اجتماعی، غزل انتقادی و… متولد شدو یا رونق یافت. رویکرد به قالب های سنتی به صورت کلی دو چندان شد و بازگشت مردم به سنت های دینی سبب شد شاعران به ذوق و علاقه مردم توجه کنند و از قالبی برای بیان مفاهیم خویش بهره ببرند که موزون، همه فهم، گیرا و جذاب برای مخاطبان باشد.
شعر در این دوره برای رساندن پیام انقلاب عَلَم رسالت به دوش گرفت و برای پرداختن به این وظیفه خطیر تازه، ذوق و سلیقه ی مخاطب برایش بسیار حیاتی می نمود. به همین خاطر بازگشت مجدد به قالب های قدیم یکی دیگر از تحولات شعر در دوره انقلاب اسلامی بوده است.
غزل انقلاب و پس از آن غزل جنگ، به لحاظ محتوا بسیار متفاوت و دگرگون شده، به لحاظ فرم هم دچار دگرگونی های پیش بینی نشده گردید.
به این غزل محمد سعید میرزایی درباره «جانبازان شیمیایی» توجه کنید:
«زمانه خواست تو را ماضیِ بعید کند
ضمیر غائب مفرد کند شهید کند
شناسنامه دردِ تو را کند تمدید
تو را اسیر زمین، مدتی مدید کند
به دستمال نسیم آمده است، این پائیز
که زخم های اناریت را سپید کند
میان بقچه ی عطرش نشد که دختر باد
سپیده دم، گُل زخم تو را خرید کند
خدا نخواست سرت را فقط بگیرد، خواست
که ذره ذره تمام تو را شهید کند»(میرزایی، ۱۳۸۲، ۲۱۳).
ملاحظه می کنیم که غزل انقلاب و جنگ دستخوش چه تحولات مهمی در حوزه زبان، فرم، معنی و صور خیال شده است. شعر انقلاب و جنگ و به خصوص غزل به لحاظ واژگان، ترکیب ها، تغییر لحن، تنوع لفظ، وزن و… متحول گردیده که در بررسی شعر شاعران منتخب، به این مقوله ها بهتر پرداخته خواهد شد.
جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید. |
۳-۷- شعر و انقلاب اسلامی
در سال های آخر رژیم پهلوی، هم زمان با قیام های مردمی با محور قرار دادن دین و آموزه های دینی، به رهبری روحانیت، شعرهم دستخوش تحولات روزگار شد.
حاکم شدن فضای انقلاب اسلامی و به تبع آن دفاع مقدس بر روح و روان جامعه، مسیر شعر و ادبیات را تغییر داد.
فرایند تحولات در چند دهه قبل از انقلاب تا پیروزی انقلاب اسلامی، تقابل ایدئولوژی ها و جهانبینی ها را به وجود آورد. عده ای لائیک، وعده ای کمونیسم و گروهی کاملاً غربی شده بودند و برخی هر گونه تأثیرپذیری از غرب را مردود و خلاف شرع می دانستند و عده ی زیادی هم بر نظریه «اسلام» (به معنی یک دین تمام عیار که می تواند برای تمام ارکان زندگی بشر برنامه ارائه نماید) پای می فشرند.این تشتّت فراوان آراء و افکار بر شعر و اندیشه های شاعران تأثیرات فراوان گذاشت و هیچ نظریه کاملی که بنیان مرصوص اندیشه ی یک شاعر قرار بگیرد ارائه نمی شد. یأس و نومیدی در جامعه موج می زد؛ دین ستیزی و دین گریزی، دین پناهی و دین فروشی و دین باوری و… رواج می یافت و اینها همه در جامعه ای که دارای بافت سنتی فرهنگی بود، اتفاق می افتاد.
سرانجام توفان عظیم ملت، برای رهایی از این سردرگمی و بلاتکلیفی فرهنگی- سیاسی، در سال ۱۳۵۷ به راه افتاد و بنیان حکومت پهلوی و به تبع آن، هر چیز متکی به غرب را برانداخت و به رهبری امام خمینی(ره) طرحی نو در انداخت.
دراین میان، جریان های ادبی نیز از بی پناهی، سردرگمی، یاس، تأثیر پذیری غیر اصولی، تقلید مضمونی از غرب، بیگانگی با مردم، دوری از اصالت، غربت تلخ و بیکران، بی بنیانی و… نجات یافت.
نطفه ی شعر انقلاب، در بطن تظاهرات مردم بسته شد و شاعران هم پابه پای آحاد ملت، به این سیل خروشان پیوستند . این همان آغازی است برای پشت سر گذاشتن بی پناهی های جان گسل و غوغا سالاری بنیان برافکن فرهنگی اجتماعی دوران آخر رژیم پهلوی.
شعر انقلاب از درون انقلاب و حرکت های انقلابی ملت جوشید و اولین ثمره ی آن آشتی شعر پس از جدایی طولانی با توده های ملت بود. این آغاز می توانست سنگ بنیادن بالندگی شعر انقلاب در آینده باشد.
۳-۷-۱- تأثیرات پیروزی انقلاب اسلامی بر شعر
- همان گونه که در پرتو انقلاب اسلامی حکومت و سیاست به آغوش ملت بازگشت و به عنوان یکی از دارایی های حقیقی مردم به شمار آمد و مردم نسبت به آن احساس تعلق و تعهد کردند، شعر انقلاب هم به آغوش ملت بازگشت و از پشتوانه ی مردمی برخوردار شد تا جایی که گاهی به «شعار زد گی» نزدیک شد.
- همان گونه که انقلاب اسلامی در جهت زدودن غبار و زنگار از چهره ی اسلام حقیقی (اسلام ناب) تلاش می کرد، شعر انقلاب اسلامی علیرغم هجمه ی سنگین برخی شاعران دهه های پیشتر علیه اسلام نیز به سمت این غبار زدایی حرکت کرد و با بهره گرفتن از آموزه های پربار دینی، راه روشن خویش را انتخاب نمود.
- همان گونه که انقلاب اسلامی از بنیان مرصوص نظری محکم«اسلام ناب» (اسلام با تعریفِ ارائه شده از سوی حضرت امام خمینی (ره)) برخوردار بود شعر انقلاب اسلامی هم صاحب بنیان منسجم و محکمی شد.
- همان گونه که انقلاب اسلامی یک حرکت آرمان خواه و ظلم ستیز و رهایی بخش بود شعر انقلاب هم آرمان خواه، ظلم ستیز و رهایی بخش شد
- همان گونه که انقلاب اسلامی به بسیاری از اهداف و آرمان های خویش نائل شد، شعر انقلاب هم در پرتو انقلاب اسلامی به تکامل قابل قبولی رسید؛ گرچه راه درازی در پیش دارد اما مسیر روشن و همواری خواهد داشت.
مهمترین رویدادی که بعد از وقوع انقلاب اسلامی اتفاق افتاد و سراپای شعر این دوره را تحت تأثیر خود قرار داد، جنگ هشت ساله و دفاع مقدس بود.
حمله صدام با ارتش کلاسیک و مجهز به سلاح های ویرانگر به جنوب ایران، انقلاب اسلامی و به تبع آن شعر دوره انقلاب اسلامی را وارد مرحله ی جدیدی نمود.
به زودی آثار جنگ در تمام شهرها و روستاهای دور و نزدیک ایران هویدا شد. فرهنگ دنیاگریزی و پناه آوردن به فضای حماسی- عرفانی جبهه، تمام ارکان جامعه به ویژه جوانان را تحت تأثیر خویش قرار داد.
هر چه بر تعداد خرابی های جنگ و تعداد شهدا افزوده می شد، انقلاب مستحکم تر و مقاوم تر می شد؛ تحولی شگرف در ارزش های جامعه به وجود می آمد، شهید مقدس و مرگ بی هیبت، دنیا بی ارزش و دین و وطن اسلامی محبوب تر و…. می شد و شعر انقلاب مسیر خود را در میان خون و خاک پیدا می کرد.
پیش از وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی به خصوص در دهه های چهل و پنجاه «شعر نیمایی» مورد اقبال شاعران روشن فکر قرار گرفت و از همین رهاورد قالب های قدیم، روز به روز و بیش از پیش رنگ می باخت. این تحول گرچه «از ناحیه نیما» از بطن شعر فارسی جوشیده بود و بنیانی اصیل و ایرانی داشت، اما چون پیروان نیما عمدتاً روشنفکران و تحصیل کردگان ودوست داران فرهنگ و تمدن غرب بودند از همین جا آغاز جدایی راه شعر نیمایی و مردم ایران رقم خورد و در مفاهیم غیر دینی ودگرگونی های ناآشنای زبانی و… که اساساً با روحیه مردم سنتی ایران در تضاد بود، ارائه شد و همین امر باعث شد که با وقوع انقلاب اسلامی، شاعران از شعر نیمایی روی گردان شوند و قالب های قدیم(غزل، مثنوی، دوبیتی، رباعی و قصیده و…) مورد توجه و اقبال مردم قرار بگیرد؛ البته پس از مدتی که مضامین اسلامی مورد اقبال مردم در قالبهای سنتی ارائه شد، دوباره شعر نیمایی رونق گرفت و سهم به سزایی ازشعر انقلاب اسلامی را به خود اختصاص داد.
تلفیق حماسه و عرفان در شعر انقلاب اسلامی به طور کلی از ویژگی های شعری این دوره است. تا پیش از انقلاب، شعرهای حماسی با شعرهای عرفانی رابطه ای نداشت. حاکم شدن فضای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و رونق حماسه با درون مایه ی دینی و الهی و رهبری یک عارف فقیه، در انقلاب و دلدادگی بی نظیر مردم و رزمندگان به ایشان، سبب شد حماسه و عرفان در هیأتی نو در شعر پارسی تلفیق و ارائه شود.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط نجفی زهرا در 1399/12/22 ساعت 12:21:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |