دانلود پایان نامه ارشد: بررسی رابطه متقابل دین و اقتصاد

                                                                                                                                                               

در چند دهه‌ی اخیر، اندیشمندان اقتصادی ادیان مطالعات و تحقیقات گسترده و فراوانی را در زمینه‌ی اقتصاد دینی( تجزیه وتحلیل رفتارها، نهادها و سیاست های اقتصادی با توجه به زمینه‌های دینی) انجام داده‌اند که حاصل آن به صورت گنجینه‌ای غنی در اختیار جامعه‌ی علمی قرار دارد. در این میان، مطالعه درباره‌ی اندیشه اقتصادی یهودیت‌، مسیحیت واسلام رونق بیشتری دارد؛‌به طوری که اندیشمندان الهیاتی و اقتصادی این سه دین توحیدی ضمن تشکیل انجمن‌های علمی وبرگزاری کنفرانس‌های سالانه، مجلات علمی و مجموعه‌ی بسیار وسیعی از کتب و مقالات را در مورد اندیشه‌ی اقتصادی ادیان مذکور تألیف کرده‌اند.

پرسش بسیار مهمی که برای این اندیشمندان مطرح است،این است که اقتصاد مطلوب و مورد نظر دین کدام است و چه ویژگی‌هایی دارد؟ دستیابی به پاسخ این پرسش مستلزم بررسی دیدگاه‌ها و نظریات اقتصادی همه‌ی ادیان بزرگ شرقی و غربی است که کار بسیار دشوار و بزرگی است و تنها گروه‌های بزرگ علمی از عهده‌ی پاسخ گویی به آن بر می‌آیند.

از آنجا که یهودیت‌، مسیحیت و اسلام از جمله‌ی ادیان بزرگ ابراهیمی هستند و با توجه به این که پیدایش‌، گسترش و تحکیم پایه‌های دانش جدید اقتصاد در کشور‌هایی صورت گرفته است  که عموماً پیرو دین مسیحیت بوده‌اند و همچنین با توجه به گستردگی آرای اقتصادی اسلام و تجربه‌ی  تاریخی اقتصاد اسلامی در صدر اسلام و در طی دوره‌ی تمدن بزرگ اسلامی ونیز با عنایت به این که  یهودیت قدیمی ترین دین در میان سه دین اصلی دنیا است که ریشه در خاورمیانه دارند و تاریخچه‌ی این دین، سنتی بسیار غنی از تفکرات معنوی و قوانین اخلاقی در تمامی ابعاد وجودی انسان، از جمله بعد اقتصادی آن پدید آورده است، انجام مقایسه‌ی تطبیقی میان اندیشه‌ی اقتصادی یهودیت ، مسیحیت و اسلام می تواند ضمن ارائه‌ی پاسخی مقدماتی به پرسش اساسی مذکور ، گامی مثبت برای شناخت ویژگی های اقتصاد دینی و باز شناسی آن از اقتصاد غیر دینی متعارف باشد و زمینه‌ی مطالعات بیشتر و کاراتر را در این حوزه از دانش فراهم کند.

صاحب نظران اقتصادی یهودی‌، مسیحی واسلامی برای دستیابی به اقتصاد دینی ؛ طی دو مرحله ، نظام‌های  مهم اقتصادی معاصر(سرمایه داری[1] و سوسیالیسم[2] ) و نظریه‌ی اقتصادی متعارف (به ویژه قرائت نئوکلاسیک[3] آن) را نقد و ارزیابی کردهاند: مرحله‌ی اول ، مربوط به قبل از طرح اندیشه‌ی اقتصادی دین است. در این مرحله‌، اندیشمندان دینی با انتقاد از روش‌شناسی به کار رفته در اقتصاد متعارف که ارزش‌های اخلاقی و معنوی را از نظریه و نظام اقتصادی حذف می کند و همچنین با نقد قضاوت‌های ارزشی اقتصاد متعارف که ناسازگار با ارزش‌های اخلاقی و معنوی دین ( اعم از یهودیت ، مسیحیت واسلام) است اقتصاد دینی را معرفی و از نظر علمی توجیه می کنند. در مرحله دوم که پس از پذیرش اقتصاد دینی و طرح اصول و نظریات اقتصادی دین است‌، صاحب نظران اقتصاد دینی  با اتکا به معرفت جدید اقتصاد دینی به نقد اصول‌، نظریات و نظام‌های  اقتصادی متعارف  می پردازند.

در واقع در مرحله اول ، به چرایی و علل وجودی اقتصاد دینی پاسخ داده می‌شود و در مرحله‌ی دوم نیز که تاکید مجدد بر لزوم مطالعات در زمینه‌ی اقتصاد دینی است‌، به چیستی ( ماهیت) اقتصاد دینی پرداخته می‌شود‌؛ به عبارت دیگر ، ویژگی‌های اقتصاد دینی از اقتصاد غیر دینی ، باز شناسی و معرفی می شود.

در این پژوهش‌، به مقایسه دیدگاه‌های اقتصادی یهودیت‌، مسیحیت واسلام می پردازیم با این هدف که با استخراج دیدگاه‌های اقتصادی مشابه و مشترک این ادیان ، درک عمیق‌تری از اقتصاد دینی و خصوصیات آن به‌دست آوریم.

سوال اصلی که در این پژوهش بررسی شده‌است‌، این است که :جنبه‌های تشابه و تمایز دیدگاه‌ها‌ی صاحب نظران اقتصادی یهودیت ، مسیحیت و اسلام در اصولی مانند کار، مالکیت، بازار‌، دولت و عدالت اقتصادی چیست؟ سوالات فرعی پژوهش نیز عبارتند از :

1-یهودیت از چه دیدگاه اقتصادی برخوردار است؟

2-مسیحیت از چه دیدگاه اقتصادی برخوردار است؟

3-اسلام از چه دیدگاه اقتصادی برخوردار است؟

با توجه به سوال‌های مذکور فرضیه‌های زیر برای بررسی و ارزیابی در این پژوهش مطرح می شود :

1.یهودیت‌، مسیحیت و اسلام  در ارایه مکتب اقتصادی بر اصول مشترکی تاکید دارند .

2.یهودیت دارای دیدگاه اقتصادی منسجم است .

  1. مسیحیت دارای دیدگاه اقتصادی منسجم است .
  2. اسلام دارای دیدگاه اقتصادی منسجم است .

هدف اصلی از انجام این پژوهش طرح دیدگاه‌های اقتصادی یهودیت‌، مسیحیت واسلام ازمنظر صاحب‌نظران اقتصادی این ادیان و انجام تحلیل تطبیقی میان آنها با تاکید بر مسایل مهم اقتصادی مانند کار، مالکیت‌، بازار، دولت و عدالت اجتماعی است .

به طور کلی در این پژوهش برای شناسایی، از روش اسنادی کتابخانه‌ای استفاده شده است‌. دیدگاه‌های صاحب نظران اقتصادی یهودی ، مسیحی واسلامی داده های این پژوهش را تشکیل می دهند و بر دیدگاه‌های مشابه و مشترک صاحب‌نظران درون دینی و بین دینی تاکید شده است‌. برای بررسی سؤالات‌‌، ارزیابی فرضیه‌ها و در نهایت دستیابی به اهداف این پژوهش‌، روش تجزیه و تحلیل تطبیقی دیدگاه‌ها ، استفاده شده‌است‌. در این روش مجموعه‌ی متون و نوشته‌های معتبر صاحب نظران اقتصادی یهودی‌، مسیحی واسلامی به منظورمقایسه‌ی اشتراکات و افتراقات دیدگاه های اقتصادی این سه دین بررسی خواهدشد‌. پژوهش حاضر به گرایش‌های اصلی یهودیت ، مسیحیت واسلام می پردازد.

این پژوهش درچهار بخش سازماندهی شده است :در بخش اول ، به اندیشه‌های اقتصادی یهودیت در دو فصل سیر تاریخی اندیشه‌های اقتصادی یهود و مبانی اقتصادی یهود می پردازیم ؛ در بخش دوم، به اندیشه‌های اقتصادی مسیحیت در دو فصل سیر تاریخی اندیشه‌های اقتصادی مسیحیت و مبانی اقتصادی مسیحیت پرداخته می‌شود و در بخش سوم‌، به اندیشه‌های اقتصادی اسلام در دو فصل سیر تاریخی اندیشه‌های اقتصادی اسلام و مبانی اقتصادی اسلام می‌پردازیم  و در بخش چهارم نیز با مقایسه‌ی اندیشه‌ی اقتصادی اسلام ، مسیحیت و یهودیت همانندی‌ها و واگرایی‌های اصول اقتصادی بین آن‌ها را روشن می‌کنیم.این مقایسه نشان می‌دهد که با وجود تفاوت‌های الهیاتی و عقیدتی فراوان در درون هر دین و دربین این سه دین بزرگ توحیدی هماننی‌های بسیاری در مورد اصول اقتصادی آنها وجود دارد‌.

برای آشنایی اولیه، لازم است اشاره شود که پیوند دین و اقتصاد را می­توان در دو محور کلی سامان داد. یکی از این دو که اخیراً بیشتر رایج شده است، با عنوان «اقتصاد دینی»مورد بحث واقع می­شود. دیگری در قالب اصطلاح «اقتصاد دین»- همان­طور که از اصطلاح آن پیداست – یا تجزیه و تحلیل اقتصادی از دین مطرح است؛ برای مثال از اقتصاد دینی‌، می­توان از اقتصاد مسیحی، اقتصاد اسلامی، اقتصاد بودایی، اقتصاد یهودی و مانند آن نام برد. اما اصطلاح اقتصاد دین فراگیر­تر است و هر نوع تجزیه و تحلیل اقتصادی از نقش اخلاقیات دینی، عقاید دینی و احکام دینی را در بر می­گیرد. [6]

در مطالعات مربوط به اقتصاد دینی در ابتدا و به عنوان محورهای اصلی، با مجموعه­ای از اصول و مفروضات و عناصر دینی سروکار داریم؛ ولی در پژوهش درباره‌ی اقتصاد دین ( تجزیه و تحلیل اقتصادی از دین) بیشتر با نظریه­ها، پیش­فرض­ها و ابزارهای اقتصادی مانند عقلانیت، هزینه – فایده، و … روبرو هستیم. به بیان دیگر، حوزه­ها و عناصر این دو کاملاً متفاوت هستند؛ زیرا در اقتصاد دینی پیوند عناصری مانند الهیات، مبانی متافیزیک، کتب مقدس، کلام پیامبران، وحی و آمثال ان با اقتصاد مطرح است که این عناصر در قالب رویکرد مذکور می­توانند نظام­ها، نظریه­ها یا شعبه­هایی از علم اقتصاد متعارف را مورد تأیید یا نقد قرار دهند، حتی ممکن است خود آنها، نظریه و نظام اقتصادی خاصی را مطرح کنند که ممکن است آن نظریه‌­ها و نظام­ها، مکمل یا جایگزین برخی از قرائت­های اقتصاد متعارف باشند یا نباشند. همچنین در این رویکرد، ممکن است ادعا شود اصول ، مبانی و نهادهای دینی بررفتارهای اقتصادی مؤثر است و … [7]، اما در تجزیه و تحلیل اقتصادی از دین (اقتصاد دین) برای توضیح  رفتارهای مذهبی از اصول و ابزارهای اقتصادی استفاده می­شود. به بیان دیگر در اینجا رفتار مذهبی عمدتاً از منظر نظریه‌ی «انتخاب عقلانی» بحث می­شود؛ یعنی فروض اساسی تحلیل اقتصادی       ( رفتار بیشینه گرایی، توجه به ترجیحات، تعادل بازار و امثال آن ) محور و مورد تأکید هستند. در این رویکرد از ترکیب دین و اقتصاد فرض می­شود که مردم در برخورد با مذهب نیز با ابزارهایی مانند هزینه – فایده عمل می‌کنند و از پایبندی به عقیده و عمل دینی به افزایش رضایت مندی خود می اندیشند. بدیهی است در این رویکرد حتی انتخاب مذهب و میزان پایبندی به عقاید مذهبی و انجام امور مذهبی در اختیار فرد متدین و مذهبی است. [8]

برخی از صاحب نظران، تفاوت دو رویکرد یاد شده را بر تفاوت اقتصاد هنجاری و دستوری از یک سو و اقتصاد اثباتی از سوی دیگر منطبق می­نمایند و ادعا می­کنند که «اقتصاد دینی» ترتیباتی دستوری است که از سوی مذهب نسبت به علم اقتصاد جهت یابی می­کند، ولی «تحلیل اقتصادی از دین» ترکیباتی اثباتی است که از علم اقتصاد به سوی مذهب حرکت می­کند‌‌. این تفسیر اگرچه در برخی موارد قابل قبول است،

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 اما در همة موارد چنین نیست. زیرا گزاره­های زیادی در اقتصاد دینی نیز وجود دارد که جنبة اثباتی دارند و همه‌ی آنها دستوری نیستند؛ برای یک گزاره از اقتصاد مسیحی (آیه­ای از کتاب مقدس ) این است که : «خداوند نعمت­ها و منابعی در اختیار انسان قرار داد، تا از آن استفاده مطلوب به‌عمل آورد و در حفظ آن بکوشد» (سفر تکوین 2/15). بدیهی است این گزاره در یک قالب اثباتی وبه صورت شرطی است؛ یعنی خداوند نعمت را در صورت بهره برداری درست از آن، در اختیار بشر قرار می­دهد. [9]همچنین این گزاره از اقتصاد اسلامی یک گزاره اثباتی است. «لو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفحنا علیهم برکات من السماء و الارض (اعراف 7/96) چنانچه مردم (شهرها و قریه­ها) همه ایمان می­آوردند و تقوا پیشه می­کردند همانا درهای برکت آسمان و زمین را به روی آنها می­گشودیم. یا روایتی از امام معصوم (ع) که می­فرماید: لو عدل فی­الناس لا ستغنوا: اگر در میان مردم عدالت برقرار شود مردم بی­نیاز می­شوند».

در عین حال ممکن است برخی از قرائت­های اقتصاد دینی، تماماً بر امور دستوری و هنجاری استوار باشند. با ذکر این مطلب، به طور ضمنی بر یک پیش فرض اساسی خود در این پژوهش تأکید کردیم و آن این است که: ترکیب­های مربوط به اقتصادهای دینی خصلت چند قرائتی دارند.

هرچند پیشینه‌ی طرح مباحث اقتصادی از دیدگاه دین به قدمت اندیشه‏های دینی باز می‏گردد، امّا می‏توان گفت بحث علم اقتصاد و دین از زمان آدام اسمیت[10] آغاز شد. آدام اسمیت در کتاب ثروت ملل مباحثی از رفتارهای کلیسا و روحانیان را در قالب نظریه‏های اقتصادی خود گنجاند، مانند این که روحانیون و معلمان مذهبی نیز مانند دیگران در رفتارهایشان خودمحوری را ملاک دارند، رفتارهای مذهبی روحانیان مانند رفتارهای اقتصادی افراد است (اسمیت 1776). پس از اسمیت ( شاید به این علت که او رفتارهای دینی را بر‌اساس اصول اقتصادی تحلیل می‏کرد ) نظرات او مورد توجه اندیشمندان معتقد به دین قرار نگرفت. وی نظر خود را برای تشریح رفتار کلیسا و سران مذهبی ارائه کرد. ماکس وبر[11] 130 سال پس از اسمیت تلاش کرد دیدگاه جدیدی با این مضمون ارائه کند که تفاوت‌های اقتصادی در رفتار افراد و در نتیجه، تفاوتهای اقتصادی جوامعممکن است ناشی از تفاوت‌های مذهبی آنها باشد.‌ اندیشمندان مختلف نظریه‌ی وبر را نقد و بررسی کردند، اما در خیزش جدید جوامع اسلامی و دانشمندان مسلمان نظریات جدیدی مبنی بر تأثیر دین بر رفتار‌های اقتصادی ارائه شد و به دنبال آن، این خیزش باعث رشد شدید مباحث اقتصادی و دین در سی سال اخیر شده است. در کنار این رشد، بعضی از پژوهشگران به نظریات آدام اسمیت که نگرش خاصی به مذهب دارد، بازگشته‏اند و بررسی رفتارهای دینی بر اساس مبانی اقتصادی را محور، پژوهش‌های خود قرار داده‏اند. در کنار این روند، اندیشمندان معتقد به دین، در ادیان مختلف تلاش کرده‏اند اقتصاد سنتی سرمایه‏داری را از ابعاد مختلف به نقد بکشند و بعضی از اقتصاددانان کوشش کرده‏اند نظام‌ها یا ابعادی از نظام‌های اقتصادی مبتنی بر مذهب را ترسیم کنند. بر‌این اساس می‏توان مجموع مطالعات در زمینه رابطه اقتصاد و دین را در چهار دسته برشمرد:

1- تشریح و تبیین رفتارهای دینی، به‌ویژه گروه‌ها و مؤسسات مذهبی بر‌اساس مبانی اقتصادی با روش علمی، مانند آنچه آدام اسمیت بیان می‏کند؛ از جمله مطالعات در این زمینه کتاب اکلاند[12] و دیگران با عنوان: «کلیسای کاتولیک در قرون وسطی به عنوان بنگاه» (1996) اندرسون[13](1988) فینک[14] (1988) و استارک[15])1992) یاناکان[16] (1997) مانند اینهاست.

2- نقد اقتصاد سنتی بر‌اساس مبانی دینی، مانند نوشته‏های سید قطب (1966)، صدیقی (1972)، بیزنر[17] (1989) .این دسته از پژوهش‌ها بیشتر نزد مسلمانان بوده است.

3- بررسی و تبیین نظام‌های اقتصادی یا ابعادی از آن بر‌اساس دین، مانند نوشته‏های صدر (1961)، جامو[18] (1970) چاپرا[19] (1992) .

4- تشریح و تبیین رفتارهای اقتصادی بر‌اساس و تحت تأثیر دین که بخش گسترده‏ای از پژوهش‌ها و نوشته‏های سه دهه‌ی اخیر در زمینه دین و اقتصاد ، در این دسته جای می‌گیرد که از جمله‌ی آنها می توان مطالعات انجام شده توسط قحف (1972) فهیم خان[20](1991)متوالی[21](1991) آزی و ارنبرگ (1976) و را نام برد که در این پژوهش به بخشی از آنها اشاره می‏شود.

تحقیقات صاحب نظران اقتصادی مسلمان در زمینه‌ی پژوهش حاضر عبارتند از:

1- محمدانور، رساله‌ی دکتری خود را در دانشگاه نیوهمشایر امریکا در سال 1985 با عنوان «یک مدل اقتصاد کلان برای اقتصادهای بدون بهره: یک مطالعه ادغامی از نظامهای اقتصادی غربی و اسلامی» نوشت. در این رساله، یک مدل غربی، داخل یک مدل معادل که دارای نظام مالی بدون بهره است، استفاده شده است. این مدل نشان می‌دهد که نسبت‌های سهم بندی سود، نقش بسیار مشابهی با مدل‌های غربی منتهی بر نرخ بهره ایفا می‌کند و در آن می‌توان با تغییر سهم در سود به جای تغییر نرخ بهره، به اهداف سیاستی دست یافت. در این رساله نتیجه‌گیری می‌شود که با حفظ شرایط دیگر، نظام بدون بهره برای کشورهای کم‌تر توسعه یافته که اقتصاد تورّمی‌دارند، مناسب‌تر است.

2- مهدی رضوی، رساله دکتری خود را در دانشگاه لینکلن نبراسکای امریکا در سال 1983 با عنوان «مدل سازی نظام اقتصادی اسلام، یک روش ماتریس انتقالی تعاملی و نمودار جهت‌دار بولیین» نوشته است. موضوع اصلی این مطالعه، تحلیل امکان نظام بندی چارچوبی از نظام اقتصادی مبتنی بر آموزه‌های اسلامی مستقل از سرمایه‌داری و سوسیالیسم موجود است.

3- نادر حبیبی، پیامدهای اقتصادی نظام‌های بدون بهره‌ی بانک‌ داری اسلامی را با استفاده از مدل تعادل عمومی در سال 1987 در دانشگاه دولتی میشیگان بررسی کرده است. او مشاهده کرد که هر چه از نرخ بهره صفر دور شویم، پس‌انداز خالص فزونی می‌گیرد و تخصیص ریسک بهبود می‌یابد. او همچنین مدل اقتصادی کلان مشابهی را به‌کار برد تا انتخاب‌های سیاست پولی و مالی را که در دسترس دولت‌های کشورهای اسلامی است، بررسی کند.

کتاب‌هایی که در این زمینه تا کنون در ایران به چاپ رسیده است عبارتند از :

1- کتاب« مباحثی در اقتصاد خرد، نگرش اسلامی»: در این کتاب که مجموعه مقالات سیزده اندیشمند و اقتصاددان مسلمان است، بیش‌تر درباره‌ی اهداف و انگیزه‌های مصرف و تولید و تفاوت‌های عمده رفتار مصرف کننده و تولید کننده‌ی مسلمان و مقایسه‌ی آن با رفتار افراد غیر دینی بحث شده است؛ سپس پژوهشگران در بیش‌تر مقالات با استفاده از منحنی‌های مطلوبیّت و حدّاکثرسازی، به تحلیل اقتصادی و همچنین به مسئله‌ی تخصیص منابع و اقتصاد رفاه پرداخته‌اند.

2-کتاب« اقتصاد کلان با نگرش اسلامی»: این کتاب، نتیجه کوشش دو تن از پژوهشگران مسلمان عرب زبان است که در هشت فصل تدوین شده و در تفهیم مطالب، همانند علم اقتصاد کلان از تحلیل‌های اقتصاد کلان در زمینه‌ی مصرف، سرمایه‌گذاری و همچنین از مدل IS- LM در تبیین تعادل کل استفاده کرده است. مؤلّفان تقریباً همانند دیگر اقتصاددانان مسلمان در اثبات دخالت نقش ارزش‌ها و اعتقادات در رفتارهای اقتصادی کوشیده‌اند.

پیشگفتار

1- نیازها، اندیشه­ها و ریشه­های ترکیب دین و اقتصاد

برای همه ی اندیشمندان، صاحب نظران و پژوهشگرانی که تمایل دارند امور اقتصادی را از منظر دین مطالعه کنند، اقتصاد دینی جنبه خاصی دارد ضمن اینکه صاحب نظران فلسفی، علوم اجتماعی و دینی نیز به این مطالعات علاقه‌مندند؛ زیرا ارزیابی سیاست­ها و حتی نظریه­های اقتصادی از منظر دین، برای اندیشمندان عرصه­های یاد شده با اهمیت تلقی می­شود. [22] با وجودی که تمامی نگرش­های علمی – اجتماعی به مذهب؛ در پی توضیح عقاید ، رفتارها و نهادهای مذهبی هستند، فرضیه‌های متفاوتی را به کار می­گیرند و بر عنوان‌ها و پرسش­های متفاوتی تأکید می­ورزند و به همین دلیل ضریب اهمیت مطالعات دینی برای اندیشمندان مختلف، متفاوت است؛ برای مثال بسیاری از جامعه شناسان، روان‌شناسان و مردم شناسان بر دنیای غیر دینی (سکولاریسم) تأکید دارند و صرفاً برای مذهب به توجیهات جامعه شناختی و روان شناختی عقیده دارند و ریشه‌ی فکری و فلسفی ناب و مستقلی را برای عقاید و رفتارهای مذهبی قبول ندارند. در عین حال گروه­هایی از این اندیشمندان، مانند بسیاری از اقتصاددانان و دیگر صاحب نظران علوم اجتماعی، به ویژه پس از دهه‌ی 1970 رفتارها، عقاید و نهادهای مذهبی را با عقلانیت ابزاری و غیرابزاری مورد توجه و مطالعه قرار داده‌اند و برای آن بنیان‌هایی( به ویژه فلسفی) قائل هستند. [23]

در ضمن هر دو شاخه مطالعات دین و اقتصاد (تحلیل اقتصادی از دین و اقتصاد دینی) از پیشینه‌ی قابل توجهی برخوردارند؛ برای مثال صاحب نظرانی مانند، گری بکر، رابرت برو، یاناکان[24]، استارک[25] و فینک[26]، مطالعات خود را بیشتر در مقوله‌ی «اقتصاد دین» متمرکز ساخته­اند. همچنین گی[27]، کوران[28]، پوپر[29]، واتر‌من[30] عمدتاً به بررسی «اقتصاد دینی» پرداخته­اند .شاید بتوان آدام اسمیت را اولین اقتصاددانی دانست که آغازگر مطالعات دین و اقتصاد ( به ویژه در شاخه‌ی تحلیل اقتصادی از دین ) در اواخر قرن 18 بوده است. او ادعا می­کند که کارگزاران متدین و غیرمتدین به طور یکسان دنبال کسب نفع شخصی از فعالیت­های خود هستند. وی بازار کالا را با بازار مذهب قابل مقایسه می­داند، اما بررسی­های گسترده در این شاخه از دین و اقتصاد از اواخر قرن 20 دهه‌ی 1970 ، آغاز شد. تحلیل­های دین و اقتصاد در شاخه‌ی اقتصاد دینی  قدمت زیادی ندارد و بیشتر محصول قرن بیستم است. اولین نوشته­­های اقتصاد اسلامی به سال 1910 و پس از آن مربوط می­شود و اولین نوشته­های اقتصاد مسیحی، اقتصاد بودایی و مانند آن به دهه 1970 و پس از آن تعلق دارد. [31]

در حال حاضر علاوه بر انتشار کتب و مقالات، اجرای طرح‌ها، راه­اندازی کنفرانس­ها، کارگاه­ها و نشست­های تخصصی، کلاس­ها، رشته­ها و گرایش­های آموزشی نیز در عرصه­های دین و اقتصاد در حال برگزاری است. همچنین در این ارتباط انجمن­های علمی شکل گرفته است و مجلاتی علمی به صورت مستقل در این زمینه منتشر می­شود و مقالات دیگری نیز در نشریات غیرمرتبط با دین و اقتصاد به چاپ می­رسد ‌. پایگاه­های اطلاعاتی نسبتاً زیادی نیز به این موضوع اختصاص یافته است؛ برای نمونه می­توان از جامعه مطالعات علمی دین در آمریکا، انجمن اقتصاددانان مسیحی انگلستان، انجمن اقتصاددانان مسیحی آمریکا، انجمن اقتصاددنان بودایی، انجمن بین­المللی اقتصاد اسلامی، انجمن علمی اقتصاد اسلامی ایران، نشریات دین و اقتصاد در آمریکا و اروپا، مطالعات علمی دین در آمریکا، نشریه جامعه شناسی دین از انگلستان، تحقیقات اقتصاد اسلامی IDB ، فصلنامه اقتصاد اسلامی و مانند ان نام برد.

2- عناصر و زمینه‌های پیوند اقتصاد و دین

همان گونه که اشاره شد دین، به طورکلی مجموعه­ای از اخلاق، عقاید و احکام است. با فرض پذیرش این تعریف کلی از دین، دین و اقتصاد می­توانند حداقل سه پیوند با هم داشته باشند:

یکی پیوند اخلاقی و ارزشی است؛ دوم، ارتباط عقیدتی و ایمانی است و سوم، پیوند مربوط به احکام و امور فقهی و حقوقی است. برخی از صاحب نظران، دین را مجموعه­ای از عقاید و نهادهایی تعریف می­کنند که مبتنی بر نیروهای خارق العاده است . البته تعریف­های دیگری نیز از دین شده است‌. هر نوع تعریف که مبنا قرار گیرد، به طور بالقوه توجه به پیوند عناصر موجود در قلمرو دین و اقتصاد از نظر علمی و تجربی مؤثر و مفید است. توجه به این روابط و عناصر از جهت علمی  در استخراج چارچوب‌های نظری از این رشته مؤثر است و از نظر عملی نیز به خاطر تأثیر بر رفتار کارگزاران، داده­های تجربی متفاوتی ایجاد می کند. [33]

 

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.